مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

آموزه‌های مهدویت در کلام رسول خدا(ص)

آموزه‌های مهدویت در کلام رسول خدا(ص)

چکیده
نگاه به آینده و ارائۀ تصویری امید‌ساز و هول‌انگیز از آن، امری است که در سخنان رسول‌خدا(ص) به روشنی می‌توان دید. اما بررسی دقیق‌تر آموزش‌های آن حضرت به تأمل در سخنانی نیاز دارد که بر مخاطبان خود القا کرده است. وصول به این سخنان، با توجه مشکلات در تدوین حدیث به‌ویژه در منابع اهل‌سنت، کاری دشوار است که جز بر اهل تحقیق مقدور نیست. در چنین تحقیقی باید هم به بررسی اعتبار و تهذیب مصادر پرداخت و هم بررسی اسناد را جدی گرفت.
اگرچه رسول(ص) برای اکمال دین و تبیین همۀ معارف قرآنی به تمامی ابعاد بحث مهدویت توجه داشته است، اما تکرارها و تأکیدهای آن حضرت نشان از آن دارد که برخی محورهای مباحث مهدوی بیشتر مورد توجه بوده که حاکی از نیاز بیشتر مخاطبان در تبیین این قسم از آموزه‌هاست. مهم‌ترین این محورها عبارتند از: معرفی مهدی(عج) و این‌که او از اهل‌بیت پیامبر است، سیره و رفتار او همانند رسول خدا(ص) خواهد بود، غیبت‌هایی خواهد داشت و مؤمنان به سبب این غیبت‌ها دچار مشکلاتی خواهند شد، مؤمنان صبور در غیبت جایگاهی بلندتر از یاران عصر حضور دارند، ظهور پس از یأس و غلبۀ فساد رخ خواهد داد.
واژگان کلیدی
معارف مهدوی،مصادر اهل‌سنت، منع از نشر حدیث، جعل حدیث، غلوّ، تأکیدهای رسول‌خدا(ص).

مقدمه
نگاه به آینده‌های دور در میان آموزه‌های وحیانی جایگاهی ویژه داشته است. هم در قرآن و هم در کلام رسول‌خدا(ص) به معارف مهدوی توجهی خاص شده و آیات متعدد و روایات فراوانی شاهد بر این نگاه ویژه است.
در مقاله‌ای دیگر، از چگونگی طرح معارف مهدوی در قرآن گفت‌وگو شد؛ اما طرح آموزه‌های مهدوی در سخنان پیامبر اکرم(ص) بحثی مستقل را می‌طلبد. گستردگی و تنوع روایات نبوی دربارۀ مباحث مهدویت حکایت از عنایت ویژه‌ای دارد که به این مباحث بوده و تأکید خاص بر انتقال این بخش از تعالیم دینی خاطرنشان می‌کند.
اما بحث از سخنان پیامبر(ص) در این عرصه با دشواری‌های خاصی روبه‌رو است؛ دشواری‌هایی که عمدتاً در ناحیۀ اثبات صدور این سخنان و برخاسته از وضعیت متفاوتی است که مصادر حدیثی از آن رنج می‌برند. این مقاله را با بحث از گستردگی و تنوع در احادیث نبوی آغاز کرده و در ادامه به مشکلات خاصی می‌پردازیم که در راه استفاده از این احادیث قرار دارد. گفتار سوم، محورهای مورد تأکید در این احادیث را ترسیم کرده و آموزه‌هایی را ممتاز می‌کند که در این احادیث بیشتر مورد توجه بوده‌اند.
گفتار اول. گستردگی و تنوع در احادیث نبوی
رسول خدا(ص) نسبت به قرآن وظیفۀ تبیین دارد. در سورۀ نحل به رسولان پیشین اشاره شده، مردانی که به آنان وحی می‌شد. این نکته را اهل کتاب‌های آسمانی می‌دانند و می‌توان از ایشان جویا شد:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُم لَا تَعْلَمُونَ * بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ (نحل: ۴۳ – ۴۴)
و پیش از تو [هم] جز مردانى که بدیشان وحى مى‏کردیم گسیل نداشتیم. پس اگر نمى‏دانید، از پژوهندگان کتاب‌هاى آسمانى جویا شوید، [زیرا آنان را] با دلایل آشکار و نوشته‏ها [فرستادیم] و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم، تا براى مردم آن‌چه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى، و امید که آنان بیندیشند.
رسول‌خدا(ص) وظیفۀ تبیین همۀ آموزه‌های قرآنی را بر عهده دارد و باید اشارات قرآنی دربارۀ مهدویت را چنان توضیح دهد که برای مخاطبان تا روز قیامت ابهامی نمانده و نیازهای آیندگان نیز پاسخ گیرد.
ضرورت تبیین معارف مهدوی از سوی رسول را به گونه‌ای دیگر نیز می‌توان توضیح داد. دین با رسول به کمال رسیده و تمامی آموزه‌های آن در عصر رسول عرضه شده است. اوست که باید این همه را به جانشینانش و به دیگر مردمان بیاموزد. این گستردگی در آموزش‌های مهدوی رسول را نه‌تنها با این نوع استدلالات، بلکه با توجه به میزان روایات و تنوع منقولات رسول در این حوزه می‌توان یافت. حجم روایات نبوی و تنوع آن‌ها حکایت از تلاش پیامبر اکرم(ص) برای پرداختن به همۀ ابعاد موضوعات مهدویت عامه و خاصه دارد، آن هم با تأکید و تکرار بسیار.
