مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

نظام طبقات اجتماعی در آیین هندو

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (از صفحه ۹۷ تا ۱۲۰)
URL : http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/328503
نظام طبقات اجتماعی در آیین هندو (۲۴ صفحه)
نویسنده : نصیری،منصور

چکیده

گاه امور دینی و اجتماعی آنقدر به هم پیچیده می شوند که تمایز آنها از همدیگر مشکل بلکه ناممکن می گردد. نظام کاست در آئین هندو و فرهنگ هند که در سنت بومی با واژه هایی همچون ورنه و جاتی از آن تعبیر می شود، همین گونه است. نظام طبقاتی کاست که به طور کلی شامل چهار طبقه برهمنان، کشتریه ها، ویشیه ها و شودره ها است و در درون خود نیز صدها دسته بندی دارد، از یک طرف آثار اجتماعی خاصی دارد که محرومیت از امتیازهای اجتماعی و اختصاص آنها به طبقه خاص، از بارزترین آنها است و از طرف دیگر، آثار دینی دارد که برای مثال، بعضی از طبقه ها مثل شودره ها، حتی حق گوش دادن به آیات کتاب مقدس هندویی را ندارند.
هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۹۷)


‌ ‌‌‌مـقاله‌ : نظام طبقات اجتماعی در آیین هندو / منصور نصیری

نظام طبقات اجتماعی در آیین‌ هندو‌

مـنصور‌ نـصیری

از سـوی دیگر نظام کاست با نجات اخروی انسان کاملا مرتبط است. نجات در‌ آئین هندو حاصل تـکاملی است که در طی زندگی و مرگ حاصل می شود‌. رفتار نیک انسان و رعایت‌ حـدود‌ و ضوابط طبقه ای که بـه آن تـعلق دارد، راه را برای این که در زندگی های آینده، در طبقه بهتری متولد شود، باز می کند و اگر همین رفتار در زندگی بعدی‌ نیز رعایت شود، سرانجام نجات نهایی را در پی دارد. البته عکس آن نیز صادق است و رعایت نـکردن وظایف نه تنها سقوط از طبقه بلکه حتی تولد به صورت حیوانات را‌ در‌ پی دارد.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۹۸)


البته رویکردهای مختلفی در زمینه حقیقت کاست وجود دارد. عده ای به همان نگرش سنتی به کاست می نگرند و معتقدند، باید طبقات بـه هـمان شکل که امری طبیعی‌ است‌ و ناموس خلقت آن را تعیین می کند، رعایت شود; ولی عده ای دیگر با ظالمانه تلقی کردن این نظام در پی تفسیرهای بهترین از آنند، به گونه ای که‌ هم‌ حقوق اجتماعی بـهتری را بـرای طبقات در پی داشته باشد و هم تأثیر اعمال سابق را بر طبقه اجتماعی کنونی کم رنگ تر کند.

درآمد

نظام طبقات اجتماعی یا «کاست‌» ویژگی‌ منحصر‌ به فرد آیین هندو است‌ و از‌ ایـن‌ رو، تـوجه بسیاری از دانشمندان، اعم از دانشمندان اروپایی یا هندی را به خود جلب کرده است. در این میان، اطلاعاتی‌ که‌ از‌ این تحقیقات به دست می آید، از ارزش‌ والایی‌ برخوردار است. آشنایی با نـظام کـاست بـرای دین پژوهان به ویژه در عـرصه ادیـان شـرقی از اهمیت زیادی برخوردار‌ است‌، به‌ گونه ای که پی بردن به رمز و راز هندوئیسم و مذاهب‌ برآمده از آن بدون آشنایی با کاست امکان پذیر نیست. اهـمیت ایـن بـحث هنگامی بیشتر می شود که‌ بدانیم‌ برخی‌ نـظام کـاستی را فراتر از هندوئیسم دانسته اند. براساس این دیدگاه‌، کاست‌ به عنوان یک نهاد فراتر از دین هندو است و هندوئیسم ایدئولوژی مـشروعیت بـخش خـود را از‌ آن‌ گرفته‌ است. مسلمانان، بودایی ها، سیک ها، مسیحیان، یـهودیان، اومانیست های سکولار و سایر‌ کسانی‌ که‌ در هند هسنتند، همه و همه در معرض احکام مربوط به نظام کاست قرار دارنـد‌ The‌ HarperCollins‌ Dictionary of (, p. 182.)Religion. سـاختار اصـلی نظام کاست را می توان به هزاران سال‌ قبل‌ بازگرداند; هرچند کـه ایـن نظام تا حدی در مناطق شهری مدرن تجزیه شده‌ است‌ اما‌ به عنوان ویژگی حاکم بر زنـدگی روزمـره در روسـتاها همچنان ادامه دارد (ibid. p. 182‌).

البته‌ نظام کاست عمدتاً تمایزی اجتماعی است، اما بعد دیـنی هـم دارد. در واقـع‌، حقوق‌ و وظایف‌ دینی هندوها تا حد زیادی بر اساس کاستِ آنها و به تعبیر دیـگر جـایگاهشان در نـظام‌ طبقاتی‌ متفاوت می شود; مثلا آیین های ودایی و دعاهایی که بر سه طبقه‌ نـخست‌ واجـب‌ است، برای شودره ها ممنوع است Hindu Castes and (Jogendra,, p. 7)Sects. نظام کاست از همان‌ آغاز‌ نهاد‌ اساسی دیـن هـندوئیسم بـه شمار می رود.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۹۹)


دومونت (L. Dumont)می نویسد: «غالباً‌ گفته‌ می شود که عضویت در دین هندوئیسم ذاتـاً بـا رعایت قوانین کاستی و احترام به برهمن تعریف‌ می‌ شود.» پارسونز T.Parsonsمی نویسد: «هـندوئیسم بـه عـنوان یک دین، بعدی از‌ این‌ نظام اجتماعی است و جدا از آن هیچ‌ گونه‌ شأن‌ مستقلی ندارد.» رنو[۱] مـی نـویسد: «از برخی‌ جهات‌ هندوئیسم غیرقابل تفکیک از نظرپردازی فلسفی و از برخی جهات دیگر غیرقابل تـفکیک از‌ حـیات‌ اجـتماعی است» , p. 316.) A Survey of‌ Hinduism‌(Klaus K. Klostermaier‌,. با‌ توجه‌ به اهمیت این مسئله، در مقاله‌ حاضر‌ برخی از ابعاد این بحث به گـونه ای اجـمالی بـررسی شده است‌.

۱٫ مفهوم‌ شناسی

یکی از مفاهیمی که برای‌ اشاره به نظام اجـتماعی‌ هـندوان‌ به کار می رود، واژه‌ «ورنه‌» است. معنای اولیه این واژه که از ریشه vr. گرفته شده، عبارت است‌ از‌ screen (پرده، پوشـش، حـفاظ و…) و veil‌(روبند‌، لفافه‌ و پرده) و covering(پوشش‌) و…; بنابر‌ این، باید گفت رنگ‌ تنها‌ یکی از ابعاد فـراوان ایـن واژه است. این واژه برای اشاره به گروه هـایی‌ بـه‌ کـار رفته که دارای رنگ پوست‌ های‌ متفاوتی انـد‌.[۲] از‌ آنـ‌ جا که این واژه‌ در اصل به معنای «رنگ» به کار رفته، برخی از انـدیشمندان بـه ویژه در اواخر‌ قرن‌ ۱۹ به ایـن نـتیجه رسیده انـد‌ کـه‌ ایـن‌ واژه‌ به‌ «رنگ پوست» و از‌ همین‌ رو بـه دسـته های نژادیی اشاره می کند که در میان هندوها وجود دارد (Eliade, Vol‌. ۱۵‌. p. 188‌.). در واقع، بومیان هـندو از واژه ورنـه‌ برای‌ اشاره‌ به‌ طبقات‌ اجتماعی‌ جـامعه خود استفاده می کـردند (ادیـان جهان باستان، ج۱، ص۱۷۳-۱۷۲).

واژه دیگری که در ایـن بـاره کاربرد گسترده دارد، «کاست» است که نخستین بار با نام کاستا‌ (Casta) و توسط مهاجمان پرتـغالیِ قـرن پانزدهم میلادی برای اشاره بـه تـقسیم بـندی طبقات اجتماعی هـند بـه کار گرفته شد. واژه پرتـغالی castaمـعمولا به معنای chaste(پاکدامن، ساده، بی پیرایه‌، خالص‌) یا pure (خالص و بی غش) است. در واقع، ایـن واژه در دوران اسـتعمار به عنوان معادلی مشهور برای ورنـه (varna) (کـه در فرهنگ بـومی هـندوها

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰۰)


بـرای اشاره به طبقات‌ اجـتماعی‌ کاربرد داشت) به کار رفت; هرچند که معنای اصلی ورنه (رنگ)، تناسب چندانی با واژه کـاست نـدارد (آیین هندو، ص۵۷) و در واقع، واژه‌ کاست‌، بـه گـونه ای نـاقص بـه‌ عـنوان‌ معادل و ترجمان آن بـه کـار گرفته شد، تا به گروه های اجتماعی هندو اشاره کند ولی به هر حال کاربست آن برای اشـاره بـه‌ طـبقات‌ اجتماعی در میان اروپاییان‌ رایج‌ شد و بدین تـرتیب، ایـن واژه، دال بـر شـبکه پیـچیده ای از گـروه های اجتماعی وابسته به هم و در عین حال جدا از یکدیگر است که به طور سلسله مراتبی سامان‌ یافته‌ اند. این نظام، نهاد اجتماعی متمایز هند است. در هند صـدها و شاید هزاران کاست متمایز وجود دارد و هر یک از آنها دارای تقسیمات فرعی و جایگاه خاص خود در سلسله مراتب‌ هند‌ هستند , p. 182‌)The HarperCollins Dictionary(.

