امام موسی صدر و دغدغه هم گرایی جهان اسلام
همگرایی و تقریب از مهمترین راهبردها و سیاستهایی است که جهان اسلام را به مرحله تعادل و تعامل میرساند. از اینرو بسیاری از بزرگان شیعه و سنی در جهت تحقق تقریب مذاهب اسلامی تلاش کرده و راهکارهایی پیش راه امت اسلامی قرار دادهاند. یکی از جدیترین حامیان تقریب امام موسی صدر بود و این امرِ مهم در صدرِ اقداماتِ اصلاحی و نوگرایانه ایشان در لبنان و جهان اسلام قرار داشت. امام موسی صدر که جایگاه رفیعی در میان علمای امت اسلامی داشت، در هر فرصتی این هدف مصلحانه را پیگیری میکرد. ایشان در این زمینه فعالیتی چشمگیر و گسترده داشت و با ایراد سخنرانی، دیدار و گفتوگو با اندیشمندان جهان اسلام، شرکت در کنفرانسها و مجامع اسلامی، ارائه مقاله در موضوعات مرتبط با امت اسلامی و مکاتبه با علمای اسلام در پی القای روحیه همگرایی به امت اسلام بود. راهکارهای وحدتجویانه ایشان از جمله موضوعات بدیع و بکری است که توجه و تمسک به آن مسیر پرفروغی را برای ما میگشاید. از جمله این راهکارها میتوان توجه به همکاریهای فقهی، وحدتِ فقهیِ شعائر اجتماعی، و اقدامات عملی اشاره کرد که در این مقاله بدانها پرداختهایم.
امام موسی صدر، همگرایی جهان اسلام، تقریب مذاهب، وحدت فقهی
مـقدمه
امـام مـوسی صدر اندیشمندی شناختهشده و پیشرو در جهان اسلام است که جایگاه رفیعی در میان علمای امت اسلامی دارد. در هـشتمین همایش «التعرُف علی الفکر الاسلامی» که در سال ۱۹۷۳ میلادی در الجزایر برگزار شد، ایشان پس از ارائه مـقاله وزین خود با عـنوان «روح الشـریعه الاسلامیه» بهعنوان «نجم مؤتمر» شناخته و صدرنشین اندیشمندان آن همایش مهّم شد (کمالیان، ۱۳۷۷: ۱۷). شیخ محمد الفخام رئیس وقت دانشگاه الازهر مصر، امام موسی صدر را مصداقِ بارز آیه شریفه «و زاده بسطه فی العلم و الجسم» مـعرّفی کرد (محمودی، ۱۳۸۷: ۱۸) و جمال عبدالناصر، رئیس جمهور وقت مصر، پس از دیدار با ایشان آرزو کرد که ای کاش دانشگاه الازهر، رئیسی چون آقای موسی صدر میداشت (خسروشاهی، ۱۳۸۷: ۲۶۸). یکی از مهمترین دغدغههای امام صدر همگرایی و وحدت امت اسـلامی بـود و در این راه تلاش بسیاری کرد. آگاهی از دغدغهها و اندیشههای او در باب وحدتِ امت اسلامی و آشنایی با ایده همسوگرایانه وحدتِ فقهی او، هنوز هم میتواند راهنمایی برای همگرایی بیشتر میان علما و پیروان اسلام باشد.
ضرورت وحدت اسـلامی و بـرپایی امت واحده
یکی از مهمترین اقدامات و فعّالیتهای امام موسی صدر در مدت بیست سال حضور سرافرازانهاش در لبنان و جهان اسلام، دعوت به وحدت و یکپارچگی جهان اسلام بود. امام صدر در این زمینه فعالیتی چـشمگیر و گـسترده داشت و به ایراد سخنرانی، دیدار و گفتوگو با اندیشمندان جهان اسلام، شرکت در کنفرانسها و مجامع اسلامی، ارائه مقاله در موضوعاتِ مرتبط با مسائل امت اسلامی، و مکاتبه با علمای اسلام میپرداخت. امام صدر ریـشه اصـلی عـقبماندگیها و کجرویهای جهان اسلام را در جدایی و افـتراق امـت اسـلامی از یکدیگر میدانست و به فراخور هر موضوعی و در هر مجالی ندای همگرایی امت اسلامی را سر میداد. ایشان وعده مهم پیامبرِ اعظم (ص) را برپایی وحـدت مـیدانست و مـیگفت: «پیامبر برای برپاییِ جهان واحد و اجتماع برتر، هـمه قـیدها را در یک وسعت بیسابقه و بیهمتا در هم شکست…» (صدر، ۱۳۸۷الف: ۱۴). وی هدف واقعی اسلام را برپایی وحدت میدانست: «خلاصه و جان کلام اینکه
ویژگى اسـلام عـبارت اسـت از وحدت در ایمان، تشریع (قانونگذارى) و تفسیر…» (حجتیکرمانی، ۱۳۸۳: ۱۹).