گفتار دوم. مشکلات خاص در مصادر احادیث نبوی
با وجود فراوانی احادیث پیامبر(ص) در موضوعات مختلف مهدوی، استفاده از آموزه‌های نبوی با دشواری خاصی همراه است. منع از کتابت حدیث و جعل گستردۀ آن بی‌سر و سامانی و آشفتگی خاصی را در مصادر حدیث پدید آورد؛ بی‌سروسامانی‌ای که در کمتر حوزه‌ای از حوزه‌های معارف دینی می‌توان سراغ گرفت. این سطح از نابسامانی حاصل وجود انگیزه‌های مختلفی است که در جعل احادیث آخرالزمانی دخالت داشته است. وجود انگیزه‌های مختلف برای جعل و وضع باید به دقت و سخت‌گیری در پذیرش سند بینجامد، همان‌گونه که فقدان انگیزه می‌تواند زمینه‌ساز تساهل و تسامح در پذیرش آن باشد.
یکم. مشکلات مصادر اهل‌سنت
ممانعت از نوشتن احادیث نزدیک به یک قرن ادامه یافت و حتی پس از رفع آن توسط عمر بن عبدالعزیز از میان اهل‌سنت رخت برنبست و تا عصر منصور دوانیقی و تدوین موطأ توسط مالک عملاً برقرار بود. این ممنوعیت در کنار انگیزه‌های سیاسی و اجتماعی برای جعل حدیث، وضعیت بغرنجی را برای احادیث اهل‌سنت پدید آورد (برای بحث تفصیلی در این‌باره نک: عاملی، ۱۴۱۵: ج۱، ۱۵ – ۱۷۹؛ و احمدی میانجی، ۱۴۱۹: ج۱، ۳۵۷ – ۶۸۹).
بخاری _ مؤلف معتبرترین کتاب روایی اهل‌سنت _ هنگامی که از چگونگی تدوین کتاب خود خبر می‌دهد از جمع‌آوری ششصدهزار حدیث در وهلۀ اول و سپس کنار گذاردن پانصد و نود هزار حدیث آن می‌گوید (نک: مدیر شانه‌چی، ۱۳۶۲: ۴۰ و ۵۰). سخن بخاری تصویری روشن از وضعیت حدیث در عصر تدوین به دست می‌دهد.
مصادر حدیث اهل‌سنت در بحث مهدویت نیز گرفتار چنین مشکلاتی هستند. این مصادر را می‌توان بر دو دستۀ کلی مصادر عام و کتب فتنه‌ها تقسیم کرد. مراد از مصادر عام کتاب‌هایی هستند که به مباحث آخرالزمانی اختصاص نداشته و تنها بخشی از آن مشتمل بر چنین احادیثی است؛ مانند کتاب مسند احمد بن حنبل. اما کتاب‌های مربوط به فتنه مستقیماً به این بحث مربوط هستند؛ کتاب‌هایی مانند الفتن نوشتۀ نعیم بن حماد بن معاویه مروزی، الفتن نوشتۀ ابوصالح سلیلی، السنن الوارده فی الفتن نوشتۀ ابوعمرو الدانی و همچنین ملاحم ابن‌منادی.
بهره‌گیری از احادیث این دو دسته کتاب به سادگی امکان‌پذیر نیست؛ زیرا:
۱٫ بسیاری از اصحابِ ناقل احادیث مهدوی، قابل اعتماد نیستند؛ کسانی مانند ابوهریره، عبدالله بن عمرو بن العاص، کعب‌الاحبار، وهب بن منبه و انس بن مالک.
۲٫ در بسیاری از موارد، رجال اهل‌سنت برای ما قابل شناسایی نبوده و مبانی و مراجع توثیق ایشان برای ما مقبول نیست.
۳٫ برخی مصادر عام اهل‌سنت از قوت و اعتبار بهتری برخوردارند، مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم، اما احادیث مهدوی عمدتاً در این کتب فراهم نیامده‌اند. کتاب‌هایی مانند مسند احمد بن حنبل، مسند بزّاز، سنن ابی‌داوود، مسند ابویعلی و المعجم الکبیر که حجم زیادی از احادیث مهدوی را در خود جای داده‌اند از اعتبار و قوت چندانی برخوردار نیستند.
۴٫ در کتب اولیۀ حدیث در کنار فرمایشات پیامبر(ص) سخنان صحابه نیز ذکر شده است و باید توجه داشت که این سخنان از حجیتی و اعتباری برخوردار نبوده و باید میان آن‌ها و سخنان رسول‌خدا(ص) فرق نهاد. همچنین بسیاری از محدثین از قضاوت در صحت و سقم احادیث دوری جسته و صرفاً مطالب مرتبط با موضوع را نقل می‌کنند. برای مثال ابن‌حماد در اواخر جزء پنجم کتاب الفتن خود به نقل روایاتی پرداخته که از نام و خصوصیات مهدی(عج) سخن گفته‌اند. این روایات مشتمل بر مضامین متناقض هستند و در آن‌ها مهدی از فرزندان علی، از فرزندان عباس و حتی از بنی‌امیه برشمرده شده است و همچنین عمر بن عبدالعزیز و یکی از فرزندان عبدشمس و باز خود عیسی مسیح همگی به عنوان مهدی ذکر شده‌اند. البته ابن‌حماد در کنار نقل‌ها، روایات متعددی را آورده که مهدی(عج) را از فرزندان علی(ع)و فاطمه و حتی از فرزندان حسین بن علی(ع)به شمار آورده‌اند. او در مورد نام مهدی نیز روایات بسیاری از رسول خدا(ص) نقل کرده که مهدی هم‌نام رسول خدا(ص) است، اما در کنار این نقل‌ها روایاتی را نیز آورده که او هم‌نام پدر حضرت علی(ع)است.