یکی دیگر از واژه هایی که در این رابطه به کار می رود، «جاتی‌» (Jati) است. البته تـلفظ ایـن کلمه و حتی خود این کلمه از‌ منطقه‌ ای‌ تا منطقه دیگر و از زبانی تا زبانی دیگر متفاوت است. اروپاییان جاتی را نیز به caste ترجمه ‌‌می‌ کنند (Eliade, Vol. 15. p. 188). اما باید گفت که هرچند مـفاهیم «ورنـه» و «جاتی‌» منعکس‌ کننده‌ ابعاد جداگانه ای از نظام های اجتماعی، اقتصادی و ایدئولوژیکی است، این شیوه معمول که این‌ دو واژه را به «طبقه» (caste) ترجمه می کنند اغلب تـفاوت هـای موجود‌ میان این دو واژه‌ را‌ مـبهم کـرده است. در واقع، هرچند دو اصطلاح «جاتی» و «ورنه» هر دو به طبقه اجتماعی اشاره می کنند، تفاوت آنها در این است که جاتی ناظر به تبار و خاندان فـرد اسـت‌، ولی ورنه به پیشه و کـارکرد اجـتماعی وی ناظر است. به تعبیری می توان گفت که کاست ها همچون قبایل بزرگ و جاتی ها نیز همانند خانواده ها و یا اقوام درون هر قبیله‌ اند‌ (جهان مذهبی، ص۱۹۸). این دو ملاک در طبقه بـندی اجـتماعی هندو به نوعی همپوشی دارند (آیین هندو، ص۴۵). برخی از دین شناسان (جهان مذهبی، ص۱۹۸)[۳] نیز جاتی را زیرطبقه یا‌ طبقاتِ‌ فرعی کاست دانسته اند. هر جاتی به نوبه خود از چندین گُتْره (gotra) (یعنی طـایفه) تـشکیل می شـود (آیین هندو، ص۴۵). نکته دیگر آن که در حالی که واژه‌ کاست‌ غالباً حاکی از شرایط اجتماعی موجود در جوامعی غیر از جـوامع منبعث شده از جنوب آسیاست، واژه ورنه و جاتی منحصر به شبه قاره هـند اسـت. ورنـه به تقسیمات

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰۱)


اجتماعی‌ ای‌ اشاره‌ می کند که ویژگی خاص‌ گروه‌ های‌ هندوفارسی زبان است (که بـه ‌ ‌انـحای گوناگون آریایی و ودایی نامیده می شوند); گروه هایی که در هزاره دوم پیش از میلاد‌ از‌ شـرق‌ بـه سـمت آسیای جنوبی عزیمت کردند. البته، درباره‌ این‌ عصر هیچ گونه سند تاریخی در دست نیست، امـا از سرودهای مذهبی، افسانه ها و سایر گزارش هایی که در‌ اختیار‌ داریم‌، به نظر مـی رسد که نظام اجـتماعی ایـن تازهواردها از‌ چهار بخش فرعی تشکیل شده بود که در نظام هندوئیسم امروزه وجود دارد (Eliade, Vol. 15. p. 188).

از‌ نظر‌ برخی‌، نظام ورنه در واقع زمینه نظری و فلسفی نظام کاست است و شاید‌ نظام‌ ورنه فراهم کننده ریشه تاریخی نـظام کاست هم باشد. نظام ورنه نوع هندویی چیزی است که‌ به‌ مثابه‌ ایدئولوژیِ سه بخشی هندو- اروپایی شناخته شده است که تجلی و نمود اجتماعی‌ این‌ ایدئولوژی‌ جامعه را به سه «کارکرد» تـقسیم مـی کند: دین و قانون، دفاع و زایایی (سازندگی); اما‌ این‌ ایدئولوژی‌ در هند باستان به دو شیوه جرح و تعدیل شده است: نخست آن که فرمانروایی‌ از‌ کارکرد نخست حذف و به کارکرد دوم تنزل یافته است; یعنی تـبدیل بـه حوزه‌ عمل‌ انحصاری‌ کشاتریا (طبقه جنگ آوران) شد و برهمن ها نیز دین و منصب روحانیت را به انحصار‌ خود‌ درآوردند و از همین روست که برخی از اندیشمندان مدعی اند که در هند‌ میان‌ شأن‌ و قـدرت یـعنی مرجعیت معنوی و حاکمیت دنیوی شکافی به وجود آمد. اما برخی معتقدند که با‌ این‌ حال، کشاتریاها حق معنوی قابل توجهی برای خود محفوظ داشتند. دوم آن‌ که‌ در‌ هند باستان شـاکله سـه بـخشی مزبور به یک چارچوب چـهاربخشی تـوسعه یـافت و این امر به‌ دلیل‌ گسترش‌ جامعه ودایی بود که با این توسعه سعی کردند تا جامعه هندی‌ در‌ درون خود شامل ساکنان بـومی غـیرآریایی آسـیای جنوبی هم بشود. و بالاخره کارکرد سوم میان دو گـروه‌ وایـشیاها‌ و شودره ها تقسیم شد. با گسترش نظام مزبور در گذر زمان، طبقه‌ پنجم‌ بزرگی با نام «غیر قابل لمس هـا‌» (نـجس‌ هـا‌) به بخش زیرین سلسله مراتب اجتماعی افزوده‌ شد‌ The (, p. 182-3)HarperCollins Dictionary.

۲٫ خاستگاه پیـدایش نظام کاست

مورخان و دین شناسان معمولا ریشه‌ اولیه‌ پیدایش نظام طبقاتی هند را‌ به‌ هجوم آریایی‌ ها‌ به‌ هـند بـرمی گـردانند; اما در رگودا‌ نیز‌ به مسئله پیدایش طبقات اشاره، و داستان

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰۲)


اسطوره ای آن بـیان شـده است‌. در‌ این جا نخست به مسئله تاریخی‌ پرداخته، آنگاه داستان رگودا‌ را‌ خواهیم آورد.

در اواسط هزاره‌ دوم‌ ق. م. مـردمانی پس از عـبور از دامـنه کوه ها و سلسله جبال هندوکش به داخل‌ کشور‌ هند سرازیر شدند و آن جـا‌ را‌ بـه‌ تـسخیر خود درآوردند‌. آنها‌ مردمی بلند قامت و سفید‌ چهره‌ و از نژاد ریشه «هندو اروپایی» بودند و خـود را «آریـایی» مـی خواندند. آریایی هایی که‌ به‌ هند وارد شدند، نخست در سواحل‌ شعب‌ شمالی رود‌ سند‌ فرود‌ آمـدند و سـپس به مناطق‌ مختلف پراکنده شدند. گروه پیشاهنگ مهاجران آریایی هند از یک سو بـا سـاکنان بـومی تیره‌ پوست‌ یعنی دراویدیان در حال نزاع بودند‌ و از‌ سوی‌ دیگر‌ در‌ برابر امواج جدید‌ مهاجمان‌ آریـای نـژاد به نبرد می پرداختند. از این رو پیکارها و جنگ های فراوانی در میان آنها‌ رخ‌ داد‌ کـه در حـماسه هـا و رزمنامه های باستانی‌ قوم‌ هند‌ و نامه‌ رامایان‌ و مهابراتا‌ ثبت و جاودان مانده است. در همین روزها بـود کـه سواحل شعب هفتگانه سرچشمه های رود سند به سیطره و تسلط این قوم درآمـد و انـدک انـدک طبقات جدیدی در‌ میان جامعه آنها به ظهور رسید و بدین ترتیب بذر اولیه اصنافِ متمایز (کـاست هـا) کـاشته شد و هر صنفی دارای کار مستقل خود گشت. در اواخر قرن هفتم ق. م. آریایی هـا سـراسر‌ دره‌ گنگ را تحت سلطه خود درآوردند و تشکیلات و سازمان های اجتماعی چندی در آن جا پایه ریزی کردند. در سـازمان هـای اجتماعی، قوم فاتح یعنی آریایی ها در مرتبه بالا‌ قرار‌ گرفتند و در زیر طـبقه آنـها، طبقه پایین تر، یعنی قوم مغلوب، کـه گـندم گـون و تیره رنگ بودند قرار داشتند و زیر سـلطه آریـایی ها‌ بودند‌. در آن وقت، هنوز صنف‌ ها‌ و طبقات اجتماعی مختلف از یکدیگر کاملا جدا نـشده بـودند، ولی اندک اندک در اثر تحولات روزگـار چـهار صنف مـتمایز یـا چـهار گروه اجتماعی جداگانه‌ تشکیل‌ شدند (نـاس، تـاریخ جامع‌ ادیان‌، ص۱۳۲).

