مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

نقد: نکاتی درباره آشنایی بیشتر با مصطلحات ادیانی در ترجمه: نقدی بر ترجمه کتاب تاریخچه مکاتب تفسیری . . .

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله هفت آسمان » بهار ۱۳۸۸ – شماره ۴۱ (از صفحه ۱۱۹ تا ۱۴۶)
عنوان مقاله: نقد: نکاتی درباره آشنایی بیشتر با مصطلحات ادیانی در ترجمه: نقدی بر ترجمه کتاب تاریخچه مکاتب تفسیری . . . (۲۸ صفحه)
ناقد : محمدی مظفر، محمد حسن
چکیده :
کلمات کلیدی :
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۲۰)


هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۲۱)


نکاتى درباره آشنایى بیشتر با مصطلحات ادیانى در ترجمه

نقدى بر ترجمه کتاب‌ تـاریخچه‌ مـکاتب‌ تـفسیرى…

محمدحسن محمدى‌مظفر۱*

در ترجمه متن‌های مربوط به هر رشته‌ای از دانش‌ها و معارف بشری علاوه‌ بر اینکه مـترجم باید از ویژگی‌های زبان مبدأ و زبان مقصد اطلاع داشته و بر‌ هر دو زبان تسلط‌ کـافی‌ داشته باشد باید از مـصطلحات عـلمی و تخصصی آن رشته نیز شناختی بایسته و کافی داشته باشد. مقاله حاضر ضمن بررسی ترجمه کتاب تاریخچه مکاتب تفسیری و هرمنوتیکی کتاب مقدس، (اثر رابرت م. گرانت و دیوید تریسى‌، ترجمه ابوالفضل ساجدى، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسـلامى، چاپ اول ۱۳۸۵٫ عنوان اصل انگلیسى این کتاب چنین است: A Short History of the Interpretation of the Bible (second edition 1984))) نکاتی را‌ درباره‌ ترجمه آن و نیز ترجمه مصطلحات ادیانی در بر دارد.

  1. عضو هیئت علمى دانشگاه ادیان و مذاهب.
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۲۲)


مقدمه

چندى قبل به منظور مطالعه در طرح پژوهشى خود، در جست‌وجوى کتـابى بـودم که‌ به‌ تاریخ تفسیر و مکاتب و روش‌های تفسیرى پیش از ظهور اسلام پرداخته باشد تا اینکه به کتاب تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکی کتاب مقدس دست یافتم. تا آنجا که نگارنده اطلاع دارم‌، این‌ کتـابْ نـخستین کتابى است که در این زمینه به فارسى ترجمه شده است. در این کتاب سیر تاریخى تفسیر کتاب مقدس و جریان‌های عمده آن به‌ویژه دو جریان متقابلِ ظاهرگرایى‌ و تأویل‌گرایى‌ ارائه‌ شده است و مطالعه آن براى‌ عموم‌ علاقه‌مندان‌ بـه این مـباحث و به‌ویژه دانشجویان رشته‌های ادیان و الاهیات سودمند است.۱ با شروع مطالعه کتاب احساس کردم که ترجمه آن از ناهموارى‌ خالى‌ نیست‌ و هر چه پیش‌تر رفتم این احساس بیشتر شد‌، مخصوصاً‌ وقتى که در طى مطالعه مواردى را با مـتن انـگلیسى کـتاب مقابله کردم. یکى از اشکالاتى که نمود و بروز‌ زیادی‌ داشـت‌، کمـ‌اطلاعى از مـصطلحات ادیانى بود ـ ضعفى که در بسیاری از‌ ترجمه‌های فارسى به چشم مى‌خورد و بر پژوهشگران ادیان و مذاهب پوشیده نیست. به هر حال تصمیم گرفتم نکاتى را‌ در‌ مـورد‌ تـرجمه این کـتاب یادآور شوم تا هم خوانندگان فارسى‌زبان از مطالعه‌ این‌ کتـاب بـهره بیشتری ببرند و هم اینکه این نکات در چاپ‌های احتمالىِ بعدى کتاب لحاظ شود. براى‌ دسته‌بندى‌ این‌ نکات، آنها را ذیل سه عنوان گـردآورى کردهـ‌ام؛ البـته این کار به‌ معناى‌ تمایز‌ کامل آنها از هم نیست و ممکن است بـتوان مواردى را ذیل عنوان‌های دیگر نیز‌ قرار‌ داد‌.

نکات مربوط به ترجمه مصطلحات

۱٫ واژه theology به‌طور مکرر در این کتاب به کار‌ رفته‌ است که در تـرجمه آن هـم

  1. در این زمـینه آثار دیگری نیز در‌ دسترس‌ هستند‌ مانند: کتاب علم التفسیر (به عـربى) اثـر فهیم عزیز، نشر دارالثقافه قاهره؛ مقاله «تاریخ تفسیر‌ کتاب‌ مقدس»، ترجمه حامد فیاضى، هفت آسمان، ش۳۴؛ کتاب درسـنامه الاهـیات مـسیحى، ترجمه بهروز‌ حدادى‌، نشر‌ مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ص۳۲۹ـ۳۳۹؛ کتاب یهودیت، مسیحیت و اسـلام (ج۲)، تـرجمه حـسین توفیقى، فصل‌۲: فهم‌ کتاب مقدس (ص۱۲۹ـ۲۳۶)؛ و کتاب مقدس چیست؟ نوشته کارل لوفمارک ترجمه محمدکاظم شاکر‌، فصل‌ پنـجم‌ و شـشم (ص۹۳ـ۱۲۸).
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۲۳)


«الاهـیات» آمده است و هم «کلام». البته این معادل‌گذارى غلط نیست، ولى بهتر‌ است‌ که‌ در ترجمه چنین متونى وحـدت رویه حـفظ شود و در برابر یک واژه‌ تا‌ آنجا که ممکن است در سراسر ترجمه از یک معادل استفاده شود، بـه‌ویژه اگـر تـفنّن در‌ معادل‌گذارى‌ موهمِ این باشد که در متن اصلى نیز دو واژه متفاوت به‌ کار‌ رفته است؛ مثلاً در ص ۱۳۱ سطر ۵ و ۶ چنین‌ آمـده‌ اسـت‌: «قرون وسطا دوره انتقال از کلام تفسیرى‌… به‌ شکاف میان الاهیات و تفسیر کتاب مقدس است». این عـبارت مـوهم آن اسـت که‌ ما‌ با سه چیز مواجهیم: کلام‌ تفسیرى‌، الاهیات و تفسیر‌ کتاب‌ مقدس‌؛ در حالى که «کلام» و «الاهیات» یک‌ چـیزند‌ و در بـرابر theology به کار رفته‌اند. مثال دیگر ص ۲۲۸ سطر ۹ و ۱۰ است‌ که‌ در آنها «الاهیات کتاب مقدس» و «کلامـ‌ کتـاب مـقدس» به کار‌ رفته‌ که موهمِ افتراق آنهاست؛ در‌ حالى‌ که هر دو یکى‌اند. مثال دیگر ص۳۹، س۲ است: «از طرف دیگر، پولس بـه‌ طـور‌ طـبیعى ذهن کلامى دارد، البته‌ مطمئناً‌ الاهیات‌ او از نوع‌ الاهیات‌ ما نیست»؛ در اینجا‌ نیز‌ مـنظور از «کلام» و «الاهـیات» یک چیز است.

پیشنهاد نگارنده آن است که در برابر‌ theology‌ «الاهیات» به کار رود، زیرا:

الف‌. مى‌توان‌ با این‌ معادل‌گذارى‌ بین‌ علم کلام اسـلامى و الاهـیات‌ یهودى و مسیحى فرق گذاشت.

ب. در عربى نیز براى الاهیات مسیحى واژه «لاهوت» به کار مـى‌رود‌.

ج. در‌ تـرجمه برخى کتاب‌ها نیز این معادل‌گذارى‌ مصطلح‌ است‌؛ مـثلاً‌ جـامع‌ الاهـیات (Summa theologica‌) اثر‌ آکویناس (ص۱۳۹)، رساله سیاسى ـ الاهیاتى اثر اسـپینوزا (ص۱۶۶) یا اصـول ریاضى الاهیات مسیحى اثر جان کریگ‌ (ص۱۷۱‌).

د. از‌ همه مهم‌تر اینکه واژه «کلام» در زبان‌ فارسى‌ هم‌ بـه‌ مـعناى‌ علم‌ کلام است و هم به مـعناى سـخن و گفتار؛ از ایـن رو بـه کاربـردن آن در برابر theology گاهى ممکن است شبهه‌انگیز بـاشد، مـخصوصاً اگر به فاصله نزدیکى «کلام‌» در هر دو معنا به کار رود؛ مثلاً در ص۱۵۵ س۲ «کلام» به معناى سـخن و گـفتار به کار رفته است و در س۱۶ و ۱۷ به معناى الاهـیات.۱ به هر حال اگـر هـم‌ theology‌ را به «کلام» ترجمه کردیم، بهتر

  1. نمونه دیگـر از این نـوع در فرهنگ تاریخ اندیشه‌ها (ج۱، ص۳۰۱) است که در عنوان مطلب آمده: «رویکردهای کلامی به استعاره» و در اینـجا «کـلامی‌» معادل‌ theological است و در ادامه مطلب «کـلام اسـتعاری» و «کـلام لفظی» آمده کـه خـواننده را مردد می‌کند که «کـلام» در این کـاربردها به چه معناست‌ آیا‌ الاهیات مراد است یا سخن‌ و آیا‌ کلام استعاری در برابر metaphorical theology به کار رفته یا چـیز دیگر؟ البـته با مراجعه به متن اصلی مـعلوم مـی‌شود که «کـلام» در این مـوارد‌ بـه‌ معنای سخن است نـه‌ الاهیات‌؛ بگذریم از اینکه در اینجا کل ترجمه چندان دقیق و درست به نظر نمی‌رسد.
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۲۴)


است براى افـاده مـعناى «سخن و گفتار» همین واژه‌ها را به کار بـریم نـه واژه «کلام» را (مـثلاً‌ در‌ هـمین صـفحه سطر ۲ به جـاى «بـافت کلام» گفته شود «بافت سخن»).

