مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

جریان شناسی تقریب مذاهب اسلامی

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۹ – شماره ۴۷ (از صفحه ۵ تا ۲۶)
URL : http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/750499
عنوان مقاله: مقالات: جریان شناسی تقریب مذاهب اسلامی (۲۲ صفحه)
نویسنده : مهریزی،مهدی
چکیده :
نزدیک به یک قرن است که مسئلهء تقریب مذاهب به یکی از محورهای گفت‌وگو در بین مصلحان،متفکران و نیز متعصبان مذاهب گوناگون اسلامی تبدیل شده است. بسیاری از متفکران و مصلحان مسلمان از سر دلسوزی و خردمندی،و البته عده‌ای نیز از سر مصالح سیاسی،شعار تقریب را سر داده‌اند،از آن سوی،مخالفت مخالفان تقریب‌ نیز از سر اعتقاد و شور دینی است،گرچه گروهی اندک نیز از روی مصالح سیاسی بر طبل تفرقه می‌کوبند.می‌توان این اندیشه‌ها و آثار ناظر به تقریب را در چند جریان‌ کلی‌تر دسته‌بندی کرد.این کار می‌تواند ما را در شناخت رویکردی که تقریب را ماندگار و پایدار می‌سازد یاری کند.این مقاله پس از گزارش اجمالی آثار نوشته‌شده دربارهء تقریب و دسته‌بندی آنها،به جریان‌شناسی تقریب می‌پردازد.برای این منظور نخست از ملاک یک جریان تقریبی سخن رفته است و آنگاه پنج جریان بدین‌ترتیب معرفی‌ شده‌اند:۱٫مخالفان تقریب،۲٫وحدت سیاسی اجتماعی،۳٫تأکید بر مشترکات و معذور دانستن یکدیگر در موارد اختلافی.۴٫تفسیر خاص از مسئله امامت،و ۵٫تأکید بر مشترکات و بازنگری موارد اختلافی،در هرجریان،مهم‌ترین آثار نوشته شده و شخصیت‌های آن از میان شیعه و اهل سنت معرفی شده است.
کلمات کلیدی :
تقریب،جریان‌شناسی،دار التقریب،مجمع التقریب،مذاهب اسلامی

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۶)


هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۷)


مهدی مهریزی*

اشاره

نزدیک به یک قرن است که مسئلهء تقریب مذاهب به یکی‌ از‌ محورهای‌ گـفت‌وگو در بـین مـصلحان،متفکران و نیز متعصبان مذاهب گوناگون اسلامی تبدیل شده است. بسیاری از متفکران و مصلحان مسلمان از سر دلسوزی و خردمندی،و البـته عده‌ای نیز از سر مصالح سیاسی،شعار‌ تقریب را سر داده‌اند،از‌ آن‌ سوی،مخالفت مخالفان تقریب‌ نیز از سـر اعتقاد و شور دینی اسـت،گرچه گـروهی اندک نیز از روی مصالح سیاسی بر طبل تفرقه می‌کوبند.می‌توان این اندیشه‌ها و آثار ناظر به تقریب را در چند جریان‌ کلی‌تر‌ دسته‌بندی کرد.این کار می‌تواند ما را در شناخت رویکردی که تقریب را ماندگار و پایدار می‌سازد یاری کند.این مقاله پس از گـزارش اجمالی آثار نوشته‌شده دربارهء تقریب و دسته‌بندی آنها،به جریان‌شناسی تقریب می‌پردازد.برای‌ این‌ منظور نخست از ملاک یک جریان تقریبی سخن رفته است و آنگاه پنج جریان بدین‌ترتیب معرفی‌ شده‌اند:۱٫مخالفان تقریب،۲٫وحدت سیاسی اجتماعی،۳٫تأکید بر مشترکات و معذور دانستن یـکدیگر در مـوارد اختلافی.۴٫تفسیر خاص از مسئله امامت،و‌ ۵٫تأکید‌ بر مشترکات و بازنگری موارد اختلافی،در هرجریان،مهم‌ترین آثار نوشته شده و شخصیت‌های آن از میان شیعه و اهل سنت معرفی شده است.

کلیدواژه‌ها:

تقریب،جریان‌شناسی،دار التقریب،مجمع التقریب،مذاهب اسلامی‌————–

(*)استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات‌ تهران.

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۸)


مقدمه

مسئله تقریب مذاهب اسـلامی کـه نزدیک به یک قرن است در جهان اسلام محور گفت‌وگوهای مصلحان،متفکران و نیز متعصبان مذاهب گوناگون است،به حدی از رشد و کمال رسیده که سزاوار است‌ از‌ بیرون‌ نگریسته و تحلیل شود و رویکردها‌ و تحریرها‌ و تقریرهایی کـه از آن صـورت گرفته به بحث درآید تا موضوع و محل نزاع‌ شفات‌تر گردد.تقریب میان مذاهب را طیف‌های وسیعی‌ از‌ متفکران‌ و مصلحان از سر دلسوزی و خردمندی دنبال می‌کنند،چنان‌که‌ عده‌ای‌ اندک نیز از سر مصالح سیاسی در پی آن‌اند.مخالفان تقریب نیز عـمدتا از سـر اعـتقاد و سوز دینی آن را‌ دنبال‌ می‌کنند، گرچه‌ گـروهی انـدک از روی مـصالح سیاسی بر طبل تفرقه می‌کوبند‌ و آتش نزاع را شعله‌ور نگه می‌دارند.در این نوشتار تلاش می‌شود رویکردهای گوناگونی که در هردو طیف مخالفان و موافقان‌ تـقریب‌ مـطرح‌اند‌ گـزارش شود.

پیش از پرداختن به جریان‌شناسی و گزارش رویکردها،توجه به چند‌ نـکته‌ ضروری‌ است:

الف)تاکنون در بـاب تقریب منابع بسیار به چاپ رسیده است مروری بر این منابع‌ می‌تواند مقدمه‌ای برای‌ جریان‌شناسی‌ تلقی‌ گردد.دکتر احمد زقاقی آثـاری را کـه تـاکنون‌ دربارهء وحدت نوشته شده‌اند به شش‌ گروه‌ تقسیم‌ کرده است:

۱٫پژوهش‌هایی که نـویسندگان آنها تلاش کرده‌اند از سختی تحقق وحدت بکاهند و موانع درونی‌ نزد‌ علمای‌ فریقین را بشکنند.نمونه این آثار مقالات منتشر شـده در مـجله‌ رساله الاسـلام در قاهره است‌ که‌ از سوی جماعه التقریب بین المذاهب الاسلامیه(دار التقریب)منتشر می‌شد.

۲٫گردآوری مقالات پراکـنده در مـجله رساله‌ الاسلام‌ که‌ نمونه آن را در کتاب قصه التقریب گردآورده محمّد المدنی سردبیر رساله الاسلام و نیز‌ الوحده‌ الاسلامیه أو التـقریب‌ بین المـذاهب السـبعه،اثر عبد الکریم بی‌آزار شیرازی می‌توان دید.

۳٫بررسی‌های تحلیلی و نقدی‌ در‌ یک موضوع معین فقهی،کلامی،تاریخی،اصولی‌ و…که نـمونه آن را در مـجله رسـاله التقریب وابسته به مجمع جهانی‌ تقریب‌ مذاهب‌ اسلامی و یا مقالات ارائه‌شده در کنفرانس‌های سالانه وحدت اسـلامی و هـمایش‌های‌ مجمع‌ التـقریب‌ و سازمان تبلیغات اسلامی(همگی در ایران)می‌توان دید؛مانند مقاله‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۹)


«عملیات الخطأ و الانحراف و التصحیح و الالتقاء فی‌ الفکر‌ السیاسی‌ الاسلامی»نوشته دکـتر کلیم صـدیقی و مقاله«خطوات من اجل التقریب الحقیقی»نوشته صائب عبد الحمید.