مسئله تاریخی فوق روشن می سازد که رنگ چهره و نـژاد افـراد، در تعیین طبقه آنها تأثیرگذار بوده اسـت و آریایی ها معمولا سـفیدرنگ بـوده و با غلبه بر بومیان، طـبقه بـالا‌ را‌ به خود اختصاص دادند. از همین جاست که برخی از اندیشمندان با توجه به رابـطه ای کـه میان کاست و رنگ چهره وجـود داشـته، مـعتقد شدند که خـاستگاه کـاست، نژاد افراد‌ است‌. در ایـن‌ بـاره شعری نیز در مهابهارته وجود دارد. بهیرگو (Bhirgu) در بیان طبیعت کاست ها به بردواجه (Bharadvaja‌) می گوید: بـرهمنان سـفید، کشاتریه ها، سرخ، وایشیه ها

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰۳)


زرد و شـودره‌ هـا‌ سیاهند‌» (مـهابهارته، شـانتی پروه، ۵/۱۸۸). امـا برخی دیگر در این امـر تردید کرده، گفته اند: «به نظر نمی ‌‌رسد‌ که هیچگاه حتی در همان نخستین روزها هـم نـژادها یک دست بوده باشند‌ و از‌ همین‌ رو، بـردواجه بـه بـهیرگو چـنین پاسـخ داد که «اگر رنـگ هـای گوناگون نشان دهنده کاست‌ های مختلفند، پس تمام کاست ها باهم آمیخته اند» (۶/۱۸۸). نکته جالب آن‌ کـه بـردواجه از ایـن‌ تقسیم‌ بندی احساس ناراحتی کرده، می پرسـد: «گـویا مـا هـمه دسـتخوش هـوس، خشم، ترس، اندوه، تأسف، گرسنگی و کرداریم. پس چگونه از کاست های مختلفیم؟» (۷/۱۸۸) (سن، هندوئیسم، ص۳۶ـ۳۷).

می توان گفت که‌ ساختار کاست علاوه بر عامل نژادی، عامل اقتصادی نیز داشته است. ایـن عامل نشان دهنده وجود نظام تقسیم کار و طبقه بندی کاری است. در واقع، شناخت کاست ها از روی رنگ‌ حتی‌ در کهن ترین نوشته های ادبی هم نادر است و همان طور که بردواجه مـتذکر شـده، در هر کاستی می توان از چهره های آمیخته مشاهده کرد. اما تقسیمات پیشه ای‌ و شغلی‌ که کاست ها به آن وابسته بودند، درباره نقش کاست در کار جامعه نظر بهتری به دسـت مـی دهد (همان، ص۳۷). البته از این نکته نباید غافل شد که‌ در‌ چند دهه اخیر، نظام کاست اهمیت اقتصادی خود را از دست داده و در عوض اهمیت سیاسی یافته اسـت. گـروه های طبقاتی پشت سر یـک نـامزد سیاسی متحد می شوند‌ و وی‌ تبدیل‌ به سخنگو و نماینده آنها می‌ شود‌. در‌ این باره دو نکته قابل توجه است: نخست، انعطاف پذیری فراوان ساختار نـظام کـاست و دوم آن که هرچند معنای کـاست در‌ هـند‌ تغییر‌ یافته، اهمیت آن همچنان باقی است (Ibid. 317‌).

نکته‌ مهم دیگر این است که به احتمال زیاد پیش از هجوم آریایی ها نوعی تقسیمات کاست وجود داشته و آریایی‌ ها‌ آن‌ را بیشتر کردند (هـمان، ص۳۶).

بـه هر روی، ریشه تاریخی‌ نظام کاست را همه یا بیشتر مورخان و محققان ذکر کرده اند; اما علاوه بر ریشه تاریخی، آثار دینی‌ است‌. در‌ یکی از سرودهای رگودا (ماندالای دهم ـ سرود ۹۰) در ضمن داستان‌ مـعروفی‌ بـه بیان چـگونگی پیدایش نظام کاست پرداخته شده، به آن مبنای دینی بخشیده شده است. وداها‌ قدیمی‌ ترین‌ متون آریاها در هـند است که قدمت آنها به هزاره دوم و اول‌ پیش‌ از‌ میلاد برمی گردد. در ایـن مـتون، طـبقات اجتماعی به عنوان بخشی از فرایند خلقت‌ ارائه‌ شده‌ که در کنار سایر بخش های جهان ریشه در آغاز زمـان ‌ ‌دارد. داسـتان مزبور‌ ریشه‌ هر چیز را به شخص بسیار

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰۴)


بزرگی به نام پوروشه (Purusa) می رسـاند‌. خـدایان‌ ایـن‌ شخص را قربانی کردند و پیکر او به بخش های متعددی تقسیم شد تا این‌ که‌ اجزای او تـبدیل به زمین، خورشید، ماه، حیوانات و … شد. انسان ها نیز از‌ اجزای‌ بدن‌ او خلق شـدند:

هنگامی که آنها پوروشـه را بـه قسمت های بسیار زیادی بخش بخش‌ کردند‌، آیا او را مرتب کردند؟ دهان او چه بود؟ بازوانش چه؟ ران ها و پاهایش چه؟ برهمن‌ دهان‌ او‌ بود; دو بازوی او کشاتریا را ساختند; دو ران او وایشیا را و از پاهای ان‌ شودره‌ ها‌ ساخته شدند. : Rg A Breif Introduction to Hinduism (Herman,, p. 52) .98; Philosophy and‌ Ways‌ of LiberationVeda VII. 5-1,

در این بند، کارکردهای اجـتماعی با بخش های کالبدشکافی بدن «انسان کیهانی» (Cosmic‌ Man‌) ربط داده شده است: برهمن ها به دهان آفریدگار مرتبط شده اند‌ (و از‌ این رو زندگانی آنها را از طریق‌ قدرت‌ سخنگویی‌، از طریق خواندن متون مقدس و مانتراها (Mantras‌)یا‌ سـخنان مـقدس می سازند); کشاتریاها از بازوان قدرتمند آفریدگار نشئت یافته اند که‌ خود‌ به طور کافی نشان دهنده‌ کارکرد‌ آنهاست. ویشیاها‌ از‌ ران‌ ها به وجود آمده اند تا‌ آنها‌ را به وظیفه خـاص خـودشان به عنوان تولیدکنندگان مرتبط سازد و شودره ها‌ به‌ پاها مرتبط شده اند که پایین‌ ترین و آلوده ترین بخش‌ ساختمان‌ جهانی است، ولی در عین‌ حال‌ مبنا و اساس استراحت و تکیه گاه بدن فـیزیکی و اجـتماعی است.

همچنان که پیداست و برخی‌ از‌ محققان (جلالی نائینی، هند در‌ یک‌ نگاه‌) نیز متذکر شده‌ اند‌، این داستان آمیخته با‌ تخیلات‌ شاعرانه است، اما در دوره های بعدی قانونگذاران هندو و گویندگان حـماسی و نـویسندگان ادبـیات مذهبی‌ آن‌ را مبنای تقسیم جـامعه قـرار دادنـد‌ و تصور‌ کردند که‌ ایجاد‌ طبقات‌ چهارگانه یک امر خدایی‌ است و برای رسیدن به سرمنزل نجات باید آن را قبول کرد و این نظم کـهن هـمچنان‌ تـا‌ هنگام تنظیم و تصویب قانون کنونی جمهوری‌ هند‌ بـاقی‌ بـود‌ اما‌ سرانجام رهبران متفکر‌ و بیداردل‌ انقلاب هند آن را در قانون اساسی ملغی کردند. بنابر این، به دلیل تأیید واقعه تاریخی‌ مـهاجرت‌ آریـایی‌ هـا به سرزمین کنونی هند، به نظر‌ می‌ رسد‌ اساس‌ نـظام‌ اجتماعی‌ (کاست) رویداد تاریخی است که در طی آن آریایی های غالب خود را برترین طبقه جامعه تلقی کردند و سایر افـراد را در رده هـای پایـین تر قرار‌ دادند. شکی نیست که در این

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰۵)


رده بندی هم عامل نـژادی دخـیل بود و هم عامل اقتصادی، ولی دادن ریشه دینی به آن مسئله ای اسطوره ای و تخیلی است که نمی‌ توان‌ آن را پذیرفت.

