سیر عرفان حلقهسیر فرق نوپدید

ریشه‌یابی فرقه عرفان حلقه کیهانی در فرقه ریکی ژاپنی (۲۱ص)

   
   

چکیده

فرقه عرفان حلقه کیهانی، به سرکردگی محمدعلی طاهری از اواسط دهه هفتاد شمسی فعالیت خود را در حوزه عرفانی و درمانی آغاز کرد و در اواسط دهه ۸۰ به اوج خود رسید و علی‌رغم دستگیری وی، هنوز این نحله توسط مربی‌های خود در سطح کشور به راهزنی ایمان جوانان و خانواده‌های این مرز و بوم می‌پردازد. طاهری بحث فرادرمانی و اصطلاح خود ساخته سایمنتولوژی را کرامت خود در مکتب عرفانی‌اش دانسته و همگان را دعوت به تجربه در این مورد می نماید، تجربه ای که شرط آن تسلیم بودن و شاهد بودن است و هدف از آن اتصال به شبکه شعور کیهانی یا همان روح القدس است. وی با این فریب بزرگ اولا ادعا می‌کند که تمام این مباحث به او وحی شده و الهاماتی است که از سوی خداوند به وی صورت پذیرفته و این مباحث را از جایی اقتباس نکرده است و ثانیا او درصدد بیان عرفان اصیل ایرانی اسلامی است. این مقاله سعی دارد این دو ادعا را باطل نماید و به این منظور این تحقیق مشخص می‌کند که الهامات مورد ادعای وی قبلا در مکاتب الحادی دیگر همچون ریکی (انرژی درمانی ژاپنی) ظهور و بروز داشته است. از جمله موارد تشابه بین این دو نحله عبارتست از: شعور کیهانی و هوشمندی آن، شفا دهی در حلقه و ریکی، تفویض، درمان توسط شخص آموزش دیده و خاص، رهایی از اعتقاد به هر مذهبی، اجازه قبل از اتصال، لایه‏ی محافظ، برون ریزی در ریکی و حلقه، بازگشت دوباره بیماری، اسکن‌کردن در حلقه و ریکی، تسلیم و شاهد بودن، درمان در ریکی و حلقه سبب وحدت وجود، مراتب سپاسگزاری از شعور کیهانی؛ که این همه شباهت کذب ادعای دوم او را نیز سبب می‌شود و مشخص می‌نماید نه‌تنها عرفان او اسلامی نیست؛ بلکه مخالف قرآن بوده و غیر الهی بودن آن مشهود است.

کلیدواژه‌ها: عرفان حلقه، ریکی، اتصال، شعور کیهانی، تفویض، تسلیم، روح‌القدس.

عرفان حلقه

مؤسس و رهبر فرقه

محمدعلی طاهری، فرزند محمدآقا متولد ۱۳۳۵ کرمانشاه، از پدر و مادری مسلمان، دارای همسر و دو فرزند، ساکن تهران است.

او در اواخر دهه چهل و پس از گذراندن دوره ابتدایی، به دلیل شغل خواهرش، که کارمند تأمین اجتماعی بود، به همراه خانواده به تهران عزیمت کردند. پدرش در ابتدای ورود به تهران، در بخش خدماتی اشتغال داشت. محمدعلی کم کم به کارهای فنی علاقه مند و در دوران نوجوانی و جوانی او، پرواز و ماکت هواپیما مورد توجه جوانان و همسالان او بود. آنها هواپیماهایی با موتورهای خیلی ساده تا پیچیده را می خریدند و با گذاشتن موتور و راه اندازی و سوخت گذاری در آن دست به ابتکاراتی می زدند. وی با شرکت در نمایشگاه ابداعات و اختراعات جوانان، مورد توجه ساواک قرار گرفته و از دست نخست وزیر وقت (هویدا) جایزه دریافت کرده بود، با این همه، در پیشرفت درسی موفق نبوده و نتوانست دیپلم بگیرد. گفته می شود در سال ۱۳۵۵ مأموران ساواک، ملاقات هایی با وی انجام داده و پیشنهاد می کنند که در قبال اعزام وی به کشور آمریکا و بورسیه کردن او در جهت کنترل دانشجویان ایرانی ساکن آمریکا با آنان همکاری نماید! ولی به دلیل نداشتن دیپلم، در عمل این کار اتفاق نیفتاد.

با پیروزی انقلاب اسلامی، وی گرایش هایی به ماتریالیسم و گروهک چریک های فدایی خلق پیدا کرد. در بازرسی کمیته انقلاب اسلامی از منزل وی، تعدادی کتاب و اعلامیه های این گروهک کشف شده و برای مدت کوتاهی نیز بازداشت بود. در این مقطع، منزل مسکونی خود را تغییر داده و به همراه خانواده، به منزلی که در اطراف کرج ساخته بودند، منتقل شد (امینی، ۱۳۹۲).

دوره تاریک و مبهم زندگی طاهری

طاهری که با شکست های پی در پی از تحصیل در ایران بازمانده بود، با سفر به کشور های خارجی سعی در ادامه تحصیل داشت. ابتدا به ژاپن عزیمت کرد (این سفر حائز اهمیت است، زیرا ژاپن از کشورهای مطرح در رواج شبه عرفان های شرقی است)؛ اما به گفته خودش، به علت مشکل بودن فراگیری این زبان و بالابودن مخارج، پس از حدود یک سال مجدداً به کشور بازگشت. طاهری می گوید:

من در ژاپن در دانشگاه آکادمی وسداء، که پذیرفته شده بودم، می بایستی با زبان آنها آشنا می شدم، یه چند ماهی شاید پنج شش ماه موندم و بخشی از مکالمه و فلان رو یاد گرفتم. زبان نوشتن دانشگاه بود دیگه. بعد عرض کنم خدمت شما که دیدم نه! این بحث به اصطلاح حروف کانجی دو سه نوع خط جداگانه دارند، هیراگانا و کاتاگانا رو یاد گرفتم. به کانجی که رسید، دیدم آقا این خیلی مفصل و طولانیه. به کانجی که رسید دیدم، اینا خودشون تا دیپلم می گیرن کانجی بلد نیستند کامل. توجه می کنی؟ یعنی طول می کشه. اینا هی تیکه تیکه یاد می گیرند تا دیپلم که بگیرن کامل بشه. گفتم که این در حوصله من نیست و برگشتم (طاهری، ۱۳۹۲الف).

سپس، به همراه خواهر و شوهرخواهرش به ترکیه رفت تا در دانشگاه آنجا به تحصیل بپردازد. در سفر ترکیه ایشان ابهاماتی وجود دارد. اینکه ادعا می کند در دانشگاه ارتادو تحصیل کرده، ولی دانشگاهی به این نام در ترکیه یافت نشده است. البته دانشگاهی به نام ارتادوغو به معنی خاورمیانه وجود دارد. ولی نام وی در آن دانشگاه ثبت نشده و در ضمن ایشان هیچ مدرکی دالّ بر تحصیل در آن دانشگاه ارائه نکرده است. همچنین طبق گفته خودشان، پس از سه سال، یعنی قبل از پایان یک دوره کارشناسی به کشور بازگشته است!

طاهری در ایران خود را مهندس مکانیک همان مهندسـی فنی، که خواسته قلبی اش بوده است، معرفی می کند. هرچند خود ایشان اظهار می کند در دانشگاه اورتادو ی ترکیه ثبت نام کرده اند و به جای مهندسی فنی، اشتباهاً مهندسی محیط را انتخاب کرده اند. البته پس از تحقیقاتی مشخص شد، ثبت نامی نداشته و یا به دلیل عدم ارائه دیپلم مورد قبول، قطعی یا امکان پذیر نشده است، حتی اگر اظهارات فوق درست باشد، باز هم ایشان فاقد مدرک مهندس مکانیک و حتی دکتر می باشد.

ریکی چیست؟

ریکی به معنای انرژی کیهانی، در اواسط قرن ۱۹م توسط دکتر میکائو اوسویی در ژاپن تجدید حیات یافت. استاد اعظم هاوایو تاکاتا (۱۹۸۰ـ۱۹۰۰م)، داستان پژوهش دکتر اوسویی را چنین نقل می کند:

میکایو اوسویی مدیر مدرسه علوم دین مسیحی در توکیو بود. روزی چند تن از شاگردان این جماعت مذهبی از او پرسیدند: چرا از روش های شفابخشی که عیسی مسیح به کار می برده، چیزی نمی شنوند؟ و آیا دکتر اوسویی قادر است دردهای آنها را شفا بخشد؟ ازآنجاکه دکتر اوسویی توان پاسخ به چنین پرسش هایی را نداشت، تصمیم گرفت از مقام خود استعفا کرده و برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها، مسیحیت را در کشوری مسیحی مطالعه کند.

سفر اوسویی او را به آمریکا هدایت کرد و در دانشگاه شیکاگو حضور یافت. او به اخذ دکترای دین شناسی نایل آمد. با این وجود، نتوانست در متون مسیحیت پاسخی رضایت بخش بیابد و در متون مذهبی نیز چیزی نیافت. او به شمال هند سفر کرد تا بتواند نوشته های مقدس را مطالعه کند. دکتر اوسویی نه فقط به زبان های ژاپنی، چینی و انگلیسی تسلط داشت، بلکه به زبان سانسکریت نیز مسلط بود. پس از این سفر به ژاپن برگشت. آنجا برخی از نشانه ها و نمادهای سانسکریت را در سوتراهای کهن بودایی کشف کرد [سوتراها کلمات یا عبارات کلیدی هستند که فرد مراقبه کننده پس از آرام یافتن ذهن خود به کار می برد تا تجربه های ذهنیش را عینیت بخشد]. او پس از ۲۱ روز مراقبه و روزه در کوهستان مقدس کوری یاما، سعی کرد برای رسیدن به حقیقت نمادهای مدون سانسکریت، با آن سطح از آگاهی ارتباط برقرار کند. پس از ۲۱ روز، نور عظیم سفیدی ظاهر شد و او نماد مشهور سانسکریت را در مقابل خود دید که به رنگ طلایی شفاف می درخشد. اوسویی گفت: بله به خاطر می سپارم و این زمان، لحظه تولد سیستم ریکی اوسویی بود.

در شفای بیماران با مسائلی برخورد کرد که باعث شد، به چند جمله قصار بیاندیشد که بعدها به عنوان شعارهای ریکی مطرح شد (یاگینسکی و شارامون، ۱۳۸۶، ص۳۳و۳۶).

در اینجا ذکر این نکته لازم است که دریافت هر آگاهی دلیل بر حقانیت و رحمانی بودن شهود نیست. همان گونه که بودا یا همان سیدارته گوتاما نیز در زیر درخت انجیر به آگاهی دست یافت، همان درختی که بعدها به درخت دانش موسوم شد (شاله، ۱۳۵۵، ص۱۱۶).

