آیین زروان
روشـن نیست که آیین زُروان دین ایرانی ِ ماقبل اسلامی و مستقل از دین زرتشت و از جهاتی رقیب آن اسـت، یـا انـدیشه رایج فلسفی و دینیای است که درون خودِ دین زرتشت رشد و تحول یافته است. این فرض دوم احـتمالاً درست است، اما چند عامل به هواخواهی از فرض اول سنگ ِ راه ِ آن است (ویدِنگِرِن، ۱۹۳۸، ص۳۰۰ بـه بعد. ؛ ۱۹۶۸، ص۳۱۴ تا ۳۲۷). در هر حـال، آیـین زُروان را نمیتوان بدعتگذاری زرتشتی به شمار آورد، چون بنا به فرض، در بخش پربار تاریخش، از حکومت اشکانیان تا امپراتوری ساسانی، گویا شکل خاصی از دین زرتشت را داشته است.
نام این دین برگرفته از نام پهلوی ِ یـک ایزد، زُروان،(۲) (او(۳): زَروان(۴)) یا زمان(۵) است. زمان در مرکز اندیشه زُروانی و نیز پهلوان ِ اساطیر این کیش، که چند بخش مهم آن باقی مانده است، قرار دارد.
اوستا، مجموعه متون دینی دین زرتشت، تأکید اندکی بر زَروان دارد و بـه نـدرت به او
______________________________
۱ مشخصات کتابشناختی این اثر از این قرار است:
Mircea Eliade, The Encyclopedia of Religion, Zurvanism, 1987, Vol.15, P.595.
۲٫ ZurvaËn
۳٫ کوتهنوشتها: او ، اوستا؛ پهـ ، پهلوی
۴٫ Zrvan
۵٫ ZamaËn
اشاره میکند. در حقیقت، یک بار به «راهی که زَروان ساخت» اشاره میکند؛ راهی که هرکه نیک است یا بـد بـاید آن را برَوَد (وندیداد ۱۹:۲۹). در بخش دیگر این متن میان زَروان اَکَرَنه،(۱) «زُروان ِ بیکران»، و زَروان دَرِغو خوَه داته،(۲) «زُروان ِ همیشه شهریار» فرق میگذارد (یَسنه ۷۲:۱۰؛ سی روزه ۱:۲۱، ۲:۲۱). متون پهلوی ِ مربوط به قرن نهم میلادی زُروان را به هـمین شـیوه مطرح میکنند: میان این دو فرق میگذارد؛ یکی، زُروان ِ اَکَنارگ،(۳) و دیگری، زُروان ِ دِرَنگْ خودای،(۴) که او را زُروان ِ کَناره گومند،(۵) یا زُروان ِ برینومند،(۶) به معنی «زمان ِ نامحدود» یا «زمان ِ بیکرانه» نیز میخوانند.
ما دانش خود را دربـاب اسـطوره زُروان، وامـدار نویسندگان مسیحی هستیم؛ از ارمنیها، اِذنـیک اهـلِ کـُلْب و اِلیشِه وارداپِت، و از سریانیها، تِئودور بارکونایی و یوحنّان بار پِنْکایِه. احتمالاً منابع اینان با منابع تِئودور اهل موپْسوُسْتیا یکی است (کومُنت، ۱۹۳۸، جلد:۱، ص ۶۳ و جلد: ۲، ص ۸۸ بـه بـعد.)، امـا این را با اطمینان نمیتوان گفت. بر اساس ایـن اسـطوره، زُروان پدر دوقلوها، (یکی) اورمیزد(۷) (په : اورمَزد؛ او : اَهورَه مزدا)(۸) و (دیگری) اَهرمن(۹) (په : اَهریمن؛(۱۰) او : اَنْگره مَینو)(۱۱) است. اولی، زاده نیازی بود که زُروان در طول هـزار سـال بـرای داشتن پسری، که آسمان و زمین را پدید میآوَرَد، به جا آوَرْد؛ دومـی، زاده شک در تأثیر این نیاز بود که به وقت به جا آوردن آیین قربانی بر جان زُروان افتاد. چون او پیـش از بـه دنـیا آمدن ِ آنان معین کرده بود که نخستین کسی که روشنایی روز را بـبیند فـرمانروا خواهد شد؛ زُروان مجبور شد که به نخستزاد، یعنی اهرمن («تیره و بدبو»)، نشان فرمانروایی را بدهد، اما شـهریاری او را بـه نـُه هزار سال (زمان معین) محدود کرد. در پایان این زمان، اورمیزد («تابنده و خـوشبو»)، پسـری کـه زُروان برای او نیاز برده بود، قدرت مطلق را در اختیار میگیرد.
