آیین و آیین ها در نیرنگستان
اشـاره:
نیرنگستان از جمله متون عالمانه دینی است که در آن بخش هایی از اوستا ـ کتاب مقدس زرتـشتیان ـ کـه بـه نحوه اجرای آیین های دینی مربوط میشوند، همراه با تفاسیرشان، به خط و زبان پهلوی سـاسانی ارائه شدهاند. این اثر حاوی قوانین آیینی و همچنین داوری مفسران گوناگون در مورد آنهاست.
مـقاله «آیین و آیین ها در نـیرنگستان» مـندرجات کتاب را در دو بخش مورد بررسی قرار میدهد. مطالبی که در بخش نخست آمدهاند، عبارتند از: نقش روحانیان اجراکننده آیینها در کسب ثواب دینی برای نیایشگزاران؛ نحوه نگرش به خطاهای احتمالی که ممکن است توسط فـرد روحانی طی انجام مراسم گوناگون صورت گیرد؛ درجات این خطاها و عواقب آنها؛ چگونگی جبران خطاها؛ و نحوه برخورد با حوادث پیشبینینشدهای که ممکن است طی مراسم روی دهند.
بخش دوم به بررسی نیایشهای مـهمی کـه در نیرنگستان به آنها اشاره شده است، میپردازد: ۱) نیایشهای کوتاه که عمدتا شامل فدیه و آیینهای وابسته هستند؛ و ۲) آیینهای عالی که برخوانی یسنا همواره جزء اصلی آنها را تشکیل میدهد. آیینهای نامبرده بـا مـراسمی که امروزه توسط پیروان این دین اجرا میشوند، قیاس شدهاند.
______________________________
۱٫ مشخصات کتابشناختی این اثر از این قرار است:
Ritual and Rituals in the Nerangestan, Philip G. Kreyenbroek in Zoroastrian Rituals In Context, ed.: Michael Stausberg, Brill, Leiden, Boston, 2004.
انتقال شفاهی نقش مهمی در تاریخ متون دینی و مقدس زرتشتی گری بازی مـیکند. در حـالیکه بسیاری از دانشمندان بر این اعتقادند که زرتشت، کسی که سنت زرتشتی اصل خود را به او نسبت میدهد، در دوران پیش از تاریخ ـ احتمالاً حدود ۱۲۰۰ یا ۱۰۰۰ پ.م. ـ میزیسته است، به نظر میرسد در ایران هـیچ الفـبای مـناسبی برای ارائه نظام آواییِ زبان مـتون مـقدس ایـن دین، که از جمله زبانهای ایرانی باستان بوده، وجود نداشته است تا اینکه چنین خطی طی دوران ساسانی (۲۲۶ تا ۶۵۱ م.) ایجاد گردید. تا آن زمـان، اوسـتا، مـجموعه متون مقدس ایرانی باستان، میبایست به صورت شـفاهی مـنتقل شده باشد. در طول زمان، مرکزیت فرهنگ زرتشتی از شرق ایران به غرب کشور، یعنی قلب شاهنشاهی هخامنشی (حدود ۵۵۰ تا ۳۳۰ پ.م.)، جـایی کـه «اوسـتایی» زبانی بیگانه بود، انتقال یافت. این مسئله که بیگانگی نـسبی این زبان مقدس سبب شد تا روحانیان غرب ایران همه متون مقدس را واژه به واژه بخاطر بسپارند، مورد بحث دانـشمندان قـرار گـرفته است.(۱) این امر نیز به نوبه خود باعث گردید بسیاری از مـتون، کـه شاید تا آن زمان آزادانه تر منتقل میشدند، تثبیت شوند. احتمالاً در همان زمان یا شاید کمی بـعد، هـنگامی کـه، در روند تحول زبانهای جوامع زرتشتی، عصر «ایرانی باستان» جای خود را به «ایـرانی مـیانه» داد، زبـان «اوستایی» به صورت زبانی بسیار مبهم درآمد و ترجمه ساده واژه به واژه آن به زبانهای ایرانی هـم عـصر، شـکل گرفت. این امر روحانیان را قادر ساخت تا حدودی معنای اوستا را درک کنند، در حالیکه به دلیـل سـادهبودن روش ترجمه، علمای روحانی (هیربد heÎrbed) توانستند، ظاهرا بدون تکیه به متون مکتوب، تـعداد زیـاد و قـابل توجهی از متون اوستایی را همراه با ترجمه آنها (که تحت عنوان زند Zand شناخته میشدند) بـه خـاطر بسپارند. اما ترجمههای زند همیشه روشنگر نبودند و در طول زمان تفاسیر علمای روحانی نـیز هـمراه بـا ترجمههای اصلی به خاطر سپرده شدند. متون موجود زند همه به زبان پارسی میانه و پهـلوی هـستند، گرچه در دیگر زبانهای ایرانی نیز متون مشابهی میبایست وجود میداشتهاند.
در تعدادی از مـتون، ایـن تـفاسیر عالمانه بسیار طولانی تر از اوستاـ وـ زند اصلی شدند، و به نظر میرسد که در برخی موارد، اصـل اوسـتایی مـتن شاید تنها یک
______________________________
۱٫ See Ph. G. Kreyenbroek, “The Zoroastrian Tradition from an Oralist””s Point of View”, K.R.Cama Oriental Institute, Second International Congress Proceedings, ed. H.J.M. Desai/H.N. Modi (Bombay, 1996), p.. 221-۲۳۷٫
مستمسک بوده که به آموزگار روحانی امکان میداده دربـاره مـوضوعی که به نظرش مهم میرسیده، بحث کند. نمونههای اصلی متونی از این دست عبارتند از: ویدوداد WãÎdeÎwdaÎd یا ونـدیداد ـ VendãÎdaÎd کـه امروزه به عنوان یک متن نیایشی به کار میرودـ و موضوع اصلی ایـن مـقاله، هیربدستان HeÎrbedestaÎn و نیرنگستان NeÎrangestaÎn. به نظر میرسد که ایـن مـتون اصـالتا نه به سنت نیایشی، که سنت عـالمانه زرتـشتیگری ساسانی تعلق دارند.(۱) در حالیکه وندیداد سرانجام به عنوان بخشی از نیایشهای زرتشتی برخوانده شـد (نـک: پایین)، هیربدستان و نیرنگستان ویژگی عـمدتا عـالمانه خود را حـفظ کـردند. نـکته فوق بدین معناست که، برخلاف مـتون نـیایشی که بطور منظم توسط گروههای روحانیان خوانده میشدند و اینان میتوانستند خطاهای یـکدیگر را بـه هنگام بر خوانی اصلاح کنند، ایـن متون را تنها یک آمـوزگار بـه شاگردان خود منتقل میکرد و ایـنان نـیز در مقامی نبودند که خطاهای آموزگار خود را اصلاح کنند.
با توجه به تحریفاتی کـه از طـریق انتقال فردی حادث میشود و هـمچنین ایـن واقـعیت که هیربدستان و نـیرنگستان بـا سبکی موجز و هدف روشـن کـردن مسائل برای افراد متخصص، توسط روحانیان و برای روحانیان تألیف شده بودند، اشتیاق پژوهشگران بـرای مـطالعه نمونههایی اینچنین از دانش عهد ساسانی، تـا کـنون محدود بـوده اسـت. داراب دسـتور پشوتن سنجانا متن دسـتنویس HJ را در سال ۱۸۹۴(۲) در دسترس همگان قرار داد. در سال ۱۹۱۵ س.ج. بولسارا ترجمه نسبتا روشنگرانهای از تمامی متن را به چاپ رساند.(۳) تـرجمه آلمـانی ا.واگ از قطعات اوستایی متن، در سال ۱۹۴۱ در لایپزیک چـاپ شـد.(۴) از آن زمـان، ایـن کـتاب توجه اندکی را بـین پژوهـشگران به خود معطوف داشت، تا اینکه دستور دکتر فیروز م. کوتول، اهل مومبئی، بر آن شد تا تـوان خـود را وقـف این اثر کند. وی و ج.و. بوید متن اصـلی دسـتنویس TD (5) را بـه چـاپ رسـاندند و از اواخـر سال ۱۹۸۰، دستور کوتول و نویسنده این مقاله در تهیه متن ویراسته
______________________________
۱٫ این سنت متون دیگری را نیز شامل میشده است که فاقد اصل اوستایی بودهاند؛ مانند متن قانونی مادیان هـزار دادستان MAdayAn I HazAr DAdestAn .
