تقریب مذاهب اسلامی؛ گامی به پیش
اشــاره
گرایشهای تقریبی، علیرغم این که نیاز به آنها ملموستر و مبرمتر شده، در میان مـا رو بـه افـول نهاده است. اگرچه هنوز هم در مناسبتهای خاص شعار تقریب مذاهب اسلامی را سر میدهیم، در عمل آنـچنان تند و غلیظ و طائفهگروانه رفتار میکنیم و با شدّت و حدّت بر طبل خواستها و گرایشهای افـراطی مذهبی میکوبیم که دیـگر کـسی شعارهای تقریبگرایانه ما را جدی نمیگیرد.
اینک که گفتوگو به الگوی حاکم در روابط بینالملل و بینالادیان تبدیل شده است و در زمانی که همه مجموعههای از هم جداافتاده یا دارای حداقلهای مشترک همدیگر را یافته، سودای اتحاد یـا پیمانهای نظامی و اقتصادی را در سر میپرورانند، بجاست که ما نیز به تقریب مذاهب اسلامی، که به مراتب مشترکاتشان از مذاهب درونی مسیحیت ـ به عنوان مثال ـ بیشتر است، به طور جدیتر و عمیقتر نگاه کـنیم. تـقریب برای آنکه عمق بیشتری یابد و فراتر از یک حرکت تاکتیکی و مرحلهای باشد، نیازمند مبانی استوار و نیز راهکارهای سنجیدهای است که بتواند مبنای عمل قرار بگیرد. یافتن مبانی تقریب در منابع اسلامی و نـیز سـیره پیشوایان دین و مذهب چندان دشوار نیست؛ آنچه دشوار به نظر میآید عرضه راهکارهایی است که هم ما را به همدلی مذاهب نزدیکتر سازد و هم بتواند از غلیان احساسات و
تحریک حساسیتهای مـذهبی جـلوگیری و بلکه گرایشهای مذهبی را همسوی با گرایشهای تقریبی کند.
امام موسی صدر از روحانیان دینآشنا و زمانهشناسی بود که با تمام وجود به تقریب مذاهب اسلامی اعتقاد داشت، همچنانکه در نگاهی بلندتر بـه تـفاهم و تـعامل ادیان نیز میاندیشید. آن عزیز ــ کـه خـدایش بـه ما باز گرداند ــ اندیشه تقریب را در دوران زعامت خود در لبنان بهجدّ دنبال میکرد و با تکیه بر دادههای دینی و واقعیتهای عینی روزبهروز آن را بـارورتر مـیساخت.
بـا توجه به اینکه ما همچنان بدان اندیشهها و تـجربهها نـیازمندیم و به مناسبت همایش بزرگداشت مرحوم آیتاللّهالعظمی بروجردی و شیخ محمود شلتوت، بر آن شدیم تاترجمه یکی از نامههای تاریخی ایشان به مـفتی اهـل سـنت لبنان را تقدیم کنیم؛ با این امید که الهامبخش همه تـقریبجویان باشد. گفتنی است که این نامه پس از تأسیس شورای عالی شیعیان لبنان [= المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی] و تعیین امام مـوسی صـدر بـه ریاست آن شورا، به تاریخ ۲/۳/۱۳۴۸ نگاشته شده است.
برادر بزرگوار جناب شـیخ حـسن خالد، مفتی معظّم لبنان!
با تقدیم احترام و سلام
در این روزهای دشواری که امت اسلامی در نگرانی و اضـطراب بـه سـر میبرد و حال و آینده همه منطقه در معرض تندبادی ویرانگر قرار گرفته است، بـیش از هـر وقـت دیگری ضرورت وحدتی فراگیر و عمیق که صفوف از هم جدا افتاده را گرد آورد و تلاشهای
پراکنده را هـماهنگ سـازد احـساس میشود. در پرتو این یگانگی، مسلمانان به جایگاه واقعی خود پیمیبرند و در حرکت به سوی آیـنده و در سـاختن تاریخ و انجام مسئولیتهای خود، اعتماد به نفس خویش را باز خواهند یافت.