۲٫ Bible در فارسى به «کتاب مقدس» ترجمه مى‌شود. کتاب مقدس متشکل از عهد عتیق و عـهد جـدید اسـت. عهد عتیق‌ متشکل‌ از تورات‌ (= اسفار خمسه) و کتـاب‌های دیگـر اسـت و عـهد جـدید نـیز متشکل از اناجیل (چهار انجیل) و رساله‌های دیگر است. بنابراین‌ ترجمه دقیق وجه وصفى biblical «کتاب مقدسى» یا «عهدِیْنى» است؛ ولى‌ بسته‌ به‌ سیاقى که این کلمه (biblical) در آن به کار رفته است، مى‌توان آن را به «توراتى» یا‌ «‌‌انـجیلى‌» نیز ترجمه کرد؛ زیرا این دو تعبیر مأنوس‌تر هستند و در ادبیات اسلامى (به‌ویژه‌ قرآن‌ و حدیث‌) نیز تورات و انجیل به کار رفته است، و همچنین تلفّظ آنها روان‌تر است.

به هر حال‌ اصل در ترجمه Bible و کلمات هم‌خانواده‌اش آن است که بـه «کتـاب مقدس» ترجمه‌ شوند، مگر اینکه به‌ حسب‌ مورد، ترجمه آنها به «تورات» یا «انجیل» مناسب باشد. در ص ۱۶۴ س ۴ bibliolatry به «انجیل‌پرستى» ترجمه شده که ترجمه دقیق آن «کتاب مقدس پرستى» است، همچنان‌که در سطر ماقبل آخـر هـمین صفحه‌ continental biblicism به «نصّ‌گرایى قاره‌اى کتاب مقدس» ترجمه شده است (البته این تعبیر جالب نیست و بهتر است گفته شود: «پیروى از نصّ کتاب مقدس در قاره اروپا»).

انجیل بـخشى از عـهد‌ جدید‌ است و عهد جدید بـخشى از کتـاب مقدس. شاید مسامحه در اطلاق انجیل بر کل عهد جدید (و نیز اطلاق تورات بر کل عهد عتیق) قابل چشم‌پوشى باشد، ولى اطلاق انجیل بر‌ کل‌ کتاب مقدس مسامحه‌ای نـاروا و بـلکه در مواردى نادرست است (مـخصوصاً بـا توجه به اینکه خوانندگان فارسى‌زبان معمولاً انجیل را در مقابل تورات مى‌دانند)؛ مثلاً در فرهنگ جامع پیشرو آریان‌پور‌ (۱/۴۶۷‌) در توضیح واژه Bible چنین آمده: «۱٫ انجیل، کتاب مقدس مسیحیان (که مشتمل است بر

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۲۵)


کتاب عهد عتیق و کتاب عـهد جـدید)». انجیل بخشى از عهد جدید است و عهد جدید قسیم‌ و در‌ مقابل‌ عهد عتیق است؛ بنابراین شاید‌ اطلاق‌ انجیل‌ بر عهد جدید از باب اطلاق جزء بر کل درست باشد، ولى اطلاق آن بر عهد عتیق که قـسیم و جـدا و در‌ مقابل‌ عـهد‌ جدید است درست نیست (و قسیم الشىء ضدّ الشىء‌).

در‌ همین فرهنگ (۳/۲۴۵۲) در توضیح واژه hexaemeron چنین آمده است: «انجیل ــ کتاب پیدایش ــ داسـتان شش روز آفرینش‌ جهان‌ توسط‌ خدا». در اینجا نیز تعبیر انجیل نادرست اسـت؛ زیرا کتـاب‌ پیدایش بـخشى از تورات است و به جاى آن باید تورات یا کتاب مقدس گفته شود.

در ص۱۷۸ س۱۳‌ـ۱۴‌ نیز‌ چنین آمده است: «کتاب دانیال [که بـخشى ‌ ‌از انـجیل است]». کتاب‌ دانیال‌ بخشى از عهد عتیق است و انجیل بخشى از عهد جدید. این اشتباه در فـرهنگ آریان پور‌ (۲/۱۲۸۴‌) نـیز‌ بـه چشم مى‌خورد.

۳٫ اصطلاح دیگرى که نیازمند توضیح است، اصطلاح canon و canonical‌ در‌ مقابل‌ apocrypha و apocryphal است. Canon به مجموعه کتاب‌های رسمى اطـلاق مى‌شود که نزد یهودیان یا‌ مسیحیان‌ مقبولیت‌ و رسمیت دارند (مانند مجموعه کتاب‌های موجود در کتاب مـقدس) و در مقابل apocrypha به نوشته‌هایى‌ اشـاره‌ دارد که در این مـجموعه رسمى پذیرفته نشده‌اند ــ در فارسى به این‌ کتاب‌ها‌ ملحقات‌، مجعولات، کتاب‌های غیرقانونى و مشکوک یا کتاب‌های قانونى ثانى گفته مى‌شود (این کتاب‌ها اخیراً به‌ فارسى‌ ترجمه شده‌اند۱). پس مراد از canon همان نسخه رسمى کتاب مقدس است و تـرجمه‌ canon‌ به‌ «مجموعه قوانین» (ص۱۶۹ و ۲۲۴)، «قانون شرع» (ص۲۲۵ و ۲۳۴)، «قوانین» (ص۲۳۴ و ۲۷۰ و ۲۷۶) و یا «قانون» (ص۲۷۰‌ و ۲۷۶‌) نادرست است. بر این قیاس canonization نیز به معناى رسمیت‌بخشى/ رسمى‌سازى/ قانونى‌کردن‌ است‌ نه‌ به معناى «تشریع» و قانون‌گذارى (ص۲۳۵).

۴٫ literal در موارد زیادى به «منطوقى» ترجمه شده است، literalist‌ به‌ «ظـاهرگرا‌»

  1. دو تـرجمه از این نوشته‌ها وجود دارد: ۱٫ کتاب‌هایى از عهد عتیق: کتاب‌های‌ قانونى‌ ثانى، ترجمه پیروز سیّار، تهران: نشر نى؛ ۲٫ اپوکریفاى عهد عتیق (کتاب‌های فراموش‌شده عهد عتیق)، ترجمه عباس‌ رسول‌زاده‌ و جواد باغبانى، قم: مرکز انتشارات مؤسسه آمـوزشى و پژوهـشى امام خمینى.
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۲۶)


(ص۱۱۲) یا‌ «ظاهرگرایانه‌» (ص۱۱۰) یا «حامیان حمل بر معناى ظاهرى‌» (ص۱۲۳‌) و literalism‌ نیز به «تفسیر ظاهرگرایانه» (ص۹۲) یا «حمل‌ بر‌ معناى ظاهرى» ترجمه شده است. (ص۱۰۳، ۱۰۴، ۱۱۳، ۱۲۳ و ۱۲۴).

ترجمه literal به‌ «منطوقى‌» یا «ظاهرى» هر دو درست‌ است‌، ولى اگر‌ وحدت‌ رویهـ‌ و یکدسـت‌بودن معادل‌گذارى را نیز مدّ نظر‌ داشته‌ باشیم، شاید بهتر باشد که literal به «ظاهرى» ترجمه شود؛ زیرا در‌ کلمات‌ هم‌خانواده literal نیز همین تعبیر به‌ کار رفته و مثلاً گفته‌ نشده‌ است «منطوق‌گرایانه» یا «حمل بر‌ معناى‌ مـنطوقى». بـه عـلاوه براى خواننده فارسى‌زبان «ظاهرى» از «مـنطوقى» هـم واضـح‌تر و هم مصطلح‌تر‌ است‌؛ لذا در بخش سوم همین‌ کتاب‌ ــ‌ که در نقد‌ و بررسى‌ آن نوشته شده است‌ ــ‌ تعابیر «ظاهرگرا» (ص۲۸۷ و ۲۹۱)، «معناى ظاهرى» (ص۲۹۱، ۲۹۳ و ۲۹۷)، «ظاهرگرایى» (ص۲۹۲) و «ظاهرگرایان» (ص۲۹۳) به‌ کار‌ رفته اسـت. قـرینه دیگـر اینکه در‌ ص۱۱۱‌ س۲ در ترجمه‌ apparent‌ meaning‌ «معناى ظاهرى» آمده است‌ که مـى‌تواند قـرینه‌اى باشد بر اینکه literal meaning نیز باید به «معناى ظاهرى» (نه «معناى‌ منطوقى‌») ترجمه شود؛ زیرا apparent به «ظاهرى‌» ترجمه‌ مى‌شود‌ (نه‌ مـنطوقى‌). بـنابراین پیشـنهاد آن‌ است‌ که literal به «ظاهرى»، literalist به «ظاهرگرا/گرایانه» و literalism به «ظاهرگرایى» تـرجمه شود.

در اینجا لازم‌ است‌ نکته‌اى‌ را متذکر شوم. literalism (ظاهرگرایى) به معنای‌ تقید‌ و تمسک‌ به‌ ظاهر‌ الفاظ‌ و متون است و در بـرخى از تـرجمه‌ها بـه «لفظ‌گرایى» یا «نصّ‌گرایى» برگردانده شده است. در کتاب فرهنگ تاریخ اندیشه‌ها (۳/۱۹۳۴، ستون اول) docetism بـه «ظـاهرگرایى» ترجمه شده و گفته‌ شده که این واژه در الاهیات مسیحى به معناى «ظاهرگرایى» است. ولى باید گفت که docetism به معناى «ظاهرانگارى» (آشـوری، ۱۳۸۴: ۱۱۷) اسـت (نـه «ظاهرگرایى») و در برخى از ترجمه‌ها نیز‌ به‌ «روح‌انگارى» یا «شبح‌انگارى» ترجمه شده است. مراد از docetism گـرایشى در صـدر مـسیحیت است که عیسى را فاقد بدن واقعى مى‌پنداشتند و رنج او را ظاهرى مى‌دانستند؛ (رک: هیک، ۱۳۸۶‌: ۷۳‌) با این توضیح، به نـظر مـى‌رسد که «شـبح‌انگارى» معادل مناسب‌ترى باشد. بنابراین پیشنهاد آن است که literalism به «ظاهرگرایى» و docetism به «شبح‌انگارى» ترجمه‌ شود‌؛ ولى در صورت تـرجمه docetism‌ بـه‌ «ظاهرانگارى» می‌توان در ترجمه literalism «نصّ‌گرایى» یا «لفظ‌گرایى» را به کار برد تا میان «ظاهرگرایى» و «ظاهرانگارى» اشتباه

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۲۷)


پیش نـیاید.۱

۵٫ گـاهى اشـتباه در ترجمه اَعلام‌ باعث‌ مى‌شود که معرفه‌ها نکره‌ شوند‌. در ص۱۷۸ سطر آخر Balaam به «بالام» ترجمه شده اسـت، در حـالی که ترجمه درست آن بَلعام است. داستان بلعام بن‌بعور در کتاب مقدس آمده است (سـفر اعـداد، بـاب ۲۲‌ تا‌ ۲۴) و در ادبیات اسلامى به بلعم باعورا مشهور است (رک: مکارم شیرازی، ۱۳۸۴: ۷/۲۶ـ۲۹). مشاهده مى‌کنید که چگونه همین اشـتباه کوچـک در ترجمه باعث مى‌شود که امور قریب و معرفه‌ براى‌ خواننده به‌ امورى غریب و نـکره تـبدیل شـوند.

