مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

گفت و گو: زرتشتیان پارسی در گفت و گو با موبد خجسته میستری

گفت و گو: زرتشتیان پارسی در گفت و گو با موبد خجسته میستری
 
آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۷ – شماره ۳۹ (از صفحه ۱۷ تا ۴۴)
عنوان مقاله: گفت و گو: زرتشتیان پارسی در گفت و گو با موبد خجسته میستری (۲۸ صفحه)
مصاحبه شونده : موبد خجسته میستری،
مترجم : نواب، نیلوفر السادات
چکیده :
کلمات کلیدی :

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۱۷)


‌ ‌‌‌گـفت‌وگو‌

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۱۸)


هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۱۹)


زرتشتیان پارسی

در گفت‌وگو با موبد خجِسته میستری۱*

موبد خجسته فارغ التحصیل رشته‌ «مـطالعات‌ شـرقی‌» از دانـشگاه آکسفورد است. او یکی از بانیان مطالعات زرتشتی جهت نشر معارف دینی در‌ بمبئی است. دو کتاب با عـنوان آیین زرتشتی: با دیدگاه قومی؛ و آیین زرتشتی‌: متون اصلی به نگارش‌ درآورده‌ و شماری از آثار مـنتشره را ویرایش کرده است. او در دانشگاه‌های مـختلف جـهان سخنرانی کرده است. او در تأسیس بنیاد آموزشی آذربان(AET) شرکت داشت که این بنیاد به تعلیم و تربیت‌ موبدان زرتشتی می‌پردازد. علاقه او به مستند‌سازی آیین زرتشتی منجر به پدیدآمدن آرشیو بزرگی از عکس‌های مربوط به آیین زرتشت در ایران شـده است.

کتاب و روش کدام متفکّر را برای دانشجویانی‌ که‌ تصمیم به مطالعه و تحقیق در دین زرتشت را دارند پیشنهاد می‌کنید و در این بین چه مراحلی را باید بگذرانند؟

* پاسخ این سؤال بسیار سخت است، اما سعی می‌کنم به اخـتصار بـه سؤالتان‌ بپردازم‌. کتاب کوچکی وجود دارد که جان هینلز آن را نوشته است؛ این کتاب بسیار آسان و روان است و مطالعه آن برای کسانی که بخواهند نمایی کلی از دین زرتشت داشته‌ باشند‌ بسیار ضروری است. تمام کـتب پروفـسور مری بویس به‌طور آشکارا ممتاز

  1. این مصاحبه طی سفر موبد خجسته میستری به شهر قم در دانشگاه ادیان و مذاهب انجام شد. خانم نیلوفرالسادات‌ نواب‌ این‌ مصاحبه را از انگلیسی به‌ فارسی‌ برگردانده‌ است.

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۲۰)


اسـت. سـه جلد نخست تاریخ کیش زرتشت برای متخصصان در این رشته و خوانندگانِ خاص می‌باشد. مطالعه این سه جلد برای‌ کسانی‌ که‌ دین زرتشت را با توجه به دوره تاریخی‌ هخامنشی‌ و یونان مورد مـطالعه قـرار مـی‌دهند بسیار مفید و ضروری است. کـتابی هـم هـست که من آن را نوشته‌ام به نام‌ دین‌ زرتشت‌ و دیدگاه‌های اخلاقی. این کتاب نگاهی الاهیاتی دارد؛ در واقع آن‌ را برای آشنا کردن پارسیان و زرتشتیان ایـران بـا دیـن زرتشت نوشتم؛ این کتاب از منظر مناسک دینی نـوشته‌ شـده‌ است‌ و برای مطالعه و فهمیدن اینکه خدا کیست، ماهیت آن چیست و امشاسپندان و ایزدان‌ چه‌ کسانی هستند، بسیار سودمند است؛ و فکر مـی‌کنم بـرای دانـشجویانی که بخواهند درباره این موضوعات در سطح‌ اکادمیک‌ معلوماتی‌ به دسـت آورند جذاب باشد. بنده کتاب دیگری نوشته‌ام که در آمریکا‌ چاپ‌ شده‌ و موضوع آن، اساس دین زرتشت است. اگر دربـاره انـسان‌شناسی اجـتماعی (مردم‌شناسی) و درباره اجتماعات پارسیان‌ بخواهیدکتاب‌ پارسیان‌ هند نوشته ایکا کوکایز کـتاب خـوبی است. پیتر کلارک نیز کتابی، به انگلیسی، درباره‌ دین‌ زرتشت دارد که کتاب بسیار خوبی است. هـمچنین کـتاب دیـگری وجود دارد که‌ توسط‌ کتوالا‌ ترجمه شده است؛ این کتاب در قالب سؤال و جـواب مـی‌باشد. بـرای مطالعه در سطح‌ عمومی‌ کتاب‌های دستور کتوالا و ماسانی کاملاً مناسب می‌باشند. باید توجه داشت کـه پنـجاه سـال‌ از‌ انتشار‌ این کتاب‌ها میگذرد. همین‌طور اگر کسی بخواهد از منظر هنر و فرهنگ یک نگاه کـلی بـه‌ دین‌ زرتشت داشته باشد، کتاب نقش‌نمای زرتشتی دایره‌المعارفی مفید و قابل استفاده است؛ ایـن‌ کـتاب‌ مـی‌تواند‌ معلومات خوبی در اختیارخوانندگان گذارد.

درباره ترجمه منابع زرتشتی، من معتقدم ترجمه گاهان توسط پروفـسور‌ اسـتنلی‌ انسلر‌ که استاد سنسکریت در دانشگاه ییل می‌باشد بسیار خوب است. همچنین ترجمه‌ دیـگری‌ داریـم کـه توسط تارا پور والا انجام شده است به نام گاهان زرتشت که ایشان آن‌ را‌ ترجمه کرده اسـت؛ قـدمت این ترجمه حدود پنجاه سال می‌باشد. اگر شما‌ بپرسید‌ ترجمه خوبی از گـاهان وجـود دارد کـه‌ مورد‌ قبول‌ من باشد، باید عرض کنم نه، چراکه‌ ترجمه‌ اوستا به‌خصوص گاهان به سـبب مـشکلات زبـان‌شناختی، بسیار سخت است. کلماتی در آن‌ وجود‌ دارد که تا به امروز‌ نتوانسته‌ایم‌ مـعنای آنـ‌ را‌ دریابیم‌؛ برای مثال

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۲۱)


ترجمه‌های زیادی از دعای‌ «اهونور‌» ـ که مهم‌ترین دعاست و دارای بیست و یک کلمه می‌باشد ـ وجود دارد، امـا هـمچنان‌ تحقیقات‌ درباره کلمات این دعا ادامه دارد‌. ترجمه اوستای جدید به‌خلاف‌ اوستای‌ قـدیم آسـان‌تر است، اما باید‌ در‌ ترجمه آن حساس و دقیق بـود. بـاید بـه معانی ناگفته‌ای که در درون عبارات‌ یشت‌ها‌ و دیگر نـیایش‌ها نـهفته است توجه‌ داشت‌؛ چراکه‌ این نوع توجه‌ می‌تواند‌ به فهم مفاهیم بنیادینی‌ که‌ در ایـن مـتون وجود دارد کمک کند.

کتابی وجـود دارد بـه نام دین زرتـشت‌ مـعاصر‌ کـه به زبان انگلیسی نوشته شده‌ اسـت‌. کـتاب دیگری‌ توسط‌ پروفسور‌ جان هینلز به چاپ‌ رسید که متأسفانه عنوان آن را بـه یـاد ندارم. جان هینلز کتب فراوانی در بـاب‌ مقایسه‌ ادیان نوشته اسـت. بـیشتر کتاب‌هایی که‌ درباره‌ دین‌ زرتـشت‌ نـوشته‌ شده‌اند انگلیسی هستند‌ و بیشتر‌ آنان دین زرتشت را از نگاه زبان‌شناسی مورد بررسی قرار دادهـ‌اند.

اگـر شما کتابی را برای‌ کودکان‌ هـفت‌ تـا ده سـاله بخواهید، کتاب خـیلی خـوبی‌ از‌ داستان‌های‌زرتشتی‌ وجود‌ دارد‌که‌ تـوسط‌ آوامـتا نوشته شده‌است؛ این‌کتاب حاوی مطالب بسیار آموزنده‌ای است؛ بیشتر بزرگ‌ترها هنگامی که آن را مطالعه مـی‌کنند مـی‌گویند این کتاب برای کودکان نیست، چـراکه مـا هم بـهره‌ فـراوانی از ایـن کتاب می‌بریم. کتب و مـقالات متنوعی برای سطوح مختلف داریم که متأسفانه هیچ کدام از آن آثار به زبان فارسی ترجمه نـشده‌اند و گـمان می‌کنم این یکی از نقاط‌ ضعف‌ اسـاسی مـا اسـت. اگـر مـی‌توانستیم این آثار را تـرجمه کـنیم، کمک بسیار خوبی برای علاقه‌مندان به دین زرتشت می‌بود؛ به خصوص برای کسانی که از دانش انـگلیسی بـهره‌ای نـدارند‌. وقتی‌ متوجه شدم بعضی از کتاب‌های پروفسور مـری بـویس تـرجمه شـده اسـت بـسیار خرسند شدم؛ این شروع بسیار خوبی است؛ اما مطالب بیشتری را‌ می‌توان‌ ترجمه کرد، پروفسور مری بویس‌ حدود‌ چهل تا پنجاه مقاله در مجلات و دایره‌المعارف‌های گوناگون منتشر کرده اسـت که بسیاری از آنان تخصّصی و از از نظر علمی در درجه اول قرار‌ دارد‌.

قبل از آنکه به‌ تعالیم‌ زرتشت بپردازیم لطفاً درباره تاریخ دین زرتشت در هند توضیح دهید.

