وضعیت زن درجاهلیت
چکیده
کلمات کلیدی
، سـال ششم، شماره چهارم، زمستان ۱۳۸۸، ۱۳۵ ـ ۱۵۹
وضعیت زن درجاهلیت
محمد جواد واعظی۱(
چکیده
کلید واژهها
- دانـشجوی دکـتری تـاریخ و تمدن اسلامی. دریافت: ۲۷/۱۰/۸۸ ـ پذیرش: ۱۴/۱/۸۹E-mail: m.2110514@yahoo.com
مقدمه
موضوع «جایگاه زن در اسلام» از موضوعات مهم و چالش برانگیز در مطالعات اسلامی بـه شمار میآید. نگرش اصلاحی اسلام به مسئله زن از سویی و ابهام در فهم برخی از آیات قـرآن و احکام شرعی خاص، از جـمله حـجاب، سرپرستی شوهر و لزوم تبعیت زن از وی، حق طلاق، چگونگی تقسیم ارث و… از سوی دیگر، زمینهساز ظهور اندیشههای متضاد و برداشتهای متفاوت از جایگاه زن در اسلام شده است. بیشتر آثاری که پیرامون دیدگاه اسلام درباره زن نگاشته شده، رویکردی فکری و کـلامی داشته است و کمتر آثاری با رویکرد تاریخی در این باره تدوین شده است. بیتردید، بررسی تاریخی وضعیت زن در جامعه صدر اسلام کمک فراوانی به درک جایگاه حقیقی زن در اندیشه اسلامی خواهد کرد. اما این مـهم بـدون شناخت پیش زمینههای تاریخی آن ممکن نخواهد بود، از این رو برای تبیین وضعیت زن در اسلام نیازمند شناخت تاریخی وضعیت زن در جاهلیت هستیم. باید دید که وضعیت زن در عرصههای خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در عـصر جـاهلیت چگونه بوده است؟ تا به درک واقعی از سیر تحولات اسلام در این زمینه پی برد. بسیاری از احکام و مقررات حقوقی اسلام و همچنین توصیههای مکرر اخلاقی در مورد زنان که در آیات قرآن و روایات پیشوایان دیـن تـجلی یافته، بازتاب وضعیت نابسامان و تاریک زن در جاهلیت است که با نگاهی تاریخی به آن میپردازیم. همچنین وضعیت زن در دوره جاهلیت را در چند عرصه مهم خانواده، اجتماع، سیاست، اقتصاد و فرهنگ بررسی میکنیم.
۱٫ وضعیت زنـ و خـانواده در عـصر جاهلی
خانواده اساسیترین و کهنترین رکـن جـوامع بـشری و حد فاصل بین فرد و جامعه است که گذشته از نقش استمرار نسلها، آموزش و پرورش، تربیت، تکامل و سعادت افراد جامعه را به عهده داشته و سـرنوشت آنـان را رقـم میزند. صاحب نظران، تعریفهای گوناگونی از خانواده بیان کـردهاند کـه هر تعریف به یکی از ابعاد خانواده اشاره دارد. در یک تعریف میتوان خانواده را از عمومیترین سازمانهای اجتماعی دانست که بر
اساس ازدواج یـک مـرد و دسـت کم یک زن شکل میگیرد و در آن مناسبات خونی یا اسناد یافته (پذیـرش فرزند) به چشم میخورد و کارکردهای گوناگون شخصی، جسمانی، اقتصادی، تربیتی و جز اینها را بر عهده دارد.۳۷۴
در حقیقت، خانواده واحد بـنیادین جـامعه و کـانون اصلی رشد و تعالی انسان است. بیشک، زن یکی از مؤثرترین اعضای خانواده اسـت کـه بیشترین سهم اداره داخلی این واحد اجتماعی به عهده اوست. میتوان گفت که زنان در تربیت و تکامل آحـاد اجـتماع، اسـاسیترین نقش را ایفا میکنند.
بررسی جایگاه زن و خانواده در جامعه صدر اسلام و مطالعه اصـلاحات پیـامبر اکـرم( در این زمینه میتواند افق روشنتری را برای جویندگان حقیقت آشکار سازد.
در این بخش به بـررسی وضـعیت زنـ و خانواده در عصر جاهلی خواهیم پرداخت تا زمینه برای درک اصلاحات نبوی در موضوع زن فراهم آید.
اخـبار عـصر جاهلی، بیشتر در قالب اشعار و برخی از گزارشهای پراکنده و ضمن آیاتی از قرآن کریم به مـا رسـیده اسـت. شاید با استفاده از منابع موجود به سختی بتوان تصویری دقیق و سخنی قاطع از ابعاد مـختلف جـامعه جاهلی، از جمله شئون مختلف زن و خانواده ارائه کرد، به ویژه اینکه توجه نویسندگان و مـورخان اسـلامی بـیشتر به ثبت تحولات و مسائل سیاسی جامعه و نقل اخبار پادشاهان و حکمرانان و نخبگان بوده تا حفظ اخـبار اجـتماعی و گزارش از زندگی عمومی مردم. اما همین اخبار پراکنده و گزارشهای اندک، سرمایه ارزشـمندی بـرای تـرسیم وضعیت زن و خانواده در عصر جاهلی است، به خصوص که آیات قرآن کریم برای توصیف آن دوران، معیاری قـطعی اسـت.
بـا مطالعه آثار اندیشمندان و صاحبنظران در تاریخ جاهلیت، درباره اوضاع زن و خانواده، به دو رویـکرد مـیرسیم. گروهی معتقدند که زن در عصر جاهلی، جایگاه ممتازی داشت، با آزادی و شرافت زندگی میکرد و با استقلال رأی و اراده، نقش فـعال و تـأثیرگذاری در خانواده و جامعه ایفا میکرد و ـ برخلاف آنچه پنداشته میشود اوضاع او روشن و مناسب بـود.۳۷۵ بـازگشت نسب برخی از قبائل به زنان، شهرت بـسیاری از بـزرگان و مـشاهیر عرب با نام مادرانشان، مشاوره با زنـان در امـور جنگی و پذیرش امان
دادن زنان به جنگجویان دشمن، از دلایل عمده این رویکرد اسـت.۳۷۶ البـته شاید رمز انتساب فرزندان بـه مـادران، شیوع ازدواجـهای اشـتراکی و وجـود زنهای چند شوهر باشد نه احـترام و پاسـداشت زنان. شواهد دیگر هم وقایع اتفاقی و کمنظیرند که نمیتواند ملاک صدور چـنین حـکم کلی در مورد جایگاه زن در عصر جـاهلی شود.
گروه دیگر کـه شـمارشان بیشتر است، با استفاده از اخـبار تـاریخیِ متعدد، گزارش تاریک و اسفباری از اوضاع زن و خانواده در عصر جاهلی ارائه میدهند. کراهت از دختران و زنده بـه گـور کردن آنها، انواع ازدواجهای ظـالمانه، عـدم حـق انتخاب در ازدواج، محرومیت از ارث و بـه ارث رفـتن زن مانند دیگر کالاها، نـمونهای از شـواهد این گروه است که در آینده، بیشتر به آن میپردازیم.
به نظر میرسد آیات قرآن کـریم رویـکرد دوم را تأیید میکند. در این آیات یا بـه طـور مستقیم اوضـاع نـابسامان زن در جـاهلیت بیان شده و یا ضـمن بیان برخی از احکام، به این وضعیت آشفته اشاره شده است. در این فصل به طور مـکرر از ایـن آیات بهره میبریم.
اکنون به اجـمال اوضـاع زن و خـانواده در عـصر جـاهلی را توصیف میکنیم.