درواقع بودا در زیر درخت دانش! نشست تا نور اشراق به قلبش بتابد و پس از بازگشت نخستین چیزی که منکر شد اصل ثابت در نظام آفرینش بود و همه چیز را بر مبنای نگاه مادی و ماتریالیستی توجیه کرد، وی در برخورد با راهبان چنین بیان داشت:

آب همیشه سراشیبى مى رود، آتش همیشه داغ است و یخ همواره سرد. اگر براى همه خدایان هندوستان هم دعا کنیم، آب هرگز سربالا نمى رود و آتش سرد و یخ گرم نمى شود؛ زیرا در زندگى قانون هایى یافت مى شود که همه چیز بر آنها استوار است. ازاین رو، کارى که انجام گرفت، قابل ابطال نیست و دعا و قربانى براى خدایان نیز سودى ندارد (توفیقی، ۱۳۸۵، ص۴۱).

او پس از این همه ریاضت به اینجا رسید که جهان بر مبنای یک سری قوانین طبیعی حرکت می کند و اصل عالم نیز مادی است. همان گونه که ریکی نیز اساس انجام شفادهی خود را منتسب به قوانین طبیعی صرف می داند. از اینجا مشخص می شود که هر اشراقی رحمانی نیست و شیطان هم از همین کلام پنهان و نجوای درونی استفاده می کند تا دوستانش را به گمراهی و جدال با حق گویان بکشاند. إِنَّ الشَّیاطینَ لَیوحُونَ إِلی أوْلِیائِهِمْ لِیجادِلُوکمْ (انعام: ۱۲۱)؛ به راستی که شیطان ها به دوستانشان وحی می فرستند تا با شما جدال کنند.

اصول اخلاقی ریکی

الف. فقط برای امروز نگران مباش؛

ب. فقط برای امروز خشمگین مشو؛

ج. والدین، معلمان و بزرگانت را محترم شمار؛

د. معاشت را شرافتمندانه تأمین کن و سپاست را به هر چیز ابراز نما (وینسر، ۱۳۸۶، ص۴۳).

این کلمات به ظاهر زیبا برگرفته از قوانینی است که حقیقت هستی یعنی خدا را در آن نمی توان جست. در اینجا هدف از احسان و نیکی توجه به حقیقتی به نام خدا نیست، بلکه به واسطه تأثیری است که در تعاملات انسانی دارد و این تعالیم ریکی بسیار شبیه تعالیم اخلاقی بوداست.

مدت کوتاهی پس از مرگ هاوایو تاکاتا، چند تن از معلمان ریکی جامعه آمریکایی، ریکی را در آگوست ۱۹۸۰ برای سازماندهی و هماهنگی در انتقال دانش ریکی بنیان گذاری کردند. امروزه ریکی، توسط دو سازمان عرضه می شود که موفقیت چشمگیری به دست آورده و هر دو در آمریکا پایه گذاری شده اند. یکی از آنها جامعه بین المللی ریکی در آمریکاست (ای.آی.آر.ای) که هم اکنون تی.آر.تی.ای خوانده می شود و دیگری پیمان ریکی است.

پیمان ریکی در سال ۱۹۸۱ توسط فیلیش لی فیوروموتو، نوه هاوایو تاکاتا و گروهی متشکل از بیست و یک معلم ریکی، در شکل یک بنیاد آزاد بنیان گذاری شده است. پیمان ریکی، برخوردی معنوی با گسترش ریکی دارد و حافظ تعالیم سنتی است. این پیمان، معتقد است که حقیقت، خود را در قلب آدمی می یابد، که بر آن گشوده اند و آماده دریافت آن هستند (پالان، ۱۳۸۴، ص۱۵).

همان گونه که بیان شد از این دیدگاه هرچه هست در درون آدمی است و این یعنی همان شباهت به بودیسم که با قطع ارتباط انسان با مبدأ الهی نگاهی کاملاً ماتریالیستی به ساحت انسانی دارد و از این رهگذر حتی روح بزرگ ریکی هم مادی است و هرچه هست کائنات و قوانین حاکم بر آن است، ضمن آنکه ما معتقدیم القائات در ریکی جنبه شیطانی دارد که در ادامه اشاره خواهد شد. در ریکی و به تبع آن عرفان حلقه برای اثبات هوشمندی، به ماده صفت شعور نسبت داده می شود که برخلاف مبانی مستدل معرفتی ادیان است، البته این مطلب که شیاطین و اجنه هم هوشمند هستند و حتی اقدام به ارسال آگاهی و وحی می کنند در آیه ۱۲۱ سوره انعام اشاره شد و بیان شعورمندی ماده سرپوشی بر استفاده از این نیروها بدون توجه به تبعات مادی و معنوی آن است که مهم ترین تبعات معنوی آن شرک به خدای متعال بوده که قرآن کریم می فرماید: إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلأ إِناثاً وَإِنْ یَدْعُونَ إِلأ شَیْطاناً مَریداً (نساء: ۱۱۷)؛ آنچه غیر از خدا مى خوانند، فقط بت هایى است (بى روح)، و (یا) شیطان سرکش و ویرانگر است.

ارتباط حلقه و ریکی

در ادامه به بررسی اقتباسات طاهری از ریکی برای درمان پرداخته و مفاهیم مشترک ارائه می شود.

آموزه های عرفان حلقه، با ریکی مشابهت هایی دارد که حضور طاهری در ژاپن (حدود یک سال) این نظر را تقویت می کند. به نظر می رسد، بسیاری از الفاظ و مفاهیم کلیدی حلقه مثل شعور کیهانی، تفویض، اسکن و… برگرفته از آموزه های ریکی باشد. البته این مطلب به نوعی در کتاب طاهری آمده است. او می گوید: جهان هستی مادی از شعور آفریده شده است و همه اجزا و ذرات آن شعور هستند (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۵۲).

بی شک پس از تطبیق اندکی از عقاید گروه ریکی (مکتبی ژاپنی) با افکار عرفان حلقه روشن می شود که عمدتاً عرفان حلقه زاییده و اقتباس شده از عقاید و اعمال ریکی هست.

شعور کیهانی و هوشمندی آن در حلقه و ریکی

در ریکی درباره شعور کیهانی آمده است:

به راستی، این انرژی که تجلی بخش همه اشکال هستی است، غیرقابل تخمین و عظیم است. شعوری که زندگی و ساختارهای آن را شکل می دهد، بی نهایت عظیم و غیرقابل سنجش است…. بسیاری از دانشمندان به این نکته پی برده اند که تنها یک پاسخ به جای می ماند: یقیناً نیروی باشعور و برتری وجود دارد، روحی جهانی که دائماً در کار خلق جهان از خویش است. آخرین گسترش های فیزیک کوانتوم به این اندیشه بسیار نزدیک است. نظریه فوق جاذبه، حیات استاندارد و حوزه کاملاً متعادلی را توصیف می کند که قائم به ذات خویش است. حوزه شعور خالصی که برای ساختن پایه های خلقت، تمامی اشکال ماده را شکل می دهد (باگینسکی و شارامون، ۱۳۸۶، ص۲۹).

طاهری درباره شعور کیهانی چنین می گوید:

اساس این عرفان بر اتصال به حلقه های متعدد شبکه شعور کیهانی(هوشمندی حاکم بر جهان هستی) استوار است… فیض الهی به صورت های مختلف در حلقه های گوناگون جاری بوده که درواقع، همان حلقه های رحمت عام الهی (شبکه هوشمند کیهانی) است که می توان مورد بهره برداری عملی قرار گیرد. ازآنجاکه اتصال نمی تواند براساس تکنیک و فن و روش حاصل شود، در این شاخه نیز هیچ گونه فن و روش، تکنیک و… وجود نداشته و در آن توان های فردی هیچ جایگاهی ندارد (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۱۵).

البته طاهری در بیان شعور کیهانی خود، از فیزیک کوانتوم هم مدد گرفته است: تأمل بیشتر دربارۀ شعور کیهانی این حقیقت را آشکار می کند که شعور کیهانی پویشی در متن جهان مادی و نیرویی جاری در آن است که با مباحث فیزیک کوآنتوم، ذهن به آن نزدیک می شود . شعور کیهانی از منظر طاهری، شالوده اصلی جهان مادی است و نسبت آن با جهان مادی، نسبت حقیقت به مجاز است. اما نسبت شعور کیهانی با خداوند نیز نسبت مجاز به حقیقت است. براساس تعالیم عرفان حلقه، شعور کیهانی در راهی که هدف آن خداست، مجاز است (طاهری، ۱۳۸۸الف، ص۶۳).

نیلز بوهر در ابهاماتی که در اثر تجربۀ وضعیت کوانتومی ذرات بنیادین مشاهده کرد، تئوری مکملیت موج – ذره را پیش نهاد نموده اگرچه این تئوری هنوز تئوری است، اما توانایی توجیه برخی رویدادهای فیزیکی را دارد. مشکل این تئوری این است که متناقض به نظر می رسد؛ زیرا باید بپذیریم ماده از ذرات ریزی درست شده است که گاهی ذره نیستند و به صورت موجی از انرژی یا بسته کوچکی از انرژی تجربه می شوند.

نیلز بوهر، برای توجیه این حالت دوگانه و متناقض نما، شعورمندی ماده را مطرح کرد و گفت: چه بسا که ماده باشعور است و گاه خود را به صورت ذرات و گاه به صورت موج نشان می دهد (کاپرا، ۱۳۷۵، ص۷۱و۷۲).

طاهری در بیان مطالب خود، نگاهی ویژه به کوانتوم دارد. گو اینکه مباحث نسبی آن را قابل تعمیم در کل معارف هستی شناسی می داند تا آنجا که جهان آفرینش را در نگاه خود مجازی می پندارد. طاهری در این باره می گوید:

از نگاهی دیگر نیز می توان به این نتیجه رسید، بدین گونه که در فیزیک مدرن ماده، موج متراکم است و موج نیز خود حرکت تلقی می شود. پس همه جهان هستی مادی، چه از بُعد ماده نگاه شود و چه از بُعد انرژی، از موج ساخته شده و همان گونه که اشاره شد، موج نیز از حرکت به وجود آمده است. با شرح مختصر و ساده ای که گذشت، اینک می توان به پرسش طرح شده قبلی، که آیا جهان هستی مادی حقیقت وجودی دارد یا خیر؟ پاسخ داد. در جواب می توان گفت: با توجه به اینکه جهان هستی مادی از حرکت آفریده شده است، پس جلوه های گوناگون آن نیز ناشی از حرکت بوده و نظر به اینکه هر جلوه ای که ناشی از حرکت باشد، مجازی است. درنتیجه، جهان هستی مادی نیز مجازی بوده و حقیقت وجودی ندارد (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۲۹).