۲٫ D.P. Sanjana, Nirangistan: a Photozincographed Facsimile (Bombay, 1894).
۳٫ S.J. Bulsara, AeÎrpatastan and NãÎrangastaÎn (Bombay, 1915).
۴٫ A. Waag, Nirangistan: der Awestatraktat uber die rituellen Vorschriften (Leipzig, 1941).
۵٫ F.M. Kotwal/J. W. Boyd, EÎrbadIstAn ud NãÎrangistaÎn: Facsimile Edition of the Manuscript TD (Cambridge, Mass. / London, 1980).
و ترجمه هیربدستان و نیرنگستان همراه با یادداشتهای پیوست، همکاری نمودهاند. حاصل این همکاری دو جلد کتاب بوده است.(۱)
مانند بسیاری از متون زرتشتی، نیرنگستان فعلی بسیاری از ویژگیهای یک متن «شفاهی» را حفظ کـرده اسـت. نقایص دستوری زیادی هم در بخشهای اوستایی و هم بخشهای پهلوی متن وجود دارند و به همین نسبت داوریهای مفصلی نیز از جانب مفسران روحانی گوناگون در کنار یکدیگر ذکر شدهاند. با توجه بـه ایـنکه در یک نظام شفاهی امکان مقایسه جزئی سنتهای مختلف وجود ندارد، هیچ روشی ابداع نشد تا اعتبار نسبی داوری شخصیتهای معتبر (دستور) dastwar را تثبیت کند. نـیرنگستان یـک نظام قوانین موردی را منعکس مـیکند. ایـن کتاب حاوی داوری هایی در مورد یک رشته پرسشهای مرتبط با آیینهاست. علاوه بر قوانین و قواعد عملی، این متن اطلاعات مهمی در مورد نحوه تفکری که بـنیاد داوریـها بر آن قرار داشتهاند، بـه دسـت میدهد. بدین ترتیب این اثر بینشی به نظام «مطالعات آیینی»، آنگونه که توسط مقامات مذهبی زرتشتی آموزش داده میشده، فراهم میآورد.
شواهد متن را تا آنجا میتوان همزمان قلمداد نمود که زمـانی کـه مطالب به نگارش در میآمدند، توسط یک مقام مذهبی تأیید میشدند. در عین حال، این اثر دارای لایههای گوناگون نیز هست که منعکس کننده نقطه نظرهای نسلهایی از آموزگاران روحانی زرتشتی میباشند. متأسفانه نـمیتوان در ایـن مورد اطـمینان داشت که عقاید مندرج در این کتاب ریشه در دوران پیش از اسلام دارند یا دوران اسلامی؛ تا کنون برای هیچیک شـواهد کافی به دست نیامده است. عدم اشاره به وندیداد در نیرنگستان، کـه در مـتن نـسبتا متأخر ضمایم شایست نشایست(۲) بطور مداوم از آن به عنوان یک منبع معتبر و احتمالاً یک متن نیایشی یاد مـیشود، اشـاره به این دارد که نیرنگستان پیش از ضمایم صورت نهایی خود را یافت، اما این چـیزی بـیش از یـک تاریخگذاری نسبی نیست.
در مطالبی که خواهند آمد، شواهد نیرنگستان در این موضوعات مورد بررسی قرار مـیگیرند: ۱) اجرای آیینها و شیوه تفکری که داوریهای مندرج در کتاب بر بنیاد آن قرار دارند، و ۲) بـرخی آیینهای فردیِ مذکور در مـتن و ارتـباط متقابل آنها.
______________________________
۱٫ Fargard 1 (Paris, 1995).
۲٫ See F.M. Kotwal, The Supplementary Texts to the SÏaÎyist neÎ-SÏaÎyist (Copenhagen, 1968), pp. 33, 35.
بخش نخست: قوانین مربوط به اجرای آیینها
مانند بسیاری از ادیان دیگر، آیینهای زرتشتی بطور معمول به موجودات الهی تقدیم و توسط روحانیان برای روان افرادی که در مراسم شرکت میکردند، اجـرا میشدند. ثواب دینی، کمیتی مشخص و قابل سنجش قلمداد میشد، چیزی شبیه پس انداز در حساب آسمانی که سرانجام سرنوشت روان را پس از مرگ تعیین میکند. قطعه زیر مشخص میکند که چگونه روحانیان میتوانستند مردم عامی را بـطرق گـوناگون در کسب ثواب دینی یاری کنند:
(۷٫۵) Mard ka abeÎr tuwaÎnãÎg yazisÏn pad mizd paÎdixsÏaÎy kardan; harw 2-eÎn kirbag oÎh baweÎd. Pad drahm-eÎ be daheÎd harw 2-eÎn radãÎhaÎ. *KehãÎhaÎ kirbag *oÎh baweÎd… Mard ka abeÎr tuwaÎnãÎg xrafstar ãÎ grift pad wahaÎg froÎxtan paÎdixsÏaÎy; harw 2-eÎn kirbag *oÎh baweÎd, *oÎh griftan raÎy ud *oÎh oÎzadan raÎy.
(۵٫۷) اگر یک روحانی بسیار توانا باشد، میتواند یزش(۱) را برای مزد انجام دهد: بدین ترتیب هر دو طرف ثواب خواهند برد. اگر آن را (یعنی آیین را) برای یک درهـم انـجام دهد، هر دو درست عمل کردهاند. اگر (آن را) برای (میزان) کمتری (انجام دهد)، پس باز هم ثواب باشد… اگر روحانی بسیار توانا باشد، میتواند جانوری موذی را گرفته، به بها بفروشد. بدین تـرتیب هـر دو، دو برابر ثواب میبرند، یکبار برای گرفتن و (یکبار) برای کشتن آن.(۲)
به عبارت دیگر، روحانیان میتوانستند سعادت انجامین روانهای انسانهای دیگر را با «فروختن» (یا بواقع بخشیدن، نیرنگستان ۳٫۷) اجرای یک آیین و هـمچنین عـمل دور از انـتظار گرفتن و کشتن یک جانور مـوذی و «فـروختن» ایـن اعمال، فزونی دهند. در هر حال، روشن است که دغدغه کلی نویسندگان نیرنگستان اجرای آیینها بوده است. تا آنجا که بتوان از یـک نـظام مـطالعات آیینی در این کتاب صحبت کرد، این نظام بـر دو چـبز متمرکز بوده: ۱) روش صحیح اجرای یک آیین مؤثر، و ۲) ارزیابی شرایط معکوس یا نامناسب
______________________________
۱٫ یزش از ریشه ـ yaz اوستایی، به معنی «ستودن، نـیایش کـردن» و هـمان واژه ایست که امروزه به «جشن» با بار معنایی متفاوت بـدل گشته است. در متون زرتشتی این واژه در کاربردی کلی و برای «اجرای مراسم دینی» بکار میرود. م.
۲٫ ترجمهها در این مقاله بـرگردان تـرجمههای نـویسنده هستند. با توجه به نزدیکی زبانهای فارسی و پهلوی، در برخی موارد ایـن امـکان برای مترجم وجود داشت که ترجمهای نزدیک تر به متن اصلی ارائه کند، اما جهت حـفظ امـانت از ایـن کارخودداری شد. م.
