معنویت و عبادت
اشـاره
واژه لیترجی (Liturgy) در زبان انگلیسی به دو معنا به کار میرود: الف. همه مراسم مذهبی مـقرر در کـلیسا، کـه از این جهت در مقابل عبادت خصوصی قرار میگیرد. ب. عنوانی است برای خصوص مراسم عشای ربانی کـه مهمترین آیین مذهبی در عبادتهای عمومی است و در کلیساهای ارتدکس شرقی معمولاً به همین مـعنا به کار میرود. عـلاوه بـر این، این واژه به دو معنای دیگر نیز به کار میرود: ج. متون مکتوبی که ترتیب چنین مراسمی را بیان میکنند. د. عنوانِ عامِ رشتهای علمی و پژوهشی که liturgiologyهم نامیده میشود(۳).
______________________________
۱ مشخصات کتابشناختی این مقاله چـنین است:
Gordon S. Wakefield, Spirituality and Liturgy, in Companion Encyclopedia of Theology, Ed. by peter Byrne and Leslie Houlden, Routledge, ۱۹۹۵, pp. 665-684.
مترجم سپاس و قدردانی خود را از پژوهشگر فاضل، آقای حمیدرضا فرزین، به خاطر مقابله دقیق و راهگشای این ترجمه با متن اصلی ابراز میدارد.
۲ کشیش متدیست و تحصیلکرده دانشگاههای کمبریج و آکسفورد و رئیس حوزه دانـشگاهی مـنچستر و استاکپورت که اثر ناتمام سر ادوین هابیکن را به نام تصلیب ـ رستاخیز با مقدمهای در شرح حال او به چاپ رسانید. وی ویراستار فرهنگ معنویت مسیحی (۱۹۸۳) است.
۳٫ The Oxford Dictionary of the christian church, Ed.by F.l. Cross and E.A.Livingstone, third edition 1997.
مراد نویسنده از این اصطلاح، چنانکه خود در ابـتدای مـقاله تصریح میکند، عبادت عمومی و گروهی است (یعنی همان معنای اول) که همیشه عناصری از قبیل ستایش، توبه، دعای خیر و قرائت کتاب مقدس در آن حضور دارند؛ لکن در طی مقاله، این واژه به دو مـعنای دیـگر (معنای دوم و سوم) نیز به کار رفته است. هم از این رو، و هم به دلیل عدم امکان تحفظ بر معادلگذاری یکسان در کاربردهای گوناگون این واژه در طی مقاله، مناسب دیده شد که در تـرجمه (بـه جـز در عنوان مقاله که معادلِ «عـبادت» بـرای آن بـه کار رفته است) تلفظ اصلی این واژه باقی بماند که البته این کار بیسابقه نبوده و در کتاب معجم الایمان المسیحی(۱) به زبان عـربی نـیز هـمین گونه معادلگذاری شده است.
اگر مراد از معنویت لبـّ و مـغزِ عبادت باشد، میتوان گفت که مراد از لیترجی اشکال ظاهری و صورتهای رسمی آن است که این هر دو لازمه عبادت کاملاند و نـمیتوان بـه بـهانه پرداختن به یکی، از آن دیگری غافل شد. این معنا را شاید بـتوان از قرآن هم استفاده کرد، زیرا هر چند در آیات زیادی(۲) هدف از انجام اعمال عبادی، کسب تقوا (معنویت) دانسته شـده، لکـن نـشانه این تقوا هم تعظیم به شعائر الهی است: وَمَنْ یُعَظِّمْ شـَعائِرَ اَللّهـِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوب. (۳) بنابراین، تقوا و پاکیِ دل نشانه دارد و نشانهاش احترام گذاشتن به شعائر و آداب ظاهری دین اسـت و بـه صـرف این ادعا که «دل آدم باید پاک باشد» نمیتوان اکتفا کرد، بلکه لازم است که نـشانه قـرآنی آنـ را نیز به همراه داشت.
به نظر نویسنده مقاله، «در سرتاسر تاریخ بین معنویت و لیترجی داد و سـتد بـرقرار بـوده و گاهی نیز میان آن دو تنشهایی به وجود آمده است. معنویت میتواند منتقد نیرومند صورتهای رسـمی و الزامـی عبادت باشد و با این حال لیترجی را تحت تأثیر خود قرار دهد، به طـوری کـه مـیتوان گفت لیترجیِ امروز عبارت است از معنویت دیروز. اما لیترجی نیز مزیت بزرگ نگهداری حـقایق ایـمان مسیحی را دارا است، حقایقی که ممکن است در درون آن به ودیعت سپرده شده باشند تا زمـانشان فـرا رسـد. »
مترجم مباحث و نتایج ذکر شده در طی این مقاله را قابل تعمیم به سایر سنتها و فرهنگهای دیـنی دانـسته و امیدوار است که ترجمه این مقاله علاوه بر ارائه اطلاعاتی درباره مـعنویت و مـراسم عـبادیِ مسیحیت به خوانندگان، آنان را به مقایسه و تأمل درباره این دو مقوله در سنت اسلامی نیز فرا خـواند.
______________________________
۱٫ مـعجم الایـمان المسیحی، الاب صبحی حموی الیسوعی، دارالمشرق، بیروت ۱۹۹۴، ص۴۲۱٫
۲٫ برای نمونه: بقره/ ۱۸۳، حج/ ۳۷٫
۳٫ حج/ ۳۲٫
از بـرخی تـعاریف چنین برمیآید که لیترجی و معنویت دقیقاً یکی هستند. رگین پرنتر(۱) گفته است: «لیترجی بندگی است و هـمه بـندگیهای آدمی، با هر محتوایی، بندگی خدایند. بنابراین، سراسر زندگی ما را میتوان بـندگی کـردن برای خدا یا نوعی لیترجی نامید». او در ادامـه اظـهار عـقیده میکند که لیترجی «یکی از جامعترین اصطلاحاتی اسـت کـه کل زندگی مسیحی را در بر میگیرد». (۲) بدرقه نمازگزاران در پایان برخی از آیینهای عبادی جدید مـتضمن ایـن نکته است؛ مثلاً در آیین مـتدیستِ عـبادت یکشنبه،(۳) تـأسیس شـده در ۱۹۷۵، پسـ از طلب برکت مردم با این عـبارت روانـه میشوند: «برای ستایش و سپاس خدا زندگی و کار کنید». همچنین در مقالهای از گروه اشـتراکی لیـترجیخوانان انگلیسی(۴) درباره «لیترجیهای مستمر» چنین آمـده است: «عبادت مسیحی و زنـدگی مـسیحی لیترجیِ واحدی هستند»(۵). این نـکته در واقـع همان تمایل الکساندر اشمیمان(۶) به سخن گفتن از «زندگی مسیحی» به جای «معنویت» اسـت. او مـیگوید:
معنویت واژهای است «مبهم و گـیج کـننده… نـزد بسیاری از مردم ایـن واژه بـه معنای نوعی فعالیت مـرموز و تـودار است؛ رازی است که میتوان با مطالعه برخی از فنون روحانی از آن پرده برداشت… سرشتِ واقعیِ مـعنویتِ مـسیحی در برگرفتن و پرداختن به کل زندگی اسـت. ایـن زندگی جـدید کـه پولس قـدّیس آن را به «زندگیِ با روح و رفـتارِ با روح» (غلاطیان ۵:۲۵) تعریف میکند، نه غیر از این زندگی و نه جانشینی برای آن است، بلکه همان زنـدگی خـدادادی ماست، اما روح القدس به آن جان تـازه دمـیده، دگـرگونش کـرده و شـکوفایش نموده است.(۷)
مـیتوانیم پرنـتر و اشمیمان هر دو را تأیید کنیم، اما لیترجیِ مورد نظر ما منحصر است به عبادت گروهی، با دسـتورات و تـرتیبات مـعین که در تشریفات و آدابی تجسم یافته است کـه دارای شـکلهای ثـابت و رسـمی نـیستند، امـا عناصر خاصی از قبیل: ستایش، توبه، دعای خیر و قرائت و شرح کتاب مقدس همیشه در آن یافت میشوند. رسمی که مسیحیان در طول تاریخ در لیترجی انجام دادهاند و بخش اصلی آن نیز محسوب مـیشود، وفاداری به فرمان مسیح است: اعتقاد بر این بود که مسیح در شبی که به او خیانت شد، در اتاق بالاخانه(۸) دستور داده بود که نان و شراب را گرفته، به یاد او بخورند و بنوشند.
______________________________
۱٫ Regin Prenter
۲٫ Prenter1977:139,140
۳٫ Methodist Sunday Service
۴٫ English Joint Liturgical Gruop
۵٫ Hunter1988:140
۶٫ Alexander Schmemann
۷٫ Schmemann1976:107
۸٫ Upper Room
در عـهد جـدید، عبادتْ عملی معنوی و الهام روح القدس است، اما خطر تباه شدن آن به دلیل دلبستگیهای روح و گرفتار شدن آن، که میتواند به انکار مسیح منجر شود، نیز گوشزد شده است. قربانی اعـطایی مـسیحیانِ نخستین خودشان بودند: آنان تمام وجود خود را تقدیم میکردند(رومیان ۱۲:۱). این قربانی همچنین قربانیِ تسبیح بود، یعنی «ثمره لبهایی که به اسم [خـدا [مـعترفند» امّا «بوسیله عیسی»انجام گـرفت کـه خود را برای همه و یکبار برای همیشه قربانی کرد (عبرانیان ۱۳:۱۵). هیکل عمارتی مادی نبود، بلکه خود مسیحیان بودند که روحالقدس در درونشان جای گرفته بود(قـرنتیان اول ۳:۹ ب ـ۱۷).
ایـن موضوع عبادت مسیحیان را از مـناسک و تـشریفات تا حد زیادی آزاد کرد؛ اما در عین حال، آنان وارث شکلهای خاصی از لیترجی مثل مزامیر داود و نمازهای کنیسه بودند. بنابه گفته کتاب اعمال رسولان، در ابتدا، رهبران مسیحی برای نمازها در معبد اورشلیم حاضر مـیشدند. آنـان بر این عقیده بودند که پروردگار خود به آنان نمازی داده است که در برخی از دستنوشتهها مانند یک لیترجی خاتمه مییابد ـ «زیرا ملکوت و قوّت و جلال از آن توست-(لوقا ۱۱:۲ و ۳؛ متّی ۶:۹-۱۳؛ رومیان ۸:۱۵). آنان خود نـیز شـکلها و سرودهایی بـرای لیترجی ابداع کردند(فیلپّیان ۲:۵-۱۱؛ افسسّیان ۵:۱۴؛ تیموتاؤس اول ۳:۱۶). به نظر میآید که خوردن نان و نوشیدن شراب، که تصور مـیشود خود مسیح پایه گذارش بوده است در ابتدا شکلی هفتتایی داشته اسـت کـه عـبارتند از: گرفتن نان، شکر گزاری، شکستن و توزیع نان، گرفتن شراب، شکرگزاری و توزیع آن.
