علل روانشناختی در گرایش به جنبشهای معنوی نوپدید(۵۵ص)
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی علل روانشناختی گرایش به جنبشهای معنوی نوپدید با تأکید بر علل شناختی میپردازد؛ روش تحقیق، با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، با تظبیق بر نمونههای عینی است. این نمونهها برگرفته از فیلم، گزارش، کتاب، اعترافهای مستند، شواهد بالینی مشاورهای و مصاحبههای بدون ساختار (آزاد) با پانزده کارشناس حوزوی ـ دانشگاهی است. اگرچه تنها بر علل شناختی از ابعاد روانشناختی تأکید شده است، ولی همهی ابعاد روانشناختی (شناختی، هیجانی، رفتاری و…) با ابعاد مختلف اقتصادی، جامعهشناختی، سیاسی، مذهبی و روانشناسی با هم تعامل تنگاتنگ و همپوشی دارند. راههای رویارویی با این گرایشها، با معرفی کتاب، زمانی به ظور ضمنی و گاهی با صراحت بیان شده است.
واژگان کلیدی عرفان اسلامی (عرفان حقیقی یا عرفان مثبت)، نگرش (مثبت و منفی)، رغبت، جنبشهای معنوی نوپدید، عرفانهای کاذب، میانبرذهنی، خظای شناختی
مجله مطالعات معنوی، بهار ۱۳۹۱ – شماره ۳، از صفحه ۷۵ تا ۱۱۲
عنوان مقاله: علل روانشناختی در گرایش به جنبش های معنوی نوپدید (۳۸ صفحه)
نویسنده : قدیری،محمد حسین
*چکیده :*
پژوهش حاضر به بررسی علل روانشناختی گرایش به جنبشهای معنوی نوپدید با تأکید بر علل شناختی میپردازد؛ روش تحقیق، با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، با تطبیق بر نمونههای عینی است. این نمونهها برگرفته از فیلم، گزارش، کتاب، اعترافهای مستند، شواهد بالینی مشاورهای و مصاحبههای بدون ساختار (آزاد) با پانزده کارشناس حوزوی ـ دانشگاهی است. اگرچه تنها بر علل شناختی از ابعاد روانشناختی تأکید شده است، ولی همهی ابعاد روانشناختی (شناختی، هیجانی، رفتاری و…) با ابعاد مختلف اقتصادی، جامعهشناختی، سیاسی، مذهبی و روانشناسی با هم تعامل تنگاتنگ و همپوشی دارند. راههای رویارویی با این گرایشها، با معرفی کتاب، زمانی به طور ضمنی و گاهی با صراحت بیان شده است.
*کلمات کلیدی :*
عرفان اسلامی (عرفان حقیقی یا عرفان مثبت)، نگرش (مثبت و منفی)، رغبت،
جنبشهای معنوی نوپدید، عرفانهای کاذب، میانبرذهنی، خطای شناختی.
————————————————————————
عـلل روانشناختی در گرایش به جنبشهای معنوی نوپدید
محمدحسین قدیری، پژوهشگر موسسه امام خمینی
————————————————————————
مقدمه
بـراساس آمـوزههای اسـلام، گرایش به عرفان و معنویت، نیازی فطری است.
سازمان بهداشت جهانی نیز رسماً بُعد رشد مـعنوی را به ابعاد رشد (زیستی،
اجتماعی، روانی و …) اضافه کرد._۱ در عصر حاضر عطش
معناخواهی بشر بـه دلایل زیر بیش از هر دوره شده اسـت: پیچـیدگیها و
تغییرات سریع زندگی ماشینی، بیماریهای جدید، بروز جنگها، توجه به معنا و
عرفان در درمان اختلالات روانی،_۲ تبعیض، پیشداوری پیروان
ادیان، تنشها و جنگهای بین ادیان و مذاهب، افراط در توجه به روش تجربی و
پوزیتویستی در علم و روش تحقیق و محدود کردن راه شناخت بـه این روش، شکست
نظامهای معنویت ستیز و تبلیغات وسیع گروههای معنویتگرا._۳
این کششهای معنوی در سن نوجوانی و جوانی به دلیل فطرت
زلال آنها، بیش از سایر سنین زندگی جلوهنمایی میکند. به طور کلی، برخی
از علل جستوجوی معنویت و عرفان عبارتند از:
یافـتن چـرایی برای زندگی، تقویت اراده، ارضای حس مذهبی، غلبه بر احساس
تنهایی، پوچی و خلاء وجودی، معنابخشی به همهی شئون زندگی (روابط، عبادت،
عشق، درد و رنج، کار و…)، توجیه مرگ، حل مشکلات و معضلات خارج از توان
بـشری، یافـتن تکیهگاه امن در دنیای پرشتاب و متغیر امروزی و…
علل پیدایش عرفانهای نوپدید مانند: شناختی، روانشناختی، اقتصادی،
جامعهشناختی، سیاسی و… با علل گرایش به معنویت همپوشی زیادی دارد.
برخی واژههای کلیدی در جنبشهای معنوی نـوپدید عـبارت است از:
- نگرش_۴ روشی نسبتاً ثابت در فکر، احساس و رفتار نسبت
به هرگونه رویداد
- رک: دیوید فونتا، روانشناسی دین و معنویت، ص۶۲؛ گری هارتز، معنویت
و سلامت روان (کاربردهای بالینی)، ص۶٫
- مانند کارهای بالینی و تحقیقاتی فرانکل در معنا درمـانی. رک: انـسان
در جـستوجوی معنا؛ خدا در ناخودآگاه؛ پزشک و روح و فـریاد نـاشنیده
بـرای معنا.
- احمد حسین شریفی، درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفانهای کاذب، ص۳۸- ۴۸٫
- Attitude.
————————————————————————
محیطی (افراد، گروهها، موضوعات اجتماعی و…) است._۱
- گرایش: فرآیندی است عمدتاً اجتماعی و آمـوخته شـده؛ بـه معنی آمادگی برای
پاسخ دادن (به شیوهای نسبتاً ثـابت در رفـتار، احساس و فکر) به اشخاص،
اشیا و شرایط خاص._۲ بین گرایش و «رغبت»_۳
تفاوت است؛ ممکن است ما به کسی یا چیزی گـرایش مـثبت داشـته باشیم، ولی
رغبت نداشته باشیم._۴ دانشجویی که برای تحقیق وارد یک
فرقهی معنوی نـوپدید میشود، با مریدان و مرشدان آن ارتباط برقرار
میکند، معاشرت و مصاحبه میکند و کتابهای آنها را مطالعه میکند، اگرچه
نسبت بـه ایـن فـرقه گرایش مثبت پیدا کرده است، ولی رغبت به آن، ندارد.
- عرفان مثبت و منفی (حقیقی و کاذبـ): «عـرفان مثبت (حقیقی)؛ یعنی
عرفانی که در تعالیم آسمانی ریشه دارد، آغاز حرکتش بیداری بشر از خواب و
رؤیاهای حیات طبیعی مـحض اسـت و آگـاهی از اینکه وجود او در حال تکاپو،
در مسیر خیر و کمال در متن هدف خلقت عالم هـستی قـرار مـیگیرد. این
عرفان که مسیرش در حیات معقول و مقصدش، قرار گرفتن در جاذبهی کمال مطلق
به لقـاء الله اسـت، بـه قرار گرفتن در شعاع جاذبیّت او منتهی میشود. این
عرفان که آن را «عرفان اسلامی» مینامیم، هیچ حقیقتی را از عـالم هـستی
اعم از آنکه مربوط به انسان یا غیر او باشد، حذف نمیکند، بلکه همهی
عالم را بـا یک عـامل ربـّانی درونی صیقل میدهد و شفّاف میسازد و انعکاس
نور الهی را در تمام ذرّات و روابط اجزای این عالم نشان مـیدهد. اینـ
گونه عرفان است که خط نورانی آن به وسیلهی انبیای بزرگ الهی در جادهی
تکامل کشـیده شـده اسـت، نه آن تخیّلات رؤیایی در مهتاب فضای درونی که
سایههایی از مفاهیم بسیار وسیع مانند وجود، واقعیت، کمال، حـقیقت و …
را بـه جای اصل آن گرفته و با مقداری بارقههای زودگذر مغزی آنها را
روشن ساخته و آنـها را حـالی و مـقامی برای خود تلقین نموده و
- جمعی از مؤلفان، روانشناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص۱۳۶٫
- علیاکبر شـعاری نـژاد، نـگاه نو به روانشناسی انسان سالم، ص۳۵۴٫
- Interest.
- علی اکبر شعاری نژاد، همان، ص۳۵۷٫
————————————————————————
دل بـه آنـها خوش میکنند، در صورتی که ممکن است، مدعی چنین عرفانی حتّی
برای چند لحظه از روزنههای قفس مادّی نـظارهای بـه بیرون از خودِ
مجازیِ خویشتن نکرده باشد. این همان عرفان منفی است که انـبوهی از کاروان
جـویندگان معرفت را از لب دریای درون خود به سرابهای آبنما رهـنمون
مـیکند.»_۱
- عـرفانهای کاذب و جنبشهای معنوی نوپدید: عرفانهای کاذب،
عرفانهایی اسـت کهـ اگرچه حقیقی نیستند، ولی به شکل نسبتاً نظام یافته و
مکتب درآمدهاند و از قدمت برخوردارند، درحـالیکه جـنبشهای معنوی
نوپدید، فرقههای سطحی و مـتکثر جـدیدی هستند کهـ بـا کمـی تغییر،
تحریف و یا تقلید، از دل عرفان حقیقی و عـرفانهای کاذب جـوانه زدهاند.
مدعیان مهدویت یا ارتباط با حضرت مهدی (عج)، انجمن حجتیه و…
فرقههایی هـستند که از عـرفان حقیقی جدا شدهاند.
با توجه بـه آنچه بیان شد در ایـن مـقاله به این سؤال از بعد روان
شـناختی (بـا تأکید بر بعد شناختی) میپردازیم که چرا با داشتن عرفان
اسلامی که پشتوانهی قـوی فـلسفی، قلبی و وحیانی دارد، برخی به سـراغ
جـنبشهای نـوپدید و عرفانهای کاذب میروند؟
عوامل شـناختی در گـرایش به عرفانهای کاذب
به طـور کلی، عـوامل مختلف اقتصادی، تربیتی، فرهنگی (رسانهها و…)،
ارتباطی، جغرافیایی و طبیعی، جامعهشناختی، سیاسی، روانشناختی و… در
گرایش به جـنبشهای مـعنوی نوپدید و عرفانهای کاذب دخالت دارد، ولی در این
پژوهش درصدد بـررسی مـؤلفهها و عوامل روانـشناختی بـا تـأکید بر عوامل
شناختی هـستیم. اگرچه برای تحلیل علمی، تبیین و توصیف ناچاریم علل و
مؤلفهها را به طور جداگانه بررسی کنیم، ولی روشـن اسـت که در زندگی تفکیک
حقیقی و عینی این عوامل از یکدیگـر غـیرممکن اسـت؛ آنـها هـمپوشی و
تأثیر و تأثر تـنگاتنگ دارنـد. در تحقیق حاضر، به دلیل محدودیت در حجم
مقالههای علمی و بررسی دقیقتر و جامعتر، تنها مهمترین عوامل شناختی از
عوامل روان شـناختی در گـرایش بـه جنبشهای معنوی را بحث میکنیم.
- محمد تقی جـعفری، عـرفان اسـلامی، ص۲۱-۲۳٫
————————————————————————
لازم بـه ذکر اسـت که جـدا کردن عامل شناختی از عوامل روانشناختی و غیر
روانشناختی (اقتصادی، مذهبی و…) به دلیل بیان علمی و توصیف، تحلیل و
تبیین است وگرنه همهی عوامل در تسهیل، تکوین و تثبیت گرایشها، همپوشی
دارند و در هم تأثیر مـیگذارند و از هم تأثیر میپذیرند. حال با این توضیح
به بررسی عوامل شناختی_۱ – میپردازیم.
با توجه به تحلیل روانشناختیِ برخی فیلمها، گزارشها و اعترافات مستند
و برخی کتابها و آثار موجود عرفانهای کاذب و مصاحبهی آزاد با پانزده
کارشـناس حـوزوی– دانشگاهی، به بررسی برخی از عمدهترین عوامل شناختی
میپردازیم. این عوامل همه در یک سطح و با یک قدرت نفوذ نیستند؛ آنها
«تسهیلکننده»، «تسریعکننده»، «تکمیلکننده» و یا «تثبیتکننده» میباشند.
- سبک آموزشی ـ کاربردی: همانگونه که گفتیم انسان عـطش مـعنوی دارد.
عرفانهایی که سبک آموزشی ساده و طبقهبندی شده دارند و به شکل گام به
گام کار کردهاند، برای مخاطب جذابیت دارند. به عنوان نمونه میتوان این
سبک را در عـرفان حـلقه یا اکنکار دید. همچنین برخی از محققان هـندی
بـرای رشد معنوی، مراحل، جداول و طبقهبندیهای پنجگانهی یوگا را که
اغلب از متون مقدس هندو معرفی شده است، مطرح کردهاند._۲ –
این مراحل و دستهبندی از دیدگاه روانشناسی (توجه، یادسپاری، ذخیره سـازی
و یادآوری و الگـوهای تدریس) نقش مهمی در جـذب افـراد دارند. همسران برخی
از رهبران این عرفانهای کاذب مانند لاوی و اکنکار، روانشناس بودهاند و
کریشنامورتی خودش روانشناس بود_۳ – ، بنابراین میتوان
احتمال داد که آموزههای روانشناسی در ترویج این عرفانها بیتأثیر
نبوده است، هرچند که برای بیان دقیقتر نـیاز بـه بررسی بیشتر میباشد.
