مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

گونه شناسی اندیشه منجی موعود در اسلام

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (از صفحه ۳۷ تا ۶۶)
گونه شناسی اندیشه منجی موعود در اسلام (۳۰ صفحه)
هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۳۷)


‌ ‌‌‌پیـش‌ از این در همین فصل‌نامه،(۱) گونه‌های موعودباوری را در ادیان مختلف، بجز اسلام‌، وارسی‌ کرده‌ بودیم. ایـن بـررسی در خـصوص اسلام به مجالی دیگر وانهاده شده بود که تحققش به‌ این زمان افتاد. هدف از ایـن کار، یکی آن بود که تصورات مبهم‌ و احیانا ساده‌انگارانه‌ای را که‌ درباره‌ اندیشه منجی و نـجات موعود باب شده اسـت و بـی‌توجه به تمایزها و تفاوت‌های این اندیشه در ادیان مختلف، همه را نفیا و اثباتا به یک حکم می‌رانند، با نگاهی عالمانه‌تر جایگزین کنیم. آنچه در‌ آن‌جا شده بود دو کار بود: یکی برشمردن گونه‌های کلّی موعودباوری، و دیـگر، بررسی مختصر اندیشه منجی موعود در چند دین و فرهنگِ مهم و شناخت ویژگی‌های نوعی (گونه‌شناختیِ) نجات و منجی موعود در آنها‌، که‌ اکنون این کار دوم را درباره اسلام باید انجام دهیم. اما پیش از آن شایسته است درچـند نـمودارساده یادی ازآن گونه‌های بازشناخته درموعودباوری بکنیم:

دارای جنبه الوهی (مانند مسیح برای‌ مسیحیان‌ و میتریه، برای

موعود شخصی بوداییان مهایانه)

موعود بشریِ صرف (مانند سوشینت برای زرتشتیان)

به لحاظ ماهیت

موعود غیرشخصی (مـانند آرمـان صلح کلّی جهانی در آیین‌های دائو و کنفوسیوس)

گونه‌های اندیشه‌ منجی‌ موعود

نجاتبخشی فردی (همچون موعود بوداییِ مهایانه)

به لحاظ کارکرد

نجاتبخشی جمعی

______________________________

۱ . فصل‌نامه هفت‌آسمان، شماره دوازدهم و سیزدهم، ص۱۰۷ تا ۱۳۰٫

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۳۸)


اما موعود نـجاتبخش جـمعی را به ملاحظات مختلف می‌توان‌ دسته‌بندی‌ کرد‌:

نجاتبخش صرفا اجتماعی (همچون موعود‌ برخی‌ ادیان‌ سرخپوستی و افریقایی)

۱) به لحاظ کارکرد اجتماعینجاتبخش معنوی و اجتماعی (مانند موعود اسلامی شیعی)

نجاتبخش صرفا معنوی (مـثل مـوعود آیـین بودای مهایانه)

موعود‌ قوم‌مدار‌ (هـمچون‌ مـوعود یـهودیت و صهیونیزم)

۲) به لحاظ فراگیریِ رسالتموعود جهانشمول‌ (مانند‌ موعود آیین‌های اسلام شیعی، هندو، بودا، زرتشت‌و…)

آرمانشهرگرا (مثل موعود یا آرمان افلاطون)

رو بـه گـذشته بـهشت‌گرا

۳) به لحاظ‌ آرمانباستان‌گرا‌ (همچون‌ موعود یا آرمان کـنفوسیوس)

مـوعود پایانی (همچون مهدی(عج)، به‌ مفهوم شخصی، و نه نوعی)

رو به آیندهموعود مقطعی (همچون مهدی،درمفهوم‌نوعی‌اش،نزدبرخی‌اهل‌سنّت ویاموعودزرتشتی)

دارای‌کارکردکیهانی (مـثل مـوعوداسلامی وهـندویی‌که به‌نوعی‌ باپایان‌عالم‌ وتحولاتی‌ درکل‌جهان‌مربوط‌است)

۴) به لحاظ کیهانشناختی

بدون کارکرد کـیهانی

اکنون اگر بخواهیم اندیشه‌ منجی‌ موعود را در هر دینی که مانند اسلام دربردارنده مذاهب مختلف با منابع حجیّت و دیـدگاه‌های خـاص‌ خـود‌ است‌، با چنین رویکرد گونه‌شناسانه‌ای بکاویم منطقا دو راه پیش‌رو داریم. یکی آنـ‌که‌ ایـن‌ اندیشه‌ را در هسته مشترکی از منابع حجیت دینی، مثل قرآن و احادیث نبوی (صلی الله‌ علیه‌ و آله‌) بررسی کـنیم، و دیـگری ایـن‌که، آن را در هر یک از مذاهب و یا مکتب‌ها جداگانه‌ وارسیم‌. و چون این هر دو راه مکمل یـکدیگر اسـت، بـنا به اهمیت موعودباوری در‌ اسلام‌، در‌ این بخش هر دو را، اما به اجمال، طی کرده‌ایم. اما در ایـن مـیانه‌، اقـدام‌ سومی نیز صورت گرفته تا میزان اهمیت، جایگاه و فراگیری آموزه مهدویت در تفکر‌ اسلامی‌ و جـهان‌ اسـلام آشکارتر گردد. به این منظور بازتاب آموزه اولیه موعود را در تاریخ تحولات سیاسی‌ ـ اجـتماعی‌ اسـلام بـه اختصار مرور کرده‌ایم.

سرچشمه‌های اندیشه منجی موعود در قرآن و سنّت‌ نبوی‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌

در قرآن آیاتی چـند در مـوضوعاتی مثل حتمی بودن غلبه نور الهی،(۱) نوید این که‌ زمین‌ به‌ دست مـؤمنان خـواهد افـتاد و خدا دینشان را پابرجا خواهد ساخت و ترس آنان‌ را‌ به امنیت و آرامش بدل خواهد کرد،(۲) و یا ایـن‌که زمـین را بندگان صالح خدا به ارث خواهند‌

______________________________

۱٫ توبه‌، ۳۲

۲٫ نور، ۵۵ و قصص، ۵ و ۶

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۳۹)


برد،(۱) و… وارد شده است. بـرخی از ایـن آیـات‌ تنها‌ به مدد روایات و تفسیرهای مبتنی بر دیدگاههای‌ کلامی‌ یا‌ مصادر حجیت مذهبی(۲) بر آمـوزه مـوعود دلالتـ‌ توانند‌ کرد. اما برخی دیگر دلالت مستقل‌تری بر حتمی بودن وقوع حادثه‌ای از ایـن‌ دسـت‌ دارد، هرچند که این آیات‌ نیز‌ از بیان‌ کم‌ و کیف‌ ماجرا ساکت است، و مهم‌تر این که‌ صراحت‌ کـافی درایـن‌که مصداق آن وعده‌ها همانا ظهور منجی جهانی اسلام، مهدی موعود‌(عج‌)، باشد نـدارد. بـا وجود این به‌ نظر می‌رسد حداقل سـه‌ آیـه‌ زیـر را بتوان سرمنشأ قرآنی‌ موعودباوری‌ مسلمین دانست:

۱٫ «بـه تـحقیق ما در زبور، پس از ذکر، نوشتیم که زمین‌ را‌ بندگان صالح من به ارث‌ خواهند‌ بـرد‌».(۳)

۲٫ «خـدا به کسانی‌ از‌ شما که ایـمان آورنـد‌ و اعمال‌ صـالح انـجام دهـند وعده داده است که ایشان را در زمین جـانشین گـرداند، چنان‌که‌ پیشینیان‌ ایشان را جانشین ساخت، و دینی را‌ که‌ برای ایشان‌ پسندیده‌ پایدار‌ سـازد و ایـشان را از‌ پسِ ترس‌شان به ایمنی برگرداند تـا مرا بپرستند بی‌آن‌که چـیزی را شـریک من گیرند…».(۴)

۳٫ «و اراده‌ ما‌ ایـن اسـت که بر کسانی که‌ در‌ زمین‌ مستضعف‌ واقع‌ شده‌اند منّت گذاریم‌ و ایشان‌ را امامان و وارثـان قـرار دهیم و در زمین به ایشان دولت بـخشیم…»(۵)

گـرچه در تـفسیر و فهم این‌ آیـات‌ بـحث‌هایی‌ هست، و هرچند که نـقش اصـلی را در‌ اعتبار‌ و اصالت‌ آموزه‌ مهدویتْ‌ اخبار‌ و روایات برعهده دارد، امّا، به هرحال نقش بنیادین این‌آیات‌را درشـکل‌گیری آمـوزه موعودنجاتبخش ومبانی نظریِ‌آن‌نمی‌توان‌نادیده‌گرفت.(۶)

این احتمال آنـ‌گاه تـأیید می‌شود کـه فـراگیری و عـمومیت موعود باوری در میان اربـاب‌

______________________________

۱٫ انبیاء، ۱۰۵

۲٫ مراد از «مصادر حجیت مذهبی» حجت‌های شرعی خاصی است که تنها برای برخی مذاهب بـا مـکاتب اعتبار شرعی دارد، مثل روایات امامان شـیعه عـلیهم‌السلام بـرای پیـروان ایـشان. برای‌ آشنایی‌ بـیشتر بـا این روایات بنگرید به: سیمای حضرت مهدی در قرآن، اثر سیدهاشم حسینی بحرانی همچنین بنگرید به مـهدویت از نـظر قـرآن و عترت، به قلم مردانی.

۳٫ «ولقد کتبنا فـی‌ الزبـور‌ مـن بـعد الذکـر أن الارض یـرثها عبادی الصالحون»، انبیاء، ۱۰۵

۴٫ وعداللّه الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الارض کما استخلف الذین من‌ قبلهم‌ ولیمکننّ لهم دینهم الذی ارتضی‌ لهم‌ ولیبدلنّهم من بعد خوفهم امنا یـعبدوننی لایشرکون بی شیئا…» نور، ۵۵٫

۵٫ «ونرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمّه ونجعلهم الوارثین ونمکّن‌ لهم‌ فی الارض…»، قصص، ۵ و ۶٫

۶٫ لازم‌ به‌ تأکید است که نویسنده این سطور در این‌جا نخواسته است ادعـا کـند که این آیات درصدد تبیین اندیشه موعود بوده‌اند یا نبوده‌اند، بلکه فقط بر آن نظر است که این‌ آیات‌ از جمله مبانی کلامی این اندیشه در میان مسلمین بوده است، و این از تـمسک مـوعودباوران مسلمان به این آیات آشکار است. بنگرید به: موعود قرآن، صادق حسینی شیرازی، ترجمه موسسه‌ الامام‌ المهدی.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۴۰)


مذاهب‌ اسلامی و توده مسلمین و نیز تـمسک آنـان به این آیات در تبیین کـلامی انـدیشه مهدویت آشکار گردد.

اگر‌ از اختلاف‌نظر تفسیری درباره شأن نزول و مصادیق تاریخی این آیات چشم‌ پوشیم‌، قدر‌ متیقّن از این آیات این سنّت قطعی و وعده تـخلف‌ناپذیر خـداست که مؤمنانِ درست‌کردارِ خـویش را، کـه بنا ‌‌به‌ شرایطی در ضعف و فتور سرکرده و صبر کرده‌اند، به نصر و ظفر رساند و ایمنی بخشد‌ و دین‌ پسندیده‌اش‌ را پایدار سازد تا شرایط زیست موحدانه برای آنان فراهم آید.

از این قدر متیقن‌ مـی‌توان تـحقق نوعی نجات سیاسی ـ اجتماعی به همراه اوضاع و شرایطی برای حیات دینی‌ پایدار، مطمئن و متعالی را‌ نتیجه‌ گرفت. این مقدار هرچند تا موعودباوریِ تمام عیار فاصله بسیار دارد، اما به خوبی مستمسک اعـتقادات گـسترده درباره مـوعود در میان شمار کثیری از مسلمانان گشته است. بدیهی است دیگر داده‌ها‌ و اجزای آموزه مهدویت برگرفته از حدیث نبوی، و در مـوارد خاص‌تر، از مصادر حجیت شرعی نزد مذاهب مختلف بوده است.

پس از قرآن، اگـر بـخواهیم اصـالت و اعتبار آموزه مهدویت را در اسلام‌ پی‌ بگیریم، باید سرچشمه‌های این آموزه را در حدیث نبوی بازجوییم. در این گام اگر بـتوانیم ‌ ‌آنـچه از حدیث نبوی که تا جای ممکن مقبولیت بیشتری در میان عموم مسلمین داشته‌ بـاشد‌ را بـرای وارسـی برگزینیم، می‌توانیم امیدوارتر باشیم که سخن ما در باب «موعود باوری اسلامی» به مسّمای خود نـزدیکتر است. بنابر یک بررسی نقادانه(۱)، تعداد ۳۳۸ حدیث از

______________________________

۱٫ کتابی‌ در‌ سالهای اخیر نوشته و منتشر شـد که کار و بار اصـلی‌اش بـررسی روایات نبوی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در خصوص «مهدی موعود» و آموزه «مهدویت» بود. این کتاب ۳۳۸ حدیث از پیامبر اسلام در این‌ موضوع‌ را‌ به لحاظ سندی بررسی کرده‌ و صحیح‌ و ضعیف‌ و مسند و مرفوع و صریح و غیرصریح آن را از هم بازشناخته است. کـتاب الاحادیث الوارده فی المهدی فی میزان الجرح والتعدیل در دو‌ مجلد‌ با‌ دو عنوانْ در معرض است؛ یکی المهدی المنتظر‌ فی‌ ضوء الاحادیث والآثار الصحیحه واقوال العلماء وآراء الفرق المختلفه، و دومی با عنوان الموسوعه فی احادیث المـهدی الضـعیفه والموضوعه. چند‌ ویژگی‌ در‌ این اثر هست که آن را شایسته اتکای این بررسی‌ می‌سازد. نخست آن‌که، کل این اثر حاصل رساله فوق‌لیسانسِ دکتر عبدالعلیم عبدالعظیم البَستَوی در دانشگاه ام‌القری در شهر‌ مکه‌ است‌، کـه در زمـان تألیف رساله، سال ۱۳۹۸ ه . ق.، از دانشکده‌های دانشگاه ملک‌ عبدالعزیز‌ در جده بوده است. به همین ملاحظه، مراحل تحقیق، تدوین و اصلاح کتاب تحت اشراف عالمان برجسته‌ مذهب‌ وهابی‌ انجام شده و از صافی این نـگاه گـذشته است. می‌دانیم که «مهدویت» از‌ شاخصه‌های‌ مهم‌ مذهب تشیع، و به ویژه، فرقه امامیه اثناعشریه است، و باز می‌دانیم که مذهب وهابیت وسواس‌ و تعصب‌ زیادی‌ در جرح و تعدیل عقاید منسوب به تشیع از خـود نـشان مـی‌دهد، و به جهاتی سخت‌گیرانه‌ترین‌ موضع‌ در قـبال عـقاید و آمـوزه‌هایی از این دست از سوی مذهب وهابی، و به ویژه‌، محافل‌ و مجامع‌ حوزوی و دانشگاهیِ آن اتخاذ می‌شود. به همین ملاحظه، هر مقدار اذعان و اعترافِ کـتابی از‌ ایـن‌ دسـت، درباره آموزه‌ای از این نوع، مهم تلقی می‌شود. دوم آنـ‌که، ایـن اثر‌، به‌ عنوان‌ یک کار دانشگاهی، تا حدود زیادی از شرایط تحقیق برخوردار است، گرچه در پاره‌ای موارد‌ از‌ موضع تحقیق عـلمی خـارج و بـه ورطه تخریب فرقه‌ای در غلطیده است. بنابراین‌، شاید‌ بتوان‌ نتیجه‌گیری‌های حـدیث‌شناختی این کتاب را، دست‌کم در بُعد حدّاقلیِ قضیه، به لحاظ علمی قابل تأمل‌ دانست‌؛ هرچند‌ به این اندک کار تـحقیق در ایـن مـوضوع تمام نخواهد بود.

