مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

شیعه منادیان همبستگی واتحاد

راه به سوی سعادت یکی است

از نخست ، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم مردم را به اسلام دعوت کرد ، این هشدار را داد : تنها یک فرقه رستگار است .

هر چند شهادتین «لااله الاّ االله» ، «محمد الرسول االله» وسیله تشکّل امّت اسلامی ودست آویزی برای همبستگی واتّحاد است .

امّا تنها یک فرقه رستگارند ، تنها یک فرقه راه نجات را می پیمایند ، و همه فرقه های درون امّتی نمی توانند برحق باشند ، چنانکه فرمود : «سَتُفترق اُمّتی ثَلاث و سبعین فرقه ، واحده منها ناجیه و ثنتان و سبعون فی النّار» ؛ شیخ طوسی(ره) در الرسائل العشر ، ص ۱۲۷ ، و محمد بن حسن بن مطهر الحلّی(ره) در ایضاح الفوائد ، ج ۱ ، ص ۸ و شیخ حر عاملی(ره) در وسائل الشیعه ، ج ۱۸ ، ص ۳۱ ، وعلامه مجلسی(ره) در بحار الانوار ، ج ۳۶ ، ص ۳۳۶ ، ح ۱۹۸ و حاکم نیشابوری در المستدرک ، ج ۴ ، ص ۴۳۰ ، وابن حزم در المحلی ، ج ۱ ، ص ۶۲ و ج ۱۱ ، ص ۱۰۳ ، و طبرانی در المعجم الکبیر ، ج ۱۸ ، ص ۵۱ ، و هیثمی در مجمع الزوائد ، ج ۱ ، ص ۴۳۰ ص ۴۴۸ ، ومتقی هندی در کنز العمال ، ج ۱ ، ص ۲۰۹ – ۲۱۲ و . . .

امّت من به هفتاد وسه فرقه تقسیم می شوند ، یک فرقه اهل نجاتند و هفتاد و دو فرقه در آتشند . »

این حدیث را سنّی و شیعه در منابع حدیثی ، تاریخی وملل و نحل

آورده و پیروان هر مذهبی خود را فرقه ناجیه می دانند .

امّا برخی ناآگاه یامغرض می کوشند – بر خلاف دلالت حدیث ونظر همه فرق اسلامی – این هشدار مهمّ رسول خدا را نادیده گرفته ، وبا اهل نجات ورستگار معرفی کردن تمام فرق اسلامی ، زمینه تشتت آراء وبه وجود آمدن فرقه های مختلف را فراهم ساخته ، پیروان هر فرقه را در عقائد شان سست کرده ، جامعه اسلامی را ازتلاش برای دست یابی به اسلام راستین وپیروی از فرقه ناجیه وپرهیز از گمراهی وپیروی از فرقه های منحرف وحرکت به سوی اتّحاد وراه راست باز دارند .

راه شناخت فرقه رستگار

حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم برای نجات مردم از ابتدای دعوت به اسلام ، فرقه رستگار را مشخص کرد ، وبا فرموده اش :

«إنّما مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ ، مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ . . . » . المعجم الصغیر طبرانی ، ج ۲ ، ص ۱۲ ، و المعجم الأوسط طبرانی ، ج ۶ ، ص ۴۰۶ ، ح ۵۸۶۶ ، المستدرک حاکم نیشابوری ، ج ۲ ، ص ۳۴۳ ، والمصنف ابن ابی شیبه ، ج ۶ ، ص ۳۷۲ ، «عن علی قال : إنّما مثلنا فی هذه الاُمّه کسفینه نوح . . . » ، ومجمع الزوائد هیثمی ، ج ۹ ص ۲۶۵ ح ۱۴۹۸۱ .

«مثل اهل بیت من همچون کشتی نوح است ، که هرکس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کس از آن تخلف ورزید غرق گردید . »

به امر الهی کشتی نجاتی را معرفی نمود .

پس از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از ۷۳ فرقه تنها فرقه ای که بر این کشتی سوار شدند ، رهایی یافتند .

منادیان همبستگی بین مسلمانان

شیعه وعلمای شیعه ، که بر این کشتی سوار شده بودند ، از آغاز به پیروی از ائمه اهل بیت علیهم السلام جامعه را به اتّحاد و همبستگی فرا می خواندند وبا نقشه شوم و سنّت زشت طواغیت و فراعنه تاریخ – که سبب ایجاد اختلاف وتفرقه بود – مقابله و مبارزه می کردند .

مطالعه و بررسی منابع حدیثی و تاریخیِ شیعه ، بر این سخن گواه گویائی است .

۱ – احادیث شیعه و همبستگی با سایر مسلمانان

احادیث فراوانی از ائمه علیهم السلام در توجیه به

ونگی معاشرت شیعه با اهل سنّت در کتب روایی شیعه آمده است که ما به ذکر نمونه ای بسنده می کنیم .

شیخ حرّ عاملی در وسائل الشیعه بابی را تحت عنوان «باب وجوب عشره الناس» به این موضوع اختصاص داده ، ومی فرماید :

«بَابُ وُجُوبِ عِشْرَهِ النَّاسِ حَتَّی الْعَامَّهِ بِأَدَاءِ الْأَمَانَهِ وَ إِقَامَهِ الشَّهَادَهِ وَ الصِّدْقِ وَ اسْتِحْبَابِ عِیَادَهِ الْمَرْضَی وَ شُهُودِ الْجَنَائِزِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ الصَّلاهِ فِی الْمَسَاجِدِ» . وسائل الشیعه ، ج ۸ ، ص ۳۹۸ ، باب ۱ ، باب وجوب عشره الناس حتی العامّه . . .

«باب واجب بودن زندگی مسالمت آمیز با مردم ، حتّی اهل سنت ؛ بدین صورت که امانت آنان را ادا کنید و به سود آنان شهادت دهید وبه راستگویی با آنان پایبند باشید ، مستحب است که مریض های آنان را عیادت ، جنازه های آنان را تشییع ، با همسایگان رفتار نیکو و در مساجد حضور داشته باشید . »

در این باب احادیثی آمده که از آن جمله روایت زیر است :

* راوی گوید : از امام علیه السلام پرسیدم : سزاوار است رفتار ما میان خود و آنانکه معاشرت داریم

ونه باشد؟ در حالی که : «لَیْسُوا عَلَی أَمْرِنَا» ؛ «بر اعتقاد ما شیعیان نیستند» .

فرمود : ببینید ، ائمه شما

ونه رفتار می کنند ، از آنها پیروی کنید ، آن چه آنان انجام می دهن/font> از آنها پیشی نگیرید که گمراه خواهید شد .

۶ – فتمسّکوا بهما ، ولاتقدموهم فتضلّوا» . ندوزی حنفی در ینابیع المودّه ، ص ۱۱۶ . به کتاب وعترتم چنگ زنید واز آنها پیشی نگیرید که گمراه می شوید .

۷ – لاتقصرواعنهما فتهلکوا طبرانی در المعجم الکبیر ، ج ۵ ، ص ۱۶۶ ، ح ۴۹۷۱ ، سمهودی در جواهر العقدین : ص ۲۳۳ ، هیثمی در مجمع الزوائد ، ج ۹ ، ص ۲۵۸ ، ح ۱۴۹۶۳ ، قندوزی حنفی در ینابیع المودّه ، ص ۲۹۶ ، متقی هندی در کنزالعمال ، ج ۱ ، ص ۱۸۸ ، ح ۹۵۷ ، سخاوی شافعی در إستجلاب إرتقاء الغرف : الورقه۲۱ . از آنان عقب نمانید که هلاک خواهید شد .

۸ – لا تعلّموهما فانّهما اعلم منکم المعجم الکبیر ، ج ۵ ، ص ۱۶۶ ، ح ۴۹۷۱ . المعجم الکبیر ، ج ۳ ، ص ۶۳ ، ح ۲۶۸۱ . جامع الاحادیث : ج ۳ ، ص ۲۳۴ ، ح ۸۳۵۴ . ینابیع الموده ، ص ۳۷ . مفتاح النجا ، الورقه۸ . جواهر العقدین : ص ۲۳۳ ، و ص ۲۳۷ . إستجلاب إرتقاء الغرف : الورقه ۲۳ . مجمع الزوائد ، ج ۹ ، ص ۲۵۸ ، ح ۱۴۹۶۳ . به آنها چیزی نیاموزید زیرا آنان از شما داناترند .