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۲۲)


* ارتباط بین زرتشتیان و هند به قرن پنجم قـ‌.م و دوران هـخامنشی می‌رسد. اگر شما به نقوش برجسته در تخت جمشید‌ و ساوه‌ شرقی بنگرید، هندی‌هایی را می‌بینید که همانند اقوام عرب و حبشی و دیگر قبایل در حال تقدیم کردن هدایایی به داریوش بزرگ می‌باشند. بـر حـسب این شواهد این تعامل در زمان کوروش‌ آغاز‌ شد. امپراتوری‌ هخامنشیان، باحمله اسکندر مقدونی از بین رفت و سپس سلوکیان هفتاد سال بر سرزمین ایران تسلط داشـتند؛ امـا‌ از آنجایی که ایران از نظر فـرهنگی قـوی بود، پایه‌های اقتدار‌ سلوکیان‌ از‌ بین رفت و سلسله پارتیان به‌وجود آمد. این سلسله توسط اشک اول در سال ۲۵۰یا ۲۴۷ ق.م. به ‌‌ظهور‌ رسید. سلسله پارسیان از دوران پارتیان آغاز شـده اسـت. حکومت پادشاهان پارتی تـا‌ سـال‌ ۲۲۴‌ پس از میلاد مسیح، به مدت ۴۷۴ سال، ادامه یافت ـ بسیاری از مردم نمی‌دانند که‌ هنگام تولد عیسی مسیح، پادشاهان پارتی در اورشلیم حکومت می‌کردند و یهودیان و زرتشتیان رابطه‌ بسیار نزدیکی داشتند؛ در‌ واقع‌ در آن زمان رومی‌ها بـا زرتـشتیان می‌جنگیدند. پس از سقوط سلسله پارتیان، اردشیر امپراتوری ساسانی را بنا نهاد که به مدت چهارصد سال ادامه یافت. این سلسله در نهایت به دست‌ اعراب مسلمان شکست خورد، اگرچه پس از سقوط ساسانیان، درگیری زرتـشتیان بـا اعراب بـه مدت۲۵۰ سال ادامه داشت.

مرحله دوم تاریخ زرتشتیان هند از قرن دهم میلادی آغاز شد، هنگامی‌ که‌ یک دسـتور زرتشتی در خراسان خواب دید که باید به طرف بندر هرمزد مهاجرت کـند. او در آنـجا بـه هم‌کیشان خود گفت مشکلاتشان بیشتر خواهد شد؛ به همین جهت همه‌ مردان‌، زنان و کودکان بندر هرمزد را تـرک ‌ ‌کـردند. تمام این وقایع در داستانی بنام قصه سنجان، به زبان فارسی و در قالب نظم، در قـرن شـانزدهم سـروده شده است. در آن‌ قصه‌ آمده است که آن زمان موقعیت مناسبی برای مهاجرت بود؛ لذا آنان بـه مدت نوزده سال در جزیره دو اقامت کردند. سپس به دلیل خواب دوباره‌ای که دیـدند به‌ طرف‌ سواحل‌ غـربی هـند حرکت کردند و در‌ مکانی‌ که‌ زرتشتیان آن را «سنجان» ـ که واژه‌ای سنسکریت است ـ نامیدند، مستقر شدند. در آنجا مورد استقبال هندی‌ها قرار گرفتند و نه تنها مردم‌ آن‌ دیار‌ به آنان محبّت ورزیدند، بلکه به آنـان گفتند‌ که‌ این سرزمین را هر آنچه دوست دارید بنامید. من در هیچ جای دنیا به غیر از مردم هند، مردمی‌ در‌ این‌ حد از محبت و پذیرایی نسبت به بیگانگان سراغ ندارم.

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۲۳)


پادشاه‌ سنجان ابتدا از آنـان خـواست تا درباره دین زرتشت توضیح دهند. سپس رعایت چند چیز را لازم دانست‌: از‌ آنان‌ خواست به زبان محلی گوجراتی صحبت کنند؛ لباس گوجراتی بپوشند ـ چراکه‌ لباس‌ اولیه آنان ایرانی بود؛ لذا از زنان خـواستند تـا ساری بپوشند ـ سلاح‌های خود را زمین بگذارند‌؛ و مراسم‌ ازدواج‌ زرتشتی را بعد از غروب خورشید انجام دهند ـ و این بسیار غیرمعمول بود‌. با‌ وجود‌ آنکه صدها سال از آن واقعه می‌گذرد، به سبب قولی کـه پدران مـا به‌ پادشاه‌ هند‌ دادند ۹۹ درصد از ازدواج‌های زرتشتیان پارسی در هند پس از غروب خورشید انجام‌ می‌شود‌ و حال آنکه بر اساس اعتقادات زرتشتی صبح بهترین زمان برای ازدواج است؛ اما‌ با‌ هجوم‌ مسلمانان بـه هـند زرتـشتیان همراه با هندی‌ها با هـمان مـشکلات سـابق روبرو شدند.

سخن‌ از‌ امپراتوری ساسانی به میان آمد، چه عواملی موجب شکست این امپراتوری شد؟

* جواب این‌ سؤال‌ خیلی‌ آسان نیست دیـدگاه‌های مـتفاوتی در ایـن رابطه وجود دارد. به نظر من چند امر در‌ شـکست‌ سـاسانیان دخیل بوده است. اول آنکه سپاه ساسانی به‌سبب جنگ طولانی با‌ رومیان‌، توان‌ بالای نظامی خود را از دست داده بود و سربازان خـسته بـودند؛ در حـالی‌که سربازان مسلمان‌ سرحال‌، پرشور‌ و از اراده بالایی برخوردار بودند؛ چراکه آنان مـعتقد بودند دو راه بیشتر‌ متصّور‌ نیست: یا پیروز می‌شوند یا کشته که در این صورت نیز به بهشت می‌روند و این می‌توانست‌ انـگیزه‌ خـوبی بـرای سپاه اسلام باشد. دلیل دیگر آنکه، جنبش‌های متعصبانه‌ای وجود داشت‌ کـه‌ مـنتظر چیزی شبیه اسلام بودند. از طرف‌ دیگر‌ برخی‌ معتقدند موبدان زرتشتی ظلم‌های فراوانی بر دین‌ زرتشت‌ کـردند. دیـن زرتـشت دینی مبتنی بر جامعه روحانیت است. منظور من این است‌ که‌ در بـسیاری از اعـمال، روحـانی‌ باید‌ حضور داشته‌ باشد‌ ـ به‌خلاف‌ آنچه که در اسلام است (الان‌ اسلامی‌ که شما داریـد هـمان اسـلامی است که پیامبر آورد)؛ زیرا اسلام، بر‌ خلاف‌ دین زرتشت، دینی نیست که یک‌ روحانی آن را آوردهـ‌ بـاشد‌.

علت گرایش‌زرتشتیان به‌اسلام در ایران‌ را‌ درچه امری‌می‌توان جستجو کرد؟

* گمان می‌کنم دو دلیل در این امر تـأثیر داشـته اسـت‌:

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۲۴)


اول‌ آنکه اسلام معتقد به خداست‌، دین‌ زرتشت‌ هم معتقد به‌ خداست‌؛ انسان مسلمان در پنـج‌ وعـده‌ نماز به‌جا می‌آورد، ما هم در پنج وعده نیایش می‌کنیم و اگرچه از دیدگاه الاهیاتی‌ بـین‌ الله و اهـورامزدا تـفاوت عمیقی وجود دارد‌، ولی‌ به نظرم‌ در‌ اوایل‌ ورود اسلام این تفاوت‌ آن‌چنان آشکار نبود. دلیل دیگر آنـکه، زرتـشتیان در صورت گرایش به اسلام از جزیه معاف‌ بودند‌ و از مزایای یک مسلمانان برخوردار می‌شدند‌.

چـه‌ تـفاوتی‌ بـین‌ زرتشتی‌ و مجوس است؟

* من تفاوتی‌ قائل‌ نیستم.

اگرچه در قرآن‌کریم از مجوس در کنار اهل‌کتاب یاد شده است، ولی بـرخی بـر ایـن‌ باورند‌ که‌ مجوسی همان زرتشتی نیست و دارای دو سنت‌ متفاوت‌ هستند‌.

* به‌ چند‌ نـکته‌ تـوجه کنید: اول اینکه مغان همان روحانیان زرتشتی در غرب ایران هستند؛ دوم اینکه دین زرتشت از شرق ایران آغاز گـردید؛ و سـوم اینکه غرب ایران قبل از‌ گرایش به دین زرتشت از تمدنی اصیل برخوردار بـود، درحـالی‌که در شرق ایران به تمدن اصیلی قبل از زرتـشت بـرنمی‌خوریم، بـه همین جهت شاهد تفاوت عمده‌ای بین دیـن زرتـشتی غربی‌ با‌ دین زرتشتی شرقی در سنت و مناسک هستیم. اما اگر قایل شویم بـه ایـنکه مغان، مردمِ اهل کتاب هـستند و روحـانیان شرقی اهـل کـتاب نـیستند، به نظر من مرتکب اشتباهی اسـاسی‌ شـده‌ایم‌؛ به‌عنوان مثال مسیحیت در آفریقا با مسیحیت در لندن شاید در اعمال و مناسک با هـم تـفاوت داشته باشند، ولی هر دوی آنان مسیحی‌ هـستند‌؛ لذا نباید تفاوتی بین مـغان‌ غـرب‌ ایران و روحانیان شرق قائل شـد.

آیـا کتب پهلوی، از گرایش موبدان زرتشتی در دوره ساسانی به سیاست و در پی آن نوآوری‌هایی که در سنت‌ داشته‌اند‌ نـشئت نگرفته‌اند؟ و دین زرتـشتی در‌ دوره‌ ساسانی متفاوت از دوره هخامنشی و اشکانی نـبوده است؟

* سـند مـکتوبی درباره دین در دوره هـخامنشیان نـداریم. آنان اساساً درباره مـفاهیم و اخـلاق دینی سخن گفته‌اند؛ لذا آنچه گفته می‌شود که دین زرتشت‌ در‌ زمان هخامنشیان

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۲۵)