- عامل شناختی اینجا از حیث روانشناختی است. میتوان آن را از ابعاد و
حیث دیگر مانند فلسفی یا مذهبی و… در جای خودش بحث کرد.
- دیوید فونتا، روانشناسی دین و معنویت، ص۱۱۵٫
- رک: محمد تقی فعالی، آفتاب و سایهها، ص۱۶۸٫
————————————————————————
- اسـتناد عـلت برخی از اخـتلالات به مذهب: عدهای از افراد معمولی و
حتی متخصصان روانشناس، برخی از اختلالات روانی مانند توهمات و هذیانهای
مذهبی (دیدن حضرت عـیسی و…) و وسواس فکری ـ عملی در مناسک را به مذهب
نسبت میدهند_۱ – و راه درمان آن را کنار گـذاشتن مـذهب و
فـرار از محدودیتهای مذهب میدانند و مراجعان را تشویق میکنند که
گرایش معنوی راحتی را انتخاب کنند و در واقع عرفان درمانی پیشگیرانه و
درمانگرانه مـیکنند. بـنابراین مشاوران، متناسب با باورها،
جهانبینی و شخصیتشان، نقش زیادی در تبلیغ انواع عرفانها دارند، ولی
غافل هـستند از اینـکه بـسیاری از رفتارهای افراد مذهبی سر خود و حتی
برخلاف نظر کارشناس دین است و اسلام دین سهله سمحه است و خـدا آسانی را
برای ما در نظر گرفته، این ما هستیم که با ندانمکاریها برای خود مشکل
درسـت میکنیم. البته در مواردی هـم فـرد اصل اختلال را دارد، چه دیندار
باشد و چه نباشد، فقط دینداری او سبب شده، موضوع بیماری بر امر دینی واقع
شود. در برابر، تحقیقات زیادی نشان دهندهی ارتباط مثبت بین دینداری و
سلامت روان و جسم و جان است.
- اسـتناد درمان به عرفان: برخی از متخصصان با تشویق مراجعان، آنها را
به عرفانهای کاذب سوق میدهند. علت کار آنها همیشه دغدغههای درمانی
نیست، گاهی آنها جهانبینی خود را به فرد مراجعهکننده القا میکنند.
از سویی هم شـبکههای مـختلف ماهوارهای مانند شبکهی نجات (مسیحی)، از
عرفان درمانی و شفا یافتن، به عنوان ابزار تبلیغی استفاده میکنند._۲
- کتاب درمانی: نمیتوان ادعا کرد، محتوای همهی کتابهایی که در
زمینهی معنویت و عرفانهای کاذب نوشته شده است، به طـور کلی خـرافه، کذب
و مطالب التقاطی و انحراف است. در بسیاری از آنها حکایتها، قصص و
تمثیلها (آثار اوشو و کوئلیو …) و تکنیکهای کاربردی مفید (یوگا
و…) هم وجود دارد. برخی از مشاوران، مربیان و معلمان، بدون توجه به
اینکه آیا مخاطب میتواند مطالب سـره را از نـاسره جدا
- گری هارتز، همان، ص۴۴.
- رک: علی ناصری راد، افسون حلقه (نقد و بررسی عرفان حلقه)، ص۲۷٫نیز
http://www.rezasafa.com.
————————————————————————
کند، کتابهایی را به آنها معرفی میکنند، آنها هم به دلیل اعتمادی که
به استاد یا مشاور داشتهاند، هـمهی آمـوزهها را مـیپذیرند. برخی از
افراد هم بدون مـشورت بـا مـتخصص آگاه و متدیّن، برای خودیاری از کتابهای
کاربردی این عرفانهای نوپدید موجود در بازار استفاده میکنند.
- حرص و کنجکاوی: کنجکاوی عاملی مؤثر در گرایش به جنبشهای مـعنوی
نـوپدید و عـرفانهای کاذب است_۱ – . بسیاری از فرقههای
عرفانی کاذب ابتدا به شکل مـنزوی و مـحصور در منطقهای خاص بودند، موج
معنویتگرایی جهانی، تکثیر کتب و رمانهای عرفانی به زبانهای مختلف،
فیلمها و کارتونهای معنویتگرا و رشد سرطانی ابـزارها و رسـانههای
تـصویری، سبب شد این جنبشهای معنوی خودنمایی کنند. از آنجا که انسانها
بـه ویژه نوجوانان و جوانان کنجکاو هستند و تمایل دارند از نزدیک امور
را بررسی و حتی تجربه کنند، به این جنبشها رو میآورند. این تـمایل
جـهت کنـجکاوی، اگرچه گرایش به این جنبشهای معنوی نوپدید است، ولی
«رغبت» محسوب نمیشود. چـون هـر گرایش مثبتی، رغبت به حساب نمیآید_۲
امروزه بسیاری از کلیپهای این عرفانهای کاذب مانند شیطانپرستی، نمایش
خوردن، عـقرب، مـار و شـیشه، فرو کردن سیخ و کارد در بدن، راه رفتن از
روی آتش و رقص و سماع در حلقههای ذکر و…، موجود است و به سـرعت
بـا گـوشیهای همراه (بلوتوث) و ایمیل از فردی به فرد دیگر منتقل میشود.
بسیاری از افراد جامعه به قـصد کنـجکاوی این کلیپهـا را میبینند،
تکثیر این کلیپها برای آن عده که از نظر شناختی، باورهای دینی، هوش
و اعتماد بـه نـفس ضعیف هستند، اثر نامطلوب میگذارد و ممکن است سبب
تغییر نگرش آنها شود. در مـقابل این کلیپهـا، فـیلمهای مستندی از
هشدار مسئولان قضایی و امنیتی، روانشناسان، حقّههای این فرقهها،
اعتراف شیادان و سخنان فریب خوردگان وجـود دارد که در خـنثی کردن تبلیغات
این جنبشها اثر زیادی دارد.
انسان نسبت به چیزهایی که منع میشود، کنجکاوتر و حریصتر مـیشود. اگـر مـنع
- جمعی از مؤلفان، همان، ص۱۷۶٫
- علیاکبر شعاری نژاد، همان، ص۳۵۷٫
————————————————————————
همراه با بیاحترامی یا تندی، باشد، فـرد مـمکن است حریص شود و درصدد
انتقام یا اثبات خود و ابراز وجود برآید. بنابراین در بـرابر عـرفانهای
کاذب تـنها «منع استبدادیِ» مسئولان نظامی، قضایی، تربیتی و فرهنگی کافی
نیست، بلکه باید به شخصیت نوجوانان و جـوانان احـترام گـذاشت و آسیبها
و تعارضهای این عرفانها را بازگو کرد.
- بحران هویت: در سن دوازده تا هجده سالگی، نـوجوان بـا بحران هویت مواجه
میشود، که باید با خودآگاهی و خودیابی، آن را حل کند. تشکیل هویت،
کاری سخت و مملو از اضطراب اسـت. نـوجوانها، نقشها و ایدئولوژیهای مختلف
را تجربه میکنند و میکوشند بهترین و مناسبترین را انتخاب کنند. خروج از
مـسیر سـنتها، اصول ارزشی والدین و رهبران معنوی، میتواند منجر بـه
آشـفتگی و جـبههگیری نوجوان و جوان مضطرب شود. این موضعگیری، ممکن اسـت
بـاعث شود که نوجوان و جوان، در مقابلِ والدین و گرایشهای معنوییشان
بایستد و برای اعتراض، انتقام و اثبات خود، بـدون تـدبّر و بررسی، مسیر
مخالف گرایش والدین یا رهـبران دینـی، سنتی را انـتخاب کنـد.
فـردی که دچار بحران هویت است نمیداند کیسـت، بـه کجا تعلق دارد و کجا
میرود. این فرد ممکن است هویت منفی را در تبهکاری و گرایش بـه مـواد
مخدر جستوجو کند. گروه همسالان نـقش چشمگیری در تشکیل هویت مـثبت یا
مـنفی نوجوان دارند_۱ – در کشاکش و تعارض بـین بـزرگان
دلواپس و نوجوانان آشفته، خطر گرایش نوجوانان و جوانان به عرفانها و
جنبشهای معنوی نوپدید مانند اوشـو، عـرفان سرخ پوستی، شیطانپرستی و… که
در آنها بـا یوگـا، مـوسیقی، مواد مخدر، ارتـباط بـا جنس مخالف به
آرامـشی کاذب و زودگـذر میرسند، جدّی است.
- جنسیت و گرایش به جنبشهای معنوی کاذب: زن و مرد از نظر روانشناختی
تفاوتهای زیادی دارند؛ بـعد عـقلی، منطقی و استدلالی، انتزاعی، فلسفی و
خودآگاهی، در مـردان قـویتر از زنان اسـت؛ ولی زنـان قـدرت عاطفی، قوهی
تخیل و تـجسم ذهنی بالایی دارند و از مردان تلقینپذیرتر هستند، آنها
گرایش به همفکری، مشاورهی
- دوان پی شولتز – سیدنی الن شولتز، نـظریههای شـخصیت، ص۲۶۵٫
————————————————————————
روانشناختی، استفاده از متخصصان مرد (در حـرفهها، پزشـکی و مـشاوره)،
پرسـشگری، دانـستن تعبیر خواب، اسـتخاره گـرفتن و… دارند. اختلال وسواس
(که در آن اعتقاد به جادو و سحر زیاد است و..) در زنان بیشتر از مردان
است. البته به غیر از فـرآیندهای شـناختی، در مـوارد زیر هم زن و مرد
تفاوتهای روانشناختی دارند:
زنان نـسبت بـه مـردان گـرایش دینـی (قـلبی)، اخلاقی، معنوی، هیجانی،
عاطفی، ایثار، وابستگی، همکاری و… قویتری دارند، به همین دلیل بیشتر از
مردان گرایش به حضور در مراسم دینی و عرفانی و زیارتگاهها، گرفتن
ختمهای مذهبی مختلف، نذر، شنیدن مـداحی یا مرثیه، توسل، دعا و … دارند.
زنان وابستهتر هستند و تنهایی برایشان سختتر است، درحالیکه مردان
استقلال طلب و خودرأی میباشند. از نظر شخصیتی، زنان نسبت به مردان
درونگراتر هستند (از زمان کودکی این امر نمایان است)، نـوسان غـم و شادی،
خنده و گریه، ابراز شکوه و بیان فشارهای روانی و استرس در زنان بیشتر
از مردان است و بیشتر از مردان به مشاور و پزشک رجوع میکنند، زنان
نسبت به مردان اعتماد به نفس پایینتری دارنـد_۱ بـا توجه
به ویژگیهای روانشناختی یادشده، زنان (به عنوان مرشد یا مرید) بیشتر
از مردان، در دام جنبشهای عرفانی کاذبی میافتند که این ابعاد در آنها
قویتر است. تبلیغات مختلف، ابـزارها و روشـهای این جنبشها، متناسب با
محل حـضور شـکار و ویژگیهای روانشناختی طعمهی مورد علاقه است. به
عنوان نمونه برخی از مدّعیان، مزدبگیران و مبلّغان این فرقهها برای فریب
زنان در باشگاه ورزشی زنان، استخر، سفرههای نذری، زیارتـگاهها، آرایشـگاه
زنانه، مدارس دخترانه، دانـشگاه و پارکهـایی که تجمع زنان بیشتر است،
حاضر میشوند.
متأسفانه عدم نظارت دقیق بر کار خانمهای جلسهای سودجو که تحصیلات دینی
ندارند، سبب شده آنها از ابعاد روانشناختی زنان مانند: گرایش معنوی
بالا، تلقینپذیری،
- محمد حـسین قـدیری، بررسی آرای یک روانشناس فمینیست (نقد کتاب
دختران خوب به بهشت میروند و دختران بد به همه جا)، نسخهی شمارهی ۳۱
؛ رک: انسان ( زن و مرد) در دو جلوه، محمد مجد؛ حمزه گنجی،
روانشناسی، تفاوتهای فردی، ص۴۴؛ عـلی اکبـر شعاری نـژاد،
روانشناسی رشد، ص۸۹ .
————————————————————————
هیجانی، عاطفی و… استفاده کنند و آنها را فریب دهند_۱
- سوگیری و خطای شناختی: ما در مسیر زندگی هنگام تـصمیمگیری و گزینش،
به دلایلی که در ادامه بیان خواهد شد، اطلاعات را پردازش نمیکنیم و
مزایا و مـعایب یـا سـودها و زیانهای آنها را بررسی نمیکنیم. از این
بالاتر، بسیاری از ما، حتی در کارهای مهم زندگی مانند دین، رشتهی تحصیلی،
ازدواج و… به تـحلیل و تـحقیق و بررسی نقاط قوت و عیبها
نمیپردازیم. در این مواقع برای رسیدن به مقصودمان از میانبرهای ذهنی_۲
- ، آسـانگیر و آسـانیابیهای ذهـنی استفاده میکنیم. برخی
از میانبرهای ذهنی متداول بین مردم عبارتند از: هر چه گرانتر است، با
کـیفیتتر است» یا «وسایل خارجی، مرغوبتر از داخلی هستند».
