شخصیت و فضائل حضرت علی اکبر (علیه السلام)

شخصیت و فضائل حضرت علی اکبر (علیه السلام) | ||
حضرت علی اکبر علیه السلام در یازدهم شعبان سال ۳۳ هجرى و یا طبق نقلی سال ۳۵ و یا سال ۴۱ هجری دیده به جهان گشود و در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری در کربلای معلا در رکاب سیدالشهدا علیه السلام به شهادت رسیدند. طبری در تاریخ خود حضرت علی اکبر علیه السلام را اینگونه معرفی میکند: أول قتیل من بنی أبی طالب یومئذ علی الأکبر بن الحسین بن علی وأمه لیلى ابنه أبی مره بن عروه بن مسعود الثقفی وذلک أنه أخذ یشد على الناس وهو یقول أنا علی بن حسین بن علی نحن ورب البیت أولى بالنبی تالله لا یحکم فینا ابن الدعی اولین شهید در کربلا از نسل حضرت ابوطالب علیه السلام حضرت عل اکبر پدرش حضرت حسین بن علی علیه السلام و مادرش حضرت لیلی دختر ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی است وقتی به میدان رفت اینگونه رجز میخواند: من علی فرزند حسین بن علی هستم قسم به خدای کعبه که ما اولی هستیم به پیامبر صلی الله علیه وآله به خدا قسم که پسر زن بدکاره برما حکومت نمیخواهد کرد. الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفاى۳۱۰)، تاریخ الطبری، ج۳ ، ص۳۳۰، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت. شبیه ترین افراد به پیامبر صلی الله علیه و آلهیکی از فضائل و مناقب برجسته حضرت علی اکبر علیه السلام این است که سیدالشهداء مولا اباعبدالله الحسین علیه السلام ایشان را اینگونه معرفی میکند: علی اکبر شبیهترین خلق به اول شخص عالم سیدالانبیاء و خیرالبشر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است همین فضیلت، جایگاه رفیع و مقام حضرت علی اکبر را بر همگان روشن میسازد ابوالفرج اصفهانی از بزرگان اهل سنت در کتاب مقاتل الطالبین این روایت را چنین نقل میکند: حدثنی أحمد بن سعید، قال: حدثنی یحیى بن الحسن العلوی، قال: حدثنا غیر واحد، عن محمد بن عمیر، عن أحمد بن عبد الرحمن البصری، عن عبد الرحمن بن مهدی، عن حماد بن سلمه عن سعید بن ثابت، قال: لما برز علی بن الحسین إلیهم، أرخى الحسین – صلوات الله علیه وسلامه – عینیه فبکى، ثم قال: اللهم کن أنت الشهید علیهم، فبرز إلیهم غلام أشبه الخلق برسول الله صلى الله علیه وسلم، فجعل یشد علیهم ثم یرجع إلى أبیه فیقول: یا أباه، العطش، فیقول له الحسین: اصبر حبیبی فإنک لا تمسی حتى یسقیک رسول الله صلى الله علیه وسلم بکأسه، وجعل یکر کره بعد کره، حتى رمى بسهم فوقع فی حلقه فخرقه، وأقبل ینقلب فی دمه، ثم نادى: یا أبتاه علیک السلام، هذا جدی رسول الله صلى الله علیه وسلم یقرئک السلام، ویقول: عجل القدوم إلینا، وشهق شهقه فارق الدنیا. هنگامى که على بن الحسین [علیه السلام] براى مبارزه با دشمنان رفت، چشمان امام حسین[ علیه السلام] پر از اشک و گریه شد و فرمود: بار خدایا تو بر این مردم شاهد باش، زیرا جوانى براى مبارزه با آنان رفت که شبیه ترین مردم به رسول تو [صلى الله علیه و آله] میباشد حضرت على اکبر[علیه السلام] بر آن گروه حمله میکرد و به طرف پدر بزرگوارش بر میگشت و میفرمود: پدر جان! العطش! امام حسین [علیه السلام] به او میفرمود: اى حبیب من صبر کن، زیرا تو امروز را به شب نمیرسانی تا جدت پیامبر خدا [صلی الله علیه و آله] تو را با جام خود سیراب نماید. حضرت على اکبر پى در پى مشغول جهاد میشد تا اینکه تیرى به گلوی مبارکش اصابت کرد و گلویش را شکافت. آن حضرت در حالى که به خون خود غلطان بود صدا زد: پدر جان! سلام بر تو باد. این جدم پیامبر خدا است که به تو سلام میرساند و میفرماید: تعجیل کن و نزد ما بیا. سپس فریاد برآورد و به شهادت رسید. الاصفهانی، أبو الفرج علی بن الحسین (متوفاى۳۵۶هـ)، مقاتل الطالبیین، ج ۱ ،ص ۳۳ ، بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر. ابو مخنف نیز عبارت دیگری را در این خصوص چنین نقل کرده است: وکان من اصبح الناس وجها واحسنهم خلقا فارخى عینیه بالدموع واطرق ثم قال: اللهم اشهدانه قد برز الیهم غلام اشبه الناس خلقا وخلقا ومنطقا برسولک، وکنا اذا اشتقنا إلى نبیک نظرنا الیه حضرت علی اکبر علیه السلام داراى زیباترین چهره، و نیکوترین سیرت بود، [هنگام به میدان رفتن آن حضرت] چشمان امام حسین [علیه السلام] پر از اشک شد، سپس فرمود: خداوندا! گواه باش، جوانى به جنگ و مبارزه با آنان شتافته است که از نظر خلقت و کردار و گفتار شبیهترین افراد به رسولت [صلى الله علیه و آله] مىباشد. هر گاه به زیارت پیامبرت اشتیاق پیدا مىکردیم به علی اکبر نگاه میکردیم. أبو مخنف الأزدی، ( متوفای ۱۵۷) مقتل الحسین، ۱۶۴ تحقیق : تعلیق : حسین الغفاری، چاپخانه : مطبعه العلمیه – قم ابن اعثم نیز مینویسد: فتقدم نحو القوم ورفع الحسین شیبته نحو السماء وقال : اللهم اشهد على هؤلاء القوم ! فقد برز إلیهم غلام أشبه القوم خلقا وخلقا ومنطقا برسولک محمد صلى الله علیه وآله ابن اعثم، أحمد بن أعثم الکوفی (وفات : ۳۱۴ )، الفتوح ج ۵ ص ۱۱۴، تحقیق : علی شیری ( ماجستر فی التاریخ الإسلامی )، چاپ : الأولى، سال چاپ : ۱۴۱۱ : دار الأضواء، ناشر : دار الأضواء للطباعه والنشر والتوزیع در منابع شیعه نیز چنین نقل شده است: و کان من أصبح الناس وجها و أحسنهم خلقا فاستأذن أباه فی القتال فأذن له ثم نظر إلیه نظر آیس منه و أرخى ع عینه و بکى ثم قال اللهم اشهد فقد برز إلیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک ص و کنا إذا اشتقنا إلى نبیک نظرنا إلیه حضرت علی اکبر علیه السلام که او داراى زیباترین چهره، و نیکوترین سیرت بود، از پدرش اجازه رفتن به میدان طلبید، امام علیه السلام به او اجازه داد، سپس امام نگاه مأیوسانه به ایشان کرد و چشمانش را به زیر افکنده و گریه کرد آنگاه فرمود: خداوندا! گواه باش، به تحقیق جوانى به جنگ و مبارزه شتافته که شبیهترین از نظر خلقت و خلق و منطق به رسولت (صلى الله علیه و آله) مىباشد. هر گاه اشتیاق زیارت پیامبرت را مىکردیم او را نگاه میکردیم ابن طاووس، على بن موسى ، اللهوف على قتلى الطفوف ص۱۱۳، جهان – تهران، چاپ: اول، ۱۳۴۸ش. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط – بیروت) ج۴۵، ص۴۳ دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق. شباهت به پیامبر گرامی اسلام از هر لحاظ چه مفهومی دارد؟ از نظر سیمای ظاهری حضرت علی اکبر شبیه ترین فرد به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله است درمورد سیمای زیبا و نورانی پیامبر صلی الله علیه وآله روایاتی ذکر شده است ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری مینویسد: ولأحمد وبن سعد وبن حبان عن أبی هریره ما رأیت شیئا أحسن من رسول الله صلى الله علیه وسلم کأن الشمس تجری فی جبهته ابوهریره میگوید: کسی بهتر و زیباتر از رسول الله صلی الله علیه وآله ندیدم گویا خورشید در صورت مبارکش نمایان بود عن أبی إسحاق السبیعی عن امرأه من همدان قالت حججت مع رسول الله صلى الله علیه وسلم فقلت لها شبهیه قالت کالقمر لیله البدر لم أر قبله ولا بعده مثله وفی حدیث الربیع بنت مسعوذ لو رأیته لرأیت الشمس طالعه أخرجه الطبرانی والدارمی ابواسحاق میگوید: از زنی که در حج حضرت را دیده بود خواستم چهره حضرت را برای من توصیف کن، آن زن گفت: چهره پیامبر صلی الله علیه وآله همانند ماه شب چهارده بود و کسی را همانند او قبل و بعد از آن ندیدهام و در روایت ربیع دختر مسعود آمده است: کسی که پیامبر صلی الله علیه وآله را ببیند گویا خورشید درخشان را دیده است. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى۸۵۲ هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری ج۶ ،ص۵۷۳، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفه – بیروت. و ابن کثیر در باب مقایسه زیبائی حضرت یوسف و زیبائی حضرت نبی مکرم صلی الله علیه و آله مینویسد: وذکر فی مقابله حسن یوسف علیه السلام ما ذکر من جمال رسول الله ومهابته وحلاوته شکلا ونفعا وهدیا ودلا ویمنا کما تقدم فی شمائله من الأحادیث الداله على ذلک کما قالت الربیع بنت مسعود لو رأیته لرأیت الشمس طالعه در باب مقایسه با زیبائی حضرت یوسف علیه السلام ، روایاتی پیرامون جمال و زیبائی پیامبر صلی الله علیه وآله و هیبت و زیباروئی و نفع و هدایت و برکت حضرتش، ذکر شد همانگونه که در اوصاف ظاهری حضرت روایاتی که دلالت بر این زیبائی میکند، بیان شد مانند روایت ربیع دختر مسعود که در آن آمده است: کسی که پیامبر صلی الله علیه وآله را ببیند گویا خورشید درخشان را دیده است. ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى۷۷۴هـ)، البدایه والنهایه ج۶ ،ص۲۷۳، ناشر: مکتبه المعارف – بیروت. این قطرهای از زیبائی ظاهری پیامبر صلی الله علیه وآله بود و گفتیم که شبهترین خلق به پیامبر از نظر ظاهری حضرت علی اکبر علیه السلام است از اینجا جمال و زیبائی وصف ناپذیر حضرت علی اکبر علیه السلام آشکار میشود. و اما شباهت دوم حضرت علی اکبر علیه السلام به سیدالانبیاء صلی الله علیه وآله این است که حضرت علی اکبر علیه السلام شبیهترین خلق به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از نظر اخلاق، رفتار و کردار است خداوند متعال در قرآن کریم درمورد اخلاق پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میفرماید: وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ (سوره القلم، ۴). و راستى که تو را خویى والاست بهترین و بالاترین اخلاق در عالم وجود اخلاق حضرت سیدالانبیاء صلی الله علیه وآله است علمای اهل سنت در ذیل این آیه مینویسند: لأنه لا أحد احسن خلقا منه این توصیف به خاطر این است که هیچ کسی اخلاق و رفتارش بهتر از اخلاق پیامبر صلی الله علیه وآله نیست. أبو بکر محمد بن أبی إسحاق إبراهیم بن یعقوب الکلاباذی البخاری الوفاه: ۳۸۴ هـ ، بحر الفوائد المشهور بمعانی الأخبار ج۱ ،ص۳۴۱ ،دار النشر : دار الکتب العلمیه – بیروت / لبنان – ۱۴۲۰هـ – ۱۹۹۹م ، الطبعه : الأولى ، تحقیق : محمد حسن محمد حسن إسماعیل – أحمد فرید المزیدی خداوند در آیهی دیگری می فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» (سوره الأنبیاء، ۱۰۷). ما تو را مایه رحمت هر دو سرا قرار دادیم. و یا در آیهای دیگر پیامبر صلی الله علیه وآله را الگویی نیکو معرفی می نماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» (الأحزاب: ۲۱). هر آینه رسول خدا الگوی نیکو برای شماست. از طرفی می دانیم اخلاق نیکو جنبه های متعددی دارد و فردی که برترین اخلاق را داراست به گونهای که مایه رحمت و الگو برای جهانیان واقع می شود، در تمام صفات اخلاقی در بالاترین درجه قرار دارد؛ حال شبهترین مخلوق خدا به پیامبر صلی الله علیه وآله حضرت علی اکبر علیه السلام است و این بدین معناست که آن حضرت نیز همانند جد بزرگوارشان در رفیع ترین جایگاه فضیلت قرار دارند و مایه رحمت و الگو برای جهانیان هستند. شباهت سوم از نظر نطق و سخن شبیهترین خلق به پیامبر صلی الله علیه وآله حضرت علی اکبر علیه السلام است. مهمترین ویژگی رسول اکرم صلی الله علیه وآله در سخن گفتن این است که آن حضرت هیچ گاه از روی هوا و هوس سخن نمیگفتند چنانچه خداوند متعال در قرآن پیامبرش را اینگونه میستاید: «وماینطق عن الهوی» (سوره النجم، ۳). ازروی هوا و هوس سخن نمیگوید. با این وصف، حضرت علی اکبر علیه السلام در سخن و شیوه گفتار شبهترین خلق به اشرف مخلوقات پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله میباشند. این فرمایش سیدالشهدا اباعبدالله الحسین علیه السلام عظمت و مقام حضرت علی اکبر علیه السلام را آشکار میکند و حضرت سیدالشهدا در ادامه میفرماید : هرگاه مشتاق دیدن پیامبر صلی الله علیه وآله میشدیم به فرزندم علی اکبر نگاه میکردیم چون شبهترین فرد به پیامبر صلی الله علیه وآله بودند. مقام و منزلت حضرت علی اکبر علیه السلام اینقدر والا بود که دشمنان اهل بیت علیهم السلام نیز به آن اعتراف کردند حضرت علی اکبر (علیه السلام) از اهل بیت در آیه تطهیردر یکی از زیارت نامههای امام حسین علیه السلام نقل شده است که بعد از زیارت امام، زائر به طرف قسمت پای ضریح ( مکان دفن حضرت علی اکبر علیه السلام) برود و چنین بخواند: ثم تحول إلى عند رجلی الحسین فقف على علی بن الحسین ع و قل السلام علیک أیها الصدیق الطیب الطاهر و الزکی الحبیب المقرب و ابن ریحانه رسول الله ص السلام علیک من شهید محتسب و رحمه الله و برکاته ما أکرم مقامک و أشرف منقلبک أشهد لقد شکر الله سعیک و أجزل ثوابک و ألحقک بالذروه العالیه حیث الشرف کل الشرف فی الغرف السامیه فی الجنه فوق الغرف کما من علیک من قبل و جعلک من أهل البیت الذین أذهب الله عنهم الرجس و طهرکم تطهیرا و الله ما ضرک القوم بما نالوا منک و من أبیک الطاهر صلوات الله علیکما و لا ثلموا منزلتکما من البیت المقدس و لا وهنتما بما أصابکما فی سبیل الله و لا ملتما إلى العیش فی الدنیا و لا تکرهتما مباشره المنایا إذ کنتما قد رأیتما منازلکما فی الجنه قبل أن تصیرا إلیها فاخترتماها قبل أن تنتقلا إلیها فسررتم و سررتم فهنیئا لکم یا بنی عبد المطلب التمسک من النبی ص بالسید السابق حمزه بن عبد المطلب و قدمتما علیه و قد ألحقتما بأوثق عروه و أقوى سبب صلى الله علیک أیها الصدیق الشهید المکرم و السید المقدم الذی عاش سعیدا و مات شهیدا و ذهب فقیدا فلم تتمتع من الدنیا إلا بالعمل الصالح و لم تتشاغل إلا بالمتجر الرابح أشهد أنک من الفرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوف علیهم و لا هم یحزنون و تلک منزله کل شهید فکیف منزله الحبیب إلى الله القریب إلى رسول الله ص زادک الله من فضله فی کل لفظه و لحظه و سکون و حرکه مزیدا یغبط و یسعد أهل علیین به یا کریم النفس یا کریم الأب یا کریم الجد إلى أن یتناهى رفعکم الله من أن یقال رحمکم الله و افتقر إلى ذلک غیرکم من کل من خلق الله … فاشفع لى ایّها السیّدالطاهر الى ربّک فى جطّ الاثقال عن ظهرى و تخفیفها عنّى و ارحم ذلّى و خضوعى لک وللسیّد ابیک صلّى اللَّه علیکما. سلام بر تو اى راستگوى مطّهر