۵٫ پیش‌تر گفته شد که مباحث حوادث آخر الزمان می‌تواند عرصۀ خیال‌پردازی نیز باشد. مروری بر روایات وارده دربارۀ خرِ دجّال و ابعاد محیرالعقول آن و همچنین منقولات غریب دربارۀ دابه من الارض، داستان جساسه، قصۀ ابن‌صیاد و احوالات یأجوج و مأجوج هیچ شباهتی به سخن حکیمی چون رسول‌خدا(ص) ندارد و صرفاً زادۀ تخیل ناب و بی‌حساب است. در این پیش‌گویی‌ها برخی از صحابه و تابعین نیز مشارکت دارند؛ صحابه مانند ابوهریره و عبدالله بن عمرو بن العاص که سابقۀ طولانی شاگردی در نزد کعب‌الاحبار یهودی داشته‌اند.
دوم. مشکلات مصادر حدیثی شیعه
تأکید بر نوشتن و راهبری ائمه(ع) در نهضت تدوین حدیث موجب شد احادیث شیعه از آفات بسیاری دور بماند. حدیث شیعه با تکیه بر نوشتن و با تأکید ائمه بر نقل توأم با اسناد، از بسیاری از مشکلات محدثین اهل‌سنت به دور ماند. شناسایی دروغ‌گویان و ارزیابی رجال از سوی ائمه(ع) و همچنین از سوی محدثین شیعه نیز در این حرکت تأثیر بسزایی داشت. در عصر امام رضا(ع)برخی اصحاب مانند ابن‌ابی‌عمیر، صفوان، بزنطی و جعفر بن بشیر دست به تجمیع احادیث و تدوین جوامع اولیه زدند و در این جوامع از غیرثقات حدیثی نقل نکردند. این تسویه را رجالی مانند یونس بن عبدالرحمن با دقت‌های محتوایی پی گرفتند و با مقایسه منقولات مشکوک با مسلّمات کتاب و سنت به نقض و ابرام آن‌ها پرداختند.
با این همه، شیعه نیز از آسیب‌های جعل و تحریف مصون نمانده است. تکیه بر مصادر و روات اهل‌سنت، مسامحه در نقل از افراد متهم به غلوّ و ضعیف و همچنین استفاده از کتاب‌ها و نوشته‌هایی که مصادر و منابع ناشناخته‌ای دارند همگی از عواملی هستند که اعتبار احادیث شیعی در عرصۀ مهدویت را تهدید می‌کنند.
۱٫ تکیه بر مصادر اهل‌سنت
فضای علمی در عصر تدوین چندان دچار مرزبندی شیعه و سنی نبود و راویان حدیث برای دستیابی به سخنان معصوم(ع) در نزد استادانی با مذاهب گوناگون حاضر می‌شدند. این رویه حتی در نقل از کتاب‌های معتبر مذاهب مختلف متداول بود و مروری بر نقل‌های کتاب‌هایی مانند الغیبه طوسی، کشف‌الغمه و مجمع‌البیان به روشنی این اخذ و استفاده را نشان می‌دهد. بزرگانی چون سید بن طاووس پا را فراتر گذارده و با گزینش روایات سه کتاب الفتن از نعیم بن حماد، ابوصالح سلیلی و ابن‌زکریا کتاب ملاحم خود را پدید آورد.
در میان این مصادر، کتاب الفتن ابن‌حماد بیشتر مورد توجه بوده است؛ زیرا نقل‌های او کمتر بوی تعصب داشته و قابل اعتمادتر به نظر می‌رسد. افزون بر این، او اولین کسی است که بحث فتن را به صورت مسند درآورد و کتاب او را برخی قدیمی‌ترین متن روایی در بحث فتن محسوب کرده‌اند. نعیم بن حماد در دورۀ فترت عباسیان و درگیری‌های امین و مأمون و همچنین در عصر سبزپوشی عباسیان و تلاش آنان برای جلب علویان به سوی خویش است. او از علی و امام باقر نقل‌های بسیاری دارد. اما به هر حال کتاب او همانند سایر کتاب‌های حدیثی اهل‌سنت مشکلات عدیده‌ای دارد و حتی نقل‌های او از امامان شیعه عمدتاً با طریق‌های ضعیف و ناپذیرفتنی است.
شاید اخذ از کتاب‌های اهل‌سنت در عرصۀ روایات مهدوی امتیازاتی نیز داشت؛ زیرا در این بخش‌، اهل‌سنت و مخالفان از نکاتی گفت‌وگو و به مطالبی اقرار می‌کردند که از مبانی اعتقادی شیعه محسوب می‌شد. اما استفادۀ امروز ما از این احادیث و استناد به آن‌ها با دشوارهای خاصی همراه است که پیش‌تر از آن سخن گفته شد.
۲٫ مسامحه در نقل از افراد ضعیف و متهم به غلوّ
شیعه در برخی دوره‌ها با مشکل غلوّ روبه‌رو بوده و بزرگان کلام و فقه شیعه در پیراستن اعتقادات شیعه از این انحراف تلاش بسیاری کرده‌اند. محدثین قم در برخورد با مسئلۀ غلوّ چنان پیش رفتند که برخی از محدثین مشهور را با چنین اتهاماتی از شهر خود بیرون راندند. رجالیین شیعه مانند ابن‌الغضائری و نجاشی نسبت به این انحراف حساسیت خاصی به خرج داده و بسیاری از محدثین نامی را با چنین اتهامی جرح کرده‌اند.
این رویکرد باعث شد منقولات افراد ضعیف و متهم به غلو در فقه شیعه ارجی نیابد و در حاشیه قرار گیرد. بر این رویکرد باید در عرصۀ احادیث مهدوی سخت پای فشرد؛ زیرا یکی از عرصه‌های غلوّ و خیال‌پردازی حوادث آخرالزمان و داستان‌های غریب آن است. در احادیث مهدوی کم نیستند رواتی که چنین اتهامی را بر خود دارند؛ رواتی چون محمد بن علی همدانی معروف به ابوسمینه، محمد بن حسان رازی، عمرو بن شمر، منخل بن جمیل و حتی جابر بن یزید جعفی.