انتخاب کوتاهترین راه برای انتخاب یا میانبر زدن بـرای گزینش، به دلایل
زیر انجام مـیشود:
در دسـترس نبودن منبع معتبر، هوش بالا_۳ – یا پایین، نوع
شخصیت (وسواسی، پارانویید، اسکیزوئید، و…) جذابیت، اجبار، نفوذ
اجتماعی، ترس از منابع قدرت، نیاز روانی شدید (رفع احساس خودکمبینی،
فرار از تنهایی و درمان اختلالات روانی، عطش دانستن و اشـراف بر غیب،
شهود و…)، نیاز معنوی شدید (نیاز و عطش باطنی برای دانستن راه و چاه)،
نیاز زیستی شدید (غذا، جنس مخالف، مسکن، مرکب و…) کمبود وقت،
بیتفاوتی، اهمالکاری، حجم زیاد اطلاعات، تبلیغات جذاب و متنوع، اطلاعات
مـتعدد و مـتناقض، هزینهبر بودن تحقیق، تشویق مستقیم و یا پنهان
الگوها، کمبود اطلاعات و…
اگرچه استفاده از میانبر ذهنی برای ما فواید زیادی دارد، اما به دلیل
فاکتور گرفتن و اشراف نداشتن بر همهی اطلاعات، طبیعی است که گاهی دچار
«سـوگیری» و «خـطاهای شناختی» شویم. ما باید آگاه باشیم که در مسائل
کلان زندگی دچار اشتباه
- با توجه به اعترافات و بررسی مدارک معتبر رک: قبیلهی حیله، ص۱۲۱ و
۱۲۹، جامعهی مدرسین قم.
- Shortcuts.
- با حدس دقیق زیرکانه یا تمرکز افـراطی و وسـواسگونه بر برخی اطلاعات.
————————————————————————
نشویم، چون هرگز وزن خطا در هدف زندگی، یک اندازه نیست؛ هرچه هدف با
ارزشتر باشد، مسیر، ابزار، روش، راهنمای مسیر و رفیق راه باید دقیقتر
انتخاب شوند. عدم دقت در این امـر مـثل این اسـت که ما میدانیم گنجی
در فلان جـزیره هـست، ولی بـدون نقشه و ابزار و راهنمای صادق بخواهیم به
آن دسترسی پیدا کنیم.
عقل و شرع حکم میکنند در امور مهم، تفکر، تحقیق و مشورت کنیم و از
افراد معتبری که عـلمشان بـه وحـی وصل است، کمک بگیریم. به همین دلیل اسلام
از مـا مـیخواهد برای دستیابی به اصول دین، هدف غایی زندگی و مکتب و
استاد عرفان که سعادت ما را مشخص میکند، از روش الگوریتم استفاده کنیم؛ با
اسـتدلال و تـفکر مـنطقی، شیوههای حل مسئله، مشورت و تحقیق گام به گام جلو
بـرویم و در فروع دین (که وقت و یا استعداد متخصص شدن را نداریم)، با
تقلید از کارشناس (مجتهد اعلم جامع الشرایط با تقوا) از «میانبر ذهنی
مـعتبر» کمـک بـگیریم. قسمتی از فروعدین تعبدی است که این به معنی
«میانبر ذهنی بیحساب و کتاب» نـیست، بـلکه این میانبر، در شاهراه اصول
دین است و چراغ عقل و تابلوهای راهنمای استدلال پشتیبانشان است.
مهمترین میانبرها، آسانیابها و آسانگیرهای ذهـنی که سـبب سـوگیری و
خطاهای شناختی و در نتیجه گرایش به جنبشهای معنوی نوپدید و عرفانهای
کاذب میشوند، عبارتند از:
۸- ۱٫ قـاعدهی هـمانندی: مـا در مقابل اطلاعات انبوهی که روزانه در عصر
توسعه و ارتباطات دریافت میکنیم، منفعل نیستیم، بلکه آنـها را از صـافی
«شـناختهای اجتماعی» عبور میدهیم و سازماندهی میکنیم. به این فیلترها
«طرحهایذهنی» میگویند. طرحهای ذهنی شامل تـجربیات گـذشته و مجموعهای
از اطلاعات به همتنیده در مفاهیم مختلف است_۱ – یکی از
میانبرهای ذهنی افراد که سبب سوگیری و خـطای شـناختی در گـرایش به
عرفانهای کاذب یا جنبشهای نوپدید میشود، «قاعدهی همانندی» است. ممکن
است دو تفکر سِحری؛ شباهت و سـرایت، مـنجر به گرایش به
- جمعی از مؤلفان، همان، ص۱۰۴٫
————————————————————————
عرفانهای کاذب شوند. در تفکر سحری شباهت، فـرد گـمان مـیکند که اگر دو
چیز با هم شباهت داشته باشند، آثار یکی به دیگری سرایت میکند، ولی در
تفکر سحری سـرایت، گـمان میکند که اگر دو چیز با هم مرتبط باشند، آثار
یکی به دیگری سرایت مـیکند_۱ – . بـرخی از عـرفانهای کاذب و
نوظهور، از عرفان ناب اسلامی منحرف شدهاند و برخی از آنها، مفاهیم
مشترک زیادی با اسلام ناب دارند و بـرای جـذب افـراد، ابتدا از تبلیغ و
تأکید بر این مفاهیم مشترک و همانند کمک میگیرند و لابهلای این مفاهیم
مـشترک، بـه تدریج افکار التقاطی و انحرافیشان را نیز تزریق میکنند.
مشابهت زیاد یک گروه با تصور قالبی و ذهنیِ فرد مسلمان از عـرفان مـثبت،
سبب گرایش به آن گروه یا حلقه میشود تا جایی که فردی که کارشناس دین
نـیست و از راهـنمایی افراد خبره بیبهره است، تصور میکند، «رابـطهی این
هـمانی» بـین این عرفانها و عرفان اسلامی وجود دارد. از آن جایی که تصور
قـالب، مـتکی به تجربیات و شبکهی اطلاعات محدود فرد غیر متخصص است،
گزینش درستی صورت نـمیگیرد.
هـمسویی ظاهری تعالیم رامالله، سای بـابا، عـرفان حلقه بـا دین اسـلام و
اسـتفاده از آیات و روایات اسلامی و تفسیر به رأی، نوعی همانندسازی بـا
تـعالیم اسلامی است که تشخیصش برای افراد عادی سخت است. همچنین_۲
- اشو با شـعارهاى هـمسو با غریزه و فطرت وارد شده و در بین
سـخنانش، افکار انحرافی را القا مـیکند. او مـىگوید: انسان باید آزاد
باشد. هیچ مـمنوعیتى نـباید باشد. بر خودت سخت مگیر. خدا همه جا هست و در
همه هست. تو نـیز خـدایى. به گذشته فکر نکنید. هـرگز احـساس پشـیمانى
نکنید. خوش بـاشید. احـساس گناه نکنید_۳ – . برخی از
جـنبشهای مـعنوی برای اینکه مریدان زیادی پیدا کنند، تلاش میکنند در
عرفان خود از همهی ادیان و عرفانهای دیگر، سخنان و آموزههایی وارد
کنـند، این امـر در آثار اوشو مشهود است، به عـنوان نـمونه، او
- همان، ص۱۰۹٫
- رک: سـاتیا، سـای بـابا، سخنان ساتیا سای بـابا، (مانند: ذکر، نیکی به
خلق، یتیمنوازی، دیدن کرامات، بازگو نکردن بدی دیگران، احترام و
عشق به پدر و مـادر، بـیان حقیقت، پرهیزکاربودن، هرگز سبب اندوه
دیگـران نـشدن، بـه خـود و دیگـران آسیب نرساندن، از کلام نـادرست،
دروغ، انـکار خدا، حسد، وابستگی، نفرت، خشم، طمع و زنا، دزدی، شرب
خمر و…. اجتناب کردن.)
- قادر فاضلی، آب و سراب۱، ص۳۸٫
————————————————————————
بـرای بـه دام انـداختن مسلمانان، از عرفان اسلامی هم تاحدودی تأثیر
پذیرفـته اسـت_۱ – .
۸- ۲٫ عـقاید خـرافی_۲ خـرافه در لغـت به معنای سخن
یاوه، بیهوده و بی اساس_۳ – است و در روانشناسی به
باورهای غیرمنطقی به سحر، جادو و بخت و اقبال و ترس مفرط از ناشناختهها
میگویند. تقویت مسائل تصادفی مکرر، میتواند سبب عـادت و رفتار خرافی
شود_۴ . مردم در بسیاری از موارد به جای تحلیل اطلاعات،
تحقیق و مشورت، از خرافات متداول در فرهنگ و عرف، که به نوعی میانبر ذهنی
است، استفاده میکنند. بنابراین باورهای خرافی در بسیاری از موارد
مجموعهای از خـطاهای شـناختی است، که هیچ مبنای عقلی و شرعی ندارند.
به طور کلی، خرافات ریشه در اشتباه در ادراک و قضاوت، فشارهای اجتماعی،
یادگیری (شرطیسازی، تقویت و تشویق، تقلید)، شخصیت و اختلالات روانی
(هذیان، وسواس)، عملیات روانی دشمن و… دارد. در بسیاری از مـناطق و
فـرهنگها خرافات به دلیل جهل، حیرت، ترس و اضطراب، ندانستن علت برخی
رویدادها و ذهنخوانی و راحتطلبی، تعصبها، سکوت تأییدگونهی افراد آگاه،
دروغپردازی، شایعه، پیروی کورکورانه از الگوها و بزرگان خـود، اجـبار و
عملیات روانی دشمنان و ترغیب و تـهدید و مـغالطهی افراد سودجو مانند
جادوگر، رمال و… به وجود میآیند. تمسک به خرافات میتواند به طور
موقتی سبب کاهش اضطراب شود، البته برخی از خرافات هم اضـطراب را افـزایش
میدهند. کتاب کلثوم نـنه، نـوشتهی عالم برجستهی شیعه، در کنار تبلیغ
دین، در قالبی طنز برای مقابله با خرافات و باورهای غیر منطقی زنان است.
در این کتاب باور نادرست به جادوگر، رمال، دعانویس و… مورد نقد قرار
گرفته است.
برخی عـقاید خـرافی منجر به گرایش به جنبشها و عرفانهای نوظهور
میشوند. به
- محمدتقی فعالی، همان، ص۱۱۹٫
- Superstition.
- حسن عمید، فرهنگ عمید، ص۵۴۸٫
- نصرت الله پور افکاری، فرهنگ جامع روانشناسی روان پزشکی، ج ۲، ص۱۴۶۶.
————————————————————————
عنوان نمونه، بسیاری از افراد گمان مـیکنند هـر فردی یک هـمزاد_۱
- دارد و او میتواند عامل موفقیت، بیماری و یا شکست شود.
به همین دلیل از مدعیان رمال، دعانویس، جنگیر و عارف تقلبی برای رسیدن
بـه خواستهها و دفع ضررها کمک میگیرند؛ خرافات و باورهای غلط نیز
رابطهی هـمافزایی دارنـد و سـبب رشد جهل و افکار مزاحم و وسواسی
میشوند. مثلاً خانمی نذر کرده بود که بیماری پدرش خوب شود تا حجابش را
رعایت کنـد، وضـع پدرش بدتر شد و او عمداً حجاب را کنار گذاشت_۲
نمونه: مدت هشت سالی که به عـنوان مـشاور، تـلفنی، مکاتبهای و یا ایمیلی
در برخی از مراکز از جمله مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی مشغول
فعالیت بودم، تـقریباً هر ماه با خانمهای زیادی مواجه میشدم که در دام
برخی از جنبشهای معنوی کاذب افتادهاند. به عنوان نـمونه عدهی زیادی
به خاطر اخـتلافات شـدید خانوادگی، ترس از بسته شدن بخت دخترانشان
(که اغلب تحصیلات بالایی دارند و سن ازدواجشان به تأخیر افتاده یا
خواستگارانشان را از دست میدهند و…) به خواندن افراطی کتابهای زیادی در
اینباره اقدام کرده بودند. آنها در منبع مهار و اسنادش (نسبت دادن عـلل
و چرایی رفتار) دچار اشتباه میشوند، به طوریکه بدون اینکه عوامل و اسباب
طبیعی را در نظر بگیرند، ریشهی همهی مشکلات را به امور ماورایی سحر و
جادو و بختبستن و چشم زخم نسبت میدهند و برای رفع گرفتاریشان بـه
مـدعیانی جنگیر، پیشگو، طالع بین، رمال و دعانویس بی سواد و… رجوع
میکنند. کار به جایی میرسد که یک فرد تحصیلکرده میپذیرد که مردی دور
ناف یا روی ران او دعای ابطال سحر و بختگشایی بنویسد یا برای با برکت شدن
زندگی زناشویی یا گـشوده شـدن بختش با مرشد شیادی که ظاهری عرفانی برای
خود درست کرده است، رابطهی جنسی داشته باشد..
