نودینی در یهودیت
اشـاره
نودینی یا تغییر آیین (conversion) کمابیش در ادیان مختلف وجود داشته و دارد. متدینان به یک دیـن بـه دلایـل متعددی از دین خود روی برتافته، به سایر ادیان روی میآورند. این پدیده بیشتر معلول فشارهای بیرونی، مـطامع دنیوی و جاهطلبی است و در پارهای موارد، در پی آگاهی از کاستیها و نارسایی آموزهها و تعالیم دین خودی و عـدم ارائه راه برونرفت از مشکلات و نیز پاسـخگو نـبودن دین قبلی به دغدغهها با طیب خاطر صورت میگیرد. دانشمندانِ علوم رفتاری این موضوع را با کنجکاوی تحسینبرانگیزی مطرح و زوایای پنهان آن را آشکار ساختهاند. اما با توجه به اینکه در این نوشتار بررسی مـوضوع نودینی از منظر یهودیت مطمح نظر است، تنها به اشارهای کوتاه بسنده میشود. در این مقاله، مطالب ذیل مطرح شده است: معنای نودینی، نودینی از منظر روانشناسی و جامعهشناسی، جهانشمولی و همهنگری یهودیت (چه آنکه تـنها در صـورتی میتوان از نودینی سخن گفت که یهودیت دین قومی تلقی نشود)، تبشیری بودن یهودیت، کاربرد و معانی نودینی در کتاب مقدس عبری، نودینی در دوره خاخامی، نودینی در عصر هلنی، دیدگاه فلاسفه یهودی درباره نودینی، مـلاکهای یـهودی بودن، جایگاه تازهیهودیان، فرآیند تغییر آیین یا نودینی در یهودیت.
نودینی در یهودیت
شواهد تاریخی بیانگر این واقعیت است که در طول تاریخ، برخی از پیروان ادیان مختلف به دلایلی که در اینجا مـجال ذکـر آنها نیست، از کیش خود سربرتافته، به سایر ادیان گرویدهاند. بدون تردید، چنین رویدادی به ندرت اتفاق افتاده است و تازه در همین موارد نادر، به ویژه در جاهایی که تغییر آیین بـه صـورت گـروهی صورت گرفته است، بیشتر عـوامل بـیرونی دخـالت داشتهاند؛ چه آنکه غالب پیروان ادیان به رغم آگاهی از کاستیها و ضعفهای آیین و سنت خویش و نیز نقاط قوت سایر ادیان، مایل نـیستند از سـنتی کـه در آن نشو و نما یافتهاند فاصله گرفته، سودای ادیان دیـگر را در سـر بپرورانند. به عبارت دیگر، حتی اگر آنان در عمل پایبند آیین و سنت خود نباشند، در ظاهر مایلند خود را به آن وفادار نـشان دهـند.
جـامعهشناسان، روانشناسان و نیز عالمان الهیات هر یک از منظری خاص به ایـن موضوع نگریسته، و مقالات و کتابهای زیادی ذیل همین عنوان نوشتهاند و به خوبی علل و دلایل نودینی را به بحث گذاشتهاند. امـا آنـچه در ایـنجا مطمح نظر ماست بررسی نودینی در یهودیت است نه به طور کـلی؛ از ایـنرو، در ابتدای بحث به اختصار معنای نودینی و نیز دیدگاه دانشمندان علوم رفتاری را در این خصوص بررسی میکنیم.
مـعنای نـودینی(۱)
واژه “conversion” از ریـشه لاتینی “convertere” به معنای تغییر جهتگیری یا جهتیابی دوباره معنوی است. معادل ایـن واژه در زبـانهای یـونانی و عبری نیز به معنای حرکت و تغییر است. به عبارت دیگر، این واژه و معادلهای یونانی و عـبری آنـ هـر سه به طور
______________________________
۱ . در زبان انگلیسی برای شخصی که از دینی دیگر به یهودیت میگرود، واژهـ “Proselyte” و در مـورد یهودیای که به دینی دیگر گرویده کلمه “Convert” را به کار میبرند. در زبان عبری نـیز واژهـهای مـختلفی برای بیان مفهوم نودینی به کار رفته است: واژه گِر معادل واژه انگلیسی “Proselyte” و کلمه «مـِشوماد» (meshumad)بـه معنای آسیب رساندن به چیزی که قابل جبران نباشد، معادل واژه “Convert” برای نوآیین بـه کـار مـیرود. واژه “Proselyte” بر اختیاری بودن نودینی و تغییر آیین دلالت دارد.
برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به:
Louis Jacobs, Oxford Concise Companion to the jewish Religion, P.32.
مستقیم بهحرکت یـا تـغییرفیزیکی یا مادی اشارهدارند. با اینوصف، به اعتقاد تامس فین(۱) به طور مـستقیم بـه تـغییر روح یا ذهن خصوصا تغییر عقیده یا شیوه زندگی اشاره دارند.(۲)
در کتابمقدس عبری، دو واژه برای نـودین بـکار رفـته است. واژه گِرتُشاو (gertoshab)و واژه گِرصِدِق (gerzedek). واژه نخست به ساکن یا مقیمی اطلاق میشود کـه تـنها از بتپرستی روی گردانده ولی آیین یهود را نپذیرفته است. واژه دوم در مورد افرادی به کار میرود که از سر اعتقاد بـه یـهودیت گرویدهاند و به سرزمین اسرائیل به قصد ماندن آمدهاند، نه به قصد تـفرج و سـیاحت.(۳)
در اینجا، مناسب است گونهشناسی مختصری از واژههای وابـسته و مـرتبط بـا نودینی ارائه شود. رویگردانی از یک سنتِ دینی بـزرگ و روی آوردن بـه سنتِ دینی بزرگ دیگر را تغییر سنت(۴) میگویند. با ظهور مسیحیت و اسلام، این نـوع نـودینی رواج یافت. در این نوع نـودینی، شـمار زیادی از افـراد تـغییر آیـین میدهند. حرکت از یک جهانبینی، نظامِ مـناسک، جـهان نمادین و طرز زندگی به دیگری فرآیند پیچیدهای است که غالبا در فضای تـعارض مـیانْفرهنگی اتفاق میافتد. در یک سنت دینی بـزرگ، فرقهها و گروههای بیشماری وجـود دارنـد. گرایش یک فرد از یک فـرقه بـه فرقه دیگر را تحول و تغییر سازمانی و نهادی(۵) مینامند. تغییر از کلیسای باپتیست به کلیسای پرسـبیتری در پروتـستانتیزم امریکایی نمونهای از این نوع تـغییر اسـت. تـغییر و تحول فرد یـا گـروه از عدم التزام و تعهد بـه یـک آیین و دین به مشارکت با یک نهاد یا جامعه دینی را وابستگی(۶) مینامند. بسیاری از کـسانی کـه به نهضتهای دینی جدید گرایش پیـدا مـیکنند، پیشینه دیـنی نـدارند. التـزام و تعهد مجدد شخص را بـه دینی که قبلاً به طور رسمی یا غیررسمی به آن وابستگی داشته است تشدید وابستگی(۷) مـینامند. ایـن نوع تغییر هنگامی رخ میدهد که اعـضای رسـمی یـک نـهاد دیـنی باورها و تعهد خـود را در طـرز زندگی خود دخالت میدهند یا هنگامی که تعهد و التزام مردم از طریق تجربه دینی عمیق یا
______________________________
۱ . Thomas Finn
۲ . Jacob Neusner, …, The Encyclopaedia of Judaism, P.113
۳ . Reuben Alcalay, The Complete Hebrew – English Dictionary, Vol 1, P.379
۴ . Tradition
۵ . Institutional transition
۶ . Affiliation
۷ . Intensification
بـصیرتهای جـدیدِ ژرفـا پیدا میکند و تقویت میگردد. واژه ارتداد(۱) و رفض،(۲) بـه تـرک یـک سـنت دیـنی یـا باورهای آن از سوی اعضای قبلی اطلاق میشود. این تغییر لزوما به معنای پذیرش یک دیدگاه دینی جدید نیست، بلکه غالبا به قبول و اتخاذ یک نظام غیردینی از ارزشها اشـاره دارد. گونهشناسی فوق بر جنبههای جامعهشناسی فرآیند تغییر و تحول دینی متمرکز شده است.(۳)
نودینی از منظر علوم رفتاری (روانشناسی و جامعهشناسی)
تعریفهای زیادی از نودینی شده است. در یهودیت و مسیحیت، نودینی به معنای فراخوان و دعـوت بـنیادی برای ترک شر و بدی و برقراری رابطه با خدا از طریق ایمان است. برخی از دانشمندان علوم انسانی نودینی را به تغییرات بنیادی و غیرمنتظره در باورها، رفتارها و وابستگیهای مردم تعریف کردهاند. نودینی را از دو ساحت مـیتوان بـررسی کرد: یک بار نودینی از منظر الهیات و دین مشخصی نظیر یهودیت بررسی میشود و بار دیگر انواع، فرآیندها و ساختارهای نودینی بدون در نظر گرفتن دیدگاه دیـنی خـاص به بحث گذاشته میشود. نـودینی فـرآیندی پویا و چندبعدی است. برخی آن را بنیادی، ناگهانی و غیرمنتظره میدانند و دیگران معتقدند که روندی تدریجی را طی میکند و کلی و فراگیر نیست.
به اعتقاد برخی از دانشمندانِ معاصر، بـاید بـین نودینی و تعهد و التزام فـرق گـذاشت. از نظر آنان، نودینی و تعهد دو چیز مجزا و مستقلاند که در زمانهای مختلف ممکن است اتفاق بیفتند؛ زیرا یک فرد ممکن است به دین جدیدی بگرود قبل از آنکه به آموزهها و باورهای آن کاملاً مـلتزم شـود. بنابراین، نودینی اساسا فرآیند و روند تحول درونی است و لازمه آن جایگزین کردن عالم مقال با عالم دیگر است. چنانکه آلن سِگل میگوید: «بُعد محوری نودینی تصمیم و عزم بازسازی و تغییر بنیادی است».(۴)
نـودینی مـعمولاً بدان سـبب روی میدهد که نظام باورهای موجود، ناتوان از توجیه موقعیت و شرایط فعلی فرد است، لذا او درصدد تغییر دین خود بـرمیآید. به عبارت دیگر، نودینان چون در دین فعلی خود راهحلی برای بـرونرفت از مـشکلات نـمیبینند،
______________________________
۱ . Apostasy
۲ . Defection
۳ . Mircea Eliade, The Encyclopedia of Religion, Vol 4, PP.74-5.
