مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

تحلیلی بسترشناسانه درباره کتاب «الغیبه» شیخ طوسی

تحلیلی بسترشناسانه درباره کتاب «الغیبه» شیخ طوسی

چکیده
این پژوهش در پی ارائۀ نگرشی تحلیلی از کتاب ارزشمند الغیبه شیخ طوسی است. در این مسیر سعی شده پس از تحلیل زمان‌شناختی نگارش سلسلۀ غیبت‌نگاری شیعه، به این کتاب توجهی ویژه شود و بسترشناسی آن مورد بازخوانش قرار خواهد گرفت. شیخ طوسی این اثر را در هشت فصل تدوین کرده است. وی در این مسیر با استفاده فراوان از دو عنصر عقل و نقل سعی داشته با هم‌آوازی میان این دو مهم به تحلیلی روان‌شناختی از پدیده غیبت توجه دهد. از جمله مهم‌ترین مواردی که وی از دیدگاه عقلی به پدیده غیبت توجه داشته، لزوم امامت با توجه به باورهای عقلی بوده است و توجه به زندگی وکلای اربعه امام دوازدهم(عج) از دیگر مباحث ارزندۀ کتاب یادشده به شمار می‌آید. در عین حال، کتاب الغیبه خود دارای کاستی‌هایی چندی است که مرسل بودن بسیاری از روایات را از آن جمله می‌توان شمرد.
واژگان کلیدی
شیخ طوسی، الغیبه، غیبت‌نگاری، بسترشناسی.

مجید احمدی کچایی

مقدمه
محمد بن حسن بن علی مشهور به شیخ طوسی، از بزرگان عالمان امامی در سده پنجم هجری بوده است. وی در سال ۳۸۵ قمری در شهر نوقان طوس متولد شد و پس از گذران تحصیلات مقدماتی در آن دیار به شهرهای نیشابور، ری، قم و سپس بغداد مهاجرت کرد.
در سال ۴۰۸ در درس شیخ مفید حضور یافت و پس از رحلت استاد خویش، در درس سید مرتضی حاضر شد. تعداد اساتید روایی شیخ را _ که نامشان در سند روایات یا در اجازات روایی وجود دارد _ در حدود ۳۷ نفر ذکر کرده‌اند و معروف‌ترین آنان عبارت‌اند از شیخ مفید، سید مرتضی، ابن‌غضائری و علی بن احمد بن محمد بن ابی‌جیّد هستند. به طور معمول، بیشترین اساتید وی بغدادی بوده‌اند. با توجه به تصریح برخی از منابع، او برخی از شیوخ روایی خویش را از اهل‌سنت برگزید، به طوری که حتی از آنان اجازه نقل روایت داشت (مجلسی، ۱۳۷۶: ج۱۰۴، ۱۳۶).
وی در پی درگذشت سید مرتضی، خود زعامت تشیع امامی را بر عهده گرفت. پس از انقراض حکومت شیعی آل‌بویه در سال ۴۴۷ قمری توسط سلجوقیان سنی و دشوار شدن حضورش در بغداد، مجبور به ترک آن شهر و عزیمت به نجف شد و در آن‌جا حوزه درسی تأسیس کرد که بعدها به حوزه علمیه نجف شهره گشت. او در همان شهر و در سال ۴۶۰قمری از دنیا رفت (بروجردی، ۱۳۸۶: ج۲۵، ۴۰).
شیخ طوسی از جمله اندیشمندان شیعی بوده که بیشترین تألیف را در عرصه‌های گوناگون علوم در سده پنجم به خود اختصاص داده است. از جمله آثار وی می‌توان به این موارد اشاره کرد: التبیان فی تفسیر القرآن، مصباح المتهجد فی اعمال السنه (دعا)، تلخیص الشافی (کلام)، تهذیب الاحکام و الاستبصار (حدیث)، النهایه و المبسوط و الخلاف فی الاحکام (فقه)، الفهرست و رجال و اختیار معرفه الرجال (رجال) (طوسی، ۱۴۱۷: ۲۴۰-۲۴۲).
بسترشناسی غیبت‌نگاری
باید توجه داشت که نگاشته‌های دوره غیبت صغرا به طور عمده تحت تأثیر فضای تقیه شکل گرفت. بنابراین در این زمان امامی‌ها دست‌کم با دو مشکل اساسی در آستانه غیبت صغرا روبه‌رو شدند:
الف) با روی کار آمدن متوکل عباسی در سال۲۳۲ قمری، اوضاع برای شیعیان بسیار سخت شد؛ به طوری که وی از طرفی با حبس دو امام هادی و عسکری(ع) روابط شیعیان با امام را کاهش داد و از طرف دیگر، به شدت با وکلای امام هادی برخورد می‏کرد. متوکل در اقدامی چند تن از وکلا را دستگیر کرد و در زندان خود به قتل رساند (همو، ۱۳۸۷: ۶۱۰).
عامل دیگری که حساسیت هیئت حاکمه علیه شیعیان را تحریک کرد، تشکیل حکومت زیدی علویان در سال ۲۵۰ قمری در طبرستان بود. این افراد دارای گرایش‏های شیعی (زیدی) آشکاری بودند و عملاً از سیطرۀ حاکمیت عباسی خارج شدند و آن را به رسمیت نمی‏شناختند (طبری، ۱۳۵۸: ج۳، ۱۸۵۷؛ همچنین نک: حسین، ۱۳۶۷: ۱۷۶).
همچنین قیام صاحب زنج در سال‏های ۲۵۵ – ۲۷۰ قمری از آن دسته شورش‏هایی به شمار می‌آید که عباسیان را تحت فشار قرار داد. این قیام، موقعیت امامیه را نیز در خطر انداخت؛ چرا که علی بن محمد _ رهبر این شورش _ مدعی بود نسبش به زید می‌رسید. به همین دلیل بخش قابل ملاحظه‏ای از علویان به او پیوستند. گرچه امام عسکری(ع) رهبر قیام زنج را از اهل‌بیت ندانست (اربلی، ۱۳۶۴: ج۴، ۴۲۸)، اما این امکان وجود داشت که حکومت، این دسته از قیام‏ها را به باورهای امامیه گره بزند و چه‌بسا دامنۀ برخورد با این شورش‏ها را نیز به سوی امامی‌ها بکشاند‏. در این زمان به گفته شیخ طوسی، چنان فضای نامناسبی علیه شیعیان شکل گرفت که آنان نمی‏توانستند مناسک دینی خود را آشکارا تبلیغ کنند (طوسی، ۱۳۸۲: ج۶، ۱۱۱ و ۱۱۲).
همچنین در همین زمان دست‌کم دو جریان اسماعیلی (قرامطه و اسماعیلیه) فعالیت‏های زیرزمینی خود را شدت بخشیدند. اگرچه این گروه‌ها امامی نبودند، اما از شیعیان به شمار می‌آمدند (نک: حسین، ۱۳۶۷).
این گروه‏ها درست همان زمانی که شیعیان امامی معتقد به غیبت امام خویش بودند و چنین می‏اندیشیدند که وی روزی ظهور خواهد کرد، روایاتی از پیامبر اکرم(ص) مبنی بر غیبت مهدی نقل می‏کردند، به طوری که با نقل این دسته از روایات و فعالیت‏های گستردۀ خود توانستند در شمال آفریقا حکومتی مستقل از عباسیان با مناسبات فکری کاملاً مخالف شکل دهند (نک: دفتری، ۱۳۷۵: ۱۶۹ – ۲۲۰).