۸- ۳٫ تفکر بیش از حد به یک موضوع: تفکر وسواسگونه و بیش از حد به یک
موضوع، نوعی میانبر ذهنی اسـت کهـ سبب خطای شناختی میشود و ما را از کل
- به باور خرافی (غیر علمی) هر کس همزادی دارد که در «دنیای از ما
بهتران» بهطور همزمان با او زندگی میکند و رشدی همگام با آن شخص
دارد. مصریان قدیم بـر ایـن بـاور بودند که تمامی زندگان دارای هـمزاد
هـستند و ایـن همزادها را «کا» مینامیدند. به باور مصریان، پس از مرگ
انسان همزاد او نمیمیرد. http://fa.wikipedia.org
- علی اسلامی نسب، شفای وسواس، ص۲۸۲٫
————————————————————————
بازمیدارد. افراد وسواسی، کم هوش و با هـوشبالا و… بـیشتر زمـینهی
این تفکر را دارند. به این نمونهی عینی دقت کنـید: بـرخی از افراد
متدین آن قدر غرق در خیال و تفکر دربارهی راههای رسیدن محضر امام زمان
(عج) میشوند که وظایف خود را فراموش مـیکنند. عـطش رسـیدن به وصال تا
جایی میرسد که مانند افراد غریق، برای رسـیدن به آرامش و رهایی، دست به
هر خاشاکی میزنند و در این راه گرفتار شیادان و مدعیان مهدویت میشوند.
افرادی با سوءاستفاده از علاقهی شـدید مـردم بـه امام زمان(عج)، با فهرست
کردن برخی از نشانههای ظهور و تحریف و تطبیق آن بـر خـود، ادعا کرده
بودند که سید حسنی هستند. عشق به دیدار امام، مانع ژرفاندیشی برخی افراد
پاک ولی ساده شده بـود، از ایـنرو گـرفتار دام این مدعیان شده بودند.
وقتی از این مردم سؤال میشد که چرا فریب خـوردید مـیگفتند: یک عـمر
اشتیاق دیدن امام زمان(عج) را در خواب و بیداری داشتیم، با مواجه شدن با
این نشانههای سـاختگی، فـکرکردیم بـه آرزوی خود رسیدهایم_۱
۸- ۴٫ تفکر دربارهی عکس واقعیت: این خطای شناختی را در قالب یک نمونهی
مستند بالینی که مشتی از خـروار اسـت، بیان میکنم: خانمی که فرزندش تحت
معالجهی پزشکی بود، با توصیهی برخی از خویشاوندان دلسـوز بـرای سـلامت
فرزندش از دعانویس شیادی دعا گرفت. دعانویس به او گفت که این دعا را هرگز
نباید باز کنی وگـرنه بـرای فرزندت اتفاق ناگواری میافتد. بعد از مدتی
فردی این دعا را باز کرد و فرزند او هم دچار بـیماری سـختی شـد. این خانم
فکر کرد علت بیماری فرزندش، باز کردن دعا بوده است، بنابراین این دفعه
با اعتقاد بـیشتری پیش دعـانویس رفت، در حالیکه همهی ما انسانها در
معرض خطرات طبیعی، بیماری، تصادف و… هستیم.
۸- ۵٫ فـکر هـمه یا هـیچ: در این خطای شناختی فرد، یک رفتار، فکر، پدیده
یا موضوع را کلاً سفید یا سیاه مـیبیند. از نـظر او هـر چیز کمتر از
کامل، شکست بی چون و چراست. عدم قناعت به مقدار و یـا بـخشی از یک کار،
یک فعالیت و یا یک امتیاز،
- مدعی سید حسنی در فیلمی از وزارت اطلاعات نمایش داده شده در مدرسهی
عـلمیهی مـعصومیهی قم.
————————————————————————
آنها را از مزایای کل آن امر محروم میکند؛ «من نباید مرتکب گناه
میشدم، حـالا کهـ فلان گناه کبیره را انجام دادم، دیگر فرقی نـمیکند،
آب که از سـر گـذشت چه یک نی چه صد نی». بنابراین بـه طـور گرایش
ناهشیار، برای رسیدن به لذتهای بیشتر حاصل از گناه، به عرفانهای کاذب
رو میآورد تـا بـه نوعی بعد معنویتگرای خود را جـواب دهـد و از سویی
هـم دسـتش بـرای گناه باز باشد. یا میگوید: «همهی اسـاتید عـرفان اسلامی
باید معصوم باشند، چون فلان استاد عرفان دچار اشتباه و یا گناه شـده
اسـت، پس همهی عرفای اسلام مشکل دارند». یا «مـن باید با این همه نـماز
شـب یا دعایی که میخواندم، به مکاشفه، طـی الارض، حـاجتم و… میرسیدم،
حالا که نرسیدم، پس مشخص است که مسیر من درست نبوده است».
مسئول شبکهی مـاهوارهای نـجات برای فریب دیگران میگوید: مـن مـسلمان
بـودم و بیش از بیست سـال، کتـاب دعا، زیارت، نماز شب و نـمازم تـرک نشد،
اما هیچ جوابی نگرفتم، وقتی مسیحی شدم، به همهی خواستههای خودم رسیدم
و الان شـفا هـم میدهم. وی کتابی به نام شفای بـیماران_۱
نـوشته است و در بـرخی از بـرنامههای سـاختگیاش کلیپهای
شفا دادنش بـه امر حضرت مسیح را نمایش میدهد. او برای منحرف کردن
مسلمانان از هیچ دروغی پروایی ندارد_۲ – و ادعا دارد که در
ایران مردم بـا زور اسـلحه نماز میخوانند_۳ .
ادعای مسلمان بودن او تـرفندی روانـشناختی بـرای تـغییر نـگرشهاست. با
توجه بـه
- شـبان رضا صفا، در این کتاب ادعا دارد به نام مسیح بیماران را شفا
میدهد و تعلیم میدهد که ما چـگونه بـه وسـیلهی زخمهای بدن مسیح
شفا یافتهایم. شفا نـان فـرزندان اسـت: ایـن هـدیهی گـرانبها
برای همهی ایمانداران مهیا شده است. خداوند میخواهد همهی شما که
بیمار هستید، شفا بیابید به همین منظور بدن عیسی مسیح مضروب شد تا ما
به وسـیلهی زخمهای بدن او شفا بیابیم. تعالیم این کتاب برای
مسیحیان و حتی غیر مسیحیان از اهمیّت ویژهای برخوردار است. باشد که
فهم این کلام باعث گردد که آن هدیهای که خداوند از قبل برای
شـما مـهیا کرده است، بهدست آورید. http://www.rezasafa.com/)
- برای اینکه با مچگیریهایی که از امثال این مبلغان دروغگو شده
است، بیشتر آشنا شوید و ماهیت منفعتطلبی و هوسپرستی امثال ایشان
را خوب بشناسید، به سی دی از برره تا لوس آنجلس کاری، مـحصول هـنری
ونوس رجوع کنید.
- سیدی «ناقوس شیطان»، کاری از مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی
حوزهی علمیهی قم.
مطالعات معنوی » شماره ۳ (صفحه ۹۱
————————————————————————
همین تکنیک است که معتادان راغب هستند با فردی هـمکاری کنـند که
خودش اعتیاد و سختیهای مشابه را تـجربه کرده بـاشد.
نمونه: در مشاوره، با افراد وسواسی یا خانمهای مجردی مواجه میشویم که
برای رسیدن به آرزوها یا خواستههای خود، به شکل افراطی، دعا
میکردند و بعد از مدتی که به خـواستهشان نـرسیدند، از اصل دین و عبادت
صرفهنظر کردنـد و بـه سوی عرفانهای کاذبی رفتند که ادعا میکردند، زود
خواستهی آنها را برآورده میکنند. کتابهایی که دربارهی عارف شدن در
کمترین زمان نوشته شده است، تلهای است که بسیاری از این افراد را در خود
میاندازد.
۸- ۶٫ تعمیم مبالغهآمیز: افرادی که دارای ایـن نـوع تفکر هستند، تحت
تأثیر یک حادثهی مثبت قرار میگیرند و در پرتو آن، همهی واقعیتها را
مثبت ارزیابی میکنند. این عدم توانایی در دیدن همهی بخشها، عاملی است
که ذهن را محدود و درگیر میکند. در روانشناسی و علوم شـناختی، خـطای
هالهای (اثـر هالهای_۱ – به نوعی خطا در شناخت و
تصمیمگیری گفته میشود که باعث میشود ادراک از یک چیز بر ادراک از
چیزهای دیگر مـربوط به آن تأثیر گذارد. همچنین خطای هاله تحت تأثیر ذهنیت
قبلی قـضاوتکننده شـکل مـیگیرد و میتواند از حقیقت و انصاف به دور
باشد. به عنوان مثال وقتی معلمی از دانشآموزی، ذهنیتی منفی به عنوان یک
فـرد تـنبل دارد، در برخوردهای بعدی نیز ممکن است این پیشداوری بر
قضاوت او تأثیر بگذارد. از این رو هـمیشه بـه مـعلمان توصیه میشود، در
هنگام تصحیح ورقههای امتحانی، به اسامی دانشآموزان نگاه نکنند تا
ذهنیتهای قبلی بـر نحوهی قضاوت آنها تاثیر نگذارد. تأثیر خطای هالهای
میتواند در قضاوت کننده بسته بـه تصویر ذهنی قبلی، مـثبت یـا منفی
باشد_۲ .
فردی که اختلال اضطرابی داشته و در جلسات یوگا، مدیتیشن و مراقبه یا
هیپنوتیزم شرکت کرده است و در کنار تکنیکهای روان درمانی یا دارو درمانی
و دارونماها (پلاسیبو) به آرامش نسبی رسیده است، با القائات پنهان
مربیان یا خطاشناختی
- Halo Effect.
- علیاکبر شـعاری نژاد، همان، ص۲۲۷.
مطالعات معنوی » شماره ۳ (صفحه ۹۲)
————————————————————————
خود، این خواص مثبت را به کل آموزههای مکتب عرفانی یوگا و یا بودا نسبت
میدهد. همچنین کسی که تحت تأثیر القائات استاد هیپنوتیزم به خواب مصنوعی
رفته است، برای او قدرت، شأن و مراتب مـاورایی تـصور میکند، یا فردی که
علاقه به خواندن رمان دارد و داستانهای جذاب پائلو کوئلیو را میخواند
و لذت میبرد، همهی گفتههای او را مثبت ارزیابی میکند.
نمونهی عینی: خانم پزشکی میگفت: یکی از پزشکان برجسته، سخنان عرفانی و
جذابی میزد. من که گرایش معنوی زیادی داشـتم، در جـلسات او شرکت کردم.
شوهرم نیز پزشک بود، تنها مشکل من با او در نماز نخواندن او خلاصه میشد.
برای جذب او به دین، او را به جلسات این استاد دعوت کردم. ما که او را
حاذقترین پزشک میدیدیم، جذب سخنان و آموزههای عـرفانی، گـیرا و دلنشین
او که هنوز نشنیده بودیم، شدیم. بعد از چند ماه متوجه انحرافات فکری و عملی
او شدم. در عرفانی که او آموزش میداد خبری از شریعت نبود. در ارتباط با
جنس مخالف قائل به تسامح بود و انحرافات جـنسی داشـت. خـواستم مانع حضور
شوهر و فرزندم که دانـشجوی پزشـکی بـود، در جلسهاش شوم، ولی او با نفوذی
که پیدا کرده بود، به شوهرم دستور داد که برای رشد عرفانی باید از من جدا
شود_۱ .
۸- ۷٫ روشهای غیرعلمی: اگرچه ما در زندگی روزمـره گـرایش زیادی بـرای
به کارگیری اشعار، ضرب المثلها، افسانهها، رؤیاها، تـجارب شـخصی و…
برای شناخت حقایق داریم، ولی دانشمندان علم روش تحقیق به ما هشدار میدهند
که برای کشف حقایق و علل، تبیین، تحلیل و پیشبینی رویدادهای مـختلف، در
دام این شـیوههای غـیر علمی نیفتیم. تکیه کردن به افسانهها،
ضربالمثلهای رایج، حکمهای کلی، ادبیات، شـرححالها، تجارب شخصی، مکاشفه
و رؤیاها به عنوان روش معتبر، بدون مؤیدها و قرینههای محکم و یقینی،
عامل مهمی در خطاهای شناختی اسـت_۲ -۹۲> . این خـطاها گـاهی با
تسامح، جهل و هوسرانی، زمانی با مغالطه و شواهد متعدد ساختگی افـراد سـودجو و
- این خانم با بخش مشاورهی تلفنی مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی تماس
گرفت.
- محمد پارسا، زمینهی روانـشناسی، صـ۱۶٫
مطالعات معنوی » شماره ۳ (صفحه ۹۳)
————————————————————————
هـوسران و گاهی هم با برداشتهای سطحی و غیرجامعنگر و… نقش تسهیلکننده،
تسریعکننده و یا تثبیت کننده در گـرایش بـه عـرفانهای کاذب دارند.
برای نمونه به برخی از این موارد اشاره میکنیم:
الف) ضربالمثل: «دل باید پاک باشه»_۱ ، بـا این
ضـربالمثل و شـعار که نفس راحت طلب هم آن را همساز خود میبیند، بین
ابعاد دین (طریقت و شریعت و حقیقت) جـدایی ایجـاد میکنند و با حذف مناسک
و احکام شرعی از دین، اباحهگر و شریعتگریز میشوند. بعد از آن راه برای
حضور در عـرفانهای کاذبـ مـانند اشو، کوئلیو و… که در اباحهگری و
شریعتگریزی مشترک هستند، باز است.
