فهرست مطالب:
مقدمه
فصل اول؛ شخصیت بخاری و مسلم از دیدگاه علمای اهل سنت
ا. محمد بن اسماعیل البخاری
ب. مسلم بن الحجاج نیشابوری
فصل دوم؛ گفتار علمای اهل سنت در مورد صحیحین
ا. صحیح بخاری کتاب رسول خدا (ص)
ب. اجماع امت و یا اهل علم بر صحت روایات و جمیع متون صحیحین
ج: صحیح ترین کتابها بعد از قرآن کریم
د. صحیح ترین کتابهای تصنیف شده
هـ. افضل الکتب
و. تکیه گاه تمامی مسلمانان
ز: معجزات و کرامات صحیح بخاری !!!
فصل سوم: استدلال بر وثاقت و عدالت افراد به دلیل وجود آنها در صحیحین
استدلال بزرگان اهل سنت بر وثاقت راویان صحیح بخاری
**************
مقدمه
از دیدگاه اهل سنت، کتاب های روائی از نظر اعتبار به چند دسته تقسیم می شوند که از این میان، شش کتاب که با عنوان «صحاح سته» مشهور شده است، اعتبار بیشتری نسبت به سایر کتاب های روائی دارد.
از میان صحاح سته، دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم اعتبار بیشتری دارد و اهل سنت معتقد هستند که تمام روایات این دو کتاب قطعی الصدور هستند و هیچ اشکالی در سند حتی روایت از روایات آن وجود ندارد.
عبد الحق دهلوی در باره کتب سته می نویسد:
الکتب السته المشهوره المقرره فی الإسلام التی یقال لها الصحاح السته هی:
۱ صحیح البخاری ۲ وصحیح مسلم ۳ والجامع للترمذی ۴ والسنن لأبی داود ۵ والنسائی ۶ وسنن ابن ماجه وعند البعض الموطأ بدل ابن ماجه.
کتابهایی ششگانه مشهوری که در اسلام ثابت شده اند، که به آنها صحاح سته می گویند، به قرار ذیل است: ۱٫ صحیح بخاری. ۲٫ صحیح مسلم ۳٫ جامع ترمذی ۴٫ سنن ابو داود ۵٫ سنن ابن ماجه و برخی به جای سنن ابن ماجه موطأ مالک را گفته اند.
البخاری الدهلوی، عبد الحق بن سیف الدین بن سعد الله (متوفای۱۰۵۲هـ)، مقدمه فی أصول الحدیث، ج۱، ص۹۶، تحقیق: سلمان الحسینی الندوی، دار النشر: دار البشائر الإسلامیه – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه۱۴۰۶هـ – ۱۹۸۶م
سید صدیق حسن قنوجی نیز در کتاب «الحطه فی ذکر الصحاح السته» یادآور می شود که صحاح سته از منابع دست اول و دارای برترین رتبه در میان جوامع روایی اهل سنت بوده و از شهرت و قبول تغییر ناپذیری در میان امت اسلام (از گذشته تا کنون) برخوردار هستند:
کتب الحدیث وإن کانت فی نفسها کثیره ولدی أهل العلم شهیره لکن الطبقه العلیا منها هی الصحاح السته التی خصت بمزید الصحه والشهره والقبول وتلقتها الأمه المرحومه جمیعا من السلف والخلف تلقیا لا یحول ولا یزول واعتنی بروایتها عصابه أهل الحدیث عنایه تامه وأذعن لضبطها ونشرها فی کل عصر خاصتهم والعامه بل علیها اقتصروا فی قراءه کتب الحدیث وتدریسه.
کتابهای روایی هرچند که بسیار و در نزد اهل علم مشهور هستند؛ اما برترین آنها «صحاح ششگانه» است که ویژگی های منحصر به فرد آنها صحت، شهرت و قبول روایات آنها است و امت مرحومه (منظور امت اسلام است) همگی از گذشته تا کنون روایاتشان را قبول داشته و دارند به گونه ای قابل تغییر و برطرف شدن نیست و گروهی از محدثان به روایات این کتابها عناویت ویژه ای دارند و اعتقاد به حفظ دارند و این روایات آن را در تمام عصرها منتشر کرده اند؛ بلکه بر قرائت کتابهای روایی و تدریس آنها اهتمام ورزیده اند.
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۱۲، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م.
و گاهی در باره برخی از این کتابها نیز ستایش های حیرت انگیزی به چشم می خورد. به عنوان مثال، ابو عیسی ترمذی در باره مسندش گفته است: اگر کسی این کتاب را در خانه اش داشته باشد گویا یک پیامبری با او سخن می گوید.
متن سخن ترمذی را ابوبکر بغدادی این گونه نقل کرده است:
أخبرنا أبو سعد البناء أنبا علی بن حمزه الموسوی إجازه أنبأ نجیب بن میمون الواسطی الأصل الأدیب الهروی عن أبی علی منصور بن عبد الله بن خالد بن أحمد بن خالد بن حماد الذهلی قال قال أبو عیسی محمد بن عیسی الترمذی رحمه الله:
صنفت هذا الکتاب یعنی المسند الصحیح فعرضته علی علماء الحجاز فرضوا به وعرضته علی علماء العراق فرضوا به وعرضته علی علماء خراسان فرضوا به ومن کان فی بیته هذا الکتاب فکأنما کان فی بیته نبی یتکلم.
احمد بن خالد ذهلی می گوید: ابو عسی ترمذی گفته است: من این کتاب (یعنی کتاب مسند صحیح) را تصنیف کردم و آن را بر علمای حجاز عرضه داشتم و آنان از این کتاب راضی بودند. بار دیگر این کتاب را بر علمای عراق عرضه داشتم و مورد رضایت آنان نیز واقع شد. بار سوم بر علمای خراسان عرضه کردم آنان مورد پسند آنان نیز واقع شد آنگاه می گوید: هرکه در خانه اش این کتاب باشد و آن را بخواند گویا پیامبری با او سخن می گوید.
البغدادی، محمد بن عبد الغنی أبو بکر (متوفای۶۲۹هـ)، التقیید لمعرفه رواه السنن والمسانید، ج۱، ص۹۷، تحقیق: کمال یوسف الحوت، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۸
و یا ذکریا ساجی سنن ابو داود را «عهد الاسلام» معرفی کرده است:
حدثنی أبو المعمر المبارک بن أحمد بن عبدالعزیز بن المعمر نا أبو الفضل محمد بن طاهر المقدسی أنا أبو القاسم عبدالله بن طاهر التمیمی الفقیه قدم علینا الری حاجا أنا علی بن محمد بن نصر الدینوری نا القاضی أبو الحسن علی بن الحسن بن محمد المالکی نا أبو القاسم الحسن بن محمد بن أحمد حدثنی أبو بکر محمد بن إسحاق نا الصولی قال سمعت أبا یحیی زکریا بن یحیی الساجی یقول: کتاب الله عز وجل أصل الإسلام وکتاب السنن لأبی داود عهد الإسلام.
صولی می گوید: از ساجی شنیدم که می گفت: کتاب خداوند متعال اصل اسلام و کتاب سنن ابو داود عهد اسلام است.
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله،(متوفای۵۷۱هـ)، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، ج۲۲، ص۱۹۷، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵٫
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۱۵، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای۹۱۱هـ)، طبقات الحفاظ، ج۱، ص۲۶۶، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۳هـ.
اما با توجه به سخنان محدثان و علمای برجسته اهل سنت، از میان صحاح سته، دو کتاب صحیح بخاری و مسلم بالاترین و برترین جایگاه را در نزد آنها دارند و در طول تاریخ علمای علم حدیث، فقه، تفسیر و تاریخ نسبت به این دو کتاب عنایت ویژه ای داشته و دارند و در تعبیرات متعددی این دو کتاب را صحیح ترین کتب اهل سنت بعد از قرآن و یا کتاب رسول خدا صلی الله علیه وآله می دانند.
هدف از تدوین این نوشتار، جمع آوری کلمات علمای اهل سنت در باره اعتبار روایات بخاری و مسلم و همچنین اثبات وثاقت و عدالت راویان این دو کتاب است تا از این مسأله در مناظرات و گفتگو ها با اهل سنت استفاده شود.
در حقیقت ما می خواهیم در این نوشتار ثابت کنیم که از دیدگاه اهل سنت، تمام روایات بخاری و مسلم قطعی الصدور هستند و هیچ شبهه ای در صحت این روایات از دیدگاه آن ها وجود ندارد.
همچنین تمام کسانی که در سلسله سند روایات این دو کتاب آمده، از دیدگاه اهل سنت موثق و عادل و روایات این راویان معتبر هستند.
طبیعی است که اثبات این مطلب کمک شایانی به شیعیان در مناظره و گفتگو با اهل سنت خواهد کرد؛ چرا که در این دو کتاب مطالب بسیار مهمی وجود دارد که شیعیان با استناد به آن ها می توانند خصم خود را قانع و صحت اعتقادات خود را از صحیح ترین کتاب های اهل سنت ثابت کنند.
همچنین رواتی که در سلسله سند این دو کتاب آمده، روایات مهمی را در دیگر کتاب های اهل سنت نقل کرده اند که گاهی دیده می شود برخی از علمای اهل سنت، آن روات را جرح و روایت او را رد کرده اند، ما وقتی ثابت کنیم که تمام روات بخاری و مسلم عادل هستند، این اشکالات به راحتی دفع می شود .
البته با بررسی سخنان علمای اهل سنت به این نتیجه می رسیم که آنان برای صحیح بخاری اعتباری بیشتری نسبت به صحیح مسلم قائل هستند که در پایان، متن کلام آنها در این مورد اشاره خواهد شد.
فصل اول؛ شخصیت بخاری و مسلم از دیدگاه علمای اهل سنت
از آنجایی که کتاب صحیح بخاری و مسلم از دیدگاه علمای اهل سنت دارای اعتبار ویژه می باشد در ابتدا لازم است به صورت مختصر با شخصیت خانواده گی و علمی این دو محدث نام آور اهل سنت آشنا شویم.
ا. محمد بن اسماعیل البخاری
در مورد مؤلف کتاب صحیح بخاری سخن بسیار گفته شده است؛ اما بنای ما در این مقاله بر اختصار است از این جهت به مهمترین مطالب آن اشاره می کنیم:
نسب خانوادگی محمد بن اسماعیل بخاری
دین مقدس اسلام در خانواده اسماعیل بخاری از زمان جد نخستش (مغیره) راه یافته است و قبل از آن، اجدادش مجوسی بوده اند و بر همین اعتقاد از دنیا رفته اند؛ اما مغیره که جد نخست بخاری می شود به دست شخصی به نام «یمان بخاری جعفی» که والی خراسان بوده مسلمان شد.
