کیش زرتشت
مقاله کیش زرتشت
شما را به طور مختصر با ویژگیهای آیین زرتشت از دیدگاه مری بویس یکی از پژوهشگران سرشناس زرتشتشناسی، آشنا میکند.
مشخصات مقاله:
اشـاره
این نوشتار بخشی است از مقاله کیش زرتشت نوشته پروفسور مری بویس که در بـخش آغـازین آن بـه زرتشت، پیشینه نگارش در میان زرتشتیان، متون مقدس بهویژه اوستا، و ترجمه و تدوینِ تقریبیِ تمام آثار پهـلوی اشاره کرده، سپس گذرا به تاریخ دیانت زرتشتی پرداخته و از پیشینه ایران و ایرانیان، زرتـشت، آغاز تبلیغات او و گسترش و رسـمیّت یـافتن دین او یاد کرده است؛ مغان و تأثیرگذاریِ آنها بر آموزههای زرتشتی و آسیب دیدن این کیش در چیرگی اسکندر نیز از نظرِ وی دور نمانده است.
در ادامه در ذیلعنوان تعالیم اصلی، باورهای مؤبدانایرانی،اسطورههایی درباره آفرینش و پرستش خـدایان طبیعت در مرتبه فرازین و فرودین مطرح، و زمینههای پیدایش اندیشههای زرتشت و دین زرتشتی و خدایان و اصول اعتقادیِ آن معرفی گشته است. درهمینبخش بهامشاسپندان وآفریدههایشان ونیز فلسفه تعالیم زرتشت وانتظار او از پیروانش، هچنین شرایط خاص آخرالزمان و نـجاتبخشِ ویـژه و پیروزی او ونیز چگونگی پیدایش زُروانیگری وباورهای آنان نیزمطرحگردیده است.
مریبویس دربخش پایانی در ذیل عنوان تحولات جدید ازجمله به این مسائل پرداخته است:
______________________________
۱ مشخصات کتابشناختیِ این اثر از این قرار است:
Boyce, Mary, Zoroastrianism in Living Religions, Oxford, Blackwell, 1997, PP.236-۲۶۰.
طـرح مـباحث اعتقادی از سوی برخی مبلغان مسیحی و دفاعیات زرتشتیان از دین زرتشت و تلاش آنها در همگونسازی آن با نیازهای زمان؛ تأسیس انجمن اصلاحی زرتشتیان؛ تأثیرپذیری زرتشتیان از آیین هندو و رویکرد باطنیِ آن؛ تلاشهای فرهنگی و آموزشیِ خـاص، بـه منظور آشناسازی کودکان با آیین زرتشتی؛ تأثیرگذار بودن الاهیات اخلاقیِ سنّتی در شکلگیری زندگی زرتشتیان و خدمات عامالمنفعه آنها و ورود ایشان به امور سیاسی.
مقدمه
کیش زرتشت(۱) دارای یک سنت شفاهی دیرینه اسـت. زرتـشت،(۲) پیـامبر آن دین (که در غرب به زُرُاَسـْتِر(۳) مـعروف اسـت) پیش از آنکه ایرانیان نوشتن بدانند میزیست و قرنهای متمادی پیروان او از بهکارگیری این فن بیگانه برای اهداف مقدس، اباداشتند. اوستا،(۴) مجموعه متون مـقدس آنـان، سـرانجام در قرن چهارم یا پنجم میلادی، در قالب الفبایی کـه خـود برای این کار ابداع کردند تدوین شد. زبان آن، که به «اوستایی» شهرت دارد، در مورد دیگری گزارش نشده است. مجموعه کـوچکی از اوسـتای قـدیم را به خود این پیامبر نسبت میدهند. این مجموعه مشتمل بـر هفده گات(۵) (سرود). هپتنگ هائیتی(۶) (عبادت هفت فصل؛ نیایش کوتاهی همراه با عبادات روزانه موبدان) و دو منثره(۷) بسیار مـقدس اسـت، امـا تمام متون «اوستای جدید» آمیزهای از آثار دانشوران و شاعران گمنام از نسل مـوبدان مـیباشد. اوستای کامل در دوران حکومت سلسله ساسانیان در ایران نوشته شده و در آن زمان مجموعه حجیمی در بیست و یک کتاب بوده اسـت. نـسخههای مـعدودی که از این مجموعه فراهم شده بود در ویرانیهایی که بعدها در چیرگیِ عربها، تـرکها ومـغولها بـهبارآمد، از میان رفت. ازاینرو اوستای برجایمانده عبارتازمناجاتنامه، سرودها و ادعیه است. نسخه خطیِ آن به دوران ساسانی بـرمیگردد، امـا قـدیمیترین نسخه موجود، در ۱۳۲۳ م نوشته شده است. اوستای چاپشده [۱] و ترجمههایی از آن را به زبان آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، گـَجَراتی و فـارسی میتوان یافت. با توجه به
______________________________
۱٫ Zoroastrianism
۲٫ Zarathushtra
۳٫ Zoroaster
۴٫ Avesta
۵٫ Gathas
۶٫ haptanhiti
۷٫ Manthras
روشنگریهایی که همچنان پیوسته از راه پژوهشها صورت مـیگیرد، هـیچ کـدام از آن ترجمهها را نمیتوان معتبر دانست.
