کتابشناسی: خاورشناسان و فرقه شناسی (کارنامه علمی و انتشاراتی در زمینه فرق اسلامی)
مـقدمه
۱٫ استشراق یا خاورشناسی (Orientalism)با شعبههای مختلفی که دارد (مانند اسلامشناسی، ایرانشناسی، عربشناسی، هندشناسی) مـجموعهای از فـعالیتهای مـربوط به کشف منابع علمی و باستانی، گردآوری و نگهداری مواد فرهنگی، فهرستنگاری و کتابشناسی، روزنامهنگاری، تحقیق، بررسی، تـرجمه و تصحیح متون و انتشار آنها گفته میشود.۱ تولیدات فرهنگی خاورشناسان در کمیت و کیفیت قابل مـلاحظه و تأمل است؛۲ چرا کـه در بـرخی زمینهها مانند موضوعهایی از اسلام بیشتر از مسلمانان کوشیدهاند و آثار آنان مبنا و مرجع پژوهشهای مسلمانان قرار گرفته است. از اینرو پرونده استشراق در همه زمینهها مهم و خواندنی و عبرت آموختنی است. هر چند آثار استشراقی بـعضا قابل نقد و پاسخگویی و برخی نیازمند تکمیلند، ولی همان گونه که در عرصه صنعت و پزشکی و فنآوری نمیتوان به دستاوردهای عالمان غربی بیتوجه بود و باید براساس آن تجارب فنآوری بومی را پایهریزی نمود، در پژوهشهای علوم انسانی هـماطلاع از یـافتهها و تلاشهای خاورشناسان در پیریزی تحقیقات اسلامی و تصحیح روشها خالی از فایده نیست.
غرب پس از رنسانس درصدد شناسایی تمامی جهان و همه موجودات برآمد؛ رشتههای
طبیعتشناسی، کیهانشناسی و انسانشناسی را گسترش داد و صدها پژوهشگر به کار گرفته شـدند.۳ غـالب این محققان انگیزههای علمی و فرهنگی و یا انسانی داشتهاند و البته سوداگرانی هم بودهاند که نتایج این پژوهشها را در راستای اهداف غیرعلمی و غیرانسانی به کار میبستهاند. این مسأله هم در رشتههای علوم طـبیعی و هـم علوم انسانی وجود داشته است. از اینرو نمیتوان همه مستشرقان را مغرض و تابع استعمار دانست.۴ بلی تجمع امکانات مادی و انسانی در غرب و توسعهیافتگی کشورهای اروپایی و آمریکا و عقبماندگی شرق ایجاب میکرد که غـرب بـر شـرق تسلط و تفوق علمی و فرهنگی داشـته بـاشد.۵
از ابـتدای آشنایی خاورشناسان بر فرهنگ اسلامی، تنوع و تکثر این فرهنگ که در قالب فرقههای متعدد تبلور دارد، توجه آنان را جلب کرده بود. انتشار کـتاب المـلل و النـحل شهرستانی در غرب سبب تشدید نیازمندی و علاقه آنان بـه شـناسایی فرقههای اسلامی شد.۶ منبع اطلاعاتی مستشرقان در ابتدا حوزههای علمی و فرهنگی اندلس و طلیطله و صقلیه بود، ولی بعدها روشهای جدیدتر و منابع دیـگری بـه کـار گرفتند۷ و آثار فراوانی به شکل مقاله، کتاب و پایاننامه در زمینههای مـختلف مربوط به فرقههای اسلامی منتشر کردند.
۲٫ داوریهای متعددی در مورد پرونده استشراق صورت گرفته است. برخی بر اساس شـواهد تـاریخی و مـدارک موجود و به دلیل اینکه واتیکان در تکوین استشراق حضور و در استمرار آن نقش داشـته اسـت،۸ خاورشناسی را از نظر ماهیت با تبشیر و میسیونری یکی دانستهاند.۹ البته در تحلیل این ایده نمیتوان ویژگی جغرافیایی ایـتالیا را کـه مـحل ارتباطی و مواصلاتی شرق با غرب است، از نظر دور داشت. مطابق آمارهای موجود در ایـتالیا دهـها مـرکز آموزشی و پژوهشی و کتابخانه در خصوص اسلامشناسی و شرقشناسی وجود دارد.۱۰ در یک گزارش چنین آمده است: کاردینال بـورومیو کـتابخانهای در مـیلان تأسیس کرد و هیأتهایی برای خرید و تهیه کتابهای چاپی و خطی به شرق فرستاد. مجموعه کـتابهای خـطی مربوط به فرقهها بالغ بر ۷ هزار مجلد میباشد.۱۱
گروهی دیگر استشراق را خادم اسـتعمار و در راسـتای اهـداف استعمار نو میدانند، محمد غزالی کتاب ظلام من الغرب۱۲ و محمد ابراهیم فیومی کتاب الاسـتشراق رسـاله استعمار۱۳ را به منظور تبیین همین ایده که از آن به تهاجم فرهنگی (الاختراق الثقافی) یـاد مـیشود، نـوشتند. همچنین دهها کتاب و مقاله دیگر در این زمینه نوشته شده است.۱۴
۳٫ آثار استشراقی نه فقط در حـوزههای عـلمی غرب کارایی داشت، بلکه در میان متفکران مسلمان و مراکز آموزشی و پژوهشی تحولی ایـجاد کـرد. بـر مبنای تحقیقات آنان، پژوهشهای جدید در جهان اسلام شکل گرفت؛ یعنی اهمیت آثار مستشرقان به ایـن دلیـل اسـت که در
بازخوردهای اطلاعاتی مسلمانان به کار رفته است. لذا انتقال آن تحقیقات توسط دانـشجویان مـسلمان در غرب یا از طریق ترجمههای آنها در کشورهای اسلامی یا درج در کتابهای مرجع مانند دائرهالمعارفها، شالوده پژوهشهای بسیاری از انـدیشمندان مـسلمان را تشکیل داده و میدهد. این گونه نبوده که مستشرقی کتابی نوشته و در گوشهای نهاده بـاشد، بـا توجه به اینکه کارهای پژوهشی و انتشاراتی آنـها بـیشتر در عـرصه کتابهای مرجع است.
جهات مختلف اهمیت اسـتشراق، بـرخی را به شناخت این پدیده واداشت. پس از آن، خاورشناسی به عنوان یک موضوع تحقیقاتی در کـنار غـربشناسی مطرح شد، و کسانی با کـاوش در پرونـده استشراق در ابـعاد مـختلف مـعرفتشناسی، سیاسی، جامعهشناسی، سیاسی، فلسفی و دینی آنـ دهـها مقاله و کتاب منتشر کردند. یکی از این تحقیقات، کتاب عالمانهای با عنوان شـرقشناسی (Orientalism) از ادوارد سـعید متفکر فلسطینی است.۱۵ در ایران برای تـسهیل مطالعات روی استشراق و ایرانشناسی، فـرهنگ خـاورشناسان (اثر ابوالقاسم سحاب) و فرهنگ خـاورشناسان (تـألیف پژوهشگاه وزارت فرهنگ و علوم) عرضه شده است. در خارج از ایران، کتاب موسوعه المستشرقین (اثر عـبدالرحمن بـدوی) و المستشرقون (اثر نجیب العقیقی) آثـار بـرجسته در ایـن زمینهاند.
۴٫ فعالیتهای خـاورشناسان مـشتمل بر باستانشناسی و اکتشافات بـاستانی، نـسخهشناسی و فهرستنگاری مخطوطات، کتابشناسی و فهرستنگاری منابع چاپی، انتشارات، تشکیل کنگرهها و همایشها، ترجمه، تصحیح و ویرایش آثـار شـرقی و اسلامی، پژوهش، نگارش و تدوین دائرهالمعارفها، تـأسیس و انـتشار مجلههای تـخصصی مـربوط بـه مسائل شرق و اسلام بـوده است.۱۶ در اینجا دورنمایی از این فعالیتها به طور موجز ارائه میشود.
خاورشناسان فرانسوی مجلههای بسیاری منتشر مـیکردهاند و بـرخی از آنها با پرداختن به مسائل عـرب و اسـلام، بـه فـرقهها و مـذاهب اسلامی نیز پرداخـتهاند. مـجله La Journal des Savants ویژه عرب و اسلام از سال ۱۶۶۵ از سوی جمعیت دانشمندان فرانسوی، هر سه ماه یکبار در پاریس و مجله Journal Asiatiqueوابسته بـه جـمعیت آسـیا ـ فرانسه از سال ۱۸۲۲ به طور فصلی در پاریس مـنتشر مـیشود. مـجله IHistoire des Religions Revue deویـژه تـاریخ ادیـان از سال ۱۸۸۰ و مجله Religieues Revue des Sciencesویژه علوم دینی استراسبورگ به زبان فرانسه نشر مییافته است. مجله Revue des Etudes Islamiquesزیر نظر لویی ماسینیون و مشارکت معهدالدارسات الاسلامیه در پاریس و معهد فرانسوی در دمشق از ۱۹۲۷ هر سه مـاه یکبار چاپ شده است. مجله Revue du moude musulmanاز سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۲۶ به صورت سالیانه و با عنوان Abstracta Islamica تا سال ۱۹۵۴
منتشر شد. مجلهStudia Islamica زیر نظر شاخت و برونشفیج از ۱۹۵۳ منتشر میشده است. مقالات زیادی درباره فرقهها یا مـتفکران فـرقهها در این مجلات آمده است.
برای تسهیل امور آموزشی و پژوهشی گردآوری و بایگانی کتابهای خطی و سپس فهرستنویسی آنها یکی از مشغلههای بعضی خاورشناسان بوده است. از باب نمونه کتابخانه ملی وین دارای هزاران نـسخه نـفیس است که در بین آنها ۲۵۰ نسخه خطی از مؤلفات زیدیه به چشم میخورد که گلاسر آنها را گردآوری کرده است،۱۷ یا کتابخانه کاردینال بورومیو مزین بـه ۷ هـزار نسخه خطی فرقهها بوده اسـت.۱۸ ایـوانف فهرست مخطوطات اسماعیلی موجود در موزه آسیاسی را نگاشت، که توسط انتشارات مجمع العلوم در ۱۹۱۷ منتشر شد و ا.ا. سیمینوف فهرست مخطوطات اسماعیلی در کتابخانه خودش را نوشت که در ۱۹۱۸ نشر یـافت.۱۹ کـارل بروکلمان تاریخ الادب العربی را انـتشار داد، کـه بخش مهم آن فهرست نسخههای خطی و قسمتی از آن مربوط به مذاهب اسلامی است.
فهرستهای متعددی نیز برای گردآوری اطلاعات مربوط به مقالات و کتابهای چاپی در غرب تدوین شده، که از آن جمله Index Islamicusاست، که بـه صـورت مجله منتشر میشود.
