موعود در آیین هندو(۸ص)
نگارنده : محمد شهبازیان
فصل اول
هندوئیسم
۱-۱دین هندو
حدود ۳۵۰۰ سال قبل، قومی که خود را آریه (arya ) یعنی نجیب و شریف میخواندند، از آسیای مرکزی به اطراف رود سند مهاجرت کردند و با پیشروی به سوی مشرق، سرزمینی را که بعداً هندوستان نامیده شد، در معرض تاخت وتاز خود قرار دادند. در همان روزگار دستهای دیگر از قوم آریا به سرزمینی مهاجرت کردند که پس از آن ایران نام گرفت. دستههای دیگر از قوم آریا در اروپا مستقر شدند.
اگر چه دربارۀ زبان اصلی اقوام آریایی چیزی نمی دانیم، اما زبانهای پس از مهاجرت آنان که زبانهای «هند و اروپایی» نامیده میشود، با یکدیگر قرابت دارند.
آیین قوم آریایی هندوستان بَرهمایی(Brahmanism) بود که به برهما (brahma) خدای هندوان اشاره میکند. و اکنون آن مانند درخت کهنسالی است که شاخههای نسبتاً جوان خود را در سرزمینهای بزرگی گسترده است. برخی از این شاخهها در اعتراض به سخت گیریهای دینی پدید آمده اند و جنبه اصلاحی دارند.
آیین هندو (Hinduism) شکل تحول یافتهای از “آیین برهمایی” است که در قرون هشتم و نهم میلادی به دست دو تن از دانشمندان هندوستان پدید آمده است.[۱] هندوئیسم اصطلاح جدیدی است که غالباً غربیان برای اشاره به دین غالب در هندوستان به کار میبرند. فقط گروههایی که هویت مشخص غیر هندو دارند، مانند جینی ها، بودایی ها، پارسیان، مسلمانان، یهودیان و مسیحیان، زیر نام کلی هندو نگنجیدهاند.
این نامگذاری خارجی بدلیل آن است که خود منطقه نام بومی برای آن ندارد. در جنوب آسیا مردم معمولاً خود را بر حسب کاشت یا جامعۀ محلی خویش معرفی میکنند.
لفظ «هندو» در آن نامی است که مسلمانان در سدههای میانه برای اشاره به اهالی اطراف رود سند به کار میبرند؛ و بعدها نام مشترکی شد برای همۀ مردمانی که در شبه قارۀ هند (ایندیا) زندگی میکردند. از این رو هندوئیسم یا هندو کیشی، به عنوان مذهب بومی هندیان، در بر گیرندۀ سنتهای دینی پدید آمده در هندوستان است. دیگر دینهای هندی مانند بودا و جَینه که خود را غیر هندو میدانستند، ناچار بودند که مرزهای روشنی در میان خود و هندوان ترسیم کنند.
ابهام در اصطلاح هندوئیسم آن را عنوان مناسبی برای سر جمع سنتهای دینی گوناگون قریب ۸۰ درصد مردم در هندوستان و جوامع خویشاوندشان در جهان نشان میدهد.
با این همه نباید از یاد برد که این اصطلاح جدید است و برگرداندن «دین هندو» به روزگاران گذشته تنها تدبیری است برای ریشه یابی هندوکیشی امروزی در میان ادیان هندی دیگر.
و در آخر باید اشاره کرد همچنان که دین مردم هندوستان هیچ نام بومی ندارد، برای خود مفهوم «دین» نیز نمیتوان واژۀ مشخصی در زبان هندی یافت. نزدیکترین واژه به آن شاید «دهارما» ( dharma) یعنی قانون، وظیفه، عدالت، تقوا؛ همچون واژه «اخلاق» دهارما اشاره دارد به هم تکالیف دینی وهم تعهدات اجتماعی[۲].
۲-۱ کتابهای مقدس
می توان هفت مجموعه ومتن را نام برد که نزد هندوها مقدس است، آن هفت کتاب عبارتند از: «وداها، برهمنه ها، اوپانیشادها، آرن یکاها، مهابهاراته، رامایانه و پورانه ها».
البته مهابهاراته یک بخش بسیار مهم دارد به نام “بَهَگودگیتا” که ان را به صورت مستقل و در قالب یک کتاب معرفی میکنند.
فصل دوم
ویشنو
هندوان به عدۀ بیشماری از خدایان آسمانی و زمینی با اسماء و صفات عجیب و غریب معتقدند و برای هریک بتخانههای با شکوهی میسازند.