۴٫پژوهش‌های علمی‌ تطبیقی که نویسندگان آنها بـرای تـقویت مـذهب خود با نگاه‌ تقریبی تلاش کرده‌اند.به تعبیر دیگر ظاهر آن‌ تقریب‌ و باطن آن دعوت به مـذهب‌ نویسنده و دفـاع از آن است؛از قبیل:معالم‌ المدرستین،علامه‌ عسکری،الخطط السیاسیه لتوحید الامه الاسلامیه از احمد حسین‌ یعقوب‌ و الصیاغه المنطقیه للفـکر السـیاسی‌ الاسلامی نـوشته دکتر حسن‌ عباس‌ حسن و المراجعات اثر علامه عبد الحسین‌ شرف الدین.

۵٫پژوهش‌های فلسفی-کلامی‌ای که نویسندگان آنها به‌ بـررسی‌ بـرخی از مبانی‌ کلامی،فلسفی و یا‌ سیاسی‌ یکی از‌ دو‌ مذهب‌ پرداخته‌اند؛مانند جلد دوم نشأه الفکر الفسلفی فی‌ الإسلام‌ نـوشته دکـتر عـلی سامی نشار،نظریه الامامه لدی الشیعه الإثنا عشریه نوشته دکتر محمود‌ صبحی،و‌ الصله بین التصوف و التشیع اثر‌ دکـتر مـصطفی شیبی.

۶٫نوشته‌های تـرویجی‌ و تبلیغی‌ای که از سوی نویسندگانی‌ صورت‌ گرفته که از یک‌ مذهب به مذهب دیگر گـرویده‌اند؛مانند نـوشته ادریس الحسینی مغربی با‌ عنوان‌ الاختیار الصعب فی المذهب و المعتقد‌ که‌ زمینه‌ها‌ و علل انتخاب‌ تشیع‌ را توضیح مـی‌دهد (زقاقی،۹۲۴۱ بـ:۵-۷؛۹۲۴۱‌ الف:۳).

به نظر می‌رسد این تقسیم‌بندی برای کتاب‌های منتشر شده جامع نیست،ضمن آنکه‌ از مـنطق روشـنی نیز‌ پیروی‌ نمی‌کند.اگر از ایراد فنی منطق تـقسیم‌ بـگذریم‌ لااقـل به‌ این‌ گروه‌های‌ شش‌گانه‌ می‌بایست دو گروه دیگر‌ را اضـافه کرد:

۱٫کتاب‌هایی کـه درباره تاریخچه تقریب یا شرح حال و تحلیل پیشتازان تقریب به‌ نگارش‌ درآمده‌اند؛مانند‌ قصه التـقریب از اسـتاد سید هادی‌ خسروشاهی‌ و سلسله‌ کتاب‌هایی‌ کـه‌ مـجمع جهانی تـقریب‌ مـذاهب‌ اسـلامی در ایران،با عنوان روّاد التقریب، طلایه‌داران تقریب و منادیان وحـدت مـنتشر کرده است که تاکنون بیش‌ از‌ بیست‌ عنوان‌ از این سلسله به چاپ رسـیده است.

۲٫کتاب‌هایی کـه‌ در‌ نقد‌ تقریب‌ یا‌ ارئه برخی از راه‌حل‌ها بـرای تقریب با نگاه‌ خاص تـدوین شـده است؛مانند کتاب خود دکتر زقـاقی.در ادامـه مقاله نیز به نمونه‌هایی‌ از این آثار اشاره خواهیم کرد.

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۰)


ب)آیت اللّه محمّد‌ واعظزاده خراسانی،صور پنج‌گانه‌ای را بـرای تـقریب ذکر کرده، می‌گوید اینها مورد قـبول طـرفداران تـقریب نیست؛آن موارد عـبارت‌اند از:

۱٫الغای کـلیه مذاهب اسلامی و پیروی از سـلف صالح؛

۲٫پذیرفتن اصـول مشترک مذاهب و کنار‌ گذاشتن‌ مسائل اختلافی؛

۳٫ادغام مذاهب؛

۴٫تأسیس مذهب جدید؛

۵٫انتخاب یکی از مذاهب موجود(۳۷۳۱ الف:۲۳۱-۳۳۱ و ۰۵۱).

نکته‌ای که در این زمینه بـاید بـدان اشاره کرد این است که ایـن مـوارد چنان‌که گـفته‌ شده صـورت‌هایی ذهـنی‌ هستند‌ که در خارج طـرفدار ندارند؛یعنی کسانی که از تقریب‌ سخن گفته‌اند.سخنشان بر مبنای این صور نبوده است.بدین‌جهت اگر کسانی برخی از ایـن مـوارد را ادعا‌ و در آثار خود دنبال می‌کنند،با‌ رویـکرد‌ و نـگاه تـقریبی مـیان شـیعه و اهل سنت نـیست.در ایـنجا برای روشن شدن مطلب به دو مورد اشاره می‌کنم:

شیخ محمّد عبده برای سازگاری فقه با‌ تحولات‌ زندگی اسـتفاده از مـذاهب‌ مـختلف‌ را‌ پیشنهاد می‌کند.مرحوم حمید عنایت دیدگاه وی را چنین تـوصیف داده است:

اصل دومـ«تلفیق»است کـه مـقصود عـبده از آن آمـیختن و سازگار کردن احکام‌ مذاهب چهارگانه اهل سنت در حل مسائل اجتماعی است.فقهای‌ سنّی‌ پیش از عبده نیز قبول داشتند که قاضی در تفسیر قواعد فقهی می‌تواند از هریک از مذاهب چهارگانه،حتی اگر مـذهب خود او نباشد،در مواردی معین پیروی‌ کند.عبده این اصل را نیز تعمیم داد‌ و گفت به‌ اقتضای اوضاع و احوال می‌توان‌ از هریک از مذاهب چهارگانه اقتباس کرد،بلکه احکام هرچهار مذهب را به‌ اضافه تعالیم‌ حقوق‌دانانی که به هیچ‌یک از آنـها تـعلق ندارند،باید با یکدیگر به طور‌ منظم‌ مقایسه‌ کرد و سنتز یا ترکیبی از بهترین آرای حقوقی را فراهم‌ آورد(۰۷۳۱:۰۴۱-۱۴۱).

همچنین احمد محمّد شاکر در کتاب نظام ‌‌الطلاق‌ فی الاسلام،برخی از آرای شیعه‌ را از قبیل بطلان سه طلاق در یک مجلس،و‌ لزوم‌ اشـهاد‌ در طـلاق را پذیرفته است‌ (۸۱۴۱:۳۴،ش ۷۶؛۹۵،ش ۶۰۱:۰۸-۱۸،ش ۲۵۱-۴۵۱).این دو نفر گرچه به‌گونه‌ای از اسلام‌ بلا مذاهب‌ سخن گفته‌اند و آن را در منظومه فکری خود طراحی کرده‌اند،لکن هیچ‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۱)


یک از‌ این دو این تلاش‌ علمی‌ را به عنوان عملی تـقریبی و بـرای تحقق تقریب شیعه و سنی انـجام نداده‌اند.

ج)در مـعرفی هر جریان به معرفی مهم‌ترین آثار مکتوب و نیز خلاصه دیدگاه و تاریخ شکل‌گیری پرداخته می‌شود.

