مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

سابقه و ریشه تاریخی خصومت دستگاه مسیحیت با اسلام

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (از صفحه ۱۷ تا ۳۶)
سابقه و ریشه تاریخی خصومت دستگاه مسیحیت با اسلام (۲۰ صفحه)
مصاحبه شونده : خسروشاهی،سید هادی
تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۱۷)


‌ ‌‌‌سـخنان‌ خصمانه پاپ بندیکت شانزدهم، پیشوای کاتولیک های جهان در دانشگاه اگزمبرگ آلمان بر‌ ضد‌ اسـلام‌، و چـاپ کـاریکاتورهای زنجیره ای موهن به ساحت مقدس پیامبراعظم حضرت محمد(صلی الله علیه وآله‌)در شماری از نشریات اروپایی، کـه واکنش توفنده جهان اسلام، بهویژه پاسخ های‌ قاطع دانشمندان و متفکران اسلامی‌ رادر‌ پی داشت، یـک سلسله پرسش هایی را نـیز پدیـد آورد، از قبیل سابقه روابط اسلامو مسیحیت، انگیزه های این گونه هجمه های تبلیغاتی غرب مسیحی در سال های اخیر بر ضد‌ اسلام، راز تفاوت گفتمان پاپ پیشین با پاپ کنونی درباره اسلام،جایگاه و موقعیت پاپ و ساختار تـشکیلاتی واتیکان، راهکار عملی تغییر نگرش منفی غرب مسیحی به اسلام. طبعاً این پرسش ها، پاسخ‌ های‌ علمی و کارشناسانه می طلبد. به مناسبت سال پیامبراعظم، این مباحث را با حجه الاسلام و المسلمین اسـتاد خـسروشاهی در میان گذاشتیم. آنچه در ذیل می آید، دیدگاه های ایشان در این‌ باره‌ است.

o استاد، جناب عالی از میان شخصیت های اسلامی و پژوهشگران کشور ما، سابقه ای طولانی در بررسی مسیحیت دارید، و از چندین دهه پیـش، در ایـن زمینه کار کرده و قلم‌ زده‌ اید؛ کتاب دو مذهب را در سال ۱۳۴۲ منتشر کردید؛ و پنج سال سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان بودید؛ همچنین در واحد ارتباطات بین المللی، با وزارت امور خارجه‌ کشورمان‌ هـمکاری‌ داشـته اید؛ و آخرین کتاب شما‌ به‌ نام‌ واتیکان، دنیای اسلام و غرب در این زمینه خواندنی است. از این روی، در

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۱۸)


آغاز گفتوگو، خواهشمند است بفرمایید واتیکان چیست، و به‌ چگونگی‌ پیدایش‌ تشکیلات پاپی در دولت واتیکان اشاره ای بـفرمایید‌.

n در‌ واقـع بـاید گفت واتیکان کوچک ترین کـشور جـهان، آن هـم در درون یک شهر قدیمی رم قرار دارد و رسمیت‌ یافتن‌ آن‌، به عنوان یک کشور مستقل، بر اساس قرارداد «لاتران» در‌ سال ۱۹۲۹ میلادی صورت گرفت کـه مـی تـوان گفت پیدایش و رسمی شدن آن، یک استثنای بین المـللی اسـت‌.

واتیکان‌ طبق‌ قراردادی که بین دولت فاشیستی بنیتو موسولینی و کاردینال گاسپاری تأسیس شد‌، خود‌ دارای شخصیتی حقوقی است جدا از شخصیت حـقیقی «پاپ» بـه مـعنای پدر. این قرارداد (لاتران) شامل‌ سه‌ سند‌ اصلی است: یکی قـرارداد کلی «کنکور دات Concordat»، دیگری موافقتنامه مالی، و سوم‌ موافقتنامه‌ اجرایی‌.

پاپ و واتیکان افزون بر اداره امور جاری کشور خود، سرگرم وضع قـوانین مـذهبی بـرای‌ مردم‌ کاتولیک‌، و سازماندهی سلسله مراتب کلیسایی در درون، و همه واحدهای مذهبی وابسته، در جـهان اسـت.

چارت‌ کلی‌ سازمانی تشکیلاتی واتیکان را می توان در نموداری چنین نشان داد:

نموداری از‌ چارت‌ سازمانی‌ و تشکیلاتی واتیکان…

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۱۹)


جـالب اسـت بـدانیم که کل مساحت واتیکان کمتر از دو کیلومتر است‌! ولی‌ دارای دولت، وزارت امور خارجه، دادگستری، اوقـاف، و ارتـشی ویـژه، متشکل از سربازان سوئیسی‌ است‌، و در‌ ساختمان مرکزی آن که «سنت پیترو» نام دارد، و شامل قصر خاص «پاپ» و هـزار اتـاق اسـت‌، حدود‌ نهصد نفر از کاردینال ها و اعضای اصلی حکومتی و گارد پاپ سکونت دارند‌. بقیه‌ افراد‌ و سـازمان هـای وابسته نیز در خارج از این ساختمان، و عمدتاً در شهر «رم» و یا شهرهای‌ نزدیک‌ به‌ پایتخت قـرار دارنـد.

بـاز جالب توجه آنکه این کشور کوچک با بیش‌ از‌ ۱۵۰ کشور بزرگ جهان روابط دیپلماتیک دارد و سـفیر «رد و بـدل» می کند، و سفارت های آن، در‌ کشورهای‌ مختلف، به ویژه جهان اسلام، فعالیت های مـذهبی سـیاسی گـسترده ای دارند‌.

درآمد‌ اصلی دولت واتیکان، افزون بر میلیاردها لیری‌ که‌ طبق‌ قرارداد لاتران، همه ساله از دولت ایـتالیا‌ دریـافت‌ می شود، مالیات های به دست آمده از کلیساهاست که عمده ترین مـنبع‌ درآمـد‌ دولت واتـیکان و مقر پاپی به‌ شمار‌ می رود‌.

دارایی‌ و ثروت‌ در حال گردش و افزایش واتیکان، طبق‌ تخمین‌ مقامات غیروابسته بـه واتـیکان، بـالغ بر ده ها میلیارد دلار است که‌ اگر‌ ارزش موقوفات و ذخایر طلایی و آثار هنری‌ گـران قـیمت موجود در‌ موزه‌ واتیکان را بر آن اضافه‌ کنیم‌، ثروت واتیکان بالغ بر صدها میلیارد دلار خواهد بود که البـته بـا توجه‌ به‌ مخفی کاری و رازآلود بودن تشکیلات‌ و بودجه‌ و درآمد‌ واتیکان، تعیین میزان‌ قـطعی‌ آن مـقدور نخواهد بود‌.

o با‌ توجه به روابط دیـپلماسی وسـیعی کـه اشاره شد، روش دیپلماسی واتیکان چگونه است و روابـط‌ آنـ‌، با کشورهای اسلامی را چگونه می‌ توان‌ ارزیابی کرد؟

n دیپلماسی‌ واتیکان‌، مانند‌ کل تشکیلات پاپی، ظـاهری‌ آرام ولی درونـی مرموز، بغرنج و پیچیده دارد، و در همه کـشورها در تـحرک و فعالیت سـیاسی مـذهبی‌ اسـت‌. البته اصول کلی روابط خارجی واتـیکان‌ را‌ پاپ‌ تـنظیم‌ و تبیین‌ می کند و سازمان‌ صدارت‌ و شورای امور عمومی کلیساها، آن را اجرا و اداره می کـنند.