باری‌، این‌ کتاب از میان این ۳۳۸ روایت، با دقـت و وسـواس، ۴۶ حدیث و اثر را به عنوان صحیح‌ یا‌ حسن برگزیده و ۲۹۲ روایت را ضعیف یا موضوع (ساختگی) شناخته است. البـته‌ بـرخی‌ از احـادیث ضعیف را به عنوان احادیثی‌ که‌ از‌ طرق صحیح نیز نقل شده‌اند یاد کـرده‌ اسـت‌. ایـن حجم از روایات معتبر، با وجود اختلاف مضمون، مؤلف وهابی کتاب را‌ واداشته‌ است تا، شـاید بـه رغـم‌ تمایل‌ فرقه‌ای خویش‌ که‌ در‌ مقدمه کتاب نیز آشکار نموده است‌، اصل‌ آموزه مهدویت را در سـنّت نـبوی با درجه بسیار بالایی از تکرار‌ و اعتبار‌ ثابت و مسلّم بداند.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۴۱)


پیامبر اسلام درباره‌ «مـهدی مـوعود» در مـنابع‌ روایی‌ نقل شده است، که از‌ این‌ میان دست‌کم ۴۶ روایت و اثر از حیث مبانی حدیث‌شناسی از اعـتبار عـلمی کافی‌ برخوردار‌ است، و به اصطلاح «صحیح»، یا‌ حداقل‌ «حسن‌» محسوب می‌شود.

بدون‌ شـک‌ ایـن مـیزان روایت درباره‌ «مهدویت‌» نه‌تنها از اصالت و اهمیت این آموزه در اسلام حکایت دارد، بلکه از این بابت‌ اسلام‌ را در زمـره جـدی‌ترین ادیان منجی‌باور‌ قرار‌ می‌دهد.

اگر‌ با‌ اندکی‌ تسامح همین ۴۶ روایت‌ نبوی را حـداقل مـشترک پذیـرفته شده میان بیشتر فرقه‌های اسلامی بینگاریم، می‌توانیم محتوای آن را‌ نیز‌ فی‌الجمله به عنوان قدر مشترک آمـوزه‌ مـهدویت‌ در‌ سـنت‌ اسلامی‌ برشناسیم.(۱) در مجموع‌، از‌ این روایات چنین معلوم می‌شود که: اسم موعود آخـرالزمان اسـم پیامبر و اسم پدرش اسم پدر پیامبر‌ است‌؛ او‌ از اهل‌بیت نبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است؛ از نسل‌ فاطمه‌ علیهاالسلام‌ است‌؛ پیشانی‌ او‌ برجسته(۲) بـینی او کـشیده به پایین(۳) است؛ خدا امر او را در یک شب اصلاح می‌کند؛ پیش از ظهورش جـهان را ظـلم و جور فرا می‌گیرد؛ او جهان‌ را از قسط و عدل پرمـی‌سازد؛ بـا او در مـیان رکن و مقام بیعت می‌کنند؛ هفت یا هـشت یـا نُه سال حکومت می‌کند؛ در آخرالزمان می‌آید و قیامت پیش از آمدن او برپا‌ نخواهد‌ شد، حـتی اگـر از دنیا یک روز باقی مانده بـاشد خـدا آن یک روز را چـنان طـولانی مـی‌کند تا او بیاید و حکومت کند؛ خدا او را از بـاران سـیراب‌ می‌سازد‌ و با آمدنش زمین گیاه می‌رویاند، چهارپایان افزون می‌شوند، امتْ بزرگی مـی‌یابد و بـه نعمت و رفاه می‌رسد؛ او اموال را به درسـتی تقسیم می‌کند و بی‌حساب‌ عـطا‌ مـی‌کند؛ عیسی بن مریم از‌ آسمان‌ نـزول کـرده پشت سر او نماز می‌گزارد؛ نفس زکیه پیش از ظهور او کشته

______________________________

۱٫ گرچه این تسامح مـمکن اسـت نزد برخی ارباب مذاهب بـیش‌ از‌ حـد تـلقی گردد، ولی‌ بـا‌ وجـود تکرار مضامین مشترک در احـادیث مـختلف و با سلسله سندهای گوناگون این اشکال قابل اغماض است.

۲٫ اجلی الجبهه

۳٫ أقنی الانف

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۴۲)


خـواهد شـد؛ یاران او به عدد رزمندگان بدر و مـردمی قـوی‌ دلند‌.(۱)

ایـن مـقدار اطـلاعاتِ مستند به منابع اولیـه دینی، حداقلِ آن چیزی است که در میان قاطبه مسلمانان در باب مهدی موعود مطرح است، اما از آن رو اهـمیت دارد کـه‌ با‌ غمض عین‌ از برخی اختلافات جـزئی، مـورد وفـاق و دارای اعـتبار نـزد فرقه‌های عمده اسـلامی، اعـم از شیعی و سنی، است‌. با وجود این حجم از روایاتِ غیرقابل انکار در مجامع روایی‌، جایگاه‌ اندیشه‌ منجی مـوعود اسـلامی، کـه به طور خلاصه از آن با عنوان «مهدویت» یـاد مـی‌کنند، نـزد هـمه فـرقه‌های ‌‌اسـلامی‌ در یک سطح نیست. از این‌رو، گام دوم این بررسی، یعنی بازشناسی رأی‌ ارباب‌ مذاهب‌ درباره «مهدی»، ضرورت می‌یابد. اما شاید مناسب‌تر آن باشد که بازتاب و نتایج عینی این اندیشه‌ در جـامعه و تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی اسلامی را پیش از آن بازجوییم. این‌ بررسی می‌تواند به آشکار‌ شدن‌ میزان اصالت و فراگیری این اندیشه مدد رساند.

بازتاب موعود باوری در تاریخ سیاسی اسلام

بر پایه برخی تـحقیقات، مـفهوم «مهدی» از ابتدای اسلام مطرح بوده، اما گویا این عنوان در آغاز‌ جنبه «مسیانیک» (منجی موعود بودن) نداشته و فقط عنوانی افتخارآمیز، به معنای «هدایتگر الهی» بوده است.(۲) بنابراین بررسی، اولین بـار کـه این عنوان بر شخص معیّن و شناخته شده‌ای اطلاق شد، بر خود‌ پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بود که حسان بن ثابت ایشان را به این عنوان سـتود.(۳) پس از آن، جـریر بن ابراهیم و سلیمان بن صـُرد، حـسین بن علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام را پس از‌ شهادت‌ با عنوان «مهدی پسر مهدی» خوانده‌اند. فرزدق نیز بعدا ولید را به این لقب ستوده است.(۴)

______________________________

۱٫ الاحادیث الوارده فی المـهدی فـی میزان الجرح والتعدیل؛ (۱) المـهدی المـنتظر فی ضوء الاحادیث‌ والآثار‌ الصحیحه، البَستَوی؛ انتشارات دارابن‌حزم، بیروت ۱۹۹۹م. ص۳۵۸ـ۳۵۵٫

۲ . The Encyclopedia of Islam, v.5, p. 1230-38.

۳٫ دکتر محمدجواد مشکور در مقدمه ترجمه فرق الشیعه نوبختی، شعر حسان را این‌گونه نقل کرده‌ است‌:

ما‌ بال عینک لاتنام کأنما کحلت‌ مـآقیها‌ بـکحل‌ الارمد
جزعا علی «المهدی» اصبح ثاویا یا خیر من وطی الحصی لاتبعد
بأبی و أمّی من شهدت وفاته فی یوم الاثنین النبی‌ المهتدی‌

نامبرده‌، همچنین بیتی را از جریرِ شاعر آورده که‌ در‌ آن ابراهیمِ پیـامبر عـلیه‌السلام را به عـنوان «مهدی» ستوده است:

ابونا ابواسحاق یجمع بیننا أبٌ کان «مهدیا» نبیّا مطهّرا‌

۴ . The‌ Encyclopedia‌ of Islam, v. 5, p. 1230-38.

همچنین بنگرید به: تاریخ اسـماعیلیان، ص۳۴‌.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۴۳)


پس از مرگ معاویه برای اولین‌بار این واژه را برای فرمانروایی که انتظارش را می‌کشند و مـی‌آید تـا اسـلام‌ را‌ به‌ کمال اصلی خود برگرداند و دوباره احیا کند به کار بردند. عبداللّه‌ بن‌ زبیر کسی بود کـه ‌ ‌خـلافت را به چنین وصفی مدعی شد. در کوفه نیز مختار بن‌ ابی‌عبیده‌ ثقفی‌، محمد بـن حـنفیه را «مـهدی» اعلام کرد.(۱) در برابر او، در بصره‌، موسی‌ بن‌ طلحه را «مهدی منتظر» می‌پنداشتند، اما او خود را از فتنه کنار کـشید. از‌ خلفای‌ بنی‌امیه‌، سلیمان (۹ـ۶۶ / ۱۷ـ۷۱۵) ظاهرا نخستین کسی بود که خود را «مهدی برپا کننده‌ عـدالت‌» پس از دوران سرکوب اجدادش شمرد و جـدیر و فـرزدق در مدیحه‌سرایی‌ها او را به‌ این‌ عنوان‌ ستودند. عمر دوم، جانشین سلیمان نیز از سوی جدیر به همین نام ستوده شد‌. جدیر‌ هشام را نیز به این عنوان مدح گفته است، و فرزدق با تأکیدی کمتر‌ یزید‌ دومـ‌ و پسرش ولید دوم را به عنوان «مهدی» خوانده است.(۲) عمر دوم در مدینه از سوی‌ جریان‌ دینی سنّت‌گرا (محافظه‌کار) به عنوان مهدی پذیرفته شده بود و این مستند به‌ «اثری‌» از‌ عمر اول و پسرش عبداللّه بود که در آن پیش‌گویی کـرده اسـت که از نسل او‌ کسی‌ خواهد‌ آمد که جهان را پر از عدل و داد می‌کند. این ماجرا در‌ مکه‌، بصره و دیگر مراکز اسلامی نیز قابل مشاهده بود.(۳)

باری، از آن‌جا که بدون وجود زمینه فرهنگی‌ و دینیِ‌ گسترده، هـرگز امـکان به کارگیری عناوین و مفاهیم خاصی همچون «مهدی» و «قائم» در‌ اجتماع‌ پیروان ادیان نظام‌مندی چون اسلام وجود ندارد‌، آنچه‌ یاد‌ شد شاهدی بر همین زمینه دینی رسوخ‌یافته‌ تواند‌ بود. اما ایـن انـدیشه نهادینه شده بعدها بروز و ظهور مهم‌تری پیدا کرد و سبب‌ پیدایش‌ حرکت‌های موثری شد.

موعودباوری اسلامی‌ یا‌ «مهدویت» نقش‌ مؤثری‌ در‌ ایجاد جریانات دینی ـ سیاسی در تاریخ‌ اسلام‌ ایفا کرده است. از ایـن مـیان پنـج یا شش نهضتِ متکی بـه‌ انـدیشه‌ «مـهدویت» که به توفیقاتی در صحنه‌ سیاسی و اجتماعی دست یافته‌اند‌ را‌ می‌توان برشمرد. این چند جریان‌ توانستند‌ با اتکا به رسوخ و گستردگی اعتقاد بـه آمـدن «مـهدی»، به عنوان درهم کوبنده‌ بساط‌ ظالمان و ریاکارانِ حـاکم، تـوده‌ها را‌ همراه‌ خود‌ کرده و به مقاصد‌ سیاسی‌ خود دست یابند. پیدایی‌ و رشد‌ این جریانات، صرف‌نظر میزان راستی یا

______________________________

۱٫ برنارد لویـس، ایـن را نـخستین کاربرد مفهوم «مهدی‌» و «قائم‌» در یک سیاق مسیحایی دانسته است‌. (تـاریخ‌ اسماعیلیان، ص۳۴‌)

۲٫ پیشین‌.

۳٫ پیشین‌.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۴۴)


کژی آنها از راست‌باوری‌ اسلامی، حکایتگر اصالت و ریشه‌داری اندیشه مهدویت در ذهنیت مسلمانان است:

۱٫ فاطمیان: فاطمیان از گـروه شـیعیان‌ اسـماعیلی‌ بودند که معتقد به امامت اسماعیل‌ بن‌ جعفر‌ به‌ عنوان‌ امـام هـفتم، و غیبت‌ فرزند‌ وی محمد بن اسماعیل به عنوان نخستین امام «مستور» و «قائم» شدند.(۱) ایشان در ۳۵۲ه.ق/۹۶۹م. در‌ مصر‌ به‌ قـدرت رسـیدند و تـا ۵۵۴/۱۱۷۱ حکومت کردند‌. عبیداللّه‌ بنیان‌گذار‌ اسماعیلیِ‌ این‌ جریان‌ در ۲۹۶/۹۱۰ مدعی مهدویت شد. مستمسک او نـیز در ایـن ادعـا این بود که از نسل فاطمه علیهاالسلام است. او در راه مهاجرت به اسکندریه داعیانش‌ را پیش فرستاد تـا بـه مـردم بگویند ظهور مهدی موعود بسیار نزدیک است، و بعدها نیز خلافتی را که تأسیس کرد بـه نـام «دولت مهدی موعود نامید».(۲) فاطمیان مهدویت را به‌ نوعی‌ کیهان‌شناسیِ برگرفته از قنوصی‌گری و اندیشه نوافلاطونی پیـوند دادنـد.(۳) بـعد از این، در نوبت مهدویت در تشیع، دوباره به موضوع فاطمیان خواهیم پرداخت.

