مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

فـراز‌ و فرود مسیحیت در نگرش حکومت‌های ایران

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (از صفحه ۵ تا ۳۲)
فراز و فرود مسیحیت در نگرش حکومت های ایرا ن (۲۸ صفحه)
نویسنده : دشتی،محمد
نویسنده : امینی فر،حسن

چکیده

مسیحیت به عنوان دینی آسمانی از همان قرون اول، ظهور، در تکاپوی گسترش بود، از این‌رو، مبلغانی را به اطراف و اکناف جهان می‌فرستاد تا این دین را تبلیغ و تبشیر کنند. پر واضح است که حضور این مبلغان در سرزمین‌های بیگانه با واکنش‌ها و نگرش‌های متفاوتی همراه بود. در حوزه ایران‌، چه پیش و چه پس از اسلام، دولتمردان، مواضع مختلفی در برابر این مسئله، همراه با فراز و فرود اتخاذ داشتند. با وجود این، حضور اقلیت مسیحی در تمام اعصار، مشهود است و می‌توان دریافت که پیروان این دین، همیشه و حتی در حادترین شرایط به تبلیغ و ترویج دین خود ملتزم بوده‌اند. این امر به طور کلی ناشی از سیاست مداراگونه دولتمردان ایران بوده است. علاوه بر این، در یک نگاه تطبیقی میان دوران قبل و بعد از اسلام، مسیحیان ایران آسایش و آزادی عمل و منزلت اجتماعی بیشتری در دوره اسلامی داشتند، چراکه اسلام برای ایشان حقوق و مقررات مشخص و پایداری قرار داده بود.

کلمات کلیدی

مسیحیت، تبلیغ، حکومت‌های ایرانی و نگرش.
تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۵)


‌ ‌‌‌فـراز‌ و فرود مسیحیت در نگرش حکومت‌های ایران

حسن امینی‌فر۱ / محمد دشتی۲

چکیده

کلیدواژه‌ها:

  1. کارشناسی‌ ارشـد‌ ادیـان‌ و عـرفان تطبیقی aminifar114@yahoo.com
  2. عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(.دریافت: ۱/۵/۱۳۹۰‌ – پذیرش: ۲۰/۱۰/۱۳۹۰
تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۶)


مقدّمه

اقلیت مسیحی در ایـران و اقدامات تبلیغی آنها و از‌ طرفی، نگرش و رویه دولتمردان‌ ایرانی‌ در قبل و پس از اسلام با آنها از مـوضوعاتی است که در این نـوشتار بـه آنها پرداخته می‌شود. به طور کلی از زمان ظهور مسیحیت و شروع اقدامات تبلیغی آنها در سرزمین‌های‌ مختلف، به ویژه در ایران، حکومت‌ها و سلسله‌های زیادی بر سرزمین ایران حکومت رانده‌اند که طبیعی است بررسی تـعامل و نگرش آنها درباره وجود اقلیت مسیحی، مجالی بیشتر می‌طلبد. بر این اساس، موضوع‌ این‌ نوشتار دولت‌ها یا حکومت‌هایی است که حیطه سلطه‌شان بر تمام سرزمین ایرانِ متعارف را شامل می‌شد، چرا کـه در تـاریخ ایران حکومت‌های ملوک‌الطوایفی نیز بود. که بر بخش یا بخش‌هایی‌ از‌ این سرزمین سیطره داشتند. همچنین حضور مبشران مسیحیت در قلمرو ایران در این دوره‌ها اهمیت خاصی دارد و به همین علت کتاب‌های تاریخی صـفحاتی را بـه این موضوع اختصاص داده‌اند‌.

مسیحیت‌ در ایران قبل از اسلام

سلسله اشکانی، نخستین تقابل با مسیحیت

نخستین رویارویی ایرانیان با دین مسیح و جماعت‌های مسیحی به ابتدای ظهور مسیحت بازمی‌گردد. حضرت عـیسی( مـقارن سلطنت فرهاد‌ پنجم‌، پادشاه‌ اشکانی، در فلسطین (بیت لحم‌) متولد‌ شد‌.۱ همان‌گونه که در انجیل۲ آمده است هنگام ولادت عیسی( گروهی از روحانیون مجوس (ایرانی) به راهنمایی ستاره‌ای (براساس داده‌های علم ستاره‌شناسی‌)، بـرای‌ پرسـتش‌ عـیسی یا پادشاه یهود به اورشـلیم رفـتند. ایـن‌ مجوسان‌ در بیت‌لحم، حضرت‌مریم( و عیسی( را یافتند و پس از پیشکش هدایا، به سرزمین خویش بازگشتند۳.۴ تصویر این سه تن ایرانی‌ در‌ کلیسای‌ سنت آپولون در شهر نوورننه۵ در ایـتالیا وجـود دارد کـه‌ مسیحیان به آن احترام می‌کنند۶ عده‌ای براین باورند کـه ایـن سه تن، از اهالی آوه یا ساوه بوده‌اند‌.۷ در‌ هر‌ حال، این گزارش گویای آن است که سفر این هیئت روحانی‌ ایرانی‌ بـه زادگـاه مـسیح( مقارن تولد ایشان بوده و طبعاً آشنایی ایرانیان با آیین مـسیح کم و بیش به‌ اوایل‌ قرن‌ اول میلادی باز می‌گردد.

همچنین در زمان حیات حضرت مسیح( حواریون او‌ طبق‌ خواست‌ و دستور مـرشد بـزرگ خـویش به اطراف و اکناف دنیای آن روز سفر کرده تا به‌ سفارش‌ استاد‌ خـود بـه

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۷)


«شاگردی امت‌ها» کمر همت بسته و ملت‌ها را با آیین حضرت مسیح آشنا‌ سازند‌. نخستین حواری که بـه ایـران و ارمـنستان روآورد، تاده‌وس (طاطاوس)۸ بود که به نواحی‌ کاپادوکیه‌، واقع‌ در آسیای صغیر رفت و مـردم را بـه پیـروی از کیش نوظهور حضرت مسیح( دعوت‌ کرد‌. آن‌گاه به ارمنستان رفت و مدت‌ها در آنجا آیین مـسیحیت را تـبلیغ کـرد تا‌ اینکه‌ سرانجام‌ در حوالی شهر ماکو به شهادت رسید.۹

بعد از او حواری دیگری از حواریون دوازدهـ‌گانه‌ بـه‌ نام بارتوقیمئوس۱۰ برای تبلیغ مسیحیت به شمال ایران و ارمنستان سفر کرد‌ تا‌ ایـنکه‌ او هـم بـه سرنوشت سلف خویش دچار شد و به شهادت رسید.۱۱

همچنین در اعمال‌ رسولان‌ می‌خوانیم‌ که پس از مـصلوب شـدن عیسی( در روز پنطیکاست (پنجاه روز بعد‌ از‌ عید فصح) «پارتیان و مادیان و عیلامیان و ساکنان جزیره» در اورشلیم حـاضر بـودند و هـریک موعظه رسولان را به‌ زبان‌ خود شنیدند.۱۲ پارتیان در خراسان و مادیان در کردستان سکونت داشتند. مقصود‌ از‌ عیلام، خـوزستان امـروزی و منظور از جزیره هم‌ بین‌النهرین‌ است‌.۱۳ مورخانی نیز بر این عقیده‌اند که‌ دو‌ نـفر از رسـولان مـسیح، یعنی شمعون و یهودا۱۴ برای بشارت کلام به ایران‌ آمدند‌. یهودا (که توماس هم خوانده‌ شـده‌) انـجیل را‌ در‌ مـیان‌ پارت‌ها،۱۵مادها،۱۶پارس‌ها۱۷‌و نواحی‌ شرقی و مرکزی هند تبلیغ کرد.۱۸مورخان بعدی گـفته‌اند کـه فردی مسیحی‌ از‌ اهل فلسطین به نام ادّای۱۹‌ در اواخر قرن اول‌ میلادی‌ به اِدِسّا۲۰ و آربِل،۲۱‌ واقع‌ در شمال بین‌النهرین رفـته و در آن نـواحی به انتشار مسیحیت پرداخته است.۲۲‌میلر‌ نیز در این باره می‌نویسد‌:

از‌ سال‌ ۱۵۰قـ‌م تـا‌ ۲۲۶‌م مملکت ایران تحت تسلط‌ پارت‌ها‌ بود. در اواخـر ایـن دوران اغـلب مردم گرفتار بت‌پرستی گردیده، درختان مقدس، تـصویر خـورشید‌، ماه‌ و حتی اجداد خود را نیز پرستش‌ می‌کردند‌. دولت ایران‌ نیز‌ مانند‌ امپراطوری روم از دین‌ خـود راضـی نبود. عقاید زردشتی اکثراً از مـیان رفـته و زمینه بـرای ورود دیـن تـازه آماده‌ شده‌ بود. در همین زمان بـود کـه‌ مسیحیت‌ در‌ ایران‌ ظاهر‌ گردید. سلاطین پارت‌ [اشکانی]‌ با مبشران مسیحی نه ضـدیت مـی‌نمودند و نه به ایشان جفا می‌رساندند، بـلکه مسیحیان را آزادی زیادی‌ بخشیدند‌ و بـدین‌ طـور باعث شدند مسیحیت به سـرعت گـسترش‌ پیدا‌ کند‌.۲۳‌

البته‌ حکمت‌ در تاریخ ادیان، خود نظری مخالف با میلر در این‌باره داده اسـت او عـلل رشد مسیحیت در ایران و تبلیغ مـبلغان آن را در فـقدان مـرکزیت سیاسی دولت‌ اشـکانی، رشـد و

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۸)


تکامل فکری مردم و عـدم قـبول «توتمیزم» و «آنمیزم» و همچنین پناهنده شدن صدها عیسوی به ایران به علت نکال و عقاب امـپراتوری روم مـی‌داند.۲۴

به گواهی تاریخ، شاهنشاهان هخامنشی قـبل‌ از‌ ظـهور مسیحیت بـه مـذهب‌های بـیگانه با نظر اغماض و تـساهل می‌نگریستند و جنگ‌های مذهبی در این دوره نبود.۲۵رفتار کوروش و دیگر شاهان هخامنشی با یهود و تجدیدبنای معبد آنـان در اورشـلیم‌، از‌ جمله نمونه‌های آزادی مذهب و دین و عقیده در ایـران زمـین اسـت.۲۶ شـاهان اشـکانی نیز همان نـظر اغـماضی را که از خصایص آریایی بود‌، اعمال‌ می‌کردند و تسامح به اندازه‌ای بود‌ که‌ از نفوذ مذهب‌های بیگانه به ایـران جـلوگیری نـمی‌شد، چراکه در این دوره به علت وجود «مجلس مـَهستان» نـوعی حـکومت انـتخابی و دمـوکراسی بـرقرار بود.۲۷‌

بنابر‌ این، می‌توان گفت ترویج‌ مسیحیت‌ در ایران از دوره سلطنت پارت‌ها (اشکانیان) آغاز شد و تسامح پادشاهان این سلسله (۲۵۰ق‌م – ۲۲۶م) با فرستادگان و مبلغان مسیحی، زمینه ورود مسیحیت را به ایران فـراهم کرد، به طوری‌ که‌ در سال ۲۲۵م در بین‌النهرین و نواحی دیگر ایران بالغ بر بیست حوزه اسقفی وجود داشت.۲۸

ساسانیان و مسیحیت

در زمان ظهور ساسانیان(۲۲۶م) عیسویان مرکز تبلیغی مهمی در الرّها (اورفه‌ کنونی‌) داشتند. دولتـ‌ ایـران در جنگ‌های بزرگ با دولت روم، آنها را در نواحی دوردست کشور ایران مسکن داد.۲۹‌ پادشاهان ایران در لشگرکشی‌های خود به سوریه گاهی تمام سکنه یک‌ شهر‌ یا‌ یک ناحیه را کوچ داده، در یکی از نقاط داخلی کشور مـقیم مـی‌کردند. از آنجا که بیشتر ‌‌این‌ مهاجران عیسوی مذهب بودند، دیانت مسیح در هر گوشه‌ای از ایران اندکی رواج‌ یافت‌.۳۰‌ شاهان ساسانی ابتدا از حضور عیسوی‌ها در خاک ایـران، احـساس خطر نمی‌کردند، فقط در زمان‌ شـاپور دوم (۳۷۹-۳۰۹م) بـا امپراتور روم، کنستانتین که مذهب عیسوی اختیار کرده‌ بود، درگیری داشت، سیاست‌ ایران‌ درباره عیسوی‌ها تغییر کرد، زیرا چون دولت ایران آنها را دوستان باطنی روم می‌دانست و طـبعاً بـه اتباع نصرانی خود بـدگمان شـده و تصمیم گرفت آنان را به کلی نابود سازد تا در‌ داخل ایران طرف‌دارانی برای قیصر روم باقی نماند، از این‌رو، بر قتل‌عام ترسایان همت گماشت.۳۱