۴ . Jacob Neusner, …, The Encyclopaedia of Judaism, P.113.
سراغ سایر ادیان میروند تا شاید در آنجا پاسخ خود را بیابند.
برای درک بهتر مفهوم نودینی و نیز تنوع و پیـچیدگیهای آنـ، باید این موضوع را از سه جنبه در نظر گرفت: سنت،(۱) تحول(۲) و تعالی.(۳) اما سنت عـبارت اسـت از قـالب و بافت اجتماعی ـ فرهنگیای که نمادها، مناسک، جهانبینیها و نهادها را دربرمیگیرد. سنت وضعیت فعلیای را که فرد در آن زنـدگی میکند، سروسامان میدهد و در ارتباط و تعاطی با گذشته از آن محافظت میکند. جامعهشناسان جنبههای اجتماعی و نـهادی سنتهایی را که در آنها نـودینی اتـفاق میافتد بررسی میکنند. آنان به شرایط اجتماعی زمان نودینی و طرز تأثیر متقابل میان فرد و محیط اجتماعی او، و نیز روابط میان فرد و گروهی که او در بین آنان زندگی میکند، توجهی تام دارند. مردمشناسان قـلمروهای فرهنگی و ایدئولوژیکی سنت را بررسی میکنند. آنان فرهنگ را همچون جلوه فعالیت انسانی و نیز نیروی قوی و قدرتمندی میدانند که در شکلدهی و تجدید حیات افراد، گروهها و جوامع نقشمحوری ایفا میکند. مردمشناسان، نمادها و روشهای تغییر دیـن، تـأثیر فرهنگی نودینی، موانع یا وسایل نودینی و مراحل بسط و تحول جهتیابی دینی جدید را مورد بررسی قرار میدهند.
تحول: روش دوم برای فهم نودینی تأمل بر جنبه تحول است. تحول را میتوان نـوعی تـغییر دانست که در افکار، احساسات و اعمال مردم نمایان میشود. روانشناسی رشتهای است که تحول را در هر دو جنبه عینی و ذهنی در نفس، خودآگاهی و تجربه مدنظر قرار میدهد. ویلیام جیمز در کتاب تنوع تجربه دیـنی، نـودینی را از دیدگاه یک روانشناس بررسی کرده است.
بعد از ویلیام جیمز، بیشتر مطالعات روانشناسی در باره نودینی بر شیوه و روشی تأکید دارند که در آن قبل از نودینی غالبا تشویش و اضطراب، ناآرامی، تعارض، گـناه و مـشکلاتی ازایـندست وجود دارد.نظریهپردازانِروانشناسی ازچشماندازها ودیدگاههای مـختلفی بـه مـسئله نودینی پرداختهاند: روانتحلیلی، رفتارگرایی، روانشناسی انسانی، اجتماعی و معرفتی. روانتحلیلی بر فعالیتها و تحرکهای عاطفی بیرونی به خصوص جایی که روابط میان والدیـن و فـرزندان را مـنعکس میکنند، متمرکز میشوند؛ رفتارگرایان
______________________________
۱ . Tradition
۲ . Transformation
۳ . Transcendence
بر رفتار شخص تـأکید دارنـد و درجه مطابقت و سازگاری آن را با محیط اجتماعی مستقیم، یعنی با پاداشها و مجازاتها، ارزیابی میکنند. روانشناسان انسانی بر طریقی تأکید دارنـد کـه در آن نـودینی به فرد تشخص و شخصیت بیشتری میدهد. آنان برنتایج مفیدیکه از نـودینی به دست میآید، تأکید میکنند. و در نهایت روانشناسان معرفتی و اجتماعی تأثیر عوامل عقلانی و فراشخصی را بر افراد و گروهها بررسی مـیکنند.
تـعالی: تـعالی به قلمرو مقدس و نیز آشنایی با امر مقدس اشاره دارد؛ امری کـه هـدف و منبع نودینی در ادیان است. عالمان الهیات این بعد را به طور مطلق در کل فرآیندِ تحول و تغییرِ انـسانی، اسـاسی دانـستهاند و ابعاد دیگر را فرع آن. رشتههایی از تحقیقات دینی که بر مسئله تعالی مـتمرکز شـدهاند، در انـتظارات، تجارب دینی و جهانبینیهای نودینانِ مستعد تحقیق میکنند. دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که نـودینی، رونـد هـمکاری متقابل و تدریجی است و نتایج و پیامدهایی در جامعه دارد. نودینی تمام ابعاد زندگی نوآیین را متحول میسازد.(۱)
آنـچه گـذشت، به اختصار به پارهای از مباحث نودینی به طور عام پرداخت. بدون تردید مـطالب زیـادی را مـیتوان ذیل نودینی مطرح کرد، ولی از آنجا که بحث پیرامون نودینی در آیین یهود است، به هـمین مـقدار بسنده میکنیم. نودینی در یهودیت تنها در صورتی مصداق پیدا میکند که یهودیت را دینی هـمهنگر و جـهانشمول بـدانیم، و از دیدگاه برگزیدگی فاصله بگیریم؛ زیرا اگر خدای بنیاسرائیل، یهوه، را مختص به ایشان بدانیم و بر انـدیشه خـدای قومی و نظریه حلول خدا در این قوم مهر تأیید بزنیم، پرداختن به ایـن مـوضوع نـه تنها ضرورتی نخواهد داشت که یکسره بیهوده و عبث خواهد بود.
جهانشمول و همهنگر بودن یهودیت
از دیـرباز ایـن مـسئله مطرح بوده است که آیا یهودیت دینی همهنگر و جهانشمول است یا ایـنکه اخـتصاص به بنیاسرائیل دارد. زعما و پیشوایان یهودیت هر یک با استناد به پارهای از آیات کتابمقدسِ عبری، اعلام مـوضع نـموده و یکی از این دو قول را اختیار کردهاند. از یکسو، به نظر میرسد یهودیت واجد پیـامی بـرای تمام بشریت است و با اینکه پیامبرانِ بـنیاسرائیل در ابـلاغ ایـن پیام نقش محوری و خطیری را ایفا کردهاند، روح
______________________________
۱ . Mircea Eliade, The Encyclopedia of Religion, Vol 4, PP.73-4.
پیـام عـام و از اعتباری جهانی برخوردار است. از سوی دیگر عهد عتیق حاوی آیاتی است که بـر اخـتصاصداشتن آیین یهود به قوم یـهود و بـنیاسرائیل تأکید مـیورزد. و از آنـان بـه عنوان قوم مقدس،(۱) قوم خاص(۲) و قـوم بـرگزیده(۳) یاد میکند. اگر در کتابمقدسِ عبری نیک بنگریم هر دو عنصر را در کنار هم خـواهیم یـافت.
ابتدا برای اینکه تصور روشنی از جـهانشمولی یهودیت به دست دهـیم، عـهد خدا با نوح به عـنوان نـیای تمام بشر را مرور میکنیم. خداوند به نوح وعده داد تا بلایایی که قبلاً بـر بـشر نازل میشد، فرود نخواهد فـرستاد. در سـفر پیـدایش آمده است: «ایـنک مـن عهد خود را با شـما و بـعد از شما با ذریت شما… و حتی با حیوانات استوار میگردانم…».(۴) بدیهی است چنین عهدی کـه بـا تمام بشر بسته شده است یـکجانبه نـیست، بلکه فـرزندان نـوح نـیز میبایست دستورهای خداوند را کـه در هفت قانون نوح تجلی یافته، پایبند باشند وخدا را اطاعت کرده، بتپرستی را بهکناری نهند. بنابراین، نـجات تـنها از آنِ قومِ برگزیده یا کسانی کـه از طـریق نـودینی بـه یـهودیت پیوستهاند نیست، بـلکه بـه روی تمام انسانها گشوده خواهد بود، مشروط به آنکه قوانین الهی را به کار بندند و پارسایی پیشه کـنند.
در تـفسیر سـفر پیدایش آمده است خداوند هفت فرمان بـه فـرزندان نـوح اعـطا کـرده اسـت. این قوانین هفتگانه که عبارتند از: برپا داشتن دادگاههای شرعی، منع کفر، بتپرستی، فساد جنسی، آدمکشی، دزدی، و نخوردن عضو جداشده از حیوان زنده. در هیچ جای کتاب مقدس بسان ده فرمان مـوسی به شماره درنیامدهاند، بلکه تنها در سفر پیدایش به طور کلی به عهد خدا با نوح اشاره شده است.(۵) خداوند آسمان و زمین را به عنوان شاهد میخواند: روح پارسایی متوقف است بـر ایـنکه هر شخص چه رفتار و کرداری انجام دهد، اعم از اینکه یهودی یا غیریهودی، مرد یا زن، نوکر یا آقا باشد. دروازهها همیشه به روی انسانهای عادل و پرهیزگار باز است و هر کس بـخواهد مـیتواند وارد شود(۶) و همچنانکه فرمانهای هفتگانه نوح تمام امتها را دربرمیگیرد، اعتقاد به آیین حنیف و توحید نیز که ابراهیم داعیهدار آن بود تمام انسانها را دربرمیگیرد، به گـونهای کـه هر کس به یگانگی خـدا شـهادت دهد، از فرزندان ابراهیم به
______________________________
۱ . تثنیه، ۷:۶٫
۲ . خروج، ۱۹:۵؛ تثنیه، ۱۴:۲٫
۳ . تثنیه، ۱۴:۲٫
۴ . پیدایش، ۹:۸ـ۱۵٫
۵ . همان.
۶ . Arthur Hertzberg, Judaism, P.34.