امام موسی صدر بـنیان اصلی انسان و اسلام و امت اسلامی را بر مبنایی جامع و الگویی منظّم از وحدتِ همهجانبه تبیین میکرد: «انسان با جسم و روحـش مـوجودى اسـت واحد، با وحدتى متکامل و با تأثیر و تأثرهاى متقابل. در زمینه عقیده و ایمـان، خـدا اوّل و آخر و ظاهر و باطن و مبدأ و منتها و واحد است. اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجعُونَ (بقره: ۱۵۶) علّت غایى و هـدف از سـیر و رفـتن و پویایى و عبادت و کوشش و جهاد نیز خداى واحد است. وَ ما اُمِرُوا اِلاّ لِیَعبُدُو اللّه مُخلِصینَ له الدّین (بـینه: ۵)؛ و آنـان را جـز این فرمان ندادند که خدا را بپرستند در حالى که در دین او اخلاص مىورزند. وَ یَکونَ الدّینُ کُلّهُ لِلّه (انفال: ۳۹)؛ِ و دین همه دین خـدا گـردد. مـا در نظامهاى اجتماعى، اقتصادى، مدنى و اخلاقى اسلام، به یک سلسله کوشش روشن و پیگیر برمىخوریم که هدفش این اسـت کهـ این برنامهها و نظامها همه بر شالوده و قاعده واحدى پىریزى شوند، آنطور که میان افراد آنـچنان نـزدیکى بـه وجود آید که به تعبیر دانشمندان علم منطق هر واحدى بعض از کل باشد، نه فردى از کلّى. جالب تـوجّه اینـکه تعبیر قرآن مجید از اموال و تعهّدات و نیروهاى مادى و معنوى افراد مختلف این است که هـمه اینـها بـراى شما و در مسیر منافع شما (لَکُم) قرار داده شده است ـ به مجموعه انسانها و جامعه تخصیص داده شده تـا بـر این نگرشِ تربیتى تأکید شود» (حجتی کرمانی، ۱۳۸۳: ۱۹).
وی تشکیل امت واحده و نـایلشدن بـه وحـدت و همبستگی یکپارچه میان جامعه اسلامی را امری ضروری میدانست و معتقد بود که «حقیقتِ امت یا جامعه در این تـعریف خـلاصه نـمىشود که بگوییم، مجموعهاى از افراد یا کمیتِ منفعلى از بشر است. میان شَعْب (امت) و نـاس (مـردم) تفاوت است. شعب یعنى وجود وحدت و وجود فکر و رسالتى واحد که بر دوش مردم قرار دارد و موارد اختلاف را در کُورهـاى مـىگدازد و ذوب مىکند و همه را تبدیل به وجودى مُنسجم و یگانه مىکند. این مفهوم شعب یا امت اسـت. اسـرائیل و استعمار با یک امت چه مىتوانند بکنند؟ آنان را آوارهـ کنـند یا بکشند؟ اینـگونه تجاوزها تا وقتى که حتى یک نفر از امتى وجـود دارد و بـه وحدتى که شکلدهنده شعب است ایمان دارد، هیچ آسیبى نمىرساند. خطرى که امت و لبنان را تهدید مـىکند از درونـِ همین امت سرچشمه مىگیرد» (حـجتی کـرمانی، ۱۳۸۳: ۳۶۳).
ایشان در نـهایت، وحـدت را بـهترین زمینه و بستر برای تعاون و همیاری و هـمکاری جـامعه میدانست و با صراحت تمام بر ضرورت وحدت تأکید میکرد: «… وحدتْ کلیه محاسبات و مـعادلات را دگـرگون مىکند و جامعه را به مرحله تعامل و هـمکارى مىرساند» (همان).
امام مـوسی صـدر «حقیقت ناب اسلام» را بهترین جـایگاه بـرای همگرایی جامعه اسلامی میدانست و گرد آمدن مذاهب و فرق اسلامی را تحت لوای اسلام، امری مـهم و اجـتنابناپذیر معرفی میکرد. وی در ضمن دیدار و مـباحثه بـا شـیخ سعدی یاسین، از عـلمای اهـل سنت بیروت و از مؤسّسان «رابـطه الاسـلامی مکّه»، ضمن طردِ تفاسیر سلیقهای از اسلام، این تفاسیر را عامل جدایی و چندپارگی امت یکپارچه اسلامی دانـست. ایـشان خود در این زمینه میگوید: «در کنار هـم نـشسته بودیم کـه سـخن از چـپ و راست شد. برادرمان، شـیخ سعدی یاسین، اصرار داشت که اسلام راست است. به او گفتم چه مسئلهای باعث شده کـه تـو این نظر را داشته باشی و خود را در کـنار اسـتعمارگران و امـپریالیسم جـهانی قـرار دهی؟ چگونه بار گـناهان اسـتعمارگران را بر دوش میگیری؟ گفت: به نظر شما ما کیستیم؟ به او گفتم که در منطق قرآن ما بر صراط مستقیم، غـیر المـغضوب عـلیهم، ولاالضالین، هستیم. حقیقت این است که پژوهـشگر عـمیق قـرآنی درمـییابد کـه "المـغضوب علیهم" راستیها هستند و "الضالین" چپیها هستند. ما هم در صراط مستقیم هستیم» (صدر، ۱۳۸۶: ۹۴).
این نگاهِ همگرایانه امام صدر به اسلام و این فراجناحی اندیشیدن او، در همه عرصهها بهویژه در مسئله فـرق و مذاهب اسلامی نیز وجود داشت. ایشان همچنین تفکرات مخالف با وحدت جامعه اسلامی و اندیشههای ضد همگرایی را بستری خطرناک میدانست و این اندیشهها را مانعی بزرگ در راه تعاملات سازنده میان فرق و مذاهب اسـلامی مـعرفی میکرد۵۰ (کمالیان، ۱۳۸۶: ۳۹).
