مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

سلفیه و تقریب

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۹ – شماره ۴۷ (از صفحه ۱۳۱ تا ۱۵۰)
URL : http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/750504
عنوان مقاله: سلفیه و تقریب (۲۰ صفحه)
نویسنده : فرمانیان کاشانی،مهدی
چکیده :
امروزه سلفی‌گری یکی از جریان‌های فعال و پرطرف‌دار در جهان اسلام است و به‌ همین دلیل فعالیت‌ها و رویکردهای آنان نقش تأثیرگذاری در موفقیت یا شکست‌ تلاش‌های تقریبی دارد.با ظهور ابن تیمیه و تأکید آن بر درستی فهم اسلاف،مکتب‌ سلفیه پدیدار شد.سلفیه در طول تاریخ در نقاط مختلفی از جهان اسلام،طرف‌دارانی‌ پیدا کرد که هرچند در اصل سلفی‌گری مشترک بودند اما تفاوت‌هایی نیز با یکدیگر داشتند.این گرایش‌های سلفی را می‌توان چنین دسته‌بندی کرد:سلفیه اعتدالی زیدیه یمن، سلفیه تقریبی اخوان المسلمین مصر و سلفیه جهادی سید قطبی.با توجه به‌ گرایش‌های ضد تقریبی ابن تیمیه،شاید بسیاری تصور کنند که تمام سلفیان مخالف‌ تقریب‌اند؛اما تقریبا نیمی از سلفیان مدافع وحدت اسلامی‌اند.در یک سوی طیف، سلفیان وهابی تکفیری قرار دارند که بیشترین نقش را در ایجاد تفرقه دارند و در سوی‌ دیگر طیف گروهی از اخوان المسلمین مصر قرار گرفته‌اند که تقریب مذاهب در دستور کار خویش قرار داده‌اند.در مقاله حاضر ضمن معرفی گرایش‌های مختلف سلفی و اندیشه‌های آنان،میزان ضدیت و یا هماهنگی آنان با اهداف تقریبی بررسی می‌شود.
کلمات کلیدی :
سلیفه،تقریب،وحدت اسلامی،وهابیت،دیوبندیه،اخوان المسلمین

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۳۱)


سلیفه ‌ ‌و تقریب

مهدی ‌‌فـرمانیان‌ کاشانی*

اشاره

امروزه سلفی‌گری یکی از جریان‌های فعال و پرطرف‌دار در جهان اسلام است و به‌ همین‌ دلیل‌ فعالیت‌ها و رویکردهای آنـان نـقش تـأثیرگذاری در موفقیت یا شکست‌ تلاش‌های تقریبی دارد.با ظهور ابن تیمیه‌ و تأکید آن بر درستی فهم اسلاف،مکتب‌ سلفیه پدیدار شـد.سلفیه در طول تاریخ در‌ نقاط مختلفی از جهان‌ اسلام،طرف‌دارانی‌ پیدا‌ کرد که هرچند در اصل سلفی‌گری مشترک بـودند اما تفاوت‌هایی نیز بـا یـکدیگر داشتند.این گرایش‌های سلفی را می‌توان چنین دسته‌بندی کرد:سلفیه اعتدالی زیدیه یمن، سلفیه تقریبی اخوان المسلمین مصر و سلفیه جهادی سید‌ قطبی.با توجه به‌ گرایش‌های ضد تقریبی ابن تیمیه،شاید بسیاری تصور کنند که تمام سلفیان مخالف‌ تقریب‌اند؛اما تـقریبا نیمی از سلفیان مدافع وحدت اسلامی‌اند.در یک سوی طیف، سلفیان وهابی تکفیری قرار دارند که بیشترین نقش‌ را‌ در ایجاد تفرقه دارند و در سوی‌ دیگر طیف گروهی از اخوان المسلمین مصر قرار گرفته‌اند که تقریب مذاهب در دستور کار خـویش قـرار داده‌اند.در مقاله حاضر ضمن معرفی گرایش‌های مختلف سلفی‌ و اندیشه‌های‌ آنان،میزان ضدیت و یا هماهنگی آنان با اهداف تقریبی بررسی می‌شود.

کلیدواژه:

سلیفه،تقریب،وحدت اسلامی،وهابیت،دیوبندیه،اخوان المسلمین‌————–

(*).استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب.

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۳۲)


مقدمه

برای محدثان تمام ادوار تاریخ اصحاب حدیث اهل سنت«پیروی از سلف»جمله‌ای‌ بسیار آشـنا اسـت؛اما‌ تا‌ اوایل قرن هشتم،«سلف»بیشتر در معنای لغوی‌اش یعنی‌ «گذشتگان»به کار می‌رفت.عبارت«پیروی از سلف»یا«ائمهء سلف»را می‌توان در عبارات اصحاب حدیث قرن دوم و سوم یافت(ابن ابی یعلی،بی‌تا:۱۳/۱،۳۹،۴۹۲).در قرن هفتم،ابن تیمیه ظهور کرد و در‌ سال‌ ۸۹۶‌ ق کتاب جنجالی خود بـه‌ نـام‌ فتوی‌ الحمویه‌ الکبری را نوشت و حدود پنجاه‌بار لفظ«سلف»را در این رسالهء کوچک به کار برد و نوشت:«در عقل صریح و نقل صحیح چیزی‌ که‌ مخالف‌ طریقهء سلفیه باشد، وجود ندارد»(بی‌تا:۶۴)و این‌چنین مکتبی با عنوان«سلفیه»راه‌ خود‌ را در تـاریخ‌ باز نمود.

بعد از ابـن تـیمیه،جریان سلفیه در زیدیه مدافعانی همچون ابـن الوزیـر و ابـن الامیر صنعانی یافت؛ولی در‌ تفکر‌ اصحاب‌ حدیث مدافعان جدی‌ای نداشت تا اینکه محمد بن عبد الوهاب(م ۶۰۲۱‌ ق)در عربستان ظهور کرد و وهابیت را با گرایش تـکفیری‌ تأسیس کـرد.در شـرق جهان اسلام نیز شاه ولی اللّه‌ دهلوی(م‌ ۶۷۱۱‌ ق)حنفی‌مذهب بـه‌ ترویج بـرخی از آرای ابن تیمیه در میان حنیفیان شبه‌قاره‌ هند‌ پرداخت.او منتقد تقدیس‌ بیش از اندازه پیامبر و اولیای الاهی بود و طلب حاجت از آنان و نذر‌ بـرای‌ ایـشان را جـایز نمی‌دانست(ندوی،۳۹۳۱:۸۲/۷-۲۳).

در قرن حاضر در شمال آفریقا سید محمد رشید رضا‌ تفکر‌ سـلفیه‌ اعتدالی را پذیرفت‌ و در آثار خود به‌ویژه در تفسیر المنار و مجله المنار از‌ آن‌ دفاع‌ کرد و این‌چنین تفکر سلفیه در شمال آفریقا رواج یافت.بعد از رشـید رضـا،شاگردش حـسن البنّا‌ با‌ تأسیس‌ جنبش اخوان المسلمین تفکر سلفیه اعتدالی-تقریبی را در شمال آفریقا و کـشورهای‌ عربی گـسترش‌ داد.اما‌ رویکرد‌ اخوان المسلمین سیاسی بود؛به همین دلیل بعد سیاسی‌ سلفیهء شمال آفریقا بر تمام جریاناتی کـه‌ تـحت‌ تـأثیر این جنبش بودند،اثر گذاشت.این‌ تأثیر را می‌توان در سلفیه شبه‌قاره هند نیز مشاهده‌ کرد.سلفیه‌ عـربستان‌ اگـرچه بـیشتر بر بعد مذهبی خاصی تأکید می‌ورزد،اما تأثیر تفکر سید قطب و محمد قطب موجب‌ ظهور‌ جنبشی‌ سـیاسی و انـقلابی از دل وهـابیت گردیده است که برخی آن را‌ وهابیت‌ انقلابی‌ و عده‌ای آن را وهابیت سیاسی نام نهاده‌اند.در مقابل،عده‌ای این جریان را

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۳۳)


سلفیه جـهادی یـا سلفیه انقلابی‌ نام‌ نهاده‌اند.به‌ نظر می‌رسد«سلفیه جهادی»بهترین نام‌ برای این گروه باشد؛زیرا سلفیه جـهادی اعـم از وهـابیت‌ انقلابی‌ است.با توجه به روند تاریخی جریان سلفیه و گرایش‌های متفاوت این جریان در میان وهابیان عـربستان، زیدی‌ها،حنفیان هـندوستان‌ و فعالان سیاسی شمال افریقا،بحث نگاه سلفیه به تقریب را در چهار بخش جداگانه‌ پی‌ می‌گیریم.