اینک پس از‌ بیان این مقدمات به گزارش اجمالی جریان‌ها و رویکردها به تقریب‌ پرداخته و آن را ذیـل پنـج عنوان بررسی می‌کنیم:

یکم)مخالفان تقریب

منظور از مخالفان تـقریب کـسانی‌اند که در میان اهل سنت و شیعه،تقریب‌ را‌ عملی‌ انحرافی و ساخته و پرداخته رقیب می‌دانند.در اینجا به معرفی چهار نفر که اثر مکتوب‌ در این زمینه دارند می‌پردازیم:

۱٫ناصر القفاری

یکی از مخالفان تقریب دکتر ناصر بن عبد اللّه بن علی‌ القـفاری‌ اسـت.شاید بتوان گفت‌ قدیمی‌ترین و مفصل‌ترین نوشته از او است.

مسأله التقریب بین اهل السنه و الشیعه،ناصر بن عبد اللّه بن علی القفاری،ریاض:دار طیبه،۲۱۴۱ ق،۲ ج،۶۹۳+۵۳۴ ص.

این کتاب چنان‌که در مقدمه آن‌ آمده،پایان‌نامه‌ فوق‌لیسانس نویسنده است که در سال ۸۹۳۱ قمری از آن دفاع کرده و سـپس آن را بـه چاپ رسـانده است.کتاب در دو جلد منتشر و در دو بخش تنظیم شده است.بخش‌ نخست‌ حاوی‌ آرا و عقاید اهل‌ سنت و شیعه‌ است.جلد‌ اول آن به این موضوع اخـتصاص دارد و البته عمده آن در تبیین عقاید شیعه است.بخش دوم که جلد دوم را تشکیل‌ می‌دهد‌ مـسئله‌ تـقریب را مـطرح کرده و داعیه‌داران آن را در‌ شیعه‌ و اهل سنت به بحث می‌گذارد.نویسنده با تعصب بسیار به موضوع نگریسته و نقل‌های نادرست را با کـج‌فهمی ‌ ‌و قـضاوت‌های‌ ناصواب‌ همراه‌ کرده‌ است.

وی تقریب را در شکل کنونی«بدعت بزرگ»می‌داند:«فکانت دعوه التقریب هی‌ “البدعه‌ الکبری‌”التی أرادت أن تعطی الکفر و الضـلال و الإلحـاد صـفه الشرعیه و اسم‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۲)


الإسلام»(۲۱۴۱:۸۷۲/۲).از لابه‌لای نوشته مفصل او می‌توان‌ دو‌ دلیل‌ بر مخالفت با تقریب استخراج کرد:

۱٫شیعه جزو فرقه‌های حق نیست تـا بتوان‌ با‌ آن تقریب کرد.به تعبیر دیگر،تقریب‌ در جایی است که فرقه‌هایی بر حق در مـیان مسلمانان شکل گرفته‌ بـاشند،ولی‌ شـیعیان‌ به‌ جهت عقاید خاص و ویژه‌ای که دارند بر باطل‌اند نه بر حق‌ و از‌ این‌رو جایی برای‌ تقریب با آنها نیست؛لذا در جایی از کتاب به تعامل شایسته با‌ اهل‌ کتاب‌ توصیه دارد، ولی نسبت به شیعه چنین تـوصیه‌ای دیده نمی‌شود.

وی پس از ذکر آیات قرآن‌ در‌ باب وحدت می‌نویسد:

لکن هذا المنهج خاص بالمسلمین الذین یهتدون یهدی اللّه أما من‌ یتسمی‌ بالاسلام‌ و‌ هو ضد الاسلام فانه یجب کشفه لتعرف الامه عداوته و لا یجدی معه سلوک‌ هذا السبیل(همان:۸/۱).

فمع من نـتحد-معشر أهـل السنّه؟مع من یطعن فی قرآننا،و یفسره علی غیر تأویله و یحرف‌ الکلم‌ عن‌ مواضعه،و یزعم تنزیل کتب إلهیه علی الأئمه…و یکفر الصدق و الفاروق و ام المؤمنین و أحب‌ نسائه‌ إلیه عائشه رضی اللّه عنها و طلحه و الزبیر و غـیرهم مـن أجله‌ الصحابه‌ رضوان‌ اللّه علیهم،و یری الشرک‌ توحیدا،و الإمامه نبوه،و الأئمه رسلا أو آلهه،و یخادع المسلمین باسم التقیه (همان:۰۸۲/۲).

۲٫پرچمدار تقریب‌ در‌ گذشته‌ و حال شیعیان‌اند و آنان با سپر تقیه قصد نفوذ در میان اهل‌ سنت‌ را دارند و تـقریب را بـهانه‌ای برای ترویج افکار و اندیشه‌ها و کتب خود می‌دانند و از‌ این‌ تقریب،اهل سنت خسارت دیده‌اند:

و قد سببت دعوه التقریب خساره کبری لأهل السنّه،و‌ ضررا‌ کبیرا لا یتصوره إلا من وقف علی عدد‌ القبائل‌ التی‌ ترفضت بـجملتها،فضلا عـن الأفـراد،حتی تحولت‌ العراق-مثلا-بسبب هذه الدعوه‌ من‌ أکـثریه سـنّیه إلی أکـثریه شیعیه.و شیوخ‌ الروافض یخططون لنشر الرفض بکل وسیله تحت شعار‌ التقریب‌ و بعد العراق بدأوا فی مصر‌ و غیرها من‌ بلاد‌ العالم‌ الإسلامی،و اشتروا الأقـلام و غـروا ضـعاف‌ النفوس‌ و‌ الإیمان.و خدعوا أصحاب الغفله و الجهل.و جعلوا مـنهم أبـواق دعایه للرفض و الروافض.و‌ بسبب‌ دعوه التقریب سکت أهل السنه أو‌ جلهم عن بیان باطل‌ الروافض‌ و إیضاح الحق.و باسم هذه الدعوه‌ وجـدت‌ کـتب الرافـضه و نشراتهم و

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۳)


رسائلهم،مکانا لها فی بلاد السنّه.و أصبح رجال الرفض یتحرکون‌ وسـط‌ بلاد السنّه بیسر و سهوله و ینشرون‌ کتبهم‌ و یقیمون ندواتهم‌ و یفتحون مراکز لهم‌ (همان:۸۷۲/۲-۹۷۲).

۲٫عبد المنعم‌ النمر

وی کتابی دارد با عنوان المؤامره علی الکعبه من القـرامطه الی الخـمینی کـه در سال‌ ۸۸۹۱ در‌ قاهره توسط مکتبه التراث الاسلامی به‌ چاپ‌ رسیده است.نویسنده‌ تـقریب‌ را‌ تـلاشی‌ از سوی عالمان شیعه‌ برای شیعه کردن اهل سنت می‌داند؛به این عبارت بنگرید:

هذا التقریب الذی اعلنه علماء الشیعه عـندنا(محمد‌ تـقی‌ القـمی)و ظل عشرات‌ السنین یرددونه لم یتقدم‌ خطوه،و‌ لم‌ تر‌ منه‌ الا محاولات لتشییع‌ علماء‌ السـنه و جـرهم الی مـذهبه و کسبه تنازلات منهم باسم التقریب(المؤامره علی الکعبه من‌ القرامطه الی الخمینی:۵۴:به نقل‌ از:زقاقی،۹۲۴۱‌ ب:۰۷۲).

۳٫میر سید احمد روضاتی

وی یـکی دیـگر از مـخالفان‌ تقریب‌ است‌ و کتابی‌ دارد‌ با مشخصه‌های زیر:

گفتگوی یک دانشمند شیعی با یک عالم سنی یا مـناظره و مـباحثه پدر شیخ بهایی، ترجمه میر سید احمد روضاتی،تهران:مترجم،۷۸۳۱ ق۶۴۳۱/ ش،۴۹۱ ص، فارسی،وزیری.