مـی توان گفت سیاست کلی واتیکان‌ بـر‌ اساس‌ قرارداد دیپلماتیک ۱۹۶۱ ویـن اسـتوار است، ولی‌ همواره‌ دستگاه‌ دیـپلماسی‌ واتـیکان‌ در‌ راستای اهداف ویژه خود،

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۲۰)


و برای بسط روابط با دیگر کلیساهای دنیا، حفظ مـنافع کـلیسا و توسعه روابط سیاسی با کـشورهای جـهان، فـعال است و می تـوان گـفت سیاست کلی‌ حفظ قـدرت پاپی، افـزایش و نمایش آن است که متأسفانه همواره هم در راستای اهداف سیاسی امپریالیسم غرب قرار گرفته اسـت.

o دربـاره جهان اسلام چه نوع سیاستی را اجـرا مـی کنند؟

n پس‌ از‌ پایـان جـنگ هـای دویست ساله صلیبی، کـه متأسفانه آغاز و استمرار آن با فتوا و دستور پاپ ها عملی شد و همان طور که می دانیم، مـوجب قـتل عام صدها هزار انسان‌ بی‌ گـناه، اعـم از مـسلمان و مـسیحی گـردید، سرانجام دستگاه پاپی، حـتی قـبل از پیدایش کشور رسمی واتیکان، به ظاهر روش مسالمت آمیزی با مسلمانان‌ را‌ در پیش گرفت، ولی متأسفانه‌ این‌، یک نـوع ظـاهرسازی و نـیرنگ بود، و در بوته عمل، صداقتی در قبال جهان اسـلام و بـه طـور کـلی مـسلمانان در گـوشه و کنار دنیا، دیده نشده است‌… .

در‌ همه کشورهای استعمار شده‌ اسلامی‌، پدران روحانی که به اصطلاح مبشران مذهبی بودند، همیشه طلیعه دار لشکر جرّار سیاست های استعمارگران به شمار مـی رفتند و به قول نهرو در کتاب معروف خود، تاریخ جهان، نخست‌ پدران‌ روحانی برای تبشیر، سرازیر می شدند!.. و سپس راه برای ورود لشکرهای استعماری هموار می گردید!… .

بر همین اساس است که مـی بـینیم مثلاً در الجزایر، تونس، مغرب، یا بلاد دیگر‌، هیچ‌ وقت کلیساهای‌ محلی یا واتیکان، در کنار ملت های مظلوم قرار نگرفته اند و هرگز از حقوق آنان دفاع نکرده‌ اند و متأسفانه این روش ضـد انـسانی و سیاست غیراخلاقی، در عصر ما‌ نیز‌ همچنان‌ ادامه دارد، که نمونه های بارز آن را در جریان قتل عام مسلمانان در بوسنی و هرزه گوین‌، ‌‌نیجریه‌، سودان، رواندا، عراق، افـغانستان و سـرانجام فلسطین و لبنان، به وضوح مـی تـوانیم مشاهده کنیم‌.

در‌ جریان‌ حمله مسیحیان صرب به مناطق مسلمان نشین و سپس حمله نیروهای ناتو به خاطر مصالح خاص‌ خود به صرب ها، روزنامه اسـرو اتـوره رومانو، ارگان رسمی واتـیکان، حـمله نیروهای‌ ناتو را تقبیح و محکوم‌ کرد‌، که گویا مانع رسیدن

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۲۱)


کمک های خیریه! به مسیحیان شده است، ولی از تقبیح قتل عام مسلمانان به دست صرب ها، هیچ خبری نشد!

هم اکنون هـم عـدم موضع گیری پاپ‌ و واتیکان در قبال قتل عام مسلمانان در افغانستان و عراق توسط نیروهای متجاوز انگلیسی امریکایی، یا کشتار مداوم مسلمانان فلسطین و لبنان به دست نیروهای صهیونیستیِ تقویت شده توسط دولت های مسیحی غـربی‌، بـه‌ خوبی نـشان می دهد که آنچه آقایان ادعا می کنند، با آنچه در عمل مشاهده می شود، تفاوت کلی و مـاهوی دارد.

o به نظر شما اینکه واتیکان تاکنون جنایات ابرقدرت ها‌، به‌ ویـژه امـریکا، و اسـرائیل را محکوم نکرده چگونه قابل تحلیل است؟

n همان طور که اشاره شد متأسفانه موضع گیری پاپ و واتیکان در قبال حوادث جـهان ‌ ‌اسـلام در راستای اهداف سیاسی نظامی‌ سرمایه‌ داری و امپریالیسم غربی است، و این روش، از لحاظ اخلاقی و انسانی حـتی مـِنهایِمذهب کـه گویا مدعی نشر تعالیم آن در بین مردم جهان هستند! قابل توجیه و پذیرش نیست. چگونه می‌ تـوان‌ این‌ همه جنایت و وحشیگری را دید‌ و به‌ نام‌ عیسی مسیح(علیه السلام) به آن اعـتراض نکرد؟

بنده کاملاً به خـاطر دارم کـه وقتی در سال ۱۳۶۰، به عنوان نخستین سفیر‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران، عازم واتیکان بودم، خدمت امام خمینی(قدس‌ سره‌) رسیدم و از ایشان اجازه خواستم که اگر صلاح می دانند، سلام ایشان را در ملاقات با پاپ، بـه وی‌ ابلاغ‌ کنم‌. امام فرمودند: هم سلام برسانید و هم پیام، و بگویید که آیا‌ اگر حضرت عیسی مسیح که شما نماینده او هستید، امروز در میان ما بود، در کنار ملت های‌ مظلوم‌ قرار‌ مـی گـرفت یا در کنار دولت های ستمگر؟! … .

