مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

گزارشهای شهادت امام رضا علیه السلام بر اساس کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام

چکیده

درآمد

گزارشها

گزارش کلی شهادت (وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ شَهِیدٌ )

بررسی سند گزارش

مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّل

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیم

إِبْرَاهِیمُ بنُ هَاشِم

عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِح الْهَرَوِیّ (أَبو الصَّلْت)

گزارشهای اختصاصی

گزارشهای خبر از شهادت

یکم (شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ فِی زَمَانِی یَقْتُلُنِی بِالسَّم)

بررسی سند

دوم (سَأُقْتَلُ بِالسَّمِّ مَظْلُوماً)

بررسی سند:

سوم (إِنِّی سَأُقْتَلُ بِالسَّمِّ مَظْلُوماً)

بررسی سند

چهارم (إِنِّی مَقْتُولٌ‏ بِالسَّمِ‏ ظُلْماً)

گزارشهای وقوع شهادت

یکم (وَ دَخَلَ الْمَأْمُونَ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَبَقٌ عَلَیْهِ عِنَبٌ … فَأَکَلَ مِنْهُ الرِّضَا … وَ مَضَى الرِّضَا علیه السلام )

بررسی سند

دوم (فَلَمَّا أَعْیَتْهُ الْحِیلَهُ فِی أَمْرِهِ اغْتَالَهُ فَقَتَلَهُ (الْمَأْمُونَ) بِالسَّمِّ)

سوم (فَحَمَلَهُ ذَلِکَ عَلَى مَا فَعَلَهُ مِنْ سَمِّهِ)

جمع بندی

فهرست

 

چکیده

بر پایه پاره­ای از گزارشها، پایان زندگانی همه امامان شیعه از جمله امام رضا علیه السلام به شهادت ختم می شود، علاوه بر این گزارشات کلی، تعدادی از گزارشهای اختصاصی درباره شهادت امام رضا علیه السلام وجود دارد، مطابق برخی از اینها، امام هشتم از شهادت خود خبر داده و برخی دیگر از به شهادت رسیدن آن حضرت توسط مأمون عباسی حکایت دارد. مجموعه گزارشات کلی و اختصاصی، حجم قابل توجهی را در سراسر میراث مختلف امامیه به خود اختصاص داده است تا آنجا که به درستی آنها می توان اطمینان حاصل نمود، در عین حال پاره­ای از این گزارشات به تنهایی نیز اعتبار کافی را بر اساس موازین دانش رجال دارایند.

درآمد

امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به عنوان هشتمین پیشوای شیعیان، مناقب فراوان دارد. شهادت در راه خدا، از جمله فضیلتهای مشترک میان این امام معصوم و سایر امامان شیعه است.

این نوشتار در نظر دارد به مناست سالروز شهادت امام رضا علیه السلام، تعدادی از مستندات منابع امامیه که از شهادت آنحضرت سخن به میان آورده، ارائه کند.

گزارشها

گزارشهای مربوط به شهادت امام رضا علیه السلام به دو بخش گزارشهای کلی و اختصاصی تقسیم می گردد. مجموع این گزارشها حجم قابل توجهی از میراث حدیثی و غیر حدیثی امامیه را به خود اختصاص داده است. کنار هم قرار دادن این گزارشها، اطمینان به درستی آن را در پی دارد، به همین دلیل نیازی به بررسی سندی تک تک آنها نمی باشد، در عین حال همانطور که در ادامه خواهید دید، روایات معتبر بر اساس دانش رجال امروزی، در این باره متعدد وجود دارد.

در ادامه یک روایت از جمله گزارشات کلی شهادت و تعداد شش روایت از مجموع گزارشات اختصاصی را تنها با تکیه بر یکی از منابع حدیثی امامیه یعنی «عیون اخبار الرضا علیه السلام» شیخ صدوق رحمه الله علیه ارائه می کنیم. این گزارشها توسط افرادی مانند ابو الصلت هروی، یاسر الخادم و ریان بن شبیب، به دست ما رسیده است.

گزارش­ کلی شهادت (وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ شَهِیدٌ )

بر پایه تعدای از روایات، فرجام زندگانی همه معصومان، شهادت است. مطابق این دسته روایات، باید پذیرفت که زندگانی امام رضا علیه السلام با شهادت به پایان رسید. روایات در این باره متعدد است، اما از آنجا که در نظر داریم نوشتاری مستقل پیرامون این دسته روایات تهیه کنیم، در اینجا به ذکر یک روایت که از سوی امام رضا علیه السلام هم صادر شده و دارای سند معتبر است، بسنده می شود. شیخ صدوق رحمه الله علیه در گزارشی می آورد:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الصَّلْتِ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام یَقُولُ وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ شَهِیدٌ.

القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۲۸۷، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م

عبد السلام بن صالح هروى [خادم امام رضا علیه السلام] می گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: به خدا قسم، کسى از ما (معصومان) نیست جز آنکه کشته و شهید است.

بررسی سند گزارش

سند این روایت از اعتبار و اتقان بالایی برخوردار است. در ادامه به بررسی آن می پردازیم.

مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّل

راوی اول آن مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ است. وثاقت او بر پایه قرائن ذیل ثابت است:

نخست آنکه: شیخ صدوق رحمه الله علیه روایات فراوانی از او در کتابهای گوناگونش نقل می کند، چنین امری می تواند نشان از اعتماد و تایید صدوق رحمه الله علیه نسبت به او باشد. به همین دلیل جمعی از دانشمندان بر این عقیده­اند اگر راویان ثقه به ویژه افرادی مانند کلینی و شیخ صدوق، روایات زیادی از یک راوی نقل کنند، نشان از اعتماد آنها به آن راوی بوده است. [نگ: ترابی شهر رضایی، اکبر، پژوهشی در علم رجال، ص۳۴۵٫] و عده­ای از عالمان اینگونه افراد را مورد وثوق می دانند.­ از جمله مرحوم آیت الله بروجردی در یک سخنی چنین می آورد:

الظاهر أنّه یمکن استکشاف وثاقه الراوی من تلامیذه الذین أخذوا الحدیث عنه فإذا کان الآخذ مثل الشیخ أو المفید أو الصدوق أو غیرهم من الأعلام خصوصا مع کثره الروایه عنه لا یبقى ارتیاب فی وثاقته أصلا.

الفاضل اللنکرانی، نهایه التقریر فی مباحث الصلاه، تقریر بحث البروجردی، ج ۳ ص ۲۳۲، ناشر : مرکز فقه الأئمه الأطهار علیهم السّلام.

ظاهر آن است که وثاقت راوی را می توان از طریق شاگردانی را که از او حدیث اخذ نمودند، به دست آورد. پس زمانی که گیرنده حدیث مثل شیخ طوسی، شیخ مفید، شیخ صدوق و امثال این بزرگان باشند، به ویژه آنکه از آن راوی زیاد روایت نقل کنند، شکی در وثاقت آن راوی باقی نمی ماند.

دوم آنکه: سید بن طاووس رحمه الله علیه وثاقت او را مورد اتفاق می داند. آیت الله خویی در این باره می گوید:

ادعى ابن طاووس فی فلاح السائل عند ذکر الروایه عن الصادق علیه السلام “أنه ما أحب الله من عصاه”  الاتفاق على وثاقته فالنتیجه أن الرجل لا ینبغی التوقف فی وثاقته.

الموسوی الخوئی، السید أبو القاسم (متوفاى۱۴۱۱هـ)، معجم رجال الحدیث ج ۱۸، ص ۳۰۰، الطبعه الخامسه، ۱۴۱۳هـ ـ ۱۹۹۲م.

سید بن طاووس در کتاب فلاح السائل آنگاه که روایت امام صادق علیه السلام “أنه ما أحب الله من عصاه” را آورد، ادعای اتفاق بر وثاقت مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ، نموده است. بنا بر این شایسته نیست در وثاقت او توقف کنیم.

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیم

راوی دوم علی بن إبراهیم است. نجاشی درباره او می گوید:

علی بن إبراهیم بن هاشم ثقه فی الحدیث ثبت معتمد صحیح المذهب.

النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب‍ رجال النجاشی، ص ۲۶۰، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ.

علی بن ابراهیم انسانی مورد وثوق در حدیث، مورد اعتماد و دارای مذهبی درست است.