نمونه‌اى دیگر از این نوع، ترجمه Porphyry به «پورفیرى»۲ (ص۱۶۳) است که‌ براى خوانندگان فارسى‌زبان، نامى غریب است، در حـالى که مـراد از‌ او‌ هـمان‌ فرفوریوس معروف است (رک: کاپلستون، ۱۳۶۸: ۳۹ و ۱۳۸۷: ۳۸).

نمونه دیگر، ترجمه Michelanglo به «میشه لانگلو» در ‌‌این‌ عـبارت اسـت: «… مانند متون کلاسیک افلاطون، ارسطو، دانته، میشه لانگلو، شکسپیر و غیره…» (ص۲۸۱‌). براى‌ خواننده‌ فارسى‌زبان این سؤال پیش مى‌آید که این نـام عـجیب و غریب چیست که در ردیف مشاهیرى‌ همچون افلاطون، ارسطو، دانته و شکسپیر قرارگرفته است، مخصوصاً که نـام لاتـین او نیز‌ در پاورقى نیامده است‌. حال‌آنکه‌ مراد از او هـمان «مـیکلانژ" مـعروف است (فرهنگ آریان پور: ۴/۳۲۹۳).

همین‌جا یادآور شویم که براى اَعـلام کتـاب مقدس مى‌توان به فرهنگ اَعلام کتاب مقدس نوشته امیرجلال‌الدین اعلم و براى اَعلام‌ لاتـین بـه فرهنگ تلفظ نام‌های خاص نـوشته فـریبرز مجیدى، مـراجعه کرد. البـته فـرهنگ اخیر جامع همه نام‌های لاتینى نـیست، ولى بـه هر حال براى یکدست‌سازى اَعلام و نام‌های خاص در ترجمه‌ها نگاشته‌ شده‌ و

  1. البته در کتـاب مـذکور [فرهنگ تاریخ اندیشه‌ها] ترجمه عبارت حـاوى این اصطلاح نیز درست نـیست. تـرجمه چنین است: «این آموزه که عیسى یا مـسیح صـرفاً باید رنج ببرند (ظاهرگرایى)…» (همان‌). عبارت‌ انگلیسى چنین است: The doctrin that either Jesus or the Christ merely seemed to suffer…در این ترجمه به تعبیر seemed to تـوجه نـشده و اصلاً در ترجمه نیامده است‌، در‌ حـالى که نـکته اصـلى در همین تعبیر نـهفته اسـت یعنى اینکه رنج عـیسى یا مـسیح صرفاً رنجى ظاهرى بوده و به نظر مى‌رسیده که او رنج برده است (و در واقع‌ رنجى‌ نبرده‌ اسـت).
  2. البـته همین نام در‌ ص ۱۰۱‌ به‌ «پروفیرى» ترجمه شـده اسـت که یکدست نـبودن تـرجمه را نـیز نشان مى‌دهد.
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۲۸)


گامى اسـت در جهت استاندارد کردن و پرهیز از هرج‌ و مرج‌ در‌ ترجمه‌ها.

۶٫ ص۲۷: shema به «شِما» ترجمه شده که‌ املاى‌ درست آن «شِمَع» اسـت.

۷٫ ص۲۹ س۹: high priest بـه «کشیش عالى رتبه» ترجمه شده اسـت. این تـرجمه بـه لحـاظ لغـوى‌ غلط‌ نیست‌؛ ولى در فـارسى کشـیش معمولاً به روحانى مسیحى اطلاق مى‌شود‌ نه روحانى یهودى. مراد از این تعبیر در اینجا همان «رئیس کَهَنه» یا «کاهن اعـظم» یهـود اسـت که‌ در‌ ترجمه‌های‌ قدیم و جدید کتاب مقدس بـه کار رفـته اسـت (بـرای نـمونه رکـ‌: مرقس‌ ۱۴: ۶۳). در ص۵۶ و ۵۸ نیز همین دو تعبیر به کار رفته است.

۸٫ ص۳۲ـ۳۳: Haggada‌ و Halakah‌ به‌ «حقاده» و «هلاکه» ترجمه شده و در ص۶۵ به «حقدا» و «هلکا». این ترجمه نه‌ یکدست‌ است‌ و نه مصطلح. این دو واژه به ترتیب به «اگادا» و «هلاخا» تـرجمه مى‌شوند. براى اطلاع‌ از‌ مفهوم‌ آنها مى‌توان به این منابع مراجعه کرد: یهودیت، نوشته عبدالرحیم سلیمانى، ص۲۴۱؛ عدالت کیفرى‌ در‌ آیین یهود، ترجمه و تالیف حسین سلیمانى، ص۳۰٫

۹٫ ص۵۸: در ترجمه Holy of Holies‌ ترکیب‌ «مقدس‌مقدس‌ها‌» آمده اما ترجمه مصطلحش «قدس الاقداس اسـت»؛ مـانند «آن خیمه‌اى که به قدس‌الاقداس مسمّا‌ است‌» (رساله به عبرانیان، ۳:۹).

۱۰٫ در ص۶۴ س۹ـ۱۰ pastoral epistles به «رسائل شبانى» ترجمه‌ شده‌، ولى‌ در سطر ۱۱ چنین آمده است: «شکل نسبتاً مترقى حکومت کلیسایى که به همّت کشیشان‌ منعکس‌ شد، به این نـکته اشـاره دارد که آنان ناشى از حیات پولس‌ برنخاسته‌اند‌؛ و آموزش‌های‌ کشیشان در باب کتاب مقدس سازمان‌یافته‌تر از آموزش‌های پولس است». در اینجا در متن انگلیسى‌ the‌ pastoral‌ آمده است که به همان رسائل شبانى اشـاره دارد، ولى در تـرجمه‌ به‌ «کشیشان» ترجمه شده که نـادرست اسـت. ترجمه درست چنین است: شکل نسبتاً مترقى حکومت کلیسایى که‌ در‌ این رسائل بازتاب یافته است حاکى از آن است که آنها در‌ دوران‌ زندگى پولس شکل نگرفته‌اند، و تعالیم آنها دربـاره‌ کتـاب‌ مقدس‌ از تعالیم پولس سازمان‌یافته‌تر اسـت. در ص۲۲۳‌ نـیز‌ در ترجمه pastorals «شبانى‌ها» آمده که باید گفته شود «رسائل شبانى».

۱۱٫ ص۶۹‌ س۱۳‌: «به شکل لفظى» ترجمه in‌ oral‌ form است‌ که‌ بهتر‌ است گفته شود: «به شکل شفاهى‌». نیز‌ در ص۲۲۴ س۸ در ترجمه oral tradition «سنت لفظى» آمده

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۲۹)


که مصطلحش «سنّت‌ شفاهى‌» اسـت.

۱۲٫ در ص۷۶ س۲ چـنین آمده‌ است: «در اینجا توجیه‌ تنها‌ به واسطه ایمان محقق مى‌شود‌». عبارت‌ انگلیسى چنین است: Here is justification by faith only.

justification در لغت به‌ معناى‌ «توجیه» است، ولى justification by‌ faith‌ از‌ آموزه‌های اساسى الاهیات‌ مسیحى‌ است که به معنای‌ «آمرزیدگى‌ از راه ایمان» اسـت (بـراى توضیح این مـفهوم رک: الیستر مک گراث، ۱۳۸۲: ۲۱۷‌ـ۲۶۸‌ و نیز مفتاح، ۱۳۸۵). بنابراین در ترجمه‌ متون‌ تخصصى تنها‌ مراجعه‌ به‌ فرهنگ لغت و معانى لغوى‌ کافـى نیست.

۱۳٫ ص۱۱۸ س۱۰: «ولى تاریخ‌گرایى آن مشکوک است». «تاریخ‌گرایى» در ترجمه historicity آمده‌ است‌؛ اما در این جمله مـعناى مـناسبى‌ نـدارد‌ و باید‌ به‌ «تاریخ‌مندى‌ / تاریخى‌بودن» ترجمه شود‌. «تاریخ‌گرایى‌» معمولاً در ترجمه historicism مى‌آید (قس: ص۱۹ س۱۵).

۱۴٫ ص۱۲۳: در ترجمه philosophical interpreters «مفسران فلسفى‌» آمده‌ که‌ بـهتر است ‌ ‌گـفته شود: «مفسران فیلسوف/ فیلسوف‌مشرب». در‌ ص۲۵۸‌ نیز‌ در‌ ترجمه ‌theologian‌ interpreter «مفسر کلامى» آمده که بهتر است گفته شـود «مـفسر الاهـیدان / متکلم».

۱۵٫ ص۱۳۶ س۱۲ـ۱۳: در ترجمه liberal arts «هنرهاى لیبرال» آمده است که براى خوانندگان‌ فارسى مقصود از آن روشن نیست. مراد از این تعبیر هـفت رشته درسى‌ای (هفت علم مقدماتى) است که در مدارس قرون وسطا تدریس مى‌شده است (رک: فـرهنگ آریان پور: ۳/۳۰۲۰؛ کاپلستون‌، ۱۳۸۷‌: ۱۴۲).

۱۶٫ ص۱۴۹ سطر آخـر: «عـیسى‌شناسانه» معادل Christological قرار داده شده است که باید به «مسیح‌شناسانه» ترجمه شود. نیز در ص۱۸۳ سطر آخر در ترجمه Christology «عیسى‌شناسى» آمده است‌ که‌ «مسیح‌شناسى» صحیح است.