البته من این سلام‌ و پیام‌ را به پاپ ژان پل دوم ابلاغ کردم، و نام برده با روش دیپلماتیک خود از «ایمان‌ مردم‌ ایران‌ به مذهب» تقدیر کرد! ولی در عمل، هیچ واکنش منطقی در برابر‌ مظالم‌ غـرب‌ و اسـرائیل، از دستگاه پاپی دیده نشد!

o پس فکر می کنید علت تفاوت اظهارات پاپ‌ ژان‌ پل‌ دوم که حساب شده تر و سیاستمدارانه تر درباره اسلام و مسلمانان سخن می گفت، با‌ پاپ‌ کنونی چیست؟ و این تفاوت را چگونه تحلیل مـی کنید؟

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۲۲)


n البـته روش ظاهری پاپ سابق خیلی‌ عاقلانه‌ تر‌ و بهتر از روش پاپ فعلی بود؛ ولی به نظر من در ماهیت امر هیچ‌ تفاوتی‌ پدید نیامده است… . روش های غیرمنطقی پاپ ژان پل دوم را در قبال‌ مسائل‌ جهان‌ اسلام و ملت های مظلوم، من بـه طـور مـشروح و مستند در کتاب واتیکان، دنیای اسـلام و غـرب‌ نـوشته‌ ام، و اگر آن مواضع و روش ها را با وضع فعلی پاپ کنونی‌ تطبیق‌ کنیم‌، می بینیم که تفاوت فقط در «ظاهر» و «تظاهر» است؛ یعنی پاپ پیشین، فقط عـاقلانه تـر‌ از‌ جـناب‌ بندیکت شانزدهم حرف می زده است.

o ولی ما، به ظـاهر، تـفاوت های‌ بسیاری‌ در برخورد واتیکان با ادیان و مذاهب دیگر مشاهده می کنیم و تا آنجا که می بینیم آنها‌ آماده‌ گـفتوگو بـا ادیـان و مذاهب دیگر هستند. پس این موضوع را چگونه ارزیابی‌ کنیم؟

n ببینید‌ اصولاً از گـذشته های دور، دستگاه پاپی‌، نه‌ یهودیت‌ را قبول داشته و نه اسلام را، و نه‌ حتی‌ مسیحیت غیرکاتولیک را… . تمام تاریخ دستگاه پاپی، قبل از پیـدایش واتـیکان، آکـنده از‌ جنگ‌ و قتل و اعدام و طرد مسلمانان و یهودیان‌ و مسیحیان‌ غیرکاتولیک است‌… ؛یعنی‌ از‌ زمـان هـای قدیم، دیدگاه واتیکان حتی‌ در‌ قبال مسیحیان غیرکاتولیک هم کاملاً منفی بوده و آنها را «مرتدان و انشعابگران»! تلقی‌ مـی‌ کـرده انـد که در واقع این‌ دوران را باید دوران‌ «تکفیر‌» نامید که در یک سو‌ به‌ قـول خـود ایـن آقایان «کلیسای حقیقی» و در سوی دیگر «کلیسای شیطان»! قرار داشت‌… . پس‌ از انشعاب بزرگ کلیسای شـرق‌ از‌ کـلیسای‌ لاتـین غرب در‌ ۱۰۵۴‌ میلادی، اُرتدکس ها به‌ شدت‌ مورد حمله قرار گرفتند و به عنوان «مرتد»! و «عـامل شـیطان»! مورد طرد و آزار و قتل و تبعید‌ واقع‌ شدند… . یهودیان هم همواره به عنوان‌ بازماندگان‌ قـاتلان حـضرت‌ مـسیح‌، مورد‌ طرد و نفرت و کشتار کلیساها‌ و دستگاه پاپی بودند که تعقیب و آزار آنان توسط مسیحیان در قرون وسـطا کـاملاً گسترش یافت‌.

به‌ طور طبیعی مسلمانان هم سرنوشتی بهتر‌ از‌ مسیحیان‌ غیرکاتولیک‌ یا‌ یـهودیان نـداشتند، و ثـمره‌ بارز‌ این اندیشه تکفیری مسیحی، قتل عام های جنگ های صلیبی در قرون وسطا بود. سـپس هـمین‌ روش‌ در‌ اندلس و جاهای دیگر استمرار یافت و اسلام، حتی‌ در‌ آغاز‌ قرن‌ بیستم‌، بـه‌ ادعـای کـشیش لامانس «بزرگ ترین تقلب تاریخ»

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۲۳)


بوده و به پندار یک کشیش معروف، پیامبر اسلام «یک مـرد خـشن و جـنگجو و تروریست بوده است»!

آیین های آسیایی و شرقی چینی‌ ژاپنی هم به نـوشته «پ. اوبـری» «هیولایی مهمل و خنده آورترین مذاهب جهان» بوده اند، و این برخورد با ادیان ابراهیمی یا مذاهب دیـگر، ادامـه داشت تا «شورای واتیکان دوم» تشکیل شد و آنان‌ تصمیم‌ گرفتند که روش خود را در قـبال مـذاهب تغییر دهند و به اصطلاح به «دیالوگ» و «گـفتوگو بـین مـذاهب» بپردازند.

o درباره شورای واتیکان دوم توضیحی بی مـناسبت نـخواهد بود؟

n شورای واتیکان دوم‌ با‌ ابتکار و پیشنهاد پاپ جان بیست و سوم بین سال های ۱۹۶۵ ۱۹۶۲ بـا شـرکت اسقف های بزرگ تشکیل گـردید تـا در احکام «جـزمی» و «دگـم‌» کـلیسای‌ کاتولیک رم، تجدیدنظری به عمل‌ آید‌، کـه ایـن مرحله در واقع نقطه عطفی در تاریخ تحولات سازمان کاتولیسم به شمار می رود. ایـن شـورا تلاش کرد که با توجه بـه‌ رویدادهای‌ قرن بیستم، کـلیسا را‌ بـا‌ اوضاع روز تطبیق دهد و پس از چند سـال کـوشش، سند شورای واتیکان دوم منتشر شد که البته بخشی از محتویات آن اجرا شد، ولی بخش دیـگری کـه مربوط به قوانین‌ و معتقدات‌ دگـماتیک مـذهبی بـود، به رغم مـطرح شـدن، به جایی نرسید کـه از آن جـمله مسئله «خطاناپذیر بودن پاپ» عصمت خاص! بود که با وجود موافقت گروهی از اسقف ها بـا‌ تـغییر‌ و حذف آن‌، هنوز حل نشده و جـناب پاپ از دیـدگاه کلیسای رسـمی، هـمچنان «خـطاناپذیر» است و به سبب هـمین نکته هم‌ متحجرین دستگاه پاپی، به پاپ بندیکت اجازه ندادند که از یاوه‌ های‌ خود‌ درباره پیامبر اسـلام(صـلی الله علیه وآله) برگردد و از مسلمانان عذرخواهی کند!

در مـتن سـند رسـمی شـورای ‌‌واتـیکان‌ دوم، درباره اسلام و مـسلمانان مـوضع گیری مثبت و روشنی دیده می شود که اگر‌ به‌ آن‌ عمل می شد، نه دشمنی هـای کـشیش هـا بر ضد مسلمانان ادامه می یافت و نـه‌ پاپ کـنونی بـه نـشر ابـاطیل قـرون وسطایی می پرداخت.