این نکته را باید افزود که در این زمان قرامطه تحرکات خود را گسترش دادند، به طوری که نوبختی خبر از جمعیت انبوه آنان در اطراف کوفه می‏دهد (نوبختی، ۱۳۸۶: ۷۶). این گرایش منتسب به شیعه فعالیت‏های تبلیغی خود را در سواحل غربی خلیج فارس و یمن انجام می‏دادند (اشعری، ۱۹۶۳: ۸۶) و توانستند قیام خویش را در روستاهای اطراف کوفه رقم زنند (طبری، ۱۳۵۸: ج۳، ۲۱۲۴).
احتملاً همگی این موارد با توجه به آن‌که امامیه نیز چنین روایاتی را نقل می‏کردند و با قرامطه و در یک ناحیه می‏زیستند و مراسم مذهبی یکسان داشتند، اسباب تحریک خلافت عباسی را علیه شیعیان امامی ‏شدت می‌بخشید.
در این شرایط وکلا _ به‌ویژه وکیل اول، عثمان بن سعید _ کوشیدند به دنبال تقویت این نظریه باشند که از امام عسکری(ع) فرزندی باقی نمانده است و خیال عباسیان را از بابت آن‌که ممکن است شیعیان با امام غایب خویش برایشان دردسر ساز باشند، آسوده سازند (کلینی، ۱۳۷۶: ج۱، ۳۶۹ – ۳۷۰، ح۱).
تحلیل عده‌ای از محققان از برخی روایات آن است که به علت شکنجه‏ های معتضد و مکتفی _ خلفای عباسی _ و سخت‌گیری‏های آنان بر امامیه بین سال‏های ۲۷۸ -۲۹۵ قمری، امام(ع) مقر خود را از سامرا به حجاز تغییر داد (طوسی ۱۳۸۷: ۴۲۲، ح۲۴).
همچنین اگر این گزارش را بپذیریم که معتضد، جایگاه امام عصر را کشف کرد و به سه نفر دستور داد به خانه پدر امام یورش برند و هر کس را یافتند به قتل رسانند (همو: ح۲۱۸؛ راوندی، ۱۴۰۹: ۶۷؛ حسین، ۱۳۶۷: ۱۸۱)، این خبر و موارد مشابه آن نشان از شدت حکومت و پی‌گیری جدی عباسیان برای دستیابی به امام بوده است و تا به آن‌جا پیش رفته بودند که مکان و زمان حضور حضرت را نیز کشف کردند. در این شرایط، باید عالمان امامی در پوششی به نام تقیه ادامه مسیر می‌دادند.
ب) مشکل دیگری که در آن زمان بر شدت بحران در امامیه افزود، فقدان امام حاضر بود. احتمالاً غیبت امام، محصول همان فضای خفقان‌آوری بود که بیان شد. در این زمان شیعیان با پدیده‏ای روبه‌رو شدند که پیش از آن تجربه نشده بود. همین امر نیز سبب چنددستگی در میان شیعیان امامی شد، به طوری که عده‏ای حتی از پذیرش امام دوازدهم سر باز زدند. نوبختی گروه‏های منشعب در شیعیان امامی در آغاز غیبت صغرا را ۱۴ فرقه مختلف می‏داند (نوبختی، ۱۳۸۶: ۸۴). این در حالی بود که امام عسکری(ع) فرزند خویش را به دلیل شرایط سیاسی پدید آمده، تنها به افرادی انگشت‌شمار نشان داد (طوسی، ۱۳۸۷: ۴۱۷) و همین امر نیز بر این دسته از گمانه‌زنی‏ها افزود. آن‌چه بر شدت بحران در عصر غیبت صغرا دامن زد، وجود وکیلان منحرف امام دوازدهم(عج) بود. این افراد با نفوذ در برخی از قبایل شیعی، سبب انحراف فکری آنان را فراهم آوردند. در شدیدترین این موارد، شلمغانی توانسته بود قبیله بنی‌بسطام را جذب آرای نکوهش‌آمیز خویش کند (همو: ۶۹۹).
علما شرایط پدید آمده را به عصر حیرت و سرگشتگی شیعیان تعبیر می‏کردند، به طوری که نعمانی معتقد است بیشتر شیعیان امامی درباره امام دوازدهم(عج) و غیبت ایشان در تردید بوده‏اند (نعمانی، ۱۳۹۰: ۸). شیخ صدوق نیز انگیزه تألیف کتاب خویش را تردید شیعیان نسبت به امام خویش می‏داند (صدوق، ۱۳۸۷: ۴).
شاید به همین دلیل است که عالمان امامی درصدد بودند با استفاده از راهکار تقیه به امور شیعیان بپردازند و این مهم در زندگی وکیلان اصلی امام دوازدهم(عج) به طور عیان مشخص بود؛ از جمله آن‌که شغل سفرا، خود پوششی برای پیش‌برد اهداف سازمان وکالت بود، چنان‌که نقل شده که وکیل اول و دوم هر دو پیشۀ روغن‌فروشی داشتند (طوسی، ۱۳۸۷: ۶۱۵) و نامه‌ها را در ظروف و خیک‌های روغن کرده و به امام می‌رساندند (همو: ۶۱۵). شاید به همین دلیل بوده که عمدتاً سفرا در مباحث عالمانۀ شیعیان به طور جدی مشارکت نداشتند، چه‌بسا در آن صورت شهره شدن آنان در این‌گونه مباحث نظرها را به سویشان جلب می‏کرد؛ امری که سفرا از آن احتراز داشتند.
استفاده از نام مستعار توسط سفرا _ از جمله سفیر دوم محمد بن عثمان _ خود دلالت بر تقیه بوده است؛ به طوری که کشی چنین نقل می‌کند:
حفص بن عمرو کان وکیل ابی محمد و اما ابوجعفر محمد بن حفص بن عمرو فهو ابن العمرو و کان وکیل الناحیه و کان الامر یدور علیه. (کشی، ۱۳۴۸: ۵۳۳، ح۱۰۱۵)
کشی وی را وکیل امام عسکری(ع) دانسته و در ادامه افزوده که محمد بن حفص بن عمر معروف به ابن‌عمری، وکیل ناحیه بوده است. در صورتی که وکیل دوم به محمد بن عثمان شهره بوده است.
بی‌گمان تلاش‌های حسین بن روح در پنهان‌کاری باورهای اولیه تشیع، راهی برای حفظ جریان وکالت با عنصر تقیه بوده است؛ به طوری که شیخ طوسی با نقل سه روایت، شدت عمل وی به تقیه را تبیین کرده است (طوسی، ۱۳۸۷: ۶۶۸-۶۷۱). در هر صورت، چنین فضایی می‌توانسته بر همه عملکرد امامیه _ از جمله منابع علمی آنان _ اثرگذار باشد (نک: صفری فروشانی و احمدی کچایی: ۱۳۹۱).
پیشینه غیبت‌پژوهی در امامیه
غیبت صغرا را می‌توان با انگاره‌های ناهمگون خویش، یکی از دشوارترین ادوار تاریخ شیعیان امامی به شمار آورد؛ عصری که به هر دلیل، پدیده غیبت برای امام آنان حاصل شد و عملاً پیروان آن مذهب بی‌سرپرست ماندند.
این شرایط سبب شد بسیاری از آن‌ها دچار تحیر و سرگشتگی شوند و گروه‌هایی نیز با نپذیرفتن امام غایب، راه خویش را جدا از دیگر هم‌کیشان خود پی گیرند؛ گرچه حوادث بعدی غیبت صغرا نشان داد عمده این گروه‌ها پس از مدتی به امامی‌ها بازگشتند.