شمار خواهد رفت. چنانکه ملاحظه میکنید، صرف ایمان به یگانگی خدا کافی است تـا انـسان در زمره فرزندان ابراهیم
درآیـد و جـمیع امتهای جهان از او برکت خواهند یافت؛ زیرا او را میشناسم که فرزندان و اهل خانه خود را بعد از خود امر خواهد فرمود تا طریق خداوند را حفظ کنند و عدالت و انصاف را بجا آورند تا خداوند آنچه بـه ابـراهیم گفته، به وی برساند.(۱)
ابنمیمون در روزگاری که جنبه قومی و قبیلهای یهودیت غالب بود، نوعی جهانشمولیِ تعدیلیافته را ترویج میکرد. از نظر او، عهد خدا با نوح که در قالب هفت فرمان تجلی کرده است هـمگانی و فـراگیر است. بـنابراین اگر بیگانهای هفت قانون نوح را رعایت کند عادل به شمار خواهد آمد و از جهانِ آینده بهرهمند خواهد گـشت. ابنمیمون در ادامه میگوید گردننهادن به مفاد عهد خدا با موسی، کـه بـنمایه تـورات است، اختصاص به قوم بنیاسرائیل دارد و سایرین موظف به رعایت آنها نیستند. بنابراین چنانچه فردی با طیب خـاطر یـا از سر اجبار و اکراه به دستوراتی که در تورات آمده گردن نهد، باید از او استقبال کـرد.(۲)
ابـنمیمون در پاسـخ به حسدای هلوی میگوید:
اما سؤال شما درباره ملتها، میدانید که خدا به دنبال قـلب آدمی است و نیت که امری قلبی است معیار همه چیز است. به هـمین دلیل، فرزانگانِ ما مـیگویند: انـسانهای باتقوا و پرهیزگار در میان غیریهودیها [کفار و مسیحیان] سهمی در جهان آینده دارند؛ البته مشروط به اینکه آنچه ما درباره شناخت خدا فراگرفتهایم، فراگیرند و نفوس خود را با صفات ارزشمند و پسندیده شرف بخشند. در این صـورت، بدون تردید هر که نفس خود را با اصول اخلاقی و حکمت مبتنی بر ایمان به خدا شرافت بخشد، مطمئنا به انسانهای جهان آینده تعلق خواهد داشت. به همین دلیل فرزانگان ما مـیگویند: «حـتی یک غیریهودیای را که توراتِ سرور ما موسی را مطالعه کند میتوان با کاهن اعظم برابر دانست».(۳)
ربیارمیا میگوید: ما چگونه بفهمیم که حتی یهودیانی را که به تورات عمل کردهاند باید بـا کـاهن اعظم برابر دانست؟ کتاب مقدس میگوید: «باید فقط از دستورات و قوانین
______________________________
۱ . پیدایش ۱۸:۱۸ـ۱۹٫
۲ . Alan Unterman, Jews, P.10.
۳ . Arthur Hertzberg, Rudaism, P.35.
من اطاعت کنید و آنها را بهجا آورید، چون من خداوند، خدای شما هستم. اگر قوانین مرا اطاعت کنید زنده خـواهید مـاند.(۱) ارمیا خاطرنشان میشود که خداوند قوانین را به خود منتسب میکند و نه کاهنان یا اسرائیلیها و جز آن. او میگوید اگر از قوانین و دستورات من اطاعت کنید زنده خواهید ماند. در اشعیا و مزامیر نیز آیـاتی وجـود دارد کـه بر ادعای جهانشمولی یهودیت صـحه مـیگذارد. در اشـعیا آمده است: «دروازهها را بگشایید تا قوم عادل و باایمان وارد شوند».(۲) در اینجا کتابمقدس نمیگوید که یهودیها یا کاهنان وارد شوند، بلکه میگوید انسانهای پرهـیزگار. در مـزامیر نـیز شبیه همین مضمون آمده است، آنجا که مـیگوید: «دروازهـهای خانه خدا را باز کنید تا وارد شوم و خداوند را پرستش کنم! این دروازه خداوند است؛ فقط نیکوکاران میتوانند از آن وارد شوند».(۳)
موسای کوزایی، حـاخام بـرجسته فـرانسوی، یهودیان را به اصلاح رفتار و کردارشان فرامیخواند. او به یهودیان هشدار مـیدهد رفتار خویش را اصلاح کنند تا بیگانگان با مشاهده رفتار ناشایست آنان از یهودیت بیزار نشوند. به واقع، رفتار خـوب یـهودیان مـیتواند زمینه ورود افراد بیشتری را به کیش یهودی مهیا سازد، چه آنکه فـلسفه تـبعید و سرگردانی قوم یهود چیزی جز اشاعه فرهنگ توحیدی در میان جوامع الحادی و چندخدایی و نیز پیدا کردن پیـروان جـدید نـبوده است. العازار بن پدات، یکی از حاخامهای قرن سوم، نیز به این مطلب تـصریح کـرده اسـت.(۴) با تأمل در کلمات موسای کوزایی میتوان دریافت که هر چند یهودیت در آغاز توسط انـبیای بـنیاسرائیل مـخاطبان خود را در میان قوم یهود و اسباط دوازدهگانه مییافت، اما به زودی اقوام و مللِ پیرامونِ ایشان را مـخاطب خـود ساخت و وعده الهی را برای آنان نیز صلا در داد. بدین ترتیب، میتوان به وجه جـمع و راه مـیانهای بـرای ادعای جهانشمولی یهودیت از یکسو و ادعای اختصاصداشتن آن به قوم یهود از سوی دیگر دست یازید. بـرتری و مـزیت بنیاسرائیل بر سایر اقوام تنها در این بود که آنان از طرف خداوند برگزیده شـوند و رسـالت خـود را به عنوان منادی و مبشر وعده الهی به همه اقوام جهان به خوبی انجام دهند. در پاراگـراف دوم دعـای عالینو (وظیفه ما) نیز آمده است یهودیان برای کمال انسان در پادشاهی خـدا وسـاطت مـیکنند. در این بخش از دعا، ادعای جهانشمولی یهودیت تقویت، و امید وافر
______________________________
۱ . لاویان، ۱۸:۴ـ۵٫
۲ . اشعیا، ۲۶:۲٫
۳ . مزامیر، ۱۱۸:۲٫
۴ . Alan Unterman, Jews, P.9.
به آمدن مـلکوت خـدا ابـراز شده است و آرزوی جهانی که در آن نوع بشر یکدل و یکجهت تنها خدای حقیقی را پرسـتش کـنند و جهان تحت قدرت مطلقه او به کمال برسد، مطرح شده است.
موسی مندلسون، از فیلسوفان یهودی قرن هـجدهم، نـیز همچون موسای کوزایی و اندیشمندان دیگر بر این باور است که یهودیت صـرفا راهـی است که خداوند برای یهودیان قرار داده تـا در آن گـام نـهند. بنابراین یهودیت دین تبلیغی و تبشیری نیست. مـا بـه عنوان یهودی وظیفه نداریم دیگران را به یهودیت فراخوانیم، زیرا فعالیت تبشیری با یـهودیت بـیگانه است. تمام حاخامها در این نـکته هـمداستانند که شـریعت مـوسوی تـنها بر یهودیان الزامی است و بس. او مـیگوید خـداوند تمام اقوام را دستور داد که قوانین طبیعی و دین پدران نخستین را مراعات کنند. در صورتی کـه بـر طبق دین عقل یا طبیعت زنـدگی کنند، بیگانگان پارسا خـوانده خـواهند شد. مندلسون از آمدن کنفوسیوسهای دیـگر اسـتقبال میکند و معتقد است اگر چنین رؤیایی به واقعیت بپیوندد، بر طبق آموزههای دیـنی خـود، آنان را دوست خواهد داشت و بـه آنـان احـترام خواهد گذاشت، بـیآنکه تـغییر آیین دهند و به یـهودیت گـرایش پیدا کنند. چنانکه ملاحظه شد، او نیز بین ادعای جهانشمولی یهودیت و اختصاصی بودن آن برای یـهودیان بـه راهحل میانه و یا به عبارت دقـیقتر بـه نظریه جـهانشمولی تـعدیل یـافته رسیده است.(۱)
برخی از دانـشمندان یهود میان برگزیدگی بنیاسرائیل و عمل آنان به تورات رابطه تنگاتنگی قائلند. به نظر آنان بـنیاسرائیل بـرتری ذاتی بر سایر ملل ندارند تـا بـه خـاطر آن شـایسته لطـف و مرحمت ویژه الهـی شـوند، بلکه تا زمانی که فرمانهای تورات را گردن مینهند، مقام و منزلت خود را حفظ خواهند کرد و در غیر ایـن صـورت جـایگاه خود را از دست خواهند داد. از طرفی آنان تورات را از بـنیاسرائیل نـمیدانند، بـلکه مـعتقدند تـورات بـرای تمام بشر آمده است، لذا گفتهاند: «هر جملهای که توسط خدای قادر مطلق گفته میشد، به هفتاد زبان به گوش میرسید».(۲) همین مضمون در برشیت ربا نیز آمده اسـت: «موسی تورات را به هفتاد زبان شرح میداد». از این جملات و نظایر آن، جهانشمولی یهودیت استفاده میشود. در باب هجدهمِ سفر لاویان نیز آیهای وجود
______________________________
۱ . Alan Unterman, Jews, P.11.
۲ . گنجینهای از تلمود، ص۸۳٫
دارد که بر این مهم دلالت دارد، آنجا کـه مـیگوید: «پس شما فرایض و احکام مرا نگاه دارید، که هر آدمی که آنها را بهجا آورد، به واسطه آنها زیست خواهد کرد».(۱) در اینجا تعبیر «هر آدمی» بکار رفته است نه هر کاهن، لاوی یـا اسـرائیلی که این خود دلیل بر جهانشمولی یهودیت است. در تفسیر این آیه آمده است: «اگر یک غیریهودی فرامین تورات را بهجا آورد، او با کاهن اعظم بـرابر خـواهد بود» حتی قربانیهایی که در مـعبد بـیتالمقدس تقدیم میشد برای سلامتی و سعادت نوع بشر بود.(۲)
در اینجا به چند نمونه از آیاتی اشاره میکنم که خداوند عناوین عامی نظیر عادلان، نیکوکاران و جز آن را بـه کـار برده است که تـمام انـسانها را دربرمیگیرد. در مزامیر داود آمده است: «این دروازه خداوند است که عادلان و نیکوکاران از آن داخل خواهند شد».(۳) و یا «ای عادلان و نیکوکاران با خداوند شادی نمایید».(۴) در این آیات گفته نشده است کاهنان یا اسرائیلیان، بـلکه تـمام انسانها مخاطب قرار گرفتهاند.