این اسطوره شامل چند عـنصر بـاستانی اسـت؛ محض نمونه، مفهوم قربانی بازتاب مستقیم یک میراث هند و ایرانی است. مفهوم خدایان مـخالف، اورمـَزد و اهریمن (که در آثار برجستگان ِ یونانی همچون ارسطو، اودِمیس از رودز، و پلوتارک به آن اشاره شـده
______________________________
۱٫ Akarana
۲٫ DareghoË-Khva-dhaËta
۳٫ ZurwaËn lË AkanaËrag
۴٫ ZurwaËn lË DeËrang KhwadaËy
۵٫ ZurwaËn lË KanaËragoËmand
۶٫ ZurwaËn lË BriËnomand
۷٫ Ormizd
۸٫ Ahura MazdaË
۹٫ Ahrman
۱۰٫ Ahriman
۱۱٫ Angra Mainyu
اسـت) بـه مثابه قطبهای مقارن ِ یک ترکیب دویی، به دوران ساسانی (قرن سوم تا هفتم میلادی) بـاز نـمیگردد؛ رد آن را باید در دوران هخامنشی (قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد) گرفت. باید نـوع خـاصی از ثـنویت را در آیین زُروان بیابیم؛ ثنویتی که با شکل اصلی ِ زرتشت (زَرَثوشْترَه(۱))، که روح نکوکار (سپنتا مینو)(۲) را در مقابل روح بـدکار (اَنـگْره مینو) نشاند، و بالادست اینان اَهورَه مزدا، خدای ِ «پدر»، را قرارداد، فرق دارد. اما پیروان زُروانـ، اورمـَزد و اهـریمن را دو برادر دوقلو، پسران زُروان، خواندند و با این کار آموزه اصلی ِ زرتشت را که میپنداشت خیر و شر کـاملاً از یـکدیگر خـدا است، تغییر دادند.
مسئله زُروان ـ یکی از مسائلی که دانشمندان ِ ادیان ایرانی ِ باستان را بـهخصوص در پژوهـش عناصر آیین زُروان در آثار پهلوی به شدت گرفتار کرده است (نیبرگ، ۱۹۲۹ و ۱۹۳۱؛ زِنِر، ۱۹۵۵) ـ شاید به منزله تحولی تـاریخی قـلمداد شود که در طول دوره هخامنشی، در اثر تماس میان ثنویت اصلی زرتشتی و تـأثیرات بـابلی که اندیشهها و باورهای یک دین اخترانی بـه شـدت در آن نـفوذ کرده بود، به وجود آمد. مفهوم قـانون کـلی که حاکم بر انسان و ستارگان است و در طول هزاره اول پیش از میلاد نیرومندتر از هر زمـان دیـگر بالیدن گرفت، مؤید پدیده چـند خـدایی در دوره هلنیستی اسـت.
______________________________
۱٫ Zarathushtra
۲٫ Spenta Mainyu
کـتابشناسی
۳۸۴٫ Benveniste, Emile. The Persian Religion according to the Chief Greek Texts. Paris, 1929.
۳۸۵٫ Bianchi, Ugo. Zaman i Ohrmazd: Lo zoroastrismo nelle sue origini e nella sua essenza. Turin, 1958.
۳۸۶٫ Boyce, Mary. A History of Zoroastrianism, vol. 2. Leiden, 1982.
۳۸۷٫ Christensen, Arthur. L””Iran sous les Sassanides. 2d ed. Copenhagen, 1944.
۳۸۸٫ Duchesne-Guillemin, Jacques. “Notes on Zervanism in the Light of Zaehner””s Zurvan, with A additional Reference.” Journal of Near Eastern Studies 15 (1956): 106-112.
۳۸۹٫ Frye, Richard N. “Zurvanism Again. “Harvard Theological Review 52 (April 1959): 63-۷۳.
۳۹۰٫ Gnoli, Cherardo. “L””evolution du dualisme iranian et le probleme zurvanite. “Revue de l””Histoire des Religions 201 (1984): 115-138.
۳۹۱٫ Junker, Heinrich F. Uber iranische Quellen der hellenistischen Aion – Vorstellung. Leipzig, 1923.
۳۹۲. Mole, Marijan. “Le probleme zurvanite”. Journal asiatique 247 (1959): 431-469.
۳۹۳٫ Nyberg, H. S. “Questions de cosmogonie et de cosmologie mazdeennes.” Journal asiatique 214 (1929): 193-310 and 219 (1931): 1-134, 193-۲۴۴.
۳۹۴٫ Schaeder, H. H. “Der iranische Zertgott und sein Mythos.” Zeitschriftder Deutschen Morgenlandischen Gesellschaft 95 (1941): 268-299.
۳۹۵٫ Scheftelowitz, J. Die Zeit als Schicksalsgottheit in der indischen und iranischen Religion. Stuttgart, 1929.
۳۹۶. Widengren, Geo. Die Religionen Irans. Stuttgart, 1965. Translated as Les religions de l””Iran (Paris, 1968).
۳۹۷٫ Zaehner, R. C. Zurvan: A Zoroastrian Dilemma. Oxford, 1955.