۹ – انّ االله سائلکم کیف خلفتمونی فی الثقلین بن صباغ مالکی در الفصول المهمّه ، ص ۴۰ ، سمهوری در جواهر العقدین : ص ۲۳۹ ، سخاوی شافعی در استجلاب إرتقاء الغرف : الورقه۲۴ ، قندوزی حنفی در ینابیع المودّه ، ص ۳۹ .

از

ونگی رفتارتان با ثقلین (قرآن واهل بیتم) باز خواست کننده از شما خداست .

۱۰ – انّی سائلکم حین تردون علیّ الحوض عن الثقلین برانی در المعجم الکبیر ، ج ۳ ، ص ۶۵ ، ح ۲۶۸۳ وص ۱۸۰ ، ح ۳۰۵۲ ، حکیم الترمذی در نوادر الأصول ، ص ۶۸ ، حلیه الاولیاء ، ج ۱ ، ص ۳۵۵ . البدایه والنّهایه ، ج ۷ ، ص ۳۶۲ . فرائد السمطین ، ج ۲ ، ص ۲۷۴ ، ح ۵۳۹ . مجمع الزوائد ، ج ۱۰ ، ص ۶۵۸ ، ح ۱۸۴۶۰ . جامع الاحادیث : ج ۹ ، ص ۱۳۱ ، ح ۲۷۶۰۰ . أسد الغابه ، ج ۳ ، ص ۱۴۷ . من خود آنگاه که برحوض کوثر وارد می شوید از ثقلین (کتاب خدا وعترتم) پرسانم .

رابعاً :

با این همه تأکید بر تمسّک ومتابعت از اهل بیت علیهم السلام وهشدار وترساندن از مخالکلمه میان مسلمانان است و اینکه شیعه فرق خود را با اهل سنّت (در اهتمام به مسأله اتحاد) آشکار کنند و این ملاک و حکمت ، امروز هم وجود دارد . پس مستحب است حضور در مساجد اهل سنّت و نماز خواندن با آنان برای اینکه (این سماحت شیعه )آشکار شود و میان مسلمانان اتّحاد کلمه به وجود آید . التنقیح ، ج ۴ ، ص ۳۱۹ و إنّما الحکمه فی تشریعها هی المداراه وتوحید الکلمه وإبراز المیزه بینهم و بین العامه ، و علیه فهی تأتی فی أمثال زماننا أیضاً ، فیستحب حضور مساجدهم و والصلاه معهم لیمتاز الشیعه بذلک عن غیرهم و تبیین عدم تعصبهم حتی تتحد کلمه المسلمین .

عوامل اختلاف وبد بینی

شاید ، با مراجعه بمنابع حدیثی ، فقهی واعتقادی اهل سنّت این فراخوان به همبستگی واتحاد را نتوان یافت .

بلکه بر عکس در منابع اهل سنّت دروغ ، تهمت وتوهین فراوانی نسبت به شیعه ، منادیان همبستگی واتّحاد دیده می شود ، – از باب اینکه مشت نشانه خروار است – به چند نمونه آن اشاره می کنیم .

دروغ وتهمت مهم ترین عامل اختلاف

دشمنان شیعه برای اینکه بهتر بتوانند آنان را منکوب نموده و بر ایشان چیره شوند ، دروغهای مضحک شاخداری ساخته وپرداخته ودر غالب ناسزا وفحش نثار شیعه کرده اند .

آنان به شیعه چیزهائی را نسبت می دهد که هی

اه بر قوه واهمه ومخیله آنان خطور نکرده است .

الف : گاه آنچه راشیعه کفر می دانند به آنان نسبت می دهند ، می گوید : شیعه همچون یهود دشمن جبرائیل علیه السلام اند ومی گویند : «غلط جبرئیل بالوحی علی محمد صلی الله علیه و اله و سلم» جبرئیل در وحی خیانت کرده است .

شیعه مسلّماً این افراد خیالی را کافر می دانند .

ب : گاه آنچه بر خلاف ضرورت فقه شیعه است به آنان نسبت می دهند ومی گوید :

۱ – شیعه برای زنان عدّه (طلاق) قائل نیست .

۲ – شیعه به جای «السلام علیکم» «السام علیکم» که به معنای مرگ است می گوید .

۳ – شیعه همچون نصاری زنانشان مهر ندارند ، چون قائل به متعه می باشند ، وحال آنکه شیعه با استناد به آیه (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً) سوره النساء آیه ۲۴ . اگر در عقد متعه مهر معین نشود عقد راباطل می داند .

۴ – شیعه مانند یهود قبل از سجده چند مرتبه سرشان را پائین می آورند . این امر ناشناخته ای می باشد ، که هر شیعه ای از شنیدن آن تعجب می کند .

۵ – شیعه «لایعدون الطلاق شیئاً الاّ عند کلّ حیضه» طلاق راصحیح نمی دانند مگر در هنگام حیض . وحال آنکه به اتّفاق ، همه فقهاء شیعه طلاق را در هنگام حیض باطل می دانند .

اگر کسی به کتاب های فقهی شیعه مراجعه کند ، می یابد که در میان فقهاء شیعه کسی به خرافات بالا قائل نیست ، واین نسبتها دروغ پردازی از روی دشمنی وعناد وغرض ورزی بوده است ، نه اشتباه .

ج : گاه برای زمینه سازی توهین واتهام به شیعه ، برای یهود وضو ونمازهای پنج گانه و . . راترسیم کرده اند تا بتواند وضو ونماز شیعه را با آنها مقایسه کنند ، ومی گویند :

۱ – شیعه – همچون یهود – در وضو مسح بر کفش را جایز نمی داند . ۲ – شیعه – همچون یهود – نماز مغرب را تا آشکار شدن کامل ستارگان به تأخیر می اندازد .

۳ – شیعه – همچون یهود – پنجاه نماز در شبانه روز واجب می داند .

۴ – شیعه – همچون یهود – بر شاخهایش سجده می کند .

۵ – شیعه – همچون یهود – قبل از سجده چند مرتبه سرش را پائین می آورد .

۶ – شیعه – همچون یهود – در نماز صبح بر شی ء بلندی سجده می کند .

مشاهده می شود که گروهی از علماء اهل سنّت این دروغ ها را همراه با توهین وناسزاگوئی های فراوان بازگو کرده اند . منهاج السنه ، ج ا ، ص ۲۱ تا ۷۳ .

ما از علمای اهل سنّت انتظار نداریم که همچون علماء شیعه پرچم دار همبستگی واتّحاد باشند ، تنها متوقّعیم تا شیعه را از دروغهای رسوائی که به آنها نسبت داده شده تنزیه کنند ، ویا حد اقل آن دروغ ها را که امروز حربه دشمن مشترک مسلمانان است بازگو نکنند .

شلتوت نخستین پاسخ گو به ندای وحدت

بلی ، پس از ۱۳۷۸ سال از هجرت یکی از علماء اهل سنّت شیخ محمود شلتوت رئیس دانشگاه «الازهر» مصر فتوائی در راستای اتّحاد وهمبستگی داد ، که در ضمن این فتوا شیعه را از اتّهامات فوق تنزیه کرد .

هرچند این فتوا به برکت تأسیس موسسه «دار التقریب» به وسیله مرجع تقلید عالم تشیع آیت االله بروجردی صادر گردید که دبیر کلّ آن نیز یکی از علماء شیعه علامه شیخ محمد تقی قمی بود ، وهرچند این فتوا در مقابل تلاش عالمان شیعی در طول تاریخ اسلام برای ایجاد اتّحاد وهمبستگی ناچیز می نمود ،

امّا در جو خفقان ودروغ پردازی واتهام وتوهین به شیعه ، فتوائی شجاعانه ، وشروع مناسبی برای پاسخ به ندای منادیان وحدت «شیعه» به شمار می آمد .