اما این همۀ ماجرا نبود. پیروان دیگر فرقه‌های شیعه _ به‌ویژه زیدیه _ با طرح پرسش‌های تردیدبرانگیز علیه دیدگاه امامیه، موجب پدید آمدن مشکلات فکری برای صالحان برجسته این مذهب می‌شدند و چه‌بسا مجموعه این چالش‌ها سبب شد غیبت صغرا به عنوان یکی از مراحل دشوار در تاریخ امامیه مطرح شود، به طوری که بسیاری از عالمان امامی از آن به عصر تحیر و سرگردانی یاد کرده‌اند (نک: نعمانی، ۱۳۹۰: مقدمه) و همین انگاره‌های ناهمگون در آن دوره باعث شد اندیشمندان امامی نیز درصدد رفع چنین مشکلاتی برآیند.
به هر تقدیر، غیبت‌نگاری امامیه در ابتدا به صورت نقل‌های محدود و غالباً به عنوان بخشی از مجامع روایی مطرح شده است؛ اما با ورود بحث‌های گوناگون و پرسش‌های جدید، این حجم رو به افزایش نهاد و افزون بر گزاره‌های نقلی، باورهای عقلی نیز بدان افزوده شد. بازخوانش این دسته از غیبت‌نگاری‌ها از عصر نوبختی تا شیخ طوسی ما را به این باور می‌رساند که چگونه با ضرورت‌های زمانه چنین تحولی در این دسته از غیبت‌نگاری‌ها صورت پذیرفت و چه مباحثی بر حجم این دسته از مطالعات افزوده شد.
در این بخش باید به آثاری که در غیبت‌نگاری توسط شیعیان نگاشته شده و امروزه از میان رفته اشاره کنیم، سپس به بررسی منابع موجود در این زمینه توجه نماییم. برخی از این آثار با نقل احادیثى از پیامبر(ص) و امامان شیعی(ع) به غیبت امام دوازدهم(عج) توجه داشته‌اند. در عین حال، این روایات، زمان شروع غیبت را مشخص نمى‏کند. ابهام موجود در احادیث مذکور، سبب شده دسته‌ای از شیعیان این‌‌گونه روایات را درباره امامان مختلف بکار برند. از این رو، فرقه واقفه، امام موسى کاظم(ع) را امام غایب دانسته‏اند، در حالى‏که امامیه، امام دوازدهم(عج) را امام غایب مى‏دانند. فرقه واقفیه با افرادی همچون انماطى (ابراهیم بن صالح کوفى)، به این گمانه‌ها دامن می‌زد. انماطی در این‌باره کتابی به عنوان الغیبه نگاشت که باورهای واقفیه را تقویت می‌کرد (طوسی: ۱۴۲۰: ۹ – ۱۰). در عین حال، سایر علما مانند احمد بن على بن نوح و شیخ طوسى‌، اطلاعات او را در حمایت از دیدگاه امامیه به کار برده‏اند. یکی دیگر از افراد این فرقه، طائى طاطارى (على بن حسن) بود که در ضمن کتابی به نام الغیبه، امام موسى کاظم(ع) را امام غایب نامید (نجاشی، ۱۳۶۵: ۲۵۴ – ۲۵۵).
از زیدیه نیز عده‌ای در این‌باره دست به تألیف بردند که می‌توان به این افراد اشاره کرد: ابوسعید عباد بن یعقوب رواجینى عصفرى که فرقه زیدیه جارودیه را رهبرى مى‏کرد. وى کتابى از احادیث را گردآورى کرد و آن را کتاب ابوسعید عصفرى نامید. اهمیت کتاب وی به این نکته است که نویسنده، احادیثى درباره غیبت را دست‌کم ده سال پیش از رویداد آن ذکر مى‏کند. وی به روایات دیگرى نیز اشاره دارد که بر تعداد امامان و ختم آنان به امام دوازدهم(عج) توجه داده است و او را قائم(عج) مى‏داند، اما اسامى امامان دوازده‏گانه را ذکر نمى‏کند (همو: ۲۹۳). همچنین آثاری از امامیه نیز درباره غیبت تألیف شد که امروزه از بین رفته است. دربین این آثار می‌توان به این موارد اشاره کرد:
على بن مهزیار اهوازى دستیار نزدیک امام نهم بود. امام جواد(ع) او را به عنوان نماینده خود در اهواز منصوب کرد و در دوران امامت امام هادی(ع) همچنان این وظیفه را بر عهده داشت. وى دو کتاب با عناوین الملاحم و القائم نوشت (همو: ۲۵۳) که هر دو غیبت امام و قیام او را با شمشیر مورد بحث قرار مى‏دهند. از این‌رو، بین سال‌هاى ۲۶۰ و ۳۲۹‌ قمری دو پسرش ابراهیم و محمد نمایندگان مسئول امام دوازدهم در اهواز شدند (امین، ۱۴۰۳: ج۲، ۲۳۱). کلینى و صدوق به استناد نوشته آن‌ها، اطلاعات مهمى درباره روش‌هاى ارتباطى مورد استفاده در فعالیت‌هاى مخفى امامیه ارائه مى‏دهند.
حسن بن محبوب سراد در اثر خود درباره موضوع غیبت با عنوان المشیخه، چندین حکایت را _ که اغلب به امامان منسوب است _ ثبت مى‏کند. اگرچه این اثر از بین رفته، اما نقل قول‌هایى از آن در مآخذ موجود امامیه در دست است (طوسی، ۱۴۲۰: ۱۲۲).
فضل بن شاذان نیشابورى _ از علماى معروف امامیه _ کتابى با نام الغیبه گردآورى کرد (نجاشی، ۱۳۶۵: ۳۰۷). فضل دو ماه پیش از رحلت امام عسکری(ع)، در سال ۲۶۰ قمری درگذشته است. اهمیت اثر او در احادیثى که نقل کرده و امام دوازدهم(عج) را قائم مى‏داند، نهفته شده است. بسیارى از نویسندگان بعدى همچون طوسى در اثر خود با نام الغیبه به اثر فضل تکیه کرده‏اند.
در این‌باره در دوره غیبت صغرا نیز آثاری نگاشته شد که امروزه از میان رفته است؛ از جمله در سال ۲۶۲قمری، ابراهیم بن اسحاق نهاوندى مدعى نیابت امام دوازدهم(عج) در بغداد شد. وى کتابى درباره غیبت نوشت که دیدگاه غالیان را منعکس مى‏کرد (طوسی، ۱۴۲۰: ۱۶).
همچنین از آثار از میان رفته در دوره غیبت کبرا می‌توان به این موارد اشاره کرد:
در سال۴۲۷ قمری، کراجکى اثرى با نام البرهان على صحه طول عمر الامام صاحب الزمان گرد آورد و در آن، اسامى بسیارى از افراد را ذکر کرد که عمرشان بیشتر از طول عمر افراد عادى محسوب می‌شد. هدف وی، همچون شیخ صدوق و شیخ مفید، این بود که ثابت کند طول عمر امام دوازدهم(عج) در دوران غیبت، پدیده‏اى غیرمعمول نیست (تهرانی، ۱۴۰۳: ج۳، ۹۲).
شیخ طوسى درباره فعالیت‌هاى مخفى چهار نماینده امام دوازدهم(عج) با نقل از کتاب مفقودشده‏اى با نام اخبار الوکلاء الاربعه نوشتۀ احمد بن نوح بصرى _ که امروزه از میان رفته است _ اطلاعات تاریخى موثقى ارائه مى‏دهد (نجاشی، ۱۳۶۵: ۸۶-۸۷). اثر شیخ طوسى مأخذ اصلى نویسندگان بعدى امامیه درباره غیبت امام دوازدهم(عج) به‌ویژه علامه مجلسى در بحارالانوار شد (نک: حسین، ۱۳۶۷: ۲۰ – ۳۰).
