آیین میترا
آیـین میترا یک دین «باطنی» با ساختاری شبیه به دیگر ادیان باطنی است. ایـن آیـین بـر مفهوم یک ایزد، که در زنجیره پیچیدهای از حوادث دستنخورده باقی مانده، بنیاد نهاده شده است. مـیترا ریشههای ایرانی دارد، همچنان که میدانیم میترا همواره به ایزد ایرانی [= مهر] شهره بـوده است. با این هـمه، ایـن دین در خارج از ایران شکل گرفت، رشد و تحول پیدا کرد و در سراسر امپراتوری روم گسترش یافت. این آیین به خاطر دیدگاههای باطنیاش، که با مفهوم حیات روح و معراج از راه هفت قلمرو سیارهای پیوند میخورد، تـوجه جهان رومی را به خود جلب کرد. هفت مرحله نومریدی، که راه به بالاترین سطح ستارگان ثابت یا جاودانگی(۲) میبرد، نماد این معراج است.
منابع
زمینه و منابع آیین میترا به احتمال زیاد در آسـیای صـغیر [ارمنستان و ترکیه کنونی] یافت میشود، جایی که اجتماعات ایرانی و پریستارانشان مُغها را حوالی پایان دوره هخامنشی (قرن ششم تا چهارم قم) به رسمیت شناختند. این اجتماعات از نگرش
______________________________
* مشخصات کتابشناختی این نوشته:
Gnoli, Gherardo, “Mithraism”, in Mircca Eliade, The Encyclopedia of Religion, 1987, Vol. 9, P.580.
۱٫ Aeternitas
چـندخدایی ادیـان محلی هواخواهی کردند و احتمالاً آیین میترا از بعضی از مُغان دورگه پیدا شده است. با این همه، این مطلب را بدون اشاره به رویارویی جهان دینی ایرانی و بینالنهرینی نمیتوان تبیین کرد. گـسترش نـگارههای اخترشناسی، که امروزه به شکل کاملتری فهمیده میشود، نشان میدهد که دین اخترانیِ بابلی، که به ویژه در هزاره اول قم توسعه یافت، در شکلگیری آیین میترا نقش مهمی داشته است. در ایـن نـکته نـیز خطا نرفتهایم اگر بیندیشیم کـه در زمـانی کـهنتر، مهر، ایزد ایرانی، همان شمش(۱)، خورشیدخدای بینالنهرینی بود. بسیاری از عوامل نشان میدهند که آیین میترا در نیمه دوم هزاره اول قم به طرز چـشمگیری در سـراسر مـناطق غربیتر قلمرو هخامنشی، از آسیای صغیر تا بابل و ارمـنستان، انـتشار یافت. اما در این مورد نمیتوان از آیین میترا [به طور کلی] سخن گفت، بلکه فقط میتوان به آیینی متفاوت بـا آن آیـینی کـه در ایران زرتشتی پیدا شده بود، اشاره کرد. به هر حـال، از نسخه یونانی ایزد ایرانی در طی پایان قرن اول قم و نیز از بناهای تاریخی میترَهداتهای کالینیکُز و آنتیوخِس اول، فرمانروایان کوماگِن، پیداست، کـه مـیترا بـا هلیوس، آپولو و هرمس یکی است.
سخن پلوتارک در کتاب زندگی باشکوه برای فـهم تـحول دین در امپراتوری روم مهم است. این کتاب به آیین میترایی که در میان دزدان دریایی سیلیسیا رایج بود، مـیپردازد. سـیلیسیا مـنطقهای است در جنوب آسیای صغیر، که میپنداشتند آیین سرّآمیز میترایی که در دوران زندگانی پلوتـارک رایـج بـوده از آنجا آمده است. منبع پلوتارک (که احتمالاً پوسیدونییِس است) قدیمیتر است؛ بنابراین شاید بـتوان ردّ آیـین مـیترای رومی را از یکصد سال پیش از میلاد گرفت. دوران شکلگیری این دین جدید بسیار طولانی بود. اسـتاتییِس در تـِبایْس (حدود ۸۰ میلادی) به وصف تمثالی از میترای تااوُروکْتونِس(۲) («گاوکش») میپردازد که گواه رسیدن ایـن آیـین بـه خود روم است. این، آغاز گسترش وسیع آیین میترا بود که در اواخر قرن اول میلادی، در دوره فـرمانروایی امـپراتوران فلاویَن، واقع شد.
مراحل خاص تبدیل ایزد ایرانی به خدای باطنی رومیان بـرای مـا قـابل شناسایی نیست. اما میتوان نتیجه گرفت که در بُن این تبدیل دو ویژگی اساسی ایزد ایرانی وجـود داشـت: [یکی اینکه] میترا ایزد روشنایی است که با خورشید رابطه تنگتری داشـت و [دیـگر ایـنکه [او ایزد نجاتبخش است.