ولی متأسفانه این فتوا پاسخ دیگری به دنبال نداشت ، ونشر کتاب های مملو از دروغ واتّهام به شیعه ، برای ایجاد تفرقه ونفرت بین مسلمانان در مناطق اهل سنّت ادامه یافت .

از سوی دیگر «فتوای شیخ محمود شلتوت» برای برخی از ساده لوحان شیعه ناآشنا بامبانی فتوای وی ومبانی فقهی شیعه دست آویزی گردیده که نا آگاهانه یا مغرضانه بخواهند تافقهاء شیعه فتوائی مشابه فتوای شیخ محمود شلتوت صادر کنند .

وبا اهل نجات ورستگار معرفی کردن تمام فرق اسلامی – بر خلاف حدیث نبوی ونظر همه فرق اسلامی – گامی به سوی بی اهمیّت جلوه دادن هشدار مهمّ رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم برداشته و زمینه تشتت آراء وبه وجود آمدن فرقه های مختلف را فراهم ساخته وپیروان هر فرقه را در عقائد شان سست کرده و جامعه اسلامی را ازتلاش برای دست یابی به اسلام راستین وپیروی از فرقه ناجیه وپرهیز از گمراهی وپیروی از فرقه های منحرف وحرکت به سوی اتحاد وراه راست باز دارند .

از این رو لازم به نظر می رسد تامبانی شیخ محمود شلتوت وفقهاء شیعه در این مود بیان گردد .

مبانی فتوای شلتوت

کلاًّ اهل سنّت فتوای صحابه وتابعین وفقهاء قرن اوّل ودوم را بدون توجه به مبانی اجتهادی آنان برای خودشان وپیروانشان حجّت می دانند ، از این روست که اختلاف صحابه وتابعین بایک دیگر را هرچند به جنگ وکشتار منجر شده باشد ، مستند به اجتهادشان دانسته وآنها را نه تنها معذور ، بلکه مأجور می داپندارند .

تا آن جا که مسئله اجتهاد را وسیله توجیه جنایات حولناکی مانند جنایت ابن ملجم در به شهادت رساندن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام قرار داده اند .

مثلاً یکی از فقهاء بزرگ اهل سنّت «ابن حزم» در کتابش «المحلّی» پس از بیان نظر مذاهب چهار گانه اهل سنّت ، «حنفی ، شافعی ، حنبلی ومالکی» در اینکه اگر قتلی براساس اجتهاد باشد قصاص ندارد ، س رأی وقیاس وهمچنین رأی وقول صحابه وتابعین فتوا نمی دهند .

ب : منبع .

منبع استنباط فقهاء ومراجع شیعه قرآن وسنّت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم است وسنّت را از طریق ائمه معصومین علیهم السلام تلقی می کنند . و حدیث صحابه وتابعین را از پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم همچون احادیث سایر محدثین پس از بررسی واثبات وثاقتشان به عنوان دلیل حکم الهی می پذیرند .

امّا پیشوایان مذاهب چهار گانه اهل سنت راه شان در دست یابی به سنّت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از صد سال ممنوعیّت نقل حدیث وانقراض دوران صحابه رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم احادیث صحابه وتابعین است بدون بررسی از حالشان زیرا همه صحابه را عادل می انگارند ، هر چند بین آنان اختلاف وجنگ ومخاصمه ودرگیری وجود داشته است .

ج : قدرت استنباط .

فقهاء ومراجع شیعه از تجربه هزار سیصد ساله فقهاء گذشته که در کتب فقهی انباشته شده در استنباط احکام الهی از قرآن وسنّت بهره می گیرند .

امّا پیشوایان مذاهب چهار گانه ، که در قرن دوم هجری می زیستند چون در اوائل دوران استنباط احکام بود تجربه ای را پشت سر نگذاشته بودند .

د : اصلاح پذیری .

مسلّماً ، فقهاء ومجتهدان در فتواهایشان خالی از اشتباه وخطا نیستند ، بهمین جهت گفته می شود «للمصیب اجران وللمخطأ اجر واحد» اگر مجتهد در مقدّمات فتوایش کوتاهی نکرده باشد واز همان راهی که خدا ورسول خدا تعیین کرده اند به استنباط پرداخته باشد آن کس که به حکم واقعی الهی رسیده دو پاداش وآن کس که اشتباه وخطا کرده است یک پاداش دارد .

با انسداد و بسته شدن راه اجتهاد وحصر مذاهب اشتباهات پیشوایان مذاهب چهار گانه تثبیت وبه عنوان احکام الهی باقی مانده وراه تصحیح واصلاح آنهابسته شده است .

هر چند با توجه به بند «الف ، ب ، وج» که بیان گردید خطا واشتباه فقهاء شیعه کمتر است فزون بر این بواسطه باز بودن راه اجتهاد ، اشتباه آن ها تثبیت نمی شود وفقهاء بعد از آنان خطاهایشان را به نقد می کشند .

به این گونه فقه شیعه اصلاح پذیر است .

آن چه گفته شد نتیجه می دهد :

۱ – فتوای شیخ محمود شلتوت پاسخی مناسب وحکیمانه به ندای همبستگی واتحاد فقهاء شیعه بود ، وجا دارد وی را به پاس این فتوای تاریخیش ستود .

زیرا مبنا ومنبع شیعه در استنباطش کرد پیروان هر مذهبی که یک ملیون دینار به حکومت بپردازند ، مذهبشان به رسمیّت شناخته خواهد شد ، وپیروی از سایر مذاهب ممنوع وغیر رسمی خواهد بود . وچون تنها حنفیان ، ماکیان ، شافعیان وحنبلیان توانستند این پول رابپردازند ، مذهبشان رسمی وقانونی اعلان شد . المحلی ، ج ۱۰ ، ص ۴۸۳ ، مسأله ۲۰۷۹ .

۱۱ – آیا پول می تواند به مذهب مشروعیت ببخشد؟

۱۲ – آیا ناتوانی از پرداخت پول می تواند مذهبی را غیر مشروع کند؟

۱۳ – اگر حکم والی وحاکمی برای مردم حکومتش تکلیف بیاورد؟ ۱۴ – چرا پس از او مسلمانان موظف باشند به حکم او عمل کنند؟

این سؤال ها وده ها سؤال دیگر موجب گردیده که برخی از علماء اهل سنّت نیز به مسئله حصر مذاهب به دیده تردید بنگرند .

از آن میان شیخ محمود شلتوت که امام صادق علیه السلام را مجتهدی همچون ابوحنیفه ، شافعی ، مالک واحمد بن حنبل یا برتر از آنان می انگارد مذهب پیروان آن حضرت را به رسمّیت شناخته وبر این مبنا فتوا داده است .

مبنای فتوا واجتهاد در شیعه

اولاً : شیعه سخنان پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وائمه معصومین علیهم السلام را فتوای آنان نمی داند . بلکه حضرت محمد بن عبداالله ۹ رسول خداست وسخنانش تبلیغ رسالتش می باشد ، وائمه علیهم السلام ترجمان پیامبرند وسخنانشان باز گوی سنّت است .

ثانیاً : رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم وائمه هدی علیهم السلام اجتهاد نمی کردند ، زیرا اجتهاد کوشش فقیه جاهل نسبت به احکام واقعی است برای دست یابی به واقع ، که گاه در اثر این تلاش به واقع می رسد ، که فتوایش منجز است ، وگاه به واقع نرسیده وخطا می کند ، که فتوایش معذر می باشد ، یعنی به واسطه ترک وظیفه واقعیش گناه کار نیست .

امّا پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وائمه هدی علیهم السلام به واقع آگاهند ونیاز به تلاش واجتهاد ندارند .

از اینرو در بینش شیعی نمی توان امام باقر وامام صادق علیهما السلام را به عنوان مجتهدی با سایر فقهاء مقایسه کرد ، وپیروی از امام صادق علیه السلام به معنی تقلید وعمل به فتوای وی نیست .