دعوت به همکاری سازنده میان مذاهب اسلامی
امام موسی صدر در مورد ادیان، اعتقاد به یکیبودنِ ریشه ادیان داشت و حقیقت آنها را یک چیز میدانست (صدر، ۱۳۸۴: ۱۴)؛ امّا در مورد مـذاهب نـظری دیگر داشت و ذات مذاهب را یکی نمیدانست: «از آنچه گذشت میفهمیم که ادیان یکی هستند، در حالی
که مذاهب چنین نیستند. مذهب راه یا منش خاصّی است که به افرادی معیّن اخـتصاص دارد؛ مـثلاً تشیع و تسنن نه دو دین که دو مـذهب از دیـنی واحدند، که فتنه سیاست، از اُمَویگری متعصّب گرفته تا صفویگری متعصّب، میان آنها جدایی افکند. شایسته بود از این اختلاف، که تنها بهواسطه سیاستها پدید آمد، اجـتناب شـود. چه، تشیّع و تسنّن از یـک سـرچشمه، از یک پیامبر و از یک کتاب نشئت گرفتهاند و هیچ اختلافی میان آن دو نیست جز آنکه تشیّعْ نگاه و نگرشی خاص به مبارزه پیشوایان اسلام است» (صدر، ۱۳۸۴: ۱۳۸).
ایشان هنگامی که به مسئله اختلاف میان مـذاهب اسـلامی و قلمرو آنها در اسلام میرسد با لطافت و ظرافت میگوید: «به روشنی پیدا است که کلمه "مذهب" به معنای "راه" است؛ چراکه اسم مکان و مصدر از ماده "ذهاب" است. پس مذاهب در اسلام به مـعنای راهـهایی برای رسـیدن به اسلام، درک ابعاد آن، و پرداختن به آیینهای آن و اجتهاد دائمی در طول زمان است. بر این اساس، بیشترین التزام بـه مذهب این است که بُعد واقعیاش را به آن عطا کنیم و در آن زیـادهروی نـکنیم. پس هـدف، اسلام است و مذاهب فقط وسیله و راهاند و مسلمانِ پایبند نمیتواند هدف را فدای راه کند. این مبنای کلّی است. …بـدون شـک در تعالیم و احکام، اختلافاتی میان مذاهب اسلامی وجود دارد؛ اما میدانیم که همه دارای اصول و ارزشـهای یـکسان، کـتاب و قبله واحدند و این اختلافات در جایگاه مناسبش اتحاد مسلمانان را دگرگون نمیکند، بلکه آن را تأیید و امر اجتهاد را آسـان میسازد» (صدر، ۱۳۸۴: ۱۴۸). این گفته که از بهترینِ جملات امام صدر در مورد وحدت اسلامی است، دارایـ بار معنایی کاملی اسـت. ایـن کلام امام صدر هم هدف از همگرایی امت اسلامی و هم روش و ابزار این همگرایی را بازگو میکند. با بررسی این سخن، میتوانیم نقشه راه کامل و پرفروغی را که امام صدر برای یکپارچگیِ امت اسلامی در سر داشـت بفهمیم. او در مرحله نخست اختلاف میان مذاهب را امری قابلپذیرش میدانست و معتقد بود با انکار واقعیات موجود نمیتوان گامی پیش رفت. طبیعی است کسی که به این مهم ملتزم میشود، در اجرای مدلِ هـمگراییاش، وحـدتی را انتخاب میکند که ضمن پذیرش اختلافات، آنها را تا حدودی نیز کنترل و به مسیری دیگر هدایت کند. به عبارت دیگر امام صدر با پذیرش اختلافات میان مذاهب و کمکردن قلمروی اختلافات، آنـها را بـه جایگاه و مسیر دیگری راهنمایی
میکند. بدین ترتیب او با جداسازی مباحث کلامی از ارتباطات میان مذاهب، در مسیر رسیدن به همگرایی تحول و تغییری مثبت پدید میآورد و با تکیه ویژه بر عناصر اشتراک مـذاهب، از تـن دادن به مباحث جدلانگیز کلامی میپرهیزد.
توجّه و تأمّل در عبارتهای منقول از امام موسی صدر نشان میدهد که ایشان اختلافات کلامی را بیاهمیت نمیدانست بلکه اختلافات را به جایگاهی دیگر وامیگذاشت. از نظر او جایگاه مناسب ایـن اخـتلافات، آرای فـقهی است؛ زیرا هدایت این اختلافات به مـسیر مـباحث فـقهی موجب پویایی بیشتر مسلمانان میشود: «مؤمن هنگامی که برای او تصویری ثابت و ماندگار نقش میبندد، اجتهاد نمیکند و فروتنانه آن را میپذیرد. ولی هنگامی که آرای مـختلف در فـهم حـُکم دینی پدید میآیند، انسان مسلمان میتواند اجتهاد کـند، بـیندیشد و برای وضع حکمی بکوشد… تا نیازهای روزافزون و نوپیدای زمانهای مختلف را برآورَد. این یکی از معانی فرمایش پیامبر (ص) است که فـرمود: «اخـتلاف امـتی رحمه» (اختلاف امت من مایه رحمت است). این مطلب هـنگامی روشن میشود که آرای مختلف فقهی را در یک موضوع با هم بسنجیم» (صدر، ۱۳۸۴: ۱۴۹). ایشان با توجه به مسائل مـهم و اسـاسی جـوامع و جهان امروز، بررسی اختلافات کلامی را در شرایط کنونی بیمنفعت میدانست.