نووی در کتاب «تهذیب الأسماء واللغات» نسب بخاری را این گونه آورده است:
محمد بن اسماعیل البخاری الإمام صاحب الصحیح هو أبو عبد الله محمد بن إسماعیل بن إبراهیم بن المغیره بن بردزبه بباء موحده مفتوحه ثم راء ساکنه ثم دال مهمله مکسوره ثم زای ساکنه ثم باء موحده ثم هاء هکذا قیده الأمیر أبو نصر بن ماکولا وقال هو بالبخاریه ومعناه بالعربیه الزراع.
محمد بن اسماعیل بخاری، امام، صاحب کتاب صحیح، ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره بن بَرْدِزبه است…..
وی راجع به اجداد بخاری می نویسد:
وروینا عن الخطیب الحافظ أبی بکر أحمد بن علی بن ثابت البغدادی قال بردزبه مجوسی مات علیها قال وابنه المغیره أسلم علی ید الیمان البخاری الجعفی والی بخاری ویمان هذا هو أبو عبد الله محمد بن جعفر بن یمان المسندی بفتح النون شیخ البخاری وإنما قیل للبخاری جعفی لأنه مولی یمان الجعفی ولاء إسلام.
احمد بن ثابت بغدادی گفته است: «بردزبه» جد دوم بخاری مجوس بوده و بر همین دین هم از دنیا رفته است. اما پسرش «مغیره» جد نخست بخاری به دست یمان بخاری جعفی که والی بخارا و یمان بوده مسلمان شده است. اما این که به بخاری جعفی گفته اند به این جهت است که او غلام یمان جعفی بوده است.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۱، ص۸۶، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۶م.
مستجاب الدعوه بودن مادر بخاری و عنایت حضرت ابراهیم (ع)
اهل سنت خانواده بخاری را نیز اهل علم و فضل معرفی کرده و گفته اند: پدرش شاگرد امام مالک و زید بن حماد بوده است. و با نقل داستانی چنین وانمود کرده اند که مادرش متسجاب الدعوه بوده است.
صفدی در کتاب «الوافی بالوفیات» می نویسد، اسماعیل بخاری در کودکی چشمش کور شد؛ اما مادرش در عالم خواب حضرت ابراهیم خلیل را دید و به مادر وی گفت: خداوند دید چشمان پسرت را به خاطر گریه و زاری تو و دعای تو برگرداند وقتی صبح از خواب بیدار شد دید چشم پسرش شفا یافته است:
وقال أحمد ابن الفضل البلخی ذهبت عینا محمد فی صغره فرأت أمه إبراهیم علیه السلام فی المنام فقال لها یا هذه قد رد الله علی ابنک بصره بکثره بکائک أو دعائک فأصبح وقد رد الله ).
احمد بن فضل بلخی می گوید: دو چشم محمد بن اسماعیل در کودکی از بین رفت، مادرش حضرت ابراهیم علیه السلام را در خواب دید به او گفت: ای خانم خداوند متعال به خاطر زیادی دعا بنائی چشمان پسرت را.
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای۷۶۴هـ)، الوافی بالوفیات، ج۲، ص۱۴۹، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی، ناشر: دار إحیاء التراث – بیروت – ۱۴۲۰هـ- ۲۰۰۰م.
این روایت در منابع ذیل هم آمده است:
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج۱۹، ص۲۴۲، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م.
السبکی الشافعی، ابونصر تاج الدین عبد الوهاب بن علی بن عبد الکافی (متوفای ۷۷۱هـ)، طبقات الشافعیه الکبری، ج۲، ص۲۱۶، تحقیق: د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو، ناشر: هجر للطباعه والنشر والتوزیع، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۳هـ.
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای۷۷۴هـ)، البدایه والنهایه، ج۱۱، ص۲۵، ناشر: مکتبه المعارف – بیروت.
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۲۳۸، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م.
ملا علی قاری نیز داستان را به صورت مفصل این گونه نقل کرده است:
وکانت أمه مستجابه الدعوه، توفی أبوه وهو صغیر فنشأ فی حجر والدته، ثم عمی وقد عجز الأطباء عن معالجته، فرأت إبراهیم الخلیل علی نبینا وعلیه الصلاه والسلام قائلاً لها قد رد الله علی ابنک بصره بکثره دعائک له، فأصبح وقد رد الله علیه بصره.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱، ص۵۷، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
شفای چشم بخاری در اثر تراشیدن سرش:
داستان شفای چشم بخاری را ذهبی در کتاب «تاریخ الاسلام» از زبان خودش این گونه بیان کرده است.
وعن جبریل بن میکائیل: سمعت البخاری یقول: لما بلغت خراسان أصبت ببصری، فعلمنی رجل أن أحلق رأسی وأغلفه بالخطمی، ففعلت، فرد الله علی بصری. رواها غنجار فی تاریخه.
جبرئیل بن میکائیل می گوید: از بخاری شنیدم که می گفت: هنگامی که به خراسان رسیدم چشمم معیوب و کور شد. مردی به من فهماند که سرم را بتراشم و آن با گیاه خطمی بپوشانم. این کار را کردم خداوند دیدگانم را برایم برگرداند. این مطلب را غنجار در تاریخش روایت کرده است.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج۱۹، ص۲۴۳، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م.
غنجار روایت فوق را با این سند نقل کرده که به جبرئیل بن میکائیل می رسد:
وقال غنجار حدثنا أحمد بن محمد بن حسین التمیمی حدثنا أبو یعلی التمیمی سمعت جبریل بن میکائیل بمصر یقول سمعت البخاری یقول لما بلغت خراسان أصبت ببعض بصری فعلمنی رجل أن أحلق رأسی وأغلفه بالخطمی ففعلت فرد الله علی بصری.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۱۲، ص۴۵۲، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.
صفدی و تاج الدین سبکی داستان خواب مادر بخاری را نیز نقل کرده اند:
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای۷۶۴هـ)، الوافی بالوفیات، ج۲، ص۱۴۹، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی، ناشر: دار إحیاء التراث – بیروت – ۱۴۲۰هـ- ۲۰۰۰م.
السبکی الشافعی، ابونصر تاج الدین عبد الوهاب بن علی بن عبد الکافی (متوفای ۷۷۱هـ)، طبقات الشافعیه الکبری، ج۲، ص۲۱۶، تحقیق: د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو، ناشر: هجر للطباعه والنشر والتوزیع، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۳هـ.
حال با این دو روایت متناقض انسان متحیر می شود که کدام یکی را بپذیرد آیا خداوند دعای مادر بخاری را مستجاب نموده و چشم پسرش را شفا داده یا این که نتیجه کارهای خود بخاری بوده که در اثر راهنمایی آن مرد به وقوع پیوسته است؟
انگیزه نوشتن صحیح بخاری
معمولاً هر نویسنده ای از نگارش کتاب هدف یا اهدافی را دارد که با توجه به آنها آن کتاب را می نویسد و وقت گرانبهای خودش را صرف نوشتار آن می کند.
بخاری نیز انگیزه و هدف خود را در نوشتن این کتاب روایی این گونه شرح می دهد:
قال البخاری: والحامل لی علی تألیفه أننی رأیتنی واقفاً بین یدی النبی صلی الله علیه وسلم وبیدی مروحه أذب عنه، فعبر لی بأنی أذب عنه الکذب.
بخاری گفته است: آن چیزی که مرا به تألیف این کتاب وا داشت این بود که من در خواب دیدم پیش روی رسول خدا صلی الله علیه وسلم ایستاده ام و در دست من باد بزنی است که از ایشان گرما را دفع می کنم. این خواب برایم تعبیر شد که من از ساحت آن حضرت، دروغ را بر طرف می کنم.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱، ص۵۸، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
در کتاب «کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون» انگیزه بخاری به صورت روشن تری نقل شده است:
وروی عن البخاری انه قال رأیت النبی علیه الصلاه والسلام وکأننی اقف بین یدیه وبیدی مروحه اذب عنه فسألت بعض المعبرین عنها فقال لی أنت تذب عنه الکذب فهو الذی حملنی علی إخراج الجامع الصحیح.
از بخاری روایت شده که من رسول خدا صلی الله علیه وسلم را در خواب دیدم و گویا پیش روی آن حضرت ایستاده بودم و در دست من باد زنی بود که از او گرما را دفع می کردم. از برخی تعبیر کنندگان خواب این را سؤال کردم به من گفت: شما از رسول خدا دروغ را برطرف می کنید. این خواب مرا وا داشت تا جامع صحیح را بنویسم.
القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفای۱۰۶۷هـ)، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج۱، ص۵۴۴، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۳ – ۱۹۹۲٫
سید صدیق خان قنوجی علاوه بر این که خواب بخاری را تأیید می کند با سند ثابت روایت شده، انگیزه ای دیگری را نیز از زبان بخاری نقل کرده است:
وروی بالإسناد الثابت عن البخاری أنه قال رأیت النبی صلی الله علیه وسلم وکأنی واقف بین یدیه وبیدی مروحه أذب بها عنه فسألت بعض المعبرین فقال لی أنت تذب عنه الکذب فهو الذی حملنی علی إخراح الصحیح
وأیضا قال البخاری کنت عند إسحاق بن راهویه فقال لی بعض أصحابه لو جمع أحد کتابا مختصرا فی السنن الصحیحه عن رسول الله صلی الله علیه وسلم التی بلغت من الصحه أقصی درجاتها کان أحسن وتیسر العمل علیه للعاملین من دون مراجعه إلی المجتهدین قال فوقع ذلک فی قلبی وأخذ بمجامع خاطری فصنفت هذا الجامع الصحیح
…. و نیز بخاری گفته است: من نزد اسحاق بن راهویه بودم برخی از اصحابش به من گفت: اگر کسی کتاب مختصری را در روایات صحیح رسول خدا تألیف کند کار خوبی کرده که با توجه به این کتاب کسانی به سنت رسول خدا عمل می کنند کار برایشان آسان شود بدون این که به مجتهدین مراجعه کنند. بخاری می گوید: از آن پس این انگیزه برایم ایجاد شد و به جمع آوری روایت شروع کردم و این جامع صحیح را تصنیف نمودم.
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۱۷۸، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م.
تعداد روایات بخاری
در این مطلب که بخاری صحیحش را در مکه نوشته و یا در جای دیگر، اختلاف است. ولی طبق تصریح بزرگان علمای اهل سنت این کتاب را در مدت ۱۶ سال نوشته و تنها روایات صحیح را در آن جمع آوری کرده است.