وجود انگیزه‌های گوناگون در جعل احادیث مهدوی باید به دقت و حساسیت بیشتر نسبت به چنین اتهاماتی باشد؛ زیرا ذهن خیال‌پرداز و اهل اغراق بیش از آن‌که در عرصۀ فقه و احکام، جایی برای جولان بیابد در فضای حوادث آخرالزمانی و منقبت‌های آن‌چنانی حرکت خواهد کرد و تساهل و تسامح در حفظ و نقل خواهد داشت.
فقیه در استنباط احکام بر روایتی تکیه نمی‌کند که راوی مجهولی در آن حضور دارد. احراز صدور ضرورتی است آغازین در رسیدن به حجت و جرأت یافتن بر اسناد و استناد. تفقه در احادیث مهدوی نیز اگر به قصد اسناد و استناد است باید با چنین دغدغه‌ای توأم گردد. بسیاری از روایات مهدوی از چنین ضعفی رنج می‌برند و فقیه ناچار است پس از فحص تام از وضع روات واقع در سند اگر راهی برای احراز صدور نیافت چنین سخنی را به وادی اسناد و استناد راه نداده و جز در مقام تأیید از آن بهره نگیرد.
۳٫ تحقیق در اعتبار مصادر متأخر حدیثی
در میان مصادر احادیث مهدوی، برخی شناخته شده‌اند؛ کافی، غیبت نعمانی، غیبت طوسی و کمال‌الدین مهم‌ترین این منابع به شمار می‌روند. اما بسیاری از روایات مهدوی از کتاب‌های متأخر نقل می‌شوند؛ کتاب‌هایی مانند تأویل الآیات الظاهره، التنزیل و التحریف، منتخب البصائر و تأویل ما نزل فی النبی و آله. نقل از این کتاب‌ها نیازمند دقتی فزون‌تر در وضعیت آن‌هاست.
کتاب تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره نوشتۀ علی استرآبادی است که در قرون نه و ده زیسته است. کتاب همان‌گونه که از نامش پیداست در بیان فضائل معصومین(ع) نگاشته شده و روایاتی را گرد هم آورده که برخی آیات را بر معصومین تأویل کرده و فضیلتی را بر ایشان ثابت می‌کند.
روایات این کتاب عمدتاً از تفسیر منسوب به امام عسکری، تفسیر قمی، تفسیر علی بن ماهیار، مجمع البیان، کافی و همچنین از کتاب‌هایی مانند کنزالفوائد کراجکی و مصباح‌الانوار است. مؤلف کتاب اول معلوم نیست و مؤلف تفسیر قمی نیز مسلماً علی بن ابراهیم قمی نبوده است. روایات کنزالفوائد نیز معمولاً مرسله هستند و غیر قابل استناد. مؤلف کتاب اخیر یعنی مصباح الانوار نیز ناشناخته است.
کتاب التنزیل و التحریف نگاشتۀ احمد بن محمد بن سیار معروف به سیاری است. شیخ طوسی و نجاشی او را ضعیف و فاسد المذهب شمرده (نجاشی، ۱۴۱۶: ۸۰؛ طوسی، ۱۴۱۷: ۵۷) و از نویسندگان آل‌طاهر دانسته‌اند. تعابیر شیخ و نجاشی دربارۀ او نشان از متهم بودن این فرد به غلو دارد.
منتخب البصائر نوشتۀ حسن بن سلیمان حلّی _ عالم شناخته شده شیعی در قرن هشتم _ است. نوشتۀ او خلاصه‌ای است از کتاب بصائر الدرجات سعد بن عبدالله قمی محدث مشهور شیعه در قرن سوم (نجاشی، ۱۴۱۶: ۱۷۷). کتاب سعد بن عبدالله به دست ما نرسیده و منتخب البصائر خلاصه و گزیده‌ای از آن کتاب است. شاید با وجود در دسترس نبودن کتاب سعد بتوان تشخیص حسن بن سلیمان را پذیرفته و منقولات او از این کتاب را سخنان سعد بن عبدالله تلقی کرد، اما مشکل این‌جاست که حسن بن سلیمان به گزینش مطالب کتاب بصائر الدرجات اکتفا نکرده و آن‌چه را که مرتبط با مطالب دانسته در ادامه به کتاب افزوده است.
این مطالب متفاوت، یکی از مهم‌ترین مصادر روایت غریب و متفاوت در بحث مهدویت است. منقولات کتاب از بصائر الدرجات سعد بن عبدالله غالباً مشابه با مطالب کتاب بصائر الدرجات مرحوم محمد بن حسن صفار است که شکی در اعتبار و انتساب آن به مؤلفش نیست، اما افزوده‌های حسن بن سلیمان از وضعیتی متفاوت برخوردارند و مشتمل بر غرایب بسیار.
کتاب تأویل ما نزل فی النبی و آله به عالم معروف شیعه محمد بن عباس بن علی معروف به ابن‌جُحام منسوب است (همو: ۳۷۹؛ طوسی، ۱۴۱۷: ۴۲۳). این کتاب به دست ما نرسیده و آن‌چه نشر یافته، قطعاتی از آن است که برخی محققان از کتب مختلف گرد هم آورده‌اند. ابن‌جحام در این کتاب تلاش کرده تا همۀ منقولات شیعه و اهل‌سنت در تأویل آیات در حق پیامبر و خاندانش را یک‌جا گرد هم آورد. آن‌چه از این کتاب ارزشمند به جای مانده عمدتاً مشتمل بر مطالبی است که از مسلّمات بحث مهدویت به شمار آمده و کمتر می‌توان در آن از غرایب سراغ گرفت.