ثالثاً : انتخاب شیعه ، اهل بیت علیهم السلام را به عنوان مرجع دینی ، نه به واسطه به رسمّیت نشناختن خلیفه عباسی «القادر باالله» است ، نه به واسطه اختیار یکی از فقهاء ومجتهدین است چون آنان را عالم ترین یافته اند ونه . . .

بلکه تنها وتنها بواسطه انتخاب پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آنان را به امر الهی برای مرجعیت دینی است .

شیعه بر مدعی فوق به ده ها حدیث قطعی الصدور از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم استدلال می کند ، که از آن جمله است «حدیث شریف ثقلین» انّی تارک فیکم الثقلین کتاب االله وعترتی اهل بیتی که در صدورش از رسول اعظم ونبیّ مکرم صلی الله علیه و اله و سلم در بین شیعه واهل سنّت جای تردیدی نیست . چه اینکه تنها در کتاب شریف «کتاب االله واهل البیت علیهم السلام فی حدیث الثقلین من الصحاح والسنن والمسانید و . . من مصادر أهل السنّه» حدود ۶۰۰ نقل از ۱۶۰ منبع اهل سنّت از ۴۷ صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است که گروهی ازمؤلفان این منابع که جزء ائمه حدیث وتراجم اهل سنّت هستند بر صحّت این حدیث تأکید دارند .

هر چند برخی در دلالت این حدیث بر «خلافت» با مشاهده صراحتی که در بعضی از نصوص آن وجود دارد مانند « انّی تارک فیکم خلیفتین کتاب االله وعترتی اهل بیتی» مسند أحمد بن حنبل : ج ۸ ، ص ۱۳۸ ، ح ۲۱۶۳۴ و ص ۱۵۳ و ۱۵۴ ، ح ۲۱۷۱۱ و فضائل الصحابه ، ج ۲ ، ص ۶۰۳ ، ح ۱۰۳۲ و ص ۷۸۶ ، ح ۱۴۰۳ . کتاب السنه ، ص ۳۳۶ ، ح ۷۵۴ و ص ۶۲۸ ، ح ۱۵۴۸ . المصنف : ج ۱۱ ، ص ۴۵۲ ، ح ۱۱۷۲۵ . المعجم الکبیر ، ج ۵ ، ص ۱۵۳ ، ح ۴۹۲۱ و ص ۱۵۴ ، ح ۴۹۲۲ . جامع المسانید والسنن ، ج ۴ ، ص ۵۰۸ ، ح ۲۹۴۷ . مجمع الزوائد ، ج ۹ ، ص ۲۵۶ ، ح ۱۴۹۵۷ . جواهر العقدین : ص ۲۳۶ . جامع الاحادیث ، ج ۱۹ ، ص ۴۷۳ ، ح ۱۵۱۳۹ . البدور السافره فی أمور الآخره ، ص ۱۶۹ ، ح ۳۲ . فیض القدیر ، ج ۳ ، ص ۱۴ . المعرفه والتاریخ ، ج ۱ ، ص ۵۳۷ . کنزالعمال ، ج ۱ ، ص ۱۷۲ ، ح ۸۷۲ . صحیح الجامع الصغیر ، ج ۱ ، ص ۴۸۲ ، ح ۲۴۵۷ . روح المعانی ، ج ۲۲ ، ص ۱۶ . تردید کرده اند ، امّا بین علماء شیعه وسنی جای تردیدی در دلالت آن بر مرجعیّت دینی نیست .

خصوصاً که در این حدیث عبارات فراوانی وجود دارد ، که مرجعیّت را در انحصار اهل بیت علیهم السلام قرار می دهد ، مانند :

۱ – ما ان اخذتم بهما لن تضلّوا مسند أحمد بن حنبل : ج ۴ ، ص ۱۱۸ ، ح ۱۱۵۶۱ . سنن ترمذی : ج ۵ ، ص ۶۲۱ ، ح ۳۷۸۶ . حکیم ترمذی در نوادر الأصول ، ص ۶۸ . شیبانی در کتاب السنه ، ص ۶۳۰ ، ح ۱۵۵۸ . طبرانی در معجم الکبیر ، ج ۳ ، ص ۶۲ ، ح ۲۶۷۸ ، و . . .

تا آنگاه که از کتاب خدا وعترت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم (معارف واحکام را) بگیرید هی

اه گمراه نخواهید شد .

۲ – ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا احمد بن حنبل در فضائل الصحابه : ج ۱ ، ص ۱۷۱ ، ح ۱۷۰ . سنن الترمذی ، ج ۵ ، ص ۶۲۲ ، ح ۳۷۸۸ . مسند عبد بن حمید ، ص ۱۰۸ ، ح ۲۴۰ . طبرانی در معجم الصغیر ، ج ۱ ، ص ۱۳۵ . بسوی در المعرفه والتّاریخ ، ج ۱ ، ص ۵۳۶ . البانی در صحیح الجامع الصغیر ، ج ۱ ، ص ۴۸۲ ، ح ۲۴۵۸ / ۱۱۳۸ .

ما دامیکه چنگ بر کتاب خدا واهل بیت رسولش زنید گمراه نمی شوید .

۳ – لن تضلّوا ان اتّبعتموهما حاکم نیشابوری در المستدرک ، ج ۳ ، ص ۱۰۹ ، وذهبی در تلخیص المستدرک ، ج ۳ ، ص ۱۰۹ ، سمهودی در جواهر العقدین : ص ۲۳۳ ، ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ، ج ۴۲ ، ص ۲۱۶ ، سیوطی در جامع الاحادیث : ج ۳ ، ص ۴۳۰ ، ح ۹۵۹۱ ، قندوزی حنفی در ینابیع المودّه ، ص ۲۹۶ و ص ۳۶ . هی

اه گمراه نخواهید شد ، اگر از اهل بیت علیهم السلام وقرآن متابعت کنید .

۴ – لن تضلّوا بعدی ان اعتصمتم به سیوطی در جامع الاحادیث : ج ۴ ، ص ۸۲ ، ح ۱۰۳۱۷ . بدخشی در مفتاح النجا ، الورقه۸ . متقی هندی در کنزالعمال ، ج ۱ ، ص ۱۸۷ ، ح ۹۵۱ . بعد از من گمراه نمی شوید اگر به قرآن واهل بیت من پناه جوئید .

۵ – لاتقدّموهما فتهلکوا طبرانی در المعجم الکبیر ، ج ۳ ، ص ۶۳ ، ح ۲۶۸۱ و ج ۵ ، ص ۱۶۶ ، ح ۴۹۷۱ . سمهودی در جواهر العقدین : ص ۲۳۳ ، سیوطی در جامع الاحادیث : ج ۳ ، ص ۲۴۱ ، ح ۸۳۹۶ و ج ۳ ، ص ۲۳۴ ، ح ۸۳۵۴ و در الدّر المنثور ، ج ۲ ، ص ۲۸۵ ، هیثمی در مجمع الزوائد ، ج ۹ ، ص ۲۵۸ ، ح ۱۴۹۶۳ و ج ۵ ، ص ۳۵۴ ، ح ۸۹۹۳ ، متقی هندی در کنزالعمال ، ج ۱ ، ص ۱۸۸ ، ح ۹۵۷ و ص ۱۸۶ ، ح ۹۴۶ ، قندوزی حنفی در ینابیع المودّه ، ص ۲۹۶ ، محمدبن سلیمان کوفی در مناقب الإمام أمیر المؤمنین ، ج ۲ ، ص ۳۷۵ ، ح ۸۴۹ . از آنها پیشی نگیرید که گمراه خواهید شد .

۶ – فتمسّکوا بهما ، ولاتقدموهم فتضلّوا» . ندوزی حنفی در ینابیع المودّه ، ص ۱۱۶ . به کتاب وعترتم چنگ زنید واز آنها پیشی نگیرید که گمراه می شوید .

