فرقه نصیریه از آغاز تا انتقال به شام

عباس برومنداعلم۱
چکیده
نصیریه یا همان جامعه علویان سوریه که با بیداری و قدرتگیری خود در منطقه غرب آسیا در یکی دو قرن اخیر،توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کردهاند،در قرن سوم هجری و در زمان حیات امام حسن عسکری علیه السلام و دوران غیبت صغرا در جغرافیای عراق پا به عرصه وجود گذاردند.
محمد بن نصیر نمیری بنیانگذار این فرقه از کسانی بود که با استفاده از موقعیت خود در حلقه یاران عسکریین علیهما السلام نیز بحران عقیدتی دوران غیبت صغرا،موفق شد با ادعای بابیت و ادعاهای گزاف دیگر، جماعتی را به دور خود جمع کند.نیم قرن پس از وی حسین بن حمدان خصیبی چهره شاخص و مؤسس دوم نصیریه بود که با تعالیم وسیع و تبلیغات گسترده خود از طریق سفر به اقصی نقاط جهان اسلام توانست تعالیم نصیری را با آموزههایی از تصوف بیامیزد و در نهایت با هجرت به شمال شام در پرتو فضای پر تسامح فرهنگی ناشی از حکومت حمدانیان حلب و بهویژه سیف الدوله،هسته اولیه جامعه علویان سوریه را تشکیل دهد.او و جانشینانش با نشرافکار خود توانستند این جامعه را تا دهههای متمادی گسترش داده، پایههای حضور خود را در سوریه مستحکم نمایند.
واژههای کلیدی:نصیریه،محمد بن نصیر،خصیبی،غیبت صغرا و غلو.
(۱)- دانشجوی دوره دکتری تاریخ اسلام،دانشگاه تهران.
مقدمه
قرن اول هجری و جو متلاطم سیاسی آن،عرصه ظهور جریانهای متعدد سیاسی و اجتماعی است که با توجه به فضای عمومی حاکم بر جامعه دراین قرن،هر یک به پشتوانه اندیشهها و مایههای دینی ظهور و بروز میکنند.همزمان،تحقق فتوحات و گسترش قلمرو اسلام تبعات مهمی در عرصه فکر و اندیشه اسلامی باقی میگذارد.در آغازِ قرن دوم هجری جهان اسلام عبارت از گستره جغرافیایی وسیعی است که سراسر غرب آسیا و شمال افریقا را در نوردیده و مناطقی که خاستگاه ادیان بزرگ و کانونهای متعدد تمدنی بوده اکنون جزء جهان اسلام شده است.از آغاز قرن دوم که آرامآرام روند فتوحاتِ اسلامی متوقف میشود، اقوامی و ملتهای تسلیم شده که در آغاز به سرعت مسلمان شده یا قبول جزیه کردهاند اکنون فرصت مییابند تا در پرتو آرامش نسبیِ بهدست آمده،میراث فکری فرهنگی خود را عرضه نموده و در قالب یک مبارزه آرام فرهنگی،انبوهی از شبههها و پرسشهای عقیدتی را در جامعه اسلامی مطرح نمایند.
کنار هم قرار دادن آن شرایطی سیاسی در کنار این شرایط فرهنگی،موجب تحولات مهمی در اندیشه دینی اسلامی شد،زیرا گرچه مکاتب،علما و پیشوایانی که دغدغه حفظ اسلام را داشتند به میدان آمدند و با استفاده از روشها و نهادهای جدید،تربیت شاگرد و تأسیس مکاتب فکری و آموزشی به نشر فرهنگ اصیل اسلامی و دفاع از مبانی آن در مقابل شبههها و افکار جدید پرداختند،اما گستردگی این جغرافیای فرهنگیِ متمدن،تأثیر اجتنابناپذیر خود را گذارد.محصول مشخص این شرایط،ظهور جریانهایی بود که صاحبان آن به تلفیق شاخصهای عقیدتی و فکری مکاتب موجود منطقه و مبانی اصیل اسلامی پرداختند و فرقههای التقاطی را بهوجود آوردند که در ظاهر گرچه اسلامی بود،اما در محتوا عمدتا با اصول اساسی اسلام،بهویژه دو اصل توحید و معاد در تضاد جدی قرار داشت.«غلو» و«زندقه»بهترین شاخص برای مطالعه این جریانهای التقاطی است.