ب) ادبیات عرفانی: تفاسیر تحریفی از اشعار عرفا. بـرخی افـراد سطحینگر،
تلقینپذیر، وابسته، خود کمبین که احساس ارزشمندی ندارند، هوسران و
عدهای مغرض با اسـتناد بـه بـرخی اشعار گزینشی که قابلیت تفاسیر مختلف را
دارند، به عرفا نسبت جبرگرایی_۲ – ، سرگردانی_۳
– ، پوچگرایی_۴ – ، انکار قیامت_۵
– ، دم غـنیمت شـمردن_۶ – ، شاهدبازی_۷
– ، گدایی و دریوزگی، مدح از جباران_۸ – ،
همجنسگرایی_۹ – ، خوشگذرانی، ترغیب به گناه به امـید
عـفو_۱۰ – ، ابـاحهگری_۱۱ – و تشویق به
رهبانیت و جمعگریزی_۱۲ – و… دادهاند. استفاده از
عوامل مؤثر در تغییر نگرش مانند: افراد جذاب، متخصصین، اسـتدلال
- مـحمدحسین قـدیری، روانشناسی و مهارتهای رفتاری در تبلیغ غیرمستقیم،
ص۱۵۶٫
- حافظ: رضا به داده بده وز جبین گـره بـگشا که بر من و تو در اختیار
نگشادست
- حافظ: وجود مــا معمایی اســت حـــافظ که تحقیقش فسون اســت و فسانه
- حـافظ: جـهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است هزار بار من ایـن
نکته کــردهام تحقیق
- حـافظ: فـرصت شمار صحبت، کز این دو راهه منزل چون بگذریم، دیگـر
نـتوان بـه هم رسیدن
- خیام: تا کی غم آن خوری که داری یا نی؟ ویـن عـمر به خــوشدلی
گذاری یا نی؟
- خیام: خیام! اگر ز باده مستی، خوش باش گر با صـنمی دمـی نشستی، خوش باش
- مرتضی مـطهری، عـرفان حافظ، ص۶۸ و ۶۹٫
- حـافظ: هـرکه را بـا خــط سبزت، سرِ سـودا باشـد پا از ایـن دایـره
بیـرون ننهد، تا باشــد
- قاآنی: شرمنده از آنــــم که در روز مکافـــات اندر خور عـفو
تــــــو نکــردم گناهـی
- خیام: از گـــردش روزگـــــــار بـهری برگیر بر تخت طـرب نـشین و
ســـاغر درگیر
- دلا خو کن بـه “تـنهایی” که از “تنها” بلا خیزد سعادت آن کسی دارد
که از “تنها” بپرهیزد
مطالعات معنوی » شماره ۳ (صفحه ۹۴)
————————————————————————
دو سویه (بیان کمـکی از مـعایب و فواید زیاد)، هیجان شدید (منفی و مـثبت)،
بـار احـساسی کلمات، ابراز عـواطف مـثبت و… در کنار تفاسیر، جزء
بـرنامههای تـبلیغی این جنبشهاست_۱ – . به عنوان
نمونه از خانم جذاب، زیبا و بیحجاب برای تفسیر ادبیات عرفانی یـا بـیان
آیات قرآن کمک میگیرند_۲ – .
هرکسی شایستگی تـدریس ادبـیات عرفانی و ادبـیات فـارسی را نـدارد. تدریس
ادبیات عرفانی اگـر به دست فرد اباحهگر و بیقید باشد، تیغ تیزی است
در دست زنگی مست. بسیاری از افراد که تـحصیلات دانـشگاهی ندارند و به اشعار
عرفانی علاقهمند هـستند، چـون بـه شـکل جـامع، اشعار را نمیخوانند،
مـمکن اسـت در تفسیر و تعبیر اشعار بزرگان دچار اشتباه شوند تا جایی که
زمینهی انحراف و گرایش به عرفانهای کاذب در آنها ایجـاد شـود.
ج) افـسانهها: دامنزدن به معنویتهای جادویی و افسانهای دینستیز
مـانند هـری پاتـر، دوقـلوهای افـسانهای و… در قـالب رمان، فیلم،
سریال و کارتون به زبانهای مختلف دنیا، یکی از برنامههای جدی غرب برای
تقویت مبانی نظام لیبرال دمکراسی (کثرتگرایی معرفتی و سلوکی، اصالت سود و
لذت و آزادی و….) است. در برابر، آنها بـه مبارزه با عرفان حماسی
اسلامی میپردازند، عرفانی که مبانی آنها را در معرفت شناسی، انسانشناسی و
هستی شناسی و روش شناسی قبول ندارد_۳ – .
۸- ۸ . استدلال احساسی: بسیاری از افراد با استدلال احساسی فکر میکنند
که احساسات مـنفییشان لزومـاً منعکسکنندهی واقعیتها است. استدلال
احساسی، ما را از واقعیتها دور نگه میدارد. استدلال منطقی و قیاسیِ
درست، منجر به رفتار و تصمیم منطقی میشود، ولی اگر هیجانها، رغبتها و
آرزوها، محرّک رفتار و گرایشهای ما شدند و انـدیشه در آنـها راه نداشت،
دچار خطا خواهیم شد_۴ – . مثالهای زیر نمونههایی
- رک: جمعی از مؤلفان، همان، ص۱۶۳ و ۱۶۴٫
- رک: سی دی هجوم خاموش، کاری از سازمان تبلیغات اسلامی و بسیج مدرسهی
معصومیهی قم.
- احمد حـسین شـریفی، درآمدی بر عرفان حقیقی و عـرفانهای کاذب، ص۶۰٫
- مـحمد پارسا، بنیادهای روانشناسی (روانشناسی عمومی)، ص۳۸۵.
مطالعات معنوی » شماره ۳ (صفحه ۹۵)
————————————————————————
بارز از استدلال احساسی هستند که با گرایش به عرفانهای کاذب ارتباط دارند:
«چون فلان درویش نمازهایش را در حرم امام رضا میخواند، سـخنان و
ادعـاهایش درست است»؛ «یه حـسی بـه من میگوید که او نظر کرده است»؛
«چون فلان مرشد و درویش نام و شغل و مشخصات من را میدانست، بر حق
است»؛ «چون در خواب فلان امام به من مأموریت دادهاند، من جانشین امام
هستم»؛ «چون سید اسـت و مـردم قبولش دارند و در کودکی فلان عارف در حقش
دعا کرده است، مریدش هستم»؛ «چون گرایش به این عرفان روز به روز زیادتر
میشود و کتابهای رهبرش جذاب است، عضوش شدم» و «فوتبالیست محبوبم عضو
فلان عرفان شده، من هـم عـضو آن خواهم شـد». کوئلیو برای دامن زدن به این
استدلالات حسی، از هیجان در فوتبال استفاده کرد و سال ۲۰۰۶، مهمان رسمی
فیفا در جام جهانی فوتبال در آلمان شـد. یا برخی از مربیان و ورزشکاران
مشهور دنیا، رسماً وابستگی خود را به عرفان صـهیونیستی کابـالا اعـلام
کردهاند_۱ – .
در برابر، ممکن است نسبت به عارف برحقّی این گونه استدلال کنند: «احساس
بدی نسبت به او دارم، چون قـیافه، مـنش و سخنانش بر دلم ننشست، پس باید
آدم بدی باشد» و «چون افراد کمی گرد او جمع میشوند و مـرید زیادی
نـدارد، بـه او رغبتی ندارم». نمونهای از استدلال احساسی یکی از مدعیان
نبوت که کتابش مورد استقبال قرار گرفته است: «پیامبر بـیسواد بود، من هم
بی سواد هستم و نوشتن این کتابها معجزهی من است»_۲ – .
۸- ۹٫ فـیلترهای ذهنی: تعصب، تبعیض و پیشـداوری کورکورانـه، میانبرهای
ذهنی هستند که اجازه نمیدهند فرد دربارهی چیز دیگری تحقیق کند و مانع
شناخت واقعیت میشوند. افرادی که با خواندن چند جلد کتاب از یکی از
مدعیان عرفان، جذبش میشوند و حاضر نمیشوند حتی نقد آن عرفان را
بـخوانند؛ افرادی که تنها دلیلشان برای انتخاب معنویت، عضویت در برخی
گروهها و یا پیروی از الگوهای ورزشی، ستارهی سینما و موسیقی یا
والدین و رئیس فامیل است، دچار نوعی سوگیری
- احمد حسین شریفی، جنگ نرم، ص۱۱۴٫
- با توجه به اعترافات و بـررسی مـدارک معتبر رک: جامعهی مدسین قم،
همان، ص۱۳۵٫
مطالعات معنوی » شماره ۳ (صفحه ۹۶)
————————————————————————
و خطای شناختی در شناخت حقیقت شدهاند.
۸- ۱۰. نتیجهگیری شتابزده: در این موارد بدون آنکه زمینهی محکمی
وجود داشته باشد، فرد گرفتار نتیجهگیری شتابزده میشود. ممکن است دچار
«ذهـنخوانی» شـود و بدون بررسی کافی نتیجه بگیرد. مثلاً میگوید: من
شیطانپرست هستم، چون خوانندهی محبوب من، سبک موسیقیاش رپ یا راک است
یا مدل مو یا لباسش شبیه فلان خوانندهی گروه شیطانپرست است، پس او هم
شیطانپرست اسـت. بـه عنوان نمونه این ذهنخوانی تا آنجا ادامه یافت که
یکی از خوانندههای راک فارسی در کلیپی به مردم و هوادارانش اعلان کرد
که من شیطانپرست نیستم. برخی تصور میکنند چون فلان موسیقیدان که عضو
فلان فرقه است، از رهـبر سـیاسی یک حـزب یا جنبش حمایت میکند، پس او هم
بـه آنـ حـزب تمایل دارد.
برخی افراد ممکن است دچار «پیشگویی» شوند و بدون دلیل به عرفان کاذبی
جذب شوند. آمارهای زیاد و غیرعلمی به این پیشگوییها دامن مـیزند. مـثلاً
بـرخی میگویند: چون روند رشد فلان فرقه در کشور زیاد بـوده اسـت و حتی
توانستهاند در دانشگاه یا خانهی معلم و… هم کنسرت داشته باشند تا چند
سال دیگر همهی کشور را فرا میگیرند. برخی از مـدعیان نـزدیک بـودن
زمان ظهور، دچار این خطای شناختی شدهاند.
۸- ۱۱٫ خطا در گزینش هدف: جـنبشهای معنوی نوپدید، غایت عرفان ناب را که
بندگی قلبی و عاشقانهی خداست، به غایتهایی پیش پا افتاده و دنیوی مانند
خلسههای عرفانی، تـجربهی اوج، کشـف و کرامـات، انجام کارهای خارق العاده
و… تنزل میدهند. برخی عبادت و ریاضت را بر خـود تـحمیل میکنند و
انتظار دارند که به برخی مقامات عرفانی دلپسند مانند تجربههای عرفانی،
طیالارض، کرامت و کشف و شهود بـرسند، اگـر در مـسیر دینداری و حتی
ریاضتهای شرعی برایشان مکاشفهای روی نداد، گمان میکنند که مسیرشان
اشتباه اسـت و از مـسیر اصـلی جدا میشوند و برای رسیدن به این مقامات
در دام جنبشهای معنویای میافتند که ادعای کشف و شهود در آن زیاد
تـبلیغ مـیشود. مـمکن است یک نفر چند فرقه و حلقه را برای رسیدن به
خواستهی خود
————————————————————————
تجربه کند و شکست بـخورد و در نـهایت، بعد سرخوردگی دین و معنویت را
کنار بگذارد. برخی از مدعیان عرفان هم با ادعای مـقاماتی، افـرادی را بـه
دنبال خود میکشانند و با ترفند، حیله و حقههایی، آنها را دور خود
نگه میدارند.
علامه جعفری اهـداف سـطحی عرفانهای منفی را به تخیلات رؤیایی تشبیه
کرده است: «… (آنها) تخیّلات رؤیایی در مهتاب فضای درونی که سـایههایی
از مـفاهیم بـسیار وسیع مانند وجود، واقعیت، کمال، حقیقت و … را به
جای اصل آن گرفته و با مقداری بارقههای زودگذر مـغزی آنـها روشن ساخته
و از آنها، حالی و مقامی برای خود تلقین نموده و دل به آنها خـوش
مـیکنند، در صـورتیکه ممکن است، مدعی چنین عرفانی حتّی برای چند
لحظه از روزنههای قفس مادّی، نظارهای به بـیرون از خـودِ مـجازیِ خویشتن
نکرده باشد. این همان عرفان منفی است که انبوهی از کاروان جویندگان
معرفت را از لب دریای درونـ خـود به سرابهای آبنما رهنمون میکند_۱
- .»
از ترفندهای عرفانهای کاذب برای جذب افراد، مشخص کردن تکلیف فرد و
برنامهی عملیاتی دادن بـه اوسـت. عملیاتی شدن با ذهن خلاصه و عینیدوست
اغلب انسانها هماهنگ است. در این جنبشها بـه کمـّی کردن امور کیفی مانند:
تسلّط بر خویشتن در ده روز، مـراقبه در بـیست جـلسه میپردازند که نوعی
هدفگذاری است و داشتن راهی سـریع، بـهتر، مرحلهبندی شده و قابل اجرا
برای رسیدن به حقیقت را تبلیغ میکنند_۲ .