آن‌چه در بررسی احادیث مهدوی باید همواره در نظر داشت، لزوم هماهنگی این احادیث با قرآن و با روایات قطعی است. آن‌چه از معصومین(ع) در نقد روایات آموخته‌ایم توجه به لزوم هماهنگی هر نقل با قرآن و سنت مسلم است و باز خود فرموده‌اند که هر سخنی که در آن حقانیت و نورانیتی نباشد سخن آنان نیست؛ حقانیتی که نشانۀ آن استواری سخن، هماهنگی و انسجام آن است و نورانیتی که علامت آن راهگشایی سخن است و توجه آن به اجمال‌ها و اشکال‌ها. بسیارند منقولاتی که شباهتی به احادیث معصومین(ع) ندارند و ضعف و سستی در عبارت و تهافت در متن به بطلان اسناد حکم می‌کند؛ منقولاتی که بیشتر به سخنان قصه‌پردازان و نقالان شبیه‌اند تا سخنان صادر شده از مصدر حکمت.
گفتار سوم. محورهای مورد تأکید در سخنان رسول‌خدا (ص) و تحلیل آن‌ها
در سخنان رسول(ص) توجه به تمامی ابعاد مهدویت را می‌توان یافت، اما برخی آموزه‌ها مکرراً مورد توجه و توضیح قرار گرفته‌اند که حاکی از اهمیت خاص آن‌هاست و ما در این‌جا به آن‌ها اشاره می‌کنیم:
۱٫ مهدی از اهل‌بیت پیامبر و از عترت اوست
او فرزند علی و فاطمه است و از فرزندان حسین بن علی؛ پس از نزول آیۀ تطهیر پیامبر اکرم(ص) به طور مکرر تعبیر اهل‌بیت را بر علی، فاطمه و فرزندان آن دو تطبیق کرد. این تطبیق را همگان درروایاتی مانند حدیث ثقلین و حدیث سفینۀ نوح درمی‌یافتند و تعبیر اهل‌بیت برای یاران پیامبر(ص) مصادیق کاملاً مشخصی داشت. هنگامی که پیامبر(ص)، مهدی را از اهل‌بیت برمی‌شمرد، همگان او را فرزند علی و فاطمه تلقی می‌کردند، گرچه پیامبر گاه بر همین نکته نیز تصریح می‌نمود.
معرفی مهدی(ع)به عنوان یکی از اهل‌بیت تأکیدی است دوباره بر جایگاه خاص و محوری این خاندان. اگر به آینده امیدی هست تا ابرهای سیاه به کنار روند، آن‌که این ابرها را کنار خواهد زد فردی از همین خاندان است. هدایت‌شده‌ای که نجات را به ارمغان خواهد آورد، از اهل‌بیت است.
در برخی روایات، پیامبر به حسین(ع)اشاره کرده و مهدی(عج) را از نسل او برمی‌شمارد. این بیان سندی به دست آیندگان می‌دهد بر بطلان مدعیان مهدویت از بنی‌الحسن.
۲٫ او هم‌نام رسول‌خدا(ص) است و سیره و رفتارش همانند اوست
تکرار بسیار این مطلب از سوی رسول‌خدا(ص) که نام مهدی نام اوست و رفتارش همانند او (اسمه اسمی) دو نکته را در خود دارد: اول، توجه دادن به این مطلب که وضعیت مهدی(ع)همانند اوست و گویی این رسول است که دوباره دعوت خود را آغاز کرده و دوباره به اسلام دعوت می‌کند؛ دوم، بر زبان نیاوردن و عدم تصریح به اسم مهدی(ع)نوعی اشاره است به این حقیقت که نام او برده نمی‌شود. این سخن در کلام ائمه(ع) توضیح بیشتر یافته و دلیل عدم تصریح به نام مهدی(عج) جلوگیری از ایجاد حساسیت نسبت به امام(ع)و فراهم شدن زمینه پی‌گیری برای یافتن اوست.
۳٫ غیبت‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت حجت خدا و مشکلات برآمده از آن برای پیروان او
معاصرت و همراهی با حجت‌های خدا امکان بزرگی است که می‌تواند به درکی عمیق و بجا از معارف دینی بینجامد و رشدی سریع در حرکت را موجب شود. اما قدرنشناسی، کندی و سستی در استفاده از هدایت‌های ایشان می‌تواند به شکل‌گیری شخصیت‌های خام و ضعیفی بینجامد که با غیبت، مرگ یا شهادت آن بزرگان به تحیّر و تردید در حرکت یا حتی به بازگشت از مسیر مبتلا شوند. توجه دادن به غیبتی که ناگزیر است می‌تواند نگاهی درست به آینده در مخاطب ایجاد کرده و آمادگی‌ ذهنی و روحی مناسبی را سبب شود.
۴٫ تعظیم و تکریم مؤمنانی که در غیبت حجت صبوری خواهند کرد
رسول خدا(ص) به بزرگداشت کسانی می‌پردازد که بدون دسترسی به حجت‌های خدا ایمان آورده و بر یافته‌هایشان پایداری می‌کنند. این تکریم، مخاطبان و همراهان رسول اکرم(ص) را از این وهم نجات می‌دهد که همراهی و مصاحبت با رسول امتیازی محسوب نمی‌شود، بلکه معیار امتیاز قوت ایمان است و شدت یقین. آن‌ها که در حجاب از حجت و صرفاً با تکیه بر عقلانیت و جوشش درونی حرکت کرده و به ایمان و یقین می‌رسند و بر یافته‌هایشان صبوری می‌کنند جایگاهی برتر از مصاحبان رسول الهی دارند.