بسترشناسی کتاب الغیبه
اثر مورد بحث، از سلسله آثاری به شمار می‌آید که دربارۀ پدیده غیبت نگارش شده است. همان‌طور که گفته شد، این امر معلول فضای پدید آمده در آن دوره تاریخی است، به طوری که با آن‌که نگارش کتاب الغیبه مدت‌ها پس از آغاز غیبت کبرا انجام شده، اما احتمالاً متأثر از فضای پدید آمدۀ دوره قبل بوده است؛ چنان‌که می‌توان احتمال داد همچنان شبهات تردیدبرانگیزی علیه امام دوازدهم(عج) در جریان بوده است، همان‌گونه که خود شیخ در انگیزۀ تألیف الغیبه بدان اشاره دارد (طوسی، ۱۳۸۷: ۲۸).
نگاه اجمالی به کتاب الغیبه خود گویای این مطلب است. طولانی شدن پدیده غیبت امام، پرسش‌‌های بسیاری علیه شیعیان امامی برانگیخت و شبهات گروه‌های رقیب را به دنبال داشت و چه‌بسا بسیاری از این پرسش‌ها‌ از سوی شیعیان امامی طرح می‌شده است. شاید
یکی از اصلی‌ترین این پرسش‌ها، عمر طولانی امام بوده است. همچنین مشخص نبودن ظهور، بخش دیگر این دسته از پرسش‌ها را دربر می‌گیرد. شیخ با فهم مشکلات موجود، به تدوین این کتاب همت گماشت و در این مسیر سعی داشت دو عنصر عقل و نقل را با یکدیگر هم‌آواز کند.
مصادر کتاب الغیبه
مصادر کتاب شیخ طوسی به دو بخش مفقود و موجود تقسیم می‌شود. از منابع موجودی که شیخ در کتاب خویش از آن بهره برده است، می‌توان به این مصادر اشاره کرد:
در مصادر نقلی، کتاب سلیم بن قیس یکی از کهن‌ترین منابعی که شیخ طوسی از آن بهره برده به شمار می‌رود. شیخ در برخی از مباحث از جمله در روایات اثناعشر، از وی نقل روایت کرده است. ویژگی اساسی این دسته از روایات، آن بوده که به تمامی نام‌های امامان اثناعشر توجه شده است. برای مثال سلیم می‌گوید: «از سلمان و مقداد شنیده‌ام…» (هلالی، ۱۴۰۰: ۲۸۵)، شیخ نیز روایت مورد نظر را با همان سند از سلیم نقل کرده است (طوسی، ۱۳۸۷: ۲۸۶).
اگرچه وی این‌گونه از روایات را انحصاراً از سلیم اقتباس نکرده و تنها پشتوانه وی، آن کتاب نبوده است، مهم‌ترین راویان شیخ در پردازش این دسته از روایات _ که به جابر بن عبدالله انصاری برمی‌گردد _ محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری (طوسی، ۱۳۸۷: ۲۹۰، ح۱۰۷ و ۱۰۸) و کلینی (۱۳۷۶: ۲۸۸، ح۱۰۴ و ۱۱۲ و ص۳۰۷، ح۳۰۳ و ۱۱۴) هستند.
مصدر دوم روایی که شیخ طوسی در الغیبه از آن سود جسته، بخش «کتاب الحجه» از کتاب کافی کلینی است. شیخ در اثبات تولد امام مهدی(عج) و دیدار شیعیان با آن حضرت از کافی اقتباس داشته است. به عنوان مثال، می‌توان به روایات ۱۹۶، ۱۹۸، ۲۰۰، ۲۰۲، ۲۰۹ و ۲۱۷ در صفحۀ ۴۱۱ رجوع کرد.
مصدر سوم روایی که شیخ از آن تأثیر پذیرفته، الغیبه نعمانی است. در این اثر نیز عمده توجه شیخ به بحث روایات اثناعشر است. برای مثال می‌توان به روایات ۲۳، ۲۴، ۲۶ و ۲۹ در صفحۀ ۷۵ اشاره کرد.
مصدر چهارم نقلی که شیخ بسیار از آن استفاده کرده، کمال الدین شیخ صدوق بوده است. آن‌چه به نظر می‌رسد، این است که گویا چینش اساسی کتاب الغیبه تا اندازه‌ای بر اساس این اثر صورت گرفته است. برای مثال می‌توان به این موارد اشاره کرد: امامت و عصمت امام (طوسی، ۱۳۸۷: ۳۷ و ۷۰؛ صدوق، ۱۳۸۸: ج۱، ۹ و ۲۰)، اثبات غیبت (طوسی، ۱۳۸۷: ۴۰؛ صدوق، ۱۳۸۸: ج۱، ۴۱)، رد بر فرقه‌های کیسانیه، واقفیه و ناووسیه (طوسی، ۱۳۸۷: ۷۴؛ صدوق، ۱۳۸۸: ج۱، ۶۱)، فلسفه و حکمت غیبت (طوسی، ۱۳۸۷: ۱۹۲؛ صدوق، ۱۳۸۸: ج۲، ۸۶)، غیبت برخی از انبیا (طوسی، ۱۳۸۷: ۲۴۸؛ صدوق، ۱۳۸۸: ج۲، ۲۵۴)، در بحث کسانی که حضرت را ملاقات کرده‌اند (نک: طوسی، ۱۳۸۷: ۴۹۹؛ صدوق، ۱۳۸۸: ج۲، ۱۶۷)، توقیعات امام مهدی(عج) (طوسی ۱۳۸۷: ۶۴۷؛ صدوق، ۱۳۸۸: ج۲، ۲۳۴)، معمرین (طوسی، ۱۳۸۷: ۲۵۵؛ صدوق، ۱۳۸۸: ج۲، ۳۰۷) و نشانه‌های ظهور (طوسی، ۱۳۸۷: ۷۴۵؛ صدوق، ۱۳۸۸: ج۲، ۵۵۳).
همچنین شیخ طوسی در نقل اخبار وکیلان اصلی از کمال الدین متأثر بوده است. اگرچه شیخ صدوق این بخش را در ضمن ملاقات کنندگان با امام(عج) نقل کرده (صدوق، ۱۳۸۸: ج۲، ۲۴۰ به بعد)، اما شیخ طوسی فصلی مستقل به این بحث اختصاص است (طوسی، ۱۳۸۷: ۵۹۹). این احتمال را نیز باید در نظر گرفت که شیخ طوسی در این بحث از اخبار وکلای اربعه جوهری نیز اقتباس داشته است.
در اثرپذیری طوسی از کمال الدین ذکر دو نکته لازم به نظر می‌رسد:
۱٫ شیخ طوسی از برخی مباحث اضافی صرف‌نظر کرده است. برای مثال، از ذکر داستان بواذسف و بلوهر یا از مباحث عقلی ابن‌قبه _ که شیخ صدوق به تمامی آن را در کتاب خود نقل کرده _ پرهیز کرده است و حتی در مباحثی که از کمال‌الدین متأثر بوده، به گمانه‌های کلامی خود می‌پردازد و از نقل صرف مباحث شیخ صدق اجتناب می‌کند.
۲٫ در بحث معمرین به شیوه خویش عمل کرده، به طوری که صدوق از هفت مورد در این‌باره نقل کرده است. اما در عین حال، طوسی از حدود ۲۰ مورد نام می‌برد که تنها در دو مورد _ یعنی دجال و ربیع بن ضبع _ از شیخ صدوق اقتباس کرده است (نک: طوسی، ۱۳۸۷: ۲۵۵ و ۲۵۷؛ صدوق، ۱۳۸۸: ج۲، ۳۱۱ و ۳۵۴). البته صدوق در این مورد «ربیع فزاری» آورده که همان «ربیع بن ضبع» است.