که میتوانسته تأثیر یک آیین و ثواب حاصل از آن را تحت الشعاع قـرار دهـد.مـانند بسیاری از نظامهای مشابه دیگر، بخصوص فقه اسلامی، ضوابط و تعاریف، نقشی اساسی در قوانین موردیزرتشتی ایـفا مـیکنند. در حـالیکه انتظار میرود ثوابی از اجرای یک آیین حاصل شود، اشتباهات سخت هم ممکن است تـأثیر عـکس داشته باشند و به گناهان فرد نیز بیفزایند. برای آگاهی از آنچه سبب یک اشـتباه گـناه آلود مـیشود، فرد باید نسبت به ملزومات هر آیین آگاهی داشته باشد. با این حال، آنـچه در یـک آیین گناه است، ممکن است در آیینی دیگر مجاز باشد، و در برخی موارد فرد مـیتواند اعـمال آیـینی خود را به عنوان بخشی از مراسمی که معمولاً نسبتبه آنچه مورد نظر بوده، در سطح پایین تـری قـرار دارد و در آن یک اشتباه، گناه محسوب نمیشود، تعریف دوباره کند. بعلاوه، اگر آیین نـهایتا آیـین نـباشد، نه ثواب میافزاید نه گناه؛ از اینرو دانستن این نکته ضروریست که تحت چه شرایطی آنـچه در نـظر بـوده که یک آیین باشد، میتواند بعنوان چیزی در حدّ یک تجربه، تعریف شـود.
مـعمولاً در نیرنگستان نخست قانون کلی میآید، سپس بحث در مورد اتفاقات ناگوار. قوانین کلی و تعاریف به فردگویند کـه، بـرای مثال، هر یک از پاسهای (gaÎh) روز چه زمان آغاز میشوند (برای مثال ۱٫۲۸؛ ۱٫۲۹)؛ چه آیـین هـایی میتوانند در گاههای خاصی اجرا شوند (مثلاً ۵٫۲۹)؛ کـدامیک از اوراد تـقدیمی شـنومن (sÏnuÎman) مناسب هستند (۱۶٫۲۹) چه حیواناتی میتوانند قربانی شـوند (۴۰ـ۳۶)؛ چـه تعداد روحانی باید در مراسم شرکت کنند (۷٫۲۵)؛ حداقل تعداد شنوندگان چه میزان میتواند بـاشد (۹،۸) و هـمینطور در مورد آبی که باید تـقدیس شـود (۱۵٫۳۰).
درجات گـناه هـمانگونه سـنجیده میشوند که ثواب؛ کوتول درجات مـختلف گـناه را بررسی کرده است.(۱) آنگونه که از نیرنگستان بر میآید، نیت مسئله مهمی بـوده اسـت. ظاهرا توافق عمومی بر این بـوده که فردی که از پیـش تـرتیبی فراهم میکند تا برای شـرکت در مـراسم بزرگ گاهانبار(۲) توسط فرد دیگری از خواب بیدار شود، گناهکار نخواهد بود اگر فـرد دوم او را از خـواب بیدار نکند (نیرنگستان ۲). مجددا ضـوابط و تـعاریف نـقش
______________________________
۱٫ The Supplementary Texts to the SÏaÎyist neÎ-SÏaÎyist , p. 115.
۲٫ گاهانبارها جشنهای بـزرگ ابـرانیان بودند که به بـزرگداشت آفـرینش شش آفریده اهورامزدا ـ آسمان، آب، زمین، گیاه، حیوان و انسان ـ در شش هنگام سال ـ میانه بهار، مـیانه تـابستان، پایان تابستان، میانه پاییز، میانه زمـستان و پایـان زمستان ـ بـرگزار مـیشدند. م.
بـرجستهای را ایفا میکنند: اگر فـرد بدلیل مست بودن نتواند گاهانبار را اجرا کند، پرسش اساسی این خواهد بود که آیا مـیزان نـوشیدنی ای که مصرف کرده، قانونی است و بـدین تـرتیبتواند «خـوراک» تـعریف شـود، یا «زیاده روی»؟ در مـورد اخـیر فرد گناهکار میشود (نیرنگستان ۱۱)، اما در مورد نخست، خیر (نیرنگستان ۱۲). مفسری بنام سوشانس (SoÎsÏaÎns) میگوید که شخص بـرای ایـنکه بـتواند بر پای خویش راه رود، میتواند سه پیاله بنوشد و سـه پیـاله دیـگر هـم؛ امـا در جـای دیگر، کی آدُربوزِد (Kay-Adur-boÎzeÎd) اعتقاد دارد که «دو پیاله و اندکی افزون بر آن» زیاده است.
بنابر تعاریف، اگر اجراکننده اصلی مراسم یا یکی از دستیارانش گناهکار یا «شکاک» باشند، آیین ناقص خـواهد بود. جدا از این، ممکن است مسائل ناگوار نیز طی مراسم روی دهند: برای مثال یک صدای ناگهانی میتواند باعث شود بخشی از نیایش شنیده نشود؛ یا ممکن است چیزی داخل آب مقدس (زوهـر ZoÎhr) بـیفتد؛ ممکن است یک روحانی بخشی از متن را از نظر بیندازد یا در برخوانی اشتباه کند؛ یا دو اجراکننده اصلی (که در عین اجرای مراسمی کاملاً متفاوت میتوانند کنار یکدیگر بنشینند) ممکن است بخشی از مـتن را بـه صورت هم آوا بخوانند که گناه محسوب میشود،(۱) مگر اینکه از پیش توافق کنند که متن را به این صورت ادا کنند.
نقایص در اجرای رسمی یک آیـین مـیتواند سلسله عواقبی بدنبال داشته بـاشد. مـعمولاً چنین است که روحانی خاطی به میزان متناسب با خطا، گناهکار میشود.
(۲۶٫۵)(۲) EÎwkardag gaÎhaÎmbaÎr neÎ yazeÎd, pad jud. GaÎhaÎmbaÎr ãÎ eÎwkardag [pad ham-hayyaÎr] neÎm tanaÎpuhl paÎyag. Pairi auuahe varsÏteÎ e xƏt Ast keÎ eÎdoÎn goÎweÎd haÎd pad-iz yaÎt paÎyag ast.
(۵٫۲۶) گاهانبار را هم آوا نباید برخواند، بلکه جداگانه. گاهانباری که هم آوا {با دستیاران} بـرخوانده شـود، به پایه نیم تـناپوهل(۳) گـناه (است). باشد که از آن اجتناب شود.
______________________________
۱٫ احتمالاً به این دلیل که شاید علت آن عدم تمرکز باشد.
۲٫ در متن ایرانی، ترجمه پهلوی و تفسیر به صورت ایتالیک چاپ شدهاند، در حالیکه اصل اوستایی اینچنین نـیست؛ در تـرجمه فارسی، بندها و اصطلاحات اوستایی و پهلوی و ترجمههای بندهای اوستایی ایتالیک شدهاند.
۳٫ درجات مختلف گناه در متون زرتشتی، به شماره هفت یا هشت آمدهاند: فرمان، آگرفت، اویریشت، اردوش، خور، به ازای، یات و تناپوهل. از این مـیان، بـه ازای عـبارت بوده است از شکستن استخوان دست یا زدن زخم به آن به میزان سه انگشت. یات به گناهی اطلاق مـیشده که در نتیجه شکستن استخوان پا یا زخم زدن به پا به میزان سه تـا چـهار انـگشت عارض میشده است. تناپوهل گناهی سنگین است که مانع از عبور از چینود پل میشود و آن زخم زدن در حدی که بـه نـقص عضو یا از کارافتادگی فرد بیانجامد. م.
هست کسی که گوید: «حتی به درجه گـناه یـات(۱) اسـت.»