______________________________
۱٫ Shamash
۲٫ Tauroctonus
ویژگیهای خورشیدیِ میترای ایرانی در منابع ثبت شده است، اما در ایران میترا مـظهر خـورشید نـبود، گرچه نام او، یعنی مهر، یکی از نامهای خورشید است. در اوستا، گویا این ایـزد بـا هوَر خشیته(۱) (خورشید درخشان) پیوند میخورد، که با رابطه میترای رومی با سول(۲) قابل قیاس اسـت. بـرای ایزد ایرانی به منزله ایزد نجاتبخش نشانههای فراوانی میتوان آورد. محض نمونه، در دوره پارتـی، یـک اسطوره تلفیقی بزرگی از نجاتبخش پدیدآورنده جهان(۳) وجـود داشـت کـه در آن میترا پهلوانی بود که از یک صخره یـا از مـیان یک غار به جهان آمده بود. تولد او، که بعدها آن را در شانزدهم مهرماه جشن مـیگرفتند، بـا نشانههای خاص و تجلیهای درخشنده هـمراه بـود و آن را نماد نـوعی نـومریدیِ بـاشکوه گرفتهاند (ویدِنگِرِن، ۱۹۶۵).
تاریخ
آیین سرّآمیز مـیترایی در فـاصله پایان قرن اول و قرن چهارم میلادی گسترش یافت و بهتدریج در پایان آن دوره از مـیان رفـت. بیشترین توسعه آن در اواسط قرن سـوم بود. این آیین سـرّآمیز در بـخش عظیمی از امپراتوری روم گسترش یافت. رومـ و اوسـْتیا، لاتیوُم، اتْرروُریای جنوبی، کامپانیا، سیسالْپین وگول، مناطق وایالتهاییهستند درایتالیا که عمده اسناد دربـاره ایـن گسترش را به دست میدهند؛ بـا ایـن هـمه، شماری از مناطق دیـگر را نـیز نباید از یاد بُرد: آکـوُیلیا و بـخشهای اصلی سیسیلی، سیراکِس، کاتانینا، پالرمو؛ اتریش و آلمان درامتداد مرزرایْن؛ استانهای دانوبی، پانونیا، مِسیا، داکـیا، تـراکیا؛ دالْماتیا؛روستای رون و آکوُیتانیا در فرانسه؛ بلژیک؛ و انـگلستان، در مـنطقه لندن و بـه طـرف شـمال در امتداد دیوار هادریان. آیـین سرّآمیز میترایی در یک مقیاس کوچکتر در شبه جزیره ایبِری و مقدونیه گسترش یافت، در حالی که در یونان تـقریباً از آن اثـری نبود. بنابر اسناد، آیین سرّآمیز مـیترایی بـه امـتداد سـواحل آسـیایی و آفریقایی مدیترانه راه یـافت، اگـرچه حضور آن به بندرگاههای دریایی مهم (به ویژه استانهای آسیایی) محدود میشد.
این اسنادِ عمدتاً باستانشناختی، شـمایلنگاری و کـتیبهای اسـت. فرانس کوُمونت، بزرگترین محقق آیین میترا، کـه کـتابش را عـمدتاً بـر اسـاس نـقش ـ برجستههای تندیسگون بیشماری که محفوظ مانده نوشته است، کوشیده است تا اسطوره، الاهیات،
______________________________
۱٫ Hvar Khshaeta
۲٫ Sol
۳٫ Cosmocrator Redemptor
جهانشناسی، معادشناسی و آداب این دین را بازسازی کند.
میترَهئوم(۱)، گونهای ایزدکده، مکانی بود که برای دیـدار پیروان این دین با یکدیگر ساخته بودند. این ایزدکده که تا حدی به شکل سرداب بود، نسخه بدل غاری(۲) بود که میترا در آن گاو نر اسرارآمیز را به دام افکند و کشت. این ایـزدکده، کـه به شکل مستطیل طولانی ساخته شده بود، سکّوهای مکعبی کناریای داشت که شرکتکنندگان به هنگام مراسم بر روی آن مینشستند و به تمثال میترا تااوُروکْتونِس (میترای کشنده گاو نر)، که در طـاقچه مـخصوص در انتهای صحن قرار داشت، نگاه میکردند. اغلب در مقابل تمثال تااوُروکْتونوُس یک قربانگاه قرار داشت. در سراسر سقف، آسمان پرستاره را به تصویر کشیده بودند. چـون مـیخواستند غار را به جهان شبیه و مـانند کـنند، مَنطَقَهالبُروج و سیارات را در آن بازآفرینی کردند. آب در آیین میترا نقش تطهیری داشت، و وجود چشمه طبیعی یا ساختگی در کنار هر میترهئوم امری اساسی بود. اغلب تعدادی اتاق دورتـادور خـود سرداب قرار داشت، کـه احـتمالاً برای مراسم نومریدپذیری یا نمازخانه ساخته بودند. معمولاً راه ورود به اتاقها و نمازخانه، ایوان ایزدکده بود. این عبادتگاهها، که در قیاس با ایزدکدههای بزرگ خدایانِ آیینهای مردمی بسیار نامعمول و متفاوت بود، ویژگی خـاصّش انـدازه متوسط آن بود. مراسم نماز را، که به ضیافت عمومی میانجامید، کلاً یک انجمن کوچک، معمولاً با دوازده عضو، برگزار میکرد.