سخنان رسول(ص) توهم‌ها را برطرف کرده و معیارهای امتیاز را گوشزد می‌کند و برای غایبان از حجت نیز این بشارت را دارد که تنهایی و غربتشان می‌تواند سکوی پروازی بلندتر باشد و فرصتی برای اجر بیشتر.
۵٫ ظهور هنگام یأس و پس از غلبۀ فساد و تباهی رخ خواهد داد
این تصویر از آینده، مخاطبان رسول(ص) را از یک‌سو متوجه و آماده شرایط متفاوتی می‌کند که مسلمین در آینده خواهند داشت و از سوی دیگر، به ایشان این امید را می‌دهد که درست آن‌جا که امیدها پر می‌کشد و چشم‌ها جز سیاهی را نمی‌بیند می‌توان امید داشت که نجات و نور در راه است و باید منتظرانه برای رسیدن آن کوشید.
۶٫ خروج در آخر الزمان
مراد از آخرالزمان، برهه‌ای از تاریخ بشر است که پیش از نابودی زمین و برپایی قیامت قرار دارد. قیام قائم و برپا شدن حکومت عدل، اوج تاریخ هدایت و ولایت است و زمین در آخرین لحظه‌های خود حکومت عدل و قسط را تجربه خواهد کرد. این روایات، از وقوع قتل و کشتار پس از رحلت حجت خدا خبر می‌دهد و این‌که خوبان و خوبی‌ها از زمین کوچ می‌کنند و زمین پر از سیاهی است که محکوم به نابودی شده و قیامت برپا می‌شود.
این بیانات از یک‌سو بر اضطرار زمین به حجت تأکید دارد و لزوم و اضطرار به امام را با زبانی دیگر گوشزد می‌کند. بدون حضور حجت‌خدا(ع)امیدی به ادامه نیست و خوبان باقی‌مانده با نسیم لطف و رحمت الهی به عالم دیگر کوچ کرده و بدان میوۀ بدی‌های خود را چیده و حوادث هولناک قیامت را شاهد خواهند بود.
۷٫ در آخر الزمان شرایط خشن و پر اضطرابی خواهد بود
روایات نبوی از جنگ‌ها و ابتلائاتی در زمانی نزدیک به ظهور حجت خدا(ع)خبر می‌دهد (نک: الهیئه العلمیه … ، ۱۴۲۸: ج۲ و ۳). بسیاری از این اخبار دچار مشکلات سندی یا دلالی هستند، ولی قدر مسلّم این است که فضای عمومی جوامع در آن زمان، پرحادثه و پراضطراب خواهد بود.
همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد، ترسیم آینده‌ای شیرین و آرام در ورای تلخی‌ها و تلاطم‌ها نوعی نگاه مثبت را به مخاطبان رسول منتقل می‌کرد؛ نگاهی که در آن در متن سختی و خشونت به آینده‌ای متفاوت امید داشت و برای آن می‌کوشید.
۸٫ از فتنه‌های غریبی سخن گفته شده است، آن هم با زبانی عجیب
بخش بزرگی از احادیث منسوب به رسول خدا(ص) دربارۀ فتنه‌هایی است که سرشار از حوادث غیرطبیعی هستند؛ حوادثی مانند خروج دجال، ویژگی‌های سفیانی و فرو رفتن سپاه او در زمین، بیرون آمدن دابه الارض، هجوم یأجوج و مأجوج و طلوع خورشید از محل غروبش (نک: همو: ج۳). در تمامی این حوادث زبان گفت‌وگوی متفاوتی را می‌توان در بیانات رسول‌خدا(ص) شاهد بود.
در این بیانات، گاه از حوادثی مانند خروج دجال سخن گفته شده که ما خود را با موجودی با خلقتی متفاوت و قدرت‌های فراتر از انسان روبه‌رو می‌بینیم و گاهی نیز از دجال به عنوان یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های انبیای پیشین یاد می‌شود و سخن از دجال‌هاست، نه فرد مشخصی در آخر الزمان.
این وضعیت دربارۀ فتنه‌های دیگر هم شواهد مهمی دارد. آیا سفیانی فرد خاص و مشخصی است یا حکایتی است از تیپی خاص. بیشتر روایات فرض اول هم‌ساز هستند، ولی فرض دوم نیز دارای شواهدی جدی است.
به بیان دیگر، آیا فتنه‌ها و حوادث وعده داده شده، حکایت از واقعیتی مشخص است یا سخنی است کلی که می‌تواند در زمان‌های مختلف در قالب‌های متفاوت شکل بگیرد. البته پذیرش توأم هر دو فرض هم ممکن است که در این صورت میان دو دسته بیان جمع خواهد شد؛ یعنی هم تحقق خارجی دجال اعور و سفیانی و… پذیرفته و هم این امور را به عنوان جلوه‌هایی از تحقق بُعدی خاص از باطل می‌پذیریم. البته در این صورت این احتمال خواهد بود که اصل تحقق این نماد باطل را از علایم قطعی ظهور بدانیم و تحقق آن شکل خاص _ دجال اعور و قیام مردی از تبار عبدشمس _ را علامتی محتوم تلقی نکنیم (برای توصیف دجّال اعور، نک: الهیئه العلمیه، ۱۴۲۸: ج۳، ۵۱ – ۶۸، و برای سفیانی همو: ج۲، ص ۲۵۷ – ۲۶۶ و ۳۸۷ – ۳۹۸).
۹٫ توصیف ظاهر مهدی(عج) و رفتارهایش
در برخی روایات نبوی از خلقت و سیمای مهدی(عج) خبر داده شده است؛ توصیف کسی که هنوز به دنیا نیامده است. این توصیفات از دهان مخبری صادق مخاطب را به باوری محکم‌تر به مهدی(عج) می‌رساند و قطعیت وعده و موعود را در دل‌ها می‌نشاند.