گاه در بندهای اوستایی نیرنگستان و ترجمه فارسی میانه آنها، تنبیهها نیز ذکر شدهاند: بدین ترتیب اگـر یک روحانی یک واژه را در قرائت گاثاها GaÎthaÎبیندازد، باید سه بار شلاق بخورد، یا یـک روز در مزرعه کار کند (۴٫۲۷؛۱٫۲۵؛۱۶،۱۵٫۲۴)؛ خـطایی کـه بزرگتر از آن است که با تنبیه کیفر داده شود، بر ذمه شخص باقی میماند (۴ـ۱٫۲۷). ظاهرا نوع دیگری از تنبیه، ماهیت اقتصادی داشته است. به نوشیدن الکل در مراسم گاهانبار بیش از یک بار اشاره شده و حـاکی از آن است که این یک مشکل شایع بوده است. اگر یک روحانی در حدّ قابل مجازات مست بود، میتوانست مراسمی را که در حال انجام آن بوده، تمام کند، اما ثوابی به حساب او نمیرفت. اگر از ایـن لحـاظ «مشکوک» بود، بخشی از ثواب مراسم به او میرسید؛ در هر دو مورد، این روحانی نمیتوانست در «اهدای نذورات» که احتمالاً پر منفعت نیز بوده، شرکت کند.
(۲۴.۵) Any baweÎd ka-sÏ xwarisÏn abeÎr neÎ *xwarãÎd esteÎd taÎ ka-sÏ xwarisÏn abeÎr xwarãÎd esteÎd; aÎ-sÏ *draÎyaÎn-joÎyisÏnãÎh *oÎ bun. Ka draÎyãÎd tuwaÎn esteÎd A-sÏ yasÏt-eÎ tuwaÎn kardan; neÎ kuneÎd winaÎh ãÎ garaÎn [garzisÏnãÎg winaÎh] neÎ kard esteÎd. RoÎsÏn guft haÎd eÎn *any baweÎd ka-sÏ pad winaÎhgarãÎh draÎyãÎd esteÎd (ud) draÎyed, any- wattom ka neÎ yazeÎd…
(۲۴٫۶) Ka-sÏ draÎyãÎd esteÎd aÎ-sÏ gaÎhaÎmbaÎr neÎ baweÎd u-sÏ rapihwin neÎ baweÎd, u-sÏ ustoÎfrãÎd neÎ yazisÏn. U-sÏ xwarisÏn ka gumaÎnãÎg aÎ-sÏ gaÎhaÎmbaÎr yasÏt u-sÏ rapihwin neÎ yasÏt baweÎd, u-sÏ ustoÎfrãÎd neÎ yazisÏn u-sÏ *oÎh xwarisÏn.
(۵٫۲۴) تفاوت دارد اگر کسی مشروب بسیار ننوشیده باشد تا کـسی کـه نوشیده باشد؛ پس گناه «صحبت کردن به هنگام خوردن»(۲) بر ذمهاش باشد. اگر صحبت کرده باشد، پس (هنوز) میتواند مراسم را انجام دهد. اگر تمام نکند، گناه گران {گناه قابل شکایت کـردن {کـرده است. روشن (RoÎsÏn) گفت: «تفاوت دارد اگر به گناهکاری «صحبت کرده باشد» و
______________________________
۱٫ رک یادداشت ۱۵٫ م.
۲٫ صحبتکردن به هنگام غذا خوردن در زرتشتی گری کلایبک گناه محسوب میشود و این مفهوم خطاهای مشابه را نیز شـامل مـیشود.
«صـحبت بکند»؛ در غیر این صورت بـدتر اسـت اگـر مراسم را انجام ندهد…»
(۶٫۲۴) اگر «صحبت کرده باشد» پس انجام (مراسم) گاهانبار یا رپیهوین (۱)Rapihwin برای او (محسوب) نباشد و نباید اوستوفرید (۲)UstoÎfrãÎd را انجام دهد. و اگر نـوشیدنش مـشکوک بـاشد، اجرای گاهانبار برایش محسوب شود و رپیهوین برایش مـحسوب نـشود و اوستوفرید را نباید انجام دهد اما باید از آن بخورد…
خطاهای دیگر، مانند حذف یک چهارم از نیایش گاثا GaÎthaÎ میتوانست ثواب حاصل از مـراسم را از بـین بـبرد (۶٫۲۴). اما اگر تقصیری قابل بخشش بود، بخشی از ثواب به فـرد میرسید: اگر یک روحانی به طور مشروع ناچار باشد مراسم را زودتر از موعد ترک کند، میتواند برخوانی متون خـاصی را حـذف کـند و ثواب (کاهش یافته) «هزار گوسفند» هنوز به او خواهد رسید؛ اما اگـر بـه موقع برای اتمام مراسم بازگردد، ثواب «هزار گاو» را خواهد برد.
(۲۴٫۱۳) Mard keÎ xweÎsÏkaÎrãÎhaÎ pad kaÎr-eÎ kaÎmeÎd sÏudan pad eÎd daÎreÎd kuÎ-m ander gaÎh abaÎz madan neÎ tuwaÎn u-sÏ panÊca tisÏroÎ dasa u raJbam abaÎz hilisÏnãÎh gaÎhaÎmbaÎr be yazisÏnãÎh u-sÏ hazaèrƏm maeÎsÏanam kirbag oÎh baweÎd. Ka andar gyaÎg abaÎz aÎyeÎd ud be yazeÎd aÎ-sÏ hazaèrÎm gauuanam kirbag oÎh baweÎd.
اگر یک روحانی بنابر خویشکاری بـخواهد بـه انـجام کار دیگری رود و چنین بیندیشد که نمیتوانم به موقع باز آیم، باید کـه (۳)panÊcatisÏroÎdasa و raJbam را بـازگذارد و گـاهانبار را انجام دهد، و ثواب هزار گوسفند او را باشد. اگر فورا باز آید و مراسم (کامل را) انجام دهـد، پس ثـواب هـزار گاو او را باشد.
روش خاصی از محاسبه ثواب با فعل اوستایی ـ fra.mar «تمرکز کردن» (بر عمل آیینی، در بـرابر اجـرای آن)، برابر صورت پهلوی fraÎz oÎsÏmurdan بیان میشود. مفهوم این واژه اینست که اگر یک روحـانی در آیـینی شـرکت داشته باشد که بدلیلی غیر از خطای او خدشه دار شود، او ثواب «تمرکز داشتن» بر نیایش را بـدست خـواهد آورد.
______________________________
۱٫ در تقویم زرتشتی شبانه روز به پنج پاس یا گاه تقسیم میشود که هر یک آیـین دیـنی ویـژه خود را دارند. اینها عبارتند از: اوشهین گاه، از نیمه شب تا برآمدن آفتاب؛ هاون گاه، از برآمدن آفـتاب تـا نیمروز؛ رپیهوین گاه، از نیمروز تا عصر، اوزیرین گاه، از عصر تا غروب خـورشید؛ و سـرانجام، ایـوسروسریم گاه، از غروب خورشید تا نیم شب. م.
۲٫ نذر و نثاری است که به هنگام اجرای مراسم دیـنی صـورت مـیگیرد. م.
۳٫ احتمالاً اشاره ایست به اوراد تقدیمی در مراسم گاهانبار.
به عبارت دیگر، به انـدازه خـواندن یک متن مقدس، به خاطرسپردن آن، یا تکرار آن به منظور شاداب نگهداشتن حافظه، به او ثواب میرسد.
۲۰٫۱ (DahmoÎ zaoÎta tanu.pƏrƏJa upa-sraoÎtaÎroÎ; ka dahm zoÎt abar- u-sÏ tanaÎpuhl abar sroÎdaÎr [kuÎ margarzaÎn heÎnd], (20.2) yÙezi disÏ tanu. pƏrƏJoÎ vaeÎJa; agar haÎn az aweÎsÏaÎn tanaÎpuhlagãÎh aÎgaÎh, (20.3) aeÎuuatatoÎ ratufrisÏ yÙauuat framaraiti; haÎn and-isÏ radãÎhaÎ cand-isÏ fraÎz oÎsÏmaÎreÎd [kard ãÎ xweÎsÏ]
اگـر مـرد پارسایی زوتر(۱) باشد (اما) دستیاران او کسانی باشند که تن شان محکوم اسـت (=پشوتن)؛(۲) اگـر روحانی ارشد پارسا باشد اما دستیارانش سـخت گـناهکار بـاشند {یعنی مرتکب گناه موستوجب مرگ (=مرگ ارزان) باشند {(۲٫۲۰) اگـر مـیداند که تن شان محکوم است (=پشوتن هستند)؛ اگر از گناه سخت شان آگاه باشد، (۳٫۲۰) رتـوها(۳) را بـه اندازه تمرکز بر برخوانی خـشنود کـند؛ به گـونه صـحیح (عـمل میکند) تا آنجا که بر بـرخوانی {آنـ بخش از نیایش که مربوط به اوست} تمرکز داشته باشد.
