مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

سفر پیدایش و علم جدید: یک تفسیر مسیحی

سفر پیدایش و علم جدید: یک تفسیر مسیحی

نویسنده: هارسما،دبورابی؛

مترجم: حقانی فضل،محمد؛

مجله هفت آسمان، پاییز ۱۳۹۰ ، سال سیزدهم – شماره ۵۱(۲۲ صفحه – از ۷ تا ۲۸)

 چکیده :
با پیشرفت علوم تجربی، روایت کتاب مقدس از چگونگی آفرینش مناقشاتی را بین معتقدان به کتاب مقدس و دانشمندان علوم طبیعی برانگیخت. به نظر می‌رسد توصیف کتاب مقدس از خلقت جهان در شش روز با تاریخ چندمیلیاردساله کیهان در تعارض است. مسیحیان برای حل این تعارض، تفاسیر مختلفی از این روایت ارائه کرده‌اند. نویسنده مقاله پس از نقل چندین مورد از تفاسیر رایج در این زمینه، به ارائه تفسیر خود می‌پردازد. او سعی دارد با قرار دادن این داستان در بافتِ فرهنگی دنیای باستان، به مقصود اصلی خداوند از این عبارات پی ببرد. او معتقد است چنین تفسیری در عین اینکه از حجیت کتاب مقدس دفاع می‌کند با یافته‌های علمی نیز سازگار است. البته باید توجه داشت که نویسنده درصدد گزارش تمام تفاسیر موجود نیست، بلکه از دیدگاهی خاص حمایت می‌کند و مقاله را نیز مطابق با همین دیدگاه نگاشته است؛ از این رو، به برخی از نظرات رقیبی که در جهان مسیحیت وجود دارند اشاره نکرده است.
 

‌ ‌‌‌سـفر‌ پیدایش و علم جدید: یک تفسیر مسیحی۱دبـورا بی. هـارسما

محمد حقانی‌فضل۲

  1. مشخصات کتاب‌شناختی‌ این‌ اثـر‌ چـنین اسـت:Deborah B. Haarsma (2010), “How Christians Reconcile Ancient Texts with Modern Science”, chap. 8, in‌: Science and Religion in Dialogue, Melville Y. Stewart (ed.), Malden, MA: Wiley-Blackwell.
  2. پژوهشگر‌ مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان‌ و مذاهب‌ وابسته به دانشگاه ادیان و مذاهب.

 


مقدمه

از نظر مسیحیان، تمام مـتن کتاب‌مقدس الهام‌شده از سوی خداست و نباید هیچ بخشی از این کتاب را به‌عنوان نوشته صرفاً انـسانی کنار گذاشت. با ایـن‌ حـال، به نظر می‌رسد توصیف کتاب‌مقدس از خلقت در شش روز، با تاریخ طبیعیِ چند میلیارد ساله‌ای که زمین‌شناسی و ستاره‌شناسیِ جدید یافته‌اند در تعارض است. مسیحیان به این تعارض ظاهری با‌ رویکردهای‌ تفسیری متعددی پاسخ دادهـ‌اند؛ این رویکردها منعکس‌کننده فرهنگ آنان، دیدگاه‌هایشان درباره علم، و فهم آنان از الهام کتاب مقدس هستند. یک رویکرد آن است که باید گزارش‌های کتاب مقدس را با‌ متونِ‌ مصر و بابل باستان که حدوداً همان دوره، دربـاره خـلقت نوشته شده‌اند مقایسه کرد. با فهم این بافتِ فرهنگی ــ که متنِ مذکور را خدا اول بار در آن بافت‌ الهام‌ کرد ــ می‌توانیم مقصود اصلی خدا را واضح‌تر بفهمیم؛ نتیجه این کار، تفسیری از گزارش کتاب‌مقدس دربـاره خـلقت است که هم از حجیت کلام خدا دفاع می‌کند و هم با‌ تاریخ‌ عظیم‌ زمین و کیهان سازگار است.

۱٫ مسئله‌

در‌ سده‌ گذشته فهم علمی ما از تاریخ طبیعی به‌طرز فوق‌العاده‌ای رشد کرده اسـت. مـا اکنون می‌توانیم، با اطمینان تقریباً زیادی، ترتیب و زمان‌ حوادث‌ اصلی‌ در تکوین کیهان، منظومه شمسی، و زندگی بر روی‌ سیاره‌مان‌ را به نگارش درآوریم (جدول شماره ۱ را ببینید). اطلاعات بیشتر درباره این سـیر زمـانی را مـی‌توان در کتب درسی‌ متداولِ‌ ستاره‌شناسی‌، زمـین‌شناسی، دیـرین‌شناسی و بـاستان‌شناسی دید.۱

باب اولِ کتاب مقدس، یعنی پیدایش‌ ۱، نیز ترتیبی را برای شکل‌گیری جهان مادی، زندگی و فرهنگ بشری ارائه کرده است (منشأ جهان مادی و نـیز فـعل‌ خـداوند‌ به‌عنوان‌ خالق در چندین جای دیگر کتاب مقدس نـیز تـوصیف شده است‌، مانند‌ پیدایش ۲، مزامیر ۱۰۴، یوحنا ۱: ۱-۵، کولسیان ۱: ۱۵-۲۰؛ اما این موارد ویژگی تاریخ‌نگارانه کمتری دارند و از این‌ رو‌، تعارض‌ کمتری با گـاه‌شماری تـاریخ طـبیعی دارند). پیدایش ۱ توصیف می‌کند که خداوند جهان‌ را‌ در‌ شش روز آفرید (مـتن پیدایش ۱، و جدول ۲ را ببینید). پیدایش ۲ منشأ نخستین انسان‌ها، یعنی آدم‌ و حوا‌، را‌ بیان می‌کند. چند صفحه

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۹)


بعد، باب‌های ششم تـا نـهمِ سـفر پیدایش، سیلی جهانی را‌ توصیف‌ می‌کنند که چندین ماه به طول انـجامید و تـمام موجودات زنده را غیر از‌ نوح‌، خانواده‌اش‌ و حیواناتی که سوار کشتی او بودند از بین برد. باب‌های اولیه سفر پیـدایش شـجره‌نامه‌ای‌ نـیز‌ از نسل آدم ارائه می‌کنند. کتاب مقدس سپس به ثبت زندگی ابراهیم و خانواده‌ او‌، شکل‌گیری‌ و تـاریخ مـلت اسـرائیل (یهودیان)، و در نهایت زندگی عیسی مسیح و رشد کلیسای اولیه می‌پردازد. اگر این‌ اطلاعات‌ تاریخی و تـبارشناختی را بـه مـعنای واقعی بگیریم، می‌توان آنها را برای محاسبه‌ رو‌ به‌ عقب به کار گرفت و سالی را که خـدا جـهان را ساخت، مشخص کرد. سراسقف جیمز‌ آشِر‌ (James‌ Usser) (1581-1656) اهل ایرلند این محاسبه را با دقتی چـشم‌گیر انـجام‌ داد‌ و اعـلام کرد که تاریخ دقیق خلقت باید یکشنبه، ۲۳ اکتبر سال ۴۰۰۴ ق.م باشد.۲