امام صـدر از تـهران به زهران و از لُبنان به تِلمسان در پی دعوت جهان اسلام به وحدت و همگرایی بود. در سال ۱۳۵۰ شمسی که بهعنوان رئیـس مـجلس اعـلا در همایش «مجمع البحوث الاسلامیه» شرکت کرده بود، درباره تعامل با اهل سنّت گـفت: «هـماکنون نـزدیک به صدمیلیون شیعه مسلمان، با همه تواناییها، مهارتها، کشورها، دانشگاهها و امکانات بشرى دیگرى که دارنـد، در بـرههاى طـولانى، از سایر برادران مسلمان خویش طرد شدهاند، آن هم به دلایل و اسبابى که ارتباطى با دین ندارد. این مـنزوى سـاختن آنان به نفع مسلمانان نخواهد بود، بلکه باعث مىشود در شرایطى که نیازمند بـه تـمام تـوان خویش هستند، دچار ضعف و تزلزل گردند. تلاش من بر این است که از طریق روشن ساختن آرا و افـکار ایشـان و تبیین دیدگاههاى آنان دو امر را بر تمام مسلمانان عالَم مورد تأکید قرار دهم: اوّل اینـکه هـیچ دلیلى بـراى این طرد کردن و منزوى ساختن نیست و دوم اینکه شیعیان، مسلمانانى شایستهاند و اسلام با گذشت و سعه صدر تفاوتهاى مـیان شـیعیان و برادرانشان را تحمّل مىکند. همچنانکه در مورد
اختلافات بین سایر مذاهب نیز اینطور اسـت. از این گـذشته تـفاوت بین مذاهب و اختلاف آنها باعث پیشرفتِ تفکر اسلام است و هر مسلمانى در ضمن این اختلافات مىتواند حـرکت کنـد. بـه همین دلیل بنده با تأکید فراوان آمادگى خود را براى دنبال کردن این گفتمان مقدّس بـین شـیعه و سنّى و جواب دادن به همه پرسشها و برطرف کردن و ردّ همه اتّهامها و بالاخره هرگونه ابهام در مواضع شیعه و آرا و افکارش اعلام مـىدارم» (صـدر، ۱۳۸۴: ۲۴۵).
امام موسی صدر به اشتراکات فراوان عقیدتی و کلامی متمسّک میشد و به اخـتلافات جـنجالآفرین کلامی توجّه نمیکرد و پرداختن به آنها را بـیثمر مـیدید. از طـرف دیگر وی که نمیتوانست اختلافات مذهبی را نادیده بـگیرد، پیشـنهاد کرد که باید جهت این اختلافات را تغییر داد و آنها را به مسیر تکامل فقهی هدایت کرد. وی با ارائه مقالهای بـا عـنوان «روح تشریع در اسلام» (صدر، ۱۳۸۷ب: ۶) به هـشتمین کـنفرانسِ «التعرّف عـلی الفـکر الاسـلامی» که در تِلمسان الجزایر برگزار شد، با بـسترسازی مـفهوم «تحوّل در شریعت»، همکاری علمای مذاهب را جهت همگرایی و حل معضلات جهان معاصر بـر طـبق قوانین اسلامی خواستار شد. او چهار سـال بعد با نگارش نـامهای مـهم خطاب به مفتی حسن خـالد تـغییر مسیر اختلافات کلامی به مسیر اختلافات فقهی را بستری مناسب برای همگرایی جهان اسـلام مـطرح کرد.
حلّ مشکلات انسان رنجیده مـعاصر بـستری بـرای همگرایی
امام مـوسی صـدر با طرح مشکلاتِ مـتعدّد جـوامع اسلامی، مثل فقدانِ عدالتِ اجتماعی و اقتصادی، وجود اختلافِ طبقاتی، و بازماندگی اسلام از تمدّنسازی در جهان مـعاصر، ضـمن ارائه راهکارهای دینیاش، از علمای جهان اسلام خـواستار حـلّ این مـعضلات مـیشد. امـام موسی صدر از علمای اسـلام درخواست میکرد به جای اینکه به منازعات بیثمر بپردازند، در پی نظریهپردازی و همفکری و همگرایی در حلِّ معضلات دنـیای امـروز و انسان معاصر باشند.
امام موسی صـدر ریشـه بـحرانهای جـهان امـروز را در عدم رعایت قـوانین اصـیل اسلام میدید و در بسیاری از نوشتهها و گفتههایش در جمع علمای اسلام این مطلب را بهوضوح به همگان گوشزد میکرد (صـدر، ۱۳۸۷ب: ۱۳)؛ بـرای مـثال در هشتمین
کنفرانس «التعرف علی الفکر الاسلامی»، بـهطور خـیلی ظـریف و هـنرمندانه، خـطاب بـه علمای اسلام روح قانونگذاری در دنیای معاصر را مطابق اساسنامه اسلامی ندانست و با آوردن مصادیق مختلف، تحوّل و دگرگونی و بازنگری در قوانین حاکم بر امت اسلامی را از رسالتهای مهمّ علمای اسلام برشمرد.