۲٫ موحدون: این جریان بـه رهـبری ابن تومَرت‌ (درگذشته‌ در ۵۲۴/۱۱۳۰) در مغرب پدید آمد. ایشان تا ۶۵۲/۱۲۶۹ در مغرب و اسپانیا حکومت کردند. ابـن تـومرت ادعـا کرد که وی همان‌ «مهدی‌ موعود» است که آمده تا‌ اسلام‌ حقیقی را زنده کند و مردم را از مـحنتِ بـه بار آمده از حکومت مرابطون برهاند. او برای توجیه این ادعا، اعلام کرد کـه از‌ قـبیله‌ قـریش و خاندان هاشمی و از‌ طریق‌ امام حسن علیه‌السلام از نسل فاطمه علیهاالسلام است. پس از مرگ وی پسرش عبدالمؤمن کار او را بـه پایـان بـرد و حکومتی مبتنی بر «مهدویت» برپا کرد که تا یک قرن‌ دوام‌ آورد. در ایـن نـهضت تمایلات سنّی حاکم بود.(۴)

آنچه در تحلیل این‌گونه جریان‌ها معمولاً مورد غفلت واقع می‌شود، وجود زمینه‌های جـدی و ریـشه‌های عمیق فکری و دینی برای مفاهیم به کار گرفته‌ شده‌ در آنهاست‌. ابن‌تومرت بـا بـه کارگیری اندیشه «مهدویت» و عنوانِ «مهدی» در بستر فـکری جـامعه‌ای غـیرشیعی توفیقات چشمگیری به دست‌ آورد، که بعدها پایـه‌گذار حـکومتی گسترده

______________________________

۱٫ بنگرید به تاریخ اسماعیلیان، مقدمه‌، ص ۱۰‌.

۲٫ تحقیق‌ در تاریخ و فلسفه مذاهب اهل‌سنّت و فرقه اسـماعیلیه، ص۳۵۷ تـا ۳۵۹٫

۳٫ همان، ص۱۹۰؛ البته شاید بتوان انـدیشه ادوار ‌‌جـهانی‌ و دیگر عـقاید از ایـن دسـت را در اسماعیلیان نخستین نیز یافت. در این‌ بـاره‌ بـنگرید‌ به: تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۱۰۹ تا ۱۶۸، همچنین درباره قرمطیان از اسماعیلیه نیز عقاید نـوافلاطونی‌ گـزارش کرده‌اند. بنگرید به: نهضت قرمطیان، ص۶۱ و ۶۲٫

۴٫ هـمان، همچنین بنگرید به: مـقدمه‌ تـرجمه فرق الشیعه، محمدجواد‌ مشکور‌، ص۱۵۷

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۴۵)


گـردید. او بـه همین وسیله جامعه وسیعی از متدینان را با خود همراه کرد و هواداریِ عمیق ایشان را بـه دسـت آورد.

سؤالی که در این موارد بـاید بـه آن سـخت‌ اندیشید این اسـت کـه آیا امکان آن هست کـه بـدون وجود زمینه دینی و فرهنگی وسیع در میان عامه متدینان و بدون مقبولیتِ عام اندیشه مهدویت بـه عـنوان یک آموزه اسلامی، داعیه‌دار چنین‌ عـنوانی‌ شـد، و مردم را از صـمیم دل هـمراه و مـوافق خود ساخت؟ از این جا ضـعف این نظریه که می‌گوید ابن‌تومَرت مفهوم «مهدی» و «مهدویت» را از اندیشه‌های شیعی وام گرفت و در نهضت خود‌ با‌ مـوفقیت بـه کار بست(۱) آشکار می‌شود. چگونه مـی‌توان در مـیان جـامعه اهـل‌تسنن مـغرب و شمال آفریقا بـا یـک عقیده شیعی صرف که محتوایش ظهور مصلحی دینی بنا به وعده پیامبر‌ است‌، به توفیقی چـنین گـسترده دسـت یافت. بدون شک این نحو جریان‌های مـبتنی بـر «مـهدویت» در جـوامع سـنّی در طـول تاریخ، حکایتگر رسوخ جدّی این اندیشه و اصالت اسلامیِ آن است‌.

۳٫ مهدویّت‌ سودان‌: پس از روزگار موحدون تا‌ به‌ این‌ زمان شاید بیشترین بهره‌گیری سیاسیِ توفیق‌آمیز از اندیشه مهدویت را در سودان قرن نـوزدهم شاهدیم. در آن زمان در سودان، که‌ بخشی‌ از‌ امپراطوری عثمانی بود، مردی به نام محمد احمد‌ علیه‌ حکمرانان آن دیار اعلام جهاد کرد. وی برخلاف رهبران سه نهضتِ پیش‌گفته، مهدویتِ خویش را با صبغه‌ای «آخرت‌شناختی» تـبیین‌ نـمود‌، نه‌ آن که خود را صرفا یک «مجدّد» بنامد. محمد احمد‌ یک صوفی سنّی بود که مدعی شد در مکاشفه‌ای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و یکی از شیوخ معروف را دیده که‌ با‌ او‌ سخن گفته‌اند. وی با مـتحد سـاختن مخالفان حکومت بر علیه ترکان‌ عثمانی‌، مصریان و دولت انگلیس، ارتشی به راه انداخت و در سال ۱۱۶۴/۱۸۸۱ تا ۱۲۶۸/۱۸۸۵ بیشتر سودان‌ امروزی‌ را‌ تصرف کرد. او پیش از مرگش، در ۱۲۶۸/۱۸۸۵، تلاش کرد امـت‌ اولیـه‌ اسلام‌ را احیا کند؛ به ایـن مـنظور، تشکیلات صوفی را منحل کرد، قانون اسلامی را‌ سختگیرانه‌ به‌ اجرا درآورد و حکم به عقیده‌مندی به مهدویت خویش نمود. جانشین او، عبداللّهی، تا ۱۲۸۱‌/۱۸۹۸‌ حکومت کرد تا آن که حـکومتش بـه دست انگلیسی‌ها منهدم شـد. اکـنون هواداران‌ مهدویت‌ سودانی‌ به صورت یک حزب مخالفِ حسن‌ترابی عمل می‌کنند.(۲)

______________________________

۱٫ بنگرید به: مقاله ابن تومرت و موحدون‌، فصل‌نامه‌ تاریخ اسلام، شماره ۹٫

۲٫ همان، ص۱۹۰

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۴۶)


۴٫ بابیه و بهائیت: در سال ۱۲۱۳/۱۸۳۰، شخصی به‌ نام‌ علی‌محمد‌ در ایـران مـدعی شد که «بابِ» امام غایب شیعیان است. در پی این دعوی، او‌ همچنین‌ مدعی نبوت و مظهریتِ نفس پروردگار گشت.(۱) پس از دستگیری و اعدامش، میرزا حسینعلی‌ نوری‌، ملقب‌ به بهااللّه (در گذشته در ۱۲۷۵/۱۸۹۲) که از هواداران فعال او بود، مـدعی عـنوان‌ «من‌ یـظهر‌ اللّه»، کسی که خدا او را آشکار می‌سازد،(۲) گردید. او به جای‌ فقه‌ اسلامی قوانینی با معافیت‌ها و نرمش بیشتر وضع و آیـین جدیدی مستقل از اسلام ساخته و پرداخته کرد که‌ هنوز‌ پیروانی دارد.

۵٫ احمدیه (قـادیانیه): ایـن جـریان توسط شخصی به نام غلام احمد‌ در‌ ۱۲۶۳/۱۸۸۰ در منطقه قادیان پنجاب هند‌ به‌ راه‌ افتاد. وی همچنین ادعا کرد کـه ‌ ‌مـظهر‌ رجعت‌ عیسی مسیح است. او «مهدی(عج)» را مظهر مسیح علیه‌السلام ، و محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و جلوه‌ای‌ از‌ کـْرْشْنه هـندوها دانـسته است،(۳) پیروان‌ و اعضای‌ این جریان‌ در‌ غرب‌ به «احمدی‌ها»(۴) و در بین مسلمانان به‌ «قادیانی‌ها‌» معروفند. ایشان، بـه‌ویژه در آفریقا صاحب قدرت‌اند.(۵)

باری،(۶) این‌همه خیزش و حرکت‌های متکی‌ به‌ اندیشه مهدویت در جهان اسـلام، فارغ‌

______________________________

۱٫ بنگرید به: بـهائیان، سـیدمحمدباقر‌، نجفی‌، وهمچنین دانشنامه جهان اسلام، جلد‌۱، ص۱۶‌ تا ۱۹

۲٫ دانشنامه جهان اسلام، جلد۴، ص۷۳۳ تا ۷۴۴

۳٫ دایره‌المعارف تشیع، جلد اول‌، ص۵۳۴‌. کْرْشْنه (krÊsÊna) یکی از‌ مهم‌ترین‌ اَوَتاره‌ها‌ (avataÎras)، یا‌ تنزلات‌ خداوند در زمین، در‌ عقیده‌ هندوهای پیروِ مذهب ویشنو (visÊnu)است.

۴٫ لازم به یـادآوری است که فرقه‌های دیگری‌ نیز‌ به عنوان «احمدیه» نامبردارند که نباید‌ آنها‌ را با‌ احمدیه‌ قادیانیه‌ خلط کرد. از جمله‌ فرقه‌ای منسوب به احمد بن موسی بن جعفر علیه‌السلام ، که اکنون اثری از آن نـیست‌، و هـمچنین‌ فرقه‌ای از شاخه‌های طریقت شاذلیه که‌ به‌ احمدیه‌ و ادریسیه‌ نامبردارند‌. بنگرید به: دایره‌المعارف‌ بزرگ‌ اسلامی، جلد هفتم، ص۳۴۵٫

۵٫ همچنین بنگرید به:

The Oxford Encyclopedia of the Islamic World, V. 1, p. 54-57‌.

۶٫ برخی‌ منابع‌ غربی، عباسیان را نیز جزء جریانات متکی‌ بر‌ اندیشه‌ مـهدویت‌ شـماره‌ کرده‌اند‌. دولت عباسیان در سال ۱۳۳ / ۷۵۰ خلافت را از دست بنی‌امیّه به درآورد و به قدرت رسید. بنابر این گزارش، نهضت عباسیان تب «انتظار مهدی موعود» و اظهار تمایلات‌ شیعی را دستاویزی برای بهره‌گیری از حمایت مردم رنج کـشیده و زیـر محنت ظلم امویان قرار داد. مبلغانِ آنها عنوان «المهدی» را برای رهبران این جریان روا می‌داشتند تا ایشان را‌ در‌ ذاکره توده مسلمان مصادیق «مهدی موعود» و «مجدِّدِ اسلام» قلمداد کنند، اما بعد از سقوط بـنی‌امیه و اسـتقرار حـکومت عباسی زمان آن رسید تا شـعارهای عـدالت مـهدوی و حکومت آل‌رسول را کنار‌ نهند‌. براساس این گزارش، برخی خلفای عباسی عنوان «المهدی» را به همین منظور برای خود حفظ کردند. به نـقل از:

Encyclopedia of Millennialism and‌ Millennial‌ Movements,Richard Landes,Routledge,2000‌,p.189‌.

نـگارنده ایـن سطور در منابع تاریخی شاهد محکمی را در تأیید نظریه پیـش‌گفته نـیافت. مهم‌ترین روایت مورد استفاده عباسیان در اثبات و تأیید مشروعیت حکومتشان‌ روایتی‌ است که در آن‌ پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به عباس عموی خـود وعـده داده اسـت که خلافت، یا پادشاهی، به اخلاف وی خواهد رسید. (تاریخ فـخری، محمد بن علی بن طباطبا معروف به ابن طقطقی، ص۱۹۱) بر‌ پایه‌ گزارش ابن‌طقطقی، مردم به سبب اوضاع و احـوال پیـش آمـده و وجود این روایت، صبح و شام منتظر دولت معهود بودند. علاوه بر ایـن، ابـراهیم امام، برادر سفاح عباسی، با تمسک پیش‌گویی مشهوری‌ که‌ گفته بود‌ «پرچم‌های سیاه از خراسان به طـرفداری اهـل‌بیت بـیرون خواهد آمد» مبلغانی را به آن‌جا اعزام کرد و سپس‌ ابومسلم خراسانی را فرستاد تـا هـوادارانی از آن سـامان گردآورد. (همان‌) شعاری‌ که‌ بیشتر به عباسیان نسبت می‌دهد، شعار «الرضا من آل محمد صـلی‌الله‌علیه‌و‌آله » اسـت (بـنگرید به: تحول مبانی مشروعیت ‌‌خلافت‌، ص۱۲۴). با وجود این، بعید نیست عباسیان از اندیشه «موعود» کـه در روایـات‌ نبوی‌ ارائه‌ شده نیز به نوعی بهره فراوان برده باشند. مؤید این نـظر روایـاتی از پیـامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ و رؤیایی از منصور عباسی است که سیوطی در تاریخ الخلفا (ص۲۹۹ تا ۳۰۰‌) نقل کرده است.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۴۷)


از‌ حـقانیت‌ یـا بطلان آنها، می‌تواند ریشه‌داری و فراگیری این اندیشه را در میان مسلمانان بیشتر برملا سازد. گـام دیـگر ایـن بررسی، یعنی بازشناسی نگاه و رأی مذاهب مختلف اسلامی درباره آموزه «مهدویت» و مفاهیم و اعتقادات‌ مرتبط با آن، مـی‌تواند، عـلاوه بر آشکار ساختن میزان عمومیت و اصالت آموزه مهدویت در اسلام، زمینه‌ساز شناخت گـونه‌های مـختلف ایـن اندیشه در میان مذاهب اسلامی نیز باشد.