این کتاب ترجمه رساله‌ مناظره مـع بـعض العـامه اثر حسین بن عبد الصمد عاملی‌ (م ۴۸۹ ق)است که بسیار کم‌حجم و مباحثه‌ای است میان نـویسنده و یـک عالم‌ سنی اهل حلب به سال ۱۵۹ ق.مترجم این‌ رساله‌ را در صفحات ۹۳۱ تا ۵۸۱ ترجمه کرده ولی دو سـوم هـرصفحه تـوضیحات و تعلیقات مترجم است.از ابتدای کتاب تا صفحه ۸۳۱ نیز دو مقدمه مترجم بر چاپ اول و دوم‌ می‌باشد.مترجم‌ در‌ ضمن مـقدمه در چـند نوبت به مسئلهء تقریب پرداخته،آن را نقد می‌کند.در جایی‌ گفته است:

فکر تقریب بین مذاهب اسـلامی از افـکار عـلمای سنی است‌ که‌ فقط برای‌ جلوگیری از تبلیغات مذهب‌ شیعه‌ به وجود آمده،و اولین فردی که در ایـن راهـ‌ قدم بـرداشته شافعی امام سنیان است(۷۸۳۱:۷۲).

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۴)


در جایی دیگر می‌گوید:

اما علمای سنی‌مذهب از همان قدیم برای کم‌ کـردن‌ اخـتلافات و مخصوصا برای‌ جلوگیری‌ از‌ نشر مذهب شیعه و ترویج آن به فکر تقریب بین مذاهب افتادند و از گوشه و کنار به راهـ‌های مـختلف وسیله آن را فراهم می‌کردند(همان:۳۲).

۴٫یعسوب الدین رستگار جویباری

وی کتابی دارد با‌ عنوان‌ حقیقت وحدت در دین و حکمت عـید الزهـراء علیها السلام‌ (۴۲۴۱ ق،قم:مؤلف،۲۹۱ ص،جیبی(فاقد مجوز نشر))که در آن بـه مـخالفت بـا امر تقریب و وحدت برخاسته است.

نویسنده،این کتاب را در دو فصل تنظیم‌ کـرده‌ کـه در‌ فصل نخست مسئله وحدت را به بحث گذارده و در ۷۲ بند مطالبی را کشکول‌وار آورده است و در فصل دوم حـکمت‌ عید الزهـراء را ضمن ۶۲ بند دیگر به‌ هـمان‌ شـیوه‌ مطرح کـرده اسـت.این کـتاب نه تنها روشمند،علمی و مستند نیست؛بلکه به جـهت لحـن و ادبیات نوشتار و توهین‌ و ‌‌تکفیر و‌ تفسیق شایسته نشر و ترویج نیز نیست.عقیده نویسنده را در بـاب وحـدت می‌توان‌ از مطالبی‌ مانند‌ این عبارت بـه دست آورد:

شعار بی‌شعور هفته وحـدت بـین شیعه و سنی و تقریب ادیان‌ و مـذاهب و…کـه‌ در مملکت حضرت صاحب الزمان علیه السلام داده می‌شود و عامه‌ مردم از حقیقت این امر‌ نـاآگاه‌اند،این‌ یـک نقشه شیطانی برای خلط بـین حـق و بـاطل‌ و تضعیف حق و تـقویت بـاطل و سرانجام با نابودی حـق مـنتهی می‌گردد، می‌باشد(۳۷).

دوم)وحدت سیاسی-اجتماعی

شاید بتوان نخستین تلقی از وحدت و تقریب و سابقه‌دارترین‌ آن را تأکید بر همزیستی‌ مسالمت‌آمیز و وحدت سیاسی اجتماعی در برابر دشـمن مـشترک دانست.این تلقی از تقریب دو منظر دارد.یکی درونـ‌آیینی کـه مسلمانان را از نـزاع و جـنگ بـا یکدیگر پرهیز می‌دهد و آنان‌ را بـه همزیستی مسالمت‌آمیز دعوت می‌کند.یادآوری نزاع‌های تاریخی و جنگ و کشتارها و هتک حرمت‌ها و…با این غرض و هدف صـورت مـی‌گیرد.دیگری‌ منظر برون‌آیینی است؛یعنی مسلمانان به عنوان یـک خـانواده بـزرگ هـمیشه‌ و در طول‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۵)


تاریخ در مـعرض خطر و هجوم دشـمن بـیرونی بوده‌اند،از جنگ‌های صلیبی گرفته تا حملات صهیونیست‌ها.ازاین‌رو باید در برابر دشمن مشترک اختلافات داخلی را به‌ فراموشی سپرد(برای نمونه از ایـن دسـت‌ تـحلیل‌ها‌ مراجعه شود به مقاله«تألیف اهل قبله»،مجله‌ حوزه،شماره ۲۱،۴۶۳۱ شـ۶۰۴۱/ ق:۵۰۱-۲۲۱).

نادر شـاه افـشار،در نـخستین سـال سـلطنتش،علمای همه فرقه‌های اسلامی را جمع‌ کرد و آنان را متقاعد ساخت که وحدتشان ضامن بقای اسلام‌ و نومیدی‌ کفّار و دوام‌ سلطنت ایران است‌ و از‌ آنان تعهّد کتبی گرفت که تعصّبات فرقه‌ای و سبّ،و لعن و تـکفیر را کنار بگذارند و علیه یکدیگر فتوا ندهند و اقدام‌ نکنند(سایکس،۰۳۳۱:۶۶۳/۲؛ لارنس،۱۳۳۱:۱۳۱).پاسخ‌ شیخ‌ الشریعه اصفهانی(م ۹۲۳۱ ق)به یکی از پیشوایان‌ جعفری‌مذهب بخارا‌ در‌ سال ۸۲۳۱ ق،نیز این دیدگاه را نشان می‌دهد:

امروز روزی است که همه فرق مسلمین باید نزاع خانگی را موقوف‌ دارنـد‌ و بـه‌ معاونت و معاضدت یکدیگر مقابله کنند با آنها که اضمحلال‌ شرایع اسلام و ایمان و انهدام اساس شریف قرآن و تبدیل ناقوس با صوت اذان و ذهاب اسم‌ پیغمبر آخر‌ الزمان‌ علیه‌ و آله افضل صلوات الملک المـنان را طـالب و عمل کنند به‌ وصیت‌ آن جناب در مسمهء حنیف و ید واحده بر من سوای خود شوند و زیاده از این‌ تقویت‌ قوای‌ اجانب را به توهین و تضعیف قوای خـود و شـیوع‌ اخبار موحشه که‌ تصدیق‌ وقع‌ بـه اسـهم بینهم می‌نمایند نکنند،تا کی مسلمین در خواب و اغترار و اجانب هوشیار و بیدار‌ کار(اردوش،۴۸۳۱:۶۴۵).

سوم)تأکید بر مشترکات و معذور دانستن یکدیگر در موارد اختلافی

یکی از جریان‌های تقریب که بسیاری‌ از‌ داعیه‌داران عالم و فهیم تـقریب آن را مـطرح و دنبال می‌کنند تأکید بـر مـشترکات‌ و معذور‌ دانستن یکدیگر در موارد اختلافی و بحث علمی‌ درباره آنها یا مسکوت گذاردن این اختلافات‌ است.اینان‌ بر این عقیده‌اند که مشترکات‌ ۵۸ تا ۰۹ درصد مذاهب اسلامی را تشکیل می‌دهد(ر‌ ک:واعظزاده،۳۷۳۱‌ الف:۱۵۱).