الف) جـایگاه و شـأن زن در جاهلیت
مرد در جاهلیت، صاحب اختیار خانواده و به تعبیری گویاتر، مالک خانواده بود و بر زن و فرزندان حق حـیات داشـت. در جـاهلیت، زن در ردیف سایر انسانها قلمداد نمیشد، بـلکه انـسان درجـه دو مـحسوب مـیشد. گـفته خلیفه دوم در مورد وضعیت زنان در جاهلیت گواه خوبی است. او اعتراف میکند که زنان در جاهلیت هیچ به حساب نمیآمدند: «کنا فی الجاهلیه لانعد النساء شیاًء».۳۷۷ بر اساس روایتی، اعـراب زنان را همچون کالایی میشمردند که (اگر از خود پسری نداشت) پس از مرگ شوهر، در شمار دیگر اموال و ثروت شوهر، به پسر شوهر از زنهای دیگر منتقل میشد.۳۷۸ فرزندان نیز در بسیاری از موارد از حقوق انسانی مـحروم بـودند. به عنوان نمونه در جریان جنگ بَسوس، داحِس، غَبراء و ایام الفِجار، پدران، فرزندان خود را نزد دشمنان به رهن
میگذاشتند که در بیشتر اوقات موجب کشته شدن آنها میشد.۳۷۹ در فرهنگ جاهلی پسـران چـون در آینده به جنگجویان و مدافعان قبیله تبدیل میشدند بر دختران که وقت جنگ جز سنگینی، مزاحمت و بیآبرویی هنگام اسارت، چیز دیگری نداشتند، ترجیح داشـتند.۳۸۰ دخـتران مورد کراهت و در مرتبه پایینتری از پسـران قـرار داشتند. جالب اینکه، خود زنان هم این اندیشه را پذیرفته بودند. وقتی از زنی در مورد بهترین زنان سؤال میشود میگوید: بهترین زن کسی است که پسری در شـکم، پسـری در بغل و پسری که پشـت سـرش راه میرود، داشته باشد.۳۸۱
نمونههای فراوانی از این کراهت در منابع جاهلیت وجود دارد، از جمله وقتی شخصی به نام ابیحمزه، دختردار میشود خانه را ترک کرده و نزد همسایگان میرود. همسرش چنین میسراید:
ما لا بی حـمزه لا یـأتیناغضبان الا نلد البنینا |
یظل فی البیت الذی یلیناتا لله ما ذلک فی ایدینا |
ابا حمزه را چه شده که به خانه همسایه رفته و به سراغ ما نمیآید. او از این عصبانی است که ما پسر به دنـیا نـیاوردهایم. به خـدا سوگند که این امر در دست ما نیست.۳۸۲
ب) ظلمهای اجتماعی به زنان
نفرت داشتن از دختران گاهی به زنـده به گور کردن آنها منجر میشد. البته در میزان شیوع این زشـتی اخـتلاف اسـت؛ برخی آن را نادر۳۸۳ و برخی در بیشتر قبایل شایع میدانند. ۳۸۴ تصریح قرآن کریم به این عمل زشت و تکرار آن، نـشانی از سـنگینی این مسئله است:
و هنگامی که به یکی از آنها بشارت دهند دختر نصیب تـو شـده، صـورتش (از ناراحتی) سیاه میشود و به شدت خشمگین میگردد. به خاطر بشارت بدی که به او داده شده از قـوم و قبیله خود متواری میگردد (و نمیداند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد یا در خاک پنـهانش کند؟ آگاه باشید که بـد حـکم میکنند. (نحل: ۵۸ ـ ۵۹) و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود به کدامین گناه کشته شدند؟(تکویر: ۸ ـ ۹)
قیس بن عاصم در برابر پیامبر اکرم( اعتراف میکند که تمامی دختران خود را زنده به
گـور کرده، حتی دختری را که با ترفند مادر تا چند سالگی زنده بوده، به رغم التماسهای دختر، زیر خاک دفن کرده است. پیامبر با چشمان اشکبار میفرماید به درستی که این قـساوتی آشـکار است.۳۸۵
علل چنین عمل ضد انسانی، غیرت و تعصب شدید و ترس از بیآبرویی هنگام اسارت زن و دختر، ترس از فقر، عیوب ظاهری و جسمی دختر ذکر شده است.۳۸۶ البته عامل اقتصادی و فرار از فقر، مهمترین عـامل بـوده که قرآن نیز به آن اشاره میکند: «و فرزندانتان را از ترس فقر نکشید ما آنها و شما را روزی میدهیم مسلماً کشتن آنها گناه بزرگی است». (اسراء: ۳۱)
با این همه، گروهی بودند که بـا خـریدن دختر از پدرش مانع چنین کاری میشدند. صعصه بن ناجیه جدّ فرزدق ۲۸۰ دختر را از مرگ نجات داد. ۳۸۷
ج) ازدواج و طلاق در جاهلیت
مطالعه ازدواجهای عصر جاهلی که اولین گام تشکیل خانواده است، ملاک خوبی در بررسی وضـع خـانواده در آن دوران اسـت. باید دانست که مردم عـرب در دوران پیـش از اسـلام در کنار تمام «جاهلیت»ها به آیین و عرفی نیز پایبند بودند، چنانکه ایشان در همان دوران، ازدواج با شماری از زنان را حرام میدانستند که اسلام نـیز حـرمت آن را امـضا و تقریر نمود. شکل اصلی و رایج ازدواج در میان اقـوام عـرب، همانند این روزگار ازدواجی به نام بعوله «پیوند زناشویی» بوده که در شکل عادی آن بر سه عنصر خواستگاری، مهریه و عـقد تـکیه داشـت.۳۸۸ بدیهی است که رواج این گونه زناشویی بیانگر آن اسـت که در آن دوران، نه تنها در امر ازدواج هرج و مرج نبوده، بلکه رسم و مرامی استوار در میان بوده است. ۳۸۹
غیر از ازدواجـ بـعوله گـونههای دیگری از ازدواج نیز گزارش شده است که جواد علی در کتاب المفصل فـی تـاریخ العرب قبل الاسلام به بررسی آن پرداخته است. ۳۹۰ نکاح ضیزن (همان نکاح مقت در اصطلاح مسلمانان)، نکاح مـتعه (ازدواجـ مـدتدار) نکاح بدل، نکاح شغار، نکاح استبضاع و… ازدواجهایی است که در جاهلیت مرسوم بـود.۳۹۱
البـته گـروهی از نویسندگان، برخی از این ازدواجها را ازدواج اصطلاحی ندانسته و
آن را بیشتر، مفاسد اخلاقی و جنسی محسوب کرده و مـدعی شـدهاند کـه نزد خود عرب جاهلی نیز غیر مرسوم بود.۳۹۲ گفتهاند شیوه زندگی عرب جاهلی کـه هـمیشه همراه با جابهجایی و عدم ثبات بوده است، به شیوع چنین وصلتهای زودگذر مـنجر شـده اسـت.۳۹۳ برخی نیز با استفاده از آیه ۲۳ سوره نساء «حرام شده است بر شما مادرانتان و دخـترانتان و خـواهرانتان و عمّههایتان و…» گفتهاند به ظن قوی چنین ازدواجهایی در جاهلیت وجود داشته که اسلام دسـت بـه تـحریم آن زده است.۳۹۴ در پاسخ گفتهاند که آیه در صدد بیان و شمارش ازدواجهای حرام است نه حکایت و ابطال ازدواجـهای قـبل از ظهور اسلام.۳۹۵ علامه طباطبایی ضمن تفسیر آیه، به وجود برخی از این ازدواجـها در جـاهلیت تـصریح میکند. ۳۹۶ جواد علی میگوید وجود چنین ازدواجهایی در جاهلیت، امری عجیب و غریب نیست، گرچه ازدواج بـا مـادر را از ایـن امر استثنا کرده است.۳۹۷ شاید بتوان از جملههایی که مرد در مسئله ظهار عـنوان مـیکرده که: «ظهرک کظهر امی»، تنفرعرب جاهلی را از ازدواج با محارم، به ویژه مادر فهمید.
در جامعه جاهلی، بـیشتر مـرد از حق انتخاب همسر برخوردار بود و زن کمتر در این باره نقشی ایفا میکرد. چـنانکه حـق اول نسبت به هر دختر، برای پسر عـموی او بـود و اگـر پسرعمو به ازدواج با دختر تصمیم داشت، دیـگران حـق پیشقدمی نداشتند. ۳۹۸ البته به مرور این ازدواجهای داخلی برای کسب شرافت و کمال بـیشتر، جـای خود را به ازدواجهای خارجی (ازدواج بـا زنـان قبایل دیـگر) مـیداد. ۳۹۹ تـعدد زوجات در جاهلیت هیچ محدودهای نمیشناخت و ایـن در حـالی بود که برقراری عدالت بین ایشان هیچ لزومی نداشت و هر کدام کـه نـزد مرد، محبوبتر بود، وضع بهتری داشـت.۴۰۰
طلاق در دست مرد بـود و بـه آسانی انجام میگرفت. در بیشتر مـوارد از روی غـضب و جهالت و به قصد انتقامجویی یا تنبیه زن یا قبیله او تحقق مییافت. ۴۰۱ زن پس از طلاق، حق ازدواج بـا مـرد دیگری را نداشت، چون تعصب افـراطی مـرد اجـازه نمیداد همسر سـابق خـود را با مرد دیگری بـبیند. از ایـن رو در مواردی هنگام طلاق به طور رسمی چنین حقی برای مرد لحاظ میشد. البته در مـواردی بـا گرفتن مالی به ازدواج همسر سابق خـود بـا مرد دیـگر رضـایت مـیداد. ۴۰۲ عدم محدودیت طلاق نـیز ابزاری در
دست مرد به منظور آزردن زن بود؛ یعنی قبل از اتمام عده رجوع میکرد و دوباره طـلاق مـیداد و زن را در بلاتکلیفی قرار میداد.۴۰۳ البته گاهی بـرخی از زنـان کـه از شـرافت و مـنزلت بالایی داشتند، از هـمان ابـتدا شرط میکردند که طلاق به دست خودشان باشد و شوهر نیز قبول میکرد.۴۰۴ جالب اینکه روش این طـلاق غـیر کـلامی بود و زن فقط با تغییر ورودی خیمه، مرد را از تـصمیم خـود مـطلع مـیساخت.۴۰۵
در جـاهلیت، زن حـایض از خانواده طرد میشد؛ نه با او همغذا میشدند و نه حاضر بودند با او در خانهای بمانند. این عمل متأثر از فرهنگ یهود بوده است.۴۰۶
د) فساد اخلاقی در جاهلیت
به گفته جواد عـلی زنا نزد مردم جاهلی مرسوم بود و مردان به طور علنی مرتکب آن میشدند و نه تنها عیب محسوب نمیشد که به آن افتخار نیز میکردند و آن را نشانه مردانگی میدانستند. آنان زنایی را عیب میدانستند و بـر آنـ عقاب میکردند که مرد غریبهای با زنی بدون اجازه شوهرش همبستر شود. واداشتن کنیزان به زنا و بهرهکشی جنسی از آنان (اجاره دادن کنیران به دیگران) نیز اگر با اجازه صاحبان آنـان بـود، عیبی نداشت. ۴۰۷ البته در تعریف زنا و تعیین حد و مرز آن با ازدواجهای جاهلی دیدگاههای متفاوتی هست.۴۰۸
گفتنی است که ما در تبیین وضعیت اجتماعی زنان بـه مـظاهر دیگری از فساد اخلاقی مربوط بـه زنـان اشاره خواهیم کرد. همچنین یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که بسیاری از رسوم و سنتهای جاهلی به طور عام در تمام جزیرهالعرب و بین تمام قبائل رایـج نـبود، بلکه برخی به قـبایل خـاص یا زمان و مکان خاصی اختصاص داشت.۴۰۹
۲٫ وضعیت اجتماعی زن در عصر جاهلی
آنچه از مطالعه منابع تاریخ جاهلی به دست میآید عدم منع زن از حضور او در اجتماع است. آنان کم و بیش در عرصههای اجتماعی حضور داشـتند. البـته میزان مشارکت ایشان در این عرصهها، به شأن و منزلت آنان که در موقعیت خانوادگی یا ثروت یا امتیاز خاص ریشه داشت، وابسته بود؛ هر چه از شأن و رتبه بالاتر و نفوذ بیشتری برخوردار بـودند، مـشارکت بیشتری داشـتند.