جدول شماره ۱ سیر‌ زمـانی‌ تـاریخ طبیعی

زمان رخداد تکنیک تاریخ‌گذاری
۱۳٫۷ میلیاردسال قبل بیگ‌بنگ زمینه میکروموج‌ کیهانی‌ و پس‌روی کـهکشانی
(+۳ دقـیقه) نـخستین هسته‌ها نسبت عناصر‌
(+۳۰۰‌.۰۰۰‌ سال) نخستین اتم‌ها زمینه میکروموجی کیهانی
(+۱۰۰‌ میلیون‌ سال) نخستین ستارگان شبیه‌سازی‌ها و انـتقال بـه سرخ بالا
(+ ۱ میلیارد سال) نخستین کهکشان‌ها انتقال‌ به‌ سرخ بالا
~۱۰ میلیارد سـال‌ قـبل‌ کـهکشان ما‌ شکل‌ می‌گیرد‌ تکامل ستارگان
۱۲-۵ میلیارد سال قبل‌ ستارگان‌ در کهکشان ما عناصر سنگین می‌سازند تـکامل سـتارگان
۴٫۶ مـیلیارد سال قبل خورشید‌ و زمین‌ شکل می‌گیرند تاریخ‌گذاری رادیوسنجی (RD)
۴٫۲ میلیارد‌ سال قبل اولیـن حـیات‌ (پیش‌هسته‌ای‌) (prokaryotic) فسیل‌ها (F)، RD، لایه‌های زمین‌شناختی‌ (GS‌)
۲ میلیارد سال قبل حیاتِ هوهسته‌ای (eukaryotic life) F، RD، GS
۱٫۸-۱میلیارد سال قبل زندگی‌ چند‌ سلولی F، RD، GS
۵۳۰ مـیلیون‌ سـال‌ قبل‌ «انفجار کامبرین» (Cambrian‌ explosion‌) تاریخ‌گذاری DNA، F، RD، GS‌
۷۰‌ میلیون سال قبل دایناسورها منقرض شدند برخورد شـهاب‌سنگ
۴۰ مـیلیون سال قبل نخستی‌های اولیه‌ (early‌ primates) DNA، F، RD، GS
۵ میلیون سال‌ قـبل‌ دریـای مـدیترانه‌ شکل‌ می‌گیرد‌ RD، GS
۲٫۵ میلیون سال‌ قبل ابزار سـنگی F، RD، GS
۱۲۰٫۰۰۰ سـال قبل انسان‌های جدید F، RD، GS
+۱۰٫۰۰۰‌ سال‌ قبل کشاورزی تاریخ‌گذاری کربن، F، RD، باستان‌شناسی‌
۷٫۵۰۰‌ سال‌ قبل‌ پر‌ شدن دریـای سـیاه‌ F، RD‌، GS
۵٫۰۰۰ سال قبل تاریخ مکتوبِ پیـوسته  

مـی‌توان با حـکم‌کردن بـه ایـنکه بخشی از کتاب مقدس‌ (یا‌ همه‌ آن) صـرفاً قـصه‌های عامیانه و افسانه هستند نه‌ یک‌ گزارشِ‌ تاریخیِ‌ جدی‌ از‌ حوادث واقعی، تفاوت‌های مـوجود بـین گاه‌شماری کتاب مقدسی با گاه‌شماری عـلمی را به‌سادگی کنار گذاشت؛ البـته ایـن امر برای مسیحیان گزینه قـابل‌قبولی نـیست. مسیحیان همه بخش‌های کتاب‌ مقدس را الهام‌شده از سوی خدا می‌بینند. این به این مـعناست کـه این متن، چیزی بیش از انـدیشه‌های نـویسندگان انـسانی است؛ خداوند پیـام را بـه نویسندگان بشری آموزش داد و آنـان‌ در‌ بـافت فرهنگی خودشان کلمات را پدید آوردند.۳ متن کتاب مقدس در طول هزاران سال در چندین فرهنگ و بـه زبـان‌های متعددی نوشته شده است، اما وجـود انـسجام موضوعی در سـراسر‌ ایـن‌ کـتاب نشانه منشأ الاهیِ مـشترک تمام نوشته‌های آن است. آیه‌ای در کتاب مقدس می‌گوید: «تمامی کتب ملهَم از خداست و مفید از برای تعلیم‌ و تـنبیه‌ و اصـلاح و تربیت در دادگری تا‌ مرد‌ خدا کـامل و بـه جـهت هـر عـمل نیکو

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۱۰)


هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۱۱)


آراسته شـود»۴ (دوم تـیموتاؤس ۳: ۱۶). این آیه به این معناست که تمام بخش‌های کتاب مقدس به یک‌ اندازه‌ مقدس و معتبرند۵ و مـسیحیان نـمی‌توانند‌ بـه‌دلخواهِ‌ خود انتخاب کنند که کدام عبارت را نـادیده بـگیرند و کـدام عـبارت را بـپذیرند و از آن تـبعیت کنند.

از سوی دیگر، می‌توان تفاوت بین کتاب مقدس و تاریخ طبیعی را با بی‌توجهی‌ کامل‌ به شواهد علم مدرن، کنار گذاشت. این امر گزینه قابل‌پذیرشی برای یک دانشمندِ جـدی نیست که ارزش شواهد [علمی] مبنی بر جهانی که میلیاردها سال عمر دارد را درک می‌کند‌. علاوه‌ بر این‌، این کار پاسخی ضعیف، از دیدگاهی صرفاً الاهیاتی است. عقیده مسیحی را درباره دو «کتاب»، یعنی طبیعت‌ و کـتاب مـقدس، که هر دو را خدا نوشته است به یاد‌ بیاورید‌. اگر‌ جهان فیزیکی نیز از سوی خداست، اشتباه خواهد بود که شهادتش را درباره منشأ خودش (یعنی تاریخ ‌‌طبیعی‌) کاملاً نادیده بگیریم.

فـصل حـاضر۶ می‌خواهد درباره راه‌های گوناگونی بحث کند که مسیحیان‌ در‌ توجیه‌ تفاوت‌های مهمِ موجود بین گاه‌شماری کتاب مقدس و گاه‌شماری تاریخ طبیعی ارائه داده‌اند (غیر از مواردی‌ کـه یـکی از طرفین نادیده گرفته شده‌اند).۷ ایـن راهـ‌حل‌ها از طریق تفسیر متن‌ پیدایش ۱ ارائه شده‌اند؛ تفسیرهای‌ متعددی‌ ارائه شده‌اند (من نیم دوجین از آنها را مطرح خواهم کرد). پرسش مسیحیان این است که «اگر به کتاب مـقدس بـاور داشته باشم، آیا مـی‌توانم شـناخت علمی از طبیعت را نیز‌ بپذیرم؟» و پرسش دانشمندان نیز این است که «اگر شواهد فیزیکی را جدی بگیرم، آیا این امکان را دارم که به کتاب مقدس نیز معتقد باشم؟».

۲٫ پاسخ‌ها، گذشته و اکنون

در سده‌های هفدهم و هجدهم، رشـته‌ زمـین‌شناسی‌ کسب آگاهی درباره برجستگی‌های کهن و آثار تاریخیِ نقش‌بسته بر روی صخره‌ها را آغاز کرد. در آن زمان، زمین‌شناسانِ بسیاری (به‌ویژه در بریتانیا) با این پیش‌فرض (که مبتنی بر کتاب مقدس‌ بود‌) شروع کردند که یک سـیل جـهانی در گذشته زمـین رخ داده است و اینکه زمین تنها چند هزار سال عمر دارد؛۸ اما زمانی که آثار فسیلی، برآمدگی‌های آتش‌فشانی، [روند] فـرسایش‌ و غیره‌ را مطالعه کردند، دریافتند که این امور بایستی میلیون‌ها سال، اگـر نـه بـیشتر، جریان داشته باشند. برای حلِ تعارض این یافته‌ها با سیر تاریخی موجود

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۱۲)


در کتاب مقدس، دو‌ تفسیر‌ تازه‌ از بـاب ‌ ‌اول پیـدایش ارائه‌ شد‌: تفسیر‌ «وقفه» (Gap interpretation)، و تفسیر «روزـ‌دوران» (Day-Age interpretation).

تفسیر «وقفه» بر معنای دو آیه اولِ پیدایش ۱ تمرکز مـی‌کند. ایـن تـفسیر، آیه‌ اول‌ («در‌ ابتدا خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید») را مقدمه‌ای‌ برای‌ آنچه در ادامه می‌آید نمی‌داند؛ بلکه آن را گفته‌ای کـامل می‌داند که بیان می‌کند خدا کل کیهان را میلیون‌ها‌ و یا‌ میلیاردها‌ سال قبل سـاخت. آیه دوم («و زمین تهی و بـایر بـود») به‌ حادثه‌ای متأخرتر اشاره دارد که تمام زندگی بر روی زمین را نابود کرد. بنابراین، مابقی آیات پیدایش ۱، بازسازی‌ (نه‌ آفرینش‌) زمین به حساب می‌آیند که تنها چند هزار سال قبل رخ‌ داده‌ اسـت. بدین‌سان وقفه‌ای بزرگ بین آفرینش کره زمینِ زمین‌شناختی در میلیاردها سال قبل [تا آفرینش انسان‌ و حیوانات]‌ وجود‌ دارد؛ وقفه‌ای که در آن، آثار تاریخی زمین‌شناختی شکل گرفته‌اند. آنگاه مابقی‌ تاریخ‌ کتاب‌ مقدس از کمتر از ۱۰ هزار سـال قـبل شروع می‌شود و با شکل‌گیری گیاهان، حیوانات‌ و انسان‌ها‌ ادامه‌ می‌یابد. اگرچه این تفسیر اختلاف‌های بین پیدایش ۱ و شواهد زمین‌شناختی را حل کرد، اما برای‌ تاریخِ‌ طولانیِ زندگی زیستی ــ که در آثار فسیلی آشکار شـده بـود ــ توضیحی‌ ارائه‌ نداد‌.