۱٫آیت اللّه محمّد آصف محسنی

از ایشان کـتابی بـا عنوان تقریب مذاهب از نظر تا عمل(قم:نشر ادیان،۶۸۳۱)منتشر شده‌ که‌ حاوی چند مصاحبه از ایشان در موضوعات مختلف وحدت است.ایشان در

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۶)


یکی از‌ مصاحبه‌ها‌ می‌گوید:

تقریب،یعنی همکاری در ترویج و حفظ مشترکات دینی که بسیار زیاد است و معذور دانستن همدیگر در‌ مـورد‌ اخـتلافات،روی‌ اصل:للمصیب أجـران و للمخطی‌ء أجر واحد.و برادری و درستی به عنوان مسلمان،روی اصل:

«إنّما المؤمنون‌ إخوه»

(حجرات:۰۱)در زندگانی اخلاقی،اجتماعی،سیاسی و بالأخره‌ مورد چهارم،عدم توهین به پیشوایان و اصـول مذهبی سایر اهل مذاهب‌ اسلامی(محسنی،۶۸۳۱:۷۰۱).

۲٫آیت اللّه‌ محمّد‌ واعظزاده خراسانی

از ایشان دو کتاب در این زمینه مـنتشر شـده اسـت.کتاب پیام‌ وحدت‌ حاوی‌ مصاحبه‌های ایشان در زمینه وحدت است و در‌ کتاب‌ ندای وحدت،سخنرانی‌های‌ ایشان در زمینه وحدت گردآوری شده‌ است.وی‌ در کتاب پیـام ‌ ‌وحـدت می‌گوید:

بنابراین آنچه مورد قبول ما است و علمای گذشته‌ هم‌ بر آن صحه گذاشته‌اند این است‌ کـه:هرچند‌ هـمه مـذاهب‌ اسلامی‌ دارای‌ مبانی خاص و اصول ویژه‌ خود هستند،با‌ این‌همه‌ عناصر مشترک هم بین آنها فراوان اسـت و ما با دقت‌ نظر درمی‌یابیم‌ که‌ حدود هشتاد و پنج درصد بلکه‌ نود درصد عـناصر اعتقادی، فقهی‌ و اخلاقی بین تـمامی مـذاهب مشترک‌ است،ما‌ بایستی بر این اصول‌ مشترک که به وحدت مسلمانان می‌انجامد تأکید بورزیم،زیرا فلسفه حرکت‌ ما، رسیدن‌ به وحدت اسلامی است،و در‌ بقیه‌ مسائلی‌ که مورد اختلاف‌ علمای‌ مذاهب‌ است باب اجتهاد را‌ باز‌ گـذاشته و با بحث و تبادل نظر علمی در مسائل فقهی،کلامی و اخلاقی به نزدیک‌ ساختن‌ دیدگاه‌های آنان بپردازیم‌ (۳۷۳۱ الف:۱۵۱ و ۳۳۱).

۳٫علامه سمنانی(م‌ ۱۹۳۱ ق)

می‌توان گفت‌ علامه‌ حائری سمنانی‌۱نیز در مقاله«الی‌ اخواننا المسلمین»که در سال‌ ۰۷۳۱ ق۱۵۹۱/ م در مجله رساله الاسلام به چاپ رسـیده اسـت چنین‌ نظری‌ دارد.وی‌ علاوه بر لازم دانستن رجوع مجتهدان‌ شیعه‌ و اهل‌ سنت‌ به جوامع چهارده‌گانه‌ حدیثی‌ (یعنی‌ صحاح سته،کتب اربعه شیعه،وافی،بحار الأنوار،وسائل الشیعه و مستدرک‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۷)


الوسائل)برای تحقق فحص،راه مصالحه شیعه و اهل سنت را‌ در‌ امامت‌ و خلافت‌ چنین توضیح می‌دهد:

فإن مـلاک التـسنن الخالص‌ عن‌ الزوائد‌ التعصبیه‌ إنما‌ هو‌ صحه الخلافه الملیه لا إنکار الإمامه السماویه المنصوصه،و لا الإعراض عن علوم أهل بیت الرساله و روایاتهم و فتاواهم،کما أن ملاک التشیع الکامل اعتقاد الإمامه المنصوصه لعلی و الأئمه الأحـد‌ عـشر من ولده و افتراض طاعتهم فی العلوم الدینیه لا إبطال خلافه من‌ قام بمصالح الأمه مع العدل و الزهد و الأمانه علی بیت المال لإمکان رضی الإمام‌ المنصوص بها،و لو لصلاح‌ الوقت‌ و خشیه الفتنه،و قد کان الأمـر فـی الصـدر الأول‌ علی هذا المنوال(حائری سمنانی:۰۷۳۱:۸۰۴).

۴٫علامه سید مـرتضی عـسکری(۲۳۳۱-۸۲۴۱ ق)

رویکرد عـلامه عسکری در کتاب‌هایش وحدت میان مسلمانان بوده است،گرچه دکتر زقاقی آثار علامه را‌ چندان‌ تقریبی نمی‌بیند(۹۲۴۱ ب:۶)ولی حقیقتا مشی و منهج ایشان‌ تقریبی است.ایشان را حتی مـی‌توان در گـروه دوم از جـریان‌ها قرار داد که تنها دعوت‌ به همزیستی‌ مسالمت‌آمیز‌ دارند،بلکه وی در نـوشته‌هایش مـعتقد‌ است‌ سنت پیامبر،بین‌ فرقه‌های اسلامی پراکنده است و باید پذیرفت که همه‌اش نزد یک فرقه نیست؛به این‌ عبارت بنگرید:

باز همین‌جا اشاره کنم کـه مـن در مـقالات و سخنرانی‌ها‌ در هرکشوری که‌ رفته‌ام،حتّی در‌ جمع‌ سلفی‌ها و وهابی‌ها،این نکته را مطرح کرده‌ام کـه مادام‌ که هرفرقه‌ای سنّت پیامبر صلی اللّه علیه و آله را منحصر به روایات خودش بداند و سنّتی را که نزد دیگران هست به‌ طـور‌ کـلّی نـفی و انکار کند،هرروز از وحدت اسلامی و حکومت جهانی اسلام،دورتر خواهیم شد(۰۸۳۱:۰۹).

۵٫نعمت اللّه صالحی نجف‌آبادی(۲۰۳۱-۵۸۳۱ ش)

ایشان در مـقاله‌ای کـه در سال ۴۰۴۱ ق۳۶۳۱/ ش با عنوان«وحدت اسلامی»نگاشته‌ همین دیدگاه را‌ مطرح‌ می‌کند:

خلاصه بحث‌ و محصول پنج دلیل این شد که اهل سـنّت اگـر در اجـتهاد یا تقلید خود تقصیر نکرده باشند‌ و به تعبیر حدیث امام محمّد باقر عـلیه السلام:اگر

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۸)


محسن بـاشند(نه ظـالم)اعمالشان‌ مجزی‌ است‌ و همان طور که شلتوت فتوی‌ داد که عمل به فقه امامیّه مجزی اسـت مـا فـتوی می‌دهیم که ‌‌عمل‌ به فقه اهل‌ سنّت برای خود آنان مجزی است و نزد خدا مـأجورند و اگـر‌ مجتهد‌ شیعی در مواردی فقه اهل سنّت را صحیح‌تر تشخیص دهد باید در آن موارد به فـقه‌ اهـل‌ سنّت عـمل کند.عالم آزادفکر و شجاع شیخ شلتوت برای وحدت اسلامی اولین‌ قدم استوار‌ را برداشت و این‌ قدم‌ دوّم اسـت کـه ما بعد از شلتوت در مسئله‌ مورد بحث در راه وحدت اسلامی برمی‌داریم و الفصل للمتقدّم(۴۶۳۱:۹۸۱).