در باره تعداد دقیق روایات بخاری؛ چه با در نظر گرفتن مکررات و چه بدون آن، اختلاف شدیدی میان علمای اهل سنت وجود دارد.
صفدی از قول خود بخاری نقل کرده است که او گفته من در این کتاب نزدیک به شش هزار روایت آورده ام:
وقال أخرجت فی هذا الکتاب من نحو ست مایه ألف حدیث وصنفته فی ست عشره سنه وجعلته حجه فیما بینی وبین الله تعالی.
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای۷۶۴هـ)، الوافی بالوفیات، ج۲، ص۱۴۹، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی، ناشر: دار إحیاء التراث – بیروت – ۱۴۲۰هـ- ۲۰۰۰م.
بدرالدین عینی و همچنین محیی الدین نووی، تعداد روایات را با تکرار ۷۲۷۵ روایت و بدون تکرار نزدیک به چهار هزار روایت می دانند:
(الرابعه) جمله ما فیه من الأحادیث المسنده سبعه آلاف ومائتان وخمسه وسبعون حدیثا بالأحادیث المکرره وبحذفها نحو أربعه آلاف حدیث
وقال أبو حفص عمر بن عبد المجید المیانشی الذی اشتمل علیه کتاب البخاری من الأحادیث سبعه آلاف وستمائه ونیف.
قال واشتمل کتابه وکتاب مسلم علی ألف حدیث ومائتی حدیث من الأحکام فروت عائشه رضی الله تعالی عنها من جمله الکتاب مائتین ونیفا وسبعین حدیثا لم تخرج غیر الأحکام منها إلا یسیرا قال الحاکم فحمل عنها ربع الشریعه ومن الغریب ما فی کتاب الجهر بالبسمله لابن سعد إسماعیل ابن أبی القاسم البوشنجی نقل عن البخاری أنه صنف کتابا أورد فیه مائه ألف حدیث صحیح.
تمام روایات مسند ۷۲۷۵ روایت و با حذف روایت تکراری نزدیک به ۴۰۰۰ هزار روایت است.
ابو حفص گفته: کتاب بخاری ۷۶۰۰ و چند روایت دارد.
او گفته است: کتاب بخاری و مسلم تنها در زمینه احکام ۱۲۰۰ روایت دارد که از عایشه ۲۷۰ و چند روایت آورده اند و در زمینه احکام تعداد کمی روایت از عایشه نقل کرده اند. حاکم می گوید: از عایشه یک چهارم شریعت روایت نقل شده است. و تعجب این که ابن سعد اسماعیل بن ابو القاسم بوشنجی از بخاری نقل کرده که او کتابی را تصنیف کرده که در آن صد هزار روایت صحیح نقل کرده است.
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای ۸۵۵هـ)، عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۶، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
نووی نیز در باره تعداد روایات بخاری می نویسد:
جمله ما فی صحیح البخاری من الأحادیث المسنده سبعه آلاف ومائتان وخمسه وسبعون حدیثا بالأحادیث المکرره وبحذف المکرره نحو اربعه آلاف.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۱، ص۹۲، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۶م.
ابن حجر عسقلانی معتقد است که تمام احادیث صحیح بخاری با حذف مکررات، ۲۷۶۱ روایت بیشتر نیست.
فجمیع ما فی صحیح البخاری من المتون الموصوله بلا تکریر علی التحریر ألفا حدیث وستمائه حدیث وحدیثان ومن المتون المعلقه المرفوعه التی لم یوصلها فی موضع آخر من الجامع المذکور مائه وتسعه وخمسون حدیثا فجمیع ذلک ألفا حدیث وسبعمائه وأحد وستون حدیثا.
تمام آن چه در صحیح بخاری با سند نقل شده، بدون در نظر گرفتن روایات تکراری ۲۶۰۲ است و متونی که به صورت تعلیقی و به صورت مرفوع (مستقیم از صحابه) نقل شده که در جای دیگر سند آن ذکر نشده: ۱۵۹ روایت است که مجموع آن ها ۲۷۶۱ روایت می شود.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، هدی الساری مقدمه فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج ۱، ص ۴۷۷، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفه – بیروت – ۱۳۷۹هـ.
وهو – أعنی البخاری – أول مصنف فی الحدیث المجرد، وجمله ما فیه: سبعه آلاف حدیث ومائتان وخمسه وسبعون بالمکرر، وبحذفه أربعه آلاف. کذا قاله النووی کابن الصلاح لکن قال المؤلف: عددتها فبلغت بالمکرر – سوی المتابعات والمعلقات – سبعه آلاف وثلاثمائه وسبعه وتسعون، وبدون المکرر ألفین وخمسمائه وثلاثه عشر.
بخاری، نخستین است که کتاب اختصاصی در باب حدیث نوشته است، تمام روایات موجود در آن، ۷۲۷۵ روایت با تکرار و بدون تکرار چهاز هزار روایت است. این مطلب را نووی و ابن صلاح گفته اند؛ ولی مؤلف گوید: من آن را شمرده ام؛ پس با مکررات ـ بدون روایات تبعی و تعلیقی ـ ۷۳۹۷ روایت و بدون مکررات ۲۵۱۳ روایت است.
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفای ۱۰۳۱هـ)، الیواقیت والدرر فی شرح نخبه ابن حجر، ج ۱، ص ۳۷۵، تحقیق: المرتضی الزین أحمد، ناشر: مکتبه الرشد – الریاض، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۹م.
البته چاپ های امروزی از صحیح بخاری نیز در شمارش روایات اختلاف شدیدی دارند؛ تا جائی گاها بین نسخه های مختلف آن هزاران شماره اختلاف وجود دارد.
اعتراف بخاری بر نوشتن روایات صحیح
اگر هیچ کدام از علمای اهل سنت کلامی در تعریف و تمجید صحیح بخاری نداشته باشند، سخن خود بخاری در این زمینه کافی خواهد بود که از کتاب خودش تعریف کرده است. او می گوید: هر روایتی که می خواستم در این کتاب بنویسم ابتدا استخاره می کردم و دو رکعت نماز بجا می آوردم و بعد از این که به صحت آن یقین پیدا می کردم آن را می نوشتم.
این سخن بخاری را ابن حجر عسقلانی یکی از شارحان صحیح بخاری این گونه نقل کرده است:
وقال أبو سعید الإدریسی أخبرنا سلیمان بن داود الهروی سمعت عبد الله بن محمد بن هاشم یقول قال عمر بن محمد بن بجیر البجیری سمعت محمد بن إسماعیل یقول صنفت کتابی الجامع فی المسجد الحرام وما أدخلت فیه حدیثا حتی استخرت الله تعالی وصلیت رکعتین وتیقنت صحته.
محمد بن بجیر بجیری می گوید: از محمد بن اسماعیل بخاری شنیدم که می گفت: کتاب جامع خودم را در مسجد الحرام نوشتم و در آن وارد نکردم روایتی را تا این که قبل از آن استخاره می گرفتم و دو رکعت نماز می خواند پس از آن که یقین به صحتش پیدا می کردم روایت را می نوشتم.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، هدی الساری مقدمه فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۴۸۹، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفه – بیروت – ۱۳۷۹هـ.
به نقل صفدی در کتاب «الوافی بالوفیات» خود بخاری گفته است: قبل از نوشتن هر روایت غسل کردم و دو رکعت نماز خواندم آنگاه روایت را نوشتم:
وقال ما وضعت فی الصحیح حدیثا إلا اغتسلت قبل ذلک وصلیت رکعتین.
بخاری گفته است: در صحیح بخاری روایتی وارد نکردم مگر این که قبل از آن غسل می کردم و دو رکعت نماز می خواندم.
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای۷۶۴هـ)، الوافی بالوفیات، ج۲، ص۱۴۹، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی، ناشر: دار إحیاء التراث – بیروت – ۱۴۲۰هـ- ۲۰۰۰م.
ابو سعید خادمی نیز می نویسد:
قَالَ الْبُخَارِیُّ مَا وَضَعْت فِی صَحِیحِی حَدِیثًا إلَّا بَعْدَ غُسْلٍ وَصَلَاهِ رَکْعَتَیْنِ وَصَنَّفْته فِی سِتَّ عَشْرَهَ سَنَهً وَجَعَلْته حُجَّهً فِیمَا بَیْنِی وَبَیْنَ اللَّهِ تَعَالَی وَصَنَّفْته فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا أَدْخَلْت فِیهِ حَدِیثًا إلَّا بِاسْتِخَارَهٍ وَرَکْعَتَیْنِ فَیَتَیَقَّنُ صِحَّتَهُ.
بخاری گفته است: در کتاب صحیح خودم نگذاشتم روایتی را مگر بعد از غسل کردن و دو رکعت نماز گزاردن. این کتاب را در ۱۶ سال نوشتم و آن را حجت بین خودم و خدا قرار دادم و این کتاب را در مسجد الحرام تصنیف کردم. در این کتاب وارد نکردم روایتی را مگر بعد از استخاره و دو رکعت نماز تا این که به صحت روایت یقین پیدا کردم.
الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفای ۱۱۵۶هـ) بریقه محمودیه، ج۱، ص۱۸۵، طبق برنامه الجامع الکبیر.
با این توصیف، بخاری نزدیک به هفت هزار بار غسل کرده است؛ البته اگر برای نوشتن روایات تکراری نیز غسل را تکرار کرده باشد.
سلام رسول خدا (ص) به محمد بن اسماعیل بخاری
اهل سنت برای بالا بردن شخصیت بخاری و نقل فضائلش از هر راه ممکن وارد شده و چیزی در این باره کم نگذاشته اند؛ اما فراموش کرده اند که نباید همه را از طریق خواب و تعبیر خواب برایش اثبات کنند و شاید چاره ای هم جز این نبوده و تنها راه ممکن همین راه بوده است.
یکی از فضائل بخاری که از طریق خواب برایش ثابت شده این است که رسول خدا صلی الله علیه وآله توسط شاگردش به او سلام رسانده است. نووی این داستان را از فربری این گونه نقل کرده است:
وروینا عن أبی عبد الله محمد بن یوسف الفربری روایه صحیح البخاری قال رأیت النبی صلی الله علیه وسلم فی النوم فقال أین ترید قلت أرید محمد بن إسماعیل البخاری فقال اقرئه منی السلام.
از طریق ابو عبد الله محمد بن یوسف فربری روایت صحیح بخاری برای ما روایت شده است. فربری می گوید: رسول خدا صلی الله علیه وسلم را در خواب دیدم به من فرمود: کجا می خواهی بروی؟ گفتم: نزد محمد بن اسماعیل بخاری. آن حضرت فرمود: سلام مرا به او برسان.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۱، ص۸۶، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۶م.