سلفیه وهـابی تـکفیری در عربستان

شاید بـرخی از‌ محققان‌ و پژوهشگران،سلفیه نامیدن وهابیت را نپسندند و معتقد‌ باشند که‌ افکار وهابیت،ارتباطی با آرا و افکار سلف ندارد و هیچ‌یک از سـلف،اعتقادات‌ وهابیت را‌ قـبول‌ ندارند.اگرچه این حرف صحیح و نگارنده‌ نیز با‌ آن‌ موافق‌ است اما امروزه بـا تـبلیغات فـراوان آل‌ سعود‌ و وهابیت،اطلاق سلفیه بر آنان در میان جوامع‌ مذهبی و علمی پذیرفته شده‌ و مباحث سلفیه،بیشتر حول آرا و افکار‌ سـلفیانی‌ می‌چرخد کـه تـفکرات ابن‌ تیمه‌ و ابن قیم جوزی را‌ پذیرفته‌اند.نمونه‌ای‌ از این تبلیغات، کتاب العقائد السلفیه بادلتها النـقلیه و العـقلیه نگارش آل بوطامی از‌ بزرگان‌ وهابیت در عصر حاضر است.در این‌ کتاب‌ تمام‌ عقاید وهابیت با‌ عنوان‌ عقاید سلفیه و بـه‌ تـبع‌ آن عقاید سلف صالح قرون نخستین مطرح و به مسلمانان سنّی القا می‌شود.جهان اسلام هـم‌ در طـول‌ چند دههء گذشته سلفی بودن وهابیت‌ را‌ پذیـرفته اسـت‌ و بـرخی‌ از علمای اهل‌ سنت،گرایش‌هایی به‌ این تفکر پیدا کـرده‌اند(زهرا مـسجدجامعی،۰۸۳۱:فصل آخر).

وهابیان افراطی‌ترین گروه سلفیه‌اند و رویکرد مناسبی به تقریب ندارند.دکتر‌ ناصر قفاری‌ وهابی‌مذهب،در کتاب مسأله التـقریب بـین اهل‌ السنه‌ و الشیعه‌ به‌ مـسئلهء تـقریب‌ می‌پردازد و در‌ ابتدای کـتاب مـی‌نویسد:«الفت مـیان امت و سعی در راه اصلاح ذات البین‌ میان امت اسـلامی از مـهم‌ترین‌ اصول‌ اسلام‌ است که باعث غضب و ناکامی دشمن‌ می‌شود»(۸۱۴۱:۲).او‌ راه‌ ایجاد‌ الفت‌ مـیان‌ امـت‌ را تمسک به قرآن و سنت می‌داند؛اما یادآور مـی‌شود که این روش مخصوص مـسلمانانی اسـت که به هدایت رسیده و از سـنت‌ پیروی مـی‌کنند،نه فرقه‌هایی که خود را به‌ اسلام منتسب کرده و ضد اسلام عمل‌ می‌کنند که در اینجا وظـیفه،کشف حـیله‌های آنان و معرفی آنان به امـت اسـت تـا مسلمانان فریبشان را نخورند.مراد او از ایـن افـراد،شیعیان است.او از ابن‌ حزم‌ نقل‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۳۴)


می‌کند کـه شـیعه باعث اختلاف و تفرقه در جهان اسلام شده و فرقه‌های متعددی از آن‌ انشعاب یافته است.نویسنده سپس با طـعنه،دربارهء دار التـقریب مصر می‌گوید:

تقریبیان معتقدند در اصول اختلافی‌ میان‌ شـیعه و سـنی نیست و بـر هـمین اسـاس، شیخ محمود شلتوت فتوا بـه جواز عمل به فقه شیعه را صادر کرد و شیعه آثارش‌ را‌ در بلاد سنّی انتشار داد و برخی‌ از منتسبان بـه اهـل سنت به آثار شیعه مراجعه و بـه‌گونه‌ای‌ عمل کـردند کـه گـویا کـوتاهی از جانب اهل سـنت بـوده است و شیعه هیچ‌ تقصیری‌ در اختلاف امت نداشته و ندارد.حال‌ آنکه تمام اختلاف و تفرقه به وسیله شیعه صـورت‌ گرفته و آنـان بـودند که راه درست را کنار نهادند،و آنچه علمای فـرق و مـذاهب گـفته‌اند مجرد وهـم و خـیال نـیست.اینکه برخی گفته‌اند‌ اختلاف‌ اساسی میان شیعه و سنی وجود ندارد،این خود جلوگیری از انتشار دین حق است(همان:۵/۱-۱۱).

قفاری معتقد است آثاری که دربارهء تقریب نوشته شده‌اند یا کتاب‌هایی عاطفی‌اند که‌ در آنها جـهل و تجاهل زیاد‌ دیده‌ می‌شود و عمدا بسیاری از حقایق را نیاورده‌اند،مثل‌ کتاب دکتر سلیمان دنیا با عنوان بین الشیعه و السنّه یا کتاب‌ هاشم دفترادار و محمد علی‌ زعبی به الاسلام بین السنه و الشیعه‌ و یا‌ آثاری هـستند کـه آنچه از کفر و ضلال در آثار شیعه هست را یک‌جا جمع کرده‌اند،مثل الخطوط العریضه ‌‌محب‌ الدین خطیب، الوشیعه از موسی جار اللّه،السنّه و الشیعه از احسان الاهی ظهیر و تبدیل‌ الظلام‌ از ابراهیم‌ جبهان.او هیچ‌یک از این دو روش را صحیح نمی‌داند؛به هـمین دلیـل؛در باب سوم‌ کتابش،به آرای‌ مؤسسان تقریب در مسائل اختلافی پرداخته و نشان داده است که‌ روش آنان در‌ حل این مشکلات چیست(همان:۸۱/۱-۹۱).

قفاری اولین‌ مسئله‌ای را که باعث عدم تقریب و به نـوعی ضـد تقریب است عدم‌ پذیرش شیخین از سـوی شـیعه و سبّ و لعن آنان می‌داند.دومین عامل ضد تقریب از نظر او،بدعت شیعه در پذیرش‌ عقل به عنوان یکی از مصادر شریعت و دین است.«این‌ طایفه تأویلات زیادی انجام داده و از طریق حـق مـنصرف شده و هنگامی که از آنـان‌ سؤال مـی‌کنی که چرا این‌گونه عقیده دارید،ما‌ را‌ به عقل احاله داده و به نص اعتماد نمی‌کنند.مشکل دیگر شیعه این است که سنت را فقط از پیامبر نگرفته و تعداد معصومان را تکثیر کرده‌اند»(همان:۰۵/۱).نویسنده دلیل دیگر عدم تقریب میان شیعه‌ و اهـل‌ سـنت را عقاید شیعه می‌داند و معتقد است برخی از عقاید شیعه باعث می‌گردد که‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۳۵)


تقریب حاصل نشود.این عقاید عبارت‌اند از:رد صحابه،عصمت ائمه و تحریف قرآن. وی می‌نویسد:«تحریف قرآن را از‌ آن‌ جهت آوردم که دیدم برخی از شیعیان به‌ اهل سنت نسبت تـحریف قـرآن می‌دهند و قـائل‌اند که شیعه قائل به تحریف قرآن نیست. خواننده تعجب می‌کند که چگونه شیعیان به اهل‌ سنت‌ نسبت‌ تـحریف می‌دهند، در حالی که در‌ آثار‌ آنان‌ روایات فراوانی در تحریف قرآن وجود دارد و ایـن روشـ‌ نشان از ایـن دارد که شیعه هنوز صد در صد دست از‌ تحریف‌ قرآن‌ برنداشته است» (همان:۵۸/۱-۰۹).

وی تقریب را به معنای«تقرّب الی الحق»معنا‌ کرده‌ و حقانیت اهل سـنت ‌ ‌را مـفروض دانسته است؛لذا نتیجه گرفته است که شیعه باید به حق،یعنی اهل سنت، بپیوندد.عقاید اخـتلافی‌ای کـه‌ او‌ بـه‌ عنوان موانع تقریب برشمرده است هیچ‌کدام نه از اصول دین هستند‌ نه از ضروریات آن.علاوه بر ایـن،نه شیعه قائل به تحریف قرآن‌ است نه سنّی.همچنین هم شیعه و هم اهل‌ سنت‌ مـعتقدند‌ که پیامبر تمام شـریعت را بـیان کرد؛اما اهل سنت صحابه را مفسر‌ واقعی‌ سنت پیامبر می‌دانند و شیعه اهل بیت را مفسر حقیقی سنت پیامبر معرفی می‌کنند.اهل سنت در محبت‌ صحابه‌ زیاده‌روی‌ کرده‌اند‌ و نمی‌خواهند ایرادات صحابه را بپذیرند و برخی از شیعیان در محبت‌ اهل‌ بـیت‌ زیاده‌روی‌ و غلو می‌کنند و یا در ردّ صحابه تندروی می‌نمایند و باعث کدورت و تحریک‌ احساسات‌ و عواطف اهل سنت می‌گردند که هردو باطل است.باید مدیریت‌ جهان اسلام به دست معتدلان هردو‌ مذهب‌ بیفتد؛اما متأسفانه اکنون افراطیان هردو طرف مـدیریت را بـه دست گرفته‌اند و یا در‌ تلاش‌ برای‌ به دست آوردن آن هستند. دکتر قفاری همان مطلب کتاب اصول الشیعه الاثنا العشریه عرض‌ و نقد را آورده و عقاید شیعه را به عنوان مانع اصلی تقریب بیان کرده‌ است؛اما‌ نگفته‌ اسـت کـه موانع‌ موجود در اهل سنت چیست و آیا واقعا فقط مشکلات در یک طرف‌ است‌ یا هردو طرف ایراداتی دارند که باید آنها را برطرف کنند و هردو‌ طرف‌ باید‌ تابع حق و انصاف‌ باشند نه تابع احـساسات و استحسانات.

