آیین کالونی
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۷۳)
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۷۴)
عـمده مباحث خویش را در کتاب مبادی دین مسیحی۱ (۱۵۳۶ـ۱۵۵۹) مطرح کرد. این ساختار کلامی ــ که نشاندهنده شایستگی کالون بـرای لقـب «نـابغه الاهیاتی نهضت اصلاح دینی» است ــ نخستین عرضه نظاممندِ پروتستانتیسم بود که پسزمینهای عقیدتی نیز بـرای بیشتر کلیساهای غیرلوتری سنت اصلاحشده۲ فراهم آورد.
این مقاله آیین کالونی را تحت عناوین ذیـل مورد بررسی قرار مـیدهد:
۱٫ آیـین کالونی؛ یک نظام الاهیاتی
۲٫ ساختار الاهیاتی
۳٫ تحولات تاریخی
۴٫ گسترش جغرافیایی
۱٫ آیین کالونی؛ یک نظام الاهیاتی
هرچند آیین کالونی یک ساختار نظاممند است، اما سیستم به معنای اصطلاحی و کامل آن ــ یعنی نظامی بـا یک ایده اصلی، شکلگیری و تکوین روشن و واضح، و هماهنگیِ کامل؛ مانند آنچه در مکتب ارسطو، مکتب کانت و یا فلسفه توماسی میبینیم ــ نیست. در عوض، آیین کالونی بیانی مبتنی بر کتابمقدس، مستدل و مشروح از اصول انـجیلی و پروتـستانی را بهعنوان دفاع اصلی خویش ارائه میکند؛ هرچند این تنها دفاعش نیست. کالون آموزههای اصلاحاتِ اولیه: عادلشمردگی به وسیله ایمان (تنها ایمان)۳
- Institutes of Christian Religion
- Reformed tradition؛ نهضت اصلاح دینی که در اواخر قرون وسطا آغاز گشت، دربـرگیرنده چـهار حرکت بود: آیین لوتری، کلیسای اصلاحشده، نهضت اصلاحگرایی بنیادین (آناباپتیستها) و اصلاحات کاتولیکی. سه حرکت اول در دسته اصلاحگرایی پروتستانی قرار دارند؛ اما دسته چهارم حرکتی بود که درونِ کلیسای کاتولیک اتـفاق افـتاد. سنت اصلاحشده در تحولات کنفدراسیون سوئیس ریشه داشت و در ابتدا در اثر مساعی و اندیشههای تسوینگلی آغاز شد. پس از مرگ تسوینگلی در جنگ ۱۵۳۱، جانشین او، هاینریش بولینگر، رهبری حرکت را بر عهده گرفت. در ۱۵۵۰، ژنو پایگاه و کالون سـخنگوی اصـلی ایـن نهضت شد و در نتیجه، اندیشههای کـالون و پس از او تـئودور بـزا بر «کلیسای اصلاحشده» حاکم شد. معمولاً از اصطلاح «آیین کالونی» برای اشاره به اندیشههای دینی کلیسای اصلاحشده استفاده میشود که تلویحاً بـه ایـن مـعناست که این اندیشهها اساساً کالونی هستند. الیستر مـکگراث، مـقدمهای بر تفکر نهضت اصلاحدینی (ترجمه بهروز حدادی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۲)، ص۶۱ـ۵۶٫ م
- sola fides
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۷۵)
که فیض الهی آن را عطا کرده است (تنها فـیض)،۱ اولویـت و بـرتری کتابمقدس و کشیشبودن تمام معتقدان واقعی را به کار گرفت؛ او از این آمـوزهها، ساختاری جدید ایجاد کرد که خصوصیات و اعمال آن تفاوت بسیاری با آیین لوتری یا آیین انگلیکن، دیگر اصلاحات اقتدارگرای۲ قـرن شـانزدهم، داشـت.
سیستم نسبی
کالون ۲۷ ساله بود که اولین نسخه از کتاب خود، مبادی دیـن مـسیحی، را منتشر کرد. آنچنان که خودش در «نامهای به پادشاه» (فرانسیس اول، ۱۵۱۵ـ۱۵۴۷) ــ که در مقدمه همین کتاب آورده ــ گفته است، قصد او از تألیف کتـاب مـبادی ایـن بوده است که شرحی در نهایت سادگی درباره تعالیم مسیحیت بنویسد تا به وسـیله آنـ «کسـانی که مایهای از شور و تعصب دینی دارند، به آن تعصب صورتِ یک ایمان و خداشناسی حقیقی بـدهند».۳
کالونـ در مـابقی عمرش ــ تا زمان انتشار نسخه نهایی کتابش به زبان لاتین (۱۵۵۱) و ترجمه فرانسه آن (۱۵۶۰) ــ کتاب خـویش را شـرح و بسط داده، بازبینی و منتشر کرد تا اینکه به بیانی کامل، معتبر و موثق از آیین کالونی تـبدیل شـد. بـرخلاف بسیاری از الاهیدانان، عقاید کالون در طول زمان ثابت ماند. نسخه پایانی مبادی دین مسیحی از نظر حـال و هـوا و تعالیم تفاوتی با نسخه اول (۱۵۳۶) نداشت. تفاوت نسخههای متأخر
- sola gratia
- magisterial reformations؛ اصطلاح «نهضت اصلاحگرایى اقتدارگرا» نـاظر بـه شـیوهاى است که بر اساس آن، اصلاحگران اصلى با حاکمان عرفى، مانند شاهزادگان، قضات دادگاهها یا شوراهاى شـهر پیونـد برقرار کردند؛ در حالى که اصلاحگران بنیادستیز [آناباپتیستها] مقامات یادشده را فاقد هر گـونه حـقى در مـورد کلیسا مىدانستند. اصلاحگران اصلى [=اکثریت] معتقد بودند که کلیسا دستکم تا حدى تابع و پیرو نهادهاى عرفى دولت است. قـاضى دادگـاه ــ که یکى از صـاحبان قدرت بود ــ مىتوانست در امور مربوط به کلیسا دخالت کند؛ همانگونه که کلیسا مـىتوانست بـراى اجراى مقررات، سرکوب بدعت و حفظ نظامِ خود از اقتدار قاضى دادگاه بهره گیرد. منظور از اصلاحگرایى اقتدارگرا، تـوجه بـه این پیوند نزدیک میان قدرت و کلیسا بود که در کانون برنامه اصلاحى نویسندگانى چـون مـارتین لوتر یا مارتین بوسر قرار داشت. الیستر مـکگراث، مـقدمهای بـر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص۵۷٫ م
- Library of Christian Classics, 20:9.
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۷۶)
با نسخههای پیـشین در مـیزان مستدل بودن و تفصیل مباحث و استدلالهایی بود که کالون در دفاع از عقاید خویش مطرح میکرد.
آموزشی که کالون در عـلم مـنطق در کولژ دومنتگو دیده بود و همچنین تـحصیلات حـقوقی او نزد حـقوقدانان اورلئان و بـورژ در سـاختار اندیشه الاهیاتی او آشکار است.