علی رغم ادعای طاهری مبنی بر نو بودن اصطلاحات عرفان کیهانی و انکار هرگونه اقتباس از مکاتب دیگر، شعور کیهانی بیشترین اقتباس خود را از ریکی گرفته است.

طاهری در کتاب انسان از منظری دیگر (ص۱۰۲ـ۱۰۹) توضیحات مبسوطی در خصوص انرژی و پولاریتی و اصطلاحات مربوط به آن ارائه کرده، درنهایت اضافه می کند: فرادرمانی، انرژی درمانی، نیرودرمانی نیست؛ زیرا انرژی درمانی متکی به حوزه پولاریتی بدن درمانگر است، درحالی که فرادرمانی، به شبکه شعور کیهانی متکی است. حوزه پولاریتی را همه انسان ها دارند، ولی در بعضی از افراد قوی تر از سایرین است. انرژی درمانی جزء بسیار کوچکی از فرادرمانی است. لازم است که فرادرمانگران به آن توجه کافی داشته باشند تا معرفی شبکه شعور کیهانی به بهترین نحوی انجام شود (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص ۱۱۲).

اگرچه این واژه مفهوم عامی است که در سایر فرهنگ ها به اسامی دیگری شناخته می شود و ریکی برای نمونه گفته می شود:

بسیاری از نژادها، فرهنگ ها و مذاهب همواره از وجود این انرژی کی آگاه بوده اند. ازاین رو، کی را چینیان چی ، مسیحیان ایت و یا روح القدس، هندوها پرانا ، جادوگران قبایل بدوی مانا و پژوهشگران روسی انرژی پلاسمای حیاتی، نامیده اند… در برخی از نظام های نامبرده، لازم است تمرین های طولانی شود و معمولاً پیش از آنکه انرژی مطلوب آزاد گردد و به کار گرفته شود، خلوت گزینی زیادی لازم است (باگینسکی و شارامون، ۱۳۸۶، ص۲۵ـ۲۷).

درواقع، باگینسکی اشاره می کند این نیرویی که در ریکی تحت عنوان انرژی کیهانی از روح بزرگ ریکی گرفته می شود، مبدع آن اوسویی نیست؛ او هم از مکاتب و نحله های باستانی آن را گرفته است. جایی به اسم چی و جای دیگر به نام پرانا و… درواقع، این انرژی مرموز حتی میان جادوگران مانا نامیده شده است. بنابراین، طرح مباحث اتصال به روح القدس یا انرژی کیهانی با عناوین الهی همچون اتصال به حبل الله، یدالله یا روح الله، چیزی جر انحراف از حقیقت نیست؛ زیرا این اصطلاح و نحوه اتصال حتی در میان نحله هایی جدا از توحید نیز یافت می شود و طاهری چگونه ادعا می کند که عرفان او عرفان اصیل ایرانی ـ اسلامی است، درحالی که شبکه به اصطلاح شعور کیهانی او در مکاتب الحادی چون ریکی و یوگا و نیز مباحث ساحران تحت عناوین دیگر وجود داشته است.

دریافت آگاهی در حلقه و ریکی

هم در ریکی و هم در حلقه، به این نکته اذعان می شود که اتصال به شبکه شعور کیهانی، یک مجموعه آثار ازجمله کسب آگاهی و دریافت الهامی را به همراه دارد!

در این باره در ریکی بیان می کند:

وقتی بر ریکی تمرکز می کنید، ذهنتان شروع به آگاه شدن از آگاهی ریکی می کند و ممکن است آن را به شکل احساس هایی نظیر آسودگی، لذت، عشق، احساس خوب داشتن، امنیت، تزکیه نفس، آزادی، خلاقیت، زیبایی، تعادل، هماهنگی یا سایر حالت های مثبت تجربه کنید (گوپتا، ۱۳۸۲، ص۹۱).

حلقه نیز اساس کار خود را بر اتصال با شعور کیهانی می داند و از حلقه های رحمانیت عام، به شبکه شعور کیهانی، هوشمندی الهی و حلقه های وحدت نیز تعبیر می کند. درحقیقت، شبکه شعور کیهانی، همان هوش و خرد حاکم بر جهان هستی است؛ چراکه جهان هستی، متشکل از انرژی و آگاهی معرفی می شود که این آگاهی و شعور کیهانی، جهان را به حرکت درمی آورد و هر کس با آن پسوند رابطه برقرار کند، به درجه بالای آگاهی و رشد می رسد. از سوی دیگر، گفته می شود، آگاهی میل درونی است که هر ذره را به رقص و حرکت درمی آورد! به عبارت دیگر:

شبکه شعور کیهانی مجموعه هوش، خرد و یا شعور حاکم بر جهان هستی است که به آن آگاهی نیز گفته می شود و یکی از سه عنصر موجود در جهان هستی است. سه عنصر فوق عبارت است از: ماده، انرژی و آگاهی (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۶۷).

پس محرک جهان، آگاهی درون ذره است، نه نیروی ماورایی مطلق که منشأ تمام حرکت های جنبندگان از قدرت اوست. اینجاست که خداپرستی در نگاه آنان، رنگ و بویی کفرآمیز می یابد و توحید، جای خود را به مادی گرایی می سپارد. به عبارت دیگر، فاعلیت تام الهی در حرکت موجودات کنار زده می شود و فاعلیت استقلالی عالم ماده رخ می نمایاند.

درواقع، در متون عرفان حلقه ادعا می شود که هستی متشکل از سه عنصر است که یکی از آن سه، آگاهی است:

شبکه شعور کیهانی مجموع هوش، خرد و یا شعور حاکم بر جهانی هستی است که به آن آگاهی نیز گفته می شود و یکی از سه عنصر موجود در هستی است. سه عنصر مذکور عبارتند از: ماده، انرژی و آگاهی (همان، ص۶۷).

اصولاً هم در ریکی و هم در حلقه، هیچ کاری حتی درمان پیش از کسب آگاهی صورت نمی گیرد. در ابتدا با کسب آگاهی یک نوع شعور سلولی رخ داده، سپس این امر به سایر مباحث سرایت پیدا می کند. در ریکی بیان می دارد:

در ریکی (درمان گر) با مختصری از نیروی معنوی ریکی آماده می شود. در دوره پیشرفته، روش های بهره برداری از انرژی به مجرا نشان داده می شود که تمرین معنوی و شفابخشی فرد را افزایش می دهد. این قسمت عبارت است از: سطح خویشتن شناسی آگاهی از انرژی موجود در ما و انرژی طبیعت (پالان، ۱۳۸۴، ص۳۶).

و در ریکی، این آگاهی سبب رشد مرحله ای می شود و به تدریج، شخص به این کسب آگاهی اطمینان و اعتماد پیدا می کند:

رفته رفته، ملاحظه خواهید کرد که در شما اعتمادی درونی به این انرژی شکل می گیرد، اعتماد به خرد و قدرتی که بر تمامی زندگی تان چیره می شود. رشد مرحله ای حاصل می شود که شما را به بصیرت و دانش و حس آگاهی از وحدت با تمامی خلقت و به عشق می رساند (باگینسکی و شارامون، ۱۳۸۶، ص۴۶).

درواقع، ریکی بیان می دارد که ما در آستانه عصر نوینی هستیم که یا کیفیت تازه ای از آگاهی
بشر را عرضه می کند و یا آنکه ساختارهای کهن و ماندنی تر را ریشه کن می سازد. هر آنچه روی دهد، در ید قدرت ماست و مشاهده چگونگی گسترش علاقه به حقیقت، برای ما دلگرم کننده است
(همان، ص۳۹).

ما با رابرت یونگ هم عقیده ایم، هنگامی که می گوید: بشریت هنوز به سرانجام نرسیده است و با خطرهای مرگباری در نبرد است، به او نهیب می زنند، تا خود را فاش سازد و گسترش بخشد. تنها چیزی که می تواند در درون ما آشکار شود، قابلیت هایی است که همیشه آنجاست، گشوده و در انتظار گسترش، هنر شفابخش ریکی، یکی از این قابلیت های شگفت انگیز است (همان).

حلقه نیز ادعا می کند که رسالت دریافت آگاهی برای بشر، به عهده اوست و به همین دلیل، همه قادر به اتصال به شبکه کیهانی هستند. این حلقه، دریافت آگاهی (وحی) توسط همگان را ممکن و آن را از دایره اختصاصی پیامبران خارج می کند و می گوید:

موارد زیر، هیچ گونه تأثیری در استفاده از هوشمندی الهی و دریافت آگاهی های آن ندارد:

ـ جنسیت، سن، ملیت، استعداد، سواد، معلومات، تفکرات، اعتقادات، تجارب عرفانی و…

ـ ریاضت، ورزش، نوع تغذیه و…

ـ سعی، کوشش، تلاش، اراده، تقلا و…

ـ تخیل و تصور و تجسم، ذکر و مانترا، نماد و سمبل، تلقین و تکرار، تمرکز و…

ـ نوع تیپ ساختاری فرد مانند تیپ دموی، صفراوی، سوداوی، بلغمی و یا تیپ های کافا، واتا، و پیتا و… (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۸۴).

فیض و رحمت الهی، در انحصار هیچ گروه خاصی نیست. افراد و گروه ها فقط می توانند معرف باشند تا اشخاصی که خود را از پرتو این نور نجات بخش، محروم کرده اند، در معرض آن قرار بگیرند. به عبارت دیگر، تنها می توانند نحوه در معرض قرار گرفتن را به آنها انتقال دهند و از آنچه که روزی آسمانی دارند، مانند روزی زمینی خود، به دیگران انفاق کنند إنَّمَا الْمُؤْمنُونَ الَّذینَ… مما رَزَقناهُم ینفقوُن (انعام: ۱۲۱)؛ یعنی براساس اتصال خود، برای آنها نیز ایجاد اتصال کنند. در این مورد، همه ادیان و مذاهب، اتفاق نظر دارند و همه پیام ها و نویدهای الهی، با رحمانیت شروع شده و خاتمه می یابد و از هر دری که وارد شویم، با رحمانیت او روبه رو هستیم (همان، ص۱۷و۱۸).

و با این تعبیر مشخص است که اصولاً طاهری آگاهی را مرادف وحی در ادیان توحیدی می داند. همان طور که ریکی نیز از آن تعبیر به کیفیت آگاهی تازه می کند (باگینسکی و شارامون، ۱۳۸۶، ص۳۹).