اگر حین اجـرای مـراسم نقصی پیش آید، کارهای مختلفی مـیتوانند انجام گیرند. پیش از هـر چـیز، شاید بهترین کار ادامه مـراسم بـاشد، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است:
(۲۸٫۳۹) Ka sroÎsÏ-droÎn xward ud barsom neÎ pad nigeÎrisÏn apaÎdyaÎb be baweÎd aÎ-sÏ be sÏoÎyisÏn u-sÏ be raÎyeÎnisÏn u-sÏ gumaÎnãÎg *pardaÎxt baweÎd. Ka goÎspand pad yasÏt aÎ-sÏ *oÎh kusÏisÏn; ka yasÏt pad zoÎhr aÎ-sÏ *oÎh dahisÏn.
(۳۹٫۲۸) اگر از نان مقدس(۴) خورده باشد و برسم (۵)Barsom بطور اتـفاقی نـاپاک شود، باید آن را بشوید و مراسم را ادامـه دهـد، و (مـراسم) را با تردید انـجام داده بـاشد. اگر گوسفندی (برای قـربانی کـردن) باشد، باید کشته شود؛ اگر آیینی با نثار چربی (زوهر) است، پس زوهر باید نـثار شـود.
وقتی اتفاقات پیش آمده قابل اغـماض نـباشند، اغلب ایـن امـکان وجـود دارد که بتوان نحوه اجـرای مراسم را تعدیل نمود. اگر اوراد مورد نظر بر خوانده نشده باشند،
______________________________
۱٫ زوت (اوستایی ـ zaotar) نام روحانی ارشد در دیـن زرتـشتی است که به همراه دستیار خـود، راسـپی مـراسم دیـنی را انـجام میدهد. م.
۲٫ واژههای داخـل (=) افـزوده مترجم هستند.
۳٫ یعنی اجرای او مورد قبول واقع میشود.
۴٫ «درون» نان مقدسی است که به هنگام اجـرای آیـینهای دیـنی برای ایزدان خیرات میشود. م.
۵٫ یعنی یک دسـته از شـاخه یـا سـیمهای فـلزی کـه روحانی آنها را به دست میگیرد.
روحانی باید دعا را از همانجا که غفلت روی داده، تکرار کند(۴٫۱۸). اگر بیش از یک بند (وچست (wacast) از دعا حین مراسم درون DroÎn (در مورد آن نک پایین) افـتاده باشد، کلّ مراسم باید از ابتدا تکرار شود (۵۱.۱۰، همین مسئله در مورد گاهانبار نیز صدق میکند، ۵٫۲۵)؛ اگر بخش افتاده بیش از یک بند نباشد، تنها همان بند مورد نظر باید تکرار شود (۵۲.۱۰). اگـر نـان مقدس قبل از مصرف شدن ناپاک شود، مراسم باید از نو آغاز شود (۳۳٫۲۸). اگر جامی که آب تقدیس شده باید در آن ریخته شود به زمین بیفتد، باید شسته و کنار گذاشته شود و میتواند بـرای مـراسم به کار نرود (۱۹٫۲۸)، و معنی آن این است که باید از جام دیگری استفاده شود.
در سایر موارد، مراسم باید کلاً متوقف شود. اگر در ابتدای مراسم، بـعنوان نـمونه، خطایی صورت گیرد، چنین خـواهد بـود: اگر بین برخوانی (۱)frastuiie در یسنای (Yasna)4.0 و باج(۲)(baÎj) در یسنای ۱۳٫۰ روحانی «خیس شود» (یعنی مایعاتی از بدنش خارج شود)، «صحبت کند»، یا مراسم را ترک کند تا یک نیاز طـبیعی را پاسـخ گوید، همه آموزهها(ی شـخصیتهای مـهم) میگویند که مراسم باید متوقف شود.(۳) اگر آتشدان از جنس خاک یا گچ باشد و بشکند، فرد باید مراسم را خاتمه دهد:
(۲۸٫۳۳) AÎtasÏgaÎh az gileÎn sÏaÎyeÎd ud gaceÎn sÏaÎyeÎd; haÎn pad paÎdyaÎb baweÎd. aÎst keÎ goÎweÎd ay haÎd neÎrang-eÎ pas guft baweÎd ku-z daÎreÎn sÏaÎyeÎd. Ka saraÎsar darrãÎd esteÎd aÎ neÎ sÏaÎyeÎd. Ka-sÏ kaÎh-eÎ andar saraÎsar andar be esteÎd eÎdoÎn baweÎd ciyoÎn saraÎsar darrãÎd esteÎd. Ast (*keÎ eÎdoÎn goÎweÎd ay haÎd) ka be sÏkiheÎd, yazisÏn sar.
آتشدان میتواند گلی یا گچی باشد؛ اینها قابل تطهیرند. هست کـسی کـه چنین گوید: «بعدها دستورالعملی نیز گفته شده که چوبی هم میتواند باشد.» اگر (آتشدان) سراسر شکافته باشد، قابل استفاده نیست. اگر در سرتاسر آن یک کاه قابل رؤیت باشد، مانند این اسـت کـه سراسر شـکافته باشد. کسی هست که چنین گوید:
«یزش باید خاتمه داده شود.»
______________________________
۱٫ دعایی است که در آغاز یسنا و همچنین یـسن یازدهم اوستا آمده است. م.
۲٫ رک یادداشت ۴۰٫ م.
۳٫ NeÎrangestaÎn 19.9: HaÎd pad hamaÎg caÎsÏtag pad haÎn zamaÎn baweÎd ka zoÎt pad frastuiieÎ ãÎ bun be sÏaweÎd taÎ ka zoÎt pad waÎz-gãÎrisÏnãÎh pad frastuiieÎ ãÎ bun be sÏud, zoÎt ay ka be nameÎd, ay ka be draÎyeÎd, ay ka kaÎr-eÎ wizeÎrdan saweÎd, hamaÎg yazisÏn sar.
همانطور که قطعه بالا نشان مـیدهد، بـرخی از اتـفاقات جدی تر آن بودند که بتوانند جبران شوند. در چنین مواردی مشکل اصلی این بود که آیا مراسم مـختل شـده منجر به گناهکار شدن روحانیان میشده یا این امکان وجود داشت که از آن جـلوگیری بـعمل آید؟ هـمانگونه که بعضی از مفسران بوضوح یا بطور تلویحی به آن اشاره کردهاند،(۱) مراسمی که بطور رسمی بـه اتمام نرسیده، آیین محسوب نمیشود و میتواند بدون آنکه به پیامدهای جدی ختم شـود، ناتمام گذاشته شود. از طـرف دیـگر، اگر روحانی ارشد در حین برخوانی یسن ۵٫۷۲ برسم را به یکی از دستیاران خود بدهد، مراسم رسما خاتمه یافته و باید کامل قلمداد شود. در نتیجه روحانیان باید عواقب هر اشتباهی را به عهده بگیرند.