تلاش بـرای یـکی شـدن نیروها و گسترش تواناییها و شایستگیها نه تنها از برترین آرمانهای دینی و نیز عمل به سفارش بـزرگ پیـامبر اسلام است، بلکه پیوند عمیقی با کیان و کرامتمان و نیز موجودیت شرافتمندانه نسلهای آتـی دارد.
وحـدت اسـلامی نباید در حد شعار یا نوشتار باقی بماند، بلکه باید در ذهن، دل و رفتار ما رسوخ یابد. ایـن مـهم بنیادیترین پایهای است که آینده ما را شکل خواهد داد. برای نیل به ایـن مـطلوب بـاید توجه فکری بسیار و اهتمام درونی ویژهای مصروف این هدف اساسی گردد. برای جاگیر و فراگیر شـدن وحـدت لازم اسـت تلاشهای بیدریغی صورت بگیرد؛ در این صورت، وحدت به حقیقتی پایدار و الگویی مـاندگار تـبدیل شده، برای همگان الهامبخش خواهد بود.
از این فرصت استفاده میکنم و اندک تجربه خود را در این زمینه پیـش رویـ شما قرار میدهم، همان که پیشتر نیز در نخستین دیدارمان در مرکز اسلامی افـتاء از آن سـخن گفتم.
یکی کردن سخن، دل و ذهنیت مسلمانان و بـه تـعبیر دقـیقتر، ریشهدارکردن وحدت اسلامی و بنیان آن بر پایههای فـکری و عـاطفیِ استوار از دوراه شدنی است:
۱٫ وحدت فقهی
مورد اتفاق بودن پایههای اصلی بنای رفیع اسـلام و هـمرأیی مسلمانان در اعتقادات اصلی، کتاب آسـمانی، مـبدأ و معاد در صـورتی اثـرگذار مـیشود که در تفاصیل و جزئیات نیز به نـوعی تـفاهم دست یابیم. یکی کردن یا به هم نزدیک کردن جزئیات مختلف از آرزوهـای دیـرینی است که عالمان شایسته ما از دیـرباز در سر میپروراندهاند. به عـنوان نـمونه، شیخ طوسی بیش از هزار سـال قـبل در زمینه فقه مقارَن [= تطبیقی، مقایسهای [کتاب خلاف را نگاشت. علامه حسن بن یوسف حـلّی نـیز در کتاب تذکره همین راه را پی گرفت. فـقه مـقارن هـسته اصلی وحدت فـقهی و گـامی محکم در راه وحدت اسلامی اسـت.
در روزگـار ما، سی سال پیش جمعی فرهیخته از بزرگان علمای اسلام دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیّه را در قـاهره بـنیان گذاشتند. بنیانگذاران این حرکت نوین عـبارتاند از: اسـتاد فرزانه، شـیخ الازهـر شـیخ عبدالمجید سلیم؛ استاد مـجدّد شیخ محمود شلتوت؛ شیخ محمد محمد مدنی، رئیس دانشکده شریعت در الازهر؛ امام سید عبدالحسین شـرف الدیـن؛ علاّمه سید حسین بروجردی، مرجع عـالی شـیعیان جـهان و اسـتاد عـلامه شیخ محمد تـقی قـمی، دبیر دائمی دارالتقریب. مرکز تقریب در کنار خدمات گستردهاش برنامه مهمی را نیز در دستور کار قرار داد که امـام سـید صـدرالدین صدر [والد امام موسی صدر [اصول اولیه آن راتـرسیم و انـجام آن را آغـاز کـرد، کـتاب وی، لواء الحـمد، تلاشی بود برای گردآوری تمام روایاتی که فرقههای مختلف اسلامی در زمینههای مختلف اعتقادی و فقهی از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند تا علاوه بر قرآن کریم، منبع قابلاعتماد دیگری فـراروی مسلمانان بوده، زمینهساز وحدت سنت پاک پیامبر اکرم(ص) شود.