امام مـوسى صدر دو سال بعد در سخنرانی خود در نُهمین همایشِ اندیشه اسلامى «ملتقىِ الفکر الاسلامى»، پس از طرح موضوعِ عدالت و نیاز مُبرم دنیای معاصر به آن، به بررسی عدالت در اسلام پرداخت و با تحلیلی نوین از نقش مـفاهیم اصـیل و کهن مثل انفاق و زکات در تحقّق عدالت، ضمن ارائه راهکارهای دینی برای تحقّق عدالتْ به مسؤلیتِ همگان، خصوصاً وظیفه خطیر و سنگین علما پرداخت و گفت: «مسئولیتِ علماى دین در این زمینه بسیار بـزرگ و دقـیق و فورى است؛ زیرا آنان در راه خدمت به اسلام و مسلمانان، بهویژه محرومان و ستمدیدگان، امین مردماند و تنها آناناند که مىتوانند از مبارزه و پیکار محرومان و ستمدیدگان در داخل جـامعههاى اسـلامى تصویر درستى به دست دهـند و شـائبه تندروى و الحاد را از آن بزدایند و بهویژه از خدشهدار شدن تلاشهایى که براى احقاق حقوق صورت مىگیرد، جلوگیرى کنند؛ زیرا ستمگران و غاصبانِ حقوقِ ملّتها، به متّهم کـردن ایـن جنبشها به اِلحاد یـا طـایفهگرایى عادت کردهاند و بهترین راهحل براى این سلاحِ ویرانگر، پشتیبانى علماى دین از جنبشها و حمایت از آنهاست» (صدر، ۱۳۸۷ج: ۲۶).
وحدتِ فقهی، راهکاری بدیع برای همگرایی
یکی دیگر از اقدامات امام موسی صدر در زمینه وحدت امـت اسـلامی که بسیار مغفول مانده و حکایت از دید همگرایانه امام موسی صدر دارد، ارائه نظریه وحدت فقهی است. ایشان عرض اندام مذاهب اسلامی مختلف را در قلمرو فقه، ممدوح میدانست و از کشیدهشدن اختلافات مذاهب به بستر فـقه اسـتقبال میکرد. ایـن امر مهم اوّلین بار در نامه امام موسی صدر به مُفتی حسن خالد جلوه یافت و بعدها در مجامع بـیرون از لبنان پیگیری شد۵۱ (شریعتمداری، ۱۳۷۹: ۱۲۹). امام صدر در نامهاش به مُفتی حسن خـالد ایـن ایـده را به صورت مبسوط تشریح کرده است. امام به مصداق شفّاف و عینی همگرایی در مناسک اجتماعی اسلام میرسد و مـیافزاید: « بـه عنوان نمونه، برخى از این اهداف را
یادآور مىشوم: اهداف کاملاً دینى، مانند وحدتِ عیدها و شـعائر دینـى و یکىشـدن الفاظ برخى از عبادتها مانند اذان و نماز جماعت. مىتوان براى به دست آوردن طلوع ماه نو در افق بـه روشهاى نوین علمى اعتماد کرد تا روز عید فطر به دقّت معلوم شود و مسلمانان جهان بـتوانند روز واحدى را بهعنوان عید گـرامى بـدارند و بهراحتى بتوانند از پیش براى این روز برنامهریزى کنند. همچنین مىتوان براى اذان الفاظى را در نظر گرفت که مورد پذیرش همگان باشد» (اباذری، ۱۳۸۱: ۲۷۶).
وی سه سال بعد، در این مورد در حاشیه هفتمین کنفرانس اندیشه اسلامى در الجزایر در سال ۱۳۵۱ در پاسخ به پرسـش یکى از خبرنگاران درباره وحدتِ مذاهب اسلامى اظهار داشت که در زمینه مذاهب اسلامى با دو جنبه یا دو بخش روبهروییم:
نخست، شعائر اسلامى است که مقصود از آن احکامى است که در ظاهر فرد و جامعه بروز مىیابد؛ اختلاف در شعائر، امت یگـانه را در نـظر دیگران مجموعهاى پراکنده مىنمایاند. شعائر پیوند عمیقى با عموم مردم دارد و در نتیجه، اختلاف در آنها بهشدت در عموم مؤمنان اثر میگذارد؛ از این رو مسئولیتپذیرىِ اسلامى میطلبد که براى یکىشدن این شعائر، علىرغم اختلاف در دیدگاههاى فـقهى، تـلاش زیادى صورت بگیرد. من تأکید دارم که یکىشدن این شعائر دستیافتنى است و من خودم در همایش مجمع تحقیقات اسلامى در قاهره در این زمینه پیشنهادى کارشناسىشده را عرضه کردم، همچنانکه عالِمان بسیارى در این راه کوششهاى درخور ستایشى انجام دادهاند و مىدهند.