لیترجی: معنویت مهار شده
چنانکه مـشاهده کـردهایم، همیشه خطراتی در معنویت وجود داشته است، نظیر احتمال اشتباه گرفتن نوعی تجربه یـا پدیـده بـه جای تجلّی روح القدس، یا جستجوی یک دین روحانی که به نوعی از «پیشینه خشن و پر از ناملایمات» و جـزئیات «حادثه مسیح»در قرن اول رها باشد. یوزف یونگمان(۱) در تحقیقی کوتاه درباره دعای عشای ربـّانی مینویسد که«یاد آوری وقـایع مـربوط به رستگاری برای مسیحیت ضروری و اساسی است. این همان چیزی است که مسیحیت را از تمامی ادیان طبیعی متمایز میکند، خواه همه خدا
______________________________
۱٫ Josef Jungmann
انگار باشند، خواه چندگانهپرست و خواه یکتا پرست. (۱)
لیترجی میتواند زیـاده رویها و نابهنجاریهای معنویت را اصلاح و مهار کند و این در دهههای نخست مسیحیت امری ضروری بود. از طریق پولس مطلع میشویم که بهوجود آمدن عشای ربانی هنگامی بوده است که او با قرنتیان نافرمان و بانفوذ سر و کـله مـیزد (قرنتیان اول ۱۱:۲۳ـ۲۵). او نه تنها خواستار ممانعت از کفرگوییهای برآمده از احساسات بود، بدون آنکه فرد لبریز از روح القدس شده باشد، بلکه همچنین نمیخواست که جمع شدن مسیحیان دور یک میز به مجلس عیّاشی و خوش گـذرانی تـبدیل شود، مجلسی که از جمله عیوبش این بود که غنی را از فقیر جدا میکرد. «لکن همه چیز به شایستگی و انتظام باشد» (قرنتیان اول ۱۴:۴۰). هدف اصلی از مراسم شام مسیحی یاد است: در حالیکه جـامعه مـسیحی آمدن خداوند را انتظار میکشد اعلام میشود که او مرده است. این یاد نباید دشوار یا دنیایی شود: چه باشور و شعف روحانی، چه با افراط در خوردن و نوشیدن و چه با راه دادن تـمایزات اجـتماعی بـه جامعه مسیحی.
قرنها بعد، جـان هـنری نـیومن(۲) در ایامی که تابع کلیسای رسمی انگلستان بود، در باب «عبادت دینی، راه علاجی برای هیجانات» موعظه میکرد. دغدغه او تنها هیجانات دینی نیست. آرزوهـای غـیر دیـنی ذهن را مضطرب میکنند و فرصت ماندن در کلیسا برای شـرکت در نـماز(۳) میتواند اضطرابها را تعدیل و منظم کند، فرصتی که بیوقفه برای مدّت زمانی معین ادامه مییابد و به نظر او برای آرام کردن ذهـن و رهـانیدن شـخص از بیقراری و بیتابی مفید است. البته شکّی نیست که نیومن بـیشتر به فکر اعضای کلیساهای انجیلی و هیجانات نو گرویدههاست که معمولاً در عبادتهای آزاد و کمتر منع شده فرقهها بسیار بیشتر از آیـینهای خـشک و جـدّیِ موجود در بدنه اصلی مسیحیت فرصت ابراز آن هیجانها را مییابند. او میخواهد که اعـضای کـلیسایش بیش از این طبق اصول مورد قبول خویش عمل کنند و «مراسم مذهبی ستایش و دعاهای اختصاصی خود را بـیش از پیـش» بـرگزار نمایند «و برنامههایی که شباهت بیشتری به ضوابط کلیسای جامع اولیه دارند بـرای خـدمت بـه خدا و بشر» داشته باشند. اما لیترجی آدمی را به دعا
______________________________
۱٫ Jungmann 1956:3
۲٫ John Henry Newman
۳٫ Divine Service
کردن وا میدارد، و او متوسل میشود بـه کـسانی کـه به آرامش و حضور مسیح در قلبشان نیاز دارند، یا کسانی که سرشار از نیروی روح القدس بـودند و «بـرترین و افتخارآمیزترین کارها را برای کلّ جهان» انجام میدادند.
به مراسم دینی ما بیا: بـه نـیایشهای مـا بیا، خود را از روح خودخواهت بِرَهان، افکار خود را در باب گناه و گناهکاران بیرو در بایستی بیان کن… و در بـاب سـلطنت خدا، و عیسی که میانجی خدا و انسان است، و آن کلیسای با شکوه که اعطا بـه عـهده آن اسـت، هر چه میاندیشی بگو. مشتاق حالتی باش که مسیح تو را به آن میرساند؛ یعنی دوستی بـا او:قـدرت داشتن و غالب بودن با او. سایر مردم برای خودشان دعا نخواهند کرد. تـو مـیتوانی بـرای آنها و برای عموم جامعه مسیحی دعا کنی و به هنگام دعا کردنت در آن آنقدر عیب خواهی یـافت کـه بـه یادت آورد که هیچ نیستی، و تو را هنگامی که کمال را هدف قرار دادهای از تـکبّر بـاز دارد.(۱)
این موعظه یک کشیش ضد کلیسای متدیست است که جنبش احیاگری و بیآدابی کوریبانتی وار(۲) او را نگران کرده اسـت. اگـر نوگرویدگان به وزلیها(۳) و جانشینانشان، که از طبقه متوسط پایین هستند، کارگران معدنی کـه از بـادهگساری رها شدهاند یا جانیانی که محکوم شـدهاند، در سـلّولِ زنـدان یا بر چوبه دار با مسیح آشنا شـوند، مـعلوم نیست توانسته باشند محیط روحانی مورد نظر خود را در گرایش انگلیکنیِ دوران نیومن بیابند. حـتّی خـود نیومن به فکرش رسید کـه از آن گـرایش به نـفع آیـین عـشای ربّانی کاتولیکها صرفنظر کند:
[آیینی] بـس عـمیق و نافذ، پرهیجان و چیره…. کودکان و پیرمردان، کارگران ساده و دانشجویان حوزههای علمیه… دختران مـعصوم و تـوبه کاران همه آنجا یافت میشوند، امـا از تمامی اینان تنها یـک سـرود عشای ربانی بر میخیزد و اهـمیت اصـلی نیز با وسعت و گستره آن است.(۴)وی که شاید با توجه به تنوع زیاد جـماعتِ [شـرکت کننده] آرزوهایی هم در ذهن مـیپروراند، آن آیـین را بـزرگترین سدّ در برابر افـراط مـیدانست و معتقد بود که در آن بـیم و نـگرانی آرام میگیرد و شیفتگی به اوج میرسد. اما نباید فراموش کرد که متدیسم اولیه، بهرغم شلوغی و بـینظمی، و بـه عقیده برخی هیجانزدگیاش، هم در انگلستان و
______________________________
۱٫ Newman 1875:348_۹
۲٫ Corybantic مـنسوب بـه کوریبانت؛ بـه مـعنای کـسانی است که بنا بـه اسطورههای یونان و روم، با رقص و آواز «سیبِل» الهه طبیعت را همراهی میکردند. (م)
۳٫ Wesleys
۴٫ Graef 1965:106
هم در حوزه دریای کارائیب با سـرودهای مـذهبی وزلی و کتاب دعای عمومی(۱) از سقوط در جنون مـحفوظ مـاند. بـه نـظر رسـاله گرایان،(۲) که مـیترسیدند کـتاب سال مسیحی(۳) اثر کِبِل(۴) بیش از اندازه، متدیستی باشد و نتواند آرامشی بیافریند، سرودهای وزلی چیزی جز شـور و اشـتیاق اصـیل نبود. در واقع، این سرودها شور و اشتیاق دیـنی را بـه سـوی الهـیات نـظاممندِ مـبتنی بر کتاب مقدس و دینِ مطرح در اعتقادنامههای مهم هدایت میکرد. همچنین رسم بر این بوده است که کتابهای سرود متدیستی نه تنها در گردهماییها و جماعتها، بلکه در دعای خصوصی نـیز استفاده شوند. بسیاری از سرودهای وزلی که در خارج از آیین متدیست کمتر شناخته شدهاند، برای این امر بسیار مناسباند، زیرا در واقع بیانگر رابطهای شخصی و بسیار نزدیک با خدا و شوقی شدید به عشق کـامل یـا تقدس هستند. اینها رابطهای را با نیومن شکل میداد. جنبش آکسفورد(۵) نیز در مقابل «کمالگرایی»(۶) یا نظریه «تبرک دوم»، که اندیشهای خطرناک بود و میگفت مؤمن میتواند در زندگی این جهانی در یک آن تحصیل کـمال کـند، خطری محسوب نمیشد و از آن فراری نبودند.
معنویت مبتنی بر لیترجی
دعای عمومی و رسمی
کسانی بوده و هستند که کلّ زندگی و دعای مسیحیشان، به تعبیر نـویل وارد،(۷) بـسط و توسعه لیترجی در تلاشهای هفتگیشان در زنـدگی اسـت. لیترجی شکلی ثابت و اعتباری مخصوص دارد. در آغاز در شکلهای ابتدایی که در بالا خاطر نشان کردیم، عبادت با چیزهایی همراه بود که فوری، خودجوش و بدون آمادگی قـبلی گـفته میشدند. شاید نخستین دعـاهای مـراسم عشای ربّانی را هر اسقفی به طور جداگانه تنظیم میکرد. دیری نگذشت که وجود شکلهای ثابت و معین در هر یک از مراکز مسیحیت اولیه به منظور مقابله با بدعتها و اطمینان از جامع بودن دعـا و وجـود عناصر اساسی در آن، ضرورت یافت. از آن زمان تاکنون، لیترجی نظر موافق کلیسایی که آن را ابداع کرده بود،
______________________________
۱٫ The Book of Common Prayer
۲٫ Tractarians پیروان آراء و عقاید دینی مربوط به نهضت آکسفورد، بهویژه مرحله اول آن. (م)
۳٫ The Christian Year
۴٫ Keble
۵٫ Oxford Movement
۶٫ Perfectioism
۷٫ Neville Ward
را با خود دارد، خواه آن لیترجی آیینی مربوط بـه اورشـلیم میبود یـا انطاکیه یا اسکندریه یا بیزانس؛ کتاب دعای کاتولیکها بود یا کتاب دعای عمومی . لیترجی در نهایت متکی بـر «موهوبیّت»(۱) انجیل است که از طریق تحقیقات و گردهمایی نفوس برگزیده به مـا رسـیده اسـت نه با تجربه فردی یا سلیقه شخصی. هدف لیترجی متحد کردن طبایع گوناگون، سن و سالهای مختلف و فـهمهای مـتفاوت مسیحیان است تا«دعای عمومی» را که نه تنها کلیساهای سراسر جهان، بلکه کـلیساهای تـمام اعـصار را در بر میگیرد و، چنانکه سی.اچ .داد(۲) گفته است، «گره رستگاری ما را باز میکند»، ممکن سازد. هنگامی کـه آداب لیترجی در دعای خصوصی به کار بسته میشوند، بدین معنا نیست که دین چـیزی است که فرد تـنهاییاش را بـا آن سر میکند، بلکه وسیلهای برای رهایی از تنهایی در گرفتاریهای روحی است.