مشارکت اجتماعی زن در جاهلیت به شکل رویهای عام و فراگیر نبود و شاید همه زنان از چنین حقی برخوردار نـبودند.۴۱۰ اما آنچه دقت بیشتری میطلبد مطالعه وجود یا عدمِ ضوابط و شـرایط در حـضور اجـتماعی زن در عصر جاهلی است. در واقع به این سؤال باید پاسخ داد که آیا در جاهلیت بین زن و مرد در تعاملات اجـتماعی حـریمی بود یا خیر؟ یا به عبارت دیگر آیا حضور اجتماعی زنان در عصر جاهلی تـابع ضـوابط و قـوانینی بود یا خیر؟
همانگونه که محققان اشاره کردهاند تلاش برای پیدا کردن مشی و رویه واحد در شـئون اجتماعی در دوران جاهلی، سخت و بینتیجه است.۴۱۱ تعاملات اجتماعی و آداب و رسوم، شهر، به شهر، بـلکه قبیله به قبیله و حـتی در یـک قبیله واحد، مختلف و متنوع بود. برای نمونه، چگونگی حضور زن در محیطهای اجتماعی از نظر نوع پوشش، متفاوت بود. در قبیلهای زن با کمترین لباس نزد مردان حاضر میشد و از آنان پذیرایی میکرد و در قبیله دیگر زن هنگام خـروج از منزل از پوشش کامل استفاده میکرد و تا بازگشت به خانه از آن جدا نمیشد.۴۱۲ از این رو ما پوشش را به عنوان یکی از شاخصههای حضور اجتماعی زنان در جاهلیت بررسی میکنیم.
شواهد متعدد حاکی از این نکته اسـت کـه زنان در جامعه عرب قبل از اسلام برای حضور در اجتماع، از پوشش مناسب و مطلوب برخوردار نبودند. ۴۱۳ تنوع لباس و زینت زنان ارتباط مستقیم با محیط اجتماعی و طبیعی آنان داشت. در شهرها که اختلاطِ بین دو جـنس بـیشتر و پر دامنهتر بود، لباسها متنوعتر و جذابتر بود و زینت بیشتری وجود داشت، اما در زندگی صحرایی که چنین نبود، پوشش زنان سادهتر و یکدست بود، به ویژه اینکه آنان برای فرار از آسیبهای طـبیعی از پوشـش بیشتری استفاده میکردند. شرایط سخت صحرا زنان بادیهنشین را مجبور به پوشاندن سر و صورت میکرد، همانگونه که مردان نیز چنین میکردند.۴۱۴ به رغم وجود واژهها و اصطلاحات متعدد که به وجـود اصـل پوشـش و انواع آن دلالت دارد،۴۱۵ برخی گفتهاند: پوشاندن سـر و صـورت نـزد زنان جاهلی، خلاف رویه بود و زنان بدون حجاب در جامعه ظاهر میشدند. ۴۱۶ جاحظ میگوید: بین زنان و مردان جاهلیت، حجابی نبود و آنان بـه سـهولت
بـا هم معاشرت و گفتوگو میکردند و نگاه به همدیگر هـیچ عـار و ننگ نبود. جالب اینکه او ریشه عشقهای آتشین عرب جاهلی را همین آزادی در معاشرت میداند.۴۱۷ پوشش آنان به گونهای بود که مـواضع مـهیج و فـتنهانگیز مانند گردن و سینه نمایان بود.۴۱۸
از دیگر شواهد بیانضباطی در روابط زن و مـرد در دوران جاهلی، طواف برهنه زنان دور خانه خداست. درباره ریشه این عمل، اختلاف است. برخی ریشه آن را به نزاع بین زن و شـوهری مـیدانند کـه شوهر شرط جدایی از همسر را طواف برهنه زن در خانه خدا قرار داد که بـعدها مـرسوم شد. ۴۱۹ برخی نیز آن را ناشی از مبالغه در عبودیت و خارج شدن از لباسهایی که در آن مرتکب گناه شده بودند دانستهاند. ۴۲۰ بـرخی گـفتهاند تـرفند قریش در نیازمند کردن حجاج در اخذ لباس از اهل حرم، در شیوع این رسم جـاهلی بـیتأثیر نـبوده است.۴۲۱ ولی آنچه مسلم است اینکه موسم حج در جاهلیت به فصلی برای عرضه زنان بـر مـردان تـبدیل شده بود. برخی از زنان به قصد دلربایی از مردان، به صورت عریان طواف میکردند تـا خـواستگار مورد نظرشان پیدا شود. اختلاط، بیبند و باری و شهوترانی به حدی بود که شـاعرِ هـوسبازِ امـوی، عمر بن ربیعه، در شعری حسرت آن روزها را میبرد و آرزوی بازگشت آن ایام و طوافها را میکرد:
لیت ذا الحج کـان حـتماً علینا |
کل شهرین حجه و اعتمارا۴۲۲ |
«ای کاش آن حج بر ما واجب میشد در هر دو مـاه، چـه حـج و چه عمره».
مضمون اشعار تشبیب۴۲۳ در دیوان اشعار جاهلی، بازتاب بیانضباطی در روابط زن و مرد در این دوران است. در ایـن اشـعار، شاعر به توصیف هوسآلود از زنان جامعه خود پرداخته و زیباییهای آنان را ترسیم مـیکند. عـلت ایـن امر گاهی انتقام از زن در ردّ عشق یا هوسبازی شاعر و گاهی تقاضای مادر با هدف یافتن خواستگار بـوده اسـت.۴۲۴
بـه طور قطع، شیوع عمل ننگین زنا و دیگر روابط جنسی مردود در جاهلیت، نـتیجه روابـط بیضابطه زن و مرد و نشانه عدم حریم مناسب بین ایشان است. اما آنچه از قرآن فهمیده میشود خودآرایی، خـودنمایی و جـلوه زیباییها در زنان جاهلی برای مردان است که قرآن از آن به «تَبَرُّجَ الجاهلیه» یـاد کـرده است. (احزاب: ۳۳)
۳٫ وضعیت اقتصادی زن در عصر جاهلی
مـنابع تـاریخی در کـنار محرومیتهای فراوانی که زن در جاهلیت دچار آن بود، دو مـحرومیت مـالی را گزارش کردهاند؛ محرومیت از ارث و مهریه که از بارزترین محرومیتهای اقتصادی زنان در آن دوران است.
گرچه بحثکردن از ارث در ردیـف مـباحث حقوقی قرار دارد، اما از آنجا کـه ارتـباط مستقیم بـا وضـعیت مـالی و اقتصادی دارد، در بحث اقتصادی زن به آن میپردازیم.