نکته تعجب آور این است که رسول خدا صلی الله علیه وآله تنها به بخاری سلام خشک و خالی می فرستد و کدام پیغام دیگری و تشکر و قدر دانی از زحمات بی شائبه او در جمع آوری احادیث نبوی به عمل نمی آورد!!.
بخاری قدم جای قدم رسول خدا (ص) گذاشت
طبق روایت دیگر، فربری شاگرد بخاری این بار خود بخاری را در خواب دیده که پشت سر رسول خدا صلی الله علیه وآله راه می رفته است؛ اما راه رفتن او به صورت معمولی نبوده؛ بلکه بسیار دقیق، حساب شده و پایش را جای پای رسول خدا صلی الله علیه وآله می گذاشته است.
نووی روایت را این گونه نقل کرده است:
وروینا عن الفربری قال رأیت أبا عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری رحمه الله فی النوم خلف النبی صلی الله علیه وسلم والنبی صلی الله علیه وسلم یمشی کلما رفع قدمه وضع البخاری قدمه فی ذلک الموضع.
از فربری روایت شده است که من محمد بن اسماعیل بخاری را در عالم خواب دیدم که پشت سر رسول خدا صلی الله علیه وسلم راه می رفت هر زمانی که رسول خدا قدمش را بر می داشت بخاری پایش را جای قدمش می گذاشت.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۱، ص۸۶، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۶م.
ستایش علمای اهل سنت از بخاری
از نقل داستانهای خواب و تعبیر خواب که بگذریم علمای اهل سنت در بیداری نیز از نویسنده صحیح بخاری تعریف و تمجیدهای فراوانی کرده اند.
بدر الدین عینی که شارح صحیح بخاری است این گونه او را می ستاید:
الحافظ الحفیظ الشهیر الممیز الناقد البصیر الذی شهدت بحفظه العلماء الثقات واعترفت بضبطه المشایخ الأثبات ولم ینکر فضله علماء هذا الشأن ولا تنازع فی صحه تنقیده اثنان الإمام الهمام حجه الإسلام أبو عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری أسکنه الله تعالی بحابیح جنانه بعفوه الجاری وقد دون فی السنه کتابا فاق علی أمثاله وتمیز علی أشکاله ووشحه بجواهر الألفاظ من درر المعانی ورشحه بالتبویبات الغریبه المبانی بحیث قد أطبق علی قبوله بلا خلاف علماء الأسلاف والأخلاف.
حافظ (کسی که یک صد هزار حدیث حفظ است) دارای حافظه قوی، نامدار و… همان کسی که علمای موثق به حافظ بودنش شهادت داده اند و به دقت او، اساتید فن اعتراف نموده اند و هیچ یکی از علمای علم روایت منکر فضل او نشده اند و حتی دو تن از علما در صحت نقد روایت توسط او تردید نکرده اند….
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای ۸۵۵هـ)، عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۲، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
ابو سعید خادمی نیز او را «امیر المؤمنین در روایت» قلمداد نموده و تصریح نموده که همانند او دیده نشده است و از قوه حافظه او به اندازه ای تعریف می کند که گویا با یک نگاه تمام کتاب را حفظ می شده است. او می نویسد:
(خ) یَعْنِی خَرَّجَ الْبُخَارِیُّ هُوَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ إسْمَاعِیلَ الْبُخَارِیُّ نِسْبَهً إلَی بُخَارَی بَلْدَهٌ مِنْ بِلَادِ مَا وَرَاءَ النَّهْرِ وُلِدَ فِیهَا وَصَارَ کَالْعَلَمِ لَهُ وَلِکِتَابِهِ وَیُقَالُ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فِی الْحَدِیثِ لِأَنَّهُ لَمْ یُرَ مِثْلُهُ فِی حِفْظِ الْحَدِیثِ وَإِتْقَانِهِ وَفَهْمِ مَعَانِی کِتَابِ اللَّهِ وَسُنَّهِ رَسُولِ اللَّهِ وَحِدَّهِ ذِهْنِهِ وَدِقَّهِ نَظَرِهِ وَوُفُورِ فِقْهِهِ وَکَمَالِ زُهْدِهِ وَغَایَهِ وَرَعِهِ وَکَثْرَهِ اطِّلَاعِهِ عَلَی طُرُقِ الْحَدِیثِ وَعِلَلِهِ کَانَ فِی حِفْظِهِ مِائَهُ أَلْفِ حَدِیثٍ صَحِیحٍ وَمِائَتَا أَلْفٍ غَیْرُ صَحِیحٍ مِمَّا یُطْلِقُ السَّلَفُ عَلَیْهِ حَدِیثًا وَفِی صِبَاهُ کَانَ فِی حِفْظِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ حَدِیثٍ وَبِنَظَرٍ وَاحِدٍ یَحْفَظُ مَا فِی الْکِتَابِ.
(خ) اشاره به این است که بخاری روایت را آورده است. بخاری کنیه اش ابو عبدالله نامش محمد فرزند اسماعیل بخاری است. بخاری منسوب به بخارا است که شهری از شهرهای ماوراء النهر. بخاری در آن جا به دنیا آمد و بخاری برای او و کتابش علم شد. به بخاری «امیرالمؤمنین در حدیث» گفته می شود؛ چرا که همانند او در حفظ و نگهداری روایت، فهم معنای کتاب خدا و سنت رسول خدا تیز هوشی، دقت نظر، فهم زیاد، کمال زهد، نهایت ورع، اطلاعات فراوان او به طرق روایات و علل آن، دیده نشده است. او تعداد صدهزار روایت صحیح و دویست هزار روایت غیر صحیح را حفظ بود. او در کودکی هفتاد هزار روایت را حفظ بود و با یک نگاه تمام کتاب را حفظ می کرد.
الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفای ۱۱۵۶هـ) بریقه محمودیه، ج۱، ص۱۸۵، طبق برنامه الجامع الکبیر.
ملا علی قاری در کتاب «مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح»، از سید جمال الدین محدث نقل می کند:
قال السید جمال الدین المحدث: یقال له أمیر المؤمنین فی الحدیث وناصر الأحادیث النبویه وناشر المواریث المحمدیه، قیل: لم یر فی زمانه مثله من جهه حفظ الحدیث واتقانه وفهم معانی کتاب الله وسنه رسوله، ومن حیثیه حده ذهنه، ودقه نظره ووفور فقهه، وکمال زهده وغایه ورعه، وکثره اطلاعه علی طرق الحدیث وعلله، وقوه اجتهاده واستنباطه.
سید جمال الدین محدث گفته است: به بخاری امیر المؤمنین در روایت، یاور روایات نبوی، نشر دهنده میراث های محمدی گفته شده است. گفته در زمان بخاری همانند او در حفظ روایت، و پا برجایی روایت، و دانستن معنای کتاب خدا و سنت رسول خدا…… دیده نشده است.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱، ص۵۷، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
نووی در کتاب «تهذیب الأسماء واللغات» اعتراف احمد بن حنبل را در مورد بخاری نقل کرده است:
وروینا عن الإمام أحمد بن حنبل قال ما اخرجت خراسان مثل محمد بن إسماعیل.
از امام احمد بن حنبل روایت شده که او گفته است: خراسان فردی همانند محمد بن اسماعیل بیرون نداده است.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۱، ص۸۶، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۶م.
به همین مقدار در نقل فضائل خود محمد بن اسماعیل بخاری و کتابش بسنده می کنیم.
ب. مسلم بن الحجاج نیشابوری
مسلم نیشابوری بعد از محمد بن اسماعیل بخاری حائز دومین رتبه اعتبار در میان محدثان اهل سنت است. از این جهت لازم است به مهمترین مطالبی که در باره او گفته شده نیز اشاره شود.
شخصیت علمی
مسلم بن حجاج نیشابوری از جهت نسب نیشابوری و لی در میان عرب بزرگ شده و از محضر افرادی همچون محمد بن اسماعیل بخاری استفاده کرده است و در نهایت یکی از بزرگان و پیشوایان روایت اهل سنت شد.
نووی در باره او می نویسد:
أبو الحسین مسلم بن الحجاج بن مسلم القشیری نسبا النیسابوری وطنا عربی صلیبه وهو أحد أعلام أئمه هذا الشأن وکبار المبرزین فیه وأهل الحفظ والاتقان والرحالین فی طلبه إلی أئمه الاقطار والبلدان والمعترف له بالتقدم فیه بلا خلاف عند أهل الحذق والعرفان والمرجوع إلی کتابه والمعتمد علیه فی کل الازمان.
ابو الحسین مسلم بن حجاج بن مسلم قشیری از جهت نسب نیشابوری و از نگاه مسکن عربی بوده است. مسلم یکی از بزرگان و پیشوایان و تلاش گران عرصه روایت، و اهل حفظ و اتقان و در جستجوی روایات به سوی پیشوایان روایت در شهرها سفر کرده است….
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱، ص۱۰، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲ هـ.
ذهبی در کتاب «سیر أعلام النبلاء»، می نویسد:
مسلم (ت)
هو الإمام الکبیر الحافظ المجود الحجه الصادق أبو الحسین مسلم ابن الحجاج بن مسلم بن ورد بن کوشاذ القشیری النیسابوری صاحب الصحیح.
مسلم پیشوای بزرگ، حافظ ستوده و حجت راستگو ابو الحسن مسلم بن حجاج… صاحب کتاب صحیح است.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۱۲، ص۵۵۷، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.
یکی از حافظان چهارگانه
در روایت دیگر که از محمد بن بشار نقل شده او در این دنیا چهار تن را به عنوان «حفاظ دنیا» معرفی کرده که یکی از آنان مسلم نیشابوری است.
خطیب بغدادی در کتاب «تاریخ بغداد» روایت را این گونه نقل کرده است:
وأخبرنی الحسن قال أنبأنا محمد بن أبی بکر قال أنبأنا أبو شجاع الفضیل بن العباس بن الخصیب التمیمی قال نبأنا أبو قریش محمد بن جمعه بن خلف قال سمعت بندارا محمد بن بشار یقول حفاظ الدنیا أربعه أبو زرعه بالری ومسلم بن الحجاج بنیسابور وعبد الله بن عبد الرحمن الدارمی بسمرقند ومحمد بن إسماعیل البخاری ببخاری.
بندار می گوید: از محمد بن بشار شنیدم که می گفت: حفاظ دنیا چهار نفر هستند: ابو زرعه در ری، مسلم بن حجاج در نیشابور، عبد الله بن عبد الرحمن دارمی در سمرقند و محمد بن اسماعیل بخاری در بخارا.