در کتاب دوم سموئیل نیز تعبیر قانون آدمیان و نه قانون کاهنان و غیره به کار رفته است. در سفر لاویان بیگانگانی که به فرمانهای تورات عمل میکنند همردیف یهودیان مـادرزاد دانـسته و تورات را قـانون همه انسانها میداند.(۵) در سفر اعداد نیز بر این نکته تأکید شده است، «اگر بیگانهای در میان شما سـاکن است و میخواهد مراسم عید پسح را برای خداوند بهجا آورد، باید از تمامی ایـن دسـتورات پیـروی نماید. این قانون برای همه است».(۶) در اشعیا نیز آمده است که کسانی که آیین یهودیت را از سر صـدق و صـفا و با خلوص نیت بپذیرند بنده خدا خوانده میشوند. «غریبانی که با خداوند مـقترن شـده، او را خـدمت نمایند و اسم خداوند را دوست داشته بنده او بشوند».(۷) نیز در کتاب اشعیای نبی کلمه عهد به طـور مطلق بکار رفته است. یعنی هم یهودیان و هم تازهیهودیان را دربرمیگیرد، آنجا که مـیگوید: «همه کسانی که سـبت را نـگاه داشته آن را بیحرمت نسازند و به عهد من متمسک شوند».(۸) سنت یهودی تأکید بسیار دارد که از تازهیهودی استقبال کنید، با محبت زیاد با او برخورد کنید، و هرگز به گونهای با آنان رفتار نکنید که پیـش از یهودی شدن با ایشان رفتار میکردید.
______________________________
۱ . لاویان، ۱۸:
۲ . گنجینهای از تلمود، ص۸۳٫
۳ . مزامیر، ۱۱۸:۲۰٫
۴ . همان، ۳۳:۱٫
۵ . لاویان، ۱۶:۲۹؛ ۱۹:۱۰.
۶ . اعداد، ۹:۱۴٫
۷ . اشعیا، ۵۶:۶٫
۸ . همان، ۵۶:۷٫
یهودیت به جز دوره کوتاهی که در دوران حکومت پادشاهان دین غالب و حاکم بود، با ملتها و اقوام دیـگر ارتـباط داشت. سرزمین اسرائیل همیشه چندملیتی یا چندقومی بوده است. از اینرو، کتابمقدس عبری غالبا با رابطه یهودیان و غیریهودیان در این سرزمین سروکار دارد. با اینکه با دشمنان بیگانه باید با نیروی نظامی و قـوه قـهریه برخورد کرد، از بیگانه صلحجو که خود را در غم و شادی اسرائیل شریک میداند باید استقبال کرد، باید آنان را مورد محبت قرار داد و از ایشان دفاع کرد. در لاویان آمده است که همانگونه با غـریبهها رفـتار کن که دوست داشتی در غریبی با تو رفتار کنند.(۱) یهودیت نوکیشی را میپذیرد و از نوکیشان به گرمی استقبال میکند. آنان نزد خدا مقامی بس رفیع دارند که عقل را بدان راه نیست؛ چـه آنـکه انـسانهای پرهیزکار و خوب به هر دیـن و مـذهبی کـه معتقد باشند، با عمل به فرامین دین خود میتوانند رستگار شوند، ولی آنان به اختیار خود دست به انتخاب میزنند و مسئولیت سـنگین یـهودی شـدن را میپذیرند و جزئی از قوم ابراهیم میگردند. در موارد ذیل بـر مـشترک بودن پارهای از احکام و قوانین برای یهودیانِ متوطن در اسرائیل و غریبههای تازه یهودیشده تاکید شده است: مراسم عید پسح،(۲) تعطیلی روز دهـم از مـاه هـفتم،(۳) برخی از احکام طهارت و نجاست،(۴) قربانی و هدایایی که باید تقدیم شـود.(۵)
چنانکه ملاحظه شد، از کتاب مقدس عبری و نیز سیره علمای یهود، دیدگاه جهانشمولیِ یهودیت مستفاد میشود. امّا کم نـیستند حـاخامها و دانـشمندانی که با استناد به همین کتاب و برجسته کردن پارهای از آیات بـر اخـتصاص داشتن تورات و نیز شریعت یهود به بنیاسرائیل اصرار میورزند. به عنوان مثال، برخی حاخامها با اسـتناد بـه ایـن آیه از سفر تثنیه که میگوید: «موسی برای ما شریعتی امر فرموده کـه مـیراث جـماعت یعقوب است(۶)»، بیگانگان خاصه بتپرستانی را که در پی فراگیری توراتاند، مهدورالدم و واجبالقتل دانستهاند: چه آنـکه بـه اعـتقاد ایشان تورات و شریعت موسوی ملک طلق بنیاسرائیل است و بس.
موسی به هنگام خروج از مـصر خـواستار همراهی خدا با وی شد و خداوند بدو
______________________________
۱ . برای آگاهی بیشتر به گنجینهای از تـلمود، صـص ۶ – ۸۳ مـراجعه شود.
۲ . خروج، ۱۲: ۹ – ۴۸٫
۳ . لاویان، ۱۶: ۲۹٫
۴ . اعداد، ۱۹: ۱۰٫
۵ . اعداد، ۱۵: ۱۶٫
۶ . تثنیه، ۳۳: ۴٫
گفت: «خودم پیشاپیش تو میروم و به تو آرامـش مـیبخشم»(۱) به نظر برخی از حاخامها، این همراهی گواهی بر امتیاز موسی و قوم او بر سـایر اقـوام روی زمـین است.(۲) چنانکه ملاحظه میکنید، موسی از خدا خواست با بنیاسرائیل همراه شود، نه اقوام بتپرست.(۳) بـه احـتمال قوی، این گونه اظهارات و برداشتها از کتاب مقدس هم زمان با ظهور مـسیحیت مـطرح شـد، زیرا مسیحیان نیز با مطالعه کتاب مقدس ادعا میکردند لطف الهی از آن آنان است.
ظاهر بـرخی از آیـات قـرآن نیز دلالت بر منطقهای و قومی بودن آیین یهود دارد. در سوره ابراهیم آمده است: «و لقـد ارسـلنا موسی بایاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله…».(۴) دعوت حضرت عیسی نیز فقط شامل بـنیاسرائیل مـیشود، آنجا که خداوند میفرماید: «و اذا قال عیسیبنمریم یا بنیاسرائیل انی رسول الله الیکم»(۵) دربـاره حـضرت ابراهیم چنین بحثی مطرح نیست، زیرا دیـن او حـنیف و هـمگانی است. طبرسی در تفسیر مجمع البیان نیز آنـجا کـه میگوید خداوند هر پیامبری را به زبان قوم خودش فرستاده است تا برای بـرقراری ارتـباط نیاز به مترجم نداشته بـاشند، بـه صراحت بـر قـومی و مـنطقهای بودن سایر ادیان به جز دیـن اسـلام تأکید کرده است.(۶) علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نظری متفاوت با آنچه تـاکنون گـفته شد، ابراز داشته است. او معتقد اسـت دعوت موسی و عیسی نـیز عـام و جهانشمول بوده است، زیرا در قـرآن آمـده است: اذهبا الی فرعون انه طغی.(۷) حضرت موسی، قبطیان و فرعون را که ساکن مصر بـودند، دعـوت به شریعت خود کرد، در حـالی کـه آنـان از بنیاسرائیل و اسباط دوازده گـانه نـبودند.(۸) سیره نبوی نیز مـا را بـه همین نکته رهنمون میشود، زیرا پیامبر با پیروان یهودیت که در شبهجزیره عربستان ساکن بـودند و بـه لحاظ نژادی هیچ نسبتی با اسـباط و بـنیاسرائیل نداشتند، مـعامله اهـل کـتاب کرد؛ در حالی که اگـر یهودیت اختصاص به بنیاسرائیل داشت، مسلمانان و شخص پیامبر اسلام نباید آنان را یهودی میدانستند. بنابراین، بـاید آیـاتی که ظهور در قومی و منطقهای بودن یـهودیت دارنـد، بـه ایـن شـکل تأویل برد کـه فـرستاده شدن به سوی بنیاسرائیل غیر از اختصاص دعوت به آنان است.
______________________________
۱ . خروج، ۳۳: ۱۴.