متفاوت از دوران ساسانیان اسـت ضـرورتاً صحیح نیست. آنچه که اتفاق افـتاد ایـن بود کـه هـخامنشیان دیـن زرتشت را در پایتخت رواج دادند. اشـکانیان به خلاف هخامنشیان حکومتی‌ غیر‌ متمرکز داشتند‌؛ به همین جهت دین محدود در یک مکان نـبود. سـپس زمانی که ساسانیان آمدند دوباره دیـن هـمانند‌ دوران هـخامنشیان حـالت مـتمرکز به خود گـرفت. شـاکله حکومتی ساسانیان باعث‌ شد‌ که‌ موبدان موبد قدرتمند گردد و این سبب گشته است که اطلاعات مـا از سـاسانیان بـیشتر از اطلاعات ما ‌‌درباره‌ پارتیان باشد؛ ما بـرای تـوضیح بـیشتر دربـاره دوران پارتـیان هـمچنان به تحقیق و پژوهش‌ و شواهد‌ بیشتری‌ احتیاج داریم. من این نظر را که دین زرتشت در زمان ساسانیان دستخوش تغییر وگسست‌ شده است به‌طور کلی قبول ندارم. آنچه که در زمان سـاسانیان به وقوع‌ پیوست می‌خواستند دین با‌ سیاست‌ یکی باشد. من معتقدم که دین زرتشتی اصیل ادامه یافته است و دستخوش گسست و تغییرات عمده‌ای که برخی معتقدند نشده است. دلیل آنان ایـن اسـت که بین گات‌ها و متون پهلوی تفاوت زیادی‌ وجود دارد. من معتقد به این تفاوت نیستم؛ من معتقد به ترقی دین زرتشت در آن زمان هستم. به نظر من پادشاهان ساسانی و موبدانی کـه در صـدر قدرت بودند انسان‌هایی باهوش‌، آگاه‌، شریف، دانا و معنوی بودند؛ در عین حال با توجه خاصی اعمال قدرت می‌کردند. ساسانیان اوستای قدیم را جمع‌آوری کردند. آنـان بـرخلاف پارتیان همه چیز را متمرکز کـردند و بـا جمع‌آوری اوستا‌ آنچه‌ را که در زمان هخامنشیان و چه بسا پیش از آنها اتفاق افتاده بود رسماً دریافت کردند و نیز اطلاعاتی از ارتباط ایرانیان با یونان را نیز اضـافه کـردند. به‌هرحال موبدان‌ غرب‌ ایـران، مـغان، معلمان همودرس، پلینی ارسطو و افلاطون بودند، و همه آنان تحت‌تأثیر دین ایران باستان بودند؛ بنابراین، به گمان من، به روش خاصی بر فلسفه یونان تأثیر گذاشتند؛ اما دین‌ خود‌ را‌ ارائه نکردند. ایرانیان مـغرور بـودند‌ و به‌ همین‌ دلیل است که داریوش و خشایارشا از آریایی‌وغیرآریایی‌ها سخن می‌گویند. ما با یونانیان فرهنگ مشترک داریم، اما دین مشترک نداریم. بسیار مهم‌ است‌ که‌ به یاد داشته باشیم که مـوبدان سـاسانی موجب‌ تـداوم‌ و ترقی گاهان اشو زرتشت شدند. دین زرتشت شاهد رشد عمیقی در فلسفه فکری از زمان هخامنشیان به بعد بـوده‌ است‌. متأسفانه‌ اطلاعات الاهیاتی درباره زمان هخامنشیان بسیار کم است و ایـن یـک‌ مـشکل است؛ شاید روزی لوحه‌ای کشف شود و اسراری را از آن زمان و شاهان بزرگ آن دوره بیان کند‌.

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۲۶)


آیا‌ پارسیان‌ متأثر از سنت آیین هندو بوده‌اند؟

* جـواب ‌ ‌هـم بلی است هم خیر‌. نه‌، بدین جهت که زرتشتیان تا ۵۰ سال قبل از طـریق تـجارت و بـازرگانی و مزرعه‌داری امرار معاش می‌کردند‌. رفتار‌ پارسیان‌ بسیار خوب بود و هندیان با آنان رابطه خوبی داشـتند و هرگز مشکلی وجود‌ نداشت‌؛ در‌ طی هزار سال تنها یک بار در قرن چهارده مـیلادی بین هندوان و پارسیان جـنگی‌ رخـ‌ داد‌.

بله، بدین جهت که الان دنیا در حال تبدیل شدن به دهکده جهانی است‌ و ارتباطات‌ بسیار نزدیک شده است. دختران و پسران به مدرسه‌های غیردینی می‌روند و با افراد هندو‌، مسیحی‌، بودایی‌ و مسلمان ملاقات مـی‌کنند؛ از طرفی در اقلیت هستیم و تحت فشار از طرف دیگر ادیان‌. همه‌ اینها موجب گردیده است تا هم‌کیشان ما تحت تأثیر آرای دیگر ادیان قرار‌ گیرند‌. به‌عنوان‌ مثال بسیاری از پارسیان اشتباهاً معتقد به تناسخ هـستند؛ زیرا تـناسخ در آیین هندو، اما‌ نه‌ در آیین هندوی وده‌ای، بسیار مطرح است. خیلی از پارسیان در مسائل‌ اعتقادی‌ دچار‌ التقاط شده‌اند؛ آنان می‌گویند اگر خدا یکی است پس چه فرقی بین آتشکده، معبد، کلیسا‌ و مـسجد‌ وجـود‌ دارد؛ آنان ادیان را در یک سطح می‌بینند، درحالی‌که من معتقدم بین‌ رفتن‌ به معبد و آتشکده تفاوت است. در

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۲۷)


پنجاه سال اخیر ما شاهد رفتن پارسیان به طرف دیگر‌ ادیان‌ هستیم درحالی‌که در سـابق اصـلاً شاهد چنین مسائلی نبودیم. تأثیر دیگر آنکه‌ امروزه‌ برخی از پارسیان به‌دلیل مسائل جسمانی یا‌ به‌ دلایل‌ دیگر گیاه‌خوار شده‌اند؛ در حالی‌که در ایران‌ باستان‌ شاهد چنین امری نبودیم. همچنین به دلیل آنکه مـردم مـا در اقـلیت هستند‌ مرعوب‌ شده‌اند؛ آنان مـی‌پرسند اگـر دیـن‌ ما‌ دین خوبی‌ است‌، پس‌ چرا ما در اقلیت هستیم؟ به چه‌ دلیل نمی‌توانیم‌ افکار دیگران را تغییر دهیم تا به دین ما گرایش پیـدا کنند؟ شـاید‌ ادیـان‌ دیگر بهتر باشند؟ اگرچه همه پارسیان این‌ چنین فـکر نـمی‌کنند، اما‌ این‌ افکار در حال رشد است‌.

امروزه‌ در منازل پارسیان تصاویر سای بابا، تصاویر و مجسمه‌های خدایان هندی، و تصویر مریم مـقدس‌ را‌ مـی‌بینید، درحـالی‌که پنجاه سال قبل‌ در‌ منازل‌ پارسیان هیچ کدام‌ از‌ این مواردی کـه گفتم‌ نبود‌. فکر می‌کنم این موارد معلول احساس ناامنی‌ای است که پارسیان در طول تاریخ تجربه‌ کردند‌، لذا به ایـن امـور پنـاه می‌برند‌ تا‌ زندگی بهتری‌ داشته‌ باشند‌. اما از نگاه یک‌ زرتشتی کـه در ایـران است دین زرتشت همانند اسلام سنت‌شکن است. به نظر من اسلام‌ این‌ سنت‌شکنی را از دین زرتشت دارد‌. ایـن‌ دو‌ دیـن‌، انـدیشه‌ها‌ را به نقد‌ کشیدند‌ و اصلاح کردند؛ ما زرتشتیان در مقابل مجسمه و تصویر عبادت بـه‌جا نـمی‌آوریم و بـه امور واقعی احترام می‌گذاریم‌. منظور‌ من‌ از امر واقعی آسمان، زمین، گیاه، گاو‌ و آتش‌ اسـت‌.

هـمراه‌ عـبادتِ‌ این‌ تصاویر و مجسمه‌ها فرهنگ آیین هندو رسوخ کرد. به‌سبب آنچه در این پنجاه سال اخیر در بـین پارسـیان اتفاق افتاد، الان بر خلاف گذشته، دیدن و شنیدن فیلم و موسیقی‌ هندی بسیار رواج پیدا کـرده اسـت؛ حـال آنکه در گذشته ما به موسیقی و فیلم کلاسیک گرایش داشتیم. این سری مسائل تأثیر فـرهنگی و در پی آن تـأثیر مذهبی بر هم‌کیشان ما‌ گذاشت‌. این تغییرات غیرقابل اجتناب است؛ شما نمی‌توانید بـه مـردم بـگویید که تلویزیون یا فیلم هندی نگاه نکنید. در هند آزادی از اهمیت خاص برخوردار است و ما از آزادی‌ای کـه‌ داریـم‌ لذت می‌بریم؛ منظور من همان دموکراسی و سکولاریسم است. حکومت هند دست یک گـروه خـاص نـیست بلکه هندو، سیک، مسلمان و مسیحی در اداره حکومت‌ نقش‌ دارند. من به‌عنوان یک پارسی‌

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۲۸)


از‌ نظر دینی، ایـرانی و زرتـشتی هـستم؛ اما از جهت علایق و وابستگی یک هندی هستم و افتخار می‌کنم که ملیت هـندی دارم؛ ایـن سرزمین به ما آرامش‌ داد‌، اجازه داد تا اعمال‌ و مناسک‌ دینی را انجام دهیم و سنت و روش زندگی خودمان را حفظ کـنیم.

مـشکلاتی که شما درباره جامعه پارسیان مطرح کردید ناشی از دموکراسی است و حال آنـکه شـما این دموکراسی را دوست‌ دارید‌.

* آنچه من از دمـوکراسی گـفتم، مـنظورم دموکراسی در قالب سکولاریسم است. دموکراسی‌ای که در هـند وجـود دارد در هیچ جای دنیا، حتی در امریکا، نمونه ندارد. من نمی‌خواهم وارد مسائل‌ سیاسی‌ بشوم، دمـوکراسی‌ در امـریکا همان مسیحیت است و هیچ مـجالی بـرای دیگران نـیست؛ امـا در هـند هر دینی که داشته‌ باشید امـکان رسـیدن به رأس امور را دارید.

از نقطه نظر‌ سیاسی‌ شاید‌ آنچه در هند اتفاق افتاد بـسیار خـوب باشد، اما از منظر دینی همان‌گونه کـه شما متذکر شدید‌، ‌‌مـشکلات‌ فـراوانی برای جوانانتان به وجود آورده اسـت.

* گـمان می‌کنم دو امر را خلط‌ کرده‌اید‌، مشکلاتی‌ که من درباره جامعه پارسیان در هند مطرح کـردم مـربوط به دموکراسی در هند نیست‌، بـلکه بـه سـواد مذهبی مردم مـا و اقـلیت بودن جامعه پارسیان بـرمی‌گردد. دیـن زرتشت‌ در حال استمرار و حیات‌ است‌ و من از اینکه رئیس جمهور سیک یا مسلمان یا هـندو اسـت، احساس مطلوبی دارم.