خاورشناسان در نیمه دوم قرن نوزدهم، ضرورت تألیف دائرهالمعارفی در موضوعات اسلامی را برای دستیابی سریعتر به اطلاعات مربوطه احساس میکردند. در یکی از همایشها هوتسما به مدیریت تدوین دائرهالمعارف اسلامی برگزیده شـد و ایـن پروژه در سه زبـان انگلیسی به سرپرستی ارنولد، فرانسوی به سرپرستی رینه باسمه و آلمانی به سرپرستی شاده و ریشار هارتمان آغاز شـد. چاپ اول آن در چهار جلد از حرف A تا Z از سال ۱۹۱۳ تا ۱۹۳۱ به طول انجامید.
المـوسوعه العـربیه المـیسره که بر اساس دائرهالمعارف کلمبیا نوشته شد و موسوعه الاسلامیه المیسره که خلاصه دائرهالمعارف الاسلامیه است و مدخلهای اسـلامی دائرهالمـعارفهای مهم غرب، مانند بریتانیکا و آمریکانا توسط خاورشناسان نوشته شده است.
خاورشناسان حتی در زمـینه قـرآن، پژوهـشهای گستردهای انجام دادهاند۲۰ و بعضی از این تحقیقات، با گرایش فرقهشناختی ـ یعنی تحلیل آرای مذاهب اسلامی در تفسیرهای قـرآنی ـ شکل گرفته است.
پرونده فرهنگی خاورشناسان در ابعاد مختلف و موضوعهای گوناگون اسلامی و حتی جـنبههای مختلف فرقهشناسی بسیار حـجیم اسـت و ارائه گزارشی از آن نیازمند چندین مقاله است.
۵٫ این مقاله درصدد بیان کارنامه تلاشها و فعالیتهای منتشر شده مستشرقان، اعم از
تألیف، تصحیح، ترجمه و فهرستنگاری است و به ترتیب تاریخی (تاریخ تولد) مستشرقان تنظیم شده است. قـلمرو علمی آن، فرقههای اسلامی و مشتمل بر کتابها و مقالاتی است که آنان درباره فرقهها یا متفکران فرقهها یا کتابهای آنها نوشتهاند. به دلیل نبود یا کمبود منابع، استقرای تام و احصای کامل صورت نـپذیرفت، ولی مـطمئنا به اطلاعات و نکات مهم مربوط به زندگی علمی افراد اشاره شده است. البته درصدد ارائه زندگینامه همه مستشرقان نبودیم.
۱٫ فرانسوا پتی دی لاکروا F. Petis de la Croix (1653 ـ ۱۷۱۲م.)
مستشرقی فرانسوی است که در قسطنطنیه تحصیل کرد. و سـفرهای مـختلفی به شرق داشته است. او چهار کتاب خطی درباره فرقه دروزیه ترجمه کرده است.۲۱ در مورد ماهیت این چهار کتاب و نویسندگان و اطلاعات کتابشناختی آنها، گزارش جامعی در دست نیست. ذیل «دی ساسی» خـواهد آمـد که وی این کتابها را ویراستاری و بازنگری کرده است.
پتی دو لاکروا ازجملهاولینمستشرقانی است که آگاهیهایی از دروزیه در غرب منتشر کرد.
۲٫ آنتونیو دو ژزو (نیمه دوم قرن هفدهم و نیمه اول قرن هیجدهم)
مستشرقان عمدتا به کارهای عـلمی و فـرهنگی، و مـسیونرها به تبلیغ دینی میپرداختهاند؛ امـا بـرخی از مـستشرقان تبلیغ دینی هم داشتهاند. نام آنتونیو دو ژزو کشیش پرتغالیالاصل و علاقهمند به فرهنگ شرقی، هر چند در زمره مستشرقان رسمی ثبت نشده است، ولیـ ویـ شـرقشناسی بود که در عین علاقه به مسائل مربوط بـه شـرق، به قصد تبلیغ دین مسیح در دوره صفویه به ایران آمد و پس از مدتی به اسلام گروید و به علی قلی جدیدالاسلام تغیر نـام داد. او کـتابهای در رد مـسیحیت و تورات نوشت و از اعتقادات شیعی دفاع نمود. وی کتاب هدایه الضالین و تـقویه المؤمنین۲۲ را در چهار بخش: ردّ اصول دین مسیحیت و اثبات اصول اسلام، ردّ فروع دین نصارا و اثبات فروع اسلام، اثبات پیامبری و خـاتمیت، اثـبات امـامت و مهدویت تنظیم کرد، و در هر بخش به تبیین اعتقادات شیعی پرداخت. زنـدگانی ویـ بیشتر در روزگار شاهسلطان حسین صفوی (۱۱۰۵ ـ ۱۱۳۵ /۱۶۴۹ ـ ۱۷۲۲م.) سپری شد.۲۳
۳٫ میخائلیس، یوسان داوید Johann David Michaelis (1717 ـ ۱۷۹۰م.)
مستشرق مشهور آلمانی و استاد زبانهای شـرقی و نـیز فـلسفه در برخی دانشگاههای آلمان و سردبیر مجله Göttinger Gelehrten Anzeigerدر بین سالهای ۱۷۵۳ تا ۱۷۷۰ بوده است.
آقای عـقیقی گـزارش دادهـ که میخائلیس منتخباتی از رسائل اخوان الصفا داشته است،۲۴ ولی اطلاعات دیگری ارائه نکرده است. آقـای عـبدالرحمن بـدوی در کتاب موسوعه المستشرقین اشارهای به این اثر ندارد.۲۵ همچنین در گزارشهای دیگر، اولین پژوهش در
رسـائل اخـوان الصفا را از دیتریسی دانستهاند که بین سالهای ۱۸۵۸ ـ ۱۸۷۲م. منتشر شده است.۲۶
۴٫ دو ساسی Antoine Isaac Sil Vester De Sacy (1758 ـ ۱۸۳۸م.)
از پیشروان شرقشناسی در فـرانسه اسـت. گـاهی وی را به عنوان شیخ المستشرقین ستودهاند.۲۷ در پاریس زاده شد و تحصیلات وی در همان شهر بود. در سال ۱۷۷۸ بـه عـضویت هیأت نشر مخطوطات شرقی در کتابخانه ملی پاریس انتخاب شد. و در ۲۲سالگی به عضویت مـجمع فـرهنگ و کـتاب درآمد. به دلیل خدمات فراوانش در سال ۱۸۱۳، لقب بارون (Baron)به وی اعطا شد. در سال ۱۸۱۵ به ریاست دانـشگاه پاریـس برگزیده شد. در سال ۱۸۲۲ با همکاری همفکران و شاگردانش، مجله آسیایی را منتشر کرد و جـمعیت آسـیایی را تـأسیس نمود و به مدت شانزده سال مدیر آن بود. وی همچنین در سال ۱۸۳۳ به مدیریت مدرسه زبانهای شـرقی مـنصوب شـد.
فعالیتهای علمی او در زمینه فرق اسلامی به این شرح است: بازنگری و ویرایش تـرجمه فـرانسوی چهار کتاب خطی عربی درباره دروزیه که اصل آنها در سال ۱۷۰۰ از طرف یک پزشک لبنانی به لویـس چـهاردهم پادشاه فرانسه اهدا شده بود. پتی دی لاکروا آنها را به فرانسهترجمه کـرد، ولیـ بهدلیل نامفهوم بودن آن ترجمه، دی ساسی با مـراجعه بـه اصـل متون، آنها را ویرایش نمود. پس از آن، دو جلد کتاب تـحلیلی دربـاره فرقه دروزیه نگاشت، که به سال ۱۸۳۸ در پاریس منتشر شد. فهرستی از کتابهای خطی دروزیـه در کـتابخانههای اروپا در مجله آسیایی Asian Review (1824) منتشر کرد. در هـمین مـجله دو مقاله: یـکی تـصحیح رسـالهالطیر منسوب بهدروزیه و دوممقالهایدر تحلیل فرقه نـصیریه در سـال ۱۸۲۷ انتشار داد.
۵٫ همر ـ پورگشتال، یوزف فون Josef Von Hammar – Purgstall (1774 ـ ۱۸۵۶م.)
خاورشناس اتریشی و فارغ التحصیل مدرسه زبانهای شـرقی و مـتبحر در زبانهای عربی، فارسی و ترکی است. وی از طـرف دولت مأموریتهای فرهنگی به کـشورهای شـرقی، ازجمله مصر داشته و دارای دکترای افـتخاری از چـند دانشگاه و عضویت پنجاه مؤسسه فرهنگی و علمی بوده است.
او در سال ۱۸۳۷ مقالهای در بررسی اعتقادات دروزیـه در مـجله آسیایی Asian Reviewمنتشر کرد، پیش از آن نـیز (در سـال ۱۸۱۸) کـتابی به فرانسه بـا عـنوان تاریخ حشاشین (اسماعیلیه) در اشـتوتگارت مـنتشر کرده بود.
۶٫ دو کوروا Du Caurroy (1775 ـ ۱۸۳۵م.)
مستشرق فرانسوی که فعالیتهای فرهنگی و علمی خود را در قسطنطنیه با تأسیس
مـدرسه فـرانسوی و مدیریت آن در آن شهر آغاز کرد. وی کارمند سـفارت فـرانسه در آن شهر بـوده اسـت. از سـال ۱۸۳۰ با بازنشستگی و بازگشت بـه فرانسه خود را در مطالعات مربوط به شرقشناسی ممحص نمود. کتاب اهل سنت و شیعه و حنفیان را در ۱۸۴۸ در پاریس و مـقاله «تـشریع اسلامی بر پایه مذهب حنفی» را در هـشت شـماره مـجله آسـیایی (Asian Review)، بـین سالهای ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۳م. مـنتشر کـرد.
۷٫ هوچکو،۲۸ موئک، سلمون Salomon Munk (1803 ـ ۱۸۶۷م.)
مستشرق فرانسوی که آلمانیالاصل و متخصص در تاریخ فلسفه یهودیت و اسلام و نیز از مسئولان کتابخانه مـلی پاریـس و اسـتاد ادبیات عبری در کالج دی فرانس بوده است.
آثـار وی بـیشتر در مـوضوعات مـربوط بـه فـرهنگ یهود است؛ با این حال، مقالهای در معرفی کتاب دیانت دروزیه (تألیف سیلفستر دی ساسی) در مجله Le Temps (2/3/1838) و مقالاتی درباره غزالی، کندی و ابنسینا در New Encyclopaedia (به سرپرستی پیپر لیرو و جان رینو) نیز نـوشته است.
۸٫ ووستنفلد، هینرش فردیناند Heinrich Ferdinand Wustenfeld (1808 ـ ۱۸۹۹م.)
مستشرق آلمانی و متخصص در زبانهای سامی، عربی و فارسی و دارای حدود دویست اثر در موضوعات مختلف، ازجمله مباحث اسلامی و خاورشناسی است. برای اولینبار کتاب المعارف ابنقتیبه را، در سال ۱۸۵۰ در گوتینگن نشر داد. ایـن اثـر دائرهالمعارف گونه و مشتمل بر اطلاعات مفیدی از فرق و ملل اسلامی است.۲۹
آقای عقیقی گزارش داده که ووستنفلد کتاب تاج التراجم فی طبقات الحنفیه را تصحیح کرده و به چاپ سپرده است،۳۰ ولی این گـزارش اشـتباه است؛ زیرا این فلوگل است که کتاب مزبور را تصحیح نموده است.