برخی از معروفترین خدایان هندو عبارتند از:
اگنی ((agni یعنی آتش
وارونا (varuna) یعنی آسمان
ایشوار ( (isvara یعنی قادر مطلق
راما ((rama یعنی دلپذیر
هندوان بت هایی در معابد و منازل دارند. بیشتر بتها عروسک هایی فلزی با قیافه هایی مخصوص هستند که از مغازه میخرند و به خانه میآورند. رفتارشان با عروسک خریداری شده مانند رفتار با انسان است: از خواب بیدارش میکنند، به حمام میبرند، لباس بر تنش میپوشانند، تحسین و توبیخش میکنند.
خدایان تثلیث هندو عبارتند از:
برهما (brahma) آفریدگار جهان
شیوا (siva) خدای فانی کننده که مجسمۀ چهار دست و در حال رقص او فراوان است. رقص شیوا نقش او را در انهدام و احیای مجدد نشان میدهد.
ویشنو ((Vishnu خدای حفظ کننده.[۳]
«ویشنو» یکی از خدایان ریگ وداست.
صفات ویشنو
ویشنو در متون مذهبی به صفات مختلفی موصوف گشته است. این صفات را میتوان به دو دسته: صفات سلبیه و صفات ثبوتیه تقسیم نمود.
مظاهر ویشنو
مظاهر و تجلیات ویشنو ده مورد ذکر گردیده است. هر گاه بحران و خللی در هیأت عالم پدید میآید، «ویشنو» ظاهر میشود و به صورت اعجاز آمیز خود پیرایهای متناسب با اوضاع و احوال میبندد، جهانی را از پرتگاه نیستی نجات میدهد و در طاعت آوردن موجودات همت میگمارد و فساد و پلیدیها را از عرصۀ گیتی میزداید، و بنیاد شریعت و ناموس ایزدی را از نو فرو مینهد وآن رشته از معتقداتی را که خصائل نیکو و فضائل گران مایه میپروراند، تقویت میکند. در «بهاگواتا پورانه» آمده است:
«برای نگهداری از عالمان و موبدان، خدایان و قدیسین و کتب مقدس، و برای اینکه هر کس بتواند به تکمیل و تعالی باطنی و خارجی وجود خویش، تحقق بخشد، «ویشنو» به صورت پیکری زنده تجسم میپذیرد.»[۴]
در این جا [در بحث اواتارهها و تنزلات ویشنو] با یک حادثۀ واحد و منحصر به فرد در تاریخ عالم رو به رو نیستیم که بگوییم خدا [یکبار برای همیشه] خود را روی زمین تجسم بخشیده است؛ بلکه این کار را مکرراً و در زمانهای مختلف انجام میدهد. نکتۀ بعدی اینکه بسیاری از این اوتارهها چهرۀ مشخص انسانی ندارند نظیر ماهی، لاک پشت، گراز و…، پس کوششی را میبینیم که سعی دارد طرح این ده اوتار را به سبکی نوعاً «تکاملی» سازماندهی کند:
از اقیانوس (ماهی) به تدریج به خشکی حرکت میکنیم (حتی گراز یا خوک وحشی نیز هنوز در اقیانوس جای میگیرد) سپس این حرکت از موجودی که هنوز کاملاً انسان نیست (مثل انسان شیر، آدم کوتوله) به سمت کاملاً انسان شدن حرکت میکند (کریشنا، راما،…)در آخر با “کالکی” به انتهای زمان میرسیم و یا بهتر است بگوییم پایان یک دورۀ کیهانی.[۵]
فصل سوم
کالکی
۱-۳ فرضیۀ ادوار جهانی
در میان تمام ادیان مباحث آخرالزمان و چگونگی جهان در پایان دوران و ظهور موعود از اهمیت ویژهای برخوردار است و متون مقدس آنان مطالب بسیاری نقل کردهاند. در هندوئیسم نیز مباحث موعود باوری با پرداختن به نظریۀ ادورا جهانی مطرح شده و در مجموعۀ پورانهها و مهابهاراته فضای آخر الزمانی و شخصیت منجی بیان گردیده است. بنا به پورانهها هر دوره جهانی یا «ماهایوگه» ((mahayuga به چهار عصر بخش شده است که عبارتند از:
«کریتایوگه» یعنی عصر کمال یا طلایی، «ترتایوگه»، «دواپارایوگه» و «کالی یوگه».
این چهار عصر را میتوان با چهار عصر طلا، نقره، برنز و آهن در سنت یونانی مقابله کرد.