در بخشی از سند‌ شورای واتیکان دوم آمده‌ است‌:

«… کلیسا برای مسلمانان احترام زیادی قایل است. آنان خداوندی را پرستش می کنند که یگانه و مهربان و تواناست و خالق زمـین و آسمان است. تلاش مسلمانان

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۲۴)


بر این است که بی چون و چرا خود‌ را وقف دستورات الهی بنمایند؛ درست همان طور که ابراهیم خود را تسلیم فرمان خداوندی نمود. گرچه مسلمانان به خـدا بـودن مسیح اعتقاد ندارند، ولی پیامبری او را می پذیرند و مسیح‌ و مریم‌ را مورد احترام و ستایش قرار می دهند. آنان به روز قیامت اعتقاد دارند و زندگی توأم با درستکاری و مهربانی را ارج می نهند و خداوند را با نـماز و روزه و خـیرات مورد نیایش‌ قرار‌ می دهند… . البته متجاوز از چندین قرن میان مسیحیان مسلمانان کشمکش ها و اختلافات بسیار رخ داده است ولی اکنون شورای واتیکان دوم از همگان می خـواهد کـه گذشته ها‌ را‌ فراموش کنند و در راه تـفاهم مـتقابل تلاش و کوشش کنند. تا همه با هم در راه حفظ و اشاعه صلح، آزادی، عدالت اجتماعی، و ارزش های اخلاقی بکوشند…».

ملاحظه می فرمایید که‌ چه‌ عبارات‌ زیبا و چه پیـشنهادهای خـوبی مطرح‌ است؟! و البته‌ ظاهراً‌ پاپ ژان پل دوم مـی خـواست به بخشی از محتوای این سند عمل کند، و برای همین منظور شعبه گفتوگوی ادیان و مذاهب‌ را‌ در‌ واتیکان تأسیس نمود و به تشکیل سمینارهای متعددی هم‌ در‌ این زمینه اقدام کرد. ولی عده ای از مسئولین دستگاه پاپی از اول، ایـن گـفتوگوها را ثمربخش نمی دانستند‌ و می‌ گفتند‌ که چون گفتوگوهای الهیاتی و کلامی، به نتیجه نمی رسد، در‌ صورت لزوم گفتوگو، باید فقط به جنبه های مناسبات فرهنگی و معنوی روی بیاوریم!

اما در عمل دیدیم که‌ حـتی‌ پاپ‌ ژان پل دوم هـم حاضر بـه عذرخواهی از مسلمانان به دلیل‌ قتل‌ عام های مسلمانان در جنگ های صلیبی نشد. اما از یهودیان، به عنوان بـرادران بزرگ تر‌! رسماً‌ عذرخواهی‌ کرد و در مورد مسئله فلسطین هم به نـفع کـلیسا و یـهودیان، فقط پیشنهاد‌ «بین‌ المللی‌ شدن قدس»! را مطرح ساخت.

کلیسا در سند رسمی شورای واتیکان دوم خود ضمن‌ تقبیح‌ فـشار‌ ‌ ‌بـر مردم در راستای محبت انجیلی! کمال تأسف خود را بر فشارها و عداوت ها‌ و همه‌ مـظاهر ضـدسامی کـه علیه قوم یهود در هر زمان و مکان رخ داده، ابراز‌ و اعلام‌ می‌ دارد: «مسیح همه شکنجه ها و مرگ را بـه انگیزه محبت به مردم و به خاطر‌ گناهان‌ همه بشریت با اختیار خود پذیـرفت تا نجات یابند»!

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۲۵)


بـدین تـرتیب کلیسای پاپی‌، نامی‌ از‌ کسانی که به اصطلاح، حضرت مسیح را به قتل رسانیده اند، نمی برد و «شکنجه و مرگ‌» را‌ به «اختیار خود» مسیح وا می گذارد تا قوم یهود را که‌ تا‌ دیروز‌ «ملعون» بـودند و «قاتل مسیح»، تبرئه کند و سپس به صراحت می گوید: «عیسی یهودی است و یهودی‌ باقی‌ خواهد‌ ماند» و بعد برای به رسمیت شناختن موجود نامشروعی به نام «اسرائیل» می‌ گوید‌: «ماندن اسرائیل یـک مـوضوع تاریخی و نشانه تعبیر و تفسیر اراده الهی است»! و جالب اینکه در سال ۱۳۶۴‌ شمسی‌ که این جانب در ایتالیا واتیکان بودم، (در ۲۴ فروردین) پاپ به‌ کنیسه‌ یهودیان رم رفت و رئیس اتحادیه جمعیت های‌ یهودی‌ ایتالیا‌ در آغازِ خیر مـقدم، چـنین گفت: «قبل‌ از‌ شورای واتیکان دوم، امکان چنین دیداری وجود نداشت» و پاپ در پاسخ انفعالی خود‌ گفت‌: «شما برادران مرجح ما هستید‌ و می‌ توان گفت‌ برادران‌ بزرگ‌ تر ما به شمار می رویـد‌» و آنـ‌ گاه از «نقش منحصر به فرد اسرائیل در طرح نجات نهایی که‌ خداوند‌ وعده داده است» تمجید کرد! …؛ همان‌ «طرح نجات نهایی» که‌ امروز‌ جرج بوش و دیگر صهیونیست مسیحی‌ های‌ امریکا و غـرب، آن را پیـگیری مـی کنند!

البته می دانیم کـه خـود بـوش‌، در‌ سال گذشته در سخنرانی خود‌، از‌ آغاز‌ «جنگ جدید صلیبی‌ مقدس‌» سخن به میان آورد‌ که‌ متأسفانه بعضی ها آن را اشتباه لفظی قلمداد کردند! در حـالی کـه چـنین نبود‌ بلکه‌ اعلان رسمی استمرار جنگ جدید صـلیبی‌ صـهیونی‌ بر ضد‌ اسلام‌ و مسلمانان‌ بود.

البته در جریان‌ بازدید پاپ ژان پل دوم از کنیسه یهودیان برادر بزرگ تر که مقدمه به رسمیت‌ شناختن‌ اسـرائیل و انـکار حـق بازگشت فلسطینی های‌ آواره‌ به‌ سرزمین‌ خودشان‌ بود، تنها ایـن‌ جانب‌، به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران، این دیدار را به طور رسمی، در مصاحبه ای تقبیح‌ کرده‌، اعلام‌ نمودم کـه «مـیلیون هـا انسان فلسطینی آواره‌، در‌ انتظار‌ بازگشت‌ به‌ میهن‌ خود هستند و یک مـیلیارد مـسلمان با دقت تمام به سرنوشت قدس می نگرند و هرگز حاضر به سازش و نرمش در قبال دشمن صـهیونیستی و دوسـتان آن نـخواهند بود»! و متأسفانه‌ سفرای هیچ یک از کشورهای عربی و اسلامی به این موضوع اهـمیتی نـداده، واکـنشی نشان ندادند… .

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۲۶)


و سرانجام موافقتنامه اصولی بین واتیکان و اسرائیل تهیه و منتشر گردید که در آن آمده اسـت:

«مـاده‌۲ : واتـیکان‌ و دولت اسرائیل متعهد می شوند که به طریق مقتضی برای مبارزه با کلیه اشکال ضـد یـهودیت اقدام کنند و واتیکان هر نوع مظاهر ضدیهودیت را که مردم یهودی و هر فرد‌ یـهودی‌ را در هـر مـنطقه و هر زمان و از سوی هر کس مورد حمله قرار دهد، محکوم می نماید» و جالب تـر آنـکه این موافقتنامه در‌ سی‌ ام دسامبر ۱۹۹۳ در «بیت‌ المقدس‌» بین «دولت» اسرائیل! و «واتیکان» به امضا رسید.