إِبْرَاهِیمُ بنُ هَاشِم

سومین نفر در این سلسله، پدر علی بن ابراهیم [ابراهیم بن هاشم] است. آیت لله خویی رحمه الله علیه در شرح حال او می نویسد:

 لا ینبغی الشک فی وثاقه إبراهیم بن هاشم ویدل على ذلک عده أمور: الاول: أنه روى عنه ابنه علی فی تفسیره کثیرا وقد التزم فی أول کتابه بأن ما یذکره فیه قد انتهى إلیه بواسطه الثقات. الثانی:أن السید ابن طاووس ادعى الاتفاق على وثاقته. الثالث: أنه أول من نشر حدیث الکوفیین بقم والقمیون قد اعتمدوا على روایاته وفیهم من هو مستصعب فی أمر الحدیث فلو کان فیه شائبه الغمز لم یکن یتسالم على أخذ الروایه عنه وقبول قوله.

الموسوی الخوئی، السید أبو القاسم (متوفاى۱۴۱۱هـ)، معجم رجال الحدیث ج ۱ ص ۲۹۱، الطبعه الخامسه، ۱۴۱۳هـ ـ ۱۹۹۲م

هیچ تردیدی در وثاقت ابراهیم بن هاشم وجود ندارد به دلیل آنکه: اولا: فرزند او (علی بن ابراهیم) در تفسیرش از او روایت کرده است و او ملتزم شده که از افراد مورد وثوق در تفسیرش روایت کند. ثانیا: سید بن طاووس ادعا کرده که وثاقت ابراهیم بن هاشم اجماعی است. ثالثا: او اولین نفری بوده که احادیث اهل بیت علیهم السلام را در قم آورده  و قمی­ها به روایات او اعتماد داشتند در حالی که در میان قمی­ها افرادی بودند که در امر حدیث سخت گیر بودند  و اگر او را مورد اعتماد نمی دانستند، این چنین احادیث او در میان آنان مورد قبول نبود.

عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِح الْهَرَوِیّ (أَبو الصَّلْت)

آخرین راوی این حلقه ابوالصلت هروی است. نجاشی او را چنین می ستاید:

 عبد السلام بن صالح أبو الصلت الهروی ثقه صحیح الحدیث‏.

النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب‍ رجال النجاشی، ص ۲۴۵، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ.

عبد السلام بن صالح مورد وثوق است و احادیث او درست است.

همانطور که ملاحظه نمودید، روایت فوق از نظر دانش حدیث معتبر بوده و مورد قبول می باشد. این روایت به تنهایی برای اثبات شهادت معصومان علیهم السلام کافی است اما برای اتقان بیشتر این نوشتار در ادامه گزارشهای اختصاصی را نیز ذکر می کنیم.

گزارشهای اختصاصی

گزارشهای اختصاصی پیرامون شهادت امام رضا علیه السلام به دو بخش تقسیم می گردند، پاره­ای از این گزارشها از شهادت آن حضرت در آینده خبر می دهد و برخی هم از به شهادت رسیدن آن حضرت توسط مأمون خبر داده است. در هر قسمت چند روایت به عنوان نمونه می آوریم.

گزارشهای خبر از شهادت

مطابق تعدادی از گزارشات، امام رضا علیه السلام از شهادت خود خبر داده است. از منظر امامیه، خبری را که معصوم علیه السلام از یک واقعه می دهد، بدون شک محقق خواهد شد، بنا بر این؛ اگر امام علیه السلام از شهادت خود خبر دهد، حتماً شهید خواهد شد، به همین دلیل از این سری روایات هم می توان به عنوان مستندات شهادت امام رضا علیه السلام استفاده نمود. در ادامه چهار روایت از این مجموعه را می آوریم.

یکم (شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ فِی زَمَانِی یَقْتُلُنِی بِالسَّم)

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الصَّلْتِ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام … قَالَ شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ فِی زَمَانِی یَقْتُلُنِی بِالسَّم‏.

القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۲۸۷، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م

عبد السلام بن صالح هروى [خادم امام رضا علیه السلام] می گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود … بدترین آفریده خداوند در این زمان، مرا بوسیله سمّ می کشد.

بررسی سند

این گزارش، همان است که در بخش «گزارش کلی شهادت» آوردیم. اعتبار سلسله راویان آن را همانجا ثابت نمودیم.

دوم (سَأُقْتَلُ بِالسَّمِّ مَظْلُوماً)

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام‏ إِنِّی سَأُقْتَلُ بِالسَّمِّ مَظْلُوماً.

القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۲۶۱، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م

حسن بن علی وشاء می گوید: امام رضا علیه السلام فرمود: همانا من به زودی با سم کشته خواهم شد.