معبد نیلوفر در هند مـردم را بـه بهاییت دعـوت مـی‌کند و مـی‌گوید شما در عین حال کـه زرتشتی‌ یا هندو یا مسیحی هستید می‌توانید بهایی باشید. آیا این مسئله نمی‌تواند مشکل‌ساز باشد؟

* نـمی‌دانم. مـسئله‌ای که ما در هند با آن مواجه هـستیم ایـن اسـت کـه مـسئله بین هندو و اسـلام ومـسیحی‌ جنبه‌ تاریخی دارد. زمانی که مغولان در هند حکومت می‌کردند، به‌سبب فشارهایی که حکومت برای تغییر دین بـر هـندوها وارد کـرد خیلی‌ها به اسلام

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۲۹)


گرویدند و این واقعیتی اسـت کـه نـمی‌توان نـادیده‌ گـرفت‌. وقـتی انگلستان وارد هند شد، آنها هم به نوبه خود عده‌ای را مسیحی کردند. همه اینها مشکلاتی را به‌وجود آورد که ما الان داریم تاوان آن را پس می‌دهیم‌. صد‌ سال پیش مشکلات فراوانی در این خـصوص وجود داشت. در حالی که در دین زرتشت و آیین هندو اصلاً دعوت به دین خود وجود ندارد و هیچ‌گاه مردم را به گرایش‌ به‌ دین‌ خودمان دعوت نمی‌کنیم؛ شما پیرو‌ دین‌ خودتان‌، ما هم پیرو دین خـودمان، در عـین حالی که برای همدیگر احترام قائل هستیم. علت تغییر کیش این است که انسان‌ می‌خواهد‌ بهتر‌ از آنچه که دارد به دست بیاورد. برخی‌ از‌ هم‌کیشانم را می‌شناسم که در انگلستان، هند و کانادا زنـدگی مـی‌کنند و می‌خواهند مردم دیگر ادیان به دین زرتشت گرایش پیدا‌ کنند‌ تا‌ جمعیت زیاد شود؛ اما من مخالف هستم؛ چون خدا عالم‌ مطلق اسـت، او ادیـان مختلف را برای مردم مختلف خـلق کـرد، ما در دین خود متولد شدیم و باید‌ در‌ دین‌ خود بمیریم.

پارسیان و زرتشتیان هر کدام چه ویژگی‌ها و چه تفاوت‌هایی دارند؟

* آنان‌ از‌ دو منطقه متفاوت جغرافیایی هستند: پارسیان از خـراسان و زرتـشتیانِ ایران از فارس می‌باشند؛ لذا از جـهت‌ فـرهنگی‌ با‌ هم متفاوت هستند؛ اما هر دو زرتشتی هستند؛ مثل هندوهایی که از‌ غرب‌ آمدند‌ با هندوهایی که از شرق آمدند، این دو گروه متفاوت هستند، ولی در عین‌ حال‌ هر‌ دو هندو هستند یا مثل تفاوت کـاملی کـه بین شیعیانی که در افریقا هستند‌ با‌ شیعیانی که در ایران زندگی می‌کنند وجود دارد. به نظر من شاید یک‌تفاوت‌ عمده‌ بین‌این‌ دو‌گروه باشد و آن اینکه پارسیان بسیار غربی شده‌اند.

علت سؤال من از تـفاوت ایـن‌ است‌ کـه ما شاهد جنبش اصلاح‌دینی در بین پارسیان هستیم، مانند دستور والا، و حال‌ آنکه‌ در‌ ایران چنین چیزی در بین زرتشتیان وجـود ندارد.

* اجازه دهید سؤالتان را تصحیح کنم. بهتر‌ است‌ بپرسید برای چـه ایـن اصـلاح‌طلبی در هند غربی رخ داد؟

بچه‌های خود من‌ به‌ مدرسه‌ غربی‌ها در هند می‌رفتند، من به مدرسه مسیحی می‌رفتم و هر صـبح ‌ ‌نـیایش مسیحی می‌خواندیم (پدر‌ ما‌ که‌ در آسمان است…). من یک زرتشتی

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۳۰)


بودم، ولی آموزش در آن مدارس‌ بـهتر‌ از آمـوزش در مـدارس زرتشتی بود. در نتیجه، در هند مردم بیش از ۲۰۰ سال تحت‌ تأثیر‌ انگلستان بودند، درحالی‌که این اتفاق در ایـران هرگز رخ نداد و این تفاوت‌، بسیار‌ مهم است. ایران، ایران ماند و هیچ‌گاه مستعمره‌ فـرانسه‌، انگلستان‌ و روسیه نبود. هـندوستان از لحـاظ فرهنگی بسیار‌ بریتانیایی‌ شد. به دلیل حضور طولانی انگلیس و نفوذ آنان، آزادی بیان، لیبرالیسم، اصلاح‌طلبی و آزادی‌ اندیشه‌ وارد کشور شد. با تغییر‌ زمان‌، ما هم‌ تغییر‌ کردیم‌.

شاید آنان جامعه باز را ایجاد‌ کردند؟

* ضرورتاً‌ نـه. کلیسای کاتولیک و انجلیکا هر دو به هند آمدند، اما کلیسای انجلیکا‌ نقش‌ اساسی را ایفا می‌کرد. کلیسای انجلیکا‌ حمله خود را با‌ این‌ سؤال آغاز کرد که زرتشتیان‌ چه‌ احتیاجی به انجام دادن این هـمه مـناسک دارند؟ کشیش‌ها شروع به تبلیغ کردند. برخی‌ جان‌ ویلسون را به یاد دارند‌، او‌ بعد‌ از آنکه کالج‌های‌ بمبئی‌ را ساخت همراه با‌ دیگر‌ کشیش‌ها تبلیغ مسیحیت را آغاز کردند. آنها می‌گفتند که شما مجبور بـه پیـروی از‌ بندهش‌ نیستید. اینها غلط است، فقط از‌ گاهان‌ پیروی کنید‌؛ زیرا‌ گاهان‌ کلام حقیقی اشو زرتشت‌ است. هر آنچه که ساسانیان آوردند غلط است. اگرچه کشیش‌ها نظرات محققانه‌ای ارائه نمی‌کردند، ولیـ‌ تـوانستند‌ جامعه پارسیان را تحت تأثیر قرار‌ دهند‌. در‌ نظر‌ داشته‌ باشید وقتی کسی‌ بر‌ شما حکومت می‌کند همواره او را در مرتبه بالاتری می‌بینید، از طرف دیگر حضور بریتانیا برای‌ آنان‌ آرامش‌بخش‌ بود. کشورهای دیـگری مـثل فـرانسه و پرتقال نیز‌ بر‌ هند‌ تـأثیرگذار‌ بـودند‌. بـه‌ سبب تأثیر فرهنگِ آنان بر هند، پارسیان سکولار و غرب‌زده شدند؛ آنان در پی تحول و اصلاح بودند، لذا روش زندگی سنتی زرتشتی را تغییر دادند. موبدان هـم قـدرت‌ رویـارویی با جنبش قدرتمند غربی را نداشتند؛ چون آنان حـتی از آمـوزشی که مردم بهره‌مند بودند نیز برخوردار نبودند. من روش آموزشی شما را تحسین می‌کنم؛ چون در آن الاهیات‌ تدریس‌ می‌شود، متون تدریس مـی‌شود.

آنـان در مـقابل چالش‌های دکتر ویلسون مبنی بر اینکه «بندهش چیست. شما دربـاره چه چیزی سخن می‌گویید، اهریمن امری ذهنی است، اهریمنی وجود ندارد، فقط‌ یک‌

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۳۱)


خدا وجود دارد و آن هم خدای عـشق اسـت» جـوابی نداشتند. آنان مسیحیت را ترویج می‌کردند و زرتشتیان مجذوب آنان شدند. تبلیغات ویلسون بـاعث شـد سه‌ دانش‌آموز‌ زرتشتی به مسیحیت تغییرکیش دهند‌، این‌ واقعه تأثیر عمیقی بر پارسیان گذاشت. یکباره ایـن سـؤالات بـه وجود آمدند که به چه دلیل باید اعمال و سنتی را که در گاهان نـیامده‌ اسـت‌ انـجام دهیم؟ چرا باید جشن‌ داشته‌ باشیم؟ در گاهان سخن از سدره‌پوشی نیامده است؟ مسیحیان به‌طور مدام شبهه‌افکنی می‌کردند. پس از او نـیز مـارتین هـاگ، فیلسوف، الاهی‌دان و زبان‌شناس بزرگ، توانست گاهان را ترجمه کند. او نیز گفت در‌ گاهان‌ توضیح مفصّلی دربـاره مـراسم و مناسک وجود ندارد؛ گاهان کتاب متافیزیکی است.

برخی متفکران معتقدند دین زرتشت بـه سـبب آنـکه به اهورامزدا و اهریمن (انگره‌مینو) اعتقاد دارد، دوآلیست است.

* آیا هرگز از‌ خودتان‌ پرسیده‌اید چرا‌ باید مثل یـونانیان فـکر کنیم و چرا باید خودمان را با واژگانی مثل دوگانه‌پرستی یا یکتاپرستی یا چندگانه‌پرستی‌ رنـج دهیم؟ ایـن مـفاهیم، یونانی است. چرا اسلام در آرای خود باید‌ از‌ فلسفه‌ یونانی پیروی کند؟ به همین دلیل من معتقدم حـتی اگـر در گاهان مفاهیمی باشد که نشان دهد اهورامزدا ‌‌دستیارانی‌ ـ چون وهومنه، اشه وهـیشته، خـشتروییره، سـپنت‌مینیو، هورتات، و امرتات ـ دارد که به او کمک‌ می‌رسانند‌ باز‌ هم معتقد به طرح این گونه مباحث در گـاهان نـیستم. در لغـت‌نامه‌ها نمی‌توانید واژه یونانی‌ای‌ پیدا کنید که بتواند مفهوم یک خدا با چند دسـتیار را در قـالب‌ یک کلمه توضیح دهد‌، مگر‌ در لغت‌نامه جامع آکسفورد که می‌توانید واژه Henotheistic را ببینید. این واژه معادل یکتاپرستی نیست ایـن واژه مـتفاوت از monotheism است. می‌توان گفت که اسلام قائل به monotheism یعنی یکتاپرستی و یک‌ خدا بـه‌طور مـطلق است. حتی مسیحیان هم یکتاپرست نیستند، چـون قـائل بـه تثلیث هستند. بنابراین اگر توجه کنید فـقط اسـلام است که قائل به برتری مطلق الله است.