بعضی از دستنوشتههای اوستایی، ترجمه روانی بهزبان پهلوی(۱) دارند که بـه «زَنـْد»(۲) یا تفسیرمشهورند؛ زبانی که به خط دشواری نوشته میشده است. ترجمهها و خلاصههایی بـه زبـان پهـلوی از کتابهای مفقودشده اوستای دوره ساسانی، و همچنین آثاری مذهبی که در درجه دوم اهمیت است وجود دارد.[۵ [اکـثر ایـن متون بینام و نشانند. تقریبا تمام آثار پهلوی تدوین و ترجمه شده است، امـا بـرخی از تـرجمهها بهشدت بهبازنگری نیازمند است. آثار مذهبیِ متأخر بهزبان فارسی، گَجَراتی و انگلیسی است.
مقدمهای کوتاه بـر تـاریخ دیـانت زرتشتی
شواهد درونیِ متون «اوستای قدیم» گواهی میدهد که زرتشت قبل از آن کـه ایـرانیان، سرزمینی را که اکنون به نام ایران مینامند فتح کنند میزیسته است. به احتمال، این کشورگشایی بـه حـدود ۱۲۰۰ ق.م باز میگردد [۵۱ـ۲۷:۸]. در آن هنگام، ایرانیان به عنوان شبانهای روستانشین در جلگه آسیای مرکزی در شـرق ولگـا(۳) سکنا گزیدند. زرتشتِ پیامبر، توانست ویشتاسپ(۴) یـکی از شـاهزادگان قـبایل را به دین خود درآورد و شاهد ریشه دوانیدن کـیش خـویش باشد. این دین در میان ایرانیان شرقی، گسترش یافت و سرانجام به غرب ایران کـه سـاکنان آن را مادها و پارسها تشکیل میدادند رسـید [شـکل ۱]. این دیـن در دوران اولیـن امـپراطوری پارسی [۵۵۱ـ۳۳۱ق.م] که کورش کبیر مـؤسس آن بـود، به عنوان دین رسمی شناخته شد. روحانیان غربیِ این دین به مـغ(۵) مـعروف بودند[۳]. آموزههای زرتشتی در آن زمان تأثیر زیـادی بر برخی رعایای پارس بـه ویـژه یهودیان برجای گذاشت.
عمده شـواهد صـریح درباره عقاید و مناسک زرتشتی در این دوران از آثار و کتیبههای ایرانی و نوشتههای یونانی فراهم آمـده اسـت. به نظر میرسد که چـیرگیِ اسـکندر بـر امپراطوری ایران و از دسـت رفـتن متون مقدس با مـرگ مـوبدان، سهمگینترین ضربه را بر پیکره سنت شفاهی زده باشد.
______________________________
۱٫ pahlavi
۲٫ zand
۳٫ volga
۴٫ vishtaspa
۵٫ mogi
در همین زمان پارتها، مردم شمال شرقی ایـران، امـپراتوری دیگری را تأسیس کردند (در حدود ۱۲۹ ق.م تا ۲۲۴ م) و بـار دیـگر زرتشتیگری را دیـن رسـمی خـود قرار دادند [۱۰۰ـ۷۸:۹]. دومین امـپراتوری ایرانی یعنی ساسانیان نیز همین رویه را پی گرفت. آنان برای امور دینی، سازمان مذهبی نیرومندی را هـمراه بـا سلسله مراتب متنوعِ موبدان و معابد و مـدارس فـراوان بـه وجـود آوردنـد [۱۰ـ۴۴:۴]. در قرن هفتم بـا غـلبه اعراب، اسلام به مثابه دین رسمی ایرانیان جایگزین زرتشتیگری شد، هرچند گسترش این دین بر سـرتاسر ایـن سـرزمین، ۳۰۰ سال بعد تحقق یافت.