و پاک محبوب، مقرّب خدا و فرزانه ریحانهى رسول خداصلى الله علیه وآله. سلام بر تو اى شهید با اخلاص، رحمت و برکات الهى شامل حالت باد، چه مقام ارجمندى دارى و به چهمنزلت والایى نائل شدى، گواهى مىدهم که خداوند سعى تو را سپاس نهاد، ثوابى جزیل به تو ارزانى داشت، تو را به شأنى متعالى و مقامى سراسر فضل و شرف رساند و در بهترین و بالاترین غرفههاى جنّت مکانت داد. همانگونه که قبلاً بر تو منّت نهاد و ترا از خاندان رسالت قرار داد که خداوند هر گونه پلیدى را از آنان دور نموده است و پاک و مطهرشان ساخته است. … خداوند در هر سخن و سکون و نگاهت از فضل خود عنایتى وافر به تو بدهد که ساکنان حرم قدس بر آن غبطه خورند و ساکنان بارگاه ملکوتى در پرتو آن به سعادت رسند. اى کسى که پدر و جدّ او کریم و بزرگوار بوده است… … اى سیّد نیکو سرشت نزد خدایت مرا شفاعت کن که این بار سنگین اعمال تباه را از پشتم بردارد تا سبک شوم، به ناتوانیم رحم کن و به عجزم در برابر تو و پدرت – که درود خداوند بر شما باد – توجهّىکن مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار (ط – بیروت)، ج۹۸ ؛ ص۲۴۲دار إحیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق. شهید اول، محمد بن مکى، المزار فی کیفیه زیارات النبیّ و الأئمه علیهم السلام، (للشهید الأوّل)، ص۱۴۷، مدرسه امام مهدى علیه السلام – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۰ ق. سلام دادن به حضرت علی اکبر(علیه السلام) در زیارت عاشورادر فرازهایی پایانی زیارت عاشورا آمده است: السلام علیک یا أبا عبد الله وعلى الارواح التى حلت بفنائک علیک منى سلام الله أبدا ما بقیت وبقى اللیل والنهار ، ولا جعله الله آخر العهد منى لزیارتک ، السلام على الحسین وعلى على بن الحسین وعلى أولاد الحسین وعلى أصحاب الحسین برخی چنین تصور میکنند که مراد از علی بن الحسین، در اینجا امام زین العابدین علیه السلام است، در حالی که قرائن بر این امر دلالت دارد که مراد حضرت علی اکبر علیه السلام است همچنانکه علامه تهرانی در شرح خود بر این فراز میگوید: ( وعلى علی بن الحسین ) ج – و سلام بر علی اکبر باد مراد در این فقره علی اکبر شهید در کربلاست ، چه این زیارت را اختصاصى تمام به بقتلاى طف [شهدای کربلا] و شهداى رکاب سعادت نصاب است ، و احتمال اراده سید الساجدین بغایت بعید است الحاج میرزا أبی الفضل الطهرانی، ، شفاء الصدور فی شرح زیاره العاشور ( فارسی ) ص ۳۴۵، تحقیق : تحقیق و پاورقی : السید علی الموحد الأبطحی، چاپ سوم، سال چاپ : ۱۴۰۹ چاپخانه : سید الشهداء (ع) – قم – ایران فاضل مازندرانی نیز در شرح زیارت عاشورا مینویسد: شرح « وَعَلَى عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ » ] قولهُ ( علیه السلام ) ( وَعَلَى عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ ) لَا رَیبَ انَّ المُراد بِه ( عَلیّ بن الحُسین الشَّهید ) ، لَا الامام زَین العَابدین لانَّ هذِهِ الزِّیاره لخصُوصِ الشُّهداء شکی نیست که مراد از ( علی علی بن الحسین)، علی اکبر شهید میباشد نه امام سجاد علیه السلام چون این زیارت در خصوص شهدا میباشد – الفاضل المازندرانی – ص ۱۴۸، شرح زیاره عاشوراء، تحقیق : السیّد حسن الموسوی الدُّرَازی، چاپ : الأولى، سال چاپ : ۱۴۳۰ – ۲۰۰۹ م ، چاپخانه : وفا ، ناشر : دار الصدیقه الشهیده علیها السلام معاویه و اعتراف بر شایستگی حضرت علی اکبر(ع) برای خلافتمعاویه که از دشمنان سرسخت اهل بیت علیهم السلام میباشد، در خصوص لیاقت و شایستگی حضرت علی اکبر علیه السلام برای خلافت و حکومت چنین اعتراف میکند: وإیاه عنی معاویه فی الخبر الذی حدثنی به محمد بن محمد بن سلیمان، قال: حدثنا یوسف بن موسى القطان، قال: حدثنا جریر، عن مغیره، قال: قال معاویه: من أحق الناس بهذا الأمر؟ قالوا: أنت، قال: لا، أولى الناس بهذا الأمر علی بن الحسین بن علی، جده رسول الله صلى الله علیه وسلم، وفیه شجاعه بنی هاشم، وسخاء بنی أمیه، وزهو ثقیف ابوالفرج اصفهانی با سند معتبر از مغیره نقل میکند: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. شایسته ترین فرد برای امر حکومت علی اکبر فرزند حسین بن علی [علیهمالسلام] است که جدش رسول خدا صلی الله علیه [وآله] وسلم است و شجاعت بنی هاشم سخاوت بنی امیه و زیبایی قبیله ثقیف را در خود جمع کرده است الاصفهانی، أبو الفرج علی بن الحسین (متوفاى۳۵۶هـ) ، مقاتل الطالبیین ، ج ۱ ص ۲۲ طبق برنامه الجامع الکبیر بررسی سند روایتمحمد بن سلیمانوی محمد بن محمد بن سلیمان باغندی است همچنانکه ابوالفرج در جای دیگر از کتاب خود روایتی را چنین از او نقل میکند: محمد بن محمد بن سلیمان الباغندی. قال: سمعت مقاتل الطالبیین ج ۱ ص ۱۰۱ هر چند برخی او را به تدلیس متهم کردهاند اما بزرگان اهل سنت او را ثقه دانسته و روایت او را قبول میکنند ذهبی درباره او مینویسد: محمد بن محمد بن سلیمان بن الحارث الإمام الحافظ الکبیر محدث العراق أبو بکر ابن المحدث أبی بکر الأزدی الواسطی الباغندی أحد أئمه هذا الشأن ببغداد محمد بن محمد امام و حافظ کبیر و محدث عراق بود وی یکی از بزرگان علم حدیث در بغداد است. الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۱۴ ص۳۸۳ تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسه الرساله – بیروت ، الطبعه : التاسعه ، ۱۴۱۳هـ . ابن حجر مینویسد: محمد بن محمد بن سلیمان الباغندی الحافظ البغدادی أبو بکر مشهور بالتدلیس مع الصدق والأمانه محمد بن محمد در عین حال که مشهور به تدلیس بود، راستگو و امانتدار بود العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل ، طبقات المدلسین، ج۱ ص۴۴، دار النشر : مکتبه المنار – عمان – ۱۴۰۳ – ۱۹۸۳ ، الطبعه : الأولى ، تحقیق : د. عاصم بن عبدالله القریوتی خطیب بغدادی همچنین مینویسد: وذکر عنده أبو بکر محمد بن محمد بن سلیمان بن الحارث الباغندی فقال ثقه کثیر الحدیث ….ورأیت کافه شیوخنا یحتجون بحدیثه ویخرجونه فی الصحیح نزد ابن ابی خثیمه از ابوبکر باغندی یاد شد او گفت محمد بن محمد ثقه و دارای روایات فراوان است ..من دیدم همه بزرگان ما به روایت او احتجاج کرده و در صحیح میآورند البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى۴۶۳هـ)، تاریخ بغداد، ج۳ ص۲۱۳ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت. بغدادی ذهبی نیز از مظفر نقل میکند او ثقه است: فذاکرنی بن المظفر فقال الباغندی ثقه امام لا ینکر منه الا التدلیس والأئمه دلسوا باغدی مورد اعتماد و امام است از او منکری دیده نشده مگر تدلیس که علمای بزرگ نیز تدلیس میکردند العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى۸۵۲ هـ)، لسان المیزان، ج ۵ ص ۳۶۱، تحقیق: دائره المعرف النظامیه – الهند، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۶هـ – ۱۹۸۶م. البته حاکم نیشابوری روایات او را صحیح میداند: حدثنا أبو علی الحسین بن علی الحافظ حدثنا محمد بن محمد بن سلیمان حدثنا عبد الوهاب بن نجده الحوطی …..هذا حدیث صحیح على شرط مسلم ولم یخرجاه الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى ۴۰۵ هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲ ص ۸۸ تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت الطبعه: الأولى، ۱۴۱۱هـ – ۱۹۹۰م. یوسف بن موسیوی از روات بخاری و ثقه میباشد ابن حجر درباره او مینویسد: یوسف بن موسى بن راشد القطان أبو یعقوب الکوفی نزیل الری ثم بغداد صدوق العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى۸۵۲هـ)، تقریب التهذیب، ج۱ ص۶۱۲، تحقیق: محمد عوامه، ناشر: دار الرشید – سوریا، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶٫ ابو یعقوب یوسف بن موسى بن راشد قطان اهل کوفه بود وی مدتی در ری و بعد از آن در بغداد زندگی می کرد، او فردی راستگو است. ابی حاتم نیز او را صادق دانسته است: عبد الرحمن قال سألت أبى عنه فقال هو صدوق از پدرم درباره یوسف پرسیدم گفت او راستگو است ابن أبی حاتم الرازی التمیمی، ابومحمد عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس (متوفاى ۳۲۷هـ)، الجرح والتعدیل، الجرح والتعدیل ج۹ ص۲۳۱ ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۲۷۱هـ ـ ۱۹۵۲م. خطیب بغدادی نیز مینویسد: وقد وصف غیر واحد من الأئمه یوسف بن موسى بالثقه واحتج به البخاری فی صحیحه عده زیادی از بزرگان یوسف را توثیق کرده و بخاری در صحیح خود به روایت او احتجاج کرده است البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى۴۶۳هـ)، تاریخ بغداد، ج۱۴ ص۳۰۴ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت. ابن حبان نیز او را در الثقات آورده است التمیمی البستی، ابوحاتم محمد بن حبان بن أحمد (متوفاى۳۵۴ هـ)، الثقات، ج۹ ص۲۸۲ تحقیق السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعه: الأولى، ۱۳۹۵هـ – ۱۹۷۵م. جریرنام وی جریر بن عبد الحمید میباشد که از راویات صحیح بخاری و مسلم و فردی مورد وثوق است عجلی درباره او مینویسد: جریر بن عبد الحمید الضبی کوفى ثقه أبی الحسن العجلی، أبی الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح (متوفاى ۲۶۱هـ)، معرفه الثقات من رجال أهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم وأخبارهم، ج۱ ص۲۶۷ تحقیق: عبد العلیم عبد العظیم البستوی، ناشر: مکتبه الدار – المدینه