در دین زرتشت‌ نباید‌ به Henotheistic فقط بـسنده کـرد؛ بلکه باید ماهیت شیطان را هـم تـوضیح داد. ما مـعتقدیم کـه شـیطان تحت اراده اهورامزدا نیست؛ چراکه در غیر این

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۳۲)


صـورت هـر چیز بدی که‌ اتفاق‌ می‌افتد را باید به خدا نسبت داد. در چنین شرایطی اراده اهـورامزدا قـابل فهم نخواهد بود و شما نیز نـمی‌توانید از اهورامزدا سؤال کنید. اهـورامزدا در آیـین زرتشت متعال و مطلق‌ نیست‌؛ بـلکه نـسبی‌است. به همین دلیل اهورامزدا نمی‌تواند مطلق باشد، چراکه غیرمطلق نمی‌تواند با مطلق در ارتـباط بـاشد؛ این عقیده دین زرتشت اسـت. بـه سـبب این ارتباط و مـوقعیت نـسبی، اهورامزدا‌ با‌ انسان‌ رفـیق و دوسـت است. به خلاف‌ قرآن‌، در‌ گاهان خدا هیچ‌گاه ناراحتی خود را به بنده نشان نمی‌دهد، بـه هـمین دلیل هیچ توضیحی درباره شیطان در الاهـیات زرتـشتی نیست‌. در‌ چـنین‌ صـورتی، دیـن زرتشت به‌راحتی‌توضیح می‌دهد کـه چرا در‌ عالم‌ تعادل‌نیست و دوگانگی وجود دارد. ما معتقدیم اهورامزدا قدرتمند و توانا است، اما قادر مطلق نـیست. ایـن چنین نیست که همه‌ نیروها‌ در‌ دسـت او بـاشد. کـلید مـسئله دقـیقاً همین است. دیـن زرتـشت‌ اهورامزدا را آگاه به همه امور می‌داند؛ اما مانند اسلام یا مسیحیت او را قادر مطلق نمی‌داند. زرتشت‌ مـاهیت‌ شـرّ‌ را بـا دوآلیسم قابل فهم می‌سازد، این بدین مـعنا نـیست کـه‌ مـا‌ دو خـدای هـرمزد (خیر) و اهریمن ( شرّ) را ستایش می‌کنیم؛ ما فقط یک خدا را می‌پرستیم و با‌ اهریمن‌ می‌جنگیم‌.

سؤال آیین زرتشت این است که اگر خدا قادرمطلق است، پس چرا‌ شیطان‌ را‌ خلق کـرده است؟ خدا می‌دانست که او مخلوق بدی خواهد بود. اگر خدا می‌دانست که‌ او‌ هبوط‌ می‌کند، چرا او را خلق کرد؟ به عبارت دیگر، خداوند در خلقت او مرتکب اشتباه‌ شده‌ است. این همان دلیلی است که دین زرتـشت در مـقابل الاهیات مسیحی اقامه‌ می‌کند‌. کتاب‌ شکند گمانیک ویزار، کتاب درخور توجهی در این باب است که «زنر» آن را‌ ترجمه‌ کرده است. این کتاب مطالب جالبی دارد که توجه شما را به خود‌ جـلب‌ مـی‌کند‌. این کتاب در قرن نهم، مسیحیان را در این موضوع مهم به چالش کشانده است‌: اگر‌ خدا قادر مطلق است چگونه می‌توانید نابسامانی‌های عالم را توضیح دهید؟ در ادیـان‌ هـندی‌ برای‌ پاسخگویی به همه ایـن نـابسامانی‌ها بر قانون تناسخ تکیه می‌کنند. به‌عنوان مثال درباره فقر می‌گویند‌ شما‌ در‌ زندگی قبلی‌تان حتماً انسان بدی بوده‌اید، بدین جهت رنج فقر را حس‌ می‌کنید‌.

بـر هـمین اساس در پاسخ به این سـؤال کـه چرا مفهوم خدا (اهورامزدا) در آیین

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۳۳)


زرتشت‌ با‌ دیگر ادیان متفاوت است، می‌توان گفت که دین زرتشت معتقد به Henotheistic‌ است‌ که شامل یکتاپرستی می‌باشد؛ ما معتقد به‌ یک‌ خدا‌ هستیم؛ اهورامزدا را بـه‌عنوان مـوجود متعالی ستایش‌ می‌کنیم‌ و او را به‌عنوان خالق می‌نگریم؛ اما به سبب نابسامانی‌هایی که در عالم وجود‌ دارد‌ او را قادر مطلق نمی‌دانیم‌. ما‌ معتقدیم که‌ گروه‌ مقدسی‌ وجود دارند که به اهورامزدا کمک‌ می‌کنند‌، اما ایـن بـه معنای چـند خدایی، همانند آیین هندو، نیست. ما همچنان‌ خدا‌ را در چارچوبی یکتاپرستانه ستایش می‌کنیم‌. به همین جهت در‌ پهلوی‌، اهـورا‌مزدا با سپنتا‌مینو در هم‌ آمیخت‌ و شما بعد از آن با هورمزد و اهریمن مواجه مـی‌شوید.

در دیـن زرتـشت دو‌ ایده‌ وجود دارد؛ در دین زرتشت‌ اولیه‌ اهورامزدا‌ در بالا و سپنتامینو‌ و آنگره‌ مینو در پایین قرار‌ دارند‌؛ اما در دین زرتشت اخـیر، ‌ ‌اهـورامزدا معادل با هورمزد است و طرف دیگر انگره‌مینو است‌.

* در‌ متون غربی شما مفهوم اهـورامزدا و سـپس‌ سـپنتامینو‌ و انگره‌مینو را‌ می‌یابید‌. من‌ از شما می‌خواهم به‌ این مطلب توجه کنید که مفهوم اهورامزدا و سپنتامینو از لحـاظ معنایی یکی هستند. وظیفه سپنتامینو‌ از‌ جانب اهورامزدا صادر می‌شود. اگر شما‌ از‌ دید‌

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۳۴)


مـتون‌ پهلوی‌ و متون گاهانی بـه‌ اینـ‌ دو بنگرید تفاوتی در آنها نمی‌بینید؛ این دو از لحاظ مفهوم بسیار شبیه هستند؛ اما در‌ متون‌ اوستایی‌ اهورامزدا هیچ مقابلی ندارد و سپنتامینو و انگره‌مینو در‌ مقابل‌ یکدیگرند‌. در‌ متون‌ پهلوی‌، سپنتامینو و اهورامزدا یکسان‌اند و به همین علت آنها را در هم مـی‌آمیزند. ما بایستی آنها را در یک گروه در نظر بگیریم؛ برای مثال شاید شرکت شما یک‌ شعبه در تهران و شعبه‌ای در قم داشته باشد. در روزگار قدیم شرکت شما در تهران بود؛ اما اکنون اگر شما وارد شعبه قـم یـا تهران شوید عملکرد هر دو یکی‌ است‌. متأسفانه آنهایی که علیه دین زرتشت صحبت می‌کنند می‌گویند زرتشتی‌ها دو خدا را ستایش می‌کنند: خدای شر و خدای خیر.

همان‌گونه که متذکر شدید در گاهان تفاوتی بـین اهـورا‌مزدا و هورمزد‌ وجود‌ ندارد؛ اما چه چیزی این تفاوت و تحول را درمتون پهلوی به بار آورد؟

* این تفاوت به علت ارتباط ساسانیان زرتشتی با مسیحیت و رومی‌های میترائیست‌ پدید‌ آمد؛ مسیحیت از پدر، پسر‌ و روح‌القدس‌ صـحبت مـی‌کند.

در آن زمان؟

* البته در زمان ساسانیان، زرتشتیان به دو خدای خیر و شر معتقد بودند و می‌خواستند نشان دهند که اهورامزدا متفاوت از مفهوم‌ خدای‌ مسیحی است. بنابراین آنان‌ آنچه‌ را که امروز دوآلیسم (دوگانه‌پرستی) نامیده مـی‌شود بـسط دادنـد. آنان می‌خواستند نشان دهند خـدا کـاملاً خـیر است و ناقص نیست؛ بنابراین مفهوم سپنتامینو و اهورامزدا را با یکدیگر درآمیختند مفهوم مسیحی تثلیث‌، از‌ پدر و پسر و روح‌القدس یک خدا را تشکیل می‌دهد؛ اما دیـن زرتـشت مـی‌خواست این تفاوت بنیادین را که شما در گات‌ها می‌بینید حـفظ کـند: یسنا ۳۰ آیه ۵ می‌گوید: «در آغاز یک‌ زندگی‌ را آفرید‌، دو روح وجود داشت یکی زندگی را آفرید و یکی نازندگی را آفرید.». بنابراین کاملاً واضح اسـت کـه‌ این دوگـانه‌پرستی به مفهوم مصطلح یونانی آن، به معنای دو خدا‌، نیست‌؛ بلکه‌ از لحـاظ مفهوم به معنای خدای یگانه است، اما ضد خدا ـ شیطان است و بنابراین از لحاظ مفهوم ‌‌خدا‌ دوتاست و از لحاظ واقـعیت یـکی اسـت.

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۳۵)


شما در مقاله خود، هفت امشاسپند را‌ هفت‌ خصلت‌ بشری نامیده‌اید و از طرف دیـگر مـعتقدید امشاسپندان موجودات نامحدود هستند. آیا این دو دیدگاه متضاد‌ نیست؟

* به یاد داشته باشید آنچه من گفتم برای افـراد مـتخصص اسـت. بنا به‌ گفته زرتشت، بشر باید‌ به‌ اختیار خود در نزاع بین خـیر و شـر یـکی را برگزیند. به بیان دیگر من به‌عنوان یک زرتشتی‌ناگزیر در جنگ با اهریمن‌و انگره‌مینو هستم. شـما از مـوارد اخـلاقی گفتار نیک، پندار نیک‌، کردار نیک، قدرت حقیقی، بخشش، تکامل و جاودانگی آگاهی دارید و بـه یـاد داشته باشید هر امشاسپند یک ایزد است و ایزدان خصیصه خود را دارند.

آیا زرتـشتیان ایـن هـفت خصلت را باید ملکه‌ ذهن‌ خود قرار دهند؟

* بله، همین‌طور است.