بزرگان دیگری نیز در این مدت در پیرامون فقه و مذاهب اسلامی آثار ارزندهای نگاشتند؛ سپس موج موسوعهنویسی [= دایرهالمعارفنگاری] آغاز شد. الموسوعه الفقهیه از دانشگاه دمـشق، مـوسوعه عبدالناصر للفقه الاسلامی، از دانشگاه الازهر، و تلاشهای آغاز شده در دانشگاه کویت برای تکمیل الموسوعه الفقهیه نمونههایی از این موج نوین است. استاد گرانمایه و رئیس دانشکده فقه در نجف اشرف، سید محمد تـقی حـکیم، نیز کتابی گرانسنگ درباره اصول فقه مقارَن تألیف کرده است.
دستاوردهای این تلاشهای سازنده بهمرور در فتواهای فقهای اسلام بروز و ظهور یافته و نشان داده اسـت کـه دستیافتن به وحدت فقهی چـندان هـم دور از انتظار نیست.
۲٫ کوششهای جمعی
این راه در تلاشهای مشترکی نمود مییابد که برای تحقق اهداف خاص دینی و اجتماعی صورت میگیرد و بهخودی خود توفیقی است در راه نیل بـه وحـدت. کوششهای جمعی به تـماس فـعّالان یک عرصه، مانند رزمندگان یک جبهه، میانجامد و در نتیجه، اطمینان متقابلی به دست میدهد و در پرتو آن جانهای نگران به آرامش میرسند، چون در چنین وضعیتی میتوان به باورها و احساسات یگانه دست یافت.
بـه عـنوان نمونه، برخی از این اهداف را یادآور میشوم:
۱٫ اهداف کاملاً دینی، مانند وحدت عیدها و شعائر دینی و یکی شدن الفاظ برخی از عبادتها مانند اذان و نماز جماعت؛ میتوان برای به دست آوردن طلوع ماه نو در افـق بـه روشهای نـوین علمی اعتماد کرد تا روز عید فطر بهدقت معلوم شود و مسلمانان جهان بتوانند روز واحدی را به عنوان عید گـرامی بدارند و بهراحتی بتوانند از پیش برای این روز برنامهریزی کنند. همچنین میتوان بـرای اذان الفـاظی را در نـظر گرفت که مورد پذیرش همگان باشد.
۲٫ اهداف اجتماعی: میتوان تلاشهایی جمعی را سامان داد که در پی مبارزه با بیسوادی و بـیخانمانی و سـرپرستی ایتام و بالابردن سطح زندگی زحمتکشان جامعه باشد. بهراحتی میتوان نهادها و بنیادهایی را تأسیس کـرد کـه ایـن اهداف والا را تأمین کند و نیز میتوان از نهادهای موجود حمایت و پشتیبانی بیشتری کرد.
۳٫ اهداف ملّی [در خصوص لبـنان و نیز کشورهای دیگری که با تنوع مذهبی روبهرو هستند]: هیچتردیدی در وجود احساسات مـلی مشترک نیست؛ از این قـبیل اسـت وجوب مشارکت عملی برای آزادی فلسطین، لزوم حمایت از لبنان در برابر مطامع دشمن غدّار، لزوم پشتیبانی از مقاومت مقدس فلسطینیها، ضرورت آمادگی کامل و نیز همیاری تمام عیار با دولتهای عربیِ دوست برای ایستادگی در بـرابر تجاوزهای احتمالی دشمن، و سرانجام موضوع ایجاد استحکامات دفاعی در جنوب لبنان و نیز در همه لبنان تا این کشور به دژ محکمی تبدیل شود که شاخهای اسرائیل را در هم شکند و مطامع
استعماری را از بین ببرد. همه ایـنها اهـدافیاند که در مورد آنها هیچ اختلافی وجود ندارد؛ ولی تمامی آنها بهشدت نیازمند بررسیهای دقیقی است تا برای تحقق آنها و نیز تعیین مسئولیت هر شخص و گروهی بهدقت برنامهریزی شود و نیز باید تـلاشهای هـمه فرزندان این سرزمین با هماهنگی لازم با همدیگر و با مسئولان و کشورهای عربی صورت بگیرد و همه تواناییهای مسلمانان جهان و صاحبان وجدانهای بیدار و نیتهای پاک به خدمت گرفته شود.