نگاه دکـتر قفاری شباهتی به تقریب ندارد‌ بلکه‌ بیشتر‌ محاکمه تقریب و شیعه است. وی معتقد است تا اصول شیعه تغییر نکند،تقریبی‌ صورت‌ نمی‌گیرد.او در فصل سوم‌ کتابش،به دیدگاه بزرگان تقریب دربارهء عقاید اختلافی بـین شـیعه و سـنی می‌پردازد و

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۳۶)


می‌نویسد:«اکثر بزرگان‌ تقریب اهل سـنت هـیچ اطـلاعی از عقاید شیعه ندارند و هنگامی‌ که اطلاع‌ ندارند،چگونه‌ نظری در این‌باره داشته باشند»(همان:۷/۲-۸)متأسفانه قفاری‌ بدون هیچ‌ تحقیق،نسبت‌ جهل‌ به بزرگان اهل سنت داده و حتی‌ احتمال‌ هـم نـداده کـه‌ شاید آن بزرگان اطلاع کافی داشته‌اند،اما این مسائل را از اصول‌ یـا‌ ضـروریات دین‌ نمی‌دانسته‌اند تا بخواهند در‌ این‌ موضوعات نظر‌ خاصی‌ ابراز‌ نمایند.

با اینکه آیت اللّه صافی از‌ میرزا‌ حسین نوری و کتاب فصل الخطاب او دفاع نـکرده، بلکه از ایـن نـکته‌ دفاع‌ کرده است که مدعای میرزا حسین‌ نوری آن است کـه‌ در‌ قرآن‌ زیادتی صورت نگرفته و این‌ اجماع‌ مسلمین است؛اما نویسنده به آقای صافی تاخته که‌ اجماع مسلمین عدم تحریف قرآن اسـت‌ نـه‌ عـدم زیادت قرآن و چرا‌ شما‌ اجماع‌ مسلمین‌ را تأویل کرده‌ و به نفع خـودتان تـعبیر‌ کرده‌اید(همان:۰۲/۲).او‌ همچنین برخی عقاید شیعه‌ را از آثار مدافعان تقریب مثل کاشف الغطا و علامه شرف‌ الدین‌ نقل کـرده و بـه نـقد آنها پرداخته‌ است.او‌ می‌گوید تقریب‌ ناممکن‌ است‌ مگر اینکه شیعه از‌ اعتقادات خود دسـت‌ بردارد و عـقاید اهـل سنت آن هم از نوع وهابی‌اش را بپذیرد.بر این‌ اساس،قفاری‌ در پاسخ به این سؤال که آیا‌ راهـی‌ بـه‌ سـوی‌ تقریب‌ وجود دارد،می‌نویسد:«صحابه و تابعان‌ هرنوع‌ تقریبی را که به معنای مساوات میان حق و باطل باشد رد کـرده‌اند»(۵۴/۲)،لذا ورود عـقاید باطل به‌ اسلام‌ به‌ نام تقریب و وحدت امکان‌پذیر نیست.

قفاری حتی‌ به‌ تلاش‌های‌ شیعیان‌ بـرای‌ تـقریب‌ نـیز شک دارد.او از برخی از بزرگان‌ تقریبی اهل سنت مثل محمد ابو زهره و محمود بسیونی نقل می‌کند کـه گـفته‌اند شیخ‌ طوسی و مرحوم طبرسی از متقدمان تقریب‌اند؛زیرا‌ این دو نفر اسلوب جدیدی در تفسیر شیعه ایجاد کـردند و آثـار صـحابه و تابعان را به تفاسیر شیعه وارد کردند و عملا راهی به سوی تقریب گشودند.اما وی این را نمی‌پذیرد‌ و روش شیخ طوسی و مـرحوم‌ طبرسی را از روی تـقیه دانسته و معتقد است هدف اصلی شیخ طوسی نشر عقاید رافضه در میان اهل سـنت بود(همان:۹۴۱/۲).

او تـاریخ دار التـقریب مصر را‌ به‌گونه‌ای‌ نقل می‌کند که به خواننده القا شود شیعیان ایران‌ از قدیم در پی انتشار آثار خـود در مـیان اهـل سنت بوده و هستند ولی‌ به‌ اسم تقریب‌ وارد شده‌اند و در‌ دار‌ التقریب کلاه گشادی بـر سـر بزرگان اهل سنت مصر رفت و شیعه‌ توانست آثر خود را در مصر منتشر سازد و افکار خود را به‌ مصریان‌ مـنتقل کـند و در

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۳۷)


همین زمینه‌ توانستند حکم فقهی جواز عمل به مذهب جعفری را از شلتوت بگیرند (همان:۲۸۱/۲)او مـعتقد اسـت که تقریب در مفهوم شیعی آن مجالی برای نـشر عـقاید شیعه در مـناطق سنّی‌نشین است و اگر‌ یکی‌ از علمای اهل سـنت حـق را بگوید،علمای‌ تقریبی شیعه فریاد می‌زنند که وحدت در خطر است(همان:۸۹۱/۲).وی معتقد است‌ تقریب نزد شرف الدیـن و خـالصی یعنی پذیرش عقیده و روافض(همان:۷۱۲/۲).

قفاری راه‌هایی کـه بـرای‌ تقریب‌ پیـشنهاد شـده‌اند‌ را نـقل می‌کند:برخی می‌گویند مثل‌ سیاسیان تعاون عملی داشـته بـاشیم و کار به عقاید یکدیگر نداشته باشیم،عده‌ای هم‌ معتقدند‌ تنها راه،مناظره و حوار است تـا بـتوان راهی برای تقریب یافت.بعضی‌ هم‌ احتجاج‌ بـه‌ قرآن و سنت مورد اتـفاق را پیـشهاد می‌دهند.گاه دیده می‌شود که بـرخی‌ قائل‌اند احـتجاج به قرآن کافی است؛زیرا ‌‌اهل‌ سنت احادیث شیه را قبول ندارند و شیعه،احادیث اهل سـنت را نـمی‌پذیرند.برخی هم گفته‌اند‌ باید‌ با‌ شـیعه مـباهله کرد (همان:۴۵۲/۲-۵۷۲).

اما او تـمام این پیشنهادها را مـورد مـناقشه قرار می‌دهد و می‌نویسد کـه‌ هـردعوتی‌ برای تقریب یعنی اعتراف و پذیرش این نکته که کتب و آثار شیعیان‌ اسلامی است؛پس‌ اصل دعوت بـه‌ تـقریب‌ خود بدعتی بزرگ است که کـفر و الحـاد و ضلالت را بـه هـمراه‌ دارد.دعوت بـه تقریب خسارت بزرگی بـرای اهل سنت است و موجب سکوت بزرگان‌ اهل سنت در بیان اباطیل شیعه می‌گردد.هیچ‌یک‌ از تقریبیان شیعه از عقاید خـود دسـت‌ برنداشته و همان کلمات را در قالب الفاظ زیبا بـیان کـرده‌اند.بنابراین تـقریب یـعنی‌ خسارت بـزرگ برای اهل سـنت و پیـروزی برای شیعه.روش صحیح تقریب این است‌ که‌ عقاید‌ صحیح را نشر دهیم و انحرافات و بدعت‌های شیعیان را واضح سازیم،لذا روش اصـیل تـقریب بـیان حق و کشف باطل است که همان تـقریب شـیعه بـه مـذهب حق‌ (وهابیت)است(همان:۷۷۲/۲-۱۸۲).