وحی در دین زرتشت چیست. آیا اشوزرتشت هـمانند پیامـبر اسلام حضرت محمد(ص) دریافت‌کننده وحی بود یا آنکه خود اوستا یا گاهان را سرود؟ به عـبارت دیگـر‌ آیا‌ گـات‌ها وحی است؟

* بله، گاتها وحی است؛ اما شما وحی را از نقطه نظر اسلامی دیده و درک کرده‌اید که بـه آن کـلام خدا می‌گویید. محمد[ص] بی‌اختیار وحی را دریافت کرد‌. در‌ دین زرتشت خدا متعالی نـیست؛ اهـورامزدا بـر خلاف الله برتر نیست؛ لذا اشوزرتشت می‌تواند با خداوند ارتباط برقرار کند و او را مورد سؤال قرار دهد. بـنابراین در گـاهان سـؤال‌های‌ بسیاری‌ وجود‌ دارد: چه کسی ستاره‌ها را‌ آفرید؟ چه‌ کسی‌ ماه را آفرید؟و… سؤال‌هایی که زرتشت پرسـید، وحـی را آغاز کرد. اینها کلام خدا هستند.

آیا زرتشت خود را پیامبر می‌نامد؟ ما در‌ اوستا‌ کلمه‌ پیغمبر نداریم؛ در اوسـتا شـاهد واژه‌های دیگری هستیم‌؛ مثلاً‌ کلمه‌ای داریم که به معنای «نخستین آموزگار» اسـت و یا یـکی از عناوینی که به زرتشت داده شده، «راتو» (یـعنی‌ کـسی‌ کـه‌ روحانی است) است. بنابراین او کسی است کـه تـقدس را‌ از طریق «راتو» بدست آورد و راتو با اهورامزدا ارتباط دارد. ـ که به Ratushet مرتبط است ـ تقدس بـه زرتـشت‌ اعطا‌ گردید‌. همچنین به یـاد داشـته باشید کـه یـهودیان کـلمه پاتریاک دارند نه‌ پیامبر‌؛ عیسی پسـر خـدا بود نه پیامبر.

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۳۶)


عهد جدید، به‌دست حواریون نوشته شد نه پیامبران؛ بـنابراین بـاید‌ گفت‌ مفهوم‌ پیامبری با اسلام آغـاز شده است و امروز بـه سـبب الگوی قوی اسلامی‌ در‌ این‌ خـصوص، مـن هم در مقاله‌ام می‌گویم «زرتشت پیامبر» تا درک آن را آسان‌تر کنم‌.

آیا‌ وحی‌ در قرآن و گات‌ها بـه یـک معناست. قرآن به ما مـی‌گوید جـبرییل از سـوی الله‌ تعالی‌ بـرای وحـی نازل شد و در آیین زرتـشت نـیز سروش از جانب اهورامزدا به‌ سوی‌ زرتشت‌ آمد.

* خیر، در گات‌ها روح گاو گوش‌اورون است که درخـواست فـرستادن شخصی را می‌کند‌. چه‌ کسی حرف او را می‌شنود؟ آن شـخص سـروش نیست؛ بـلکه وهـومنه انـدیشه نیک است‌؛ زیرا‌ اگـر‌ من در این قرن مشکلی داشته باشم ـ اگرچه از عمرگات‌ها سه هزار سال می‌گذرد ـ و اگر‌ بخواهم‌ زنـدگی بـهتری داشته باشم و خوشبخت زندگی کنم، بـایستی از طـریق عـقل بـا‌ وهـومنه‌ ارتباط‌ داشته بـاشم.

در هـر دینی مکتب یا مکاتب فلسفی یا الاهیاتی وجود دارد، برای مثال‌ در‌ آیین‌ بودا و در اسلام ما شاهد مـکاتب عـرفانی، فـلسفی و… هستیم. آیا چنین وضعیتی‌ در‌ آیین زرتشت نـیز وجـود دارد یـا خیر؟ اگـر وجـود دارد، نـمونه بارزی ـ که جایگاهی همچون آگوستین در‌ مسیحیت‌ یا ابن‌عربی در عرفان اسلامی داشته باشد، معرفی کنید.

* اخیراً مکتبی فلسفی‌ در‌ آیین زرتشت به وجود آمده است که‌ نمونه‌ عالی‌ آن کتاب شـکند گمانک ویزار نوشته مردم‌ فروغ‌ می‌باشد. در نظر داشته باشید که آیین زرتشت بر خلاف مسیحیت و آیین بودا‌ و هندو‌، سیر نزولی داشته است. با‌ حمله‌ اعراب مفهوم‌ الله‌ وارد‌ ایران شد و در پی آن قوم‌ زرتـشتی‌ مـغلوب و آواره گردید. ادامه یافتن مکتب فلسفی در چنین شرایطی بسیار سخت‌ است‌، با این وجود در قرن نهم‌ مردم فروغ، نویسنده شکند‌ گمانیک‌ ویزار را مشاهده می‌کنیم که‌ نمونه‌ بارزی از یک فیلسوف زرتشتی اسـت.

او یـک الاهیدان بود یا یک فیلسوف؟

* در‌ دین‌ زرتشت فلسفه و الاهیات با هم‌ است‌؛ الاهیدان‌ باید فیلسوف هم‌ باشد‌.

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۳۷)


به نظر می‌رسد ساختار‌ دین‌ زرتشت اجـازه بـحث فلسفی به‌طور عمیق را نمی‌دهد.

* بـاید در نـظر داشته باشیم که اگر‌ مکتب‌ فلسفی‌ای هم در سنت زرتشتی وجود‌ داشته‌ است، متأسفانه‌ منابع‌ آن‌ مفقود شده‌اند. من مطمئن‌ هستم یک سنت فلسفی، هـمانند فـلسفه مردم فروغ، وجود داشـته اسـت. اما به یاد داشته‌ باشید‌ که دین زرتشت، در سال ۶۵۱‌م مغلوب‌ شده‌ است‌. آیا‌ می‌دانید که هزاران‌ هزار‌ سند مکتوب از بین رفته است؟ آیا می‌دانید که در زمان قاجار زرتشتیانی که توانایی پرداخت جـزیه‌ را‌ نـداشتند‌ به شدت تنبیه می‌شدند و همچنین کتاب‌های مقدس‌ آنان‌ را‌ آتش‌ می‌زدند؟ برخلاف‌ اسلام‌ و مسیحیت که دو دین پیروز دو هزار سال اخیر بوده‌اند و همین‌طور برخلاف هندویسم و آیین سیک و حتی بر خلاف بهاییت (اگرچه بـهاییت دیـن نیست) دین زرتـشت دینی مغلوب‌ است؛ بنابراین آنچه را که جست‌وجو می‌کنید به‌راحتی قابل دسترسی نیست، در حالی که در اسلام منابع غـنی فلسفی و الاهیاتی در اختیار شما هستند و آثار متفکران اسلامی نسل به نـسل‌ انـتقال‌ یافـته‌اند و مهم‌تر اینکه همه مطالب مکتوب شده‌اند.

چالش بین سنت و مدرنیته یا چالش بین دین و انسانیت و مدرنیته یـکی ‌ ‌از مـهم‌ترین یا اساسی‌ترین مسائل دنیای معاصر است. آیا متفکرین زرتشتی‌ به‌ این چالش پرداخته‌اند؟

* زرتـشتیان بـه‌طور عـمده سنتی هستند و سعی بر حفظ دین را دارند؛ اما همان‌طور که گفتید فشار و هجوم مدرنیته قـوی است. صادقانه‌ باید‌ اذعان کنم که به سختی‌ می‌توان‌ نسل جوان را پایبند بـه سنت کرد؛ چراکه مـدرنیته بـسیار جذاب و پرشتاب است. تأثیرات این چالش در هند بیشتر از ایران است. اگرچه هفتاد‌ درصد‌ از هموطنان زرتشتی تحصیل‌ کرده‌اند‌؛ اما ما یک اقلیّت بسیار کوچک هستیم. منظور من این است که ما یـک قطره بسیار کوچک هستیم. دنیا در حال تبدیل شدن به دهکده جهانی است. قدرت خارجی مدرنیته‌ بسیار‌ بالا است. مثلاً در مورد ازدواج ـ که تبدیل به یک مشکل خاص شده است ـ دختران و پسران مـا مـی‌گویند: برای چه باید با یک پارسی ازدواج کرد؟ چرا ما نمی‌توانیم با جوانانی‌ که‌ از دیگر‌ ادیان هستند ازدواج کنیم در حالی که همه ما معتقد به یک خدا هستیم؟ مگر چه اتفاقی خواهد‌ افتاد؟ حال آنـکه آنـان از

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۳۸)


عواقب امر آگاه نیستند؛ بر طبق یافته‌های‌ آماری‌، نسل‌ چهارم این نوع ازدواج‌ها دیگر زرتشتی نخواهند بود. شما در دنیای اسلام این بحران را ندارید؛ شما ‌‌به‌ صراحت می‌گویید با هـر کـسی می‌خواهی ازدواج کن ولی همسرتان باید مسلمان شود‌؛ لذا‌ شما‌ اصلاً در جامعه‌تان در باب ازدواج مشکل ندارید.

آیا در آیین زرتشت هم همین حکم‌ وجود دارد؟

* نه این طور نیست؛ برای مثال اگر جوانی با یک دخـتر هـندو‌ ازدواج کـند، آن دختر‌ می‌تواند‌ هندو بماند و زرتـشتی نـشود.