این دو اصطلاح،اسامی عمومی برای انبوهی از فرقهها و جریانهایی است که درقرنهای مختلف،بهویژه از قرن اول تا پنجم ظهور یافتند و اکثرا با عمر کوتاه خود به تاریخ پیوستند و البته برخی نیز دوام یافته و حتی تا امروز باقی ماندهاند.
غالیان که به تعبیر شهرستانی صاحب الملل والنحل،نام عمومی برای مجموعهای از فرقهها و جماعتهایی است که به حلول روح الهی در مخلوقات یا الوهیت پیشوایان خود معتقدند،۱از همان قرن اول هجری و در جغرافیای فرهنگی عراق و شام پا به عرصه وجود گذاردند.بسیاری از غالیان که معتقد به الوهیت و حلول روح الهی در وجود علیبن ابی طالب علیه السلام و فرزندان او بودند نیز بهوجود آمدند که تحت عنوان غلات شیعه در تاریخ فرقههای اسلامی شناخته میشوند.البته غلات شیعه طیف وسیعی هستند که یک سوی آن به دلیل اندیشههای معارض با توحید،معاد و نبوت به خروج از دایره فکر اسلامی،و سوی دیگر با تأویل گرایی افراطی به اندک انحرافاتی از فکر اصیل اسلامی دچار شدهاند.
نصیریه که با نام«علویان»نیز شناخته میشود بخشی از پیکر جهان تشیع است که بیشتر مورخان و علمای علم ملل و نحل ظهور آن را به قرن سوم هجری و زمان حیات امام حسن عسکری علیه السلام پیشوای یازدهم شیعیان یا دوران غیبت صغرا نسبت میدهند.این فرقه از آن دسته فرقههایی است که با عمری حدود هزار سال،تا امروز نیز دوام یافته و در بخش وسیعی از آسیای غربی،بهویژه شمال غرب سوریه پراکنده است.شاید شناسایی تاریخی و عقاید هیچ فرقهای از فرقههای اسلامی بهاندازه شناسایی نصیریه دشوار نباشد.شرایط تاریخی،انزوای اجتماعی در طول چندین قرن،شرایط جغرافیایی مناطق سکونت آنان،باطنی گرایی و پنهان کاری نزد این فرقه و نیز دشمنی و دروغگویی برخی مورخان و صاحبان کتابهای فرق، مهمترین علل این صعوبت است.آنچه تحمل این دشواری و وارد شدن به میدان شناسایی تاریخی و عقیدتی این فرقه را ضروری میسازد خروج شگفتانگیز و تدریجی این جماعت از انزوا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی و نقش آفرینی وسیع آنان در تحولات منطقه غرب آسیا،بهویژه سرزمین سوریه است.
دلیل نامگذاری نصیریه(علویان)
نصیریه به ضم نون و فتح صاد،صفت نسبی است؛انتساب به نصیر یا نصیری.درباره نصیر نیز دیدگاههای مختلفی وجود دارد که مهمترین آن،انتساب به فردی بهنام ابننصیر است.البته درباره دلیل نامگذاری و ریشه کلمه نصیریه دیدگاههای متعدد و متفاوتی وجود دارد
(۱)-.محمدبن عبدالکریم شهرستانی،الملل و النحل،ج ۱،ص ۱۹۲٫
که به آنها خواهیم پرداخت،اما در مجموع به نظر میرسد درستترین نظر،نظری است که این فرقه را به محمدبننصیر منتسب میکند.
برخی مانند ابوالفداء در تاریخ خود مدعی هستند که این نام از نام نصیر،غلام و مولای آزاد شده علیبن ابیطالب علیه السلام گرفته شده است.۱این نظر به دلایل متعددی نادرست است:
اولاً:در هیچ منبعی ذکر نشده است که علی علیه السلام غلامی به نام نصیر داشته،ثانیا:این طبیعت بیشتر فرقهها و جریانهای فکری است که میخواهند در دهههای نخستین اسلامی برای خود پایگاهی درست نمایند و با رساندن انتساب خود به زمان حیات حضرت رسول صلی الله علیه و آله یا صحابه،بنیان مشروعیت خود را مستحکم سازند،ثالثا:اساسا در میان علویان افراد کمی چنین نظری را تأیید مینمایند.