تفسیر «روزـ‌دوران» بر کلمه «روز» در گزارش سفر پیدایش تمرکز می‌کند. کلمه اصلیِ عبریِ‌ به‌کاررفته‌ یوم (yom) است که می‌توان آن را هم به روز ۲۴‌ساعته ترجمه‌ کرد‌ و هم‌ به برهه‌ای طولانی و نـامشخص از زمـان (دوران). اگر معنای دوم اراده شده باشد، آنگاه هر‌ «روز‌» در پیدایش ۱ می‌تواند میلیون‌ها یا میلیاردها سال باشد که مدتی کافی برای‌ رخ‌دادن‌ فرایندهای‌ زمین‌شناختی و زیست‌شناختی را فراهم می‌سازد. این تفسیر مسئله مدت زمانِ مـورد نـیاز را حـل می‌کند‌؛ اما‌ مسئله‌ ترتیب حـوادث را حـل نـمی‌کند؛ برای مثال، در پیدایش‌۱، پرندگان قبل از‌ جانوران‌ خشکی‌پدید می‌آیند نه پس‌از آنها؛ یعنی برخلاف آنچه ما از فسیل‌ها فهمیده‌ایم.۹ مشکل دوم این تفسیر‌ ایـن‌ اسـت کـه عبارت روشنِ «شام بود و صبح بود، روز Xام» در پایان‌ هـر‌ روز در پیـدایش ۱، به‌وضوح نشان می‌دهد که‌ «یوم‌» (yom‌) به روزهای ۲۴ساعته اشاره دارد نه‌ به‌ دوران‌های طولانی.

در سال ۱۸۵۹، چارلز داروین کتاب درباره مـنشأ انـواع را مـنتشر‌ کرد‌ و از آن زمان تاکنون مسیحیان‌ درباره‌ نظریه تکامل‌ زیست‌شناختی‌ او‌ بحث کـرده‌اند.۱۰ علی‌رغم برخی مخالفت‌های‌ شدید‌ با تکامل داروینی، دیدگاه‌های مسیحیان درباره عمر زمین تغییر

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۱۳)


چندانی نکرد. رونالد‌ نامبرز‌ (Ronald Numbers) مـی‌نویسد:

تـا اواخـر قرن‌ نوزدهم، حتی سنت‌گراترین مسیحیان‌ نیز‌ به‌آسانی می‌پذیرفتند که کتاب مـقدس‌ امـکان‌ یک زمین باستانی و زندگی پیش از عدنی۱۱ (pre-Edenic) را می‌پذیرد. آنان‌، به‌جز‌ چند استثنا، با استفاده از‌ نظریه‌ روزـ‌دوران‌ یـا نـظریه وقـفه‌، [گزارش‌ کتاب مقدس را با]‌ یافته‌های‌ زمین‌شناسیِ تاریخی و دیرینه‌شناسی سازگار می‌کردند.۱۲

اوایل قـرن بـیستم در آمـریکا با بحث‌های مداومی‌ بین‌ مسیحیان بر سر چند موضوع همراه‌ بود‌، از جمله‌ بحث‌ بـر‌ سـر حـجیت کتاب مقدس‌ و اینکه آیا مسیح از مرگ برخاست یا نه. این امر به شکاف بـین مـسیحیانِ «بنیادگرای‌» سنت‌گرا‌ و مسیحیان لیبرال منجر شد. اگرچه تکامل‌ مسئله‌ای‌ کلیدی‌ در‌ این‌ بحث‌ها بـود (مـانند‌ مـحاکمه‌ مشهور اسکوپس۱۳ در سال ۱۹۲۵)، هر دو طرف همچنان یافته‌های زمین‌شناسی، دیرینه‌شناسی و ستاره‌شناسی را درباره‌ عمر‌ زیادِ‌ زمـین مـی‌پذیرفتند.

اوضاع در سال ۱۹۶۰ تغییر‌ کرد‌؛ زمانی‌ که‌ جان‌ ویدکامبِ‌ (John Withcomb) الاهیدان و هنری موریسِ (Henry Morris) مهندس، کـتاب سـیل پیـدایش۱۴ را منتشر کردند. این کتاب سرآغاز جنبش جدید «آفرینش زمین جوان» (Young Earth Creationism) بود‌. در این تفسیر، سفر پیـدایش عـمدتاً به معنای تحت‌اللفظی‌اش گرفته شده است،۱۵ و طبق آن کیهان، زمین و همه زندگی در دورهـ‌ای شـش‌روزه، در کـمتر از ۱۰ هزار سال قبل شکل‌ گرفته‌اند‌، و با فاصله کوتاهی پس از خلقت، یک سیل جهانی رخ داده است. هدف از ایـن جـنبش شـکل‌دادن مدلِ علمیِ جدیدی بود که نشان می‌داد دلایل علمی در واقع از‌ یک‌ زمـین جـوان و سیل جهانی حمایت می‌کنند؛۱۶ برای مثال [آنان مدعی بودند که] تمام لایه‌های زمین‌شناختی و فسیل‌ها در این سـیل بـه وجود آمده‌اند‌ نه‌ در طول میلیون‌ها سال. برخلاف‌ دیدگاه‌های‌ قبلی، این جنبش درخـواست کـرد که نه‌تنها بر اساس موضع الاهیاتی‌اش بـلکه بـر اسـاس دلایل علمی نیز مورد قضاوت قرار بـگیرد. مـتأسفانه (در چندین‌ کتاب‌ متأخر) نشان‌داده شده است‌ که‌ دلایل علمی این جنبش ناموجهند و یـا بـا اصول علمیِ پذیرفته‌شده مغایرت دارنـد.۱۷ انـگیزه جنبش «آفـرینش زمـین جـوان» پاسخ دادن به نظریه تکامل و جهان‌بینی الحـادیِ بـیش از پیش مشهودی بود‌ که‌ غالباً به این

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۱۴)


نظریه پیوسته است. این مـسیحیان مـسئله را با ذهنیتی مبارزه‌جویانه می‌نگرند؛۱۸ برای مـثال موریس می‌نویسد:

اگر بـتوان نـظام زمین‌شناسیِ سیل‌محور را بر پایه عـلمی مـحکمی استوار‌ کرد‌ و به‌نحو مؤثری‌ آن را ترویج کرد و به مردم شناساند، آنگاه تمامِ کیهان‌شناسی تـکاملی، دسـت‌کم در شکل نوداروینیِ کنونی‌اش، فرو‌ خـواهد ریـخت. و ایـن، به این مـعنا خـواهد بود که تمام نـظام‌ها‌ و جـنبش‌های‌ ضدمسیحی‌ (کمونیسم، نژادپرستی، اومانیسم، آزادکامی (libertinism)، رفتارباوری، و غیره) زیربنایِ عقلانی‌نمای خود را از دست خواهند داد.۱۹

این ‌‌جـنبش‌ بـه‌سرعت در میان مسیحیان بنیادگرا و انجیلی در امریکای شـمالی شـیوع یافت.

مـشکلات فـراوان‌ عـلمی‌ دیدگاه‌ «زمین جوان»، بـرخی از مسیحیان سنت‌گرا را واداشت تا تفسیر «ظاهرِ کهن‌سال» (Appearance of Age‌) را برگزینند. در این دیدگاه، خدا زمین را در کمتر از ۱۰هزار‌ سـال قـبل آفرید، اما‌ آن‌ را چنان ساخت کـه بـه نـظر مـی‌رسد مـیلیاردها سال عمر دارد. ایـن تـفسیر راهی است برای اعتقاد به خوانش تحت‌اللفظیِ متن کتاب مقدس و در عین حال باور به تمام شـواهد عـلمی‌؛ و بـدین طریق، گریزی ماهرانه از هرگونه مناقشه‌ای با عـلم. البـته ایـن دیـدگاه یـک مـشکل الاهیاتی مهم دارد؛ طبق این دیدگاه، خداوند چیزهایی را ایجاد کرده است که واقعیت ندارند: صخره‌های رسوبی‌ با‌ لایه‌هایی که به نظر می‌رسند میلیون‌ها سال عمر دارند، فسیل‌ها کـه اَشکال حیاتِ منقرض‌شده‌ای را نشان می‌دهند که در واقع هرگز وجود نداشته‌اند، و فوتون‌هایی که از کهکشان‌های دور به سمت‌ ما‌ سفر می‌کنند و انفجار اَبَرنواخترهایی را نشان می‌دهند که هرگز رخ نداده‌اند. البته خداوند قادر مطلق اسـت و اگـر می‌خواست می‌توانست چنین بیافریند؛ اما مشکل اینجاست که این نوع آفرینش با‌ ویژگی‌ای‌ که مابقی کتاب مقدس درباره خدا به ما می‌آموزد ناسازگار است. آیا خدا جهان را به هـمراه تـاریخی طولانی که کاملاً در آن گنجانده شده آفریده است، اما از‌ ما‌ می‌خواهد‌ که بر خلاف شواهد فیزیکی‌۲۰‌ ایمان‌ بیاوریم که او جهان را بسیار متأخرتر آفریده است؟ ایـن بـا صداقت خدا و تعهد ایمانی‌ای کـه از مـا می‌طلبد ناسازگار است.