البـته مـسائل بـعدی یعنی به رسمیت شناختن اسرائیل و اعزام سفیر و سپس سفر پاپ قبلی به اسرائیل و قدس‌ و افاضات‌ وی در آنـجا، نـیاز‌ به‌ بحث دیگری دارد که در این گفتوگوی کوتاه نمی توان به آن پرداخت.

o در ایـنجا بـه نـظر می رسد که آشنایی مختصر با پاپ جدید، «بندیکت شانزدهم» بی مناسبت نباشد‌.

n ژوزف‌ آلوس راتزینگر در سـال ۱۹۲۷ در مـنطقه بـاواریای آلمان به دنیا آمد. پدرش یک ژاندارم بود. «ژوزف» در کودکی به کشاورزی پرداخت و در ۱۴ سـالگی بـه سازمان جوانان حزب نازی‌ هیتلری‌ پیوست! او‌ عنصر فعال سازمان بود و در ۱۶ سالگی مدتی هم به عنوان خـدمه پدافـند هوایی آلمان تحت آموزش‌ نظامی قرار گرفت و در سال ۱۹۴۴ رسماً به ارتش آلمـان پیـوست‌ و در‌ جنگ‌ دوم جهانی، حضوری فعال داشت! وی پس از پایان جـنگ در شـهر مـونیخ به تحصیلات مذهبی خود ‌‌ادامه‌ داد و به مـقام کـشیشی رسید، و در سال ۱۹۵۸ با عنوان دکتری، عازم واتیکان‌ شد‌ و پس‌ از طی مراحل، به کـاردینالی رسـید و از مشاوران نزدیک ژان پل دوم گردید. ولی او‌ از همان اول یـک بـنیادگرای تندرو مـحسوب مـی شـد و به رغم روش ظاهری‌ پاپ ژان پل دوم‌، روش‌ ویـژه ای در مـقابله با مخالفان عقیدتی خود داشت؛ تا آنجا که همه کشیشانی را که خـواستار تـجدیدنظر در امر ازدواج کشیشان بودند، از کار برکنار و بـایکوت کرد و در مورد هواداران‌ کـاتولیک «الهـیات رهایی بخش» خشونت بیشتری از خـود نـشان داد و حتی آنها را «مرتد» و «کمونیست» نامید.

ژوزف که حالا دیگر باید او را کاردینال بندیکت شانزدهم بـنامیم! در مـورد اسلام

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۲۷)


و مسلمانان‌ هم‌ موافق سـند شـورای واتـیکان دوم نبود و با پاپ ژان پل دوم در ایـن زمـینه هماهنگی نداشت و حتی وقـتی ژان پل دوم، در دمـشق از مسجد اموی دیدن کرد، او حاضر‌ نشد‌ پاپ را همراهی کند و قبل از آن هم در مصاحبه های خود یـا مـقالاتی که منتشر می کرد، به گـونه ای غـیرعقلانی از اسلام انـتقاد مـی کـرد …؛ مثلاً در‌ سال‌ ۱۹۹۶ در مقاله ای نـوشت: «اسلام با دموکراسی و دنیای مدرن سازگار نیست»! سپس رهبران مذهبی مسلمان آلمان را متهم ساخت کـه جـوانان را به سوی «نوعی بربریسم جدید» سـوق‌ مـی‌ دهـند‌!

بـدین تـرتیب جناب ژوزف، عضو‌ سـازمان‌ جـوانان‌ نازی هیتلری، در واقع رگه های فاشیستی خود را در دوران کشیشی و کاردینالی، حفظ کرد و حتی در مورد پیوستن ترکیه بـه‌ اتـحادیه‌ اروپا‌ در مـصاحبه ای با روزنامه فرانسوی «فیگارو» صریحاً‌ اعلام‌ داشـت: «تـرکیه مـسلمان بـهتر اسـت کـه همچنان عضو کشورهای آسیایی باقی بماند و منطقی نیست که با آن ساختار اسلامی‌ خود‌ به‌ قاره اروپا که هویتی مسیحی دارد، بپیوندد». کاردینال بندیکت در‌ مورد گفتوگو با مسلمانان نیز عـقیده دارد که «فقط از سر نصیحت و تبشیر به دوری از خشونت قابل‌ قبول‌ است‌»!

از آخرین افاضات او در سخنرانی رسمی در دانشگاه الهیات اگزمبرگ‌ آلمان‌، همه آگاه هستیم و می دانیم که چگونه در کمال بی ادبی و بی مـنطقی بـه بهانه بحث‌ درباره‌ «ایمان‌ و عقل» با نقلِ نامه ای از یک امپراتور قرون وسطایی، به اسلام‌ حمله‌ کرد‌ و آن را دینی مخالف عقل و منطق نامید و سپس در اوج بی شرمی گفت: «پیامبر‌ اسلام‌ هیچ‌ چـیز جـز جنگ و شمشیر نیاورد و ایمان و دین اسلام تنها به زور شمشیر بر مردم‌ مستولی‌ شده است»!

در اینجا ما قصد بررسی حملات غیرمنطقی و غیرعقلانی پاپ بندیکت را‌ نـداریم‌ ولیـ‌ با یادآوری آیه ای از «انجیل»، بـه جـناب پاپ، نشان می دهیم که چه‌ کسی‌ «شمشیر» و «آتش افروزی» و «تفریق» را برای مردم جهان به ارمغان آورده است.

در‌ انجیل‌ متی‌ می خوانیم «گمان مبرید که آمـده ام تـا سلامتی بر زمین بگذارم؟، نـیامده ام تـا سلامتی‌ بگذارم‌، بلکه شمشیر را…» (انجیل متی، باب دهم، آیه ۳۴).

همچنین در انجیل‌ لوقا‌ آمده‌ است: «من آمدم تا آتشی در زمین افروزم. آیا گمان

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۲۸)


می برید که من آمده‌ ام‌ تا‌ سـلامتی بـر زمین بگذارم؟ نی! بلکه به شما می گویم تفریق را» (لوقا‌، باب‌ دوازدهم، آیه ۴۹ و ۵۱).