بررسی سند:

راویان گزارش فوق در رتبه بالایی از اعتبار قرار دارند. در ادامه شرح حال تک تک آنان را می آوریم.

محمد بن الحسن بن اَحمد

نجاشی درباره او اینگونه آورده است:

شیخ القمیین و فقیههم و متقدمهم و وجههم، ثقه ثقه، عین.

النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب‍ رجال النجاشی، ص ۳۸۳، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ.

او شیخ، فقیه و بزرگ قمی­ها بود و بسیار مورد وثوق است.

محمد بن الحسن الصفار

همو درباره شخصیت صفار نوشته است:

کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقه، عظیم القدر

النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب‍ رجال النجاشی، ص ۳۵۴، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ.

او در میان اصحاب قمی، دارای جایگاه بود، انسانی مورد وثوق و بزرگ است.

أحمد بن محمد بن عیسى

شیخ طوسی رحمه الله علیه درباره احمد بن محمد بن عیسى اشعری، اینگونه آورده است:

وأبو جعفر هذا شیخ قم و وجهها

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، الفهرست، ص ۶۸، تحقیق: الشیخ جواد القیومی،‌ ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه،‌ چاپخانه: مؤسسه النشر الإسلامی، الطبعه الأولى۱۴۱۷

ابو جعفر، احمد بن محمد بن عیسی، بزرگ اهل قم و نزد آنان دارای جایگاه بوده است.

الحسن بن علی الوشاء

نجاشی درباره وی می نویسد:

من أصحاب الرضا علیه السلام وکان من وجوه هذه الطائفه.

النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب‍ رجال النجاشی، ص ۳۹، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ.

وی از اصحاب امام رضا علیه السلام و یکی از بزرگان طایفه امامیه بود.

سوم (إِنِّی سَأُقْتَلُ بِالسَّمِّ مَظْلُوماً)

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ‏ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام یَقُولُ‏ إِنِّی سَأُقْتَلُ بِالسَّمِّ مَظْلُوماً وَ أُقْبَرُ إِلَى جَنْبِ هَارُون.

القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام ج ۱ ص ۲۴۸، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م

ابوالصلت می گوید: امام رضا علیه السلام فرمود: همانا من به زودی با سم کشته خواهم شد و در کنار هارون دفن می شوم.

بررسی سند

این روایت هم به نوبه خود از راویان مورد اعتمادی برخور دار است. شرح حال تمام اینها بجُز راوی نخست، قبلاً بیان گردید. نخستین راوی هم در زمره کسانی است که صدوق رحمه الله علیه روایات فراوانی از او نقل کرده است، گذشت که این امر می تواند نشانه اعتماد صدوق رحمه الله علیه به او باشد و گفتیم که جمعی از دانشمندان بر این عقیده­اند اگر راویان ثقه به ویژه افرادی مانند کلینی و شیخ صدوق، روایات زیادی از یک راوی نقل کنند، نشان از اعتماد آنها به آن راوی بوده و عده­ای از عالمان اینگونه افراد را مورد وثوق می دانند. علاوه بر آنکه علامه حلی رحمه الله علیه طریق شیخ صدوق رحمه الله علیه به منصور بن حازم را که در میان آنها «ماجیلویه» وجود دارد، طریقی معتبر و صحیح می داند. بنا بر این؛ می توان گفت که وی از نگاه علامه حلی رحمه الله علیه نیز مورد اعتماد است. متن علامه رحمه الله علیه این است:

وطریق الشیخ أبی جعفر محمد بن بابویه فی کتاب من لا یحضره الفقیه … عن منصور بن حازم صحیح

الحلی الأسدی، جمال الدین أبو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر (متوفاى۷۲۶هـ) خلاصه الأقوال فی معرفه الرجال، ص ۴۳۸، تحقیق: فضیله الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۷هـ.

طریق (سلسله راویان) صدوق رحمه الله علیه در کتاب «من لایحضره الفقیه» به منصور بن حازم، طریقی درست و صحیح است.

چهارم (إِنِّی مَقْتُولٌ‏ بِالسَّمِ‏ ظُلْماً)

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ یَاسِرٍ الْخَادِمِ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام: إِنِّی مَقْتُولٌ‏ بِالسَّمِ‏ ظُلْماً.

القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام ج ۱ ص ۲۸۵، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م

یاسر خادم گفت: امام رضا علیه السلام فرمود: همانا من با زهر و از روى ستم شهید می شوم.