بنابه باورهای زرتـشتی، در اواخـر قـرن هـفتم مـیلادی گـروهی از زرتشتیان برای دستیابی به آزادی دینی سفری دریایی را به شرق آغاز کردند و سرانجام در ۷۱۶ در سنجان در گُجرات اقامت گزیدند. در آنجا عدهای به آنان پیوستند و هسته مرکزی جامعه «پارسیان» هند را تـشکیل دادند. پارسیان تا نسلها به عنوان کشاورز و خرده بازرگانِ پراکنده در شمال و در طول سواحلِ میان براج(۱) و کمبای(۲) از رونق اندکی برخوردار بودند. اما از قرن نوزدهم با آمدن روحانیان اروپایی به سرعت پیـشرفت کـردند و مالک ثروت عظیم و برهم انباشتهای شدند. جامعه اصلیِ زرتشتیان در ایران که بعدها در اطراف شهرهای کویری یزد و کرمان متمرکز شدند برخلاف پارسیان، پیوسته متحمل فقر و
______________________________
۱٫ Broach
۲٫ Cambay
مشقت بودند. پارسیان نقش قـابل تـوجهی در توسعه بمبئی ایفا کردند و تا قرن بیستم جامعهای عمدتا شهری را با طبقه متوسط و تحصیلاتی مناسب پدید آوردند. ایرانیان زرتشتی تقریبا از طریق کمک آنـان تـا حدودی توانستند خود را از پارسیان، اضـمحلال نـجات دهند و در تهران با یک جامعه رو به گسترش توانستند به آنان تأسی کنند. و در سال ۱۹۴۷ با پایان یافتن حکومت بریتانیا در هند، گروهی از پارسیان در خارج از کشور بـهویژه در کـشورهای انگلستان، کانادا، استرالیا و آمـریکا سـکنا گزیدند و به طور فزایندهای در سال ۱۹۷۹ پس از برپایی جمهوری اسلامی ایران گروهی از زرتشتیان ایرانی نیز به آنها پیوستند. زرتشتیان اگرچه متنعمند، از جمعیت بسیار کمی برخوردارند. (شکل ۲).
تعالیم اصلی
روحانیان ایرانی که سـاکنان اسـتپهای وسیع و خالی بودند، در باب آفرینش اسطورهای سخت بسیط خلق کردند FF]:9؛FF130:5]. آنان معتقد بودند که جهان را خدایان از مادهای بیشکل در هفت مرحله ساختند؛ نخست، آسمان را از سنگ با پوسته سختی دورتادور آن آفریدند، سـپس زمـین را مانند بـشقابی بزرگ و مسطح بر روی آن قرار دادهاند و آنگاه در مرکز آن، اولین گیاه و پس از آن گاو نرِ تنها را آفریده، سپس اولین انـسان، یعنی کیومرث(۱) (زنده میرا) و در نهایت خورشید را که نمایانگر مخلوق هفتم، یـعنی آتـش اسـت بر فراز آنها قرار دادند. روحانیان آتش را به مثابه نیروی نهانِ زندگی که در دیگر مخلوقات نیز حـضور دارد مـیانگاشتند. سپس خدایان قربانی کردند، آنگاه «گیاه» را چیدند و کوبیدند و عصاره آن را برفراز زمین پراکـنده سـاختند تـا اینکه گیاهان دیگر، از آن نشو و نما کردند. آنان گاو و کیومرث را ذبح کردند، و از تخم آنها حیوانی دیـگر و حیات انسانی نشأت گرفت، سپس رشته کوهی در کرانه زمین رویید و در مرکز آن، قله «هـَره»(۲) سربرآورد که خورشید بـرگرد آن شـروع به چرخیدن کرد تا شب و روز پدید آمد. باران با چنان شدّتی فرو ریخت که زمینرا به هفت منطقه کَرشْور(۳) [کشور [تقسیم کرد. انسانها در منطقه مرکزی که به وسیله دریاها و جنگلها از دیـگر مناطق ششگانه جدا شده است زندگی میکنند. دریای بزرگی به نام وروکشه(۴) ( خلیجهای بسیار) به وسیله رودخانهای بزرگ تغذیه میشود که بیوقفه ازقله هره سرازیراست (تصویر ۳). گویا این جزئیات اخیر را مـتفکرانی کـه خود روحانی بودند از اساطیری باز هم قدیمیتر برگرفتهاند، در حالی که قربانیِ سهگانه بازتابی بود ازسهپیشکش، یعنی افشره گیاهی بهنام هئوُمه(۵)،قربانیِ چهارپا وانسان که مورد باور آنها بود. بهنظرمیرسد کـه بـه باورِ آنان تا زمانی که انسانها قربانی خالصانه وعبادت خدایانرا ادامهمیدهند جهان تحتحاکمیت قانون اشه(۶) پایدارخواهدماند. واینبازتابِ نظم درجهان، وعدالتوحقیقت درمیان انسانهااست.