در این میان شیخ طوسی در آرای کلامی خویش تا اندازۀ زیادی
خود به طرح برخی از مباحث پرداخته و سعی داشته خود گمانه‌های کلامی خویش را به نقل‌های روایی بیفزاید و از نظریات سید مرتضی در شافی متأثر سود برده (طوسی، ۱۳۸۷: ۲۲۰ و ۲۳۷) و تلخیص شافی را نگاشته و خود به آن تصریح دارد (در بحث علت غیبت حضرت از شیعیان نک: همو: ۲۲۱ و دربارۀ مخفی بودن ولادت حضرت نک: همو: ۲۳۹).
همچنین شیخ از منابعی دیگری سود جسته که امروزه در دست نیست و از میان رفته است که می‌توان به این موارد اشاره کرد: الضیاء فی الرد علی المحمدیه و الجعفریه سعد بن عبدالله اشعری (نک: همو: ۳۶۴ و ۳۹۷)، کتاب الرجعه و کتاب القائم فضل بن شاذان نیشابوری و اخبار الوکلاء اربعه سیرافی (نک: همو: ۵۹۹).
بررسی محتوایی الغیبه
بررسی محتوای کتاب الغیبه را به دو صورت اجمالی و تفصیلی می‌توان بررسی کرد:
۱٫ محتواشناسی اجمالی
شیخ طوسی در مقدمه کتاب خویش دو وجه اساسی را در تدوین کتاب مؤثر می‌داند:
الف) توصیه استادش که وی را به پردازش چنین اثری ترغیب کرده است؛ زیرا به‌رغم شدت نیاز بشر به ظهور امام مهدی(عج) و فراگیرشدن حیله و نیرنگ و مشکلات دیگر، همچنان ظهور حضرت محقق نشده است.
ب) پرسش‌های مطروحه در این‌باره که بخشی از آن ناشی از شبهات نکوهش‌آمیز طعنه‌زنان است (همو: ۲۸).
سپس وی الغیبه را در هشت فصل سامان می‌دهد. ابتدا به بحث غیبت امام دوازدهم(عج) و عصمت امام و همچنین به رد باورهای کسانی که به غیر از امام دوازدهم(عج) توجه داشته‌اند پرداخته است (همو: ۳۳). سپس نقل‌های گوناگون دربارۀ ولادت امام(ع) را بررسی می‌کند (همو: ۴۱۱). ‌در بخش دیگر به کسانی توجه داشته است که توانسته‌اند با حضرت دیداری داشته باشند (همو: ۴۴۹). وی به فراوانی معجزات حضرت را در دوره غیبت ذکر می‌کند‌ (همو: ۴۹۹). شیخ طوسی به موانع ظهور توجه ویژه داشته و علت اصلی آن را امتحان و آمادگی شیعه می‌داند (همو: ۵۷۷). از جمله مباحث مهم کتاب وی، بررسی وکیلان و سفرای امام دوازدهم(عج) است و البته در این میان، از وکیلان نکوهش شده چشم‌پوشی نکرده (همو: ۵۹۹) و در بخش پایانی، به ذکر برخی صفات امام و سیره اخلاقی ایشان توجه داشته است (همو: ۷۸۳).
۲٫ محتواشناسی تفصیلی
شیخ طوسی در فصل اول، با طرح گمانه‌های کلامی به بررسی موضوع غیبت می‌پردازد و در این بخش، دو پیش‌فرض آورده است:
الف) واجب بودن وجود امام معصوم در هر زمان برای هدایت توده مردم (همو: ۳۳).
ب) وجوب امامت امام دوازدهم(عج) (همو: ۳۴).
سپس به اثبات این دو گمانه توجه می‌کند و در این مسیر مباحثی همچون وجوب امامت در جامعه و عصمت او و همچنین عدم خروج این حق از امت اسلامی را آورده است که البته چنین انگاره‌هایی در جواب شبهات که در این‌باره مطرح بوده وارد شده است. نکته مهم آن است که وی بسیاری از دیدگاه‌های کلامی خویش را در کتاب دیگرش با عنوان تلخیص شافی آورده است (همو: ۳۴ – ۷۴). در ادامه به نقد فرقه‌های از شیعه توجه دارد که امام شیعیان را غیر از امام عصر(عج) می‌دانند و آن‌گاه گروه‌هایی همچون کیسانیه (همو: ۷۴)، ناووسیه (همو:۸۲) و واقفیه (همو: ۸۳) را با بیش از هشتاد روایت تاریخی، کلامی و گزارش به چالش می‌کشاند.
وی سپس به فلسفه غیبت اشاره دارد (همو: ۱۹۲) و دلایل گوناگونی را در این‌باره طرح می‌کند و در پردازش آن تأکید دارد که از دو عنصر عقل و نقل سود خواهد برد (همو: ۲۱۶). وی با طرح ۱۵ اشکال درباره غیبت امام مهدی(عج) به بررسی و رد چنین انگاره‌هایی می‌پردازد (همو: ۲۲۰). شیخ طوسی بر این باور است که غیبت، امری با پیشینه تاریخی در انبیا(ع) است و در این‌باره از پنج پیامبر (خضر، موسی، یوسف، یونس و عزیر(ع)) نام می‌برد که مجبور به غیبت شدند (همو: ۲۴۸). همچنین شیخ طوسی برای عادی نشان دادن عمر امام، به کهنسالانی از عرب اشاره دارد و به ۲۲ مورد از این‌گونه افراد اشاره می‌کند (همو: ۲۵۳).
بخش دیگر این فصل به روایاتی از اهل‌سنت (۱۰ روایت) و شیعیان (۱۴ روایت) دربارۀ آن‌که خلفای پیامبر ۱۲ نفرند، پرداخته شده است (همو: ۲۷۹ – ۲۸۶).
در ادامه، ۱۵ روایت از ائمه(ع) نقل می‌کند که شیعیان را به غیبت امام عصر(عج) توجه داده‌اند. سپس ۱۴ روایت درباره خروج امام از غیبت و همچنین ۱۱ روایت که نَسَب امام را به امام علی و امام حسین(ع) متصل می‌کند وارد شده است (همو: ۳۱۵).
وی در نقد فرقه‌هایی همچون سبائیه (چهار روایت)، کیسانیه (دو روایت)، ناووسیه (دو روایت) و واقفیه که باور به مهدی دیگری به‌جز فرزند امام عسکری(ع) دارند به طور مفصل پرداخته و دیدگاه این دسته از فرقه‌ها را بر اساس آن‌که عدد امامان آنان با روایات اثناعشر تجانس ندارد، مردود می‌داند (همو: ۳۵۳-۴۰۸).
وی در ادامه به نقد فرقه‌های دوره امامت امام عسکری(ع) و پس از رحلت ایشان پرداخته و گروه‌هایی همچون محمدیه (همو: ۳۶۲)، مهدویت امام عسکری(ع) (همو: ۳۹۱) جعفریه (همو: ۳۹۷) و سیزده امامیه را در غالب دوازده روایت به نقد کشیده است. او در باب معجزات کتاب خویش، به داستان ازدواج امام عسکری(ع) با نرجس(ع) به تفصیل پرداخته است (همو: ۳۷۴، ح۱۷۸).
در فصل دوم به بررسی روایات تاریخی درباره ولادت امام دوازدهم(عج) اشاره داشته (همو: ۴۱۱) و در این مسیر، همان‌طور خود تصریح دارد از دو روش اعتباری (عقلی) و اِخباری (نقلی) استفاده کرده است (همو) و ۲۸ روایت و گزارش را در این فصل ذکر می‌‌کند. وی اخبار کسانی که به گونه‌های مختلف شاهد بر تولد امام عصر(عج) بوده‌اند یا آن‌که از این امر به نحوی آگاهی داشته‌اند ذکر کرده است؛ از جمله در روایت ۲۰۴ (همو: ۴۱۸) به داستان معروف حکیمه _ دختر امام جواد(ع) _ اشاره داشته است. همچنین شیخ طوسی در روایت ۲۱۸ (همو: ۴۴۲) به داستان عجیبی توجه داده که معتضد، گروهی را برای قتل امام عصر(عج) مأمور کرده بود. نکته اصلی این روایت، آن است که خلیفه عباسی توانسته بود مکان حضور امام را تشخیص دهد و این واقعه مدت‌ها پس از آغاز غیبت صغرا رخ داده است و این نشان از پی‌گری جدی عباسیان بر دست‌یابی به امام دوازدهم(عج) دارد.