۲ . همان، ۳۳: ۱۶٫
۳ . گنجینهای از تلمود، ص ۸۳٫
۴ . سوره ابـراهیم آیـه ۵٫
۵ . سـوره صف، آیه ۶٫
۶ . طبرسی، مجمع البیان، ج ۶، ص ۳۰۲٫
۷ . سوره طـه، آیـه ۴۳٫
۸ . طـباطبایی، المـیزان، ج ۱۴، ص ۱۴۷٫
نـمونههای تـاریخی بسیاری را میتوان یافت که نه تنها دعوت به یهودیت وجود داشته، که در پارهای از اوقات این کار با اِعمال زور و به همراه تهدید صورت گرفته است. این خود بـهترین دلیل و گواه است بر این که نژاد یهودی نژاد خالصی نیست، بلکه مختلط از نژادهای مختلف است و چندان که خود مدعیاند از خلوص نژادی و عرقی برخوردار نیستند. یک قرن قبل از میلاد و نـیز بـعد از آن دوره تبشیری و دعوت به یهودیت بوده است. فریسیان که خود را از بقیه جدا ساختند و التزام بیشتری به تورات داشتند، دیگران را به یهودیت فرا میخواندند. کار تبلیغ در اوایل چنان بالا گرفت کـه درصـد تازهیهودیان به مراتب بیشتر از یهودیان مادرزاد بود. بعضی از فرهیختگان رومی تقریباً در دورهای که به ظهور عیسی انجامید یهودی شدند. تبشیر و دعوت به یـهودیت تـا زمان قسطنطین ادامه داشت. قـبایل خـزر و حتی جمعی از رجال بزرگ مسیحیت در فرانسه و انگلیس به یهودیت گرویدند. بعضی از مارونیها بعد از خروج از اسپانیا یهودی شدند، چون حکومت در دست پروتستانها بود و آنان نـسبت بـه یهودیان بیشتر از کاتولیکها تـسامح روا مـیداشتند. ناگفته نماند وقتی یهودیان، تحت سلطه حاکمان غیر یهودی قرار میگرفتند از فعالیت تبلیغی دست میکشیدند. از طرفی همواره این نگرانی برای زعمای یهود وجود داشته که با فراخوان دیگران به آیـین یـهود، ممکن است آنان با دین غالب درافتند و آموزههای یهودیت را دچار مشکل سازند. به همین دلیل، در قرون میانه این عقیده افراطی تلمودی که به ربی هلبو،(۱) معلم یهودی قرن سوم و چـهارم، مـنسوب است، رواجـ یافت که افرادی که از ادیان دیگر به یهودیت میگروند و تغییر آیین میدهند همان قدر برای اسرائیل مـضر و خطرناکاند که گری(۲) و این جزو آرمان یهودیت قرار گرفت.(۳) در تلمود نـیز نـظایر ایـن گفتار یافت میشود: «تازه یهودیان برای ملت اسرائیل به مانند بیماری جرب زحمت افزا هستند». به هـر حـال، رویکرد غالب حکایت از تبلیغی بودن دین یهودیت دارد.(۴)
پرسشی که در اینجا مطرح میشود، ایـن اسـت کـه چرا یهودیان خود را درگیر فعالیت تبلیغی نمیکنند و به عبارت دیگر، چه عامل یا عواملی آنـان را از این رسالت خطیر
______________________________
۱ . Helbo
۲ . “scab” یک نوع بیماری قارچی است.
۳٫ The Babylonian talmud, Minor tractates, grim, 60 A(1).
۴ . حبیب لوی، احکام و مقررات حضرت مـوسی (ع)، صص ۲ – ۱۱٫
بازداشته است؟ دلایل چـندی بـر این موضوع اقامه شده است که به برخی از آنها اشاره میکنم. دلیل نخست آنکه یهودیان خود طعم تلخ فعالیتهای میسیونری و تبلیغی مسیحیان را چشیده بودند و بر پایه این اصلِ اخلاقی، که هـر چه را برای خود نمیپسندی برای دیگران نپسند، از انجام این کار سر بازمیزدند. دلیل دوم، چنانکه در بحث جهانشمولی یهودیت گذشت، کسانی که میخواهند از جهان آینده بهرهمند گردند، لازم نیست به یهودیت بگروند، بلکه التـزام آنـان به قوانین هفتگانه نوح آنان را رستگار میسازد. برخی از اصلاحطلبانِ یهودیِ معاصر بر پایه دو دلیل پیشگفته استدلال کردهاند که در عصر کنونی، که امکان باروری متقابل پیروان ادیان مختلف از یکدیگر فراهم اسـت، دسـتکم یهودیان را باید ترغیب کرد که فعالیت تبلیغی خود را متوجه ملحدان و کافران سازند. البته عقیده غالب جامعه یهودی این است که یهودیان نباید آگاهانه به دنبال تغییر آیین پیروان ادیـان دیـگر برآیند، امّا همچنان باید از تازهیهودیانِ صادق استقبال کنند.
بسیاری از پیشوایان دینی و حاخامها به کوتاهی در انجام رسالت تبلیغی متهماند. اگر یهودیت ریشه در فطرت آدمی دارد و خدای واحد و یگانه را صلا درمیدهد، چـرا آنـان از نـمایاندن و معرفی دین خدا به کـفار و مـلحدان دریـغ میکنند؟ برخی از اندیشمندان یهودی پیشوایان دینی را از این اتهام مبرا دانسته، معتقدند شرایط این گونه ایجاب میکرد که آنان برای استمرار آیین یـهود، یـهودیان را از سـایر ملل که عموماً مشرک و بتپرست بودند، دور نگه دارنـد. اگـر یهودیان با توسل به زور یا با انگیزه تحبیب قلوب، بیگانگان را به کیش خود فرا میخواندند، اقلیت موسویان تحتالشعاع اکـثریت بـیگانگان قـرار میگرفتند و به تدریج از افکار انحرافی آنان تاثیر میپذیرفتند و هشدارهای مـوسی در تورات مبنی بر بازنگشتن به بتپرستی عملی نمیگشت. به رغم این هشدارها، اقوامِ مجاور در یهودیان نفوذ کردند و رسـالت پیـامبران بـعدی بنیاسرائیل این بود که آنان را به طریق موسوی و مسیر توحید بـاز گـردانند.
دلیل دوم آنکه یهودیان در پارهای از اوقات پذیرای رنج و بیدادگری بسیاری از سوی نودینان شدند. از اینرو زعمای یهود افـرادی را کـه تـمایل به یهودیشدن داشتند، با نهایت احتیاط میپذیرفتند تا مبادا از این ناحیه ضـرری مـتوجه یـهودیان گردد. به عنوان نمونه، کمی قبل از ظهور عیسی مردی ادومی، موسوی گشت و فرزند او بـه نـام هـرود
پادشاه قوم یهود شد. در حالی که در سفر تثنیه با این کار مخالفت شده اسـت. بـا شروع نهضت مسیحیت در اسرائیل و تلاش رومیان برای سیطرهیافتن بر یهودا، پادشاه مزبور بـا رومـیان مـدارا کرد و یحیی را که بشارتدهنده مسیحا بود، به طرز فجیعی سر برید. مردم در اثر جـهل و بـیخبری، هرود را یهودی دانسته ظلم و ستم بسیار بر این ملت روا داشتند. از آن تاریخ، عـلمای یـهود شـرایط سختی برای نودینی قرار دادند.(۱) به هر حال شواهد زیادی وجود دارد بر این که نـه تـنها یهودیان کسانی را که به طیب خاطر و آزادی کامل به یهودیت گرویدند، پذیرفتهاند، کـه خـود نـیز درصدد تغییر آیین پیروان ادیان دیگر برآمده وآنان را به سوی کیش خود فرامیخواندند. به عـنوان مـثال، در تـفسیر این آیه «و نفوسی را که درحاران بهدستآورده بودند».(۲) چنین گفته شدهاست: «ابراهیم مـردهارا خـداپرست میکرد و ساره زنها را. هر آن کس که یک بتپرست را به خدا نزدیک کند و او را خداپرست نماید، مثل ایـن اسـت که او را آفریده باشد». یا یکی از مشایخ و زعمای یهود چنین گفته است کـه: «ذات قـدوسِ متبارک، فرزندان اسرائیل را در میان ملل جهان پراکـنده نـکرد، مـگر برایآنکه بتپرستان، خداپرست شوند وبرایشان افزودهگردند.(۳)کـوتاهسخن، از مـجموع مطالب فوق همهنگربودن یهودیت و نیز وجود نودینی استفاده میشود.
کاربرد و معانی نودینی در عـهد عـتیق
در متون اولیه یهودی از تغییر آیـین و نـودینی سخنی نـرفته اسـت و اعـتقاد بر آن بوده است که غیر اسـرائیلیها بـدون تغییر آیین میتوانند مناسک یهودی را اجرا کنند. در متون متأخر بحثهایی در این زمـینه صـورت گرفته است، امّا به طور دقـیق نمیتوان تاریخی برای رواج تـغییر آیـین در یهودیت ذکر کرد.
در کتابمقدسِ عـبری، نـودینی به دو معنا بکار رفته است. به یک معنا نودینی به تصمیم و عزم بـنیادینی اشـاره دارد که به وسیله آن انسان کـامل بـه دعـوت خدا لبیک مـیگوید. ایـن نگرش انسانی با عـمل بـرگزیدگی الهی مطابق است. برگزیدگی مستلزم نودینی، و نودینی به معنای جهتیابی دوباره به عنوان بـرگزیدگی تـجربه میشود. تغییر بنیادی یا نودینی جـهت یـابی درونی و روحـی شـخص اسـت که به عنوان روشـن بینی
______________________________
۱ . حبیب لوی، احکام و مقررات حضرت موسی(ع).
۲ . گنجینهای از تلمود، ص ۸۲٫
۳ . همان.
حقیقی، تولد دوباره و در کتاب مقدس عـبری بـه عنوان پاسخ و بازگشت(۱) توصیف شده اسـت. تـغییر جـهت یـا نـودینی در واقع پاسخ بـه درخـواست درونی است. این نوع نودینی، نودینی از حاشیه و پیرامون به سمت مرکز است، و اساسیترین انتخابی است کـه انـسان در طـول زندگی خود میتواند داشته باشد. با ایـن کـه در عـهد عـتیق بـر ایـن نودینی به عنوان عمیقترین معنای رابطهای اسرائیل با خدا تاکید شده است، در عین حال، قابلیت تعمیم بر تمام نوع بشر از هر ملت و قومی که باشند دارد؛ تمام انـسانها به بازگشت به سوی خدا فراخوانده شدهاند. این گونه از نودینی و تغییر جهت را یونس به مردم نینوا توصیه کرد؛ زیرا او در ابتدا نودینی را موضوعی میان خدا و قوم یهود میدانست در واقع داستان یـونس تـأیید دوبارهای بود بر عهد خدا با انسان. در داستان نوح نیز که در سفر پیدایش باب ۶ تا ۹ آمده، بر نودینی به همین معنا تأکید شده است. کوتاه سخن، چنانکه عهد خـدا بـا موسی را در راستای میثاق کلی خدا با آدم و نوح بدانیم، آنگونه که کتابمقدس ما را به این نکته رهنمون میشود، یهودیت چیزی جز التزام بـه بـازگشت به سوی خدا نیست.