آیین میترا، که سرشتی خاصْفهم و نومریدپذیری داشت، در واقع آیینی باطنی بود کـه تـنها به شـمار اندکی اختصاص داشت و اگرچه مدعی کلیتگرایی بود، زنان را در خود راه نداد. این آیین از یک محیط عمدتاً نظامی پیـدا شده بود و سپاه روم، که با عهد و پیمانها در قبال جایگاه یک ارزشـ والا، وفـاداری و فـرمانبرداری را توسعه داد، عمدتاً به آن عمل کرد و آن را گسترش داد. اما این آیین فقط دین سربازان نبود؛ چون مورد توجه گـروههای اجـتماعی و پیشهور دیگر نیز بود، از جمله، محض نمونه، مقامات دولتی و اشخاصی را میتوان نام بـرد کـه پیـشه بازرگانی داشتند. اغلب این گونه نشان دادهاند، و کاملاً هم درست است، که آیین میترا عـلاوه بر امور اداری و مسئولیتها به همدلی در میدان نبرد و پادگانها نیز کمک کرده بود (ویـل، ۱۹۵۵، ص ۱۲۵ به بعد؛ ص ۳۵۶ به بـعد)، و در مـیان اشخاصی که به ندرت اسکان ثابتی داشتند و کسانی که به خاطر
______________________________
۱٫ Mithraeum
۲٫ Spelaeum
احساس وظیفه یا علاقه، متقاضی انجام وظیفه در بیثباتترین بخشهای امپراتوری بودند، همین نقش را داشت.
آموزهها
در آیین میترای رومی، نومریدان هـفت مقام را پشت سر مینهادند: کُراکْس(۱) («زاغ»)، نیمْفِس(۲) («عروس»)، میلِس(۳) («سرباز»)، لئو(۴) («شیر»)، پِرسِس(۵) («پارسی»)، هِلیودْرومِس(۶) («پیک خورشید») و پاتر(۷) («پدر»). هر مقام را سیاره خاصی محافظت میکرد: به ترتیب، عطارد (تیر)، زهره (ناهید)، مریخ (بهرام)، مـشتری (بـرجیس)، ماه، خورشید، زُحل (کیوان).
در پیرامون آموزهها و آیین سرّآمیز میترایی، هم از نظر خاستگاه و محتوای آن و هم از نظر بیهمتایی و جهتگیری آن، بحث زیادی کردهاند. با وجود نظرهای مخالف با خاستگاه ایرانیِ ایزد اسمی ایـن آیـین سرآمیز (ویکاندر، ۱۹۵۰)، خاستگاه ایرانی این دین را همه قبول دارند. با این همه، بعضی از دانشمندان معتقدند که ریشههای ایرانی آیین میترا در فهم درست این دین اهمیت چندانی ندارد، بلکه مـعتقدند کـه فقط باید به چیزی پرداخت که در امپراتوری و جامعه رومی اتفاق افتاد (گوردون، ۱۹۷۲). این موضع، در قیاس با موضعی که میخواهد کل این دین یا بخش اعظم آن را از راه میراث ایرانیاش تـبیین کـند، چـندان مبالغهآمیز نیست.
از روی کل مجموعه اسـناد مـیتوان نـتیجه گرفت که عمل محوری میترا در کشتن گاو ــ که در دین زرتشت، اگر مسئله گاو نخستین باشد، عمل اهریمن، و اگر مسئله گاو فـرشوْکِرِتی [= فـَرَشگرد] بـاشد، عمل سوشیانت است ــ نقش تجدید حیات دارد: مرگ، زنـدگی جـدید را میسازد؛ غنیتر و پربارتر. مهر ایزد روشنایی است که موجودات را از فروغلتیدن در تاریکی حفظ کرده است. تاریکی که دست راست خـورشید را، کـه در بـرابر تااوُروکْتونِس [= گاوکش] زانو میزند، در دست میگیرد. مهرپرستان پیمان میان مـهر و خورشید را با ضیافتی ظاهراً آیینی تقدس میبخشیدند. مهر با گردونه خورشید به آسمانها میرسد. بیگمان همین نقش مـهر اسـت کـه بیشترین تاثیر را در برانگیختن و
______________________________
۱٫ Corax
۲٫ Nymphus
۳٫ Miles
۴٫ Leo
۵٫ Perses
۶٫ Heliodromus
۷٫ Pater
تعالیبخشیدن به نومرید داشت، چون امید به مـعراج روح را، در فـراسوی قلمروهای سیارهایِ تمام راهها به جاودانگی، جانی تازه میبخشد.