۷ – لاتقصرواعنهما فتهلکوا طبرانی در المعجم الکبیر ، ج ۵ ، ص ۱۶۶ ، ح ۴۹۷۱ ، سمهودی در جواهر العقدین : ص ۲۳۳ ، هیثمی در مجمع الزوائد ، ج ۹ ، ص ۲۵۸ ، ح ۱۴۹۶۳ ، قندوزی حنفی در ینابیع المودّه ، ص ۲۹۶ ، متقی هندی در کنزالعمال ، ج ۱ ، ص ۱۸۸ ، ح ۹۵۷ ، سخاوی شافعی در إستجلاب إرتقاء الغرف : الورقه۲۱ . از آنان عقب نمانید که هلاک خواهید شد .

۸ – لا تعلّموهما فانّهما اعلم منکم المعجم الکبیر ، ج ۵ ، ص ۱۶۶ ، ح ۴۹۷۱ . المعجم الکبیر ، ج ۳ ، ص ۶۳ ، ح ۲۶۸۱ . جامع الاحادیث : ج ۳ ، ص ۲۳۴ ، ح ۸۳۵۴ . ینابیع الموده ، ص ۳۷ . مفتاح النجا ، الورقه۸ . جواهر العقدین : ص ۲۳۳ ، و ص ۲۳۷ . إستجلاب إرتقاء الغرف : الورقه ۲۳ . مجمع الزوائد ، ج ۹ ، ص ۲۵۸ ، ح ۱۴۹۶۳ . به آنها چیزی نیاموزید زیرا آنان از شما داناترند .

۹ – انّ االله سائلکم کیف خلفتمونی فی الثقلین بن صباغ مالکی در الفصول المهمّه ، ص ۴۰ ، سمهوری در جواهر العقدین : ص ۲۳۹ ، سخاوی شافعی در استجلاب إرتقاء الغرف : الورقه۲۴ ، قندوزی حنفی در ینابیع المودّه ، ص ۳۹ .

از

ونگی رفتارتان با ثقلین (قرآن واهل بیتم) باز خواست کننده از شما خداست .

۱۰ – انّی سائلکم حین تردون علیّ الحوض عن الثقلین برانی در المعجم الکبیر ، ج ۳ ، ص ۶۵ ، ح ۲۶۸۳ وص ۱۸۰ ، ح ۳۰۵۲ ، حکیم الترمذی در نوادر الأصول ، ص ۶۸ ، حلیه الاولیاء ، ج ۱ ، ص ۳۵۵ . البدایه والنّهایه ، ج ۷ ، ص ۳۶۲ . فرائد السمطین ، ج ۲ ، ص ۲۷۴ ، ح ۵۳۹ . مجمع الزوائد ، ج ۱۰ ، ص ۶۵۸ ، ح ۱۸۴۶۰ . جامع الاحادیث : ج ۹ ، ص ۱۳۱ ، ح ۲۷۶۰۰ . أسد الغابه ، ج ۳ ، ص ۱۴۷ . من خود آنگاه که برحوض کوثر وارد می شوید از ثقلین (کتاب خدا وعترتم) پرسانم .

رابعاً :

با این همه تأکید بر تمسّک ومتابعت از اهل بیت علیهم السلام وهشدار وترساندن از مخالفت وتخلف از آنان ، که به گوشه ای از آن اشاره شد ، هیچ شیعه آگاهی نمی تواند به خود اجازه دهد که از غیر اهل بیت علیهم السلام (امام باقر وامام صادق علیهما السلام و . .) پیروی وتقلید نماید .

وسنخ جایز دانستن یک شیعه عمل به فتوای یکی از چهار پیشوای اهل سنّت (ابو حنیفه ، شافعی ، احمد بن حنبل ومالک) مانند جایز دانستن یک حنفی عمل به فتوای مالک یا شافعی نیست .

بهمین جهت است که در حدیثی در اصول کافی با سند صحیح از امام باقر علیه السلام آمده است که پس از اینکه فرمود : اسلام بر پنج چیز بنا شده است ، بر نماز ، زکات ، حج ، روزه و ولایت ، در جواب زراره که می پرسد : کدام افضل است؟ می فرماید : ولایت افضل است ، چون کلید آن ها است ، و تنها والی است که راهنمای به سوی آنها می باشد .

ودر ادامه کلامش چنین بیان می کند :

قله وبلندای امر «دین» وکلیدش و دروازه هر چیز (نیکو وپسندیده) ورضایت خدای مهربان ، فرمان بر داری از امام پس از شناخت اوست .

خدا می فرماید ، (مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّی فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً) کسی که فرمان رسول خدا را برد از خدا فرمان برده ، وهر کس که روی گرداند (ونافرمانی کند) ما تو را بر آنان نگهبان نفرستادیم .

امّا اگر کسی شبها را به شب زنده داری ونماز بگذراد ، روزها را روزه بدارد ، تمام اموالش را صدقه دهد ، هر ساله تا پایان عمر حج رود

و حال آنکه ولایت ولی خدا را نمی شناسد تا او را ولی خود قرار داده و همه اعمالش به راهنمایی او باشد ، نه هیچ حق ثواب وپاداشی بر خدا دارد ونه از اهل ایمان است .

امام علیه السلام پس از بیان شرط ثواب وقبولی اعمال – برای اینکه کسی تصوّر نکند که شرط (ولایت) بدون مشروط (عمل)کافی است – می فرماید : نیکوکارِ از آنان را خدا به فضل و رحمت خود وارد بهشت می کند . عن أبی جعفر علیه السلام قال : بنی الاسلام علی خمسه أشیاء : علی الصّلاه والزّکاه والحجّ والصوم والولایه ، قال زراره : فقلت : وأیّ شی ء من ذلک أفضل؟ فقال : الولایه أفضل ، لأنّها مفتاحهنّ والوالی هو الدّلیل علیهنّ ، . . . قال : ثمّ قال ذروه الأمر وسنامه ومفتاحه وباب الأشیاء ورضا الرّحمان الطاعه للامام بعد معرفته ، انّ االله عزّوجلّ یقول : (مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّی فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً ) امّالو أنّ رجلاً قام لیله وصام نهاره وتصدّق بجمیع ماله وحجّ جمیع دهره ولم یعرف ولایه ولیّ االله فیوالیه ویکون جمیع أعماله بدلالته الیه ، ما کان علی االله جلّ وعزّ حقّ فی ثوابه ولاکان من أهل الایمان ، ثمّ قال : اولئک المحسن منهم یدخله االله الجنّه بفضل رحمته . اصول کافی ، ج ۲ ، ص ۱۸ و۱۹ ، کتاب الایمان والکفر ، باب دعائم الاسلام ، ح ۵ .

از این حدیث فزون بر اهمیّت ولایت وپیروی از ائمه معصومین علیهم السلام مطالبی استفاده می شود :

۱ – دو مرتبه تکرار شده است ، کلید نماز ، زکات ، حج و روزه ولایت است ، ودست یابی به نماز وزکات وحج و روزه صحیح ومقبول امکان ندارد مگر از راه ولایت وراهنمائی امام علیه السلام .

۲ – امام فرد معیّنی است که وی را باید شناخت ، نه اینکه او را انتخاب کنند «الطاعه للامام بعد معرفته» .

۳ – از استدلال امام باقر علیه السلام درمورد لزوم اطاعت از امام به آیه (مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ) استفاده می شود که اطاعت از امام اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم واطاعت از خدا است .

۴ – از ادامه آیه ( وَ مَنْ تَوَلَّی فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً ) استفاده می گردد که نافرمانی از امام نافرمانی از خدا است .

۵ – اعمال کسی که ولایت ولی خدا را نشناسد «ولم یعرف ولایه ولیّ االله» واعمالش به پیروی او نباشد ، مستحق هیچ گونه ثوابی نیست .

۶ – کسی که ولایت ولی خدا را نشناسد «ولاکان من أهل الایمان»از اهل ایمان نمی باشد .