المنوره – السعودیه، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵م. ابن حجر نیز از ابو احمد حاکم چنین نقل میکند: وقال أبو أحمد الحاکم هو عندهم ثقه حاکم گوید جریر نزد بزرگانی ثقه است تهذیب التهذیب ج ۲ ص ۶۵ ذهبی نیز نقل کرده است: قال ابن سعد کان ثقه کثیر العلم ابن سعد گوید او ثقه و دارای علم فراوان بود الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۹ ص ۱۱، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسه الرساله – بیروت ، الطبعه : التاسعه ، ۱۴۱۳هـ . مغیره بن مقسموی نیز از روات صحیح بخاری و مسلم است که علمای علم رجال اهل سنت او را فردی مورد اطمینان میدانند. ذهبی درباره او مینویسد: مغیره ( ع ) مغیره بن مقسم الامام العلامه الثقه أبو هشام الضبی مولاهم مغیره امام، علامه و فردی مورد اعتماد است الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۶ ص۱۰تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسه الرساله – بیروت ، الطبعه : التاسعه ، ۱۴۱۳هـ . عجلی نیز مینویسد: مغیره بن مقسم الضبی وکان ضریر البصر کوفى ثقه أبی الحسن العجلی، أبی الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح (متوفاى ۲۶۱هـ)، معرفه الثقات من رجال أهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم وأخبارهم، ج۲ ص۲۹۳، تحقیق: عبد العلیم عبد العظیم البستوی، ناشر: مکتبه الدار – المدینه المنوره – السعودیه، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۵ – ۱۹۸۵م. ابن سعد نیز مینویسد: مغیره بن مقسم الضبی مولى لهم ویکنى أبا هشام وکان مکفوفا توفی سنه ست وثلاثین ومائه وکان ثقه کثیر الحدیث مغیره ثقه و دارای روایات فراوان است الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفاى۲۳۰هـ)، الطبقات الکبرى، ج۶ ص۳۳۷ ناشر: دار صادر – بیروت. بنابراین طبق این روایت معتبر، معاویه که دشمن اهل بیت است، اعتراف میکند که تنهاترین فردی که شایستگی خلافت و حکومت بر مردم را دارد، حضرت علی اکبر علیه السلام است زرکلی نیز این نقل را از معاویه نقل کرده است که در ادامه به آن اشاره میشود علت فخر معاویه و انتساب حضرت به طایفه بنی امیهعلت اینکه معاویه، حضرت علی اکبر علیه السلام را به بنی امیه و طایفه ثقیف منتسب میکرد و به وجود حضرت افتخار میکرد، چیست؟ در پاسخ باید بگوییم از آنجا که حضرت لیلا مادر حضرت علی علیه السلام از طایفه بنی ثقیف و مادر خود لیلا نیز دختر میمونه دختر ابوسفیان بود، لذا معاویه حضرت را به قبیله خود و طایفه ثقیف منتسب کرد و به وجود حضرت علی اکبر علیه السلام که دارای شخصیت منحصر به فرد و والایی بودند، فخر میکرد ابوالفرج اصفهانی درباره نسب مادری حضرت مینویسد: وأمه لیلى بنت أبی مره بن عروه بن مسعود الثقفی، وأمها میمونه بنت أبی سفیان بن حرب بن أمیه وتکنى أم شیبه مادر علی اکبر، لیلا دختر ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی است و مادر لیلا نیز میمونه دختر ابوسفیان، کنیهاش ام شیبه بود. الاصفهانی، أبو الفرج علی بن الحسین (متوفاى۳۵۶هـ) ، مقاتل الطالبیین ، ج ۱ ص ۲۱ طبق برنامه الجامع الکبیر در جای دیگر نیز چنین آمده است: وولد الحسین بن علی بن أبی طالب : علیاً الأکبر قتل بالطف مع أبیه ، وأمه : آمنه أو لیلى بنت أبی مره بن عروه بن مسعود بن معتب بن مالک بن معتب بن عمرو بن سعد بن قسی ، وأمها : میمونه بنت أبی سفیان بن حرب بن أمیه الزبیری، ابوعبد الله المصعب بن عبد الله بن المصعب (متوفاى ۲۳۶هـ)، نسب قریش، ج ۲ ص ۵۷،تحقیق: لیفی بروفسال، القاهره، ناشر:دار المعارف. اما باید به این نکته توجه داشت که هر چند معاویه به وجود چنین شخصیتی که از طریق مادر به نوعی از طایفه و قبیله او بود، فخر میکرد اما در مقابل حضرت علی اکبر علیه السلام خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله منتسب کرده و تنها اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را بر حق میدانست و از قبیله آنها که بر علیه امامش حسین بن علی علیه السلام شمشیر کشیده بودند، بیزاری میجست زبیری در این خصوص در کتاب نسب قریش مینویسد: ؛ وکان رجل من أهل العراق دعا علی بن الحسین الأکبر إلى الأمان ، وقال له : ‘ إن لک قرابه بأمیر المؤمنین یعنی یزید بن معاویه ؛ ونرید أن یرى هذا الرحم فإن شئت ، أمناک فقال علی : لقرابه رسول الله – صلى الله علیه وسلم – أحق أن ترعى ثم شد علیه، وهو یقول أنا علی بن حسین بن علی . . . أنا ، وبیت الله أولى بالنبی من شمر وشبت وابن الدعی در روز عاشورا مردی از اهل عراق فریاد برآورد و به حضرت گفت: تو با امیرالمؤمنین (یزید) نسبت خویشاوندی داری و ما قصد ملاحظه و مراعات