کریتایوگه
دورۀ زرینی است که ۱,۷۲۸،۰۰۰ سال به طول میانجامد وطی آن درمه (دهارما)، خدای عدالت و وظیفه، بر چهار پای خود راه میسپرد؛ مردمان خشنود، تندرست و دارای فضیلت اند و تنها خدایی سپید فام را نیایش میکنند.
ترتایوگه
دورهای است که ۱,۲۹۶,۰۰۰ سال به طول میانجامد. در این دوره درمه بر سه پاره میسپرد و فضیلتها و شادمانی نسبت به دوران گذشته یک چهارم کاهش مییابد. در این دوره شمار برهمنان بر خطا کاران پیشی دارد و خدای مورد نیایش رنگی سرخ دارد.
دواپارایوگه
این دوره ۸۶۴,۰۰۰ به طول میانجامد.[۶] در این دوره درمه بر دو پا راه میرود و فضیلت و تقوا نسبت به دوران اول نصف میشود. در این دوران خدای مورد نیایش زرد رنگ است، وناخشنودی، ستیز و دروغ رواج دارد. با این همه بسیاری از مردمان پیرو راه راستاند. و “برهمنان”، “کشتریه” و “ویشیه ها” وظایف خود را انجام میدهند [هر چند به طور کامل به وظایف خود نمیپردازند].
کالی یوگه
دوره انحطاط که ما در آن زندگی میکنیم. در این دوره درمه بر یک پا راه میرود، همۀ هنرها و فضیلتها مگر یک چهارم آن از بین رفته است. در این دوران که ۴۳۲۰۰۰ سال به طول میانجامد خدای مورد نیایش رنگی سیاه دارد و اکثر مردمان شودره (برده) هستند. مردمان این دوره گناهکار، ستیزه جو و چون گدایان بد اقبال هستند. درماندگی این مردمان تنها با ظهور کالکی پایان مییابد.[۷]
در مهابهاراته پیرامون عصر طلایی آمده است:
« در این عصر نه خدایان وجود داشتند و نه اهریمنان. معاملۀ خرید و فروش هرگز انجام نمیپذیرفت… ضعف و بیماری وجود نداشت. اشک و خون دل، کبر و ترس و آز و بخل موجود نبود. در آن زمان نظام طبقاتی (کاست)[۸] و ناموس ایزدی (دهارما) استوار و همه خدای یکتا را میپرستیدند و ایمان به ریگ ودا داشتند.»
همانگونه که مهابهاراته عصر طلایی را در عالی ترین مقام تصویر میکند، در ویشنو پورانه مقابل ان یعنی عصر کالی یوگه یا ظلمت را به این صورت بیان مینماید: «فساد بر همه چیز حکمفرما خواهد شد، دولت و ثروت تنها معیار ارزش و مقام، شهوت یگانه پیوند میان زن ومرد محسوب خواهد شد. نظام طبقاتی متلاشی شده و دستورات ودایی رعایت نخواهد شد و پست ترین طبقه یا (شودره ها) حاکم بر زمین خواهند بود».[۹]
۲-۳ چگونگی جهان قبل از ظهور کلکی
همانطور که در صفحات قبل به اختصار اشاره گردید، در کتب هندو چهرۀ مثبتی از دوران پایانی ترسیم نشده است و همانند دیگر ادیان مردم و جامعه اسیر ظلم و ستم هستند.
آگنی پورانه توضیح میدهد: «وقتی غیر آریایی ها، به عنوان پادشاهان شروع به بلعیدن مردانی کردند که به نظر عادل و درستکار بودند و موجودات بشری را بلعیدند، کالکی، ظهور خواهد کرد و غیر آریاییها را با سلاح جنگی اش نابود خواهد کرد».[۱۰]
همچنین آمده است که در آن دوران طبقات ب هم خواهد ریخت، ریاست به شودرهها خواهد رسید،روی زمین هیچ بارندگی وجود نخواهد داشت، عمر بشر کوتاه خواهد شد و آنها در سن ۲۰ سالگی پیر خواهند شد، دختران در حالیکه کوچک هستند بچه دار میشوند.[۱۱] و علائمی دیگر در ادیان مختلف شبیه ب آن ذکر شده است.
۳-۳ کلکی و وقایع هنگام ظهور
کالکی دهمین تنزل ویشنو در عصر کالی یوگه (عصر ظلمت) است، که با آمدن او سیاهی و ظلمت از بین خواهد رفت. این موعود با نامهای دوانگری (devanagari) کالکین(kalkin) یا کالاکی(kalaki) نیز خوانده شده است.