۱۷٫ ص۱۵۰ س۲: «چهارمین تورات» اشتباه است و باید به «انجیل چهارم» (fourth Gospel) ترجمه شـود.

۱۸٫ ص۱۵۱ س۱۰: در ترجمه gentile‌ converts‌ to Christianity «یهودیان تازه مسیحى‌» آمده‌ که نادرست است و باید به «غیریهودیان تازه مسیحى» یا «تازه مسیحیان غیریهودى الاصل» یا «نوکیشان از غیریهودیان» ترجمه شود.

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۳۰)


۱۹٫ ص۱۵۱ س۲۵: «مسیح‌شناسان» اشتباه‌ است‌ و باید به «انجیل‌نویسان» (evangelists‌) ترجمه‌ شود. ص۱۵۲ و ۱۵۳: «دیکون» (deacon) در فارسى به «شـمّاس» تـرجمه مى‌شود.

۲۰٫ ص۱۷۴: در ترجمه systematic theology «کلام سازمان‌یافته» آمده است که مصطلح نیست، و ترجمه مصطلح آن «الاهیات نظام‌مند» است‌. کتابى‌ نیز به همین نام به فارسى ترجمه شده است: درآمدى به الاهیات نظام‌مند، اثر ولفهارت پاننبرگ، تـرجمه عـبدالرحیم سلیمانى، قم: نشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۶٫

۲۱٫ ص۱۷۷: در‌ ترجمه‌ Christ-myth‌ theory «نظریه افسانه مسیح» آمده که مراد «نظریه اسطوره‌بودن مسیح» است و این مصطلح‌تر است. در این باره‌ نیز کتابى به فارسى ترجمه شده است: عیسى اسـطوره یا تـاریخ‌، اثر‌ آرچیبالد‌ رابرتسون، ترجمه حسین توفیقى، قم: مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، ۱۳۷۸٫ در ص۲۲۶-۲۲۷ نیز در ترجمه demythologizing‌ «‌‌افسانه‌زدایى‌» آمده که مصطلحش «اسطوره‌زدایى» است.

۲۲٫ ص ۱۸۳: در ترجمه Elohistic «الوهیست‌گرایانه» آمده و در‌ پاورقى‌ چنین‌ توضیح داده شده است: «الوهیست نام نویسنده نـاشناس بـرخى از بـخش‌های کتب مقدس یهود است‌…». ولى اولاً Elohistic مـنسوب بـه Elohim اسـت و در ترجمه‌اش باید «الوهیم‌گرا /‌‌‌ گرایانه‌» یا «الوهیمى» گفته شود‌. ثانیاً‌ الوهیست نام نویسنده نیست، بلکه مراد از آن اشاره به بخش‌هایى از کتاب مقدس و منبع آنـها اسـت که در آنـها به خداوند با نام الوهیم (نه یهوه) اشـاره شـده است (براى‌ توضیح در این باره رک: سلیمانى، ۱۳۸۲: ۶۲ـ۶۵).

۲۳٫ ص۲۰۴: form criticism به «نقدگرایى سازنده» ترجمه شده است و form critics به «نقدگرایان سازنده». آنچه در ترجمه این تعبیر، متعارف و مـعهود‌ اسـت‌ «نـقد / نقّادى صورت/شکل» است؛ چنان‌که در ص۲۶۹ س۱۲ «نقد صورى» آمده است (قـس: عزیز، بی‌تا: ۱۰۴، «نقد الصور»). ظاهراً اشتباه بین حالت اسمىِ form (به معناى شکل و صورت) با‌ حالت‌ فعلى آن (به مـعناى سـاختن و درسـت کردن) باعث این معادل‌گذارى غریب شده است. form history نیز به «تاریخ‌گرایى سازنده» ترجمه شـده که نـادرست است و باید گفته شود: «تاریخ صورت‌ / شکل‌».

۲۴٫ ص۲۲۴ س۲۰: در ترجمه Incarnation «تجسّم» آمده که مصطلحش «تجسّد» است و کتابى به هـمین نـام بـه فارسى ترجمه شده است: اسطوره تجسّد خدا، ویراسته

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۳۱)


جان هیک، ترجمه عـبدالرحیم‌ سـلیمانی‌ و مـحمدحسن‌ محمدی‌مظفر، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات‌ ادیان‌ و مذاهب‌، ۱۳۸۶٫

۲۵٫ ص۲۲۴ س۲۳: «رسائل کاتولیک» (Catholic Epistles) عنوانى است که بر رساله‌های یعـقوب، پطـرس (اول و دوم)، یوحـنا (اول و دوم و سوم‌) و یهودا‌ اطلاق‌ مى‌شود، زیرا این رساله‌ها عامّ و جهانى‌اند و، برخلاف رساله‌های‌ پولس‌، مخاطبشان افراد یا جوامع مـسیحى خـاصى نیست.

۲۶٫ genealogical در ص۲۱۷ س۱۹ به «نسبت‌شناسانه» و در ص۲۴۹ س۱۳ به «دودمان‌شناسانه‌» ترجمه‌ شده‌ که بهتر است یکسان شوند. ترجمه مـصطلح این واژه «تـبارشناسانه‌» اسـت.۱

نکات مربوط به ترجمه مفردات و ساختارها

۲۷٫ در ص۱۶ س۱۲ـ۱۵ چنین آمده است: «وقتى متکلمان اسکندرانى‌ تأکید‌ ورزیدنـد‌ که مـمکن نیست خداوند از هیچ چیزى تأثیر بپذیرد، مجبور بودند‌ عباراتى‌ را از عهد قدیم و جدید که بـا وضـوح کامـل بر نفى تأثیرپذیرى خدا از هر چیز‌ دلالت‌ دارد‌ تأویل کنند». اشکال این جمله بدون مراجعه به مـتن انـگلیسى نیز آشکار‌ است‌؛ زیرا‌ صدر (ممکن نیست… تأثیر بپذیرد) و ذیل (نفى تأثیرپذیرى خدا) آن هـر دو بـه یک‌ مـعناست‌ و دیگر‌ «تأویل کنند» معنا ندارد. با مراجعه به متن انگلیسى (ص۴، پاراگراف اول) مى‌بینیم که ذیل‌ جمله‌ چنین اسـت: God is not impassible. بـنابراین در ذیل جـمله باید گفته شود‌: «نفى‌ تأثیرناپذیرى‌ خدا» و در این صورت است که توضیح مترجم در پاورقى ۲ تـوجیه‌پذیر اسـت. البته به‌ جاى‌ این تعبیر منفى در منفى و گیج‌کننده، مى‌توان «نفى» و «نا» را حذف کرد و گفت‌ «تأثیرپذیرى‌ خدا‌» و در این صورت دیگـر نـیازى به افزودن پاورقىِ توضیحى نیز نیست.

  1. کتاب‌هایى نیز با همین‌ عنوان‌ مـنتشر شـده است مثل تبارشناسى اخلاق، ترجمه داریوش آشورى، تـهران: نـشر آگـه‌، ۱۳۷۷‌؛ تبارشناسى‌ پست مدرنیسم، نوشته على‌اصغر قره‌باغى، تـهران: دفـتر پژوهش‌های فرهنگى، ۱۳۸۰؛ تبارشناسى قومى و حیات ملّى نوشته‌ اسماعیل‌ یوردشاهیان‌، تهران: نشر فرزان، ۱۳۸۰؛ مـدخلى بـر تبارشناسى کتاب مقدس، نوشته حـسین کلبـاسى‌ اشترى‌، قـم: پژوهـشگاه فـرهنگ و اندیشه اسلامى، ۱۳۸۴٫
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۳۲)


۲۸٫ ص۲۹ س۱۲: «انجیل غیرلوقایى که شخصى غـیریهودى اسـت». این‌ عبارت‌ ترجمه Gospel of gentile Luke است که ترجمه درست آن «انجیل لوقاى‌ غیریهودى‌» است (قـس: ص۶۳ س۴)؛ بـنابراین «غیرلوقایى» غلط است‌.

۲۹‌. ص۴۰‌ س۲ـ۳: «دیدگاه ارائه‌شده در اینـجا مثال روشنى نیست‌ یا‌ ]بـه عـبارت دیگر مطلبى است که [مانند رازى مـخفى، نـوع گفتارى است که‌ آن‌ را مى‌توان تقریباً تأویل نامید‌». این‌ جمله با‌ اینکه‌ عـبارت‌ داخـل کروشه نیز براى مفهوم کردنـ‌ آنـ‌ افـزوده شده، ولى باز هـم نـامفهوم است. عبارت انگلیسى چـنین اسـت:

Here‌ the‌ idea is not so much of‌ an obvious example, or‌ type‌, as of a hidden mystery, which‌ might‌ almost be called allegory.

ترکیب «not so much… as…» در فرهنگ هزاره (ص۱۵۸۵‌، ستون‌ دوم) به «نه… بلکه…» معنا‌ شده‌ است‌. بنابراین ترجمه این‌ جـمله‌ چـنین است: دیدگاه ارائه‌شده‌ در‌ اینجا نه نمونه یا نـوعى روشـن، بلکه رازى مـخفى اسـت که تـقریباً مى‌توان آن را‌ تمثیل نامید‌.

۳۰٫ ص۵۰ س۳ـ۴: «مهم‌ترین مـشخصه آن لفظ‌بازى‌ یعنى‌ تأکید بر‌ کلمات‌ مفرد‌ به بهاى مفاد کلام‌ است». لفظ‌بازى در ترجمه verbalism آمده اسـت که بـه نظر مى‌رسد «واژه/لفظ محورى» معادلی‌ مـناسب‌تر‌ بـاشد، خـصوصاً کـه این واژه در‌ مـقابل‌ تأکید‌ بر‌ بـافت‌ و سـیاق سخن (context‌) قرار‌ دارد. عبارت انگلیسى چنین است:

The most striking feature of it is its verbalism, its emphasis‌ on‌ single‌ words at the expence of contexts.

ترجمه‌ مناسب‌تر‌ این‌ جمله‌ چنین‌ است‌: مهم‌ترین مشخصه آن واژه‌محورى اسـت، یعـنى تـأکید بر مفردات جمله به بهاى از دست رفـتن سـیاق و بـافت آن.