مـعنای دوم نـودینی به نودینی از حاشیه به متن اشاره ندارد، بلکه به حرکت از «خارج به داخل» دلالت دارد. عموماً از مفهوم نودینی و تغییر بنیادی همین معنا یعنی تغییر دین تـداعی مـیشود. این دو معنا از نودینی قـابل جـمعاند. به عبارت دیگر، گرویدن به یهودیت و بازگشت به خدا و تغییر جهت به سوی او قابل جمعاند.(۲)
نودینی در کتابهای اولیهی کتاب مقدس عبری
اسرائیلیها خود را فرزندان اسرائیل یعنی از یک نیا و جد مـشترک مـیدانند. بر طبق این دیدگاه، نویسندگان کتابمقدسِ عبری، عهد خدا با اسرائیل را توافق میان خدای خاص، یهوه، و قوم معین یعنی ابراهیم، اسحاق، یعقوب و فرزندان او میدانند. واژهای گر برای بیگانگانی به کـار مـیرفت که در بـین اسرائیلیها ساکن بودند، ولی از پذیرش و تصدیق خدای واحد از سوی آنان حکایت ندارد. بر پایه کتب اولیه، غیراسرائیلیها مـیتوانند مناسک اسرائیلی را بدون تن دادن به نودینی انجام دهند. به عنوان مـثال، مـردی کـه در خارج از اسرائیل متولد شده و ختنه کرده باشد میتواند از قربانی عید فصح برخوردار
______________________________
۱ . Teshuvan
۲ . Arthur A. Conen,…, contemporury Jewish Reiligious Thought, PP.. 101-5.
شود. در سفر خروج داستان فـرار مـوسی از دربار فرعون و کمک او به دختران کاهن مدیان و سرانجام ازدواج او با یکی از آنان گزارش شـده اسـت.(۱) بـراساس آن گزارش صفوره، همسر موسی، زندگی همسرش را با ختنه کردن پسرانش نجات داد.(۲) امّا این متون از نـودینی و تغییر آیین صحبت نمیکنند. خلاصه آنکه در دوره کتابمقدس، به عنوان مثال، برای یک مـصری یا بابلی قابل تـصور نـبود که در زادگاه و سرزمین مادری خود بماند و در عین حال به دین اسرائیل بگرود، ولی پس از دوره کتابمقدس شمار زیادی از غیر یهودیان جذب یهودیت به عنوان یک دین شدند، و اصطلاح گر به این منظور وضع شـد.(۳)
نودینی در کتابهای متأخر کتابمقدس عبری
دقیقاً مشخص نیست از چه زمانی نودینی وارد یهودیت شده است. در عزرا و نحیما امکان نودینی زنان بیگانه به یهودیت مورد توجه قرار نگرفته است. در کتاب اشعیا به نـودینی پرداخـته شده، ولی خطوط کلی آن مشخص نشده است. «غریبانی که با خداوند مقترن شده او را خدمت نمایند و اسم خداوند را دوست داشته بنده او بشوند: یعنی همه کسانی که سبت را نگاه داشته آن را بیحرمت نسازند و بـه عـهد من متمسک شوند. ایشان را به کوه قدس خواهم آورد. و ایشان را در خانه عبادت خود شادمان خواهم ساخت و قربانیهای سوختنی و ذبایح ایشان بر مذبح من قبول خواهد شد؛ زیرا خانه من بـه خـانه عبادت برای تمامی قومها مسمی خواهد شد».(۴) نویسنده اشعیا تأکید میکند که خداوند از میان غیر یهودیان کاهنان و لاویان خواهد گرفت. وقتی درباره آخرالزمان و مباحث مربوط به آخرتشناسی صحبت مـیکند، در ایـن دوره غـیراسرائیلی ممکن است خدمتکار یهوه شـود، سـبت را مـراعات کند و در هیکل عبادت کند، امّا هرگز بنیاسرائیل خوانده نخواهد شد.(۵)
نودینی در دوره حاخامی
در نوشتههای حاخامی فصل مستقلی به موضوع نودینی اختصاص داده نـشده اسـت، تـنها
______________________________
۱٫ خروج، ۲: ۱۶ – ۲۲٫
۲٫ همان، ۴: ۲۴ – ۲۶٫
۳٫ Louis tacobs, The tewisn Religion, pp.97-8.
۴٫ اشعیا، ۵۹: ۶ – ۸٫
۵٫ اشعیاء ۶۶: ۲۰ – ۲۲٫
اشارهای به آن شده اسـت. از ایـنرو ما هیچ شاهدی درباره تازهیهودیان یا دلایل و انگیزهای آنان در تغییر آیین پیدا نمیکنیم. تنها رساله کوچکی با عنوان گـریم grim بـه اخـتصار به این موضوع پرداخته است. این رساله از ملحقات تلمود بـابلی است.(۱) در ثانی بیشتر نوشتههای تلمودی اتوپیایی و نظریاند، لذا لازم نیست ما را در جریان چند و چون آنچه رخ داده قرار دهند. به عنوان نـمونه، حـاخامها ادعـا میکنند دشمنان یهودیان سرانجام به یهودیت میگروند که نرو(۲) و آنتینوس(۳) از جـمله آنـاناند. سوم آنکه حاخامها موضوع نودینی را به طور استطرادی مورد بحث قرار دادهاند.
بر این اساس، حـاخامها صـحبتهای ضـد و نقیضی راجع به نودینان (تازه یهودیان) و نودینی ابراز داشتهاند. برخی از دانشمندان مـعتقدند قـبول تـورات، ختنه برای مردان، غسل و قربانی از دوره معبد دوم به بعد برای نودینان الزامی بود، امّا مـنابع حـاخامی ایـن ادعا را تایید نمیکند. حاخامها درباره اهمیت انگیزههای نودینان (تازه یهودیان) اختلاف دارند. مطلوب آن اسـت کـه غیر یهودیان به انگیزههای آسمانی و الهی وارد جامعه یهودیان شوند. برخی از فرزانگان اجازه نـمیدهند بـیگانگان بـرای رسیدن به اهداف مادی و دنیوی خود، از قبیل ازدواج با یهودیان، به یهودیت بگروند. راو(۴) از تـغییر آیـین بیگانگان حتی اگر به منظور دست یافتن به اهداف دنیوی باشد، استقبال مـیکند؛ زیـرا مـعتقد است غیر یهودیانی که به این منظور یهودی میگردند سرانجام به پیروان واقعی یهوه تـبدیل خـواهند شد. دیگران معتقدند چنانکه کسی با انگیزههای پست و دنیوی یهودی گردد، لازم اسـت بـار دیـگر با انجام مراسم و مناسک خاص با دلایل و انگیزههای صحیح یهودی گردد.(۵) از نظر معدودی از حاخامها، بـچههایی کـه بـه یهودیت میگروند، پس از رسیدن به سن بلوغ باید دوباره مراسم و تشریفات تغییر آیـین را بـهجای آورند.
طبق تعالیم حاخامی، تازهیهودیانْ مکلف به تمام تکالیف یهودیان مادرزاداند. البته برخی معتقدند باید مـهلت قـابل توجهی به آنان داده شود تا از خلق و خو، آداب و آیینهای سنت قبلی خود فـاصله گـیرند، زیرا آنان در فرهنگ و سنت یهودی پرورش و تربیت نـیافتهاند. تـازه یـهودیان با این که در انجام تکالیف و مناسک بـا یـهودیان مادرزاد
______________________________
۱ . the Babylonian talmudm Minor tractates, grim.
۲ . Nero
۳ . Antoninus
۴ . Rav
۵ . Jacob Neudner,.., the encyclopaedia of Judaism, pp.116-7.
یکساناند، در عین حال بین آن دو تفاوتهایی وجود دارد، چه آنکه خداوند سرزمین مـوعود را فـقط به یهودیان مادرزاد اعطا کـرده اسـت و تازهیهودیان هـیچ سـهمی در آنـ ندارند، زیرا اسلاف آنان جزو قـبایل واسـباط اصلی نیستند.
در تلمود فلسطینی آمده است خداوند کل زمین را در مینوردد و هر جـا انـسان پرهیزکار و صالحی بیابد، او را به جامعه یـهودیان ملحق میکند، زیرا کـسانی کـه خدا دوستشان دارد، بزرگتر و والاتر از کـسانی هـستند که خدا، یهوه، را دوست دارند.(۱) خداوندْ خودش را در بیابان متجلی ساخت و نه در کشور خـاصی. بـنابراین، بیگانگان در هر مرحلهای از زندگی هـر گـاه تـصمیم به نودینی بـگیرند مـیتوانند یهودی شوند، همچنانکه ابـراهیم تـا ۹۹ سالگی ختنه نکرد.
نودینی در عصر هلنی
شواهد زیادی وجود دارد بر این که در دوره هلنی افـراد زیـادی یهودی شدند.(۲) در انجیل متی هم بـه ایـن واقعیت اشـاره شـده اسـت که خود علمای یـهود به دنبال یهودی کردن بیگانگان بودند؛ آنجا که خطاب به فریسیان میگوید: وای بر شما ای کـاتبان و فـریسیان ریاکار زیرا که برّ و بحر را مـیگردید تـا مـریدی پیـدا کـنید و چون پیدا شـد او را دو مـرتبه پستتر از خود پسر جهنم میسازید.
واقعیت این است که نودینی در دورههایی که بیثباتی اجتماعی حکمفرما بـود روبـهافزایش بـوده است. به عنوان مثال در دوره هلنی افـراد بـیشتری بـه یـهودیت گـرایش پیـدا کردند. دوره هلنی بیانگر چالش یهودیت با تفکر کلاسیک یونانی و فرهنگهای آسیایی است، زیرا اسکندر مقدونی اروپا و آسیا را به هم وصل کرد و صورتهای جدیدی از دین، فلسفه، هنر، الهـیات، علم و زبان به وجود آورد. یهودیان ارتباط و تماس مستقیمی با عوالم فکری جدید پیدا کردند و بدین وسیله یهودیت و خدای خاص قوم یهود را به اقوام و فرهنگهای جدید معرفی کردند. پس از مرگ اسکندر، در اسـرائیل و اورشـلیم جنگهای زیادی درگرفت و سربازان غیر یهودی بسیاری در اورشلیم مأوی گزیدند و یهودیت به عنوان یک دین هلنی و یونانیمآب شناخته شد. غیریهودیان هر
______________________________
۱ . Jacob Neusner,… the Encyclopaedia of Judaism, P.117.