این موضوع در همه جا درست است، هر چند هنگامی که حکایت مهم عیسی مسیح به دنیای روم و فرهنگهای آن وارد شد، در شـرایطی مورد تفسیر قرار گرفت که کاملاً با شرایط خاستگاههایش متفاوت بودند و تحت تأثیر تنوع حیرت آوری از ادیان قرار گرفت که با آنها تماس برقرار کرده بود، با وجود این که آنها رقـبایش بـودند و به طور گستردهای به مقابله با آن برخاسته بودند. ضرورت مخفی شدن عبادت مسیحی به دلیل شکنجه در برخی از زمانها و مکانها و محدودیتهای شیوه زندگیای که در تعارض با آداب و رسوم اجتماعی بود، به جـامعه مـسیحی جلوهای ضد اجتماعی داد. آیا مسیحیان به دلیل خودداری از شرکت در آیینهایِ عمومیِ مذهبی «ملحد» (منکر خدایان)نبودند؟ پلینی(۳) فرماندار بثینیا(۴) در گزارشی که حدود سال ۱۱۲م. به امپراتور تراژان(۵)نوشت، متحیر بود؛ زیـرا عـبادت و خوراک دسته جمعی مسیحیان بیخطر به نظر میآمدند، با این حال او احساس میکرد که مکلف است آنان را کیفر دهد. بعدها، ژوستین شهید(۶) تبیینی از عبادت مسیحی ارائه داد تا آن را از دو اتّهام آشوبگری و هـرزگی مـبرّا(۷) کـند. امّا مسیحیت جنبههایی از دینی رمـزی را بـه خـود گرفت زیرا ایمان به آن در مراسم مخفی و خصوصی ابراز میشد؛ به حدّی که در قرن چهارم، هنگامی که مسیحیت رسما پذیرفته شـد، بـه
______________________________
۱٫ givenness
۲٫ C.H.Dodd
۳٫ Pliny
۴٫ Bithynia
۵٫ Trajan
۶٫ Justin Martyr
۷٫ Bettenson 1943: 3-6; Jasperand Cuming ۱۹۸۰: ۱۷-۲۱
هـیبت هولناکی دست یافته بود.(۱) رویارویی مسیحیت و فرهنگهای دیـگر از ابـتدا لیترجی و معنویت را تحت تأثیر قرار داده است، مخصوصا از زمانی که مسیحیت از اروپا بیرون رفت و به هندوستان، آمریکای لاتین و آفریقا رسید.
مـفهوم ثـبات مـطلق و عام در تمامیِ نمودهای لیترجی حتی در دوران ضد اصلاحات تنها بر حـسب سیاست رسمی دستگاه پاپ معتبر است. برای کلیسای معاصر، خواه در اروپا یا جای دیگر، این مفهوم بیشتر افسانه است تـا واقـعیت.(۲)
بـا این همه، لیترجی عاملی قوی برای حفظ هویت و پیوستگی بوده اسـت. هـر چند شکلها و ملحقات و تفسیرها در طی قرنها تفاوت بسیار زیادی پیدا کردهاندـ به نظر میرسد که مـراسم کـامل عـشای ربانی کاتولیکها(۳) با عشای ربانی بالا خانه یا با مراسم شام خـداوند(۴) کـه در کـلیساهای جماعتی(۵) اجرا میشود، بسیار فاصله داردـ و اختلاف نظرها دیوانهوار پیش رفتهاند، امّا برخی از عناصر هـرگز از دسـت نـرفتهاند. همیشه حلقه ارتباطی با حکایت پیدایش این سنّت وجود دارد.
کلیساهای ارتدکس
لیترجی شرقی(۶) (یـعنی عـشای ربانی) محور معنویت کلیساهای ارتدکس شرقی است. حکایتی از دهه ۱۹۲۰ درباره یک جوان انـگلیسی وجـود دارد. وی پس از دیـدار از مونت آتوس،(۷) هنگامی که از میان تپهها به سمت سالونیکا(۸) در حرکت بود، با راهبی سـالخورده هـمراه شد. شب را در اقامتگاهی در آن اطراف ماندند و مجبور شدند از اتاق خوابی مشترک استفاده کنند. از بـامداد تـا شـامگاه راهب پیر نه نمازی خواند و نه نیایشی به جا آورد. سرانجام مرد جوان نتوانست جلوی کـنجکاوی خـود را بگیرد و جسورانه از راهب سئوال کرد که چرا از چنان تکلیف مهمی غفلت ورزیـده اسـت. پیـرمرد شگفتزده مینمود و خاطر نشان کرد که عضوی از جامعهای است که دعای منظم روزانه را در آیین عـشای ربـانی و دیـگر مراسم دینی به جا میآورند. هنگامی که او در صومعه است، کاملا در مراسم دعـا شـرکت میکند، هنگامی که او در آنجا نیست، دعا به هر حال ادامه مییابد.
______________________________
۱٫ Yarnold: 1972
۲٫ Kavannagh 1990:96
۳٫ Latin High Mass
۴٫ Lord””s Supper
۵٫ Congregationalist
۶٫ The Liturgy
۷٫ Mount Athos
۸٫ Salonika
این یک نمونه افراطی اسـت. لیـترجیِ ارتدکسها مستلزم وجود ارتباطی دو جانبه بین نیایشهای شخصی و عبادت دستهجمعی است. نـیایش شـخصی هم مقدمه عبادت دسته جمعی و هم نـتیجه آن اسـت؛ امـا چنانکه ژرژ فلورفسکی(۱) مینویسد (تأکیدها از آن اوست):
دعا بـه خـودی خود فرع بر شعائر است. دعا تنها بر اساس اتحاد اسرارآمیز ما بـا بـدن مسیح، از طریق تعمید مقدس در عـیسی امـکانپذیر است. از ایـنرو، «دیـدار» نـهایی نیز به شیوهای اسرارآمیز یعنی در سـرّ عـشای ربانی مقدس عیسی(۲) تحقق مییابد. تمامی «نیایشهای خصوصی» باید در جهت این هـدف مـقدس هدایت شوند. (۳)
عشای ربانی برترین راز اسـت و خود کاملترین و عمیقترین اتـّحاد اسـت، چیزی بیش از حاصل جمع تـجربه فـردی و احساس حضور خدا است، و کلّ جامعه مسیحی، هم روی زمین و هم در آسمان، را در بـر مـیگیرد. لیترجی شرقی راه ورود هفتگی مسیحیان بـه مـلکوت اسـت تا با مـسیح بـر سر سفرهاش بخورند و بـنوشند.
مـخفیانه، به دور از چشم جهانیان، «پشت درهای بسته»، امّت مسیحی، آن «گلّه کوچک»ـ که مرضی پدر اسـت کـه ملکوت را عطایشان فرماید (لوقا ۱۲:۳۲) ـ در عشای ربـانی عـروج خود را بـه نـور و شـادی و جشنِ ملکوت تحقق مـیبخشند.(۴)
این آیین از دیدگاه غربی آخرت شناختی است نه عرفانی یعنی انتظار همگانی است برای کـمال تـمام چیزها، پیروزی نهایی خدا در مسیح، آسـمان جـدید و زمـین جـدید، و نـه اتحاد فرد بـا خـدا.
هیچ الهیدان ارتدکسی گردهمایی مسیحیان، از پیر و جوان، را که در صبح یکشنبهای در یک جا جمع میشوند به عـنوان «شـرکت در یـادگیری»، ندانسته است، و یا عبادت آنان را، «تجربه یـادگیری»، تـلّقی نـکرده اسـت. آیـدن کـاوانا(۵) ضمن مقایسه عبادت شرقی با عبادت غربی گفته است که عبادت شرقی «بیشتر پذیرای تحرّک، تجارب حسّی، تأمّلات [باطنی] و اقدامات شخصی است و به متفکرانه بودن چندان تـمایلی ندارد. شرق، «نمادگرا»، (۶) است و غرب «تصویرگرا»(۷). «تصاویر درباره معنایند و نمادها درباره وجود».(۸)
______________________________
۱٫ Georges Florovsky
۲٫ Holy Eucharist
۳٫ Mother Mary and Ware 1969:۳۴
۴٫ Schmemann ۱۹۸۷:۴۳
۵٫ Aidan Kavannagh
۶٫ iconic
۷٫ Pictorial
۸٫ Kavannagh 1984:4
مسیح در معنویت ارتدکسها مسیح جتسیمانی(۱) و جلجتا،(۲) چنانکه در غرب است، نیست، بلکه مسیحی است که در بالای کوه به مـوجودی نـورانی متبدل شده بود: و چون تابش خدا، از او در [آینه وجود [ما میتابد «از جلالی به جلال دیگر متبدل میشویم» (قرنتیان دوم ۳:۱۸).
چند نمونه غربی
مایکل رمزی،(۳) سر اسقف کانتربری از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۴، هنوز دوره کـارشناسیاش را بـه پایان نرسانده بود که در عبادت انگلیکنـ کاتولیک به کشفی دست یافت:
احساس راز و هیبت و احساس جهانی دیگر که در آنِ واحد هم دور بود و هم نـزدیک… احـساس اینکه ما آشکارا در برابر مـصیبت عـیسی قرار داریم و نیز آشکارا به آسمان نزدیک شدهایم، آسمانی که رنج عیسی به طور اسرارآمیزی به آن مربوط میشد، چنانکه گویی آن را از گذشته به حال آورده بـودند.
ویـ به این نتیجه رسـید کـه دور هم جمع شدن سر ساعت ۸ صبح پس از آمادگی کامل، و سپس انجام مراسم عشای ربانی کامل که در آن(در آن دوران) هیچ کس به جز کشیش این آیین مقدس را انجام نمیداد، چیز با ارزشی اسـت. ایـن نکته ذهن او را برای تفکر کردن و عشق ورزیدن فارغ ساخت(۴). رمزی در مورد جنبش عشاهای ربانی منطقهای(۵) که در زمان اسقفی وی در دهه ۱۹۵۰ تفکّر انگلیکن را تحت شعاع گرفته بود، محدودیتهایی قائل شد. تصور او بـر ایـن بود کـه مردم صرفا به محفل مذهبیشان «سرک میکشند»، بدون اینکه به لحاظ روحی آمادگی داشته باشند. او شاید از رسـم یکشنبههای عشای ربانی(۶) مربوط به پرسبیترنهای(۷) قدیم اسکاتلند، که در سال تـنها یـک یـا دو بار انجام میشد، طرفداری میکرد. رمزی خواهان برگزاری محفل مذهبی به طور مرتب بیش از این مقدار، و در واقـع بـه طور روزانه بوده است(کاری که در واقع در مراسم عشای ربانی ارتدکسهای شرقی نـا شـناخته اسـت).