قـاعده کـلی در میراث نزد مردم جاهلی این بود که فقط مردان که جنگجویان قـبیله بـودند، ارث میبردند و زنان و کودکان از ارث محروم بودند. ۴۲۵ اخـبار تاریخی در محرومیت زن از ارث، متفاوت و مـضطرب اسـت. به رغم گزارشهای فراوان از ایـن مـحرومیت، نقلهایی هم وجود دارد که به ارثبری زنان دلالت دارد. جواد علی در کتاب خود چنین نـتیجه مـیگیرد که حرمان زن از ارث در بیشتر مناطق جـزیرهالعرب شـایع بـوده و در بعضی مناطق، بـرخی از زنـان بهرهمندی از چنین حقی مـشاهده مـیشود. ۴۲۶ گفتهاند اولین کسی که در جاهلیت برای زنان ارث قرار داد عامر بن جیثم بن غنم بـود.۴۲۷ مـردم جاهلی به علت شرکت نداشتن زنـان در جـنگ و عدم جـلب مـنافع اقـتصادی به سوی قبیله، آنـان را از این حق محروم میکردند. قبل از نزول آیات میراث، مردی طبق سنت جاهلی همسر و دخترِ بـرادر مـیتِ خود را از ارث محروم کرده، خود امـوال بـرادر را تـصاحب کـرد. زن نـزد رسول اکرم( شـکایت کـرد و برادر در توجیه کار خود نزد رسول خدا، همین دلایل را مطرح کرد. ۴۲۸ جالب اینکه در کنار این بـیعدالتی آشـکار، بـیگانگانی چون همپیمان و فرزندخوانده میت، از او ارث میبردند. ۴۲۹ این در حـالی بـود کـه زنـِ پدر در کـنار مـحرومیت از ارثِ خود، به ارث میرفت و در شمار اموال میت به حساب میآمد. او در ابتدا به اموال پسر بزرگ منتقل میشد و در صورت عدم تمایل پسر بزرگ به ملکیت او، نوبت به پسـران دیگر میت میرسید.۴۳۰
جلوه دیگر محرومیت مالی زن، عدم مالکیت نسبت به مهریه بود. پدر یا ولی امر او مهریه را تصاحب کرده و چیزی به زن نمیرسید. اگر هم مهریه را به زن میدادند در مقابل مخارجی که بـرای خـرید جهیزیه انجام میگرفت از او پس میگرفتند. ۴۳۱ از ابتدای
تولد دختر، به پدرش تبریک میگفتند که «هنیئاً لک النافجه؛ عامل زیاد کننده ثروت بر تو مبارک باد». پدر در عوضِ مخارج بزرگ کردن دختر، مهر او را بخشی از ثـروت خـود قرار میداد. این پول به مرور وسیلهای برای تفاخر شد و پول بیشتر نشانه بزرگی و مطلوبیت بیشتر زن بود.۴۳۲
آنچه مسلم است اینکه نمیتوان اصل مالکیت زنـ را در جـاهلیت نفی کرد. برخی در توضیح آیـه ۱۹ سـوره نساء «حلال نیست برای شما که از زنان از روی اکراه ارث ببرید». گفتهاند در جاهلیت، مردانی به طمع تصاحب اموال زن با او ازدواج میکردند و بدون رعایت حقوق و ارتباط زناشویی، او را نـگاه مـیداشتند تا بمیرد و اموالش را مـالک شـوند.۴۳۳ این خود نشانه اصل مالکیت زن است. شاهد دیگر گزارشهایی از تجارت زنان در جاهلیت است که از مشهورترین آنان حضرت خدیجه( است.۴۳۴ از طرفی گزارش شده که شوهر پس از مرگ همسر خود مهریهای را که پرداخـته بـود از ترکه زوجه خود مسترد میکرد.۴۳۵ بنابراین، معلوم میشود زن مالک اموالی بوده که شوهر چنین عمل میکرد.
اشتغال و کسب زنان در جاهلیت را نمیتوان عام و فراگیر دانست. در آن جامعه، مانند دیگر جوامع انسانی، مـردان بـه سبب بـرخورداری از ویژگیهای جسمی و روحی، در عرصه اقتصادی حرف اول را میزدند. علاوه بر این، شواهد تاریخی هم مؤید این سخن اسـت. مردم جاهلی در توجیه محرومیت زنان از ارث، عدم کسب و درآمدزا نبودن زن را یکی از دلایـل مـیدانستند. ۴۳۶ در عـین حال، گزارشهایی از انواع مشاغل زنان در جاهلیت وجود دارد. قبل از بیان مشاغل درآمدزا، کار زن را در خانه بیان میکنیم.
زنـان در جـاهلیت مانند دیگر جوامع، مسئول اداره امور خانه بودند. شعر عرب جاهلی این مسئله را تـأیید مـیکند. مـشاغل خانگی، چون پخت نان، نظافت، خیاطی، اصلاح خیمه و تربیت فرزندان به عهده آنان بود. ۴۳۷ هـمچنین در امور دیگر چون دامداری، شیردوشی، تهیه آب و جمعآوری هیزم با دیگران مشارکت داشتند.۴۳۸
از مـشاغل خارج خانه زنان در جـاهلیت، گـزارشهای پراکندهای موجود است. تجارت یکی از شغلهایی است که در جاهلیت، برخی از زنان انجام میدادند.
معروفترین آنان خدیجه( همسر پیامبر اکرم( است. او تاجر و صاحب سرمایه بود که مردان را برای تجارت استخدام کرده، بـه کار میگرفت. وی پس از شنیدن آوازه امانتداری و صداقت رسول الله(، ایشان را به همکاری دعوت کرد. ۴۳۹ از دیگر زنانی که نام او جزء تجار مکه آمده، زنی به نام ام شَیبه، دختر ابیطلحه است.۴۴۰ برخی از زنان نیز به فـروشندگی مـشغول بودند. عطرفروشی زنی به نام حَولاء، دختر تَویت در منابع تاریخی گزارش شده است. ۴۴۱ زنی دیگر به نام مِنشم در مکه عطر میفروخت. جنگجویان قبل از جنگ، خود را با عطرهای او معطر میکردند. ایـن کـار آنقدر رواج یافت که کمکم به ضربالمثل تبدیل شد و وقتی میگفتند از عطر مِنشم استفاده کردند، یعنی آماده نبرد شدند. ۴۴۲پیامبر اکرم( هنگام هجرت، به خیمه زنی به نام ام مَعبَد خـُزاعیه رفـتند که مواد غذایی میفروخت. پیامبر از او گوشت و خرما طلب کرد.۴۴۳
قابلگی و پرستاری از دیگر مشاغل زنان جاهلی بود.۴۴۴ زنان در برخی از صنایع نیز سررشته داشتند. زنی به نام ردینه به اسلحهسازی اشـتغال داشـت. نـیزههایی که او میساخت از جهت کیفیت مـشهور بـود. ۴۴۵ کـهانت در میان زنان جاهلی جایگاه خاصی داشت. طریفه و زبرا از مشهورترین این زناناند.۴۴۶ آرایشگری نیز از مشاغلی بود که زنان بسیاری به آن مشغول بـودند. بـرخی از ایـن زنان پس از اسلام به پیامبر اکرم( مراجعه کرده و احـکام شـغل خود را جویا شدند.۴۴۷ از دیگر مشاغل، نوحهگری و مدیحهسرایی بود که زنان در آن حضوری پررنگ داشتند. مشهورترین این زنان در جاهلیت، خنساء بـنت عـمرو بـود. عمر رضا کحاله با استفاده از منابع متعدد توضیحات مفیدی در ایـن زمینه ارائه داده است.۴۴۸
از دیگر مشاغل رایج آن زمان دایگی، شیردهی و حضانت کودکان بود. زنان بسیاری بودند که بـه عـنوان کـسب، نگهداری و پرستاری اطفال را به عهده میگرفتند. مردم جاهلی نیز برای بـالا رفـتن خصلتهای والا، به ویژه فصاحت، بلاغت و جنگآوری، فرزندان خود را به دایههای بادیهنشین میسپردند. مشهورترین آنان حلیمه سـعدیه بـود کـه دایگی و شیردهی پیامبر اکرم( را به عهده داشت.۴۴۹
از جلوههای تأسفبار اشتغال زنان، کـسب جـنسی آنـان است. ۴۵۰ برخی، کنیزان خود را به منظور جلب منافع اقتصادی مجبور به زنا کرده،۴۵۱ کـنیزانِ خـود را در اخـتیار دیگران
قرار داده و در مقابل، پول به جیب میزدند. آیه ۳۳ سوره نور «کنیزان خود را برای دسـتیابی شـما به متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نکنید به خصوص اگـر خـودشان مـیخواهند پاک بمانند». در تحریم همین امر نازل شد. البته گویا این نوع کسب، مختص کنیزان نـبوده اسـت، بلکه هنگام قحطی و فقر برخی از شوهران، با در اختیار قرار دادن همسران خود کـاسبی مـیکردند. ۴۵۲طـبری میگوید: زنانی بودند معروف به «اصحاب الرایات» که از این راه کاسبی میکردند. برخی از مسلمانان بیبضاعت، بـه طـمع درآمد این زنان، تصمیم به ازدواج با ایشان داشتند که پیامبر اجـازه نـدادند و ایـن آیه را قرائت کردند: «مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند و زن زنا کار را جز مـرد زنـاکار یـا مشرک به ازدواج خود در نمیآورد و این کار بر مؤمنان حرام شده است».(نـور: ۳)۴۵۳
۴٫ وضـعیت سیاسی زن در عصر جاهلی
همانگونه که گفتیم زن جایگاه والایی نداشت و از بسیاری از حقوق انسانی خود محروم بود. زن جـنس درجـه دو و در خدمت منافع قبیله و مردان آن قبیله بود. مشارکت سیاسی آنان در این عصر بـا تـوجه به همین اصل کلی قابل تبیین اسـت. زن در جـنگهای مـردم جاهلی که از ارکان زندگی آنان به حـساب مـیآمد، عاملی انگیزهساز و مهیج برای نبرد بود. جنگجویان برای فرار از ننگ اسارتِ زنان و دخـتران خـود نبرد میکردند و دشمن نیز بـه طـمع اسیر کـردن آنـان شـمشیر میزد. اسارت زنان، عامل هجو و عـدم آن عـاملی برای تفاخر آنان بود. یکی از افتخارات قریش این بود که هیچ زن قـریشی بـه اسارت نرفته بود.۴۵۴ قبل از این گـفتیم که یکی از دلایل زنـده بـه گور کردن دختران را فرار از نـنگ اسـارت آنان در جنگها گفتهاند.