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۹)


بنابر این، شاپور فرمان داد که «شمعون» جاثلیق مدائن و سـراسر عـیسویان ایران را از دم‌ شمشیر‌ بگذرانند. بدیهی است مغان و موبدان زردشتی شاه را بر اجرای این نیت دائماً تشویق می‌کردند و ترساها را خائن و هواخواه دشمن بیگانه جلوه می‌دادند. این قتل‌عام به مدت چهل سـال ادامـه‌ داشت‌ و طـی آن فجایع خونینی به وقوع پیوست به طوری‌که تنها در مدائن یک‌بار شانزده هزار تن مسیحی را از دم تیغ گذراندند. ایـن قتل‌عام فجیع و طولانی تا سال ۳۷۹‌م پیوسته‌ ادامه داشت تا آنکه در آن وقـت شـاپور درگـذشت و آن خون‌ریزی متوقف شد.۳۲

پس از شاپور دوم، اردشیر دوم(۳۷۹-۳۸۳م) به سلطنت رسید او نیز به عیسویان‌ محبتی‌ نداشت‌، اما شاپور سوم (۳۸۳-۳۸۸مـ‌) ‌ ‌و وهـرام‌ چهارم‌ (۳۸۸-۳۹۹م) که بعد از او پادشاهی یافتند، سیاست مودت‌آمیزی با امپراتور پیش کشیدند.۳۳ یزدگرد اول (۳۹۹-۴۲۱م) نـیز بـه‌ سـبب‌ دشمنی‌ با مغان و موبدان با مسیحیان رأفت و مهربانی پیشه‌ کرد‌ و در نتیجه به سال ۴۰۹م پادشاه فـرمان آزادی عیسویان را در کشور خود صادر نمود. پس مسیحیان بار دیگر‌ برای‌ تنظیم‌ امر کلیسای آشـفته خود شورایی در مدائن تـشکیل داده و خـرابی‌ها‌ را آباد و معابد ویران را ترمیم کردند۳۴ و به همین علت نزد روحانیون زردشتی به «گنهکار» معروف شد‌.۳۵‌

ولی‌ بعدها به دلیل اینکه در شهر «هرمزاردشیر» واقع در خوزستان یک‌ نفر‌ روحانی مسیحی به نام هـاشو۳۶ با رضایت رسمی یا ضمنی اسقفی موسوم به «عبدا» آتشکده‌ زردشتیان‌ را‌ ویران کرده بود، بر سخت‌گیری‌ها افزود و آن روحانی و اسقف و بسیاری از اشخاص‌ دیگر‌ که‌ در این قضیه دخالت داشتند، دستگیر و به تیسفون فـرستاده شـدند. پس شاه به «عبدا‌» فرمان‌ داد‌ که آتشکده‌ها را مجدداً بنا کنند و چون او امتناع کرد، محکوم و اعدام شد.۳۷‌

در‌ زمان بهرام گور (۴۲۰-۴۲۲م) مسیحیان ایرانی به سبب آزار مغ‌ها به بیزانس‌ فرار‌ کردند‌، اما بهرام خـواست آنـها را برگرداند که امپراطور بیزانس موافقت نکرد، از این‌رو، جنگی‌ بی‌نتیجه‌ درگرفت. سرانجام بین آنها عهدنامه‌ای صد ساله منعقد شد که آزادی مذهب عیسویان‌ در‌ ایران‌ و مذهب زردشتی در رم، از مفاد عهدنامه بود.۳۸

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۰)


در زمان یـزدگرد دوم (۴۳۸-۴۵۹‌م) هـمان‌ سختی‌ها ادامه داشت و یزدگرد دستور داد که ارمنیان ارمنستان باید از آیین‌ مزدیسنا‌ پیروی‌ کنند، اما مردم آن کشور نافرمانی کرده و سر به شورش برداشتند.۳۹ «در چنین شرایطی‌ به‌ ارمنستان‌ هجوم برد و شـورشیان را مـغلوب کـرد و برای سرکوب کردن ملت، نـمایندگان خـاندان‌های‌ بـزرگ‌ و روسای روحانی ایشان را با خود به ایران آورد.۴۰

در دوره پادشاهی فیروز(۴۵۹-۴۸۴‌م) سکوبای‌ نصیبین (اسقف نصیبین) که مردی فعال و کارآمد موسوم به «بارسیما» بـود، طـرف‌ مـهر‌ و محبت شاه قرار گرفت و او نیز عقیده‌ نسطوریان‌ را‌ بـه مـنظور انفصال کامل مسیحیان ایران از‌ روم‌ ترویج و تقویت کرد و شاه با قوه قاهره از او پشتیبانی نمود، به همین‌ سبب‌ کلیسای آنـها قـدرت و شـهرت بسیار‌ یافت‌.۴۱

در‌ زمان‌ سلطنت‌ ولاش(۴۸۴-۴۸۸م) به علت اینکه‌ وی‌ ظاهراً مـردی نیک‌نهاد و خوش‌نیت بود، با مسیحیان نیز برخورد خوبی داشت. در‌ عصر‌ او بود که مذهب نسطوری، مذهب‌ قطعی و منحصر عـیسویان ایـران‌ شـد‌.۴۲

اندکی بعد قباد (۴۸۷‌-۵۳۱‌م) و پس از او فرزندش انوشیروان (۵۳۱-۵۷۹م) پیاپی بر تخت سلطنت نشستند.۴۳‌ در‌ ایـن زمـان به محض شروع‌ جنگ‌ ایران‌ و روم بالطبع مسیحیان‌ مجدداً‌ مورد اتهام و سوء‌ظن واقع‌ شدند‌، در نتیجه جمعی از اسـقف‌های ایـشان بـه قتل رسیدند. البته عده زیاد پیروان عیسی‌ در‌ اطراف مملکت و قدرت و منزلت اجـتماعی آنـان‌ در‌ ایـن دوره‌، مانع‌ شد‌ که شاهنشاه مانند اسلاف‌ خود به قتل‌عام آنها مبادرت کند.۴۴

وقـتی هـرمز چـهارم (۵۷۹-۵۹۰م) بعد از پدر‌ خود‌ به تخت نشست، مغ‌ها از او‌ خواستند‌ که‌ مسیحیان‌ را‌ آزار دهد و او‌ با‌ استهزاء پیشنهاد آنـها را رد کـرده و گفت: رنجاندن مسیحیان و ایجاد زمینه‌های دشمنی پایه‌های حکومت را متزلزل‌ می‌کند‌. همچنین‌ به مـغ‌ها گـفت کـه دست از آزار‌ آنها‌ بردارید‌ و کارهای‌ نیکو‌ کنید‌ تا آنها کارهای خوب شما را دیده و به شـما بـگروند.۴۵

خسرو پرویز (۵۹۱-۶۲۸م)، به علت آنکه روابط خوبی با موریس، امپراتور بیزانس داشت، بـه نـصرانیان‌ آزادی عـقیده داد، حتی دو تن از زنان او نیز نصرانی بودند. با این حال، او هم در سال ۶۱۴م در نتیجه جنگ با روم، نـصرانیان یـعقوبی را اسیر گرفته‌، به‌ ولایات شرقی ایران و خراسان و سیستان فرستاد. همچنین پس از حمله هـراکلیوس بـه ایـران، خسرو بر نصرانیان سخت‌گیری کرد و کشتارها و شکنجه‌ها مجدداً آغاز شد.۴۶

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۱)


بر اساس آنچه گذشت، مـسیحیت‌ مـی‌توان‌ گـفت که در عهد ساسانی در ایران روبه‌رو حضور چشمگیر و فعالی داشته، و توانست موجودیت و جـایگاه خـویش را حفظ نماید.

اگر چه مسیحیان ایران‌ در‌ برخی دوره‌ها با آزار دولت‌ ایران‌ می‌شدند؛ اما ظاهراً فشار عـمدتاً مـتوجه علمای مسیحی بوده است. البته در موارد اندکی نیز گزارش شده که عـموم مـسیحیان در معرض زجر و قتل‌عام‌ قرار‌ گرفته یا مـجبور بـه‌ ارتـداد‌ شدند.۴۷

مسیحیت در ایران دوره اسلامی

۱٫ دوره حاکمیت خلافت اسـلامی۴۸

پس از ورود اسـلام به ایران (۶۵۱م) پیروان حضرت مسیح( همچنان به حیات خویش ادامه دادند. اگر چـه‌ بـا‌ ورود اسلام به ایران وضعیت پیـروان بـسیاری از آیین‌های مـختلف ایـن سـرزمین، مانند زردشتیان، دچار تغییرات و تحولات عـمده‌ای شـد، اما این مسئله برای مسیحیان ساکن ایران چندان تأثیری نداشت، چون‌ آنـها‌ در جـنگ‌ با اعراب دخالت نکرده و حتی هـجوم اعراب به زردشتیان را تـنبیهی از طـرف خداوند قلمداد می‌کردند، از‌ این‌رو، اعـراب هـم پس از پیروزی با آنها رفتاری مسالمت‌آمیز داشتند‌.۴۹‌

با‌ توجه به روحیه مداراجویانه اسلام، بـخصوص بـا اهل کتاب، از زمان رسول‌خدا( بـا اهـل کـتاب (مسیحیان، یهودیان‌، ‌‌صـابئان‌ و مـجوس/ زرتشتیان) مصالحه و از آنها جـزیه گـرفته می‌شد. رسول‌خدا( با فرماندار ایله در‌ غزوه‌ تبوک‌ و با اهالی اذرح و همچنین با اکیدر، حاکم دومـه الجـندل در شام، پس از دریافت مبلغی‌ از ایشان صلح کـردند.۵۰ در مـورد مسیحیان نـجران در جـنوب عـربستان نیز‌ در جریان مباهله، سـرانجام‌ ماجرا‌ به پرداخت جزیه انجامید.۵۱ اما پس از رحلت رسول‌خدا( در دوره خلافت اسلامی، روابط با اهل کتاب، از جـمله مـسیحیان، همراه با فراز و فرود بود؛ چـنان‌که عـمر‌بن خـطاب سـخت‌گیری‌هایی چـند‌ بر ایشان روا داشـت.۵۲

مـسیحیان در دوره بنی‌امیه سختی چندانی نمی‌دیدند و تا زمانی که جزیه و خراج خود را می‌پرداخته و اختلالی در نظم عمومی ایجاد نـمی‌کردند، آزاد بـودند تـا به امور‌ جامعه‌ خود بپردازند و به آیـین‌های دیـنی خـود مـشغول بـاشند.۵۳

بـا روی کار آمدن عباسیان، به ویژه در دوران مأمون، (۱۹۸-۲۱۸ق) مسیحیان ایران بیشترین میزان نفوذ را در دستگاه خلافت‌ داشتند‌. مقر جاثلیق در ۱۵۸ق/۷۷۵م از سلوکیه

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۲)


(تیسفون) به بغداد منتقل شده و ارتباط نزدیک‌تری با مقر خـلافت برقرار کرد. در همین زمان، جرجیس‌بن بختیشوع که از دانشگاه جندی‌شاپور فراخوانده‌ شده‌ بود، به عنوان پزشک مخصوص خلیفه منصور (۱۳۶-۱۵۸ق) برگزیده شد و این سمت تا شش نسل در خاندان وی باقی ماند. همچنین نـفوذ تـیموتاوس، روحانی مسیحی در زمان خلافت‌ هارون‌الرشید‌ (۱۷۰‌- ۱۹۳ق) و پدرش مهدی (۱۵۸- ۱۶۹‌ق) در‌ این‌ زمان قابل توجه است. وی با استفاده از این موقعیت، کلیسای سریانی را بین سال‌های ۱۶۲-۲۰۶ق/۷۸۰-۸۲۳م هدایت کرد‌ و به‌ اوج‌ ترقی خویش رساند.۵۴