نمونهی عینی: در مـصاحبهای که بـا یکی از مدرسان رزمیکار، یوگا و
مدیتیشن و هـیپنوتیزم شـهر اصفهان داشـتم گـفت: مـتأسفانه همکاران، در
کلاسهای آموزشی سبب شدهاند که فـرد خـلسههای هیپنوتیزمی یا مراقبهای را
هدف غایی در نظر بگیرد و برخی با نفوذی که بر مـراجعهکنندهها
داشـتهاند، آنها را به نوعی کثرتگرایی معرفتی و سـلوکی تشویق
کردهاند؛ یعنی بـه آنـها گفتهاند هدف از نماز و عبادت، رسـیدن بـه آرامش
و خلسههای عرفانی است، شما با هرکدام به آرامش میرسید، همان را انتخاب
کنـید.
- مـحمد تقی جعفری، عرفان اسلامی، ص۲۱-۲۳٫
- بـهزاد حـمدیه، ادیان جـدید، معنا و ماهیت، روزنـامهی رسـالت (سلسله
مقالات)، قسمت سـوم.
————————————————————————
بـرخی افراد مثل اوشو در کتاب خود (الماسهای اوشو) میگوید: سکس
بزرگترین هنر مدیتیشن است. او مـیگوید: افـراد در واقع دنبال سکس
هستند، کسی که سـکس و تـجربهها و خلسههایش را تـجربه نـکند، مـزهی عبادت
را هم نمیفهمد و بـعد هم میگوید: همه جا محل عبادت است، هرچیزی که
انسان را به اوج برساند، حتی دیدن یک گل عـبادت اسـت.
نمونهی دوم: یکی از عواملی که سبب خطا در انـتخاب هـدف مـیشود، اجـرای
کارهـای خارقالعاده مانند راهـ رفـتن روی آتش، خوردن عقرب و… توسط
برخی از دراویش و مدعیان عرفان است. این امر ریشه در نوعی همانندسازی در
خیال برای ارتقای احـساس ارزشـمندی، اعـتماد به نفس، تأیید (مجموعهای
از خلأهای روانی)، مـیل بـه شـکوفا کردن اراده و تـواناییهای بـالقوه
و تـسخیر امکانات برای انگیزهی روانی پیشرفت دارد. (سیدی نمایش این
دراویش، در فروشگاههای سطح شهر، عرضه میشود). انجام کارهای خارقالعاده
اگرچه نشاندهندهی تقویت اراده و نوعی خودشکوفایی است، ولی غایت نهایی
عرفان، تـقرب به خدا و بندگی عاشقانه است. همچنین برخی از دراویش، بسیاری
از این حقهها را که شبیه چشمبندی و شعبدهبازی است، برملا کردهاند.
۸- ۱۲٫ تحریفگرهای اندیشه: هویت اصلی انسان به اندیشیدن است. اگر
اندیشیدن در کار نباشد، انسان مانند پَر کاه با هـربادی بـه سمتی بدون هدف
میرود. اسلام ما را تشویق میکند که با تعلیم و تعلم مستمر، تفکر و
همنشینی با عالمان و مطالعه، اهل اندیشه باشیم. برخی از این
تحریفکنندههای اندیشه که ابزاری قوی برای جذب افراد بـه جـنبشهای معنوی
نوپدید است، عبارتند از:
الف) تلقینپذیری: افراد تلقینپذیر نظرات، گفتهها و نوشتههای دیگران
را بیچون چرا میپذیرند، چون اندیشهی آنها بر پایهی استدلال منطقی
استوار نـیست. بـاید اندیشیدن منطقی را به نوجوان آمـوخت_۱ –
. این افـراد خیلی سریع تحت تأثیر القائات و
- محمد پارسا، همان،ص ۳۸۸.
————————————————————————
تبلیغات پنهان و حتی آشکار جنبشهای عرفانی قرار میگیرند.
ب) هوسپیشگی: یکی از علل نادرست اندیشیدن، هوسپیشگی است. فرد هـوسپیشه
مـیکوشد از چیزی نتیجه بگیرد که آرزو و دلخـواه اوسـت و به استدلال و
اندیشهی درست کاری ندارد_۱ – . جنبشهای عرفانی نوپدید
مانند اوشو، برخی از فِرق صوفیه و… مرتع هوسپیشگان است، چون دست آنها
را در رسیدن به هوسها، امیال و لذتهای آنی باز میگذارد.
ج) دلیلتراشی: یکی از عواملی که سـبب انـدیشه و گرایش نادرست میشود،
دلیلتراشی به خاطر احساس شرم و خطا و توسل به شیوههای غیرمنطقی برای
توجیه ناکامی و بیکفایتی خود است؛ یعنی چون به نفعش نیست حقیقت را
بپذیرد، آن را پنهان میکند. چون مـیخواهد بـه برخی خـواستههای خود با
حضور در عرفانهای کاذب برسد، توجیه میکند و میگوید دل باید صاف باشد،
همهی روشها درست است، هرکسی بـه روشی به خدا میرسد؛ نماز، حلقههای
ذکر، موسیقی، عشق مجازی و…
د) بیتفاوتی و اهـمالکاری: گـاهی افـراد به دلیل بیقیدی، بیتفاوتی،
تنبلی و اهمالکاری در پی اندیشهی درست و تحقیق برنمیآیند و نظر دیگران
را به راحتی میپذیرند_۲
۸-۱۳٫ روش آزمایش و خطا: سـادهترین روش بـرای حل مسئله که در کارهای
روزانه، بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، روش آزمایش و خطاست. این شـیوه
مـمکن اسـت برای کارهای عادی مثل باز کردن در با چند کلید و یا تست چند
رب گوجه برای انتخاب بهترین، خوب بـاشد، امّا برای گزینش مسلک عرفانی که
سعادت و شقاوت انسان در گرو آن است، نباید از این روش اسـتفاده کنیم.
متأسفانه بسیاری از افـراد بـرای انتخاب مسلک معنوی خود، از این روش
استفاده میکنند. این شیوه این خطر را دارد که اگر فرد با فریب و اغفال
روبرو شود و در دام شیادان بیفتد، از معنویت به طور کلی زده
- همان.
- همان.
————————————————————————
میشود. جنبشهای معنوی نوپدید، برای شکار مرید از «قـانون اثر»_۱
- بهره میبرند. آنها طعمهی جذاب و خوشایند (ترویج
روابط آزاد جنسی، رمانهای گیرا، تخدیر با موسیقی، مواد مخدر، مشروب و…)
در مسیر راه آزمایشی افراد قرار میدهند تا فرد در دام آن اسیر شود.
نوجوان در مسیر رشـد، بـه شکل طبیعی دچار بحران هویت میشود و تعارضها،
تردیدها و نگرانیهای اطرافیان به دلیل توقف یا انکار ارزشها، منبع
اضطراب او به شمار میرود. او تمایل شدید دارد، باورها و ارزشهای
والدینی و رسمی خود را شخم بزند تا از نـو بـا هویتیابی آگاهانهی خود
آن را بنا کند که در این موقع حساس غالباً با کجرفتاری و کج فهمی بزرگان
(والدین و رهبران معنوی و…) مواجه میشود، در مقابل مبلغان عرفانهای
نوپدید با ظرافت در مسیر او دام (کتاب، جزوه، سیدی، اردوی تـفریحی –
تـبلیغی و…) میگستراند و خوب هم جذب میکند.
۸-۱۴٫ اختلال در تصمیمگیری: تصمیمگیری زمانی است که بخواهیم از بین
چند گزینه، یکی را انتخاب کنیم و از تردید و تحیر و اضطراب حاصل از آن،
رها شویم. انسان فطرتاً حقیقتجو و معنویتخواه است. این نیاز درونـی، او
را وادار مـیکند که بـرای گزینش عرفان صحیح از عرفانهای کاذبـ،
دسـت بـه گزینش و تصمیمگیری بزند. برخی عوامل سبب میشوند که فرد در
فرآیند تصمیمگیریش دچار اشتباه شود که عبارتند از:
الف) تأثیر هیجانها در تصمیمگیری_۲ – : هیجانها،
عـواطف، احـساسات، تـعارضات، عقدهها، تعصبها و به طور کلی
انگیزههای هشیار و اغلب نـاهشیار سـبب میشوند که فرد نتواند از بین
راهها و گزینههای مختلف، مسیر صحیح را انتخاب کند. به عنوان نمونه برخی
جذب یک عرفان خاص مـیشوند بـه دلیل اینـکه، رئیس آن مکتب،
رمانهای زیبا و جهانی نوشته و با مقبولیت گسترده روبـهرو شده است، یا
اینکه او ابراز علاقه به یک نوع ورزش مانند فوتبال یا ورزشهای رزمی
میکند و در بین ورزشکاران حاضر
- قانون اثر نـشاندهندهی ایـن واقـعیت است که در جریان آزمایش و خطا،
هرگاه بین محرک و پاسخ، رابطهی خـوشایند و لذتـبخشى پدید آید، آن
رابطه تقویت مىشود و برعکس، اگر بین محرک و پاسخ، رابطهی ناخوشایند
و آزاردهندهاى به وجود آید، آن پاسخ خاموش مـىشود و از بـین مـىرود.
- محمد پارسا، همان، ص۳۹۲٫
————————————————————————
میشود.
ب) واکنش دیگران در تصمیمگیری: افرادی که احساس خودکمبینی دارنـد،
تـلقینپذیرند، از نـظر هوشی بسیار پایین هستند و یا نسبت به نظراطرافیان
تعصب خاصی دارند، بدون بررسی راه درست، در مسیری قـرار مـیگیرند که
دیگـران آن را جهت میدهند.
ج) زمان و تصمیمگیری: افرادی که زیر فشار شتاب و عجله قرار دارند، تصمیم
درستی نمیگیرند. کمـبود وقـت برای سنجیدن گزینههای مختلف، سبب تصمیمگیری
عجولانه و نادرست میشود. انسان همواره نیازمند گـرایش بـه سـوی معنویت
و تعلّق خاطر به گروه دارد. افرادی که با تحقیق، مکتب عرفانی درستی را
برنمیگزینند، ممکن اسـت هـنگامی که مجبور میشوند در دانشگاه، محل کار،
خوابگاه، خدمت سربازی و… عضو گروهی شوند، به شکل نـاهشیار بـا شـتاب
و عجله همان عرفانی را گزینش کنند که اکثریت افراد گروه به آن ابراز علاقه
میکنند.
د) نداشتن قاطعیت: گـاهی جـذب به سمت عرفانهای کاذب به دلیل نداشتن
قاطعیت و جرأت است. عدم قاطعیت سبب مـیشود فـرد مـطیع چشم و گوش بسته شود
و دیگران برایش تصمیم بگیرند. یکی از عواملی که سبب میانبرذهنی و در نتیجه
خطای شناختی مـیشود، تـقلید چـشم و گوش بسته و کورکورانه از والدین،
همسر، همسالان، الگوها و مدعیان عرفان است. در دین اسلام به تـحقیق
دربـارهی اصول اعتقادی و مبانی دینی بسیار اهمیت داده شده است و تقلید در
این مسائل مردود شمرده شده است.
هـ ) مـشورت بـا غیرمختصص: در فرآیند تصمیمگیری، کمک از متخصص و خبره و
پیوندزدن عقل او به دانش خود، بـسیار مـهم است. یکی از علل گرایش افراد
به عرفانهای کاذب، مـشورت بـا غـیر متخصص است. برخی برای رسیدن به
خـدا، دفـع سحر، رسیدن به عرفان، طیالارض و… از رمال یا طالع بین کمک
میگیرند.
۸- ۱۵٫ همبستگیگولزننده: چون اسـتاد یوگـا، ذن، مهارتهای زندگی،
فوتبالیست محبوب یا اسـتاد نـمونهی دانشگاه (هـنر، فـیزیک، پزشـکی
و…) را افرادی موفق میدانم و آنها گرایش بـه فـلان مسلک عرفانی دارند،
پس این عرفان از بین همه، درست
————————————————————————
و صادق است. چون ضریب هـوشی اسـتادم بالاست و او از فلان جنبش معنوی
تبلیغ مـیکند، آن جنبش حق است. این سـوگیریها نـوعی بیشتعمیمی در صفات
و خطای هالهای مـثبت اسـت؛ یعنی ما به دلیل برخی امتیازات فردی، دیگر
امتیازات را هم به او نسبت دهیم، در حـالیکه این درسـت نیست؛ یعنی
اینگونه نیست که اگـر فـردی در کـاری متخصص بود، در امـور دیگـر هم که
اطلاعی ندارد، تـخصص داشـته باشد یا نظراتش درست باشد. از ویژگیهای
روانشناختی دوران نوجوانی و جوانی، الگوگیری، تقلید و تعلق خاطر به گـروه
و رفـاقت خالصانه است. اگر آنها را جهت نـدهیم، مـمکن است بـه دلیل شـناخت
کمـی که دارند، در گزینش گروه، الگـو و دوست و… دچار خطا شوند و در
دام عرفانهای کاذب بیفتند.
۸-۱۶٫ دسترسیپذیری: در برخی از کشورها، تعداد زیادی، فرقههای عرفانی وجود
دارد، به گـونهای که تـشخیص سره از ناسره برای افراد غیرمتخصص مـشکل
مـیشود. بـسیاری از افـراد بـهجای اینکه برای گـزینش عـرفان ناب از
عرفانهای دروغی، وقت بگذارند، تحقیق و بررسی کنند، به دلیل هزینهبر بودن
تحقیق (زمانی، مادی، ذهنی و…) بـه یکی از آنـها که در دسـترس است،
روی میآورند. در مؤلفههایی که در زیر ذکر شده، از مـیانبرذهنیِ
دسـترسیپذیری اسـتفاده مـیشود که نـوعی سـوگیری و خطای شناختی هم محسوب
میشود_۱ ۲:
الف) تبلیغات زیاد، مجوز چاپ و نشر زیاد: برخی افراد به این دلیل
عرفانی را حق میدانند و به آن گرایش پیدا میکنند که تبلیغات زیادی در
سطح شهر، سایتها و… دارد، عـدهای از هوادارانش کتابها یا نسخهی
pdf آن را رایگان در اختیار دیگران قرار میدهند۲
کتابهای زیادی از آن ترجمه شده است و انتشارات مختلف داخلی با گرفتن
مجوز، آنها را چاپ کردهاند.