۱۰٫ نزول حضرت عیسی(ع)و همراهی‌اش در امر قیام با مهدی(ع)و اقامۀ نماز پشت سر آن حضرت
نزول عیسی از آسمان و همراهی او با مهدی(عج) می‌تواند اتمام حجتی بر پیروان بسیار او باشد. از میان اهل کتاب، مسیحیان به تصریح قرآن از زمینۀ مناسب‌تری برای هدایت برخوردارند و نزول مسیح می‌تواند هم کمک‌های ارزشمند این عبد صالح و پیامبر عظیم‌الشأن خدا را با مهدی(عج) همراه کند و هم بر امتی بزرگ اتمام حجت نماید.
سخن رسول خدا(ص) در باب نزول عیسی(ع)برای یاری مهدی(عج) از یک‌سو پاسخی است به ادعای منجی بودن مسیح و از سوی دیگر اشاره‌ای دارد به عظمت مهدی(عج) که حتی بر پیامبر اولوالعزمی مانند عیسی(ع)نیز مقدم بوده و امام اوست. اوست که برای نصرت مهدی(عج) می‌آید و باز اوست که به مهدی(عج) اقتدا می‌کند.
۱۱٫ یَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً
این تعبیر مشهورترین بیانی است که دربارۀ مهدی(عج) وارد شده و پیامبر خدا(ص) بارها آن را تکرار کرده است. این عبارت کوتاه نکات متعددی را در خود جای داده است:
الف) قسط و عدل و همچنین جور و ظلم هم‌معنا نیستند
در لفظ قسط، مفهوم سهم و نصیب نهفته است (فیومی، بی‌تا: ج۲، ۵۰۳) و برقراری قسط به معنای دادن سهم و نصیب هر چیز و هرکس است. اقامۀ قسط با این پیش‌فرض است که هر کس و هر چیزی بر اساس خلقت خویش سهم و نصیبی دارد و ما باید در رفتار خویش این حق را ادا کنیم. جَور خروج از این رفتار و ندادن این حقوق است. جور حتی در جایی محقق می‌شود که ظلمی در کار نیست که علی(ع)در پاسخ به مالک و یارانش که از او می‌خواستند تا سهم ایشان از بیت‌المال را به زیاده‌خواهان دهد. می‌فرمود: «أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْر» (شریف رضی، ۱۴۱۴: ۱۸۳)؛ آیا از من می‌خواهید تا پیروزی را با جور طلب کنم؟» علی(ع)با رضایت اینان نیز نمی‌خواهد سهم ایشان را به زیاده‌خواهان دهد. این ظلم نیست، که رضایت صاحبان اموال هست، اما جور هست که این نصیب آنان است نه سهم زیاده‌خواهان.
در نگاه شیعه، حکومت و حکم‌رانی جز در پرتو حکومت معصوم(ع)در جایگاه خود قرار نمی‌گیرد. این حکومت مهدی(عج) است که نه‌تنها ظلم و تعدی را می‌زداید، بلکه با هر کس و هر چیزی همان‌گونه که حق اوست و متناسب با آفرینشش رفتار خواهد کرد. آن‌جا که مقام معصوم در اختیار غیر او باشد چنین سطحی از قسط و عدل شکل نخواهد گرفت و جهل یا ظلم حاکم و حکومت، مردمان را از چنین قسط و عدلی محروم خواهد کرد.
ب) تصویر و توقع مؤمن از حکومت دینی
روایت نبوی سطح آرزوهایی را ترسیم می‌کند که می‌توان در زندگی این دنیا داشت. برپایی قسط هدفی است که تمامی انبیا برای برپایی آن توسط مردم آمده بودند. این تصویر است که مؤمن را در برابر هر حکومتی ناراضی می‌کند، حتی اگر مظهر عدالت اجتماعی و رفاه باشد. این سطح توقع و این حد از گشایش و فرج را جز در حکومت معصوم نمی‌توان یافت و مؤمن منتظر چنین گشایشی است. انتظار مؤمن، انتظار شکل‌گیری چنین گشایشی است و تلاشی که از او خواسته‌اند زمینه‌سازی برای چنین حرکتی است.
ج) تصویر امیدساز و نشاط‌آفرین
وعدۀ غلبۀ حتمی حق بر باطل و استقرار حکومت عصمت امیدساز است و حرکت‌زا. تصویری که رسول از آینده به دست داده همواره فروغ امید به رفع ظلم و اقامۀ حق را در دل مسلمانان زنده داشته و در هنگامه‌های رنج و بیداد فضایی برای نجوا، توسل و آرامش فراهم آورده و زمینه‌ای برای تلاش و حرکت ساخته است.
۱۲٫ او حکومتی خواهد داشت کوتاه، اما سرشار
وفور نعمت، شکوفایی استعدادها، اعتلای کلمۀ حق، پاک شدن زمین از پلیدی، غنا و بی‌نیازی مردمان و رضایت همگان جلوه‌هایی هستند از جمال این حکومت الهی. این تصویر، ثمرۀ حکومت حجت خداست. این جوشش زمین و بارش آسمان همان چیزی است که در قرآن بر ایمان و پایداری بر تقوا و بر برپایی کتاب‌های الهی وعده داده است.
کوتاهی این حکومت، نشان از سرعت رویشی است که در پرتو حکومت معصوم حاصل می‌شود؛ زمین در زمانی کوتاه با این همه ظلم و بیداد و نامرادی به اوجی می‌رسد که برای گرفتاران غیبت آرزویی فراتر از تصور است.