ایده اصـلی
در گـذشته گرایش به این بود که تقدیر ازلی را نقطه اصلی الاهیات کالون بـدانند. بـعدها قدرت مطلق خداوند و بسیار متأخرتر، الوهـیت مسیح بهعنوان اصلِ سـازنده آیـین کالونی مطرح شد. هرچند بـهترین ایـدهای که امروزه وجود دارد این است که آیین کالونی یک نظام منسجم نیست که حول یک عـقیده مـرکزی شکل گرفته باشد. به نـظر مـیرسد کـالون بیش از آنکه سـاختار الاهـیات خود را بر محور یـک مـفهومِ انتزاعیِ مرکزی بنا کند، ترجیح میدهد مجموعهای از ایدههای کتاب مقدسی را گرد هم آورد.
منابع
مـنبع اصـلی و بلامنازع نظام الاهیاتی کالون کتابمقدس بود. کالون کتـابمقدس را بـهطور کامل خـوانده بـود و آنـ را کاملاً میدانست و تقریباً بـر تمامی کتابهای آن شرح و تفسیر نوشته بود. شاید هیچ یک از رهبران اصلاح دینی دانشی چنین گـسترده دربـاره «عهد قدیم» نداشتند. استفاده کالون از کتابمقدس فـوقالعاده و قـابلمقایسه بـا سـلف او، مـارتین لوتر، است. لوتـر بـیان میکند که مطالعه کتابمقدس باید با توجه به روشنسازی اصول عادلشمردگی به وسیله ایمان ــ شرط لازمی۱ که او در آمـوزههای کتـابمقدس مـیشناساند ــ باشد. در مقابل، کالون میگوید تمام بخشهای کتابمقدس، از کتـب قـانون و مـناجات عـهد قـدیم تـا رسالههای پولس، برای مسیحیان از نظر کارایی برابر هستند. بنابراین کتابمقدس برای کالون، کتابی بود متشکل از متونی که باید بهطور کامل خوانده شوند. او از مجموعه متنوعی از کتابهای کتابمقدس استفاده کرد تا بـرنامهای برای اصلاح اشخاص و جامعه عرضه و نظرات الاهیاتی خویش را تأیید کند.
- sine qua non
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۷۷)
نوشتههای آبای کلیسا، زمینه مهمی را برای نظام کالون شکل دادند. احتمالاً او اولین بار در کولژ دومنتگو با این آثار آشنا شده است. کـالون در تـمام عمرش آگاهی خود را در مورد نوشتههای یونانی و لاتینی آبا عمق بخشید و افزایش داد.۱ هرچند چنین به نظر میرسد که زمانی یوحنای زریندهان فرد مورد علاقه او بوده است، اما تأثیر آگوستین قدیس بـر او چـشمگیر و بینظیر است. کالون دائماً آثار آگوستین را میخواند و بیشتر اوقات از او نقل میکرد و احساس میکرد که با او توافقی اساسی و بنیادی دارد.
کالون نویسندگان فلسفه مَدرَسی را نیز میشناخت و از آنان بـهره بـرده بود. او با آثار آنسلم، پیـتر لومـبارد و توماس آکوئیناس آشنا بود؛ اما به نظر میرسد که بهویژه به دنز اسکوتوس و ویلیام اوکامی علاقهمند بوده است. تعدادی از نویسندگان ریشه و منشأ تصور کالونی از خـدا را تـعالیم دنز اسکوتوس میدانند. هـرچند ای. دومـرگ، ای. لِسرف۲ و سایرین در این فرضیه تردید کردهاند، اما شباهت نظریه کالون در مورد خدا و تعالیم اسکوتوس بیشتر از آن است که بتوان از آن چشم پوشید.۳ تأثیرات فلسفه نامگرایی بر کالون را میتوان در برتری بخشیدن او به مشیّت الهی دید. ایـن تـأثیرات همچنین در اثربخشی به مصایب مسیح،۴ انتقال گناه آدم و طبیعت میانجی۵ بهعنوان خدا و انسان ــ که او همه اینها را وابسته به مشیّت الهی میداند ــ آشکار است.
کالون با لوتر در مورد آموزههای بنیادینی که به رستگاری انسان مـربوط مـیشوند، توافق کامـل داشت؛ اما پس از سال ۱۵۳۶، به علت اختلاف در مورد مسئله شام خداوند از لوتر جدا شد. بهتدریج هر چه کالونـ نظام الاهیاتی خویش را بسط میداد، اختلافها درباره مسائلی مانند مجموعه رسـمی کتـابمقدس، قـضا و قدر، کلیسا، مسیح و آیینهای مقدس پدیدار میشد. هرچند چنین تفاوتهایی آیین کالونی را از آیین لوتری متمایز میسازند؛ امـا در مـقایسه با توافق اساسی این دو در مورد آموزه عادلشمردگی به وسیله ایمان اهمیت کمتری دارنـد.
- فـهرست کـامل این ارجاعات را ببینید: the labrary of Christian classic, 21:1592-1634.
- E. Doumergue, E.Lecerf
- E.g, Institutes, 3.23.2.
- Institutes, 13.۱۷٫۱٫
- Mediator
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۷۸)
باید یکی از منابع اندیشه کالون را اندیشههای فیلیپ ملانشتون، بهخصوص در کتاب مباحث کلی الاهـیات۱ (۱۵۳۱)، دانست. کالون بر ترجمه فرانسویِ آن مقدمهای نوشت (جنوا ۱۵۴۶). علاوه بر آن، اعترافنامه آگسبورگ۲ را امـضا کرد و تصور میکرد که با آن کامـلاً مـوافق است؛ هرچند ــ همانطورکه خود او در مقدمهاش بر کتاب ملانشتون اعلام کرد ــ با ملانشتون بر سر اراده آزاد و تقدیر ازلی اختلاف نظر داشت.
مارتین بوسر و کالون دوستانی صمیمی بودند و این دوستی و توافقِ نظر در آثار ایشان آشکار و مشهود اسـت. خصوصاً در ایده تقدیر ازلی میتوان تأثیر بوسر را بر او دید. کالون اندیشه بوسر را در مورد خصوصیت تعیینکنندگیِ تقدیر ازلی و همچنین نقشی که حمد و ستایش، عادلشمردگی، و انجام وظیفه در آن داشتند پذیرفت. در عین حال کالون تمایز و تفاوت بین تـقدیر ازلی و عـلم پیشین را پذیرفت، حال آنکه بوسر آن دو را یکی میدانست.۳
۲٫ ساختار الاهیاتی
چکیدهای از عقاید کالون، دورنمایی برای مطالعه مبسوطتر و مفصلتر درباره عقاید اصلی اصلاحگران به دست میدهد:
حکمت حقیقی عبارت است از شناخت خدا و خـودمان. و تـنها در پرتو شناخت خدا میتوان به یک خودشناسی حقیقی دست یافت. خداوند خود را در دو کشف [وحی] شناسانده است: بهعنوان خالق از طریق جهان مادی؛ و بهعنوان منجی۴ ــ یعنی شناختی از خدا که نجاتدهنده اسـت ــ تـنها از طریق کتابمقدس. کتابمقدس مسیح را میشناساند، میانجی یگانه که رستگاری به وسیله او حاصل میشود. رستگاری از طریق عمل پنهانی روحالقدس و ایمان به دست میآید. ایمان لازم و ضروری است؛
- Loci Communes؛ نام کامل این کـتاب Loci Communes Rerum Theologicarum (Commonplaces of Theology) اسـت؛ ایـن اثر در سال ۱۵۲۱ منتشر شده اسـت کـه در ایـن مقاله به اشتباه، احتمالاً تایپی، ۱۵۳۱ گفته شده است.”Melanchthon”, Microsoft® Encarta® ۲۰۰۸ [DVD]. م
- Confession of Ausburg؛ ملانشتون مؤلف این اعترافنامه بود. تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی (ترجمه روبرت آسـریان، تـهران: نـشر و پژوهش فروزان روز، ۱۳۸۰)، ص۲۶۴٫ م
- Institutes, ۳٫۲۱٫۵٫
- Redeemer
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۷۹)
زیرا با سقوط [هبوطِ] آدم، همه انـسانها تـحت مصیبت گناه و محکومیت الهی قرار گرفتند. رستگاریْ ناشی از رحمت خداوند است؛ این رحمت کسانی را دربرمیگیرد که خداوند از ازل و در اراده غیر قابل درکشـ، آنـان را بـرای دریافت آن [رحمت] انتخاب کرده است. سایرین به حق و از روی انصاف از دایـره فیض نجاتبخشِ او بیرون هستند و از آثار و نتایج گناه خویش رنج میبرند.