ب) مفت باشه، کوفت باشه: یکی از عواملی که سبب خطای شناختی مـیشود، این
اسـت که مردم عموماً به چیزهای ارزان و رایگان گرایش دارند تا جایی که
شعار «مفت
- جمعی از مؤلفان، همان، ص۱۰۵٫
- با یک جستوجوی بیست دقیقهای، حدود چهل جلد از کتابهای اوشو را از
اینترنت دانلود کردم (مؤلف).
————————————————————————
بـاشه، کوفـت باشه» در زندگی آنها جاری است. همچنین امور آسان، جذاب
و راحت، اثر زیادی در جذب افراد دارد. از آسیبهای جدی در ارائهی عرفان
اسلامی به تازهواردها، سخنگفتن نابههنگام یا زودهـنگام از چـاهها،
نسیهها (اجر)، سختیها، هشدارها، «نـکننکنهای مـکرّر» و مرگ_۱
-۱۲۰> است؛«سختگویی» (در بیان)، «سختنویسی» (عبارات و کتاب
برای عموم_۲ ، «سختگیری» (در دستورالعمل دادن و
نشاندادن راه، خوردن، پوشیدن و…)، «سختیابی» (جلسات و
آثار)،«سختفهمی» (سلیس نبودن عبارات)،«سختپذیری» (عـلاقهمندان از سـوی
رهبران و اساتید) و سخت وصـالی (دور جـلوهدادن خدا و مقام وصل)_۳
سبب گریز افراد از عرفان اسلامی میشود.
در برابر، بسیاری از سردمداران عرفانهای نوپدید مانند اوشو، کوئلیو
و… بر زندگی، عشق_۴ ، نقدها (تکنیکها و روشهای
کاربردی برای لذت بردن از زندگی)، خوشیها، راحتیها و «بکنبکنهای
مـستمر» تـأکید دارند؛ خوشپوشی (استفاده از لباس جذاب استاد و مرید و
نمادهای آن فرقه)، خوشخوری، خوشخوابی، خوشگذرانی_۵
(مشروب و مواد مخدر و رقص و سماع)، خوشنویسی (زیبا و سلیس)، خوشآمدگویی
(استقبال گرم از تازهواردان)، خوشرفتاری (در برخورد و ارتباط با
مردم)، خـوشمشربی و خـوشطبعی (لطیفه و شـوخی)، خوشگویی و شیرینزبانی
(استفاده از قصه، تمثیل متناسب با فرهنگ هر قوم)_۶ ، خوش
و بش (با همجنس و غیر
- مرا در مـنزل جانان چه جای امن، چون هر دم جرس فریاد میدارد که
بـر بـندید مـحملها اُقتلونی اُقتلونی یا ثقات انّ فی قتلی حیاتاً فی حیات.
- یکی از کتابهای عرفانی که عموم مردم از آن استفاده میکنند، نـشان
از بـینشانهاست. عبارات این کتاب برای جوان و عموم مردم سخت است.
- مراد این نیست که عرفان اسـلامی عـیناً بـاید مثل عرفانهای کاذب شود،
بلکه مقصود این است که به ظرافتهای تبلیغی برای تازهواردها
پرداخته شود و راه تـسهیل شود و عایقها برطرف شود.
- رک : آثار اشو مانند: عاشقانهها؛ عشق پرندهای آزاد و رها؛ عطیه
بـرتر و کمیاگر ۲ و آثار پائلو کوئلیو مـانند: نـامههای عاشقانهی
یک پیامبر و دالای لاما، عشق و همدردی.
- مانند آموزه ها و تعالیم دالای لاما و بسیاری از آموزه های اوشو در کتب
مختلف او و کوئلیو در کتاب «چون رود جاری باش».
- اکثر سخنرانیهای اوشو و داستانهای تمثیلی و رمانهای کوئلیو از
این نوع هستند مانند: قصههایی بـرای پدران، فرزندان، نوهها یا کتاب
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد و کتاب دومین مکتوب ( اشکال جدی سبک
تبلیغی ما این است که ما از قدرت ادبیات بسیار غافلیم و مبلغانی
که از شیوهی ادبی استفاده میکنند، مهجور هستند. گذشتگان مـا چـون
سعدی، حافظ، مولوی و….در این امر بسیار موفق بودهاند- مؤلف)
————————————————————————
همجنس)، خوشگلی و خوش سیمایی (استفاده از پیام، ابزار، روش و افراد جذاب
برای تبلیغ)، خوشنوایی و خوشخوانی (آواز و موسیقی)، خوش مسیری (آدرس
سرراست و شماره تماس رُند)، خوش خدمتی (رفـع نـیازهای جنسی، مادی یا روانی)،
خوش وصالی (راحت رسیدن به خدا یا تجربهی اوج حتی با رابطهی جنسی_۱
- ) و… وقتی جوانی که ذاتاً معنویتگراست، نمیتواند به
راحتی اساتید و عرفای اسلامی را ببیند، یا سؤالاتش را بپرسد، نمیتواند
بـرای کتـب عرفان اسلامی گران قیمت هزینه کند، یا اصلاً آنها را در دسترس
ندارد و یا اگر در دسترس دارد، به دلیل کلمات دشوار و اصطلاحات سنگین
چیزی سر در نمیآورد، وقتی از کارشناسی که سختگیر_۲ و
ناوارد است، دربارهی عرفان، سؤالی مـیپرسد و او راه را بـسیار بـاریک و
تاریک و پر خطر معرفی میکند که جـوان از پیمـودن اصـل راه صرف نظر
میکند، بالأخره از روی ناچاری یا ناهشیاری، برای ارضای نیاز فطری معنا
خواهیاش به دنبال استاد، فرقه و گروه عرفانیای میرود که: از او اسـتقبال
مـیکنند، این عـطش را پاسخ میدهند، جزوات، کتاب، سیدی، سایت و کلاس
در اختیارش مـیگذارند و عـرفان را برایش راحت میکنند.
نمونه: برخی از کارشناسان که به ظرافتهای روانشناختی سیر و سلوک دقت
ندارند، نامه و دستورالعملهایی را که بزرگان به شاگردان خـاص خـود
گـفتهاند، به جوان تازه وارد میگویند و یا بدون دقت به مراحل سیر و
سـلوک، به جای اینکه هشدارها را تدریجی و متناسب با مرحله بگویند و افراد
را به پیمودن راه و مراقبت ترغیب کنند، بر بیان خـطرات راه تـأکید
مـیکنند. این اشعار اگر در جای مناسب گفته نشوند، مانند سمّ عمل میکنند:
عـشق، کـار نازکان نرم نیست عشق کار پهلوان است ای پسر
- اوشواز این امر در آثارش برای تبلیغ خود کمک مـیگیرد.
- در ضـمن مـشاوره، دختر افسردهای که سابقهی رابطه با جنس مخالف را
داشت میگفت: از کردهی خود پشـیمان بـودم، روزی بـرای توبه و ورود به
حوزهی دین و معنویت، پیش خانمی مبلّغ رفتم، او سر من داد زد و گفت:
برو تا بـا آتـش خـشم الهی، من را هم نسوزاندهای.
————————————————————————
یا
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار ازین بـیابان، ویـن راه
بینهایت_ ۱
یا
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلماتست، بترس از خطر تنهایی
اشعار عـرفانی زیادی داریم که بـه راحـت بودن سلوک اشاره دارد:
به دریا بنگرم، دریاتُ وینم به صحرات بنگرم، صحراتُ وینم
به هـرجا بـنگرم کوه و در و دشت نشون از قـــامـــت رعناتُ وینم_۲
یا
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عـاشقم بـر هـمه عالم که همه
عالم از اوست_۳
عشق و زندگی، برای نوجوانان و جوانان که هنوز هویتشان شکل نگرفته و یا هویت
آشـفتهای دارنـد و در بحران هویت به سر میبرند و امید و میل شدید به
زندگی کردن و لذت بردن از مـواهب الهـی دارنـد، بسیار مهم است. بنابراین
برای آنها خوشایند نیست که از ابتدا و قدم اول عرفان، در مذمت از عشق سخن
گـفته شـود، پیوسـته لذتهای دنیوی محکوم شود و مکرراً سخن از مردن و
حسابرسی قبل از مرگ به مـیان آید. اگـر جوان در جلسات خوب و جذاب عرفان
مثبت، به تدریج هویتش شکل بگیرید، برای سؤالهای اساسیاش پاسخی
قـانعکننده بـیابد، هدف از خلقت را درک کند و بداند که او جایگاه ویژه
در هستی دارد، به تدریج به استقبال مراحل دشـوارتر سـلوک معنوی میرود._۴
ج) مجاورت (زمانی و مکانی): یکی از مصادیق دسـترسیپذیری، مـجاورت اسـت،
چون استاد، کتب، جلسات، مرکز و مؤسسهی یک فـرقه یا مـکتب عرفانی، در
مجاورت محل زندگی یا تحصیل افراد هست، در بین این همه مدعیان عرفان و
معنویت، بـدون
- دیوان حـافظ، نرم افزار درج ۳٫
- دیوان بابا طاهر، نـرم افـزار درج ۳٫
- دیوان حـافظ نـرم افـزار درج ۳٫
- این بی دقتی در ظرافتهای روانشناختی در بیان مـسائل اخـلاقی –
عرفانی، گاهی از اساتید اخلاق و عرفان هم سر میزند، من خودم وقتی
طـلبهای جـوان بودم، هنگامی که در درس اخلاق برخی از اسـاتید شرکت
میکردم یا مدرسه از آنـها دعـوت میکرد، با این سختگیری و سـخت
گـوییها مواجه میشدم. گاهی هم اساتید بدون در نظر گرفتن سطوح عرفانی
افراد، در جمع نـسخهی کلی بـرای همه میپیچیدند. (مؤلف).
————————————————————————
تحقیق جـذب هـمان مـیشوند. تبادر_۱ ذهنی بـه دلیل
مـجاورت زمانی یا مکانی و یا تبلیغاتی، مـیتواند در گـزینش افراد اثر
بگذارد. (تبادر ذهنی وقتی است که عرفانی، در عرف خاص مانند پزشکان و در
عرف عـام مـانند مردم ورد زبانها باشد، به گونهای که وقـتی سـخن از
عرفان مـیشود، بـلافاصله ذهـن آن عرفان را تصور کند.)
نـمونهی عینی: با یکی از طلاب آمریکایی که در جامعه المصطفی العالمیه
در گرایش فلسفه و عرفان، تحصیل میکند، مصاحبه کردم او میگفت: دسـترسی
بـه کتابهای عرفان بسیار مهم است. الآنـ در آمـریکا مـردم تـشنهی
عـرفان و معنویت هستند و این احـساس کمـبود و نیاز شدید، مجال بررسی را
از آنها میگیرد، بنابراین به هر عرفانی که در دسترسشان باشد، گرایش پیدا
میکنند. به هـمین دلیل مـن وظـیفه دارم از قم کتابهای عرفان اسلامی
مانند ابن عـربی، مـثنوی و… را بـفرستم یا بـا خـود بـبرم. در
آمریکا افرادی زیادی چون حقیقت را ندیدند، ره افسانه زدند.
د) استقبال زیاد در مدت کوتاه: برخی به این دلیل جذب یک فرقه یا مسلک
عرفانی میشوند که در مدت زمان کوتاهی، توانسته است مریدان و پیروان
زیادی جذب کند. اینـ نوعی استفاده کردن از میانبر ذهنی است و در معیار
حقیقت دچار خطای شناختی شدهایم. افراد و کشورهای سودجو برای رسیدن به
اهداف خود، از دادن آمار زیاد برای سوق افراد به این فرقهها کمک میگیرند.
هــ) تـوافق کاذب: یعنی فرد تصور کند که چون او عضو یک گروه عرفانی است
یا نسبت فامیلی با رهبرش دارد، افراد زیادی به این گروه تمایل و
گرایش دارند و به زودی جذبش خواهند شد. توافق کاذب از نظر روانشناختی برای
بالا بـردن احـساس عاطفهی مثبت و اعتماد به نفس بالا ایجاد میشود.
و) انحصار روششناختی: برخی، راه شناخت را به علوم تجربی که قابل
مشاهده، قابل تکرار و عینی است، محدود کردهـاند. بـنابراین دنبال
عرفانهایی میگردند که پشتوانهی طـبیعی و تـجربی و تحقیقات علمی
مانند یوگا، مدیتیشن و عرفان داشته باشند،
- چیزی که زودتر به ذهن خطور میکند.
————————————————————————
درحالیکه دایرهی شناخت شامل راههای معتبر عقلی و نقلی (قـرآن و حـدیث)
هم میشود.