و این خود فریب طاهری را نشان می دهد؛ زیرا این آگاهی در مباحث شیطانی نیز وجود دارد. شیاطین نیز براساس قرآن کریم می توانند الهاماتی را به افراد داشته باشند: وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَی أوْلِیَائِهِمْ (انعام: ۱۲۱). پس بر فرض اینکه در ریکی و حلقه، الهاماتی صورت بگیرد، دلیل بر الهی بودن آن نیست و غیراسلامی بودن آن در مباحث پیش رو بیشتر آشکار خواهد شد.

شفادهی در حلقه و ریکی

چاکراها در ریکی چنین توصیف می شوند:

فضای اول: اعضاء (مثل کبد)، سلسله اعصاب (مثل عصب سه قلوی مغز).

فضای دوم: مریدین ها (مثل مریدین کلیه).

فضای سوم: چاکراهای فرعی (مثل مراکز کف دست ها) و چاکراهای اصلی (مثل شبکه خورشیدی).

فضای چهارم: سطح کارمای فردی (مجموعه گناه ها و اشتباهات فرد، که در نتیجه تجسمات قبلی رشد کرده است).

فضای پنجم: سطح کارمای گروهی (مجموعه خطاهایی که به نوعی به گروه و اجتماع مربوط می باشد) (لوبک، ۱۳۸۴، ص۷۹).

درواقع، منظور بسترها و کانال های تمرکز انرژی در بدن است که این گونه بیان می شود. در مورد چاکرای فردی و گروهی نیز فرض در ریکی بر این است که مجموعه فرایندهایی که یک شخص در مورد خود یا جمع انجام می دهد، سطحی از انرژی را ایجاد می کند که برآیند و عکس العمل آن عمل انجام شده است. این سطح انرژی چنانچه در بدن افراد بماند، آسیب زاست و از منظر ریکی، باید به نوعی تخلیه شود تا بدن به یک سطح تعادل انرژی برسد. در این باره والتر لوبک در آموزش کامل ریکی چنین توضیح می دهد:

انسدادهای سطوح کارمیک، فقط درصورتی که درمان سراسر بدن به صورت متوالی و طولانی مدت و به همراه درمان های جانبی صورت گیرد، قابل درمان خواهند بود. ریکی انسدادهای تمام سطوح را درمان می کند، ولی در مورد فضاهای چهارم و پنجم، باید انرژی هایی که در آن منطقه گیر افتاده اند، فعال شده و بیمار به شکلی آنها را تجربه کند (همان).

این کلمات، تأکیدی بر روش درمانی ویژه! در ریکی است. همچنین توضیح می دهد:

بعد از همسویی با ریکی ، کافی است ریکی را بخواهید تا جریان یابد. فقط آن را بخواهید، یا نیت کنید تا جریان یابد. حتی فقط با گفتن کلمه ریکی در شروع یک جلسه درمان، به راحتی جریان برقرار می شود.

ریکی همیشه حاضر است تا جریان یابد و هر وقت شما بخواهید جاری می شود. به سادگی دست هایتان را با نیت درمان روی شخص بگذارید، رِیکی شروع به جریان می کند (وینسر، ۱۳۸۶، ص۹۱).

این عبارات مبهم است! مگر ریکی یک شخص است که با خواستنش و بیان عنوانش و گفتن کلمه ریکی فراخوان شود و در بدن شخص درمان پذیر جریان یابد؟! اگر ریکی مجموعه قوانین طبیعی است، چرا همانند سایر قوانین فیزیکی به صورت ذاتی تأثیرگذاری ندارد و تنها زمانی که ما بخواهیم جریان می یابد!؟ مگر حوزه های انرژی الکترومغناطیسی یا اشعه های آلفا و گاما، که همه افراد تحت تأثیر آنها هستند، با مقاومت اشخاص اثر خود را از دست داده و یا با اراده آنها اثرپذیری شان مضاعف می شود!؟ ریکی به این سؤالات پاسخی نمی دهد و علی رغم ادعا هم در ریکی و هم در حلقه، که اینها قوانینی طبیعی هستند، می بینم که از رویه قوانین طبیعی پیروی نمی کنند.

در این باره به طور مشخص آمده است:

وقتی که یک مجرای ریکی [فردی که از طریق انرژی ریکی درمان می کند به دلیل جریان یافتن انرژی ریکی از طریق وی، او را مجرا یا کانال می نامند] عمل شفابخشی انجام می دهد. چاکراها را متعادل و متوازن می کند و موانع را برمی دارد، به طوری که عمل درمان (شفابخشی) تسریع می شود، چون چاکراها و نادی ها مجدداً انرژی دهی شده اند. ریکی ابتدا کالبد آئورایی (هاله ای)، سپس کالبدهای عاطفی و جسمی را درمان می کند. ریکی فقط به منظور درمان بیماری های جسمی و عاطفی مورد استفاده قرار می گیرد، می بینیم که ریکی چیزی فراتر از درمان بیماری های جسمی و عاطفی است (پالان، ۱۳۸۴، ص۱۵و۱۶).

حلقه نیز مانند ریکی ادعای شفادهی بیماران جسمی و روحی را دارد. طاهری بیان می کند:

بیمار توسط فرادرمانگر به شبکه شعور کیهانی متصل شده و مورد کاوش(اسکن) قرار می گیرد… در این مکتب درمانی، برای درمان همه انواع بیماری ها می تواند مؤثر باشد و درمانگر اجازه ندارد که نوعی از بیماری ها را غیرقابل علاج بداند… لذا برای شعور و هوشمندی کیهانی، هر نوع اصلاح و رفع هر اختلالی در بدن به آسانی امکان پذیر است (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۶۵ـ۶۷).

طاهری در کتاب عرفان حلقه پیرامون فرادرمانی بیان می دارد که کار درمان بیمار صرفاً بر عهده شبکه شعور کیهانی است!: برای انجام کار درمانگری، نظر به اینکه کار درمان صرفاً توسط شعور الهی انجام می شود، تعداد نفرات، چه به عنوان درمانگر و چه بیمار، تعیین کننده نیستند (طاهری، ۱۳۸۸ الف، ص۹۴).

و در جای دیگر، اهداف فرادرمانی را چنین تشریح می کند:

درمانگری، به عنوان یک روش تجربی برای درک عرفانی موضوع کمال، در راه رسیدن به اهداف زیر مورد استفاده قرار می گیرد: شناسایی و آشنایی عملی با هوشمندی حاکم بر جهان هستی (شعور الهی) رهایی از گرفتاری در خویشتن ـ خدمت به خلق و انجام عبادت عملی شناختن گنج درون و توانایی های ماورایی ـ انسان شناسی (به عنوان بخشی از خودشناسی) حرکت در جهت نزدیکی به دیگران و فراهم نمودن امکان وحدت (همان، ص۱۱).

همچنین طاهری نیز فرادرمانگر را به نوعی مانند آنچه در ریکی گفته می شود، کانال و مجرا معرفی می کند و ضمن تأکید چندباره فرادرمانگر را فقط وسیله ایجاد اتصال می داند و اصل درمان را فقط و فقط به شبکه شعور کیهانی منتسب می کند:

درمان توسط درمانگر انجام نشده، بلکه از طریق اتصال به شبکه شعور کیهانی صورت می گیرد. درمانگر تنها نقش یک رابط را بازی می کند، تا حلقه ای به نام حلقه وحدت که حلقه ای بسیار هوشمند است، تشکیل و فیض رحمت عام الهی در آن جاری شود و درمان صورت گیرد (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۶۷)… اصل: زمانی که فرادرمانگر برای فردی ایجاد اتصال کند، خود نیز در معرض اتصال و اسکن قرار خواهد گرفت (همان، ص۱۱۱).

اینکه هم در حلقه و هم در ریکی، اتصال به شبکه کیهانی علت شفادهی بیان شده، این است که همان هوشمندی الهی، اتفاقاتی را که پس از اتصال برای درمان پذیران می افتد، نمی توان شفای الهی دانست؛ زیرا این دست درمان ها ماندگار نبوده و در بسیاری از موارد یا بیماری ها بازمی گردند و یا تبدیل به بیماری های دیگر می شوند. انجام برخی فرایند ها بر روی بیماران، که زودگذر نیز هستند، دلیل بر الهی بودن آن نیست. در مکاتب غیرالهی نیز این گونه درمان ها اعمال انجام می گیرد.

تفویض

تفویض به این معنا که یک مجموعه اختیارات و قدرت ها توسط استاد و به عبارتی، مرکزیت فرقه به افراد ارائه می شود و شخص دیگری نمی تواند افراد زیرمجموعه را جز او از این موهبت بهره مند سازد! درواقع، اینجا استاد در نقش واسطه اقدام می کند! بحث تفویض هم در ریکی و هم حلقه وجود دارد. در ریکی، استاد پس از طی مراحلی توسط مربی به او این اجازه را واگذار می کند: پس از تشخیص اینکه تا سطح خاصی پیشرفت کرده است، آن گاه استاد اجازه ورود می داد (پالان، ۱۳۸۴، ص۳۶).

و طاهری می گوید:

اتصال به دو دسته کاربران و مربیان ارائه می شود که تفویضی بوده، در قبال مکتوب نمودن سوگندنامه های مربوط به آنان تفویض می گردد. تفویض ها، توسط مرکزیت که کنترل و هدایت کننده جریان عرفان کیهانی (حلقه) می باشد، انجام می گیرد [شرط ورود همه به این حلقه تسلیم است] (طاهری، ۱۳۸۸الف، ص۸۰).

همچنین می نویسد:

درمانگری با مکتوب نمودن سوگندنامه، مبنی بر استفاده مثبت و انسانی به فرد تفویض می شود و با دریافت لایه محافظ، که درمانگر را در مقابل تشعشعات شعور معیوب سلولی و سایر تشعشعات منفی و تداخل موجودات غیر ارگانیک محافظت می نماید، آغاز می گردد (همان، ص۱۱۰).

طاهری در بعضی از اظهارات خود، به این مطلب تصریح کرده و بیان می کند که مربیان نمی توانند ادعایی کنند و این مرکزیت و وابستگی به آن، از مهم ترین عوامل درمان محسوب می شود. این درحالی که طاهری هرگونه واسطه بین انسان و خدا را شرک می داند(ezharezohoor.blogfa.com)، اما خود را واسطه بین افراد و شبکه شعور کیهانی قرار می دهد و این کذب ادعای او را مبنی بر اسلامی بودن عرفانش نمایان می سازد. اصولاً سؤالی که طاهری تاکنون به آن پاسخ نداده، این است که چرا فقط شخص وی این قدرت را تفویض می کند؟ آیا او یک واسطه همانند سایر واسطه ها در احضار یا تسخیر موجودات دیگر نیست؟!