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۱۵)


تمام‌ دیدگاه‌هایی‌ که‌ تاکنون ذکر کردم (تفسیر وقفه، تفسیر روز‌ـ‌دوران، آفرینش‌ زمین‌ جوان، و ظاهرِ کهن‌سال) را می‌توان زیر چتر مطابقت‌گرایی (concordism) قرار داد. تفاسیر مـطابقت‌گرا، آن دسـته از تفاسیر هستند که‌ در‌ آنـها‌ خـدا زمین را با همان ترتیبی که در باب اول‌ پیدایش توصیف شده آفریده است. برخی از دیدگاه‌های مطابقت‌گرا ممکن می‌دانند که خدا از دوره‌های زمانی بزرگ‌تر از‌ ۲۴‌ساعت‌ استفاده کرده باشد (یعنی تفسیر روزـ‌دوران)؛ اما در تمام مـوارد تـرتیب‌ حوادث‌ همان است (یعنی خدا اول نور را آفرید، سپس آسمان و اقیانوس، آنگاه خشکی و غیره).

۳٫ اصل تفسیری‌

سایر‌ مسیحیان‌ به تفاسیری غیرمطابقت‌گرا درباره پیدایش ۱ معتقدند. در این دیدگاه‌ها، متن به لحاظ‌ پیامی‌ کـه‌ در اصـل از آن قصد شـده است الهام‌شده الاهی و دارای حجیت قلمداد می‌شود؛ اما‌ این‌ پیامِ‌ قصدشده پیامی عمدتاً الاهیاتی تلقی می‌شود. به عـبارت دیگر، باب اولِ پیدایش نمی‌خواست اطلاعاتی‌ تاریخی‌ یا علمی از آن سنخ که امـروزه مـا در جـهان مدرن تصورش را‌ می‌کنیم‌ منتقل‌ کند؛ آن متن نمی‌خواست یک کتاب درسی علمی یا یک گزارش عینی باشد. مـمکن‌ ‌ ‌اسـت‌ ترتیب یا زمانِ حوادثی که در این متن توصیف شده‌اند اهمیتی فرهنگی یا‌ ادبـی‌ داشـته‌ بـاشد؛ این روایت قرار نیست یک حقیقت علمی دقیق تلقی شود.

دیدگاه‌های غیرمطابقت‌گرا اقدامی در‌ جهت‌ سازگارکردن مـتن با علوم جدید نیستند؛ مسیحیان برای اینکه پیدایش ۱ را به‌ این‌ شیوه‌ بخوانند دلیـل الاهیاتی خوبی دارند. بـرای تـوضیح بیشتر اجازه بدهید به‌طور خلاصه درباره یک اصل‌ در‌ تفسیر‌ کتاب‌مقدس بحث کنم؛۲۱ اصلی که آن را «اصل تفسیری» خواهم نامید‌. این‌ اصل، اصلی است که باید آن را هنگام تلاش برای فهم هر یک از عبارات کـتاب‌ مقدس‌، و نه صرفاً پیدایش ۱، به کار گرفت.

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۱۶)


برای کسب بهترین فهم از یک‌ متن‌، باید تلاش کنیم تا بفهمیم نویسنده اصلی‌ و مخاطبان‌ مورد‌ نظر، آن متن را چگونه می‌دیده‌اند. آنان‌ فکر‌ می‌کردند که آن متن چـه مـعنایی دارد؟ آن متن از چه لحاظ‌هایی مهم بوده‌ است‌ و از چه لحاظ‌هایی بی‌اهمیت؟ برای کسب‌ این‌ آگاهی، چندین‌ راه‌ وجود‌ دارد. ابتدا، ما به ترجمه‌ای خوب‌ نیاز‌ داریم که به‌خوبی معنا و دقایق متن در زبان اصلی را حـفظ کـند‌. دوم‌، ما می‌توانیم به محتوای درونی و گونه‌ ادبی متن توجه کنیم‌؛ آیا‌ متن به‌عنوان تاریخ نوشته شده‌ است‌ یا تمثیل، شعر و یا نبوت؟ در نهایت، می‌توانیم بافت فرهنگی‌ـ‌تاریخی آن عبارت را بررسی‌ کـنیم‌؛ مـانند اینکه فرهنگ‌های مجاور چه‌ می‌اندیشیدند‌ و یا‌ اینکه چه حوادث‌ تاریخی‌ای‌ قبل و بعد از این‌ نوشته‌ رخ داده‌اند؟ با به‌کارگیری همه این تکنیک‌ها، فهم بهتری از آنچه نویسنده انسانیِ اصلی، قصد‌ کرده‌ است و آنـچه را مـخاطبانِ اصـلی شنیده‌اند‌ به‌ دست می‌آوریم‌.

آیـا‌ ایـن‌ مـسئله فهم کتاب مقدس‌ را برای یک فرد عادی بسیار مشکل می‌کند؟ یک اعتقاد کلیدی پروتستانی آموزه فِراسَت (وضوح) است‌؛ طبق‌ این آموزه پیـام اصـلیِ مـتنِ کتاب‌ مقدس‌ بر‌ هر‌ مسیحی‌ای‌ روشن است و لازمـ‌ نـیست‌ رهبران کلیسا آن متن را تفسیر کنند؛ به این ترتیب، معنا باید بدون مشورت با متخصصانِ‌ زبان‌ و فرهنگ‌ اصلی، برای هـر فـرد مـسیحی روشن باشد‌. توجه‌ داشته‌ باشید‌ که‌ این‌ آموزه به پیـام اصلیِ عبارت اشاره دارد. در مورد پیدایش ۱، پیام واضح است: خداوند تمام جهان را آفرید و این آفرینش خوب است. هر خـواننده‌ای مـی‌تواند ایـن پیام‌ اساسی را بفهمد؛ اما خواننده نمی‌تواند جزئیات و اشارات ضمنی هر کـلمه را دریـابد، مگر اینکه برای فهم نوع ادبی و بافت تاریخی و فرهنگیِ آن تلاش کند. پس اگر می‌خواهیم جزئیاتِ این‌ مـطلب‌ را بـفهمیم کـه پیدایش ۱ چه نسبتی با گاه‌شماری علمیِ مدرن دارد، ابتدا باید تکلیف خود را انـجام دهـیم.

اصـل تفسیری چندین مزیت مهم دارد. این اصل خواننده مدرن را‌ از‌ فرض‌گرفتن این مطلب بازمی‌دارد که تـمام ایـده‌های مـوجود در متن همان معنا و مضمونی را دارند که اگر امروز برای فرهنگ ما نوشته می‌شدند‌ داشـتند‌. هـمچنین، از آنجا که می‌توان‌ (و باید‌) این اصل را برای تمام عبارت‌های کتاب مقدس به کـار بـرد، ایـن اصل رویکرد منسجمی را برای فهم کتاب مقدس به دست می‌دهد؛ پس‌ نباید‌ فوراً حـکم کـنیم هر‌ عبارتی‌ که با علم مدرن سازگار نیست مجازی و استعاری است. مثال‌های ذیـل نـشان مـی‌دهند که اصل تفسیری ممکن است هم به تفسیر استعاری منجر شود و هم به تفسیر تـحت‌اللفظی.