در فصل سوم، اخبار افرادی ذکر شده است که امام دوازدهم(عج) را زیارت کرده‌اند (همو: ۴۴۹) و در این‌باره ۱۶ روایت وارد شده است. از این دسته از روایات، دست کم دو نکته برداشت می‌شود:
۱٫ به‌‌رغم آن‌که شیخ طوسی در دوره غیبت کبرا می‌زیسته، اما هیچ دیداری از آن دوره تاریخی ذکر نمی‌کند و همگی این دیدارها در دوره غیبت صغرا واقع شده‌اند.
۲٫ از ۱۶ روایت نقل شده در این فصل، شش روایت گواه آن است که این دیدارها در مکه صورت پذیرفته و این احتمالاً خبر از سکونت امام در مکه است.
در فصل چهارم (همو: ۴۹۹) به معجزات امام عصر(عج) توجه داده و در این زمینه ۳۴ روایت نقل کرده است که به طور اجمال دست‌کم بیش از چهل درصد این روایات دربارۀ دعای امام برای دیگران (مشکلات زوجین، بچه‌دار شدن، امور روزمره، نام‌گذاری فرزند البته پیش از تولد، و …) بیست درصد دربارۀ وکلا، ده درصد درباره جانشینی خود امام (اثبات امامت)، پنج درصد دربارۀ مسائل علمی و دیگر روایات، در زمینه‌های گوناگونی دیگری طرح شده است.
در فصل پنجم (همو: ۵۷۷) به عواملی که سبب عدم ظهورند اشاره شده و بیست روایت در این‌باره نقل کرده است. شیخ طوسی با تکیه بر گمانه‌های کلامی چنین می‌اندیشد که علت اصلی ظهور نکردن امام دوازدهم(عج) خوف جانی حضرت بوده است و مخفی بودن ایشان
را منحصر در این‌باره می‌داند (همو: ۵۷۷). وی در این زمینه روایات ۲۷۴، ۲۷۵، ۲۷۸ و  ۲۷۹_ که حدود بیست درصد از مجموع روایات نقل شده در این فصل بوده است _ را نقل می‌کند. وی دلیل دیگر را امتحان شیعه در دوره غیبت امام عصر(عج) می‌داند و از روایات ۲۸۱ تا ۲۸۹ را به این امر اختصاص داده است که حدود پنجاه درصد روایات وی را در این فصل دربر می‌گیرد.
او در فصل ششم (همو: ۵۹۹) به بررسی سفرای امام دورازدهم(عج) پرداخته است. وی در ابتدا اخبار مباشران دوره ائمه(ع) را ذکر می‌کند که عبارت‌اند از: حمران بن اعین (امام باقر(ع))، مفضل بن عمر (امام صادق و امام کاظم(ع))، معلی بن خنیس و نصر بن قابوس لخمی (امام صادق(ع))، عبدالله بن جندب بجلی (امام کاظم و امام رضا(ع))، محمد بن سنان (امام رضا و امام جواد(ع))، عبدالعزیز بن المهتدی القمی الاشعری و علی بن مهزیار اهوازی (امام جواد(ع)) ایوب بن نوح بن دراج (امام هادی(ع))، علی بن جعفر همانی (امام هادی و امام عسکری(ع))، ابوعلی بن راشد (امام هادی(ع)) (همو: ۶۰۱ – ۶۰۹).
وی همچنین به برخی از سفیران نکوهش شده نیز اشاره دارد که عبارت‌اند از: صالح بن محمد بن سهل همدانی (امام جواد(ع))، علی بن ابی‌حمزه بطائنی و زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی (امام کاظم(ع))، فارس بن حاتم ماهویه قزوینی (امام هادی(ع))، احمد بن هلال عبرتائی (امام مهدی(عج)) (همو: ۶۱۰-۶۱۳).
شیخ طوسی سپس به زندگی سفرای اربعه دوره غیبت صغرا اشاره دارد و به تفصیل در این‌باره پرداخته است. وی هفت روایت درباره عثمان بن سعید، ۱۴ روایت درباره محمد بن عثمان، ۲۶ روایت درباره حسین بن روح نوبختی و شش روایت نیز درباره زندگی علی بن محمد سمری آورده است (همو: ۶۱۴-۶۸۱). آن‌گاه به وکلای نکوهش شدۀ این دوره اشاره دارد و به این موارد ابومحمد شریعی، محمد بن نصیر نمیری، احمد بن هلال کرخی، ابوطاهر محمد بن علی بن بلال، حسین بن منصور حلاج، ابن‌ابی‌عزاقر و ابوبکر بغدادی پرداخته است (همو: ۶۸۷ – ۷۱۶).
در فصل هفتم (همو: ۷۲۵) به عمر امام دوازدهم(عج) توجه شده و چنین آمده که تولد
آن حضرت در سال ۲۵۶قمری رخ داده است. شیخ طوسی با نقل هفت روایت بر آن است که سیمای حضرت را در هنگامه ظهور در هیئت مردی جوان معرفی کند. پس از آن چهار روایت نقل می‌شود که از وفات یا شهادت امام خبر می‌دهد؛ البته با این قید که دوباره زنده خواهد شد.
وی در ادامه با نقد این دسته از روایات، این‌گونه از اخبار را از آن‌جا که خبر واحد هستند نمی‌پذیرد (همو: ۷۳۲). سپس شش روایات درباره وقت ظهور آمده است (همو: ۷۳۴). باید به این نکته توجه شود که این دسته از اخبار، به طور عمده بر تحقق حتمی ظهور دلالت دارند و زمان دقیق ظهور واگویی نمی‌شود.
گونه‌ای دیگر از اخبار (سه روایت) نقل شده است که گویا بر سال ظهور تأکید دارند؛ اما با نگاهی دقیق به این دسته از اخبار، این مهم فهمیده می‌شود که آن‌ها نیز به درستی زمان ظهور را مشخص نمی‌کنند، بلکه خود درصدد بیان امری دیگرند و چنین تحلیل می‌کنند که تغییر در احوال اخلاقی مردم، سبب تغییر در زمان ظهور خواهد شد. برای مثال، در روایت ۴۱۷ از قول امام باقر(ع) چنین آمده که امام علی(ع) فرمود: «تا هفتاد سال به بلا مبتلا می‌شوید و پس از بلا، رخا و آسایش است.» گویا راوی از امام این پرسش را دارد: «آن مقدار که گذشته؛ پس چرا آسایش مورد نظر امام علی(ع) محقق نشده است؟» امام باقر(ع) در ادامۀ روایت می‌فرماید:
ای ثابت (ابوحمزه ثمالی)، خداوند متعال مدت این امر را هفتاد سال قرار داد، ولی زمانی که حسین(ع) کشته شد غضب خداوند بر اهل زمین شدت گرفت و آن امر را صد و چهل سال به تأخیر انداخت و ما این مطلب را به شما گفتیم و شما آن را فاش کردید و خداوند متعال آن را باز هم به تأخیر انداخت و بعد از آن دیگر وقتی برای آن قرار نداد. (همو: ۷۳۸)
به نظر می‌رسد روایت بالا و روایات مشابه آن درصدد بیان این مطلب‌اند که به مؤمنان بفهماند تغییر در احوال شما سبب تغییر در امر ظهور خواهد شد.