با تـعریف مجدد یک آیین به آن عنوان که وقوع یک خطا در آن گناه محسوب نمیشود، میتوان از پیامدهای برخی از اشتباهات اجتناب کرد. بدین ترتیب، مراسم یسنا میتواند در یکی از پنج گاه روز اجرا شود؛ هر گونه تـخطی از قـوانین، ثواب مراسم را از بین میبرد (۹، ۸٫۲۸). از طرف دیگر، چنین محدودیتهایی در مورد مراسم کوتاهتر و کم ثواب تری مانند درون DroÎn، که بیشتر اجزاء آن در یسنا نیز تکرار میشوند، وجود ندارند، در نتیجه تعریف دوباره آیین بعنوان درون مـیتواند فـرد را از متحمل شدن گناه دور نگاهداشته و بواقع، لااقل بخشی از ثواب را حفظ کند. همین تدبیر را میتوان در مورد احتمالات متعدد دیگری نیز بکار گرفت:
(۱۹٫۱۱) …. Ka yasÏt, ay ka be nameÎd, ay (*ka) be *oÎ kaÎr wizaÎrdan sÏaweÎd, aÎ) az-isÏ baÎzaÎy ud droÎn oÎh yazisÏn; ka be drayeÎd aÎ neÎ yazisÏn. HaÎd WehsÏaÎbuhr paÎy-ag ãÎ xwaÎrtar guft. Pas guft baweÎd kuÎ baÎzaÎy, droÎn pad jud az yazisÏn *hameÎ oÎh yazisÏn… DroÎn sar andar sÏab bareÎd aÎ sÏaÎyeÎd..
(۱۱٫۱۹) … اگر مراسم یسنا باشد و او (=روحانی ارشد) خیس شود (عرق کند؟)، یـا بـرای پاسخ به یک نیاز طبیعی مراسم را ترک کند، پس برای او از آن، گناه به ازای(۲) باشد، اما باید درون را انجام دهد؛ اگر صحبت کند، نباید هیچ آیینی را انجام دهد. وه شاپور (WehsÏaÎbuhr) چنین گفت: «ایـن درجـه سـبکتر(ی از گناه) است.» در نتیجه گفته شـده
______________________________
۱٫ See Kotwal/Kreyenbroek, The HeÎrbedestaÎn and NeÎrangestaÎn Vol. 2, pp. (19.7 with notes 372-374).
۲٫ رکـ یـادداشت ۱۵. م.
که در مورد گناه به ازای، بر خلاف یسنا، مراسم درون همیشه باید انجام شود… مراسم درون را میتوان شب هم به اتمام رساند.
روحانیان مـیتوانستند مـراسم یـسنا را نه بعنوان نیایشی که هدف اصلی آن خشنود سـاختن مـوجودات الهی بوده، بلکه برای کسب بیشترین میزان نیروی آیینی (۱)(khuÎb) انجام دهند. یک یسنای ناقص میتوانست به این صورت تـعریف شـود تـا از وقوع گناه جلوگیری بعمل آید (۴۵٫۲۸): eÎdoÎn uskaÎrd kuÎ kaÎr ãÎ xuÎb be kuneÎd be neÎ raÎyeÎneÎd aÎ sÏaÎyeÎd، چنین اندیشه شد که اگـر (یسنا را) به منظور بدست آوردن khuÎb انجام دهد، اما (مراسم را به عنوان یک نیایش) توصیف نکند، مجاز است.
بخش دوم: آیـینهای فـردی
نـیرنگستان یا «کتاب دستورالعملهای آیینی»، سنتهای آیینی و واقعیات عصری کهن را منعکس مـیکند و بـدین ترتیب، قیاس با رویه امروزی را میطلبد. نیایشهایی که امروزه به عنوان یسنا Yasna ویسپرد VãÎspered و وندیداد VendãÎdaÎdشناخته مـیشوند، نـقش مـهمی در زرتشتی گری متأخر ایفا میکنند. هسته مرکزی هر سه آیین، دعای یـسناست. بـرای مـراسم ویسپرد، متن یسنا بطور پراکنده در میان ۲۳ فصل (کرده) کتابی که به ویسپرد معروف اسـت، گـنجانده شـده است. وندیداد، آیین شبانه طولانی ای که برخی از دانشمندان اصل آن را متعلق به بعد از دورهـ سـاسانی میدانند،(۲) شامل نیایشهای یسنا و ویسپرد است که فرگردهای (فصلهای) وندیداد به آن افزوده شـدهاند.(۳) درون، کـه مـراسمی کوتاه تر است، بخشی از نیایش یسنا را تشکیل میدهد، اما میتواند به عنوان یک آیـین جـداگانه و کوتاه تر نیز اجرا شود.
شواهد نیرنگستان، بویژه فصل ۲۸، نشان میدهد که نـویسندگان آنـها آیـینی مشابه یسنای امروزی را میشناختند. در این اثر به این آیینها اشاره شده است: آیینی مقدماتی کـه امـروزه پرگنا ParagnaÎ خوانده میشوند؛ آغاز خود نیایش اصلی (Y.1-3)(مراسم
______________________________
۱٫ See F.M. Kotwal/J.W. Boyd, A Persian Offering. The Yasna: a Zoroastrian 85, High Liturgy (Paris, 1991), p. 85, n.68.
۲٫ M. Boyce, Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices (London et al., 1979), p. 156.
۳٫ See J. J. Modi, The Religious Ceremonies and Customs of the Parsees (Bombay, 1922), pp.331-332.
درون DroÎn (Y.3-8)؛ هوم ستوت HoÎm sÏtuÎt یا «سـتایش هـوم» (Y.9-11)؛ فـرستویه Frastuiie (Y.11-15)؛ نثار مایعات (Y.14-18.8)؛ نیایش فشردن هوم یا هوماست HoÎmaÎst؛ گاثاها (Y. 28.34; ۴۳-۵۱; ۵۳)یسن هپتنگهایتی Yasna HaptanghaÎitiیایسن هفتها (Y.35-42) Yasn ãÎ Haft HaÎd فشوشومنثره (۱)FsÏuÎsÏoÎ (Y.58-9) Manthra؛ آتش نـیایش aÎtesÏ NiyaÎyesÏ؛ و سـرانجام، آب زوهـر (Y. 62.11- Y. 70) aÎb zoÎhr.
عجیب است که ظاهرا نیرنگستان ۲۸ به نیایشی شبانه اشاره دارد که در گاه اوشـهین (۲)UsÏahin اجـرا میشده، در حالیکه در آن روزگار، همچون امروز (۵٫۲۹)، یسنای اصلی میبایست در نخستین گاه روز (هاون HaÎuuan)(3) انجام شده باشد. تنها نـیایش شـبانه شناخته شده امروزی، وندیداد است. از آنجا که ترتیب آیینها در وندیداد امروزی عـمدتا بـا یسنا انطباق دارد، این قطعه احتمالاً یا بـه یـک گـونه قدیمیتر از وندیداد اشاره دارد، یا خود آن مراسم. از طـرف دیـگر، بارها در نیرنگستان به ویسپرد اشاره شده است. این اصطلاح یا مستقلاً بکار رفـته، و احـتمالاً به آنچه امروزه نیایش ویـسپرد خـوانده میشود، اشـاره دارد، و یـا بـه عنوان «ویسپرد» متونی خاص (دوازده هوماست DwaÎzdah-HoÎmaÎsرثـوو بـرزت RaJboÎ.bƏrƏzat¬ اردافرورد aÎrdaÎfraward, 13.4 که در جاهای دیگر ناشناخته است)، و این احتمالاً بدین معناست که کـردههای ویـسپرد به نیایشهای اصلی این آیینها افـزوده شده بودند. در بسیاری جـاها، از ویـسپرد به همراه نیایشی به نـام بـغان یسن BagaÎn Yasnذکر به میان آمده است، برای مثال (eÎn and yazisÏn andar gaÎh ãÎ haÎwan kunisÏn: noÎg-(29.5) naÎwar…wãÎsparad ud bagaÎn yasn. این چند نیایش را در گاههاون HaÎwanبـاید انـجام داد:… نوگ ناور NoÎg NaÎwar(یعنی یسنا بـدون آیـین اضـافی)، ویسپرد و بغان یـسن.