گزارشهای وقوع شهادت

بر پایه تعدادی از گزارشها، امام رضا علیه السلام توسط خلیفه وقت، مأمون عباسی به شهادت رسید. نمونه­هایی از این دست گزارشات را بنگرید:

یکم (وَ دَخَلَ الْمَأْمُونَ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَبَقٌ عَلَیْهِ عِنَبٌ … فَأَکَلَ مِنْهُ الرِّضَا … وَ مَضَى الرِّضَا علیه السلام )

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْمُتَوَکِّلُ وَ أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ تَاتَانَهَ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الصَّلْتِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قَالَ لِی (أَبِو الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام) یَا أَبَا الصَّلْتِ ادْخُلْ هَذِهِ الْقُبَّهَ الَّتِی فِیهَا قَبْرُ هَارُونَ وَ ائْتِنِی بِتُرَابٍ مِنْ أَرْبَعَهِ جَوَانِبِهَا قَالَ فَمَضَیْتُ فَأَتَیْتُ بِهِ فَلَمَّا مَثُلْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ لِی نَاوِلْنِی هَذَا التُّرَابَ وَ هُوَ مِنْ عِنْدِ الْبَابِ فَنَاوَلْتُهُ فَأَخَذَهُ وَ شَمَّهُ ثُمَّ رَمَى بِهِ ثُمَّ قَالَ سَیُحْفَرُ لِی هَاهُنَا … ثُمَّ قَالَ ع یَا أَبَا الصَّلْتِ غَداً أُدْخَلُ عَلَى هَذَا الْفَاجِرِ فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مَکْشُوفُ الرَّأْسِ فَتَکَلَّمْ أُکَلِّمْکَ وَ إِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَا تُکَلِّمْنِی قَالَ أَبُو الصَّلْتِ فَلَمَّا أَصْبَحْنَا مِنَ الْغَدِ … دَخَلَ عَلَیْهِ غُلَامُ الْمَأْمُونِ فَقَالَ لَهُ أَجِبْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ … وَ دَخَلَ الْمَأْمُونَ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَبَقٌ عَلَیْهِ عِنَبٌ … فَقَالَ لَهُ کُلْ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا علیه السلام تُعْفِینِی مِنْهُ فَقَالَ لَا بُدَّ مِنْ ذَلِکَ … فَأَکَلَ مِنْهُ الرِّضَا علیه السلام … فَخَرَجَ ع مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَمْ أُکَلِّمْهُ حَتَّى دَخَلَ الدَّارَ فَأَمَرَ أَنْ یُغْلَقَ الْبَابُ فَغُلِقَ … فَبَیْنَمَا أَنَا کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ … ثُمَّ مَضَى نَحْوَ أَبِیهِ علیه السلام فَدَخَلَ … وَ مَضَى الرِّضَا علیه السلام …

القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۲۷۱ تا ۲۷۳، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م

ابو الصلت می گوید: امام رضا علیه السلام به من فرمود: در این بقعه که هارون در آنجا دفن است برو و از هر گوشه آن مشتى خاک برایم بیاور، من رفتم و آنچه خواسته بود آوردم، چون مقابلش رسیدم فرمود: یکى یکى از آن (چهار مشت) خاک را به من ده، من آن را به حضرت دادم، آن را بوئید و بر زمین ریخت و فرمود: در اینجا برایم قبرى حفر مى‏کنند … اى ابا صلت فردا من بر این فاجر (مأمون) وارد مى‏شوم، پس اگر از آنجا سر برهنه خارج شدم با من حرف بزن و من پاسخ تو را خواهم داد، اما اگر سرم را پوشیده بودم با من سخن مگو، ابو الصّلت گوید: چون صبح شد … امام علیه السلام بر مأمون وارد شد، پیش روى مأمون طبقى از انگور بود … او به امام علیه السلام گفت شما از آن تناول کنید. امام فرمود: مرا از خوردن آن معاف بدار، گفت: باید از آن بخوری … امام از او گرفت و سه دانه از آن را در دهان گذاشت … آنگاه عبا به سر کشید و خارج شد، ابو الصّلت گوید: من با او سخن نگفتم تا داخل خانه شد، و فرمود: درها را ببندید … در این هنگام دیدم جوانى خوشروى (امام جواد علیه السلام) داخل خانه شد … سپس به سوى پدرش رفت … امام رضا علیه السلام هم در این هنگام به شهادت رسید …