نام کالکی اغلب استعارهای برا ی ابدیت است. ریشه این نام احتمالا از کلمه کالکا (kalka) در سانسکریت گرفته شده که به اشاره به کثافت، پلیدی، تعفن دارد، لذا نام کالکی بیانگر «نابود کنندۀ پلیدی»[۱۲] «نابود کنندۀ سر در گمی»[۱۳] «نابود کنندۀ تاریکی»[۱۴] یا «از بین برندۀ دروغ»[۱۵] است.
کالکی را در کتابهایی مانند “کالکی پورانه” فرزند یک برهمن به نام «ویشنو یاسا» (Vishnu yasha ) دانسته اند و همچنین محل ظهور او را روستایی به نام «شامبالا» (shambhala) ذکر کردهاند.[۱۶]
در مورد شامبالا سخنان بسیاری است. در سنت بودایی تبت، شامبالا، پادشاهی افسانهای در جایی پنهان در تبت است.
شامبالا یک واژۀ سانسکریت از (swayam+bhala) است به معنای خود سود برنده یا از (swayam+bala) به معنی خود شده، میباشد.
شامبالا به عنوان جامعهای است که تمام مردم آن روشنفکر هستند. برخی نیز آن را امپراتوری واقعی “سری وی جایا” (sriwijaya) دانستهاند. تفسیر دیگری فرض میکند که شامبالا یک پادشاهی واقعی است که محل جغرافیایی آن میتواند در فیلیپین باشد.
چهاردهمین دالایی لاما یادآور شده است که شامبالا یک کشور معمولی نیست، ما فقط میتوانیم بگوییم که آن یک سرزمین پاک وخالص است.
برخی از محققین غربی نیز شامبالا را به خدمت فلسفۀ عرفانی خود درآورده میگویند، شامبالا به عنوان تنها مکان «صلح» و مرکز اراده خداوند شناخت شده است، که از طریق سلسله مراتب معنوی موجودات آزاد انسانی کار میکنند و محل تلاقی انرژیهای الهی (شامبالا) و بشریت است، که مرکز بینش الهی نامیده میشود.[۱۷]
در بهاگواتا پورانه فعالیتهای کالکی چنین بیان شده است:
«پروردگار کالکی، پروردگار جهان، اسب سفید سریعش داواتا (devadatta) را سوار خواهد شد و شمشیر در دست سفر خواهد کرد در سرتاسر زمین با هشت قدرت عرفانی. او میلیونها نفر را که لباس پادشاهان را دزدیده اند خواهد کشت.»[۱۸]
در ویشنو پورانه نیز ذکر میکند: «او با قدرت وسوسه انگیزش تمام جنایتکاران و همه اذهان اختصاص داده شده به شرارت را نابود خواهد کرد. او دوباره اعمال نیکو کارانه را بر روی زمین بر قرار خواهد کرد و اذهان کسانی که در پایان عصر کالی یوگه زندگی میکنند را بیدار خواهد ساخت و به شفافی شیشه خواهد کرد.»[۱۹]
همچنین نوشته اند که او یک ارتش از اسبها، ارابه ها، فیلها با صدها و هزاران تن از برهمنان که با استفاده از سلاحها مسلح شده اند را با خود خواهد برد.
در کتب پورانه آمده است که رسالت کالکی باز گرداندن عدالت، امنیت، راستی و معنویت است. البته یکی از کارهای دیگر کالکی را باز گرداندن نظام طبقاتی در آیین هندو میدانند، که این مطلب از نظر شیعیان سخن قابل قبولی برای یک موعود نیست، چرا که موعود پایانی میآید تا عدالت را ایجاد کند نه نظام طبقاتی را.
اگر چه لازم است این نکته را متذکر شویم که احیای نظام طبقاتی در آیین هندو توسط کالکی عین برقرای عدالت است.
آنچه که جالب است ،خاتمه قیام کالکی است. مطابق با بهاگواته پوارانه، بعد از اینکه پادشاهان دروغین کشته شدند، ساکنان باقی مانده نسیمی خوش بو از بوی عطر خوب مقدس صندل احساس خواهند کرد و اذهان آنها را از لحاظ معنوی خالص خواهد کرد. و در متون دیگر ذکر کرده اند که کالکی با دو شاهزاده (کشتریه) (kastriya )ازدواج خواهد نمود و به کوههای هیمالیا برای عبادت خواهد رفت.[۲۰]
در پایان باید گفت که امروزه ادیان مختلف و فرق متعدد، کالکی را به بنیانگذاران مذاهب خود تعبیر میکنند به عنوان نمونه در کتاب (محمد در کتاب مقدس هندو) آمده است که مراد از کالکی محمد۶ میباشد.