سلفیه وهـابی کـه دکتر‌ قفاری‌ نمونه‌ای از آنان است،قائل به تقریب نیستند و تقریب‌ را تقرّب به وهابیت معنا کرده و معتقدند باید از هرنوع مراوده با فرق مخالف پرهیز نمود و فقط آثاری در نقد‌ آنان‌ مـنتشر ساخت.با وجود این،می‌توان نشانه‌هایی از رشد وهابیت معتدل را در عربستان دید.یکی از این وهابی‌های معتدل حسن بن فرحان‌ مالکی است که خود را از پرورش‌یافتگان مکتب محمد بن عبد‌ الوهاب‌ و وهابیت می‌داند

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۳۸)


و عقاید او را‌ می‌پذیرد،اما‌ تکفیر‌ محمد بن عـبد الوهـاب را به نقد می‌کشد و می‌نویسد: «تکفیری که شیخ محمد بن عبد الوهاب و بسیاری از پیروانش گرفتار‌ آن‌ شده‌اند، پیامدهای‌ خشونت‌باری را در پی داشته است.این پیامدها ثمرهء‌ ادله‌ تکفیر و همان‌ شعارهاست»(مالکی،۶۸۳۱:۷۲).وی می‌نویسد:«وظیفهء ماست که با توجه بـه آثـار شوم‌ تکفیر ظالمانه از ریخته‌شدن خون بی‌گناهان جلوگیری کنیم و هرگز‌ محمد بن‌ عبد الوهاب را فراتر از شرع ندانیم»(همان:۸۲).نویسنده با بررسی تاریخ،به‌ حقانیت‌ امام علی و اهل بیت او و نهایت مـظلومیت آنـان در فرهنگ اسلامی پی برده و ظلم و دیـکتاتوری‌ بـنی‌ امیه‌ را نیز شناخته است و لذا می‌گوید باید بپذیریم وهابیت به‌ همه‌ ستم‌ کرده است(همان:۱۳).ایشان دربارهء گروه‌های مختلف فکری در وهابیت می‌نویسد: «بعد از جنگ دوم خلیج‌فارس وهابیت به چهار‌ دسـته‌ تـقسیم‌ شد.یکی از اینها،فتوای‌ معتدل شیخ عـبد اللّه بـن محمد بن عبد الوهاب است‌ که‌ قائل‌ است تکفیر وقتی صحیح‌ است که شخص،منکر یکی از ضروریات دین شود یا مرتکب عملی‌ شود‌ که‌ به‌ اجتماع علما مرتکب آن کافر است.این رویکرد متأسفانه در وهـابیت بـسیار ناچیز و در عین‌ حال‌ مبهم و متناقض است»(همان:۸۶۱-۹۶۱)بنابراین اگرچه افرادی در وهابیت‌ بر اعتدال تأکید کرده و می‌کنند،اما‌ در‌ اقلیت‌ محض به سر برده و به قول مالکی‌ بسیار ناچیزند.

سلفیه اعتدالی در زیدیه

تفکر سلفی در‌ زیدیه‌ از ابن الوزیر(م ۰۴۸ ق)در قرن نهم شـروع شـد و در قرن یـازده‌ هجری‌ حسن‌ بن‌ احمد جلال(م ۴۸۰۱ ق)آن را احیا کرد ودر قرن دوازده ابن الامیر صنعانی(م ۲۸۱۱ ق)آن را‌ ادامه‌ داد و در قرن سیزده محمد بن عـلی شوکانی آن را به‌ اوج‌ خود‌ رساند(فرمانیان،۶۸۳۱:۱۲۱-۵۳۱).

محمد بن اسماعیل معروف به ابن الامیر صنعانی در ۹۰۱۱ ق در یـمن مـتولد شـد و افکار‌ سلفیان‌ را‌ از اساتید خود اخذ کرد و در سفری به مدینه آن را‌ تقویت‌ نمود و در بازگشت به یمن کتاب ضوء النـهار ‌ ‌حـسن بن احمد جلال را که به روش‌ سلفیان‌ نوشته‌ شده بود تدریس کرد.در اواخر عـمر ابـن الامـیر،وهابیت در عربستان ظهور کرد‌ و او آن‌ را به سرعت تأیید کرد و چنین‌ سرود:

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۳۹)


سلام علی نجد و من حلّ فـیها و‌ ان‌ کان تسلیمی علی البعد لا یجدی‌ محمد الهادی لسنه احمد فیا حبّذا الهادی یا حـبّذا‌ المهدی‌ و‌ قد جاءت الاخـبار عـنه بانه‌ یعید‌ لنا‌ الشرع الشریف‌ بما‌ یبدی

ولی هنگامی که شنید وهابیت به خاطر‌ توسل‌ و شفاعت،مسلمانان را قتل عام می‌کند از حمایت خود پشیمان شد و در‌ تقبیح‌ افعال و اعمال آنان چنین سرود:

رجعت عن القول الذی‌ قلت‌ فـی نجدی‌ فقد صح لی عنه‌ خلاف‌ الذی عندی

ابن الامیر در اشعار خود کفر را دو قسم کرده و معتقد‌ است‌ که هرکفری موجب‌ قتل نمی‌شود و هرکس‌ شهادتین‌ را بیان کرد‌ جان‌ و مالش محترم است(شوکانی،۱۱۴۱: ۹۴۶-۵۵۶؛قاسم‌ غالب،۳۰۴۱:۸۶۱-۲۸۱؛صبحی،۱۱۴۱:۱۱۴/۳-۶۱۴).

محمد بن علی شوکانی در سال ۲۷۱۱ ق در یمن متولد گـردید.وی در یـمن درس‌ خواند‌ و در سال ۹۰۲۱ ق قاضی یمن‌ شد‌ و در‌ سال‌ ۰۵۲۱‌ ق در صنعا از‌ دنیا رفت. شوکانی در رساله التحف علی مذهب السف دربارهء صفات خبری می‌نویسد:«حق این‌ است که فهم‌ سلف‌ بهتر از خلف بوده و اصحاب‌ و تابعان‌ آیات‌ و روایات را بـر ظاهرش‌ حـمل‌ کرده و از قیل‌وقال پرهیز می‌کردند.بنابراین باید همان راه سلف را رفت و از تفکر آنها تبعیت‌ کرد(۹۸۹۱:۳۱).

اما او‌ در تکفیر،از وهابیان عربستان احتیاط بیشتری به‌ خرج‌ می‌داد؛برای‌ مثال‌ در رساله‌ الصوارم‌ الحداد به نقل از صالح بن مهدی مـقبلی مـی‌نویسد:«و قد ان لی أنا أسدع‌ بالحق خوفا علی نفسی من الکفر…فانا لا ارضی لهم بمطلق الکفر بل أقول:…اللهم‌ العنهم لعنا‌ کثیرا…»(اریانی،۳۰۴۱:۸۱۱-۹۱۱۹٫او هرچند در رسالهء شرح الصدور به تحریم‌ بنابر قبور فتوا داده و آن را از مصادیق شرک دانسته است،اما مـطلبی دال بـر جـواز قتل‌ معتقدان به آن را بیان نداشته اسـت(همان:۵۶-۲۸).همچنین‌ در‌ رسـالهء الدرّ النـضید فی‌ اخلاص کلمه التوحید به نقل قولی از ابن الامیر صنعانی پرداخته و می‌گوید که ابن الامیر در توضیح شعر معروفش که فرموده بود:من از آنـچه دربـارهء نـجد‌ گفته‌ بودم،بازگشتم، می‌فرماید:کفر دو نوع است.کفر عمل و کفر جحود.تمام کـسانی کـه قبوری هستند و قبور را احترام می‌کنند کفرشان،کفر عملی است نه کفر اعتقادی؛زیرا تمام‌ آنان‌ توحید را به تمام معنا قبول‌ دارنـد‌ و اگـر بـه آنان بگویی که خدایی در کنار خدا بپذیر،اصلا

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴۰)


نمی‌پذیرند،اما شیطان بر آنان جـلوه کرده است و توسل و شفاعت را قبول دارند.پس‌ این‌ افراد‌ کافر اعتقادی نیستند و مسلمان‌ محسوب می‌شوند(شوکانی،۱۱۴۱:۰۰۲-۵۰۲).

شوکانی در ادامه در تقریر بیان ابن الامیر صـنعانی مـی‌نویسد:«به نـظر می‌رسد ابن الامیر اقرار به توحید ظاهری را در مسلمانی کافی و مجرد تکلم بـه کـلمه توحید را موجب‌ احترام‌ دانسته‌ است»(همان:۵۰۲).خود او نیز در جواب سؤال یکی از علمای بزرگ‌ منطقه می‌نویسد:

«توسل به پیامبر به نحو خاص اشـکال نـدارد،به ایـن شرط که برای زیارت قبر به نزد قبر بیاید و خدا را‌ به‌ تنهایی بـخواند‌ و بـگوید:اللهم انـّی اسألک أن تشفینی و اتوسل‌ الیک بما لهذا الصالح من العباده لک….تردیدی نیست که این‌ توسل جـایز اسـت ولیـ‌ باید برای محض زیارت به نزد قبر آید‌ نه‌ برای‌ توسل…»(همان:۴۱۲-۷۱۲).

بنابراین سلفیهء زیدیه رویکرد اعتدالی دارد و هـمین روش آنـان را از وهابیت جدا می‌سازد و به سوی ‌‌تقریب‌ سوق می‌دهد.