ابن النجار البغدادی، محب الدین أبی عبد الله محمد بن محمود بن الحسن (متوفای ۶۴۳هـ)، ذیل تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۶، ناشر:دار الکتب العلمیه – لبنان / بیروت.
این مطلب در بسیاری از کتابهای اهل سنت با آدرس ذیل آمده است:
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۱، ص۸۷، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۶م.
المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزکی عبدالرحمن (متوفای۷۴۲هـ)، تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۲۱۴، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۰هـ – ۱۹۸۰م.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۱۲، ص۲۲۶، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۲۴۲، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م.
تقدم مسلم از دیدگاه ابو زرعه و ابو حاتم
مسلم بن حجاج نیشابوری در زمان خودش در زمینه روایت و علوم حدیث شهرت بسیار داشت به گونه ای که ابو زرعه و ابو حاتم، مسلم را بر دیگران مقدم می داشتند.
این مطلب را نووی در شرح صحیح مسلم این گونه نقل کرده است:
قال الحاکم أبو عبد الله حدثنا أبو الفضل محمد بن إبراهیم قال سمعت أحمد بن سلمه یقول رأیت أبا زرعه وأبا حاتم یقدمان مسلم بن الحجاج فی معرفه الصحیح علی مشایخ عصرهما وفی روایه فی معرفه الحدیث.
محمد بن فضل می گوید: از احمد بن سلمه شنیدم که می گفت: ابوزرعه و ابو حاتم مسلم بن حجاج را در شناخت روایات صحیح بر مشایخ عصرش مقدم می دانستند.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱، ص۱۰، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲ هـ.
در این جا مناسب که دیدگاه نووی شارح صحیح مسلم را نیز بدانیم. او می گوید:
قلت: ومن حقق نظره فی صحیح مسلم رحمه الله واطلع علی ما أورده فی أسانیده وترتیبه وحسن سیاقته وبدیع طریقته من نفائس التحقیق وجواهر التدقیق وأنواع الورع والاحتیاط والتحری فی الروایه وتلخیص الطرق واختصارها وضبط متفرقها وانتشارها وکثره اطلاعه واتساع روایته وغیر ذلک مما فیه من المحاسن والاعجوبات واللطائف الظاهرات والخفیات علم أنه امام لا یلحقه من بعد عصره وقل من یساویه بل یدانیه من أهل وقته ودهره وذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله ذو الفضل العظیم.
کسیکه در باره صحیح مسلم تحقیق کند و در سند، ترتیب سند، زیبایی سیاق، نو بودن روش، جوهر و اصل تحقیق، انواع پرهیزگاری و احتیاط و تسلط در روایت، خلاصه کردن طرق، ظبط متفرقات و انتشارآن، وسعت اطلاع بر روایت و بسیاری از چیزهای دیگری که محسنات و لطائف ظاهری و پنهانی است، می بیند که او پیشوایی بوده که بعد از او چنین کسی نمی آید و در میان اهل عصرش بسیار اندک خواهد بود کسانی که همطراز او بوده باشند، و این از فضل خداوند است که به هرکه بخواهد عنایت می کند و خداوند صاحب فضل بزرگ است.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱، ص۱۱، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲ هـ.
در زیر آسمان کتابی صحیح تر از کتاب مسلم نیست
آن چه تا کنون گفته شد راجع به شخصیت علمی مسلم نیشابوری بود؛ اما در تعریف از کتاب صحیحش نیز علمای اهل سنت سخنان بسیاری گفته اند. از جمله نووی می گوید: تدوین این کتاب صحیح از عنایت ویژه خداوند بوده است:
وصنف مسلم رحمه الله فی علم الحدیث کتبا کثیره منها هذا الکتاب الصحیح الذی من الله الکریم وله الحمد والنعمه والفضل والمنه به علی المسلمین وأبقی لمسلم به ذکرا جمیلا وثناء حسنا إلی یوم الدین.
مسلم رحمه الله در علم روایت کتابهای بسیاری را تألیف کرده است از جمله آن این کتاب صحیح است که منتی از جانب خداوند کریم است و تمام حمد برای خداونداست….
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱، ص۱۰، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲ هـ.
به نقل خطیب بغدادی، حسین بن علی نیشابوری می گوید: در زیر آسمان کتابی صحیح تر از کتاب مسلم نیست:
خطیب بغدادی در کتاب «الجامع لأخلاق الراوی وآداب السامع» می نویسد:
۱۵۶۳ حدثنی ابوالقاسم عبد الله بن أحمد بن علی السوذرجانی قال سمعت محمد بن إسحاق بن منده یقول سمعت أبا علی الحسین بن علی النیسابوری یقول ما تحت ادیم السماء اصح من کتاب مسلم بن الحجاج فی علم الحدیث.
محمد بن اسحاق بن منده می گوید: از ابو علی نیشابوری شنیدم که می گفت: در زیر این آسمان، کتابی صحیح تر از کتاب مسلم نیست.
البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفای۴۶۳هـ)، الجامع لأخلاق الراوی وآداب السامع، ج۲، ص۱۸۵، تحقیق: د. محمود الطحان، ناشر: مکتبه المعارف – الریاض – ۱۴۰۳هـ
سخن ابو علی حسین نیشابوری را بسیاری از علمای دیگر اهل سنت نقل کرده اند:
ابن أثیر الجزری، المبارک بن محمد ابن الأثیر (متوفای۵۴۴هـ)، معجم جامع الأصول فی أحادیث الرسول، ج۱، ص۱۸۸، طبق برنامه الجامع الکبیر.
ابن النجار البغدادی، محب الدین أبی عبد الله محمد بن محمود بن الحسن (متوفای ۶۴۳هـ)، ذیل تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۰۱، ناشر:دار الکتب العلمیه – لبنان / بیروت.
السمعانی، أبی سعید عبد الکریم بن محمد ابن منصور التمیمی (متوفای۵۶۲هـ)، الأنساب، ج۴، ص۵۰۳، تحقیق: عبد الله عمر البارودی، دار النشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۹۹۸م
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله،(متوفای۵۷۱هـ)، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، ج۱۴، ص۲۷۵، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵٫
الشیبانی الجزری، أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد (متوفای۶۳۰هـ)، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۳، ص۳۸، دار النشر: دار صادر – بیروت – ۱۴۰۰هـ – ۱۹۸۰م
الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفای۶۴۳هـ)، علوم الحدیث (مقدمه ابن الصلاح)، ج۱، ص۱۹، تحقیق: نور الدین عتر، ناشر: دار الفکر المعاصر – بیروت – ۱۳۹۷هـ – ۱۹۷۷م.
و….
صحیح مسلم مایه نجات ابو علی زغوری شد
خطیب بغدادی خوابی را از ابو سعید بن یعقوب نقل می کند که او ابو علی زغوری را (که یکی از ارادتمندان به صحیح مسلم بوده) در خواب دیده که در دستش یک جلد کتاب صحیح مسلم بود در خیابان حیره راه می رفت. از او سؤال کرد خداوند با تو چه کار کرد؟ او در جواب گفت به خاطر کتاب صحیح مسلم نجات پیدا کردم:
أخبرنی بن یعقوب أخبرنا محمد بن نعیم قال سمعت عمر بن أحمد الزاهد یقول سمعت الثقه من أصحابنا وأکثر ظنی انه أبو سعید بن یعقوب یقول رأیت فیما یری النائم کأن أبا علی الزغوری یمضی فی شارع الحیره وبیده جزء من کتاب مسلم یعنی بن الحجاج فقلت له ما فعل الله بک فقال نجوت بهذا وأشار إلی ذلک الجزء.
ابن النجار البغدادی، محب الدین أبی عبد الله محمد بن محمود بن الحسن (متوفای ۶۴۳هـ)، ذیل تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۰۱، ناشر:دار الکتب العلمیه – لبنان / بیروت.
این قضیه را ابن عساکر در «تاریخ مدینه دمشق» نیز آورده است:
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله،(متوفای۵۷۱هـ)، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل، ج۵۸، ص۹۲، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵٫
عثمان کردی شهروزی در کتاب «صیانه صحیح مسلم من الإخلال والغلط» آورده است که ابو علی زعوری در خیابان حیره راه می رفت در حالی که گریه می کرد و در دستش یک جلد از کتاب مسلم بود:
کأن أبا علی الزغوری یمشی فی شارع الحیره ویبکی وبیده جزء من کتاب مسلم فقلت له ما فعل الله بک؟ فقال نجوت بهذا وأشار إلی ذلک الجزء.
آنگاه ابو علی زغوری را این گونه معرفی کرده است:
أبو علی هذا هو محمد بن عبد العزیز الزغوری بفتح الزای وضم الغین المعجمه وبعدها واو ساکنه ثم راء مهمله وکانت له عنایه بصحیح مسلم والتخریج علیه وشارع الحیره هو بنیسابور نفعنا الله الکریم بالدأب کما نفعه آمین والله أعلم.
ابو علی همان محمد بن عبد العزیز زغوری است… او توجه ویژه نسبت به صحیح مسلم داشت. شارع حیره نیز در نیشابور است خداوند ما را با این ادب نفع دهد همانگونه که او را نفع بخشید.
الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفای۶۴۳هـ)، صیانه صحیح مسلم من الإخلال والغلط وحمایته من الإسقاط والسقط، ج۱، ص۷۱، تحقیق: موفق عبدالله عبدالقادر، ناشر: دار الغرب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثانیه ۱۴۰۸هـ.
همانگونه که در ابتدا متذکر شدیم از این که علمای اهل سنت رتبه مسلم را پس از رتبه بخاری می دانند و طبیعتا کتابش را نیز از جهت اعتبار در رتبه دوم قرار داده اند، فضیلت زیادی برای مسلم نقل نکرده اند، همانگونه که فضیلت عثمان بن عفان در مقایسه با فضائل ابوبکر و عمر در کتابهای اهل سنت اندک ذکر شده است.
ما هم در این قسمت به همین مقدار در باره این نویسندگان مشهور بسنده می کنیم.
تعداد روایات مسلم:
در باره تعداد روایت صحیح مسلم نیز اختلاف وجود دارد، برخی تعداد آن را دوازه هزار و برخی دیگر ۷۲۷۵ روایت بدون مکررات ذکر کرده اند. شمس الدین ذهبی در سیر أعلام النبلاء و تاریخ الإسلام به نقل از أحمد بن سلمه می نویسد که تعداد روایات مسلم دوازه هزار روایت است:
قال أحمد بن سلمه کنت مع مسلم فی تألیف صحیحه خمس عشره سنه قال وهو اثنا عشر ألف حدیث.