ووستنفلد تاریخی درباره خلفای فاطمیان به زبان فرانسه منتشر کرده (گوتنگن، ۱۸۸۱م.) و دربـاره ابـنفورک (ابوبکر محمد بن حسن بـن فـورک) فیلسوف و فقیه اشعری مسلک نیز مقالههایی دارد.۳۱
۹٫ کورتن، ویلیام W. Cureton (1808 ـ ۱۸۶۴م.)
مستشرق و اسلامشناس بریتانیایی و فارغ التحصیل رشته زبان عربی و نیز سریانی از دانشگاه آکسفورد است. او مدتها استاد هـمین دانـشگاه در تدریس اسلام و زبان عـربی بـود.
به اهتمام وی، کتاب الملل و النحل شهرستانی در دو جلد (لندن، ۱۸۴۶ ـ ۱۸۴۲م.)۳۲ و همچنین متن تصحیح شده کتاب العقائد نسفی (لندن، ۱۸۴۳م.) منتشر شده است.۳۳
۱۰. ولف، فیلیپ Philip Wolff (1808 ـ ۱۸۹۴م.)
خاورشناس پرتغالی، که تنها اثر وی در زمینه فرق اسلامی، تصحیح کـتاب ام البـراهین فی العقائد محمد بن یوسف سنوسی و ترجمه آلمانی آن است (لایپزیگ، ۱۸۴۸).۳۴ محمد سنوسی (۱۷۹۱ ـ ۱۸۵۹م.) سلسله جنبان فرقه سنوسیه است. این فرقه اصالتا یک فرقه از صوفیه و منشعب از خاضریه۳۵ بود که در آفریقای شـمالی بـه وجود آمـد؛ بعدها متفکران این فرقه با نگارش کتابهای کلامی، به طرح آرای کلامی نیز پرداختند. آنان همچنین دارای فعالیتهای گـسترده سیاسی بودند، به طوری که کشور لیبی بر اساس فعالیتها و ایـدههای نـظری ایـن فرقه تأسیس شد.۳۶
۱۱٫ هاربروکر، ث. Th. Haarbrucker (1815 ـ ۱۸۸۰م.)
خاورشناس آلمانی، که کتاب الملل و النحل شهرستانی را در دوجلد به آلمانی ترجمه کرده اسـت. ۳۷
۱۲. دیـتریسی،۳۸ فریدریش هاینریش Friedrich Dieterici (1821 ـ ۱۹۰۳م.)
مستشرق آلمانی، که در هاله و برلین، الهیات مسیحی و در هاله و لایپزیگ زبانهای شـرقی را آمـوخت. او در ۱۸۴۷ عـازم مشرق زمین شد و بیش از یک سال در قاهره زبان عربی را تحصیل نمود. سپس مسافرتهایی به سـینا، بیتالمقدس دمشق و قسطنطنیه داشت. از ۱۸۵۰ استاد دانشگاه برلین در ادبیات عرب بود. آثار تألیفی و تـرجمهای ماندگاری در زمینه ادبیات عـرب و فـلسفه اسلامی دارد. گزیدهای از رسائل اخوان الصفا را به عنوان خلاصه الوفاء فی اختصار رسائل اخوان الصفا در ۱۸۸۴ در لایپزیگ منتشر کرد. این چاپ بر اساس چند نسخه خطی صورت گرفته است.۳۹ قبل از آن، در سال ۱۸۶۱ در برلین کـتاب پژوهشی در طبیعتشناسی و جهانشناسی بر اساس آرای اخوان الصفا منتشر کرده بود.
۱۳٫ دفریمری، شارل Charles Defremery (۱۸۲۲ ـ ۱۸۸۳م.)
خاورشناس فرانسوی و دارای تخصص در ادبیات عربی و فارسی و از نویسندگان مجلههای آسیایی JA و ابحاث در تاریخ شرق (Memories dhistorie orientale) و مجله نقد و ارتباطات ادبی (Cotrepondence litteraire) بوده اسـت.
پژوهـشی تحلیلی در تاریخ موحدین دارد که در سال ۱۸۴۷ منتشر شده است. همچنین تحقیقی میدانی درباره اسماعیلیان در سوریه انجام داده، که در سال ۱۸۵۵ انتشار یافته و در سالهای ۱۸۵۶ و ۱۸۶۰ تجدید چاپ شده است.
۱۴. مهرن،۴۰ ف، م. فان۴۱ F. M. Van Mehren (1822 ـ ۱۹۰۲م.)
خاورشناس دانمارکی و استاد دانـشگاه کـوپنهاک که در فرهنگ شرقی و گرایشهای فکری جدید در جهان اسلام و علوم اسلامی مطالعاتی داشته است.
وی در سال ۱۸۷۷ کتابی درباره ابوالحسن اشعری۴۲ منتشر کرد و در کتاب تبیین کذب المفتری ابنعساکر را تحقیق و بعضی قـسمتهای آن را بـه فرانسه ترجمه و منتشر نمود.۴۳
کتاب تبیین کذب المفتری برای دفاع از آرای اشعری و در رد کتاب مثالب ابنابی بشر اشعری اثر ابوعلی حسن بن علی اهوازی (م. ۴۴۶ق.) نوشته شده است. کتاب الشاش المعلم شـاؤش کـتاب المـوهم از یافعی تلخیص تبیین کذب المـفتری اسـت.
مـهرن به فلسفه ابنسینا و غزالی تعلق خاطر داشت و بخشی از پژوهشهای خود را در این زمینه در سال ۱۸۸۲ منتشر ساخت.
۱۵٫ جیز، هنری Henry Guys (۱۸۲۳ ـ ۱۸۸۴م.)
مستشرق فرانسوی و فارغ التـحصیل مـدرسه زبـانهای شرقی است. مدتی از سوی دولت فرانسه کنسول در بیروت بـود. در مـدت اقامت در بیروت، علاقهاش جذب دو فرقه نصیریه و دروزیه شد. کتاب عقائد الدروز۴۴ نوشته پدر حنانیا منیر زوقی بنانی را همراه با ترجمه فـرانسوی آن، در سـال ۱۸۶۳ و در پاریـس منتشر کرد. همچنین مقاله پژوهشی در عادات و شعائر نصیریه را در مجله آسـیایی (Asian Review) منتشر کرد.
۱۶ ـ گویار۴۵ Stanislas Guyard (1824 ـ ۱۸۸۴م.)
خاورشناس فرانسوی، که در روسیه زاده شد و تا پانزده سالگی در آن کشور بود، به پاریس آمد و تا پایـان عـمر در ایـن شهر به فعالیتهای فرهنگی و علمی مشغول بود. وی استاد برخی مؤسسههای عـلمی، مـسئول کتابخانه جمعیت آسیایی و معاون همین جمعیت و از اعضای فعال مجله نقد (Revue critique) بود.
اما تلاشهای وی در باب فرقهشناسی عـبارتند از: تـرجمه فـتوای ابنتیمیه در مورد نصیریه به فرانسه، همراه با متن تصحیح شده و انتشار آن در سـال ۱۸۷۲٫ عـنوان ایـن رساله فتیا فی النصیریه است.
آثار دیگر گویار عبارتند از: ترجمه رساله سمرقندی۴۶ در قضا و قـدر بـه فـرانسه، در سال ۱۸۷۳، چاپ مجدد آن در سال ۱۸۷۵ و سرانجام انتشار متن عربی آن در سال ۱۸۷۹ در پاریس؛ انتشار متونی از آثـار اسـماعیلیه، همراه با ترجمه فرانسوی آنها در سال ۱۸۷۸ و پژوهشی درباره یکی از داعیان اسماعیلیه در سال ۱۸۷۷٫
۱۷٫ کـای، هـنری کـاسلز H. C. Kay (1827 ـ ۱۹۰۳م.)
کای در بلژیک متولد شد، ولی هویت بریتانیایی داشت. استاد دانشگاه لندن در زبانهای شرقی بود. اخـبار القـرامطه جندی۴۷ به اهتمام وی منتشر شد. این کتاب به ضمیمه کتاب ارض الیمن و تـاریخها نـوشته عـماره الیمنی و همراه با تاریخ دول الیمن از ابنخلدون و ترجمه
انگلیسی آن توسط کای، در مجموعهای به اهتمام وی منتشر شـده اسـت. عنوان و مشخصات این مجموعه چنین است:
Yaman its early mediaeval hsitory, Arabic texts with translation and notes. by H. C. Kay. London, 1892.
۱۸٫ کریمر، آلفرد فون Alfred Von Kremer (1828 ـ ۱۸۸۹م.)
خاورشناس اتریشی و فـارغ التـحصیل از دانـشگاه وین است. ابتدا برای مأموریتهای سیاسی به بیروت و قاهره رفت و از این طریق به استشراق روی آورد. او در سـال ۱۸۶۸، پژوهـشی بـه عنوان تاریخ فرقههای اسلامی به آلماین در لایپزیگ منتشر کرد. همچنین کتابی بـا عـنوان تاریخ اندیشههای رایج در اسلام۴۸ به آلمانی نگاشته، که در آن به اندیشه کسانی همچون حسن بصری از بنیانگزاران مـعتزله، پرداخـته است.
۱۹. دی خویه،۴۹ میشل جان Michael Jan de Goeye (۱۸۳۶ ـ ۱۹۰۹م.)
خاورشناس بزرگ هلندی و فارغ التحصیل دانشگاه لیـدن در ادبـیات و فلسفه است. او منصب استادی چند دانشگاه و عـضویت چـند مـؤسسه علمی را عهدهدار بود. علاوه بر این، دارای فـعالیت گـسترده فرهنگی و مطالعات فراوان در منابع و موضوعات اسلامی بود. از اینرو آثار وی را مهم و معتبر میشمارند.۵۰
وی بـسیاری از کـتابهای مرجع اسلامی، مانند البلدان یـعقوبی، فـتوح البلدان بـلاذری، تـاریخ طـبری، المسالک و الممالک اصطخری، التنبیه و الاشراف مـسعودی، انـساب الاشراف بلاذری را ترجمه، تصحیح، فهرستنگاری یا توصیف نمود. در زمینه فرق اسلامی کـتابی بـا نام رابطه بین قرامطه بحرین و فـاطمیان در سال ۱۸۸۶ در لیدن منتشر کـرد. بـعدها تکملهای برای آن نوشت و به صـورت مـقالهای در مجله آسیایی فرانسه (JA) (5،۱۸۹۵) با عنوان پایان دولت قرامطه بحرین انتشار داد.
۲۰٫ فرید لاندر Friedlaender (1840 ـ؟ م.)
خاورشناس آمـریکایی و دارایـ مطالعاتی در فرقههای اسلامی است.