عـبارات زیر نیز نمایانگر شـباهتهای مـابین یسنا، ویسپرد و بغان یسن هستند:
(۲۸٫۴۱) ZoÎt ka haÎwanaÎnvm aÎstaÎiia neÎ goÎweÎd [ka neÎ pad kardag mad esteÎd] u-sÏaÎn pad yasÏt ãÎ keh be *raÎyeÎnãÎd; pad wãÎsparad ud bagaÎn yasn sÏaÎyeÎd buÎdan. RaÎspãÎg ka azƏm vãÎsaÎi neÎ goÎweÎd ãÎ pad kaÎr andar yazisÏn, pad tis-iz kaÎr neÎ sÏaÎyeÎd. Ka eÎk pad gaÎh-eÎ hameÎ be goÎweÎd, pad hamaÎg kaÎr sÏaÎyeÎd.
______________________________
۱٫ نام یسن چهل وهشت از سپنتمد گاه، گاه سوم از پنـج گـاهان اوستا. م.
۲٫ رک یادداشت ۱۸٫ م.
۳٫ رک یادداشت ۱۸٫
(۴۱٫۲۸) اگر زوت haÎuuanaÎnƏm aÎstaÎiia نگوید {اگـر کـردهها جزو (نـیایش) نـباشند {پسـ آن را به عنوان نیایش کـوچک (yasÏt ãÎ keh) ترتیب دادهاند؛ این در مورد ویسپرد و بغان یسن میتواند اتفاق بیفتد. اگر دستیار azƏm vãÎsaÎiرا، که باید در مـراسم خـوانده شود، نگوید، پس برای هیچ آیینی مـناسب نـیست. اگـر یـک بـار آن را، در هر گاهی gaÎhبـگوید، پس بـرای همه آیینها مناسب است.
واژههای haÎuuanaÎnƏm aÎstaÎiia بخشی از ویسپرد ۳٫۱ را تشکیل میدهند و هنوز هم در ویسپرد امروزی، بعد از یسن ۱۱ بـرخوانده مـیشوند. ظـاهرا متن ویسپرد به عنوان قسمتی از یک آیـین کـه بـغان یـسن نـامیده مـیشده، نیز برخوانده میشده است. این مسئله بدین معناست که ویسپرد نیز مانند وندیداد امروزی، بخشی از دعای بغان یسن بوده است. اما این پرسش به جای خود بـاقیست که اصطلاح بغان یسن به چه مراسمی اطلاق میشده؟ در کتابهای پهلوی، اصطلاح بغان یشت BagaÎn YasÏt یا بغان یسن (۱)BagaÎnYasn یا به یسن ۲۱ـ۱۹ (که حاوی اشاراتی چند به واژه ـ Baña«دعا»ست) اشاره دارد، یا مندرجات یـک مـتن کهن اوستایی بنام بغان نسک (۲)BagaÎnNask متن اخیر در برگیرنده یشتها، سرودهایی خطاب به موجودات الهی که امروزه به عنوان دعا خوانده میشوند، بوده است. اما یشتها بلندتر از آن بودند که پیـش از اسـتفاده از کتاب دعاهای چاپی، بتوانند به این منظور بکار روند. در نیرنگستان هیچ نشانی از ارتباط بین اصطلاح بغان یسن و یسن ۱۹ـ۲۱ وجود ندارد. از طرف دیگر، نـیایشهایی کـه مستلزم برخوانی haÎuuanaÎnƏm aÎstaÎiia هستند، تحت عـنوان pad kadag«دارایـ کرده» توصیف شدهاند، که این احتمال را تقویت میکند که بغان یسن، مانند سرودهای امروزی (و ویسپرد) به قطعاتی به نام «کرده» تقسیم شده بود.
بـنابر ایـن، قطعه بالا میتواند بـه ایـن معنی باشد که بغان یسن، مانند مراسم وندیداد کنونی، شامل نیایش یسنا بوده که متنهای ویسپرد لابلای آن گنجانده شده بودند. به جای متونی از ویدیوداد نسک WãÎdeÎwdaÎd Nask باستانی (یعنی وندیداد (۳)(VendãÎdaÎd)
______________________________
۱٫ اصـطلاحات یـسنyasn و یشتyasÏt کم و بیش به یک معنی بکار میرفتند.
۲٫ See Encyclopaedia Iranica, vol 3, p. 406.
۳٫ اصطلاح نسک Nask برای متون اوستایی ای که تصور میرفت به یک مجموعه تعلق داشته باشند، بکار میرود. زمانی که اوستا به نـگارش در آمـد، » نسک هـا» میتوانستند در حکم «کتاب های» اوستا باشند. بیشتر نسک ها از میان رفتهاند.
احتمالاً این متون حاوی نیایشهای دیـگری از بغان نسک (یشتها YasÏt) هم بودهاند. اینکه بغان یسن حقیقتا با بـرخوانی «یـشتهای» مـا ارتباط داشته، توسط قطعه دیگری نیز تأیید میشود که تفسیر آن بدلیل چند ارزشی بودن اصطلاحهای یسن و یـشت ـ کـه هر دو میتوانند هم برای یک آیین بطور کلی و هم برخی از اجزای آن بکار رونـدـ تـا حـدی مشکل شده است:
(۲۹٫۱۰) Ka bagaÎn yasn yazeÎd taÎ sroÎsÏ yasn neÎrang hamaÎg eÎdoÎn baweÎd ciyoÎn pad wãÎsparad.
(۲۹٫۱۱) Pad sroÎsÏ yasn-eÎ, peÎsÏ-iz ud haÎn ãÎ pas u-sÏ harw yasn-eÎ, pad bun waÎz fraÎz gãÎreÎd ud pad sar be goÎwisÏn. Be haÎn ka-sÏ az yasn guft [aÎ-sÏ az yasÏt guft baweÎd], ceÎ-sÏ haÎn neÎ goÎwisÏn. AÎst keÎ eÎdoÎn goÎweÎd ay haÎn-iz oÎh goÎwisÏn ceÎ-sÏ az yasn guft baweÎd. Ka neÎ, bagaÎn yasn yazeÎd, az haÎn keÎ sÏnuÎman az haÎn gyaÎg jud az sroÎsÏ yasn.
(۱۰٫۲۹) هنگامی که کسی بغان یسن را اجرا میکند، تا سروش یسن SÏroÎsÏ yasnدستورالعملها هـمه همانند ویسپرد باشند.
(۱۱٫۲۹) در سروش یسن، فرد برای کرده (یسن Yasn) نخست، پایانی و هر (کـرده)، در ابتدا باج baÎj میگیرد و در انـتها بـاز میگذارد.(۱) مگر اینکه آن را به عنوان بخشی از مراسم (یسن) ویژه او (سروش) بخواند، یعنی زمانی که آن را به عنوان بخشی از یک آیین (یشتYasÏt ) تقدیم شده به او بخواند، زیرا نباید آن را (اینگونه) بخواند. هست کسی کـه گوید: «حتی اگر آن را به عنوان بخشی از آیینی برای او بخواند، باید آن را اینگونه برخواند.» اگر نه، بغان یسن را انجام میدهد، زیرا از آنجا به بعد، نثارها با سروش یسن تفاوت دارند.
استفاده غیردقیق از واژه یـسن Yasn (کـه یکبار در متن از طریق واژه چند ارزشی یشت YasÏt توضیح داده شده)
شخص را وادار میکند تا واژهها را آنگونه که متنها میطلبند، تفسیر کند. تفسیر فوق بر اساس شباهت بین مندرجات این قطعه و عادات امروزی پارسـیان در بـرخوانی هر کرده از سرود ویژه سرئوشه sÏraosÏa (یسن ۵۷) یا اوراد خاص آن، قرار دارد، مگر آنکه
______________________________
۱٫ اصطلاح باج baÎj به دعایی اطلاق میشود که در آغاز و پایان یک آیین و یا بخشی از یک مراسم برخوانده میشود.
کـلّ یـسن به سرئوشه تقدیم شده باشد، که در این صورت این تشریفات ویژه غیرضروری بودهاند.(۱) اگر این مقایسه معتبر باشد، معنای این قطعه اینست که اگر فرد بغان یسن را به عـنوان بـخشی از نـیایشی که شامل ویسپرد نیز مـیشود، بـخواند، دسـتورالعملهای آیینی دیگری وجود ندارند (همین مسئله در مورد وندیداد امروزی نیز صدق میکند) جز اینکه فرد باید هر کرده سرود مخصوص سـرئوشه را بـا اوراد خـاص آن بخواند، مگر آنکه کلّ نیایش به سـرئوشه تـقدیم شده باشد. اگر شخص این کار را انجام ندهد، اعتبار مراسم محفوظ است، اما باید به جای سروش یسن، آن را بـغان یـسن خـواند.