نظر دیگر،سابقه آنها را از این هم عقبتر میبرد و مدعی است که دلیل نامگذاری نصیریه،به دوران فتوحات و فتح شام مربوط است؛به این مضمون که هنگام فتح بعلبک و حمص پس از آن که ابوعبیده جراح از مدینه درخواست نیروی کمکی کرد گروهی از انصار که از حاضران در غدیرخم و حامیان و بیعت کنندگان با علی علیه السلام بودند در قالب سپاهی کوچک عازم منطقه شدند و حضور آنها به پیروزیها کمک کرد و براساس مرسوم،نام مناطق فتح شده را به نام این جیش یاریگر کوچک که به اصطلاح«جیش نصیره»خوانده میشدند گذاردند و نصیریها که در این مناطق ساکن شدند منسوب به همین نام هستند.۲این نظریه به دلایل مختلفی پذیرفته نمیشود:
اولاً:حمص و بعلبک-به اجماع منابع تاریخی-به صلح فتح شدهاند و نه به جنگ،۳ ثانیا:کسی که با روشهای آرایش نظامی و اعزام سپاه و جنگ در زمان فتوحات آشنا باشد به آسانی متوجه غیر منطقی بودن این نظر میشود.
نویسندگان دیگر،نظیر ولف۴و ارنست رنان یادآور میشوند که نام نصیریان اسم تصغیر ازلغت عربی نصاراست و نصیریان به معنای«مسیحیان کوچک»است.وی استدلال میکند که دشمنان نصیریان بهطور تحقیرآمیزی آنها را به واسطه کثرت اعمال و آداب شبه
(۱)-.ابوموسی حریری،العلویون النصیریون،ص ۲۹-۳۰٫
(۲)-.هاشم عثمان،تاریخ العلویین،وقائع و احداث،ص ۹-۱۲٫
(۳)-.ر.ک:منابع فتوحات،از جمله واقدی،فتوح الشام؛بلاذری،فتوح البلدان؛ابن اعثم کوفی،الفتوح.
(۴)- ۱٫٫floW
مسیحیشان به این نام خواندهاند.۱این نظر نیز چندان درست نمینماید،زیرا علاوه بر اینکه به لحاظ دستوری نصیر نمیتواند اسم تصغیر نصارا باشد در هیچ یک از منابع متقدم نیز چنین اظهار نظری صورت نگرفته است.
همچنین یکی از آرای طرح شده،دلیل نامگذاری را به غلبه نام کوهستان محل سکونت این جماعت،نسبت میدهد؛یعنی«جبل نصیریه»،چرا که مورخان مسیحی به این جبل اسم نازاری۲را اطلاق میکردند و ممکن است این اسم،تحریف شده نصیریه باشد.آنچه ایننظر را تقویت میکند اطلاق اسم مزبور برای این جبال در اثنای جنگهای صلیبی یا بعد از سال ۴۸۸ق/۱۰۹۶م است و قبل از این تاریخ،این جبال به جبل«لکام»مشهور بود.۳با کمی دقت مشخص میشود که اتفاقا دلیلی که برای تقویت این نظر آورده شده،مبنای رد آن است، زیرا کلمه نازاری نه تنها تحریف شده نصیری نیست،بلکه بهوضوح«نزاری»است و کسی که از حضور اسماعیلیان نزاری در مناطق مختلف این کوهستان،همچون مصیاف و قدموس مطلع باشد و بهویژه نقش نزاریها در اثنای جنگهای صلیبی و روابط پرفراز و نشیب آنها را با صلیبیان در این مدت و بهویژه دوران رهبری شیخ کوهستان«راشد الدین سنان»بشناسد،۴ در اطلاق نام نزاریها به آن کوهستان از منظر مورخان مسیحی پس از قرن یازده میلادی تردید نمیکند.