در مـجله Journal of the American Oriental Society مـقاله خـروج شیعه از نظر ابـنحزم و تـرجمه بخشی از الملل و النحل ابـنحزم (۱۹۰۷)، مـذاهب شیعه (۱۹۰۸) و کتاب الامامه جاحظ (۱۹۰۹) را منتشر کرد. همچنین تحلیلی از کتاب الملل و النحل ابنحزم را در مجله دراسـات شـرقیه (۱،۱۹۰۸) و مقالهای درباره عبداللّه بن سبا و شـیعه در مـجله آشوریه (۱۹۰۹) بـه چـاپ رسـاند.
۲۱٫ گویدی، ایگنازیر۵۱ Ignazio Guidi (1844 ـ ۱۹۳۵م.)
در رم متولد شـد و از مستشرقان ایتالیایی و فارغ التحصیل دانشگاه رم است. در دانشگاه مصر تاریخ تدریس میکرده است. تخصص وی در ادبـیات سـامی به اندازهای است که وی را شیخ مـستشرقان در ایـن زمـینه قـلمداد نـمودهاند. آثار وی بیشتر مـربوط بـه ادبیات و لغتشناسی است. گویدی، کتاب اعز ما یطلب ابنتومرت را منتشر کرده است. این اثر بیان آرای ابـنتومرت در مـوضوع تـوحید و دیگر مسائل اعتقادی است که شاگردش عـبدالمؤمن آنـها را شـنیده و امـلا کـرده اسـت. این چاپ در رم (۱۹۲۵) صورت گرفته است. گلدزیهر نیز این اثر را در سال ۱۹۰۳ همراه با مقدمه و ملاحظاتی به زبان فرانسه در الجزایر منتشر ساخت و در ۱۹۲۴ آن را تجدید چاپ کرد.
۲۲٫ ولهاوزن، جولیوس Julius Wellhausen (1844 ـ ۱۹۱۸م.)
خاورشناس آلمـانی و متخصص در تاریخ اسلام و تاریخ یهودیت و استاد برخی دانشگاههای آلمان بوده است. او کتابی در تحلیل شیعه و خوارج به عنوان گروههای معارض دولت نوشته است،۵۲ که آقای عبدالرحمن بدوی آن را تحت عنوان احزاب المعارضه السـیاسیه الدیـنیه فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعه به عربی ترجمه کرد و در قاهره توسط مکتبه النهضه المصریه چندبار منتشر کرده است. همچنین با عنوان تاریخ سیاسی صدر اسلام: شیعه و خوارج (تهران، ۱۳۷۵) بـه وسـیله محمود افتخارزاده به فارسی ترجمه شده است.
۲۳٫ زاخاو، کارل ادوارد Karl Eduard Sachau (۱۸۴۵ ـ ۱۹۳۰م.)
مستشرق آلمانی، که استاد دانشگاههای برلن و وین در زبانهای شرقی بود. یکی از مشغلههای فکری وی فـرقه ابـاضیه بود. پژوهشهای در باب قانون ارثـ در نـگاه اباضیه و عقاید اباضیه، در مجموعه منشورات مجمع برلین (۱۸۹۴ و ۱۸۹۸) انتشار داد. اثر بعدی وی تحقیق کتاب العقیده منسوب به عبداللّه بن اباض بود که در سال ۱۸۹۷ توسط مرکز زبـانهای شـرقی برلین منتشر شد.
۲۴٫ آنـدراس، فـریدریش کارل Friedrich Carl Andreas (1846 ـ ۱۹۳۰م.)
آندراس در جاکارتا به دنیا آمد. تحقیقات وی عمدتا در زمینه زبانهای باستانی ایران است. در اروپا استاد دانشگاههای برلین و گوتینگن بوده و از ۱۸۷۵ تا ۱۸۸۲ در ایران اقامت داشته است. در مورد فرقههای اسلامی، کتابی با عنوان بـابیها در ایـران: تاریخ و تعلیمات آنها۵۳ به زبان آلمانی منتشر کرد.
۲۵٫ فانیان، ادموند Edmond Fagnan (1846 ـ ۱۹۳۱م.)
خاورشناس فرانسوی و فارغ التحصیل دانشگاه پاریس در زبانهای شرقی و استاد دروس اسلامی در دانشگاه الجزایر بود و در فقه و تاریخ اسلام آثاری دارد. وی کتاب تاریخ المـوحدین
و بـنیحفص زرکشی را بـه فرانسه ترجمه و در قسطنطنیه منتشر کرد.۵۴ همچنین کتاب تاریخ الموحدین نوشته عبدالرحمن بن علی التمیمی به اهتمام ویـ چاپ شد.۵۵
موحدین، فرقهای ظهور یافته در آفریقای اسلامی، به سلسله جـنبانی ابـنتومرت و دارای اعـتقادات ویژه میباشند. بعضی آنها را همان دروزیه شمردهاند.۵۶
۲۶٫ گلدزیهر، اگناس Ignaz Goldziher (۱۸۵۰ ـ ۱۹۲۱م.)
مستشرق مجاری یهودیالاصل و دارای تحصیل و تدریس در دانشگاههای بوداپیست، لایـپزیگ، بـرلین و لیدن است. در سوریه، الجزایر، فلسطین و مصر فعالیتهای علمی و فرهنگی داشت، در الازهر نزد اسـتادانی هـمچون مـحمد عبده به فراگیری دانشهای اسلامی پرداخت و در سوریه با شیخ طاهر الجزایری عضو مجمع علمی دمـشق و مدیر کتابخانه ظاهری آشنا شد و بهرهها از وی برد. گلدزیهر دارای پژوهشهای فراوان در تاریخ اسلام و دانـشها و فرقهها و گرایشهای اسلامی اسـت، بـه طوری که از این نظر شخصیت وی بینظیر است.۵۷
آثار منتشر شده گلدزیهر در فلمرو فرق اسلامی عبارتند از:
اولین پژوهش وی، مقالهای در تحلیل مذهب داود ظاهری است که در کنگره مستشرقان لدین در سال ۱۸۸۳ ارائه شد و در سال ۱۸۸۴ به صـورت کتاب چاپ شد. گرچه عنوان کتاب دلالت بر مذهب ظاهریه دارد، ولی محتوای آن تحلیل جامعی است از فرایند ظاهرگرایی در دو بعد کلام و فقه اسلامی، علل رشد این گرایش، نقش ابنحزم در پیریزی عقاید دینی بر اسـاس مـبانی ظاهرگرایی و تداوم این اندیشه تا ابنتیمیه و مقریزی.
به نظر میرسد که گلدزیهر برای این پژوهش، همه کتابهای ابنحزم و داود ظاهری را گردآوری کرد۵۸ و در این راستا کتاب الابطال ابنحزم را منتشر نمود. مقالهای در بـررسی و تـوصیف کتاب الفصل فی الملل و النحل ابنحزم در مجله شرقی آلمانی (keleti Szemle)نوشت. وی همانند برخی دیگر از مستشرقان نقدهایی بر آن کتاب مطرح ساخت و به ویژه داوریهای ابنحزم درباره یهود، مسیحیت، تورات و انجیل را نـقادی نـمود و مورد مناقشه قرار داد. وحدت سیاق فصلهای کتاب با بخش مربوط به مسیحیت و یهودیت و الحاق آن به کتاب، همچنین نسبت این بخش با رساله اظهار تبدیل الیهود و النصاری للتوراه و الانجیل مـنسوب بـه ابـنحزم و اینکه آیا این کتاب یـا آن بـخش را در نـقد ابنالنغدیله نوشته یا نه؟ از مباحث مورد مناقشه گلدزیهر و دیگر خاورشناسان است.۵۹
و همچنین به آلمانی در آداب جدل از نظر شیعه (لایپزیگ، ۱۸۷۴)، مقالهای هم درباره شـیعه در مـجله آلمـانی Keleti Szemle نگاشت.
در زمینه اسماعیلیه و باطنیگری نیز فصلهایی از کتاب المـستظهری فـی الرد علی الباطنیه
ابوحامد غزالی را منتشر کرد (لیدن، ۱۹۱۶) و مقدمه مطولی به آلمانی در عقاید باطنی و نحوه شکلگیری آنها در ابتدای آن آورد. علاوه بـر ایـن، مـقدمهای بر کتاب التوحید محمد بن تومرت پیشوای موحدین ـ که بـه کوشش لوسیانی تصحیح شده بود ـ نوشت (الجزایر، ۱۹۰۳)۶۰ و نیز مقالهای درباره اخوان الصفا در مجله Islam (هامبورگ) منتشر کرد.
از سوی دیـگر، ویـ پژوهـشهایی در مورد عقاید و شریعت مرجئه، قدریه و معتزله انجام داد، که اولی به سال ۱۸۹۹ و دومـی بـه سال ۱۸۹۶ به چاپ رسید. در ادامه این پژوهشها مقالهای درباره فخر رازی (مجله Islam، ۱۹۱۲) و مقالهای درباره معتزله (مـجله Islam، ۱۸ و ۱۶، ۱۹۱۵) مـنتشر کـرد. اما مهمترین اثر وی دو کتاب: سخنرانیهایی درباره اسلام به آلمانی (بوداپست، ۱۸۸۱ و هیدلبرگ، ۱۹۱۰) و روشـهای تـفسیر قـرآن از نظر مسلمانان (لیدن، ۱۹۲۰) است. که در بسیاری از مواضع آن، بررسیهایی در باب فرق اسلامی دارد. دکتر عـبدالحلیم نـجار یـکی از نویسندگان مصری، کتاب اخیر را با عنوان مذاهب التفسیر الاسلامی به عربی ترجمه کرده اسـت.
عـنوان اصلی کتاب سخنرانیهایی درباره اسلام چنین است:
Vorlesungen Über den Islam
این کتاب، مجموعه سخنرانیها و درسهای نـویسنده اسـت و در اروپا بـه انگلیسی ترجمه شد و در سال ۱۹۸۱ به چاپ رسید. آقای ارن این کتاب را به فرانسه ترجمه کـرد (پاریـس، ۱۹۲۰)، سه تن از مترجمان مصری: محمد یوسف موسی، عبدالعزیز عبدالحق و علی حسن عبدالقادر آن را بـا عـنوان العـقیده والشریعه فی الاسلام به عربی ترجمه کردند. ترجمه عربی همراه با تعلیقات نقادانه مترجمان اسـت. مـحمد غزالی کتابی در رد مطالب این کتاب و نقد گلدزیهر با عنوان دفاع عن العـقیده والشـریعه نـوشته و در مقدمه، نظر منفی خود را نسبت به این کتاب چنین بیان داشته است:
«ان الکتاب من شـر مـا الفـ عن الاسلام و اسوء ماوجد الیه من طعنات»، سپس علینقی منزوی آن را با عـنوان درسـهایی از اسلام با حذف تعلیقات مترجمان مصری و افزودن تعلیقات خودش از عربی به فارسی ترجمه کرد.