ایرانیان خدایان طبیعت، یعنی سه موجود اخـلاقی بـزرگ را همراه با تکریم
______________________________
۱٫ Gayo-maretan
۲٫ Hara
۳٫ Karshvar
۴٫ Vourukasha
۵٫ haoma
۶٫ asha
میپرستیدند. این سه را که اهوراها (خداوندان) مینامیدند عبارتند از: اهورا مزدا،(۱) (خداوند خرد) و در مرتبهای پایینتر از آنها میتره(۲) و ورونه،(۳) خداوند میثاق و سوگند، که اگر باهم لحاظ شوند بـه انـسانها بـرپایه قانون اشه انسجام خواهند بـخشید.
زرتشت خود روحانیای بود که با این عنوانِ موروثی زاده شد، اما چنانکه از گاتها برمیآید، جامعه دیرپایِ شبانیِ ایرانیان در زمان حیات زرتـشت در حـال از هـم پاشیدن بود. عصر برنز در آن زمان، مراحل شکوفایی خـود را طـی میکرد و شاهزادگان جنگجو و پیروانشان که مجهز به اسلحههای کاری و ارابههای جنگی بودند، مدام در جنگ و غارت غرق بودند؛ گویا قـوم زرتـشت قـربانی تهاجم همسایگان پیشرفته و غارتگر شده بود. بدینترتیب زرتشت که خـود شاهد این خشونتها و بیعدالتیها بود، به تفکر عمیق درباره خیر و شر، و منشأ آن دو سوق داده شد. وی در موعد مقرّر آنچه را دریـافته بـود و بـه صورت سلسلهای از الهامات الاهی تجربه کرد. این الهاماتْ او را به تبلیغ دیـن جـدیدی رهنمون شد. او پیروانش را چنین تعلیم داد که تنها یک خدای سرمدی وجود دارد که او
______________________________
۱٫ Ahura Mazda
۲٫ Mithra
۳٫ Varuna
آن را اهورا مزدا میدانست؛ مـوجودی کـه حـکیم، خیر و عدل کل است، اما قادر مطلق نیست؛ زیرا که خود وی گـفته اسـت: «بـه درستی که دو روح نخستین وجود دارد؛ دو همزادی که در ستیز با یکدیگر شهرهاند. آنها در اندیشه و گفتار و کـردار، دوگـانهاند: خـیر و شر» (یسنه ۳۰،۳)؛ یعنی خدا دشمنی به نام انگرهمئینیو(۱) (روح پلید) دارد که او نیز آفریدگاری نـدارد. و از آنـجا که اهوارامزدا باید بر وی غلبه میکرد و شر را نابود میساخت، این جهان را به مـثابه کـارزاری پی ریـخت که در آن، نیروهای آنها به مصاف هم درآیند. او این معرکه را با برانگیختن روح مقدسش، یـعنی سـپنته مئینیو(۲) و شش موجود بزرگ دیگر، یعنی امشاسپندان «نامیرایان مقدس»(۳) تحقق بخشید.
نمودار زیـر امـشاسپندان بـزرگِ ششگانه و یک سپنته مینیوی بزرگ، یعنی موجودات هفتگانهبزرگرا [همراه با مخلوقاتیکه تحتحمایت ومحل سکنایآنهایند]نشانمیدهد:
اوسـتا (پهـلوی)برگردان تقریبی به فارسیمخلوق
۱٫ خْشَژوَئیریه (شهریور)(۴)قدرت/سلطنت آرزو شدهآسمان
۲٫ هئورهوتات (خرداد)(۵)انـسجام / تـندرستیآب
۳٫ سـْپَنْتَه اَرمَئیْتی (اسپندارمذ)(۶)عشق / پارسائی مقدسزمین
۴٫ اَمِرِتات (امرداد)(۷)زندگی طولانی / بیمرگیگیاهان
۵٫ وهُوْمَنَه (وهمن)(۸)قصد نیک / هـدف نـیکگاو
۶٫ سـْپَنْتَ مَینیو(۹)روح مقدسانسان
۷٫ اشه وَهْیْشته(۱۰)(اَرْدِوهیشت)حقیقت / درستکاری، نظمآتش
هر کدام از این هـفت مـوجود یکی از مخلوقات هفتگانه را حمایت کرده، در آن، سکنا میگزیند و در عین حال همچون وجهی از خدا، و ایزدی مستقل به شـمار مـیآید، که از آن رو که تجلی او است، پرستیده میشود.