______________________________
۱٫ Gethesemane : نام باغی که عیسی(ع) و حواریانش پس از شام آخر به آنجا رفتند و در آنجا به او خیانت شد و مـورد شکنجه قرار گرفت. (م)
۲٫ Golgotha : محلی خارج از اورشلیم که به اعتقاد مسیحیان، مسیح در آن به صـلیب کشیده شد.(م)
۳٫ Michael Ramsey
۴٫ Chadwick ۱۹۹۰:۳۷۵
۵٫ Parish Communion
۶٫ Communion Sundays
۷٫ Presbyterian
تی. اسـ. الیـوت(۱) نیز به آیین انگلیکن-کاتولیک گروید؛ با این استدلال که این آیین در مورد ایمان آوردن، عشای ربانی و محفل مذهبی معنویّتی مبتنی بر لیترجی را در اختیار میگذارد که در آن عمیقترین شکّگرایی با عمیقترین ایمان هـمراه شده است. انسان شهادتی ایمانی را ادا نمیکند که بهرغم شفافیتِ ظاهریِ بیانش، پوشیده در ابهامات است، بلکه مجذوب رسمی مذهبیـ که الیوت آن را با یک نمایش مقایسه کرده استـ میشود که شخص در آن هـمیشه بـه دنبال «معنا» و «مجموعهای از اعمال که چه بسا برای کسانی که آنها را انجام میدهند، توجیهی جز خود آن اعمال وجود نداشته باشد»، نیست. آدمی با شیفتگی تمام عشای ربانی را دریافت میدارد. (۲)
کـسانی بـودهاند که از لیترجی به عنوان منبعی برای دعاهای خصوصی خویش استفاده کردهاند. دعاهای خصوصی لنسلات اندروز(۳) در واقع مرکب از عباراتی برگرفته از کتاب مقدس، آباء کلیسا و کتاب دعاهای کهن است(۴). او با قـلمی کـه در دست داشت، دعا میکرد و مایل نبود که از کلمات خود استفاده کند. وی گمان میکرد دعاهایی که ارتجالاً و در گرماگرم مراسم بر زبان میآیند، ممکن است دور از شأن و عظمت خدا باشند و «برای دعـا کـردن خـواستار ذکری معروف بود که بـهوسیله کـلیسا یـا در گذر زمان مورد تأیید قرار گرفته باشد» و این نیز بدین سبب بود که «او احساس میکرد که دعاهای خصوصیاش، با وجود نـقصان، بـخشی از چـیزی بسیار بزرگترند، بانگی ضعیف در میان انبوهی از بانگهای در حـال سـتایش». (۵)
نهضت جدید لیترجی در غرب بر ماهیت جمعی عبادت مبتنی بر لیترجی تأکید کرده است و این که ما باید «بـا تـمام عـشای ربانی نیایش کنیم»(۶) به جای این که «در عشای ربانی نـیایش کنیم».(۷) ما باید در حالیکه دور میز، و نزدیک روحانی یا کشیش گرد آمده و به یکدیگر و نیز به نان و شراب تـوجه داریـم، در هـر لحظه مراسم مشارکت جوییم. اجراکننده مراسم کل مسیحیاناند نه فردی کـه مـقام اداره مراسم را داراست. هماکنون اهمیتی که برای عمل تقدیس و لحظه تحقق آن به هنگام خوانده شدن کلمات مـرسوم از سـوی کـشیش بر نان و جام، قائل بودند، اگر نگوییم به کلّ آن آیین، میتوان گـفت بـه کـل
______________________________
۱٫ T.S.Eliot
۲٫ Ackroyd 1984:163
۳٫ Lancelot Andrewes
۴٫ Brightman 1903
۵٫ Chadwick 1986
۶٫ Pray the Mass
۷٫ Pray at the Mass
دعای عشای ربانی که «از آغاز تا انجام عملی مقدس است» منتقل شده است.(۱) ایـن انـتقال بـه یک معنویتِ کاملا متفاوت در عشای ربانی منجر میشود که به جای متفکرانه بودن مـبتنی بـر مشارکت افراد است و مجال کمتری برای «تفکر کردن و عشق ورزیدن» دارد. این مراسم کـمتر قـدسی اسـت، خداوند نه «در آن مکان و نه خارج آنجا» است، بلکه در مردمی است که به عبادت خـدا مـشغولند؛ یعنی در آشتی یافتن آنان با یکدیگر در مسیح، که نمود آن را میتوان در برقراری مجدد تـبریک قـدیمی صـلح و صفا دید، نه در عناصر تقدیس شده و هیئت قدسی آنها. بدون تردید، این نهضت تلاش مـیکند تـا لیترجی را در زندگی وارد کند و جامعه مسیحی گرداگرد میز عشای ربانی را با مسیحیتِ عـالَمِ روابـط انـسانی و فعالیت سیاسی و اجتماعی متحد گرداند.
برخی از این امور در نهضت اصلاح دینی پیش بینی شده بـود. اصـلاحگران تـکیه بر جماعتی میکردند که عشای ربانی را، با هر دو نوع آن(یعنی نه فـقط نـان، چنانکه حداقل در سه قرن گذشته چنین بود)دریافت میدارند، در حالیکه کرانمر(۲) در هیچ یک از کتابهای دعایش(۱۵۴۹ و ۱۵۵۲) از دعـای تـقدیس (یعنی عطف توجه به خود نان و شراب)سخن نمیگوید. این اصطلاح در سـال ۱۶۶۲ بـه درخواست کشیشان والامقام کارولین(۳) به بخش سـوم تـرجیعاتِ(۴) کـتاب دعای عمومی اطلاق شد. این عمل در واکـنش بـه چیزی بود که پروتستانها آن را انحراف کلیسای کاتولیک رومیِ میانه قرون وسطا از حـقیقتِ مـبتنی بر کتاب مقدس تلقی کـرده بـودند. لحظه بـالا بـردن نـان پذیرایی(۵) (یعنی نان تبرک شده) مـهمترین لحـظه مراسم عشای ربانی شده بود. تماشای این صحنه باعث لطف و رستگاری بـود نـه ارتباط داشتن با آن. پیش از آن کـه جماعت عبادت کنندگان بـه زانـو زدن و ستایش کردن فراخوانده شوند، مـیتوانستند مـثلاً با استفاده از یک کتاب دعای مناسب سرگرم نیایش اختصاصی خویش شوندـ احتمالاً پیـدا شـدن نیمکتها در کلیساها به سبب تـمایل بـه مـتمرکز شدن بر ایـن نـیایشها بوده استـ یا بـه گـفتن تسبیحات مخصوص(۶) بپردازند (یا حتی در شبستان کلیسا درباره تجارت مشغول بحث شوند). ایمن دفـی(۷) در ایـن نکته معروف تردید کرده است کـه عـدم شرکت اکـثر مـسیحیان غـربیِ قرون وسطی در لیترجیهایی کـه عمدتا مربوط به کشیشان بود، به علت سادهانگاری غیر
______________________________
۱٫ Kilpatrick ۱۹۸۳:۸۳
۲٫ Cranmer
۳٫ Caroline
۴٫ anaphora
۵٫ the Host
۶٫ rosary Beads
۷٫ Eamon Duffy
قابل قبول آن بود. عشای ربانی در جـامعه رسـوخ داشت؛ افراد غیر روحانی مضامین آن را بـه شـکلهای گـوناگون پذیـرفته بـودند و در واقع اگر عـشای ربـانی یکشنبههای کلیسای هر منطقه به دور میزی مفصل و بهدور از مردم برگزار میشد، عشاهای ربانی ساده در روزهای کـاری هـفته، و مـعمولا در یکشنبهها همزمان با مراسم اصلی، دور میزهای فـرعی یـا چـیده شـده در راهـروی اصـلی میان نیمکتها که میتوانست برای عبادت کنندگان قابل دسترسی باشد، برگزار میشد. مهمتر آنکه
هر عشای ربانی در چارچوب مجموعهای از اوقات مربوط به آیینها شکل میگرفت که در آنـها کشیشان معمولاً در حال حمل اشیاء مقدس از قبیل خود نان مقدس در عید پاک و یا در یکشنبههای عادی، متون انجیل، لوح مقدس یا چیزهای اصلی مربوط به شعائر نظیر آب مقدس یا نان مقدس، از مـکان مـقدس حرکت کرده و به قسمت عمومی کلیسا وارد میشدند. (۱)
کتابهای آموزش عشای ربانی موشکافیهایی موعظهآمیز و یا رمزی در مورد مراحل این مراسم انجام دادهاند، و به نوشته یکی از رسالهها، به دلیل اعتقاد بـه ایـنکه «واقعه عشای ربانی نمایانگر همان رویداد مصیبت دیدن مسیح بوده است» سرانجام مطابقتی میان عشای ربانی و رویدادهایی که به هنگام مصیبت دیدن مـسیح پیـش آمد، برقرار کردند. مراسم عـشای ربـانی یکشنبه پر از نور و رنگ و موسیقی بود. اینها موجب میشدند که لیترجیهای اصلاحگران در مقایسه [با آن] بیش از حدْ رسمی، لفاظانه و بیروح به نظر آید. این حـالت بـرای پروتستانها با زبان بـومی و سـرانجام در انگلستان با آوازخوانیِ دسته جمعی تعدیل شد. (۲) کتاب مقدس که بسیار زیاد خوانده میشد، و تعالیمش که به نظر میرسید بر «آموزه بسیار مفید و سرشار از آرامشِ» عادل شمرده شدن از طریق ایـمان تـأکید داشتند، جدید و هیجانانگیز بود.
روح غالب بر برداشت قرن هفدهمی کلیسای انگلستان، که در قرن بعد شکل سرودهای وزلی را به خود گرفت، مسأله anamnesis یا یادآوری است. این یاد آوری عبادت کنندگان را بهوسیله ایمان، روانـه لحـظه مصلوبگشتن مـسیح میکند. قربانیِ مسیح که یکبار و برای همیشه انجام شده بود، در هر عشای ربانی مجددا حاضر میشود. در واقـع تئودور اهل ماپسوستیا(۳) (حدود ۳۵۰ـ۴۲۸م) قبلاً این اندیشهها را مطرح کرده بود و
______________________________
۱٫ Duffy 1992:112
۲٫ Whale ۱۹۳۶:۱۶۱ ff.
۳_Theodore Of Mopsuestia
الهـیدانان کـاتولیک قـرن بیستم نظیر کاسل(۱) و دولاتله(۲) نیز آنها را پسندیدند(۳). همچنین میتوان از تفسیر جریمایا(۴) نام برد که فرمان مسیح: «ایـن را انـجام دهید تا خدا مرا به یاد آورد» را با لوازم آخرتشناختیاش-که خدا هنگام بر پایـی مـلکوت بـهوجود خواهد آورد ـ به بحث گذاشته است(۵). در باره لیترجیِ کلیسای انگلستان غالبا این تلقی معنوی وجود داشـته است که اعتقاد به تبدیل شدن نان و شراب به جسم و خون مسیح رازی اسـت که در باره آن نباید نـظریههای مـدرسهای بتراشیم، بلکه باید در مقابل آن به جهل خویش اعتراف کنیم،(۶) اما با این حال معتقد بودهاند که در این شعائر خود مسیح با وجود واقعی خود به امّت زمینیاش، اعطا میشود. (۷)
نماز روزانـه
نماز روزانه(۸) که ریشه در مزامیر داود و کتاب مقدس دارد، قرنهای متمادی پلی بوده است میان لیترجی و معنویت. این نماز نوعی لیترجی برای زمانی خاص است که روزانه در ساعات معین خوانده میشود. در اوایل قرن سـوم هـیپولیتوس(۹) به مسیحیانی که در خانه یا سر کار هستند، هفت ساعت از روز را برای نماز پیشنهاد کرد: به هنگام از خواب برخاستن و پیش از انجام هر کاری؛ در ساعت سوم هنگامی که مسیح به صلیب مـیخکوب شـد؛ در ساعت ششم هنگامی که به خاطر رنج کشیدن مسیح بر صلیب در موقع ظهر هوا تاریک شد؛ در ساعت نهم که مسیح پس از میخکوب شدن روی صلیب جان داد؛ به هنگام رفتن بـه بـستر خواب؛ حدود نیمهشب (هر چند این بدین معناست که برای مدتی از بستر برخیزد و اگر همسرش از مؤمنان نیست، در صورت امکان برای این منظور در اتاقی جداگانه خلوت کند) زیرا عقیده بـر ایـن اسـت که در آن وقت همه مخلوقات بـرای لحـظهای سـاکت میشوند و به قصه مسیح یعنی: داماد آمد، میاندیشند؛ و در سپیده دم(۱۰). اریجن(۱۱) (حدود ۲۳۳ م. ) تعلیم میداد که نماز خواندن بدون وقفه یعنی ترکیب عـمل بـا نـماز. «کردارهای شرافتمندانه و انجام دستورات از جمله نمازهایند». به هـمین عـلت است که سراسر زندگی قدیس یک نماز بیوقفه و طولانی است. «آنچه
______________________________
۱٫ Casel
۲٫ de La Taille
۳٫ Casel 1962 ,Yarnold 1972:219
۴٫ Jeremias
۵٫ Jeremias 1966:237 ff.