عادلشمردگی تنها به وسیله ایمان محقق میشود؛ امـا مـا بـه علت کاهلی و جهالتمان به کمکهای بیرونیای مانند موعظه انجیل در کلیسا و اجـرای آیـینهای مقدسِ تعمید و شام خداوند نیازمندیم.
کلیسا هم نامرئی است و هم مرئی: کلیسای نامرئی از کسانی تشکیل شـده اسـت که بـا اعتراف، زندگی شایان تقلید و شرکت در آیینهای مقدس، اعتقاد خویش به خدا و مـسیح را اظـهار مـیکنند. کلیسای مرئی این نشانهها را دارد: موعظه کردن و شنیدن انجیل، و اجرای آیینهای مقدس.
قدرت مطلقِ خداوند
کتـاب مـبادی دیـن مسیحی با این جمله آغاز میشود: «تقریباً تمام حکمتی که ما داریم، یعنی حکمت حـقیقی و واقـعی، از دو قسمت تشکیل شده است: شناخت خدا و شناخت خودمان».۱ تمامیِ ساختار الاهیاتی کالون درصدد ارائه تـمام روابـط بـین انسان و خداست. همانطور که لوتر پیش از وی گفته بود، او نیز اعلام کرد که «نفس وجود ما چیزی جـز ادامـه حیات در یک خدا نیست».۲ کالون ــ به علت اعتقاد راسخ خویش یا بهعلت اینکه مـیخواسته دغـدغههای لوتـر در مورد انسان را از بین برده باشد ــ از نظریه لوتر در باب بخشش رایگان خداوند فراتر رفت و به ایـده قـدرت مطلقه خداوند رسید؛ خداوند همه کاره است، هم در نظام غایات و هم در نـظام وسـایل و ابـزار؛ همه چیز در جهت جلال خداوند است. این ایده بر دیدگاه او درباره تحقیق و پرسش عقلانی و مـنطقی از طـبیعت خـداوند سایه انداخته است. از نظر کالون سؤال «خدا چیست؟»۳
- Institutes, 1.1.1
- Ibid.
- “Quist est Deus?”
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸۰)
سؤالی عبث و حتی وقیحانه و گستاخانه اسـت؛ زیـرا «ذات خداوند غیر قابل فهم است؛ بنابراین الوهیت او بسیار بالاتر از فهم و درک بشر است».۱
کالون درباره خدا در چارچوب اراده مـتعالی او مـیاندیشد؛ ارادهای که قانون مسلم و قطعی و «…تنها علت حقیقی همه چیز»۲ است. تمام اوامـر و مـشیّتهای الهی ــ که همه چیز به وسیله آنها منظم و بـسامان اسـت ــ از آن اراده نـاشی میشوند: خداوند «آنچه را میخواهد انجام دهد، امـر کرده اسـت و اکنون با قدرت خویش آنچه را امر کرده است اجرا میکند».۳ این مشیّت نباید مـورد پرسـش واقع شود. کالون میگوید: «اراده خداوند بـالاترین قـانون درستکاری و عـدالت اسـت؛ هـرچه او اراده کند، به علت همین حقیقت که خـدا آن را اراده کرده اسـت، باید درستکارانه و عادلانه به شمار آید. بنابراین هرگاه کسی بپرسد چرا خـداوند چـنین کرد، ما باید پاسخ بدهیم: زیرا آنـ را اراده کرده بود».۴
نظر کالون در مورد خـدا بـا نظر او درباره کتابمقدس نیز مـرتبط اسـت؛ بنا بر عقیده کالون هیچ کس نمیتواند به شناخت خدا دست یابد مگر اینکه بـه وسـیله کتابمقدس تعلیم یافته باشد.۵ کتـابمقدس بـاید بـا ایمان و در پرتو روشـنگری روحـالقدس خوانده شود؛ به عـبارت دیـگر، «کتابمقدس تنها زمانی برای کسب شناختی از خدا ــ شناختی که موجب نجات است ــ کافی خـواهد بـود که دقیقاً مبتنی بر تشویق و ترغیب درونـی روحـالقدس باشد».۶
تـباهی انـسان
زمـانی که انسان از طریق کتـابمقدس به خدا مینگرد، قدرت مطلقه او را مییابد و زمانی که از طریق کتابمقدس به خودش مینگرد، تباهی و فساد کامـل خـویش را میبیند. کتابمقدس موقعیت انسان را در داستان هـبوط بـه تـصویر مـیکشد: جـایی که
- Institutes, 1.5.1.
- Ibid, 1.17.1.
- Ibid, 1.16.8.
- Ibid, 3.23.2.
- Ibid, 1.6.2.
- Ibid, 1.8.13.
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸۱)
صورت خدا در انـسان بـهطور کامل ویران نشده بود؛ «… اما آن [تصویر خدا] به حدی ویران شده بود که آنچه باقی مانده بـود، بـیاندازه بـیقواره و بدشکل بود».۱
مراد کالون از فساد و تباهی کامل انـسان، نـاتوانی کـامل او از ایـجاد و یـا حـفظ رابطهای درخور با خداوند، تنها به وسیله اعمال خودش، است. کالون بر سامانداشتن و قاعدهمندیِ رستگاری و بر وابستگی کامل انسان به خدا در عادلشمرده شدن، تأکید میکند. زمانی که کالون در کتاب مـبادی۲ برای لحظهای به آن دسته از علایق انسان که متعلق به زندگی این جهانی هستند، مانند اندیشههای سیاسی، مهارتهای فنی، فلسفه و علوم انسانی، توجه میکند بیدرنگ میپذیرد که انسان میتواند کارهای شگفتانگیز بـسیاری انـجام دهد.