نتیجه
رسول‌خدا(ص) در احادیث مهدوی افزون بر تبیین معارف، تلاش کرده است جایگاه محوری عترت را گوشزد کند و بر این نکته تأکید ورزد که سیره و رفتار او با حکومت عترت او برقرار خواهد شد. او همچنین مؤمنان را برای دوره‌هایی آماده می‌کند که حجت‌های خدا در جایگاه خود قرار نداشته یا در دسترس نیستند. او مشکلات و راه‌‌های نجات را نشان داده و امید می‌دهد که ظهور هنگام یأس، و پیروزی پس از غلبۀ فساد و تباهی رخ خواهد داد و در متن نومیدی می‌توان و باید امیدوار بود و تلاش کرد.

منابع
۱٫ ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبه آیه‌الله نجفی المرعشی، ۱۴۰۴ق.
۲٫ ابن‌ابی‌شیبه، عبدالله بن محمد، المصنف، تحقیق و تصحیح: سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
۳٫ ابن‌الغضائری، احمد بن الحسین، الرجال، تحقیق: محمدرضا حسینی، قم، دارالحدیث، ۱۳۶۴ش.
۴٫ ابن‌بابویه، علی بن الحسین، الإمامه و التبصره من الحیره، تحقیق: مدرسۀ امام مهدی(عج)، قم، نشر مدرسۀ امام مهدی(عج)، ۱۴۰۴ق.
۵٫ ابن‌حزم، علی بن احمد، المحلی، تحقیق: احمد محمد شاکر، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
۶٫ ابن‌حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، تحقیق: محمدحسین حسینی جلالی، قم، جامعۀ مدرسین، ۱۴۰۹ق.
۷٫ ابن‌عبدالوهاب، حسین، عیون المعجزات، قم، مکتبه الداوری، بی‌تا.
۸٫ ابن‌عدی، عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق: سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
۹٫ ابوریه، محمود، اضواء علی السنه المحمدیه، بی‌جا، نشر البطحاء، بی‌تا.
۱۰٫ ، ابوهریره شیخ المضیره، مصر، دارالمعارف، ۱۹۶۵م.
۱۱٫ احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۹ق.
۱۲٫ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، تحقیق: کاظم مظفر، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
۱۳٫ حاکم نیشابوری، ابوعبدالله محمد بن عبدالله، المستدرک، تحقیق: یوسف عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
۱۴٫ حلبی، برهان‌الدین سبط ابن‌العجمی، الکشف الحثیث عمن رمی بوضع الحدیث، تحقیق: صبحی سامرائی، بیروت، مکتبه النهضه العربیه، ۱۴۰۷ق.
۱۵٫ حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، تحقیق: مؤسسۀ آل‌البیت، قم، مؤسسۀ آل‌البیت، ۱۴۱۳ق.
۱۶٫ خزاز رازی،علی بن محمد، کفایه الأثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر، تحقیق: عبداللطیف حسینی کوه‌کمری، قم، نشر بیدار، ۱۴۰۱ق.
۱۷٫ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
۱۸٫ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق: شعیب الارنؤوط، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۱۳ق.
۱۹٫ راوندی کاشانی، فضل‌الله بن علی، النوادر، تحقیق: احمد صادقی اردستانی، قم، دارالکتاب، بی‌تا.
۲۰٫ رضوی، سید مرتضی، مع رجال الفکر فی القاهره، بیروت، الارشاد، ۱۴۱۸ق.
۲۱٫ سجستانی، ابن الاشعث سلیمان ابوداود، سنن ابی‌داود، تحقیق و تصحیح: سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
۲۲٫ سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن، الحاوی للفتاوی، مصر، اداره المطبعه المنیریه، ۱۳۵۲ق.
۲۳٫ شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، انتشارات هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
۲۴٫ شیبانی، احمد بن حنبل، المسند، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۴ق.
۲۵٫ صافی گلپایگانی، لطف‌الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، مکتب المؤلف، ۱۴۲۲ق.
۲۶٫ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران: انتشارات اسلامیه، ۱۳۹۵ق.
۲۷٫ ، عیون اخبار الرضا، تحقیق: مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، ۱۳۷۸ق.
۲۸٫ ، کتاب من لایحضره الفقیه، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
۲۹٫ صنعانی، عبد‌الرزاق بن همام، المصنف، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، بیروت، المکتب الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
۳۰٫ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الأوسط، تحقیق: طارق بن عوض الله و عبدالحسن بن ابراهیم، بی‌جا، دارالحرمین، ۱۴۱۵ق.
۳۱٫ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، تحقیق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، دارالمعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.
۳۲٫ ، الفهرست، تحقیق: جواد قیومی، قم، مؤسسه نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق.
۳۳٫ ، الامالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ق.
۳۴٫ عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، ۱۴۱۵ق.
۳۵٫ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، قم، انتشارات رضی، ۱۳۷۵ش.
۳۶٫ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، قم، منشورات دارالرضی، بی‌تا.
۳۷٫ قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن‌ماجه، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
۳۸٫ مدیر شانه‌چی، کاظم، علم الحدیث، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۶۲ش.
۳۹٫ نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
۴۰٫ نسائی، احمد بن علی بن شعیب، کتاب الضعفاء و المتروکین، تحقیق: محمد ابراهیم زاید، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
۴۱٫ نعمانی، محمد بن ابراهیم (ابن‌ابی‌زینب)، الغیبه، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، ۱۳۹۷ق.
۴۲٫ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
۴۳٫ الهیئه العلمیه فی مؤسسه المعارف الاسلامیه، معجم احادیث الامام المهدی(عج)، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۲۸ق.
۴۴٫ هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق.

امیر غنوی

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x