۶٫ Hooker 1907: II: 328-۳۱
۷٫ Rattenbury 1948
۸٫ The Office
۹٫ Hippolytus
۱۰٫ Cuming 1976:26. 31
۱۱٫ Origen
معمولاً نماز نامیده میشود» نباید کمتر از سه بـار در روز انـجام شـود چنانکه دانیال(۱) چنین میکرد. اریجن همچنین با ارجاع به کـتاب مقدس، بر اهمیت نماز در طیّ شب تأکید میکند، همچنانکه کریسوستوم(۲) در آغاز قرن پنجم در بیزانس تأکید میکرد. (۳)
پس از پایان عـصر آزار و شـکنجه، زمـانی که گردهمائیهای مسیحی قانونی و علنی شد
نمازهای صبح و عصر کمکم اهـمیت خـاص یافت و به عنوان نماز عمومی روزانه در همه جا برگزار میشد، در حالیکه به طور کلی، سایر زمـانبندیهای پیـش از تـشکیل شورای نیقیه فقط برای عبادات فردی استفاده میشدند و تنها عابدان و ریاضت کـشان سـخت کـوش آنها را روز به روز بیشتر در برنامه خویش میگنجاندند. (۴)
بیشتر مردم به دلیل کار کردن از برگزاری نـماز بـه طـور دسته جمعی در تمامی اوقات باز میماندند. بیشتر عبادات صبح و عصر ستایش و شکر گزاری بـود و مـقداری از آن نیز، بهدلیل آلودگی آدمی به کار دنیا و لزوم آمرزش خواستن از خدا، به توبه اخـتصاص داشـت. عـبادات مذکور «هر روز در مکانی که اسقف برای آن معین میکرد، برگزار میشد». (۵) از آنجا که این تـرتیب روزانـه دو نوبتی به مرجعیت اسقفها ربط داشت، محققان جدید آن را «نماز اسقفی» نامیدهاند(۶). اما نـماز روزانـه رکـن اصلی نماز راهبان نیز بود. رهبانیت پیش از مسیحیت سابقه داشت، مثلاً در یهودیت، و ادعا شده کـه«هـمیشه به گونهای کاملا عادی در زندگی مسیحیان وجود داشته است»، به این مـعنا کـه از هـمان آغاز نشانههایی وجود داشت که برخی مسیحیان احساس میکردند که به رعایت دقیقتر نماز روزانـه فـرا خـوانده شدهاند. اریجن، که در قرن سوم میزیست، به مریم که پیش پای منجی نـشسته بـود (لوقا۱۰:۳۸ـ۴۲) و به یحیی که «رهسپار بیابان شد، جایی که هوا پاکیزهتر و آسمان بازتر و خدا کاملاً نـزدیک اسـت»، غبطه میخورد. اما تأثیر قاطع رهبانیت در قرن چهارم شروع شد. رهبانیت نـوعی بـروز خصیصه آخرتی مسیحیت به شکل واکنشی غـریزی و تـقریبا نـاخودآگاه علیه دنیوی کردن امّت مسیحی بود، دنـیوی کـردنی که نه تنها به معنای بیارزش کردن آرمان اخلاقی یا سوز قدسی امـّت عـیسی، بلکه به معنای ورود آن به «خـدمت جـهان» بود ـ یـعنی خـدمت بـه امپراتوری، جوامع شهری و
______________________________
۱٫ Daniel
۲٫ Chrysostom
۳٫ Oulton and chadwick 1954:261_2
۴٫ Bradshaw 1981:72
۵٫ Cuming 1976:28-9
۶٫ Baumstark ۱۹۵۸: ۱۱۱
ارزشهای طبیعی کـه، پسـ از زوال روزگار شرک، اینک منتظر دریافت لعاب و اعتباری دینی از جانب مسیحیت بودند.(۱)
رهـبانیت در ابـتدا در میان غیرروحانیان پدید آمد و عمده نـوآوریهای آن هرگز به شـکل لیـترجی نبود. در اغلب موارد، رهبانیت هـمان ارکـانی از لیترجی را پذیرفت که آن زمانها رسمیت داشت گرچه بعضی فرقهها مراسم خاص خـود را داشـتند. عشای ربانی همیشه مهم و ضـروری بـوده اسـت، اما آنچه کـه بـرای عبادت مسیحی بیشترین اهـمیت را داشـته، دلبستگی راهبانه به نماز و مزمورخوانی است که در نمازهای روزانه ظاهر میشود یعنی در هفت(۲) سـاعت از روز و شـب، چنانکه قبلاً در دستورالعمل هیپولیتوس (حدود ۲۱۷ م) تـوضیح دادهـ شده و سـپس در دسـتور العـملهای قدیس باسیل(۳) در شرق و قـدیس بندیکت(۴) در غرب دنبال شد. رهبانیت جستجوی کمال بود که از طریق نماز بیوقفه حاصل میشد، نـمازی کـه همچنانکه اریجن نیز گفته بود بـاید کـار را هـم از عـناصر آن دانـست. علاوه بر ایـن، بـه همراه نماز مزامیر نیز زمزمه میشد. آگوستین(۵) زمانی گفته بود که «عشق به مزمورخوانی باعث تـولد رهـبانیت شـد». کتاب مزامیر دیگر کتاب دعایی نبود کـه مـانند رسـم یـهودیان و یـا مـسیحیان نخستین، برای موقعیتهای مناسب مزمورهایی از درون آن انتخاب شود، بلکه به «ترتیب» خوانده میشد یعنی صرفا به ترتیب خود کتاب مزامیر. دستور العمل قدیس بندیکت ۱۵۰ مزمور را در میان نمازهای روزانـه تقسیم میکند تا اینکه آنها همگی در هر هفته خوانده شوند.
چنین نبوده که همه پیامدهایِ رهبانیت برای معنویت مسیحی سودمند باشند یعنی گاهی رهبانیت به صورت طبقهای از نخبگان، حتی نـخبگان مـرفّه، ظاهر شده است که جدا و برتر از زندگیای است که از مسیحیان معمولی انتظار میرفته است. امروزه که رسالت و احساس وظیفه دینی کاهش یافته است (پس از احیای مختصر آن در قرن نوزدهم و قوت یـافتنش در کـلیسای انگلستان) به رهبانیت بیشتر در ارتباط با کلّ جهان مسیحی نگریسته میشود. به دنبال زندگی آمیخته به نماز رفتن، اجرا و آموزش آن، به مصلحت هـمه اسـت. دیرها در جهانی پر آشوب هم کـانون نـماز و هم پناهگاه آرامشاند، و قوام زندگی رایج در آنها، که از برخی جهات از خطراتی که دیگر مسیحیان را در بر
______________________________
۱٫ Schmemann 1966:102
۲٫ در متن اصلی eight (هشت) آمده که با آنچه قبلاً از هـیپولیتوس نـقل شده، ناسازگار به نـظر مـیرسد. (م)
۳٫ St Basil
۴٫ St Benedict
۵٫ Augustine
گرفته است بدور میماند، به لیترجی و نماز است. طریقه رهبانی در پیِ نشان دادن حالتی است که جامعه مسیحی میبایست آن گونه باشد، در حالی که طریقههای دیگر، که بر اساس تعهدات و پیمانهایی بـاید در زنـدگی اجتماعی مشارکت ورزند، به عشق مسیح به استقبال خطرات مناطق پر خشونت و بسیار محرومِ زمین میروند. اما در دوران شکوفایی رهبانیت در عصر آباء کلیسا و قرون وسطی، گرایشی وجود داشت که به جای ایـنکه مـانند اریجن و سـلف اسکندرانیاش کلمنت، زندگی را نوعی نماز بداند، نماز جانشین زندگی شد. لیترجی صورت خصوصی به خود گرفت. عـشای ربانی به عملی ریاضت گونه برای کمک معنوی به فرد در سـیر و سـلوکش بـه سوی کمال تبدیل شد، و دیگر، گونهای «واقعیت یافتن» جهان مسیحیت در ضیافت آخرتی ملکوت نبود. (۱) رهبانیت آرمانی شـد کـه زندگیهای این جهان میبایست به آن نزدیک شود. نماز رهبانی چون کاملتر بود جـایِ «نـماز اسـقفی» را گرفت و به رویّه روحانیان کلیساهای محلی تبدیل شد. اینک گویی شکلی خاص از معنویت، که بـرای فراخوانده شدگان به آن ارزشمند بود، میتوانست الگوی نماز واجب و مقرر شده کسانی قـرار گیرد که نماز اسـقفی نـیازهایشان را به هیچ نحو تأمین نمیکرد. بنا بر این، با کمال تعجب میبینیم که در اروپای قرون وسطی، دیرها هم پناهگاههایی بودند برای زندگی واقعی دینی در جامعهای که طبق معیارهایی پست عمل میکرد، و هـم الگویی که روحانیان و عامه مؤمنان آرزویش را داشتند.
کتاب گزیدهها،(۲) که از قرن سیزدهم تاکنون تکاملی تدریجی را طی کرده، به عنوان کتاب دعا برای کسانی که الگوی رهبانی را در زندگی عادی به کار مـیبردند، مـدّ نظر بوده است. (۳) این کتاب سر مشق غیرکاتولیکها نیز بوده است. هنگامی که هنریتا ماریا،(۴) ملکه چارلز اول،(۵) ندیمههای کاتولیک خویش را با خود از فرانسه به دربار انگلیس آورد، با این عمل عـلاوه بـر تمایل به شکلهای عبادت کاتولیکها، موجی از پذیرفتن آیین رومی پدید آمد. جان کازین(۶) که آن زمان اسقف افتخاری منطقه دورام(۷) [در شمال انگلستان]بود، علاوه بر سرودهای نیایشی، همخوانیها، دعاهای کوتاه و نـمازهایی بـرای توبه و
______________________________
۱_Schmemann 1966
۲٫ Breviary
۳٫ Jones et al.1978:378 f.
۴٫ Henrietta Maria
۵٫ Charles ۱
۶٫ J0hn Cosin
۷٫ Durham
موقعیتهای مختلف، در سال ۱۶۲۷ کتاب لیترجی هر ساعت(۱) را برای اعضای کلیسای انگلستان تدوین کرد(۲). این کتاب که در سالهای بعد از سوی پیوریتنها بیرحمانه مورد حمله قرار گرفت، هرگز شهرتی کـسب نـکرد. پیـش از این، کتاب دعای عمومی، کـه دو نـیایش روزانـه دارد و از میان آنها، دعای شب (که آمیزهای از نیایشهای سرشب و آخر شب کتاب گزیدهها است)، یکی از شاهکارهای آن مجموعه محسوب میشود، مقامِ برترین کـتاب کـلیسای انـگلستان را بهدست آورده بود.