هرچند اراده انسان محدود به بندگی گناه است؛ اما اگر کسی بپرسد: «آیا انسان مجبور به انجام گناه است؟» کالون پاسخ میدهد که اگر انسان مرتکب گناه شود، آن را داوطلبانه و از روی اختیار انـجام داده اسـت؛ [زیرا هرچند] انسان گرایشی قوی به گناه دارد؛ اما مجبور به انجام آن نیست.۳ او همچنین چیزهایی که به نظر میرسد اراده آزاد انسان را انکار میکنند کنار مـیگذارد. بـنا بر نظر کالون، اراده انسان از بـین نـرفته است، اما او به تنهایی نمیتواند ایمان را اراده کند؛ «… اراده آزاد برای قادر ساختن انسان به انجام کارهای نیک کافی نیست؛ مگر اینکه انسان توسط فیض الهی یـاری شـود».۴ اشاره این اصلاحگر بـه ایـن مطلب است که خداوند، با عمل خود، موجب عادلشمردگی است نه انسانْ با عمل خودش. به واسطه عادلشمردگیْ فرد گناهکار پذیرفته میشود، هرچند او یک گناهکار است ــ زیرا انسان به ناچار و الزامـاً گـناهکار است.
ایمان به مسیح
انسان در وضعیت گناهآلود خویش نیازمند رابطهای نجاتدهنده با خداوند است. او این رابطه را در مسیح، یگانه میانجی، کسب میکند؛ اما انسان خودْ حرکت به سمت اتحاد
- Ibid, ۱٫۱۵٫۴٫
- Ibid, 2.2.13.
- Ibid, 2.3.5.
- Ibid, 2.2.6.
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸۲)
با مـسیح را آغـاز نمیکند؛ «ایـمان کار اصلی روحالقدس است»؛۱ ایمان «یک شناخت قطعی و راسخ از خیرخواهی خداوند نسبت به ماست که مبتنی بر درستی و حـقیقت داشتن وعدهای است که، به رایگان، در مسیح داده شده است. وعدهای که هم بـر اذهـان مـا مکشوف است و هم به وسیله روحالقدس در قلبهای ما نهفته شده است».۲ با این حال، حتی ایمان نـیز بـنفسه نه ارزش دارد و نه قدرت؛ کالون چنین توضیح میدهد: «ایمان موجب عادلشمردگی میشود، نه بـه ایـن عـلت که ایمان به سبب ارزشِ خودْ ما را شایسته درستکار بودن میکند؛ بلکه ایمان وسیلهای است کهـ ما با آن درستکاری مسیح را، به رایگان، دریافت میکنیم».۳ در اینجا کالون، مجدداً بر قدرت مـطلق خداوند تأکید میکند و بـه مـوازات آن بر این مطلب نیز تأکید میکند که انسان بنفسه نمیتواند هیچ کاری برای کسب رستگاری انجام دهد.
ایمانی که انسان از روحالقدس دریافت میکند، او را با مسیح متحد میسازد و این اتحاد و یکیشدن پیششرطی است که بـه وسیله آن «… اساساً، ما فیض و رحمتی دوگانه دریافت میکنیم: یکی، آشتی با خدا از طریق بیگناهی مسیح ــ احتمالاً ما در بهشت در عوض قاضی و داور، پدری رحیم و مهربان خواهیم داشت ــ و دیگری تقدیس به وسیله روح مـسیح که بـه سبب آن میتوانیم بیگناهی و خلوص زندگی را بسط دهیم».۴ هدیه اول را کالون عادلشمردگی یا عدالت۵ مینامد و دومی را تولد مجدد و یا تقدیس.۶
به واسطه تولد مجدد، مسیح خدای زنده انسان میشود و انسان با بـدن مـسیح پیوند مییابد. پیامد و نتیجه این اتحاد و یکیشدن این است که انسان به وسیله روح مسیح زندگی میکند؛ دیگر زندگیِ او به دور از خدا نیست؛ زندگی مسیحی «… عبارت است از ریاضت جسم و تن ما و انـسانهای پیـشین، به علاوه حیاتبخشی روح(القدس)».۷
- Ibid, 3.1.4.
- Ibid, 3.2.7.
- Ibid, 3.18.8.
- Ibid, 3.11.1.
- justification or righteousness
- regeneration or sanctification
- Institutes, 3.3.5.
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸۳)
از نظر کالون ایده عادلشمردگی «محور اصلیای است که دین بر مدار آن میگردد».۱ او به عادلشمردگی در شکل و هیئت یک محاکمه مینگرد که اگر متهم شاهدی برای تأیید درستکاری خـویش بـیاورد آزاد شـده «یا عادلشمرده میشود». «ما گـناهکار هـستیم و بـنابراین شایسته محکومیت؛ اما به علت اتحاد و یکیشدن با مسیح از طریق ایمان، عدالت مسیح را همراه با او دریافت میکنیم».۲ ما عادل نمیشویم؛ بـلکه صـرفاً بـا عدالت مسیح پوشانده میشویم. خداوند در حالی که ما را در مـسیح مـیبیند، یا به بیان دقیقتر در حالی که عدالت مسیح را میبیند، به «عادلشمردگی» حکم میکند. این عمل قضایی دارای دو بخش است: بخشش گـناهانِ [فـرد گـنهکار] و نسبت دادنِ عدالت مسیح [به او].۳ این دو بخشْ پیدرپی نیستند بـلکه تا حدودی شبیه به دو جنبه یک فعل هستند؛ هرچند در عادلشمردگی بیش از یک فعل انجام میشود؛ زیرا اگر عـادلشمردگی یـک فـعل بود، کارهای خوب فرد گناهکاری که یک بار عادلشمرده شده اسـت، مـجدداً موجب محکومیت او میشد؛ چراکه تمام اعمال انسانْ آلوده به گناه است. بنابراین خداوند نه تنها فرد گـناهکار را عـادل مـیشمرد؛ بلکه فرد عادلشمرده شده را در تمام اعمالش نیز عادل میشمرد تا آن اعمال بـهعنوان گـناه بـه آن فرد نسبت داده نشوند. نظریه عادلشمردگی کالون چنین است.۴
تقدیر ازلی
نظریه کالون در مورد تقدیر دوگانه انتخابشدگی یـا مـطرود بـودن، نتیجه منطق و همچنین اصول عقیدتی اوست. به علت اعتقاد او به قدرت مطلق خداوند و نـاتوانی کامـل انسان از سهیم بودن در رستگاری خویش، ایده تقدیر ازلیْ بنیاد و شالودهای است که بـرای نـظام الاهـیاتی او ضروری است. البته دلایل عملگرایانه نیز در تنظیم و تدوین این ایده نقش داشتند؛ زیرا فـرد مـؤمن و معتقد فقط زمانی از اعتماد کردن به شایستگیها و اعمال خود برای رستگاری، رها میشود که رسـتگاری بـه اراده خـداوند وابسته باشد.
- Ibid, 3.11.1.
- Ibid, 3.11.10.
- Ibid, 3.11.2.
- Ibid, 3.17.5.