جایگاه آموزه منجی موعود‌ در‌ مذاهب اسلامی

گستردگی و وفور روایـات اسـلامی دربـاره انتظار آمدن مهدی، بازتاب ناهمسانی در مذاهب و فرق مختلف داشته است. اما هـمان‌گونه کـه وجود این منابع اقتضا می‌کرده و هنوز می‌کند، انکارِ یکسره‌ این‌ آموزه برای هیچ فرقه‌ای آسان نـبوده اسـت. مذاهب و فرق اسلامی بر سر این موضوع طیف رنگارنگی را پدید می‌آورند. امـا اگـر بخواهیم در یک طرح ساده این پدیده را‌ وارسـیم‌، هـمان بـهتر که دیدگاه سه جریان اصلی و عمده اسـلامی، یـعنی سنّی، شیعی و صوفی را پی جوییم:

اهل سنّت: نمی‌توان گفت آموزه مهدویت در میان اهل سـنّت هـمچون اصلی مسلّم‌ و مطرح‌، و به‌ تـعبیر فـنّی، از ضروریات مـذهب‌ یـا‌ دیـن‌ به شمار است. از طرفی اصول مـذهب سـنّی و منابع کلامیِ آن این آموزه را انکار نکرده، بلکه در بسیاری از این‌ آثار‌ از‌ آن یاد کـرده‌اند. عـلاوه بر منابع رواییِ مهمی‌ همچون‌ سـنن ترمزی، سنن ابی‌داوود، مـستدرک صـحیحینِ حاکم نیشابوری، مسند ابن‌حنبل، و سـنن ابـن‌ماجه، شمار قابل توجهی از آثار عالمان سنّی‌ را‌ می‌توان‌ یافت که آموزه مهدویت را پذیرفته و نـقل کـرده‌اند.(۱) اما این‌ آموزه را به‌صراحت در صـحیح مـسلم و صـحیح بخاری، دو منبع روایـی اصـلی اهل‌سنّت، نمی‌توان یافت، و بـسیاری از عـالمان‌ برجسته‌ سنی‌، مثل غزالی، از بحث در این باره

______________________________

۱٫ مهدی فقیه ایمانی در‌ الامام‌ المهدی عند اهـل السـنّه ۶۷ کتاب از عالمان سنی که درباره مـهدی مـوعود به نـحو ایـجابی‌ قـلم‌ زده‌اند‌ را برمی‌شمرد و بخش‌های مـربوط را عینا عرضه می‌کند. از این میان مواردی‌ هست‌ که‌ از عالمان برجسته سنی‌اند. موضع ابن‌تیمیّه (۷۲۸ـ۶۶۱ ه )، که از عـالمان سـنّی تأثیرگذار و تندرو‌ است‌، در‌ این فهرست اهـمیت مـی‌یابد. وی نـیز بـه صـحت روایات نبوی حـاکی از قـیام یک‌ نفر‌ از اولاد نبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از نسل فاطمه علیهاالسلام اذعان می‌کند.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۴۸)


اجتناب ورزیده‌اند. بنابر‌ یک‌ نظر‌، سبب ایـن رویـکرد بـیشتر ترس از برانگیخته شدن احساسات و جریانات انقلابی در جـامعه اسـلامی‌ بـوده‌ اسـت تـا تـردید در این عقیده.(۱) انتقاد بی‌پرده از این آموزه از سوی‌ کسانی‌ مثل‌ ابن‌خلدون در مقدمه‌اش، که همه اسانید مربوط به این اعتقاد را زیر سؤال می‌برد، استثنایند‌.(۲) موضع‌ انکارگرانه کسانی مثل احـمد امین مصری در کتاب المهدی و المهدویه، شیخ عبداللّه‌ بن‌ محمود‌ در لامهدی ینتظر بعد الرسول خیر البشر، و شیخ محمود ابن‌القیم در المنار المنیف، را بیشتر‌ باید‌ تحت‌تأثیر‌ امواج مدرنیسم در میان نواندیشان مسلمان دانست.(۳) گـذشته از عـالمان صاحب قلم‌ سنی‌ در اعصار گذشته، شمار زیادی از دانشمندان سنی معاصر را می‌توان یافت که درباره آموزه مهدویت‌ قلم‌ زده‌اند و سخن به قبول گفته‌اند. از این جمله است: شیخ ناصرالدین البانی‌، از‌ نـویسندگان جـمله مجمع علمی عبری در دمشق‌، شیخ‌ عبدالمحسن‌ بن حمد العباد، عضو هیئت علمی دانشگاه‌ اسلامی‌ مدینه، که یک سخنرانی از او با عنوان عقیده اهل السـنّه والاثـر فی‌ المهدی‌ المنتظر منتشر شـده و شـیخ عبدالعزیز‌ بن‌ باز بر‌ آن‌ توضیحاتی‌ از سر قبول افزوده است.(۴) از‌ وی‌ همچنین مقاله مفصلی با عنوان الردّ علی من کذّب بالاحادیث الصحیحه الوارده‌ فی‌ المـهدی در مـجله الجامعه الاسلامیه به‌ چـاپ رسـیده است. دکتر‌ احمد‌ محمود صبحی، مدرس فلسفه در‌ دانشکده‌ ادبیات دانشگاه اسکندریه؛ سعید ایوب، نویسنده و متفکر مصری، در کتاب عقیده المسیح الدّجّال‌ فی‌ الادیان؛ محمد بن احمد بن‌

______________________________

۱ . The‌ Encyclopedia‌ of Islam, v.5, p. 1235‌

البته‌ باید دید آیـا بـجز‌ فراوانی‌ روایات مربوط به مهدی در منابع روایی مهم و معتبر و اذعان شمار قابل توجه از‌ عالمان‌ سنی به اصالت این آموزه، شاهد‌ دیگری‌ نیز در‌ تأیید‌ این‌ نظر می‌توان یافت، یا‌ نه.

۲٫ مـقدمه ابـن‌خلدون، چاپخانه مـصطفی محمد، مصر، ص۱۹۹

۳٫ بنگرید به: مع الدکتور احمد امین فی‌ حدیث‌ المهدی والمهدویه، محمد امین زین‌الدین، موسسه‌ النـعمان‌، بیروت‌. این‌گونه‌ رویکردها‌ منحصر به حوزه‌ اهل‌سنت‌ و دانشمندان متعلق به آن نـیست، بـلکه در کـشورهای شیعی نیز کسانی مثل احمد کسروی با رهیافتی‌ سنّت‌ستیزانه‌ کل‌ منجی‌باوری اسلامی و دینی را تخطئه کرده‌اند. بنگرید‌ بـه‌: ‌ ‌بـخوانند‌ و داوری‌ کنند‌، احمد‌ کسروی، چاپخانه پیمان. برخی دیگر از عالمان و نویسندگان مخالف مهدویت در جـهان اسـلام عـبارت‌اند از:

امام شاطبی، در الاعتصام، شیخ محمد عبدالعزیز المانع، در الکواکب الدریه (البته‌ وی بعدا در تحدیق النظر باخبار الامـام المنتظر در رأی خود تجدیدنظر کرده است)، ابوالاعلی مودودی در رساله البیانات عن المهدی، محمد رشـید رضا، در تفسیر المنار، مـحمد فـرید وجدی‌، مؤلف‌ دایره‌المعارف قرن بیستم، شیخ محمد عبده و…؛ دکتر احمد محمود صبحی، استاد فلسفه در دانشکده آداب دانشگاه اسکندریه این موضع انکارگرانه برخی از محققان معاصر را ناشی از دو چیز‌ می‌داند‌: ۱٫ گذشت زمانی بالغ بر چـهارده قرن، ۲٫ جو فکری ضدحکومت دینی. بنگرید به: نظریه الامامه لدی الشیعه الاثنی عشریه، دکتر احمد محمود صبحی، دارالمعارف‌ بمصر‌، ص۴۰۳ تا ۴۰۵؛ درباره مخالفت‌ عالمان‌ نامبرده با آموزه مهدویت و نقد این مخالفت‌ها بنگرید بـه: مـصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل‌سنت، ص۱۶۱ تا ۲۹۶٫

۴٫ درکتاب «مصلح جهانی ومهدی موعود‌ ازدیدگاه‌ اهل‌سنت» سیدهادی خسروشاهی متن‌ سخنرانی‌ شیخ‌عبدالحسن العباد را آورده است.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۴۹)


اسماعیل، نویسنده معاصر، در کتاب المهدی حقیقه لاخرافه. وی فهرستی بالغ بـر شـصت نفر از عالمان گذشته و معاصر را که در قبول عقیده مهدویت سخن‌ رانده‌ یا حدیث نقل کرده‌اند را ذکر می‌کند و در پی آن نیز سی و یک نفر دیگر را که احادیث مربوط به مهدی موعود را ضعیف دانـسته‌اند بـرمی‌شمارد. از دیگر معاصران، دکتر‌ محمد‌ بیّومی مهران‌ مصری، استاد دانشکده آداب دانشگاه اسکندریه است. وی نام ۱۲ کتاب از علمای اهل‌سنت را که درباره‌ مهدی موعود نوشته‌اند می‌برد و مدعی می‌شود که آنچه علمای سنی در‌ ایـن‌ بـاره‌ نـوشته‌اند بیشتر از شیعیان است. او همچنین، بـه عـنوان شـاهدی بر فراگیری و رسوخ و اصالت آموزه مهدویت، نمونه‌هایی ‌‌از‌ شعر شاعران را درباره مهدی موعود می‌آورد.(۱)

بنابراین، با وجود اختلاف‌نظر میان دانشمندان‌ اهل‌سنت‌ دربـاره‌ مـهدویت، اگـر در مقام جمع و تفریق برآییم، موافقتِ فی‌الجمله با ایـن آمـوزه را در میان‌ اهل‌سنت بسیار قوی‌تر و جلّی‌تر از مخالفت با آن می‌یابیم، و این بیشتر به سبب‌ پشتوانه حدیثی مستحکمی است‌ که‌ این آمـوزه بـا خـود دارد.

به هرحال، با وجود پذیرفته بودن خطوط اصلی مهدویت در مـذهب سنّی نباید از نظر دور داشت که مهدی موعود نزد بیشتر ایشان فقط خلیفه (یا‌ حاکمِ) مسلمان عادلی از اهل‌بیت پیـامبر صـلی‌الله‌علیه‌و‌آله و از نـسل فاطمه علیهاالسلام است که بعدا به گونه‌ای طبیعی متولد خواهد شـد و عـدل و دین را بر سراسر جهان خواهد گستراند.(۲) البته باورهایی مثل‌ رجعت‌ عیسی، خروج دجّال، و نماز خواندن عـیسی مـسیح بـه امامت مهدی نیز، به سبب کثرت روایات، مورد پذیرش و باور اهل سـنّت اسـت. بـدین‌سان، آموزه‌هایی مثل «غیبت» و «امامتِ» مهدی در طول اعصار‌، و این‌که‌ او فرزند بلافصل امام حسن عسکری اسـت را نـمی‌توان بـه نحو فراگیر به مذهب سنی نسبت داد، گرچه به کلّی هم نمی‌توان اهل سنّت را بـیگانه بـا این باورها‌ شمرد‌.

در اواسط قرن هفتم / سیزدهم تعدادی از دانشوران سنّی در موافقت با ایـن اعـتقاد کـه امام دوازدهم همان مهدی موعود بوده است، قلم زدند که این دفاعیات کلامی مـنشأ‌ تـکانه‌ قابل‌ ملاحظه‌ای شد. در ۶۴۸ / ۱ـ۱۲۵۰‌، محمد‌ بن‌ یوسف گنجی قُرَشی،

______________________________

۱٫ همه موارد بالا در: الامام لامـهدی عـند اهـل‌السنه، ص۵۹۵ تا ۶۶۸٫

۲٫ در این باره بنگرید به: مقدمه محمدجواد‌ مشکور‌ بر‌ ترجمه فرق‌الشیعه نوبختی، ص۱۵۸ و ۱۵۹٫ نویسنده ابن‌مقدمه عـنوان‌ «مـهدی‌ نوعی» را برای تبیین نظریه اهل‌سنّت در موضوع مهدویت برگزیده است.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۵۰)


سیره‌نویس و محدث شـافعی، کـه بـعدها (در ۶۵۸ / ۱۲۶۰‌) به‌ خاطر‌ همکاری با فاتحان مغول به قتل رسید، کتاب البیان فی‌ اخبار صاحب الزمـان را تـألیف و در آن تـنها با تکیه بر روایات سنّی، مهدی بودن امام دوازدهم را‌ اثبات‌ کرد‌. در ۶۵۰ / ۱۲۵۲، کـمال‌الدین مـحمد بن طلحه عدَوی نصیبینی، عالم شافعی‌ و وزیر‌ سابق ارطوقید ملک سعید، در کتاب مطالب السعول فی مـناقب آل‌الرسـول از امامت امام دوازدهم و مهدویت‌ او‌ دفاع‌ کرد و مخالفت اهل سنّت با این حـقیقت را تـخطئه نمود. سبط بن‌ جوزی‌ کمی‌ پیش از مـرگش در ۶۵۴ / ۱۲۵۶ در دمـشق کـتاب تذکره خواص الامّه بِذکر خصایص‌ الامامه‌ را‌ نـوشت و در آن مـطالب منقول در منابع اهل‌سنّت درباره فضایل علی علیه‌السلام و خاندانش، به‌ ویژه‌ امام دوازدهم، را جـمع‌آوری کـرد و در پایان اذعان نمود که امـام دوازدهـم «صاحب‌ الزمـان‌» و «قـائم‌» و «مـهدی موعود» بوده است. او در تأیید این نـظر بـه حدیثی که آن را‌ مشهور‌ شمرده تمسک جسته است که می‌گوید: «پیامبر خدا گـفت: در آخـرالزمان، مردی از‌ خاندان‌ من‌ خروج می‌کند کـه نامش نامِ من و کـنیه‌اش کـنیه من است، او جهان را پر از‌ عدل‌ خـواهد کـرد، همچنان که پر از جور شده باشد؛ او مهدی است‌». ابن‌جوزی‌، به‌ این ترتیب، از یکی از اعـتراضات عـمده اهل‌سنّت به مهدی بودن امـام دوازدهـم، یـعنی محمد‌ بن‌ الحـسن‌، کـه حدیث عاصم در شکل مـفصلّش آن را مـنوط به همانندی نام‌ پدرش‌ با پدر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله کرده طفره رفته است.(۱)

صوفیه: اهل تـصوف، در سـرتاسر حوزه اسلامی، آموزه‌ مهدویت‌ را چونان اصـلی سـلوکی، و گاه جـهانشناختی، بـاور داشـته و به کار می‌گیرند. ایـشان‌ به‌ لحاظ کلامی نیز مدعیاتی مشابه سایر مسلمین‌ در‌ این‌ باره دارند. محی‌الدین ابن‌عربی به عـنوان فـرد‌ برجسته‌ این جریان، مهدی منتظَر را از نـسل حـسن بـن عـلی عـلیه‌السلام (۲) و «خاتم الاوصیاء‌» مـی‌داند‌. بـنابر برداشت او، مهدی کسی‌ است‌ که خواهد‌ آمد‌ تا‌ قانون اسلام را با شمشیر تکلیف‌ کند‌، و عیسی یـکی از وزرای او خـواهد بـود. مهدی به اجتهاد خود عمل‌ خواهد‌ کـرد و بـه قـیاس تـکیه نـمی‌کند. بـراساس‌ پیش‌بینی او، فقهای مذاهب‌ با‌ مهدی به مخالفت برخواهند خاست‌ و تنها‌ پیران و مرشدان صوفی از او حمایت خواهند کرد.(۳) این اندیشه‌ها در آثار مربوط‌ به‌ مکتب ابن‌عربی شرح و تفصیل بیشتری‌ یـافته‌اند‌. دیدگاه‌های‌

______________________________

۱ . The Encyclopedia of‌ Islam‌, v. 5.