نماز روزانه با همه تغییراتی کـه در جـوامع مسیحی و در جهان بهوجود آمده است، هنوز ارزش خود را حفظ کرده است. فرقههای آزاد قرن بیستم آن را همانند کمک خرج ایام خـشکسالی و یـا لنـگرگاهی در دریای پهناور جهان مسیحیت دانسته، بدان توصیه کردهاند. ناتانیل مـیکلم،(۳) از کشیشان کلیسای جماعتگرا، نمازهای صبح و عصر را ابداع کرد و در آنها علاوه بر دعاهایی که در طی قرنها بهوجود آمده بـودند، از آثـار خـاص خود نیز استفاده کرد. (۴)گروه اشتراکی لیترجیخوانان بریتانیایی در نتیجه بحثی طـولانی کـه درباره نماز روزانه انجام داده بودند، نمونههایی بهوجود آوردند که اولین نسخه آنها از آنِ یکی از بـاپتیستها بـه نـام استفان وین وارد(۵) بود. (۶) این تلاشها گرچه به فرقههای خاصی در جهان مسیحیت مـحدود نـبود، امـّا رضایت خاطر همگانی را به وجود نیاورده است. چنین به نظر میرسد که پروتستانها نـماز روزانـه را بـرای تهذیب و تربیت نفس به کار میبرند، در حالیکه نزد برخی از کاتولیکها نماز یاد شده هـرگز از امـور تربیتی و یا مثلاً عاطفی نیست، بلکه قربانیای غیر فردی و به کلی بر کـنار از احـساس و تـجربه است که به پیشگاه جلال خدا تقدیم میشود، و یا لا اقل تحقق خارجی اتحاد بـا امـّت مسیحی است.(۷)
پل براد شاو(۸) در سال ۱۹۸۱ چنین نوشت:
ما نیازمند کشف و ایجاد یک نـماز «اسـقفی» حـقیقی هستیم، نه لزوما با بازسازی آنچه در اورشلیم یا انطاکیه یا جایی دیگر در قرن چهارم انـجام مـیشد، بلکه با استفاده از بینشهایی که تحقیق تاریخی در اختیار نهاده، تا اجزای اصـلی الگـوی نـماز روزانه و معنویت خود را معین کنیم و سپس اینها را در شکلهایی که با روزگار ما متناسب است، بـیان کـنیم. (۹)
______________________________
۱٫ Liturgy of the Hours
۲٫ Stanwood 1967
۳٫ Nathaniel Micklem
۴٫ Micklem 1947
۵٫ Stephen Winward
۶٫ Jasper 1968
۷٫ Thornton 1957
۸٫ Paul Bradshaw
۹٫ Bradshaw 1981:153 f.
مـزامیر داود
امروزه در مراسم عبادی یکشنبه در کلیساهای انگلیکن و متدیست دعای صبح تقریبا وجود نـدارد و جـمعیت اندکی در نیایش شامگاهی کلیسای انگلستان حضور پیدا میکنند، اما در میان بسیاری از مسیحیان متدین گویی هر روز بـر ارزش کـتاب مزامیر افزوده میشود. بنا به روایت اناجیل، عیسی خود مزمورها را نقل مـیکرد و بـرای توضیح رسالت خود از آنها بهره میگرفت. انـجیلنویسان آنـها را بـه عنوان روشنگر داستان زندگی عیسی میفهمیدند. مـزمور ۲۲ مـبنا و منشأ روایتهای مرقس و یوحنّا از مصیبت مسیح است. روایتهای مذکور بیان کننده چیزیاند کـه آن را جـرج هربرت(۱) در قرن هفدهم «تلخ و شـیرین» تـجربه مسیحی نـامید:
شـکوه خـواهم کرد، اما میستایم، | به سوگ خـواهم نـشست، [اما] پذیرایم، |
و همه روزهای تلخ و شیرینم را | اندوه خواهم کشید، و[لی]عشق میورزم. |
بـرخی، نـظیر جان برنابی(۲) در مقالهای پر آب و تاب راجع بـه «دعای مسیحی»، معتقدند کـه کـتاب مزامیر با مسیحیان سازگاری نـدارد. مـنزلت کتاب مزامیر در لیترجی مسیحیان بیش از همه وامدار این امر بود که قابلیّت آن را داشـت کـه به راحتی به عنوان پیـشگوییهایی دربـاره مـسیح تفسیر شود.
ایـن کـتاب نفوذ خود را از طریق زیـبایی و صـداقت فوق العاده بسیاری از سرودها و دعاهای عبری موجود در آن بدست آورده است. اما در سبک کلاجلید،(۳) یعنی سـبک شـکایتی و اعتراضیِ آن، که دست کم یک چـهارم مـزامیر را در بر مـیگیرد، چـنان روحـی دمیده شده است کـه حتّی بیپرواترین تأویل کنندگان نیز نمیتوانند به راحتی آن را به تعمید مسیحیت درآورند.(۴)
بندهای مشتمل بـر نـفرین، که لعنتها را بر دشمنان نویسنده وارد مـیکنند، مـشکلی فـوق العـاده حـادّ هستند. در کتاب دعـای مـنتشر شده در سال ۱۹۲۸ و در جاهای دیگر از آوردن آنها صرف نظر شده است. جان وزلی(۵) آنها را «برای دهان عبادت کـنندگان مـسیحی بـسیار زشت» میدانست، و اسقف گور(۶) در اوایل این قـرن گـفته بـود کـه چـنین کـسانی هر قدر هم که در پایان حمد و سپاس خدا را بگویند، نمیتوانند مسیحی شوند. به نظر میرسد که تمثیلی دانستنْ طفره و گریز از واقعیت تاریخی است ـ مثل اینکه در
______________________________
۱٫ George Herbert
۲٫ John Burnaby
۳٫ Klagelied
۴٫ Burnaby ۱۹۶۲:۲۳۵_۶
۵٫ John Wesley
۶٫ Bishop Gore
مزمور ۱۳۷ «فـرزندان بابل» را تمثیلِ گناهانمان و مسیح را به منزله صخرهای که آنها میبایست بر آن کوبیده شوند، تلقی کنیم. آنچه هرگز نباید فراموش شود این است که سرایندگان مزامیر معمولا از خدا تقاضا میکنند کـه عـدالت الهی را برقرار سازد و بسیاری از مزمورها فریاد شکایت فقرا، ستمدیدگان و گرسنگان است. آنها نمیتوانند به آسانی از خشونتی که بر آنها و دیگران رفته است، چشم پوشی کنند. استفاده کنندگانِ جدید آنـها را کـاملا مربوط به روزگار ما دانستهاند: کسانی که مرتکب یهود سوزی(۱) شدند، براحتی نمیتوان عذرشان را پذیرفت و یا شرارتهایشان را به راحتی با مطرح کردن مـحبّت بـخششآور نا دیده گرفت. تمسک کـنندگان بـه مزامیر(۲) قصد انتقام جویی با دستهای خود را ندارند، بلکه خواستار انتقام الهیاند. با اینحال، در همین دعاهایی که برای عدالت میخوانند گناهی کاملاً بشری وجـود دارد، گـناهی که هم با تـعالیم عـیسی و هم با عمل کفارّه شدن او از سوی خداوند ناسازگار است.
دینداری خانوادگی
در سنّت پروتستانی، هر خانوادهای یک اجتماع دینی است و این اعتقادی است که اعضای کلیسای انگلستان هم در آن سهیماند. باکستر،(۳) هـمانند بـسیاری دیگر، میگوید: «یک خانواده مسیحی یک کلیسا است… اجتماعی از مسیحیان است که برای عبادت و خدمت بهتر به خدا جمع شدهاند»،(۴) و پیوریتنها از آگوستین نقل میکردند که میگفت: «نقش مسئول خانواده در مـنزل هـمان نقش واعـظ در منبر است»(۵). آنها همانند جرج هربرت از مزایای دینی زندگی مجردانه آگاه بودند،(۶) امّا رتبه معنوی ازدواج مطمئنا پایـینتر نبود. این نکات را قبل از آنها پیروان ویکلیف(۷) و دیگر کاتولیکهای اصلاحطلب مـطرح کـرده بـودند.(۸) آنها همانند کاتولیکها و ارتدوکسها اعتقاد داشتند که تمامیِ نمازها، هر جا که برگزار شوند، چه به تـنهایی، چـه با خانواده و یا در عبادت دسته جمعی، هم ارزشاند. فرد یا گروه نمازگزار در درجـه اول عـضوی از پیـکر مسیح بود. در این سنّت، نماز باید روزانه دو بار و متناظر با قربانیهای معبد که بنا بـر پیمان کهن صورت میگرفت،
______________________________
۱٫ Holocaust
۲٫ Psalmists
۳٫ Baxter
۴٫ Baxter 1830:IV,75
۵٫ Bayly 1669:158n.
۶٫ Martz 1986:200
۷٫ Wycliffites
۸٫ Tripp ۱۹۹۱:۷۷n.
برگزار میشد. این همان قربانیِ سوختنی همیشگی سفر لاویـان(۶:۱۳) بود. متیوهنری(۱) در شرحی کـه بـر این عبارت کتاب مقدس آورده است، آن را به عبادت مسیحیان مربوط میکند. این نکته در سروده چارلز وزلی نیز باز تاب یافت:
ای آنکه از آسمان آمدی | تا آتش پاک ملکوتی را به ما دهی |
بر افروز شعلهای از عـشق مقدس را | بر سکوی ناچیز قلبم. |
این همان بخوری بود که به سوی خدا بالا میرفت(مزامیر ۱۴۱:۲؛مکاشفه ۸:۳ و۴).
دینداری خانوادگی به لحاظ معنوی جامع بود به این معنا که «نه تنها عـبادت، بـلکه آموزش، مدیریت، انضباط و تمرین نوعدوستی و عدالت» را هم در بر میگرفت. روزهداری به طور منظم اجرا میشد. دینداری خانوادگی در برگیرنده زنان نیز بود. بسیاری از رسالهها زنان را جانشین کشیشان خانواده میدانستند که در غـیاب مـردان میتوانستند زمام کارها را به دست بگیرند. (۲) کودکان اعضای لازم قوم خدا بودند. آموزش کودکان تقریبا از هنگام تولّد شروع میشد و پیدا شدن زودتر از موعد حسّ دینداری امری غیر عادی نبود، هـر چـند ممکن بود جداکردن «کلیسا رفتن تمرینی»(۳) از عبادت واقعی مشکل باشد. به پیشخدمتها خواندن کتاب مقدس آموزش داده میشد و به همراه کودکان همیشه در نمازهای روزانه شرکت داده میشدند. هفته مسیحی بیش از سـال مـسیحی کـانون دینداری بود و همه دنباله عـبادتِ یـکشنبه در کـلیسا بودند، به طوری که این معنویت غالبا به شکل لیترجی بود و در آن انواع مختلف کتابهای دعا مورد استفاده قرار میگرفت. یکشنبه در عـین حـال «روز تـحصیل، روز بازار مکاره، روز خرید و روز تغذیه روح» و نیز روز شگفتانگیزترین خلقت دوبـاره بـود که گوسفندان ندای مسیح را میشنیدند و چراگاه را مییافتند. (۴) این سنّت در معنویت انجیلیان قرن نوزدهم نیرومند بود، امّا اغلب به امـری تـربیتی و اخـلاقی تبدیل میشد. مسایل مربوط به قربانی و امور باطنی در تعلیم و تـربیت انجیلی از دست رفته بودند و جوانان چون معمولاً از آنان خواسته میشد که در خلال نمازهای خانواده خود نگهدار باشند، اغـلب نـاراحت بـودند. همچنانکه خود نهاد خانواده به تدریج ضعیف میشد، دینی که هـدف از آنـ«وفادارماندن به مسایل وابسته به آسمان و خانه»بود، نیز به همراه آن رخت
______________________________
۱٫ Matthew Henry
۲٫ Tripp ۱۹۹۱:۷۷_۸۲
۳٫ Playing church
۴٫ Wakefield 1957:59-63
برمیبست.