دومـ، فـقه اسلامى و دیگر آموزههاى اسلام است؛ این میراث سِتُرگ که دستاورد تلاشى است طاقتفرسا و حاصل رقابتهایى است که همه نیروهاى آدمى را به خدمت مىگیرد، به هیچوجه نمىتواند نادیده انگاشته شود یا بـا صـرف شـعار وحدت مذاهب از بین برود؛ بـهویژه آنـکه اینـ اختلافنظر چون در سطح خواص مطرح است، آسیبى نمىرساند و پراکندگى به بار نمىآورد، بلکه همواره بر غناى اندیشهها مىافزاید. بجاست باز تـأکید کنـم که اخـتلافنظر به سود پیشرفت و ترّقى است و اجتهادورزى را آسانتر مـىکند و در نـتیجه، اقتباس صحیح راهحل مشکلات و نیازهاى زمانه را از اسلام ممکن مىسازد؛ زیرا احکام دینى، به دلیل الاهى و مقدّس بودن، داراى خصیصه اطلاق و شمول ـ یا بـه اصـطلاح، دگـماتیست و جزماندیشانه ـ است و اگر این احکام یکسان و
مورد قبول همگان باشند، فـقیه یا عالم به دشوارى مىتواند جسارت به خرج دهد و در پى تحوّل و تغییر برآید؛ ولى با وجود دیدگاههاى متفاوت و متعارض، تغییر و تـحوّل و بـرگرفتن راه تـأمین نیازها آسان مىشود. اما تلاشهایى که براى یکىکردن مذاهب یا به تعبیر دقیقتر، بـراى نـزدیککردن مذاهب به یکدیگر صورت مىگیرد، همچنان موردنظر و خواستِ همه کسانى است که خالصانه به اسلام عشق مـیورزند (شـریعتمداری، ۱۳۷۹: ۱۳۴).
او مـشکل اختلافات فقهی را نه در نفْس خود اختلافات ــ که از نظر او ممدوح است ــ بلکه در بـازتاب آنـها در مـیان امت اسلام و سوءاستفاده از آنها میداند. وی با تفکیک عبادات مسلمانان به عباداتی که با لحـظاتی از روز مـرتبط اسـت و اعمالی که با کلِّ یک روز وابستگی دارد، اتّفاق فقهی و یکپارچگی امت اسلام در مناسکی که وابـسته بـه کلّ روز است را بهعنوان راهکاری بدیع پیشنهاد میکند: «اختلافات فقها مطمئناً بر واجباتی کـه مـرتبط بـا عیدها و اوقات روزانه است، تأثیر میگذارد؛ مثل وقت ظهر، عصر و صبح و حتّی در مواردی مـثل بـرپایی نماز عید، روزه و افطار، که وابسته به طلوع و غروب خورشید است. امّا مناسبتهایی کـه بـا کـلّ روز در ارتباط است، مثل عیدها، ایّام هفته و مناسبتهای فراگیر اسلامی، امکان یکپارچهکردنشان وجود دارد؛ مانند روز جمعه و شـنبه و دیـگر روزهای هفته که در همه دنیا یکی هستند. هرچند ساعتها متفاوت باشند» (صـدر، ۱۳۸۴: ۱۵۱). ایشـان در هـمین زمینه با استناد به فتوای افق واحد آیات عظام خویی و حکیم و همچنین اشاره به مـؤیداتی از مـذاهب مـالکی و حنفی و حنبلی و شافعی، یکپارچگی امت اسلامی را در شعائری که وابسته به رؤیت هلال ماه هـستند خـواستار شدند و افزودند: «مطلب دیگر، انعکاس این آرای مختلف در عرصه شعائر اسلامی است و تفاوت شعائر میان مسلمانان سـبب بـروز اختلاف میان آنان میگردد. از آنجا که غالباً برای عامه مردم زمینهای وجـود نـدارد تا این گوناگونی روشها را وسیلهای برای غـنا و آراسـتگی امـت قرار دهند، در نتیجه، عواملی غیردینی، همانند جـهل، اسـتعمار یا سیاست، پا به صحنه میگذارد و این پدیدههای متنوّع را، دستکم، به عامل اختلاف و دو دسـتگیِ گـروههای اسلامی تبدیل میکند. از این رو حـل ایـن موضوع بـرای مـحافل اسـلامیِ مسئول، اهمّیت ویژهای دارد» (صدر، ۱۳۸۴: ۱۴۹).
نمود و بـروز دیـگری که در زمینه همکاری میان امت اسلامی یافت میشود، پیشنهاد وحدت در شعائر اسـلامی هـمچون اذانِ یکسان و نماز جماعت یکشکل اسـت. هرچند در آن زمان، عـدهای بـا اعلام عدم آمادگی برای تـدوین یـک اذان مشترک مانع از تحقق این امر شدند، ولی این پیشنهاد نشاندهنده همکاری امام موسی صدر در اجرای مـناسک اجـتماعی یکپارچه امت اسلامی است. دکـتر مـحسن کـمالیان در این زمینه مـینویسد: «پخـش اذان و شعائر مذهبى شیعه از رادیو و تـلویزیون لبـنان، با کسب اجازه از شخص مُفتى حسن خالد و پس از آن صورت گرفت که رهبر اهل سنّت لبنان عـدم آمـادگى خود را براى عملى ساختن پیشنهاد دیرینـه امـام موسى صـدر مـبنى بـر استنباط یک اذان یکسان اسلامى تـوسط علماى شیعه و سنّى اعلام کرد» (کمالیان، ۱۳۸۰: ۱۱، ۶۴).۵۲
به هر حال آنچه از اقدامات امام موسی صدر در مورد وحـدت مـذاهب میتوان استخراج نمود و آن را مبنای ایشان در این امـر دانـست، تـلاش بـرای بـرپایی امت یکپارچه اسـلامی بـا تمام اختلافات درون خود در مقابل سایر جوامع غیراسلامی و همکاری آنها برای حل مشکلات انسان معاصر است.