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۱۷)


گـزارش زندگی‌ عیسی‌ را در انجیل لوقا در نظر بگیرید. نویسنده انسانی (یعنی لوقا) کتاب را بـا ایـن کـلمات آغاز می‌کند:

از آن روی که بسیاری دست به تدوین حکایت وقایعی زده‌اند که‌ نزد‌ ما روی‌ داده اسـت، طـبق آنـچه آنانی که از آغاز شاهدان عینی و خادمان کلام بوده‌اند بر ما رسانیده‌اند، مـن‌ نـیز بر آن شدم تا پس از تدقیق در تمامی امور‌، از‌ آغاز‌ شرح منظم آنها را از برای تو ای تئوفیلوس بزرگوار بنگارم (لوقـا ۱: ۱-۳).

ایـن عبارت تمام مشخصه‌های یک ‌‌روشِ‌ تقریباً مدرنِ نوشته تاریخی را دارا است، از جمله تـبیین مـنابع و روش‌ها. محتوای‌ درونی‌ نشان‌ می‌دهد که لوقـا بـه‌روشنی قـصد کرده بود (و خوانندگان نخستین او نیز چنین درک کـرده بـودند‌) که انجیلش گزارشی واقعی باشد از آنچه رخ داده بود. با به کار‌ گرفتن اصل تـفسیری، درمـی‌یابیم‌ که‌ ما نیز باید حـوادث ثـبت‌شده در این کـتاب را بـه‌عنوان حـوادثی تاریخی بفهمیم. این مطلب شامل مـرگ و رسـتاخیز عیسی مسیح نیز می‌شود،۲۲ حتی اگر علم هیچ راهی برای تبیین مـعجزه‌ کـسی که از مرگ برخاسته است نداشته بـاشد.۲۳

در ادامه این شعر از مـزامیر را در نـظر بگیرید:

خداوند سلطنت را گرفته و خـود را بـه جلال آراسته است.

خداوند خود‌ را‌ آراسته و کمر خود را به قوت بسته است.

ربـع مـسکون نیز پایدار گردیده است و جـنبش نـخواهد خـورد.

تخت تو از ازل پایـدار شـده است و تو از قدیم هـستی (مـزامیر ۹۳‌: ۱-۲).

در‌ زمان گالیله، بند سوم این عبارت برای اثبات این مطلب به کار می‌رفت که زمـین بـه گرد خورشید نمی‌گردد، بلکه باید در فـضا ثـابت باشد و خـورشید، کـرات و سـتارگان به‌ دور‌ آن بچرخند. گالیله چـنین استدلال‌هایی را با نقلِ گفته کاردینال بارونیوس (Cardinal Baronius) پاسخ می‌داد: «کتاب مقدس می‌آموزد که چگونه به آسـمان بـرویم نه اینکه آسمان‌ها چگونه‌اند؟».۲۴ با توجه‌ بـه‌ سـیاق‌ ایـن عـبارت، مـسیحیان مدرن نیز‌ هـمچون‌ گـالیله‌، مشکلی با استعاری‌دانستن این قطعه ندارند. عبارات قبل و بعد این قطعه درباره جهان و تخت خداوند بـه‌وضوح نـشان مـی‌دهند که جهان تخت‌ خداوند‌ است‌ و از این

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۱۸)


رو خـداوند آن را مـحکم نـگه‌ داشـته‌ اسـت؛ یـعنی هیچ فعل انسانی‌ای نمی‌تواند زمین را تکان بدهد و یا خدا را از تختش پایین بکشد. پیامِ قصدشده‌ از‌ این‌ عبارت روحانی است نه علمی.

۴٫ متونی دیگر از خاورمیانه باستان‌

بیایید با در دسـت داشتن این اصل تفسیری، به متن پیدایش ۱ بازگردیم. محتوای درونی آن نشان می‌دهد که‌ این‌ متن‌ روایتی است که به‌دقت سامان داده شده است.۲۵ اگرچه این‌ متن‌ از الگوی نوعیِ دیگر اشعار عـبری تـبعیت نمی‌کند، اما آهنگ و تکرار مهمی را به نمایش می‌گذارد‌.

جدول‌ شماره‌ ۲ ساختار ادبی پیدایش ۱

در ابتدا زمین… روزهای شکل‌دادن روزهای پُر ساختن
تاریک‌ روز‌ اول‌: روشنایی روز چهارم: خورشید، ماه و ستارگان
آب‌های عمیق روز دوم: جداکردن آبـ‌ها بـه آسمان‌ و اقیانوس‌ روز‌ پنجم: پرندگان و ماهی‌ها
زمین بی‌شکل روز سوم: جدا کردن زمین از اقیانوس؛ گیاهان روز‌ ششم‌: حیوانات و انسان‌ها

جالب‌ترین موضوع، ساختار شش روز است. وضعیت اولیـه زمـین در پیدایش‌ ۱: ۲ توصیف‌ شده‌ است: «زمـین تـهی و بی‌شکل بود و تاریکی بر روی آب‌های عمیق». چنان‌که در جدول بالا‌ نشان‌ داده شده است، این وضعیت اولیه در مدت شش روز آفرینش اصلاح می‌شود‌.۲۶‌ طی‌ سه روز اول، زمین از تـاریکیِ بـی‌شکل به سوی روشنایی و سـاختارهای بـه‌وضوح مشخص‌شده زمین خشک‌، اقیانوس‌ و آسمان می‌رود. در طول سه روز دوم، جهان خالی با حرکت و حیات‌ پر‌ می‌شود‌.

ساختار دقیق این متن نشان می‌دهد که نویسنده اصلی در هنگام انتخاب ترتیبِ وقایع، مؤلفه‌های‌ شعری‌ را‌ در نـظر داشـته است. مقصود اصلی این بوده است که کامل‌بودن آفرینش‌ خدا‌ (تمام جنبه‌های وجود، هم ساختارها و هم آفریده‌های جنبنده)،

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۱۹)


نظم آن در برابر آشفتگیِ تاریک اولیه‌اش، و خوبی‌ این‌ آفرینش را برساند. همچنین شاید نـویسنده، ایـن متن را طـراحی کرده است‌ تا‌ یادآوری و انتقال آن از نسلی به نسل‌ دیگر‌ از‌ طریق نقل شفاهی آسان باشد.

بهترین فهم‌ از‌ پیـدایش ۱، زمانی حاصل می‌شود که نه‌تنها به محتوای درونی بلکه به بـافت فـرهنگی‌ اولیـه‌ نیز توجه داشته باشیم. عبرانیان‌ باستان‌ با ملت‌های‌ خاورمیانه‌ باستان‌ در مصر و بابل همسایه بودند (و گاه‌ به‌ آن مـناطق ‌ ‌تـبعید شده بودند).۲۷ بی‌شک عبرانیان از دیدگاه این ملت‌ها‌ درباره‌ منشأ جهان آگاه بودند. ابـتدا یک‌ کـنده‌کاری مـصری (تصویر ۱) را‌ بررسی‌ می‌کنیم.

تصویر ۱ تصویر مصری از‌ جهان‌۲۸

در این تصویرِ بسیار نمادینِ مصری از جهان، آسمان پرسـتاره (بانوی آسمان‌ ــ‌ ایزدبانوی نات (Nut)) بر روی‌ زمینِ‌ درازکشیده‌ (ایزد گب (Geb‌)) قوس‌ زده است. بـر روی‌ نات‌، دریای فـوقانی قـرار دارد که در آن قایقِ خورشیدی حرکت می‌کند تا خورشید (ایزد‌ با‌ سَرِ شاهین، رِ (Re)) را از‌ افق‌ شرقی به‌ سمت‌ بالا‌ تا نقطه اوج و سپس‌ به سمت پایین به افق غربی ببرد (ایزدبانوی مات (Maat) با پَری که مـشخصه اوست‌، رِ‌ را همراهی می‌کند؛ مات دختر رِ‌ است‌ و رِ‌ منشأ‌ نظم‌ عالم). آن که‌ بر‌ روی زمین (گبِ درازکشیده) زانو زده و آسمان (نات) را نگه داشته، خدای هوا، شو (Shu)، است‌؛ او‌ در‌ هر دو دست، نمادِ نَفَسِ حیات را‌ نگه‌ می‌دارد‌. آنـ‌ کـه‌ در‌ گوشه پایین سمت راست قرار

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۲۰)


دارد اوزیریس (Osiris)، خدای بزرگ جهان مردگان، است. آنچه در این تصویر نشان داده نشده است، دریای زیرزمینی است که قایق خورشیدی‌ شب‌ها از آن می‌گذرد تا خورشید را در سپیده‌دم به افـق شـرقی برساند. این دریا به‌وضوح در دیگر تصاویر نمادین نشان داده شده است.۲۹