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸۴)
علاوه بر این، چنین ایدهای برای کلیساشناسی کالون نیز لازم است. کالون میگوید: «ما به تـقدیر ازلی ــ [یـعنی] مشیّت ازلیای که خداوند به وسیله آن، با خودش، آنچه را که اراده کرده است برای هر انـسان پیـش بـیاید، معین میکند ــ معتقدیم؛ زیرا تمام انسانها در شرایط و موقعیت یکسانی خلق نمیشوند؛ بلکه برای عدهای حـیات ابـدی مـقدّر شده است و برای عدهای لعنت و نفرین ابدی».۱ این مشیّت چنان مسلم و قـطعی اسـت که از علم پیشین الهی مستقل است و به طریق اولی کسی نمیتواند مانع تحقق آن شود.
فیض الهی مقاومتناپذیر اسـت. هـمانطور که فرد گناهآلود، ضرورتاً شر را اراده میکند، [اراده] فرد برگزیده یا عادلشمرده شده نیز ضـرورتاً بـا خواستها و علایق خداوند مطابقت دارد.
کالون در شرح رساله آگـوستین، دربـاره فـساد، فیض و اختیار،۲ میگوید: «… این فیض است که هـم انـتخاب و هم اراده را در قلب شکل میدهد. بنابراین هر کار نیکی که در پی این اراده میآید، میوه و اثر فـیض اسـت و قلب اراده دیگری غیر از اراده فیض نـدارد که از آن اطـاعت کند».۳
کالون خـود را مـلزم بـه تأیید ایده راندهشدگی۴ میداند. این مـطلب او را مـیترساند؛ اما با منطق و صراحتی خللناپذیر بر این مطلب پا میفشرد که تقدیر راندهشدگی غـیر قـابل درک اما مسلماً عادلانه است. فرد رانـدهشده عادلانه محکوم شده اسـت.۵ عـلت اصلی تأکید کالون بر ایـن تـقدیر ترسناک، روشن ساختن این مطلب است که جلال خداوند در همان رازی است که خداوند در آن نـهفته اسـت.
کلیسا و آیینهای مقدس
انسان بـه عـلت جـهالت و کاهلی خویش بـه کمـکهای بیرونی محتاج است تـا بـتواند ایمانی که به او هدیه شده است را استمرار ببخشد و تثبیت کند. بنابراین کالون اظهار
- Ibid, 3.21.5.
- De correptione et gratia ad Valentinum, Patrologia latina, ۴۴: ۹۳۵,۹۳۶,۹۴۳٫
- Institutes, 2.3.13.
- reprobation
- Institutes, 3.21.7.
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸۵)
میکند که خداوند مـنطبق بـا این ضعف و ناتوانی، کلیسا و دو آیین مـقدسِ تـعمید و عشای ربـانی را ایـجاد کرد. کلیـسا ــ که کالون آن را به تـبعیت از قدیس سیپریان «مادر» مینامد۱ ــ نهادی است که از جانب خدا بنیان نهاده شده است و به همین دلیـل [التـزام به آن] ضروری است و نجاتی خـارج از آن وجـود نـدارد: «… بـه دور از آغـوش او [کلیسا] کسی نـمیتواند بـه نجات یا بخششی برای گناهان امید داشته باشد».۲
کلیسا هم مرئی است و هم نامرئی: در جنبه مـرئی آنـ، امـت مسیحی قرار دارد؛ اما کلیسای نامرئی دربرگیرنده تـمام بـرگزیدگان خـداوند اسـت و بـا عـشای ربانی پارسایان و همچنین با بدن مسیح برابر است. از آنجا که کلیسای مرئیْ افراد راندهشده را نیز دربردارد، گستردهتر از بدن مسیح است. البته این سخن به این نتیجه مـنتهی نمیشود که دو کلیسا وجود دارد؛ بلکه یک کلیسا با دو جنبه وجود دارد: کلیسا تا جایی که موضوع و متعلق ایمان است یا تا حدی که خدا آن را میبیند، نامرئی است و در جایی که موضوع و متعلق تجربه است و بـر انـسانها ظاهر میشود، مرئی است.۳
همچنانکه لوتر پیش از وی در اعترافنامه آگسبورگ گفته بود،۴ کالون نیز برای حکم کردن به وجود کلیسای حقیقی دو معیار عینی ارائه میدهد: «هرگاه دیدیم که کلام خداوند خالصانه وعظ و شـنیده مـیشود و آیینهای مقدس بر اساس سنت مسیح اجرا میشوند، بی هیچ شک کلیسای خداوند وجود دارد».۵
کالون آیین مقدس را چنین تعریف میکند: «نشانهای بیرونی که خـداوند بـه وسیله آن بر دلهای ما مـُهرِ وعـده "اراده خوب خویش نسبت به ما" را میزند تا بدین وسیله ضعف ایمان ما را جبران کند؛ آیین مقدس شاهدی از فیض و رحمت الهی نسبت به ما اسـت که بـا نشانهای بیرونی و ظاهری تـأیید شـده است، به همراه تأیید متقابل پرهیزکاری ما نسبت به او».۶ در نظر کالون، آیینهای مقدس دربردارنده فیض و یا عطاکننده آن
- De catholicae ecclesiae unitate 6; Corpus scriptorum ecclesiasticorum latinorum 3.1.214.
- Institutes, 4.1.4.
- Ibid, 4.1.7.
- art. 7.
- Institutes, ۴٫۱٫۹٫
- Ibid, ۴٫۱۴٫۱٫
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸۶)
نیستند، بلکه آینهای از حقیقتی هستند که نماد و سمبل آن میباشند. این حقیقت ــ که به وسـیله مـسیح وعده داده شده و اثرگذار شده است ــ همزمان با دریافت نمادهای زمینیِ آیینهای مقدس اعطا میشود. بنابراین کالون در مورد آیین عشای ربانی میگوید: «با وجود این، اگر اکنون کسی بپرسد آیا نانْ بـدن مـسیح و شرابْ خـون اوست؟ ما باید پاسخ بدهیم که نان و شراب علائم قابل رؤیتی هستند که خدای ما، عیسی مسیح، به وسیله آنـها خون و بدن خویش را بین ما تقسیم میکند». کالون در ادامه میگوید: «آن حقیقتْ یـک راز روحـانی اسـت که قابل رؤیت با چشم نیست و فهم بشر آن را درک نمیکند. بنابراین، به علت ضعف ما، به وسیله نـشانههای مـرئی نشان داده میشود. البته در چنین روشی این نشانهها، تمثال و نشانه صرف نیستند؛ بلکه بـه حـقیقت و جـوهره و اساس خود میپیوندند».۱
بنابراین، آثار آیینهای مقدس به سبب وعده مسیح اعطا میشوند، به وسـیله ایمان دریافت میشوند، فقط افراد برگزیده آنها را دریافت میکنند، و با نشانههای بیرونیْ آشـکار و قطعی میشوند. این آثـار مـوجب یکیشدن فرد با مسیح میشوند و فرد از مسیح تمام چیزهایی را که او با مرگ و رستاخیزش کسب کرده است دریافت میکند. این امتیازات و منافع چیستند؟ کالون میگوید: «تعمید به ما اثبات میکند که پاک و شسته شدهایم؛ شام عشای ربانی اثـبات میکند که نجات یافتهایم».۲ بهطور خلاصه «… نجات، عدالت، تقدیس و حیات ابدی».۳
۳٫ تحولات تاریخی
بدون شک آیین کالونی بهعنوان یک نظام اعتقادی نه تنها به ساختار یک نظام کلیسایی (که معمولاً نظام پرسبیتری [مـشایخی] خـوانده میشود) تبدیل شد، بلکه روش خاصی از زندگی را نیز به وجود آورد ــ دوره حکمرانی او بر شهر ژنو نمونهای از این روش است. در روند این بسط، آیین کالونی دستخوش تغییر و تعدیلهای ساختاری و عقیدتی قرار گرفت.