۳٫ چـهار کـاست و وظـایف آنها

چهار گروه اجتماعی که تشکیل دهنده نظام طبقاتی اند به تـرتیب عـبارتند از:

۱٫ بـرهمن ها، که پیشوایان دین و طبقه تحصیل کرده روحانیان‌، فیلسوفان‌ و عالمان و رهبران دینی اند;

۲٫ کـشاتریاها، (فـرمانروایان و جـنگاوران) شامل سیاستمداران، تیمساران (ژنرال ها)، افسران و مراجع قدرت شهری;

۳٫ وایشیه ها (کاسب ها، بـازرگانان و پیـشهوران و کشاورزان‌) که‌ نان آوران (تأمین کنندگان) هم‌ نامیده‌ می شوند;

۴٫ شودره ها که کـارگران و خـادمان جـامعه اند.

شودره ها حق شرکت در هیچ یک از مراسم و آداب دینی ودایی را ندارند و حتی‌ مجاز‌ بـه شـنیدن متون مقدس‌ ودایی‌ هم نیستند. آنها آداب دینی غیرودایی خاص خود را انجام می دهـند و سـرپرستی مـراسم و آیین های آنها را نه راهبان برهمنی، بلکه روحانیانِ شودره ای بر عهده دارند (بوش، جهان‌ مـذهبی‌، ص۱۹۹ـ۲۰۰).

پایـین تر از این چهار طبقه، گروه مطرودها (طردشدگان) قرار دارند، که افرادی غـیرقابل لمـس تـلقی شده و خارج از نظام کاست طبقه بندی می شوند. آنها فقط حق‌ انجام‌ کارهایی را‌ دارند کـه بـه قـدری پست و کثیف باشند که هیچ هندوی متعلق به یک کاست حاضر یـا مـایل‌ به انجام آنها نیست. پرسشی که در این جا مطرح است‌، این‌ است‌ که افراد غیرهندو در نـظام طـبقاتی چه جایگاهی دارند؟ پاسخ این است که افراد غیرهندو نیز افرادی «خارج ‌‌از‌ طـبقات» یـا «خارج و محروم» از نظام کاست تلقی می شـوند و البـته ایـن محرومیت‌ هم‌ نتیجه‌ تقصیر خود آنها دانـسته مـی شود; زیرا بر اساس قانون کرمه (که بحث آن خواهد‌ آمد) اگر این افـراد در وجـودها و زندگی های پیشین خود زنـدگی خـوبی داشتند‌، حـتماً در ایـن زنـدگی‌ فعلی‌ خود به عنوان افرادی مـعتقد بـه مسلک هندویی متولد می شدند (همان، ص۲۰۰). علاوه بر کاست های اصلی، مـمکن اسـت به دلایل متعددی، …p. 10)Hindu Castes and( در درون کاست تقسیمات‌ فـرعی دیگری صورت گیرد.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰۶)


اعـضای سـه طبقه نخست، دویجه (dvija) و دوبار تـولدیافته (twice-born) نـیز خوانده می شوند : Buddhism.The Rider Encyclopedia of Eastern Philosophy and Religion (Taoism. Zen. Hinduism, p. 400‌).

هر‌ یک از اعضا، وظایف و کارهایی به عهده دارند که بـه «ورنـه شرامه درمه» (varnashramadharma) موسوم است کـه بـه طـور تحت اللفظی بـه مـعنای «وظایف مطابق با کـاست و مـراحل زندگی» است‌ (Ibid‌, p. 31). برهمن ها، به عنوان پاسبانان و متصدیان کلام مقدس باید به تعلیم و نـصیحت افـراد جامعه بپردازند. همچنین این طبقه بـر کـارها و وظایف و رسـوم افـراد طـبقه دیگر نظارت می کـنند‌ (تاریخ‌ ادیان جهان، ص۲۱۴). کشاتریاها به عنوان مدافعان و جنگجویان، پادشاهان و رؤسای جامعه را تشکیل می دهند و وایـشیاها، پشـتیبان اقتصاد جامعه اند. وظیفه شودره هـا کـه تـوده عـظیمی از جـامعه هندویی‌ را‌ تشکیل‌ مـی دهـند، خدمت به سه‌ طبقه‌ بالاتر‌ است (توکاریف، الادیان فی تاریخ شعوب العالم، ص۳۰۰ـ۳۰۱، p. 322A survey of).

بدین ترتیب، هر کـس در کـاست خـود دارای وظیفه‌ و درمه‌ خاص‌ خود است. همچنین هـر کـس در هـر طـبقه‌ از‌ مـرحله آبـستنی تا زمان مرگ، مشمول مراسم و عبادات خاصی است (رضایی، تاریخ ادیان جهان، ج۲، ص۲۱۴) و این علاوه بر درمه‌ ای‌ است‌ که شامل اصول و موازینی است برای زیست درست و هـماهنگ با‌ کل جهان. درمه مربوط به کاست فقط به مقررات مربوط به ازدواج یا ارتباط افراد با یکدیگر نمی‌ پردازد‌، بلکه‌ مثلا می تواند تعیین کند که چه کسی چه شغلی انـتخاب‌ کـند‌; آیا می تواند گوشت یا الکل مصرف کند یا نه؟ احیاناً چیزی در یک کاست جایز و در‌ کاست‌ دیگر‌ ممنوع است. بدین قرار، درمه در این سطح بر اساس «عرف» و به‌ پشتوانه‌ مـجازات‌ هـای اجتماعی و قدرت معنوی، گونه ای قانون اخلاقی نسبی به وجود می آورد، ولی‌ باید‌ دانست‌ که این مقدار، به هیچ روی، تمام درمه نیست (ویتمن، آیـین هـندو، ص۵۹).

نکته‌ مهم‌ در این باره، چـگونگی سـیر مراحل تکاملی زندگی هندوست (جهان مذهبی، ص۲۰۱ـ۲۰۴‌، , p. 74‌. Hinduism‌ for Our Times, p. 320-321. &A Survey of Hinduism). این چهار مرحله[۴] پیاپی‌ زندگی‌ هندو مرتبط است با چهار هدف زندگی (purusartha)که

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰۷)


عبارتند از: درمه (قانون‌ اخلاقی‌ و پرهـیزگاری‌ و بـه انجام رساندن تکلیف خـاصی کـه بر اساس نظام طبقاتی کاست و مراحل زندگی بر عهده‌ فرد‌ گذاشته شده است)، ارتهه (artha) (اشیا و امور مادی و توفیق اقتصادی)، کامه (کسب‌ لذت‌) و مکشه‌ (نجات). نخستین مرحله، مرحله تحصیل یا کـسب دانـش است. این مرحله با جشنی آغاز می‌ شود‌ که‌ در طی آن «نخ مقدس» سه لایه به پسربچه هندو داده می‌ شود‌ و سپس به او آیه مقدس را تعلیم داده، آنگاه او را به خانه معلم (گورو) مـی‌ فـرستند‌ تا بـه تحصیل نزد وی بپردازد. این مرحله برای بچه های برهمنان‌ زودتر‌ از همه آغاز می شود و بیش از‌ همه‌ نـیز‌ طول می کشد. علاوه بر آن، پسرهای‌ طبقه‌ برهمن معمولا در خانواده خـود مـتون مـقدس را یادگرفته، مهارت های لازم برای‌ انجام‌ وظیفه آیینی خود را به‌ دست‌ می آورند‌ و آمادگی‌ خود‌ را برای زندگی آتـی ‌ ‌خـود به‌ دست‌ می آورند. به هر حال، محصل هندو باید به شیوه هـای عـملی‌ گـوناگونی‌ به معلم خود خدمت کند. نکته‌ مهم این است که‌ دخترها‌ این مراسم ورود به مـرحله‌ تحصیل‌ و کسب علم را ندارند و اساساً به طور رسمی آموزش نمی بینند. به طـور‌ طبیعی‌، مرحله دانش آمـوزی بـا ازدواج‌ دانش‌ آموز‌ پایان می پذیرد‌ و در‌ نتیجه آن وی به‌ مرحله‌ دوم، خانه مندی، وارد می شود. این مرحله، مرحله تشکیل خانواده و مختص به کسب‌ لذایذ‌ زندگی و انجام وظایفی است که در‌ ارتباط‌ با خانواده‌ اوسـت‌; نظیر‌ کسب ثروت مادی. در‌ کتب مقدس هندوها برای هریک از زن و شوهر وظایف خاصی تعیین و فهرست شده است. در‌ این‌ مرحله به اطاعت زن از شوهر‌ تأکید‌ می‌ شود‌ و به‌ مرد نیز دستور‌ داده‌ شده کـه از هـمسر خود محافظت کند و امکانات لازم را برای او فراهم کند و وی را‌ راضی‌ و خوشحال‌ نگه دارد. در کتب هندویی جایی برای‌ طلاق‌ گذاشته‌ نشده‌ است‌. مرد‌ می تواند همسر دومی برگزیند یا در صورت فوت همسرش زن دومی اخـتیار کـند، اما زن هرگز مجاز به ازدواج مجدد نیست. کتب مقدس هندویی این مرحله‌ را مهم ترین مراحل تلقی کرده اند; چرا که یک مرد، به عنوان سرپرست خانواده مسئول حمایت از افراد تـحت سـرپرستی خود در همه مراحل دیگر است. هنگامی که فرزندان‌ او‌ بالغ شدند، و به تعبیر کتب قانون هندو، هنگامی که چهره مرد چروکیده شد و موهایش خاکستری شد و هنگامی که چهره نوه خـود را دیـد، او بـاید از اشتغال با پسرانش‌ دست‌ بـرداشته و مـسئولیت خـانواده را به پسرش وانهد و همراه با همسرش، عزلت گزیند و به امور و اهداف معنوی روی آورد. واژه ای که برای این‌ مرحله‌