گلدزیهر هـمچنین مـقالهای درباره ابنکیسان الاصم، متکلم معتزلی دارد که در مجله Islam(6، ۱۷۴ ـ ۱۷۵) چاپ شده است.۶۱
۲۷٫ لوسیانی، ج. د. J. D. Luciani (1851 ـ ۱۹۳۲م.)
خـاورشناس فـرانسوی که از لحاظ حرفهای حقوقدان بود. وی ام البراهین فـی العـقائد السـنوسی را به فرانسوی ترجمه و همراه با متن بـه چـاپ رساند (الجزایر، ۱۸۹۶). همچنین
کتاب توحید الباری ابنتومرت (۱۹۰۳) و الارشاد الی قواطع الادله فی اصول الاعتقاد جـوینی را تـصحیح و منتشر کرد (پاریس، ۱۹۳۰).
۲۸. سپیتا، دبـلیو. W. Spitta (1853 ـ ۱۸۸۳م.)
خـاورشناس آلمانی و فـارغ التـحصیل رشـته زبانهای شرقی دانشگاه لایپزیگ او برای مـدتی مـدیر دارالکتب المصریه بود. پایاننامه دکترای وی تاریخ ابیالحسن الاشعری و مذهب وی، به آلمانی اسـت کـه در سال ۱۸۷۵ تألیف و در همان سال در لایپزیگ بـه چاپ رسید.
۲۹٫ موتیلنسکی A. de Motylinski (1854 ـ ۱۹۰۷م.)
مـستشرق فـرانسوی و بولونیالاصل است. وی ابتدا در دسـتگاههای دولتـی، مترجم و سپس در برخی مراکز علمی قسطنطنیه استاد عربی بود. موتیلنسکی پژوهشگری چیرهدست در مـسائل ابـاضیه بود. کتابی درباره اباضیه مـنتشر کـرد (الجـزایر، ۱۹۰۵). کتاب تاریخ الرسـتمیه بـتاهرت نوشته ابنصغیر را تصحیح و در پاریـس هـمراه با ترجمه فرانسوی آن منتشر کرد (۱۹۰۷).۶۲ رستمیه یکی از شعبههای اباضیه است.
گفتنی است که ابـنصغیر مـورخ سده سوم قمری و شیعه مذهب بـوده اسـت. کتاب ویـ بـه الائمـه الرستمیّین نیز معروف اسـت.
۳۰٫ گلاسر، ادوارد Edward Glaser (1855 ـ ۱۹۰۸م.)
مستشرق اتریشی، فارغ التحصیل دانشگاه وین و استاد ادبیات عرب در همان دانشگاه بود و بیشتر مـطالعات ویـ به مباحث اسلامی در یمن اختصاص داشـت. تـلاش وی بـرای
گـردآوری نـفایس مخطوطات زیدیه و تـکمیل کـتابخانه ملی وین در این زمینه، منجر به جمعآوری ۲۵۰ کتاب خطی مربوط به زیدیه و فهرستنویسی آنها شد.
۳۱٫ سـانتیلانا، دویـدDavid Santillana (1855 ـ ۱۹۳۱م.)
خـاورشناس ایتالیایی، متخصص در حقوق اسلامی و دارای تحقیقات فراوان در مـوضوعات مـربوط بـه فـقه اسـلامی اسـت. در مورد فرق، مقالهای درباره زیدبنعلی و نظام زیدیه در مجله دراسات شرقی (ROS، ۸،۱۹۱۹) دارد.
۳۲٫ منندیزای پلایوM.Menendez y Pelayo (1856 ـ ۱۹۱۲م.)
خاورشناس اسپانیایی و فارغالتحصیل رشته فلسفه و ادبیات و دکترای دانشگاه مادرید (۱۸۷۵) و استاد دانشگاه مادرید و مسئول کتابخانه مـلی بود. پژوهش وی در تاریخ خوارج در سال ۱۸۸۰ منتشر شد.
۳۳٫ مرگلیوث، داوید صمویل D,S,Margoliouth (1858 ـ ۱۹۴۰م.)
خاورشناس بریتانیایی و فارغالتحصیل رشته زبانهای شرقی دانشگاه آکسفورد بود. وی
دارای مناصب استادی دانشگاه مزبور، رئیس تحریریه مجله جمعیت پادشـاهی آسـیایی ۶۳ و عضو مجمع علمی عربی دمشق و مجمع ادبی بریتانیا و جمعیت شرقی آلمان بود. تحقیقی در زمینه مهدی و مهدیه در سال ۱۹۱۵ و پژوهشی در باب زندقه در اسلام و مسیحیت در ۱۹۳۳ منتشر کرد. مهدیه یا مهدویه، پیروان عـبیداللّه مـهدی، اولین خلیفه فاطمی (م. ۳۲۲ق.) بودند.۶۴ زندقه به گرایشی در قلمرو اسلامی اطلاق میشود که دارای افکار غیرموحدانه است.۶۵
۳۴٫ میشو، بیللر Bellaire E.Michaus (1858 ـ ؟ م.)
خاورشناس فرانسوی و پژوهشگر تاریخ مغرب اسـت. وی پژوهـشی درباره وهابیت در مغرب دارد که در سـال ۱۹۲۸ مـنتشر شد.
۳۵. براون، ادوارد گرانویل Eduard Granville Browne (1862 ـ ۱۹۲۶م.)
خاورشناس انگلیسی و محقق در ادبیات و فرهنگ فارسی و ایرانی است. در کنار مطالعات مربوط به ادبیات فارسی، در ۱۸۷۹ در دانشگاه کمبریج مشغول تحصیل پژشکی شد. در سـال ۱۸۸۷ دکـترای پزشکی گرفت. در کنار تـحصیل پزشـکی، اوقات فراغت و روزهای تعطیل را صرف مطالعات کتابهای فارسی میکرد. بین سالهای ۱۸۸۷ و ۱۸۸۸ سفری به ایران داشت و پس از بازگشت به انگلستان، استاد زبان فارسی در کمبریج شد و تا آخر این عمر این سـمت را داشـت. در سال ۱۹۰۲ به استادی زبان عربی در کمبریج منصوب شد. در خصوص فرقهها، پس از مطالعه کتاب مذاهب و فلسفه در خاورمیانه۶۶ نوشته دوگوبینو، علاقهاش به بابیت و بهائیت جلب شد۶۷ و تحقیقات مفیدی در اینباره انجام داد؛ حتی بـرای تـکمیل این اطـلاعات به عکا و قبرس مسافرت کرد و با میرزا یحیی(صبح ازل) و میرزا حسنعلی(بهاءاللّه) گفتوگو کرد و به گردآوری رسـالهها و اسناد و اوراق مربوط به این فرقه مشغول شد.۶۸ کتابها و مقالات براون در ایـن زمـینه عـبارتند از: ترجمه مقاله سیاح نوشته عباس افندی معروف به عبدالبهاء پسر حسینعلی بهاء (کمبریج، ۱۸۹۱)، ترجمه تاریخ جدید، نـوشته مـیرزا حسین همدانی (کمبریج، ۱۸۹۳). این دو ترجمه همراه با متن فارسی دو کتاب فوق است. بـراون کـتاب نـقطه الکاف حاجی میرزا جانی کاشانی از معاصرین باب را به چاپ رساند. به دلیل مقدمه و توضیحاتی کـه بر آن کتاب نوشت، با بیان این کتاب را مجعول دانستند و براون را بابی معرفی کـردند. ولی هیچگونه دلیلی بر بـابی بـودن براون در دست نیست.۶۹ برخی، مطالعات براون را نقد کرده و گفتهاند که وی به خوبی حق مطلب را ادا نکرده و آثارش از انتقاد نسبت به این فرقه خالی است.۷۰
براون در مجله انجمن سلطنتی آسیایی(J.R.A.S.) این مقالات را مـنتشر کرد: «بابیه ایران: بحثی در تارخی، ادبیات و عقاید این فرقه» (۲۴، ۱۸۸۹)، «فهرست و شرح ۲۷ نسخه خطی مربوط به بابیه» (۲۴،۱۸۹۲)، «خاطراتی از شورش بابیان زنجان در سال ۱۸۵۰» (۲۹، ۱۸۹۷).
گزارشهای براون درباره بابیت، در کتاب یک سال در میان ایرانیان نـاپخته اسـت، ولی با تکمیل مطالعات، مقدمه و حواشی کتاب نقطه الکاف را سنجیدهتر و واقعبینانهتر نگاشت، و در این مقدمه نقدهایی بر بابیت وارد ساخت. به هر حال، داوری در مورد میراث براون در مورد بابیت و بهائیت مجال گسترههی مـیطلبد، ولی اکـثر محققان پژوهشهای براون در این زمینه را به لحاظ تاریخ مذاهب دارای ارزش میدانند.۷۱
براون به موضوعات دینی و اجتماعی و جریانهای فکری و اعتقادی، توجه فراوانی داشت
و از همان آغاز مطالعات ایرانی و اسلامی خـود، چـندین مقاله درباره باطنیه، حروفیه و شیخیه در جراید علمی اروپا منتشر ساخت.۷۲
۳۶٫ مکدونالد، دنکان بلاکDuncan Black Macdonald (1863 ـ ۱۹۴۳م.)
خاورشناس آمریکایی که اصالتا انگلیسی و همکار نیکلستن بود. او در هاروارد و برلین فعالیتهای آموزشی داشته و مسئول مجله عالم اسـلامی و دارای فـعالیت تـبشیری در مدرسه کندی (Kennedy) بوده است. مـطالعات و آثـار وی در عـرصه فرقهها عبارتند از:
توصیف و بررسی کتاب احیاء علومالدین غزالی طی مقالهای در مجله آسیایی بریتانیا (Royal Asiatic of Great Britain Society)، انتشار گزیدهای از آثار ابوحامد غزالی و ابنخالدون در لیدن(۱۹۰۵) و مـقاصد الفـلاسفه غـزالی در ایزیس(۱۹۳۶).
۳۷٫ آرنولد، تامس واکر Thomas Walker Arnold (۱۸۶۴ ـ ۱۹۳۰م.)