فرماندهان جنگی که از این روحیه خبر داشتند، زنان و دختران جـنگجویان را در جـنگها به همراه میآوردند تا بـرای حـفظ آبـروی خود هم کـه شـده تمام تلاششان به کـار بـرند. زنان با سرودن اشعار و نواختن دف، مردان را به مقاومت و مبارزه فرا میخواندند. در جنگ احد چـنین بـود و زنان با زدن دف، این اشعار را تکرار مـیکردند:
نـحن بنات الطـارقونبسط النـمارق |
ان تـقبلوا نعانقان تدبروا نفارق۴۵۵ |
یـعنی ما دختران طارقیم. روی فرشهای گرانبها راه میرویم. اگر رو به دشمن کنید، با شما همبستر میشویم و اگـر پشـت به دشمن نمایید و فرار کنید، از شـما جـدا مـیشویم.
در یـکی از جـنگهای عرب جاهلی بـا سـربازان کسرای ایران، همین که عربها مشرف به شکست شدند، زنی از زنان قبیله برای تهییج مردان حـمایل شـتران را پاره کـرد و زنان از شترها سقوط کردند. این وضع رقـتبار، انـگیزه جـنگجویان را بـرانگیخت.
صـفیه، دخـتر ثعلبه برخاست و ریسمانها را برید و زنان از روی شتران به زمین افتادند. مردان این صحنه را که دیدند چنان به جنگیدن و مبارزه کردن تحریک شدند که گویی امید و علاقهای به زنـده بودن ندارند…۴۵۶
در جنگ حنین نیز زنان جاهلی با همین هدف در جنگ حضور یافتند.۴۵۷ در جنگ احد پرچم مشرکان به طور دائم به زمین میخورد تا اینکه عمره، دختر علقه حارثیه پرچم قـریش را بـه دست گرفت و مشرکان برای حفظ او تلاش مضاعف کردند و پرچم به زمین نخورد. حسان بن ثابت در هجو مشرکان اینگونه سرود:
فلولا لواء الحارثیه اصبحوا |
یباعون فی الاسواق بیع الجلائب۴۵۸ |
اگر پرچـم دخـتر حارثیه نبود، هر آینه (شکست خورده و ) در بازار برده فروشها فروخته میشدند.
سرودن اشعار حماسی و تشجیع جنگجویان به نبرد یا هجو دشمنان، از جلوههای حـضور زن جـاهلی در عرصههای سیاسی بود. در جنگ احـد هـند با هدف تضعیف روحیه مسلمانان، اشعاری سروده و میگوید:
نحن جزیناکم بیوم بدر |
و الحرب یوم الحرب ذات سعر |
همانا پاسخ شما در برابر روز بدر را دادیم و آتش جـنگ در روز جـنگ، شعله میکشد.
اروی، دختر حـارث بـن عبدالمطلب هم از جبهه مسلمانان در پاسخ او میگوید:
یا بنت وقّاع عظیم الکفر |
خزیت فی بدرٍ و غیر بدر۴۵۹ |
ای دختر سرآمدکفر و فتنه، تو در بدر و غیر بدر خوار و زبون هستی.
در مواقعی دشمن با هـدف تـضعیف روحیه، به سرودن اشعار هجو در مورد زنان و دختران رقیب میپرداخت. در یکی از جنگهای بین اوس و خزرج، حسان بن ثابت چنین میکند و در جواب قیس بن عظیم با همان وزن و قافیه، همسر حسان را هجو مـیکند. ۴۶۰ کـعب بن اشـرف نیز پس از جنگ بدر در قصیدهای زنان مسلمان را هجو کرد. یکی از دلایل قتل او توسط مسلمانان همین مسئله بود.۴۶۱
بـرخی پناه دادن زنان و پذیرش آن از سوی مردان را از مصادیق حضور زن در عرصه سیاست دانـستهاند. صـفیه، دخـتر ثعلبه به زنی فراری از اردوگاه سربازان کسرای ایران پناه داد. قبیله او از این کار حمایت کرد و چند دوره جنگ بـا ایـرانیان را به جان خرید.۴۶۲ اگر چه این حمایت، برخاسته از تعصبات جاهلی بود، ولی میتواند شـاهدی بـر حـضور سیاسی زن باشد. در موردی دیگر، از پذیرش امان سبیعه، دختر عبد شمس و خماعه، دختر عوف بن مـحلِّم گزارش شده است. البته کسانی که در امان این زن قرار گرفتند بعدها مورد هـجو و تمسخر دیگران قرار گـرفتند کـه خود نشانگر استثنایی و نادر بودن چنین امری است.۴۶۳
۵٫ وضعیت فرهنگی زن در عصر جاهلی
برای شناخت جایگاه زن در دوران جاهلی، آشنایی با جایگاه علم و فرهنگ در این عصر ضروری است. علم و فرهنگ در جامعه جاهلی اهـمیتی نداشت.
فقدان خواندن و نوشتن در آن جامعه، خود دلیل روشنی بر بیبهره بودن آنان از فرهنگ و دانش است.۴۶۴ در سخنی از امام علی( آمده است که هنگام بعثت پیامبر اکرم( کسی از عرب کتاب نمیخواند۴۶۵ عرب جـاهلی از عـلم و میراث مکتوب، محروم بود.۴۶۶ شمار آشنایان به خواندن و نوشتن در قریش را هنگام بعثت نبوی، هفده نفر گفتهاند.۴۶۷ گفتهاند که کتابت نزد عرب عیب و عار تلقی میشد.۴۶۸ برخی با استناد به وجـود واژهـهایی چون، کتاب، قلم، مداد، صحف، لوح، قرطاس و… در متون تاریخی و آیات قرآنی، وجود گسترده خواندن و نوشتن و آشنایی عرب با این مفاهیم را ثابت کردهاند،۴۶۹ ولی محققان این ادعا را با نصوص تاریخی و قرآنی مـعارض دانـسته، ادلهای بر ردّ آن آوردهاند. ۴۷۰ البته با قبول دوری جامعه جاهلی از علم و فرهنگ میتوان
جلوههای کمرنگی از این مقوله را در زندگی عرب قبل از اسلام یافت. زنی به نام شفاء را جزء آشنایان به کتابت در دوران جـاهلی دانـستهاند.۴۷۱
شـعر و خطابه یکی از جلوههای اصلی فـرهنگ دوران جـاهلی اسـت. شعر سرایی نزد عرب، رونق خاصی داشت. آنان ابعاد مختلف زندگی خود را به شعر در میآورند. تفاخر به قبیله و گذشتگان، تمسخر و هـجو رقـیب، یـاد جنگهای قبیله و خاطرات آن و معاشقه با محبوب، از رایـجترین مـضامین اشعار جاهلی است. قبایل مختلف با عرضه شعرای خود در مجامع عمومی، مثل حج و بازارها از جمله بازار عکاظ به بـهرهمندی خـود از چـنین شعرایی افتخار میکردند. ۴۷۲ شاعران نیز شعر را وسیله کسب و درآمد خـود قرار داده بودند.۴۷۳ جاحظ کاسبکاری شاعران را عاملی برای گرایش مردم به خطابه و رویگردانی آنان از شعر میداند. ۴۷۴ برای جواب بـه ایـن سـؤال که آیا شعر، نشانه بلوغ و رشد فرهنگی جامعه جاهلی است یـا نـه، باید به محتوای آن نگریست. اشعار جاهلی فاقد مضامین بلند معنوی و روحی است و بیشتر، طبیعت، جنگها، افـتخارات واهـی، عـیبهای رقیب و اوصاف ظاهری زن و معشوقه را توصیف میکند.۴۷۵
زنان جاهلی در این عرصه، فعال بـودند بـه گـونهای که نام برخی از آنان جزء مشاهیر شعر جاهلی ذکر شده است. خنساء که در سـرودن شـعر شـهرت دارد، در بازار عکاظ هشت اشکال به یکی از شعرهای شاعر مشهور عرب، حسان بن ثابت وارد کـرد.۴۷۶ زنـی دیگر به نام امجندب که همسر شاعر معروف، امرؤالقیس بود، به سبب تـواناییاش در عـرصه شـعر، داورِ انتخابِ بهترین اشعار میشود. او در داوری بین شعر شوهر خود و شاعری دیگر به نام علقه، شـعر عـلقه را انتخاب میکند.۴۷۷
بیشتر اشعار زنان جاهلی در رسای پدر، برادر و شوهر یا دیگر بزرگان قـبیله بـوده. اشـعار خنساء در رسای دو برادرش، شهرت خاصی داشت.۴۷۸ دختران عبدالمطلب نیز به درخواست پدر قبل از مرگش در رسای او فـیالبداهه شـعر سرودند. ۴۷۹ نمونههای فراوانی از اشعار رثای زنان را میتوان در کتاب شاعرات العرب فی الجـاهلیه و الاسـلام مـطالعه کرد.۴۸۰
گفتیم که یکی از مضامین رایج شعر جاهلی، مقوله زن و معشوقه است. دلبستگی شاعر جاهلی بـه زن، بـیشتر گـرایشی جسمانی و شهوانی داشت.۴۸۱ شاعر به توصیف