______________________________
۱٫ AngraMainyu
۲٫ Spent a Mainyu
۳٫ Holy Immortals
۴٫ Khs hathra vairya
۵٫ HaurvataÎt (Hodad)
۶٫ Spent a Armaiti (spendar mad)
۷٫ AmeretaÎt (Amurdad)
۸٫ Vohmanah (Vahman)
۹٫ Sepnta Mainyu (Spenay Menoy)
۱۰٫ Ashavahishta
تمام آنانی که میخواهند اشون(۱) شـوند، یـعنی براساس اشه زندگی را بگذرانند، میباید تلاش کـنند تـا امـشاسپندان بزرگ را در قلب و بدن خود درآورند و با پاسـداشتن مـخلوقات مادیِ خود به آنان خدمت کنند. این نظریه در خصوص خلق انسان شالوده نـوع دوسـتی فراوان و مستمری را پیریزی کرده اسـت. خـصوص خشثره را کـه دربـرگیرنده فـلزات و آسمانِ سنگی میانگاشتند (بسیاری از مردمان کـهن هـیچ تمایز اساسیای بین فلزات و سنگ نمیگذاشتند). بنابراین عنایتی که به همه اشـکال فـلزات میشد میتوانست نوعی احترام گذاشتن بـه او باشد (که نهایتا سـکهها را نـیز در برمیگرفت تا از آن به خوبی و خـیرخواهانه اسـتفاده کنند).
این امشاسپندانْ نامیرایان مقدس دیگری، یعنی ایزدان(۲) را که موجوداتی سزاوار ستایشند بـرانگیختند. در مـیان خدایان سودمند قدیمی دو اهورای کـِهْتَر نـیز وجـود دارد؛ انگره مینیو از دوران بـاستان بـا ایجاد، و بهمدد ارواح شریر مـانند «دِوَهـا یا خدایان شریر جنگ» به مخلوقات خیر حمله آورد. از دیدگاه تعالیم زرتشتی او است که اولیـن گـیاه، گاو و انسان را از بین برد و مرگ را بـه ایـن جهان آورد، در حـالی کـه امـشاسپندان با آفریدن زندگانیهای بـیشتر از دل مرگ، شر را به خیر تبدیل کردند. مبارزه با شر و تقویت خیر وظیفه امشاسپندان است. مـخلوقات آنـان به طور غریزی در راه دستیافتن بـه هـمین هـدف تـلاش مـیکنند؛ به استثنای انـسانها کـه میباید با انتخاب سنجیده خود و در پرتو وحی زرتشت این کار را صورت دهند، سپس به هنگام مـرگ دربـاره هـمه آنها داوری خواهد شد؛ اگر پندار، گفتار و کـردار نـیکشان بـر بـدی آنـها غـلبه کند، روحشان از پلِ فراخ، عبور و به بهشت عروج خواهد کرد، در غیر این صورت از پل تنگ به درون دوزخ با تمام مجازاتهای آن سقوط میکنند.
هدف نهایی از تلاشهای فضیلتآمیز، نجات از این دنـیا است. براساس تعالیم زرتشت، مجموعه کوششهای نیکوکاران کمکم شر را ضعیف خواهد کرد و بدین ترتیب پیروزی خیر را میسر میگرداند و این انتظاری است که همواره از پیروان او میرود. به هر تقدیر [۷ـ۳۸۲:۶] مجموعهای از اعـتقادات بـه دلائل مختلف گسترش یافت که از آنها برمیآید که نشانه آخرالزمان بدبختی روزافزون و مصائب عالمگیر خواهد بود، سپس
______________________________
۱٫ ashavan
۲٫ yazats
چنانکه عموما میانگارند منجی عالم، سوُشینت(۱)، با شکوه خواهد آمد. تقدیر چنان اسـت کـه او از نطفه زرتشت پیامبر، که به گونهای معجزهآسا در دریاچهای نگهداری میشود از مادری باکره متولد میگردد. در آن زمان نبرد عظیمی بین ایزدان و دیوان درخواهد گرفت کـه سـرانجام با پیروزی خیر پایان مـیپذیرد و بـدنهای کسانی که پیش از این مردهاند دوباره شکل میگیرد و به ارواحشان خواهند پیوست و داوری نهایی از طریق آزمونی سخت و آتشبار صورت میگیرد؛ فلزاتی که در کوهها هستند ذوب خـواهند شـد و سیلاب سوزانی تشکیل مـیشود کـه شریران را نابود و جهنم را از آنان پاک خواهد ساخت. اما بنابه تعدیلی که برای اولین بار در قرن نهم در این نظریه صورت گرفت، شریرانی که با درد و رنجِ این آزمایشِ سخت، پالوده شده، زنده میمانند، بـه سـعادتمندان میپیوندند و به آنها خوراک بهشتی میدهند و بدنهای آنان همانند روحشان نامیرا خواهد شد. پادشاهی اهورا مزدا بر زمینی که بازسازی شده است برقرار خواهد شد و سعادتمندانْ جاودانه، در حضور او شادمان خـواهند بـود.