علاوه بر ایـن بـا‌ تأسیس‌ بیت‌الحکمه بغداد توسط مأمون در ۲۱۸ق/۸۳۳م و ریاست حنین‌بن اسحاق مسیحی بر آن، مسیحیان آثار فلسفی، پزشکی و علمی یونانی‌ را‌ ترجمه‌ کرده و علوم و فرهنگ یونانی را به عـالم اسـلامی انتقال دادند‌.۵۵ در این دوره، تبادل و تـقابل بـا ادیان دیگر، به ویژه مسیحیت شدیدتر شد. مأمون شخصاً به بحث‌ و سؤال‌های‌ عقیدتی‌ و دینی علاقمند بود و در بحث‌ها و جلساتی که با حضور نمایندگان ادیان‌ دیـگر‌ بـرگزار می‌شد، شرکت می‌کرد.۵۶

رویـکرد مـتوکل عباسی (۲۳۳-۲۴۷ق) درباره غیرمسلمانان سخت‌گیرانه بود. او طی‌ دستورالعملی‌ اموری‌ چند بر مسیحیان و سایر اهل ذمه واجب کرد که در بلاد اسلامی‌ اجرا‌ می‌شد‌، مانند پوشیدن عباهای عسلی رنگ، نشستن بر زین‌های چـوبی و بـلند نبودن سنگ قبرشان از‌ سطح‌ زمین‌.۵۷ البته این‌گونه محدودیت‌ها غالباً موقتی و به شهرهای بزرگ منحصر بود و تکرار صدور آن‌ فرمان‌ها‌ طی چند سده، خود بر عدم اجرای همیشگی آنها دلالت می‌کند.۵۸ عـلاوه‌ بـر‌ این‌، ایـن فرمان‌ها به هیچ وجه مانع حضور مسیحیان در میادین مختلف کار و تلاش فرهنگی‌ و اجتماعی‌ نبوده است. نمونه‌های حـضور پررنگ مسیحیان را می‌توان در دیرهای مسیحی، به ویژه‌ در‌ مرکز‌ خلافت عباسیان، یـعنی بـغداد مـشاهده کرد.۵۹

در دوران معتضد عباسی(۲۷۹-۲۸۹ق) نیز از‌ ذمیان‌ در امور اداری استفاده می‌شد. در سال ۲۸۱ق که معتضد به سمت‌ استان‌ جبال‌ ایران و نـاحیه ‌ ‌دیـنور رفت، مخارج سپاه و املاک ری را به حسین‌بن عمرو نصرانی سپرد. همچنین‌ وی‌ دبیر‌ مـکتفی نـیز بـود.۶۰

حکمرانان آل‌بویه نیز در داخل ایران سیاست مسالمت‌آمیزی‌ با‌ مسیحیان و اقلیت‌های دینی دیگر داشتند. عمادالدوله (۳۳۲-۳۳۸ق) مـسیحیان را در دستگاه اداری خود به کار‌

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۳)


گماشته‌، همچنان‌که عضدالدوله (م۳۷۲ق) در اوج قدرت خود نصر‌بن هارون مسیحی را بـه‌ سمت‌ وزارت برگزیده بود. هـمچنین عـضدالدوله به وی‌ اجازه‌ داد‌ تا دیرها و کلیساها را تعمیر کرده، با‌ استفاده‌ از اموال دولتی به امور نیازمندان مسیحی رسیدگی کند.۶۱

هجوم مسلمانان به‌ ایران‌ باعث مهاجرت برخی از مسیحیان‌ به‌ مشرق ایران‌ شد‌ و در‌ نـتیجه، به گسترش مسیحیت در این‌ خطه‌ انجامید. الیاس، اسقف اعظم مرو به ترکستان رفت و پادشاه آنجا را با‌ لشکریانش‌ غسل تعمید داد و مسیحی کرد. با‌ فرستادن مبلغانی از طرف‌ تیموتاوس‌، کاتالیکوس۶۲مسیحی مقیم بغداد‌، بـسیاری‌ از افـراد مسیحی شدند.۶۳

در اینجا باید اشاره گذرایی به نگرش سلجوقیان‌ (۴۲۹‌-۵۹۰ق) درباره مسیحیان داشته باشیم‌. اگرچه‌ در‌ این دوران دشواری‌هایی‌ برای‌ مسیحیان به سبب تعصب‌ سلاجقه‌ در سنی‌گری، به وجود آمد، اما از سوی دیگر، بـر اثـر درگیری‌هایی که اینان‌ با‌ امپراتوری بیزانس داشتند و نیز به سبب‌ وجود‌ ایرانیان فرهیخته‌ای‌، همچون‌ خواجه‌ نظام‌الملک در امور کشورداری‌، مسیحیان چندان در تنگنا و سختی نبودند.۶۴

۲٫ دوره حکومت‌های ایران

مسیحیت و ایلخانان مغول۶۵

بـا‌ تـأسیس‌ حکومت ایلخانی در ایران، تحولات مهمی‌ در‌ سیاست‌ جهان‌ مسیحی‌ ایجاد شد که‌ تا‌ آن زمان بی‌سابقه بود. تا آن زمان مسیحیان شرق، چون گرجی‌ها و ارامنه و ساکنان روم شرقی، از‌ چهار‌ جهت‌ در محاصره جهان اسـلام بـودند و هـیچ‌گونه مجال‌ توسعه‌ و جولانی‌ نداشتند‌، ولیـ‌ ایـنک‌ هـمه چیز دگرگون شده بود، چراکه حکومت مسلمان و توسعه‌طلب خوارزمشاهی، جای خود را به دستگاه نیمه‌بودایی ـ نیمه‌مسیحی۶۶ ایلخانی داده بود و دستگاه خلافت برچیده شـده، شـامات و مـصر‌، آخرین پایگاه جهان اسلام، با تهدید مستقیم مـغولان روبـه‌رو شده بود.

هم‌زمان با حملات هلاکوخان (۶۵۱ـ۶۶۳ق) و پیروزی‌های درخشان او، اجتماعات مسیحی در میان مسلمانان در سراسر خاور نزدیک تشکیل‌ شده‌ بود. ایـن مـسیحیان وظـایف نسبتاً مهمی را در زندگی اجتماعی به عهده داشتند. به این تـرتیب، رابطه آنان با فرمانروای مغولان از نظر سیاسی نمی‌توانست بی‌اهمیت باشد. ایلخانان ناگزیر‌ بودند‌ به این اجتماعات به عـنوان یـک عـامل سیاسی توجه کنند. این وضع برخلاف موقعیت مسیحیان در مغولستان و آسیای مـرکزی کـاملاً تازگی داشت.۶۷‌

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۴)


مسیحیان‌ از همان ابتدای حمله هلاکو‌ به‌ ایران نمایندگان و رسولان خود را به دربار هلاکو رسـانیده و بـا اظـهار دوستی و حتی انقیاد، امپراتوران مغول را به ادامه لشکرکشی به بقیه دنیای اسـلام‌ تـشویق‌ مـی‌کردند. علاوه بر این‌، مسیحیان‌ در لشکرکشی‌های هلاکو به ایران و عراق نیروی او را تأمین کردند،۶۸ زیرا آنـان بـر ایـن عقیده بودند که مغولان از جانب خداوند فرستاده شده تا انتقام مسیحیان را از‌ مسلمانان‌ بگیرند. بـه عـلت همین کمک‌های مسیحیان به هلاکوخان بود که در حمله هلاکو به عراق، اقلیت مـسیحی ایـن دیـار از غارت و آسیب، مصون ماندند.۶۹

همچنین در لشکرکشی هلاکو به‌ خاور‌ نزدیک حکومت‌ها‌ در برابر مغولان بـه مـقابله برخاستند. البته مغولان در این زمان نیز به مسیحیان روی‌خوش نشان دادند‌ و به آنـان آزادیـ‌هایی داده و بـه این ترتیب، پیوند مسیحیان را با‌ خود‌ محکم‌تر‌ کردند.۷۰

البته علت اعطای امتیاز و آزادی به مسیحیان، پیـروی شـدید دو خاتون، یکی سِرقوقتینی بیگی۷۱‌ ‌‌مادر‌ هلاکو و دیگری دوقوزخاتون۷۲ همسر وی از دین مسیح (فـرقه نـسطوری) بـود. در‌ این‌ راستا‌ خان مغول نه تنها به مسیحیان اجازه داده بود که در هر شهر کلیسا سـاخته‌ و نـاقوس‌ها را بـه صدا درآورند، بلکه به همراه همسرانش در مراسم کلیسایی شرکت‌ می‌کرد و از روحانیون مـی‌خواست‌ تـا‌ برایش دعا بخوانند. با نظر دوقوزخاتون، کشیشان و به طور کلی مسیحیان بر سر کارهای حساس دیـوانی و سـپاهی گماشته شدند. علاوه بر این، از اطراف و اکناف جهان نیز روحانیون، پزشکان، بـازرگانان و مـاجراجویان‌ مسیحی و همچنین هیئت‌های مذهبی به ایران روی آورده و هـریک فـراخور حـال خود، مقامی یافته و جا را برای ایرانیان تـنگ مـی‌کردند.۷۳ در این زمان، مسیحیان بسیاری در خراسان بزرگ در شهرهایی‌، چون‌ سمرقند، مرو، بلخ، بخارا، کـاشمر و تـوس می‌زیستند. در توس یک کلیسای اسـقف‌نشین تـأسیس شده بـود. در کـردستان نـیز از این اقلیت سخن به میان آمـده اسـت.۷۴

رابطه اباقا (۶۶۳‌-۶۸۰‌ق) با مسیحیان مانند پدرش صمیمانه بود. اباقا بعضی وقت‌ها در جشن‌های مـذهبی شـرکت می‌کرد، از جمله یک‌بار پیش از مرگش بـه سال ۱۲۸۲م در جشن عید پاک در هـمدان‌ حـاضر‌ شد. او مقارن فوت پدر، دختر مـیخائیل هـشتم امپراتور قسطنطنیه را به ازدواج خود درآورد و بر اثر نفوذ او و مادر خود که عیسوی بود، مـسیحیان را بـه خویش نزدیک‌ ساخت‌.۷۵‌ از یک نـظر ابـاقا و ارغـون‌ (۶۸۳‌-۶۹۰‌ق) حتی از هلاکو نـیز پا

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۵)


فـراتر نهاده و فرمان ضرب سـکه‌هایی را دادنـد که روی آن عبارت: «به نام پدر، پسر و روح‌القدس‌» و علامت‌ صلیب‌ نقش بسته بود.۷۶

این رابطه در دورانـ‌ گـیخاتو‌(۶۹۰-۶۹۴ق) نیز ادامه یافت، بی‌آنکه این ایـلخان چـون برادرش در بـرابر مـسلمانان رفـتار خصومت‌آمیز پیش گیرد. گـیخاتو چون‌ در‌ سال‌ ۱۲۹۲م بیمار شد، روحانیون مسیحی، مسلمان، یهودی و بودایی را به‌ بالین خود خواند. او به مـناسبت‌های مـختلف از جمله مراسم مرگ مریم (۱۵ اوت ۱۲۹۱) و مراسم عـشای ربـّانی‌ بـه‌ کـلیسایی‌ کـه به فرمان دقـوزخاتون سـاخته شده بود، می‌رفت و در تابستان سال‌ بعد‌ با جبلهای سوم در مراغه ملاقات کرد که در این ملاقات عـلاوه بـر اعـطای هدایای نفیس‌، اجازه‌ ساخت‌ کلیسا را هم بـه او داد.

