راهی به جان و جهان
یـکم
با رؤیت هلال ماه مبارک رمضان معنویتی وصفناشدنی دلهای مسلمانان را فرا میگیرد؛ مـعنویّتی بـرخاسته از مـنبع فیّاض الاهی که هیچگاه پایان نمیپذیرد و همواره نوشونده و فزاینده است. کسانی که در جستوجوی لذّات برتر و عـمیقترند و خواهان آنند که چراییِ پرهیز رضایتمندانه اولیای خدا از خواهشهای این دنیایی را درک کـنند رمضان را فرصت گرانقدری مـیدانند کـه به سهولت، امکان چنین تجربه معناگرایانهای را در اختیار آنان قرار میدهد. گویا در این ماه همراه با فروفرستاده شدن قرآن و نزول فرشتگان و کرّوبیان، ساحتِ عظیم و دستنیافتنیِ ربوبی نیز تنزیلی آشکار یافته، در دسترس مـؤمنان قرار میگیرد تا از آن یمِ بیپایان نَمی برگیرند و خود را از جرعههای آن سیراب سازند.
شاید همین بسط فیض الاهی است که رمضان را از شرافت انتساب ویژه به خدای متعال برخوردار، و آن را شایسته نشانِ «ماه خدا» نـموده اسـت. در این ماه مائدهای آسمانی به وسعت دل همه انسانها گشوده میشود تا همگان به فراخور ظرفیت وجودی و کشش ایمانیشان از تحفههای الاهیِ آن برخوردار شوند. میزبان این مائده خداست که فراتر از همه نـسبتهای دیـگری که میان خدا و بندگانش قرار دارد، نسبتی مهرورزانه را با بندگانش برقرار میکند. در اینجا خداست که مهر میورزد و همه بندگانش را ــ از هر کیش و تباری ــ به ضیافت فرا میخواند: «ای مردم، ماه خدا بـا بـرکت، رحمت و مغفرت به سوی شما رو آورده است؛ ماهی که در آن به میهمانیِ خدا فراخوانده شدهاید». ماه
رمضان تکانهای است معنوی که یکنواختیِ زندگی روزمرّه و حتی عبادتهای تبدیلشده به عادت را برهممیزند تـا آدمـی بـه خود بیاید و به آستانه مـرزهای وجـودیِ خـود در آید.
اینگونه تجربهها و فرصتها را در همه ادیان زنده جهان میتوان یافت؛ پیام همه ادیان ــ چنانکه گفتهاند ــ نقبزدن به عالم معناست و همین اسـت پیـام اصـلیِ ماه رمضان که: به خود آیید و به خـویشتنِ خـویش بها دهید. در میان هیاهوی زمانه و چکاچک شمشیرهای برهنه و قیل و قالهای جاهلانه یا حتی عالمانه باید فرصتی را ساخت و پرداخت کـه آدمـی را از غـرقهشدن در دنیای بیرون نجات داده، به درون راهببرد. به راستی تا کی بـاید سرگرمِ ظاهر، و غرقه بیرونیِ خود باشیم؟ «آیا زمان آن فرا نرسیده است که دل مؤمنان در برابر یاد خدا خاشع و نرم و فـروتن شود؟» (حـدید: ۱۶).
نـهیب «علیکم انفسکم» را در این ماه بیش از هر زمان دیگری میتوان به گـوش جـان شنید: «ای مؤمنان، خود را بپایید که اگر شما هدایت یابید گمراهی دیگران هیچ آسیبی به شما نـمیرساند» (مـائده: ۱۰۵). کـسانی را که در پی دستگیری معنوی از دیگراناند باید ستود، اما همزمان باید به ایشان یـادآور شـد کـه «خوشا به حال کسانی که کاستیهایشان ایشان را از پرداختن به عیوب دیگران بازداشته است» و نـیز ایـنکه «مـعلم و مؤدب خویشتن، به احترام و تکریم سزاوارتر است تا معلم و مؤدب دیگران» (نهج البلاغه، حـکمت ۷۳). کـسانی را که سیر آفاقی میکنند و در جستوجوی آیات الاهی از این سو بدان سو میروند نـیز بـاید گـرامی داشت، اما باز باید به آنان گوشزد کرد که «و فی انفسکم افلا تبصرون؛ و در جـانهای شـما [نشانههایی است که به خدا رهنمون میشود [آیا نمیبینید» (ذاریات: ۲۱). آری «هر که خـود را شـناخت بـه حریم پروردگارش راه یافت» و همین است «سودمندترین شناختنیها و برترین دانستنیها» و رمضان فرصتی است مغتنم بـرای تـقربجستن به این ارزشهای والا و گرانبها.