در مقابل، اشاره می کنیم که خداوند می فرماید ما محمد(صلی‌ الله‌ علیه وآله) را تنها برای رحمت و آسایش و آرامـش مـردم جهان فـرستاده ایم‌: و ما‌ ارسلناک الا رحمه للعالمین (قرآن، سوره انبیاء‌، آیه‌ ۱۰۷‌).

o علت تغییر روش پاپ بندیکت شانزدهم در‌ قبال‌ اسلام و مسلمانان چیست؟ و اصـولاً چه عواملی باعث شده که کلیسا و به طور کلی غرب‌، ایـن‌ گـونه بـه اسلام و پیامبراعظم اسلام‌(صلی‌ الله علیه‌ وآله‌) حمله‌ کند؟

n با توجه به سابقه دشمنی کلیسا‌ و دستگاه‌ پاپی با اسلام و مـسلمانان، ‌ ‌و بـا توجه به سابقه گرایش های فاشیستی و نژادپرستانه‌ پاپ‌ جدید، بندیکت شانزدهم، حمله او و دیگر‌ اربـاب کـلیسا بـه اسلام‌ و مسلمین‌، موضوع تازه یا غیرمنتظره ای‌ نیست‌. اصولاً غرب در کلیت خود، ماهیت نژادپرستانه ای دارد، و اکـنون، پیشرفت مسلمانان و توسعه‌ و گسترش‌ نفوذ اسلام در اروپا و امریکا‌، و گرایش‌ اندیشمندان‌ و روشنفکران غربی به‌ اسـلام‌، به اضافه اسلام آوردنـِ‌ مـستمرِ‌ انبوهی از افراد عادیِ مسیحی در غرب و افریقا و آسیا رشد و ازدیاد جمعیت مسلمان در‌ اروپا‌ و امریکا، و عواملی دیگر از این قبیل‌، باعث‌ شده که‌ آنها‌ نگران‌ نفوذ و سلطه مسلمانان شده‌، به جنگ صلیبی جدید روی آورند، و البـته این ساده لوحانه است که ما بگوییم جرج‌ بوش‌ در گفته خود، درباره جنگ مقدس‌، دچار‌ لغزش‌ زبان‌ (!) شده‌ باشد، یا پاپ‌ بندیکت‌ هم در سخنرانی خود، به اشتباه مطلبی را نقل کرده یا شـناختی از اسـلام نداشته است‌! در‌ واقع‌ باید گفت که بوش و غرب، بخش سیاسی‌ نظامی‌ تهاجم‌ بر‌ ضد‌ مسلمانان‌ را اداره می کنند و پاپ و کلیسا مأموریت هجمه فرهنگی مذهبی بر ضد مسلمانان را عهده دار شده اند. نشر کـاریکاتورهای اهـانت آمیز در جراید غربی و نمایش فیلم‌ های زننده بر ضد پیامبراعظم(صلی الله علیه وآله) نشان دهنده عمق توطئه ای است که غرب در کلیت خود، بر ضد اسلام و مسلمانان تدارک دیده است، و مـتأسفانه مـوضع گیری‌ های‌ اخیر پاپ و سخنرانی وی، نشان داد که او، هم اکنون «سخنگوی غیررسمی امپریالیسم غرب و شیطان بزرگ» شده است.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۲۹)


جالب است بدانیم که جناب پاپ در زمان حمله وحشیانه ۳۳‌ روزه‌ نیروهای صهیونیستی با بـمب هـای امـریکایی بر ضد مردم بی گـناه و مـسلمان لبـنان، «سکوت مطلق» پیشه کرد، ولی اخیراً به مناسبت سخنی از‌ لزوم‌ تحقیق درباره «هولاکاست» و ادعای قتل‌ عام‌ یهودیان، به دست همشهریان جناب بـندیکت یـا دیـگر غربیان مسیحی، و هم زمان با ملاقات «اولمرت» نـخستوزیر اسـرائیلـ وی رسماً اعلام داشت: «دنیا باید در‌ مقابله‌ با کسانی که در‌ مسئله‌ هولاکاست شک و تردید دارند، به طور جدی وارد عمل شـود»! مـلاحظه مـی فرمائید که جناب پاپ در چه موردی سکوت کامل دارد و در چه موردی دنـیا را به کمک می‌ طلبد‌!.

روش پاپ فعلی، استمرار روش های قبلی ارباب کلیساست که به درخواست سرمایه داری و امپریالیسم غرب، از نو ظـهور یـافته اسـت.

o در قبال این دشمنی غرب با اسلام چه باید‌ کرد‌ و چگونه مـی‌ تـوان دیدگاه منفی رایج در غرب مسیحی را درباره اسلام تغییر داد؟

n به نظر می رسد مسلمانان با‌ مشکلات عـدیده ای در داخـل و خـارج روبه رو هستند: از سویی‌ «حاکمیت‌ های‌ موجود وابسته» در سرکوب مسلمانان می کوشند، و در مـقابل و در واکـنش بـه این سرکوب «افراط گرایان تکفیری‌» ‌‌به‌ اقدامات غیرانسانی و ضداسلامی دست می زنند. از سوی دیـگر، عـملکرد بـرخی مسلمانان در‌ داخل‌ و خارج‌، موجب پیدایش این توهم می گردد که این نوع اقدامات و رفـتارها، نـتیجه آموزش های دینی‌ است.

افزون بر این نکات، ده ها مورد مشابه دیگر نـیز مـوجب شـده‌ که دشمنی امپریالیسم غرب‌ با‌ همکاری کلیسا، بر ضد اسلام و مسلمانان بیشتر و گسترده تـر و عـلنی تر گردد، و متأسفانه وسایل تبلیغاتی ما نیز مطابق مقتضیات و خواست «زمان» نیست. وسـایل ارتـباط جـمعی مسلمانان، کتاب ها و نشریات، روزنامه ها‌ و مجله های ما، عمدتاً برای خودمان چاپ و منتشر مـی گـردند و مطلقاً در سطح جهان توزیع و نشر ندارند؛ چون به زبان مردم دنیا چـاپ نـمی شـوند!

از طرف دیگر، ما اصولاً از‌ وسایل‌ تبلیغی ماهواره ای، در واقع استفاده نمی کنیم و در برابرِ چند هزار تـلویزیون مـاهواره ای بـه زبان های مختلف، واکنش مناسبی از

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۳۰)


خود نشان نمی دهیم و حتی حاضر نـیستیم کـه‌ با‌ استفاده از ابزار و وسایل جدید مانند اینترنت و کامپیوتر و غیره و همکاری کارشناسان به میدان بیاییم و ظاهراً فـقط مـشغول درگیری با خودمان هستیم!

به نظر بنده، ما تا در داخل کشورهای‌ اسـلامی‌، خـود را اصلاح نکنیم، یا مفاهیم اسلامی را، آن طور کـه مـناسب زمـان و مکان است، تبیین و اجرا نکنیم، نمی تـوانیم در خـارج نقشی در رفع اتهامات و گرایش های ضداسلامی‌ داشته‌ باشیم‌؛ یعنی به طور خلاصه بـاید‌ بـگویم‌ اگر‌ خودْ یک جامعه اسـلامی «الگـو و نمونه» ارائه نـدهیم و فـقط بـه «شعار» و «تظاهر» بپردازیم، نمی توانیم در تـغییر مـوضع یا جلب توجه‌ غربی‌ ها‌ و مسیحیان یا دیگران موفق شویم، و حتی مـا هـم‌ اکنون‌ در داخل اغلب کشورهای اسلامی، نـمی توانیم نسل جوان خـود را حـفظ کنیم.