احمد بن سلمه گفت: من مسلم را در تألیف صحیحش پانزده سال همراهی کرد. این کتاب دوازه هزار حدیث داشت.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای۷۴۸هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۱۲، ص ۵۶۶، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ؛
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای۷۴۸هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج ۲۰، ص ۱۸۶، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م؛
الأتابکی، جمال الدین أبی المحاسن یوسف بن تغری بردی (متوفای۸۷۴هـ)، النجوم الزاهره فی ملوک مصر والقاهره، ج ۳، ص ۳۳، ناشر: وزاره الثقافه والإرشاد القومی – مصر.
اما حاجی خلیفه به نقل از خود مسلم می نویسد که بدون تکرار چهار هزار و با مکررات هفت و دویست و هفتاد و پنج حدیث در صحیح مسلم وجود دارد:
وروی عن مسلم ان کتابه أربعه آلاف حدیث أصول دون المکررات وبالمکررات سبعه آلاف ومائتان وخمسه وسبعون حدیثا
از مسلم نقل شده است که کتاب حاوی چهار هزار حدیث اصلی (بدون روایات تعلیقی و تبعی) بدون مکرارت است و با مکررات هفت هزار و دویست هفتاد و پنج روایت می شود.
القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفای۱۰۶۷هـ)، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج ۱، ص ۵۵۶، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۳ – ۱۹۹۲؛
الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح بن أحمد (متوفای: ۱۳۳۸هـ)، توجیه النظر إلی أصول الأثر، ج ۱، ص ۲۳۴، تحقیق: عبد الفتاح ابوغده، ناشر: مکتبه المطبوعات الإسلامیه – حلب، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۶هـ ـ ۱۹۹۵م.
کردی شهرزوری هم می نویسد که روایات مسلم بدون تکرار چهار هزار روایت است:
روینا عن أبی قریش الحافظ رحمه الله وإیانا قال کنت عند أبی زرعه الرازی فجاء مسلم بن الحجاج فسلم علیه وجلس ساعه فتذاکرا فلما أن قام قلت له هذا جمع أربعه آلاف حدیث فی الصحیح فقال أبو زرعه فلمن ترک الباقی أراد والله أعلم إن کتابه هذا أربعه آلاف حدیث أصول دون المکررات.
از أبی قریش حافظ برای ما روایت شده است که من نزد ابوزرعه رازی بودم که مسلم بن حجاج وارد شد و سلام کرد و ساعتی نشست، آن دو با هم گفتگو کردند و هنگامی که بلند من گفتم: این همان شخصی است که چهار هزار حدیث را در صحیح خود جمع کرده ابوزرعه گفت: باقی روایات را برای چه کسی گذاشته است خدا می داند. این کتاب او چهار هزار حدیث اصلی بدون مکررات دارد.
الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفای۶۴۳هـ)، صیانه صحیح مسلم من الإخلال والغلط وحمایته من الإسقاط والسقط، ج ۱، ص ۱۰۱، تحقیق: موفق عبدالله عبدالقادر، ناشر: دار الغرب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۴۰۸هـ؛
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج ۱، ص ۲۱، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲ هـ؛
فصل دوم؛ گفتار علمای اهل سنت در مورد صحیحین
برای این که میزان صحت و سقم روایات این دو کتاب و اعتبار آنها روشن شود، در فصل نخست گفتارها و اظهار نظرهای استوانه های علمی اهل سنت را در مورد این دو کتاب بر می شماریم؛ البته علماء و بزرگان اهل سنت در تأیید و صحت این دو کتاب، تعبیرات مختلف و متفاوتی دارند که آن را به صورت ذیل دسته بندی کرده و تقدیم خوانندگان عزیز می نماییم:
ا. صحیح بخاری کتاب رسول خدا (ص)
مهمترین تعبیری که در مورد صحیح بخاری در منابع اهل سنت به چشم می خورد این است که صحیح بخاری «کتاب رسول خدا» صلی الله علیه وآله است.
انصاری هروی معروف به شیخ الاسلام در کتاب «ذم الکلام و اهله» روایتی را نقل کرده که ابو زید مزوری از فقهای زمان خودش رسول خدا صلی الله علیه وآله را در خواب دید و حضرت از او گلایه نمود که چرا کتاب آن حضرت را تدریس نمی کند. وی از رسول خدا سؤال نمود کتاب شما کدام است؟ حضرت فرمود: کتاب من جامع محمد بن اسماعیل است.
متن روایت این گونه است:
أخبرنا أحمد بن محمد بن إسماعیل المهرونی سمعت خالد بن عبد الله المروزی سمعت أبا سهل محمد بن أحمد المروزی سمعت أبا زید المروزی الفقیه یقول کنت نائما بین الرکن والمقام فرأیت النبی صلی الله علیه وسلم فی المنام فقال لی یا أبا زید إلی متی تدرس کتاب الشافعی ولا تدرس کتابی فقلت یا رسول الله وما کتابک قال جامع محمد بن إسماعیل.
احمد بن محمد بن اسماعیل مهرونی می گوید: از خالد بن عبد الله مروزی شنیدم که او از ابو سهل محمد بن احمد مروزی شینده که ابو زید مروزی گفته است: من در میان رکن و مقام خواب بودم رسول خدا صلی الله علیه وآله را در خواب دیدم، حضرت به من فرمود: ای ابو زید! تا چه زمانی کتاب شافعی را تدریس می کنی و چرا کتاب مرا تدریس نمی کنی؟ عرض کردم یا رسول الله کتاب شما کدام است؟ فرمود: جامع محمد بن اسماعیل بخاری.
الأنصاری الهروی، شیخ الإسلام أبو إسماعیل عبد الله بن محمد (متوفای۴۸۱هـ)، ذم الکلام وأهله، ج۲، ص۱۹۰، تحقیق: عبد الرحمن عبد العزیز الشبل، ناشر: مکتبه العلوم والحکم – المدینه المنوره، الطبعه: الأولی ۱۴۱۸هـ ـ ۱۹۹۸م.
بسیاری از علمای اهل سنت نیز این روایت را نقل کرده اند:
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۲، ص۵۱۷، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۶م.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۱۲، ص۴۳۸، و ج۱۶، ص۳۱۴، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج۲۶، ص۵۰۵، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، هدی الساری مقدمه فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص ۴۸۹، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفه – بیروت – ۱۳۷۹هـ.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱، ص۶۴، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
الدهلوی، الإمام أحمد المعروف بشاه ولی الله ابن عبد الرحیم (متوفای ۱۱۷۶هـ)، حجه الله البالغه، ج۱، ص۳۱۸، ناشر: دار الکتب الحدیثه – مکتبه المثنی – القاهره – بغداد، تحقیق: سید سابق.
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۱۷۷، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م.
صحت سند روایت از دیدگاه علمای اهل سنت
همانطوری که ملاحظه می شود ابو زید مروزی که یکی از فقهای برجسته این خواب دیده و برای ابو سهل نقل کرده است. از دیدگاه علمای اهل سنت هم این شخص مورد تأیید و نیز این روایت توثیق شده است.
ابن حجر عسقلانی بعد از نقل این روایت می نویسد:
قلت: إسناد هذه الحکایه صحیح ورواتها ثقات أئمه وأبو زید من کبار الشافعیه له وجه فی المذهب وقد سمع صحیح البخاری من الفربری وحدث به عنه وهو أجل من حدث به عن الفربری.
سند این حکایت صحیح و راویان آن از پیشوایان موثق هستند. و ابو زید از بزرگان شافعیه است که در این مذهب از جایگاه خاصی برخوردار است. ابوزید صحیح بخاری را از فربری شنیده و از وی روایت نقل کرده و او بهترین کسی است که از فربری روایت کرده است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، تغلیق التعلیق، ج۵، ص۴۲۲، تحقیق: سعید عبد الرحمن موسی القزقی، ناشر: المکتب الإسلامی، دار عمار – بیروت، عمان – الأردن، الطبعه: الأولی۱۴۰۵
حجیت این خواب برای اهل سنت
یکی از روایاتی که تقریبا در تمامی جوامع روایی اهل سنت آمده است، این مضمون است که پیامبر صلی الله علیه وآله فرموده اند: هرکس من را در خواب ببیند، در واقع خود من را دیده است؛ زیرا شیطان نمی تواند خود را به شکل من در بیاورد.
این روایت از طرق متعدد ذیل نقل شده است:
۱٫ از طریق ابو هریره:
اسماعیل بخاری، مسلم نیشابوری و ابن ماجه از معروف ترین علمای حدیث اهل سنت این روایت را نقل کرده اند:
۱۱۰ حدثنا مُوسَی قال حدثنا أبو عَوَانَهَ عن أبی حَصِینٍ عن أبی صَالِحٍ عن أبی هُرَیْرَهَ عن النبی صلی الله علیه وسلم قال تَسَمَّوْا بِاسْمِی ولا تَکْتَنُوا بِکُنْیَتِی وَمَنْ رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ فی صُورَتِی وَمَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّدًا فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ من النَّارِ.
ابو هریره می گوید: رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: به اسم من نام گذاری کنید نه به کنیه من. و کسی که مرا در خواب ببیند گویا مرا دیده است؛ چرا شیطان نمی توان خود را به شکل من در بیاورد و کسی که از روی عمد بر من دروغ ببندند خداوند نشیمن گاه او را از آتش پر سازد.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج۱، ص۵۲، و ج۵، ص۲۲۹۰، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷٫
النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۷۵، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفای۲۷۵هـ)، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۲۸۴، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر – بیروت.
۲٫ از طریق انس:
طریق دوم روایت انس بن مالک است:
۶۵۹۳ حدثنا مُعَلَّی بن أَسَدٍ حدثنا عبد الْعَزِیزِ بن مُخْتَارٍ حدثنا ثَابِتٌ الْبُنَانِیُّ عن أَنَسٍ رضی الله عنه قال قال النبی صلی الله علیه وسلم من رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَخَیَّلُ بِی وَرُؤْیَا الْمُؤْمِنِ جُزْءٌ من سِتَّهٍ وَأَرْبَعِینَ جُزْءًا من النُّبُوَّهِ
انس می گوید: رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: کسی که مرا در خواب ببیند، گویا من را دیده است؛ چرا که شیطان به شکل من تصور هم نمی شود و خواب مؤمن یک جزأ از چهل و شش جزء نبوت است.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج۶، ص۲۵۶۸، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامه – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷٫
۳٫ از طریق جابر بن عبد الله انصاری:
در طریق دیگر این روایت جابر بن عبد الله انصاری قرار دارد:
۲۲۶۸ وحدثنی محمد بن حَاتِمٍ حدثنا رَوْحٌ حدثنا زکریا بن إسحاق حدثنی أبو الزُّبَیْرِ أَنَّهُ سمع جَابِرَ بن عبد اللَّهِ یقول قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم من رَآنِی فی النَّوْمِ فَقَدْ رَآنِی فإنه لَا یَنْبَغِی لِلشَّیْطَانِ أَنْ یَتَشَبَّهَ بِی.