دوم
با همه نکوداشتی که باید نثار خودشناسی و مـعناگرایی نـمود و بـا اینکه همواره باید پرداختن به خویشتن را سرلوحه دلمشغولیهای وجودیِ خود قرار داد، اما هرگز قرار نـیست ــ دسـتکم در فـرجامین و برترین پیام الاهی که پیام اسلام است ــ آدمی در خود
غرقه شود و از دنـیای بـیرون چشم بپوشد و روی برگرداند. امت میانهرو و اعتدالگرای اسلام که خداوند آنها را «امت وسط» نامیده و پسندیده است راهـ افـراط یا تفریط را نمیپویند و به چپ و راست نمیگرایند که «راه همان راه میانه است». اگـر سـالک مسلمان به سیر الی الحق و سیر فـی الحـق بـالحق میپردازد سیر من الحق الی الخلق بـالحق و سـیر فی الخلق بالحق را هم در دستور کار خود قرار میدهد.
ماه رمضان به گـونهای طـراحی شده است که آدمی در کـنار پرداخـتن به خـودِ مـعنوی نـیم نگاهی هم به دیگران داشته، بـه آنـان بیندیشد. این دیگراندیشی نه به معنای رفتن در پوستین دیگران و نه به مـعنای بـازماندن از خویشتن است، که به معنای اهـتمامورزیدن به امور دیگر انـسانها و کـاستن از رنجهای آنهاست. در ماه رمضان مـؤمنان بـه امساک و پرهیز فراخوانده شدهاند تا هم خویشتنداری را بیاموزند و بر مهارکردن نفسِ لجامگسیخته خـود تـوانمند شوند و همزمان با فقر و فـاقه نـیازمندان خـو بگیرند و دردآشنای کـسانی بـاشند که در پیچ و خمهای زنـدگی گـرفتار آمده، از عهده معاش خود برنمیآیند؛ همانهایی که بامدادان تا دیرهنگام میکوشند و هر نوع رنـجی را بـر خود هموار میسازند تا شاید بـا دسـتی پر و قلبی شـادان بـه کـاشانه خویش برگردند، اما هـمواره از گردونه زندگی بیرون، و از کاروان رفاه و پیشرفت عقباند؛ سپیدهدمِ فردای اینان هیچ چشمانداز روشنی را به دسـت نـمیدهد. چگونه میتوان به درکی عمیق از دردهـای ایـنان نـائل آمد؟ چـگونه مـیتوان غمخوارِ واقعی ایـنان بود؟ آیـا راهی بهتر از مواجهه مستقیم با وضع و حال اینان، آن هم از راه تجربه عینی و شخصیِ گرسنگی و تشنگی و دیـگر مـحرومیتها وجـود دارد؟
اگر رمضان با همه معنا و مضمونش بـهجدّ گـرفته شـود و بـه دسـت دنـیاطلبان از درون تهی نشود و به ضد خود تبدیل نگردد، در کنار تعمیق معنویت در مؤمنان، گرایشهای عدالتخواهانه و مساواتطلبانه یا به تعبیر دقیقتر، مواساتطلبانه را در آنان تثبیت و تقویت خواهد کرد. عدالت آموزهای اسـت ایمانی، و ارزشی است انسانی که هم به حکومتها مشروعیّت و مقبولیت، و امکان تداوم را پیشکش میکند و هم شهروندان را به زندگیِ بهتر امیدوار کرده، به کوشش بیشتر وا میدارد و صدالبته اگر این عدالت در هـمه ابـعادش به دست دینداران تحقق پذیرد دلبستگی مردمان را به دین دو چندان خواهد کرد. اما مواسات قاعدهای است اخلاقی که به برخورداران گوشزد میکند که به
اندرزهای اخلاقی، سازوکارهای فقهی و حـقوقی، و بـرنامهریزیهای اجتماعی و اقتصادیِ دولتها بسنده نکنند و مسئولیت انسانی و ایمانیِ خود را در قبال مستمندان فراموش نکنند و در آنچه دارند بینوایان را نیز سهیم کنند و بدانند که خداوند «در امـوال آنـان حق و سهمی مشخص را برای حـاجتمندان و مـحرومان قرار داده است» (رک: ذاریات: ۱۹). باید قدردان رمضان بود که با مضامین، مناسک و حتی دعاهای خود ما را به درک نزدیکتر و ملموستری از وضع و حال محرومان نائل ساخته، بـه بـرداشتن گامهای عملی برای زدودن آثـار مـحرومیت از چهره زندگی اینان بر میانگیزاند.