این نگاه به جهان شباهت‌های‌ ساختاری‌ مهمی با تصویر ارائه‌شده در پیدایش ۱ و دیگر عبارات کتاب مقدس دارد.۳۰ یک آسمان گنبدی‌شکلِ جـامد (یـا چرخ‌گردون) زمین را پوشانده، و آب‌های اولیه را در بالای آسمان نگه داشته‌ است‌. اگرچه امروزه این چرخ‌گردون برای ما عجیب و غریب به نظر می‌رسد، اما این راهی بود برای فرهنگ‌های پیش‌علمی تـا جـهان پیـرامونشان را درک‌ کنند‌. آنان که هـیچ آگـاهی‌ای دربـاره‌ تبخیر‌ و نزولات آسمانی نداشتند، به‌سادگی نتیجه می‌گرفتند که باید دریایی از آب در بالای آسمان وجود داشته باشد؛ گنبدی جامد آب را آن بالا نگه‌ می‌دارد‌ و گـاهی «دریـچه‌های آبـ‌بند» باز‌ می‌شوند‌ و به باران اجازه پایین آمدن مـی‌دهند. هـمچنین تصور می‌شد که آب‌های اولیه در زیرزمین نیز وجود دارند؛ بهار که آب‌ها از زمین بیرون می‌آیند این مطلب را اثبات مـی‌کند. آنـان‌ از‌ حـرکت وضعی زمین به گرد محور خودش اطلاعی نداشتند، در نتیجه گـمان می‌کردند که خورشید واقعاً هر روز از شرق به غرب سفر می‌کند،۳۱ و هر شب در زیر زمین‌ سفر‌ می‌کند تا‌ از غـرب بـه شـرق برسد (زیرِ زمین محل مردگان است).

در ادامه، داستان بابلی انوما الیـش (Enuma‌ Elish) را بـررسی می‌کنیم.۳۲ این داستان، داستان دیگری درباره آفرینش‌ جهان‌ است‌ که شباهت‌های بسیاری به پیدایش ۱ دارد. این داسـتان، بـا آشـفتگی اولیه آغاز می‌شود و منشأ نور، گنبدـ‌آسمان، خشکی‌ و ‌‌شیوه‌ تعیین زمان را توصیف مـی‌کند. در پایـان داسـتان، خدایان استراحت می‌کنند و در یک‌ میهمانی‌ جشن‌ می‌گیرند.

کیهان‌شناسی مصری و بابلی، هر دو، شباهت‌هایی با سـاختارهای مـادی در روایـت پیدایش ۱ دارند؛ اما‌ تفاوت‌های بزرگی نیز با آن دارند. هم در کنده‌کاری مصری و هم در متن‌ انـوما الیـش، گروهی از‌ خدایان‌ حضور دارند و خدایان در بخش‌های مختلفی از جهان مادی ساکن‌اند. در انوما الیش مـاده نـیز هـمچون خدایانْ ازلی است. شش نسل از خدایان از یک زوج خدا، آپسو (Apsu) و تیامت (Tiamat‌)، پدید می‌آیند؛ در نهایت

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۲۱)


تیامت از مـاردوک خـدا (Marduk) شکست می‌خورد. ماردوک بدن تیامت را مانند یک جانور صدفدار تکه‌تکه می‌کند و نیمی از آن را بـرای ایـجاد گـنبد آسمان استفاده می‌کند‌. ماردوک‌ همچنین خدایان کوچک‌تر را در «جایگاه‌هایی» قرار می‌دهد تا روزها، ماه‌ها و فصل‌ها را بـشمارند. در پایـان داستان، از گوشت یک خدای شکست‌خورده، انسان‌ها ساخته می‌شوند تا بردگان خدایان، و خدمتکارانِ در‌ مـیهمانی‌ها‌ بـاشند.

بـه علت آگاهی مخاطبان اولیه عبرانی از دیگر فرهنگ‌ها، ساختارها و وقایع مادیِ پیدایش ۱ برایشان شناخته‌شده بوده اسـت؛ امـا در مـقایسه با خدایان در تصاویرِ مصری و بابلی، نقش و شخصیت‌ خدا‌ در پیدایش ۱ به‌عنوان تفاوت بـرجسته‌ای بـه چشم می‌آید. جدول ذیل (شماره ۳) تفاوت‌های الاهیاتی بین پیدایش ۱ و انوما الیش را نشان می‌دهد.

جدول ۳ تفاوت‌های پیـدایش ۱ و انـوما الیش

پیدایش ۱ انوما الیش
یک‌ خدا‌ گروهی‌ از خدایان
خدا جهان را‌ با‌ قـدرت‌ کـلامش می‌آفریند و نظم می‌دهد. نبردی بین خدایانْ جـهان را شـکل مـی‌دهد.
خدا تمام قسمت‌های جهان را خوب اعلام مـی‌کند. مـاده تاحدی‌ خوب‌ و تاحدی‌ بد است.
به‌عنوان اوج داستان، خدا مرد و زن‌ را‌ در صورت خود آفـرید و آنـان را بسیار خوب اعلام کرد. انـسان‌ها از گـوشت خدایی شـکست‌خورده سـاخته شـده‌اند تا بردگان‌ خدایان‌ باشند‌.
خدا بـه آنـان [انسان‌ها] مسئولیت داد تا مدیر جهانِ خلقت‌ باشند.  
هیچ بخشی از جهانِ مادی الوهـیت نـدارد؛ برای مثال به خورشید و ماه بـا عنوان نیّر اعظم و نـیّر‌ اصـغر‌ اشاره‌ شده است تا از ذکـر اسـامی خاصی که به خدایان مربوط‌ بودند‌ پرهیز شود. خورشید و ماه و دیگر اشیای مـادی خـدا هستند.

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۲۲)


با در نظر گرفتن ایـن تـفاوت‌های بـرجسته‌، پیام‌ جدید‌ و درخـور تـوجه پیدایش ۱ برای مخاطبان اولیـه، مـحتوای الاهیاتی بوده است نه ترتیب‌ وقایع‌ مادی‌. خدا به نویسنده انسانی پیدایش ۱ وحی کـرد تـا داستان را به شکلی بگوید که‌ «حـقایقی‌ الاهـیاتی‌» را منتقل کـند. تـصور کـنید که متنِ پیدایش بـا توضیح دادن این مطلب که‌ زمین‌ گرد (نه مسطح) و آسمان گازی (نه یک گنبد جامد) اسـت، بـرای اصلاح پندارهای‌ نادرستِ‌ علمی‌ نیز تـلاش مـی‌کرد، آنـگاه مـخاطبان را کـاملاً گیج و سردرگم مـی‌کرد! عـلاوه بر این، آنان‌ را‌ از پیام الاهیاتی نیز کاملاً دور می‌کرد. چنان‌که ژان کالون نوشت:

روح‌القدس هیچ‌ قصدی‌ برای‌ آمـوزش سـتاره‌شناسی نـداشت؛ او می‌خواست در بیان تعلیم برای ساده‌ترین و درس‌نخوانده‌ترین افـراد نـیز بـی‌تکلف بـاشد‌. او‌ بـه وسـیله موسی و دیگر انبیا زبان رایج را به کار گرفت تا‌ کسی‌ نتواند‌ تحت دست‌آویزِ «ابهام» پناه بگیرد.۳۳

خداوند با بیان‌کردن پیام روحانی در واضح‌ترین شکل ممکن‌ و مبهم‌نکردن‌ آن‌ بـا اطلاعات علمی، خود را رحیمانه، با نیازهای مردم وفق داده است‌.