برای مشارکت حقیقی در ایـن وظـایف برماست که این برنامهها و شیوههای آنها را به اتفاق مورد بررسی قرار دهیم تا آسانتر بتوانیم به هماهنگی لازم دست یابیم. اینها نمونههایی هستند که بر جنابعالی عرضه کردم، با ایـن امـید کـه همه ابعاد موضوع بررسی شـود و مـتخصصان و کـارشناسان مکلف شوند تا کمیتههای مشترک را راهاندازی کرده، بهسرعت کار را آغاز کنند.(۱)
پینوشت
۱٫ امام موسی صدر در حاشیه هفتمین کنفرانس اندیشه اسلامی در الجـزایر در سـال ۱۳۵۱ در پاسـخ به پرسش یکی از خبرنگاران درباره وحدت مذاهب اسـلامی اظـهار داشت که در زمینه مذاهب اسلامی با دو جنبه یا دو بخش روبهروییم:
نخست، شعائر اسلامی است که مقصود از آن احکامی است کـه در ظـاهر فـرد و جامعه بروز مییابد؛ اختلاف در شعائر، امت یگانه را در نظر دیگران مـجموعهای پراکنده مینمایاند. شعائر پیوند عمیقی با عموم مردم دارد و در نتیجه، اختلاف در آنها بهشدت در عموم مؤمنان اثر میگذارد؛ از این رو مـسئولیتپذیریِ اسـلامی مـیطلبد که برای یکی شدن این شعائر ـ علیرغم اختلاف در دیدگاههای فقهی ـ تـلاش زیـادی صورت بگیرد. من تأکید دارم که یکی شدن این شعائر دستیافتنی است و من خودم در همایش مجمع تـحقیقات اسـلامی در قـاهره در این زمینه پیشنهادی کارشناسیشده را عرضه کردم، همچنانکه عالمان بسیاری در این راه کوششهای درخـور سـتایشی انـجام داده و میدهند.
دوم، فقه اسلامی و دیگر آموزههای اسلام است؛ این میراث سترگ که دستاورد تـلاشی اسـت طـاقتفرسا و حاصل رقابتهایی است که همه نیروهای آدمی را به خدمت میگیرد، به هیچ وجه نـمیتواند نـادیده انگاشته شود یا با صرف شعار وحدت مذاهب از بین برود؛ به ویژه آنـکه ایـن اخـتلاف نظر چون در سطح خواص مطرح است، آسیبی نمیرساند و پراکندگی به بار نمیآورد، بلکه هـمواره بـر غنای اندیشهها میافزاید.
بجاست که باز تأکید کنم که اختلاف نظر به سـود پیـشرفت وتـرقی است و اجتهادورزی را آسانتر میکند و در نتیجه، اقتباس صحیح راهحل مشکلات و نیازهای زمانه را از اسلام ممکن میسازد؛ زیـرا احـکام دینی، به خاطر الهی و مقدس بودن، دارای خصیصه اطلاق و شمول ـ یا به اصـطلاح، دگـماتیست و جـزماندیشانه ـ است و اگر این احکام یکسان و مورد قبول همگان باشد، فقیه یا عالم به دشواری مـیتواند جـسارت بـه خرج دهد و در پی تحول و تغییر برآید؛ ولی با وجود دیدگاههای متفاوت و متعارض، تغییر و تـحول و بـرگرفتن راه تأمین نیازها آسان میشود. اما تلاشهایی که برای یکی کردن مذاهب یا، به تعبیر دقیقتر، بـرای نـزدیک کردن مذاهب به یکدیگر صورت میگیرد، همچنان مورد نظر و خواستِ همه کـسانی اسـت که خالصانه به اسلام عشق میورزند.