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰۸)


استفاده می شود عبارت اسـت‌ از‌ vanaprasthya (زنـدگی در بـیشه یا جنگل). متون کهن بیان می کنند کـه یـک زوج مسن چگونه بیرون از ده رفته، خود را صرف مکشه‌ (نجات‌) می کند. این مرحله‌ به‌ مرحله ای منجر می شود که بـا قـطع عـلاقه شدید همراه است (samnyasa); یعنی زندگی ریاضت کش یا مرتاض بـی خانمان، که مالک هیچ چیز نیست و جز آزادی از بدن‌ هیچ‌ تمنایی ندارد. این مرحله در مقابل سه مرحله دیگر، کـه از جـهان بـینی ودایی سرچشمه گرفته و همه آنها دنیا و ارزش های دنیوی را تصدیق و در نتیجه مـشارکت کـامل در امور‌ دنیوی‌ را نیز‌ تجویز می کنند، عرضه می شود. البته همه هندوان این مراحل را طی نـمی کـنند.

۴٫ بـرخی مقررات‌ و محدودیت های نظام طبقاتی

طبیعی است که برای برپا ماندن نـظام‌ طـبقاتی‌ و حـفظ‌ تمایز طبقات گوناگون، مقررات و محدودیت هایی فرار روی افراد قرار داده شود. برخی از مقررات مهمی کـه ‌‌بـرای‌ حـفظ خلوص طبقاتی رعایت آنها الزامی است عبارتند از:

۱٫ محدودیت های مربوط به‌ خوراک‌ که‌ پیـش تـر اشاره شد; مقرراتی درباره این که از دست چه کسی غذا بخورند یا‌ از دسـت چـه کـسی غذا نگیرند و نیز چگونگی استفاده از خوراک های نذری‌ و عدم استفاده از مشروبات‌ الکلی‌ و گوشت گـاو و غـیره;

۲٫ قانون ازدواج های درون گروهی یا ازدواج های بسته، که بر اساس آن، ازدواج با افراد خارج از طـبقه مـمنوع اسـت. هدف از این قانون حفظ خلوص طبقاتی‌ بوده و این که هر طبقه ای در محدوده خود محفوظ بـماند;

۳٫ مـمنوعیت ازدواج بیوه زنان;

۴٫ محدودیت هایی درباره انتخاب شغل; برای مثال، برهمن ها هـرگز نـباید در کـار دفن و کفن مردگان‌ وارد‌ شوند;

۵٫ موازین مربوط به خانواده ها که بسیار مستحکم بوده و حفظ هـمسر و وفـاداری بـه آن مورد تأکید قرار می گیرد.

این موازین از راه های گوناگونی به افراد تـعلیم دادهـ‌ می‌ شود; نظیر آموزش از راه خانواده، عرف، قصه ها، تعلیم کتاب مقدس، کتب مربوط به احکام کـه آداب و رسـوم مربوط به هر طبقه در آنها بیان می شود.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰۹)


نکته‌ دیگر‌ آن که نـقض مـقررات مربوط به نظام طبقاتی عواقب سختی بـرای افـراد طـبقه دارد. در واقع، نقض قواعد مربوط به نظام کـاست، بـاعث به وجود آمدن آلودگی شده، ممکن‌ است‌ بر‌ کل گروه و کاست مربوطه تـأثیر‌ گـذارد‌; از‌ این رو، ممکن است بر ضـد فـرد متخلف کـیفر اجـتماعی سـختی اعمال شود و چه بسا از وی بخواهند کـه کـارها و مناسک‌ پالاینده‌ گوناگونی‌ را به جای آورد تا بار دیگر از‌ حقوق‌ کاستی برخوردار شـود (آیـین هندو، ص۵۹). گاه برخورد با ناقضان مـقررات کاستی، چنان شدید اسـت کـه باعث اخراج فرد‌ از‌ کاست‌ مـی شـود. برخی از کارهایی که باعث اخراج فرد از‌ کاست می شود، عبارتند از:

۱٫ پذیرش دین مـسیحیت یـا اسلام;

۲٫ رفتن به اروپا یا امـریکا;

۳٫ ازدواج بـا بـیوه‌ زنان‌;

۴٫ به‌ دور انـداختن عـلنی ریسمان مقدس;

۵٫ خوردن عـلنی گـوشت گاو، خوک یا‌ پرنده‌;

۶٫ خوردن غذای کاچی (kachi food) که توسط مسلمانان یا مسیحیان یا هـندوی طـبقه پایین پخته شده‌ است‌;

۷٫ بیرون‌ رفـتن بـا یک زن بـرای هـدف غـیر اخلاقی , p. 13)Hindu Castes and‌ Sects‌(.

البته‌، در روستاها مـردم فقیر گاه به جرم های دیگری نیز از طبقه اخراج می‌ شوند‌; جرم‌ هایی نظیر زنـا، زنـای با محارم، خوردن غذاهای ممنوع و نـوشیدن مـشروبات مـمنوع.

هـنگامی کـه‌ یک‌ هندو از کـاست مـربوطه اخراج می شود، عملا امور زیر اتفاق می افتد‌:

۱٫ دوستان‌ و خویشاوندان‌ او از شرکت در مهمانی او امتناع می کـنند;

۲٫ از وی بـرای پذیـرایی در‌ خانه‌ هایشان دعوت نمی شود;

۳٫ نمی تـواند بـرای فـرزندان خـود عـروس یـا داماد بیاورد‌;

۴٫ حتی‌ دختران‌ ازدواج کرده او نمی توانند بدون خطر اخراج ازکاست، وی را ملاقات کنند;

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱۰)


۵٫ روحانی مخصوص‌، حتی‌ آرایشگر و زن رختشوی او از خدمت به او امتناع می کنند;

۶٫ اعضای‌ طبقه‌ او‌ کاملا بـا او قطع رابطه می کنند به گونه ای که حتی از شرکت در‌ مراسم‌ تشییع‌ اعضای خانواده او امتناع می کنند;

۷٫ در برخی موارد وی را از‌ حضور‌ در معبدهای عمومی منع می کنند.

۵٫ رابطه کاست با کرمه

مسئله مـهمی کـه درباره نظام طبقاتی‌ باید‌ به آن توجه کرد ارتباط کاست با کرمه و تناسخ از دیدگاه هندوهاست‌. برخی‌ از محققان تأکید کرده اند که آنچه‌ موجب‌ شد‌ تا ترتیبات نسبتاً نرم و روان اجتماعی، جـامعه‌ ودایـی‌ به صورت سفت و سخت نظام کاست درآید، پیوند کرمه و تناسخ با طبقات اجتماعی‌ هندو‌ بود. نظام کاست، در کنار‌ سایر‌ کارکردها، نردبانی‌ برای‌ نـجات‌ و رسـتگاری فرد نیز تلقی می شـود‌ (بـوش‌، جهان مذهبی، ص۱۹۶ـ۱۹۷). کرمه معمولا در کنار دو مفهوم سمساره و مکشه‌ مطرح‌ می شود. موقعیت و جایگاه فرد در‌ نظام کاست، از روی‌ کرمه‌ گذشته خود تعیین شده است‌; چـرا‌ کـه بر اساس قانون کـرمه، انـسان نتیجه کارهای خود را در دوره های‌ بازگشت‌ دوباره خود به این جهان‌ مشاهده‌ می‌ کند (کرمه به‌ معنای‌ کردار و تأثیر عمل است‌). افرادی‌ که کارهای نیک انجام داده باشند، در دوره بعد از زندگی خوش و مـرفهی بـرخوردار‌ خواهند‌ بود و بر عکس، کسانی که کارهای‌ بد‌ مرتکب شده‌ باشند‌، زندگی‌ ای توام با بدبختی‌ خواهند داشت. انتقال از یک کاست به کاست دیگر جز از طریق مرگ و تولد دوباره‌ در‌ یک زنـدگی دنـیوی دیگر مـمکن نیست‌. بدین‌ ترتیب‌، فرد‌ در‌ طبقه خاصی که‌ قرار‌ دارد، می کوشد تا همه مسئولیت ها، محدودیت ها و امـتیازات خاص طبقه خود را پذیرا باشد‌ و همه‌ وظایف‌ کاستی خود را به نـحو احـسن انـجام‌ دهد‌ تا‌ پس‌ از‌ مرگ‌ و تولد دوباره به طبقه و جایگاه کاستی بهتری نائل شود. از نظر برخی از کسانی کـه ‌ ‌بـه تناسخ اعتقاد دارند، بازگشت انسان ها، ممکن است به یکی از‌ چهار صورت زیـر بـاشد: ۱٫ رسـخ (حلول روح فرد متوفا در جمادات و به تعبیر دیگر، سیر قهقرایی انسان از مرحله انسانیت به مرحله جـمادی); ۲٫ فسخ (حلول روح شخص متوفا در نباتات‌); ۳٫ مسخ‌ (حلول روح فرد متوفا در حیوانات); ۴٫ نسخ (حلول روح شـخص متوفا در انسان ها کـه تـناسخ گفته می شود). سمساره، به معنای تناسخ در بسیاری از ادیان و مذاهب به‌ صورت‌ های مختلفی وجود داشته و دارد، ولی این آموزه در آیین هندو اهمیت بیشتری دارد. از نظر هندوان، انسان همواره در گردونه تناسخ و تولدهای‌ مکرر‌ در جـهان پر رنج گرفتار‌ است‌ و تنها راه رهایی از چرخه تناسخ و تولدهای پی در پی، پیوستن به نیروانا (nirvana) است. این اصطلاح از نظر لغوی به معنای خاموشی و آرامش‌ است‌ و در اصطلاح می توان‌ آن‌ را تاحدی،