معنویت بـدون لیـترجی
بـرخی از عناصر معنویتِ مبتنی بر لیترجی در مسیحیت پروتستانی مطرود بود. سورن کییرکگارد،(۱) فـیلسوف دانـمارکی قـرن نوزدهم، مینویسد: «آنچه پاسکال درباره مسیحیت میگوید، کاملاً درست است، درستترین کلماتی است کـه تـاکنون دربـاره مسیحیت گفته شده، و آن اینکه مسیحیت اجتماعی از انسانهایی است که به کمک شعائر چندی، خـود را از وظـیفه دوست داشتنِ خدا معاف میکنند». (۲) جرج فاکس،(۳) مؤسس فرقه کواکرها(۴) و معاصر پاسکال، تـعابیر مـربوط بـه شعائر را به کار میبُرد، امّا بر این عقیده نبود که در کتاب مقدس، که در آن واژه عـشای ربـانی(۵) یافت نمیشود، مدرکی برای احکام مسیحیت وجود داشته باشد:سخن عیسی در شام آخـر کـه «ایـن جسم من است» مجازی است؛ نظیر «من تاک حقیقیام» ـ ادعایی که پیوریتنها بسیار بر زبـان مـیآورند. این عبارت که «هر چه بیشتر آن را به جای آوری» به معنی این نـیست کـه، «بـاید همیشه آن را انجام دهی». اعتراض او علیه مراعات یک عمل ظاهری وصوری است که هیچ تغییر آشـکاری را در زنـدگی ایـجاد نمیکند.
زیرا پس از آنکه در یاد بود مرگ او چیزی خوردید، باید در مرگ او شریک شـوید و بـا او بمیرید اگر میخواهید با او زندگی کنید، چنانکه حواریان کردند: و این حالت، برای همراه شدن با او در مـرگش و آنـگاه گرفتن نان و شراب به یاد مرگ وی، نزدیکترین حالت و حتّی چیزی بیش از آن اسـت.
در ایـنجا، هم میل به فوریّت اتحاد با مـسیح وجـود دارد و هـم علقهای اخلاقی در کار است. (۶)
اجتماع دوستان،(۷) کـه کـواکرها بدان شهره شدند، بهوسیله لیترجی به عبادت نمیپردازند؛ بلکه با سکوت، در انتظار خـدا فـرو میروند. این سکوت نه مـقدمه اتـحاد عارفانه، بـلکه چـونان سـرآغازی برای هدایت روح القدس، که برای سـخن گـفتن کلماتی را به آنان خواهد بخشید، دانسته میشود. نوشتههای نیایشی کواکرها قوی و مـؤثر بـودهاند. از میان آنها میتوان از یادداشتهای روزانه(۸) جـان وولمن(۹) از آمریکاییان قرن هـیجدهم و آثـار
______________________________
۱٫ Soren Kierkegaard
۲٫ Plekon 1992:221
۳٫ George Fox
۴٫ Quakerism
۵٫ Sacrament
۶٫ Nuttall 1947:۱۰۰_۱
۷٫ The Society of Friends
۸٫ Journal
۹٫ John Woolman
رندل هریس(۱) (۱۸۵۲ـ۱۹۴۱) پژوهشگر متون، نـام بـرد. وی در یکی از آثار معنوی فراوانش به نام اتحاد با خدا،(۲) خود را با این پرسـش فـرضی روبهرو میبیند که «چرا شـما نـمیگویید کـه دین یعنی تـعمید داده شـدن، برگزار کردن عشای ربـانی، خـواندن دهفرمان و قرائت کتاب مقدس؟ خب، به دلیل اینکه این همان روشی نیست که عهد جـدید آن را مـیپذیرد». (۳) نوشتههای توماس آر. کلی(۴) (۱۸۹۳ـ۱۹۴۱) هنوز هم مـیتوانند طـراوت و رهایی از «افـراط و تـفریطهای شـعائرزدگی» یا «رسم و رسومگراییِ کـسل کننده»ای، را که در بیشتر جاهای مسیحیت مشهود است، به ارمغان آورند؛ زیرا حقایق جاودانه حیات بـاطنی و آرامـشی را که از همدلی فراتر است، به زبـانی فـوقالعاده زیـبا شـرح مـیدهند. با وجوداین، در سـالهای اخـیر میان کواکرها و کاتولیکها داد و ستدی وجود داشته است و طرفین به دنبال سنّت و رویّهای مبتنی بر تفکّر و تـأمّل، و نـه مـبتنی بر لیترجی، برای نمازها بودهاند.
برخی از افـراطیهای قـرن هـفدهم کـاملاً مـخالف، «شـکلهای محدّد و معیّن و غیر قابل انعطاف» بودند و با خواندن مزامیر یا سرودهای کلیسا و یا استفاده از دعاهایی (حتی دعای خداوند(۵)) که از قبل بهوجود آمده بودند، مخالفت میکردند، زیرا آنـها را انکار روح القدس میدانستند که الهامش میبایست واقعیتی بیواسطه و زنده باشد. جان بونیان(۶) در زمره افراطیترین متعصبان نبود، اما لیترجی باعث شد که وی نیشدارترین دشنامها واهانتها را نثارِ کسانی کند که
هـم شـکل و هم محتوای دعاهایشان را بهسادگی با اشاراتی سرانگشتی معین میکنند، فلان دعا برای فلان روز، حتّی بیست سال پیش از آنکه آن روز فرا رسد. یکی برای کریسمس، دیگری برای عید پاک و شش روز پس از آن. آنها عـلاوه بـر این معین کردهاند که چند هجا میبایست در هر یک از این دعاها در مراسم عمومیشان خوانده شود. همچنین برای روز مخصوصِ هر قدّیس دعاهایی آماده کـردهاند کـه از جانب نسلهایی که هنوز بـدنیا نـیامدهاند، آنها را میخوانند. همچنین میتوانند به شما بگویند که چه زمانی باید زانو بزنید، چه زمانی بایستید، چه زمانی باید در جایتان بمانید، چه زمانی بـاید بـرخیزید و وارد محراب شوید و اینکه وقـتی بـه آنجا رفتید، باید چه کاری انجام دهید. یعنی هر آنچه را که حواریان از آوردن آن کوتاهی کردهاند، گویی قادر نبودهاند چنین چیزهای عمیقی بسرایند. (۷)
______________________________
۱٫ Rendel Harris
۲٫ Union With God
۳٫ Harris 1913:32
۴٫ Thoumas R. Kelly
۵٫ Lord””s Prayer
۶٫ John Bunyan
۷٫ Greaves ۱۹۷۶:۲۴۷_۸
بونیان معتقد است که لیترجی دشمن معنویت است؛ «روح» کـلمه کـلیدی است. ترس او از آن است که وظایف و تعهدات دینی با «روحیهای قانونی» انجام شوند، به طوری که ایمان به داد و ستدی بازاری (قراردادی برای انجام کارهایی)تبدیل شود، نه به برقراری ارتباطی شـخصی بـا فیض، یـا باعث شوند که «روح» به معنای طبیعت درونی، که در آن حالتْ روح القدس اختیار همه هستی فرد را در دست مـیگیرد، هیچ نقشی نداشته باشد جز اینکه دستورات اجرا شوند و تعهدات مـحترم مـانند. او بـهخوبی از کشمکشها بر سر لیترجی و بخصوص اختلافهای گزنده طرفدارانش بر سر تعمید آگاه بود. نباید فراموش کرد کـه لیـترجی انگلیسی در دوران بونیان و مدّتی طولانی پس از آن ابزار ستم سیاسی بود. لیترجی مذکور نمایانگر مذهبی رسـمی و قـانونی بـود به طوری که کسانی که نمیتوانستند با نحوه انجام آن هماهنگ شوند، قربانی تبعیض اجـتماعی و سیاسی میشدند. این لیترجی نمایانگر سلسله مراتبی حاکم و قاهر بود، و هر چند کـمک میکرد که نظم حـکومت بـهخوبی حفظ شود، آنچه را که به زعم بسیاری آزادی مشروع مسیحیان بود، انکار میکرد؛ افزون بر این، به نظر ایشان پایبندی آن به مسیح و کتاب مقدس چندان روشن نمینمود.
معنویت میتواند منتقد نـیرومند صورتهای رسمی و الزامی عبادت باشد، با اینحال لیترجی را تحت تأثیر خود میگیرد، به طوری که میتوان گفت لیترجیِ امروز عبارت است از معنویتِ دیروز. به دلایل درست یا نادرست، و گوناگون اجتماعی، فـرهنگی و فـکری، شیوههای دعا کردن چیزی را ایجاد میکنند که، به موقع خود و اغلب به شکلی ظریف، صورت لیترجی و یا به قول معروف نحوه اجرای آن را تحت تأثیر قرار میدهد. شاید تنها در کلیساهای اصـلی امـروزین مسیحیت غربی لیترجی نسبت به تغییر روحیات و نگرشها حسّاسیّت نشان داده است. آمادگی برای تغییر لیترجی به این روش، یک تحول تازه و مهمّ است.
با این حال، لیترجی از مزیّت بزرگ نـگهداری حـقایق ایمان مسیحی برخوردار بوده است، حقایقی که ممکن است در درون آن به ودیعت سپرده شده باشند تا زمانشان فرا رسد. رسالهگرایانِ کلیسای انگلستان اوایل قرن نوزدهم بر این عقیده بـودند کـه نـوعی کاتولیک گرایی در آیین عشای ربـانی مـوجود در کـتاب دعا(۱) وجود داشته که به خاطر
______________________________
۱٫ Prayer Book
گرایش موجود در زندگی و عرف کلیسا نسبت به پروتستانگرایی، نمود واضحی نداشته است، امّا اگر مـانند کـاتولیکها بـرای تقدیس و تشریفات آیینی اهمیت قائل میشدند میتوانستند آن را احـیا کـنند. اَخلاف آنها یعنی کاتولیکهای انگلیکن، به آن آیین بسنده نکردند و دعاهایی را از منابع دیگر (و بیشتر از منابع کاتولیک رومی) در آن داخل کردند، تـا کـمبودهایش را جـبران کنند. لیترجی اگر بیانگر معنویتِ کسانی نباشد که آن را به کـار میبرند، سالم نخواهد ماند.
گرایشهایی به عدم تعادل در لیترجی
ظاهر شدن معنویت در هیئت لیترجی ممکن است به عـدم تـعادل در نـحوه اجرای عملیِ خود لیترجی منجر شود؛ درست است که معنویت عـملاً از لیـترجی دور نمیشود، ولی همانطور که آیدن کاوانا اظهار نگرانی میکند، این تظاهر امروزه یک خطر است، زیـرا مـیبینیم تـجربه کاریزماییها و انجیلیان نیازی به نمود یافتن در لیترجی نشان نمیدهد یا احساس مـیکند کـه لیـترجی برایش دست و پا گیر است. (۱)
عید تقدیس مریم
در سراسر تاریخ، جنبههای خاصی از لیترجی به خـاطر جـاذبه عـمومیشان از شهرت نامتناسبی برخوردار شدهاند. بعضی از اینها اهمیتی نداشتهاند. مثلاً در گزارش انجیل از پیشکشی مسیح بـه هـیکل(لوقا۲:۲۲ به بعد) هیچ اشارهای به شمعها وجود ندارد؛ اما در اواسط قرون وسـطی، جـشن روز دوم فـوریه، «که تشریفات برگزاری آن تنها از جشنهای عمدهای نظیر کریسمس، عید پاک و پنجاهه کمتربود، ولی رتبهای هـمسان یـکشنبه تثلیث، عید پیکر مسیح و عید همه قدیسان داشت»، به عید تقدیس مریم تـبدیل شـده بـود.(۲) ظرافت و زیبایی خود این داستان برای برانگیختن عشق و دلبستگی کافی است. این داستان مریم و یـوسف و عـیسای نوزاد را نشان میدهدکه به خدا پیشکش میشود؛ همراه باشمعون(۳) و آنّا،(۴) زوج کهنسالی کـه مـظهر مـؤمنان بیدار اسرائیلاند؛ نیز در بر دارنده آواز شمعون است که کودک را به عنوان «نوری که امّتها را روشـنایی مـیدهد» خـطاب
______________________________
۱٫ Kavannagh 1983:20
۲٫ Duffy 1992:15. 22
۳٫ Simeon
۴٫ Anna
میکند (همین دلیل این است که چرا شمعها در این جشن گنجانده شـدهاند) و نـیز کلماتش به مریم که رنجهای او را پیش گویی میکند. دراینجا چیزهای زیادی وجود دارند که خیالانگیز جـلوه مـیکنند، اما از آن میان شمعها برگزیده شده و از «مقدسات» به حساب آمدهاندـ مقدساتی که بـرای بـسیاری از افراد از قدرتی ملکوتی، و در واقع جادویی، حکایت دارنـد؛ زیـرا در داسـتانهای شفادادنهای معجزهآمیز جایگاه ویژهای دارند.