در شهر دون پورت انگلستان به دنـیا آمـد و در ادبیات عرب و مطالعات اسلامی تبحر داشت. در دانشگاه کمبریج زبان فارسی و عربی را فرا گرفت. از سال ۱۸۸۸ تا ۱۹۰۹ استاد فلسفه در کالج مـطالعات انـگلستان و اسـلامی دانشگاه علیگره و دانشگاه زبانهای شرقی لاهور، رئیس دانشکده علوم شـرقی دانشگاه پنجاب، معاون کتابخانه دولتی هند، استاد زبان عربی در دانشگاه قاهره بوده است. آرنولد از سرپرستان و نویسندگان دائرهالمعارف اسـلامی لیـدن و از نـویسندگان دایرهالمعارف دینی و اخلاقی هیستینگ بوده است. از نظر فکری با سر سـید احـمدخان، مولانا شبلی نعمان و مولانا عباس حسین، قرابت زیادی داشت و احیا یا تجدید اسلام مشغله ذهنی ویـ بـود.۷۳ اقـبال لاهوری از شاگردان وی در دانشگاه لاهور بوده است. بر اساس گزارش عبدالرحمن بدوی، وی جـزواتی در زمـینه مـعتزله در هند منتشر میکرد که دارای ارزش علمی چندانی نبود.۷۴ تحقیقات وی درباره معتزله منجر به تـصحیح و چـاپ یـکی از کتابهای کلاسیک معتزلی از احمدبن یحیی بنالمرتضی شد.۷۵ از زمینههای گرایش وی به
اعتزال در فرهنگ اسلامی، مـیتوان از تـوجه وی به عقلگرایی به عنوان تمهید تجدید اسلام و تسامح در فرهنگ اسلامی یاد کرد. کـتاب The Preaching of Islam76 و مـدخل «تـسامح» در دائرهالمعارف دین و اخلاق که بعدا به نگارش کتاب تسامح در اسلام منجر شد (البته ایـن طـرح به پایان نرسید) گویای تلاشهای فکری آرنولد در باب اعتزال پژوهی است.
۳۸. فلوتن، ج. وان Gerolf Van Vloten (1866 ـ ۱۹۰۳م.)
خـاورشناس هـلندی، کـه شاگرد دی خویه بود و به طور عمده درباره جاحظ پژوهش کرده در سال ۱۹۰۰ کتابی با عنوان فـیلسوف طـبیعی عرب در قرن نهم: جاحظ، به زبان فرانسه منتشر کرد. کتابهای المحاسن و الاضـداد۷۷ و البـخلاء جـاحظ را در سالهای ۱۸۹۴ و ۱۹۰۰ در لیدن، همراه با مقدمههای تحلیلی به چاپ رساند. همچنین رساله النابته جاحظ را در مجموعه کـنگره مـستشرقان (۱۱/۱۸۹۸) و سـه رساله مناقب الاتراک، التربیع و التدبیر و ذم اخلاق الکتاب جاحظ را (لیدن، ۱۹۰۲) انتشار داد. کتاب دیـگری نـیز در تحلیل تشیع و عقاید مهدیه به فرانسه در آمستردام (۱۸۹۴) منتشر کرد.
۳۹. زویمر، سموئلSamuel Zewemer (1867 ـ ۱۹۵۲م.)
خاورشناس آمریکایی، که مسئول گـروههای تـبشیری در خاورمیانه۷۸ و رئیس هیأت تحریریه مجله جهان اسلام (The Moslem World) بود. وی مطالعاتی در مسیحیت در احیاء عـلومالدین غـزالی انجام داد، که در سال ۱۹۱۲ به انگلیسی چاپ شـد.
۴۰٫ شـوارتش پاولP. Schwarz (1867 ـ ۱۹۲۸م.)
مـستشرق آلمانی که تحصیلات خود را در ادبیات عرب در دانـشگاه لایـپزیگ به پایان برد. وی مقالهای در تحلیل ریشههای تاریخی و اعتقادی خوارج در مجله اسلام (Der Islam) (16 ـ ۱۹۱۵) به چـاپ رسـاند.
۴۱٫ بروکلمان، کارل Calr Brockelmann (1868 ـ ۱۹۵۶م.)
خاورشناس نامدار آلمـانی، کـه فارغ التـحصیل دانـشگاههای رشـتوک و اشتراسبورگ و استاد دانشگاههای بروتسلاو، بروکسل، بـرلین و کـونیگسبرگ، در تاریخ اسلام و زبانهای شرقی بود. وی در سال ۱۹۲۲ در برلین مؤسسه خاورشناسی را تأسیس کرد و در سـال ۱۹۴۶ ریـاست کتابخانه جمعیت آلمانی خاورشناسان را عهدهدار شـد. بروکلمان نویسنده دهها مـقاله و کـتاب در مباحث مربوط به تاریخ ادبـیات اسـلامی است.
در مورد فرقههای اسلامی، مقالاتی درباره عبدالقادر بغدادی فرقهشناس و نویسنده الفرق و باقلانی از دانـشمندان اشـعری و سیدمرتضی دانشمند شیعه و ماوردی مـتفکر مـعتزلی در دائرهالمـعارف اسلام چاپ لیـدن۷۹ دارد. هـمچنین پس از تحقیق کتاب الفرق بـین الفـرق عبدالقاهر بغدادی، ملاحظاتی در توضیح پارهای نکات به صورت مقالهای در مجله عالم شرقی (Die Welt des Orients) (19/1925) منتشر کـرد.
کـتاب دیگر بروکلمان Die Geschichte Der Natioen Und Islamische Stasten نام دارد و در سال ۱۹۳۹ به آلمـانی مـنتشر شد. ایـن اثـر تـوسط نسیه امین فارسی و مـنیر بعلبکی با عنوان تاریخ الشعوب الاسلامیه (بیروت، دارالملایین، ۱۹۴۸) به عربی ترجمه و منتشر شد. و آقای هـادی جـزایری آن را به عنوان تاریخ ملل و دول اسلامی بـه فـارسی تـرجمه کـرد. در ایـن اثر مباحث مـفیدی در تـحلیل فرقهها یا مطالب تاریخی آنها آمده است.
بروکلمان کتابی با عنوان Geschichte Der Arabischen Litteratur در دو جلد (برلین، ۱۹۰۲ ـ ۱۸۹۸) و مجددا به کـوشش بـریل (لیـدن، ۱۹۴۲ ـ ۱۹۳۷) همراه با سه جلد ملحقات منتشر کـرد.
عـبدالحلیم نـجّار نـویسنده مـصری تـرجمه عربی آن را با عنوان تاریخ الادب العربی آغاز نمود و با درگذشت نجار یعقوب بکر و رمضان عبدالتواب ترجمه آن را به پایان بردند. با توجه به اینکه ادبیات در نظر بروکلمان به مـعنای مصطلح آن به کار نرفته، بلکه به معنای فرهنگی عربی ـ اسلامی است. از اینرو مشتمل بر اطلاعات فراوانی درباره فرقههای اسلامی است. برای نمونه فصلهایی با عناوین مذاهب شیعه، زیدیه، امامیه، قـرامطه، اسـماعیلیه و علویه دارد.
۴۲. دونالدسون، د.م. D.M.Donaldson (1868 ـ ؟ م.)
خاورشناس انگلیسی، وی دارای مطالعاتی در مسائل شیعه است و کتابی در زمینه اعتقادات شیعه (لندن، ۱۹۳۳) و همچنین کتابی در موضوع امامت از نگاه شیعه (لندن، ۱۹۳۱) منتشر کرده است.
۴۳٫ دو سو، رنه Rene Dussand (۱۸۶۸ ـ ۱۹۵۸م.)
خاورشناس فرانسوی، بیشتر مـطالعات وی بـه موضوعهای اسلامی در منطقه جغرافیایی سوریه اختصاص دارد. دوسو در مدرسه زبانهای شرقی و مدرسه زبانهای شرقی (تابع دانشگاه سورین) تحصیل کرد و فارغ التحصیل شد. کتابی در زمـینه تـاریخ نصیریه و اعتقادات آنها (پاریس، ۱۹۰۰) مـنتشر کـرد و در مجله آسیایی (Journal Asiatique) نیز، مقالهای در تأثیر اعتقادات نصیریه بر مذهب رشیدالدین سینان (۱۹۰۰) نوشت.
۴۴٫ آقا اوغلو، احمد Ahmet Aga – Oglu (1869 ـ ۱۹۳۹م.)
در آذربایجان شوروی به دنیا آمد و تحصیلات عالی را در پاریس بـه پایـان رساند. از سال ۱۹۰۸ به اسـتانبول رفـت و به مشاغل فرهنگی پرداخت. استاد دارالفنون و دانشگاه آنکارا و
سردبیر روزنامه ترجمان حقیقت و حاکمیت ملی بود. کتابی درباره شیعه با عنوان مذهب شیعه و منشأ آن نوشت.۸۰
۴۵٫ بتنر، ماکسیمیلیان Maximilian Bittner (1869 ـ ۱۹۱۸م.)
خاورشناس اتریشی و فـارغ التـحصیل مدرسه زبانهای شرقی وین و دارای درجه دکترای در ادبیات عرب (۱۸۹۲) بود،. به غیر از پژوهش در جنبههای مختلف ادبی، کتابی درباره زیدیه به آلمانی نوشت که در سال ۱۹۱۱ در انتربوس منتشر شد و کتاب الخلود فی عـقاید الزیـدیه عباد العـفریت را تصریح کرد و همراه با ترجمه آلمانی آن در سال ۱۹۱۳ در وین به چاپ سپرد.
۴۶٫ بلوشه،ای. E. Blochet (1870 ـ ۱۹۳۷م.)
خاورشناس فرانسوی و از مسئولان کتابخانه مـلی پاریس در بخش مخطوطات شرقی است. وی مقالهای در زمینه باطنیان دارد که در مـجله آسـیایی (۱۹۰۲) مـنتشر شد.
۴۷٫ فوندرهیدن، م. M. Vonderheyden (1870 ـ ؟ م.)
مستشرق فرانسوی و استاد برخی از مدارس الجزایر بود. کتاب تاریخ ملوک الاباضیه نوشته ابنعماد را تصحیح کـرد و هـمراه با ترجمه فرانسوی آن به چاپ رساند (الجزایر، ۱۹۲۷). این کتاب با عنوان اخبار مـلوک بـنی عـبید و سیرتهم نیز معرفی شده است.۸۱ بخشی از این اثر به اهتمام شولونو در مجله آسیایی چاپ شـد.
۴۸٫ آسین پالاسیوس Miguel Asin Palacios (1871 ـ ۱۹۴۴م.)
خاورشناس پرکار اسپانیایی، که دارای مطالعات و آثاری در ادبیات فارسی، عربی، الهیات، فـلسفه اسلامی و مسیحیت است. پایـان نـامه دکتری خود را درباره غزالی نوشت (۱۸۹۶). اشتغلات علمی او عبارتند از: استاد زبان عربی در دانشگاه مادرید، تأسیس مجله فرهنگ اسپانیایی، سرپرست مجموعه کتب آباء شرقی، سردبیر مجله آندلس و عضو مجمع علمی عربی دمشق.
حـاکمیت اسلام در پهنه بخشی از اروپا و نفوذ فرهنگ اسلامی در آنجا، به ویژه در اسپانیا و آثار باقی مانده از آن دوران، زمینههای گرایش آسین به فرهنگ و تمدن اسلامی شد و در همین راستا، وی حاصل پژوهشهای متعدد خود را در قالب کـتاب و مـقاله منتشر ساخت. در مورد فرقهها و گرایشهای اسلامی، تحقیقات وی درباره ابنحزم، غزالی به عنوان یک متفکر برجسته اشعری و جاحظ به عنوان یک اندیشمند معتزلی و نیز در خصوص شاذلیه قابل توجهاند.