جابر می گوید: رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: کسی که مرا در خواب ببیند، به تحقیق مرا دیده است؛ چرا که شایسته نیست که شیطان خود را شبیه من در بیاورد.
النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۷۶، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفای۲۷۵هـ)، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۲۸۴، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر – بیروت.
۴٫ از طریق عبد الله بن مسعود:
عبد الله بن مسعود یکی دیگر افرادی است که در طریق این رویت قرار دارد:
۳۹۰۰ حدثنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ ثنا وَکِیعٌ عن سُفْیَانَ عن أبی إسحاق عن أبی الْأَحْوَصِ عن عبد اللَّهِ عن النبی صلی الله علیه وسلم قال من رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فی الْیَقَظَهِ فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ علی صُورَتِی
عبد الله بن مسعود می گوید: رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: کسی که مرا در خواب ببیند، به تحقیق مرا در بیداری دیده است؛ چرا که به شکل من نمی تواند خودش را در بیاورد.
القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفای۲۷۵هـ)، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۲۸۴، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر – بیروت.
ابن ماجه قزوینی در صفحه این کتابش بعد از این که روایت ابن مسعود را ذکر می کند می گوید: در این باب از طریق ابو هریره، ابو قتاده، ابن عباس، ابو سعید خدری، جابر بن عبد الله، انس بن مالک، ابو مالک اشجعی، ابو بکره و ابو جحفه روایت نقل شده و این روایت صحیح است:
۲۲۷۶ حدثنا محمد بن بَشَّارٍ حدثنا عبد الرحمن بن مَهْدِیٍّ حدثنا سُفْیَانُ عن أبی إسحاق عن أبی الْأَحْوَصِ عن عبد اللَّهِ عن النبی صلی الله علیه وسلم قال من رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ بِی قال وفی الْبَاب عن أبی هُرَیْرَهَ وَأَبِی قَتَادَهَ وبن عَبَّاسٍ وَأَبِی سَعِیدٍ وَجَابِرٍ وَأَنَسٍ وَأَبِی مَالِکٍ الْأَشْجَعِیِّ عن أبیه وَأَبِی بَکْرَهَ وَأَبِی جُحَیْفَهَ قال أبو عِیسَی هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ.
القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفای۲۷۵هـ)، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۵۳۵، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر – بیروت.
۵٫ از طریق ابو سعید خدری:
ابو سعید خدری نیز از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت کرده است:
۳۹۰۳ حدثنا أبو بَکْرِ بن أبی شَیْبَهَ وأبو کُرَیْبٍ قالا ثنا بَکْرُ بن عبد الرحمن ثنا عِیسَی بن الْمُخْتَارِ عن بن أبی لَیْلَی عن عَطِیَّهَ عن أبی سَعِیدٍ عن النبی صلی الله علیه وسلم قال من رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ بِی.
القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفای۲۷۵هـ)، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۲۸۴، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر – بیروت.
۶٫ از طریق ابن عباس:
ابن ماجه از طریق ابن عباس نیز روایت را نقل کرده است:
۳۹۰۵ حدثنا محمد بن یحیی ثنا أبو الْوَلِیدِ قال أبو عَوَانَهَ ثنا عن جَابِرٍ عن عَمَّارٍ هو الدُّهْنِیُّ عن سَعِیدِ بن جُبَیْرٍ عن بن عَبَّاسٍ قال قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم من رَآنِی فی الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِی فإن الشَّیْطَانَ لَا یَتَمَثَّلُ بِی.
القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید (متوفای۲۷۵هـ)، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۲۸۵، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر – بیروت.
و البانی وهابی نیز در السلسله الصحیحه ج ۶، ص۵۱۳ در ذیل شماره ۲۷۲۹ این روایت را صحیح می داند؛ بنا بر این، یکی از علمای اهل سنت، پیامبر صلی الله علیه وآله را در خواب دیده است که فرمودند صحیح بخاری کتاب من است ! و وی قطعاً پیامبر صلی الله علیه وآله را دیده است؛ چون خواب رسول خدا صلی الله علیه وآله برای اهل سنت حجیت دارد؛ پس به گفته خود رسول خدا صلی الله علیه وآله، این کتاب، برای خود حضرت است و ممکن نیست اشتباه باشد !
شاهدی دیگر؛
رسول خدا (ص) صحیح بخاری ومسلم را تأیید و نقل روایاتش را برای شیخ عبد المعطی تونسی اجازه می دهد
مرحوم میرحامد حسین، در کتاب استقصاء الإفحام ج۲، ص۸۶۸ به نقل از شاه ولی الله دهلوی در کتاب «رساله الدرّ الثمین فی مبشّرات النبی الأمین، الحدیث الثالث والثلاثون» این چنین می نویسد:
أخبرنی الشیخ محمد بن عبد الرحمن الخطاب شارح مختصر الخلیل قال: مشینا مع شیخنا العارف بالله تعالی الشیخ عبد المعطی التونسی لزیاره النبی صلی الله علیه وسلم فلما قربنا من الروضه الشریفه ترجّلنا، فجعل الشیخ عبد المعطی یمشی خطوات ویقف، حتی وقف تجاه القبر الشریف فتکلم بکلام لم نفهمه، فلما انصرف سألناه عن وقفاته فقال: کنت أطلب الإذن من رسول الله صلی الله علیه وسلم فی القدوم علیه، فإذا قال لی أقدم قدمت ساعه ثم وقفت، وهکذا حتی وصلت إلیه فقلت: یا رسول الله أکلما روی البخاری عنک صحیح؟ فقال: صحیح. فقلت له: أرویه عنک یا رسول الله؟ قال: أروه عنی. وقد أجاز الشیخ عبد المعطی ـ نفعنا الله به ـ الشیخ محمد الخطّاب یرویه عنه.
شیخ محمد بن عبدالرحمن خطاب شارح مختصر الخلیل می گوید:
من با استادم شیخ عبدالمعطی تونسی به زیارت حرم مطهر حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) مشرف شدم، دیدم استادم برخلاف معمول در میان حرم مطهر چند قدم بر میدارد و چند لحظه توقف میکند و به این صورت به قبر شریف نزدیک شد و در مقابل قبر جملاتی میگفت که من مضمون آن را نفهمیدم، پس از مراجعت از زیارت قبر شریف از جریان توقف و گفتگوی غیر متعارف او سؤال نمودم، او در جواب من گفت: من برای وارد شدن به حرم مطهر و زیارت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) از خود آن حضرت اجازه خواستم تا این که اجازه داد و وارد شدم و به آن حضرت نزدیک شدم و عرض کردم: یا رسول الله! تمام احادیثی که بخاری از شما نقل نموده است صحیح است؟ فرمود: آری صحیح است. عرض کردم: تمام حدیثهای آن را از شما نقل کنم؟ فرمود: آری از زبان من نقل کن.
سپس سند دیگری برای مدعای خویش نقل می کند و می گوید:
ثم قال: ووجدت هذا الحدیث بخط الشیخ عبد الحق الدهلوی بإسناد له عن الشیخ عبد المعطی بمعناه وفیه: فلمّا فرغ من الزیاره وما یتعلق بها سأله أن یروی عنه صلی الله علیه وسلم صحیح البخاری وصحیح مسلم فسمع الإجازه من النبی (صلی الله علیه وسلم فذکر صحیح مسلم أیضا
این روایت را به خط شیخ عبد الحق دهلوی با سند وی از شیخ عبد المعطی با همین مضمون دیدم و در آن بود وقتی که زیارت و فروعات آن تمام شد، از رسول خدا (ص) اجازه خواست که کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم را از خود حضرت نقل کند؛ و اجازه را از خود رسول خدا (ص) شنید.
پس در عبارت وی صحیح مسلم نیز آمده است.(یعنی صحیح مسلم نیز کتاب پیامبر است)
ب. اجماع امت و یا اهل علم بر صحت روایات و جمیع متون صحیحین
بسیاری از بزرگان اهل سنت گفته اند که تمام روایات موجود در کتب صحیحین مورد قبول امت اسلامی است و در این باره ادعای اجماع کرده اند؛ اما گاهی اجماع را به تمام امت اسلامی نسبت می دهند و گاهی به اهل علم. (البته این اختلاف تعبیر تاثیری در حجیت ندارد، زیرا اجماع معتبر نزد اهل سنت، اجماع علما است؛ و وقتی از علما بالاتر رفت نیز تاییدی بیشتر بر حجیت است) تعبیرات متفاوت علمای بزرگ اهل سنت در این باره به ترتیب تاریخ وفات ذکر می شود:
۱٫ ابو اسحاق اسفرائنی (متوفای۴۱۸هـ)
اسفرائنی یکی از علماء و فقهای شافعی و از بزرگان آنها است. شمس الدین سخاوی به نقل از وی می نویسد:
ولفظ الأستاذ أبی إسحاق الإسفرائینی أهل الصنعه مجمعون علی أن الأخبار التی اشتمل علیها الصحیحان مقطوع بصحه أصولها ومتونها ولا یحصل الخلاف فیها بحال وإن حصل فذاک اختلاف فی طرقها ورواتها قال فمن خالف حکمه خبرا منها ولیس له تأویل سایغ للخبر نقضنا حکمه لأن هذه الأخبار تلقتها الأمه بالقبول.
سخن استاد ابو اسحاق اسفرائینی این است که اهل فن اجماع دارند بر این که اخباری که در صحیح بخاری و مسلم آمده، از نظر متن و اصول، صحت آنها قطعی است و هیچ گونه اختلافی در آنها نیست و اگر اختلافی هم باشد در طرق و راوایان آنها است؛ پس حکم هرکسی مخالف یک خبر از این دو کتاب باشد، و تأویلی هم نباشد که حکم او را تجویز کند، ما حکم وی را نقض می کنیم؛ چرا که امت اسلامی این روایات را قبول کرده اند.
السخاوی، شمس الدین محمد بن عبد الرحمن (متوفای۹۰۲هـ)، فتح المغیث شرح ألفیه الحدیث، ج۱، ص۵۱، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۳هـ.
برخی دیگر نیز همین سخن امام الحرمین را نقل کرده اند که تنها به مدارک آن اشاره می کنیم:
القاسمی، محمد جمال الدین (متوفای۱۳۳۲ هـ)، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۸۵، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۳۹۹هـ – ۱۹۷۹م.