ایـن رونـد هـمچنان ادامـه پیـدا کرد‌ تا‌ اینکه‌ در زمان سلطنت غازان‌خان(۶۹۳-۷۰۳ق) به علت اسلام آوردن غازان خان، مسائل مسیحیت‌ دگرگون‌ شد‌ و تلاش‌های ضدمسیحی همه‌جانبه‌‌ای آغاز شد تا جایی که در سال ۷۰۳ق برای ضربه زدنـ‌ به‌ مسیحیان، به مراغه که پس از بغداد مهم‌ترین پایگاه این اقلیت در ایران‌ شمرده‌ شده‌ و بطریق‌نشین گشته بود، توجه کرده و ماریه بالاها یسوم به طریق معروف و سالخورده این شهر‌ را‌ با وجود سـن زیـاد و نژاد مغولی‌اش، در منزل مسکونی وی دستگیر و زندانی کرده‌ و او‌ را‌ از پا آویخته و شکنجه کردند تا از دین خود روگردان شود، اما چون نپذیرفت، مبلغ‌ بیست‌ هزار دینار از او جزیه مطالبه کردند. سرانجام، این روحانی عـالی‌رتبه مـسیحی‌ گریخت‌ و پنهان‌ شد و از آن پس مسیحیان شهر مجبور شدند مبلغ ۳۶ هزار دینار جریمه به خزانه‌ بپردازند‌. در‌ چنین شرایطی کلیساها و دیرها ویران شده و بسیاری از آنها بـه مـسجد تبدیل‌ شد‌ و مسیحیان می‌بایست بـه مـنظور مشخص شدن از دیگران، زنّار می‌بستند.۷۷

رفته رفته آزار به حدی‌ رسید‌ که غازان‌خان ناگزیر شد آن را متوقف کند. در این میان، جبلهای‌ سوم‌ موفق شده بود بـا غـازان‌خان گفت‌وگو کند‌ (رمضان‌ ۶۹۵‌). تـکفورحاتم دوم پادشـاه ارمنستان صغری نیز که‌ اعلام‌ فرمانبرداری از غازان کرده بود، به شفاعت هم‌کیشان خود برخاست، در نتیجه، فرمانی‌ صادر‌ شد که بر اساس آن‌ برای‌ کسانی که‌ به‌ کلیساهای‌ مسیحی آسیب مـی‌رساندند، مـجازات تعیین شد‌.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۶)


الجایتو‌(۷۰۳-۷۱۶ق)، دستور داد که در سال ۷۰۷ق مردم ارمنستان و گرجستان را‌ به‌ قبول اسلام مجبور کنند، از این‌رو‌، مسیحیان بار دیگر تحت‌ تعقیب‌ و آزار قرار گرفتند و بنا به‌ روایت‌ مورخان نسطوری خود، در این شـکنجه‌ای کـه به آنـان وارد می‌آمد، بی‌تقصیر نبودند‌. الجایتو‌ دیگر به گفته‌های جبلهای سوم‌ ترتیب‌ اثر‌ نمی‌داد. مسیحیان در‌ دوران‌ زمامداری الجایتو یـعنی ایلخانی‌ که‌ در کودکی غسل تعمیدش داده بودند، از هرگونه آزادی مذهبی قطع امید کـردند. اگـر‌ چـه‌ روایت می‌شود که ایلخان مبلغ پنج‌ هزار‌ دینار و چند‌ دهکده‌ را‌ در نزدیکی بغداد به‌ جبلهای سوم بخشید، امـا ‌ ‌اگـر هم در صحت این روایت تردید نشود، این بخشش را‌ باید‌ نشانه لطف ایلخان بـه یـک هـموطن‌ مغولی‌ دانست‌.۷۸‌

جبلهای‌ سوم کمی پس‌ از‌ جلوس ابوسعید (۷۱۶-۷۳۶ق) بر تخت سلطنت در ۷ رمضان ۷۱۷ درگذشت. به ایـن ترتیب، مسیحیت آخرین‌ حامی‌ خود‌ را از دست داد و در طول قرن‌ها‌ دیگر‌ هیچ‌ نوع‌ اهمیت‌ سـیاسی‌ نیافت. در این موقع صـد سـال از نخستین حمله مغول به آسیای مرکزی و خاور نزدیک می‌گذشت.۷۹

مسیحیت در دوره صفویان

به طور کلی سیاست مذهبی دولت‌ صفوی (۹۰۷-۱۱۳۵ق) در طول استمرار آن، مبارزه با کسانی بود که با آرا و عقاید آنان توافقی نداشتند. مـبارزه مذهبی صفوی، تنها بیگانگان و ایرانیان اهل تسنن را دربر نمی‌گرفت، بلکه‌ به‌ ایرانیان غیرمسلمان، را شامل می‌شد. نوع و میزان این مبارزه در هر دوره و بنا بر سیاست ویژه زمامدار وقت، تغییر می‌کرد.

به طور کـلی اقـلیت‌های مذهبی عهد صفوی ـ جدای از‌ تعداد‌ قلیلی از هندوان- عبارت بودند از: ۱٫ زردشتیان، ۲٫ یهودیان، ۳٫ مسیحیان. هر سه گروه در کلیه ادوار صفوی، به استثنای دوره‌ای از عهد شاه عباس‌ یکم‌ (۹۹۶-۱۰۳۶ق)، که در پی‌ سیاست‌ مذهبی ویژه‌ای بـود، مـورد آزار قرار گرفتند. در عهد شاه عباس یکم و نیز دوره شاه صفی (۱۰۳۸-۱۰۵۲ق) و شاه عباس دوم(۱۰۵۲‌-۱۰۷۷ق‌) می‌توان گفت که زمامداران‌ صفوی‌ روش مسالمت‌آمیزی را درباره اقلیت‌ها، اتخاذ کرده بودند، اما در زمان شاه‌حسین (۱۱۰۵-۱۱۳۵ق) این سیاست تـغییر کـرد.

سیاست مذهبی شاه تهماسب اول (۹۳۰-۹۸۴ق) با توجه به اینکه‌ در‌ ابتدا پایبندی زیادی به اجرای فرامین مذهب تشیع از خود نشان می‌داد شاید این پایبندی مذهبی

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۷)


شاه‌تهماسب در این قضیه مشخص شود: از سـال ۹۶۰ق بـه بـعد انگلیسی‌ها در رقابت‌ با‌ پرتغالی‌ها سـعی‌ کـردند جـناح شمالی امپراتوری عثمانی را دور زده، با آن کشور و ایران روابط تجاری برقرار کنند. به‌ همین منظور، کمپانی مسکوی را در روسیه تأسیس کردند. از طرف‌ آن‌ کـمپانی‌ آنـتونی جـنکینسون به ایران مسافرت کرد. وی در۲۳ ربیع الاول ۹۷۰ق به حضور شـاه‌تهماسب بـار یافت‌ و ‌‌نامه‌ ملکه انگلیس را به شاه تقدیم کرد. هدف نامه عبارت بود از برقراری‌ دوستی‌ و آزادی‌ عبور بازرگانان. همه چـیز بـه خـوبی پیش می‌رفت تا اینکه شاه دریافت جنکینسون مسیحی است‌، از ایـن‌رو، به او گفت: «ای بی‌ایمان ما هیچ احتیاجی به دوستی با‌ بی‌ایمانان نداریم.» جنکینسون بدون‌ مقدمه‌ از حضور شاه اخراج شـد و از دیـدن ایـنکه هنگام ترک محل یک مستخدم با چهار چرخه‌ای پر از شن تمامی مـسافتی را کـه در داخل قصر پیموده بود، شن می‌پاشد، عصبانی‌ شد.۸۰

می‌دانیم که اروپای ستیزه‌گر که پس از تصرف قسطنطنیه توسط سـلطان مـحمد فـاتح در ۸۵۷ق/ ۱۴۵۳م سخت خشمناک و ضربه خورده بود، از پدید آمدن دشمنی نیرومند در همسایگی خاوری‌ عـثمانی‌ بـسیار خـشنود شد و بر همین اساس، پیوند دوستی اروپا با صفویان گسترش یافت که از جمله آنها پرتـغال، اسـپانیا، روسـیه، هلند، فرانسه و انگلیس بودند. اما در این بین، پیوند امپراتوری‌ بریتانیا‌ در روزگار شاه عباس یـکم از سـال ۱۰۰۷ق/ ۱۵۹۸م به وسیله برادران شرلی۸۱ به شیوه‌ای بنیادی درآمد.۸۲ از این دو برادر (آنتونی۸۳ و رابرت۸۴) کـه بـرای‌ پدیـد‌ آمدن پیوند دوستی میان انگلیس و ایران و آماده کردن شاه‌عباس برای جنگ با عثمانی بـه ایـران آمده بودند، پذیرایی بی‌سابقه‌ای صورت گرفت. شاه، آنتونی را بر صندلی خود نشاند و او‌ را‌ بـوسید‌ و گـفت: بـرادر فی‌الحقیقه تو شایسته‌ اینجا‌ هستی‌. همچنین شاه عباس به او نیز می‌گفت که از وقت آمدن شـما نـزد من، من عیسوی هستم. این دوستی شاه‌عباس یکم‌ با‌ انگلیس‌ به حـدی بـود کـه شاه‌عباس، جیمز۸۵ پادشاه‌ انگلیس‌ را «برادر بزرگ خود خواند» و در سال ۱۰۳۰-۱۰۳۲/۱۶۲۰-۱۶۲۲م توانست با کمک انگلستان، جزایر اشـغال شـده خـلیج‌فارس‌ را‌ از‌ چنگ پرتغال و اسپانیا درآورد.۸۶

یکی از وقایع تاریخی دوره‌ شاه‌عباس یکم کوچ ارامنه به اصـفهان و اسـکان آنها در کرانه جنوبی زاینده‌رود بود. به همین منظور عده‌ای از‌ ثروتمندان‌ و تجار‌ آنجا با حمایت شاه عـباس در سـاحل همین رودخانه شهر جوقاینو‌ (جلفای‌ کنونی) را به سبب اینکه شهرشان

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۸)


در ارمنستان مـوسوم بـه جوقا بود، بنا نهاده۸۷ و عده‌ای‌ هم‌ در‌ فـریدن اقـامت کـردند. اکنون بسیاری از دهات فریدن ارمنی‌نشین هستند.۸۸ شـاه‌ عـباس‌ دریافته‌ بود که با محبت، بهتر می‌توان اراده خود را به کسی تحمیل کرد، از‌ ایـن‌رو‌، پسـ‌ از رساندن ارمنیان به ایران بـا آنـها خوش‌رفتاری کـرد و امـتیازاتی، از قـبیل آزادی مذهب‌ برای‌ آنها قائل شد.۸۹ هـمچنین از زمـان او از میان ارامنه یک نفر‌ تحت‌ عنوان‌ کلانتر انتخاب، و امور انتظامات ارامنه را عـهده‌دار شـد و کلانتر مزبور مورد توجه شاه عـباس‌ نیز‌ بود، به طـوری کـه شاه بعضاً به عنوان مـهمان بـر کلانتر مذکور وارد‌ می‌شد‌. این‌ رسم تا پایان سلطنت سلاطین قاجار رایج بود.۹۰

در عـهد شـاه سلطان حسین بنا‌ بر‌ تـشویق بـرخی از مـقامات و درباریان و به عـلت ضـعف دولت صفوی در اواخر‌ این‌ سـلسله‌، مـسیحیان نیز مانند دیگر اقلیت‌ها، مورد آزار قرار گرفتند. مالیات‌ها تا حدودی سخت برای کلیساها‌ وضـع‌ شـد‌ و ارامنه سخت تحت فشار قرار گـرفتند. ایـن فشار بـه حـدی بـود که‌ یکی‌ از ارامنه قـفقاز به نام اسرائیلاوری که فرستاده دولت مسکو به ایران بود، با همکاری ارمنیان‌ و رومیان‌، مقدمات جـنبشی را عـلیه دولت صفوی تدارک دید. بر اثر هـمین فـشار‌ها‌ بـود‌ کـه عـده‌ای از آنها، بخصوص تـجار ارمـنی‌، با‌ مال‌التجاره‌ خود از ایران خارج شده و این امر‌ تا‌ حدودی به زیان کشور تمام شد.۹۱

نـکته قـابل تـوجه این است که‌ در‌ پی گسترش سیاست‌های دینی صـفویان‌ و اسـتقرار‌ سـاختار دیـنی‌ تـشیع‌ اثـنی‌عشری‌، علاوه بر ساختار دینی پیشین (تسنن‌) سایر‌ اقلیت‌های دینی دیگر هم تحت تأثیر قرار گرفتند. از این‌رو، در این‌ دوره‌ به منظور مشخص شدن حقوق و وظایف‌ دینی آنها رسـاله‌هایی مربوط‌ به‌ احکام ذمیان نوشته شد. یکی‌ از‌ مهم‌ترین آنها رساله مجلسی اول است که در آن آمده است:

ذمیان موظف‌ می‌شوند‌ که فرزندان خود را به‌ دین‌ خود‌ ترغیب نکنند و اگر‌ مسلمانی‌ در صدد بـرآید تـا‌ یک‌ تن از آنان را مسلمان کند، او را منع نکنند و در عین حال، در‌ میان‌ مسلمانان، بخصوص عوام به تبلیغ دین‌ خود‌ نپردازند و آنچه‌ که‌ رسم‌ آنان است در میان‌ مسلمانان ظاهر نسازند. ناقوس زدن بـاید بـه گونه‌ای باشد که مسلمانان صدای آن را نشنوند‌… .۹۲‌