نگارندۀ کتاب، پس از آن در ضمن ۵۹ روایت، به نشانه‌های پیش از قیام و ظهور توجه کرده است که به طور مشخص بیشترین این دسته از روایات درباره دو امر سفیانی (نُه روایت) و نداکنندۀ آسمانی (نُه روایت) هستند. این نکته قابل طرح است که در روایت ۴۳۱ (همو: ۷۵۰) روایتی از امام رضا(ع) آمده است که امام تصریح دارد فرزند سوم ایشان ظهور خواهد کرد که در این صورت، مراد امام عسکری(ع) می‌تواند باشد.
در فصل هشتم به سیره و صفات امام دوازدهم(عج) در غالب ۲۳ روایت توجه شده است (همو: ۷۸۳). البته بسیاری از این روایات بر طول حکومت آن حضرت اشاره دارند.
بررسی توصیفی و تحلیلی
کتاب الغیبه با چاپ جدید از انتشارات مسجد جمکران با بیش از پانصد روایت و گزراش در زمینه‌های گوناگون درباره امام مهدی(عج) نقل شده است که این شماره طبق محاسبه بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، ۴۶۴ حدیث کامل مستقل است که درون خود، ۲۵ حدیث کامل ضمنی و ۲۱۵ حدیث جزئی و غیرکامل دارد. دلیل این اختلاف، تفاوت تعداد روایت‌ها نیست، بلکه اختلاف در مبنای شماره‌گذاری آن‌‌هاست (نک: رستمی، ۱۳۹۲: ۸۹) و ۸۷ روایت آن از غیر ائمه(ع) نقل شده است.
وی در این اثر سعی داشته با روش‌های گوناگون، پدیده غیبت را بررسی کند و در این مسیر، دست به ابتکاری جدید زده و دست‌کم از دو روش (اعتباری و اخباری) و استفاده کرده است. وی بر آن است که به‌ویژه با تکیه بر کلام _ که گویا متأثر از کلام مکتب بغداد و استادش شیخ مفید خصوصاً در اثر الفصول العشره بوده _ گمانه‌های امامت را در ابتدا با انگاره‌های کلامی ثابت کند، سپس از داده‌های روایی برای اثبات آن پایه‌های عقلی سود جوید.
۱٫ عقلی و اعتباری
او در این شیوه _ همان‌طور که وی تصریح دارد (همو: ۳۳، ۲۱۶، ۴۱۱) _ از اندیشه‌های کلامی فراوان استفاده کرده است. شیخ طوسی بنابر دیدگاه پیشین خویش _ که امامت امام عصر(عج) را مفروض دانسته _ چنین استدلال آورده است: «اگر خبری هم بر تولد امام زمان(عج) اقامه نشود، ولادت ایشان با روش کلامی اثبات‌شدنی است.»
۲٫ نقلی و اخباری
در این بخش، به نقل روایات و گزارش‌های متعدد و گوناگون از گروه‌های مختلف فکری _ که موفق به دیدار امام عصر شده‌اند _ پرداخته است. این گروه‌ها را می‌توان به دو گروه شیعی و غیر شیعی تقسیم کرد.
شیخ طوسی از جمله عالمان معاصر خویش است که در اقدامی درخور توجه نامه‌های امام(عج) را نقل می‌کند که این امر خود سبب حفظ این میراث گران‌قدر شده است. کتاب وی به وکیلانی اشاره کرده که پیش از امام زمان(عج) می‌زیستند. این امر گویای آن است که مؤلف، جریان وکالت را از دورۀ امام صادق(ع) پذیرفته است (همو: ۶۰۱). شیخ طوسی در ادامه به روایاتی اشاره دارد که از رحلت امام عصر(عج) پیش از ظهور ایشان خبر می‌دهند. البته وی این دسته از روایات را چنین تحلیل کرده که بر فرض پذیرش، این احادیث ناظر بر یاد و نام امام پیش از ظهور هستند (نک: ح۴۰۳ – ۴۰۶). همچنین احادیث بعد از این روایات، وفات امام را به شدت مردود دانسته‌اند و تأکید می‌کنند که دیگران چنین گمانی دارند، حال آن‌که چنین نیست (نک: ح۴۰۷ – ۴۰۹). باید توجه داشت که برخی از این روایات، سندی صحیح ندارد؛ از جمله در سند روایت ۴۰۳، عبدالله بن قاسم حضرمی وجود دارد که به دروغ‌گویی و غلوّ متهم است (نجاشی، ۱۳۶۵: ۲۲۶، رقم ۵۹۴).
وی روایاتی نقل می‌کند که از وقوع دو غیبت _ که یکی از دیگری طولانی‌تر است ‌_ خبر می‌دهد. نکته درخور توجه این روایات، آن است که ناقل آن ابوسهل نوبختی بوده، در صورتی که وی در دوره غیبت صغرا وفات کرده و غیبت کبرا را درک نکرده است (نک: ح۳۱۹).
شیخ طوسی در ابتکاری دیگر، به بررسی جریان وکالت در دوره غیبت صغرا و خصوصاً با حجمی بیشتر به زندگی وکلای اربعه پرداخته است که این امر، اطلاعاتی نسبتاً جامع در اختیار ما می‌گذارد.
الغیبه به دورنمای محققانه‌ای از جریان‌های سیاسی _ اجتماعی دورۀ غیبت صغرا اشاره داشته و به هر دو زاویۀ عقل و نقل توجهی وافر می‌کند؛ به‌ویژه به چگونگی تولد امام دوازدهم(عج) توجهی ویژه دارد و آن را به صورت روش‌مند بررسی کرده است (همو: ۶۰۸).
به هر تقدیر، این اثر به‌رغم ارزش‌مند بودن، دارای کاستی‌هایی نیز هست که به برخی از آن موارد اشاره خواهد شد. شیخ طوسی کتاب خود را به صورت نقل از افراد، با سلسله سند تدوین کرده، اما در برخی موارد به سند اشاره نداشته و با ذکر این‌که اصحاب چنین روایت کردند، نام این دسته از اصحاب و منبع یا منابع خویش را از قلم انداخته است؛ برای نمونه روایت کهن‌سالان عرب از این کاستی رنج می‌برد و همه روایات آن به صورت مرسل وارد شده است (نک: ح۲۵۵).
وی به روایت سلیم بن قیس درباره نام‌های امامان شیعی(ع) اشاره داشته (همو: ۲۸۶، ح۱۰۱)، اما بدون نقد از این‌گونه روایات تاریخی گذر کرده است؛ چه‌بسا می‌تواند نشان از باور شیخ به این دسته از اخبار واحد باشد، خصوصاً آن‌جایی که وی روایات ذکر نام امامان شیعه را از غیر سلیم نیز نقل می‌کند (همو: ۳۰۰، ۱۱۱). همچنین برخی از روایات وی به صورت نقل داستانی وارد شده‌اند که می‌تواند محصول پردازش ناقلان این دسته از روایات باشد (نک: همو: ۲۲۴).
شیخ طوسی به‌رغم آن‌که در روایت تولد امام عصر(عج) به داستان چگونگی ازدواج نرجس(ع) با امام عسکری(ع) پرداخته، در عین حال در بخش‌هایی دیگر از کتاب، داستان مادر امام(عج) و چگونگی تولد حضرت را به نقل‌هایی گوناگونی آورده و مشخص نکرده که کدام‌یک از آن روایات مورد پذیرش او هستند. برای مثال، در روایت ۲۰۸ احمد بن بلال الکاتب _ که گویا از دشمنان اهل‌بیت بوده _ ناقل اصلی داستان است. وی تصریح دارد تولد امام(ع) طبق نقلی که همسایه پیرزن وی داشته است، به کلی با آن‌چه حکیمه نقل کرده، تفاوت‌های اساسی دارد (همو: ۴۲۸).