سلفیه در شبه‌قاره هند

گرایش سلفی در هند توسط شاه ولی اللّه دهلوی‌ رواجـ‌ یـافت.شاه‌ ولی اللّه دهـلوی در سال ۴۱۱۱ ق در هند به دنیا آمد.نزد پدرش شاه عبد الرحیم‌ دهلوی تلمذ کرد و در سال‌ ۳۴۱۱ ق به حـجاز رفـت و چهارده ماه‌ نزد اساتید مکه و مدینه‌ با افکار ابن تیمیه‌ آشنا گردید.در سال ۵۴۱۱ و بـه هـند بـازگشت و تا هنگام مرگش در سال ۶۷۱۱ ق به‌ تدریس و تألیف پرداخت.وی کتابی به نام رساله التوحید دارد که برخی‌ تـأثیرات‌ ابن تـیمیه را می‌توان در آن دید(شریف،۰۷۳۱:۹۴۱/۴-۱۵۱؛نجفی،۷۷۳۱:۶۴۱-۸۵۱). شاه ولی اللّه دهلوی باب اجتهاد را که از مدت‌ها پیش بسته شده بود در هـند بـاز کرد و در ایـن موضوع به سخنان ابن تیمیه‌ و ابن قیم استناد نمود.شاه ولی اللّه برخی‌ از اجتهادات ابن تیمیه را پذیرفت و تـوجه زیـاد بـه مشایخ و اولیای الاهی را مورد نقد قرار داد و گرایش به حدیث را با‌ تدریس‌ موطأ مـالک در هـند احیا کرد..تفکر شاه ولی اللّه بر دو مبنا استوار بود:۱٫سلفی‌گری و توجه به سلف بر اساس رد شرک با تکیه بر قرآن و حـدیث بـر مبنای نظریه‌ سلفی‌گری؛۲٫اجتهاد‌ و فقه مقارن،او معتقد بود که برای مسائل مربوط به اعـتقادات یـا آیین و مراسم می‌توان از احکام و فتوای چهار

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴۱)


مکتب اصلی فـقهی تـبعیت کـرد.این اعتقاد او،برگفته از تفکرات ابن‌ تیمیه‌ بود(همان).

شاه ولی اللّه به بـعضی از‌ اعـمال‌ صوفیان‌ ایراد می‌گرفت،در مسئلهء شرک و شفاعت‌ همچون محمد بن عبد الوهاب،توسل به پیامبران و اولیـاء اللّه را جـایز نمی‌دانست و نسبت‌ به شیعیان‌ سخت‌گیر‌ بـود،اما‌ نـسبت به اهـل بـیت(ع)ارادت خـاصی داشت(هاردی،۹۷۳۱: ۶۷؛انوشه،۸۷۳۱:۳۷۶۲/۴؛ریخته‌گران:۶۸۳۱:۶۱/۶-۱۲).

بعد از شاه‌ ولی‌ اللّه،شاه عبد العزیز دهـلوی(م ۹۳۲۱ قـ)،فرزند شاه ولی اللّه ملقب به‌ سراج الهند،به دلیل اینکه کمپانی هند شرقی در کلیهء‌ دعاوی،تعاریف‌ خـود‌ را جـای‌گزین‌ شریعت اسلام نموده بود،هند را سرزمین کفار و دار‌ الحـرب اعلام کرد.ادامه‌دهندهء راه‌ عبد العـزیز کـسی نبود جز شاگرد وفادار و مـریدش سـید احمد بارلی یا بریلوی‌ (م ۶۴۲۱‌ ق).قیام‌ سید‌ احمد بریلوی به همراه شاه اسماعیل دهـلوی از شـاگردان و منسوبان‌ شاه‌ ولی‌ اللّه دهلوی،تفکر سلفی را در هـند گـسترش داد.وی قـائل به پیروی از«سـنت‌ محض»و«طریقت سـلف»بود و تقدیس بیش‌ از‌ حدّ‌ پیـامبران و اولیـاء اللّه را که در نزد صوفیان مطرح بود،و همچنین مراسم‌ تعزیهء‌ شیعیان‌ را بدعت‌آمیز می‌دانست.وی با همراهی شاه اسماعیل دهـلوی بـه تبلیغ آیین خود پرداخت.او سجده بـر‌ قـبور‌ و طلب‌ حاجت از آنـها و نـذر بـرای اولیا و افراط در تعظیم مـرشد را جایز‌ نمی‌دانست‌ و مخالف‌ تفضیل علی(ع)و عزاداری امام حسین(ع)بود(هاردی،۹۶۳۱:۸۷).او همچنین وساطت اولیا در انجام افعالی که تنها‌ از‌ خـداوند‌ بـرمی‌آید را شرک می‌دانست(لاپیدوس،۶۷۳۱:۵۱۲/۲).

وی اصلاحات خود را بر پایهء اعـتقاد بـه وحـدانیت خـدا،محو شـرک‌ و بدعت رایج در تـصوف خـانقاهی،و نفی اعمال عبادی و عرفانی معمول مسلمین هند آغاز‌ کرد‌ و بر مبنای ایمان حقیقی به قرآن و سنت،در پی اعـادهء اسـلام سـلفی برآمد(لاپیدوس،۶۷۳۱: ۵۱۲/۲-۶۱۲).گفتنی است که در‌ اسناد‌ بریتانیا همواره از پیـروان سـید احـمد بـریلوی بـا عنوان وهـابی یاد شده است.در‌ کتاب‌ المهنّد‌ علی المفنّد دربارهء مفهوم وهابیت در هند آمده است که زمانی در بمبئی هرکسی از سجده‌ بر‌ قبور‌ اولیا و طواف آن منع می‌کرد وهابی نامیده می‌شد(سهارنپوری،۳۸۹۱:۱۳-۲۳).

مدرسه دار العلوم دیوبند

در سال‌ ۷۶۸۱‌ مـیلادی مدرسهء سلفی دیوبند توسط مولانا محمد قاسم نانوتوی تأسیس‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴۲)


شد.بنیان‌گذاران دیوبند که عمیقا تحت تأثیر شاه‌ ولی‌ اللّه دهلوی بودند،بیشتر رویکردی‌ حدیث‌گرایانه یافتند.در این زمان گرایش اصلاحی نزدیک به اندیشهء‌ وهابیت‌ در هند پررنگ شده بـود؛در نـتیجه علمای دیوبند‌ کم‌کم‌ به‌ وهابیان نزدیک شدند و بعضی از اعمال را‌ بدعت‌آمیز‌ و شرک‌آلود دانستند(ثبوت،۱۸۳۱:۶۳-۰۴).برای مثال شاه اسماعیل‌ در کتاب تقویه الایمان به بعضی اعمال صوفیان‌ همچون‌ احترام به قبور،نذر برای‌ مردگان،مخالفت با‌ عـرس(مراسم‌ خـاصی برای‌ اولیای‌ الاهی)،سجدهء‌ احترام بر مرشد، مراسم مرگ و تولد‌ و زیارت قبور تاخته و آنها را خلاف شرع دانسته است؛چنان‌که‌ به اعتقاد برخی،این‌ کتاب‌ ترجمهء کتاب التوحید مـحمد بـن عبد‌ الوهاب است‌ (موثقی،۰۸۳۱:۶۷۲).

سلفیه هند رویکرد‌ تـقریبی‌ نـدارند و به خصوص نسبت‌ به‌ شیعه با خصومت رفتار می‌کنند.علت این امر،تفکرات ضد شیعی خانوادهء شاه ولی اللّه دهلوی‌ است؛شاه‌ ولی‌ اللّه کتابی به نام ازالهء‌ الخفاء‌ در‌ نقد شیعه نـوشت‌ و شـاه عبد العزیز دهلوی‌ نـیز‌ کـتاب‌ تحفه اثنی عشریه را با تندی تمام در نقد شیعه تألیف کرد.این دو کتاب‌ اثر‌ عمیقی در تندروی اهل سنت سلفی حنفی‌ شبه‌قاره‌ هند نسبت‌ به‌ شیعیان‌ داشته‌اند.طالبان هم که از دل‌ دیوبندیه بیرون آمدند،ریختن خون شـیعه را جـایز می‌دانستند؛زیرا در نزد آنان شیعه‌ کافر و ریختن خون‌ آنان‌ جایز است(رشید احمد،۳۷۳۱:۲۴۱).

گفتنی است که همهء‌ سلفیان‌ شبه‌قاره‌ هند‌ تندرو‌ نیستند و افراد‌ معتدل‌ و حامی‌ تقریب هم در میان آنان یافت می‌شود.یکی از سلفیان معتدل و تقریبی شبه‌قاره هـند صدیق حـسن‌ خان‌ قـنوجی‌ است که معتقد است مسلمانانی که کارهای‌ شرک‌آلود می‌کنند‌ از‌ آن‌ جهت‌ که‌ جاهل‌اند یا حجت به آنان نـرسیده یا شبهه‌ای باعث این عمل‌ شده است،محکوم به کفر نیستند؛و اگرچه ایـن افـراد عـمل کفرآمیز انجام می‌دهند،اما لازمه‌اش تکفیر آنان نیست(شوکانی،بی‌تا،پیوست:۹۶-۰۷).