عشق بـه مـریم
مریم، مادر عیسی، در ماجرای پیشکشی(۱) نقش اصلی را داراست و در دعاهای شخصی و نیایشهای گروهی در مـسیحیت شـرقی و غربی روز به روز اهمیت بیشتری یـافته اسـت. سرآغاز ارادت بـه او بـه قـرن دوم باز میگردد و داستان او در طیّ دوره آباء کـلیسا سـاخته و پرداخته شده است. او بر این عقیده بود که به طور معجزهآمیزی از پدر و مـادری کـهنسال متولد شده است. بکارت همیشگی او در سـنّت کاتولیک از زمان جرومِ(۲) مـقدّس بـه بعد یکی از اصول ایمان شـد. هـدف اصلی از عنوانِ قرن چهارمی تئوتوکوس(۳)(مادر خدا) اساسا معنایی مسیح شناختی بود کـه اتـحاد طبیعتهای بشری و الهی در مسیح را بـیان مـیکرد، امـّا بدون شکّ ایـن عـنوان احترام به مریم را بـه دنـبال داشت، گرچه سرانجام از تحریف در امان نماند. تأکید این واژه بر الوهیت مسیح بیانگر تمایل بـه کـوچک جلوه دادن واقعیت کاملاً بشری او و به مـوقع خـود، در اوایل قـرون وسـطی، تـأکید بسیار بر نقش حـیرتآور او به عنوان داور آینده بشریت است. در این صحنه، مریم چهرهای زنانه و بشری داشت که گناهکاران مـیتوانستند بـرای جلب شفاعت پسرش به سوی او رو آورنـد. درسـت اسـت کـه در هـمان دوران، عشق تـازهای نـسبت به انسانیّت مقدس عیسی، به ویژه نزد برنارد اهل کلروو(۴) و فرانسیس آسیزی(۵) مطرح بود (که در کـلیسای شـرقی بـه این حدّ نمیرسید)، اما عشق به مـریم بـیاندازه در مـعنویت و لیـترجی اهـمیت یـافت و هنوز هم اهمیتش باقی استـ گواه این نکته محبوبیّت سرود سلام بر مریم،(۶) استفاده از تسبیح(۷) و خواندن سرود
______________________________
۱٫ Presentation
۲٫ Jerome
۳٫ Theotokos
۴٫ Bernard Of Clairvaux
۵٫ Francis Of Assisi
۶٫ Hail Mary
۷٫ Rosary
«ملکه نجات»(۱) است که از نقش مریم در رستگاری تجلیل کرده و او را واسـطه تحقق کامل رستگاری و موهبات آن میداند. شورای دوم واتیکان مباحث راجع به مریم را از زمره اسنادی شمرد که به کل کلیسا مربوط میشدند، نه آنکه به عنوان اسنادی فقط مربوط به مریم، بـرای آنـها حساب جدایی باز کند. بدین ترتیب، مطابق نظریه الهیاتی مطرح شده در آنجا، شورای یاد شده تصمیم مهمی اتخاذ کرد. این شورا همچنین عنوان قرون وسطاییِ «مادر امّت مسیحی»(۲) را مـمنوع سـاخت.
در باب منزلت مریم، تجدید نظر تازهای صورت گرفته که احتمالاً به اصلاح عدم تعادل قبلی انجامیده است. به نظر فمینیستها مسأله عشق بـه مـریم ستمی را که مردان نسبت بـه زنـان در امور مربوط به روحانیت روا میدارند، به طرز نامعقولی تأیید میکند؛ زنانی که در کلیسایی که تحت سلطه مردان است، صرفا باید «کنیزانی» فرمانبردار و مطیع بـاشند. مـریم مورد علاقه و پرستش بـوده، امـا تنها هنگامی که در جایگاه «بیخطر» بکارت قرار گرفته، و حضور او را در لیترجی بیزیان دیدهاند ـ یعنی کاملاً متفاوت با زنان دنیای واقعی که میتوانستند تهدیدی بشمار آیند. اما در آمریکای لاتین، مردم اکنون در چـهره او پیـامبر آزادی را میبینند که آواز تجلیل را سرمیداد، پیامبری که به سخن خداوند گوشِ جان میسپرد و پذیرای ارادهاش بود، هر چند که بکلی زیر و رو کننده باشد.
کشیشان کلام الهی
گرایشی که در عبادات پروتـستانها بـه زیاد اسـتفاده کردن از کلام الهی وجود دارد، از نوع دیگری است. لیترجی عبارت است از جمع میان کلام الهی و عشای ربانی، امـا غالبا عقیده بر این بوده است که مسیحیت با موعظه زاده شـد. عـیسی بـه کمک پیشزمینه سنّتِ پیامبرانِ عبری، ملکوت خدا را اعلام کرد و نخستین رسولان برای موعظه جهانیان به خارج از اورشـلیم رفـتند. آباء کلیسا موعظه کردند، همچنانکه کشیشان و راهبان قرون وسطی نیز موعظه میکردند، امـا شـکی نـیست که نهضت اصلاح دینی بر ضرورت تبلیغ تأکید مجدد کرد و به جای جایگاههای اعتراف، تـا حدّی سکوهای وعظ را در میان آورد.(۳) اخلاق گرایان، نظیر اسقف باتلر،(۴) از طریق موعظه تدریس مـیکردند، انجیلیها
______________________________
۱٫ Salve Regina
۲٫ Mother of the Church
۳٫ McAdoo 1949:12
۴٫ Bishop Butler
(نظیر کاتولیکهای انـگلیکنِ مـتأخر)تبلیغ میکردند تا عقیده افراد را تغییر دهند. در بریتانیای کبیر، از نیمه دوم قرن نوزدهم تا دست کم سال ۱۹۱۴، مبلغانِ بزرگِ کلیسای آزاد چنان جمعیتی را به خود جلب کردند که مجبور شدند نمازخانههای بزرگتری بـسازند(۱). جی. سی. کارلایل(۲) مینویسد: شیواییِ سخن «گویی آسمان را نزدیک و نادیدنیها را کاملاً عیان میساخت». بدون شکّ در کلیساهای پروتستانهای انگلیسی مخالف کلیسای انگلیکن، آیین عشای ربانی تحت الشعاع موعظه بود، و هدف اصلی از رفـتن بـه کلیسا گوش سپردن به واعظ بود. اگر واعظ از موهبت و فیض کافی برخوردار بود، شنوندگان به ندرت دست خالی برمیگشتند، و گاه به نظر میرسید که متحول شدهاند. هر چند انجیلیها مـوفق شـدهاند سنّت موعظههای قوی و محکم را حفظ کنند، و در عین حال نیز به آیین مقدس عشای ربانی جایگاهی برتر از آنچه در روزگار پیشین داشت، ببخشند، امّا اینک چنان چیزهایی به ندرت اتفاق مـیافتد.
نـتیجه
در سرتاسر تاریخ، بین معنویت و لیترجی داد و ستدی وجود داشته و گاهی نیز میان آن دو تنش بهوجود آمده است. هر دو به نظارت الهیات نیازمندند؛ هر چند هر دو نیز حیاتی دینی به الهیات مـیبخشند. مـمکن اسـت در زمانهای که عقل ستیزی رواج یـافته اسـت و در کـلیساها اگر نگوییم دشمنی تمامعیار، دستکم بدگمانی شدیدی نسبت به الهیدانان وجود دارد، این مسأله ادعایی مناقشه برانگیز و ناخوشایند به نظر آید. هـمچنانکه آیـدن کـاوانا اظهار کرده، آنچه در واقعه بوته سوزان(۳) رخ داد، مکاشفه بـود نـه [آموزشی از طریق[ سمینار(۴). اما این مکاشفه به گفتگوی مفصل کلامیای انجامید که منجر به اقداماتی شد و در واقع از دل آن کـلّ تـاریخ بـعدی بنی اسرائیل پیدا شد! هم کاوانا و هم ریچارد هانسن(۵) فـقید خاطر نشان کردهاند که:
بیشتر الهیدانان قرن چهارم، اسقفها بودند. هیچ یک از آنان الهیدانی حرفهای نبود. کلیسای اولیـه چـیزی دربـاره پدیدهای به نام الهیدان حرفهای نمیدانست. احتمالاً
______________________________
۱٫ Munson 1991:112_14
۲٫ J.C.Carlile
۳٫ the burning bush : اشاره است به نـزول وحـی بر حضرت موسی(ع) چنانکه در سفر خروج ۳/۲ آمده است: «و فرشته خداوند در شعله آتش از میان بوتهای بر وی ظـاهر شـد».
۴٫ Kavannagh 1984:92
۵٫ Richard Hanson
بـیشتر آنان با کییر کگارد موافق بودهاند که استاد الهیات بودن یعنی بـه صـلیب کـشیدن مسیح. آنان همگی وظیفه شبانی داشتند.
این یک یادآوری و هشدار ضروری است. الهیات نـباید از هـیچ بـخشی از فعالیتهای بشری جدا شود، خواه امور سیاسی باشد و خواه دعا؛ زیرا الهیات عبارت اسـت از جـستجوی حقیقت با این اعتقاد که هر چیزی با خدا مرتبط است، خواه هـمین روابـط انـسانی مراد باشند و یا آنچه که ما آن را تجربه «دینی» میدانیم.
با این حال، ارزش الهـیات در ایـن حقیقت نهفته است که الهیات احساسی دینی است که در آرامش، و به تعبیر بـاتلر در «لحـظات فـرو کش کردن»(۱) دست میدهد. الهیات عقل را عبادت نمیکند زیرا از جایزالخطا بودنش آگاه است. بهعلاوه نـه از آن مـتنفر است و نه از به کارگیری آن رویگردان. معنویت و لیترجی نیاز به نظارت الهیات دارنـد، زیـرا الهـیات از سنّت مسیحی آگاه است و از آنجا که تلاش دارد تا ویژگیهای روزگار ما را نیز بشناسد، خواهد تـوانست بـا رئالیـزم کنار آید.
پل تیلیش(۲) در یکی از موعظههایش میگوید که الهیدان نیز، همانند مرد یـا زنـی که با لیترجی و معنویت سر و کار دارد، کسی است که «در امّت مسیحی روح الهی او را در برمیگیرد»(۳) روحی که مـأموریتش بـنابر انجیل یوحنا ۱۶:۱۳ هدایت شاگردان عیسی به سوی همه حقایق است. بنابراین، الهـیدانْ «پرسـتار مهربانی» هم برای لیترجی و هم برای مـعنویت خـواهد بـود و اطمینان میدهد که امور تجربی جانشین امـور مـوهبت شده نمیشوند، و با اینحال (به تعبیر تی. اس. الیوت) آگاه است که مسیحیت هـمیشه خـود را با چیزهایی که بتوانند مـورد اعـتقاد و عمل واقـع شـوند، انـطباق میدهد.
______________________________
۱٫ cool hour
۲٫ Paul Tillich
۳٫ Tillich ۱۹۴۹:۱۲۰