بررسی سند

سلسله راویان این روایت همگی از اعتبار لازم برخوردارند. غیر از راویان طبقه آخر یعنی مشایخ صدوق رحمه الله علیه، وثاقت دیگر راویان، علی بن ابراهیم و پدرش، همچنین ابوالصلت، پیش از این گذشت. در طبقه مشایخ صدوق رحمه الله علیه هم هفت نفر هستند که بررسی شرح حال تک تک آنها لازم نیست بلکه وثاقت یکی از آنها برای اثبات اعتبار در این طبقه کفایت می کند، به همین دلیل تنها شرح حال یک نفر از آنها یعنی «أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ» را از باب نمونه از نظرتان می گذرانیم. وی به شهادت خود شیخ صدوق رحمه الله علیه فردی متدین و مورد اعتماد است و درباره او نوشته است:

کان رجلا ثقه دینا فاضلا.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۳۶۹، ناشر:‌ اسلامیه ـ تهران‏، الطبعه الثانیه‏، ۱۳۹۵ هـ.

او مردی مورد وثوق، دیندار و فاضل بود.

دوم (فَلَمَّا أَعْیَتْهُ الْحِیلَهُ فِی أَمْرِهِ اغْتَالَهُ فَقَتَلَهُ (الْمَأْمُونَ) بِالسَّمِّ)

حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ تَمِیمٍ الْقُرَشِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الصَّلْتِ الْهَرَوِیَّ فَقُلْتُ لَهُ کَیْفَ طَابَتْ نَفْسُ الْمَأْمُونِ بِقَتْلِ الرِّضَا ع مَعَ إِکْرَامِهِ وَ مَحَبَّتِهِ لَهُ وَ مَا جَعَلَ لَهُ مِنْ وِلَایَهِ الْعَهْدِ بَعْدَهُ فَقَالَ إِنَّ الْمَأْمُونَ إِنَّمَا کَانَ یُکْرِمُهُ وَ یُحِبُّهُ لِمَعْرِفَتِهِ بِفَضْلِهِ وَ جَعَلَ لَهُ وِلَایَهَ الْعَهْدِ مِنْ بَعْدِهِ لِیُرِیَ النَّاسَ أَنَّهُ رَاغِبٌ فِی الدُّنْیَا فَیُسْقِطَ مَحَلَّهُ مِنْ نُفُوسِهِمْ فَلَمَّا لَمْ یَظْهَرْ مِنْهُ فِی ذَلِکَ لِلنَّاسِ إِلَّا مَا ازْدَادَ بِهِ فَضْلًا عِنْدَهُمْ وَ مَحَلًّا فِی نُفُوسِهِمْ جَلَبَ عَلَیْهِ الْمُتَکَلِّمِینَ مِنَ الْبُلْدَانِ طَمَعاً فِی أَنْ یَقْطَعَهُ وَاحِدٌ مِنْهُمْ فَیَسْقُطَ مَحَلُّهُ عِنْدَ الْعُلَمَاءِ وَ بِسَبَبِهِمْ یَشْتَهِرُ نَقْصُهُ عِنْدَ الْعَامَّهِ فَکَانَ لَا یُکَلِّمُهُ خَصْمٌ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الصَّابِئِینَ وَ الْبَرَاهِمَهِ وَ الْمُلْحِدِینَ وَ الدَّهْرِیَّهِ وَ لَا خَصْمٌ مِنْ فِرَقِ الْمُسْلِمِینَ الْمُخَالِفِینَ إِلَّا قَطَعَهُ وَ أَلْزَمَهُ الْحُجَّهَ وَ کَانَ النَّاسُ یَقُولُونَ وَ اللَّهِ إِنَّهُ أَوْلَى بِالْخِلَافَهِ مِنَ الْمَأْمُونِ وَ کَانَ أَصْحَابُ الْأَخْبَارِ یَرْفَعُونَ ذَلِکَ إِلَیْهِ فَیَغْتَاظُ مِنْ ذَلِکَ وَ یَشْتَدُّ حَسَدُهُ لَهُ وَ کَانَ الرِّضَا ع لَا یُحَابِی الْمَأْمُونَ مِنْ حَقٍّ وَ کَانَ یُجِیبُهُ بِمَا یَکْرَهُ فِی أَکْثَرِ أَحْوَالِهِ فَیَغِیظُهُ ذَلِکَ وَ یَحْقِدُهُ عَلَیْهِ وَ لَا یُظْهِرُهُ لَهُ فَلَمَّا أَعْیَتْهُ الْحِیلَهُ فِی أَمْرِهِ اغْتَالَهُ فَقَتَلَهُ بِالسَّمِّ.

القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۲۶۵، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م

احمد بن على انصارى می گوید: از ابو الصلت سؤال کردم چگونه مأمون خودش را راضی نمود که امام رضا علیه السلام را به قتل برساند در حالی که آن حضرت را احترام کرده و نسبت به ایشان محبت می ورزید؟ ابو الصلت گفت مأمون آن حضرت را به جهت فضلی که از او سراغ داشت، محبت می کرد و او را ولیعهد قرار داد تا به مردم نشان دهد که آن حضرت به دنیا رغبت دارد و از این طریق جایگاه او نزد مردم متزلزل گردد، اما این امر موجب بیشتر شدن جایگاه امام علیه السلام نزد مردم شد، مأمون متکلمان هر شهر را جمع میکرد به طمع اینکه یکى از آنها حضرت را مغلوب کرده و جایگاهش نزد مردم کم گردد اما هیچ یک از یهود، نصارى، مجوس، صائبین و براهمه و دهریه و فِرَق مسلمین با او بحث نکرد مگر آنکه آن حضرت آنها را مغلوب کرد، مردم میگفتند بخدا قسم که او نسبت به خلافت از مأمون سزاوارتر است، جاسوسان این خبر را به مأمون می رساندند و او بدین سبب خشمگین شده و حسدش نسبت به امام علیه السلام بیشتر می شد، امام رضا علیه السلام هم از مأمون در هیچ حقى پروا نداشت و او را یارى نمی کرد و در اکثر اوقات او را رد می کرد، به همین سبب مأمون غضبناک شده و کینه‏اش زیاد می شد اما اظهار نمی کرد و چون از حیله کردن در امر آن حضرت عاجز شد در کارش مکر کرد و او را با زهر شهید کرد.

سوم (فَحَمَلَهُ ذَلِکَ عَلَى مَا فَعَلَهُ مِنْ سَمِّهِ)

حَدَّثَنَا أَبُو الطَّیِّبِ الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الرَّازِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِنَیْسَابُورَ سَنَهَ اثْنَتَیْنِ وَ خَمْسِینَ وَ ثَلَاثِمِائَهٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیُّ قَالَ أَخْبَرَنِی أَبِی قَالَ أَخْبَرَنِی الرَّیَّانُ بْنُ شَبِیبٍ خَالُ الْمُعْتَصِمِ أَخُو مَارِدَهَ أَنَّ الْمَأْمُونَ لَمَّا أَرَادَ أَنْ یَأْخُذَ الْبَیْعَهَ لِنَفْسِهِ بِإِمْرَهِ الْمُؤْمِنِینَ وَ لِأَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع بِوَلَایَهِ الْعَهْدِ وَ لِفَضْلِ بْنِ سَهْلٍ بِالْوِزَارَهِ أَمَرَ بِثَلَاثَهِ کَرَاسِیَّ فَنُصِبَتْ‏ لَهُمْ فَلَمَّا قَعَدُوا عَلَیْهَا أَذِنَ لِلنَّاسِ فَدَخَلُوا یُبَایِعُونَ فَکَانُوا یَصْفِقُونَ بِأَیْمَانِهِمْ عَلَى أَیْمَانِ الثَّلَاثَهِ مِنْ أَعْلَى الْإِبْهَامِ إِلَى الْخِنْصِرِ وَ یَخْرُجُونَ حَتَّى بَایَعَ فِی آخِرِ النَّاسِ فَتًى مِنَ الْأَنْصَارِ فَصَفَقَ بِیَمِینِهِ مِنْ أَعْلَى الْخِنْصِرِ إِلَى أَعْلَى الْإِبْهَامِ فَتَبَسَّمَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع ثُمَّ قَالَ کُلُّ مَنْ بَایَعَنَا بَایَعَ بِفَسْخِ الْبَیْعَهِ غَیْرَ هَذَا الْفَتَى فَإِنَّهُ بَایَعَنَا بِعَقْدِهَا فَقَالَ الْمَأْمُونُ وَ مَا فَسْخُ الْبَیْعَهِ مِنْ عَقْدِهَا قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع عَقْدُ الْبَیْعَهِ هُوَ مِنْ أَعْلَى الْخِنْصِرِ إِلَى أَعْلَى الْإِبْهَامِ وَ فَسْخُهَا مِنْ أَعْلَى الْإِبْهَامِ إِلَى أَعْلَى الْخِنْصِرِ قَالَ فَمَاجَ النَّاسُ فِی ذَلِکَ وَ أَمَرَ الْمَأْمُونُ بِإِعَادَهِ النَّاسِ إِلَى الْبَیْعَهِ عَلَى مَا وَصَفَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع وَ قَالَ النَّاسُ کَیْفَ یَسْتَحِقُّ الْإِمَامَهَ مَنْ لَا یَعْرِفُ عَقْدَ الْبَیْعَهِ إِنَّ مَنْ عَلِمَ لَأَوْلَى بِهَا مِمَّنْ لَا یَعْلَمُ قَالَ فَحَمَلَهُ ذَلِکَ عَلَى مَا فَعَلَهُ مِنْ سَمِّهِ.

القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۲۶۵، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م

ریان بن شبیب می گوید: وقتى مأمون خواست از مردم بیعت بگیرد تا او را امیر المؤمنین بخوانند و براى امام رضا علیه السلام  از آن بیعت گرفته تا آن حضرت را ولیعهد او بدانند، همچنین خواست براى فضل بن سهل بیعت بگیرد تا او را به عنوان وزیرش بدانند، امر کرد سه صندلی براى آنها قرار دهند. وقتى هر سه نفر بر صندلی‏ها نشستند، به مردم اذن داد تا بیعت کنند، مردم داخل مى‏شدند و دست راستشان را به دست راست ایشان داده به طورى که از بالاى انگشتان ابهام تا بالاى انگشتان کوچکشان با هم منطبق مى‏گشت و بدین وسیله بیعت کرده و خارج مى‏شدند تا آن که همه بیعت کرده و آخرین نفر جوانى از انصار بود وى بر خلاف همه دست راستش را از بالاى انگشت کوچک تا بالاى انگشت ابهام در دست آن سه نفر گذارد و با ایشان بیعت نمود، امام علیه السّلام تبسّم کرد و فرمود: تمام آنان که با ما بیعت کردند بیعتشان به شکل فسخ بیعت انجام گرفت غیر از این جوان که بیعتش به شکل عقد بیعت واقع گردید.مأمون گفت: امتیاز بین این دو در چیست؟ امام فرمود: عقد بیعت عبارتست از این که طرفین بیعت از بالاى انگشت‏کوچک تا بالاى انگشت ابهام دستشان را با هم منطبق کنند یعنى طورى با هم دست دهند که انگشتان کوچک بالا و انگشتان ابهامشان پائین قرار گیرد ولى فسخ بیعت به عکس آن است یعنى از اعلاى انگشت ابهام تا اعلاى انگشت ابهام طرفین با هم منطبق مى‏گردد و به عبارت دیگر طورى با هم دست مى‏دهند که انگشتان ابهام بالا و انگشتان کوچکشان پائین واقع مى‏گردد. راوى مى‏گوید: در میان مردم اختلاف پیدا شد، مأمون امر کرد همه بیعت را اعاده کرده و همان طورى که امام علیه السّلام توصیف فرمود، آن را انجام دادند، ایشان مى‏گفتند: کسى که عقد بیعت را بلد نیست چگونه مستحق امامت است، قطعا کسى که به آن علم دارد سزاوارتر است از کسى که به آن جاهل است. راوى مى‏گوید: همین سرزنش مردم مأمون را وادار کرد که امام علیه السّلام را با سمّ مسموم نماید.

 

لازم به ذکر است؛ آنچه در این روایت آمده، تنها به عنوان یک عامل از مجموعه عوامل، برای به شهادت رساندن امام علیه السلام بوده نه آنکه تنها انگیزه مأمون برای قتل امام علیه السلام این بوده باشد.

جمع بندی

رهاورد نوشتار بالا، اثباث شهادت امام رضا علیه السلام بر پایه دو دسته گزارشات کلی و اختصاصی است. بیان شد که این گزارشات فراوان است به طوری که ملاحظه مجموع اینها اطمینان آور بوده و ما را از بررسی سندی بی نیاز می کند، در عین حال، همانطور که ملاحظه شد، پاره­ای از این گزارشات به تنهایی نیز اتقان لازم را بر اساس دانش رجال دارند.

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x