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱۱)


اشاره به همان «فنای فـی الله» دانـست (توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۴۰).

به هر روی، جایگاه فرد در طبقه خاص ارتباط تنگاتنگی با کرمه سابق او دارد‌. برخی‌ برآنند که اگر این ارتباط میان کاست و کرمه پذیرفته شود در این صورت نـه تـنها ما را قادر می سازد که بفهمیم چرا این نظام، کارکرد سابق خود را داشته‌، بلکه‌ قادر می‌ سازد که ارتباط و تناسب نظام طبقاتی را با زندگی مدرن هم پایه ریزی کـنیم Hinduism for Our‌ (, p. 45)Times. بـر این اساس، باید دانست که برهمن ها به‌ دلیل‌ کرمه‌ ای که در زندگی سابق خود داشتند، در بالاترین طبقه قرار گرفته اند و چون برخی از افراد ‌‌کرمه‌ های پست تری داشته انـد، در طـبقات پایـین تر زاده شده اند. طبقات‌ بـالاتر‌ درجـاتی‌ از خـلوص داشته اند که شودره ها به آن دست نیافته اند. اصولا کاست بالاتر‌، خالص تر بوده است .. p. 317-318)A_Survey of(; از این رو، هرکس در‌ هر یک از طـبقات‌ کـه‌ بـاشد، پیوسته در حال حرکت روحانی یا معنوی به سـمت مـقام بالاتر است که در نتیجه کارهای شایسته خود سرانجام به بالاترین مرتبه وجود و درجه معنوی خواهد رسید (تاریخ جامع ادیـان‌، ص۱۵۷). در واقـع، مـمکن است کرمه خوب فرد باعث شود که وی بعدها در کاست بـالاتری متولد شود. برای فهم درست نظام طبقاتی پی بردن به این ارتباط بسیار ضروری است‌ , p. 45‌)Hinduism for Our Times(.

البته چالشی که در ایـن جـا مـطرح می شود این است که چگونه عمل سابق فرد، که غـالباً هـم از آن بی اطلاع است، باعث تعیین‌ موقعیت‌ او در اجتماع می شود؟ از این رو کسانی که نظام کاست را رد کرده اند، بـر آنـند کـه نمی توان پذیرفت که تعیین موقعیت کنونی ما براساس کرمه ای‌ بـاشد‌ کـه در گـذشته به وقوع پیوسته است. موقعیت و وضعیت فعلی و کنونی ما باید با کرمه فعلی مـا تـعیین شـود نه با کرمه گذشته. در واقع، باید بحث کرد که‌ آیا‌ کاست‌ باید از طریق تـولد مـعین‌ شود‌ یا‌ از راه ارزش افراد؟ حتی قانونگذار مهمی نظیر مانو (Manu) مسلم دانسته است که اگر یـک بـرهمن اعـمال و وظایف خود را به‌ درستی‌ انجام‌ ندهد ممکن است تبدیل به یک شودره شود‌ (II‌. ۸۶۱). هـمچنین یـادهیستیرا (yadhisthira) در مهابهاراته می گوید: «شودره ای که همواره به کنترل خود، حقیقت و نیکی مشغول اسـت‌، مـن‌ او‌ را بـرهمن محسوب می کنم.» , p.Hinduism for Our Times (42‌-۴۳) (III. 51-41, 612) از سوی دیگر، این تعلیل اخلاقی و استدلال روحانی جهت توجیه صحت نظام کـاست‌، پیـامد‌ دیگری‌ هم دارد و آن این که هرگونه تلاش انسانی برای

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱۲)


ایجاد مساوات‌ و برابری‌ در جـامعه و تـعدیل نـاموزونی های آن، و به تعبیر دیگر برای ایجاد عدالت اجتماعی، از نظر معتقدان‌ به‌ نظام‌ کاست، برخلاف نـظام کـاستی و بـر ضد تربیت اخلاقی خواهد بود و تنها قانون‌ کرمه‌ است‌ که با پاداش و کـیفر دقـیق و صحیحی که دارد هر عمل خیر یا شری را‌ تعدیل‌ می‌ کند و اگر انسان درباره آن تردیدی داشته و مـخالفتی نـشان دهد، بدون شک مرتکب قبیح‌ ترین‌ نوع کفر و الحاد شده است (نـاس، تـاریخ جامع ادیان، ص۱۵۸-۱۵۷). شاید همین‌ دغدغه‌ باعث‌ شـده اسـت کـه برخی از محققان معاصر بگویند: «هرچند به طـور کـلاسیک و مرسوم کرمه‌ سابق‌ علت و سرچشمه نوع کاست فرد تلقی می شود، پیشنهاد مـن ایـن است که‌ در‌ زندگی‌ مدرن مـعاصر بـه کرمه کـنونی تـغییر مـوضع دهیم و به اعتقاد من بهگوگیتا نـیز هـمین دیدگاه‌ را‌ تأیید می کند». , p. 47-48)Hinduism for Our Times(

۶٫ تبیین کاست بر‌ اساس‌ اندیشه‌ آلایش و پالایش

بـرخی از مـحققان (ویتمن، آیین هندو، ص۸-۵۷) نظام کاست را بـر اساس ریشه‌ لغوی‌ ایـن‌ واژه کـه پیش تر به آن اشاره شـد، تـوضیح داده اند: می‌ توان‌ کاست را بر اساس اندیشه دینی «آلایش و پالایش» که یکی از اسـاسی تـرین دغدغه های آیین‌ هندوست‌ تـبیین کـرد. در آیـین هندو، هیچ کـس گـریزی از «آلایش» ندارد; زیرا‌ طـبیعت‌ بـدن انسان تولیدکننده و منبع آلودگی است; مثلا‌ همه‌ بیرون‌ ریزهای انسان اعم از آب دهان، پیشاب‌، عـرق‌، مـدفوع، آب پشت، خون حیض و نفاس، آلوده کننده انـد. زن بـه هنگام عـادت‌ مـاهیانه‌ و نـیز ایام پس از تولد‌ نوزاد‌ نـاپاک است‌ و در‌ مورد‌ او، محدودیت هایی اعمال می شود‌ تا‌ دیگران را به ویژه از طریق غذا آلوده نکند. در ایـن مـیان‌، نیرومندترین‌ منبع آلودگی مرگ است. هـمه لمـس‌ کـنندگان جـنازه و نـیز اهالی‌ خانه‌ مـتوفا بـه شدت آلوده می‌ شوند‌ و از این رو لازم است که در دوره های زمانی از اموری چند‌ پرهیز‌ کنند. برای غلبه بر آلودگـی‌، راهـ‌ هـای‌ مختلف و زیادی وجود‌ دارد‌، اما روشی که عـمومیت‌ بـیشتری‌ دارد بـه کـار بـردن آب جـاری است. غسل صبحگاهی هندوی متدین فقط یک شستوشو‌ تلقی‌ نمی شود، بلکه در واقع تطهیری‌ آیینی‌ است برای‌ دست‌ یافتن‌ به حالتی که برای‌ بار یافتن به مـحضر خدا لازم است. هر کاست با اِعمال محدودیت هایی در خصوص‌ تماس‌ با دیگر طبقه هایی که آنها‌ را‌ آلوده‌ و در‌ نتیجه‌ ناخالص می داند‌، از‌ خلوص گروهی خود حفاظت می کند. از این رو،

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱۳)