۳۱٫ در ص۵۲ س۹ و ۱۰ «این رسـایل» در تـرجمه the‌ epistle آمـده که نادرست است و باید «این رساله» ترجمه شود. (چنان‌که در سطر ۱۳ آمده است) و مراد از آن همان رساله به عبرانیان است که در سطور پیشین مورد بحث‌ بوده‌ است.

۳۲٫ در ص۵۹ س۳ چنین آمده است: «او در فصل یازدهـم عهدنامه خود…». متن انگلیسى آن چنین است:

in the eleventh chapter of his treatise…

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۳۳)


یعنى «او ]نویسنده رساله‌ به‌ عبرانیان[ در باب یازدهم رساله‌اش…». treatise به معناى «رساله» است (نه عهدنامه).

۳۳٫ در ص۶۰ س۲۳ آمده است: «متاى انجیل‌نویس در جان‌سپارى خود‌ براى‌ عهد قدیم» که تـرجمه اینـ‌ عبارت‌ است:

… in his devotion to the old Testament

تعبیر «جان‌سپارى» خیلى جالب نیست و بهتر است گفته شود: «دل‌بستگى/ دلدادگى/ سرسپردگى/ پای‌بندى به عهد قدیم‌». در‌ ص۷۰ س۱۴ نیز در‌ ترجمه‌ عبارت Who are so devoted to the Old Testament چنین آمده است، «مسیحیانى مى‌یابد که آن قدر خود را فـداى عـهد قدیم کرده‌اند…» که بهتر است چنین گفته شود: «آن‌چنان‌ دلبسته‌/ پای‌بند به عهد قدیم‌اند که…».

۳۴٫ در ص۷۴ س۲ «عهد قدیم» آمده که نادرست است و باید «عهد جدید» (New Testament) باشد. در س۷ نـیز «این انـاجیل» نادرست است و باید «این انجیل» بـاشد‌؛ زیرا‌ در مـتن‌ انگلیسى ضمیر it آمده است که به انجیل لوقا اشاره می‌کند.

۳۵٫ در ص۹۱ سطر اول چنین‌ آمده است: «پس از اینکه معناى منطوقى خارج گردد» (After the‌ literal‌ sense‌ has been excluded) و در ص۱۵۱ س۲۳ نیز آمده است: «حتى در حالى که او بـراى اخـراج آن ‌‌مى‌کوشید‌»(even while he tride to exclude it)؛ ولی در ص۹۹ س۱۲ آمده است‌: «مـعناى‌ مـنطوقى‌ کتاب مقدس را از آن استخراج کند»(to exclude the literal meaning of scripture)؛ exclude‌ به معناى طرد کردن و اخراج کردن است و جمله سوم (استخراج کند) قطعاً نادرست‌ است.

۳۶٫ جمله پایانى‌ ص۹۵‌ چنین است: «این ویژگى‌ها براى اوریگن در کتابش با نام درباره اصول معکوس شـده بـود». عبارت انگلیسى چنین است: This task was reserved for Origen, in his De Principiis.

یعنى: این‌ وظیفه/کار (یعنى پدید آوردن نظام الاهیاتى) به اوریگن در کتابش به نام درباره اصول اختصاص یافت. reserve به معناى «ذخیره کردن، کنارگذاشتن و اختصاص دادن» است نه «معکوس شدن». اگر جـمله‌ درسـت‌ ترجمه شـود، دیگر نیازى به توضیح در پاورقى نیز نخواهد بود. ظاهراً reserve در اینجا با reverse به معناى «معکوس کردن، وارونه کردن»، (قس: ص۴۰، س۷) اشـتباه شده است.

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۳۴)


۳۷٫ سطر‌ آخر‌ ص۱۳۴ چنین است: «رساله به ما نشان مـى‌دهد…». «رسـاله» در اینـجا در ترجمه letter آمده است که نادرست به نظر مى‌رسد؛ زیرا letter در این متن در برابر سه‌ معناى‌ دیگر یعنى allegory، moral meaning و anagogy به کار رفته اسـت ‌ ‌و مـعناى آن «لفظ / حرف / نصّ» است (مثل ص۹۱ س۷) یعنى معناى ظاهرى یا نصّ عبارت. در ص۵۲ س۵ و ص۵۴ س۱۴ و ص۱۴۶‌ س۱۶‌ نیز‌ letter به «نـامه» تـرجمه شـده‌ که‌ نادرست‌ است و باید به «حرف / لفظ / نصّ» ترجمه شود.

۳۸٫ در ص۱۵۸ س۹ چنین آمده است: «والا قبل از بـازجویى به دادگاه احضار‌ شد‌».

Valla‌ was summoned before the Inquisition

ولی ترجمه صحیح‌ آن‌ «والا به دادگاهِ تفتیش عقاید احضار شـد» است. before در اینجا به مـعناى «قـبل» نیست بلکه به معناى «در‌ حضور‌ / در‌ برابر / مقابلِ» است؛ چنان‌که در ص۱۵۹ س۶ به همین معنا ترجمه‌ شده است: «او به یک دادگاه کلیسایى احضار شد»؛ He was tride before an ecclesiastical court.

۳۹٫ ص۱۶۲‌ س۱۳‌: «نظریات‌ کالت جوان مورد علاقه و شیفتگى سیسرو، افلاطون و پلوتینوس واقع شد». مـراد‌ از‌ پلوتینوس همان فلوطین معروف است، ولى با خواندن این جمله، خواننده مى‌پرسد که این «کالت جوان‌» چه‌ اعجوبه‌اى‌ بوده است که چنین بزرگانى شیفته‌اش بوده‌اند؟ بگذریم که کالت در قرن شانزدهم‌ مى‌زیسته‌ و آنان‌ همگى قرن‌ها پیش از وى بوده‌اند! متن انگلیسى چـنین اسـت:

The young Colt was‌ fascinated‌ by‌ Cicero, Plato, Plotinus.

یعنى کالت جوان مسحور و مجذوب سیسرو، افلاطون و فلوطین بود.

۴۰٫ در‌ ص۱۶۲‌س۱۵«آکویناس» درست نیست و آگوستین‌(Augustine) درست است.

۴۱٫ در ص۱۶۴ Leviathan ترجمه‌ نشده‌، در‌ حالى که این کتاب همان لویاتان اثر مشهور هابز است که به فارسى نیز‌ ترجمه‌ شده اسـت: تـرجمه حسین بشیریه، تهران: نشر نى، چاپ دوم، ۱۳۸۱٫

در ص۱۶۵‌ عباراتی‌ از‌ این کتاب نقل شده است. در این موارد، متعارف آن است که اگر ترجمه‌اى از‌ اصل‌ کتاب منتشر شده باشد، این نقل‌قول‌ها را از همان ترجمه اخذ مى‌کنند‌، مگر‌ اینکه‌ مـترجمْ آن تـرجمه را قبول نداشته باشد و ترجمه خود را بهتر و مناسب‌تر بداند. ولى با‌ مقایسه‌ ترجمه‌های‌ ارائه‌شده در این صفحه با عین همان متن‌ها

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۳۵)


در ترجمه لویاتان معلوم‌ مى‌شود‌ که این ترجمه‌ها رجحانى ندارند و حتی مرجوح‌اند. مثلاً در نقل قـول اول (ص۱۶۵) چـنین آمـده است‌: «گفتن‌ اینکه خداوند در کتـاب مـقدس بـا انسان سخن گفته است بدین معنا‌ نیست‌ که خداوند مستقیماً اما به‌واسطه پیامبران یا‌ رسولان‌ یا‌ کلیسا… با انسان سخن گفته است». متن‌ انـگلیسى‌ چـنین اسـت:

To say that God hath spoken to him in the Holy‌ Scripture‌ is not to say that‌ God‌ hath spoken‌ to‌ him‌ immediatly but by mediation of the‌ prophets‌ or of the apostles or of the church.

«مستقیماً اما به‌واسطه پیامبران‌» متناقض‌ است و معنا نـدارد و این نـاشى از‌ پى نبردن به ساختار‌ جمله‌ انگلیسى است. حرف ربط but‌ در‌ این جمله اضراب از حکم منفى پیشین است و حکم دیگرى را اثبات مى‌کند‌ یعـنى‌: «گـفتن اینـکه… به معناى سخن‌ گفتن‌ مستقیم‌ خدا با انسان‌ نیست‌، بـلکه به معناى سخن‌ گفتن‌ او به واسطه پیامبران… است». این جمله در ترجمه لویاتان درست ترجمه شده است‌ (هابز‌، ۱۳۸۱: فصل۳۲/ ۳۳۰؛ قـس: عـزیز‌، بـی‌تا‌: ۹۲ـ۹۳‌).

۴۲‌. ص۱۶۵‌ س۷: «او… مرجعیت کتاب مقدس‌ را فراتر از این کاهش مى‌دهد». متن انگلیسى چنین است:

He further minimizes the authority‌ of‌ scripture.

further در اینـجا بـه معناى‌ «فراتر‌ از‌ این‌» نیست‌، بلکه به معناى‌ «همچنین‌/وانگهى/به علاوه» است یعنى: او همچنین مرجعیت کتـاب مـقدس را کاهـش مى‌دهد.

۴۳٫ ص۱۶۸ س۱۴‌: «الاهیات‌ نه‌ ملزم به خدمت به عقل و نه الاهیات‌ عقلانى‌ اسـت‌». مـتن‌ انـگلیسى‌ چنین‌ است:

Theology is not bound to serve reason, nor reason theology.

در اینجا نیز ساختار جمله انگلیسى به درستی درک نشده است. قسمت دوم این عبارت یعـنى‌ nor reason theology خـود جـمله مستقلى است که به عنوان عِدل و لنگه جمله اول آمده است؛ بنابراین ترجمه صحیح این عبارت چـنین اسـت: نه الاهیات ملزم به خدمت به عقل‌ است‌ و نه عقل (ملزم به خـدمت بـه) الاهـیات. قسمت داخل پرانتز به قرینه جمله اول در تقدیر گرفته مى‌شود. ترجمه عربى همین فصل از رسـاله اسـپینوزا نیز مؤید این معناست‌: «الفصل‌ الخامس عشر و فیه نبین انّ اللاهوت لیس خادما للعقل و انـّ العـقل لیس خـادما للاهوت» (اسپینوزا، بی‌تا: ۳۶۵؛ قس: عزیز، بی‌تا: ۹۴ـ۹۵).