۶٫شیخ محمود شلتوت

شیخ محمود شلتوت پس از فـعالیت‌های مـجمع التـقریب در مصر و تأثیر‌ آن در میان‌ بزرگان الأزهر در سال ۸۷۳۱ ق فتوایی صادر کرد و شیعه را مذهبی از مذاهب اسلامی‌ معرفی کرد و عمل پیـروان ایـن مذهب را مجزی دانست.متن این فتوا که در‌ مجلهء‌ رساله الاسلام(س ۱۱،۹۵۹۱/۹۷۳۱ م،ش ۳،ص ۱)منتشر شده چـنین است:

قیل لفضیلته:

انّ بـعض النـّاس یری انه یجب علی المسلم لکی تقع عباداته و معاملاته علی وجه‌ صحیح ان یقلد احد المذاهب الأربـعه المـعروفه و لیـس‌ من بینها مذهب الشیعه الامامیّه و لا الشیعه الزّیدیّه فهل توافقون فضیلتکم علی هذا الرّأی عـلی اطـلاقه‌ فتمنعون تقلید مذهب الشیعه الامامیّه الاثنا عشریه مثلا؟

فاجاب فضیلته:

۱٫ان الاسلام لا یوجب علی أحد‌ من‌ أتباعه إتّباع مذهب معین بـل نـقول انّ لکلّ‌ مسلم الحقّ فی ان یقلّد بادئ ذی بدء أیّ مذهب من المذاهب المـنقوله صـحیحا و المدونه احکامها فی کتبها الخاصّه.و لمن قـلّد مـذهبا‌ مـن‌ هذه‌ المذاهب ان ینتقل الی‌ غیره أیّ‌ مذهب‌ کـان‌ و لا حـرج فی شئ من ذلک.

۲٫انّ مذهب الجعفریّه المعروف بمذهب الشیعه الامامیّه الاثنا عشریه مذهب یـجوز التعبّد بـه شرعا کسائر مذهب‌ اهل‌ السنّه.

فینبغی للمـسلمین ان یـعرفوا ذلک و ان یتخلّصوا مـن‌ العـصبیّه‌ بـغیر الحق لمذاهب‌ معیّنه فما کان دین اللّه و مـا کـانت شریعته متابعه لمذهب أو مقصوره علی مذهب‌ فالکلّ مجتهدون مقبولون‌ عند‌ اللّه‌ تعالی،و یـجوز لمـن لیس اهلا للنّظر و الاجتهاد تقلیدهم و العمل‌ بـما یقرّرونه فی فقههم و لا فـرق فـی ذلک بین العبادات و المعاملات.

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۱۹)


چهارم)تفسیر خاص از مسئله امامت

گروهی از‌ شـیعیان‌ بـا‌ ارئه تفسیری خاص از امامت در عقاید شیعه تلاش کرده‌اند راه‌های تحقق‌ تقریب‌ را فراهم سازند.در این زمـینه مـی‌توان از این افراد نام برد: حیدر عـلی قـلمداران،سید مـصطفی حسینی طباطبایی،سید‌ ابـو‌ الفـضل‌ برقعی،سید احمد قبانچی،احمد کاتب،اینک بـه مـعرفی نوشته‌ها و توضیح دیدگاه آنان می‌پردازیم.

۱٫حیدر علی‌ قلمداران

وی کتابی‌ دارد با عنوان شاهراه اتحاد که به صورت تـکثیری،توزیع شـده است.کتاب‌ دارای ۸۹۲ صفحه است‌ و مقدمه‌ای‌ از سید ابـو الفـضل برقعی را نـیز هـمراه دارد.ویـ‌ ضمن تأکید بر افضلیت و احـق‌ اولی‌ بودن امیر المؤمنین(ع)به خلافت رسول خدا(ص) و امامت علمی و معنوی ایشان،با تشکیک و نقد‌ نصوص‌ خـلافت و قـضیه سقیفه،چنین‌ گمان می‌کند که ماده اصلی اخـتلاف امـت اسـلامی را از مـیان‌ بـرداشته‌ شود(شاهراه اتحاد: ۵).به سـخن دیـگر شاید بتوان سخن وی را به«تفکیک مقام امامت علمی‌ و معنوی‌ از خلافت»تعبیر کرد.

۲٫سید مصطفی حسینی طباطبایی

وی کتابی با مشخصه‌های زیر در تـحلیل دیـدگاه خـود منتشر کرده‌ است:

حل الاختلاف بین الشیعه و السنه فـی مـسأله الامـامه،ترجمه بـه عـربی سـعد رستم، دمشق:الاوائل،۲۰۰۲‌ م،۰۸‌ ص،جیبی،این‌ کتاب ترجمه بخش پنجم کتاب راهی به‌ سوی وحدت اسلامی است که در سال ۰۰۴۱ ق منتشر‌ شده‌ است.

نویسنده در این کتاب بر این عقیده است که مسئله تقریب را‌ بـه‌ شکلی که رایج و دایر است نمی‌توان به سامانی رسانید.تأکید عالمان شیعه بر نصوص امامت و تأکید‌ اهل‌ سنت‌ بر فضائل خلفا جز آنکه آتش نزاع را شعله‌ورتر بسازد،ثمر و فایده‌ای‌ در‌ پی‌ ندارد.وی معتقد است بـرای تـقریب باید از‌ منظری‌ دیگر‌ به مسئله نگریست و چهار موضوع را مورد‌ بحث‌ و کنکاش علمی قرار داد:

۱٫آیا امامت جدا از امارت و حکومت است یا‌ خیر؟

۲٫رفتار ائمه اهل بیت با حاکمان‌ و والیان عصر‌ خود‌ چگونه‌ بوده است؟

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۲۰)


۳٫سلوک ائمـه اهـل بیت با‌ فقها‌ و ائمه مذاهب اهل سنت چگونه بوده است؟

۴٫آیا خطا در مسئله امامت‌ سبب‌ خسران بزرگ در آخرت و رفتن‌ به جهنم است‌ یا خیر؟

وی در‌ مسئله اول با اسـتناد بـه‌ آیاتی‌ از قرآن چنین استنتاج مـی‌کند کـه امامت امری‌ معنوی و روحی و نشان‌دهنده رسیدن‌ امام‌ به آن مقامات معنوی و روحی‌ است؛خداوند وی‌ را به این‌ مقام‌ نصب کند یا نه.این‌ مقام‌ معنوی تلازمی با حکومت و اداره و مـدیریت و زعـامت اجتماعی ندارد.در این زمـینه،به داسـتان‌ طالوت‌ و نبی در سوره بقره‌ اشاره می‌کند(بقره:۷۴۲-۶۴۲).

در مسئله‌ دوم به‌ استناد‌ نامه‌ امیر المؤمنین در الغارات‌ چنین عقیده دارد که امام‌ علی(ع)با حکومت خلیفه اول و دوم موافقت کرد و با آنان‌ بیعت‌ نمود؛البته بیعت با خلیفه اول پس از‌ شش‌ ماه‌ و پس‌ از فوت حـضرت‌ زهـرا(س)صورت‌ گرفت.سپس‌ نمونه‌هایی را از کلمات امیر المؤمنین در رضایت از سیره شیخین و مشورت با آنان‌ می‌آورد.آنگاه به‌ نمونه‌هایی‌ از‌ سخنان زید درباره شیخین،سخنان امام سجاد(ع)در این‌ زمینه،و‌ همچنین‌ یکی‌ از‌ نامه‌های‌ امام‌ حسین(ع)به مردم بصره که در آن از خلفا به‌ نیکی یـاد کـرده‌اند،اشاره می‌کند.

در مسئله سـوم معتقد است ائمه(ع)با مروت و دوستی با فقها و عامه اهل سنت‌ رفتار می‌کردند‌ و نمونه‌های از احادیث شیعه را در این زمینه شـاهد می‌آورد.