سلفیه در شمال‌ آفریقا

سلفیه در شمال آفریقا با دو رویکرد مختلف به وجود آمد.اولین رویکرد توسط سید جـمال ‌ ‌الدیـن اسدآبادی ایجاد شد.وی مردم را به سلف ارجاع می‌داد؛اما این ارجاع‌ به معنای عمل دوچـندان پیـشینیان‌ در‌ راه احـیای تفکر اسلامی بود نه به معنای فهم برتر

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴۳)


سلف.سید جمال می‌گفت ما مسلمانان باید در عمل همچون سـلف باشیم و در راه دین‌ با قصد قربت تلاش کنیم.اگر این‌گونه‌ عمل‌ کنیم،بر استعمار پیروز می‌شویم و دوبـاره‌ مجد خود را بازمی‌یابیم.رویکرد دوم سلفیه بـه وسـیله سید محمد رشید رضا(م ۷۲۹۱ م)به‌ وجود آمد.او ابتدا مدافع گرایش‌ به‌ سلف با رویکرد سید جمالی‌ بود؛اما‌ با ظهور وهابیت در عربستان و مهاجرت دو تن از نوادگان محمد بن عبد الوهاب به مصر،تحت‌ تأثیر افکار آنان بـا ابن تیمیه آشنا و سلفیه‌ ابن‌ تیمیه‌ای را پذیرفت.رشید رضا‌ خود‌ در این‌باره می‌نویسد:«در اوایل طلبگی فکر می‌کردم که مذهب سلف،مذهب ضعیفی‌ است؛اما هنگامی که آثار ابن تیمیه و سفارینی را مطالعه کردم به این نتیجه رسـیدم کـه‌ مذهب سلف،مذهب حقی است و مخالفان‌ آن‌ از افکار سلفیه اطلاعی ندارند» (۴۹۳۱:۷۹۱/۳).

رشید رضا از هواداران بازگشت به سلف ابن تیمیه‌ای شد و در مجله المنار به تبلیغ‌ این اندیشه پرداخت و آثار محمد بن عبد الوهاب را با‌ عنوان‌ مـجموعه التـوحید‌ به چاپ‌ رسانید و خود نیز آثاری همچون الوهابیه و الحجاز تألیف کرد.رشید رضا می‌گفت که‌ به خاطر خدا،یک‌ ربع قرن از وهابیت دفاع کرده است.او عبد العزیز پادشاه عربستان‌ را خلیفه‌ عادل‌ می‌دانست(متولی،۵۲۴۱:۱۹۱م۳۹۱).مهم‌ترین کـار رشـید رضا در راه تبلیغ‌ عقاید سلفیان تأسیس مجله المنار بود که نخستین شماره آن در ‌‌سال‌ ۵۱۳۱ ق۸۹۸۱/ در قاهره منتشر شد.او به مدت سی و پنج سال،به طور مداوم‌ در‌ این‌ مجله عقاید اشاعره‌ و صوفیان(عقاید رایج مـسلمانان مـصر)را بـا معیارهایی که از ابن تیمیه گـرفته بـود، نقد‌ می‌کرد.

رشید رضـا علی رغم حمایت از اندیشهء سلفیه،در راه تقریب تلاش فراوانی کرد‌ و قائل بود در این‌ زمینه‌ تحت تأثیر سید جمال الدین اسد آبادی اسـت(مجله المـنار:۹۲،۷۷۶). قاعده طـلایی رشید رضا در باب تقریب این جمله بود:«نتعاون عـلی مـا نتفق علیه و یعذر بعضنا فیما نختلف فیه؛ما در موارد مشترک به‌ کمک همدیگر می‌شتابیم و در موارد اختلافی یکدیگر را معذور می‌دانیم»(همان:۳۹۲/۱۳)وی در این راه تلاش فـراوان نـمود و بـه عنوان یک سلفی معتدل در پی نزدیکی قلوب مسلمین بود،ولی گاه از عـلمای شیعه‌ هم‌ انتقاد‌ می‌کرد و می‌گفت:«اکثر علمای شیعه از تقریب دوری می‌کنند و آن را دوست‌ ندارند؛زیرا معتقدند این مسئله با منافع شخصی آنان در تضاد اسـت»(همان).اما مشکل‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴۴)


رشید رضـا ایـن بود که نفهمید اگر‌ اکثر‌ علمای شیعه اعتقادی به تقریب نـدارند،نه ایـنکه‌ منافع آنان در خطر باشد؛آنان معتقدند تقریب یعنی دست برداشتن از برخی عقاید یا حداقل سکوت نسبت به برخی دیـگر و حـال آنـکه وظیفه‌ ما‌ حق‌گویی و حق‌طلبی است، اگرچه موجب رنجش اهل سنت شود.

اخوان المسلمین و گسترش سـلفی‌گری اعـتدالی و افـراطی در شمال آفریقا

بعد از رشید رضا گسترش تفکر سلفیه در مصر مدیون اخوان‌ المسلمین‌ است‌ که پیرو معتدل تـفکرات سـلفیه اسـت.اخوان‌ در‌ ۸۲۹۱‌ م توسط حسن البناء در اسکندریه تأسیس‌ شد.واکنش حسن البناء در قبال بحران به وجود آمده در جهان اسـلام(رفعت السـید، ۱۷۹۱:۶۴-۹۵).حسن البناء را‌ بیش‌ از‌ هرفرد دیگری،می‌توان احیاگر تفکر سلف سنی‌ در قرن بیستم‌ دانست.گرچه‌ جنبش بـنّاء فـاقد عـمق فلسفی جنبش سلفیه بود،اما موفق‌ شد آن‌چنان حمایت توده‌ها را سازمان‌دهی کند که هیچ جنبش اسـلامی‌ دیـگری‌ تا‌ پیش‌ از او قادر به انجام آن نشده نبود.بناء شخصا علاقهء‌ چندانی به مسائل پیـچیده و غـامض‌ ایدئولوژیک نـداشت.وی برای ترویج ایدئولوژی اخوان،به قرآن و شش کتاب معتبر حدیث(صحاح سته)تکیه می‌کرد.به‌ علاوه،به‌ افکار‌ و اقدامات دیگر شـارحان پیـش‌گام‌ سلفی‌گری از جمله احمد بن حنبل،ابن حزم،ابن‌ تیمیه،نووی،و‌ دیگر نظریه‌پردازان‌ تأسی می‌جست(موسی حسینی،۵۷۳۱:۹۵).

یکی از بزرگان اخوان المـسلمین سـوریه،دکتر مـصطفی السباعی است که از بزرگان‌ تقریب مصر‌ و سوریه‌ بود.وی به فقه مقارن به عنوان یکی از وسایل تـقریب نـگاه مـی‌کرد و‌ برخی‌ از‌ مسائل را بر اساس فقه شیعه بیان می‌کرد و در تألیفات و تدریس‌های خود فتاوای‌ عـلمای‌ شـیعه‌ را بیان می‌کرد.او مهم‌ترین عامل تقریب را دیدار علمای فریقین با یکدیگر می‌دانست.او مشوّق نشر‌ آثار‌ تقریبی در میان مـسلمانان بـود و از آثاری که‌ موجب رنجش یکی از مذاهب‌ می‌شد‌ جلوگیری‌ می‌کرد(سباعی،۸۸۳۱:۸-۱۱).در همین‌ زمینه به دیدار مـرحوم سـید عبد الحسین شرف الدین نیز رفت و بـه‌ دنـبال‌ کـنفرانس وحدت‌ و تقریب بود؛اما از رفتار سید شرف الدیـن در نـگارش کتاب ابو‌ هریره‌ ناراحت‌ شد و آن‌ را موجب شکست وحدت و تقریب خواند.وی می‌گفت گـویا شـرف الدین تقریب را

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴۵)


تقرّب اهل‌ سنت بـه شـیعه می‌داند کـه ایـن‌گونه بـه بزرگان صحابه مورد احترام اهل‌ سـنت‌ می‌تازد‌ و آنـان را جهنمی معرفی می‌کند(قفاری،۸۱۴۱:۸۵۱/۲).

از دل تفکرات اعتدالی و تقریبی اخوان المسلمین،گرایش افراطی هجرت و جهاد سید‌ قطب‌ بـیرون آمـد.سید قطب رهبر معنوی اخوان المسلمین،در زنـدان تندرو گردید و به حـلقه‌ ارتـباطی‌ میان اخوان المسلمین و گرایش‌های افـراطی بـدل شد.در واقع، سید قطب به عنوان یک نظریه‌پرداز مبارز،هدایت تبدیل‌ سلفی‌گری‌ اعتدالی‌ اخوان المسلمین بـه افـراطگرایی دههء ۰۷۹۱ را به عهده داشت.نقش مـحوری سـید‌ قـطب‌ در‌ مبارزات جدید،از سـه ویـژگی برخوردار بود:۱٫سید قطب‌ بـه‌ عـنوان‌ یک نظریه‌پرداز تأثیر نیرومندی بر نوزایی و جهت‌گیری‌ جدید‌ ایدئولوژی اسلامی داشت؛۲٫سید قطب‌ به عنوان عضو بـرجستهء اخـوان المسلمین کهن،تداوم ارتباط سازمانی میان‌ اخـوان‌ و شـاخه‌های انقلابی آن را فـراهم‌ مـی‌ساخت؛۳٫سرپیچی‌ سـید قطب،به‌ عنوان‌ یک‌ عـنصر فعال،از دولت و مرگ او باعث‌ شد‌ تا مبارزان جوان‌تر شیوهء شهادت را از او بیاموزند.