درمان توسط شخص آموزش دیده و خاص

ریکی کار درمانی خود را توسط استاد به مربیان منتقل می کند:

از زمان باستان، مرحله ورود به دوره ریکی به صورت سرّی نگهداری می شد. علت اصلی این امر احتمالاً سوءاستفاده از انرژی بود. همان طور که گفتیم هر مانترا دارای اثر خاصی بر روی بدن، روح و فضا است. اگر این سمبل ها توسط افراد غیر محتاط دریافت شوند، از انرژی سوءاستفاده خواهد شد. پس فرزانگان بزرگ، در گذشته جهت مرحله ورود افراد به انرژی روشی را خلق کرده بودند… به همین ترتیب، پس از ورود به ریکی I مجرا باید چرخه ۲۱ روز را تکمیل می کرد، قبل از آنکه استاد او را برای آغاز مرحله ریکی II احضار کند. قبل از آنکه مجرا از مرحله یک به دو برود، مجرا اسکن می شد… و پس از تشخیص اینکه تا سطح خاصی پیشرفت کرده است، آن گاه استاد اجازه ورود می داد (پالان، ۱۳۸۴، ص۳۶).

همان طور که در ریکی، مربی اصلی با ملاحظاتی روش های درمانی را به نومربیان منتقل می کند، در حلقه نیز این کار صورت می گیرد: در فرادرمانی از نقطه نظر نحوه ارتباط با بیمار، راه هایی وجود دارد… آموزش فرادرمانی باید توسط مربیان انجام شود… (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۹۳).

همچنین طاهری توضیح می دهد:

اتصال فرادرمانگری در یک جلسه به شخص تفویض می شود. این اقدام که تفویض توانایی فرادرمانگری و لایه محافظ آن به فرد است، پس از نگارش یک سوگندنامه مبنی بر استفاده صحیح و انسانی از این اتصال صورت می گیرد و بلافاصله بعد از آن، می توان فرادرمانگری راه دور و نزدیک و با تمام جزئیات تجریه کرد (طاهری، ۲۰۱۱ج، ص۱۴۶).

رهایی از اعتقاد به هر مذهبی

نکته مهمی که هم در حلقه و هم در ریکی دیده می شود، این است که برای دریافت این نیروی شفابخش الهی، نیازی به اعتقادات خاص یا ایمان به ادیان الهی نیست و گفته می شود: برای دریافت آگاهی فرقی ندارد فرد مشرک باشد یا کافر و گناهکار. این دریافت برای همه یکسان است.

این مطلب در ریکی این گونه بیان می شود:

برای درمان این طریق، هیچ گونه ایمان، یا اعتقاد خاصی ضروری نیست. افرادی با مذاهب و ایمان های گوناگون، آزاداندیشان و پیروان فلسفه ها و جهان بینی های کاملاً متفاوت، ریکی را با موفقیت یکسانی به کار می گیرند. این حقیقت که ریکی بسیاری از مردم را به درک بهتری از مسائل مذهبی نائل می کند و آنها به تجارب معنوی عمیق تری دست می یابند، حاکی از جهانی بودن ریکی است (باگینسکی و شارامون، ۱۳۸۶، ص۲۹).

در عرفان حلقه نیز این مطلب تصریح می شود:

عرفان کیهانی (حلقه) نوعی سیر و سلوک عرفانی است که مباحث عرفانی را مورد بررسی نظری و عملی قرار می دهد. ازآنجاکه انسان شمول است، همه انسان ها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب و عقاید شخصی، می توانند جنبه نظری آن را پذیرفته و جنبه عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند (طاهری، ۱۳۸۸الف، ص۵۵).

درواقع، طاهری راه نجات انسان ها را در اتصال به این حلقه دانسته و هیچ عاملی را در ایجاد اتصال شرط نمی داند. در عرفان کیهانی (حلقه) عوامل انسانی، خصوصیات فردی، شرایط جغرافیایی و اقلیمی، امکانات و توان های فردی و… نقشی در ایجاد اتصال و دریافت های ماورایی ندارند.

ـ سن، استعداد، سواد، معلومات، نوع تفکرات و اعتقادات و… ؛

ـ ریاضت، ورزش، نوع تغذیه و… ؛

ـ سعی، کوشش، تلاش، اراده، تقلا و… ؛

ـ تخیل و تصور و تجسم و ذکر و مانترا، نماد و سمبل، تلقین و تکرار، تمرکز و… ؛

ـ علم اعداد، موقعیت ستارگان، ماه تولد و… ؛

اصل: هر انسانی صرف نظر از نژاد، ملت، دین و مذهب، تحول خواه و کمال پذیر بوده، می تواند در صراط مستقیم قرار بگیرد (همان، ص۱۰۲).

با دقت در مطالب طاهری، باطل بودن آن مشخص می شود؛ چراکه طریق مشترک برای کافر و مؤمن، آن هم بدون مقدمه و خودسازی در مسیر کمال، اجتماع نقیضین است، وی از یک سو عرفان خود را همان صراط مستقیم می داند. از سوی دیگر، هیچ ملاک ایمانی یا عمل صالح برای این اتصال قائل نیست. درحالی که این تمایز بین مؤمنان و کفار در قرآن وجود دارد و در مقابل صراط مستقیم، صراط جحیم نیز آمده است. در اینجا لازم است مقایسه ای بین صراط مستقیم طاهری، که همان اتصال به شبکه شعور کیهانی است، با تفسیری که در قرآن کریم از صراط مستقیم ارائه می کند، بیان کنیم. آن گونه که از بررسی آیات قرآن مجید برمی آید صراط مستقیم ، همان آیین خداپرستی و دین حق و پایبند بودن به دستورات خداست. چنان که قرآن می فرماید: قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (انعام: ۱۶۱)؛ بگو خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده، به دین استوار، آیین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید. همچنین می فرماید: ألَمْ أعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ وَأنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ (یس: ۶۰ـ۶۱)؛ ای فرزندان آدم مگر با شما پیمان نبستم که شیطان را پرستش نکنید و مرا پرستش کنید. این همان صراط مستقیم است. در اینجا به جنبه های عملی آیین حق اشاره شده که نفی هرگونه کار شیطانی و عمل انحرافی است. به گفته قرآن، راه رسیدن به صراط مستقیم پیوند و ارتباط با خدا است وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (آل عمران: ۱۰۱).

راه مستقیم همیشه یک راه بیش نیست؛ زیرا میان دو نقطه، تنها یک خط مستقیم وجود دارد که نزدیک ترین راه را تشکیل می دهد. بنابراین، اگر قرآن می گوید: صراط مستقیم، همان دین و آیین الهی در جنبه های عقیدتی و عملی است، این فرض باطل است که صراط دیگری وجود داشته باشد که از دید طاهری جنبه رحمانیت عام الهی و اتصال به شبکه به اصطلاح شعور کیهانی است و فارغ از اعتقاد و انجام عمل صالح باشد. به همین دلیل، دین واقعی یک دین بیشتر نیست: انَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ (آل عمران: ۱۹)؛ دین در نزد خدا اسلام است (مکارم شیرازی و دیگران، ۱۳۷۴، ص۵۰).

همچنین روایاتی که در منابع اسلامی در این زمینه وارد شده و هریک به زاویه ای از این مسئله اشاره کرده، همه به یک اصل بازمی گردد. ازجمله، از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نقل شده است: الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ صراط الانبیاء و هم الذین انعم اللَّه علیهم (حویزی، ۱۴۱۵ ق، ص۲۰)؛ صراط مستقیم راه پیامبران است و همان ها هستند که مشمول نعمت های الهی شده اند.

از امام صادق علیه السلام می خوانیم که در تفسیر آیه اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ فرمود: الطریق و معرفه الامام (همان)؛ منظور راه و شناخت امام است. در حدیث دیگری از همان امام نقل شده: و اللَّه نحن الصراط المستقیم (همان، ص۲۱)؛ به خدا سوگند ماییم صراط مستقیم. در حدیث دیگری باز از آن حضرت می خوانیم که فرمود: صراط مستقیم (همان)؛ امیرمؤمنان علی علیه السلام است.

درحالی که طاهری اصولاً توسل و تمسک به امامان معصوم علیهم السلام را نوعی شرک به خدا می داند(ezharezohoor.blogfa.com) و قطعاً صراط مستقیم او از مسیر اهل بیت علیهم السلام عبور نمی کند. تمام این معانی، بازگشت به همان دین و آیین الهی در جنبه های اعتقادی و عملی است. دین، هم دارای اعتقاد است و هم انجام عمل صالح. درحالی که طاهری، اتصال به شبکه شعور کیهانی، یا همان صراط مستقیم خود را فارغ از هرگونه اعتقادی و عمل صالحی می پندارد:

در عرفان کیهانی عوامل انسانی، خصوصیات فردی،… نقشی در ایجاد اتصال و دریافت های ماورایی ندارد (مثل سن، استعداد، ریاضت، سعی و کوشش و…) هر انسانی صرف نظر از نژاد، ملیت، دین و مذهب تحول خواه و کمال پذیر بوده، می تواند در صراط مستقیم قرار بگیرد (طاهری، ۱۳۸۸الف، ص۱۰۲).

اجازه قبل از اتصال

هم در ریکی و هم در حلقه مستر(مربی)، برای انجام درمان باید از درمان پذیر اجازه بگیرد و در صورت عدم این کار، ضرر آن به درمانگر برمی گردد. در ریکی آمده است: کسی را به دریافت ریکی مجبور نکنید و بدون اجازه به کسی ریکی ندهید (وینسر، ۱۳۸۶، ص۲۱۱).

و نیز در حلقه گفته شده است:

تشعشع دفاعی راه دور مثل فرادرمانی است، فقط یک اسم و اعلام تشعشع دفاعی، همین و تمام، حالا از هر فاصله ای از هرجایی باشد، فقط یادتان باشد که حتماً اجازه بگیرید، روی کاغذ بنویسید. بالاخره در معرض تشعشع دفاعی قرار می گیرد. بنابراین، فراموش نکنید بعد از اینکه مطمئن شدید اجازه گرفتید، اسمش را اگر بشنوید، هم تمام است (طاهری، ۲۰۱۱ب، ص۱۲).

این تشابه در اجازه بی علت نیست و از مطالبی مبهم در پس پرده حکایت می کند. مسائلی که موجب می شود طاهری به مربی های خود اجازه درمان بدون لایه محافظ را ندهد.

لایه محافظ!

طاهری در این باره می گوید:

مربی به کسی اطلاق می شود که انتقال دهنده چارچوب عرفان حلقه به هنرجو بوده و مجاز به تفویض اتصال و لایه محافظ حلقه های شبکه شعور کیهانی مربوط به دوره موردنظر می باشد و عضو و محرم و قسم خورده نسبت به امانت داری مجموعه و الگویی برای آن به حساب آمده و اساسنامه عرفان حلقه را کاملاً قبول داشته باشد.