- Short Treatise on the Lord’s Supper, 2. Lirary of Christian Classics, ۲۲, ۱۴۷٫
- Treatise, 4.14.22.
- Ibid, 4.17.11.
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸۷)
مناقشات الاهـیاتی
اولیـن شکاف در نظم و انضباط الاهیات کالونی در هلند۱ اتفاق افتاد. هلند پس از جنگ موفقیتآمیز ویلیام اهل اورانژ۲ (که در سال ۱۵۷۳ خود را کالونی اعلام کرد) علیه فیلیپ دوم، یکپارچه کالونی شد؛ اما انضباط شدیدی که آیین کـالونی مـطالبه میکرد موجب عکسالعمل شد. جانشین کالون، تئودور بزا، عقیدهای را که به سوپرالاپساریانیسم۳ [برگزیدگی پیش از هبوط] شناخته میشود، به ایده تقدیرازلی افزود؛ در این عقیده، مشیّتِ برگزیدگی پیش از سقوط انسان قرار دارد؛ بهطوری که وضـعیت سـقوطکرده انـسان جزئی از برنامه ازلی خداوند است. دیـرک کورنـهرت،۴ الاهـیدان هلندی،۵ عقیده بزا را با ایده تقدیر مشروط یا اینفرالاپساریانیسم۶ [برگزیدگی پس از هبوط] زیر سؤال برد. در این ایده، تقدیر الهی جانشین سقوط مـیشود و پس از آن قـرار دارد؛ نـه اینکه پیش از آن باشد یا آن را معین کند. از نظر کالونـیهای راسـتکیشِ معتقدِ هلند، این ایده که با نظر بزا متفاوت بود، بدعتآمیز تلقی میشد. آنان ژاکوب آرمینیوس (هرماندسون)،۷ که مدتی شاگرد بـزا بـود، را در سـال ۱۵۸۹ دعوت کردند تا نظرات کورنهرت و اینفرالاپساریانیها را رد و ابطال کند؛ اما آرمـینیوس در حین مطالعه مسائل فهمید که نمیتواند از نظر راستکیشان دفاع کند و در عوض نظری متفاوت با سوپرالاپساریانیسم و اینفرالاپساریانیسم ارائه کرد.
آرمینیوس مورد حـمله فـرانسیسکوس خـوماروس،۸ یک سوپرالاپساریانیست متعصب، قرار گرفت و مجبور شد که از خود در مقابل اتهامات پلاگـیوسی۹ و
- Holland؛ هـرچند کشور هلند (Netherlands) نیز غالباً هلند نامیده میشود؛ اما هلند منطقهای است که در شمال غربی کشور هـلند امـروزی واقـع شده است”The Netherlands.” Microsoft® Encarta® ۲۰۰۸ [DVD] . م
- William of Orange
- Supralapsarianism
- Dirk Coornhert
- Dutch Theologian
- Infralapsarianism
- Jacobe Arminius (Hermandszoon)
- Franciscus Gomarus
- Pelagianism؛ پیروان پلاگیوس. او معتقد به اراده آزاد بشر بود و میگفت انسانها با اعـمال و تـلاش خـود، بدون نیاز ضروری به فیض، میتوانند به رستگاری و نجات دست یابند. او عقیده گناه مـوروثی (جـبلی) را نـیز مردود میدانست. م
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸۸)
سوکینی۱ بودن دفاع کند. در سال ۱۶۱۰ پیروان آرمینیوس اعتراضنامهای به دولت دادند که در آن خواستار مـحافظت دولت از آنـها در مقابل کالونیهای راستکیش شده بودند. در این اعتراضنامه، رمونسترانتها۲ (پیروان آرمینیوس) پنج نظریه دربـاره دیـدگاه خـویش نسبت به تقدیر ازلی ارائه کرده بودند.۳ مقامات دولتی یک شورای کلیسایی ملی در شهر دورت۴ تشکیل دادند. ایـن شـورا از ۱۳ نوامبر ۱۶۱۸ تا ۹ می ۱۶۱۹، ۱۵۴ جلسه رسمی برگزار کرد. در این شورا علاوه بر الاهیدانان هلندی، نـمایندگانی از سـوئیس، آلمـان، اسکاتلند و انگلستان نیز شرکت کرده بودند. این شورا که صورتِ یک شورای جهانی را برای کلیسای اصلاحشده پیـدا کرده بـود، علیه رمونسترانتها حکم کرد. شورا مصوبات خود را ــ که دیدگاه راستکیشی را درباره تقدیر ازلی تأیید مـیکرد ــ در ۹۳ اصـل که بـه پنج فصل تقسیم شده بود بیان کرد. این پنج فصل مطابق پنج نظریهای بودند که آرمینیوسیها در عـریضه خـویش بـیان کرده بودند. پنج اصلی که شورا مطرح کرد عبارتاند از: ۱٫ برگزیدگی بیقید و شرط؛ ۲٫ فـدیه مـحدود، یعنی عیسی مرد تا تنها برگزیدگان را نجات دهد (نه همه را)؛ ۳٫ انحطاط و تباهی کامل بشر؛ ۴٫ مقاومتناپذیری فـیض؛ ۵٫ ثـبات قدم نیکان.۵
- Socinianism؛ پیروان لایلیوس و فائوستوس سوکینوس، الاهیدانان ایتالیایی که ایمان به خـدا را تـبلیغ میکردند؛ اما سایر عقاید مسیحی مانند تـثلیث و الوهـیت مـسیح را انکار میکردند. م
- Remonstront(s)
- الف) خدا بر آن شده است تـا تـوسط عیسی مسیح تمام کسانی را که توسط فیض روحالقدس به او ایمان میآورند و تا آخـر ایـمان خود را به او حفظ میکنند نـجات بـخشد. ب) عیسی مـسیح بـا مـرگ خود بر صلیب، امکان برخوردار شـدن از عـطیه آمرزش گناهان را برای همگان فراهم ساخت؛ اما تنها ایمانداران از این عطیه بـرخوردار مـیشوند. ج) انسانِ سقوطکردهْ به خودی خود و بـه تنهایی نمیتواند عملی انـجام دهـد که حقیقتاً نیکو باشد. وی نـیاز دارد تـا از خدا، در مسیح و به واسطه روحالقدس تولد دوباره یابد تا بتواند آنچه حقیقتاً نـیکوست انـجام دهد. د) اگر فیض خدا از ابـتدا در مـا عـمل نکند، ما را بـیدار نـسازد، همراه ما نباشد و بـا مـا همکاری نکند، ما نمیتوانیم هیچ عمل نیکویی انجام دهیم؛ اما این فیض مقاومتناپذیر نـیست. هــ) فیض خدا ایمانداران حقیقی را قادر مـیسازد تـا به انـتها نـجات خـود را حفظ کنند و رستگار شـوند؛ اما اینکه آیا ممکن است که سهلانگاری و مسامحه از سوی فرد ایماندار، باعث شود که وی این فـیض را از دسـت بدهد چندان روشن نیست. تونی لیـن، تـاریخ تـفکر مـسیحی، ص۲ـ۳۰۱. م