حال‌ به اصل تفسیری بازمی‌گردیم. بر اساس پیامی که مخاطبان اولیه شنیدند، می‌بینیم که ما نیز باید‌ سفر‌ پیدایش را به‌عنوان مـتنی بـفهمیم که حقایق روحانی را آموزش می‌دهد، نه‌ اطلاعات‌ علمی. اگرچه ممکن است خوانندگان اولیه وقایع‌ و ساختارهای‌ موجود‌ در این متن را به‌طور تحت‌اللفظی درست‌ دانسته‌ باشند، اما آنان این مطالب را نکته اصـلی مـتن تلقی نکرده‌اند. مقاصد خدا‌ در‌ پیدایش ۱، آموزش حقایق علمی را‌ شامل‌ نمی‌شوند؛ بنابراین‌ ما‌ نباید‌ برای کسب اطلاعات علمی درباره عمر‌ یا‌ شکل‌گیری جهان بـه ایـن عبارات نظر کنیم. پیام بـرای مـا، همچون مخاطبان‌ اولیه‌، الاهیاتی است.۳۴

سرانجام آنکه ما‌ بهترین شیوه تفسیر کتاب‌ مقدس‌ (یعنی اصل تفسیری) را به‌ کار‌ گرفتیم که برای تمام کتاب مـقدس کـاربست‌پذیر است، و از آن در تفسیر پیدایش‌ ۱ اسـتفاده‌ کردیم. بـا در نظر گرفتن‌ محتوای‌ درونی‌، گونه ادبی و بافت‌ فرهنگی‌ دریافتیم که این متن‌ هرگز‌ قصد نداشته است که اطلاعات علمی درباره ساختار، عمر یا تاریخ

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۲۳)


طبیعی جهان را‌ آموزش‌ دهد؛ بلکه دربـاره خـدایی والامقام تعلیم‌ می‌دهد‌ که نور‌ را‌ از‌ ظلمت، و جهانی منظم را‌ از آشفتگی پدید آورد و جهان تهی را از مخلوقات نیکو پر کرد. لازم نیست انسان‌ها‌ از‌ بوالهوسی‌های گروه خدایان بترسند؛ در عوض‌ می‌توانند‌ به‌ یک‌ خدای‌ واقعی اعتماد کنند‌ و بـه‌عنوان‌ کـسانی کار کـنند که او آنان را مسئول نگهداری از جهان مادیِ پیرامونشان کرده است.

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۲۴)


پی‌نوشت‌

هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۲۵)


هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۲۶)


هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۲۷)


هفت آسمان » شماره ۵۱ (صفحه ۲۸)