گزارش‌های متعددی درباره مسلمان شدن مسیحیان‌ در‌ اصفهان‌ در‌ دوره‌ صفوی وجود دارد‌، از‌ جمله آنها آقاپیری، کلانتر ارامنه جلفا پدر آنـتونیو دو ژوزو۹۳ رئیـس دیر آگوستینین‌های۹۴ اصفهان‌ است‌. پدر‌ آنـتونیو پس از مـدتی اقامت در اصفهان‌، مسلمان‌ شد‌ و نام‌ اسلامی‌

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۱۹)


«علی‌قلی‌» را انتخاب کرد. در اسلام آوردن او ساختار دینی اواخر عهد صفوی به روشنی آشکار است.۹۵

مسیحیت در مدت حکومت هفت سـاله افـاغنه در ایران (۱۱۳۵‌-۱۱۴۲ق/ ۱۷۲-۱۷۲۹م) در برابر قوای حـاکم، مـوقعیت سیاسی و اجتماعی خود را به گونه‌ای حفظ کرد، بطوری که در این دوران یک مبلغ یسوعی۹۶ لهستانی به نام کروسینسکی که‌ مدتی‌ پزشک دربار شاه سلطان حسین بود، کار طبابت را در دربار محمود (۱۱۳۷-۱۱۴۲ق) پس گـرفت و مـدتی پس از جلوس اشرف نیز در ایران ماند که این نشان‌دهنده وضعیت‌ مطلوب‌ آنها در زمینه تبلیغ دین مسیحیت است.۹۷

افشاریه و مسیحیت

در دوران حکمرانی نادرشاه افشار (۱۱۴۸-۱۱۶۰ق/۱۷۳۶-۱۷۴۷م) نیز مسیحیان به سبب‌ رفتار‌ مودت‌آمیز شاه، در ایران حـضور‌ داشـته‌ و در امور سـیاسی، اقتصادی و اجتماعی شرکت می‌کردند.۹۸رفتار نادر با آبراهام کاتولیکوس۹۹ خلیفه ارامنه، در کلیسای اوچمیادزین(اوچ=سه کلیسا) نمودار کاملی از سـیاست‌ مذهبی‌ اوست که بر مبنای‌ احترام‌ به عقاید کلیه مذاهب و مـراعات پیـروان آنـها شکل گرفته بود. این واقعه در سال ۱۱۴۸ق/ ۱۷۳۵م و هنگامی اتفاق افتاد که نادر پس از درهم شکستن قوای عبدالله پاشا کـوپر ‌ ‌اوغـلی‌ نزدیک‌ قلع قارص، در کنار کلیسای اوچمیادزین اردو زده بود. در این هنگام آبراهام همراه پنج نـفر کـشیش و هـدایای مناسب به دیدار نادر رفت و نادر آنها را پذیرفت و فرمان خلیفه بودن‌ آبراهام‌ را به‌ وی داد. نادر از آن کـلیسا (اوچمیادزین) دیدن کرد و به هنگام وداع گفت: «از هیچ جهت وحشت‌ نداشته باشید، زیرا کـه کلیسای شما به مـنزله خـانه من و در‌ تحت‌ حمایت‌ من است؛ احدی را قدرت ایذاء و مزاحمت شما نیست.»۱۰۰

نادر حتی با انتقال عده بی‌شماری از ‌‌ارامنه‌ نخجوان به مشهد و آزاد گذاشتن آنان برای پیروی از مذهب خویش و دایر کردن‌ مغازه‌های‌ مـشروب‌فروشی‌، موجب برآشفتگی مؤمنان شد. نادر با حضور نمایندگی‌های خارجی در اصفهان به هیچ روی ابراز‌ مخالفت نمی‌کرد، همچنان‌که در دوران سلطنت وی عده بسیاری از «یسوعی‌ها» و «کرملی‌ها»۱۰۱‌ در اصفهان و بسیاری از‌ مسیحیان‌ در گیلان اقامت داشتند. حتی نادر پزشکان خـود را از مـسیحیان انتخاب می‌کرد. در زمان نادرشاه در جلفا ۲۲ کلیسای ارتدکس و چهار کلیسای کاتولیک وجود

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۲۰)


داشت و ارامنه آنجا در آن زمان‌، حدود ده هزار تن بودند.۱۰۲همچنین در این زمان عده زیادی از سربازان و افسران ارمنی در جنگ‌های نادر بـا سـایر ممالک شرکت کرده، از خود دلیری‌ها نشان دادند.۱۰۳

اما‌ با‌ وجود این، به نظر می‌رسد طی سال‌های بعد سیاست مذهبی نادر درباره ارامنه تا حدودی فرق می‌کند وی اگرچه در اواخر سـال ۱۷۴۰ فـرمان داد که انجیل را به زبان‌ فارسی‌ ترجمه کنند. برای این کار، چند تن از اسقف‌ها و کشیشان ارمنی و چند نفر از مبلغان کاتولیک و ملاهای ایرانی را دعوت کرد. بعد از اتمام ترجمه و هنگام پیشکش بـه او‌، نـادرشاه‌ مـطالب مسخره‌آمیزی درباره جنبه‌های اسرارآمیز مـذهب عـیسوی بـر زبان راند و ضمناً مذهب کلیمی را هم به باد ریشخند گرفت و همچنین از محمد( و علی( انتقاد کرد.۱۰۴

نادر عقیده داشت‌ که‌ نویسندگان‌ انـجیل در شـرح‌های خـود بیش‌ از‌ علمای‌ مسلمان و کشیشان اختلاف دارند و بنابراین، اشـکال مـرتفع نخواهد شد و اگر خدا به او عمر بدهد از مذهب اسلام و عیسوی، مذهبی به‌ وجود‌ خواهد‌ آورد که از دیگر آیین‌های بشر بـه مـراتب‌ بـهتر‌ باشد. ظاهراً نادر در فکر تأسیس مذهبی بود، ولی این نقشه بـا در نظر گرفتن اوضاع زمان و علاقه او‌ به‌ لشکرکشی‌، مسخره‌آمیز بود و با شوق و ذوقی که پادشاهان مشرق به طور‌ کـلی بـه مـذهب داشتند، به هیچ وجه سازگاری نداشت.۱۰۵

باید دانست که اگرچه نـادر و جـانشینان او طی‌ صدور‌ فرمان‌هایی‌ آزادی مسیحیان را یادآور شدند، اما به سبب بروز اغتشاشات مداوم‌ و جنگ‌های‌ محلی، مسیحیان ایـرانی هـمانند سـایر گروه‌های اجتماعی با مشکلات ناشی از جنگ‌های مکرر روبه‌رو شدند. از‌ جمله‌ اینکه‌ فـعالیت‌های اقـتصادی آنـان متوقف شد و در نتیجه، عده‌ای از مسیحیان از ایران‌ مهاجرت‌ کردند‌. اما پس از قدرت یافتن کریم‌خان‌زند (۱۱۶۳-۱۱۹۳ق/۱۷۵۰-۱۷۹۴م) و برقراری آرامـش نـسبی در‌ ایـران‌، مسیحیان‌ مهاجر به ایران بازگشته، عده‌ای از آنان در شیراز استقرار یافتند.۱۰۶

زندیه و مسیحیت‌

در‌ دوران زندیه (۱۱۶۳-۱۲۰۹ق/ ۱۷۵۰-۱۷۹۴م) نـیز حـکمرانان زند به تبعیت از امرای‌ صفوی‌ و افشاری‌ فرامان‌هایی برای آزادی مسیحیان صادر کردند. در این مـیان طـبق روال

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۲۱)


مـرسوم در قرن‌های‌ ۱۱‌و ۱۲ق/ ۱۷و ۱۸م نماینده مسیحیان با عنوان «کلانتر» در دربار حضور داشت و به‌ امور‌ آنان‌ رسیدگی مـی‌کرد.۱۰۷ بـیشترین مراودات دولت زند با مسیحیان و اقلیت‌های دینی دیگر در دوران کریم‌خان‌زند‌ (۱۱۷۹‌-۱۱۹۳ق) انجام پذیرفت. در عهد کریم‌خان بـا پیـروان ادیـان دیگر، به مدارا‌ می‌شد‌، از‌ این،رو، مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان از آرامش خاص بهره‌مند بوده و زندگی را در عصر ویـ‌ مـغتنم‌ می‌شمردند‌. همچنین به آنها آزادی مذهب و تجارت داده شد.۱۰۸

براساس همین سیاست‌ها‌ بود‌ کـه حـتی آنـهایی که در عصر افشار، ایران را ترک کرده بودند، با توجه به سیاست‌ مذهبی‌ کریم‌خان و عدم تـعصب وی بـه ایـران بازگشتند.۱۰۹ کارستننیبور که خود شاهد‌ عینی‌ بازگشت آنان بوده است، می‌نویسد: آن عـده‌ از‌ خـانواده‌های‌ ارمنی که به سبب آشفتگی‌های داخلی قبلی‌، ایران‌ را ترک کرده بودند، دوباره به کشور بازگشتند.۱۱۰

دولت کـریم‌خان‌‌زند از یـک‌سو‌، به‌ سبب نیاز سپاهیانش به پارچه‌های‌ ساخت‌ کارخانه‌های فرانسه‌ و از‌ سوی‌ دیگر، بـرای بـهره‌گیری از کمک‌های نظامی‌ فرانسه‌ به منظور بیرون رانـدن امـیرمهنّا از جـزیره خارک، از برقراری پیوند دوستی‌ و بازرگانی‌ با فـرانسه خـشنود بود.۱۱۱بر‌ این اساس، هنگامی‌که «عمده‌ المسیحیه‌ پادری فرنسیه حکیم» در ماه‌ شوال‌ سال ۱۱۷۷/مـارس ۱۷۶۴ نـزد کریم‌‌خان بار یافت، به اسـتناد آنـکه گروه‌های گـوناگون‌ مـسیحی‌ و «پادریـان فرنگیان» که در اصفهان‌ و بسیاری‌ از‌ شهرهای آذربـایجان و فـارس‌ می‌زیستند‌ از آزادی داد و ستد‌، آموزش‌ و پرورش به شیوه خود و به جا آوردن رسم و آیین خویشتن بـهره‌مند بـودند، درخواست کرد‌ همان‌گونه‌ آزادی‌ها در ممالک مـحروسه بدان‌ها داده‌ شود‌. کـریم‌خان هـمه‌ خواسته‌های‌ وی‌ را پذیرفت و به هـمه‌ عـالیجاهان بیگلربیگیان عظام و حکام کرام و عمّال ولایات محروسه دستور داد که حسب الارقام سلاطین پیـشین‌ و در‌ چـارچوب شروط مذکوره به همه مـسیحیان‌ بـیگانه‌ آزادیـ‌ دهند‌ و مراعات‌ ایـشان را مـنظور‌ دارند‌ و در عهده شناسند. تـقریباً عـین همین فرمان دوستانه در سال ۱۱۹۵ق / ژوئن ۱۷۸۱ از سوی علی‌مردان‌ خان‌ زند‌ (۱۱۹۳-۱۱۹۹ق) و به درخواست «عمده المسیحیه پادری‌ اوانـوس‌ حـکیم‌» صادر‌ شد‌.۱۱۲‌

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۲۲)


قاجاریه و مسیحیت

وضع مـسیحیان در دوره قـاجاریه (۱۲۰۹-۱۳۴۲ق/ ۱۷۹۴-۱۹۲۴م) کمابیش هـمانند ادوار گـذشته بـود. بر این اساس، نـسطوریان در نواحی غربی و شمال غرب ساکن بوده‌ و بیشتر به کشاورزی اشتغال داشتند. همچنین ارامنه در شهرهای مـختلف، مـانند رشت، تبریز، ارومیه، اصفهان و تهران اقـامت کـرده، گـروهی از آنـان بـه بازرگان پرداختند.۱۱۳

در زمـان عـباس میرزا (۱۲۰۳‌-۱۲۴۹‌ق) به اقلیت‌های مذهبی توجه خاصی شد، حتی عباس میرزا می‌خواست با همکاری علما حقوقی را کـه شـریعت بـرای آنها در نظر گرفته، تأمین کند. وی بر حـمایت خـود از‌ مـسیحیان‌ آذربـایجان و قـفقاز نـیز افزود، شاید برای این منظور که از جاذبه حکومت روس بکاهد. وی به هیئت‌های تبلیغی که در میان نسطوریان ارومیه‌ تلاش‌ می‌کردند مدرسه میسیونری در تبریز‌ تأسیس‌ کنند، توجه داشت. مهم‌تر از ایـن، تلاش وی در سال ۱۲۴۲ق/ ۱۸۲۶م بود که به منظور جلب مستعمره‌نشینان کشاورز انگلیسی برای اقامت در ساوجبلاغ‌ آذربایجان‌ (مهاباد)، در مطبوعات انگلیسی‌ اطلاعیه‌ داد.۱۱۴