- Dort (Dordercht)
- Text in P. Schaff, The Creeds of Christendom (1877) 3,550–۵۸۰٫
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸۹)
الاهـیات مبتنی بر عـهد۱
دشـواریهای دیگری نیز برای عقاید کالونی پدید آمد؛ این دشواریها و مشکلات بیشتر در مورد کلیسای مرئی و نامرئی، مـقاومتناپذیر بـودن فـیض و دولت مدنیِ خودکامه بودند، دولت خودکامهای که وظیفه دینی آن «پاس داشـتن و حـفاظت کردن از پرسـتش ظـاهری خـداوند بـود تا از عقیده بینقص و متین تقوا و موقعیت کلیسا دفاع کند».۲ یکی از حرکتهای جدیدی که آموزههای کالون را برای یافتن راهحل برای چیزی که شبیه سختگیری لاینحل به نظر میرسید، تغییر داد «الاهیات مـبتنی بر عهدِ» آیین پیوریتن۳ بود. آیین پیوریتن ابتدا در میانه قرن ۱۶، به صورت اعتراضی به لباس تعیینشده برای کشیشان و سنتهای مربوط به نماز در کلیسای انگلستان پدیدار شد. این حرکت در الاهیات اسـاساً کالونـی بود؛ اما هسته اصلی آن را نوعی تقوا و پرهیزکاری تشکیل میداد. از آنجا که پیوریتنها به رابطه صحیح انسان با خدا بهعنوان روش زندگی میپرداختند و در عین حال تقدیر ازلی خداوند را نیز تعیینکننده همه چیز مـیدانستند، ایـده الاهیات مبتنی بر عهد را بسط و پرورش دادند. آنها پی بردند که تمام تاریخِ رستگاریْ رشتهای از پیمانها و عهدها بین انسان و خدا بوده است و حتی دولت که از کلیسا حمایت مـیکند نـیز یک عهد دارد.
اهمیت این پیـمانها آن اسـت که در حالی که از نظر الاهیاتی قدرت مطلق خداوند را اثبات میکنند، مطلق بودن قدرت خداوند را نسبت به توانایی انسان برای عمل کردن به آن، انعطافپذیر میکنند. وظیفه انـسان عـمل کردن به عهد خود بـا خـداوند است. درخواستهای خداوند، درست مثل قراردادهای حقوقی و تجاری امروزه، معقول و در حد توان انسان هستند.
بنابراین خدایِ تقدیر ازلی و محکومیت مقاومتناپذیرِ کالون به خدای پیوریتن ــ که میتوان با زندگی درستکارانه او را خدمت کرد و او نیز کسانی را که چـنین زنـدگی کنند از برگزیدگان به حساب میآورد ــ تبدیل شد. بر این اساس، آیین پیوریتنی حد وسطِ پروتستان راستکیشی و لیبرال به حساب میآید؛ حد وسطِ اختیارباوری و عقلباوری؛ حد وسطِ فرمانروایی خدا و فرمانروایی انـسان.
- Covenant theology
- Institutes, 4.20.2.
- Puritanism
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۹۰)
۴٫ گـسترش جغرافیایی
اولیـن موفقیتِ آیین کالونی در ژنو حاصل شد؛ تحت رهبری کالون (از ۱۵۴۱ تا ۱۵۶۴) این شهر به کاملترین نمونه از اجتماعی تـبدیل شد که در یک جامعه کاملِ کالونی به هم پیوسته بودند. چه در امـور شـهری و چـه در امور کلیسایی، ژنو را برگزیدگان۱ اداره میکردند.
حکومت کلیسا
کالون بر اساس نظرش درباره کتاب مقدس (افسسیان، ۴: ۱۱؛ رومیان، ۱۲: ۷؛ اول قـرنتیان، ۱۲: ۲۸) و نـیز بر اساس رسم و شیوه کلیسای اولیه، در کتاب فرمانهای کلیسایی۲ اعلام کرد: «چهار مـقام وجـود دارنـد که خدای ما [مسیح] آنها را برای اداره کلیسای خویش بنیان گذاشت: اول، کشیشان؛۳ دوم، عالمان؛۴ بعد مشایخ و چـهارم شماسان».۵ کشیشان موعظه میکردند و آیینهای مقدس را اجرا میکردند. عالمان وظیفه آموزش را بر عـهده داشتند ــ که در پرتو تـشویق و تـرغیب آیین کالونی، موجب شکوفایی مدارس و دانشگاهها شد. مشایخ در اجرای نظم شرکت داشتند؛ و شماسان از بیماران و مستمندان نگهداری میکردند.
انجمن کشیشان۶ ــ که از کشیشان و غیر روحانیان تشکیل میشد ــ مسئول حیات دینیِ جمعی ِشهر بـود. در زمان رهبری کالون، این انجمن در درجه اول به محکمه امور اخلاقی تبدیل شد. در مواقع نیاز، تصمیمات انجمن توسط شورای شهر ژنو ــ که وظیفهاش فقط ارتقای نظم اجتماعی نبود، بلکه تعالی کلیسای اصـلاحشده را نـیز وظیفه خود میدانست ــ عملی میشد. ژنو، تحت رهبری کالون، نه تنها به نمونهای تبدیل شد که کالونیها به آن بهعنوان یک آرمان مینگریستند، بلکه پناهگاهی برای پناهندگان
- the elect
- Ecclesiastical Ordinances
- pastors
- doctors
- Library of Christian Classics 22:۵۸.
- The Consistory
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۹۱)
پروتستان نیز بـود و از طـریق همین پناهندگان بود که اندیشههای کالون بهطور گسترده و تا دور دست منتشر شد.
نویسنده در ادامه مقاله، روند گسترش آیین کالونی در سوئیس، آلمان، فرانسه، کشور هلند، اسکاتلند، انگلستان و امریکای شمالی را بـیان مـیکند که از ترجمه آن صرفنظر کردیم؛ زیرا هدف از ترجمه این مقاله عرضه گزارشی از اندیشههای الاهیاتی کالون و سیر تاریخیِ آیین کالونی است و بررسی گسترش جغرافیایی برای رسیدن به این مقصود ضروری نـیست.