سپس به مسئله چهارم می‌رسد و آن را مهم‌ترین مسئله می‌داند و می‌گوید که اگر کسانی بـه خـطا امـامت و خلافت‌ را‌ انکار کنند دلیلی بر خسران معنوی آنها در قیامت‌ نیست و نمونه‌هایی از روایات شیعه را در این زمینه می‌آورد و سپس روایـاتی ‌ ‌از کـتب‌ اهل سنت می‌آورد که طبق آنها‌ شروط‌ نجات و ایمان بر شیعه نیز منطبق است.

۳٫احمد الکاتب

این نـویسنده در یـک دهـه اخیر،نوشته‌های جنجالی‌ای در زمینه مسائل اعتقادی شیعه‌ داشته است،یکی از این‌ آثار‌ کتابی است با مشخصه‌های زیر:

السنه و الشیعه وحـده الدین خلاف السیاسه و التاریخ،لندن:دار الشوری،بیروت:الدار العربیه للعلوم،۸۲۴۱ ق.۷۰۰۲ م،۶۱۲ ص،وزیری.

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۲۱)


وی این نوشته را در سه باب تـنظیم کرده است:باب اول:وحدت دیـن؛باب دومـ: اختلافات‌ سیاسی‌ و تاریخی؛باب سوم:راه وحدت.

در باب‌ اول،در ضمن سه فصل،مهم‌ترین مشترکات و اختلافات شیعه و اهل سنت‌ را در سه حوزه اعتقادات،منابع اصلی دین(قرآن،سنت،اجماع،عقل)،و فقه به‌ بحث گذاشته است.در باب دوم نیز در سه فصل،جایگاه و مکانت صحابه‌ را‌ نزد شیعه‌ و اهل سـنت،نقد و بررسی ادعیه و زیارات موجود در کتب شیعه و اختلافات سیاسی‌ این دو گروه را مورد توجه و اهتمام قرار داده است.باب سوم که آخرین باب‌ است‌ حکم‌ جمع‌بندی و بیانیه اجرایی نظریهء نویسنده را دارد.البته در این جمع‌بندی به‌ نکته‌هایی که در متن کـتاب بـر آنها انگشت‌ نهاده و آنها را ماده اصلی اختلافات دانسته‌ اشاره نشده است.رویکرد و دیدگاه‌ وی‌ را در باب تقریب از این عبارت‌ها می‌توان به‌ دست آورد:

و لعل موضوع الامامه الالهیه لاهل البیت و ‌‌العصمه‌ و النص و موضوع(الامام الثانی‌ عشر المهدی المـنتظر الغـائب)من ابرز المواضیع التی تحتاج الی‌ مزید‌ من‌ النقد و التمحیص،و ذلک لان هذه المواضیع تشکل اساس المذهب الامامی الاثنی عشری، و ماده الخلاف الرئیسیه‌ مع بقیه المسلمین(۸۲۴۱:۱۶).

پنجم)تأکید بر مشترکات و بازنگری و بازخوانی موارد اختلافی

به نظر مـی‌رسد‌ ایـن دیدگاه برآیند تحولات‌ منطقی‌ و عالمانه در مسئله تقریب‌ است.یکی از کسانی که این دیدگاه را مطرح کرده دکتر احمد زقاقی است.وی این‌ نظریه را چنین توضیح می‌دهد:«التصحیح:و هو ضرب من النقد الذاتی یقوم به عـلماء کـل‌ مذهب‌ لمـواجهه الانحرافات التاریخیه التی انتجت الفـرقه»(۹۲۴۱ بـ:۵).دکتر زقـاقی دو کتاب درباره تقریب نوشته که این نگاه را دنبال می‌کند گزارش اجمالی کتاب‌های وی‌ چنین است:

۱٫التقریب بین الشیعه و اهل السنه و تحدیات الاختلاف‌ و التصحیح،اردن:عالم الکـتب‌ الحدیث و جـدار الکـتاب العالمی،۹۲۴۱ ق۸۰۰۲/ م.

زقاقی پس از یک مقدمه تحلیلی در باب اهمیت پرداخـتن بـه تقریب و گزارشی‌ تحلیلی از مکتوبات در زمینه تقریب،کتاب را در چهار بخش‌ سامان‌ می‌دهد.در بخش‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۲۲)


نخست به اجمال از شکل‌گیری شیعه و اهل سنت سخن می‌گوید.در بخش دوم مـوارد اختلاف نـزد شـیعه و اهل سنت را در سه حوزهء سیاست و حکومت،اعتقادات،و فقه بر می‌شمارد.در‌ حوزه‌ سـیاست به مسئله امامت و شئون و مسائل آن از قبیل نص یا انتخاب و تعداد ائمه(ع)می‌پردازد.در حوزه اعتقادات،دیدگاه‌های خاص شیعه را در زمینه امامت،عصمت،تقیه،بداء و رجعت گـزارش مـی‌کند.و در حـوزه‌ فقه‌ به‌ پنج مسئله‌ می‌پردازد:شستن پاها در وضو،مسح‌ بر‌ کفش،جمع‌ بین نمازها،ازدواج مـوقت،خمس‌ و ارث دختر.

بخش سـوم کتاب با عنوان«التصحیح فی سیاق التاریخ و العقل و العواطف»،به‌ ضرورت بازنگری شیعه و اهل سنت‌ در‌ دیدگاه‌های‌ اختصاصی خود و اصـلاح آنـها در پرتـو تاریخ،عقل،عواطف و احساسات‌ توجه می‌دهد.اصلاح برخی از خرافات تاریخی‌ در شیعه و اهل سنت و نقد اخـباری‌گری و سـلفی‌گری و نـیز انحراف اهل‌ سنت‌ از‌ اهل‌ بیت و بدعت‌های عاشورایی را از مصادیق بارز برای این‌ بازنگری‌ها می‌داند.آخرین‌ بخش کتاب را بـه تـقریب اخـتصاص داده است و از مفهوم تقریب،نهادهای شکل‌گرفته‌ در زمینه تقریب و نیز‌ راه‌های‌ تقریب‌ سخن می‌گوید.

پایان‌بخش کتاب پیوست‌های شش‌گانه‌ای اسـت بـدین شرح:

بیانیه پایانی نخستین سمینار‌ تقریب‌ در رباط در سال ۲۱۴۱ ق۱۹۹۱/ م.

بیانیه پایانی دومین سمینار تقریب در رباط در سـال ۷۱۴۱‌ قـ۶۹۹۱/‌ م.

بیانیه پایـانی پنجمین کنگره بین المللی وحدت در تهران ۳۱۴۱ ق.

بیانیه پایانی هشتمین‌ کنگره‌ بین‌ المللی وحدت در تهران ۶۱۴۱ ق.

پاسخ احـمد کـاتب به قزوینی در زمینه امامت به‌ عنوان‌ نمونه‌ای‌ از بازنگری از درون‌ در شیعه.

مقاله عبد السلام یاسین دربـاره انـحراف پس از قـتل عثمان‌ در‌ تاریخ اسلام به عنوان‌ نمونه‌ای از بازنگری از درون در اهل سنت.

۲٫الاساس التشریعی للوحده‌ بین‌ الشیعه‌ و اهل السنه،اردن:عالم الکتب الحـدیث، ۹۲۴۱ قـ۸۰۰۲/ م.

این دومین کتاب نویسنده در زمینه تقریب است.وی‌ معتقد‌ است در کتاب اول‌ گام‌های اولیه و نـظری بـرای تـقریب برداشته شده که عبارت‌اند‌ از:

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۲۳)


۱٫شناخت شیعه‌ و اهل سنت از یکدیگر؛

۲٫شناخت موارد اختلاف؛

۳٫اعتقاد به اصلاح و بازنگری؛

۴٫گزارشی تاریخی از فعالیت‌های تقریبی‌ در‌ شیعه و اهـل سنت.