۷ – آنان که امام را می شناسند واهل ایمان هستند در صورتی بهشت می روند که محسن بوده وبه مقتضای ایمانشان عمل کنند ، «اولئک المحسن منهم یدخله االله الجنّه بفضل رحمته . برخی تصوّر کرده اند که «المحسن منهم» نیکو کار از آنان ، مراد نیکو کار از کسانیستکه امام را نشناخته واهل ایمان نیستند! امّا این تصور راجمله «ما کان له حقّ فی ثوابه» برای آنان حقی در پاداش نیست ، رد می کند . بلی ، خداوند مستضعفین آنان که در یافتن حق کوتاهی نکرده اند را از هر فرقه ای که باشند عذاب نخواهد کرد خواه یهودی یانصرانی یا مشرک ویا مسلمانانی که فرقه ناجیه را بر نگزیده اند باشند .

خامساً : اجتهاد در نزد شیعه عمل به رأی وقیاس نیست ، وتنها دلیل معتبر در نزد آنان قرآن وسنّت معتبراست ، به بیان دیگر بیان دین را در انحصار خدا وپیامبرش می دانند ،

عترت واهل بیت (یعنی ائمه معصومین علیهم السلام) را به عنوان مفسّران عالم به قرآن وترجمان سنّت می شناسند وبا استناد به قول پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم که فرمود : «لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» مسند أحمد بن حنبل ، ج ۴ ، ص ۵۴ ، ح ۱۱۲۱۱ و ص ۱۱۸ ، ح ۱۱۵۶۱و ج ۸ ، ص ۱۵۳ و ۱۵۴ ، ح ۲۱۷۱۱ . مسند أبی یعلی ، ج ۲ ، ص ۲۹۷ ، ح ۴۸ – (۱۰۲۱)و ص ۳۷۶ ، ح ۱۱۴۰)۱۶۶) . کتاب السنه ، ص ۶۲۸ ، ح ۱۵۴۸ . المصنف : ج ۱۱ ، ص ۴۵۲ ، ح ۱۱۷۲۵ . المعجم الکبیر ، ج ۵ ، ص ۱۵۳ ، ح ۴۹۲۱ . المستدرک ، ج ۳ ، ص ۱۴۸ . وده ها منبع دیگر . بین قرآن واهل بیت علیهم السلام هی

اه مخالفت وتنافی نمی یابند .

اجماع در نزد آنان آنگاه حجّت است که کاشف از سنّت باشد .

عقل چون وسیله درک قرآن وسنت است ، جزء ادلّه اجتهادی به حساب می آید .

در فقه شیعه اجتهاد وفتوا نمی تواند توجیه گر جنگ با امام یاقتل امام یا هر مؤمن دیگری باشد .

شیعه فعل وقول غیر معصوم را حجت نمی داند .

شیعه رفتار هر صحابی یاتابعی ویاهر مسلمان دیگر را باقرآن وسنّت می سنجد و آنان را در مخالفتشان باکتاب وسنت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به بهانه اجتهاد معذور نمی داند .

در نزد شیعه باب اجتهاد به معنای فتوای به رأی وقیاس هیچ گاه باز نبوده است .

در نزد شیعه باب اجتهاد به معنای استفاده از قرآن وسنّت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هیچ گاه بسته نخواهد شد .

مقایسه ای بین مراجع شیعه وعلماء اهل سنّت

باتوجه به آنچه بیان شد ، مناسب به نظر می آید که در اینجا دو مقایسه صورت گیرد .

نخست : مقایسه بین مراجع تقلید شیعه وپیشوایان مذاهب چهار گانه : ابوحنیفه ، مالک ، شافعی واحمد بن حنبل .

این مقایسه را می توان از جهات زیر بررسی کرد :

الف : مبنا . ب : منبع . ج : قدرت استنباط . د : اصلاح پذیری .

الف : مبنا .

برخلاف پیشوایان مذاهب چهار گانه – با صرف نظر ازاختلافات بین خودشان – فقهاء شیعه بر اساس رأی وقیاس وهمچنین رأی وقول صحابه وتابعین فتوا نمی دهند .

ب : منبع .

منبع استنباط فقهاء ومراجع شیعه قرآن وسنّت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم است وسنّت را از طریق ائمه معصومین علیهم السلام تلقی می کنند . و حدیث صحابه وتابعین را از پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم همچون احادیث سایر محدثین پس از بررسی واثبات وثاقتشان به عنوان دلیل حکم الهی می پذیرند .

امّا پیشوایان مذاهب چهار گانه اهل سنت راه شان در دست یابی به سنّت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از صد سال ممنوعیّت نقل حدیث وانقراض دوران صحابه رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم احادیث صحابه وتابعین است بدون بررسی از حالشان زیرا همه صحابه را عادل می انگارند ، هر چند بین آنان اختلاف وجنگ ومخاصمه ودرگیری وجود داشته است .

ج : قدرت استنباط .

فقهاء ومراجع شیعه از تجربه هزار سیصد ساله فقهاء گذشته که در کتب فقهی انباشته شده در استنباط احکام الهی از قرآن وسنّت بهره می گیرند .

امّا پیشوایان مذاهب چهار گانه ، که در قرن دوم هجری می زیستند چون در اوائل دوران استنباط احکام بود تجربه ای را پشت سر نگذاشته بودند .

د : اصلاح پذیری .

مسلّماً ، فقهاء ومجتهدان در فتواهایشان خالی از اشتباه وخطا نیستند ، بهمین جهت گفته می شود «للمصیب اجران وللمخطأ اجر واحد» اگر مجتهد در مقدّمات فتوایش کوتاهی نکرده باشد واز همان راهی که خدا ورسول خدا تعیین کرده اند به استنباط پرداخته باشد آن کس که به حکم واقعی الهی رسیده دو پاداش وآن کس که اشتباه وخطا کرده است یک پاداش دارد .

با انسداد و بسته شدن راه اجتهاد وحصر مذاهب اشتباهات پیشوایان مذاهب چهار گانه تثبیت وبه عنوان احکام الهی باقی مانده وراه تصحیح واصلاح آنهابسته شده است .

هر چند با توجه به بند «الف ، ب ، وج» که بیان گردید خطا واشتباه فقهاء شیعه کمتر است فزون بر این بواسطه باز بودن راه اجتهاد ، اشتباه آن ها تثبیت نمی شود وفقهاء بعد از آنان خطاهایشان را به نقد می کشند .

به این گونه فقه شیعه اصلاح پذیر است .

آن چه گفته شد نتیجه می دهد :

۱ – فتوای شیخ محمود شلتوت پاسخی مناسب وحکیمانه به ندای همبستگی واتحاد فقهاء شیعه بود ، وجا دارد وی را به پاس این فتوای تاریخیش ستود .

زیرا مبنا ومنبع شیعه در استنباطش مورد پذیرش اهل سنّت است چون نه هیچ مسلمانی تردید در حجیّت کتاب وسنّت دارد ، ونه هیچ کس از شیعه وسنی تردید در صداقت ووثاقت ائمه اهل بیت علیهم السلام دارد .

۲ – هیچ مجتهد آگاه وآشنا به فقه اهل بیت علیهم السلام نمی تواند فتوائی مشابه فتوای شلتوت صادر کند . وهیچ شیعهای نمی تواند با استناد به فتوای شلتوت از غیر اهل بیت متابعت کند .

دوم : مقایسه بین مراجع تقلید شیعه وعلماء سنّی پس از پیشوایان مذاهب چهار گانه اهل سنّت .

علماء وفقهاء اهل سنّت خود مرجع نیستند ، تنها بیان گر فتاوای پیشوایان چهار گانه اند ، واحیاناً اگر نیاز به فتوای جدیدی پیدا کنند ، به جای رجوع به کتاب وسنّت به انظار ائمه مذاهب چهارگانه مراجعه نموده وبا قیاس به فتواهای موجود از آنان فتوا صادر می کنند .

با بسته شدن راه اجتهاد اهل سنّت خود تقلید از فقهاء بعد از حصر مذاهب را جایز نمی دانند .

امّا فقهاء شیعه به مقتضای احادیث وادلّه شرعی مرجعند ، با رجوع به قرآن وسنّت رسیده از طریق ائمه اطهارعلیهم السلام فتوا می دهند ومردم از آنان تقلیدمی کنند .