آیـا مرد زرتشتی می‌تواند با دختر غیرزرتشتی ازدواج کند؟

* اگر من با یک دختر مسیحی ازدواج کنم، او نمی‌تواند زرتشتی شود؛ چون او زرتشتی متولد نشده اسـت. آیـین‌ هـندو و یهود هم همین‌طورند. به همین دلیل مشکلات زیـادی در بـین ما وجود دارد؛ زیرا جوانان ما می‌گویند ما با کسی ازدواج می‌کنیم که به او عشق می‌ورزیم و این مسئله بر‌ هویت‌ ما تـأثیر خـواهد گـذاشت. جوانان ما به دور دنیا می‌روند، آنجا زندگی می‌کنند و عاشق می‌شوند. بـیشتر مردم ازدواج از پیش‌تعیین‌شده از طرف خانوادهای‌شان را نمی‌پذیرند و به آن تن درنمی‌دهند. حتی من نیز‌ نمی‌توانم‌ به فرزندانم بگویم با یک زرتشتی ازدواج کـنید زیرا آنـها در فـضای آموزشی غرب درس‌های خود را گذرانده‌اند و در امریکا درس خوانده‌اند. اگرچه به‌عنوان یک پدر دوست دارم کـه بـا‌ هم‌وطن‌ زرتشتی ازدواج کنند، اما اگر تصمیم بگیرند که با یک مسیحی ازدواج کنند، چه کاری از من بـرمی‌آید. مـا اقـلیت کوچکی هستیم بنابراین مدرنیته و اومانیسم ما را بیشتر تهدید‌ می‌کند‌. به‌ دلیل تفاوت وضـعیت اجـتماعی و سـیاسیِ‌ ایران‌ شاید‌ تأثیر مدرنیته در ایران متفاوت از بازتاب مدرنیته در بین جوانان هندی باشد. اصلاح‌طلبی و مـدرنیته بـرای مـا که در اقلیت هستیم‌ بسیار‌ خطرناک‌ است. اگرما یک میلیارد نفر می‌بودیم، مشکلی نبود‌. امـیدوارم‌ اهـورامزدا این معضل را حل کند.

در باب رابطه بین مدرنیته و دین دو نظریه در بین متفکران و دانـشمندان وجـود‌ دارد‌: بـرخی‌ معتقدند که هیچ هماهنگی و همخوانی‌ای بین آن دو نیست، ما‌

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۳۹)


باید دین را انتخاب کنیم و مدرنیته را رهـا کـنیم. برخی دیگر بر این باور هستند که می‌توان با‌ تلفیق‌ این‌ دو، تفسیر جـدیدی از دیـن ارائه کـرد و بین دین و مدرنیته ارتباط‌ برقرار‌ کرد. نظر شما چیست؟

* به نظر من دین زرتشت پیوسته مـدرن و پویـا است و قدیمی نیست؛ اگر آن‌ را‌ به‌درستی‌ درک کنیم، می‌توانیم زندگی مذهبی خودمان را در مـدرن‌ترین روش ادامـه دهـیم‌. اگرچه‌ دیدگاه‌ من سنتی است، ولی یک زندگی مدرن دارم و همه اموری که من انجام می‌دهم‌ شـبیه‌ یـک‌ انـسان مدرن است. هیچ تناقضی بین مدرنیته و دین نمی‌بینم و می‌توانم دین را در قالب‌ مـفاهیم‌ مـدرنیته شرح و تفسیر کنم.

اعتقاد راسخ من این است که علم و دین دارای‌ دو‌ حوزه‌ متفاوت هستند: عـلم مـرتبط با واقعیت تجربی است که می‌توانید اندازه بگیرید، ببینید و لمس‌ کنید‌؛ ولی دیـن فـراتجربی است؛ اینها کاملاً از هم جدا هستند. در دین زرتـشت‌ هـمه‌ چـیز‌ نسبی است. گاهی اوقات حقایق علمی هـماهنگ و مـنطبق با حقایق مذهبی هستند؛ مثلاً در داستان‌ آفرینش‌ در کتاب بندهش زرتشتی آمده است کـه اول آسـمان خلق شد و سپس‌ زمین‌؛ از‌ نـگاه عـلمی نیز اول آسـمان (گـاز) سـپس آب (مایع) و در نهایت زمینِ جامد به وجـود‌ آمـدند‌. بنابراین‌ شما می‌توانید مفهوم گاز، مایع و جامد را که در علم آمده است‌ بـا‌ آنـچه به‌عنوان واقعیت مذهبی در بندهش آمده اسـت به زیبایی تلفیق کـنید. مـن شخصاً معتقدم گاهی‌ اوقات‌ عـلم بـه دین کمک می‌کند؛ البته با این نظریه مخالفم که گزاره‌های‌ مذهبی‌ای‌ که پشـتوانه عـلمی ندارند را باید کنار‌ گذاشت‌؛ چـراکه‌ عـلم و دیـن هر دو مهم هستند، عـلم بـه‌ ما‌ کمک می‌کند تـا زنـدگی روزانه‌مان را داشته باشیم و دین دنیای معنوی ما را‌ تغذیه‌ می‌کند و راه نجات را به‌ ما‌ نشان مـی‌دهد‌. عـلم‌ فقط‌ در یک محدوده زمانی خاص کـه‌ هـمان‌ زندگی روی زمـین اسـت بـه ما کمک می‌کند؛ امـا کمک دین محدود‌ به‌ زمان خاصی نیست بلکه دین همواره‌ ما را کمک می‌کند‌. صراحتاً‌ مـعتقدم کـه دین از علم‌ مهم‌تر‌ است. من به اهـمیت عـلم اذعـان دارم؛ امـا دین بـر خلاف علم تـغییرناپذیر‌ اسـت‌.

شما تا چه حدی از‌ دانش‌ امروز‌ برای فهم گاهان‌ استفاده‌ می‌کنید؟ آیا شما از علم‌ جدید‌ به عـنوان مـثال واجـ‌شناسی دینی، فقه‌اللغه دینی، هرمنوتیک، متافیزیک، الاهیات یـا فـلسفه دیـن اسـتفاده‌ مـی‌کنید‌ ؟

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۴۰)


* بـله، اما محدود به مسائل علمی‌ نیست‌. به عبارت‌ دیگر‌ اگر‌ سؤال کنید که آیا‌ از آخرین دستاوردهای علمی در زبان‌شناسی برای فهم متن استفاده می‌کنم؟ البته که استفاده می‌کنم.

مـکاتب‌ گوناگونی‌ در مطالعه ادیان وجود دارد، متفکرین‌ زرتشتی‌ چه‌ مکتب‌ یا‌ مکاتبی را در‌ مطالعات‌ دین زرتشت انتخاب کرده‌اند؟

* سؤال شما مهم و به‌جا است، ولی متأسفانه ما در دین زرتشت چنین افرادی‌ نداریم‌. ما‌ در دین زرتشت اصـلاً مـتفکر نداریم. ما‌ فرد‌ زرتشتی‌ای‌ که‌ علاقه‌مند‌ به‌ متافیزیک باشد نداریم. متأسفانه ما افرادی داریم که به واج‌شناسی مسیحیت، هندو و تا حد کمتری اسلام پرداخته‌اند؛ اما نسبت به دین زرتـشت، فـرد خاصی را نداریم.

زن‌ در دین زرتشت در دوران قدیم و جدید از چه جایگاهی برخوردار است؟

* زن از نظر معنوی با مرد مساوی است، برای مثال پس از مرگ، روح زن و مرد به یکسان به طـرف‌ چـینود‌ پل می‌رود و مورد قضاوت قرار مـی‌گیرد. در گـاهان، یسنه ۵۳ بند ۵، زرتشت چنین می‌گوید: «بشنوید تازه‌عروسان و تازه‌دامادها، به نفعتان است که ازدواجتان بر اساس راستی و درستی باشد». به عبارت‌ دیگر‌ زرتشت در سه هـزار سـال پیش، زمانی که بـا زن مـثل لکه‌ای کثیف رفتار می‌کردند، زنان را امر به ازدواج نکرد بلکه آنان‌ را‌ توصیه به راستی و درستی در‌ ازدواج‌ کرد. به هر تقدیر به سبب الگوهای اجتماعی دوران باستان، رشته کار و زندگی به دست مـردان بـود نه زنان. در دین زرتشت زن به‌ دلیل‌ وجود (یا بر اساسِ‌) قوانین‌ طهارت نمی‌تواند روحانی شود و بر اساس قوانین پارسیان زن نصف مرد ارث می‌برد، اگرچه این حکم در گاهان به صراحت نیامده است. امروزه بـه سـبب غربی شـدن جوامع، زن پا‌ به‌ پای مرد در اجتماع نقش ایفا می‌کند. زنان ما بیش از حد رها شده‌اند، منظور من این اسـت که آنان هر کاری که بخواهند انجام می‌دهند؛ در واقع مرد دیـگر‌ تـسلطی‌ بـر زن‌ ندارد. در دین زرتشت زن و مرد جایگاه مساوی دارند، اگرچه بخاطر مسئله‌ای که ذکر کردم زن نمی‌تواند‌ روحانی شـود ‌ ‌ولی از جـهت معنوی جایگاهی مساوی دارند و از جهت‌ اجتماعی‌ وظایفی‌ برای

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۴۱)


هر کدام تصویر شده اسـت: زن بـاید بـه امور منزل و مواظبت از فرزندان بپردازد. می‌دانید این ‌‌اختصاص‌ به پارسیان ندارد، بلکه با کمی تـفاوت در تمام دنیا این طور است‌. زنان‌ سوای‌ خانه‌داری، در بیرون خانه نیز مشغول کـار هستند، به همین جـهت نـقش آنان برجسته‌تر و سخت‌تر‌ است. مرد پارسی فقط به کار خارج از خانه می‌پردازد و دیگر عهده‌دار امور‌ خانه نیست. تا آنجا‌ که‌ به انجمن مربوط می‌شود زن و مرد از حقوق مساوی بهره‌مندند؛ اما استثنائاتی وجـود دارد.

اما زنان در ساختار حکومتی ساسانیان قدرتمند بودند.

* یقیناً زنان در ساختار حکومتی ساسانیان قدرتمند بودند؛ اما‌ فقط دو زن در اواخر حکومت ساسانی ملکه شدند. تا آنجا که مربوط به روابط شاهانه بود، زنان اجـازه پادشـاهی نداشتند. شاید آنها با لیاقت و با کفایت بودند؛ اما در نظر‌ داشته‌ باشید که جامعه ساسانی پیش از قرون وسطی قرار داشت، در حالی که انگلستان در قرن هفتم میلادی، یعنی درست زمانی کـه حـکومت ساسانی توسط اعراب در حال انقراض بود‌، به‌ آزادی زنان پرداخته است. شما باید آزادی زنان را در متن تاریخی اجتماعی مورد بررسی قرار دهید. اگر شما به دوران باستان توجه کنید بیشتر زنان تـحت تـسلط مردان‌ بودند‌ و این وضعیت بین همه فرهنگ‌ها مشترک است. در زمان ساسانیان زنان از قدرت خارق‌العاده یا چیزی شبیه آن برخوردار نبودند.

گفته می‌شود سه امشاسپند مرد و باقی زن هستند.