در دوران صدارت امیرکبیر سیاست او با «ملل متنوعه» بر پایه مدارای مذهبی و حق آزادی پرسـتش و تـساوی حقوق اجتماعی قرار داشت. به همین علت او را روشنفکری دینی‌ شناخته‌اند‌. جنبه تازه و مترقی سیاست امیرکبیر، کوشش او در راه تأمین مساوات حقوق اقلیت‌‌ها و بالا بردن مقام اجتماعی آنان بود. در این رویه آزادمـنشانه، غـیر از عنصر روشن‌بینی، عامل مصلحت سیاسی‌ نیز‌ دخیل بود‌. در زمان او اقلیت نصرانی ایران را آشوریان کاتولیک سلماس، ارومیه، ارمنیان ارتدکس تبریز و اصفهان، کاتولیک‌های اصفهان‌ و کـردستان و چـند شهر دیگر تشکیل می‌دادند. هـمچنین امـیرکبیر در دوران صدارت‌ خویش‌ بر‌ آن شد که عیسویان را از تبعیض‌های دیوانی و اجتماعی برهاند، بر این اساس، بی‌عدالتی مالیاتی را درباره ‌‌آنان‌ از بین برد.۱۱۵

در زمان محمدشاه(۱۲۱۳-۱۲۲۷ق) که پای کشیشان فـرانسوی‌ و آمـریکایی‌ به‌ آذربایجان باز شـد، دوره فـعالیت تازه هیئت‌های مذهبی آغاز گردید که برخی از آنان کارهای‌ مفیدی، مثل تأسیس مدرسه برای اطفال مسیحی انجام دادند. گفتنی است که اروپایی‌ها‌ در دوران قاجاریه در‌ بعضی‌ از شهرهای ایران مؤسسه‌های آموزشی و فرهنگی دایـر کـرده بودند. این

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۲۳)


مؤسسه‌ها با کمک هیئت‌های مختلف مذهبی و غیرمذهبی ذیل نام «کارهای فرهنگی و انسان دوستانه» به اشکال مختلف ایجاد شده که از جمله‌ آنها مؤسسه هیئت‌های مذهبی پروتستان، میسیون آمریکایی پرسـبیترین۱۱۶ بـود که در قـالب دو شعبه غرب و شرق ایران در شهرهای مختلف فعالیت می‌کردند. از هیئت‌های مذهبی کاتولیک هم میسیون لازاریست‌ها۱۱۷‌ و میسیون‌ کاتولیک‌های یـونانی مشغول فعالیت بودند.۱۱۸

پهلوی و مسیحیت

در دوره رضاشاه پهلوی در حالی که به شـعائر اسـلامی بـی‌اعتنایی می‌شد و روحانیون از هر سو تحت فشار بودند، وضع اقلیت‌های مذهبی‌ در‌ این دوره به مراتب بهتر از اکثریت مسلمانان بـود. ‌ ‌و بـرخی در این‌باره گفته‌اند:

در مقابل علما که در ایران جدید، منزلت و اقتدارشان آشکارا کاهش یافته بـود، اقـلیت‌های مـذهبی از‌ اهمیت‌ بیشتر و فرصت‌های بهتری برای پیشرفت اقتصادی بهره‌مند شده بودند که نتیجه حرکت‌های دولت رضاشاه در جـهت برخوردِ برابر با کلیه شهروندان بود. البته این وضعیت از احساسات آزادی‌خواهانه یا‌ مـساوات‌طلبانه‌ رضاشاه‌ نشئت نمی‌گرفت، بـلکه از تـمایل‌ او‌ به‌ قرار دادن کلیه ایرانیان در یک سطح در مقابل دولتی نیرومند سرچشمه می‌گرفت. به هرحال، نتیجه این سیاست بهبود وضع بیشتر‌ مسیحیان‌ ارمنی‌، یهودی‌ها و زرتشتی‌ها بود که باب تعداد زیادی از‌ مشاغل‌ و حرفه‌های جـدید به روی آنها گشوده شد.۱۱۹

در چنین فضایی مجدداً ارامنه آزادی بیشتری به دست آوردند و از‌ هر‌ جهت‌، میدان برای آنها باز شد. به سبب وجود این سیاست‌ها‌ بود که عده‌ای از آنها به تهران و عـده‌ای بـه خوزستان مهاجرت کردند. همچنین در این زمان، کرسی زبان‌ و ادبیات‌ ارمنی‌ در دانشگاه اصفهان تشکیل شد و نماینده‌ای در مجلس داشتند.۱۲۰

جمهوری‌ اسلامی‌ ایران و مسیحیت

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسیحیان به عنوان شهروند ایرانی در ایـن مـرز و بوم‌ باقی‌ مانده‌، حقوق و وظایفی از طرف نظام بر آنها تعریف شد. در اندیشه امام‌ خمینی‌(ره‌) اقلیت‌ها در نظام جمهوری اسلامی همانند سایر افراد از حقوق برابر و احترام کامل بهره‌مندند‌: «آنها‌ بـا‌ سـایر افراد در همه چیز مشترک و حقوقشان به حسب قوانین داده می‌شود و در حکومت‌ اسلامی‌ آنها در رفاه و آسایش هستند.»۱۲۱ امام خمینی( اقلیت‌های

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۲۴)


مذهبی را در نظام‌ سیاسی‌ دینی‌ در انجام کلیه فرایض عبادی، مذهبی و اجتماعی، آزاد مـی‌داند و مـعتقد اسـت:

تمام اقلیت‌های مذهبی‌ در‌ ایران بـرای اجـرای آداب دیـنی و اجتماعی خود آزادند و حکومت اسلامی خود را موظف‌ می‌داند‌ تا‌ از حقوق و امنیت آنان دفاع کنند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایـران، ایـرانی و مـحترم‌ هستند‌.۱۲۲

امام خمینی( درباره آزادی عقیده و اظهارنظر اقلیت‌ها نـیز ضـمن پذیرش آزادی‌ برای‌ اقلیت‌ها‌، اظهارنظر و ابراز عقیده را نیز برای آنها قائل شده است:

دولت اسلامی، یک دولت دموکراتیک‌ به‌ معنای‌ واقـعی اسـت و بـرای همه اقلیت‌های مذهبی معتقد به آزادی به طور کامل‌ هست‌ و هـر کسی می‌تواند اظهار عقیده خودش را بکند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد‌ و دولت‌ اسلامی، تمامی منطق‌ها را با مـنطق جـواب خـواهد داد.۱۲۳

قانون اساسی‌ هم‌ در این راستا می‌گوید:

ایرانیان زردشتی، کلیمی‌ و مسیحی‌ تـنها‌ اقـلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در حدود‌ قانون‌ در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بـر طـبق‌ آیـین‌ خود عمل می‌کنند.۱۲۴

از‌ این‌رو‌، اصل شصت‌ و چهارم‌ هم‌ به این تأثیرگذاری اقـلیت‌ها در امـر‌ قـانون‌گذاری‌ اشعار دارد و می‌گوید: «زردشتیان و کلیمیان هرکدام یک نماینده، و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً‌ یک‌ نماینده، و مـسیحیان ارمـنی جـنوب و شمال هر‌ کدام یک نماینده انتخاب‌ می‌کنند‌.»۱۲۵

نتیجه‌گیری

دغدغه تبلیغ دین‌ در‌ تمام اعصار از خـصلت‌های مـهم مسیحیت بوده است. تساهل و تسامح دولت اشکانی، ورود‌ نخستین‌ تکاپوهای تبلیغی و اجتماعات این قوم‌ را‌ بـه‌ سـرزمین ایـران میسر‌ ساخت‌. ضمن اینکه در این‌ مورد‌ نباید شرایط اجتماعی، فرهنگی، دینی و سیاسی آن روزگار را بـی‌تأثیر دانـست.

همچنین می‌توان دریافت‌ که‌ آزادی عقاید و شکیبایی مذهبی مادامی که‌ تهدیدات‌ سیاسی و امنیتی‌ را‌ در‌ پی نـداشته، از بـنیادهای‌ کـهن فرهنگ ایران بوده و دولتمردان در تمامی ادوار به آن توجه داشته و رعایای ایران از‌ آزادی‌ بهره‌مند بوده‌اند. البته در مـواردی

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۲۵)


کـه‌ پیروان‌ ادیان‌، اعم‌ از‌ عیسوی و غیره می‌خواستند‌، در‌ پوشش دین، اغراض سیاسی و شخصی را اعـمال نـمایند، حـاکمان ایران با انگیزه حفظ قدرت خود یا‌ با‌ انگیزه‌ وطن‌دوستی و ملت‌دوستی، با صاحبان ادیان غـیررسمی، بـه‌ ویـژه‌ مسیحیان‌ که‌ به‌ همکاری‌ با رومیان متهم بودند، با شدت عمل بـرخورد مـی‌کردند.

نگرش به مسئله مسیحیت در قبل و بعد از اسلام با رویکردهای متفاوتی همراه بوده است. در دوره اسلامی‌ به سـبب سـیاست مداراگونه که سنت و منش پیامبر اسلام( بود، حضور مسیحیان در جامعه، به ویـژه در کـارهای علمی و فرهنگی، نمود خاصی پیدا می‌کند. در ایـن راسـتا نـگاه مسلمانان به‌ مسیحیت‌ فراتر از اقلیت دینی بـود و در واقـع، هر جا که لازم بوده بی‌تعصب از آنها در جهت توسعه جامعه اسلامی استفاده نموده و در بـعد دیـنی نیز با آنها گفت‌وگوهای‌ عـلمی‌ داشـتند. خود مـسیحیان نـیز بـرای باقی ماندن در جامعه اسلامی ایران و حـفظ مـوقعیت خویش از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کردند و با حاکمان وقت، باب‌ دوستی‌ را باز مـی‌کردند.

البـته مسیحیت‌ نیز‌ در تاریخ حضور خود در ایـران مانند هر پدیده دیـگر در کـش و قوس‌های تاریخی متأثر بوده اسـت و بـسته به سلیقه و عقیده و سیاست حاکمان وقت‌ با‌ رفتارهای متفاوتی روبه‌رو بوده‌ است‌. بـه غـیر از دوره تقریباً مسیحیت در دیگر اعصار بـه طـور مـسالمت‌آمیز در ایران به حـیات خـود ادامه داده و فراز این قـوم در ایـران دوره اسلامی در مقایسه با قبل‌ از‌ اسلام، بیشتر بوده است و آنان هیچ‌گاه در معرض قتل عام و اجـبار بـه ترک آیین خود، آن‌گونه در برخی بـرهه‌های پیـش از اسلام وجـود داشـت، قـرار نگرفتند.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۲۶)


 

منابع

آدمیت، فـریدون، امیرکبیر‌ و ایران‌، بی‌جا، خوارزمی‌، ۱۳۶۱٫

آریان، قمر، چهره مسیح در ادبیات فارسی، تهران، معین، ۱۳۶۹٫

ابن اثیر، عـزالدین، الکـامل فی التاریخ‌، بیروت، داراحیا التراث العـربی، ۱۹۸۹م.

ابـن هـشام، عـبدالملک، السـیرهالنبویه، بیروت، دارالکتاب‌ العـربی‌،‌۱۹۹۶‌م.

ابـونا، البیر، تاریخ الکنیسه السریانیه الشرقیه، بیروت، ۱۹۹۳م.

اسکندر بیک منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تصحیح محمد ‌‌اسماعیل‌ رضـوانی، تـهران، دنـیای کتاب، ۱۳۷۷٫

اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، تـرجمۀ مـحمود‌ آفـتاب‌، تـهران‌، عـلمی و فـرهنگی، ۱۳۶۵٫

اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ ایران پس از اسلام، تهران، نامک، ۱۳۷۸٫

بدیعی‌، ربیع، جغرافیای مفصل ایران، تهران، اقبال، ۱۳۷۳٫

بیانی(اسلامی ندوشن)، شیرین، دین و دولت‌ در ایران عهد مغول‌، تهران‌، مرکز نـشر دانشگاهی، ۱۳۷۱٫

برومند، صفورا، پژوهشی بر انجمن تبلیغی کلیسا در دوره قاجاریه، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۱٫

تاج‌پور، محمدعلی، تاریخ دو اقلیت یهود ومسیحیت در ایران، تهران‌، موسسۀ مطبوعاتی فراهانی، ۱۳۴۴٫

تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه تـاورنیه، تـرجمۀ ابوتراب انوری(نظم الدوله)، اصفهان، تأیید، ۱۳۳۶٫

حائری، عبدالهادی، نخستین رویارویی‌های اندیشه‌گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، تهران، امیرکبیر‌، ۱۳۶۷‌.

حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۷۱٫

دروویل، گاسپار، سفردر ایـران، تـرجمۀ منوچهر اعتماد مقدم، تهران، شباویز، ۱۳۶۷٫

دلبری، شهربانو، «مروری بر وضعیت مسیحیان ایران از قرن اول تا‌ چهارم‌ هجری»، تاریخ در آینه پژوهش، سال دوم، شماره ۵، بهار ۱۳۸۴٫

شـراوندی، مـرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، نـگاه، ۱۳۷۴٫

زریـن کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، وزارت آموزش‌ و پرورش‌، اداره کل نگارش، ۱۳۴۳٫

ـــــ ، تاریخ مردم ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳٫

اوتر، اوتر، سفرنامه ژان اوتر«عصر نادرشاه»، ترجمۀ دکـتر عـلی اقبالی، تهران، جاویدان، ۱۳۶۳٫

سـلسله پهـلوی و نیروهای مذهبی‌ به‌ روایت‌ تاریخ کمبریج، ترجمۀ عباس مخبر‌، تهران‌، طرح‌ نو، ۱۳۷۲٫

سیوری، راجر، ایران عصر صفوی، ترجمۀکامبیز عزیزی، تهران، سحر، ۱۳۶۶٫

شعبانی، رضا، تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه، تهران‌، قـدس‌، ۱۳۷۵‌.

شـعرانی، ابوالحسن، رد شبهات اثبات نبوت خاتم‌الانبیاء( و حقانیت‌ دین‌ اسلام «راه سعادت»، تهران، بی‌نا، ۱۳۶۳٫

موسوی خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره‌)، ۱۳۷۸‌.

صفا‌، ذبیح الله، تاریخ علوم عقلی در تـمدن اسـلامی، تهران، دانـشگاه‌ تهران، ۱۳۳۶٫

صفت گل، منصور، ساختار نهاد و اندیشه دینی در ایران عهد صفوی، تهران، خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۸۱‌.

طبری‌، مـحمد‌بن‌ جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۹م.

فخرالاسلام، محمدصادق‌، بـرهان‌المسلمین‌، بـی‌جا، بـی‌نا، نسخه خطی،۱۳۱۲ق.

فضایی، یوسف، سیر تحولی دین‌های یهود و مسیح، تهران، موسسه مطبوعاتی عطایی‌، ۱۳۶۱‌.

فرانکلین‌، ویلیام، مشاهدات سـفر ‌ ‌از بـنگال به ایران، ترجمۀ محسن جاویدان، تهران، دانشگاه‌ تهران‌، ۱۳۵۸‌.

فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عـباس اول، تـهران، دانـشگاه تهران، ۱۳۳۲٫

قائم مقامی، جهانگیر، یکصد‌ و پنجاه‌ سند‌ تاریخی، تهران، ستاد بزرگ ارتش تاران، ۱۳۴۸٫

قدیانی، عـباس، تاریخ ادیان ومذاهب در ایران‌، تهران‌، انیس، ۱۳۷۴٫

قدوسی، محمدحسین، نادر نامه، مشهد، انجمن آثـار ملی خراسان، ۱۳۳۹٫

نیبور‌، کـارستن‌، سـفرنامه‌ کارستن نیبور، ترجمۀ پرویز رجبی، تهران، توکا، ۱۳۵۴٫

کریستین سن، آرتور امانوئل، ایران در‌ زمان‌ ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی، تهران، نگارستان کتاب زرین، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۲٫

گیرشمن، رومن، ایران‌ از‌ آغاز‌ تا اسلام، ترجمۀ محمد معین، تـهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹٫

لاجوردی، فاطمه، «ایران»، دائرهالمعارف‌ بزرگ‌ اسلامی، تهران، ۱۳۸۰٫

لکهارت، لارنس، انقراض سلسلۀ صفویه و ایام استیلای افاغنه در‌ ایران‌، ترجمۀ‌ مصطفی قلی عماد، تهران، تابان، ۱۳۴۳٫

مارکوپولو، سفرنامه مارکوپولو، ترجمه حـبیب‌الله صـحیحی، تهران، بنگاه ترجمه‌ و نشر‌ کتاب‌، ۱۳۵۰٫

ملکمیان، لینا، کلیساهای ارامنه ایران، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۸۰٫

میلر‌، ویلیام‌ مک الوی، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمۀ علی نخستین، حیات ابدی، ۱۹۸۱م.

میراحمدی‌، مریم‌، دیـن و مـذهب در عصر صفوی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳٫

مهرین، مهرداد، کیش‌های ایران‌ در‌ عصر ساسانیان، تهران، آسیا، بی‌تا.

ناس، جان‌ بایر‌، تاریخ‌ جامع ادیان، ترجمۀ علی‌اصغر حکمت، تهران، علمی‌ و فرهنگی‌، ۱۳۸۱٫

نوری زاده، محمد، تاریخ و فـرهنگ ارمـنستان، تهران، نشر چشمه، ۱۳۷۶٫

ورهرام‌، غلامرضا‌، نظام سیاسی و سازمان‌های اجتماعی ایران‌ در‌ عصر قاجار‌، تهران‌، معین‌، ۱۳۸۵٫

ـــــ ، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران‌ در‌ عصر زند، تهران، معین، ۱۳۶۸٫

یعقوبی، احمد‌بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمۀ مـحمدابراهیم‌ آیـتی‌، تـهران، علمی و فرهنگی،۱۳۶۲٫

هدایتی، هادی‌، تـاریخ زنـدیه، تـهران، دانشگاه‌ تهران‌، ۱۳۳۴.

هنوی، جونس، زندگی نادرشاه‌، ترجمه‌ اسماعیل دولت شاهی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵٫

هوار، کلمان، ایران و تمدن ایرانی، ترجمۀ‌ حسن‌ انوشه، تـهران، امـیرکبیر، ۱۳۷۵٫

Brownrigg‌, Ronald‌, The‌ Twelve Apostles, New‌ York‌, Macmillan Publishing Co., Inc‌, ۱۹۷۴‌.

Goddard, Hugh, A History of Christian-Muslim Relations, Edinburgh, Edinburgh Universiry Perss. 2002.

R. Russell, James‌,”Christianity‌”,Encyclopedia of Iranica, ed by: Ehsan‌ Yarshater‌, California,

، سـال‌ هشتم‌، شماره‌ دوم، تابستان ۱۳۹۰، ۳۳‌ ـ ۵۸

Tārikh dar Āyene-ye Pazhuhesh, Vol.8, No.2, Summer 2011

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۲۷)


تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۲۸)


تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۲۹)


تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۳۰)


تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۳۱)


تاریخ اسلام در آینه پژوهش » تابستان ۱۳۹۰ – شماره ۳۰ (صفحه ۳۲)