تنها یـک گرایشِ عمدهای وجود دارد که نسبت به دین زرتشت بدعت به شمار میرود و آن زروانیگری است که احـتمالاً در قرن پنجم ق.م در بابِل (که در آن زمان جزو قلمرو حکومت ایرانیان بود) ظـهور پیـدا کـرد [۴۲ـ۲۳۱:۳]. آیین آنان بر یکتاپرستی استوار بود؛ با این اعتقاد بنیادی که فقط یک موجود غیر مخلوق بـه نـام زروان(۲) (زمان) که پدر اهورا مزدا ونیز انگرهمئینیو است وجوددارد. اینبدعتْ بسیارخطرناک بود، چراکه بـدینترتیب بـرای خـیر وشر، منشأ مشترکی فرضمیکرد، اما زروانیها معتقدبودند که زروان، که خدایی دورازدسترس است، قدرتهای خود را بـه پسر نیک خویش سپردهوبهاینترتیب او جهان را آفریده است. از اینرو است که زروانیها و بهکیشان هـمه میتوانستند به رغم تـفاوت بـنیادین اعتقادی، خالق، یعنی «اهورا مزدا» را یکسان پرستش کنند…
تحولات جدید
از حدود قرن نهم، زرتشتیها از پیشرفتهای عمومی در آموزش محروم بودند و نمیتوانستند کاری بیش از عمل به تکالیف مذهبی و حفظ ایمان خود انجام دهـند. افزایش ثروت در میان پارسیان موجب هیچ تغییر واقعیای در این وضعیت نشد تا آنکه
______________________________
۱٫ Saoshyant
۲٫ Zurvan
در اوائل قرن نوزدهم، مردم عامی توانستند در بمبئی پسران خود را به مدارسی از نوع غربی بفرستند. در آن ایام، موبدی پارسی اولین دسـتگاه چـاپ را در آن شهر به راه انداخت و روزنامههای پارسی انتشار یافت، اما اندکی پس از آن، مبلّغی اسکاتلندی به نام جی. ویلسون(۱) قاطعانه بر آن شد تا پارسیان بمبئی را که وی دوستدار آنان بود، به کیش مـسیحیت درآورد. او تـرجمه متون پهلوی و اوستایی را با دقت، مطالعه کرد و برای انتقادات شدید و اهانتآمیز نسبت به مطالب آنها بهخصوص ثنویت از روزنامههای جدید استفاده کرد. مردم عامیِ پارسی هیچ اطلاعی از این متون کـهن نـداشتند، زیرا آنها خودشان از نیایشهای اوستایی به عنوان سرودهای(۲) مقدس استفاده میکردند؛ سرودهایی که تأثیرگذار بودند، اما واقعا درک نمیشدند. از این رو با وحشت به موبدان خود رجوع کردند تا نادرستی انـتقادات ویـلسون را ثـابت کنند، اما موبدان که تـعلیماتِ آنـها هـمچنان به شیوهای کاملاً سنتی بود، برای پاسخگویی به این چالش فاقد آگاهی لازم بودند. یک موبد عالیرتبه صرفا بیان جدیدی از اعـتقادات بـهکیشانه(۳) را بـه اطلاع مردم رساند؛ بدون آنکه سعی کند از اسـطورههای بـاستانیای که ویلسون آنها را به باد تمسخر گرفته بود، تفسیر مشخصی ارائه کند. از این رو مردم عامی احساس کردند که ویلسون آنـان را شـکست داده اسـت. دو موبد دیگر به دانش رمزی(۴) پناه بردند و در پرتو مفاهیم صـوفیان و آیین هندو، اوستا را به زبان تمثیلی تفسیر کردند. آنان اعلام داشتند که تعالیم (درونی) آن ناظر به خداوندِ قـدیر و مـنزه(۵) اسـت، در حالی که «اهورا مزدا و اهریمن» چیزی بیش از تمثیلهایی برای نفوس خـیروشر بـشرنیستند. آنان برایناعتقادبودندکه ایزدانْ عقول میانی هستند و زرتشت آموزه تناسخ و نیل به نجات از راه از خود گذشتگی و روزهداری را بـهطور تـلویحی بـیان کرده است. اگرچه همه اینها درواقع باآیین زرتشت مغایربود، برخی از پارسیان آنـ را بـه عـنوان راه گریزی از تحیّری که ناگهان بر آنان تحمیل شده بود، پذیرفتند.