سید قطب،به عنوان یکی‌ از‌ شارحان تفکر بنیادگرایانه،در زمـینهء مـخالفت با موضوعات‌ و شاگردان او پیروی‌ می‌کرد.در‌ میان نـویسندگان قـرن بـیست،حسن البـناء‌ و ابـو‌ الاعلی مودودی تـأثیر خـاصی بر شکل‌گیری نظریه‌های سید قط داشتند(هضیبی، ۳۱۴۱-۳۶-۵۶).سید قطب کوشش می‌کرد‌ خداشناسی‌ بنیادگریانه ابن تیمیه و ابن‌ قیم‌ جوزی،نظریه‌پردازان‌ عـمدهء‌ سـلفیه،را احـیا کند(بهنساوی،۵۸۹۱:۸۴).

در نگاه‌ سید قطب،اسلام بیش از‌ دو‌ نوع جامعه نـمی‌شناسد:جامعه جـاهلی و جـامعه‌ اسلامی.سید قـطب واقـعیت اجـتماعی را تضاد دائمی میان راه‌ اسلامی‌ و جاهلیت‌ می‌دانست.جامعه اسلامی جامعه‌ای است که‌ اسلام‌ را در‌ تمامی‌ ابعاد-عقیده،عبادت، شریعت،نظام‌ سلوک،و اخلاق-تحقق بخشیده است.جامعه‌ جاهلی جامعه‌ای است‌ که به اسلام عمل نمی‌کند؛نه اعتقادات و تصوراتش از اسـلام است و نه‌ ارزش‌ها‌ و ضوابطش و نه نظام و قوانینش‌ و نه‌ سلوک‌ و اخلاقش.جامعهء اسلامی جامعهء‌ شکل‌یافته‌ از‌ افرادی که خود را«مسلمان»نامیده‌اند نیست.تا زمانی که شریعت قانون جامعه‌ نباشد،آن جامعه اسلامی نیست حتی اگر افراد‌ آنـ‌ نـماز‌ بخوانند و روزه بگیرن و به حج‌ بروند.جامعه‌ اسلامی‌ جامعه‌ای‌ نیست‌ که‌ از‌ نزد خدا اسلامی جز آنچه خداوند مقرر

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴۶)


فرموده و پیامبر تفسیر کرده است،ابداع کند و آن را اسلام بنامد(سید قطب،۰۱۴۱: ۷۱-۹۱).عموم منتقدان مسلمان از اینکه سید قطب جامعه مـسلمانان‌ را جـامعه‌ای جاهلی‌ نامیده و آن را همانند دار الحرب دانسته است،انتقاد کرده‌اند(مسجدجامعی،۵۸۳۱:۲۷۱).

تفکرات سید قطب باعث پیدایش جریان سلفیه جهادی و تکفیری شد.صالح سریه‌ رهبر سازمان شباب محمد با تأثیرپذیری از سید‌ قطب‌ در رسـاله الایـمان نوشت‌ حکومت‌های تمامی کشورهای اسلامی کـافرند و هـیچ تردیدی در این نیست.وی‌ می‌گفت به اعتقاد فقها«دار الاسلام»جایی است که کلمه اللّه در آن بالاترین جایگاه را داشته باشد و بدانچه‌ خدا نازل کرده،حکم شود و«دار الحرب»جایی است که کفر در بـالاترین جـایگاه باشد و حکم خدا اجـرا نـشود،اگرچه تمام سکنه آن مسلمان باشند (۲۰۴۱:۲۳).وی جهاد‌ را‌ تنها برای تغییر حکومت‌های کافران‌ می‌دانست‌ و می‌گفت: «جهاد برای تغییر این حکومت‌ها و ایجاد حکومت اسلامی بر هرمرد و زن واجب‌ عینی است،حکم جهاد تا روز قیامت جریان دارد»(همان).

گروه الجهاد نیز‌ از‌ جـمله گـروه‌های تکفیری است‌ که‌ با الهام از اندیشه‌های‌ سید قطب شکل گرفت.این تشکیلات در سال ۹۷۹۱ م به وسیله محمد عبد السلام فرج‌ پایه‌گذاری شد.او با استناد به برخی فتاوای فقهی علمای گذشته از جمله ابن‌ تیمیه،زبان‌ به‌ تـکفیر حـکومت گشود و بـر ضرورت قیام علیه حاکم تأکید کرد.فتواهایی که ابن تیمیه‌ در هنگام یورش تاتارها به کشورهای اسلامی،صادر کرده بـود از مهم‌ترین مبانی فقهی‌ عبد السلام فرج در نگارش‌ الفریضه‌ الغائبه است.وی‌ فتوای ابـن تـیمیه مـبنی بر اینکه‌ تاتارها،با وجود اینکه مسلمانی خود را اعلام کرده‌اند،مرتدند و قیام علیه آنان‌ و کشتن‌ آنان واجب است را بر اوضاع حـاکم ‌ ‌بـر مصر و نظام‌ حکومتی‌ آن منطبق دانست‌ (مصطفی،۲۸۳۱:۶۶۱).ترور سادات کار این گروه بود.خالد اسلامبولی،از اعضای ایـن‌ گروه،طرح خـود را مـطرح کرد و با ‌‌فتوای‌ عمر عبد الرحمن،سادات را ترور نمود و فریاد زد:«من خالد اسلامبولی هستم،فرعون مصر را‌ کـشتم‌ و از مرگ باکی ندارم» (حسنین هیکل،۳۸۳۱:۱۶۳).

گروه دیگر،جماعه المسلمین یا التکفیر و الهجره است.رهبر این گروه شکری‌ مصطفی‌ بـود.او مصر را جامعه‌ای جاهلی مـعرفی مـی‌کرد و معتقد بود باید جامعه‌ اسلامی بنا‌ شود.شکری مصطفی،علاوه بر تکفیر‌ نظام‌ سیاسی،افراد جامعه را نیز

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴۷)


تکفیر می‌کرد و فرقی میان جامعه سیاسی و نظام سیاسی نمی‌گذاشت.وی این‌چنین‌ استدلال می‌کرد که جامعه فاسد منجر به نظام فاسد خواهد شـد که از آن به«جاهلیت‌ مدرن»تعبیر می‌کرد(همان:۴۶۱).این گروه‌ معتقد بودند که باید از جامعه حالت«مفاصله‌ کامله»داشت و به کوه‌ها پناه برد.به همین دلیل مطبوعات مصر جماعه المسلمین را دسته‌ای از چریک‌ها معرفی کردند و آنان را«التکفیر و الهجره»نامیدند(حسنین هیکل، ۳۸۳۱:۱۲۳).

گروه تکفیر،مدعی است‌ پس‌ از خـلفای راشـدین هم رژیم و هم جامعه کافر است و مسلمانان راستین باید از آن هجرت کنند.این گروه همه مکاتب و مفسران سنتی اسلام‌ را بدون استثنا تکفیر می‌کرد(مختار حسینی،۶۷۳۱:۲۴۲/۱).عنصر دوم‌ در‌ افکار و عقاید این گروه هجرت بود.همان‌گونه که بـیان شـد این گروه جامعه معاصر مصر را جامعه‌ جاهلی می‌دانستند و از آن هجرت می‌کردند و به کوه‌ها پناه می‌بردند،تا بتوانند جامعه‌ اسلامی‌ تشکیل‌ دهند.آنان فقط حجیت کتاب و سنت را قبول داشتند.همه مساجد را مسجد ضرار می‌دانستند و ائمهء جـماعات آنـها را کافر معرفی می‌کردند؛مگر چهار مسجد:مسجد الحرام،مسجد النبی،مسجد قبا و مسجد الاقصی.همچنین معتقد‌ بودند شکری‌ مصطفی‌ مهدی امت است(جهنی،۸۱۴۱:۸۳۲/۱).