  1. ربیع بدیعی، جغرافیای مفصل ایـران‌، ج۲، ص۱۹۴‌.
  2. مـتی: ۲/ ۱-۱۱
  3. البته باید دانست این‌ قبیل‌ آیات‌ از‌ دیدگاه‌ متکلمان اسلامی مجعول‌ به‌ نظر می‌رسد، چنان‌که علامه شعرانی می‌نویسد: « … یک چـنین حـکایتهایی قـطعاً مجعول است برای آنکه به زبان‌ عبری‌ برای‌ اهل بـیت‌المقدس ننوشتند بلکه برای غربیان به‌ زبان‌ یونانی‌ نوشتند‌ که‌ نه‌ مسیح را مشاهده کردند و نه زبان او را می‌دانستند و این چـنین داسـتانها اگـر هم دروغ بود نه نویسندگان مانع از نوشتن داشتند و نه شنوندگان تکذیب. مـا یـقین‌ داریم هیچ منجّم معتقد نیست با ولادت هر کسی ستاره‌ای پیدا شود و بالای سر او حرکت کند…. » (نـک: ابـوالحسن شـعرانی، رد شبهات اثبات نبوت خاتم‌الانبیاءˆ( و حقانیت دین اسلام «راه سعادت‌»، ص۱۸۸‌-۱۸۷؛ محمدصادق فخرالاسلام نیز ایـن آیـه را بـا نظر حکمای اروپا و با دستاوردهای منجمان متناقض می‌داند. (نک: فخرالاسلام، محمدصادق، برهان‌المسلمین، ص۱۲-۱۱).
  4. Encyclopedia of iranica,»Christianity«, v.5, p524.
  5. Novo Rovanna‌
  6. مهرین‌، مهرداد، کـیش‌های ایـران در عـصر ساسانیان،تهران، مؤسسه انتشارات آسیا، بی‌تا، ص۴۶٫
  7. قمر آریان، چهره مسیح در ادبیات فارسی،ص ۶۰٫
  8. Thaddaeus
  9. لینا مـلکمیان‌، کـلیساهای‌ ارامنه ایران، ص ۱۳-۱۱٫
  10. -Barthoghemeus‌(Bartholomew‌)
  11. ملکمیان، همان.
  12. اعمال رسولان، ۲/۱-۱۲٫
  13. صفورا برومند، پژوهشی بر انجمن تبلیغی کـلیسا در دوره ی قـاجاریه، ص۲۸٫
  14. لوقـا: ۱۵ و ۱۶٫
  15. -Parthians
  16. -Medes
  17. -Persians
  18. -Brownrigg, Ronald‌, The‌ Twelve Apostles, New York‌, Macmillan‌ Publishing Co., Inc, 1974, p188.
  19. Addai
  20. Edessa
  21. Arbela
  22. Encyclopedia of iranica,»Christianity«, v.5, p530.
  23. ویلیام مک الوی میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین، ص ۲۷۰ـ۲۶۷٫
  24. علی‌ اصغر‌ حـکمت، تـاریخ ادیان: ادیان بدوی و منقرضه وحیه در جهان و در ایران از بدو تاریخ تا کنون، ص۲۶۹٫
  25. حسین پیـرنیا، ایـران قـدیم یا تاریخ مختصر ایران تا انقراض ساسانیان، ص ۱۰۰ و ۱۰۳‌.
  26. محمدعلی‌ تاج پور‌، تاریخ دو اقلیت یهود و مسیحیت در ایران، ص ۲۶۲٫
  27. یـوسف فـضایی، سیر تحولی دینهای یهود و مسیح، ص۳۵۵٫
  28. ملکمیان‌، همان.
  29. کلمان هوار، ایران و تمدن ایـرانی، تـرجمه حـسن انوشه، ص ۲۱۰-۲۰۸‌.
  30. آرتور‌ امانوئل‌ کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، ص۲۸۹؛ رومن گیرشمن، ایران از آغـاز تـا اسـلام‌، ‌‌ترجمه‌ محمد معین، ص۳۵۰٫
  31. آرتور امانوئل کریستین سن، همان، ص۲۹۱ـ۲۹۰؛ یوسف فضایی، همان‌، ص۳۶۱‌-۳۶۰‌.
  32. و.م مـیلر، هـمان، ص۲۸۱٫
  33. کریستین سن، همان، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۱٫
  34. عباس قدیانی، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران‌، ص۱۵۴-۱۵۳٫
  35. کلمان هوار، همان، ص۲۰۸-۲۱۰؛ یوسف فضایی، همان، ص۳۶۱٫
  36. Hashu
  37. عـباس‌ قـدیانی، همان، ص۱۵۱؛ و.م میلر‌، همان‌، ص۲۸۹-۲۸۸٫
  38. تاج پور، همان، ص۲۵۹-۲۵۵٫
  39. کلمان هوار، همان، ترجمه حسن انوشه، ص۲۱۰-۲۰۸٫
  40. رومـن گـیرشمن، همان، ص۳۵۹٫
  41. عباس قدیانی، همان، ص۱۵۵٫
  42. آرتور امانوئل کـریستین سـن، هـمان، ۱۳۸۷ش، ص۳۱۷ـ ۳۱۶‌.
  43. و.م میلر، همان، ص۳۰۹-۳۰۳٫
  44. کلمان هوار،ص۲۱۰ـ ۲۰۸٫
  45. تاج پور، همان.
  46. و.م مـیلر، هـمان، ص۳۱۱٫ ۳۱۰٫
  47. آرتور امانوئل کریستین سن، همان، ص۳۱۸ـ۳۱۷٫
  48. دورۀ خلافت اسلامی به این دلیل مورد بررسی واقـع‌ مـی‌شود‌ که در دوره‌ای از تاریخ، کل ایـران یـا بخش‌هایی از آن تـحت حـکومت خـلافت اسلامی اداره می‌شد. در واقع رفتار خلفا در گـوشه‌ای از خـلافت به معنای فراگیری این است‌ که‌ این رفتارها همه جا حاکم بـوده اسـت. هم‌چنین با توجه به تنوع حـکومت‌های موجود در این دوره، به حـکومت‌هایی پرداخـته شده که در تقابل با مـسیحیت، مـواضعی داشته‌اند و از‌ آنها‌ در تواریخ چیز قابل ذکری آمده است.
  49. میلر، همان، ص۳۱۹٫
  50. عبدالملک‌بن هشام بـن هـشام، السیره النبویه، ج۱، ص۶۳۸٫
  51. همان، ج ۲، ص۴۲٫
  52. ابن اثـیر، الکـامل فـی التاریخ، ج۱، ص ۶۴۶؛ یوسف فـضایی، هـمان، ص۳۶۵‌.
  53. احمد‌ بن‌ اسحاق یـعقوبی، تـاریخ یعقوبی، ترجمه‌ محمد‌ ابراهیم‌ آیتی، ج۲، ص۲۳۲٫
  54. ذبیح الله صفا، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، ج۱، ص۵۶-۵۲؛ ابونا، البـیر، تـاریخ الکنیسه السریانیه الشّرقیه، ج۱، ص۱۶۰-۱۵۹‌.
  55. عبدالحسین‌ زرین‌کوب‌، تـاریخ ایـران بعد از اسـلام، ص۵۱۷-۵۱۵؛ البـیر‌ ابـونا‌، همان، ج۲، ص۱۵۲-۱۴۹؛ ذبیح الله صفا، هـمان، ص۵۰-۴۸، ۶۵-۶۳٫
  56. Goddard, Hugh, A History of Christian-Muslim Relations, Edinburgh‌, Edinburgh‌ Universiry‌ Perss, 2002, p52.
  57. احمدبن اسحاق یعقوبی، همان، ج۲، ص۴۸۷٫
  58. محمدبن جریر‌ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۱۷۴-۱۷۲ و ۱۹۶٫
  59. شهربانو دلبری، «مروری بر وضـعیت مـسیحیان ایران از قرن اول تا‌ چهارم‌ هجری‌»، تـاریخ در آیـنه پژوهـش، سـال دوم، ش ۵، بـهار ۱۳۸۴ش.
  60. طبری، محمدبن جـریر‌، هـمان‌، ج ۸، ص۱۶۸٫
  61. ابن اثیر، همان، ج۸، ص۷۰۵٫ ۷۰۲؛ عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران، ص۴۸۰٫
  62. عنوان اسقف نسطوری‌ که‌ در‌ حال حاضر بـه آن پاتـریارک یـا بطریرک گفته می‌شود.
  63. میلر، همان، ص۵۷‌.
  64. لاجوردی‌، فـاطمه‌، «ایـران»، دائره المـعارف بـزرگ اسـلامی، ج۱۰، ص۶۰۱-۵۹۸٫
  65. در ایـن دوره هر چند حکومت‌ ایلخانان‌ مغول‌ به عنوان حکومت ملی و ایرانی محسوب نمی‌شود اما از این جهت که در دوره‌ای‌ از‌ تاریخ سیطرۀ بخشهای وسیعی از ایران را در دست داشتند، برخورد آنها بـا‌ مسیحیت‌ و اجتماعات‌ آن آورده شده است.
  66. عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ص۷،۱۷،۸۷،۱۷۱،۲۲۱،۲۶۲‌.
  67. عبداس‌ قدیانی، همان، ص۱۴۴٫
  68. عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ص۱۷۱٫
  69. شیرین بیانی(اسلامی ندوشن‌)، دین‌ و دولت‌ در ایران عهد مغول، ج ۲، ۱۳۷۱ش، ص۴۷۰ ـ ۴۶۸٫
  70. برتولد اشپولر، تاریخ مـغول در ایـران، ترجمه محمود‌ آفتاب‌، ص۲۱۲-۲۱۱٫
  71. Serqoqtini
  72. Doquz
  73. عباس اقبال آشتیانی، تاریخ ایران پس از اسلام‌، ص۴۲۳‌-۴۲۲‌.
  74. شیرین بیانی، (اسلامی ندوشن)، همان، ص۳۸۲-۳۷۷٫
  75. عباس اقبال آشتیانی، همان، ص۴۲۶٫
  76. برتولد اشپولر، همان‌، ص۲۲۰‌.
  77. شیرین‌ بیانی(اسلامی ندوشن)، همان، ص ۴۷۰٫ ۴۶۸؛ عباس اقبال آشـتیانی، هـمان، ص۴۳۷٫
  78. برتولد‌ اشپولر‌، همان، ص۲۲۸-۲۲۷٫
  79. همان، ص۲۲۸٫
  80. راجر مروین سیوری، ایران عصر صفوی، ترجمۀ کامبیز عزیزی، ص۴۶٫
  81. Sherley‌
  82. Encyclopedia‌ of iranica,”Christianity”, v.5, p540.
  83. Anthony
  84. Robert
  85. James
  86. عبدالهادی حائری، نخستین رویارویی‌های اندیشه‌ گران‌ ایران با دو رویه تـمدن بـورژوازی غرب‌، ص۱۴۴‌-۱۴۱‌.
  87. محمد نوری‌زاده، تاریخ و فـرهنگ ارمـنستان، ص۷۶؛ اسکندر‌ بیک‌ منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، به تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، ج۲، ص۱۰۸۷-۱۰۸۵؛ تاورنیه‌، سفرنامه‌ تاورنیه، ترجمه ابوتراب انوری(نظم‌ الدوله‌)، ص۴۰۱-۴۰۰‌؛ یوسف‌ فضایی‌، همان، ص۳۶۹٫
  88. محمدعلی تـاج پور، هـمان‌، ص۳۱۵‌-۳۱۳٫
  89. لینا ملکمیان، همان، ص۳۶٫
  90. راجـر سـیوری، همان، ص۱۷۰؛ مرتضی راوندی، تاریخ‌ اجتماعی‌ ایران، ج۸، ص۷۵؛ نصرالله فلسفی، زندگانی شاه‌ عباس اول، ج۳، ص ۲۰۹؛ ژان‌ باتیست‌ تاورنیه، همان، ص۴۰۸-۴۰۷٫
  91. مریم‌ میراحمدی‌، دین و مذهب در عصر صفوی، ص۱۰۲٫
  92. منصور صفت گل، ساختار نهاد و اندیشه دینی‌ در‌ ایران عـهد صـفوی، ص۵۶۳٫
  93. P. Antonio‌ de‌ Jesus‌
  94. آگوستینین‌ها مروج اندیشه‌های‌ الهیاتی‌ قدیس آگوستینوس(۴۳۰-۳۵۴‌م) اسقف‌ شهر هیپو در شمال آفریقا بودند. آگوستین خدا را وجود واحد ازلی که حق‌ محض‌ و خیر مطلق است، می‌داند. او همچنین‌ خدا‌ را دارای‌ صفت‌ رحمت‌ می‌داند کـه هـر که‌ را بـرگزیند مشمول عفو و غفران خود می‌فرماید.( جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمۀ علی‌اصغر‌ حکمت‌، ص۶۴۴-۶۴)
  95. عبدالهادی حائری، هـمان، ص۴۹۳‌-۴۸۷‌.
  96. مؤسس‌ این‌ فرقه‌ ایگناتیوس لویولایی(۱۵۵۶‌-۱۴۹۱‌م) از نجبای اسپانیا بود. او نخست نظامی بـوده بـعدها بـا داخل شدن در دیر دومینیکن‌ها به‌ تصفیۀ‌ باطنی‌ پرداخت. همان اعمال او بعداً مناسک روحانی‌ طایفۀ‌ یسوعی‌ گردید‌. بـعضی‌ ‌ ‌از‌ زعـما مبلغان آن عصر مانند فرانسیس گزاویه مبلغ بزرگ در هند و بسیاری دیگر در صف همکاران او قـرار گـرفتند. ایـنها با کسب اجازه از پاپ پاولوس سوم‌ سازمانی به نام «انجمن عیسی»، پایه‌ریزی کردند و در زمینۀ اعزام مبلغان دیـنی و نشر مبادی کاتولیک در ممالک آسیایی نقش عمده داشتند.( جان بایر ناس، تاریخ جـامع ادیان، ترجمۀ علی اصـغر‌ حـکمت‌، ص۶۹۰-۶۸۹)
  97. لارنس لکهارت، انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمۀ مصطفی قلی عماد، ص۵۷۷-۵۷۱٫
  98. محمدعلی تاج‌پور، همان، ص۳۲۵٫ ۳۲۴؛ محمدحسین قدوسی، نادر نامه، ص۴۹۹٫
  99. -Abraham‌ Cathalicos‌
  100. رضا شعبانی، تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه، ج۲، ص۱۲۰-۱۱۸٫
  101. کرملی‌ها گروهی از روحانیونِ عـارف در دین مسیحی هستند. مبانی دستگاه دینی این‌ عارفان‌، همچون سایر کاتولیکهاست. علاوه بر‌ این‌ آنها معتقدند باید در حقیقت ربوبیت مسیح ذوب و فنا شد و باب ذوب و فنا در ربوبیت، فقط پیروی از طریقت معنوی مریم عـذرا اسـت. از‌ دید‌ اینها مریم شفاعت‌گر بشریت‌، آلام‌ بخش مصائب و نجات در سختی‌هاست.
  102. محمدحسین قدوسی، همان، ص۵۰۱-۴۹۹٫
  103. محمدعلی تاج پور، ، همان، ص۳۲۵-۳۲۴٫
  104. سفرنامه ژان اوتر «عصر نادرشاه»، ترجمۀ دکتر علی اقبالی، ص۲۳۱-۲۳۰؛ محمدحسین قدوسی، همان‌، ص۵۰۱‌-۴۹۹٫
  105. جونس هنوی، زنـدگی نـادرشاه، ترجمۀ اسماعیل دولت شاهی، ص۲۶۶-۲۶۲٫
  106. کارستن نیبور، سفرنامه کارستن نیبور، ترجمۀ پرویز رجبی، ص۴۱٫
  107. جهانگیر قائم مقامی، یکصد و پنجاه سند تاریخی، ص۱۰۶-۱۰۳٫
  108. هادی‌ هدایتی‌، تاریخ زندیه‌، ص۱۲۰؛ ویلیام فرانکلین، مشاهدات سفر از بنگال به ایـران، تـرجمۀ محسن جاویدان، ص۸۹٫
  109. غلامرضا ورهرام، تاریخ سیاسی‌ و اجتماعی ایران در عصر زند، ص۱۱۵٫ ۱۱۴٫
  110. کارستن نیبور، همان، ص۴۱‌.
  111. همان‌.
  112. جهانگیر‌ قائم مقامی، همان، ص۱۰۶٫ ۱۰۵٫
  113. گاسپار دروویل، سفر در ایران، ترجمه منوچهر اعتماد مقدم، ص۱۲۲-۱۱۵٫
  114. غلام ‌‌رضا‌ ورهـرام، هـمان، ص۱۶۷٫
  115. فـریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ص۴۴۰-۴۳۵٫
  116. پرسبیترین(Presbyterian) مـذهبی کـه‌ خـواستار‌ هماهنگی‌ و تساوی میان کشیشان پروتستان می‌باشد.
  117. Lazarian Mission
  118. غلامرضا ورهرام، همان، ص۳۰۵-۳۰۷٫
  119. سلسله پهلوی و نیروهای‌ مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمۀ عباس مخبر، ص۴۲-۴۱٫
  120. تـاج‌پور، هـمان، ص۳۰۱‌ و۳۲۵-۳۲۴٫
  121. صـحیفه امام‌، (مجموعه‌ سخنان امام خمینی«ره»)، ج۱۱، ص ۲۹۰٫
  122. همان، ج ۴، ص۴۴۱٫
  123. همان، ص۴۱۰٫
  124. قـانون اسـاسی جمهوری اسلامی ایران، اصل ۱۳٫
  125. همان، اصل ۶۴٫

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x