  1. علاوه‌ بر‌ کتاب‌های درسی، نک: "Radiometric dating‌: A Christian‌ perspective‌&‌;quot‌;, R. C. Weins‌, at http://www.asa3.org/ASA/ resources/ wiens.html and "An Ancient Universe", and http://www.astrosociety.org /education/ publications/ tnl/56/index‌.html.
  2. نموداری کـه این گاه‌شماری را نشان می‌دهد را ببینید در: http://www.geobkt.com/biblestudy/genesis09.htm.
  3. توجه داشته باشید که مسیحیان مـعتقد نـیستند خـدا همین کلمات متن را‌ املا‌ کرده است؛ مگر در مورد چند عبارت نبوتی.
  4. “All Scripture is inspired by God and useful for teaching, rebuking, correcting, and training in righteousness, so that the people of‌ God‌ may be thoroughly equipped for every good work”. The Bible: New International Version (Grand Rapids, IL: zondervan, 1973).
  5. در اینجا نویسنده در مقام‌ توضیح‌ یکی از اسـتدلال‌هایی ‌ ‌اسـت که‌ مسیحیان‌ بر اساس آن به «الهام کامل» کتاب مقدس معتقدند (چنان‌که در متن نـیز اشـاره شـده است، طبق این اعتقاد تمامِ کتاب مقدس به یک‌ اندازه‌ الهامی است و نمی‌توان بخشی‌ از‌ آن را نـادیده گرفت). اما بر استدلال به آیه مذکور برای اثبات این ادعا، اشکالاتی وارد شـده است؛ مانند اینکه ایـن عـبارت را می‌توان به دو صورت ترجمه کرد که‌ ترجمه‌ دوم چنین معنایی را افاده نمی‌کند. برای مباحث بیشتر رک: محمد حقانی‌فضل و عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، «بررسی استدلال‌های مدافعان خطاناپذیری کتاب مقدس» (فصل‌نامه فلسفه دین، سال هفتم، شـماره ۶، تابستان ۱۳۸۹)، صص‌ ۱۳۹‌-۱۶۴٫ م
  6. چنان‌که‌ در کتاب‌شناسی مقاله نیز اشاره شد، نوشته حاضر فصلی از یک مجموعه مقالات است. م
  7. اطلاعات بیشتر درباره‌ تاریخ دیدگاه‌های مسیحی درباره سن کیهان را می‌توانید ببینید در: Ronald‌ Numbers‌, The‌ Creationists (Berkeley: University of California Press, 1993); Howard J. Van Till, Robert E. Snow, John H. Stek and Davis A. Young‌, ‌‌Portraits‌ of Creation: Biblical and Scientific Perspectives on the World’s Formation (Grand Rapids, IL‌: Eerdmans‌, ۱۹۹۰‌); and papers by Edward B. Davis, Mark A. Noll, and David Livingstone in Keith Miller (ed.), Perspectives‌ on an Evolving Creation (Grand Rapids, IL: Eerdrnans, 2003).
  8. Davis Young, “The discovery‌ of terrestrial history;’ in‌: Van‌ Till et al., Portraits of Creation.
  9. طبق روایت سفر پیدایش، پرنـدگان در روز پنـجم پدید آمده‌اند (پیدایش ۱: ۲۰-۲۳) و جانوران و حیواناتِ خشکی در روز ششم (۱: ۲۴-۳۱). م
  10. پاسخ‌های مسیحیان به تکامل‌ در فصل یازدهم همین کتاب (خدا، تکامل و طراحی) بررسی شده‌اند.
  11. اشاره به باغی که طبق تورات، خدا آدم را پس از آفرینش در آن قرار داد: «خـداوند خـدا پس آدم را‌ از‌ خاک زمین بسرشت و … باغی در عدن به طرف مشرق غَرْس نمود و آن آدم را که سرشته بود، در آنجا گذاشت» (پیدایش ۲: ۸-۹). م
  12. Ronald Numbers, The Creationists.
  13. Scopes trial؛ این محاکمه یکی‌ از‌ محاکمه‌های مشهور در تاریخ آمریکا است که طی آن جان اسکوپس (John Scopes) ــ کـه مـعلم زیست‌شناسی دبیرستان بود ــ به جرم تدریس نظریه تکامل داروین محاکمه شد؛ زیرا‌ تدریس‌ این نظریه بر خلاف قوانین ایالت تنسی بود. در آن ایالت طبق قانون باید داستان خلقت بر اسـاس آنـچه در کـتاب مقدس آمده است به دانـش‌آموزان تـعلیم داده مـی‌شد‌. این‌ محاکمه‌ جنجال بسیاری بر پا کرد‌ و حتی‌ از‌ رادیو به‌صورت مستقیم پخش شد و در بسیاری از نقاط جهان درباره آن بحث شد. دادگاه در پایان اسـکوپس را مـحکوم شـناخت‌. این‌ محاکمه‌ به محاکمه میمون (Monkey Trial) نیز مشهور اسـت‌.م
  14. John‌ Whitcomb and Henry Morris, The Genesis Flood (Phillipsburg, J: P & R Publishing, 1960).
  15. تـوجه داشته باشید که آفرینش زمین جوان یک‌ تفسیر‌ کاملاً‌ تحت‌اللفظی نیست. یک تفسیر کاملاً تحت‌اللفظی زمین را مسطح (نه‌ کـروی) بـا سـقفی گنبدی (نه اتمسفر) می‌داند. بخش ۴ همین فصل را ببینید.
  16. مدل آفـرینش زمین جوان مدعی است‌ (۱) حیات‌ نمی‌تواند‌ از بی‌جان (non-life) بسط بیابد؛ (۲) لایه‌های زمین‌شناختی شواهدی از شکل‌گیری‌ متأخر‌ و یک سیل جهانی بـه دسـت مـی‌دهند؛ (۳) آثار فسیلی فاقد انتقال بین گونه‌ها هستند؛ (۴) تکامل محدود است‌ بـه‌ خـُرد‌ فرگشت (تکامل‌های جزئی) (microevolution)؛ (۵) جهش‌ها (mutations) نمی‌توانند پیچیدگیِ زیستیِ افزایش‌یافته تولید کنند‌؛ و (۶) هیچ‌ سنگواره‌ای‌ از انتقال میمون‌‌ـ‌انسان (ape-human) وجود نـدارد (“Why believe in a creator? Perspectives on evolution‌”, L. Haarsma‌, The‌ World & I, vol. 11, n.l , 1996, pp. 323-7).
  17. نـمونه‌هایی از نـویسندگان مسیحی و غیرمسیحی:Howard J. Van‌ Till‌, Davis A. Young, and Clarence Menninga, Science Held Hostage (Downers Grove: InterVarsity Press, 1988‌); Alan‌ Hayward‌, Creation and Evolution: The Facts and Fallacies (London: Triangle, 1985); Van Till et. al‌., Portraits‌ of Creation; Niles Eldredge, The Monkey Business (New York: Washington Square, 1982); Norman‌ Newell‌, Creation‌ and Evolution (New York: Columbia University Press, 1982); Phillip Kircher, Abusing Science (Cambridge: MIT Press‌, ۱۹۸۲‌); Michael Ruse, Darwinism Defended (Reading: Addison-Wesley, 1982).
  18. بخش ۱ (تعامل ستیزه‌جویانه) از‌ فصل‌ هفتم‌ (سازگاری علم و دین) همین کـتاب را بـبینید.
  19. Henry Morris, ed., Scientific Creationism (San Diego: Creation‌-Life‌ Publishers‌, ۱۹۷۴), p. 252.
  20. دربـاره تعهد ایمانی خردمندانه، فصل دهم (معرفت علمی جایگزین معرفت‌ دینی‌ نمی‌شود) همین کتاب را بـبینید.
  21. بـرای اطـلاعات بیشتر درباره تفسیر کتاب مقدس، ببینید:D. Fee and Douglas‌ Stuart‌, How to Read the Bible for All It’s Worth (Grand Rapids, MI‌: Zondervan‌, ۱۹۸۲) and Hummel, The Galileo Connection (Downers‌ Grove‌, IL‌: InterVarsity Press, 1986), chapter 8.
  22. به نظر می‌رسد‌ در‌ اینجا نویسنده، به اصل تـفسیری خـود توجه کامل نداشته و یا دست‌کم بدون ارائه‌ دلیلی‌ کافی آن را کنار گذاشته‌ است‌؛ زیرا طـبق‌ ایـن‌ اصـل‌ تفسیری باید به بستر و فضای تاریخی‌ نوشته‌ توجه کرد و شباهت‌ها و تفاوت‌های موجود بین مـتن بـا فضای پیرامونش را در‌ فهم‌ از متن دخیل دانست (این مطلب‌ در ادامه مقاله و بررسی‌ای‌ که‌ در قـسمت چـهارم مـقاله ارائه‌ شده‌ است وضوح کاملی می‌یابد). از نظر تاریخی مسلم است که در روم آن‌ زمان‌ ــ که مـحل زنـدگی نویسندگان‌ عهدجدید‌ و مخاطبان‌ آنان بود ــ‌ داستان‌ها‌ و اعتقادهای فراوانی درباره خدایانِ‌ نجات‌دهنده‌ای‌ وجـود داشـت کـه می‌مردند و زنده می‌شدند تا مردمان را نجات دهند. بنابراین، اگر نویسنده‌ مدعی‌ است که تمام اجـزای روایـت لوقـا‌ واقعی‌ است و نه‌ تمثیلی‌، باید‌ تبیینی درباره این شباهت‌ چشم‌گیر ارائه کند؛ زیـرا طـبق همین اصل تفسیری می‌توان مدعی شد که نویسندگان عهدجدید قصد‌ داشتند‌ با استفاده از داستان‌ها و عقاید رایـج‌ در‌ مـیان‌ مردمان‌ آن‌ زمان، این پیام‌ اصلی‌ را منتقل کنند که مسیح منجی اسـت؛ و بـنابراین، بسیاری از وقایعِ مذکور در اناجیل، حتی لوقا‌، تـمثیلی‌ اسـت‌. ایـن مطلب وقتی واضح‌تر می‌شود که نویسنده‌ مـقاله‌ در‌ فـصل‌ چهارم‌ می‌گوید‌ خدا در تدوین روایت پیدایش ۱ قصد نداشت همه عقاید درست را به مـخاطبان مـنتقل کند و تنها می‌خواست چند مـطلب اصـلی را به آنـان انـتقال دهـد. م
  23. برای بحث‌ بیشتر درباره علم و مـعجزه، رک فـصل دهم (معرفت علمی جایگزین معرفت دینی نمی‌شود) از همین کتاب.
  24. “The Bible teaches how to go to heaven, not how the heavens go”.
  25. برای‌ تحلیلی‌ تـفصیلی‌تر از پیـدایش ۱ بنگرید به: Hummel, The Galileo Connection, Ch. 10; John Stek, “What says the scripture?” in: Portraits of Creation; Conrad Hyers “Comparing Biblical and scientific maps of‌ origins‌”, in: Keith Miller (ed.), Perspectives on an Evolving Creation.
  26. Hyers, Perspectives on an Evolving Creation, p. 30.
  27. برای بحثی تفصیلی‌تر دربـاره کیهان‌شناسی خاورمیانه باستان‌، بـنگرید‌ بـه: John Stek, “What says‌ the‌ scripture?”.
  28. منبع این تصویر کتاب ذیـل اسـت: The Symbolism of the Biblical World: Ancient Near Eastern Iconography and the Book of Psalms, by Othmar‌ Keel‌ (New York: Crossroad, 1985‌).
  29. John‌ Stek, “What says the scripture?” p. 227.
  30. برای فهرستی تفصیلی از این عبارت‌ها که در کنار پیدایش ۱ به این تصویر فیزیکی از جـهان اشـاره می‌کنند، بنگرید به:Loren Haarsma, http://www‌.asa3‌.org/archive/asa/200205/0743.html.
  31. مزامیر ۱۹: ۴-۶٫
  32. مـتن کـامل ایـن داستان را می‌توانید بـبینید در:James Pritchard, Ancient Near East Text Relating to the Old Testament, 3rd ed. (Princeton‌, NJ‌: Princeton University‌ Press, 1969). تـرجمه‌ای انگلیسی نیز در اینجا در دسـترس اسـت:http://www.cresourcei.org/enumaelish.html.
  33. John‌ Calvin, Commentary on Psalms (Grand Rapids, MI: Eerdmans, 1981) vol. 5, pp‌. ۱۸۴‌-۵٫
  34. شاید‌ بتوان گفت پاسخ ارائه‌شده در این مقاله به‌نوعی با تصور ما از کتاب مقدس نـیز سـازگار است‌. ‌‌آنچه‌ از قرآن درباره کتاب مـقدس بـرمی‌آید تصدیق فـی‌الجمله ایـن کـتاب است؛ بر اساس‌ ایـن‌ اصل‌ تفسیری می‌توانیم دو تبیین از این تصدیق فی‌الجمله ارائه بدهیم:الف) خداوند همواره با مردمان‌ به «زبان ایـشان» سـخن گفته و در انتقال مطالبش از تصاویر زمینی اسـتفاده کردهـ‌ اسـت (مـانند تـوصیفات زمینی‌ای‌ که‌ قـرآن از بـهشت ارائه داده است). بنابراین می‌توان تحلیل این نویسنده را به این عنوان پذیرفت که خدواند زبان (فهم و دانسته‌های) مـخاطبان پیـدایش ۱ را لحـاظ کرده است و با استفاده از این‌ زبان و تـنگناهای آن مـهم‌ترین مـؤلفه‌های داسـتان آفـرینش (یـعنی خدای خالق قادر، جانشینی انسان در زمین و …) را به ایشان تعلیم داده است.ب) تبیین دیگر این است که وجود خطاهای علمی و برخی مطالب‌ بی‌اساس‌ را نه ناشی از خواست خداوند برای بـه‌کارگیری زبان قوم، بلکه ناشی از آمیخته‌شدن پیام خداوند با زبان و اسطوره‌های مخاطبان اولیه بدانیم. به بیان دیگر، خداوند پیام خویش را به‌نحوی‌ بیان‌ کرده است که نه با زبان مخاطبان تعارض داشـته بـاشد و نه با مسلمات علمی و عقلی در تضاد باشد؛ اما این پیام در مسیر انتقال به نسل‌های بعد با داستان‌ها‌ و دانسته‌های‌ عصریِ مردمان آن روزگار آمیخته شده است. در این صورت نیز می‌توان هـمان اصـل تفسیری را به کار گرفت اما نه برای جدا کردن پیام خالص خدا از قالبِ‌ عصری‌ای‌ که‌ خدا برای آن انتخاب کرده‌ است‌؛ بلکه‌ برای تـمییز پیـام خدا از آمیختگی‌هایی که بر آن افـزوده شـده است.

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

1 1 رای
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x