میاندیشند که آیین میترا در دوره هلنیستی از راه یکی از ایـن دو جـریان رشـد و تحول یافته است: از راه رشد تدریجی و پیچیده آیینهای باروری، یا، چنان کـه بـه نـظر میرسد محتملتر باشد، از راه باقیمانده الگوهای نومریدپذیری خاص جوامع ابتدایی ــ به ویژه، نومریدان سرباز، یـا مـانِّربوُند(۱) (ویـدِنگِرِن، ۱۹۶۵). به هر حال، این دین در سازگاری و گسترش، توانایی بالایی از خود نشان داد. اگرچه از دین نـومریدان پا را فـراتر ننهاد، اما ناگزیر جای خود را به یک مسیحیت فاتح داد، و به خاطر عدممدارا و سـیاستبازیهای امـپراتورانی چـون قسطنتین و تئودوسیِس از میان رفت. در پایان قرن چهارم، مسیحیان، به خاطر همانندیهای آشکار عبادی و عـقیدتی مـیان مسیحیت و آیین میترا، به این دین درآویختند: مسیحیان «غسل تعمیدِ» آیین میترا را الهـام شـیطان بـه شمار میآوردند و «عشای ربّانیِ» آن را تقلیدی شیطانی از نان و شراب مقدس مسیحی میدانستند. در نتیجه این دین دچـار سـکرات موت شد. میترَهئومهای بیشماری متروکه و تخریب شدند، یا به کلیساهای مسیحی بـدل شـده، یـا در آنها ادغام شدند.
______________________________
۱٫ Mannerbunde
کتابنامه
۱۶٫ Bianchi, Ugo, ed. Mysteria Mithrae: Proceedings of the International Seminar on the Religio-Historical Character of Roman Mithraism, With Particular Reference to Roman and Ostian Sources. Leiden . 1979.
۱۷٫ Colpe, Carsten.” Development of Religious Thought.”In The Cambridge History of Iran, Vol. 3, edited by Ehsan Yarshater, pp. 819-866. Cambridge. 1983.
۱۸٫ Cumont, Franz. Textes et Monuments Figures relatifs aux mysteres de Mithra. 2 vols. Brussels, 1896-1899.
۱۹٫ Cumont, Franz. Les Mysteres de Mithra. Brussels, 1913. Translated as the Mysteries of Mithra, 2d rev. ed. (New Yurk, 1956).
۲۰٫ Duchesne-Guillemin, Jacques, ed. Etudes Mithriaques: Actes du Deuxieme Congres International. Acta Iranica, no. 17. Tehran and Liege, ۱۹۷۸.
۲۱٫ Gordon, R. L.” Mithraism and Roman Society: Social Factors in the Explanation of Religious Change in the Roman Empire”. Religion 2 (1972): 92 – 121.
۲۲٫ Hinnells, John R. ed. Mithraic Studies: Proceedings of the First International Congress of Mithraic Studies. 2 Vols. Manchester and Totowa. N.J. 1975.
۲۳٫ Nock, Arthur Darby.” The Genius of Mithraism.” Journal of Roman Studies 27 (1937): 108 – 113.
۲۴٫ Pettazzoni, Raffaele, I Misteri: Saggio di una teoria storico-religiosa. Bologna, 1924.
۲۵٫ Saxl, Fritz. Mithras: Typengeschichtliche Untersuchungen. berlin, 1931.
۲۶٫ Turcan, Robert A. Mithra et le Mithriacisme. paris, 1981.
۲۷٫ Vermaserne, Maarten J. Corpus inscriptionum et monumentorum Religionis Mithraiacae. 2 Vole. the Hague, 1956-۱۹۶۰٫
۲۸٫ Vermaseren, maarten J. Mithras, de Geheimzinnige god. amsterdam, 1959. Translated as Mithras, the Secret god (London, ۱۹۶۳).
۲۹٫ Widengren, Geo.” The Mithraic Mysteries in the Graeco-Roman World with Special Regard to Their Iranian Background.” in La Persia eil Mondo Greco-roman, issued by the Accademia Nazionale dei Lincei, pp. 433-456. Rome, 1965.
۳۰٫ Wikander, Stig. Etudes sur les Mysteres de Mithra. Lund, 1950.
۳۱٫ Will, Ernest. Le relief culturel greco-romain. paris, 1955.