تـأثیرات آیـین کالونی
ماکس وبر، جامعهشناس آلمـانی، در اثـر کـلاسیک خود، اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری،۱ (۱۹۰۲) آیین کالونی را عاملی بنیادی و مهم در پیدایش جهان مدرن دانست. وبر میگوید تأکید آیین کالونی بر برگزیدگیِ الاهـی مـوجب پیـدایش فرهنگ «ریاضتکشی دنیوی» شد که در آن، کالونیها امید داشـتند تـا از طریق فعالیت و کارهای دنیایی، ثمرات برگزیدگیشان را نشان دهند.۲ عرفیشدنِ۳ این گرایشها تأثیری عمیق در ظهور سرمایهداری مدرن داشت؛ چنانکه کـشورهایی کـه تـأثیر اندیشههای کالونی در آنها قویتر بود، به پیشروان صنعت، بانکداری و اقـتصاد مدرن تبدیل شدند. بحث
- The Protestant Ethic and the Spirit of Capitalism
- از آنجا که طبق آیین کالونی، نجاتیافتگان را تقدیر الاهی معین میکند، انسانها قادر به آگـاهی از رسـتگاری یـا عذاب ابدی خویش نیستند. این مطلب تحملناپذیر است؛ لذا پیروان کالون تـلاش مـیکنند تا علائم گزینش خود را در همین جهان بجویند. برای رهایی از عذابهای روحی و ترس ناشی از این اعتقاد دو نـوع تـوصیه کـشیشی شکل گرفت: از یک سو، باید خود را برگزیده شمرد، هر نوع تردیدی در ایـن بـاره مـیبایست بهعنوان وسوسهای شیطانی کنار گذاشته شود؛ از سوی دیگر، برای رسیدن به اعتماد به نـفس، کـار خـستگیناپذیر در یک شغل، بهترین وسیله است. کار و تنها کار است که تردید مذهبی را میزداید و یـقین بـه رحمتِ حق را در مؤمن به وجود میآورد. به همین علت است که برخی از فـرقههای کـالونی، بـه عقیده ماکس وبر، به این نتیجه رسیدند که پیشرفت دنیوی و احتمالاً پیشرفت اقتصادی را دلیـل و نـشانهای برای گزینش خود در نزد خدا بدانند. ریمون آرون، مراحل اساسی سیر اندیشه در جـامعهشناسی (تـرجمه بـاقر پرهام، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۸۲)، ص ۱۱-۶۰۹٫ م
- secularization
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۹۲)
درباره این «تز وبر»۱ بر بیشتر کـتابهای تـاریخی قرن بیستم حاکم بود. این نظریه مدافعان و منتقدان قدرتمندی داشت که دربـاره نـقاط قـوت و ضعف نظریه وبر ــ که ژن مدرنیته را در آیین کالونی میشناساند ــ بحث میکردند. اخیراً محققان نشان دادهاند کـه نـگرشهای سـنتی و حتی کهنه و منسوخی درباره تجارت و امور مالی نه تنها در آثار کالون بلکه در بـین پیـروان قرن هفدهمی و هجدهمی او نیز وجود داشته است. امروزه عقیده بر این است که صنعتگرایی و سرمایهداری مـدرن در تـأثیرات و تحولات گوناگونی ریشه دارند و یگانه عامل آنْ عرفیشدنِ آموزه کالون درباره نـجات انـسان نیست.
با این همه، آیین کالونی، در طـول چـهارصد سـال که از ظهورش میگذرد، بهعنوان یک هدف و جـهتگیری کـمک بسیاری به فهم رابطه انسان با خدا کرده است. شاید پیروان امروزین کـالون تـمام اصول تعالیم او را نپذیرند؛ اما در سـنت اصـلاحشده، برخی از مـبانی و اصـولی کـه او در کتاب مبادی و دیگر نوشتههایش مطرح کـرده اسـت همچنان در مباحثات ایشان درباره توانایی و ضعف انسان تکرار میشوند. این اصول شـامل ایـن موارد است: تأکید کالون بر وضـعیت پست انسان در حضور خـدای مـتعال، نگرش او در باب قدرت فیض الاهـی، و تـأکیدش بر آموزههای کتاب مقدس بهعنوان قانونی که مسیحیان باید از طریق آن به دنبال اصـلاح جـامعه باشند.
- Weber thesis
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۹۳)
کتابنامه
Calvin, John , Opera quae supersunt omnia, ed. G. Baum et al., 59 v., Corpus reformatorum ۲۹–۸۷٫
__________ , Institutes of the Christian Religion, ed. J. T. McNeill, tr. F. L. Battles, 2 v., Philadelphia, 1960.
__________ , Theological Treatises, tr. J. K. S. Reid, Philadelphia, 1954.
__________ , Concerning the Eternal Predestination of God, tr. J. K. S. Reid, London, 1961.
Baudrillart, A., Dictionnaire de théologie catholique, ed. A. Vacant, ۱۵ v., Paris 1903–۵۰; Tables générales 1951–, ۲٫۲:۱۳۹۸–۱۴۲۲, earlier bibliog.
Bouyer, L., The Spirit and Forms of Protestantism, Westminster, MD, 1956.
Congar, Y., Catholicisme, 2:421–۴۲۴٫
Dowey, E. A., The Knowledge of God in Calvin’s Theology, New York, 1952.
Forstman, J. H., Word and Spirit . . ., Stanford, 1962.
Ganoczy, A., Calvin, théologien du ministère et de l’Église, Paris, 1964.
Graham, W. F., Later Calvinism, Kirksville, MO, 1994.
Hartvelt, G. P., Verum corpus: Een studie over een centraal hoofdstuk uit de Avondmaalsleer van Calvijn, Delft, 1960.
Hunter, A. M., The Teaching of Calvin . . . (2d ed.), London, 1950.
Krusche, W., Das Wirken des Heiligen Geistes nach Calvin, Göttingen, 1957.
Mackinnon, J., Calvin and the Reformation, New York, 1962.
McNeill, J. T., The History and Character of Calvinism, New York, 1954.
Monter, E. W., Calvin’s Geneva, New York, 1967.
Neeser, M., Le Dieu de Calvin d’après l’institution de la religion chrétienne, Neuchâtel, 1956.
Niesel, W., The Theology of Calvin, tr. H. Knight, Philadelphia 1956.
Prestwich, M., (ed.), International Calvinism, Oxford, 1985.
Quinn, J. , H. F. DAVIS et al., A Catholic Dictionary of Theology, London, ۱۹۶۲–,۱:۳۱۳–۳۱۷٫
Ruland, V., ‘‘The Theology of New England Puritanism’’, Heythrop Journal, 5 ,1964.
Schnucher, R., (ed.), Calviniana, Kirksville, MO, 1988.
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۹۴)
Smiths, L., Saint Augustin dans l’oeuvre de Jean Calvin, Assen, 1957.
Sprenger, P., Das Rätsel um die Bekehrung Calvins, Neukirchen, 1960.
Steinmetz, D., Calvin in Context, New York, 1995.
Stuermann, W. E., A Critical Study of Calvin’s Concept of Faith, Tulsa, 1952.
Weber, O., Die Religion in Geschichte und Gegenwart, ۷ v. (3d ed.), Tübingen, 1957–۶۵٫
Wendel, F., Calvin . . . , tr. P. Mairet, New York, 1963.
Zeeden, E. W. and J. Marlet, Lexikon für Theologie und Kirche, ed. J. Hofer and K. Rahner, 10 v. (2d, new ed. Freiburg 1957–۶۵), ۱۹۶۶, ۲:۸۹۱–۸۹۸٫
پایان مقاله