بهترین راه این است کـه کـارشناسان‌ و پژوهشگران‌ آشنا‌ به زمان و مکان و تناسب های آن، در یک بررسی و ارزیابی‌ جمعی و گروهی، راهـکارهای اسـاسی را در این زمینه پیدا و ارائه کنند تـا جـهان اسـلام به رسالتی کـه در‌ ایـن‌ باره‌ بر عهده عـلما و دانـشمندان گذاشته است، بتواند جامه عمل بپوشاند!

o نظر‌ شما‌ درباره گفتوگوی مذاهب و ادیان چیست؟ آیا بـه نـظر شما این سمینارها و جلسات، در کشورهای مـختلف، و گـردهمایی علمای‌ اسـلام‌ و مـسیحیت‌ نـتیجه مثبتی هم دارد؟

n من اشـاره کردم که پیشنهاد گفتوگو با مذاهب در‌ سند‌ منتشرشده‌ «شورای واتیکان دوم» مطرح شده و بعدها، پاپ ژان پل دوم، آن را به جـریان‌ انـداخت‌؛ اما‌ باید دید هدف نهایی از ایـن امـر چیست؟ آیـا واقـعاً واتـیکان علاقه ای به گـفتوگوی‌ مـثبت‌ با مذاهب دیگر دارد؟

به نظر من پاسخ منفی است. من در ملاقاتی با‌ کاردینال‌ کازارولی‌ که در واقـع نـخستوزیر واتـیکان بود، گفتم که اگر هدف همکاری و تـعاون در راهـ‌ نـشر‌ اخـلاق و مـعنویت در جـامعه بشری است چرا کلیسا، به طور کلی، هدف اصلی‌ تبشیر‌ خود‌ را در دنیای اسلام و به ویژه کشورهای فقیر اسلامی قرار داده و در جوامع مسلمان متمرکز‌ ساخته‌ است؟ شرط اول یک گفتوگوی مـثبت آن است که ما نخست

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۳۱)


عوامل چالش‌ و اختلاف‌ را‌ از میان برداریم و بعد بگوییم که بیایید گفتوگو کنیم، و قرآن این موضوع را ۱۴۰۰ سال‌ پیش‌ مطرح‌ ساخته است: قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سـواء بـیننا و بینکم‌ ان‌ لا نعبد الّا الله…؛ بیایید در مسئله ای که در آن وجه مشترک داریم دور هم‌ جمع‌ شویم و جز خدا کسی را نپرستیم… .

کاردینال کازارولی ضمن تقدیر از این‌ دیدگاه‌ قرآنی، در واقع پاسخی برای پرسش من‌، یـعنی‌ دلیـل‌ تمرکز تبشیر در بلاد اسلامی نداشت، و من‌ افزودم‌ که بهتر است کلیسا نخست تبشیر خود را در خود جهانِ غربِ مسیحیِ‌ گریزان‌ از مذهب و سپس در دنیای‌ بـت‌ پرسـت ها‌ که‌ صدها‌ میلیون انـسان را بـه دور خود‌ جمع‌ کرده اند تمرکز بخشد، وگرنه در جهان اسلام که همه اهل توحیدند‌ و حضرت‌ مسیح(علیه السلام) را هم به‌ پیامبری قبول دارند.

به‌ هـر‌ حـال من در چند سمینار‌ و گـفتوگوی‌ مـذاهب در ایران و خارج شرکت کرده ام. به عقیده بنده، هدف اینها اولاً‌، «سرگرم‌» ساختن مسلمانان و تظاهر به دوستی‌ است‌؛ و ثانیاً‌، نفوذ عملی، از‌ این‌ طریق در کشورهای اسلامی‌ است‌؛ و در مرحله سوم، آوردن خاخام های یهودی اسـرائیلی بـه این سمینارهاست که آغاز آن‌ متأسفانه‌ در مصر انجام شد و خاخام بزرگ‌ اسرائیل‌ را به‌ عنوان‌ شرکت‌ در گفتوگوی مذاهب، به‌ قاهره آوردند و متأسفانه با جناب شیخ الازهر هم ملاقات کرد، و البته مـن در آن سـمینار‌، اصلاً‌ شـرکت نکردم، و بالأخره هدف دیگر رسمیت‌ بخشیدن‌ به‌ آیین‌ های‌ ساختگی مانند «بهایی‌ گری‌» است، که متأسفانه آنـان در بعضی از این سمینارها حضور دارند.

آنچه گذشت، مربوط به کلیسای‌ کـاتولیک‌ بـود‌! امـا اسقف های کلیسای شرق نیز، که‌ بعضی‌ ها‌ به‌ آن‌ دل‌ بسته بودند، پس از جریان قتل عام مسلمانان در گـراژده ‌ ‌بـوسنی، به ژنرال مسئول قتل عام، «مدال فاتح» اهدا کردند!، و عجب آنکه، همین هـا بـعد در سـمینار‌ ادیان در تهران حضور یافتند که من در سخنرانی خود و در حضور همه آنها، گفتم که نمی تـوان هم از دوستی و تفاهم و گفتوگوهای مثبت سخن گفت و هم به ژنرالِ آدم‌ کش‌ ِ صـرب، مدال افتخار داد! که البـته آقـایان باز هم پاسخ منطقی نداشتند و فقط گفتند: آنها که مدال دادند ما نبودیم!

حالا واقعاً واتیکان و کلیسا در درون، چگونه می اندیشند؟ بگذارید‌ از‌ مجله تایم برای شما نقل کنم. مجله تایم چاپ امریکا، مـورخ ۲۷ نوامبر (یک ماه قبل) در مورد

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۳۲)


سفر پاپ به ترکیه مقاله‌ ای‌ منتشر ساخته و ضمن اعلام اینکه‌ روش‌ این پاپ در قبال مسلمانان همیشه انتقادی و تند بوده، در پایان مقاله چنین آورده است: «… بعید به نظر مـی رسـد که پاپ موضوع خشونت‌ در‌ اسلام، این کشف بزرگ‌ خود‌ را رها کند، همان طور که یکی از مقامات بلندپایه واتیکان اظهار داشت: پاپ در سخنرانی خود نظر واقعی خود را بر زبان رانده است و حتی اگـر مـجبور شود که‌ لحن‌ خود را تغییر دهد، هرگز جهت گیری خود را تغییر نخواهد داد»!

این، موضع پاپ است، و آن هم موضع کلیسای ارتدوکس شرق! حالا چگونه می توان با اینها به تفاهم‌ رسید؟ مـن‌ نـمی دانم‌! در الهیات و مسائل کلامی که ما هرگز با «خدای پدر و پسر و روح القدس» سازگار نیستیم، و در مسائل‌ سیاسی هم آنها تابع سیاست کلی غرب و استعمارگران اند، و در مسائل‌ فقهی‌ نیز‌ آنها «طلاق را حـرام مـؤبد» اعـلام کرده اند! و همچنان «ازدواج کشیشان را حـرام» مـی دانـند و متأسفانه بر ‌‌اثر‌ این نوع فتاوای غلط و غیرمنطقی، ده ها میلیون زن و مرد کاتولیک را که‌ به‌ هر‌ دلیلی از همسر خود جدا می شـوند، وادار بـه ارتـکاب «عمل حرام» می کنند، و در‌ مورد انحراف کشیشان هـم، هـمه ساله علاوه بر آبروریزی مذهب، ده ها میلیون‌ دلار به شاکیان مورد‌ آزار‌ قرار گرفته پدران روحانی(!) غرامت و جریمه می پردازند که آخـرین نـمونه آن پرداخـت ۴۰ میلیون دلار به گروهی از نوجوانان امریکایی است که پس از شرکت در مراسم کـلیسا(!) مورد تجاوز‌ پدران (!) قرار گرفته اند.