قرار گرفتن در حلقه به منزله فرادرمانگری و کسب لایه محافظ، با مکتوب نمودن سوگندنامه توسط درمانگر در سه برگ (یک برگ بایگانی ـ یک برگ مربی ـ یک برگ فرادرمانگر) و با امضاء مربی انجام خواهد گرفت (آیین نامه فرادرمانی، ص۱).

بنابراین، همان طور که از آثار به جامانده از اتصال و فرادرمانی و تشعشع دفاعی در مستر ها هویداست، نگرفتن اجازه و نداشتن لایه محافظ برای آنان آسیب هایی به دنبال دارد.

در ریکی نیز داشتن پوشش حفاظتی موردنیاز است:

پوشش حفاظتی را می توانید برای منظورهای زیر به کار ببرید:

حفاظت خود، خانواده، اموال، یا هر چیزی که می خواهید از نوسان های منفی محفوظ باشد؛ پاک سازی بدن اثیری و چاکرها؛ قرار گرفتن در پوشش حفاظتی به هنگام مراقبه؛ کنترل واکنش های خاص در موقعیت های نامطلوب؛ هنگام درمان بیماران (گوپتا، ۱۳۸۲، ص۱۳۸).

تأکید به داشتن لایه های محافظتی در ریکی و حلقه، بیانگر وجود خطر برای فرد درمانگیر و درمانگر است.

این هم سویی در حلقه و ریکی، در گرفتن لایه محافظ بسیار شبیه به ایجاد حفاظ در برخی جن گیری های مرسوم از گذشته است که اشخاص قبل از انجام این عمل، لایه حفاظتی حتی به صورت کشیدن خطی مدور دور خود انجام می دادند! تا از آسیب آن موجودات در امان باشند. طاهری در مباحث خود پیرامون لایه حفاظتی به حفاظت در مقابل موجودات غیرارگانیک یا همان اجنه، اشاره می کند:

درمانگری با مکتوب نمودن سوگندنامه، مبنی بر استفاده مثبت و انسانی به فرد تفویض می شود و با دریافت لایه محافظ که درمانگر را در مقابل تشعشعات شعور معیوب سلولی و سایر تشعشعات منفی و تداخل موجودات غیرارگانیک محافظت می نماید، آغاز می گردد (طاهری، ۱۳۸۸الف، ص۱۱۰).

این اذعان طاهری به ضربات این موجودات، ذهن را به این مطلب رهنمون می شود که حقیقت بحث اتصال و لایه محافظ آن با روند کلی کهانت در بین ملل در طول تاریخ قابل انطباق است.

فرقه کیهانی در اولین دوره درسی خود یعنی فرادرمانی، اقدام به اعطای مدرک پایان نامه و لایه محافظ می کند. به فردی که این مدرک را دریافت می کند، چنین القا می شود:

لایه محافظ لایه ای از جنس آگاهی است که در فرادرمانی با مکتوب نمودن سوگندنامه به فرادرمانگر تفویض می شود. این لایه، تحت هوشمندی شبکه شعور کیهانی ضمن محافظت فرادرمانگر، بیمار را نیز چه در فرادرمانی از راه دور و چه از راه نزدیک در حفاظ مطمئنی قرار داده تا از تداخل شعور معیوب سلولی و تشعشعات منفی و به خصوص در مقابل نفوذ موجودات غیراُرگانیک محافظت کند (همان، ص۹۶).

این همه تأکید بر جلوگیری از نفوذ موجودات غیرارگانیک به ذهن، این معنا را القا می کند که اصولاً اتصال نوعی درون ریزی این نیروها! در وجود آدمی است.

نکته عجیب اینکه در ریکی نیز بیان می دارد از زمان باستان، مرحله ورود به دوره ریکی به صورت سری نگهداری می شد. علت اصلی این امر احتمالاً سوءاستفاده از انرژی! بود (پالان، ۱۳۸۴، ص۳۶).

همان طور که گفتیم هر مانترا(ذکر) دارای اثر خاصی بر روی بدن، روح و فضا است. اگر این سمبل ها توسط افراد غیرمحتاط دریافت شوند از انرژی سوءاستفاده خواهد شد. پس فرزانگان بزرگ، در گذشته جهت مرحله ورود افراد به انرژی روشی را خلق کرده بودند. در این مرحله وی از مانترا استفاده می کرد. به همین ترتیب پس از ورود به ریکی I مجرا باید چرخه ۲۱ روز را تکمیل می کرد، قبل از آنکه استاد او را برای آغاز مرحله ریکی II احضار کند. قبل از آنکه مجرا از مرحله یک به دو برود، مجرا اسکن می شد. (بعداً توضیح داده خواهد شد) و پس ازتشخیص اینکه تا سطح خاصی پیشرفت کرده است آن گاه استاد اجازه ورود می داد (همان).

برون ریزی در ریکی و حلقه

هم در ریکی و هم در حلقه، فرد مربی موظف است به نوعی تحرکات عصبی در فرد درمان پذیر ایجاد کند تا وی در اصطلاح مجبور به برون ریزی بیماری ها شود. طاهری برون ریزی را عاملی برای دستیابی به سلامت جسم و ذهن می داند و معنای برون ریزی را خروج موجودات غیرارگانیک از درون فرد می داند. او معتقد است: برون ریزی، آشکار شدن سابقه بیماری ها (بیرون ریختن آنها) است. سابقه بیماری ها ممکن است حتی متعلق به دوران جنینی یا طفولیت، بیماری های کنونی آشکار یا نهان فرد و همچنین، ترس های نهفته، گره ها و تنش های روانی، نابسامانی های ذهنی و… باشد. طاهری از واژه اسکن نام می برد که به صورتی همه جانبه، بر جسم، روان و ذهن فرد انجام می شود و ادعا می کند در اسکن، گاه علائمی بروز می کند که آمادگی فرد برای ابتلا به بیماری هایی را نشان می دهد که در شرف آن است و در صورت بی توجهی، در آینده بروز خواهد کرد (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۶۶) و فرادرمانگر با تشخیص به موقع آنها مانع بیماری فرد نیز می شود. در ریکی نیز این فشارات عصبی ناشی از اتصال به روح ریکی به طور واضح مشهود است. در آموزه های ریکی نیز این مباحث آمده است و حتی بیان می دارد که ممکن است این تجربه هیجانی برای افرادی که مرتب به برون ریزی مبادرت دارند، در شکل شخصیتی خیالی و موهوم ظاهر شود!:

اغلب دریافت کنندگان ریکی در حین درمان شروع به استراحت می کنند و حتی ممکن است به خواب روند. اما این مسئله تفاوتی در تأثیر درمان ایجاد نمی کند. در دیگر موقعیت ها، ممکن است از تجارب قدیمی و لاینحل خود آگاه شوند. ممکن است رهایی از هیجانات به شکل جاری شدن اشک و خنده هایی از سرآسودگی صورت پذیرد. این جریان در شکل تجربه تصویری افراد نیز شناخته شده است. شاید برای کسانی که مرتباً مراقبه می کنند، در شکل شخصیتی خیالی ظاهر شود. ممکن است که در بعضی از جلسات درمان، موانعی که سد راه رشد جامع است از میان برداشته شوند.

گرچه، ما دست خود را برای اتصال بیمار به انرژی ریکی، بر بدن او می گذاریم و یا دستمان را بالای بدن او نگه می داریم، اما این انرژی تنها در سطح مادی بر او اثر نمی کند، بلکه بر کل جسم، ذهن و روح او تأثیر می گذارد (باگینسکی و شارامون، ۱۳۸۶، ص۴۱).

طاهری نیز می گوید: با برون ریزی است که افراد به سلامت جسم و ذهن دست می یابند:

برون ریزی، رو آمدن سابقه بیماری ها و بیرون ریختن آنهاست. سابقه بیماری ها ممکن است حتی متعلق به دوران جنینی، طفولیت، بیماری های کنونی آشکار یا نهان فرد باشد. همچنین، ترس های نهفته، گره ها و تنش های روانی، نابسامانی های ذهنی و…

اسکن به صورتی همه جانبه روی جسم، روان و ذهن فرد انجام می شود. در اسکن، گاه علائمی بروز می کند که آمادگی های فرد را برای ابتلا به بیماری هایی نشان می دهد که احتمالا در آینده بروز خواهند کرد (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۶۶).

طاهری در ادامه همین مطالب می افزاید:

اسکن فرادرمانی شامل آشکارسازی ترس های دوران کودکی نیز می شود که در ضمیر ناخودآگاه فرد ثبت و ضبط است. در این مورد، با دو دسته گزارش روبه رو خواهیم شد. دسته اول، افرادی هستند که در گذشته هیچ گونه سابقه و گزارشی از وجود ترس نداشته اند، پس از اسکن فرادرمانی با ترس های مبهم و ناشناخته ای روبه رو می شوند که خود از چگونگی آن هیچ گونه اطلاعی ندارند. در خیلی از موارد این ترس و یا ترس ها، در ابتدا رو به افزایش می گذارد. پس از یک دوره بیرون ریزی، کاهش پیدا کرده و خاتمه پیدا می کند. این بیرون ریزی ممکن است در خواب و به صورت کابوس هم اتفاق بیافتد (همان، ص۱۱۹).

تشابه در آثار و عملکرد، حاکی از همسویی در روش درمان است! در دوره های دفاعی و در بحث برون ریزی در حلقه، حملاتی به افراد دست می دهد که بعضاً با حرکات، تکان های شدید، حمله ها و خودزنی هایی همراه است و مستر(مربی) وظیفه دارد او را آرام و کنترل کند. در حین این عمل مجبور است که با او تماس فیزیکی داشته باشد. درواقع وقتی فرد در اتصال می نشیند، برون ریزی انجام می شود. به نظر می رسد، اتصال در عرفان کیهانی درواقع اتصال با موجودات غیرارگانیک است. در اتصال گفته می شود: شاهد و تسلیم باشید، تا بچشید و ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد. فرد منتظر است ببیند چه اتفاقی می افتد. تسلیم است، بدون اینکه دروازه های ورودی خود را کنترل کند. بدون هیچ فیلتری در انتظار اتصال است. صحبت ما بر روی شواهد قبل و بعد از اتصال است. افراد، قبل از اتصال، خودشان هستند و بعد از اتصال به هم می ریزند و برون ریزی پیدا می کنند و احساس وجود غیرارگانیک را در وجود خود دارند. در ریکی نیز ممکن است رهایی از هیجانات به شکل جاری شدن اشک و خنده هایی از سرآسودگی صورت پذیرد. این جریان در شکل تجربه تصویری افراد نیز شناخته شده است. اینکه در ریکی بیان می دارد: برای کسانی که مرتباً مراقبه می کنند، این هیجان در شکل شخصیتی خیالی و موهوم! ظاهر شود، این مطلب را تأیید می کند. همچنین در ریکی خود مربی هم از این اتصال تأثیر می پذیرد و گفته می شود: ما فقط کانالی برای جریان ریکی هستیم. ما منشأ این انرژی نیستیم، بلکه خود را چون رابطی در اختیار آن قرار می دهیم. هیچ گونه قدرت یا استعداد خاصی لازم نیست و تلاش زیادی نیز صورت نمی گیرد و بیان می شود برعکس، هنگامی که جریان انرژی را به بدن یک بیمار هدایت می کنیم در آن موقع خود ما نیز سرشار از آن می شویم (باگینسکی و شارامون، ۱۳۸۶، ص۴۳).