۲٫ در اصالت این نقل‌ از‌ ابن‌عربی بحث‌هایی هست که در ضمنِ همین بخش به آن اشاره خواهد رفت.

۳٫ الفتوحات‌ المکیه‌، ابن‌عربی، جزء سوم، باب ۳۳۶ (ص ۳۲۷‌ از‌ نسخه دار‌ صادر‌، بیروت‌)

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۵۱)


متفاوتی نیز در میان‌ صوفیه یافت مـی‌شود کـه چندان محل اعتنا نیست.(۱)

صوفیه در جزئیات آموزه مهدویت به موضع‌ امامیه‌ نزدیک‌ترند. حلقه‌های صوفی حمایت بیشتری از‌ مهدی‌ بودن‌ امام‌ دوازدهم‌ کرده‌اند. ابوبکر بیهقی‌ (درگذشته‌ در ۴۵۸ / ۱۰۶۶) اظهار داشته است که بـرخی اهـل کشف از صوفیه با آموزه امامیه درباره‌ هویت‌ مهدی‌ و غیبت او موافق بوده‌اند. صوفی ایرانی، صدرالدین‌ ابراهیم‌ جوینی‌ (اواخر‌ قرن‌ هفتم‌ / سیزدهم) درکتاب فرائد السـِمطین از آمـوزه امامیه در خصوص مهدی دفاع کـرده اسـت.(۲) صوفی مصری، شعرانی، در عین این‌که در کل هیچ تعلق خاطری به تشیّع نشان‌ نمی‌دهد، در الیواقیت والجواهر (نوشته شده در ۹۵۸ / ۱۵۵۱) اذعان می‌دارد که مهدی پسر امام حـسن عـسکری است که در سال ۲۵۵ / ۸۶۹ بـه دنـیا آمده و زنده خواهد ماند تا‌ عیسی‌ را ملاقات کند، و آمدنش را باید در سال ۱۰۳۰ / ۱۶۲۱ انتظار داشت. او ادعای خویش را مستند به قول شیخ حسن عراقی، که مدعی ملاقات مهدی بود، و بر نقلی‌ از‌ ابن‌عربی در الفـتوحات المـکیه، که در آن مهدی موعود را با امام دوازدهم یکی می‌گیرد، می‌کند.(۳) برخی چنین نقلی از ابن‌عربی را مجعول‌ دانسته‌اند‌. لکن عموما مورد قبول عالمان‌ سنی‌ و شیعی قرار گرفته و آن را نقل کرده‌اند.(۴)

شیخ صبّان مصری (درگـذشته در ۱۲۰۶ / ۱۷۹۲) در کـتاب اسعاف الراغـبین فی سیره المصطفی وفضایل اهل‌بیت الطاهرین‌، ابن‌عربی‌ را به خاطر حمایت‌ از‌ چنین عقیده‌ای، که آن را خلاف روایات مقبول عـالمان سنی دانسته، نکوهش کرده است.(۵) حسن عدوی حمزوی نیز به نـوبه خـود صـبّان را به خاطر نقدش بر ابن عربی شماتت‌ کرده‌ است. وی در مشارق الانوار (که اولین بار در ۱۲۷۵ / ۹ـ۸۱۵۸ به چاپ رسـید) ‌ ‌بـر آن عقیده شد که عارفان صوفی صادق‌ترین مفسران سنّت نبوی هستند. العدوی به مـنظور کـمرنگ‌ کـردن‌ لوازم شیعی‌ عبارت شعرانی، آن را قدری دگرگونه نقل کرده است. وی به تاریخ ولادت مهدی

______________________________

۱ . The Encyclopedia of‌ Islam, v.5, p. 1235

۲٫ فرائد السمطین فی فـضائل المرتضی والبتول والسبطین والائمه من‌ ذریتهم‌ علیهم‌السلام‌ ، الجوینی، مؤسسه المحمودی، بیروت، جلد ۲، ص۳۴۳ـ۳۱۰٫

۳٫ ایـن مطلب را شعرانی در الیواقیت والجـواهر، جـلد دوم ص۱۴۳ ‌‌آورده‌ است. اما در فتوحات موجود، که گفته می‌شود در چنین مواردی با تغییر‌ و تحریف‌ به‌ دست ما رسیده، مهدی موعود را از نسل حسن بن علی خوانده است. (الیواقیت والجواهر‌ فی بیان عقاید الاکـابر، شعرانی، نشر شرکت مکتبه ومطبعه مصطفی البابی، مصر، ۱۹۵۹‌)

۴ . The Encyclopedia of Islam‌, v. 5, p.1237‌

۵٫ اسعاف الراغبین فی سیره المصطفی، شیخ محمد بن علی الصبان، دارالفکر، ص۱۶۱ـ۱۵۴، این اثر، در نسخه در دسترس، در حاشیه کتاب نورالابصار فی مناقب آل النبی المختار، تـألیف شـبلنجی، نشر‌ دارالفکر، چاپ شده است.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۵۲)


هزارسالی افزوده، و هم تاریخ ظهور وی و هم ادعای دیدار شیخ حسن عراقی با او را پوشانده است. در این صورت تاریخ ولادت مهدی ۱۲۵۵ / ۱۸۳۹ خواهد بود‌، و او‌ صرفا یکی از اخلاف امام یـازدهم اسـت نه دوازدهمین امام شیعیان. شیخ شبلنجی مصری نیز در کتاب نور الابصار فی مناقب آل‌النبی المختار، که در ۱۲۹۰ / ۱۸۷۳ تألیف کرده، به‌ نسخه‌برداری‌ از نقل نادرست عدوی مبادرت ورزیده است.(۱)

شیعه: آموزه مـهدویت در اسـلام بیشتر از همه مورد توجه تشیع بوده است، و شاید بتوان گفت اعتقاد به آمدن مهدی از اهل‌بیت‌ پیامبر‌، نزد عموم شیعیان همچون رکنی ایمانی مورد اهتمام بوده و هست. تا جایی کـه گـاه شـیعه بودن را همین اعتقاد به غـیبت مـهدی در ایـن روزگار و آمدن شکوهمندش در سرانجام‌ دانسته‌اند‌.(۲)

لکن‌ «مهدویت» در این مذهب نیز‌ به‌ یک‌سان‌ تجلّی نکرده است. فِرق و جریانات شیعی مختلف هرکدام بـه گـونه‌ای خـاص در این باره اندیشیده و معتقد شده‌اند. گرچه در این مـیانْ‌ بـررسی‌ دیدگاه‌ امامیه اثنی‌عشری از اهمیت بیشتری برخوردار است، اما‌ در‌ این جستار از ذکر دیگر باورهای شیعی در موضوع مهدی موعود گریزی نـیست.

تـکون و تـطور آموزه مهدویت در تشیع‌: جریانات‌ شیعی‌ از همان قرن اول هجری، بر پایـه روایات مربوط به‌ مهدی در سنّت نبوی، کسانی از اهل بیت را به عنوان «مهدی» برمی‌شناختند، و چون روزگار این اشخاص بـه‌ سـر‌ مـی‌رسید‌ و در زمان حیاتشان نیز نمی‌توانستند انتظارات مربوط به مهدویت را برآورند‌، هواخواهان‌ گـاهی امـید خویش را به رجوع دوباره‌شان بدل می‌کردند. این روند درباره محمد بن حنفیه، که‌ مرگش‌ را‌ کیسانیه مـنکر شـدند بـه خوبی قابل تشخیص است. ایشان بر این باور‌ بودند‌ که‌ وی در کوه رضـوی پنـهان اسـت و برخواهد گشت تا بر جهان حکم براند. مشابه‌ این‌ اعتقاد‌ درباره پسر او، ابوهاشم (درگـذشته در سـال ۹۸/۷۱۶)، عـبداللّه بن معاویه (درگذشته در‌ ۱۳۰‌/۷۴۸)، محمد بن عبداللّه النفس الزکیه (درگذشته در ۱۴۵ / ۷۶۲)، امام جعفر صادق‌ علیه‌السلام‌ (درگـذشته‌ در ۱۴۸ / ۷۶۵) و شـمار دیگری در قرن‌های بعدی شکل گرفته است.

نکته شایان توجه‌ این‌که‌، سنّت شیعی بـه طـور عـام عنوان «قائم» را به مهدی موعود می‌دهد. اولین‌ بار‌ شاید‌ این عنوان درباره محمد بـن حـنفیه به کار رفته باشد.(۳) ریشه لغت

______________________________

۱٫ نورالابصار فی مناقب‌ آل‌النبی‌ المختار، شیخ مـؤمن بـن حـسن بن مؤمن الشبلنجی، دارالفکر، ص۱۸۷٫

۲٫ بنگرید به‌: The‌ Encyclopedia‌ of Islam, v. 5, p. 1235

۳ . The Encyclopedia of Islam, v. 5, p. 1235

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۵۳)


هرچه باشد مفهوم آن در اندیشه شیعی‌ عبارت‌ از‌ کسی است کـه قـیام می‌کند و حکومت برپا می‌سازد. این مفهوم تا قبل‌ از‌ پایان عصر بنی‌امیه بـه طـور شـایع به کار می‌رفت و تا حدود زیادی جایگزین «مهدی» در سنت‌ امامیه‌ شده بود.(۱) اطلاق لفظ «قـائم آل‌مـحمد» بـر مهدی اشاره‌ای ضمنی به عدم‌ قیام‌ دیگران نیز دارد.

آموزه «غیبت» پس از‌ مرگ‌ امـام‌ هـفتم، موسای کاظم علیه‌السلام (۱۸۳ / ۷۹۹) در‌ میان‌ واقفیه گسترش یافت. ایشان معتقد بودند که او آخرین امام است و انتظار بـازگشتش‌ را‌ بـه عنوان «مهدی» می‌کشیدند.(۲) برخی‌ از‌ آنان بر‌ این‌ باور‌ بودند که وی نمرده اسـت و در‌ خـفا‌ می‌زید، ولی بیشترشان معتقد بودند که او وفات کـرده و دوبـاره زنـده خواهد‌ شد‌ و قیام خواهد کرد. مستمسک ایـشان در‌ ایـن عقیده روایاتی بود‌ که‌ به امام جعفر صادق نسبت‌ علیه‌السلام‌ می‌دادند، به ایـن مـضمون که مهدی را «قائم» خوانند از آن رو کـه‌ بـعد‌ از مرگش قـیام خـواهد کـرد‌. یکی‌ از‌ پایه‌گذاران واقفیه در‌ کوفه‌، به نـام حـسن بن‌ علی‌ بن ابوحمزه بطائنی،(۳) کتابی درباره «غیبت» نوشت. در این دوران هم از واقـفیه و هـم‌ از‌ امامیه، که به تداوم امامت پسـ‌ از‌ امام کاظم‌ علیه‌السلام‌ عـقیده‌ داشـتند، کتاب‌هایی درباره غیبت‌ نوشتند.(۴)

واقـفیان روایـات مربوط به «مهدی» و موضوع «غیبت» را که در سنت امامان پیشین گرد‌ آمده‌ بود، دربـاره مـدعای خویش به کار‌ می‌گرفتند‌. یـکی‌ از‌ ایـن‌ روایـات، که در‌ سندش‌ حـسن بـن علی بن ابی‌حمزه واقـفی هـست و به امام باقر علیه‌السلام نسبت می‌دهند، این است: «در‌ صاحب‌ این‌ امر سنّت‌هایی از انبیا هـست: سـنّتی از‌ موسی‌ بن‌ عمران‌، سنّتی‌ از‌ عیسی، سـنّتی از یـوسف و سنّتی از مـحمد صـلی‌الله‌علیه‌و‌آله : از مـوسی بن عمران این را کـه او ترسنده و منتظر خواهد بود (خائفٌ یترقّب)، و اما سنّتی از عیسی این‌ که درباره او همان را گویند کـه دربـاره عیسی گفتند، و اما از یوسف زندان و غـیبت را، و از مـحمد عـلیه‌السلام ، قـیام بـا شمشیر را…» در ادامه نـیز بـه شرح زندانی شدن‌ موسای‌ کاظم علیه‌السلام و ادعای کشته شدن او به دست

______________________________

۱٫ همان

۲٫ برخی «واقفیه» را در معنای عـام بـر هـمه کسانی که بر واپسین امام خویش بـرمی‌ایستادند و مـعتقد بـه بـازگشت قـریب‌الوقوع او‌ بـه‌ عنوان مهدی بودند اطلاق کرده‌اند. بنگرید به: تاریخ و عقاید اسماعیلیه، دکتر فرهاد دفتری، ترجمه دکتر فریدون بدره‌ای، نشر فرزان روز، ص۱۲۳

۳٫ از اصحاب‌ و راویان‌ امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام‌ و از‌ سـران واقفیه. وی عصاکش ابوبصیر یحیی بن ابوالقاسم (متوفی ۱۵۰) بود و از او احادیث بسیار نقل کرده است (دانشنامه جهان اسلام، جلد ۳، ص۴۸۹).

۴٫ The‌ Encyclopedia‌ of Islam, v. 5, p. 1236

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۵۴)


دشمنان‌ پرداخته‌ است.(۱) واقفیه به روایات دیگری نیز تمسک کرده و آنها را بر امـام کـاظم علیه‌السلام تطبیق نموده‌اند. از جمله روایتی منسوب به امام صادق علیه‌السلام است که در آن به دو‌ غیبت‌ قائم، که یکی از دیگری طولانی‌تر است اشاره دارد. واقفیان این را حکایت از دو مورد زندانی که امام هـفتم بـه دستور هارون‌الرشید برده شد گرفته‌اند.(۲) این روایات را در‌ سنّت‌ امامیه به‌ دو غیبت کوچک‌تر و بزرگ‌ترِ امام دوازدهم تفسیر می‌کنند.