کتاب الفصل فـی اهـواء الملل و النحل۸۲ را همراه با ترجمه اسپانیایی و بررسی آرای ابنحزم، در پنج جلد منتشر کرد. مطالعات وی در مورد ابنحزم، به همین جا پایان نیافت، بلکه الاخلاق و السلوک۸۳ ابنحزم را به اسپانیایی ترجمه کـرد. دو کـتاب با عنوانهای ابنحزم قرطبی نخستین مورخ آرای دینی و
ابن حزم قرطبی در سالهای ۱۹۲۴ و ۱۹۲۶ به زبان اسپانیایی در مادرید منتشر کرد.۸۴ مقاله تحلیلی «کلام نقلی ابنحزم قرطبی»۸۵ را نوشت و رسالهای از ابنحزم با عـنوان «نـسخه خـطی منتشر نشده ابنحزم» به چـاپ سـپرد.۸۶
امـا آثار آسین در مورد غزالی، شامل ترجمه برخی آثار غزالی و تحلیل آرای اوست. وی کتاب الاقتصاد فی الاعتقاد را به اسپانیایی ترجمه کرد.۸۷ همچنین هـفت مـقاله و کـتاب در بررسی آرای غزالی نوشت که عناوین آنها عبارتند از: عـقیده و اخـلاق و پارسایی از نگاه غزالی،۸۸ «معنی واژه تهافت در آثار غزالی و ابنرشد»،۸۹ «عرفان غزالی»،۹۰ غزالی و مسیحیت۹۱ (وی در این کتاب تحلیل گستردهای از کتاب احیاء عـلومالدین ابـوحامد غـزالی ارائه کرده است،۹۲ «نفسانیه الاعتقاد بحسب الغزالی»،۹۳ «نقسانیه الوجد الصوفی عـند صوفیین کبیرین: الغزالی وابنعربی».۹۴
تورمدا رساله «منازعه الحمار» اخوان الصفا را به خود نسبت داده بود، آسین با توضیح ایـنکه ایـن رسـالهها از اخوان الصفاست، آن را در مادرید منتشر کرد (۱۹۱۴).۹۵ در سال ۱۹۳۰ مقالهای در توصیف و تحلیل کتاب الحـیوان۹۶ و البـیان و التبیین۹۷ جاحظ نوشت. آسین در مقالهای در مجله اندلس، به شاذلیه پرداخت.۹۸ شاذلیه از فرق صوفیه در شمال آفریقا و دارای اعـتقادات کـلامی ویـژهای است. سلسله جنبان این فرقه علی بنعبداللّه بن عبدالجبار بنتمیم شاذلی (۵۹۱ ـ ۶۵۶ق.) اسـت.
۴۹٫ بـندلی جـوزی (۱۸۷۱ ـ ۱۹۴۲م.)
خاورشناس روسی است که در دانشگاههای قازان و باکو تحصیل و سپس تدریس نمود. پژوهشی درباره بـهائیت (۱۸۹۸) وهـمچنین دربـاره معتزله در قازان (۱۸۹۹) منتشر کرد.
پینوشتها
۳۱۴٫ پژوهشگران هر یک بر اساس نگرشهای خود، تعریفی از اسـتشراق ارائهـ کردهاند. برخی نظرهای کاملاً بدبینانه و برخی خوشبینانه و برخی تفکیکی خود را در تعریف این پدیـده دخـالت دادهـاند. ر.ک: المستشرقون، نجیب العقیقی، ج۱ ص۷؛ الاسلام و شبهات المستشرقین، فؤاد کاظم المقدادی، ص۶۵ـ۶۸؛ الاستشراق رساله الاستعمار، محمدابراهیم القـیومی؛ هـمچنین دیدگاههای مختلف متفکران عرب در کتاب الاستشراق فی الفکر العربی، اثر محسن جاسم المـوسوی گـردآوری و تـحلیل شده است.
۳۱۵٫ آثار بعضی از مستشرقان به ۲۶۰ کتاب و مقاله در مسائل اسلامی میرسد (المستشرقون، ج۱، ص۳۵۳).
۳۱۶٫ پس از نهضت جدید عـلمی در اروپا از قـرن پانزدهم و شانزدهم به این طرف که به تدریج در دارالفنونها و مراکز علمی مـغرب [زمـین] هـمه رشتهها و شعبههای علوم بشری مورد توجه و اقبال و تحقیق و تدقیق قرار گرفت، علم مشرقشناسی و تحقیقات راجـع بـه کـلیه شئون علمی و اجتماعی و لغوی و فلسفی و دینی و آداب و اقوام مشرق نیز رو به تکامل گـذاشتو مـانند سایر فنونمطرح انظار علما گردید («تحقیقات علمای مغرب در باب ممالک شرقی»، سید حسن تقیزاده، مجموعه سـخنرانیها و خـطابهها، ش۳، خرداد ۱۳۴۵، ص۵).
۳۱۷٫ برای آگاهی از اطلاعات تاریخی مربوط به دو چهره علمی و استعماری غرب در ایـران مـطالعه کتاب نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران با دو رویـه تـمدن بـورژوازی غرب نوشته عبدالهادی حائری مفید است.
۳۱۸٫ ر.ک: الاسـتشراق، ادوارد سـعید، ص۴۴ـ۶۰٫
۳۱۹٫ لوینشتاین، کیت، «ازارقه در ملل و نحلنگاری اسلامی»، ترجمه آزرمیدخت مشایخ فریدنی، تحقیقات اسلامی، سـال پنـجم، ش۱، ۲ (۱۳۶۹) ص۷۶٫
۳۲۰٫ المستشرقون، ج۲، ص۳۶ـ۳۷٫
۳۲۱٫ المستشرقون، ج۱، ص۱۰۴٫
۳۲۲٫ ر.ک: المستشرقون و المبشرون فـی العـالم العربی الاسـلامی، ابـراهیم خـلیل احمد (القاهره، ۱۹۶۴م.).
۳۲۳. همان، ج۱، ص۴۰۵٫
۳۲۴٫ همان، ج۱، ص۴۱۱٫
۳۲۵٫ این اثـر در قـاهره توسط دارالکتب الحدیثه در سال ۱۹۶۵ منتشر شد. غزالی در کتاب دیگرش دفاع عن العـقیده والشـریعه ضد مطاعن المستشرقین که در نقد گـلدزیهر نوشته، به تحلیل تـهاجم فـرهنگی مستشرقان پرداخته است.
۳۲۶٫ این کـتاب در قـاهره توسط دارالفکر العربی در سال ۱۴۱۳ منتشر شده است.
۳۲۷٫ فهرست این آثار در کتاب الاختراق الثـقافی تـألیف عبدالجبار الرفاعی (قم، مرکز الابـحاث و الدراسـات الاسـلامیه، ۱۴۱۶) آمده است.
۳۲۸٫ مـتن ایـن کتاب در سال ۱۹۸۷ و ترجمه عـربی آن تـوسط کمال ابودیب با عنوان الاستشراق، در سال ۱۹۸۱ به چاپ رسید و در سال ۱۴۱۳ توسط دارالکتاب الاسلامی بـه صـورت افست چاپ شده است. توسط اصـغر عـسگری خانقاه و حـامد فـولادوند نـیز با عنوان شرقشناسی، شـرقی که آفریده غرب است، به فارسی ترجمه و منتشر شده است (تهران، عطایی، ۱۳۶۱).
۳۲۹. برای نمونه ر.ک: المـستشرقون، ج۳، ص۳۷۰ـ۵۹۶٫
۳۳۰٫ هـمان، ج۲، ص۲۷۱٫
۳۳۱٫ همان، ج۱، ص۴۱۱٫
۳۳۲٫ همان، ج۳، ص۶۱ـ۶۲٫
۳۳۳. ر.ک: فرهنگ اسلامشناسان خارجی، حـسین عـبداللهی خـوروش و مـقاله «نـقد و نظری بر آرای قـرآنشناختی مـستشرقان»، محمدمهدی جعفری، مجله دانشگاه انقلاب، ش۱۱۰٫
۳۳۴٫ المستشرقون، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱٫
۳۳۵٫ این اثر را به فرنگی نوشت و سپس برای استفاده فارسیزبانان بـه فـارسی تـرجمه کرد (الذریعه، ج۲۵، ص۱۷۹).
۳۳۶٫ برای زندگی و آثار وی ر.ک: نـخستین رویـاروییهای انـدیشهگران ایـران، عـبدالهادی حـائری، ص۴۸۷ـ۴۹۳؛ مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، شمارههای ۲۱ـ۲۴، مقاله «پدر آنتونیو دوژزو»، نوشته رسول جعفریان.
۳۳۷٫ المستشرقون، ج۲، ص۳۵۶٫
۳۳۸٫ ر.ک: موسوعه المستشرقین، ص۵۸۰٫
۳۳۹. برای نمونه ر.ک: دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، ج۷، ص۲۴۳٫
۳۴۰٫ موسوعه المستشرقین، ص۳۳۴٫
۳۴۱٫ به عربی: خودزقو.
۳۴۲. پس از چاپ ووستنفلد، دو چـاپ دیگر از ثروت عکاشه (بیروت، ۱۹۶۰م.) و محمد صاوی (قاهره، ۱۳۵۳ق.) منتشر شده است. توصیفی از این اثر به وسیله علیرضا ذکاوتی قراگزلو ارائه شده است (مجله آینه پژوهش، ش۳۱).
۳۴۳٫ المستشرقون، ج۲، ص۳۶۸٫
۳۴۴٫ سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العـربی، ج۴، ص۵۲٫
۳۴۵. Book of Religion and Philosophical Sects. London, 1842-6.
۳۴۶٫ در گـزارش عبدالرحمن بدوی در موسوعه المستشرقین (ص۴۹۹)، این کتاب به صورت العقائد النسفیه لعمینالدین النسفی ثبت شده است و ایهام به کتاب العقائد عمر بن محمد نسفی مشهور به العقائد النسفیه دارد که مـسلما اشـتباه است؛ زیرا این کتاب نوشته ابوالبرکات عبداللّه بن احمد معروف به حافظالدین نسفی بوده و عنوان کامل آن عمده عقیده اهل السنه والجماعه اسـت (نـگاه کنید به معجم المطبوعات العـربیه والمـعربه، ج۲، ص۱۸۵۲ به بعد و المستشرقون، ج۲، ص۵۵).
۳۴۷٫ این اثر همراه با حاشیه با جوری (بولاق، ۱۲۹۳ ق.) و شرح آن با عنوان هدایه المرید لعقیده اهل التوحید نوشته محمد علیش (قاهره، مـطبعه مـحمد مصطفی، ۱۳۰۶ ق.) و با تصحیح عـبدالرحمن عـمیره با عنوان عقیده اهل التوحید الکبری (قاهره، مطبعه الحلبی، ۱۹۷۴م.) و به کوشش لوسیانی (Luciani) همراه با ترجمه فرانسوی آن منتشر شده است (الجزایر، ۱۹۰۸).
۳۴۸٫ فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص۳۱۴.