مفهوم دیگر این قطعه اینست که سرود تقدیم شده بـه سرئوشه، یک قطعه از قطعات متعدد بغان نسک BagaÎn Naskبوده که طی مراسم برخوانده میشدند: گفته شده که تنها بـرخوانی سـروش یـشت نیازمند توجه خاص بوده، و این مسئله بدین معناست که متون دیـگری نـیز وجود داشتهاند. بر این مبنا، این احتمال وجود دارد که بغان یسن شامل سرودها (یا بخشی از سـرودهای) ویـژه هـمه موجودات الهی (ایزد Yazad) که روزی از ماه به آنها تعلق داشته، بوده است. ایـن مـسئله مـیتواند بطور ضمنی علت باقی ماندن این متون را توجیه کند، در حالیکه بیشتر متون غیر آیـینی از مـیان رفـتهاند.
نظر به همه آنچه گذشت، میتوان احتمال داد زمانی که وندیداد به صورت یک نـیایش بـکار میرفت، از نیایش هایی که در راستای بغان یسن شکل گرفتند، به عنوان الگو اسـتفاده شـد. عـلاوه براین، شواهد نیرنگستان حاکی از آناند که قطعاتی ازهادخت نسک HaÎdoÎxt Nask باستانی هم میتوانستند به هـمین تـرتیب در مراسمی به نام هادخت HaÎdoÎxtبکار روند (نیرنگستان ۱۱،۱۰،۸٫۲۴؛ بنابر بند ۱۰.۲۴، هادخت آیینی عالی بـود کـه مـیتوانست در جشنوارههای بزرگی مانند گاهانبارها اجرا شود). بعلاوه، این فرض که متنهایی از نسکهای کهن اوستا مـیتوانستند بـه یک رشته متون استخراج شده از یسنا و ویسپرد افزوده شوند، قطعهای از متن دادسـتان دیـنیک DaÎdestaÎn ãÎ D eÎnãÎg (DD 56)مـتعلق به قرن ۹ میلادی را توجیه میکند. در این قطعه به یک روحانی آیینی (haÎwisÏt)اشاره شده که «پنـج نـسک اوسـتا را از بر دارد، اما هیچ زند نمیداند»، یا عالم روحانی (heÎrbed) که «وندیداد و پنج فـرگردنیرنگستان را هـمراه با اوستا و زند آنها از بر دارد،
______________________________
۱٫ این اطلاعات را مدیون دستور دکتر ف.م. کوتول هستم.
اما نمیتواند حتی یـک نـسک اوستا را در مقام روحانی ارشد و مسئول برخواند».(۱) زمانی که دین زرتشت دوران افـول خـود را طی میکرد، توانایی برخوانی نسکهای متعدد بـه عـنوان بـخشی از نیایش، میتوانست نمایانگر تواناییهای عادی یک روحـانی آیـینی باشد، اما در دراز مدت، و هنگامی که زرتشتی گری به دینی حاشیهای تبدیل شد و جـوامع زرتـشتی قدرت خود را از دست دادند، احـتمالاً چـنین آیینهای طـولانی انـتظاراتی را از روحـانیان میطلبیدند که بر آوردن آنها دشوار بـود. ایـن مسئله میتواند حذف بغان یسن و هادخت از سنتهای آیینی متأخر را توجیه کند.
در حـالیکه مـتونی که ما آنها را به عنوان یـشت YasÏt میشناسیم مطمئنا بخشی از بـغان یـسن طویل را تشکیل میدادهاند، نیرنگستان ۲۹ آیـین کـوتاه تری را نیز توصیف میکند که معمولاً به ایزد موکل بر روز تقدیم میشده اسـت. قـسمت مهم این آیین، تقدیس و صـرف آیـینی نـان مقدس درون (DroÎn) و نیایش آن شـامل نـماز پاسداشت روز و یشت ویژه ایـزدی بـوده که آن روز به او تعلق داشته است. قطعه زیر به روشنی نشان میدهند که چنین مـراسم چـگونه میبایست ایجاد میشدند:
(۲۹٫۱۲) UÎ-sÏaÎn harw yazisÏn-eÎ [yasn] paÎdixsÏaÎy guftan ka roÎz haÎn gyaÎg roÎz; ka neÎ, haÎn ãÎ meh…
(۲۹٫۱۳) Yasn paÎdixsÏaÎy [ka yasn yazeÎd] : barsom ãÎ ۷ taÎg, aiwyaÎhan ãÎ gasÏtag ud droÎn eÎk, ud yasn-iz ãÎ gaÎh ãÎ daÎreÎd pad *eÎd yasn ul guft esteÎd. Ka caÎsÏnãÎg kuneÎd aÎ-sÏ barsom pad war be nihisÏn…
(۲۹٫۱۵) VaiiaosÏ uparoÎ.kairiiehe taradaÎtoÎ aniiaÎisÏ daÎmƏn aeÎtat teÎ vaiioÎ yat teÎ asti spƏnÊtoÎ (*mainiiaom) xsÏnaoÎJra; u-sÏ waÎz fraÎz gãÎrisÏn u-sÏ yÊazaÎi apƏmca bañƏmca bun kunisÏn ud sar be kunisÏn.
(۱۲.۲۹) هنگامی که روز مـورد نـظر، روز (ویژه آن ایـزد) بـاشد، آنـها میتوانند هر یزش {یـعنی یشت {YasÏt را مطابق قانون انجام دهند؛ اگر نه، (باید یزش) بزرگتر را (انجام دهند)…
(۱۳.۲۹) اگر یشت YasÏt مـجاز بـاشد، {هنگامی که فرد یشت را انجام مـیدهد {(مـراسم شـامل ایـنهاست):
______________________________
۱٫ See [Ph.] G. Kreyenbroek, “The DaÎdestaÎn I DeÎnIg on Priests”, Indo-Iranian Journal ۳۰, ۱۹۸۷, pp.195-۱۹۶.
بـرسم هفت شاخه، کـمربند مـحکم بسته شده، و یک نان مقدس (droÎn)؛ و فرد میبایست دعای (یسن) متعلق به گاه این آیین (یسن) را خـوانده بـاشد. وقـتی چاشنی کند (یعنی درون را مصرف کند)، بـاید بـرسم را کـنار بـگذارد… .
(۱۵٫۲۹) (بـرخوان) vaiiaosÏ uparoÎ.kairiiehe taradaÎtoÎ aniiaÎisÏ daÎman aeÎtat¬ teÎ vaiioÎ yÊat¬ teÎ asti spƏntoÎ (*mainiiaom) xsÏnaoÎJra (تـقدیم به ایزد Yazad Vayu ویو سپس فرد باید باج گیرد و (برخوانی) yÙezaÎi apƏmca baüamca(یعنی یشت ۱۵) را آغاز کند، و به پایان برساند.
بنابراین، به نظر میرسد اکثر آیینهایی را که ذکر آنها در نیرنگستان رفـته است، میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: ۱) مراسم کوتاه که اساسا شامل فدیه درون همراه با نثارها، آیینها و نیایشهای مربوطه بودند؛ مورد اخیر میتوانسته شامل سرود (یشت) ویژه ایزد موکل بـر آن روز بـاشد. ۲) آیینهای عالی، که همیشه مستلزم برخوانی گاثاها بودهاند. ساختار بنیادی این آیینها را یک رشته اعمال آیینی و متون نیایشی تشکیل میدادند که مراسم یسنای کنونی بدانها شناخته میشود؛ کردههای ویـسپرد و هـمچنین متونی از نسکها، مانند بغان و هادخت و احتمالاً وندیداد نیز میتوانستند به آنها افزوده شوند.