بازگشت دوباره بیماری

یکی از مسائلی که هم در ریکی و هم در حلقه وجود دارد و حکایت از به کارگیری روشی مشابه دارد، این است که پس از فرادرمانی یا درمان در ریکی، این بیماری بازگشته و گاهی مواقع عود نیز می کند. در این باره در کتاب ریکی شیوه جامع انرژی درمانی می خوانیم:

درمان با ریکی می تواند سبب بروز دوباره بیماری های پیشین گردد. نخستین بار، کنستانتین هرینگ پزشک برجسته هومیوپات این پدیده را مطرح کرد که به عنوان قانون بهبود هرینگ شناخته شده است.

در دوران جدید، همین پدیده با جزئیات بیشتری توسط پزشک آلمانی، دکتر ه‍. ه‍. رک وگ توصیف شد. براساس یافته های علمی او، درمان ریکی می تواند زمینه بازگشت مراحل گوناگونی چون اشباع سموم، تحلیل رفتن و بدخیمی را برای تبدیل به مراحل تخلیه، شادابی و سرزندگی فراهم کند. پدیده ای که حاصل درمان ریکی است، چنین عمل می کند: بیماری هایی که قبلاً بیمار از آن رنج می برده، دوباره در جهت معکوس و در حد مختصری تجربه می شوند (همان، ص۴۵).

در عرفان حلقه نیز در بسیاری از موارد بیماری ها، پس از فرادرمانی عود می کند، یا تبدیل به بیماری دیگری می شود. شاهد این بازگشت، خانمی بود که بیان می داشت با فرادرمانی و تشعشع دفاعی برای مدتی در حدود ۶ ماه درمان شده بود، ولی پس از این مدت علائم بیماری دوباره مشهود بود (خانم ر.، ۱۳۹۲). البته طاهری بر این نظر است که دلایل برگشت بیماری در حلقه، به عوامل اختیاری و غیراختیاری قابل تقسیم است. به این شکل که بازگشت اختیاری:

… زمانی رخ می دهد که بیمار به صورتی اختیاری مرتکب تخلفاتی می شود که در آن به نوعی نقش شعور کیهانی در درمان، از طرف بیمار نادیده گرفته شده و یا مورد کتمان قرار گرفته است. نمونه های بارز این تخلفات، شک و تردید، انکار و ناسپاسی، کتمان و نسبت دادن درمان به جایی غیراز شبکه شعور کیهانی است… (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۱۲۸). [و غیر اختیاری] این نوع بازگشت را بیمارانی خواهند داشت که مشکلات روان و ذهن، عامل اولیه و اصلی بیماری آنها بوده و یا دچار مشکلات بینشی باشند. در این صورت، بدون اینکه خود در بازگشت بیماری نقشی داشته باشند، بنابر سازوکارهایی از سوی روان و ذهن، درمان آنها با مقاومتِ (دادگاه ویژه) روبه رو می شود که باعث بازگشت بیماری خواهد شد (همان، ص۱۲۹).

طاهری در آموزه هایش به دادگاه ویژه اشاره می کند، که انرژی پتانسیل منفی را رسیدگی و درنهایت منجر به صدور حکم تحمل بیماری می کند. او بر این نظر است که: منظور از فرشته نگهبان همان من معنوی است الآن ما وکیل مدافع داریم (همان مادر دوم) به حق یا ناحق از ما دفاع می کند، دادستان داریم، دادگاه ویژه، که انرژی پتانسیل منفی را رسیدگی و درنهایت منجر به صدور حکم تحمل بیماری می کند. همه اینها خودمان هستیم، هر کسی نکیر و منکر را در درون خودش به همراه دارد، در زمان های قدیم چون کشش ذهنی بالا نبوده، نکیر و منکر عنوان شده است! از طریق خود شناسی با من های مختلف درون خودمان که آشنا می شویم می بینیم که همه با ما هستند و درواقع همه خودمان هستیم (دوره پنج، ۸۲).

آقای علیرضا جاوید، متخصص طب سوزنی که چندین دوره از حلقه را گذرانده، ولی به دلایل عدم انطباق مسائل مطروحه با اسلام از آن جدا شده است، در این باره می گوید:

در فرادرمانی سبک ها خیلی شبیه انرژی درمانی است. هرچند ادعا می کنند انرژی درمانی نیست و هر چقدر هم تأکید بر این مطلب داشته باشند این شباهت آشکار است. اسکن کردن، دست گذاشتن، از دور، تمرکز کردن، اینکه می گویند ساعت معین کنید، ولی سبک و نوع کارها مانند انرژی درمانی است. اگر هم این کار را نمی کردند، حالا یاد گرفته اند و انجام می دهند (جاوید، ۱۳۹۲).

اسکن کردن در حلقه و ریکی

اسکن کردن و چگونگی آن، بحث مهمی است که هم در حلقه و هم ریکی بر آن تأکید شده است، گفته می شود:

در ریکی مرحله دوم، افراد تکنیکی را می آموزند به نام اسکن هاله که با استفاده از این تکنیک جاهایی که انرژی مسدود شده را تشخیص می دهند و حتی با استفاده از سمبل پل، می توان هاله و چاکراهای هر کسی در هر جای جهان را اسکن کرد و به او علام کرد که چه بیماری هایی دارد و حتی می توان به او گفت که چه جاهایی در بدنش مساعد هستند برای بیمار شدن و این یعنی پیشگیری بدون استفاده از ابزار خارجی و گران قیمت ما تنها از توانایی های ذاتی خود استفاده می کنیم (Reikividya.org).

و در حلقه گفته می شود:

در این شاخه درمانی، بیمار توسط فرادرمانگر به شبکه شعور کیهانی (شبکه آگاهی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی ـ شعور الهی) متصل شده و مورد کاوش (اِسکن) قرار می گیرد و ضمن ارائه اطلاعاتی از نحوه اتصال خود، از طریق دیدن رنگ ها، نورها، احساس حرکت و فعالیت نوعی انرژی در بدن و همچنین از طریق گرم شدن، درد گرفتن، تیرکشیدن، ضربان زدن، تشنج و غیره، اعضای معیوب و تنش دار بدن او مشخص شده و به اصطلاح اِسکن و با حذف علایم، روند درمان آغاز می شود.

منظور از کاوش (اِسکن)، زیر ذره بین قرار گرفتن وجود بیمار است. که دراین صورت، سابقه بیماری گذشته و فعلی بیمار آشکار شده، با به جریان افتادن پرونده بیماری ها، بیرون ریزی آغاز می شود. این پرونده ها ممکن است مربوط به جسم، روان، ذهن و سایر بخش های وجودی بیمار باشد که باید با صبر و حوصله اجازه داده شود تا بیرون ریزی ها خاتمه یابد و درمان اساسی رخ دهد (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۶۵و۶۶).

با این تعریف، درواقع آثاری که در تحت عنوان برون ریزی ظاهر می شود، بازتاب هایی از انجام اسکن می باشد. در عرفان حلقه بحثی که برای اسکن مطرح می کنند، در نمودار زیر قابل بررسی است:

درواقع، اسکن کردن در حلقه همانند اسکن در ریکی است، اسکن راه دور و نزدیک در هر دو وجود دارد که شباهت های بارزی دارد.

تسلیم و شاهد بودن

هم در حلقه و هم در ریکی شخص درمان پذیر باید شاهد و تسلیم اتصال باشد و در این باره اجازه دهد.

در ریکی می گوید: کسی را به دریافت ریکی مجبور نکنید و بدون اجازه به کسی ریکی ندهید (وینسر، ۱۳۸۶، ص۲۱۱).

درواقع، شخص باید با طیب و رضایت خاطر خود را برای اسکن کردن و اتصال آماده کند. طاهری نیز در این باره می گوید: این اصل کلی ما فلسفه آمدن ادیان همه اینا دارن میان که این را معرفی کنند. بگن بی خود زور نزن بیا تسلیم شو (جلسه هفتم کمیته عرفان).

او در یکی از اصول عرفان حلقه چنین می گوید:

تنها شرط حضور در حلقه وحدت، شاهد بودن است. شاهد، کسی است که نظاره گر و تماشاچی باشد و در حین نظاره هیچ گونه قضاوتی نداشته، هرگونه اتفاقی در حلقه مشاهده نمود، زیر نظر داشته و در حین مشاهده از تعبیر و تفسیر جدا باشد (تعبیر و تفسیر پس از مشاهده) (طاهری، ۱۳۸۸ الف، ص۹۴).

طاهری در توجیه اینکه چرا در ابتدا باید تسلیم شد و بعد سایر مراحل را گذراند، دلیلی می آورد و می گوید:

شما به عنوان یک ایرانی باید تسلیم قانون اساسی باشید. اول تسلیم قانون می شوند و بعد اجرا می کنند. یکی قانون اساسی است و یکی مجریه است، قوه مقننه و مجریه جدا نیستند؛ ولی اگر یکی از آنها نباشد دیگری بودنش فایده ای ندارد! (همان).

یادآوری این نکته لازم است که طاهری باید توجه داشته باشد که مردم پس از اندیشه و مشورت اولیه در مورد قانون اساسی، به آن رای می دهند و تنها در صورت تصویب اکثریت، همه تسلیم آن می شوند، ولی در فرادرمانی بدون اطلاع رسانی کامل از کیفیت و صدمات ناشی از آن، به شخص درمان پذیر گفته می شود، باید تسلیم شوی تا بفهمی و دریافت آگاهی داشته باشی یا باید تسلیم شوی تا هوشمندی روی شما کار کند و بیماری تان درمان شود.

طاهری در جای دیگر می گوید:

در همه انواع ارتباط با خدا، با رعایت شرط شاهد بودن و رهایی از تمرکز بر هر موضوعی، می توان بر گستره عشق و آگاهی آغوش گشود. اما حظّ بیشتر زمانی حاصل می شود که انسان در ارتباط مربوط به گستردگی، همه وجود خود را در وسعت عظیمی (به عظمت جهان هستی) بیابد که در آن خبری از محدودیت های قومی، نژادی و… نیست و به تبع آن، اندیشه و تفکر او به تناسب این وسعت، از حد زمین تا گستره هستی ارتقا می یابد (طاهری، ۲۰۱۱ الف، ص۱۷۶).