اما دوسو و رنه بازت۵در نظری شاذ معتقدند که نصیریه فرزندان تاریخی گروههایبتپرست قدیم منطقه هستند-بلینی در کتاب التاریخ الطبیعی آنها را با اسم نازارینی۶نامبرده-که برای خود ولایت مستقل و منفصلی از افامیا در منطقهای نزدیک نهرالعاصی تأسیس کرده بودند و مورخ یونانی سوزشن۷در قرن چهارم نیز از حضور آنها در کنار ساکنان
(۱)-.متی موسی،«پیدایش نصیریان»،ترجمه حسین مفتخری،فصلنامه تاریخ اسلام،ش ۳،زمستان ۷۹،ص ۱۰۷-۱۲۲٫
(۲)- ۱٫٫eirazaN
(۳)-.هاشم عثمان،العلویون بین الاسطوره و الحقیقه،ص ۳۵٫
(۴)-.برای اطلاع بیشتر ر.ک:عبداللّه ناصری،«راشد الدین سنان پیشوای بزرگ اسماعیلیان شام»،فصلنامه تاریخ اسلام،ش ۷،پاییز ۱۳۸۰،ص ۱۳۷-۱۶۸٫
(۵)- ۲٫٫tessaB eneR
(۶)- ۳٫٫inirazaN
(۷)- ۴٫٫nehczoS
بتپرست افامیه در جنگ با نصارا خبر داده و آنها را اهل جبل۱نامیده است.۲لوییماسینیون این نظر را رد و تأکید کرده است که کلمه نازارینی تا امروز باقی است و به منطقه معین جغرافیایی به نام«جرعه النازاران»که در مسیر بین تل کلخ و حمص قرار دارد گفته میشود.۳برای نظر ریتر۴و هارتمن۵که میگویند نصیری به معنای کشاورزی است۶نیز وجه و دلیلی نیافتم.
با این اوصاف اینکه نصیریه از نام پیشوا و مؤسس آنان محمد بن نصیر مشتق شده است درستتر به نظر میرسد.ابن نصیر-در آینده بیشتر درباره او سخن خواهیم گفت-از وکلای امام عسکری علیه السلام بود که دچار انحرافاتی شد و پیروان وی که بعدها توسعه یافتند نصیری نامیده شدند.بیشتر مورخان غربی،از جمله لامنس،گویارد،هیوارت،ماسینیون،سالسبری، واشتروتمان،نصیریه را به مؤسس آن،ابوشعب محمدبننصیر نسبت میدهند.۷
البته آنان که این نظر را قبول ندارند ادلهای ارائه میدهند،یک دلیل اینکه در ضبط نام و کنیه محمدبن نصیر اختلاف زیادی وجود دارد که از آن جمله است:محمد بن نصیر،محمدبن نصیر نمیری،ابوشعیب محمد بن نصیر نمیری و…،۸اما به هر حال،مشاهده میشود که کلمه ابن نصیر در همه این اسامی،مشترک است و این برای وجه تسمیه مورد نظر کافی است. دلیل دیگر اینکه شهرستانی که جزء اولین کسانی است که نام نصیریه را ذکر کرده است نقل نکرده که اینها به محمد بن نصیر منتسباند،و این فرقه را برخلاف روال خود به کسی منسوب نکرده است.نوبختی(م ۲۸۸ق)نیز پیروان محمد بن نصیر را«نمیریه»معرفی میکند و براین عقیده است که اصطلاح نصیریه حدود دو قرن بعد شایع شده است.۹این دلیل،در مجموع قویتر از دلایل قبلی است،اما دو نکته نیز قابل ذکر است
(۱)- ۱٫٫snaelilaC
(۲)-.تقی شرف الدین،النصیریه دراسه تحلیلیه،ص ۱۱۰٫
(۳)-.همان.
(۴)- ۲٫٫rettiR
(۵)- ۳٫٫namtraH.M
(۶)-.ابوموسی حریری،همان،ص ۲۹٫
(۷)-.تقی شرف الدین،همان،ص ۱۱۱٫
(۸)-.هاشم عثمان،العلویون بین الاسطوره والحقیقه،ص ۳۳-۳۴٫
(۹)-.همان،ص ۳۴ و همو،تاریخ العلویین،وقائع و احداث،ص ۹-۱۲٫
اولاً:در فرهنگ اصطلاحات اسلامی و ادبیات نامگذاری فرقهها آنچه رایج است ایناست که اسامی بیشترِ فرقهها به فرد خاصی که بنیانگذار آن فرقه محسوب میشود برمیگردد و اینکه شهرستانی این مطلب را ذکر نکرده دلیل کافی برای عدم انتساب نام نصیریه به یک فرد خاص نیست.