ز) اصالت سـود و لذت حـسی: یکی از میانبرهای ذهنی متعارف و طبیعی
برای گزینش تحلیل سود و زیان، توجه به میزان ناراحتی و لذت است؛ یعنی
افراد معمولاً از بین اطلاعات زیاد به بخشی گرایش دارند که برایشان لذت یا
سود حسی و جسمی داشته باشد. کسی که ذهـنی نـاآرام و آشفته دارد و از نظر
فیزیولوژیکی (غذا، امور جنسی، پوشاک و مسکن) محروم است، راه شناختش بسته
میشود و توان ذهنی و عاطفی برای تحقیق ندارد، به همین دلیل دنبال
راههایی است که نیازهایش را ارضا کند. ناعدالتی در دنیا، جـنگها،
بـیماریهای متنوع و فـراگیر روانی، اضطراب و فشارهای زندگی در عصر
ارتباطات سبب شده که برخی فرقههای معنوی مانند عرفان سرخپوستی و بودیسم
از آب گلآلود مـاهی بگیرند و محور کار تبلیغ خود در زندگی را رهایی از رنج
و سختیهای زندگی، کسب شـادی، آرامـش درون و… قـرار دهند. برخی زنان
خیابانی به دلیل بیپناهی و امنیت نداشتن، جذب فرقههای معنوی کاذب میشوند.
نمونهی عینی: یکی از طلاب افغانی جـامعهالمصطفی در قـم که در رشتهی
فلسفه تحصیل میکند و حافظ قرآن است، دربارهی گرایش به عرفانهای کاذب
در کشـورش چـنین مـیگفت: در کشور ما مردم به دلیل جنگ، اختلافات داخلی
و… با فقر زیستی، بهداشتی، عاطفی و شناختی مواجه هـستند. کسی که شکمش
گرسنه شد، راه بینشش بسته میشود. اسلام میگوید فقر که از در آمد، ایمان
حـقیقی از پنجره میگریزد. برخی از مـبلغان مـسیحی از این فرصت استفاده
میکنند و برای مدت زیادی با عناوین غیر مبلّغ مانند خدمترسانی، پزشک و…
بین مردم حاضر میشوند_۱ . آنها صندوق قرض الحسنه
راهاندازی کردهاند و به جوانان مستعد گرایش به مسیحیت، وام با قسط کمـ
میدهند و با آنها با مهر و محبت و چهرهی گشاده برخورد میکنند، بعد از
اتمام اقساط، مبلغ کل وام را دوباره به آنها هدیه میکنند. غیر مستقیم
القا میکنند که خود مقایسه کنید: اسلام
- مبلغان مسیحی هنگام بـلایای طـبیعی مانند سیل و زلزله در محل حادثه
حاضر میشوند و با حمایت مادی و عاطفی، تبلیغ غیر مستقیم میکنند.
————————————————————————
دین عشق، محبت و رحمت است یا مسیحیت؟
ح) خودمیانبینی: چون اعضای هر گروه، حجم متراکمی از اطلاعات دربارهی
گروه خود دارنـد و بـسیاری اهل پژوهش و تحقیق نیستند، تصور میکنند گروه
خود حق و یا برترند.
ط) پدیدهی آماده سازی: تصورات و تفکراتی که اخیراً دربارهی موضوعی
داشتهایم، بر گزینش ما اثر میگذارد. به عنوان نمونه بسیاری از افـراد
وقـتی مشغول مطالعهی کتابهای رمان و جذاب پائلو کوئلیو میشوند یا سخنان
پرطمطراق اوشو را میخوانند، (بدون اینکه همهی آثارشان را بخوانند و در
مبانی هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی، ارزششناسی و تناقضهای
محتوایی این آثار دقت کنند و به بررسی نقدهای واردهـ بـر آنـها بپردازند
و با عرفانهای دیگر آشـنا شـوند و بـهترین را برگزینند)، فکر میکنند همین
چیزهایی که الان مطالعه میکنند، حرف تمام را در عرفان زدهاند.
نتیجهگیری
در پژوهش حاضر، به بررسی علل روانشناختی در گرایش به جـنبشهای نـوپدید
مـعنوی، با تأکید بر روش علل شناختی پرداختیم و روش تحقیق، رویـکرد تـوصیفی
ـ تحلیلی با تطبیق بر نمونههای عینی است.
در این پژوهش با توجه به تحلیل روانشناختی برخی فیلمها، گزارشها،
اعترافات مـستند، بـرخی کـتابها و آثار موجود درباره عرفانهای کاذب، و
مصاحبه آزاد با ۱۵ کارشناس حوزوی ـ دانـشگاهی، برخی از عمدهترین عوامل
شناختی گرایش به جنبشهای نوپدید معنوی بیان شده و این عوامل، با
توجه به نمونههای عـینی و مـؤیداتی کـه در کنارشان نقل کردهایم، بهتر
معرفی شدهاند. عوامل یاد شده، همه در یـک سـطح و با قدرت نفوذ یکسان
نیستند؛ آنها ممکن است «تسهیل کننده»، «تسریع کننده»، «تکمیل کننده»، و
یا «تـثبیتکننده» بـاشند. اگـر چه قصد ما در این پژوهش کشف عوامل شناختی
گرایش به جنبشهای نـوپدید مـعنوی بـود ولی به مناسبت، برای رویارویی با
این گرایشهای کاذب، راهکارهایی نیز پیشنهاد کردهایم.
————————————————————————
منابع
- اسـلامی نـسب، عـلی، شفای وسواس، تهران، نشر شفابخش، چاپ دوم،۱۳۸۵٫
- اشو، عشق، پرندهای آزاد و رها، ترجمهی مسیحا برزگر، تـهران،
دارینـوش،۱۳۸۲٫
- افکاری، نصرت الله، فرهنگ جامع روانشناسی – روانپزشکی، فرهنگ معاصر،
تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۰٫
- اوشو، آواز سـکوت، تـرجمهی سـید جواد حسینی، تهران، بیجا، ۱۳۸۴.
- اوشو، آه، این ….، ترجمهی محسن خاتمی، تهران، نشرآویژه، چاپ چهارم،
۱۳۸۲٫
- اوشو، المـاسهای اشـو، ترجمهی مرجان فرجی، تهران، فردوس، چاپ دوم،
۱۳۸۴٫
- اوشو، بلوغ، ترجمهی مرجان فرجی، تهران، فـردوس، چـاپ دومـ، ۱۳۸۰٫
۸ . اوشو، عاشقانهها، ترجمهی قوامالدین خرمشاهی، تهران، سایه گستر، ۱۳۸۳٫
- اوشو، عشق، رقص زندگی، ترجمهی بابک ریاحـی پور، تـهران، نگارستان
کتاب،۱۳۸۰٫
- اوشو، مراقبه، هنر وجد و سرور، ترجمهی فرامرز جواهرینیا، تهران،
فـردوس، ۱۳۸۰٫
- شـریف زاده، بـهمن، مدیریت معنویتگرایی در جهان غرب، فصلنامهی
مطالعات معنوی، شمارهی ۱، پژوهشکدهی باقرالعلوم، قم، زمستان ۱۳۸۹٫
- پائلو کوئلیو، بریدا، ترجمهی آرشـ حـجازی و بـهرام جعفری، تهران،
نشر کاروان، ۱۳۸۴٫
- پارسا، محمد، بنیادهای روانشناسی (روانشناسی عمومی)، تهران، نشر
سـخن، چـاپ اول، ۱۳۷۸٫
- پارسا، محمد، زمینهی روانشناسی، تهران، نشر مؤسسه، انتشارات بعثت،
چاپ دوازدهم، ۱۳۷۵٫
- جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قـم، قـبیلهی حیله (نگرشی بر
کارنامهی مدعیان معنویت و مهدویت)، معاونت جامعه و نظام، مدیریت
سـیاسی، قـم، ۱۴۲۹ ق .
- جعفری، محمد تقی، عرفان اسلامی، تهران، انـتشارات نـشر، عـلامه
جعفری، چاپ سوم، ۱۳۸۳٫
- جمعی از مؤلفان، روانشناسی اجـتماعی بـا نگرش به منابع اسلامی، قم،
نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، ۱۳۵۸٫
- قمری گیوی، حـسین، مـعنویت، هویت و بهداشت روانی در گسترهی زنـدگی،
فـصلنامهی روانشناسی و دینـ، شـمارهی ۴٫
- مـظاهری سیف، حمیدرضا، عرفان حلقه، تهدیدی جـدی بـرای بهداشت معنوی
جامعه، فصلنامهی مطالعات معنوی، شمارهی ۱، پژوهشکدهی باقرالعلوم، قم،
زمستان ۱۳۸۹.
- کریمـی، حـمید، جهان تاریک شناخت و نقد فرقهی شـیطانپرستی، قم،
بوستان کتاب، چـاپ هـفتم، ۱۳۹۰٫
۲۱. دفتر هنر و ادبیات رحال، سـیدی مـستند شیطانپرستی، تهران.
- فونتا، دیوید، روانشناسی دین و معنویت، ترجمهی ا ساوار، قم، نشر
ادیان، چاپ اول، ۱۳۸۵٫
- سازمان تـبلیغات اسـلامی با همکاری بسیج مدرسهی عـلمیهی قـم
مـعصومیه، سیدی هجوم خـاموش.
- سـاعتچی، محمود، مشاوره و روان درمانی (نـظریهها و راهـبردها )،
تهران، نشر ویرایش، ۱۳۷۷٫
- سای بابا، ساتیا، سخنان ساتیا سای بابا، توراندخت تمدن (مالک)،
تهران، نـشرتعالیم حـق، ۱۳۸۴٫
- شریفی، احمد حسین، درآمدی بر عـرفان حـقیقی و عرفانهای کاذب، قـم،
نـشر صـهبای یقین، چاپ سوم، ۱۳۸۷٫
- ــــــــــــــــــ، جـنگ نرم، قم، مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۰.
- شعاری نژاد، علیاکبر، نگاه نو به روانشناسی انـسان سـالم، تهران، نشر
اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۸۶.
- ــــــــــــــــــ، روانـشناسی رشـد بـزرگسالان در فـراخنای
زنـدگی، مشهد، نشر ثـامن، ۱۳۷۷ .
۳۰. شـولتز، دوان پی، شولتز سیدنی الن، نظریههای شخصیت، ترجمهی یحیی
سید محمدی، تهران، نشر ویرایش، چاپ دهم، ۱۳۸۶.
۳۱. طاهری، محمدعلی، عرفان کیهـانی (حـلقه)، بـیجا، انتشارات اندیشهی
ماندگار، چاپ سوم، ۱۳۸۶.
- عمید، حـسن، فـرهنگ عـمید، تـهران، نـشر امـیرکبیر، چاپ هفتم، ۱۳۷۵٫
- فاضلی، قادر، عرفان عملى، مرکز تحقیقات کامپیوتری نور (مجموعه آثار).
- ــــــــــــــــــ، آب و سراب، مرکز تحقیقات کامپیوتری نور (مجموعه
آثار).
- فعالی، محمدتقی، آفتاب و سایهها، قم، نشر نجم الهـدی، چاپ چهارم، ۱۳۸۷٫
- فعالی، محمدتقی، سیدی عرفانهای نوظهور، قم، دفتر نشر معارف، نهاد
نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها.
- قدیری، محمدحسین، روانشناسی و مهارتهای رفتاری در تبلیغ غیرمستقیم،
قم، نشر ذوی القدر، چاپ دوم، ۱۳۹۰٫
- ــــــــــــــــــ، بررسی آرای یک روانشناس فمینیست (نـقد کتـاب
دختران خوب به بهشت میروند و دختران بد به همه جا)، فصلنامهی مطالعات
راهبردی زنان، محمد حسین قدیری، تهران، نسخهی شمارهی ۳۱، بهار۱۳۸۵٫
- کوئلیو پائلو، خاطرات یک مغ، ترجمهی آرش حجازی، نشر کاروان،
تهران، ۱۳۸۴٫
- گنجی، حـمزه، روانـشناسی تفاوتهای فردی، تهران، نشر بعثت، چاپ
دهم، ۱۳۸۰٫
- لوک بدار، ژول دزیل و لوک مارش، روانشناسی اجتماعی، ترجمهی حمزه
گنجی، تهران، نشر ساولان، چاپ هفتم، ۱۳۸۹٫
- مرکز مطالعات و پژوهشهای فـرهنگی حـوزهی علمیهی قم، سیدی «ناقوس
شـیطان».
- مـؤسسهی نرم افزاری کوثر، سیدی از برره تا لوس آنجلس، قم.
- مؤسسهی فرهنگی هنری نرگس، برنامهی مستند شوک، شبکهی سوم.
- مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، نگارش احـمد حـسین شریفی، قم،
مؤسسهی آمـوزشی و پژوهـشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۴٫
- مطهری، مرتضی، عرفان اسلامی، قم، انتشارات صدرا، چاپ پانزدهم، ۱۳۷۷٫
- ناصری راد، علی، افسون حلقه (نقد و بررسی عرفان حلقه)، تهران، نشر
سایان، چاپ اول، ۱۳۹۰٫
- هارولد، کلمپ، تمرینات معنوی اک، ترجمهی مـرجان داوری، تـهران، سی
گل،۱۳۸۰٫
- هارولد، کلمپ، روح نوردان سرزمینهای دور، ترجمهی مهیار جلالیانی،
تهران، ایساتیس، ۱۳۷۹٫
- هارتز گری، معنویت و سلامت روان (کاربردهای بالینی)، ترجمهی
امیرکامگار و عیسی جعفری، تهران، نشر روان، چاپ اول، ۱۳۸۷.