۲ . برای آگاهی بیشتر به کتاب ذیل مراجعه شـود:
Jacob Neusner, … the Encyclopaedia of Judaism, pp.114 – 5.
چـند شناخت کاملی از خدای قوم یهود نداشتند، ولی از نظام اخلاقی و مناسک مقدس آگاهی داشتند و این در حالی بود که رومیها رابطه چندان دوستانهای با یهودیان نـداشتند و حـتی حاضر نبودند یا آنان غـذا بـخورند. در زمانِ جولیوسِ سزار(۱) بود که دین یهودیت به عنوان دین رسمی پذیرفته شد و آزادیهای درخور توجهی به یهودیان اعطا شد. به طوری که آنـان در امـپراتوری روم میتوانستند زندگی کنند و هـمچنان در کـمال صلح و صفا به آداب و مراسم قدیمی و سنتی خود عمل کنند. در این دوره برای بسیاری از رومیها به خصوص برای زنان طبقات بالا، یهودیت دینی قابل قبول، قابل اعتماد و مورد احترام بود و مـقدمات نـودینی و تغییر آیین آنان به یهودیت فراهم بود.(۲)
دیدگاه فلاسفه یهودی درباره نودینی
دیدگاههای ابنمیمون و یهودا هالوی درباره نودینی و تغییر آیین بیانگر دیدگاههای مختلف یهودیت در این مسئله است. از نظر ابنمیمون حـتی یـهودیانِ مادرزاد نـیز در صحرای سینا تغییر آیین دادند، هنگامی که به مناسک سه گانه ختنه، غسل و قربانی، که امروزه بـرای تمام تازه یهودیان لازم است، تن دردادند. او معتقد است یهودیان باید بـه هـر شـکل ممکن تازهیهودیان را جذب کنند و همین که کسی اظهار تمایل و علاقه به یهودیت کرد، یهودیان باید در هر حـال، او را یـهودی سازند. در تلمود آمده است که نباید با اعلام جزئیاتِ مجازاتهایی که در صورت پیـروی نـکردن از شـریعت در انتظار آنان است، بار سنگینی بر دوش تازهیهودیان نهاد و یهودیت را دینی خشن معرفی کرد. به اعـتقاد او، همین امر باعث میشود آنان از مسیر صواب به بیراه کشانده شوند. در ابتدا، یـک فرد با کلمات لذتـبخش جـذب میشود و سپس محدودیت و قیدهای عشق با او در میان گذاشته میشود یا خود بدان واقف میگردد.
ابنمیمون معتقد است تورات را باید به مسیحیان تعلیم داد تا دچار سوء فهم نشوند، آنان چنانچه معنای درسـت تورات را درک کنند به یهودیت تمایل پیدا خواهند کرد. کوتاه سخن، او نگرش مثبتی به نودینی دارد، و این نظر در دیدگاه کلی ایشان در باب انسان ریشه دارد. به نظر او، تمام انسانها در اصل یکساناند، زیرا هیچ کـس بـا نفسِ
______________________________
۱ . Julius Caesar
۲ . Jacob Neusner,… the Encyclopaedia of Judaism, pp.114 -5.
شکوفا و پرورشیافته به دنیا نیامده است. یهودیان و غیر یهودیان به یک میزان میتوانند در اثر فعالیت عقلانی نفس خود را بارور سازند. عدم تفاوت اساسی میان یهودیان و غیریهودیان یهودیشدنِ آنان را آسـان سـاخته است. تمام آنان میتوانند با فراگیری اصول عقاید یهودیت و زندگی کردن بر طبق زندگیهای یهودیان یهودی گردند.
یهودا هالوی دیدگاههای متفاوتی راجع به قوم یهود و تازه یهودیان دارد. او معتقد اسـت یـهودیان تفاوت اساسی با غیر یهودیان دارند و هیچ گاه یک بیگانه و غیریهودی نمیتواند به جایگاه و مقام یهودیانِ مادرزاد بار یابد. او مینویسد:
هر بیگانهای میتواند در سرنوشت و تقدیر خوب ما سهیم بـاشد، ولی هـرگز بـا ما یکی و برابر نخواهد بـود. اگـر تـورات از آن رو که خدا ما را خلق کرده برما الزامآور میبود، انسانهای سفید و سیاه از آن رو که همه مخلوق خدایند یکسان میبودند. در حالی که تـورات تـنها بـه دلیل یاری و همراهی یهوه در خروج از مصر بر مـا الزامـآور شد، زیرا ما بهترینهای نوع بشر هستیم.(۱)
در جای دیگر مینویسد: «تازه یهودیان در شأن و رتبه با اسرائیلیان مادرزاد یکی نـیستند، زیـرا یـهودیان میتوانند به مقام پیامبری برسند و از این جهت متمایز از دیگراناند، در حـالی که تازه یهودیان تنها از راه فراگیری از آنان میتوانند به مقاماتی دست یابند و تنها میتوانند انسانهای پرهیزکار و فرهیخته باشند، امـّا هـرگز بـه مقام پیامبری دست نمییابند.
به هر حال، یهودا هالوی از یکسو مـعتقد اسـت راه برای یهودی شدن بیگانگان باز است. از سوی دیگر، نظریهاش به او اجازه نمیدهد که یهودیانِ مادرزاد و تـازه یـهودیان را بـرابر بداند.
ملاکهای یهودی بودن
به چهار طریق میتوان افراد را یهودی به شـمار آورد. ۱٫ مـنشأ زیـستی. طبق دیدگاه هلاخا چنانچه فردی از مادری یهودی متولد شده باشد یهودی محسوب خواهد شـد. هـلاخای سـنتی بر کودکانی که از مادری بیگانه و غیریهودی متولد میشوند حکم یهودی بار
______________________________
۱ . Ibid, pp.120 – ۱٫
نمیکنند. افرادی کـه از مـادری یهودی زاده میشوند، حتی اگر ملحد و کافر گردند، یهودی به شمار خواهند رفت؛ البـته در صـورت ارتـداد تنها پارهای از احکام یهودیت برایشان باز خواهد شد. ۲٫ پیوند دینی. ممکن است فردی از مـادری یـهودی متولد نشده باشد و طبق هلاخای سنتی یهودی به شمار نیاید، ولی به خاطر گـرویدن بـه یـهودیت و التزام و تعهد به دستورات یهودیت در عداد یهودیان قرار گیرد. البته با رعایت آداب و مناسک ویژهای کـه بـرای تازهیهودیان تدارک دیده شده است. ۳٫ عضویت در گروههای اجتماعی – فرهنگی. در گذشته اجتماع یـهودیان صـرفاً از یـهودیان تشکیل نمیشد، بلکه بیگانگانی که به قوانین هفتگانه نوح ملتزم بودند و به عنوان گرتشا و یـا بـیگانه مـقیم شناخته میشدند، دارای حقوق و مسئولیتهای محدود در اجتماع بودند. البته امروزه چنین عنوانی وجـود نـدارد. ۴٫ وابستگی ملی و استفاده از زبان مشترک. امروزه کم نیستند افرادی که در اسرائیل زندگی میکنند و به کارهای بـزرگ گـماشته شدهاند. چنین کسانی از دید هلاخای سنتی یهودی نیستند، امّا چون در اسرائیل مـتولد شـدهاند و به زبان عبری تکلم میکنند و به خـدمت در مـراکزی نـظیر ارتش مشغول اند آنان را یهودی به شـمار مـیآورند و در کارت هویت و گروهبندی قومیِ وی، عنوان یهودی ثبت میشود.(۱)
پس از تأسیس حکومت اسرائیل، از حاخامهای ارتـدوکس خـواسته شد قانون بازگشت به سـرزمین مـقدس و تعریف خـود را از یـهودی بـودن تعدیل و اصلاح کنند. آنان پس از بحثهای طـولانی و مـفصل تعریف را به این شکل تعدیل و اصلاح کردند که یهودی عبارت است از کـسی کـه از مادر یهودی به دنیا آمده بـاشد و یا این که طـبق شـریعت یعنی به دست حاخام ارتـدکس یـهودی شده باشد. چنانکه ملاحظه میکنید، حتی این تعریفِ تعدیل شده هم جمع زیـادی از یـهودیان را از جرگه یهودیت خارج میساخت. بـر طـبق ایـن تعریف هزاران یـهودی آمـریکایی که بیش از نصف آنـان گـرایش اصلاحطلبانه و محافظه کارانه دارند، یهودی درجه دوم محسوب میشدند.(۲)
نتیجه سخن آنکه، در ابتدای پیدایش یـهودیت یـعنی تا قرن اول میلادی برای یهودی بـودن تـنها منشأ زیـستی اهـمیت داشـت و تنها افرادی که از مـادر یهودی متولد میشدند، اعم از این که به مقررات و آیینهای یهودیت پایبند بودند یا نبودند، یـهودی مـحسوب میشدند. درست مانند سایر نژادها و مـلیتها مـثل نـژاد ایـتالیایی، فـرانسوی، و غیره. امّا
______________________________
۱ . Alan unterman, Jews, pp.16-8.
۲ . عـبدالوهاب المـیسری، موسوعه الیهود و الیهودیه و الصهیونیه، ج۵، ص ۳۴۸٫
از آن پس، تغییر آیین از غیر یهودیت به یهودیت مورد تأیید و احترام قرار گرفت و اعـتقاد بـر ایـن بود که اگر کسی قوانین اساسی یـهودیت را بـپذیرد، امـکان یـهودی شـدن او فـراهم خواهد شد.