نکاتی ارزنده در راه اتّحاد

در هر صورت این اختلاف اساسی بین شیعه وسنی نمی تواند مانع از همبستگی واتّحاد بین مسلمانان باشد .

امّا آنانکه در صدد دست یابی به این هدف مقدس «اتّحاد» هستند باید به نکاتی چند توجه کنند :

۱) همبستگی و اتّحاد میان مسلمانان جهان ، در مقابل یهود ونصاری و استکبار جهانی ، از اهمّیت بسیار برخوردار است .

۲) دشمن با حیله و نیرنگ می کوشد مانع اتحاد و همبستگی مسلمانان شود و گاه ، به نام «دلسوزی برای وحدت» تیشه به ریشه اتّفاق وهمبستگی مسلمانان می زند .

۳) وجود مذاهب و فرقه های مختلف اسلامی ، قابل انکار نیست و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم نیز آن را پیشگویی کرده اند .

۴) تعدّد مذاهب نباید مانع اتّحاد و همبستگی در مقابل دشمنان مشترک مسلمین شود .

۵) نمی شود که همه مذاهب ، حق و مطابق واقع باشند ، بلکه تنها یک مذهب است که مذهب حق و پیروان آن فرقه نجات یافتگانند .

۶) پیروان هر فرقه ای ، وقتی تشخیص دادند که باورها و معتقدات آنان ناجی است ، نباید به بهانه اتّحاد و همبستگی از عقاید خود واحکام ومعارف اسلامی که به آن رسیده اند دست بردارند .

۷) آشنایی پیروان مذاهب با عقاید یکدیگر ، اگر همراه با هتک به معتقدات سایر مذاهب نباشد ، نه تنها موجب تفرقه نمی شود ، بلکه مانع از اتهام ودروغ پردازی دشمنان اسلام و مسلمین است .

راه های تحکیم اتحاد وهمبستگی

مسلّماً تشیّع و تسنّن ، دو مذهب است که در بسیاری از مسائل با هم موافق و مشترکند و در برخی از مسائل با هم اختلاف دارند . اگر اختلافی در میان مذاهب وجود نداشت ، مذاهبی به وجود نمی آمد ، قوام تعدد مذهب به اختلاف است .

امّا در این میان مسائلی وجود دارد که باوجود اینکه از موارد اختلاف نیست به عنوان مسائل مورد اختلاف مطرح گردیده است .

واین مسائل نیز سه دسته اند ،

۱ – اموری که به دروغ به یکی از مذاهب نسبت داده شده ، به این جهت به عنوان اختلاف مطرح گردیده است .

۲ – مسائلی که مورد اختلاف بین فقهاء مذاهب است وربطی به اختلاف بین شیعه وسنّی ندارد ، امّا به عنوان اختلاف شیعه وسنّی مطرح می شود .

۳ – مسائلی که از جهت فقهی واعتقادی مورد اتفاق مسلمانان است ، امّا سیره عملی آنان متفاوت است ، به گونه ای که این مسائل نمودار اختلاف بین شیعه وسنّی گردیده است .

پس مسائل موجود بین تشیّع وتسنّن پنج دسته اند ، که علماء سنّی وشیعه برای تحکیم اتّحاد وهمبستگی بین مسلمانان باید برخورد متناسب با هریک از این دسته ها را داشته باشند .

دسته اوّل : مسائل مورد اتفاق .

این مسائل باید محور همبستگی واتّحاد قرار گیرد ، مانند توحید ، نبوّت ، قرآن ، معاد ، نماز ، زکات ، حج ، روزه وده ها موضوع دیگر . با وجود اینکه بین مسلمانان واهل کتاب تنها یک موضوع مورد اتفاق وجود دارد ، اسلام با سماحت واغماض – از انحرافات أهل کتاب مانند : تثلیث (لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَهٍ) سوره مائده ، آیه ۷۴ . و تبنّی ، برای خدا فرزند انگاشتن (وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ) سوره توبه ، آیه ۳۰ .

– اهل کتاب را به دور محور اتّحاد دعوت می کند ومی فرماید : (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ) سوره آل عمران ، آیه ۶۴ .

چرا مسلمانان بر گرد محورهای فراوان مورد اتفاق در تحکیم اتّحاد وهمبستگی در مقابل دشمنان مشترک نکوشند ، وگوش به نغمه شوم دشمنان تفرقه افکن داده وبه اهداف ننگین آنان جامه عمل بپوشند؟!

دسته دوم : مسائل مورد اختلاف .

این مسائل است که حربه ای خطرناک در دست دشمنان اسلام برای ایجاد تفرقه ودرگیری ونزاع می باشد . از این رو باید علماء شیعه وسنّی برای خلع سلاح دشمن سه برنامه را مورد نظر داشته باشند .

۱ – تبیین نقطه نظرها به صورت شفاف وروشن ، وآگاه نمودن مردم به معارف واحکام مذهب ، خالی از هر گونه هتک وتوهین به نظر مخالف . زیرا تاریکی ها وناآگاهی ها زمینه مناسبی است برای بذر عناد وعداوت ودشمنی ، وآگاهی وروشنگری این زمینه را از میان می برد .

۲ – مناظره علمی بدون تعصب بین علماء دو مذهب برای دست یابی به واقع ونظریّه مشترک ، وعلنی بودن این مناظرات به منظور آگاهی بخشیدن به عموم ، ترجیح دارد .

۳ – پرهیز از جریحه دار کردن عواطف واحساسات پیروان مذاهب دیگر ، با ابراز تنفر از مقدّسات آنان ویا تجلیل وتعظیم از منفرات آنان .

چه اینکه همانگونه که توهین به مقدّسات پیروان هر مذهبی موجب جریحه دار شدن عواطف واحساسات پیروان آن مذاهب می دیگر ، تجلیل وتعظیم از آنان که مورد تنفر پیروان مذهبی می باشند ، موجب جریحه دار شدن عواطف واحساسات پیروان آن مذهبی می شود ،

مثلاً یاد کردن وستودن قاتلان وظالمان اهل بیت پیامبرعلیهم السلام در مقابل شیعه ، غیر قابل تحمّل و بسیار سنگین ودشوار است .

مانند اینکه گفته شود ، ابن ملجم مجتهد بوده وبواسطه کشتن علیّ علیه السلام خداوند به او ثواب خواهد داد!! ویا بگویند : امیر المؤمنین یزید امام ومجتهد بوده وبه شهادت رساندن فرزندان پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وبه اسیری بردن دختران وی را بر اساس اجتهاد خود مرتکب شده ودر نزد خدا مأجور است و . . برای شیعه قابل تحمّل نیست .

همان گونه که اگرکسی در مقابل سنّی ابولؤلؤ را به پاس قتل عمر بن خطاب به ستاید وبر او رحمت فرستد ، عواطف وی را جریحه دار کرده است .

علماء شیعه وسنّی باید به پیروان خود بیاموزند که به عقائد یکدیگر احترام بگذارند واحساسات دیگران را به بازی نگیرند .

این اصل آنقدر دارای اهمیّت است ، که مراعات آن اختصاص به روابط پیروان مذاهب اسلامی ندارد .

بلکه این اصل باید در همه جا مورد توجه مسلمانان قرار گیرد ، حتّی در روابطشان با مشرکان خداوند متعال می فرماید : (وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ) (به معبود) کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید ، مبادا آنها (نیز) از روی نادانی خدا را دشنام دهند ، این چنین برای هر امتّی عملشان را زینت دادیم سوره انعام آیه ۱۰۸ . . از این آیه استفاده می شود ، که نباید به مقدّسات هر قومی (هر چند در واقع از قداست واحترامی بر خوردار نیستند) در مقابل آنان هتک وتوهین کرد ، هر چند آنان مشرک وآن چه را مقدّس می شمارند بت باشد .

دسته سوم : دروغ ها وتهمت ها .

که موجب گردیده تا تصوّر شود بین مسلمانان در آن موارد نیز اختلاف وجود دارد .

روشن است که با آگاهی بخشیدن به توده مسلمانان وفاش شدن دروغها وتهمتها ، وهم وگمان اختلاف نیر رخت بر می بندد .