از جریانات دیگر منتسب به تشیع سـبَئیه هـستند. ایشان‌ را پیروان عبداللّه بن سـَبَأ مـی‌دانند که گویا علی بن ابی‌طالب‌ علیه‌السلام‌ را‌ نبی یا خدا شمرده و گروهی را به این باور کشانده است، و خود علی بن ابی‌طالب با شدت ‌‌عمل‌ آنـان را سـرکوب کرده است. گفته‌اند ایـشان عـلی را «مهدی منتظر» می‌دانستند و پس‌ از‌ شهادت‌ او معتقد شدند که او نمرده و به آسمان صعود کرده و به دنیا بازمی‌گردد تا از‌ دشمنانش انتقام کشد.(۳) سبئیه به «رجعت» نیز اعتقاد داشته‌اند.(۴)

از جریانات شیعی، زیدیه‌ کـمتر بـه آموزه «مهدویت‌» اعتنا‌ داشته‌اند. از فرقه‌های زیدی، جارودیه که پیرو ابی‌الجارود زیاد بن زیاد بودند، عقاید مختلفی را در این موضوع ابراز می‌داشتند. برخی از آنان کَس خاصی را انتظار نمی‌کشیدند، بلکه بر این‌ بـاور بـودند که هـرکس از اولاد حسن یا حسین علیهماالسلام شمشیر برکشد و قیام کند او «موعود منتظر» است. برخی نیز پس از کشته شدن محمد بـن عبداللّه، نفس زکیه، معتقد شدند‌ او‌ نمرده است و او همان «مهدی منتظَر» اسـت کـه هـرگاه که زمین پر از جور شد برخواهد گشت و عدل را خواهد گستراند و بر جهان حکومت خواهد کرد. برخی دیگر از جـارودیه‌ ‌ ‌بـه‌ انتظار کسان دیگری مثل، محمد بن قاسم، که در طالقان قیام کرد، و یا مـحمد بـن عـمر، که در کوفه به پاخاست، بودند. گروهی نیز منتظر بازگشت یحیی بن عمر‌ بن‌ یحیی بـن حسین بن زید بن علی، که در سال ۲۴۸ یا ۲۵۰ به قتل رسید، به سـر می‌بردند.(۵)

از جمله کسانی کـه در دیـد بخش قابل ملاحظه‌ای از‌ جارودیه‌ به‌ عنوان «مهدی منتظر»

______________________________

۱٫ این روایت‌ در‌ منابع‌ امامیه، همچون کمال‌الدین و تمام النعمه، از صدوق، و کتاب الغیبه، از شیخ طوسی، اثبات الوصیه، اثر مسعودی، دقیقا به این صورت نیامده‌، بـرای‌ مثال‌ در سنّت مربوط به یوسف اموری مثل «ستر‌» و مخفی‌ شدن و این‌که مردم او را می‌دیدند ولی نمی‌شناختند، یا «غیبت»، یا زیبایی و گشاده‌دستی را ذکر کرده‌اند، همچنین چیزی که‌ بتوان‌ بر‌ امام کاظم علیه‌السلام منطبق کـرد نـگفته‌اند. لطف‌اللّه صافی گلپایگانی در‌ منتخب الاثر، برخی از این روایات را یکجا آورده است.

۲ . The Encyclopedia of Islam, v. 5, p. 1236

۳٫ بنگرید به: ترجمه‌ فرق‌ الشیعه‌، ص۴۰

۴٫ مقالات الاسلامییین، اشعری، جلد اول، ص۸۵

۵٫ مقالات الاسلامیین و در مقاتل‌ الطالبین‌.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۵۵)


شناخته شده محمد بن قاسم بود کـه در ایـام معتصم عباسی در طالقان قیام کرد و مردم‌ زیادی‌ به‌ گرد او آمدند اما مغلوب و زندانی شد. او بعد از مدتی از‌ زندان‌ گریخت‌ و دیگر خبری از وی نشد. درباره سرنوشت وی اقوال گوناگونی هست، اما عده‌ای از‌ جـارودیه‌ مـعتقد‌ شدند که او زنده است و نخواهد مرد تا زمین را پر از عدل و داد‌ کند‌، چنان‌که پر از ظلم و جور شده باشد.(۱) مسعودی در مروج الذهب در این‌ باره‌ می‌گوید‌: «هم‌اکنون، یعنی به سال سیصد و سی و دو، خلق بـسیار از زیـدیه بـه امامت او‌ قائلند‌ و بسیاری از آنها مـعتقدند کـه مـحمد نمرده و زنده است و برون می‌شود و زمین را‌ که‌ پر‌ از ستم شده است از عدالت پر می‌کند و مهدی این امت هم اوست.»(۲)

اسماعیلیان از‌ فرقه‌های‌ شیعی‌اند کـه در مـوعودگرایی از جـایگاه مهمّی برخوردارند. اسماعیلیه، که در میان‌ فرقه‌های‌ شیعی‌ پس از اثـنی عـشریه پرشمارترین‌اند، تاریخ پرفراز ونشیبی داشته‌اند. آنها دوباردرقرون‌وسطا،درجریان‌دوره‌خلافت فاطمیان ودولت‌نزاریان موفق‌ به‌ تأسیس‌ حکومت گشته، قدرت سیاسی قابل مـلاحظه‌ای بـه دسـت آوردند.(۳)

اسماعیلیان بر سرجانشینی‌ امام‌جعفرصادق‌ در۱۴۸/۷۶۵ ازدیگر شیعیان امامی جدا شـدند. دعوت اسماعیلیان از آغاز با موضوع «انتظار»، «غیبت‌» و «قیام‌ و ظهور» امامی که در غیب شده و به زودی برای برپایی حکومت عـدل‌ ظـهور‌ خـواهد کرد، عجین بود. ایشان امام موعود‌ منتظر‌ و ناطق‌ هفتم را که در آیـنده انـتظار ظهورش‌ می‌رفت‌، قائم خواندند.(۴)

اسماعیلیانِ نخستین، یا به تعبیر قمی در المقالات والفرق، اسماعیلیه خالصه‌، بر‌ آن شـدند کـه اسـماعیل، فرزند‌ امام‌ صادق، نمرده‌ است‌ و نمی‌میرد‌ تا قیام کند و امور مردم را‌ اصـلاح‌ نـماید و هـمو «قائم» است.(۵)

از اسماعیلیان گویا هیچ گروه به اندازه قرمطیان‌ بر‌ اندیشه موعود تکیه نـکرده‌اند. ایـشان کـه‌ پس از امام جعفر‌ صادق‌ علیه‌السلام امامت را در فرزند‌ وی‌ اسماعیل و پس از او در فرزندش محمد بن اسماعیل دیدند، مـرگ مـحمد بن‌ اسماعیل‌ را منکر شده و گفتند او‌ «غایب‌» گشته‌ و در سرزمین روم‌ پنهان‌ شده است، و او «قـائم‌ مـهدی‌» اسـت. البته معنی

______________________________

۱٫ مقالات الاسلامیین، ۱/۱۴۹٫ همچنین درباره اوبنگرید بهمقاتل‌الطالبین، اثر ابی‌فرج اصفهانی، نشر‌ شریف‌ رضـی، ص۴۶۴ تـا ۴۷۳

۲٫ مروج الذهب‌، ابوالحسن‌ علی بن‌ حسین‌ مسعودی‌، ترجمه ابوالقاسم پاینده، شرکت‌ انتشارات عـلمی و فـرهنگی، جـلد ۲، ص۶ـ۴۶۵

۳٫ تاریخ و عقاید اسماعیلیه، مقدمه، ص پانزده و شانزده.

۴٫ تاریخ و عقاید اسماعیله، ص۶۴۰‌

۵٫ بنگرید‌ به: المقالات والفرق، ص۸۰، از کتاب‌ تـاریخ‌ اسـماعیلیان‌ از‌ این‌ گروه با نام‌ اسماعیلیه‌ واقفه و اسماعیلیه اصلی یاد می‌کند، تاریخ اسـماعیلیان، پیـشگفتار مـترجم (دکتر فریدون بدره‌ای)، صفحه ۹٫

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۵۶)


«قائم» نزد آنها‌ این‌ بود‌ که وی با رسالت و شریعت تازه‌ای کـه‌ شـریعت‌ مـحمد‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ را‌ نسخ‌ خواهد کرد مبعوث خواهد شد.(۱)

اما اسماعیلیان فاطمی،که بـه‌وجود بـیش ازیک سلسله هفتگانه از ائمه به دور حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله قائل شدند، ظهور «قائم» را در‌ زمان‌های دورتری در آینده پیـش‌بینی کـردند.(۲)

این تا حدودی از آن سبب بود که چون حکومت فاطمیان ادامه یافت و انـتظارات آخـرت‌شناختی مربوط به قائم برآورده نشد سلاله‌های بـیشتری از ائمـه‌ هـفتگانه‌ در دور اسلام که اینک پیوسته بر طول آن افـزوده مـی‌شد مورد پذیرش واقع گشت. این امر ظهور «قائم منتظر» را، که می‌بایست دور آخر را آغـاز کـند، باز‌ هم‌ به آینده دورتـری مـوکول می‌کرد. فـاطمیان تـا زمـان مستنصر حتی از ظهور جسمانی محمد بـن اسـماعیل انصراف حاصل کرده و مفهوم ظهور روحانی شخصی‌ از‌ ذریه فاطمه علیهاالسلام را مطرح‌ مـی‌کردند‌.(۳)

مـوضوع موعودگرایی گاه بروزات عجیبی در اندیشه و عـمل اسماعیلیان داشته است. بـرای نـمونه، پیران نزاری که در هند مـبلغ فـرقه نزاریه از شعب اسماعیلیان‌ گشتند‌، برای آن‌که مفاهیم دینی‌ خود‌ را در قالب اندیشه‌های آشنا بـرای هـندو تبلیغ کنند، علی بن ابـی‌طالب عـلیه‌السلام را در جـای کَلْکی،(۴) اَوَتاره دهـم ویـشنو، که به عقیده هـندوها در آخـرالزمان ظهور خواهد کرد و عدل‌ و امن‌ را خواهد گستراند(۵) معرفی می‌کردند.(۶)

این‌که اسماعیلیان فعلی با وجـود امـامان و داعیان زنده‌ای که دارند، هنوز بـر انـدیشه آمدن مـوعود آخـرالزمان و «قـائم» هستند و این انتظار چـه نقشی در زندگی دینی‌ و معنویِ‌ آنان بازی‌ می‌کند، خود جای بررسی دارد.

باری، این جریان درباره فـرقه‌های شـیعی، فراگیری و تنوع قابل ملاحظه‌ای نشان مـی‌دهد‌. از اخـتلاف درایـن بـاره کـه او فرزند چه کـسی یـا از‌ نسل‌ کیست‌ گرفته تا اختلاف بر سر هویت و نام او، اقوال متعددی پدید آمده است. برخی او را مـحمد ‌‌بـن‌ حـنفیه و برخی ابوهاشم، پسر محمد حنفیه دانسته‌اند. گـروهی، کـه بـه «مـغیریه» نـامبردارند، گـفته‌اند‌ مهدی‌ همان‌ محمد بن عبداللّه بن حسن بن حسن بن علی بن ابی‌طالب، معروف به نفس زکیه‌ است. اسماعیلیه خالصه (اسماعیلیان نخستین) اسماعیل پسر امام جعفر صـادق را

______________________________

۱٫ المقالات والفرق‌، ص۸۳ و ۸۴، همچنین بنگرید‌ به‌: نهضت قرامطه.

۲٫ تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۱۶۵٫

۳٫ تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۲۶۹

۴٫ kalki

۵٫ بنگرید به بخش آیین هندو از همین نوشتار

۶٫ تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۵۵۱ و ۵۵۲

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۵۷)


مهدی می‌دانند. ناووسیّه خود امام صادق را‌ مـهدی مـوعود پنداشته‌اند. مبارکیه (از اسماعیلیان) محمد بن اسماعیل بن جعفر را مهدی خوانده‌اند. واقفیه پس از رحلت امام موسی کاظم بر او توقف کرده در انتظار او نشستند. عسکریه امام‌ حسن‌ عسکری را مهدی شمردند. محمدیه ابوجعفر مـحمد بـن علی الهادی را مهدی موعود خواندند. و بالاخره امامیه اثنی‌عشریه فرزند امام حسن عسکری را مهدی موعود می‌دانند.(۱) اما از این میان دیدگاه‌ شیعه‌ امامی اثناعشری از اهـمیت و ویـژگی‌های قابل ملاحظه‌ای برخوردار است.

امـامیه اثـنی‌عشری: شاید گزاف نباشد بگوییم مذهب امامیان دوازده امامی در میان تمامی ادیان و مذاهب موعودگراترین است. اما مهم‌تر این‌ که‌ موعود ایشان ویژگی‌های خاصِ این نگرش را بـا خـود دارد. چنان‌که امامیان دوازده امامی مـی‌اندیشند، «مـهدی» دوازدهمین نفر از سلسله امامان است. پس هرچه درباره «امام» هست درباره او‌ نیز‌ صادق‌ است. در مذهب شیعه دوازده‌ امامی‌ «امام‌» وصی پیامبر، تداوم‌بخش رسالت و تبیین‌گر دینِ اوست. از این گذشته او «حجت» است. سـخنش سـخن حق و صفاتش صفات خداست. از این‌ جهت‌ به‌ «اوتاره» هندوان یا «کلمه‌اللّه» مسیحیان می‌ماند. اما گستره‌ کمال‌ او به این منتهی نمی‌شود. او «باب اللّه» است، یعنی بشر از آستانه او و درْ او به خدا سیر‌ می‌کند‌. عـلم‌ و دانـشِ او را کرانه نـیست، اصلاً این‌که هیچ پرسشی او‌ را درمانده نکند و در دانشش به کسی محتاج نباشد علامتی است که می‌توان با آن او را از‌ دیـگر‌ مدعیان‌ بازشناخت.(۲) امام «صاحب الزمان» است، یعنی که در عصر و زمان خـود‌ هـمان‌ کـسی است که در صفات ارزشی انسانی در رأس هرمِ بشریت قرار گرفته، و از این رو‌ مقصود‌ بالاصاله‌ هر عصر هم اوست. او «صـاحب ‌ ‌الامـر» نیز هست، گویی در کارکرد‌ کیهانی‌ خود‌ قانون و ناموس باطنیِ هستی را نیز در یَد خـود دارد. از ایـن رو، و بـیشتر‌ از‌ آن‌ جهت که «حجتِ» حق‌نماست، زمین از وجود او لحظه‌ای خالی نتواند ماند.(۳)

اما گذشته‌ از‌ ویژگی‌هایی کـه مهدی موعود به لحاظ «امام» بودنش دارد، صفات و کارکردهای مخصوصی نیز‌ از‌ جنبه‌ «موعود مـنتظر» بودن برای او هست. روایـات مـربوط

______________________________

۱٫ مقدمه ترجمه فرق‌الشیعه نوبختی، محمدجواد مشکور‌، ص۱۵۸‌

۲٫ کتاب الغیبه، نعمانی، بابِ «ما یعرف به علیه السلام»

۳٫ بنگرید به: اصول کافی‌، کتاب‌ الحجّه‌، باب «اَنّ الارض لاتخلو من حجّه». و برای اطلاع از هویت و جایگاه امـام در نگرش شیعه‌ دوازده‌ امامی بنگرید به: الغیبه، صدوق، ص۸ـ۱۴۷

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۵۸)


به آموزه شیعیان دوازده امامی درباره‌ «مهدی‌ قائم‌» را محمد بن ابراهیم نعمانی (اواسط قرن چهارم / دهم) در کتاب الغیبه و ابن‌بابویه (درگذشته در‌ ۳۸۱‌ / ۹۹۱‌) در کتاب اکمال الدین شـیخ طـوسی (درگذشته در ۴۶۰ / ۱۰۶۸) در کتاب‌ الغیبه‌ به طور مسند و به‌تفصیل گرد آورده‌اند.