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۳۶)


۴۴‌. ص۱۶۹‌ س۱۷: «سپس ما تاریخ متعاقب‌ کتاب‌ وى را، و در نهایت نتیجه آن در مجموعه قـوانین مـذهبى مورد قبول کلیسا را بررسى کنیم». متن انگلیسى چنین است:

Then we examine the‌ subsequent‌ history of his book‌,and‌ ultimately its inclusion in the canon.

inclusion به معناى «گـنجاندن و واردکردن» اسـت و ظـاهراً در اینجا با conclusion به معناى «نتیجه» اشتباه گرفته شده و ترجمه‌اى نادرست ارائه شده است. ترجمه درست‌ چـنین‌ اسـت: سـپس ما تاریخ بعدى کتاب او و نهایتاً گنجاندنش در نسخه رسمى کتاب مقدس را بررسى مـى‌کنیم.

۴۵٫ ص۱۶۹ س۲۱ـ۲۲: «این مـطلب» و «این مقدمات» هر دو نادرست هستند و باید‌ به‌ «این روش‌» ترجمه شوند؛ زیرا در سطر قبل از آن، سخن از «روش اسپینوزا» است و ضمیر it در دو‌ جـمله بـعد به آن بازمى‌گردد.

۴۶٫ ص۱۷۴ س۶: «حقایق باید در تحلیل‌ خاستگاه‌ منحل‌ شوند». (The facts might be dissolved in source analysis). منحل شدن در تحلیل خـاستگاه یعـنى چه؟ آیا خواننده ‌‌فارسى‌ از این جمله چیزى مى‌فهمد؟ ترجمه درست چـنین اسـت: در تـحلیل منابع، امور مسلّم‌ هم‌ ممکن‌ است بـاطل شـوند (و بى‌پایه از آب درآیند).

۴۷٫ ص۱۸۴ سطر آخر: «او براى لیبرالیسم در‌ کلام ایستادگى کرد». (It stood for liberalism in theology). ضمیر it به «جنبش‌» مذکور در دو سطر‌ قـبل‌ بـرمى‌گردد و نباید به «او» ترجمه شود. stand for هـم بـه معناى «حـمایت / دفـاع کردن» اسـت؛ بنابراین ترجمه درست چنین است: این جـنبش حـامى/مدافع آزاداندیشى در الاهیات بود.

۴۸٫ ص۱۸۹ س۱۶‌: در ترجمه venturesome critics «منتقدان مخاطره‌آمیز» آمده است. «مخاطره‌آمیز» صفتى اسـت که در تـوصیف کارها به کار مى‌رود نه در توصیف اشـخاص؛ بنابراین باید گفت: مـنتقدان خـطرپذیر/ بى‌باک / مخاطره‌جو / ماجراجو.

۴۹‌. ص۲۰۷‌ س۱۶: «بلکه این امـر مـوفقیت بسیار کمترى است»(much less an achivement…).

much less به معناى «بسیار کمتر» نیست بلکه به معناى «چه رسـد بـه اینکه» است؛ (فرهنگ هزاره: ۱۰۷۳‌؛ بـاطنی‌، ۱۳۸۵: ۹۶۵) بـنابراین، تـرجمه درست این عبارت چـنین اسـت: چه رسد به اینـکه یک مـوفقیت / دستاورد تلقى شود.

۵۰٫ ص۲۲۳ سطر اول: misplaced concretion به «جمود جابه‌جاشده» ترجمه شده‌ که‌

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۳۷)


بى‌معناست و باید گفته شـود: جـمود نابجا / بى‌جا / بى‌مورد (فرهنگ هزاره: ۱۰۴۶).

۵۱٫ در ص۲۵۱ س۱۴ فـعل «فـرامى‌گیرد» ترجمه envelop (بـه مـعناى دربـرگرفتن و احاطه کردن) است؛ در ص۱۶۹ س۱ taught (از‌ مصدر‌ teach‌ و بـه معناى آموختن و تعلیم دادن‌) به‌ «فراگرفته‌ مى‌شود» ترجمه شده است؛ در ص۲۰۳ س۱۱ «فراگرفته شده است» و ص۲۸۰ سطرهای ۱ و ۵ و ۹ «فـراگیرى» در بـرابر learn (به معناى یادگرفتن و آموختن) گذاشته‌ شـده‌ اسـت‌. بـهتر اسـت در تـرجمه از معادلى استفاده شـود‌ کهـ‌ مشترک نباشد و اگر «فراگرفتن» به معناى «دربرگرفتن و شامل شدن» به کار مى‌رود، براى رساندن معناى «تعلیم دادن و یادگـرفتن» از‌ واژهـ‌اى‌ غـیر‌ از «فراگرفتن» استفاده شود.

۵۲٫ ص۲۵۲ س۱۷ چنین است: «اما‌ اسـکار ویلد بـا این نـظریه مـوافق نـیست. بـه نظر وى صحیح نیست که گفته شود تنها راه براى‌ مقابله‌ با‌ وسوسه، تسلیم شدن در برابر آن است». متن انگلیسى چنین است‌:

But‌, pace Oscar Wilde, it is not true that the only way to resist temptation is to‌ yield‌ to‌ it.

pace در متن انگلیسى واژه‌اى لاتینى (لذا به صورت ایتالیک نوشته‌ شـده‌ است‌) و به معناى «بر خلاف نظر، على رغم نظر» است؛ بنابراین ترجمه این جمله چنین‌ است‌: برخلاف‌ نظر اسکار وایلد، درست نیست که گفته شود تنها راه براى مقابله با وسوسه‌ تسلیم‌ شدن در بـرابر آن اسـت. یعنى اسکار وایلد تسلیم در برابر وسوسه را‌ مى‌پذیرد‌، ولى‌ نویسنده این کتاب با نظر او مخالف است و تسلیم در برابر وسوسه را نمى‌پذیرد‌. در‌ ترجمه کنونى، معنای جمله کاملاً برعکس شده است.

به عبارت دیگر it is‌ not‌ true‌… بیان نـظر نـویسنده است نه اسکار وایلد، و pace Oscar Wilde عبارت معترضه است و مى‌توان آن‌ را‌ در پرانتز قرار داد.

۵۳٫ ص۲۵۹ س۲: «به عبارت دقیق‌تر، کلام تفسیرى است‌ از‌ یک‌ سنت مذهبى به خاطر خودش». متن انگلیسى:

More exactly, theology is an interpretation of a religious‌ tradition‌ for‌ the sake of the religious tradition itself.

«بـه خـاطر خودش» ترجمه دقیقی‌ نیست‌ و مـعلوم نـیست که مرجع «خودش» «کلام» است یا «تفسیر» یا «سنت مذهبى»؛ در حالى که مقصود‌ نویسنده‌ ارائه بیانى دقیق‌تر (more exactly) است و در خود متن (انگلیسى) نیز به‌ مرجع‌ ضمیر تصریح کرده است

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۳۸)


(the religious tradition‌ itself‌). ترجمه‌ دقـیق این جـمله چنین است: به بـیان‌ دقـیق‌تر‌ الاهیاتْ تفسیرى است از سنتّى دینى به خاطر خود آن سنّت دینى.

۵۴‌. ص۲۶۵‌ س۷: «by the phrase &quot‌;with‌ the apostles‌&‌;quot‌;» به «با جمله "با‌ رسولان&‌amp;quot;» ترجمه شده است. Phrase به معناى «عبارت / تعبیر» است و در‌ اینجا‌ نمى‌توان آن را «جمله» معنا کرد‌؛ زیرا «با رسولان» جـمله‌ نـیست‌. از طرف دیگر در سطر‌ ۱۸‌ همین صفحه در ترجمه theological statement «عبارت کلامى» آمده است. statement به معناى‌ «جمله‌ / گزاره / حکم» است و بهتر است‌ به‌ «گزاره‌ / حکم الاهیاتى» ترجمه‌ شود‌.

۵۵٫ ص۲۶۷ س۲۴: «مسیحیان‌ در‌ اینجا… معتقدند که نه «با» بـلکه «در» رسـولان». متن انـگلیسى چنین است:

Here Christians‌ believe‌,… , not with but in the apostles‌

believe‌ in به‌ معناى‌ «اعتقاد‌ داشتن به» است و فعل‌ «اعتقاد داشتن» در فارسى با حرف اضافه «به» بـه کار مى‌رود و «in» در اینجا «به‌» معنا‌ مى‌شود نه «در». ترجمه درست چنین‌ است‌: مـسیحیان‌ در‌ اینـجا‌… نـه با بلکه‌ به‌ رسولان معتقدند.

۵۶٫ یک نمونه هم از حُسن این ترجمه بگوییم تا صرفاً ذکر معایب نشده‌ باشد‌. در‌ ص۱۳۸، نقل قـول ‌ ‌دوم از تـوماس آکویناس‌ چنین‌ است‌: «دستیابى‌ به‌ حقایق‌ عقلانى از طریق اشیاى محسوس براى انسان امـرى طـبیعى اسـت؛ زیرا تمام دانش‌های ما از حواسّ سرچشمه مى‌گیرند». متن انگلیسى چنین است:

It is natural to man‌ to attain to intellectual truths through sensible objects, because all our knowledge originates through sense.

این جمله در کتاب فرهنگ تاریخ انـدیشه‌ها (۱/۳۰۳، ستون دوم) چنین ترجمه شده است: «براى‌ آدمیان‌ طبیعى است که از طریق ملموسات و۱ واقعیات ذهـنى پى ببرند، زیرا دانش ما از مـفاهیم مـنشأ مى‌گیرد».

مراد از sense در اینجا «حواسّ» ظاهرى است و قرینه آن نیز در‌ خود‌ این جمله ذکر

  1. «و» در اینجا نادرست است و باید «به» باشد. در متن انگلیسى این کتاب به جاى objects، things و به جاى through،from‌ آمده‌ است.
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۳۹)


شده است یعنى sensible‌ objects‌ که به «اشیاى مـحسوس» یا «ملموسات» ترجمه شده است؛ بنابراین ترجمه آن به «مفاهیم» نادرست است؛ زیرا اگر آن را به «مفاهیم» ترجمه کنیم‌، تعلیل‌ ذکر شده در ذیل‌ جمله‌ با حکم مذکور در صدر جمله متناسب نخواهد بود. این جمله به همان اصطلاح مـعروف «تـشبیه معقول به محسوس» اشاره دارد؛ یعنى چون ذهن ما انسان‌ها با محسوسات خو گرفته‌ است‌، براى درک امور عقلى و غیرحسّى بهتر است که آنها را به امور محسوس تشبیه کنیم.