مثلاً علماء اهل سنت به سنّیان به فهمانند که شیعه نه تنها علی علیه السلام را خدا نمی داند بلکه وی را برتر از رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم نمی داند ، ونه تنها علی علیه السلام را افضل از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم نمی داند ، بلکه فقهاء شیعه به اتفاق ، قائلین به خدایی یا پیامبری علی علیه السلام را کافر ونجس می دانند .

وبرای رفع اتّهامات اهل سنّت را به مطالعه عقائد شیعه در مورد امامانشان تشویق کنند .

از سوی دیگر علماء شیعه به شیعیان بیاموزند که اهل سنّت دشمن اهل بیت علیهم السلام نیستند ، وعلماء اهل سنّت با نشر فضائل اهل بیت علیهم السلام که در منابع حدیثیشان کم نمی باشد ، علماء شیعه را در این وظیفه مدد کنند .

ونیز علماء شیعه حساب ناصبیان ودشمنان اهل بیت را از سایر اهل سنّت جداکرده ، وعلماء سنّی نیز حساب غالیان را که علی علیه السلام را خدا می انگارند ، که شیعیان آنها را کافر می دانند ، از شیعه جدا نمایند ، وهمچنین تنفر خود را نسبت به نواصب و دشمنان اهل بیت علیهم السلام ابراز نمایند .

این گونه تلاش در ایجاد وحدت نقش چشم گیری خواهد داشت .

دسته چهارم :

مسائلی که مورد اختلاف بین فقهاء مذاهب است وربطی به اختلاف بین شیعه وسنّی ندارد .

مانند دست باز یادست بسته نماز خواندن ، که به عنوان یکی از مظاهر اختلاف بین شیعه وسنّی مطرح است ، وحال آنکه تنها شیعه نیستند که دست باز نماز می خوانند بلکه یک چهارم اهل سنّت که پیرو مذهب مالکند دست باز نماز می خوانند .

ومانند ازدواج موقّت یا متعه که به عنوان یک اختلاف مذهبی دیگر مطرح می شود ، درحالیکه بسیاری از فقها و محدّثان اهل سنّت نیز قائل به جواز متعه بوده اند که از آن جمله ، این نظریه را به امامان دو مذهب ، از مذاهب اهل سنّت ، نسبت داده اند :

۱ – مالک بن انس ، امام مالکیان

سرخسی در المبسوط ، المبسوط ، ج ۵ ، ص ۱۵۲ و زرقانی در شرح الزرقان ، شرح الزرقانی ، ج ۳ ، ص ۱۵۵ و مرغینانی در الهدایه فی شرح البدایه ، الهدایه فی شرح بدایه المبتدی ، ج ۱ ، ص ۱۹۰ و ابن الهمام در شرح فتح القدیر شرح فتح القدیر ، ج ۳ ، ص ۱۵۳ و قرطبی در جامع احکام القرآن تفسیر قرطبی ، ج ۵ ، ص ۱۳۳ جواز متعه را به مالک بن انس نسبت داده اند .

۲ – احمد بن حنبل پیشوای حنبلیان

ابن قدامه در المغنی ، از مقدسی نقل می کند که متعه مکروه است نه حرام ؛ زیرا در این باره ، ابن منصور از احمد بن حنبل پرسید ، پس او گفت : اگر از آن پرهیز شود بیشتر دوست دارم ، ظاهر این کلام کراهت است نه حرمت . المغنی ، ج ۶ ، ص ۶۴۴

از این قبیل مسائل نیز فراوان است که اگر برای مسلمانان تبیین گردد ، از اختلافات بین مذاهب بسیار کاسته می شود . این روشن گری وظیفه هر مسلمان مشتاق شوکت وعزّت اسلام ومسلمین است .

دسته پنجم :

مسائلی که از جهت فقهی واعتقادی مورد اتفاق مسلمانان است ، امّا در عمل دارای سیره ای متفاوتند .

مانند

ونگی صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم ، باوجود اینکه در همه منابع حدیثی اهل سنّت بر صلوات بر آل پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همراه با صلوات بر آن حضرت تأکید شده است قال ابن قیم الجوزیّه : فی جلاء الأفهام ص ۲۹۲ : . . . أنّ أکثر الأحادیث الصحاح والحسان ، بل کلّها مصرّحه بذکر النّبی « وبذکر آله ، و . . . تظاهرت علی لفظ «محمّد وآل محمّد» . انتهی

ونشیر الی عدّه من هذه الاحادیث .

منها : ما ورد فی کیفیه الصلاه علیه ۶ . وهی کما قال ۶ : «قولوا : اللّهم صل علی محمّد وعلی آل محمّد . . . » .

فقد ورد فی البخاری ، ج ۳ ، کتاب التفسیر ، باب ۴۵۲ ، ص ۴۸۹ ، ح ۱۲۲۲ و ج ۴ ، کتاب الدعوات ، باب ۷۳۴ ص ، ۴۳۴ ، ح ۱۲۲۶ .

ومسلم ، ج ۱ ، کتاب الصلاه ، باب ۱۷ ، ص ۳۸۶ ، ح ۴۰۶ ، ۴۰۵ .

والنسائی ، ج ۳ ، باب کیف الصلاه علی النّبی « ، ص ۴۷ .

والترمذی ، ج ۲ ، باب ۲۰ من ابواب الصلوه ، ص ۳۵۲ ، ح ۴۸۳ .

وابن ماجه ، ج ۱ ، باب الصلاه علی النّبی « ، باب ۲۵ ، ص ۲۹۳ ، ح ۹۰۴ .

وأبوداود ، ج ۱ ، باب الصلاه علی النّبی « ، ص ۲۵۷ ، ح ۹۷۸ ، ۹۷۷ ، ۹۷۶ .

والدارمی ، ج ۱ ، باب الصلاه علی النّبی « ، ص ۳۵۶ ، ح ۱۳۴۳ ، ۱۳۴۲ .

وأحمد فی مسنده ، ج ۴ ، «مسند أبی سعید الخدری» ، ص ۹۴ ، ح ۱۱۴۳۳ ، و ج ۸ ، «مسند أبومسعود الانصاری» ، ص ۳۱۷ ، ح ۲۲۴۱۵ ، و ج ۹ ، «حدیث بریده الاسلمی» ، ص ۱۸ ، ح ۲۳۰۴۹ ، و ج ۶ ، «مسند الکوفیین» ، ص ۳۲۰ ، ح ۱۸۱۲۸ ، و ص ۳۲۴ ، ح ۱۸۱۵۰ ، و ص ۳۲۵ ، ح ۱۸۱۵۶ . اهل سنت در سخنرانیها وکتابهای خود غالباً مقیّدند به این احادیث عمل نکرده صلوات بر آل محمد رانیاورند ، به گونه ای که تفاوت صلوات بین « صلی الله علیه و اله» « صلی الله علیه و اله و سلم » و «صلی الله علیه و سلم» نشانگر اینست که مؤلف کتاب شیعه است یا سنّی .

و

ونگی ختم قرآن ، با وجود اینکه در قرآن مجید در دو مورد «العلی العظیم» و در چهار مورد «العلی الکبیر» آمده است ومسلّماً اگر خدا را به دو تعبیر «علی» و«عظیم» تعظیم کنیم افضل است – چنانکه در قرآن نیز چنین آمده است – اهل سنّت مقیّدند در پایان قرائت قرآن بگویند : (صدق االله العظیم)بر خلاف شیعه که می گویند : (صدق االله العلی العظیم) . از این قبیل مسائل نیز کم نیست .

وچون این گونه مسائل از شعائر است نمود آن در اختلاف واتّحاد بسیار است .

با ترویج سنّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم در این موارد پایه های وحدت نیز مستحکم می شود .

به امید شوکت وعظمت مسلمانان جهان در پرتو اتحاد وهمبستگی وپیروزی آنان بر آمریکا واسرائیل .

 
والسلام علی من اتبع الهدی

سید علیرضا حسینی

۲۴ / خرداد / ۱۳۸۳

 

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x