* من‌ موافق‌ نـیستم‌؛ زیرا اشـه و هـیشته اسم مذکر‌ و اهورامزدا‌، هورتات‌ و امـرتات نـیز خـنثی هستند. تنها امشاسپندی که به‌صراحت با عنوان دختر اهورامزدا مطرح شده است سپنتا آرمیتی می‌باشد. هورتات و امرتات هرگز‌ با‌ شناسه‌ مـذکر یـا مـونث در گاهان مطرح نشده‌اند؛ بنابراین‌ این‌ باور را قبول نـدارم.

در مـطالعات ادیان تقسیماتی وجود دارد. برای مثال برخی متفکرین ادیان را به ادیان شرقی‌ و غربی‌ تقسیم‌ کرده‌اند. دین زرتشت در کدام یک از تـقسیمات قـرار می‌گیرد؟

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۴۲)


* دیـن‌ زرتشت در هیچ کدام از این دو گروه نمی‌گنجد؛ البته شاید بتوان به سـبب تأثیری که دین زرتشتی‌ بر‌ فلسفه‌ یونان، دین یهود، مسیحیت و به‌طور غیرمستقیم بر اسلام داشته است گفت‌ که‌ این دین بـیشتر غـربی اسـت؛ اما در شرق نیز بودای مهایانه در آموزه میتریه تا حدودی‌ از‌ دین‌ زرتـشت مـتأثر است و به نظر می‌رسد آیین هندو و دین زرتشت در تطور‌ و تحول‌ به‌ موازات هم باشند. بنابراین دیـن زرتـشت تـأثیر شگرفی بر هر دو گروه ادیان شرق‌ و غرب‌ داشته‌ است. اما اگر بـخواهید تـناسب بـرقرار کنید دین زرتشت بر ادیان غربی بیشتر از‌ ادیان‌ شرقی تأثیر گذاشته است.

پس می‌توان گـفت دیـن زرتـشت بین شرق و غرب است؟

* بستگی‌ دارد‌. در‌ سطوح دانشگاهی ادیان را به دو دسته کلاسیک و رمانتیک طبقه‌بندی کنند؛ دیـن زرتـشت، یهود‌ و آیین‌ هندو جزو ادیان کلاسیک دنیا هستند و مسیحیت، اسلام و دیگر ادیان در زمـره ادیـان‌ رمـانتیک‌ می‌باشند‌. من این طبقه‌بندی را برای فهم ادیان بیشتر می‌پسندم. الاهیدانان قدیم این طبقه‌بندی را انـجام‌ دادهـ‌اند‌. در این طبقه‌بندی ادیان کلاسیک قدیمی‌تر و ادیان رمانتیک جدیدتر به نظر می‌رسند‌. یکی‌ از‌ تـفاوت‌های مـهم این دو دسـته در گرویدن به آنهاست: در ادیان کلاسیک قومیت بسیار مهم‌ است‌ و شخص‌ بایستی در همان دین متولد شده بـاشد؛ یـعنی فرد یهودی بایستی از‌ یکی‌ از دوازده قوم اسرائیلی باشد، شخص هندو بایستی از طبقات هـندویی کـه در هـندوستان رشد یافته‌اند‌ باشد‌، در دین زرتشت نیز به همین ترتیب بایستی شخص از قوم خاصی‌ باشد‌. بـنابراین هـویت نـژادی مهم‌ترین مشخصه ادیان کلاسیک‌ است‌؛ در‌ حالی که در ادیان رمانتیک هویت نژادی‌ مـهم‌ نـیست، شما می‌توانید اهل هند، اروپا، امریکای جنوبی و یا هر جای دیگر باشید‌ و مسیحی‌ شوید. بنابراین به نـظر مـی‌رسد‌ در‌ ادیان کلاسیک‌، قومیت‌ مانند‌ کارت شناسایی است و فرد برای عضویت‌ در‌ آن دین، نـیاز بـه این کارت دارد.

آیا دین زرتشت ویژگی خاصی‌ دارد؟

* بله‌، اولیـن ویـژگی‌ای کـه یک زرتشتی دارد‌ آسایش دائمی است. برخلاف‌ دیگـر‌

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۴۳)


ادیـان دنیا، ما جهان بعدی‌ را‌ بزرگ، زیبا و کامل می‌بینیم. ما اعتقاد داریم که اگـر مـا شاد باشیم، دیگران‌ را‌ هم شـاد مـی‌کنیم و اگر دیـگران‌ را‌ شـاد‌ کـنیم، توازنی بین‌ خود‌ و دیگران به وجـود مـی‌آوریم‌. دومین‌ ویژگی زرتشتیان این است که مراقب محیط زیست هستند. ما طـبیعت را مـی‌ستاییم از‌ آن‌ لحاظ که آب را پاکیزه نگاه‌ مـی‌داریم‌ و از آن‌ مراقبت‌ می‌کنیم‌، از زمـین بـا نگهداری‌ از گیاه روییده بر روی آن مـراقبت مـی‌کنیم. سومین ویژگی خاص در آیین زرتشت این‌ است‌ که ما جسم انسان را معبد‌ خـدا‌ مـی‌دانیم‌ و معتقدیم‌ باید‌ از جسم محافظت‌ کـرد‌ و بـاید بـا غذا، استراحت و تـفریح مـناسب از آن مراقبت کرد؛ بنابراین در دیـن زرتـشت روزه، رهبانیت‌، تجرد‌ و تنبیه‌ جسمانی معنایی ندارد. ما زرتشتیان با شادی‌ غذایمان‌ را‌ می‌خوریم‌ و می‌نوشیم‌. بـه‌ مـا آموخته‌اند که به زندگی دیدی مـثبت داشـته باشیم؛ هـمان‌گونه کـه در زبـان انگلیسی می‌گویند ما نـیمه پر لیوان را می‌بینیم. بنابراین زرتشتیان به افزایش ثروت ترغیب‌ می‌شوند؛ برای مثال روحانی در آیین هندو کسی اسـت کـه در بالای کوه می‌نشیند، اما در دین زرتـشت این کـار گـناه اسـت. مـا معتقدیم که بـه ایـن دنیا آمده‌ایم که‌ شادی‌ و توازن را ترویج دهیم و به منظور ترویج آن بایستی دارایی و ثروت را توسعه دهیم؛ پس در دیـن زرتـشت تـولید ثروت و سپس تقسیم آن بسیار مهم است. در هـند پارسـیان‌ را‌ بـه ذکـاوت و تـیزهوشی مـی‌شناسند؛ آنها منفعت را اولین اصل خود می‌دانند؛ اما به خیریه نیز توجه دارند، با وجود آنکه تعداد ما اندک‌ است‌ تعداد خیریه‌های ما در هند‌ بسیار‌ قابل توجه اسـت. بنابراین ویژگی‌های اصلی دین ما بسیار متفاوت از دیگر ادیان است، ما این دنیا را کامل می‌دانیم، ما این دنیا را‌ به‌ گونه‌ای می‌بینیم که باید‌ شادی‌ را در اندیشه، کلام و عمل ترویج کنیم. مـا ایـن دنیا را مکانی می‌دانیم که بایستی ثروت بیندوزیم و آن را نه تنها بین زرتشتیان بلکه بین همه افراد تقسیم کنیم.

در‌ مطالعه‌ ادیان، بسیاری از متفکرین همانند شوان یا والتر استیس معتقدند یک هسته مـشترک در بـین همه ادیان وجود دارد؛ آیا شما به چنین نظریه‌ای اعتقاد دارید؟

* این مطلب بسیار ساده است. هر‌ دینی‌ معتقد به‌ محبت است؛ هیچ دینی به کارگیری خـشونت نـسبت به زن را روا نمی‌داند؛ همه ادیان رعـایت ادبـ‌ نسبت به

هفت آسمان » شماره ۳۹ (صفحه ۴۴)


همدیگر را لازم می‌دانند؛ همچنین همه آنان معتقدند که‌ باید‌ راست‌ گفت و از دروغ پرهیز کرد؛ به عبارت دیگر همه ادیان دارای مشترکات اخلاقی هستند. من مـطلق‌گرا نـیستم‌؛ ‌‌بلکه‌ معتقد به نـسبیت هـستم. هر دینی یک ویژگی خاص دارد، چه اجزا و عناصر‌ ادیان‌ مشترک‌ باشند چه متفاوت؛ برای مثال شما هم در فسنجان و هم در خورشت قیمه از پیاز‌ استفاده می‌کنید. آیا می‌توانید بگویید هر دو مثل هم هستند؟ نـه. شـاید اجزا شبیه‌ باشند؛ اما در نهایت‌ دو‌ چیز متفاوت هستند. در موضوع ادیان نیز همین‌طور است؛ نمی‌توان دو دینی یافت که شبیه هم باشند. به همین دلیل به عقیده من، جوهره ادیان به سبب نـسبتی کـه در آنان‌ وجـود دارد نمی‌تواند شبیه هم باشد.

پس شما معتقد نیستید که ادیان به یک سو در حرکت‌اند؟

* بله، همین‌طور است. ادیان اساساً بـا هم متفاوت هستند. مسیر ادیان متفاوت است؛ به همین‌ دلیل‌ تـجربه‌های دیـنی هـم متفاوت‌اند و از آن جهت که تجربه دینی آنان متفاوت است، اهداف آنان هم متفاوت است. معتقد نیستم که بـین ‌ ‌ادیـان اشتراکی وجود دارد. البته پارسیان با این‌ عقیده‌ من موافق نیستند. من به‌عنوان یک مـتفکر مـعتقدم هـر دین منطق خاص خودش را دارد، به عنوان مثال شما معتقد هستید همسرتان بهترین است، من هـم معتقدم که همسر‌ من‌ بهترین است. دین هم همین‌طور است. چه لزومی دارد هـمه دیدگاه‌ها را یکی کنیم وقـتی هـمه همسران مثل یکدیگر نیستند. چرا باید با یک فرد خاص ازدواج کرد نه‌ دیگری؟ لذا‌ هرآنچه‌ که در دنیا وجود دارد‌ به‌ همین‌ منوال است بهتر است که بگوییم همه ادیان با هم تفاوت دارند. البـته این دیدگاه من نظریه مشهوری نیست؛ اما یک‌ نظر‌ مشهور‌ هم وجود دارد که همه پیروان ادیان به‌ طرف‌ یک قله در حال حرکت هستند.

بنده در پایان از جنابعالی از اینکه وقتی را اختصاص دادید و در مصاحبه‌ شرکت‌ کـردید‌ بـسیار تشکر می‌کنم.

پایان مقاله

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x