البـتّه ایـن کـنار نهادن اختلافات کلامی به معنای دستکشیدن از عـقاید اصـیل خـود نـبود، امـام صـدر در موارد بسیاری مثل تخریب قبور ائمه و منع زیارت آنان و مباحثی مثل مُتعه و عقاید اصیل شیعی، همانند یک مرزبانِ هوشیار و متعهّد عقاید صائب شیعه را به بهترین صورت مـعرّفی و از حقّانیت آنها دفاعِ درست و حسابشده میکرد (خسروشاهی، ۱۳۸۷: ۲۴۷). وی در مورد منابع شرعی معتقد بود: «شیعه در عین احترامى که براى صحابه قائل است، گفتار آنان را حجّت نمىداند؛ مگر در مواردى که به روایات پیـامبر(ص) تـعلق گرفته باشد یا اینکه سخن صحابى درباره ضرورت رجوع به پیامبر در امور پیروى کردن از ایشان و توجّه به سخنان ایشان باشد. شیعیان به سخنان اهلبیت پیامبر استناد مىکنند؛ زیرا خـودِ پیـامبر به تمسّک به آنان و پذیرفتن سخنانشان سفارش کرده است» (صدر، ۱۳۸۴: ۲۷۳). ایشان همچنین برای بازسازی قبور ائمه بقیع بسیار تلاش کرد. آیتالله محلّاتی در این زمـینه نـقل میکند: «آقا موسی، به مـلک فـیصل فشارهای زیادی آورده بود تا برای قبور ائمه طرحی پیاده کنند. البتّه نه اینکه گنبد و بارگاه بسازند؛ بلکه طرحی اجرا شود که آبرومند باشد» (کـمالیان، ۱۳۸۶: ۷۰).
نـمونهای دیگر از دفاع ایشان از عـقاید شـیعه را میتوان در مصاحبه ایشان با روزنامه النّهار دید. وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر تفاوت شیعه و غیرشیعه میگوید: «تفاوت اساسى در میان شیعه و غیرشیعه در دو مورد خلاصه مىشود: نخست، ولایت: حقیقت مسئله ولایت عبارت اسـت از ایجـاد جامعهاى صالح از راه تشکیل حکومتى صالح. على(ع) برترینِ این مصداقها بود. در نظرگاه شیعه مسئله ولایت از مهمترین احکام شرعیه است. من اعتقاد دارم تشکیل جامعهاى صالح بیش از هر اقدام دیگرى به رشد و کمال انـسان مـىانجامد. بنابراین، ولایتـ، که از نظر شیعه مسئلهاى اساسى به شمار مىرود، تنها جنبه تاریخى ندارد، بلکه مسئلهاى است همیشگى، در هر زمـان و در هر جامعهاى. دوم، منابع شرعى: در نظرگاه شیعه، پس از نصوص قرآنى و سـنّت نـبوى، سـنّت اهلبیت و روایات و تعلیمات آنان منبع و مصدر شرعى به شمار مىآیند؛ امّا مذاهب دیگر، غیر از قرآن و سنّت پیامبر(ص)، آراى صـحابه پیامـبر(ص) را از منابع شرعى به حساب مىآورند. در اینجاست که با تفاوتهاى بسیارى در احکام و تعالیم دینى روبـهرو مـىشویم. امـّا تمام این تفاوتها و حتّى اصل اجتهاد در دایره فروع محدود مىشوند و موجب تفاوت و فرق در اساس و ارکان اسلامى نمىگردند» (حـجتی کرمانی، ۱۳۸۳: ۲۲۰).
امام ضمن توجّه به اختلافات مسلمانان، در جهت رسیدن به یکپارچگی امت اسـلامی تلاش میکرد. ایشان هـدف از هـمگرایی امت و جهان اسلام را تشکیل جبهه واحد و متّحد اسلامی میدانست و آنگاه قصد داشت به همکاری اسلام و مسیحیت بپردازد تا با استعانت از این همکاری اسلام و مسیحیت، به مقابله با بیدادگری یهود و همچنین الحـاد، فساد، استعمار و استثمار و خوارکردن انسانها برخیزد (صدر، ۱۳۸۴: ۲۶۰).
نتیجه
یکی از بزرگترین دغدغههای امام موسی صدر در جهان اسلام، برقراری تعاون و همگرایی میان جامعه اسلامی بود. ایشان قائل بودند که واگرایی پیروان امت حـضرت مـحمد(ص)، در طی قرون متمادی، ضربات جبرانناپذیری بر پیکره امت اسلامی و جهان اسلام وارد کرده است و بین آنان فاصلهای غیرواقعی انداخته است. وی معتقد
بود زمانه ما نیاز بیشتری به همگرایی و همیاری امت اسـلامی دارد و نـیازهای روزافزون دنیای معاصر، همکاری بیش از پیش امت اسلامی را میطلبد. وی که همواره منادی وحدت در جهان اسلام بود، همیاری و تعاونِ فکریـفقهی اندیشمندان جهان اسلام را راهی درست در جهت انجام رسالتهای دیرینه عـلما مـیدانست. او حل مشکلات پدیدآمده در دوران معاصر را ضرورتی برای وحدتِ جامعه اسلامی مطرح میکرد و همسویی جامعه اسلامی را برای رفع این مشکلات پیگیری میکرد. ایشان با طرح ایده یکسانسازی شعائر اجتماعی اسلام، هـماهنگی پیـروان امـت اسلامی در ظواهر و آیینهای عبادی را راهـکاری بـرای هـمکاری بیشتر علمای جهان اسلام معرفی کرد و با پیشنهاد تغییر جهت اختلافات میان فرق اسلامی به اختلافات فقهی، مسیری جایگزین و سازنده بـرای حـل اخـتلافات در اختیار علمای اسلام گذاشت.