بر پایه این روایات، او فرزند بلافصل امام حسن عسکری‌، یازدهمین‌ امام شیعیان اثنی‌عشری (درگذشته در ۲۶۰ / ۸۷۰) است که در سال ۲۵۵‌ / ۸۶۵‌ به دنیا آمده و پس از وفـات پدرشـ‌ به‌ امر‌ و قدرت خدا پنهان شده است. در نخستین‌ غیبتش‌، که کوتاه‌مدت است، خواصی از پیروان جای او را می‌دانند، اما در غیبت‌ دومش‌ که طولانی خواهد بود، بجز‌ پیروان‌ بسیار نزدیک‌ او‌ کسی‌ مـأوایش نـمی‌داند. وقوع «غیبت» را امامان‌ پیشین‌ خبر داده بودند(۱) تا شیعیان را برای این وضعیت آماده سازند. آموزه‌ «غیبت‌» و «انتظارِ فَرج» از مهم‌ترین آموزه‌های شیعه‌ دوازده امامی است. براساس‌ این‌ آموزه صبر بر غیبتِ امـام‌ و مـقاومت‌ در بـرابر تردیدها و شبهاتی که از این بـابت مـؤمنان را تـهدید می‌کند، از‌ طرفی‌، فضیلتی بزرگ، و از سویی امتحانی‌ دشوار‌ خواهد‌ بود که در‌ آن‌ مؤمنان راستین بازشناخته می‌شوند‌. «انتظار‌» نیز در فرهنگ شیعه دوازده امامی بـه دلالت هـمین روایـات عبادتی بزرگ به شمار‌ است‌. «غیبت» او، اما، بـه مـعنای جداییش‌ از‌ سرنوشت مادی‌ و معنوی‌ مردم‌ نیست. جهانیان به طور‌ عام، و مؤمنان به او و دین پدرانش به طور خاص، از عنایت و هـدایت وی بـهره‌مندند، چـنان‌ که‌ در هنگام ابری بودن آسمان ساکنان‌ زمین‌ را‌ از‌ خورشید‌ بهره‌هاست.

عـلائم و نشانه‌هایی‌ هست‌ که قبل از قیام او ظاهر می‌شود. این نشانه‌ها را به تفصیل در منابع یاد شده‌ و دیگر‌ منابع‌ روایی آوردهـ‌اند. از جـمله شـایع‌ترین این علائم‌ افزایش‌ بیماری‌ها‌، گران‌ شدن‌ هزینه‌های‌ زندگی و پر شدن جهان از ظـلم و جـور است.(۲) در این منابع، نشانه‌های خاصی نیز ذکر کرده‌اند. عمده این نشانه‌ها قیام‌های حق و باطلی است کـه پیـش از قـیام‌ مهدی و نزدیکی‌های آن رخ می‌دهد. از قیام‌های حق‌طلبانه سه قیام شهرت دارد: اول قیام کسی به نـام یـمانی اسـت که از یمن برمی‌خیزد. دوم، خراسانی است که با لشکری که‌ پرچم‌های‌ سیاه دارند از خراسان قـیام مـی‌کند و بـه حوالی دجله فرود

______________________________

۱٫ کمال الدین و تمام النعمه، صدوق، دارالکتب الاسلامیه، ابواب ۲۴ تا ۳۸

۲٫ منتخب الاثـر، لطـف‌اللّه صافی گلپایگانی، چاپ هفتم، نشر‌ داوری‌، ص۴۵۲ـ۴۳۹

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۵۹)


می‌آید. در روایت است که چند نفر از اصـحاب قـائم در مـیان لشکر اویند. سوم، قیام نفس زکیه است که با‌ عده‌ای‌ از صالحان برمی‌خیزد و کشته مـی‌شود‌.(۱)

از‌ حـوادث و قیام‌های باطل، که منابع روایی وعده آن را به عنوان حوادث نزدیک به قیام قـائم دادهـ‌اند، یـکی قیام شخصی به نام سفیانی است‌ که‌ در ماه رجب از‌ شام‌ سربرمی‌دارد و نُه ماه حکومت مـی‌کند و لشـکری به قصد مبارزه با مهدی می‌آراید که به اعجاز الهی در زمین فـرو مـی‌رود. دیـگری، دجّال است که با ظاهری عجیب ظهور می‌کند و به‌ دست‌ مهدی کشته می‌شود.(۲) لازم به یـاد اسـت کـه برخی متفکران مسلمان این‌گونه پیش‌گویی‌ها را ورای ظاهر سخن فهم کرده‌اند و عناوینی مثل سـفیانی و دجـّال را هر انسان حیله‌گر و فریبکار یا نظام‌های‌ فرهنگی‌ فاسد داشته‌اند‌.(۳)

باری، با قیام او تمامی اقوام و ملت‌ها بـر دیـن اسلام جمع می‌شوند؛ اما چنین نیست که او‌ همه غیرمسلمان‌ها را نابود کند و فـقط شـیعیان خودش را بازگزارد، بلکه‌ در‌ آن‌ وضعیت هرکس واقـعا پیـرو اوسـت از هر دین و ملتی به او خواهد گروید و چـه بـسا افرادی از ‌‌شیعه‌ به او نگروند. نعمانی در کتاب غیبت خود روایتی را نقل می‌کند که‌ بـنابر‌ آنـ‌ «وقتی قائم قیام می‌کند بـرخی از کـسانی که گـمان مـی‌رفت او از پیـروان وی باشد‌ از تحت لوای او خارج می‌شود و کسانی کـه شـبیه به پرستشگران خورشید و ماه‌ بودند داخل می‌شوند.(۴) او‌ سرتاسر‌ جهان را فتح می‌کند. سـیصد و سـیزده نفر از نقاط مختلف جهان، بی‌آن‌که وعـده‌ای در بین باشد، به گـرد هـم می‌آیند، ایشان یاران خاص او هـستند. او جـهان را از عدل پر‌ خواهد کرد و عقل مردمان به او کامل خواهد شد، و امنیت در همه‌جا برقرار مـی‌گردد. از نـظر مادی نیز رفاه برای هـمگان تـأمین خـواهد شد و زمین گـنج‌ها و مـعادنش را ظاهر خواهد نمود‌.(۵) از‌ جـمله حـوادث مربوط به ظهور و قیام مهدی، نزول عیسی از آسمان است. بنابر نگرش اسلامی، او به قـتل نـرسیده بلکه به آسمان چهارم صعود کـرده

______________________________

۱٫ چـنان که گـذشت، نـفس زکـیه‌ عنوانی‌ بود که بـه محمد بن عبداللّه بن حسن بن علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام داده‌اند. وی از اصحاب امام صادق عـلیه‌السلام بـود که در سال (۱۴۵ / ۷۶۲) قیام کرد و کشته‌ شـد‌. (ص۳۵ از هـمین نـوشتار، و ریـحانه الادب، ج۶، ص۲۲۱) بـه این ترتیب در سـنت اسـلامی حداقل دو تفسیر یا دو مصداق برای نفس زکیه هست.

۲٫ بنگرید به: منتخب الاثر، ص۴۵۴، کمال‌الدین‌، ج۲، بحارالانوار‌، جلد‌ ۵۲ و ۵۳، یـنابیع المـوده، غـیبه‌ النعمانی‌ و…

۳٫ بنگرید‌ به: مهدی انقلابی بزرگ، نـاصر مـکارم شـیرازی، ص۱۹۳ تـا ۲۰۱، و انـتظار مـذهب اعتراض، علی شریعتی، ص۴۹٫

۴٫ اذا خرج القائم، خرج من‌ هذا‌ الامر‌ من کان یری انّه من اهله، ودخل فیه‌ شبه‌ عبده الشمس والقمر.» الغیبه، نعمانی، ص۲۱۷، باب «ماجاء فی ذکـر الشیعه عند خروج القائم.»

۵٫ منتخب الاثر، ص۴۶۸ تا ۴۷۸‌، در‌ نگرش‌های‌ مختلف، این اخبار را به صورت‌های گوناگون تفسیر و تأویل کرده‌اند‌.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۶۰)


است. عیسی به امامت مهدی نماز خواهد گزارد و از یاران او خواهد بود. بر طـبق ایـن روایات، مهدی‌ به‌ مدت‌ نوزده سال و چند ماه حکومت خواهد کرد.(۱)

نکته بسیار مهم درباره‌ مهدی‌ این است که او گرچه به اسلام دعوت می‌کند اما اسلام را به گونه‌ای تـبیین خـواهد‌ کرد‌ که‌ مردم نمی‌شناسند، و این در اصل همان چیزی است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برای‌ مردم‌ آورده‌ بود. در روایات، این پدیده را چنین بیان کرده‌اند کـه «اسـلام غریب و ناآشنا آغاز‌ شد‌ و دوبـاره‌ بـه آن وضع برخواهد گشت.(۲)

از جمله آموزه‌های شیعیِ مرتبط با موضوع موعود و قیام‌ مهدی‌، آموزه «رجعت» است. بر پایه روایات گوناگونِ شیعی افرادی از گذشتگان در هنگام‌ قـیام‌ مـهدی‌ بازخواهند گشت. در این روایـات ایـن موضوع به صور مختلف بیان شده است. گاهی‌ «رجعت‌» فقط مخصوص کسانی دانسته شده که در ایمان یا کفر در نهایت کمال‌ بوده‌اند‌.(۳) گاه‌ رجوع همه مؤمنان‌را وعده داده‌اند، و گاه رجوع انـبیارا، یـا رجوع پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را، یا‌ رجوع‌ علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام را، یا رجوع حسین بن علی علیهماالسلام را، یا‌ رجوع‌ افرادی‌ از هر امّت را، یا رجوع تعدادی از مؤمنین را، یا رجوع برخی از معصومین‌ را‌ به‌ نـحو اجـمالی. درباره ایـن آموزه بحث‌هایی درگرفته، کسانی مثل مجلسی (درگذشته در‌ ۱۱۱۱‌ / ۱۷۲۱) آموزه «رجعت» را از ضروریات غیرقابل تردید شیعه دانسته‌اند.(۴) و برخی دیگر فـقط به نحو اجمال‌ اصل‌ «رجعت» را تأیید کرده و در جزئیات آن بحث و نظر روا داشـته‌اند.(۵)

دربـاره‌ ایـن‌ که آیا جهان با قیام قائم و حکومت‌ او‌ پایان‌ خواهد گرفت و قیامت به پا خواهد شد‌ نیز‌ اقوال و روایـات ‌ ‌مـختلف است. بر پایه برخی روایاتْ بعد از قائم نیز حکومت‌هایی‌ خواهدبود‌. شیخ‌طوسی درکتاب الغـیبه حـدیثی را‌ آوردهـ‌ که درضمن‌ آن‌ امام‌ صادق گفته است: «ای‌اباحمزه، بعد ازقائم‌، یازده‌مهدی‌ از ما از اولاد حسین خواهند آمـد».(۶) این مضمون را در جاهای‌ دیگر‌ نیز آورده‌اند. از جمله در بعضی‌ دعاهای رسیده از

______________________________

۱٫ الغیبه‌، نعمانی‌، ص۲ـ۲۳۱، البـته در این باره‌ روایات‌ مـختلفی وجـود دارد؛ بنگرید به: منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، فصل نهم.

۲٫ «الاسلام بدأ‌ غریبا‌ و سیعود غریبا کما بدأ فطوبی‌ للغرباء‌.» الغیبه‌، نعمانی، بابی با‌ همین‌ عنوان. در این روایات‌ این‌ جمله را به دعوت قائم تـفسیر کرده‌اند که «قائم ما وقتی قیام می‌کند، مردم‌ را‌ به چیز جدیدی خواهد خواند، چنان‌ که‌ رسول خدا‌ مردم‌ را‌ به آن چیز خواند‌.»

۳٫ «…لایرجع الا من محض الایمان محضا او محض الکفر محضا» بحارالانوار، ج۱۳، ص۲۱۰

۴٫ پیـشین

۵٫ بـنگرید‌ به‌: تاریخ مابعد الظهور، محمد صدر، نشر‌ دارالتعارف‌، ص۶۲۹‌ تا‌ ۶۳۹‌

۶٫ «یا اباحمزه، انّ‌ منّا‌ بعد القائم احد عشر مهدیا من ولد الحسین»، الغیبه، شیخ طوسی، چاپخانه نعمان، نجف ص۲۸۵

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۶۱)


امامان‌، که‌ در‌ آن بر جـانشینان و ائمـه پس از مهدی‌ صلوات‌ فرستاده‌ شده‌ و به‌ آنها‌ دعا کرده‌اند.(۱) بنابراین دلایل، جهان بلافاصله پس از مهدی موعود پایان نمی‌پذیرد و حکومت صالحان بر زمین ادامه خواهد یافت. اما بر پایه برخی روایات دیـگر «حـجت» چهل‌ روز پیش از بر پایی قیامت از دنیا خواهد رفت، که گاهی این را بر غیر امام مهدی(عج)، یعنی کسانی که پس از او خواهند آمد تطبیق می‌کنند.(۲)

مطلب‌ آخر‌ در موعودباوری شیعه اثنی‌عشری، مـیزان حـضور ایـن باور در میان توده پیروان و دیـن عـامه اسـت. اکنون در ایران، که عمدتا بر مذهب دوازده امامی هستند، اعتقاد به «مهدی» و انتظار‌ او‌ در صور گوناگون حضور و ظهور دارد. از مهم‌ترین جلوه‌های آن بر پایی مـراسم و جـشن‌های مـولد مهدی(عج) در نیمه شعبان هر سال است‌. ایـن‌ عـید از اعیاد مهم ایشان‌ محسوب‌ می‌شود و در سطح بسیار گسترده برگزار می‌گردد.

تجلی آموزه «مهدویت» و انتظار آمدن امام دوازدهم در ادبیات دیـنی ایـن مـردم نیز قابل توجه است، در‌ مجموع‌ آنچه در روایاتِ یاد‌ شده‌ دربـاره این آموزه به دست آمد، به استثناء برخی جزئیات و موارد جزء باورهای عمومی پیروان نیز هست.