حال خویشان او را داریم، اگر بخواهید شما را امان میدهیم.» آن حضرت در پاسخ فرمود: رعایت خویشاوندی رسول خدا به حقیقت نزدیکتر است. سپس به طرفش حمله برد در حالی که میگفت: من علی فرزند حسین، فرزند علی هستم، به خانه خدا (کعبه) قسم، ما به پیامبر صلی الله علیه وآله از شمر و شبث و زنازاده، سزاوارتر هستیم الزبیری، ابوعبد الله المصعب بن عبد الله بن المصعب (متوفاى ۲۳۶هـ)، نسب قریش، ج ۲ ص ۵۷،تحقیق: لیفی بروفسال، القاهره، ناشر:دار المعارف. ابوالفرج و علمای دیگر شیعه و اهل سنت کلام حضرت علی اکبر علیه السلام را به صورت کاملتر چنین نقل کردهاند: أنا علی بن الحسین بن علی … نحن وبیت الله أولى بالنبی من شبث ذاک ومن شمر الدنی … أضربکم بالسیف حتى یلتوی ضرب غلام هاشمی علوی … ولا أزال الیوم أحمی عن أبی والله لا یحکم فینا ابن الدعی من على بن الحسین (علیه السلام) هستم و به خانه خدا سوگند ما از دیگران به پیامبر (ص) بر خدا شایستهتریم از شبث و شمر پست من شما را با این نیزه بقدرى میزنم تا نوک آن برگردد آنهم با ضرب شمشیر هاشمى علوی و همیشه از پدر خویشتن حمایت میکنم. به خدا سوگند پسر زن بدکار نمیتواند در میان ما حکومت کند. الاصفهانی، أبو الفرج علی بن الحسین (متوفاى۳۵۶هـ) ، مقاتل الطالبیین ، ج ۱ ص ۳۲ طبق برنامه الجامع الکبیر الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفاى۳۱۰)، تاریخ الطبری، ج ۳ ،ص ۳۳۰ ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.
شجاعت حضرت علی اکبر علیه السلامالف: اعتراف معاویه به شجاعت حضرتهمچنانکه در روایت ابوالفرج اصفهانی نقل شده بعد از اینکه معاویه به شایستگی حضرت علی اکبر علیه السلام برای خلافت اقرار میکند در ادامه به شجاعت حضرت نیز چنین اشاره میکند: وفیه شجاعه بنی هاشم در علی اکبر شجاعت بنی هاشم میباشد الاصفهانی، أبو الفرج علی بن الحسین (متوفاى۳۵۶هـ)، مقاتل الطالبیین، ج ۱ ص ۲۲ ، طبق برنامه الجامع الکبیر ب: سخن زرکلی درباره شجاعت حضرتزرکلی از بزرگان اهل سنت به شجاعت و بزرگی حضرت علی اکبر علیه السلام چنین اعتراف میکند: علی الأکبر بن الحسین بن علی بن أبی طالب، القرشی الهاشمی: من سادات الطالبیین وشجعانهم. قتل مع أبیه الحسین السبط الشهید، فی وقعه الطفّ (کربلاء) وکان أول من قتل بها من أهل الحسین، ….وذکره معاویه یوما فقال: فیه شجاعه بنی هاشم، وسخاء بنی أمیه، وزهو ثقیف! وسماه المؤرخون علیا الأکبر تمییزا له عن أخیه علیّ الأصغر زین العابدین، الآتیه ترجمته وی از سادات و از شجاعان طالبیون( اولاد حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام) بود که در کنار پدرش [امام] حسین[علیه السلام] در کربلا کشته شد و از اولین فرد از خانواده [ امام] حسین علیه السلام بود که شهید شد معاویه روزی درباره وی گفت در او شجاعت بنی هاشم سخاوت بنی امیه و جمال بنی ثقیف میباشد که مورخین او را علی اکبر ( علیه السلام) نامیدهاند بخاطر اینکه فرق او با برادرش علی اصغر زین العابدین ( علیه السلام) مشخص شود. الزرکلی ، خیر الدین (متوفای ۱۴۱۰هـ)، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال والنساء من العرب والمستعربین والمستشرقین ج ۴ص۲۷۷ ناشر: دار العلم للملایین ـ بیروت، الطبعه: الخامسه، ۱۹۸۰م مقصود از طالبیون همان فرزندان بنی هاشم از اولاد ابوطالب علیه السلام هستند مغیری در این خصوص مینویسد: من بنی هاشم الطالبیون، وهم بنو أبی طالب. از بنی هاشم طالبیون هستند که فرزندان ابوطالب میباشند المغیری، عبد الرحمن بن حمد بن زید (متوفى : ۱۳۶۴هـ)، المنتخب فی ذکر نسب قبائل العرب ج ۱ ص ۶۱ دار النشر : جامع الکبیر قلقشندی عالم دیگر اهل سنت نیز در اینباره مینویسد: من بنی هاشم: الطالبیون، وهم: بنو أبی طالب. القلقشندی ، أبو العباس أحمد بن علی (متوفى : ۸۲۱هـ) قلائد الجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان ، ، ج ۱ ص ۴۵۸۲۱ ، دار النشر : جامع الکبیر همچنانکه نقل شد خیر الدین زرکلی به شجاعت و بزرگواری حضرت علی اکبر علیه السلام اعتراف و در این خصوص به سخن معاویه نیز احتجاج کرد. ج: ضجه و ناله شامیان از دلاوری حضرت علی اکبر علیه السلامدر شجاعت حضرت علی اکبر علیه السلام همین بس که در میدان جنگ، یزیدیان از شجاعت، دلاوری و از کشتار کم نظیر حضرت، به ستوه آمده و ضجه میزدند ابن اعثم تاریخ نگار معروف در این خصوص مینویسد: ثم حمل رضی الله عنه ، فلم یزل یقاتل حتى ضج أهل الشام من یده ومن کثره من قتل منهم سپس حضرت بر آنها حمله کرد همچنان کارزار میکرد تا اینکه اهل شام از دست او و از کثرت کشتههای توسط حضرت علی اکبر [علیه السلام] ضجه میزدند ابن اعثم، أحمد بن أعثم الکوفی (وفات : ۳۱۴ )، الفتوح ج ۵ ص۱۱۵، تحقیق : علی شیری ( ماجستر فی التاریخ الإسلامی )، چاپ : الأولى، سال چاپ : ۱۴۱۱ : دار الأضواء، ناشر : دار الأضواء للطباعه والنشر والتوزیع امام حسین(علیه السلام) و پاسخ به خواستههای حضرت با معجزهطبری نقل میکند که حضرت علی اکبر علیه السلام، زمانی که فصل انگور نبود، از پدر بزرگوارش درخواست انگور کرد، امام حسین علیه السلام نیز با معجزه از دیوار انگور بیرون آوردند: شهدت الحسین بن علی (علیهما السلام) و قد اشتهى علیه ابنه علی الأکبر عنبا فی غیر أوانه، فضرب یده إلى ساریه المسجد فأخرج له عنبا و موزا فأطعمه، و قال: ما عند الله لأولیائه أکثر علی اکبر علیه السلام از پدر بزرگوارش انگور طلب کرد. ناگاه امام حسین علیه السلام با دست به کناره دیوار مسجد زد که انگور و موز از آن خارج شد. پس فرزند خود را از آن خورانیده و فرمودند: اولیای الهی سهمشان بیش از این است. طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامه (ط – الحدیثه)، ص۱۸۳، بعثت، ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ق. علاقه شدید امام حسین (علیه السلام) به علی اکبر (علیه السلام)در منابع شیعه و سنی آمده است زمانی که امام حسین علیه السلام که از شهادت فرزندش با خبر شد از خیمه بیرون آمده و به کنار بالین جوان خود رفت و همچنان که مىگریست و اشک اندوه میریخت و میفرمود: فقال الحسین قتل الله قوما قتلوک یا بنى ما أجرأهم على الله وعلى انتهاک محارمه فعلى الدنیا بعدک العفاء خدا بکشد کشندگان تو را چقدر این بیحیا مردم بر خدا جرى شدند و چگونه پرده احترام رسول خدا را دریدند در حالی که اشک از چشمانش جاری بود، فرمود: پس از شهادت تو خاک بر سر دنیا ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى۷۷۴هـ)، البدایه والنهایه ج۸ ،ص۱۸۵، ناشر: مکتبه المعارف – بیروت. طبری در تاریخ خود مینویسد: حدثنی سلیمان بن أبی راشد عن حمید بن مسلم الأزدی قال سماع أذنی یومئذ من الحسین یقول قتل الله قوما قتلوک یا بنی ما أجرأهم على الرحمن وعلى انتهاک حرمه الرسول على الدنیا بعدک العفاء الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفاى۳۱۰)، تاریخ الطبری، ج ۳ ص ۳۳۱، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت. ابن جوزی نیز مینویسد: فقال الحسین قتل الله قوما قتلوک یا بنی على الدنیا بعدک العفاء ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفاى ۵۹۷ هـ)، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، ج ۵ ص ۳۴۰ ناشر: دار صادر – بیروت، الطبعه: الأولى، ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفاى۶۳۰هـ) الکامل فی التاریخ ج۳ ،ص۴۲۹، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۴۱۵هـ. النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفاى۷۳۳هـ)، نهایه الأرب فی فنون الأدب ج۲۰ ،ص۲۸۵، تحقیق مفید قمحیه وجماعه، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۴هـ – ۲۰۰۴م.
در منابع شیعه نیز آمده است: فقال قتل الله قوما قتلوک یا بنی ما أجرأهم على الرحمن و و على انتهاک حرمه الرسول و انهملت عیناه بالدموع ثم قال على الدنیا بعدک العفاء امام فرمود: خدا بکشد کشندگان تو را چقدر این بیحیا مردم بر خدا جرى شدند و چگونه پرده احترام رسول خدا را دریدند در حالی که اشک از چشمانش جاری بود، فرمود: پس از شهادت تو خاک بر سر دنیا مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج۲ ؛ ص۱۰۶، کنگره شیخ مفید – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ ق. ابن طاووس، على بن موسى – فهرى زنجانى، احمد، اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى ؛ النص ؛ ص۱۱۴جهان – تهران، چاپ: اول، ۱۳۴۸ش. امام حسین علیه السلام با این سخن شدت علاقه و اشتیاق خود به فرزندش را ابراز میکند یعنی شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام و رفتن او از این دنیا آنقدر برای امام سخت است که امام زندگی در این دنیا بدون علی اکبر علیه السلام را بیارزش و بیمقدار میداند و نکته دوم این است که حرمت و احترام حضرت علی اکبر علیه السلام حرمت پیامبر صلی الله علیه و آله است و باحرمت شکنی به علی اکبر علیه السلام حرمت پیامبر صلی الله علیه وآله شکسته شد. نتیجهفضائل حضرت علی اکبر علیه السلام بیشمار است که قطعا در این مختصر نمی گنجد باشد؛ ما در این نوشتار بخشی از مقامات حضرت را بیان کردیم تا برای همگان ثابت شود که در میان تمام مسلمانان حضرت علی اکبر چه جایگاه و منزلتی عظیم دارند.
موفق باشید گروه پاسخ به شبهات موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه الشریف) |