اشکال‌های صورى

۵۷٫ در صفحه شـناسنامه کتـاب سطر ۱۸ نوشته شده است: «موضوع: آشتیانى، جلال‌الدین‌ ۱۳۰۴‌ـ۱۳۸۴ ـ مصاحبه‌ها‌» که معلوم نیست چه ربطى به کتاب حاضر دارد.

۵۸٫ ارجاعات به کتاب مقدس برخلاف شیوه مرسوم‌ است. رسم است که از سمت راست به چـپ، ابـتدا نام‌ کتاب‌ مورد‌ نظر و سپس شماره باب و سپس شماره آیه مورد نظر ذکر شود؛ (در این باره رک: سلیمانى، ۱۳۸۲‌: ‌‌۴۹‌) مثلاً پیدایش، ۱: ۲، یعنى سفر پیدایش، باب اول، آیه دوم. ولى در ترجمه حاضر‌ جاى‌ باب‌ و آیه با هم عوض شده و از سمت چپ بـه راسـت نـوشته شده است؛ مثلاً مرقس‌ ۱۷: ۱۱، یعـنى انـجیل مـرقس، باب ۱۱، آیه ۱۷٫ بهتر است که شیوه‌ متعارف رعایت شود، مگر‌ اینکه‌ مرجحى در کار باشد؛ ولى در اینجا مرجحى وجود ندارد و ترجیح در رعایت شیوه متعارف است، بـه‌ویژه در مـواردى که آیه مـورد نظر به همراه آیات بعدى مورد استناد باشد (مـثلاً‌ ص۲۶ س۱۱: مـرقس ۱: ۷ به بعد). در این‌گونه موارد عدم رعایت شیوه متعارف باعث مى‌شود که چشم خواننده برای خواندن عددها مجبور به حرکت زیگـزاگى بـاشد؛ زیرا «بـه بعد» مربوط است به‌ آیه‌ (در مثال مذکور مربوط است بـه آیه ۱). به علاوه شیوه مذکور در نخستین ارجاع به کتاب مقدس رعایت نشده است. در پاورقى (ص۲۴ ش۱) تذکر داده شده است که «در تـمام‌ اینـ‌ مـوارد عدد سمت چپ شماره باب و عدد سمت راست شماره آیه است». در ص۲۴ س۱۰ کـه نـخستین ارجاع به کتاب مقدس است، نوشته است: «مرقس۱۰: ۲ به بعد» که‌ طبق‌ شیوه مذکور باید آیه ۱۰ از بـاب ۲ انـجیل مـرقس مراد باشد، در حالى که این آیه ربطى به بحث ندارد و نشانى درست مرقس، باب ۱۰، آیه ۲ اسـت که از‌ حـکم‌ طـلاق‌ بحث مى‌کند.

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۴۰)


۵۹٫ در ص۲۹‌ س۱ چنین‌ آمده‌ است: «پیمانى که پیشگویى ارمیاى نبى را محقق ساخت» (مرقس ۲۴: ۲۴). نشانى ذکر شـده اشـتباه اسـت ـ چنان‌که در پاورقى نیز‌ مورد اشاره‌ قرار‌ گرفته است؛ ولى یافتن آدرس درست چندان هم‌ دشوار‌ نبوده اسـت، زیرا بـه احتمال زیاد در حروف چینى ۱۴ به ۲۴ تبدیل شده است. نشانى درست این مطلب‌ (مرقس‌ ۱۴‌: ۲۴) است: «و بـدیشان گـفت این اسـت خون من از عهد‌ جدید که در راه بسیارى ریخته مى‌شود»؛ «عهد جدید» در این جمله اشاره است به پیمـان مـذکور.

۶۰٫ ص۱۵۰‌ در‌ پاورقى‌ ادعا شده است که «آدرس مزبور اشتباه است»؛ حال آنکه آدرس‌ مذکور‌ محل شـاهد نـقل قـول است و اشتباه نیست.

۶۱٫ نقل قول دوم ص۱۶۵ مربوط است به فصل‌۴۴‌ لویاتان‌ (ص۴۹۶ ترجمه فارسى) ولى مرجع نقل قـول ذکـر نشده است؛ لذا مراد‌ از‌ «فصل‌ بعد» در سطر بعدى مشخص نمى‌شود، زیرا مراد از آن فصل۴۵ کتـاب لویاتـان‌ اسـت‌.

۶۲‌. ص۱۷۷ عنوان کتاب رِنان Vie de Jesus به فارسى ترجمه نشده اما در ص۱۸۹‌ همین‌ عنوان به «بافتن درباره مسیح» تـرجمه شـده اسـت. اولاً نام این کتاب زندگانى‌ عیسى‌ است‌ (رک: کاپلستون، ۱۳۸۴: ۹/۱۲۸) ثانیاً نام خود رِنان نیز بـه دو صـورت آمده است‌: رِنان‌ و رنن که باید یکسان شود. در نمایه پایان کتاب (ص۳۵۸) نیز هر دو‌ صورت‌ نمایه‌ شده است که بـاید اصـلاح شود.

۶۳٫ معادل انگلیسى برخى از اَعلام در پاورقى آمده‌ و در‌ برخى موارد تکرار نیز شـده اسـت (مثلاً نام Renan چهار بار تکرار‌ شده‌ اسـت‌)،۱ ولى مـعادل بـسیارى از اَعلام ذکر نشده است.

به علاوه مـعمول آن اسـت که معادل‌ انگلیسى‌ را‌ در نخستین بارى که نام خاص ذکر مى‌شود مى‌آورند؛ اما در برخى‌ موارد‌ چنین نـشده اسـت (مثلاً «گریگورى نازیانزى» برای

  1. در صـفحات ۱۷۷، ۱۸۸، ۲۹۵، ۲۹۷؛ مـوارد دیگر تـکرار‌ عـبارت‌اند‌ از: ص۱۸ ش۲ و ص۱۵۷ ش۱؛ ص۲۵ ش۱ و ۳؛ ص۳۲ ش۲و ۳ و ص۶۵ ش۱و ۲؛ ص۷۶ ش۱ و ص۸۰ ش۲؛ ص۲۷ ش۲ و ص۸۱ ش۳؛ ص۴۱ ش۱ و ص۸۵‌ ش۲؛ ص۱۰۴‌ ش۱ و ص۱۱۰ ش۳؛ ص۱۰۷ ش۲ و ص۱۱۰ ش۲؛ ص۱۱۴ ش۱ و ص۱۳۳ ش۲؛ ص۱۱۴ ش۳ و ص۱۵۸‌ ش۳؛ ص۱۲۵‌ ش۱ و ص۱۶۲‌ ش۴؛ ص۱۶۲ ش۳ و ص۲۱۴ ش۱٫
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۴۱)


نـخستین بار در ص۱۰۱ س۷ آمده‌ است‌ اما معادل آن در ص۱۱۲ ش۳ ذکـر شـده است؛ «جان کالت» ص۱۸ س۱۷، معادلش‌ ص۱۶۰‌ ش۴؛ «پروفیرى» (فرفوریوس) ص۱۰۱ س۲۲، معادلش‌ ص۱۶۳‌ ش۲٫ گاهى هم‌ ابتدا‌ اسم‌ خاصى آمـده و در صـفحه‌اى دیگر توضیحى‌ براى‌ آن آمده، در حالى که بـهتر است این توضیح در همان جـایى‌ کهـ‌ آن نام ذکر شده بیاید مثل‌ ص۲۵ ش۱ و ص۵۰ ش۲ (تـوضیح دربـاره‌ فیلو‌)؛ ص۷۹ ش۱ و ص۸۲ ش۳ (توضیح درباره ایرنائوس‌)؛ ص۱۰۴‌ ش۴ و ص۱۱۰ ش۴ (توضیح درباره طرسوس)؛ ص۱۱۴ ش۳ و ص۱۵۸ ش۳ (توضیح درباره ادسا)؛ ص۱۲۵ ش۱ و ص۱۶۲ ش۴ (توضیح درباره‌ امـبروز‌)، و ص۲۶۰ ش۱ و ۲ که تـوضیحى درباره سفر‌ پیدایش‌ و سفر‌ خـروج اسـت در‌ حـالى‌ که بنا بر نـمایه‌ (ص۳۵۹‌) نـام این دو پیش از این به طور مکرر آمـده اسـت.

۶۴٫ در برخى‌ موارد‌ توضیحات پاورقى زائد به نظر مى‌رسد‌ (مثل‌ ص۱۶ ش۲؛ ص۹۶‌ ش۲؛ ص۱۴۶‌ ش۱ و ۵؛ ص۱۹۰‌ ش۲؛ ص۲۲۰ ش۳ که تکرار ش۱ ص۲۹‌ است؛ ص۲۷۵ ش۱ که تکرار ش۲ ص۲۶۵ است). اگر تـرجمه درسـت و مناسب باشد کمتر به پاورقى یا‌ کروشـه‌های‌ تـوضیحى نیاز اسـت و اصـولاً، افـزوده‌های توضیحی‌ مترجم‌ هرچه‌ کـمتر‌ باشد‌، نشانه موفقیت بیشتر‌ ترجمه‌ است. البته در موارد زیاد دیگرى که نیازمند توضیح بوده نیز توضیحى نـیامده اسـت (مثل «بالام‌»، «میشه‌ لانگلو‌»، «رسائل کاتـولیک»، «هـنرهاى لیبـرال» و…).

۶۵٫ ارجـاعاتى کهـ‌ در‌ صفحات‌ ۲۹۴‌، ۲۹۵‌، ۲۹۷‌، ۲۹۸، ۳۱۵، ۳۱۶ و ۳۱۷ به مـطالب خـود کتاب داده شده، همگى اشتباه است و با شماره صفحات چاپ کنونى آن مطابقت ندارد.

۶۶٫ اسامى کتاب‌ها چه در متن و چـه‌ در پاورقـى در بـرخى موارد ایتالیک شده اما در موارد زیادی چنین نـشده اسـت؛ در مـقابل، گـاه مـواردی کـه نباید ایتالیک مى‌شده نیز ایتالیک شده است (مثل ص۱۵۳: «مقدمه‌اى بر‌ اردینال‌»).