به هر حال من هنوز وجوه اشتراک گفتوگوی ادیان را نیافته ام. امید که دوسـتان هـوادار ایـن نوع گفتوگوها، موضوع را به طور شفاف تبیین کنند.

o در‌ مورد‌ دو کتاب مـنتشر شـده از سوی شما درباره مسیحیت و واتیکان، اشاره ای در مقدمه گفتوگو به عمل آمد. آیا توضیح بیشتری در این زمـینه ندارید؟

n قـبل از رسـاله «دو مذهب» که‌ به‌ سال ۱۳۴۲، پس از چاپ در سالنامه مکتب تشیع ـ چاپ قم به طـور مـستقل چـاپ شد و تاکنون هم بیش از ۲۵ بار تجدید چاپ شده است، این جانب در‌ سال‌ ۱۳۳۵ خلاصه تـرجمه کـتاب التـوضیح فی بیان ما هو الانجیل و من هو المسیح تألیف مرحوم آیت الله شیخ محمدحسین کـاشف الغـطاء چاپ شده در قاهره و بغداد به سال ۱۹۱۲‌ میلادی‌ را‌ توسط کتابفروشی «سروش»

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۳۳)


در تبریز‌ منتشر‌ کـرده‌ بـودم، و پس از چـندین بار تجدید چاپ، سرانجام ترجمه مجموعه کامل هر دو جلد این کتاب را تحت عنوان «پژوهـشی دربـاره‌ انجیل‌ و مسیح‌» در سال ۱۳۷۰، به ضمیمه رساله جدید در‌ ۷۰‌ صفحه اضافی به نام اندیشه مـسیحیت در قـم مـنتشر ساختم.

چاپ بیست و پنجمِ دو مذهب نیز شامل رساله دیگری‌ است‌ تحت‌ عنوان «کلیسا و استعمار» کـه بـه هنگام اقامت موقت در آلمان‌ در مرکز فرهنگی اسلامی آخن به سال ۱۳۴۷ نوشتم. ایـن رسـاله نـخست در نشریه اسلام، مکتب مبارز ـ ارگان‌ انجمن‌ های‌ اسلامی دانشجویان چاپ اروپا شماره چهارم، درج، و سپس در چاپ جـدیدِ‌ دو‌ مـذهب، بـرای تکمیل بحث، عیناً نقل گردید.

در سال ۱۳۶۵ نیز به هنگام اقامت در ایتالیا‌ واتـیکان‌ از‌ سـوی مرکز فرهنگی اسلامی اروپا رم که تأسیس کرده بودیم، ترجمه کامل‌ «انجیل‌ برنابا‌» را به انگلیسی (The Gospel of Barnubas) منتشر ساختم. ایـن تـرجمه از روی نسخه‌ خطی‌ ایتالیایی‌ آن به وسیله اسقف LONS DALE و همکارش بانو LAURA RAGG به انگلیسی ترجمه شـده‌ و در‌ سـال ۱۹۰۷ م در آکسفورد به چاپ رسیده بود و ما از روی هـمان نـسخه‌، آنـ‌ را‌ در ایتالیا با مقدمه ای تجدید چاپ کردیم.

نـکته ای کـه قابل توجه است‌ اینکه‌ مسیحیان همه اناجیلِ به قول خودشان غیرمعتبر یا «اپوکـریفا» را جـمع آوری و در‌ چند‌ مجلد‌ چاپ کرده انـد ولی از چـاپ انجیل بـرنابا حـتی اگـر معتبر هم نباشد(!) خودداری کرده‌ انـد‌؛ زیـرا در آن بشارت هایی درباره ظهور پیامبر اسلام آمده است و مسیحیان‌ مایل‌ نیستند‌ کـه خـود ناشر این انجیل باشند. البته ایـن انجیل را فقط یکبار چـاپ کـرده اند‌ که‌ نسخ‌ آن نایاب اسـت و مـن فقط دو نسخه از آن را در کتابخانه‌ های‌ وین و لندن دیده ام… .

همان طور که اشاره شد نـسخه خـطی ایتالیایی این انجیل در کتابخانه‌ ویـن‌ اتـریش نـگهداری می شود و بـه درخـواست این جانب، در سفری بـه اتـریش‌ به‌ سال ۱۳۵۱ ش، مرحوم دکتر اسماعیل بالیچ ؛(DR‌ SMALL‌ BALIC‌)مسلمان یوگسلاوی الاصل و مسئول مرکز اسلامی اتریش‌ صـفحات‌ اول و آخـر این نسخه خطی به زبان ایـتالیایی را عـکس برداری و در سـال‌ ۱۳۵۲‌ بـرای ایـن جانب در مرکز‌ بررسی‌ هـای اسلامی‌ قم‌ ارسال‌ کرد که این نمونه ها، جهت‌ اطلاع‌ علاقمندان در همین جا آورده می شـود.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۳۴)


۱٫ نـمونه اول و آخر نسخه خطی‌ انجیل‌ برنابا بـزبان ایـتالیایی.

(ایـن نـسخه در‌ کـتاب خانه وین نـگهداری‌ مـی‌ شود)

۲٫ دو صفحه دیگر از‌ نسخه‌ خطی انجیل برنابا به زبان ایتالیایی

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۳۵)


آخرین کتابی هم که این جـانب، و ایـن‌ بـار‌ به زبان ایتالیایی و در «رم‌» منتشر‌ کردم‌، تـرجمه مـجموعه ایـ‌ از‌ بـحث هـای اسـتاد علامه‌ طباطبایی‌ در تفسیر المیزان درباره حضرت مسیح و حضرت مریم است که تحت عنوان مسیح و مریم‌ در‌ قرآن (GESU EMARIA NEL CORANO) در‌ سال‌ ۱۳۶۹ باز‌ به‌ هنگام‌ اقامت موقت سه ماهه‌ در «رم»، منتشر گردید. (تـصاویر کتاب ها در پایین صفحه)

o استاد از اینکه وقت خود‌ را‌ در اختیار این نشریه قرار دادید‌ و بحث‌ های‌ جالبی‌ را‌ مطرح کردید، از‌ شما‌ سپاس گزاریم.

n این جانب نیز به نوبه خود از اینکه فرصت ایـن گـفتوگوی کوتاه را فراهم‌ کردید‌ از‌ شما و همه همکارانتان در مجله تشکر می‌ کنم‌.

محل‌ عکس‌ کتابها‌

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۵ – شماره ۱۱ (صفحه ۳۶)


شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x