روایت ۲۱۰ نیز گرچه به تولد امام توسط نرجس(ع) اشاره دارد، اما داستان مشهور ازدواج امام عسکری(ع) با نرجس(ع) در این نقل به طور ضمنی رد شده است. شیخ طوسی نیز بدون پذیرش یا ردّ، هر دو داستان را نقل می‌کند. شیخ طوسی غیر از کیسانیه، به سرانجام دیگر فرقه‌های شیعی که باور به مصداق مهدی جدای از فرزند امام عسکری(ع) دارند، اشاره نکرده است. همچنین این کتاب به جریان‌های غالیانۀ دوره غیبت صغرا اشاره‌ای اندک دارد و در این میان، تنها به شلمغانی و باورهای وی و اثرگذاری او بر بنی‌بسطام پرداخته است (همو: ۶۹۸، ح۳۷۸).
او با نقل بیانی از امام رضا(ع) مبنی بر آن‌که فرزند سوم ایشان روزی غیبت خواهد کرد، به هر دلیلی توجه نداشته که امام عصر(عج) فرزند چهارم امام هشتم است. در بررسی این روایت، می‌توان گفت که در سلسله سند آن احمد بن هلال عبرتایی وجود دارد. وی از جمله وکلای امام عسکری(ع) در دوره حضور است، اما پس از شهادت امام از پذیرش وکیل دوم سر باز زد (همو: ۶۹۱، ح۳۷۴).
این دسته از انگاره‌ها نمی‌تواند از ارزش ماندگار کتاب الغیبه بکاهد. باید توجه داشت که شیخ در زمانه‌ای به نگارش چنین اثری همت گماشت که تحت شدیدترین فشارهای سیاسی زمان خویش بوده و آن، حمله سلجوقیان سنی به آل‌بویۀ شیعی بوده است (طوسی، ۱۳۸۷: ۶۲۳) که این امر سبب حملات زیادی به شیعیان، از جمله منزل شیخ طوسی شده است. وی در چنین فضایی به بررسی عوامل غیبت و شبهات پیرامون آن پرداخت.
نتیجه
پس از گذار از دوره غیبت صغرا و ورود به زمانه‌ای که از آن به غیبت کبرا تعبیر می‌کنند، عالمان امامی در اقدامی پرشتاب، دست به تألیفات گسترده در حوزه‌های مختلف فکری زدند. بررسی محتوایی این دسته از آثار، عمدتاً حاکی از آن است که بر اساس گرایش‌های خاص جغرافیایی تدوین شده‌اند، به طوری که می‌توان شهر قم را به عنوان یکی از داعیه‌دارن مکتب امامی، دارای تمایلات بیشتری به حوزه نقل دانست. این مکتب با عالمانی برجسته همچون ابن‌بابویه، ابن‌ولید و شیخ صدوق، آشکارا تمایلات خویش را به نقل نشان می‌دهد. در مقابل، اندیشمندان امامی بغداد را باید با توجه بیشتری به دیدگاه عقلی و کلامی در نظر گرفت.
به نظر می‌رسد شیخ طوسی با درک هر دو مدرسۀ قم و بغداد، سعی در جمع بین آن دو مدرسه و ایجاد مکتب واحدی که پایه‌های آن بر اساس مبانی عقلی و نقلی استوار بود داشت. بدین منظور، وی با پذیرش مرام نقل‌گرایی و ورود به حوزۀ حدیث، دست به تدوین آثاری در این‌باره زد که دو اثر وی _ استبصار و تهذیب _ از جمله چهار کتاب اصلی روایی شیعه امامی به شمار می‌روند. بلند‌اندیشی شیخ طوسی وی را محدود به نقلیات نمی‌کرد، به طوری که در حوزه‌های رجالی، کلامی، از وی آثاری برجسته بر جای مانده است. کتاب الغیبه نیز بر همین اساس تدوین شد. وی در این کتاب کوشید از هر دو شیوۀ عقلی و نقلی استفاده کند و به گونه‌ای سبب‌ساز ورود کلام در حوزه نقلیات شد. نکتۀ مهم آن‌که آثار بعدی نگاشته شده در این‌باره‌ متأثر از روش ابداعی وی بوده است.
با این توضیحات، داده‌های آماری الغیبه را می‌توان چنین دسته‌بندی کرد: از حدود پانصد روایت و گزارش وارده در این اثر، در حدود چهل درصد در فصل اول به طور عمده به بحث‌های کلامی همچون وجوب امامت در جامعه، عصمت امام، رد فرقه‌های شیعی غیرامامی یا کهنسالانی از عرب و امثال آن اختصاص یافته است.
همچنین حدود ۳۷ درصد از مجموع روایات و گزارش‌های آن، سفرا، تولد امام دوازدهم(عج) و مباحثی نقلی از این دست را دربر می‌گیرد و مابقی روایات و گزارش‌ها در مباحثی دیگر همچون معجزات و علل عدم ظهور و نشانه‌های آن است.

منابع
_ اربلی، ابوالحسن علی بن عیسی بن ابی‌الفتح، کشف الغمه فی معرفه الائمه(ع)، قم، نشر ادب الحوزه و کتابفروشی اسلامی، ۱۳۶۴ش.
_ اشعری، ابوالقاسم سعد بن ابی‌خلف، المقالات والفرق، ترجمه: محمدجواد مشکور، تهران، بی‌نا،۱۹۶۳م.
_ امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق.
_ بروجردی، سید محمدحسین، جامع احادیث الشیعه، تهران، انتشارات فرهنگ سبز، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
_ تهرانی، محمدمحسن (آقابزرگ)، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق.
_ حسین ،جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: سید محمدتقی آیت‌اللّهی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷ش.
_ دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه: فریدون بدره‌ای، تهران، نشر فروزان، ۱۳۷۵ش.
_ راوندی، ابوالحسن سعید بن هبهالله، الخرائج و الجرائح، تحقیق: مؤسسه الامام المهدی(عج)، قم، مؤسسه المهدی(عج)، ۱۴۰۹ق.
_ رستمی، حیدرعلی، بررسی توصیفی و تحلیلی کتاب الغیبه شیخ طوسی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
_ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، قم، مسجد مقدس جمکران، چاپ ششم، ۱۳۸۸ش.
_ صفری فروشانی، نعمت‌الله؛ مجید احمدی کچایی، «بررسی وکلاء در منابع امامی دوره غیبت صغرا»، فصل‌نامه مشرق موعود، ش۲۴، قم، مؤسسه آینده روشن، ۱۳۹۱ش.
_ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، قاهره، مطبعه الاستقامه، ۱۳۵۸ق.
_ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح: سید حسن موسوی خرسان، نجف، مطبعه النعمان، ۱۳۸۲ق.
_، رجال الطوسی، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۰ق.
_  الفهرست، قم، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
_ ، کتاب الغیبه، بیروت، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
_ ، کتاب الغیبه، ترجمه: مجتبی عزیزی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
_ کشی، ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز، اختیار معرفه الرجال، تصحیح: حسن مصطفوی، مشهد، بی‌نا، ۱۳۴۸ش.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالاسوه للطباعه و النشر، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
_ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، تهران، بی‌تا، ۱۳۷۶ق.
_ نجاشی، ابوالعباس احمد بن علی، رجال النجاشی (فهرست اسماء مصنفی الشیعه)، چاپ ششم، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ق.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم بن جعفر، الغیبه، ترجمه: محمد فربودی، قم، انتشارات انتخاب اول، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
_ نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ترجمه و تعلیقات: محمدجواد مشکور، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش.
_ هلالی، سلیم بن قیس، اسرار آل محمد(ع)، قم، بی‌جا، چاپ داوزدهم، ۱۴۰۰ق.

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x