بنابراین در ایـن کـتاب بنیادها و پایه‌های دینی مسئله‌ تقریب‌ را‌ دنبال می‌کند و کتاب‌ را در دو بخش سامان داده است:

در بخش اول،نـظریه‌های تـقریب و وحدت‌ در‌ میان‌ مسلمین در دوره اخیر را برمی‌شمارد.در این حوزه از چهار نظریه یاد می‌کند:تجربه‌ جامعه‌ اسلامی،تجربه‌ جامعه عربی،نظریه مالک بـن نـبی و نظریه موسوم به نظریه اهل بیت در وحدت اسلامی‌ و نقاط‌ مثبت‌ و منفی ایـن نـظریه‌ها را در این بخش بیان می‌کند.

در بخش دوم‌ اساس‌ تـشریعی وحـدت را مـصالحه در مصادر استنباط‌ می‌داند.در‌ این‌ زمینه‌ نخست به زمـینه‌های فـرهنگی این امر اشاره‌ می‌کند‌ و آنگاه دو محور قرآن و سنت‌ و سپس اجماع را به عنوان مـنابع‌ اسـتنباط‌ مورد کنکاش قرار می‌دهد.

جمع‌بندی

در یک‌ تـحلیل‌ اجـمالی می‌توان‌ گفت:

۱٫از مـیان‌ ایـن پنـج رویکرد،دیدگاه نخست و چهارم‌ دیدگاه‌های‌ شاذی تـلقی‌ می‌گردند کـه برخی تندروها و یا متهمان به انحراف فکری آن‌ را‌ دنبال می‌کنند و در میان اکـثریت جـوامع‌ اسلامی و عالمان آن‌ خریداری‌ ندارد.

۲٫دیدگاه دوم امری اسـت که‌ با‌ فطرت و سـرشت انـسانی عجین است.سرشت اولیّه‌ آدمیان،همزیستی مسالمت‌آمیز بـا هـمه ابنای بشر را‌ می‌ستاید‌ و می‌پذیرد و اختلاف و نزاع‌ در‌ زندگی‌ را خروج از‌ این‌ فطرت و سرشت می‌داند.بدین‌جهت‌ اگـر‌ عـارضه‌ای از داخل جامعه اسلامی و یا بـیرون تـحمیل نـگردد قاعدتا مسلمانان چـنین رفـتاری با‌ هم‌ خواهند‌ داشت و نـیاز بـه تبلیغ و تشویق‌ ندارد.

۳٫از میان‌ دیدگاه‌ سوم‌ و پنجم آنچه بیشتر‌ در میان متفکران تقریبی مقبول افتاده‌ است و آن را تـرویج مـی‌کنند،دیدگاه سوم است؛ولی به گمان‌ ما‌ آنـچه مـی‌تواند تقریب‌ را مـاندگار و پایـدار‌ کـند‌ دیدگاه‌ پنجم‌ است.باید‌ عـالمان مذاهب پس‌ از‌ طی این مراحل‌

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۲۴)


و دشواری‌ها بپذیرند که برخی از موارد اختلافی را گاه با اصول مشترک اسـلامی‌ و گـاه‌ با‌ همان اصول مذهبی خود بازخوانی کـنند.در پرتـو‌ ایـن‌ بـازخوانی‌ بـرخی‌ تلقی‌های‌ نادرست‌ مرتفع‌ مـی‌شود و ریـشه منازعات خشکانده می‌گردد.

پی‌نوشت

————–

(۱).استاد محمّد رضا حکیمی در کتاب عقل سرخ مقاله‌ای کوتاه پیرامون شخصیت علمی و برخی‌ دیدگاه‌های فلسفی وی تـحریر کـرده است(۳۸۳۱:۸۲۱-۱۳۱).

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۲۵)


کتاب‌نامه

اردوش،محمّد حـسین(۴۸۳۱)،تأملی بر‌ مسأله وحدت اسلامی از دیرباز تا دیـروز بـا تـکیه بـر اتـحاد جنبش اسـلام،تهران:مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.

حائری سمنانی(۰۷۳۱ ق۱۵۹۱/ م)،«الی اخواننا المسلمین»،رساله الاسلام،سال ۲۱،شمارهء ۴٫

حسینی طباطبایی،مصطفی(۰۰۴۱ ق)،راهی به سوی وحدت اسلامی،بی‌جا.

حکیمی محمّد‌ رضا(۳۸۳۱)،عقل سرخ،قم:دلیل ما.

رستگار جویباری،یعسوب الدین(۴۲۴۱ ق)،حقیقت وحدت در دین و حکمت عید الزهراء،قم:مؤلف.

زقاقی،احمد(۹۲۴۱ ق۸۰۰۲/ م الفـ)،الاساس التشریعی للوحده بین الشیعه و اهل السنه،اردن:عالم‌ الکتب الحدیث.

-(۹۴۲۱ ق۸۰۰۲/ م ب)،التقریب بین الشیعه‌ و اهل السنه و تحدیات الاختلاف و التصحیح، اردن:عالم الکتب الحدیث و جدار الکتاب العالمی.

سایکس،پرسی(۰۳۳۱ ش)،تاریخ ایران،ترجمه سیّد محمّد فخر داعی گیلانی،تهران:وزارت فرهنگ.

شاکر،احمد محمّد(۸۱۴ ق۸۹۹۱/‌ م)،نظام‌ الطـلاق فـی الاسلام،قاهره:مکتبه السنه،الطبعه الثانیه.

صالحی نجف‌آبادی،نعمت‌ اللّه(۴۶۳۱ ش)،مجموعه مقالات،قم:نشر دانش اسلامی.

عنایت،حمید(۰۷۳۱)،سیری در اندیشه سیاسی عرب،تهران:امیر کبیر.

القفاری،ناصر بن عبد اللّه بن علی(۲۱۴۱ ق)،مسأله التقریب بین اهل السنه و الشیعه،ریاض:دار طیبه،۲ ج.

قلمداران،حیدر علی(تکثیری)،شاهراه‌ اتحاد.

الکاتب،احمد(۸۲۴۱ ق۷۰۰۲/ م)،السنه و الشیعه‌ وحده الدین خلاف السـیاسه و التـاریخ،لندن:دار الشوری،بیروت:الدار العربیه للعلوم.

گفتگوی یک دانشمند شیعی با یک عالم سنی اصفهان،ترجمه میر سید احمد روضاتی،چاپ دوم،تهران: مترجم ۷۸۳۱ ق۶۴۳۱/ ش.

گفت‌وگو با آیت اللّه سید مرتضی عسکری(۰۸۳۱)،علوم‌ حدیث،شماره‌ ۰۲،تابستان.

لارنس(۱۳۳۱ ش)،نادر شـاه،ترجمه ربـیع مشفق همدانی،تهران:ابن سینا.

محسنی،محمّد آصف(۶۸۳۱ ش)،حیات الإسـلام فـی أحوال آیه اللّه الملک العلاّم،تصحیح‌ رمضانعلی شاکری،تهران:هفت(نشر هفت).

المر،عبد المنعم(۸۸۹۱ م)،المؤامره علی الکعبه من القرامطه الی الخمینی،قاهره:مکتبه التراث الاسلامی.

واعظزاده خراسانی،محمّد(۳۷۳۱ ش الف)،پیام‌ وحدت،مجمع جهانی‌ تقریب مذاهب اسلامی.

-(۴۷۳۱ ش ب)،ندای وحدت،مجمع جهانی تقریب مـذاهب اسلامی.

هفت آسمان » شماره ۴۷ (صفحه ۲۶)


پایان مقاله

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x