با قبول این نکته که نودینی و تغییر آیین به یهودیت از سوی کتاب مقدس عبری و علمای یهود پذیرفته شده است این سؤال پیش میآید که آیـا بیگانگان و غیریهودیانی که به یهودیت میگروند به لحاظ شایستگی، شئونات و منزلت اجتماعی همچون یهودیانی مادرزاداند؟ آیا مسئله برگزیدگی فقط درباره یهودیانِ مادرزاد مطرح است یا این که بیگانگانی را که بعداً تـغییر کـیش میدهند و یهودی میشوند در برمیگیرد؟ اگر تازهیهودیان همشأن یهودیانِ مادرزاد نباشند، در این صورت حتی شایستگی یهودیشدن را نخواهند داشت. از طرفی، وقتی تاریخ یهودیت و قوم یهود را مرور میکنیم، گزارشهای بسیاری را میتوان یافت کـه بـر تغییر آیین و گرویدن به یهودیت صحه گذاشته است. روت موآبی از جمله کسانی است که داوطلبانه به آیین یهود گروید.(۱) الیعازر فلسفه و علت آورگی قـوم بـنیاسرائیل در میان سایر اقوام جهان را آشـنا سـاختن آنان به آیین یهود و، در نتیجه، الحاق به یهودیت میداند. در کتاب اشعیای نبی نیز از الحاق غریبهها به خاندان یعقوب سخن رفته است.(۲) در مقابل، افرادی نـظیر هـلیو غریبهها را به حال بـنیاسرائیل هـمان اندازه مضر میدانند که مرضِ گری.(۳) برخی نیز واژه دشمن را که درآیه چهارم باب بیستسوم سفرخروج آمده است بهتازه یهودیان اطلاق کردهاند.
کوتاه سخن آنکه نظرات حاخامها پیرامون غریبهها یا تـازه یـهودیان یکسان نیست. در حالی که برخی از آنان از برابری تازهیهودیان با یهودیان مادرزاد سخن گفتهاند، جمعی دیگر، هر چند در پارهای از موارد، میان آن دو فرق قائلاند.(۴)
فرآیند نودینی در یهودیت
الف. تحقیق راجع به یهودیت
افـرادی کـه از دین خـود سربرتافته و به یهودیت گرویدهاند ممکن است به دلایل زیر به یهودیت گرایش پیدا کرده باشند: از طریق رابـطه عاطفی با برخی از یهودیان؛ زناشویی و
______________________________
۱ . روت، ۱: ۱۶٫
۲ . اشعیا، ۱۴: ۲٫
۳ . the Babylonian talmud, minor tractates, grim, 60 A.
۴ . در فصل سوم رسالهی grim از کتابی کـه در پیـنوشت شـماره ۴ صفحه قبل مشخصات آن آمده است به پارهای از مواردی که حاخامها میان یهودیان و تازه یهودیان تبعیض قائل شـدهاند، اشـاره شده است.
یا تحقیق و تفحص در ادیان و آشنایی با یهودیت از طریق مطالعه و شنیدن سـخنرانی و جـز آن. بـه هر حال نودینی و انتخاب یهودیت به عنوان دین رسمی، به هر دلیل که صورت گـرفته باشد، فرد نوآیین در اولین گام باید به شیوههای مختلف به عنوان مثال از طـریق دوستان و کتب و غیره دربـاره یـهودیت تحقیق و تفحص کند و در این باره تأمل کند که آیا نودینی وی انتخاب درستی بوده است یا نه.
ب. یافتن یک حاخام
این مرحله بسی مشکلتر از مرحله قبلی است، زیرا حاخامها متفاوتاند. برخی زمـان بیشتری برای نامزدهای نودینی اختصاص میدهند. جمعی طرفدار این سنت قدیمیاند که باید سه بار مراتب صداقت و خلوص نیت نامزد نودینی را آزمود. در واقع حاخامها دربانان یهودیتاند؛ آنان هستند که باید تـصمیم بـگیرند چه کسانی میتوانند به جرگه یهودیت درآیند و صلاحیت یهودیشدن دارند.
حاخامها به گرایشهای مختلفی تعلق دارند. چهار نهضت اصلی محافظهکار، ارتدکس، متجدد واصلاحگرا وجود دارند. داوطلب یهودیشدن باید تفاوتهای مـیان ایـن نهضتها را بداند ونهضتیرا که مورد قبول حاخام اوست انتخاب کند، زیرا حتی در آیین و روش نودینی و آداب آن، میان نهضتها و گرایشاتی که در بالا یاد شدند، اختلاف نظر وجود دارد. بههرحال، حاخام سؤالاتی بهشرح ذیـل ازنـامزد نودینی میپرسد و نوع پاسخهاییکه آنشخص ارائه میکند، میزان صداقت وخلوص نیتویرا نمایان میسازد.
۱٫ چرا میخواهید تغییر آیین دهید و به یهودیت بگروید؟
۲٫ پیشینه دینیتان چیست؟ قبلاً به چه دین و آیین و مرامی متعهد و مـلتزم بودید؟
۳٫ دربـاره یـهودیت چه میدانید؟
۴٫ چه تفاوتی بین یـهودیت و دیـن نـیاکان خود میبینید؟
۵٫ آیا از سرِ اکراه و ناچاری به یهودیت گرویدهاید؟
۶٫ آیا برای یهودیشدن و تحقیق درباره آن فرصت کافی میخواهید؟
۷٫ آیا تصمیم خود را با اعضای خانواده و بـستگان خـود در مـیان گذاشتهاید؟
۸٫ آیا سؤالاتی درباره یهودیت و نیز شیوه نودینی دارید؟
ج. آشـنایی بـا یهودیت و فراگیری احکام و قوانین آن
کسانی که میخواهند یهودی شوند باید به حقانیت و صدق آن باور داشته باشند و این مهم بـه دسـت نـمیآید جز با تحقیق در یهودیت، زیرا این امر به تصمیم نـهایی آنان کمک شایان توجهی میکند. در زمینه یهودیت به راهها و شیوههای مختلفی میتوان تحقیق و مطالعه کرد؛ مطالعه تاریخ یـهود، یـهودیکشی و آشـنایی با تورات. اشخاصی که خواهند با یک یهودی ازدواج کنند، باید پیـش از ازدواجـ با تعالیم یهودیت آشنا شوند. از نظر ابنمیمون یک تازهیهودی همچنین باید از اصول اساسی دین یهودیت [اصـول سـیزده گـانهای که وی مقرر داشته است[ نظیر باور به توحید و یگانگی خداوند آگاه شـود. دورهـای را نـیز باید به تعلیم و فراگیری تورات اختصاص دهد تا از روی جهل نظرات و دستورات یهودی را مورد بـیاعتنایی قـرار نـدهد. مقصود ارتدکسها از پذیرفتن احکام و قوانین این است که یک تازهیهودی باید تمام قوانین و دسـتورالعملهای یـهودیت ارتدکس را رعایت کند؛ به این معنا که یک دوره آزمایشی یک ساله یا بـیشتر را بـگذارند. یـهودیان اصلاح طلب تنها بر رعایت قوانین مورد قبول خود تأکید میکنند.
د. محکمه دینی یـا بـیت دین
گرویدن یک شخص به یهودیت باید تحت نظارت دادگاه شرع معروف بـه «بـیت دیـن» صورت گیرد. دادگاه مزبور با سؤالات و روشهای خاصی که به کار میبندد، به انگیزه اصـلی گـرایش فرد به یهودیت پی میبرد و برای حاخام های دادگاه شرع روشن میشود کـه آیـا انـگیزه فرد داوطلب مادی است یا نه. وظیفه دادگاه این است که مشکلات و موانعی که بـر سـر راه یـک یهودی در مسیر زندگی مادی و معنوی او قرار دارد، برای فرد دواطلب تشریح کند و بـه افـرادی که مایلاند یهودیت را به عنوان آیین و دین خود برگزینند، هشدار دهند که چه دشواریهایی ممکن اسـت بـرای آنان پیش آید. دادگاه شرع تنها زمانی به یهودیشدن فرد داوطلب حـکم مـیکند که برای اعضای آن مراتب خلوص و صـداقت فـرد مـزبور احراز شده باشد. ناگفته نماند که دادگـاه شـرع از سه عضو تشکیل میشود که دست کم یک عضو آن باید حاخام باشد.
ه. خـتنه کـردن یا به عبری «بریت مـیلا»
از نـظر حاخامهای مـحافظه کـار و ارتـدکس، ختنه کردن برای یهودیشدن ضروری اسـت؛ حـتی اگر پیشتر فرد یادشده بنا به سنتهای خود و یا به هر دلیـل دیـگری ختنه کرده باشد،
باید ختنه نـمادین و سمبلیک با ریختن خـون از مـوضع انجام گیرد. سایر گرایشهای چـهارگانه یـهودی، ختنه را برای یهودیشدن لازم نمیدانند. ختنه به منزله عقد پیمان تاریخی قوم اسرائیل بـا خـداوند محسوب میشود.
و. غسل
حاخامهای ارتـدکس و مـحافظه کـار غسل و یا بـه عـبری طبیلا را برای نامزدان یـهودی شـدن اعم از زن و مرد لازم میدانند، لذا حوضچه کوچکی به نام میقوه “Mikveh” به همین منظور ساخته شده اسـت. در مـیقوه تازهیهودی از نجاسات مختلفی که در تورات تـوضیح داده شـده ظاهر مـیشود.
ز. قـربانی و نـذر
در زمانهای قدیم، تازهیهودی مـیبایست به پای هیکل در اورشلیم قربانی میکرد، امّا پس از تخریب معبد قربانی نیز برداشته شد؛ لذا شریعت یهود آنـ را لازم نـمیداند. البته هنوز هم بعضی از حاخامها، خـاصه حـاخامهای ارتـدکس، مـعتقدند بـاید به جای قـربانی بـدیل و جایگزینی نظیر صدقه و جز آن صورت گیرد.
ح. انتخاب نام
مردان باید نام عبری ابرام و زنان نام سـاره و روت را بـرخود نـهند. تازهیهودیانی که والدین آنان یهودی نیستند مـعمولاً پسـر ابـراهیم خـوانده مـیشوند.
د. مـراسم رسمی و عمومی
از نظر یهودیان اصلاحطلب این مراسم باید عمومیتر باشد. تازهیهودی باید پیشاپیش دیگران قرار گیرد و دلایل تغییر آیین و نیز درسهایی را که از تجربه یهودیشدن فراگرفته است بـیان کند.(۱)
______________________________
۱ . در نقل مطالبی که ذیل فرآیند نودینی در یهودیت ذکر شد به منابع زیر استناد شده است برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به:
Alan unterman, Jews, pp.15 – ۶٫
the Babylinian talmud, minor tractates, grim, 61a.
www convert, or process. htm , the conversion process.