زرتشتیان دیگر نیز تـلاش کـردند تـا به نحوی معقولتر ایمانشان را با نیازهای زمان مطابق سازند. و در همین راستا در سال ۱۸۵۱م انجمن اصـلاح زرتـشتیان تأسیس شد «تا از هزار و یک تعصّب دینی که موجب کند شدن پیشرفت جـامعه مـیشود، گـذر کنند.»
______________________________
۱٫ J. Wilson
۲٫ Mantheras
۳٫ orthodox beliefs
۴٫ occultism
۵٫ remote
برخی از اعضای این انجمن این ایده افراطیِ غربی (تبلیغ شده توسط ویلسون) را کـه زرتـشت یکتاپرستی محض(۱) را تعلیم داده بود، اتخاذ کردند و در عمل، همه تشریفات را رد کردند و آنگاه که هـاگ(۲) در سـال ۱۸۶۰م در سـخنرانی خود در بمبئی تفسیر خود را از گاتها عرضه کرد، موضع آنان استحکام یافت. آنهایی که به آیـین سـنتی خود وفادار ماندند، چندی بعد در سال ۱۸۸۵م هنگامی که نهضت تئوزوفی(۳) با دانـش رمـزی و احـترام خود به ارزشهای باطنیِ مراسم عبادی، از ایالات متحده آمریکا به بمبئی آورده شد، سهم خود را از حـمایت غـرب دریـافت کردند. تعدادی از پارسیان به انجمن تئوزوفی پیوستند و در معرض خطر آمیختن عقاید و اعـمال خـود با عقاید و اعمال ناسازگار و بیگانه (عمدتا هندو) قرار گرفتند و به همین خاطر، مورد انتقاد طرفداران ایـلمی(۴) خـشوم (دانش خوشنودیِ معنوی(۵)) قرار گرفتند. این گروه فقط یک جنبش زرتشتی مـعتقد بـه علوم خفیه است که آن را در سال ۱۹۰۲م یک پارسـی تـحصیل نـکرده بهنام بهرام شاه شرف، پیریزی کرد. او اوسـتا را در پرتـو مکاشفات خود تفسیر کرد و افزون بر این، خدای واحدِ غیرشخصی و مراحل هستی و تـناسخ را هـمراه با افسانههای فراوانی که درهـم آمـیخته و به سـیارات، مـربوط بـودند، تعلیم داد. وی دقت متنی یا تاریخی را کـاملاً بـیاهمیت شمرد، اما بر اهمیت اجرای صحیح مراسم عبادت و پیروی از قواعد پرهیزکاری تـأکید کـرد. تعدادی آتشکده ایلمی خشوم وجود دارد، امـا این جنبش علیرغم رشـد خـود اکنون به جناحهای رقیب تـقسیم شـده است.
اصلاحطلبان پیش از این، نسخههایی از خردهاوستای کتاب نیایش زرتشتیان را به خط گَجراتی و بـا چـاپی ارزان منتشر کرده بودند، به طـوری کـه هـر پارسی در آن موقع بـه مـتون مقدس دسترسی مستقیم داشـت. ایـن امر نقش موبدان را باز هم کاهش داد؛ موبدانی که به سرعت از مقام افراد آگاه و مـورد احـترام به جایگاه افراد ناآگاه تنزل یـافتند؛ بـه گونهای کـه از مـعرفت غـیردینی جدید و حتی از محتوای واقـعی کتابهای مقدس، آگاهی ندارند. نیاز به درک بهترِ محتوای کتابهای مقدس موجب آن شد که شخصی غـیر مـوبد بهنام کی. آر. کاما(۶) پژوهش خود را دربـاره قـواعد لغـتشناسی غـربی ارائه دهـد. شاگردان او که هـمگی مـوبدان جوانی بودند با رغبت به کار تصحیح و ترجمه متون
______________________________
۱٫ simple monotheism
۲٫ Haug
۳٫ Theosophy
۴٫ Ilmi-khshnoom
۵٫ Science of (spiritual) satisfication
۶٫ K. R. cama
اوستایی و پهلوی پرداختند، اما نسبت به مـطالعات بـنیادین کـلامی اقدامی نکردند. پارسیان، که حتی فاقد یـک مـرجع مـذهبی پذیـرفتهشده هـستند، سـردرگم ماندند و به گروههای مذهبیِ رقیب تقسیم شدند. سنت دوگانهپرستیِ کهن عمدتا در شهرهای کوچک و روستاهای گجرات باقی ماند، اما در بمبئی علنا بیش از هر چیز، یگانهپرستی از نوع غربی یـا از نوع اعتقاد به نیروهای اسرارآمیز وجود داشت. با وجود این در دهه ۱۹۷۰ توجه مجدد غربیها به ثنویت زرتشتی به تدریج بر مردم تأثیر گذاشت و در عین حال جنبش دیگری در میان عوام بـه راهـ افتاد تا اعتقادات سنتیِ بیشتری احیا شود و اساطیر باستانی با دانش علوم روز منطبق شود.