ثانیا:ماسینیون نظر دیگری دارد.وی میگوید:طایفهای که به این نام(نصیریه)شناخته میشوند در زمان حسین بن حمدان خصیبی(م نیمه قرن چهارمهجری)وجود داشته و قبل از آن به نمیریه شناخته میشدند.۱
به هر حال،در جمعبندی دیدگاههای مختلف گرچه نمیتوان قاطعانه یک نظر را برگزید، اما به نظر میرسد اشتقاق کلمه نصیریه از نام محمد بننصیر درستتر باشد،بهویژه وقتی در برخی کتابهای مقدس و معتبرِ این مذهب همچون المجموع به جملههایی از این دست برخورد میکنیم:«نسبت و مذهب از محمد بن نصیر برپاست۲یا«من نصیری الدین… هستم»۳٫
نصیریه را انصاریه و علویه نیز میگویند.۴در دوران ما این فرقه به علویان معروفاند. دراینباره،دو نظر نیز وجود دارد:یک نظر میگوید که نصیریها از ابتدا به علویان معروف بودهاند و علت اصلی اطلاق نام نصیریه به علویان همان علت است که به موجب آن به شیعه رافضی،سبئیه و…گفتهاند و آن به قصد دشمنی و تشنیع بوده که فراوان اتفاق افتاده است.۵ و نظر دیگر اینکه،واقعیت این است که این فرقه همواره به عنوان نصیریان شناخته شده است؛نامی که بر وجود مذهبی در قرن سوم هجری/نهم میلادی دلالت دارد.علاوه براین، باید این نکته نیز خاطر نشان شود که علوی،اصطلاحی عمومی است و غالبا به همه شیعیانی اطلاق میشود که از علی علیه السلام متابعت کرده و معتقدند او وارث و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله در رهبری جامعه مسلمانان میباشد.۶و این جماعت در زمان اشغال سوریه توسط فرانسه در اوایل قرن
(۱)-.تقی شرفالدین،همان،ص ۱۱۱٫
(۲)-.ر.ک:عباس برومند اعلم،جامعه علویان سوریه،پایان نامه کارشناسی ارشد،ضمائم،ضمیمه ۳-۱۱٫
(۳)-.همان.
(۴)-.محمدجواد مشکور،فرهنگ فرق اسلامی،ص ۴۴۲٫
(۵)-.هاشم عثمان،تاریخ العلویین،وقائع و احداث،ص ۱۵٫
(۶)-.متی موسی،همان،ص ۱۰۷-۱۲۲٫
بیستم نام خود را به علویان تغییر دادهاند.
صرف نظر از قضاوت درباره این دیدگاهها آنچه مسلم است این است که در حال حاضر این جماعت به علویان مشهورند.
پیدایش نصیریه
وقتی از تاریخ علویان سوریه سخن میگوییم،نمیتوانیم خود را در روایتهای سنتی و حکایتهای تاریخی که برخی منابع و مآخذ ارائه مینمایند محصور نماییم.تاریخ این جامعه گرچه هزار سال عمر دارد،اما حقیقت این است که جز یکی دو قرن اخیر،باقی آن در انزوا و عزلت محض گذشته است،بهگونهای که در منابع قرنهای مختلف از آنان کمتر سخن رفته است.البته تردیدی نیست که این جماعت با توجه به اعتقادات و تفکراتشان و نیز حضور در مناطق استراتژیک و حساس به لحاظ نظامی و سیاسی،بایستی نقش غیر قابل انکاری در دورههای مختلف،بهویژه درتاریخ منطقه سواحل شام بازی کرده باشند.به هر حال،تشتت گزارشهای تاریخی درباره این جامعه که تا اختلاف کمنظیر در ضبط نام این جماعت پیش رفته است از یک سو،و عدم وجود تاریخهای محلی ویژه مناطق سواحل شمال شام در جریان تاریخنگاری اسلامی و نیز خشم و نفرت عمومی حکومتها و بعضا تودههای مردم بهویژه اهل سنت نسبت به این جامعه،به خصوص از قرن ششم به بعد از سوی دیگر،باعث مکتوم ماندن نقش و فعالیتهای این گروه در حیات سیاسی-اجتماعی منطقه شده است.از این رو محقق برای بررسی تاریخ علویان ناگزیر است گزارشهای پراکنده را از لابهلای منابع بیرون بکشد،تاریخ شمال شام و سواحل را مستقل از علویان بررسی نماید،بعضا به برخی مآخذ علویان با این فرض که نویسندگان آنان به روایتهای قومی و نسخههای خطی فرقه خود دسترسی داشتند اعتماد نماید و سرانجام این که از هر اشارهای دلالتی را استخراج و تحلیل نماید تا شاید بتواند گزارش بالنسبه کاملی از حیات علویان ارائه کند.