خاتمه

بنابر آنچه گذشت‌ می‌توان‌ به‌ این نتیجه رسید که علی رغم تصور بسیاری از متفکران که‌ همه سـلفیان را افـراطی و مـخالف تقریب می‌دانند،نیمی از آنان مدافعان‌ تـقریب‌ و وحـدت‌ اسـلامی‌اند.گرایش‌های فکری گوناگونی در میان سلفیان وجود دارد‌ که‌ می‌توان‌ از سلفیه تکفیری وهابی عربستان،سلفیه اعتدالی و افراطی دیوبندی شبه‌قاره هند،سلفیه‌ اعتدالی زیدیه یمن،سلفیه تقریب اخوان المـسلمین مـصر و سـلفیه‌ جهادی‌ سید‌ قطبی یاد کرد.سلفیه وهابی با حربهء تـکفیر بـیشترین نقش را در‌ تفرقه میان مسلمانان دارد و ضد تقریب عمل می‌کند.گرایش سلفی در هند به وسیله شاه ولی اللّه دهلوی با‌ رویکرد اعتدالی‌ گسترش‌ یافت،اما به دلیـل مـسایل سـیاسی برخی از دیوبندیه و جماعه التبلیغ‌ به‌ تفکرات‌ سلفیه افراطی روی آوردند و برخی از حـنفیان عقل‌گرا به وهابیت نزدیک‌ گردیدند.در قرن چهارده،سید محمد رشید‌ رضا‌ در‌ شمال آفریقا از وهابیت طرف‌داری‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴۸)


کرد و تفکرات ابن تیمیه را پذیرفت،ولی هیچ‌گاه‌ مـوافق‌ تـندروی‌ها‌ و تـکفیر وهابیان‌ نبود.اخوان المسلمین مصر گرایش سلفیه اعتدالی را پذیرفتند و تقریب میان مذاهب‌ را در‌ دسـتور‌ کـار خویش قرار دادند.در میان برخی از اعضای اخوان المسلمین به افراط روی آوردند؛برای مثال‌ سید‌ قطب با طـرح مـسئله جـاهلیت قرن بیستم به پیروان خود دستور داد که از‌ شهرهای‌ جاهلی‌ هجرت کنند و همچون پیـامبر بـه دنـبال ایجاد مدینه النبی باشند.جوانان فراوانی از مکاتب گوناگون‌ جذب‌ تفکر سید قطب شدند و سلفیه جهادی را تـشکیل دادنـد کـه از دل آن‌ القاعده‌ و طالبان بیرون آمد.در این نوشتار ویژگی‌ها و تفکرات تقریبی و ضد تقریبی این پنج گـرایش سـلفی‌ را‌ بررسی کرده، اختلافات آنان را در باب تقریب بیان کردیم.در این میان،باید به‌ مدافعان‌ تقریب‌ نزدیک‌ شـد و بـه وسـیله آنان مخالفان را به وحدت و همدلی دعوت کرد تا شاید‌ دست‌ از‌ تکفیر‌ مسلمانان بکشند.

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴۹)


کتاب‌نامه

ابن ابی یـعلی،محمد(بی‌تا)،طبقات الحـنابله،بیروت:دار احیاء الکتب العربیه.

ابن تیمیه،احمد بن عبد الحلیم(بی‌تا)،الفتوی‌ الحمویه‌ الکبری،بیروت:دار الکتب العلمّیه.

اریانی،عبد الرحمن بن یحیی(۳۰۴۱ قـ)،مجموعه رسـائل فـی علم التوحید،چاپ اول،یمن:وزاره الاعلام‌ و التقافه.

انوشه،حسن(۸۷۳۱ ش)،دانشنامه ادب‌ فارسی‌ در هند،تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

بهنساوی،سلیم علی(۵۸۹۱ م)،الحکم و القضیه التکفیر المـسلم،کویت:دار‌ البـحوث‌ العلمیّه.

ثبوت،اکبر(۱۸۳۱ ش)،«کتاب‌های فلسفی ایران در حوزه علمیه‌ دیوبند»،تمدن‌ و فرهنگ آسیا،ش ۴۱، بهمن.

جهنی،مانع بن حماد(۸۱۴۱ ق)،الموسوعه المـیسره‌ فـی‌ الادیـان و المذاهب و الاحزاب المعاصره،عربستان: دار الندوه.

حسنین،هیکل(۳۸۳۱ ش)،پاییز خشم،ترجمه محمد کاظم سیاسی،تهران:نشر ققنوس.

حسینی،اسحاق موسی(۵۷۳۱‌ ش)،اخوان المسلمین،تهران:انتشارات اطلاعات.

حسینی،مختار(۶۷۳۱ ش)،برآورد استراتژیک‌ مصر،تهران.

رشید احمد،(۳۷۳۱ شـ)،تاریخ‌ تـفکر‌ اسـلامی‌ در هند،ترجمهء آیت اللهی،تهران.

رشید رضا،سید محمد(۴۹۳۱‌ ق)،تفسیر‌ المنار،بیروت:دار المعرفه.

رفعت السید(۱۷۹۱ م)،سید قطب،قاهره.

ریخته‌گران،محمد رضا(۵۸۳۱ ش)،تحقیقاتی درباره هـند،مشهد:رایزن فـرهنگی ایران.

سباعی،مصطفی(۸۸۳۱ ق)،الاشتراکیه‌ الاسلام،قاهره:دار‌ البلاء.

-(۲۸۹۱ م)،السنّه و مکانتها فی التشریع‌ الاسلامی،بیروت:المکتب الاسلامی.

سهارنپوری،خلیل احمد(۳۸۹۱ م)،المهنّد‌ علی‌ المفنّد،لاهور:انتشارات ادارهء اسلامیه.

سید قطب(۰۱۴۱ ق)،معالم‌ فی‌ الطـریق،قاهره:دار الشروق.

شریف،میان مـحمد(۰۷۳۱ ش)،تاریخ فلسفه در اسلام،ترجمه نصر اللّه پورجوادی،تهران:مرکز نشر دانشگاهی.

شوکانی،محمد بن علی(۸۰۴۱‌ ق)،رساله‌ شرح الصدور،ریاض:شرکه العبیکان.

-(۱۱۴۱ ق)،الرسائل السـلفیه‌ فـی‌ احیاء‌ سنه خیر البریه،قاهره:مکتبه‌ ابن‌ تیمیه.

-(۹۸۹۱ م)،التحف عـلی مـذهب‌ السـلف،طنطا:دار‌ الصحابه.

-(بی‌تا)،شرح الصدور و یلیه فتوی لعلامه الهند الشیخ صـدیق حـسن القنوجی،عربستان: الرئاسه العامه لشؤون المسجد‌ الحرام.

صالح سریّه(۲۰۴۱ ق)،رساله الایمان،مصر:دار المعارف.

صبحی،احمد محمود(۱۱۴۱ ق)،فی‌ علم‌ الکلام،قسم الزیدیه،چاپ‌ سـوم،بیروت:دار‌ النـهضه‌ العربیه.

فرمانیان،مهدی(۶۸۳۱ ش)،تاریخ و عقاید‌ زیدیه،قم:نشر ادیان.

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۵۰)


قاسم غالب احـمد و دیـگران(۳۰۴۱ ق)،ابن الامـیر و عـصره،چاپ دومـ،یمن:وزاره الاعلام و الثقافه.

قفاری،ناصر بن‌ عبد‌ اللّه بن علی(۸۱۴۱ قـ)،مسئله التـقریب ین‌ اهل‌ السنه‌ و الشیعه،چاپ‌ پنجم،ریاض: دار طیبه للنشر‌ و التوزیع.

لاپیدوس،ایرا(۶۷۳۱ ش)،تاریخ جوامع اسلامی،ترجمه محسن مـدیر شـانه‌چی،مشهد:آستان قدس‌ رضوی.

مالکی،حسن بن فرمان(۶۸۳۱ ش)،مبلّغ نه پیامبر،ترجمهء سـید یوسف مرتضوی،قم:نشر‌ ادیان.

متولی،محمود(۵۲۴۱ ق)،منهج‌ الشـیخ مـحمد رشید رضا فی العقیده،جده:دار ماجد.

مسجدجامعی،زهرا(۰۸۳۱ شـ)،نظری‌ بـر‌ تاریخ‌ وهابیت،تهران:انتشارات‌ صریر‌ دانش.

مسجدجامعی،محمد(۵۸۳۱ ش)،زمینه‌های تفکر سیاسی در قلم و تشیع و تسنن،قم:نشر ادیان.

مصطفی،هاله(۲۸۳۱ ش)،استراتژی دولت مصر در رویارویی بـا جـنبش‌های اسلامی،تهران:اندیشه‌سازان‌ نور.

موثقی،سید احمد(۰۸۳۱ ش)،جنبش‌های اسلامی معاصر،تهران:سازمان سمت.

نجفی،موسی(۷۷۳۱ شـ)،تأملات سـیاسی در‌ تـاریخ تفکر اسلامی،تهران:پژوهشگاه عـلوم انسانی.

ندوی،عبد الحـیّ(۳۹۳۱ ق).نزهه الخواطر،هند:دائره المعارف العثمانیه.

هاردی،پی(۹۶۳۱ شـ)،مسلمانان هـند بریتانیا،ترجمه حسن لاهوتی،مشهد:آستان قدس رضوی.

هضیبی،حسن(۳۱۴۱ ق)،دعاه لا قضاه،قاهره:دار صادر.

پایان مقاله

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x