جسم زن پرداخته، هیچ عضو او را فراموش نـمیکرده. هـمچنین زن در شعر جاهلی به گونهای توصیف شده که فقط در پی شهوت و مال است.۴۸۲
جواد علی که بـیشتر در صـدد پررنگ نشان دادن علم و فرهنگ و ادب در عصر جاهلی است، خطابه را یکی از وجوه این فـرهنگ دانـسته، پس از شمردن نام بسیاری از خطبای جاهلی از زنی بـه نـام هـند الایادیه دختر خس بن حابس یاد مـیکند. ۴۸۳ آلوسـی در کنار هند الایادیه از جمعه دختر حابس، صحر دختر لقمان، خضیله دختر عامر و حـذام دخـتر ریان نام برده، آنان را از فـصیحان و حـکیمان دوران جـاهلی مـیداند.۴۸۴ البـته برخی جمعه، دختر حابس را همان هـند الایـادیه میدانند.۴۸۵
نتیجه
درباره وضعیت زن در عصر جاهلی دو رویکرد متفاوت وجود دارد. برخی معتقدند زنـان عـصر جاهلی، جایگاه ممتازی داشتند و صاحب آزادیـ و شرافت و استقلال رأی و اراده بودند. حـضور فـعال زنان در عرصههای مختلف اجتماعی و اقـتصادی، بـازگشت نسب برخی قبایل به زنان، شهرت بسیاری از بزرگان به نام مادرانشان، مشاوره بـا زنـان در امور نظامی و اعطای امان بـه دشـمن و پذیـرش این امانها از سـوی قـبایل، از جمله شواهد تاریخی بـر جـایگاه ممتاز زنان در جاهلیت است. رویکرد دوم، معتقد است که زنان در عصر جاهلیت وضعیت اسـف بـاری داشتند. نگاه تحقیرآمیز و غیر انسانی بـه زنـان و انسان درجـه دوم شـمردن آنـها، کراهت از دختران و زنده بـه گور کردن آنها، انواع ازدواجهای ظالمانه، عدم آزادی انتخاب در ازدواج، فراگیر بودن فساد اخلاقی و مفاسد جـنسی در زنـان و محرومیتهای فراوان اجتماعی و اقتصادی، از جمله مـظاهر ایـن وضـعیت اسـف بـار به شمار مـیآید. بـسیاری از آیات قران کریم و روایاتی که از پیشوایان دین در دست است و احکام فراوان فقهی که اسلام برای بـهبود وضـعیت زنـان در نظر گرفته، رویکرد دوم را تأیید میکند.
البته حـضور اجـتماعی زنـان تـابع هـیچ ضـابطه و قانونی نبود. بیحجابی، خودآرایی و خود نمایی، اختلاط زنان و مردان و سوژه قرار گرفتن زنان برای شاعران مبتذل سرا، از
ویژگیهای حضور اجتماعی زنان جاهلی بود. محرومیت از حق ارث و مهریه و بـه ارث رفتن زن پس از مرگ شوهر نیز از جمله ظلمهای اقتصادی فراگیر در عصر جاهلی بود. در عین حال، زنان در این دوره به مشاغلی نظیر مشاغل خانگی (پخت نان، نظافت، اصلاح خیمه، تربیت فرزند، نگهداری دام، شیر دوشـی، تـهیه آب و…)، تجارت، قابلگی و برخی صنایع دستی مثل اسلحهسازی و کهانت و نوحهگری میپرداختند.
مهمترین جلوه حضور سیاسی زنان در جاهلیت، حضور آنها در جنگها بود. با توجه به حساسیت شدید عرب نسبت به اسـارت رفـتن زنان در جنگها، از زنان به عنوان ابزار جنگ روانی در تهییج و تحریک سپاهیان بهره میگرفتند. زنان با سرودن اشعار و دف زدن، سپاهیان را به مقاومت فرا میخواندند.
جـامعه جـاهلی فاقد فرهنگ و تمدن و علم و دانـش بـود تا آنجا که شمار افراد با سواد بسیار اندک بوده و تنها میراث فرهنگی جاهلیت را شعر تشکیل میداد که آن هم غالباً بر محور عشق، جـنگ و تـفاخرات قبیلهای دور میزد و از حکمت و مـعنویت تـهی بود. که در میان شاعران عصر جاهلی نام چند زن نیز به چشم میخورد.
بنابراین میتوان گفت که وضعیت زن در عرصههای خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در عصر جاهلی نابسامان، ظالمانه و تاریک بود، و یـکی از تـحولات اساسی اسلام را باید در اصلاح جایگاه و موقعیت انسانی و اجتماعی زنان دانست.
منابع
آلوسی، سیدمحمود، روحالمعانی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ ق.
آمنه فتنت مسکه برّ، واقع المرأه الحضاری فی ظل الإسلام، بیروت، الشرکه العـالمیه للکـتاب، ۱۹۹۶م.
أمل نـصیر، صوره المرأه فی الشعر الاموی، بیروت، المؤسسه العربیه، ۲۰۰۰م.
ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، مصر، دار احیاء الکتب العـربیه، چ دوم، ۱۹۶۷ق.
ابن اثیر، علی بن ابی الکرم محمد بن حمد شیبانی، اسـد الغـابه فـی معرفه الصحابه، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹٫
ابن عبد ربه الاندلسی، العقد الفرید، به تحقیق علی شیری، بیروت، دار احیاء التـراث العـربی، ۱۴۰۹ق.
ابن عبد ربه، اخبار النساء فی العقد الفرید، به جمع و شرح عبد مـهنا و سـمیر جـابر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
ابن کثیر، اسماعیلبن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دار احیاء التراث العربی و مؤسسه التـاریخ العربی، بیتا.
ابن هیثم اصفهانی، ابو الفرج علیبن الحسین، الأغانی، بیروت، دار احیاء التـراث العربی، بیتا.
ابنطیفور، احـمد بـن ابیطاهر، بلاغات النساء، نجف، حیدریه، ۱۳۶۱ق.
ابنهیثم اصفهانی، ابو الفرج علیبن الحسین، اخبار النساء فی کتاب الأغانی، جمع و شرح عبدالامیر مهنا، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، ۱۴۱۳ق.
یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بـیروت، دار صادر، بیتا.
ابوجعفر محمدبن حبیب البغدادی، المحبّر، بیروت، دار الافاق الجدیده، بیتا.
ابی عبدالله محمدبن اسماعیل بن ابراهیم، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ ق.
احمد امین سلیم، جوانب من تاریخ و الحضاره العرب فی العـصور القـدیمه، الاسکندریه، دار العرفه، ۱۹۹۵م.
احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، چ یازدهم، ۱۹۷۵م.
احمد بن عبدالوهاب النویری، نهایه الارب فی فنون العرب، تحقیق مفید قمیحه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
بلاذری، ابو الحسن، فتوح البلدان، بـه تـحقیق رضوان محمد رضوان، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۸ق.
ترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیه و الإسلام، دمشق، طلاس، بیتا.
الجاحظ، عمربن محمد، رسائل، به تحقیق عبدالسلام هارون، بیروت، دار الجمیل، ۱۴۱۱ق.
جاحظ، عمربن بحر، البـیان و التـبیین، بیجا، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۶۷م.
جعفریان، رسول، تاریخ تحلیلی اسلام، سیره رسول خدا، قم، دلیل، ۱۳۸۰ش.
جمشیدی، اسدالله، «تاریخچه حجاب در اسلام» تاریخ در آینه پژوهش، ش ۷، پاییز ۸۴ ، ص ۱۵۸ ـ ۱۴۳٫
جواد، علی، المفصل فی تاریخ العـرب قـبل الإسـلام، بیروت، دار العلم للملایین و بغداد مـکتبه النـهضه، ج دوم، ۱۹۷۶٫
دیـنوری، عبدالله بن مسلم بن قتیبه، غریب الحدیث، به تحقیق عبدالله الجبوری؛ بیجا، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق.
رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، مصر، دار المنار، چ سـوم، ۱۳۶۷ق.
زمـخشری، مـحمودبن عمر، الکشاف عن حقائق التنزیل، تهران، آفتاب تـهران، بـیتا.
زهیر صعب، تطور بنی الأسره العربیه، بیجا، الأنماء العربی، بیتا.
سالاریفرد، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، تهران، سمت، قـم، پژوهـشگاه حـوزه و دانشگاه، چ پنجم، ۱۳۸۴٫
سالم، عبدالعزیز، تاریخ العرب قبل الاسلام، الاسکندریه، مـؤسسه شباب الجامعه، بیتا.
سعد زغول عبدالحمید، فی التاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دار النهضه العربیه، بیتا.
شوقی ضیف، تـاریخ الادب العـربی، العـصر الجاهلی، مصر، دار المعارف، چهارم، بیتا.
صالح احمد العلی، محاضرات فی تـاریخ العـرب، موصل، دار الکتب للطباعه و النشر، چ دوم، ۱۹۸۱م.
طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، الأعلمی للمطبوعات، چ دوم، ۱۳۹۳ق.
طبری، مـحمدبن جـریر، تـاریخ الطبری، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، چ دوم، بیتا.
طبری، محمدبن جریر، جـامع البـیان فـی تأویل القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، به تحقیق مصطفی السـقاو…، بـیروت، دار احـیاء التراث العربی، بیتا.
عبدالهادی، عباس، المرأه و الأسره فی حضارات الشعوب و انظمتها، دمشق، طلاس، ۱۹۸۷٫
عـسقلانی، احـمد بن علی بن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، به تحقیق عادل احمد عـبدالموجود و عـلی مـحمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
عسکری، سیدمرتضی، احادیث امالمؤمنین عایشه، قم، مجمع العلمی الاسلامی، ۱۴۱۸ ق.
عـمر فـروخ، تاریخ الجاهلیه، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۸۴م.
عینی، ابومحمد محمود بن احمد، عمدهالقاری، بینا، داراحـیاء التـراث العـربی، بیتا.
فاضل الأنصاری، العبودیه، الرق و المرأه، دمشق، الأهالی، ۲۰۰۱م.
انصاری، فاضل، العبودیه، الرق و المرأه، دمشق، الأهالی، ۲۰۰۱م.
قـرطبی، ابـی عمر یوسف بن عبدالله بن محمد، الجامع لأحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التـراث العـربی، بـیتا.
کحاله، عمررضا، أعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، بیروت، مؤسسه الرساله، چ چهارم ۱۴۰۲ق.
کلینی، محمدبن یـعقوب، کـافی، تـحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامی، ۱۳۶۷
محمد الحسون و ام علی مشکور، اعلام النـساء المـؤمنات، بیجا، نشر أسوه، ۱۴۱۱ق.
محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت و دار صادر، ۱۳۷۷ق.
منتظری مقدم، حامد، «گونههای ازدواج در عـصر جـاهلی»، تاریخ در آینه پژوهش، ش ۸، زمستان ۸۴، ص ۱۲۷ ـ ۱۵۵٫
هادی العلوی، فصولٌ عن المرأه، بیروت، دار الکنوز الادبـیه، ۱۹۹۶٫
هـاشمی، عبدالمنعم، الخنساء ام الشهداء، بیروت، دار و مکتبه الهلال، ۱۴۱۲ق.
یـموت،بـشیر، شـاعرات العرب فی الجاهلیه و الإسلام، به تحقیق عـبدالقادر مـحمد مایو، سوریه، دار القلم العربی، ۱۴۱۹ق.
- محمدرضا سالاری فرد، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، ص ۱۲ ـ ۱۳٫
- سعد زغـلول عـبدالحمید، فی التاریخ العرب قبل الاسـلام، ص۳۰۸ / احـمدامین سلیم، جـوانب مـن تـاریخ و الحضاره العرب فی العصور القدیمه، ص۲۵۴ / هـادی عـلوی، فصول عن المرأه، ص۳۲ / صالح احمدعلی، محاضرات فی تاریخ العرب، ص۱۴۰٫
- عبدالهادی عباس، المـرأه والاسـره فی حضارات الشعوب و أنظمتها، ج ۱، ص۳۷۲٫
- بخاری، صـحیح بخاری، ج۶، ص۶۹٫
- کلینی، الفروع مـن الکـافی، ج۶ ، ص ۴۰۶ / مهدی پیشوایی، تاریخ اسلام، ص ۴۸٫
- عـمر فـروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۱۵۵٫
- عبدالعزیز سالم، تاریخ العرب قبل الاسلام، ص۳۹۵ و ۳۹۷.
- احمد امین سلیم، جوانب مـن تـاریخ و حضاره العرب فی العصور القـدیمه، ص۲۵۳٫
- عـمربن مـحمد جاحظ، البیان و التـبیین، ج۱، ص۱۶۳ و ج۳، ص۲۵۰٫
- عـمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۱۵۷.
- عـبدالعزیز سـالم، تاریخ العرب قبل السلام، ص۳۹۹ / ابولفرج اصفهانی الاغانی، ج۱۲، ص۱۴۴ / سیدمرتضی عسکری احادیث امالمؤمنین عایشه، ج۱، ص۳۰٫
- ابوالفرج عـلی بـن هیثم اصفهانی، اخبار النساء فی کـتاب الاغـانی، ص۴۶٫
- عبدالعزیز سـالم، تـاریخ العـرب قبل الاسلام، ص۳۹۷ و۳۹۸ / عمر فـروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۱۵۴ / سعد زغلول عبدالحمید، فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ص۳۰۹ / قرطبی، الجامع لحکام القرآن، ج۷، ص۹۶: «انـه کـان من العرب من یقتل ولده خشیه امـلاق، کـما ذکـره الله عـزوجل وکـان منهم من یـقتله سـفهاًً بغیر حجه منهم فی قتله وهم ربیعه ومضر وکانوا یقتلون نباتهم لاجل الحمیه ومنهم من یـقول المـلائکه نـبات الله فالحقوا البنات بالبنات».
- احمد بن عبدالوهاب نـویری، نـهایه الارب فـی فـنون العـرب، ج ۳، ص ۱۲۷٫
- حـامد منتظری مقدم، «گونههای ازدواج در عصر جاهلی»، تاریخ در آینه پژوهش، ش ۸، ص۱۲۹٫
- همان، ص۱۲۸٫
- جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۵۳۴ ـ ۵۳۹٫
- ما به تعریف اجمالی این ازدواجها با استفاده از جواد عـلی، کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۵، ص ۵۳۴ـ۵۳۹) بسنده میکنیم:نکاح ضیزن: وقتی شوهرِ زنی از دنیا میرفت، پسر بزرگ آن مرد، زن پدر خود را تصاحب میکرد یا با او ازدواج میکرد یا مانع ازدواج او میشد تا زن بـمیرد و مـیراث او را تصاحب کند. مگر اینکه زن فدیهای میداد و خود را خلاص میکرد. قرآن کریم در آیه ۲۲ سوره نساء این ازدواج را تحریم کرد: «ولا تنکحوا ما نکح آبائکم من النساء الا ما قد سلف».نکاح متعه: هـمان ازدواج مـدتدار است که با انقضای مدت وصلت نیز منتفی میشود. این نوع ازدواج هنگام ظهور اسلام مرسوم بود و اسلام نیز آن را تأیید کرد، اما خلیفه دوم آن را تـحریم کـرد. البته شیعه همچنان آن را جایز مـی دانـد. در این ازدواج به طور معمول فرزندان به مادر نسبت داده میشدند.نکاح بدل: در این ازدواج، دو مرد همسران خود را بدون مهر، مبادله میکردند.نکاح شغار: در این ازدواج، مردی دخـتر خـود را بدون مهر به ازدواج مـرد دیـگری در میآورد به شرطی که او نیز چنین کند.نکاح استبضاع: در این نوع ازدواج، مرد همسر خود را به همبستری با بزرگان و شجاعان میفرستاد و خود از او دوری میکرد تا آثار حمل در وی ظاهر میشد. مهمترین انـگیزه ایـن عمل را انتقال اوصاف نیک مثل شجاعت و کرم به فرزندان گفتهاند.نکاح رهط: در این ازدواج، گروهی از مردان (کمتر از ده نفر) با رضایت زن همگی با وی نزدیکی میکردند. پس از وضع حمل، زن فرزند را به یکی نـسبت مـیداد و او نیز بـاید میپذیرفت.نکاح با زنان صاحب رایه: در گزارش تاریخی آمده است که برخی از زنان فاجر، پرچمی مخصوص بـر در خانهشان نصب میکردند که خود نشانه آن بود که هر مردی مـیتواند بـا آن زن، آمـیزش کند.نکاح مضامده: معاشرت و نزدیکی زن با غیر همسر خود که بیشتر در ایام قحطی رخ میداد و شوهر همسر خـود را در اخـتیار مردی متمول قرار میداد تا از تنگدستی نجات یابد.نکاح مخادنه: در این ازدواج، زن و مرد پس از انـتخاب یـکدیگر بـا هم دوستی، رفت و آمد و نزدیکی میکردند و اگر فرزندی به دنیا میآمد زن اعلام میکرد که بـرای فلان کس است، سپس مرد، زن را به ازدواج خود در میآورد. این نکاح در اسلام به نـص قرآن « نساء، ۲۵» تحریم شـد.نـکاح با أمه (کنیز): در این ازدواج، مرد پس از نزدیکی با کنیز خود یا کنیز شخص دیگر و وضع حمل کنیز با او ازدواج میکرد و آن کودک را به فرزندی میپذیرفت.
- عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۱۵۶.
- عبدالهادی عباس، المرأه و الاسـره فی حضارات الشعوب و انظمتها، ج۱، ص۳۵۸٫
- آلوسی، روح المعانی، ج۲، ص۴۶۱٫
- آلوسی، عمده القاری، ج۲، ص۱۰۰٫
- سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۶۵٫
- جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۵۴۴٫
- عبدالهادی عباس، المرأه والاسراه فی حضارات الشعوب و انـظمتها، ج۱، ص۳۶۶٫
- زهـیر صعب، تطور بنی الاسره العربیه، ج۱، ص۴۱٫
- جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۵۴۷٫
- محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، ج۲، ص۳۸۱.
- همان، ص۵۵۲٫
- همان، ص۵۵۳ / البته برخی محققان، عده طلاق را از ابتکارات اسلام میدانند و میگویند قبل از آن، زنـان چـنین عدهای نمیگرفتند (محمدهادی معرفت، «زن در نگاه قرآن و در فرهنگ زمان نزول(۲)»، پژوهشهای قرآنی، ش ۲۷ و ۲۸، ص۳۲).
- محمد بن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۹۸.
- ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ج۱۶، ص۱۰۲٫
- قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۳، ص۸۱٫
- جواد علی، المفصّل فی تاریخ العـرب قـبل الاسلام، ج۵، ص۵۶۰٫
- حامد منتظریمقدم، «گونههای ازدواج در عصر جاهلی»، تاریخ در آیینه پژوهش، ش ۸، ص۱۵۲.
- جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۵، ص۵۲۶.
- آمنه فتنت مسکه برّ، واقع المرأه الحضاری فی الاسلام، ص۱۴۰٫
- جواد علی، المفصل فـی تـاریخ العـرب قبل الاسلام، ج۵، ص۵۲۶٫
- فاضل انصاری، العـبودیه، الرق و المـرأه، ص۲۵۰٫
- اسـد الله جمشیدی، «تاریخچه حجاب در اسلام»، تاریخ در آیینه پژوهش، ش ۷، ص۱۴۷٫
- أمل نصیر، صوره المرأه فی الشعر الاموی، ص۱۰۵٫
- فاضل انصاری، العبودیه، الرق و المرأه، ص۲۵۱٫
- عبدالله عفیفی، المـرأه العـربیه فـی ضلال الاسلام، ص۱۲۰.
- . جاحظ، رسائل، ج۲، ص۱۴۸٫
- زمخشری، الکشاف عن حـقایق التـنزیل و…، ج۳، ص۶۲.
- جاحظ، رسائل، ج۲، ص۱۵۰٫
- فاضل انصاری، العبودیه، الرق و المرأه، ص۲۵۳٫
- قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۷، ص۱۸۹٫
- فاضل انصاری، العبودیه، الرق و المرأه، ص۲۵۳٫
- شعرها و ترانههای عاشقانه، غزلسرایی در سـتایش و تـوصیف مـعشوق و شرح عشق به او.
- فاضل انصاری، العبودیه، الرق و المرأه، ص۲۲۰٫
- محمدبن حبیب بـغدادی، المحبر، ص۳۲۴٫
- جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۵، ص ۵۶۳٫
- محمدبن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۲۴ ـ ۳۳۶.
- جواد علی، المفصل فی تاریخ العـرب قـبل الاسـلام، ج۵، ص۵۶۶٫
- همان، ص۵۶۷٫
- همان، ص۵۶۳٫
- همان، ص۵۳۱٫
- ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۳۸۲ / ابن قتیبه دینوری، غـریب الحـدیث، ج۱، ص۲۵۵٫
- گروه محققان، زن در فرهنگ اسلامی، ص۲۰۳ / البته بیشتر مفسران شأن نزول آیه را به ارث رفتن زن دانستهاند.
- طبری، تـاریخ الطـبری، ج۲ ، ص۲۸۰٫
- جـواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۵۳۱٫
- همان، ص۵۶۶٫
- علی هاشمی، المرأه فـی الشـعر الجـاهلی، ص۶۳ / جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۶۱۶٫
- زهیر صعب، تطور بنی الاسره العـربیه، ص۵۴٫
- طـبری، تـاریخ الطبری، ج۲، ص۲۸۰٫
- همان، ج۳، ص۱۷٫
- ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۶، ص۷۵ / ابن حجر عسقلانی، الاصابه فـی تـمییز الصحابه، ج۸، ص۹۴٫
- محمد رضا کحاله، اعلام النساء، ج۵، ص۱۱۱ به نقل از میدان، مجمع الامثال.
- ابن سـعد، الطـبقات الکـبری، ج۸، ص۲۸۸.
- عمر رضا کحاله، اعلام النساء، ج۱، ص۲۵۴٫
- همان، ص۴۴۷
- به نقل از: ابن اثیر، اللباب. بلوغ الارب، ج۳، ص۲۸۳ و ۲۸۸٫
- ابن حـجر عـسقلانی، الاصابه فی تمیز الصحابه، ج۸، ص۳۹۰٫
- عمر رضا کحاله، اعلام النساء، ج۱، ص۳۶۰٫
- ابن هشام، السیره النـبویه، ج۱، ص۱۸۵٫
- جـواد عـلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۵۶۱٫
- محمدبن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۴۰٫
- . ترمانینی، الزواج عند العرب فی الجـاهلیه و الاسـلام، ص۲۲ و۲۳.
- طبری، جامع البیان فی تأویل القرآن، ج۱۰، جزء۱۸، ص۹۳٫
- سعد زغلول عبدالحمید، فی التـاریخ العـرب قـبل الاسلام، ص۳۱۰٫
- طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۱۰٫
- بشیر یموت، شاعرات العرب فی الجاهلیه و الاسلام، ص۲۴.
- ابن کثیر، البدایه و النـهایه، ج۴، ص۳۶۹٫
- ابـنهشام، السـیره النبویه ، ج۳، ص۲۹٫
- ابن طیفور، بلاغات النساء، ص۲۸ و ۲۹٫
- أمل نصیر، صوره المرأه فی الشعر الامـوی، ص۲۸۴؛ از دیـوان شعر قیس بن خطیم به تحقیق ناصرالدین الاسد.
- طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۴۸۸٫
- بشیر یموت، شاعرات العرب فـی الجـاهلیه و الاسلام، ص۱۲ ـ ۱۷٫
- ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۲۲، ص۲۷۵ ـ۲۷۹٫
- احمد امین، فجر الاسلام، ص۲۹٫
- ابن ابی الحدید، شـرح نـهج البلاغه، ج۲، ص۱۸۹٫
- احمد امین، فجر الاسلام، ص۲۹٫
- بلاذری، فـتوحالبلدان، ص۴۵۷٫
- رسـول جـعفریان، تاریخ تحلیلی اسلام سیره رسول خدا(، صـ۱۳۷.
- جـوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۸، ص۲۵۲٫
- رسول جعفریان، تاریخ تحلیلی اسلام، سیره رسـول خـدا(، ص۲۱۱ـ۲۱۰٫
- بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۵۸٫
- یعقوبی، تـاریخ الیـعقوبی، ج۱، ص۲۶۲٫
- آلوی، بلوغ الارب، ج۳، ص۱۵۱.
- جـاحظ، البـیان و التـبیین، ج۱، ص۲۴۱٫
- رسول جعفریان، تاریخ تحلیلی اسلام، سـیره رسـول خدا، ص۲۱۵.
- ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۵، ص۵۴.
- عبدالله عفیفی، المرأه العربیه فی ظلال الاسلام، ص۱۷۳٫
- عـبدالمنعم هـاشمی، الخنساء ام الشهداء، ص۳۵٫
- ابن هشام، السیره النـبویه، ج۱، ص۱۷۸٫
- بشیر یموت، شاعرات العـرب فـی الجاهلیه و الاسلام، ص۴۰، ۴۷ و ۵۶ ـ ۵۷٫
- شوقی ضیف، تـاریخ الادب العـربی، ص۲۱۴٫
- همان، ص۲۱۲٫
- جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۷۹۰٫
- آلوسی، بلوغ الارب، ج۱، ص۳۳۸ ـ ۳۴۳٫
- جواد عـلی، المـفصل فی تاریخ العرب قبل الاسـلام، ج۸، ص۷۹۱٫