مشخص کردن تاریخ ظهور نصیریه امری دشوار است و علت آن کثرت و تناقض نظریهها در این باره است که در بخش تعریف واژه نصیریه به بخشی از آنها اشاره نمودیم.این اقوال
از زمان فتوحات و آمدن«جیش نصیره»به کمک سپاه ابوعبیده(که منطقه مفقوحه را به نام خود نهادند)۱یا تبلیغات ابوذر در دوران تبعید در شام در زمان خلیفه سوم،آغاز میشود و تا قرن پنجم هجری و زمان جنگهای صلیبی ادامه دارد،چنانکه مستشرقی در مقاله خود، پیدایش فرقه نصیری را به قرن یازدهم میلادی و آغاز جنگهای صلیبی و اشغال بیتالمقدس و سواحل شام نسبت میدهد.به عقیده وی در اثر شرایط نابسامان منطقه، علویان که منشعب از شیعه اثناعشریه بودند،با ترکیب عناصری از مسیحیت در عقاید خود، فرقه جدید را ایجاد نمودند.۲اما با همه این اوصاف،قرن سوم هجری به نظر،درستترینتاریخ برای ظهور این فرقه محسوب میشود.علاوه بر شهرستانی که به نام این فرقه تصریح کرده،ابن حزم(۳۸۳-۴۵۶ق)در الفصل به مکان حضور نصیریه اشاره صریح دارد و مسکن آنان را در آن دوره جند اردن و مشخصا شهر طبریه میداند.۳
صرف نظر از تحلیل محتوایی این مکانیابی،در رواج نام نصیریه به عنوان یک فرقه در قرن چهارم،نمیتوانیم تردید کنیم و با توجه به اینکه فرایند شکلگیری یک فرقه امری دفعی نیست و بلکه تدریجی است میتوانیم از یک قرن قبل از آن،یعنی قرن سوم به عنوان عصر پیدایش نصیریه نام ببریم.این قول را وقتی در کنار اظهارات متعدد منابع فرق و رجال درباره شکلگیری یک فرقه در دوران غیبت صغرا توسط محمد بن نصیر-گرچه به نام نصیریه تصریح نکرده باشند-قرار دهیم،با قاطعیت بالایی میتوانیم به پیدایش فرقه نصیریه در نیمه دوم قرن سوم نظر دهیم.درباره مشکل باقی مانده،یعنی نام نصیریه و شیوع آن،میتوان با چشمپوشی از اشتباه فاحش رنه بازت(که مدعی است اشتقاق نام نصیریه از ابننصیر قابل قبول نیست،زیرا وی یک از یاران امام عسکری،امام یازدهم بوده و حال آنکه نصیریه معتقد به هفت امام هستند)۴نظر متی موسی را پذیرفت.وی در مقاله خود تحت
(۱)-.محمد امین غالب طویل،تاریخ العلویین،ص ۱۱٫
(۲)- ۱٫٫۵۷۱ p ,ynapmoc gnihsilgup nadlimcaM ,kroY weN ,dailE aecriM.dE ,1.loV ,noigileR fo aidepolcycne ehT , “NUYIWALA” ,iuoazzaM.M lehciM
(۳)-.هاشم عثمان،تاریخ العلویین،وقائع واحداث،ص ۲۸ به نقل از ابن حزم،الفصل،ج ۴،ص ۱۸۸٫
(۴)- ۲٫٫۸۱۴-۷۱۴ p , 7191 ,kralc.T..T ,hgrubnide ,sgnitsaH semaJ.de ,01.lov ,scihte dna noigiler fo aidepolcycnE , “SIRIASUN” ,tessaB eneR
ادامه مقاله را می توانید از طریق دانلود آن مطالعه کنید. …