۳۴۹. دائره المعارف فارسی، ج۱، ص۱۳۵۷.
۳۵۰. عنوان آلمـانی و مـشخصات این ترجمه چنین است:
Religions Partheicn und Philosophenschulen. Hall, 1850-51.
۳۵۱٫ دیتریصی، دیترتیسی، دیتریش
۳۵۲. معجم المطبوعات العربیه والمعربه، ج۱، ص۴۱۱٫
۳۵۳٫ مرن، مهرنی
۳۵۴٫ در دائره المعارف فارسی نام ایشان آوگوست فردینال میکال مهرن و تاریخ وفاتش سال ۱۸۹۸ ثبت شده است (ج۳، ص۲۹۳۹). او برخی از نوشتههای خـود را بـه نام مـیخائل بن یحیی المهرنی امضا کرده است.
۳۵۵٫ Zuer Geschichte Abu””l Hasan: Spitta Expose de la.
۳۵۶٫ Expose de la reforme de l””Islamisme au 3me siecle l””Hegire par Abuu””l Hassan Ali Al-Ash””ari et continue par son ecole; avec des extraits du texte arabe d””Ibn Asakir. Liden, 1878.
۳۵۷٫ سرکیس عنوان این کتاب را شرح عقائد الدروز ثبت کرده است (معجم المـطبوعات العربیه والمعربه، ج۲، ص۱۸۰۹).
۳۵۸٫ غویار، جویار.
۳۵۹٫ کمالالدین ابوالغنائم عبدالرزاق بن جمالالدین محمد الکـاشی السـمرقندی (مـعجم المطبوعات العربیه والمعربه، ج۲، ص۱۵۴۱ و ۱۵۴۲).
۳۶۰٫ سرکیس عنوان آن را اخبار القرامطه فی الیمن، و مؤلف آن را ابوعبداللّه بهاءالدین الجنادی ضبط کرده است (مـعجم المـطبوعات العربیه والمعربه)، ولی عقیقی در المستشرقون جندی ثبت کرده است.
۳۶۱٫ Geschichte der Herrschenden Ideen des Islam.
۳۶۲. دی غویه.
۳۶۳٫ معجم المطبوعات العـربیه والمـعربه، ج۱، ص۹۰۵٫
۳۶۴٫ اغـناطیوس جویدی، اجتنیسو جویدی.
۳۶۵٫ Die Religios Politischen Oppositions Parteien Imalten Islam In Abhhandlungen der kgl. Berlin, 1901.
۳۶۶٫ Die Babis in Persien, Iher Geschichte und llehre. Leipzig, 1896.
۳۶۷٫ Chronique des Almohades et des Hafcides. 1895.
۳۶۸٫ عنوان فرانسوی این اثر چنین است: Historie des Almohades. ۱۸۹۳٫
۳۶۹٫ ر.ک: مذاهب الاسلامیین، عبدالرحمن بدوی، ج۲، و فرهنگ فـرق اسلامی، محمدجواد مشکور، ذیل ماده موحدین.
۳۷۰٫ به دلیل اهمیت آرا و شخصیت گلدزیهر درباره وی آثـاری عرضه شده که بـعضی از آنـها عبارتند از: رساله کارشناسی ارشد، علی بن عبداللّه محفوظ، دانشگاه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، ۱۴۱۱ق. با عنوان اسالیب المستشرق Gold Ziher فی عرضه للاسلام ومقاله محمد رجب البیومی در مجله رابطه العالم الاسلامی (رجب ۱۳۸۶) بـا عنوان «المستشرق جولدیزیهر فی بحوثه الاسلامیه».
۳۷۱٫ المستشرقون، ج۳، ص۴۱٫
۳۷۲٫ ر.ک: التوراه والیهود فی فکر ابنحزم، ابراهیم الحاردلو، ص۱۵۱٫
۳۷۳. این گزارش از عبدالرحمن بدوی در موسوعه المستشرقون (ص۲۰۱) است. ولی از این تومرت چنین اثری مذکور نیست. احتمالاً منظور بـدوی کـتاب العقیده یا کتاب اعزّ ما یطلب است.
۳۷۴. Chronique d””Ibn Saghir sur imams Rostemides de Tahert, 1907.
۳۷۵٫ Royal Asiatic Society.
۳۷۶. المقالات والفرق، ص۷۷٫
۳۷۷٫ فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور، ص۲۱۰ ـ ۲۱۳٫
۳۷۸٫ Conte de Gobinau, Les Religions et Les Philosophies dans l””orient centural.
۳۷۹٫ بیست مقاله قزوینی، محمد قزوینی، چاپ عباس اقبال و ابراهیم پور داود، ج۲، ص۳۰۳؛ مقدمه حسن جوادی بر کتاب نامههایی از تـبریز، ادوارد بـراون، ص۱۱٫
۳۸۰٫ مقدمه فتحاللّه مجتبایی بر تاریخ ادبیات ایران، ادوارد براون، ترجمه فتحاللّه مجتبایی، ص۶ و ۷٫
۳۸۱٫ چهاردهی، نورالدین، بهائیت چگونه پدید آمد، ص۲۱٫
۳۸۲٫ E. G. Browne and the Baha””i. H. M. Balyuzi. London, 1970.
برای نمونه ر.ک: نقد آثار خاورشناسان، مصطفی حسینی طباطبایی، ص۳۰٫ محمدرضا فشاهی قضاوتی نـه چـندان موافق با حسینی طباطبایی دارد: براون در اواخر قرن نوزدهم به ایران آمد و یک سال تمام به جست و جوی با بیان پرداخت و بسیاری از رسالههای آنها را خرید و پس از بازگشت به انگلستان مقالات و رسـالات بـسیاری راجـع به جنبش با بیان و جـریانات بـعدی آنـها تألیف کرد … ولی متأسفم که بگویم که آثار ارزشمند او نیز فاقد تحلیل دقیق و ریشهیابی مکتب شیخیه و جنبش با بیان است و بیشتر اخـتصاص بـه امـور مذهبی و چگونگی انشعاب با بیان دارد (واپسین جنبش قـرون وسـطایی در ایران فئودال، ص۳).
۳۸۳٫ مقاله «براون» نوشته فتح اللّه مجتبایی، دانشنامه جهان اسلام، ج۲، ص۶۱۸٫
۳۸۴٫ ر.ک. موسوعه المستشرقین، ص۹؛ فرهنگ خاورشناسان، ج۱، ص۸۸٫
۳۸۵٫ موسوعه المستشرقین، ص۱۰.
۳۸۶. آرنولد کتاب المـعتزله را بـا ایـن مشخصات به چاپ سپرد:
Al-Mu””tazelah, Being an extract from the kitabu-l Milal wa-n Nihal. Leipzig, Otto Harrassowitz, 1902.
۳۸۷٫ این اثر برای اولینبار در لندن مـنتشر شد (۱۸۹۶) و آقای ابوالفضل عزتی با عنوان تاریخ
گسترش اسلام و حبیباللّه آشوری با عنوان علل گسترش اسلام آن را بـه فـارسی تـرجمه کردهاند.
این کتاب به زبانهای اردو، ترکی و عربی نیز ترجمه شده اسـت.
۳۸۸٫ Le Liver des beautes et des antitheses.
۳۸۹٫ فـعالیتهای تبشیری زویمر در کتاب الاسلام و شبهات المستشرقین از فؤاد کاظم المقدادی (ص۱۸۵ـ۱۹۱) ارائه و نقد شده است.
۳۹۰٫ دائرهالمعارف اسلام (Encyclopedia of Islam) و با عـنوان اخـتصاری EI در سـالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۳۹ توسط مستشرقان نگارش یافته و به سه زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسوی، بـا اسـتعانت اتـحادیه بینالمللی آکادمیها و آکادمی سلطنتی هند منتشر شد. ویرایش دوم آن E12از سال ۱۹۵۰ آغاز و جلد اول آن در ۱۹۶۰ منتشر شـد و بـه عـربی، اردو و ترکی نیز ترجمه شده است (ر.ک: موسوعه المصادر والمراجع، عبدالرحمن عطیه، مرجعشناسی، نوراللّه مرادی، ص۱۰۵ و مـقدمه دائرهالمـعارف تشیع.
۳۹۱٫ Sii Mezhebivve Membalari, 1892.
۳۹۲. دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۳۶۲٫
۳۹۳٫ طبق گزارش عبدالرحمن بدوی، ترجمه آسین شامل همه کـتاب الفـصل ومـمتاز میباشد و بررسیهای شرحی و نقادانه وی و مقدمهاش درباره ابنحزم مهم است. این اثر بین سالهای ۱۹۲۷ تـا ۱۹۳۲ در مـادرید منتشر شده است (موسوعه المستشرقین، ص۱۲۴).
۳۹۴٫ این اثر با عنوانهای مداواه النفوس وتهذیب الاخـلاق ومـداواه النـفوس فی تهذیب الاخلاق وفلسفه الاخلاق چاپ شده است. همچنین توسط N. Tomicheبه فرانسه ترجمه و همراه بـا مـتن در بیروت، ۱۹۶۱ منتشر شده است. ترجمه آسین پالاسیوس در مادرید منتشر شده است (۱۹۱۶).
۳۹۵٫ فـرهنگ خـاورشناسان، ج۱، ص۱۰۸ و ۱۰۹٫
۳۹۶. »La Theologie Domatique d””Abemhazm de Cordoue«. RSPH, 1930, p. 51-62.
۳۹۷٫ »Un codice Inexplorado del cordobes Ibn Hazm«. And, 2 (1934). p. 1-56.
۳۹۸٫ El Justo medio en la Creencia, Madrid, Institute de valencia de Don Jonal, 1929.
۳۹۹. Algazel: dogmatica, moral, asoetica Conprologo de Menendez y pelayo. Zaragoza, ۱۹۰۱.
۴۰۰٫ Sens du mot Tehafot dans les Oeuvres d””El-Ghazali et d””Averroes. RA, 50 (1906). p. 185-103.
۴۰۱. »La mystique d””Al-Gazzali«. MUSJ, 7 (1914-21). p. 67-104.
۴۰۲. La Espiritualidad de Algazely su sentido Cristiano. Madrid, 1934-41.
۴۰۳٫ المـستشرقون، ج۲، ص۱۹۵.
۴۰۴٫ این مقاله گویا به زبان عربی در جلد سوم مجله ارغنون، منتشر شده است (۱۹۰۲).
۴۰۵. مجله الثـقافه الاسـبانیه (۱۹۰۶) ص۲۰۹ـ۲۳۵٫ هـمچنین در مجموعه مقالات تأثیر الاسلام، ۱۹۴۱ آمده است.
۴۰۶٫ فرهنگ خاورشناسان، ج۱، ص۱۰۷.
۴۰۷. »El libro de los Anamiales de Jahizs«. ISIS, 14 (۱۹۳۰). p. 20-24.
۴۰۸٫ همان، ش۵۴ (۱۹۳۹).
۴۰۹٫ »Sadhilies y Alumbrados«. And, 9 (1944-51).