پینوشت
کتابنامه
اباذری، عـبدالرحیم (۱۳۸۱)، امـام موسی صدر؛ امید محرومان، تهران: جوانه رشد.
حجتی کرمانی، علی (۱۳۸۳)، نای و نی، تهران: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صـدر.
خـسروشاهی، سـیدهادی (۱۳۸۷)، یادنامه امام موسی صدر، تهران: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام مـوسی صدر.
شریعتمداری، حمیدرضا (۱۳۷۹)، «تقریب مذاهب اسلامی؛ گامی به پیش»، هفت آسمان، شماره هفتم، پاییز.
صدر، سیدموسی (۱۳۸۴)، ادیان در خـدمت انـسان، تـهران: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر.
ـــــــــــ (۱۳۸۶)، رهیافتهای اقتصادی اسلام، به اهـتمام و تـرجمه مهدی فرخیان، تهران: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر.
ـــــــــــ (۱۳۸۷الف)، عدالت در اسلام، پرتوها ۸، ترجمه مهدی فرخیان، تـهران: مـوسسه فـرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر.
ـــــــــــ (۱۳۸۷ب)، دین در جهان امروز، پرتوها ۴، ترجمه مهدی فرخیان، تـهران: مـؤسسه فـرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر.
ـــــــــــ (۱۳۸۷ج)، روح تشریع در اسلام، پرتوها ۸، ترجمه مهدی فرخیان، تهران: مؤسسه فرهنگی تـحقیقاتی امـام مـوسی صدر.
ـــــــــــ (۱۳۸۷د)، محمد (ص)؛ پیامبر بتشکن، پرتوها ۱، ترجمه مهدی فرخیان، تهران: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام مـوسی صـدر.
کمالیان، محسن (۱۳۸۰)، «گرایشهای تقریبی امام موسی صدر»، هفت آسمان، شماره یازدهم، پاییز.
ـــــــــــ (۱۳۷۷)، عـزّت شـیعه، دفـتر اوّل، قم: ناشر مؤلف، دفتر تبلیغات.
ـــــــــــ و علیاکبر رنجبر کرمانی (۱۳۸۶)، عزّت شیعه، دفتر دوّم، قم: صحیفه خـرد.
مـحمودی، علیرضا (۱۳۸۷)، شرح صدر (مروری بر زندگی و مجاهدتهای امام موسی صدر)، تهران: همشهری.
گـفتوگو بـا آیتـالله محمود خلیلی (۱۳۸۷)، شهروند امروز، ش۶۰٫
- برای نمونه و جهت آشنایی با اختلاف نظر امام موسی صدر و عـلامه امـینی (ره) در مورد وحدت مذاهب و ارتباط با اهل سنت رک: کمالیان و رنجبر کرمانی، ۱۳۸۶: ۳۹٫
- متن کامـل این نـامه در هـفت آسمان، شماره هفتم، پاییز ۱۳۷۹، منتشر شده است.
- آیتالله شیخ محمود خلیلی، رئیس دفتر امور شرعی مـجلس اعـلای شـیعیان و از ملازمان امام موسی صدر، این وقایع را اینگونه نقل کرده است: «… امام صـدر سلیقه خـاصی داشت که چگونه در مسائل حسّاس وارد شود و مشکلات را حل کند. مثلاً مسئله شهادت سوم (اشهد ان علیا ولی الله) و حـیعلیخیرالعمل در اذان از اخـتلافات شیعه و سنّی است و هیچکس نتوانسته بود این مسئله را حل کند. ایشان پس از تـأسیس مـجلس اعلا، میخواستند شهادت ثالثه و حیعلیخیرالعمل را در فضای عـمومی وارد اذان کنـند. نـامهای به مفتی حسن خالد مینویسند: “طایفه مـا از بـنده انتظاراتی دارند. لذا بهتر است به اذان زمان پیامبر(ص) بازگردیم و حی علیخیرالعمل را در اذان بازگردانیم. حال مـیگویم که شـهادت ثالثه نباشد؛ اگرچه میدانید اگـر ایـن شهادت را حـذف کنـم، در مـیان طایفه خودم برایم خیلی گران تـمام مـیشود. لکن این مسئله را میپذیرم، به شرط اینکه شما حیعلیخیرِالعمل را در اذان بگنجانید”. برخی به ایـشان گـفتند که چرا این کار را کردید؟ ایشان گفتند: “مـن میدانم که او اختیاراتی ندارد و فـردا مـیگوید این مسئله در حوزه اختیارات مـن نـیست و باید الازهر این مسئله را تأیید کند. آن وقت ما میگوییم که پس یک وقت شـما اذان خـودتان را پخش کنید و یک موقع مـا اذانـ خـودمان (همراه با شـهادت ثـالثه و حیعلیخیرالعمل) را پخش میکنیم”. در نـهایت هـم همانطور شد و رادیو لبنان تقسیم شد”». در گفتوگو با آیتالله شیخ محمود خلیلی، شهروند امـروز، ش۶۰، ص۷۶٫
پایان مقاله