دادن نسبت «خـلوص» یـا «ناخالصی» به کاست‌ ها‌ تا‌ حدی به موقعیت قضاوت کنندگان بستگی دارد‌. طبقه‌ برهمنان‌ که‌ همیشه‌ سرسلسله‌ این مراتب را تشکیل می دهند، خالص ترینند و از همین رو، بیشتر از همه در معرض آلودگی انـد. در بـخش های پایین، طبقه افرادی قرار دارد که‌ مثلا با حیواناتِ مرده و پوست و جرم آنها سرو کار دارند یا کسانی که کارشان سوزاندن اجساد اسـت. کـاست هایی که در بینابین این دو قـرار دارنـد، از هر منطقه ای‌ که‌ باشند، از نظر رتبه، خود را در میان این دو درجه بندی می کنند. در این سلسله مراتب مسئله «خوراک» از مهم ترین موضوعاتی است کـه مـشمول محدودیت است‌; زیرا‌ بـه سـهولت می تواند حامل آلودگی باشد. از این رو، در گفتگوهای مربوط به غذا به روشنی، سلسله مراتب میان کاست ها را‌ تفهیم‌ می کنند و به همین جهت‌، از‌ همان آغاز معلوم می شود که فـلان کـاست یا گروه، آب و خوراک خام یا آماده کاست دیگر را می پذیرد یا نه. موضوع محدودیت‌ تماس‌ بدنی با طبقه های‌ دیگر‌ و از جمله طبقه «نجس ها» نیز در همین مقوله می گنجد.

۷٫ رویـکردها نـسبت به نـظام کاست

در مورد نظام طبقاتی (کاست) هندوئیسم، دو گونه واکنش و رویکرد به چشم می خورد‌: الف‌. برخی به شـدت از این نظام و تبعیض مَطویّ در آن خشمگین اند; ب. برخی نیز به شدت مـدافع آنـند. بـرخی از محققان در این باره نوشته اند که گروه اول هرچند‌ از‌ این امر‌ خشمگین اند، اما این توان را هم نـدارند ‌ ‌کـه از نظر تاریخی به آن نگاه کنند و نمی‌ خواهند نقشی را که این طبقه بندی در تـاریخ جـامعه هـندی‌ بازی‌ کرده‌ ببینند.گروه دوم هم نمی خواهند بدانند که تقسیمات مربوط به کاست اموری اسـت که محتوای اجتماعی ‌‌دارد‌ و فاقد معنای بنیادی و دینیِ صرف است و باید به اقتضای زمـان از بین رود‌ (هندوئیسم‌، ص۳۵‌).

از جمله انـدیشمندان مـعاصر که به تمجید از نظام طبقاتی پرداخته اند، مارتین لینگز (Martin‌ Lings) می باشد. وی همواره به دفاع از این نظام طبقاتی به عنوان‌ بخشی از سنت اصیل‌، که‌ مورد دفاع اوست، می پردازد و با لحنی تحسین آمـیز می گوید: «ما امروز، به یُمن وجود نظام طبقاتی، برای برهمن ها که حافظان دینند، مذهب هندو را داریم که هنوز زنده‌ است و تا قرن حاضر پیروان مقدسی را پرورانده است» (لگنهاوسن، «چـرا سـنت گرا نیستم؟»).

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱۴)


برخی از نویسندگان، کاست را صرفاً در راستای سازش با اقتضائات اجتماعی زمانه دانسته و در رد کسانی که‌ به‌ دفاع از آن می پردازند به کتب مقدس هندویی تمسک کرده اند: از نظر مهاربهارته نباید هیچ کـس را صـرفاً به دلیل آن که در خانواده برهمن زاده شده، برهمن‌ تلقی‌ کرد و هیچ نیازی نیست که کسی را به دلیل آن که از پدر و مادر شودره متولد شده، شودره تلقی کرد. (مهابهارته، ونه Vana پروه، ۱۸۰). همین نظر در کـتاب‌ هـای‌ مختلف ادبیات هندویی تکرار شده است. از این رو، کسی که می گوید نظام کاست بخش اصلی هندوئیسم است، در واقع بخش اصلی ادبیات دینی هند را نادیده می‌ گیرد‌. بهترین‌ حکم بـر ضـد کـسانی که‌ تقسیمات‌ کاست‌ را امری فـراتر از سـازش خـاص اجتماعی زمان تلقی می کنند در بهویشیه پورانه (Bhavishya Pana) آمده: «چون اعضای هر چهار‌ کاست‌ فرزندان‌ خدا هستند، همواره به یک کاست تـعلق دارنـد‌. هـمه‌ انسان ها یک پدر دارند و فرزندان یک پدر هم نـمی تـوانند کاست های مختلف داشته باشند» (بهوشیه پورانه، براهمه‌ پروه‌، ۴۱‌/۴۵ و هندوئیسم، صص۳۹ـ۴۰).

شاید، از همین روست که‌ برخی از اندیشمندان اخیراً تـأکید مـردم شـناسان و مورخان دین را بر «نظام کاست» به عنوان معرف جامعه هـندی‌ (و نیز‌ غالباً‌ دین و فرهنگ هندی) زیر سؤال برده اند و مدعی شده اند که‌ تصور‌ هند به عنوان کـشوری کـه تـحت حاکمیت کاست و نظام سلسله مراتب است، کاریکاتوری است که برآمده‌ از‌ شـرق‌ شـناسی غربی است. برخی دیگر از اندیشمندان گفته اند که نظام کاست‌ آن‌ گونه‌ که ما امروزه مـی شـناسیم، مـمکن است جزء ابداعات زمان های نسبتاً متأخر باشد‌; یعنی‌ یا‌ پیامد سـقوط پادشـاهان هـندویی در ایام میانه یا نتیجه تحمیل های بوروکراتیک گردانندگان استعماری‌ بریتانیایی‌. از منظری دیگر، برخی از دانـشمندان خـواسته انـد کاربرد واژه «کاست» را توسعه‌ بخشند‌ تا‌ به توصیف تشکیلات اجتماعی خارج از هند و میان فرهنگی بـپرازند (, p. 165The HarperCollins dictionary of‌ religion‌).

از سـوی دیگر شاهد آن هستیم که در دوره های اخیر جنبش های‌ اصلاحی‌ متعددی‌ برای حذف تـدریجی نـظام کـاست صورت گرفته است; نظیر جنبش اصلاحی قرن ۱۹ و فعالیت های‌ گاندی‌ که طبقه «نجس هـا» را «هـریجن یا خلق خدا» نامید. همچنین شالوده‌ این‌ نظام‌ طبقاتی در شهرهای بزرگ، که مـراکز دانـشگاهی و فـرهنگی و تأسیسات وسیع تمدن نوین گسترش یافته است‌، به‌ هم‌ ریخته و چندان مورد اعتنا نیست

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱۵)


(جـلالی نـائینی، هند در یک نگاه، ص۹۶‌).

با‌ این حال، برخی از محققان بر دفاع از نظام کـاست، تـأکید زیـادی می کنند. از نظر‌ ایشان‌، نظام کاست «روح تألیف جامعی را، که ویژگی فکر هندوست، با ایمان‌ آنـ‌ بـه مـشارکت نژادها و همکاری و تعاون فرهنگ ها‌ نشان‌ می‌ دهد. به اعتقاد آنها، ابـعاد ظـلم آمیز‌ موجود‌ در این نظام و نتایج ناگوار در آن، انگیزه های اساسی و عمده این نظام‌ نیست‌. تأکید نظام کـاست بـر این‌ امر‌ است که‌ قانون‌ زندگی‌ اجتماعی نباید سرد و مبتنی بر رقـابت‌ بـی‌ رحمانه اعضای جامعه باشد، بلکه باید بـر پایـه هـماهنگی و تشریک مساعی استوار‌ شود‌. کاست ها مـجاز بـه رقابت با‌ یکدیگر نیستند. هر کس‌ دارای‌ طبیعت ویژه خود است که‌ بـا‌ وظـیفه و نقش خاص او مناسب است و افـراد بـه تغییر درمـه (وظـیفه خـاص) خود‌ تشویق‌ نمی شوند. اساساً تـغییر نـاگهانی‌ وظیفه‌ و نقش‌ اجتماعی ممکن است‌ فردیت‌ انسان را نابود کند‌. این‌ محققان تـأکید کـرده اند که از نظر نویسنده بهاگودگیتا تـقیسیم بندی افراد در کاست‌ هـای‌ گـوناگون متناسب با شخصیت و قابلیت آنـهاست‌. (iii‌.۲۱:Xvii‌. ۱۳‌,۴۱‌,۴۵-۶)درواقـع، از آن‌ جا که نمی توان توانایی های افراد را مشخص کرد، برای تعیین کـار و وظـیفه افراد‌ از‌ وراثت استفاده می شـود; البـته هـرچند‌ که‌ تعیین‌ نـوع‌ وظـیفه‌ افراد موروثی است‌، اسـتثنائاتی‌ هـم وجود دارد. از سوی دیگر، انجام درست وظیفه اجتماعی ویژه، هدفی روحانی است که هر‌ گـروه‌ شـغلی‌ برای خود دارد. برای مثال، کارگر کـمال‌ وجـودی‌ خود‌ را‌ در‌ کـار‌ و از راه حـرفه خـاص خود می بیند. بـر طبق فرازهایی از بهاگودگیتا اگر فرد وظیفه خود را با روحیه واقعی عدم وابستگی انجام دهد کـمال خـود را‌ به دست خواهد آورد. نمی توان در جـامعه بـه هـمسانی و یـکسان سـازی همه افراد پرداخـت. هـمواره انسان هایی هستند که توانایی رهبری جامعه را دارند و از سوی دیگر افرادی وجود‌ دارند‌ که فرمانبرداری مـی کـنند. درسـت نیست گفته شود که همه انسان هـا از هـر جـهت مـساوی و یـکسان مـتولد می شوند و هر کس به یکسان شایستگی حکومت بر کشور و یا‌ زراعت‌ در زمین را داراست. دموکراسی های نوین تمایل دارند که از همه افراد موجودات انسانی صرف بسازند، امـا باید دانست که چنین انسان‌ هایی‌ در هیچ جای جهان وجود‌ ندارند‌ (کریشنان، شیوه زندگی هندو، ص۱۰۱ـ۱۰۳). روشن است که چنین توجیهی، آیین هندو را در برابر مطالبات مبتنی بر دموکراسی و در نتیجه مورد نـفرت‌ جـوامع‌ امروزی قرار خواهد داد‌. از‌ این رو، این دسته از نویسندگان نوعی دموکراسی را