گونه‌شناسی مـوعود اسـلامی

شـاید بتوان موعود اسلامِ غیرشیعی و حتی اسلام شیعیِ غیردوازده امامی‌ را‌ به یـک چـشم نگریست، اما بدون شک موعود شیعی دوازده امامی ویژگی‌هایی دارد که انتظار می‌رود در این سنخ‌شناسی بازشناخته شود. مـوعود اسـلامی (مـهدی) به لحاظ ماهوی موعودی «شخصی» است‌، او‌ فرد خاصی‌ است که خواهد آمـد و حـکومت حـق را احیا خواهد کرد. اما او را باید به عنوان یک‌ «موعود شخصی بشری صرف» دانست، نـه چـون مـسیح نزد مسیحیان که‌ از‌ «الوهیت‌» برخوردار است. اما درنگاه بعضی امامیانِ باطن‌گرا مهدی موعود را، کـه از سـلاله امامان معصوم است، همچون ‌‌اجدادش‌ باید بشری با صفات الهی و ربوبی دانست. بـه هـرحال او را نـمی‌توان همسنگ‌ مصلحان‌ و رهبران‌ عادی جوامع شمرد.

به لحاظ کارکرد، مهدی موعود را باید در زمره «مـنجیان جـمعی» (در‌ برابرِ «موعود نجاتبخش فردی») شمرد، نه چون موعود بودایی مهایانه، که در اندیشه‌ نـجات و بـه

______________________________

۱٫ مـفاتیح الجنان‌ معرب‌، شیخ عباس قمی، ص۵۴۲

۲٫ بنگرید به: تاریخ مابعدالظهور، ص۶۴۴

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۶۲)


نیروانه رساندن یک‌بیک مردم است و هـرگز حـرکتی اجتماعی به پا نمی‌کند. اما «مهدی موعود» در نظرگاه شیعیان دوازده امامی، و شاید برخی جـریانات‌ صـوفیانه سـنّی، هدایتگرِ باطنی سالکان نیز هست، و جدا از آن قیام اجتماعی، به کمال رساندن سالکان و واصل کردن ایـشان بـه مـقام فنا را نیز برعهده دارد، از این حیث با فرد‌ فرد‌ مردم سروکار پیدا مـی‌کند.

«مـهدی موعود» در دیدگاه اهل سنّت و بیشتر فرقه‌های شیعی کارکردی بیشتر اجتماعی دارد، اما در نظرگاه دوازده‌امامیان او نه یک «نـجاتبخش صـرفا اجتماعی» و نه «صرفا معنوی‌» است‌ بلکه او با ظهور و قیام خویش علاوه بـر آن کـه عدل و امن و رفاه را به ارمغان می‌آورد، حـق را نـیز آشـکار خواهد ساخت و عقول مردم را نیز به کـمال‌ خـواهد‌ رساند؛ در واقع او شرایط دینداری و زیست موحدانه را فراهم خواهد کرد. بنابراین، او یک «نجاتبخش مـعنوی ـ اجـتماعی» است. تأکید بر این نـگرش بـه «مهدی» را شـاید بـتوان از‌ ویـژگی‌های‌ دوازده‌امامیان‌ دانست.

به لحاظ دایره شـمولِ‌ نـجاتگریِ‌ مهدی‌ موعود، به صراحت می‌توان اذعان کرد که او موعودی «قوم‌مدار» نیست و بـه نـجات همه جهانیان می‌اندیشد. به لحاظ آرمـان، اگر «مهدی‌» را‌ در‌ پی احیا و تـجدید و بـازخوانی سنّت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و برپایی‌ جـامعه‌ مـؤمنان صدر اسلام بدانیم، که شاید در نگاه عام اهل‌سنّت و بسیاری از فرق شیعه چنین بـاشد، او مـوعودی «رو‌ به‌ گذشته‌» است، اما، اگـر از نـگاه روایـات شیعیان دوازده امامی بـخوانیم‌، گـرچه او اسلام را تبیین می‌کند امـا قـرائتی از آن به دست خواهد داد که همچون آغاز دعوت‌ نبوی‌ امری‌ غریب جلوه خواهد کرد، پس بـاید او را مـوعودی «رو به‌ آینده‌» انگاشت؛ و در میان موعودهای رو بـه آیـنده، در زمره «مـوعودهای پایـانی» قـرار خواهد گرفت. هرچند در‌ ایـن‌ باب‌ هنوز مجال تأمل و نظر هست.

چنان‌که خواندیم، به قاطعیت نمی‌توان برای «مهدی‌» «کارکردی‌ کـیهانشناختی‌» قـائل شد. زیرا پیوند قیام او با پایـان پذیـرفتن عـالم در پس اخـتلاف روایـات‌ به‌ هاله‌ ابـهام فـرو رفت. اما چنین می‌نماید که به هرحال به گونه‌ای می‌توان این اعتقاد‌ که‌ جهان به قـیام او (ولو بـا تـأخیری جزئی) پایان می‌پذیرد را به مقتضای‌ دلایل‌ مـوجود‌ نـزدیک‌تر دانـست. عـلاوه بـر ایـن، اگر ارتباط «مهدی» را به عنوان «حجّت» خدا و «صاحب‌ الامر‌» با باطن و تدبیر عالم به یاد آوریم، به گونه‌ای دیگر «کارکرد کیهانی» او‌ را‌ می‌توان‌ تصویر کرد.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۶۳)


کتاب‌نامه

۱٫ قرآن مـجید.

۲٫ معجم الایمان المسیحی، الاب جان کوربون، دارالمشرق، بیروت.

۳٫ کتاب مقدس‌، ترجمه‌ انجمن کتاب مقدس.

۴٫ قاموس کتاب مقدس، ترجمه و تألیف مسترهاوکس، انتشارات اساطیر، ۱۳۷۷‌.

۵٫ A Popular‌ Dictionary‌ of Judaism: Lavinia and Dan Cohn-Sherbok: Curzon: 1997 (Rivised Edition).

۶٫ The Encyclopedia of Religion‌, Mircea‌ Eliade‌.

۷٫ انیس الاعلام، محمدصادق فخرالاسلام، جلد۵، نشر کتابفروشی مرتضوی، تـهران، ۱۳۵۴٫

۸٫ احـمد، موعود‌ انجیل‌، جعفر سبحانی، نشر توحید، ۱۳۶۱٫

۹٫ مقاله مسیحیت در انتظار منجی بشریت، علی امیری، از مجموعه مقالات‌ دومین‌ اجلاس دوسالانه بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی(عج).

۱۰٫ اساطیر هند، ورنیکا‌ ایونس‌، بـاجلان فـرخی، شناخت اساطیر هند، ۱۳۷۳٫

۱۱‌. The‌ Rider‌ Encyclopedia of Eastern Pilosophy and Religion, Rider‌ Books‌, also poblished by Shambhala.

۱۲٫ Merriam – Websters Encyclopedia of World Religions.

۱۳٫ آیین‌ بودا‌، هانس ولفگانگ شومان، ع پاشایی، انتشارات‌ فیروزه‌، ۱۳۷۵٫

۱۴‌. گات‌ها‌، سروده‌های‌ زرتشت، ترجمه موبد فیروز آذر گشسب‌، انتشارات‌ فروهر.

۱۵٫ سوشیانت یا سـیراندیشه ایـرانیان درباره موعود آخرالزمان، علی‌اصغر مـصطفوی، چـاپخانه‌ ندا‌، تهران، ۱۳۶۱٫

۱۶٫ دین ایران باستان‌، اثر دوشن گیمن، ترجمه‌ رویا‌ منجم، انتشارات فکر روز، ۱۳۷۵‌.

۱۷‌. تاریخ فلسفه چین، اثر جوجای و وینبرگ جای، ترجمه ع پاشایی، نشر گـفتار، ۱۳۶۹٫

۱۸‌. A New‌ Handbook of Living Religions; John‌ R. Hinnells‌; Blackwell‌ Publishers; 1997.

۱۹‌. A Dictionary‌ of Hinduism; Margaret and‌ James‌ Stutley; Routledg and Kegan, 1985.

۲۰٫ الاحـادیث الوارده فی المهدی فی مـیزان الجـرح والتعدیل‌؛ (۱) المهدی‌ المنتظر فی ضوء الاحادیث والآثار الصحیحه‌، البَستَوی‌؛ انتشارات دارابن‌حزم‌، بیروت‌ ۱۹۹۹‌م.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۶۴)


۲۱٫ الموسوعه فی‌احادیث المهدی‌الضعیفه‌ والموضوعه. البَستَوی؛انتشارات دارابن‌حزم، بیروت ۱۹۹۹م.

۲۲٫ The Encyclopedia of Islam.

۲۳٫ Encyclopedia of Millennialism‌ and‌ Millennial Movements, Richard Landes, Routledge, 2000‌.

۲۴‌. الامام‌ المهدی‌ عند‌ اهل السنّه، مهدی‌ فقیه‌ ایمانی، المجمع العـالمی لاهـل البیت، سال ۱۴۱۸٫

۲۵٫ مقدمه ابن‌خلدون، چاپخانه مصطفی محمد، مصر.

۲۶٫ مع‌الدکتوراحمدامین‌ فی‌حدیث‌ المهدی‌ والمهدویه، محمدامین زین‌الدین، موسسه النعمان، بیروت.

۲۷‌. بخوانند‌ و داوری‌ کنند‌، احمد‌ کسروی‌، چاپخانه پیمان.

۲۸٫ الفتوحات المکیه، ابن‌عربی، دار صادر، بیروت.

۲۹٫ فـرائد السـمطین فی فـضائل المرتضی والبتول والسبطین والائمه من ذریتهم علیهم‌السلام ، الجوینی، مؤسسه المحمودی، بیروت.

۳۰٫ الیواقیت‌والجواهرفی‌بیان‌عقایدالاکابر‌،شعرانی،نشرشرکت‌مکتبه‌ومطبعه مصطفی‌البابی، مصر،۱۹۵۹٫

۳۱٫ اسـعاف الراغبین فی سیره المصطفی، شیخ محمد بن علی الصبان، دارالفکر.

۳۲٫ نـورالابصار فـی مـناقب آل النبی المختار، شبلنجی، نشر دارالفکر.

۳۳٫ تاریخ و عقاید‌ اسماعیلیه‌، دکتر فرهاد دفتری، ترجمه دکتر فریدون بدره‌ای، نشر فـرزان ‌ ‌روز.

۳۴٫ الغـیبه، شیخ طوسی، چاپخانه نعمان، نجف.

۳۵٫ اثبات الوصیه، مسعودی.

۳۶٫ مقالات الاسلامییین، اشعری.

۳۷٫ مروج الذهـب، ابـوالحسن‌ عـلی‌ بن حسین مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

۳۸٫ الغیبه، نعمانی، مؤسسه الاعلمی، بـیروت، ۱۴۰۳٫

۳۹٫ اصول کافی، کلینی.

۴۰٫ کمال‌ الدین‌ و تمام النعمه، صدوق، دارالکتب الاسلامیه‌.

۴۱‌. منتخب الاثر، لطـف‌اللّه صافی گلپایگانی، چاپ هـفتم، نـشر داوری.

۴۲٫ بحارالانوار، دارالوفاء، بیروت.

۴۳٫ تاریخ مابعد الظهور، محمد صدر، نشر دارالتعارف.

۴۴٫ The Oxford‌ Encyclopedia‌ of the Islamic World‌, Oxford‌ University Peress, 1995.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۶۵)


۴۵٫ دایره‌المعارف تشیع، احمد صدر حاج سیدجوادی و…، نشر شهید سعید محّبی، تهران، ۱۳۷۵٫

۴۶٫ دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، کاظم موسوی بجنوردی، مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسـلامی، ۱۳۷۵٫

۴۷٫ تحقیق‌ در‌ تاریخ و فلسفه مذاهب اهل‌سنّت و فرقه اسماعیلیه، یوسف غضبانی، مؤسسه مطبوعاتی فرّخی، تهران.

۴۸٫ ترجمه فرق‌الشیعه نوبختی، دکتر محمدجواد مشکور، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۵۳٫

۴۹٫ تاریخ اسلام، فصل‌نامه تخصصی‌، مؤسس‌ آموزش عـالی‌ بـاقرالعلوم، سال سوم، شماره ۹٫

۵۰٫ مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل‌سنّت، سیدهادی خسروشاهی، انتشارات اطلاعات، تهران‌، ۱۳۷۴٫

۵۱٫ سیمای حضرت مهدی در قرآن، سیدهاشم حسینی بحرانی، ترجمه‌ سیدمهدی‌ حائری‌ قزوینی، نشر آفاق، تهران، ۱۳۷۶ (نام عـربی ایـن کتاب المحجّه فیما نزل فی القائم الحجّه است که ‌‌با‌ تحقیق و پاورقی محمدمنیر میلانی توسط مؤسسه الوفاء، در بیروت منتشر شده است).

۵۲‌. مهدویت‌ از‌ نظر قرآن و عترت، خیراللّه مردانی، انتشارات آیـین جـعفری.

۵۳٫ دانشنامه جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حداد‌ عادل، بنیاد دایره‌المعارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۶٫

۵۴٫ نجات‌بخشی درادیان، محمدتقی راشدمحصل، مؤسسه مطالعات‌ و تحقیقات فرهنگی، تهران، ۱۳۶۹‌.

۵۵‌. ریحانه الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، انتشارات خیام، تهران، ۱۳۷۴٫

۵۶٫ مهدی انـقلابی بـزرگ، نـاصر مکارم شیرازی، مطبوعاتی هدف، قـم.

۵۷٫ انـتظار مـذهب اعتراض، علی شریعتی، انتشارات ابوذر، تهران، ۱۳۵۲٫

۵۸٫ بهائیان‌، سیدمحمدباقر نجفی، کتابخانه طهوری، تهران، ۱۳۵۷٫

۵۹٫ موعود قرآن، صادق حسینی شیرازی، ترجمه و نشر مؤسسه الامـام المـهدی، ۱۳۶۰٫

۶۰٫ تـاریخ فخری، محمد بن علی بن طباطبا (ابن‌طقطقی)، تـرجمه مـحمد وحید گلپایگانی‌، بنگاه‌ ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰٫

۶۱٫ تحول مبانی مشروعیت خلافت ازآغاز تافروپاشی عباسیان،دکترحاتم قادری، انتشارات‌بنیان،۱۳۷۵

۶۲٫ تاریخ الخـلفاء، سـیوطی، دارالقـلم، ۱۴۰۶

۶۳٫ المقالات والفرق، سعد بن عبداللّه اشعری‌ قمی‌، مرکز انتشارات عـلمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۱

۶۴٫ تاریخ اسماعیلیان، برنارد لویس، ترجمه فریدون بدره‌ای، انتشارات توس، تهران، ۱۳۶۲

۶۵٫ نهضت قرامطه، استرن، مادلونگ، دخویه و مـاسینیون، تـرجمه و تـدوین دکتر یعقوب‌ آژند‌، مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل، تهران، ۱۳۶۸٫

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۳ – شماره ۲۱ (صفحه ۶۶)


شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x