از اواخر قرن نوزدهم جنبش اصلاحیِ پارسی در جوامع شهری ایران نفوذ کرد، اما کهنکیشیِ محض تـا اوایـل نیمه قرن بیستم در نواحی روستایی ایران باقی ماند. در خارج از ایران و هند، پارسیان و ایرانیان با هم نشست و برخاست میکنند و در میان آنان علاوه بر سـکولاریسم مـتداول، هر عقیده دینیای که دارای تـفاوت انـدکی است، نمایندگانی دارد. حفظ ایمان بیشتر اوقات به عنوان بخشی از شرایط نگهداری هویت اجتماعی محسوب میشود. به همین خاطر و نیز به دلایل کاملاً دیندارانه غـالبا تـلاشهای پرشوری در سطح منطقه بـه عـمل میآید تا حیات دینی تداوم یابد. تلاشهای فرهنگی خاصی نیز هم اکنون انجام میشود تا برای کودکان زرتشتی کتابهای آموزشی جذابی منتشر، و اطمینان حاصل شود که آنان با دین خـود آشـنا میگردند. اینکه آیا افراد زرتشتی که پدر یا مادر غیرزرتشتی دارند میتوانند کاملاً پذیرفته شوند یا نوکیش قلمداد میگردند موضوعهای بحث برانگیزی هستند که به دلیل شمار رو به کاهش جامعه زرتـشتی کـه ناشی از کـاهش نرخ تولد، و جذب به جوامع مجاور است، به عنوان امری بسیار مبرم مورد توجه قرار گرفته اسـت.
علیرغم ابهامات عقیدتی میتوان ملاحظه کرد که الاهیات اخلاقی سنتی هـمچنان در شـکلگیری زنـدگی زرتشتیان مؤثر است. پیامبر آنان به هر یک از پیروانش ضرورت این نکته را تعلیم داد که همواره در کمک بـه پیـشبرد امر خیر کوشا باشید. از زمانی که زرتشتیان در صحنه تاریخ عمومی، مجددا ظاهر شـدند مـیتوان مـشاهده کرد که برخی از آنان از طریق هدایای سخاوتمندانه، در کارهای عامالمنفعه، مانند خدمات درمانی جد و جهد مـیکنند و اخیرا نیز وارد امور سیاسی محلی و ملی شدهاند و از این راه نه تنها از
اقلیتهای خود، بـلکه از کل جامعه حمایت مـیکنند. سـه نفر پارسی عضو مجلس عوام انگلیس بودهاند و دیگرانی نیز در امور سیاسی هند فعالیت میکردند و میتوان گفت که یکی از اعضای مؤسس اولین مجلس در ایران در سال ۱۹۰۶ نیز یک زرتشتی ایرانی بود. دستاوردهای فـوقالعاده دو اقلیت زرتشتی که در قرن نهم از هم جدا شدند و هر دو برای مدت طولانی دچار فقر و ستم بودند، به نظر میرسد ناشی از دو عامل بوده که میان هر دو اقلیت مشترک است: نیاکان دلاوری کـه آمـاده بودند تا تقریبا هر چیزی را برای ایمانشان فدا کنند؛ و خود ایمان که شجاعت، راستی، عشق به خدا و همنوع و مقاومت فعال و بدون واهمه در برابر گناه را در هر شکل آن، ایجاب میکند.
کتابنامه
۱٫ GELDNER, K., Avesta: The Sacred Books of the Parsis, 3 vols, Stuttgart, Kohlhammer, 1896.
۲٫ BOYCE, M., Zoroastrianism: Its Antiquity and Constant Vigour, Columbia Iranian Lectures, Costa Mesa, Mazda Publishers, 1992.
۳٫ BOYCE, M., A History of Zoroastrianism, vol. 2, Under the Achaemenians, Leiden, Brill, 1982 (Handbuch der Orientalistik, ed. B. Spuler, I. viii. 1. 2)
۴٫ BOYCE, M., Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices, London/Boston, Routledge, 1979; pb 1984.
۵٫ BOYCE, M., A History of Zoroastrianism, vol. 1, The Early Period, Leiden, Brill, 1975 (Handbuch der Orientalistik, ed. B. Spuler, I. viii. 1.2); repr. with corrs 1989, 1996
۶٫ BOYCE, M., with GRENET, F., A History of Zoroastrianism, vol. 3, Under Maeedonian and Roman Rule, Leiden, Brill, ۱۹۹۱ (Handbuch der Orientalistik, ed. B. Spuler, I. viii. 1.2)