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱۶)


در این نظام تبیین می کنند: «در حالی که نظام کاست مانند دموکراسی در طلب ثروت یا خوشبختی نیست، اما تا‌ آن‌ جـا کـه به ارزش های معنوی مربوط است گونه ای دموکراسی است; زیرا تصدیق می کند که هر روحی در خود چیز متعالی دارد و قابل درجه بندی نیست و بـدون تـوجه‌ به‌ تمایزات مرتبه‌ و مقام، هـمه انـسان ها را در یک سطح مشترک قرار می دهد و تأکید می کند که هرفردی‌ باید فرصت یابد که امکانات بالقوه منحصر به فرد خود را‌ آشکار‌ کـند‌. از نـظر اقتصادی ما نوعی شـرکت تـعاونی یا انجمنی مشترک هستیم که مطابق با توانایی و استعدادمان به ‌‌آن‌ کمک می کنیم و مطابق نیازهایمان از آن برداشت می کنیم» (همان، ص۱۰۵).

۸٫ تفسیر‌ جدید‌ کاست‌

کاست، هر ریشه ای که داشته باشد، بـه نـظر ناعادلانه می رسد; از این رو‌، برخی از محققان , p. 46)Hinduism for Our Times( کوشیده اند تا با ارائه‌ پیشنهادهایی، تفسیرهای جدیدی از‌ کاست‌ ارائه کنند. پیشنهاد آنها این است که در زمان ما، که عصر نوین است، هر چهار ورنـه شـامل همه افـراد شود; به تعبیر دیگر هرکس همه کاست ها را داشته باشد‌. به جای آن که هر کس تنها در درون یـک ورنه باشد، همه افراد در همه طبقات چهاگانه گنجانده شوند. این تـفسیر یـک تـلفیق چهار بخشی را به صورت زیر برای‌ هر‌ هندو وضع می کند:

۱٫ هر هندو به عنوان یک بـرهمن ‌ ‌بـاید کمترین آشنایی را با متون مقدس و آیین های هندویی داشته باشد;

۲٫ هر هندو بـه عـنوان یـک کشاتریا باید به‌ طور‌ اجباری آموزش نظامی را ببیند و نیز با شرکت در فرایندهای سیاسی قدرت سـیاسی را تجربه کند;

۳٫ هر هندو به عنوان یک وایشیا باید کاری یاد بگیرد، یـعنی تدارک شغلی‌ لازم‌ را تـحمل کـرده و به دنبال یک شغل باشد;

۴٫ هر هندو به عنوان یک شودره باید نوعی زحمت یا خدمت را در جامعه انجام دهد.

این محققان، رابطه کرمه را‌ با‌ کاست‌ نیز کرمه کنونی دانسته اند‌ و بـر‌ این‌ اساس درباره چهار مرحله زندگی نیز پیشنهاد جدیدی ارائه می کند و آن این که ساعات روز را برای هر یک از‌ چهار‌ مرحله‌ تقسیم کنیم. بدین ترتیب، شخص هندو به هنگام‌ صبح‌ در مرحله

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱۷)


برهمنی قـرار مـی گیرد; یعنی وقت را در مطالعه متون مقدس و دعا و نیایش صبحگاهی صرف می کند‌. پیش‌ از‌ ظهر و به هنگام ظهر را به کار خانه داری و کسب‌ درآمد برای اداره خانه اختصاص می دهد. عصر خود را صـرف تـأمل و تفکر با همسر خود می کند‌ و سرانجام‌ پیش‌ از خواب به تأمل درباره والاترین حقیقت پرداخته، خود را کاملا‌ از‌ اشتغالات زندگی روزمره عاری می کند , p. 49) Hinduism for Our Times(Sharma,. چنان که پیداست، این‌ تفسیر‌، در‌ واقـع، از مـیان بردن نظام کاست است نه تفسیر آن. حتی این‌ دیدگاه‌ را‌ نمی توان اصلاح نظام کاست دانست.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱۸)


کتابنامه

Eliade, Mircea, ed., The Encyclopedia of Religion‌.

Herman‌, A. L., A Breif‌ Introduction to Hinduism: Religion, Philosophy and Ways of Liberation. San Francisco, Oxford: Westview Press‌, ۱۹۹۱‌.

Jogendra, Nath Bhattacharya, Hindu Castes and Sects. Munshiram Manoharlal Publishers Pvt. Ltd. 1995‌.

Klostermaier‌, Klaus‌ K, A Survey of Hinduism. Albany: State University of New York Press, 1989.

Schumacher, S. &amp‌; Woerner‌, G. The Rider Encyclopedia of Eastern Philosophy and Religion: Buddhism. Taoism. Zen. Hinduism. London‌: Rider‌, ۱۹۹۹‌.

Sharma, Arvind, Hinduism for Our Times. Dlhi: Oxford University Press, Calcutta Chennai Mumbai, 1997.

Smart‌, N., Shattuch‌, C., eds., Hinduism: Religions of 1999. Great Britian: Routledge.

Smith, J. Z., ed., The HarperCollins‌ Dictionary‌ of‌ Religion. HarperCollins, 1995.

Stutley, M. J., A Dictionary of Hinduism: its Mythology, Folklore and Development 1500 B.C.-A.D. 1500. London‌: Routledge‌ &‌;amp; Kegan Paul, Melbourne and Heneley, 1977.

ادیان جهان باستان، تألیف و اقتباس‌ یوسف‌ اباذری، مراد فرهادپور و وهاب ولی. تهران: مؤسسه مـطالعات و تـحقیقات فـرهنگی، ۱۳۷۲٫

بوش، ریچارد و دیگران، جهان مـذهبی‌، ادیـان‌ در جـوامع امروز، ترجمه عبدالرحیم گواهی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴‌.

توفیقی‌، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ. تهران: انتشارات‌ سمت‌، ۱۳۸۱‌.

توکاریف، سیرغی أ.، الادیـان فـی تـاریخ شعوب العالم‌، ترجمه‌ احمد م. فاضل. دمشق: مکتبه الاهـالی، ۱۹۹۸٫

جـلالی نائینی، محمدرضا، هند در یک نگاه‌. تهران‌: انتشارات شیرازه، ۱۳۷۵٫

سن، ک. م، هندوئیسم‌، ترجمه‌ ع. پاشایی. تهران‌: انتشارات‌ فکر‌ روز، ۱۳۷۵٫

کریشنان، سروپالی رادا، شیوه‌ زنـدگی‌ هـندو. تـرجمه رضا حسینی آهی دشتی. تهران: انتشارات ماکان، ۱۳۷۹٫

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱۹)


لگنهاوسن، محمد‌، «چـرا‌ سنت گرا نیستم»، ترجمه منصور نصیری‌، در خرد جاویدان: مجموعه‌ مقالات‌ همایش نقد تجدد از دیدگاه‌ سنت‌ گرایان معاصر. تـهران: دانـشگاه تـهران، ۱۳۸۲٫

ناس، جان بی، تاریخ جامع ادیان. ترجمه‌ علی‌ اصغر حکمت. تـهران: شـرکت انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی‌، ۱۳۷۵٫

ویتمن، سیمین‌، آیین‌ هندو، ترجمه علی موحدیان‌ عطار‌. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیـان و مـذاهب، ۱۳۸۲٫

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۲۰)


شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x