سوم
بیتردید، یکی از نوعنمونترین نمادهای معنویت و عدالتِ توأمان امام علی(ع) است. در او که پرورشیافته دامانِقرآن و دانشآموخته مکتب پیامبر اکرم(ص) است به وضوح میتوان صدای رسای عـدالت و سـیمای زیبای معنویت را دید. منصب جانشینی پیامبر اسلام در علم و معنا و در امور دنیا و عقبا بهحق او را سزد. او را «شهید رمضان» نامیدهاند و این لقب زیبنده اوست؛ نه فقط از آن رو که در این ماه عزیز گویای «فزت و رب الکـعبه» و پذیـرای فوز شـهادت شد، بلکه همچنین از آنرو که او تمثّل آرمانهای رمضان و آموزههای قرآنِ نازلشده در رمضان بود. او را در محراب و در آستانه معنویترین حـالات عبادیِ یک مسلمان به شهادت رساندند و در ورای شهادت او میتوان دستان پلید هـمه عـدالتستیزان، پیـمانشکنان و خارجیان را دید که همگی در خروج از حریم عدالت و اعتدال همداستان بودند. این گفته را باید تصدیق کرد که «عـلی را در مـحراب نمازش به خاطر اصرار زیادش بر عدالت کشتند».
عدالتْ توصیه همیشگی امیرمؤمنان بـه والیـان و کـارگزارانش بوده است: «برترین روشنیِ چشمِ کارگزاران، تثبیت عدالت در سرزمین تحت نفوذشان است» (نهجالبلاغه، نامه ۵۳) و عـدالت فقط یک خواسته و توصیه انسانی برای ایجاد نظم اجتماعی نیست، که از پایههای ایـمان دینی نیز است. (رک: هـمان، حـکمت ۳۱) و علی(ع) با وجود همه ناهمواریها و نامهربانیهایی که دید هرگز از عدالتطلبی و از اهتمام به امور مسلمانان و از پرداختن به دنیای پیرامون عقب ننشست و هرگز کنج عزلت نگُزید و نشان داد که اصلاح امور جامعه نیازی ضـروری و وظیفهای الاهی است و هرگز میان درونگرایی و
برونگرایی ناسازگاری وجود ندارد، البته اگر در هیچ کدام افراط و زیادهروی نشود، که: «نادان را یا در افراط یا در تفریط خواهی دید» (همان، حکمت ۷۰). با این همه، روشـن اسـت که در نگاه آن حضرت مهمترین وظیفه پرداختن به خویشتنِ خویش است. چگونه کسی که از عهده شناخت و ساختِ خود برنیامده است میتواند به شناختِ دیگران و رهنمونیِ آنان توفیق یابد؟ «کسی که خـود را بـشناسد بیشتر شناسای دیگران است و آنکه خود را نشناسد دیگران را نیز کمتر خواهد شناخت.» «از نشناختنِ خود برحذر باش که ناآشنای خویشتن هیچ چیزی را نمیشناسد». حتی عدالتطلبی و دادگری در صورتی ماندگار است کـه در درون آدمـی و در خویشتنداریِ وی ریشه داشته باشد: «محبوبترین بندگان خدا کسی است که خود را به عدالت ملزم ساخته باشد و اولین گام عدالتخواهانه نفی خواهشهای نفسانی است» (همان، خطبه ۸۷). کسانی که از درون به پیـرایش و پالایـش خـود اهتمام نورزیده و در راه تعمیق ابعاد مـعنویِ خـود گـامی بر نداشتهاند نمیتوانند برپادارنده و نگاهدارنده عدالت باشند: «آنگاه که کارگزاری در پی خواهشهای خویش باشد بسیار میشود که از برپاییِ عدل باز میماند» (هـمان، نـامه ۵۹). و از هـمه بالاتر اینکه شناختِ کامل پروردگار نیز در گرو شـناخت خـویشتن است: «در شگفتم از کسی که خود را نمیشناسد چگونه میتواند به شناخت پروردگارش نائل آید؟» باشد که از خوان گسترده رمضان برخوردار شـویم و در پرتـو ایـن ضیافت الاهی، هم به جهانِ جان راه یابیم و هم به جـانِ جهان.