ویا خواجههای اسماعیلی، علی ۷را به عنوان تجلی ویشنو معرفی میکنند. همچنین میرزا غلام احمد قادیانی و بهاءالله را نیز به کالکی تعبیر کردهاند.
کتابنامه(کتابهایی که نامشان در این تحقیق ذکر شده است) :
ادیان آسیا، فرید هلم هاردی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ج دهم ۱۳۸۶
ادیان و مکتبهای فلسفی هند، داریوش شایگان، انتشارات امیرکبیر، ج سوم ۱۳۶۲
اسرار اساطیر هند، امیرحسین ذکرگو، بیتا بیجا،موجود در کتابخانهمرکز مطالعات و تحقیقات ادیان
آشنایی با ادیان بزرگ جهان، حسین توفیقی، انتشارات سمت، طه، مرکز جهانی علوم اسلامی، ج دهم ۱۳۸۶
آئین هندو، سیمن ویتمن، علی موحدیان عطار، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان، ج اول۱۳۸۲
اساطیر هند،ایونس
هندوئیسم، ک.م.سن.، ع.پاشایی، انتشارات فکر روز، ج دوم ۱۳۸۵
دین هندو، سی بل شاتوک، حسن افشار، نشر مرکز
کتابنامه
آشنایی با ادیان هند/ مهرداد یزدان پناه
تاریخ ادیان/ جان ناس
هندوییسم سازمان یافته/ دانیل گلد/ فرهنگ رجایی
آشنایی با هندوئیزم/ دارام ویرسینگ/ سید مرتضی موسوی ملایری
راهنمای ادیان زنده/ جان هینلز/ عبدالرحیم گواهی
ادیان زنده جهان/ رابرت هیوم/ عبدالرحیم گواهی
شناخت اساطیر چین/ آنتونی کریستی
درسنامه ادیان شرق/ رستمیان
اساطیر مشرق زمین/ جوزف کمبل
منابع اینترنتی
www.wikipedia.org
www.yoga-philosophy.com
www.ismail.net
[۱]. آشنایی با ادیان بزرگ/ حسین توفیقی/ ص۲۴٫
[۲] .دین هندو/ سی بل شاتوک/ ص۱۵٫
[۳] .آشنایی با ادیان بزرگ/ حسین توفیقی/ ص ۳۱-۳۲٫
[۴] ادیان و مکتب های فلسفی هند/ داریوش شایگان/ ص ۲۶۵٫
[۵] .ادیان آسیا/ فرید هلم هاردی/ ص ۱۹۳
[۶] .در ادیان و مکتب های فلسفی هند زمان این دوره را ۴۸۶۰۰۰ می داند. که مشخص است دریکی از کتابها اشتباه چاپی رخ داده است.
[۷] .اساطیر هندی/ ایونس/ ص ۳۹٫
[۸] .حدود قرن ۶ ق.م در اوج اقتدار برهمنان (روحانیون هندو) نظام طبقاتی شدیدی پذیرفته شد که هنوز هم بقایای آن وجود دارد. در این نظام که اصطلاحاً «کاست» می گویند چهار طبقه مطرح بود: ۱- برهمنان (طبقه روحانیون) ۲- کشتریه ها (شاهان و جنگاوران) ۳- ویشیه ها (طبقه بازرگانان و دهقانان) ۴- شودره ها (طبقه کارگران). معاشرت افراد یک طبقه با طبقات شرعا و عرفا ممنوع بود، به خصوص طبقه اخیر که هر گونه تماس، حتی نگاه کردن افراد طبقه بالا به این گروه، گناه کبیره شمرده می شود. فروتر از این چهار طبقه، بومیان غیر آریایی هندوستان بود که نجس ها ((untouchables نامیده می شدند. (آشنایی با ادیان بزرگ/ حسین توفیقی/ ص۲۷).
[۹] .ادیان ومکتب های فلسفی هند، ص۲۸۲٫
[۱۰] .www.yoga-philosophy.com (kalki avatar the Apocalyptic Horse rider).
[۱۱] .www.ismaili.net/the kalki purana.
[۱۲] .destroyer of foulness.
[۱۳] .Destroyer of confusion.
[۱۴] .destroyer of darkness.
[۱۵] .annihilator of ignorance.
[۱۶] .www. yoga-philosophy.com / the Apocalyptic Horse rider/.
[۱۷] .www.en.wikipedia.org/shambala/.
[۱۸]. .www. yoga-philosophy.com / the Apocalyptic Horse rider/.
[۱۹] .همان.
[۲۰] .www.ismaili.net/the kalki purana.