درواقع، طاهری شرط تسلیم و شاهد بودن را تعمیم داده و همه گستره هستی را شامل می شود و هر کس با هر اندیشه ای محق خواهد بود. از این شبکه به اصطلاح شعور بهره مند شود. جالب آنکه طاهری در بحث معاد، خود در مورد عوارض تسلیم شدن بی مورد، سخنانی بیان می دارد که در تناقض با سایر مباحث وی در بحث تسلیم است. او می گوید:

انتخاب های هر انسان (که نوع رابطه ای او با اجزای تک درخت هستی را نشان می دهد)، حرکت به سوی کمال یا ضد کمال را تعیین می کند. برای مثال، هر انتخاب ما در زندگی، تعیین می کند که در حضور عوامل آزمایش خود (شیاطین درونی و بیرونی) به نتیجه خیر یا شر برسیم؛ زیرا یا تسلیم آنها می شویم و از منزلت انسانی خود (کمال) فاصله می گیریم و یا خاک وجودمان را با آب آگاهی در هم می آمیزیم و در معرض آنها (که صفت آتش را دارند) به پختگی می رسیم.

بنابراین، درصورتی که در طول زندگی، در اثر مواجهه با این عوامل آزمایش ، دچار سقوط شویم، همین عوامل (که می توانسته اند باعث پختگی ما شوند) موجب سوختن ما در جهنم خواهند شد (طاهری، ۲۰۱۱الف، ص۲۶۲).

طاهری در این عبارات، در تناقضی آشکار تسلیم شدن بی مورد را سبب فاصله گرفتن از منزلت انسانی و سقوط در جهنم می داند. این درحالی که در کلاس های حلقه، شرط درک را تجربه در حال شاهدی و تسلیم می داند. در ریکی آمده است که چنانچه کانال ورودی افراد برای یک بار باز شود و شخص خود بپذیرد که تحت این تأثیرات قرار بگیرد، برای همیشه این راه باز خواهد ماند! یعنی هنگامی که یک بار کانال درونی فردی به انرژی ریکی گشوده شد و این انرژی متمرکز حیاتی از طریق دست هایش، به شیوه خود جریان پیدا کرد، این فرد قادر خواهد بود، این قدرت را در تمام زندگیش حفظ کند (باگینسکی و شارامون، ۱۳۸۶، ص۲۷).

به نظر می رسد، اصرار به تسلیم برای درک اتصال در حلقه نیز برای این است که این راه برای همیشه گشوده شود!

درمان در ریکی و حلقه سبب وحدت وجود!

هم در ریکی و هم در حلقه آمده است که این اتصال با شعور کیهانی، درواقع، رسیدن به نوعی وحدت با اوست که در پس آن عشق به هوشمندی کیهانی همه وجود شما را فرا خواهد گرفت!

در ریکی می گوید:

غالباً بسیاری از افراد مستعد ریکی را چون عشق تجربه می کنند. عشق، قدرت وحدت بخشی است که ما را به مرحله عظیم تری از وحدت با همه خلقت رهنمون می شود. هدف حقیقی بشریت، ترجمان این مرحله به واقعیت و زندگی بخشیدن به آن است. عشق مأمن اصلی روح است، جایی که چون قطره ای با اقیانوس بی کران هستی متحد می شود. مرحله اتحاد دربرگیرنده دانش و حکمت، خلاقیت و هماهنگی و نیز خودشناسی، عشق فراگیر و سرور ابدی است (همان، ص۲۸).

و در عباراتی دیگر آمده است:

بیماری و ضعف جسمانی فقط حاکی از فقدان نظم بنیادین و علامت خارج شدن از اتحاد درونی با همه هستی است. هنگامی که فردی با ریکی درمان می شود، به مرحله وحدت با هماهنگی جهانی بازمی گردد. این هماهنگی، می تواند به کوچک ترین سلول های او راه یابد و دوباره او را کامل و سالم گرداند. تعریف ریکی این است که: ریکی ما را به مرحله کمال، یا جامعیت باز می گرداند (همان، ص۴۱).

و در ادامه، بیان می دارد که این وحدت یا خلقت است که به شما آگاهی می دهد:

رفته رفته، ملاحظه خواهید کرد که در شما اعتمادی درونی به این انرژی شکل می گیرد، اعتماد به خرد و قدرتی که بر تمامی زندگیتان چیره می شود. رشد نوینی حاصل می شود که شما را به بصیرت و دانش و حس آگاهی از وحدت باتمامی خلقت و به عشق می رساند (همان، ص۴۳).

در حلقه نیز به این وحدت در اتصال چنین اشاره می شود:

راه جمعی اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّ قُوا (آل عمران، ۱۰۳)، راهی است که در آن فرد در حلقه وحدت قرار می گیرد. این حلقه، … سه عضو دارد: شعور کیهانی، فرد متصل کننده و فرد متصل شونده. با تشکیل حلقه، بلافاصله فیض الهی در آن به جریان افتاده، انجام کار های موردنظر در چارچوب این عرفان، با تشکیل حلقه های مختلف تحقق می پذیرد. برای وارد شدن به این حلقه ها، وجود سه عضو ـ شبکه شعور کیهانی، فرد متصل کننده و فرد متصل شونده ـ کافی است. در این صورت، عضو چهارم، الله خواهد بود.

عرفان کیهانی (حلقه) بر مبنای راه جمعی اعتصموا ، ایجاد اتصال نموده، فیض الهی نیز با تشکیل حلقه مربوط، در آن جاری می گردد (طاهری، ۱۳۸۸الف، ص۸۳).

مراتب قدردانی و سپاس گزاری از شعور کیهانی!

در حلقه و ریکی بیان می دارد که ما باید از شبکه شعور کیهانی قدردانی کنیم، در ریکی آمده است:

مراتب قدردانی و سپاس گزاری: برای هرگونه درمانی، بسیار مهم است که حس قدردانی نسبت به همه چیز وجود داشته باشد؛ چراکه شخص نیروی درمان گری را از روح کیهانی، از طبیعت و از کردارکارمیک می گیرد. فردی که درمان می کند، فقط واسطه ای برای جریان یافتن انرژی کیهانی است. پس مهم است که قبل از شروع ریکی یا هر نوع درمان دیگری شکرگزار باشیم (پالان، ۱۳۸۴، ص۱۶).

در عرفان حلقه هم نسبت به نقش شبکه شعور کیهانی و سپاس گزاری در این مورد تأکید شده است و عامل بازگشت بیماری را ناسپاسی می داند:

این نوع بازگشت زمانی رخ می دهد که بیمار به صورتی اختیاری مرتکب تخلفاتی می شود که در آن، به نوعی نقش شعور کیهانی در درمان، از طرف بیمار نادیده گرفته شده و یا مورد کتمان قرار گرفته است. نمونه های بارز این تخلفات، شک و تردید، انکار و ناسپاسی، کتمان و نسبت دادن درمان به جایی غیر از شبکه شعور کیهانی است (طاهری، ۱۳۸۸ب، ص۱۲۸).

نتیجه گیری

این مقاله درصدد بیان ابطال دو ادعای طاهری بوده، اولاً اینکه تمام مباحث عرفانی به او وحی شده و الهاماتی است که از سوی خداوند به وی صورت پذیرفته و این مباحث را از جایی اقتباس نکرده است. ثانیاً، او درصدد بیان عرفان اصیل ایرانی ـ اسلامی است. برای رد ادعای اول، چهارده مورد از مشترکات عرفان حلقه با فرقه ریکی بیان شد که نشان می دهد این مباحث وحی الهی به طاهری نبوده است و دقیقاً ترجمه مطالب در مکاتب دیگر و ازجمله ریکی است. این همه شباهت کذب ادعای دوم او را نیز اثبات می کند و مشخص می کند که نه تنها عرفان او اسلامی نیست، بلکه مخالف قرآن بوده و غیرالهی بودن آن را بدیهی است. در مجموع، می توان گفت: حلقه در مباحث فرادرمانی خود همچنین در مباحث هستی شناسی و فیزیک کوانتوم و هم در نحوه اتصال، به طور جدی به ریکی وابسته است. ازآنجاکه ریکی بر پایه ماتریالیستی بنا شده است و اتصالات آن ارتباط با موجوداتی موهوم می باشد، ادعای طاهری مبنی بر اسلامی بودن عرفان خودساخته اش و اینکه این مسیر، همان صراط مستقیمی است که تنها با یک نظر متصل شده و هر کسی با هر اعتقادی، اعم از کافر و مسلمان، می تواند زیر چتر عرفان حلقه بیاید، با توجه به آیات متعدد قرآن، که صراط مستقیم را شامل اعتقاد صحیح و انجام عمل صالح می دانند، رد می کند. درحالی که خود طاهری استفاده ازروش ریکی را انکار کرده و می گوید:

ما ارواح رو دور می کنیم، اونها (ریکی) اتصال به ارواح دارند، ببین چقدر تفاوت هست. ببینید ما اتصال به روح نداریم. ما روح رو دفع می کنیم. درست شد. اینا همه تفاوت داره. حالا بشینیم تفاوت هاشو با هم بذاریم در بیاریم. ما اصلاً داریم ماده، انرژی، شعور، هوشمندی نه ماده است نه انرژی. درسته تو تعریف ها هست که هوشمندی نه ماده است، نه انرژی. خلاصه جنگ هفتاد و ملت همه را عذربنه/ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند. اینا همه از سوء تفاهماتیه که گفتند و شنیدند. یک چیز اینجا ارزش گذاشته نشده و اون هم اینه که به اون قرب الی الله رو بوده (طاهری، ۱۳۹۲ب).

درواقع، طاهری علی رغم این همه شباهت با جدا کردن مسیر خود از ریکی، راه خود را تقرب الی الله و نوعی خداشناسی می داند. این خود نوعی فریب دیگر است. قرآن کریم درباره آن می فرماید: وَمَنْ أظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً أوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (انعام: ۲۱)؛ و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بسته یا آیات او را تکذیب نموده؟ بی تردید، ستمکاران رستگار نمی شوند.

http://marefateadyan.nashriyat.ir/node/190

 

ضمیمه اندازه
۵٫pdf ۶۱۳٫۹۸ کیلو بایت

معرفت ادیان ،سال پنجم، شماره سوم، پیاپی ۱۹، تابستان ۱۳۹۳۳

محمودرضا قاسمی / دانش‌آموخته سطح چهار حوزه علمیه قم                                                   reza626@gmail.com

دریافت: ۱۵/۱۲/۱۳۹۲ـ پذیرش: ۱۳/۳/۱۳۹۳

 

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

1 1 رای
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x