۶۷٫ واژه‌های غربى به کرّات به کار رفته است (مثل گرامرى، متد، سمیوتیک، مدل، مدرن، متدلوژیکال، متدلوژیسم،…)؛ در حالى که مـعادل این واژه‌ها در زبان فارسى وجود دارد و در‌ مواردى‌ نیز در همین ترجمه به کار رفته است (مثل دستور زبان، روش، نشانه‌شناسى/ شناختى و…).

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۴۲)


۶۸٫ جمله‌های مبهم و نامفهوم در این ترجمه کم نیست‌ و این‌ اشکال به‌ویژه در بخش دوم‌ (۲۳۷‌ـ۲۸۱) ـ که مطالبش دشوار و سنگین اسـت ـ بـیشتر محسوس است. این اشکالات حتى در بخش سوم نیز که تألیفى است به چشم مى‌خورند، مثل ص۳۰۲‌ س۱۳‌: «این امر در اسلام‌ مشکل‌ را برنمى‌تابد» یا ص۳۰۴ سطر آخر: «… از ابواب مختلف مورد تجدید نظر کنیم».

۶۹٫ اشکالات موجود در متن کتـاب بـاعث شده است که نمایه هم خالى از اشکال نباشد و موارد‌ تکرارى‌ در آن مشاهده شود. نمایه کردن اَعلام پربسامدى نظیر «کتاب مقدس» و «کلیسا» نیز معلوم نیست آن فایده‌اى که از نـمایه انـتظار مى‌رود را داشته باشد.

۷۰٫ کتاب از اغـلاط تـایپى‌ هم‌ خالى نیست‌ که باید اصلاح شوند؛ مثل ص۲۷ س۱۴ «مسشتقل»، همان صفحه پاورقى ۱ «صى»، ص۵۰ س۱۷ و ص۳۶۱ «فلیون»، در‌ حالى که در موارد دیگر «فیلو» آمده که همان فیلون است‌.

آنچه‌ ذکر‌ شد اشـکالاتى بـود که با مطالعه ترجمه فـارسى کتـاب حاضر و رجوع به متن انگلیسى آن به نظر ‌‌نگارنده‌ آمد و البته خیلى از موارد اشکال را نیز در این نوشته نیاوردم؛ زیرا‌ ذکر‌ همه‌ آنها از حوصله این نوشتار خارج است. نگارنده درصدد مقابله همه ترجمه با متن اصـلى‌ آن نـبوده‌ام و حدسم آن است که اگر این مقابله صورت گیرد، اشکالات بیشترى‌ رخ نماید و کمتر صفحه‌اى‌ باقى‌ بماند که از عیب و ایراد عارى باشد. البته کارهاى بشری هیچ‌گاه کامل محض و عارى از هر گونه اشکال و ایراد نیست و به قول حـسن حـنفى «کمال در کار بـشر وجود ندارد. کمالش‌ در انجام آن و تحققش از مرحله نیّت به مرحله عمل و از عالم امکان به عالم واقع و از عالم ذهـن به عالم عین است» (۲۰۰۵: ۱/۱۵).۱ ولى این موضوع را نباید بهانه‌ای‌ برای‌ شتابزدگى در عرضه کارهـا و آثـار گـرفت، مخصوصاً اگر توجه کنیم که چه هزینه‌هایى صرف چاپ و نشر کتاب مى‌شود و خوانندگان چه مقدار هزینه و وقت صـرف ‌ ‌خـواندن آن مى‌کنند و نیز توجه کنیم‌ که‌ هر اشتباه در نسخه مترجم یا مؤلف یک اشتباه است، ولى وقـتى که چـاپ

  1. «فـالکمال لا وجود له فى العمل الانسانى کماله فى انجازه و تحوّله من النیه الى التحقّق‌ و من‌ الامکان الى الواقع و مـن عالم الاذهان الى عالم الاعیان بتعبیر القدماء».
هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۴۳)


مى‌شود، ضرب در تیراژ آن مى‌شود و به تعداد تـیراژ کتاب، اشتباه هم افـزایش مـى‌یابد. بنابراین بهتر است که‌ ترجمه‌ها‌ پیش‌ از آنکه به چاپ سپرده‌ شوند‌، از‌ نظر اهل فنّ گذرانده شوند و اشکالاتشان به کمترین حدّ برسد. به نظر مى‌رسد برخلاف آنچه در ص۱۰ کتاب حاضر آمده که‌ «پسـ‌ از‌ اصلاحات نهایى… به شوراى آثار ارسال گردید»، این‌ کتاب‌ هنوز تا اصلاحات نهایى فاصله زیادى دارد. نگارنده امیدوارم که در نکات ذکر شده هدایتى باشد و براى خوانندگان فایده‌اى‌ داشته‌ باشد‌ و خود در آنچه به قلم آورده‌ام چـندان بـه بیراهه نرفته‌ باشم.

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۴۴)


کتاب‌نامه

آشورى، داریوش (۱۳۸۴)، فرهنگ علوم انسانى، ویراست دوم، تهران: نشر مرکز.

اپوکریفاى عهد عتیق (۱۳۸۳)، ترجمه‌ عباس‌ رسول‌زاده‌ و جواد باغبانى، قم: مرکز انتشارات مؤسسه امام خمینى.

اسپینوزا (بی‌تا)، رساله‌ فـى‌ اللاهـوت و السیاسه، ترجمه حسن حنفى، تهران: مکتبه النافذه.

اعلم، امیر جلال‌الدین (۱۳۶۷)، فرهنگ اعلام کتاب مقدس‌، تهران‌: مرکز‌ نشر دانشگاهى.

باطنى، محمّدرضا و دستیاران (۱۳۸۵)، فرهنگ معاصر پویا، تهران: نشر فرهنگ‌ معاصر‌.

پانن‌ بـرگ، ولفـهارت (۱۳۸۶)، درآمدى به الاهیات نظام‌مند، ترجمه عبدالرحیم سلیمانى، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات‌ ادیان‌ و مذاهب‌.

حق‌شناس، على‌محمد (۱۳۸۵)، حسین سامعى و نرگس انتخابى، فرهنگ معاصر هزاره، تهران: نشر فرهنگ معاصر‌.

حنفى‌، حسن (۲۰۰۵)، مـن النـص الى الواقـع محاوله لاعاده بناء علم اصـول الفـقه، دارالمـدار‌ الاسلامى‌.

رابرتسون‌، آرچیبالد (۱۳۷۸)، عیسى اسطوره یا تاریخ، ترجمه حسین توفیقى، چاپ اول، قم: مرکز مطالعات‌ و تحقیقات‌ ادیان و مذاهب.

سلیمانى، حسین (ترجمه و تألیف) (۱۳۸۴)، عدالت کیفـرى در آیین یهـود، چـاپ‌ اول‌، قم‌: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

سلیمانى، عبدالرحیم (۱۳۸۲)، کتـاب مـقدس، ایران: انجمن معارف اسلامى.

عزیز‌، فهیم‌، علم التفسیر (بی‌تا)، قاهره: دارالثقافه.

فرهنگ جامع پیشرو آریان پور (شش جلدى‌) (۱۳۸۵‌)، تهران‌: نشر الکترونیکى جـهان رایانـه، چـاپ ششم.

کاپلستون، فردریک (۱۳۶۸)، تاریخ فلسفه، ج۱، ترجمه سید جلال‌الدین مجتبوی‌، تـهران‌: انتشارات‌ علمى فرهنگى و سروش.

ـــــــــــــ (۱۳۸۴)، تاریخ فلسفه، ج۹، ترجمه عبدالحسین آذرنگ و سید محمود‌ یوسف‌ ثانی، تهران: انتشارات علمى فرهنگى و سـروش.

ـــــــــــــ (۱۳۸۷)، تـاریخ فـلسفه، ج۲، ترجمه ابراهیم دادجو، تهران: انتشارات علمى‌ فرهنگى‌ و سروش.

کتاب مقدس (عـهد عـتیق و عهد جدید، ترجمه قدیم)، انتشارات ایلام، چاپ‌ سوم‌،۲۰۰۲٫

کتاب‌هایى از عهد عتیق، کتاب‌های قانونى‌ ثانى‌، ترجمه‌ پیروز سیّار، تـهران: نـشر نـى، ۱۳۸۴٫

لوفمارک‌، کارل‌ (۱۳۸۵)، کتاب مقدس چیست؟، ترجمه محمدکاظم شاکر، تهران: انتشارات دستان.

مجیدى، فریبرز (۱۳۸۱)، فـرهنگ‌ تـلفّظ‌ نـام‌های خاصّ، تهران: نشر فرهنگ‌ معاصر‌.

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۴۵)


مفتاح، احمدرضا‌ (۱۳۸۵‌)، «آمرزیدگی‌ از راه ایمان در مسیحیت»، هفت‌ آسمان‌، ش۳۰٫

مکارم شـیرازی، نـاصر (۱۳۸۴)، تـفسیر نمونه، با همکاری جمعى از نویسندگان‌، ج۷، چاپ‌ بیست و هشتم، تهران: دارالکتب الاسلامیه.

مک‌گراث‌، آلیستر (۱۳۸۲)، مـقدمه‌اى بـر‌ تفکر‌ نهضت اصلاح دینى، ترجمه بهروز‌ حدادى‌، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

مـک‌گراث، آلیسـتر (۱۳۸۴)، درسـنامه الاهیات مسیحى، ترجمه‌ بهروز‌ حدادى، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات‌ ادیان‌ و مذاهب‌.

هابز، توماس (۱۳۸۱‌)، لویاتـان‌، تـرجمه حسین بشیریه، چاپ‌ دوم‌، تهران: نشر نى.

هیک، جان (ویراسته) (۱۳۸۶)، اسطوره تجسّد خـدا، تـرجمه عـبدالرحیم سلیمانى اردستانى‌ و محمّدحسن‌ محمّدى مظفّر، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات‌ ادیان‌ و مذاهب.

واینر‌، فیلیپ‌ پى‌. (ویراسته) (۱۳۸۵)، فـرهنگ تـاریخ‌ اندیشه‌ها، ترجمه گروه مترجمان، تهران: انتشارات سعاد.

The Oxford Dictionary of the Christian Church (1997‌), Ed‌. by F. L. Cross, Third Ed. by E. A. Livingston‌.

هفت آسمان » شماره ۴۱ (صفحه ۱۴۶)


پایان مقاله

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x