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفای ۱۰۳۱هـ)، الیواقیت والدرر فی شرح نخبه ابن حجر، ج۱، ص۳۱۱، تحقیق: المرتضی الزین أحمد، ناشر: مکتبه الرشد – الریاض، الطبعه: الأولی ۱۹۹۹م.
الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح بن أحمد (متوفای: ۱۳۳۸هـ)، توجیه النظر إلی أصول الأثر، ج۱، ص۳۰۷، تحقیق: عبد الفتاح ابوغده، ناشر: مکتبه المطبوعات الإسلامیه – حلب، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۶هـ ـ ۱۹۹۵م
ترجمه ابو اسحاق:
برای این که ابو اسحاق اسفرائنی را بیشتر بشناسیم ترجمه او را از زبان علمای اهل سنت نقل می کنیم.
ذهبی او را این گونه معرفی کرده است:
الأستاذ أبو إسحاق الإسفرائینی، الأصولی، المتلکم، الفقیه الشافعی، إمام أهل خُراسان. رُکن الدین، أحد من بلغ رتبه الإجتهاد.
استاد ابو اسحاق اسفرائینی، اصولی، متکلم، فقیه شافعی، پیشوای خراسانیان، پایه دین و از جمله کسانی است که به رتبه اجتهاد دست یافته است.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج۲۸، ص۴۳۷، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م.
عکری حنبلی نیز در کتاب «شذرات الذهب فی أخبار من ذهب» می نویسد:
أبو إسحاق الإسفرائینی إبراهیم بن محمد بن إبراهیم بن مهران الأصولی المتکلم الشافعی أحد الأعلام وصاحب التصانیف..
ابو اسحاق اسفرائینی، ابراهیم بن محمد بن ابراهیم بن مهران اصولی، متکلم شافعی، یکی از بزرگان و صاحب تصانیف است.
العکری الحنبلی، عبد الحی بن أحمد بن محمد (متوفای۱۰۸۹هـ)، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، ج۳، ص۲۰۹، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط، ناشر: دار بن کثیر – دمشق، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۶هـ.
۲٫ ابو نصر سجزی (متوفای۴۴۴هـ)
ابراهیم ابناسی از علمای شافعی اهل سنت در قرن نهم، روایات بخاری را به چند دسته تقسیم کرده است:
دسته اول:روایات دارای سند متصل
دسته دوم: روایاتی که در ابتدای آن یک راوی و یا چند تن حذف شده ولی بخاری آن را با عبارتی آورده است که دلیل بر صحت او است.
دسته سوم: در صورتی که عبارت آن به صورت قطعی و جزمی نیست و حکم به صحت ندارد.
طبق گفته ابو نصر سجزی دو دسته اول صحیح و دسته سوم هم در نزد اهل سنت مقبول است؛ زیرا بخاری این روایت را در صحیحش نقل کرده و صرف نقل او مشعر به صحت این روایت است. متن سخن وی چنین این است:
ومع ذلک فإیراده له فی أثناء الصحیح مشعر بصحه أصله إشعارا یؤنس به ویرکن إلیه.
پس از این تقسیم بندی و تذکر نکته فوق به سخن بخاری اشاره کرده و کلام ابو نصر سجزی را نیز یادآوری می کند و می نویسد:
وإلی الخصوص الذی بیناه یرجع مطلق قوله ما أدخلت فی کتاب الجامع إلا ما صح وکذلک مطلق قول الحافظ أبی نصر الوائلی السجزی أجمع أهل العلم الفقهاء وغیرهم أن رجلا لو حلف بالطلاق أن جمیع ما فی کتاب البخاری مما روی عن النبی صلی الله علیه وسلم قد صح عنه ورسول الله قاله لا شک فیه أنه لا یحنث والمرأه بحالها فی حبالته.
به این ویژگی که آن را بیان کردیم اطلاق قول بخاری که گفته: آنچه را در کتاب جامع آوردم صحیح است، بر می گردد. و نیز اطلاق سخن حافظ ابو نصر وائلی سجزی که گفته: اهل علم از فقهاء و غیر آنان اجماع دارند بر این که اگر مردی این گونه قسم بخورد که اگر تمام روایاتی که در بخاری نقل شده از رسول خدا نباشد و رسول خدا آن را نگفته باشد، زنم طلاق باشد. اگر کسی این گونه سوگند خورد، سوگندش شکسته نمی شود و زنش هم در حباله نکاح او است و این طلاق بی فائده است؛(چرا که این روایات از رسول خدا است و هیچ شکی در آن نیست).
الأبناسی المصری الشافعی، أبو إسحاق برهان الدین إبراهیم بن موسی بن أیوب (متوفای۸۰۲هـ)، الشذا الفیاح من علوم ابن الصلاح، ج۱، ص۹۴، تحقیق: صلاح فتحی هلل، ناشر: مکتبه الرشد – الریاض، الطبعه: الأولی۱۴۱۸هـ ـ ۱۹۹۸م.
صنعانی کتابی را به اسم «توضیح الافکار» در شرح کتاب «تنقیح الانظار» که نویسنده آن «علامه نظار محمد بن ابراهیم وزیر» می باشد، نوشته و بعد از پایان کلام سجزی، از نظار محمد بن ابراهیم این سخن را نقل کرده است:
فقال المصنف فی العواصم بعد نقله الظاهر إجماعهم علی ذاک وإجماع غیرهم لأن المعروف فی کتب الفقه أن من حلف بالطلاق علی صحه أمر وهو یظن صحته ولم ینکشف بطلانه لم یحنث لأن الأصل بقاء الزوجیه ولا تطلق بمجرد الاحتمال المرجوح.
مصنف در کتاب عواصم بعد از نقل اجماع علماء و غیر علما را بر این مطلب نقل کرده است؛ چرا که در کتاب فقه معروف است اگر کسی بر صحت امری به طلاق زنش سوگند یاد کند و گمان به صحت آن داشته باشد و بطلانش هم کشف نشود، سوگندش شکسته نمی شود؛ چرا که اصل بقاء زوجیت است و به صرف احتمال مرجوح طلاق صورت نمی گیرد.
الحسنی الصنعانی، محمد بن إسماعیل الأمیر (متوفای۱۱۸۲هـ)، توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار، ج۱، ص۹۹، تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید، دار النشر: المکتبه السلفیه – المدینه المنوره، طبق برنامه الجامع الکبیر.
با توجه به سخن علامه نظار محمد بن ابراهیم، عدم صحت روایات بخاری و مسلم یک احتمال مرجوحی است که اگر کسی به آن سوگند بخورد باعث حنث قسم نمی شود.
ترجمه ابو نصر سجزی:
ابو نصر سجزی یکی از چهره های سرشناس علم حدیث است. ابوبکر بغدادی او را با عناوین «حافظ، امام، علم السنه» می ستاید:
۱۱۴ الحافظ الأمام علم السنه عبید الله بن سعید بن حاتم أبو نصر السجزی المتوفی سنه ۴۴۴ ه من أحفظ أهل زمانه للحدیث طوف الآفاق فی طلب الحدیث.
حافظ، امام، پرچم اهل سنت عبید الله بن سعد بن حاتم ابو نصر سجزی متوفای ۴۴۴ هجری از حافظ ترین اهل زمان خودش بود و در جستجوی روایات به نقاط مختلف مسافرت کرد.
البغدادی، أحمد بن علی بن ثابت أبو بکر (متوفای۴۶۳هـ)، الرحله فی طلب الحدیث، ج۱، ص۲۱۲، تحقیق: نور الدین عتر، دار النشر: دار الکتب اتلعلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی۱۳۹۵
شمس الدین ذهبی نیز در کتاب «تذکره الحفاظ» می نویسد:
۱۰۰۵ أبو نصر السجزی الحافظ الإمام علم السنه عبید الله بن سعید بن حاتم بن أحمد الوائلی البکری نزیل الحرم ومصر وصاحب الإبانه الکبری فی مسأله القرآن وهو کتاب طویل فی معناه دال علی أمامه الرجل وبصره بالرجال والطرق.
وی کتاب الابانه الکبری در مساله قرآن را دارد که کتابی طولانی در این زمینه است که نشان می دهد این شخص امام بوده و به علم رجال و طرق آن آشنا است.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ)، تذکره الحفاظ، ج۳، ص۱۱۱۸، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی.
۳٫ ابو المعالی امام الحرمین جوینی (متوفای۴۷۸هـ)
جوینی یکی از استوانه های علمی شافعی و مورد احترام اهل سنت و معروف به «امام الحرمین، فخر الاسلام، امام الائمه» است.
امام الحرمین نیز در مورد کتاب بخاری و مسلم همان مطلب سوگند خوردن به طلاق را مطرح کرده و در پایان به اجماع علمای اهل سنت بر صحت روایات بخاری و مسلم اشاره می کند.
متن کلام وی را عثمان کردی شهرزوری این گونه نقل کرده است:
عن الحافظ الفقیه أبی طاهر أحمد بن محمد الأصبهانی رحمه الله قال سمعت القاضی أبا حکیم الجیلی یقول سمعت أبا المعالی عبد الملک بن عبد الله بن یوسف الجوینی بنیسابور یقول لو حلف إنسان بطلاق امرأته أن ما فی کتابی البخاری ومسلم مما حکما بصحته من قول النبی صلی الله علیه وسلم لما ألزمته الطلاق ولا حنثته لإجماع علماء المسلمین علی صحتهما.
حافظ، فقیه، ابو طاهر احمد بن محمد اصفهانی می گوید: از ابو حکیم جیلی شنیدم که می گفت: از ابو المعالی عبد الملک بن عبد الله بن یوسف جوینی در نیشابور شنیدم که می گفت: اگر انسان سوگند یاد کند به اینکه اگر روایات صحیح بخاری و مسلم صحیح نباشد و گفتار رسول خدا نباشد، زنش را طلاق بدهد، با این سوگند طلاق زنش منعقد نمی شود و سوگندش هم شکسته نمی شود؛ چرا که علمای مسلمین بر صحیح روایات این دو کتاب اجماع دارند.
الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفای۶۴۳هـ)، صیانه صحیح مسلم من الإخلال والغلط وحمایته من الإسقاط والسقط، ج۱، ص۸۶، تحقیق: موفق عبدالله عبدالقادر، ناشر: دار الغرب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثانیه ۱۴۰۸هـ.
این سخن امام الحرمین را بسیاری از بزرگان اهل سنت نقل کرده اند:
نووی یکی از شارحان صحیح مسلم می نویسد:
وقد قال امام الحرمین لو حلف انسان بطلاق امرأته أن ما فی کتابی البخاری ومسلم مما حکما بصحته من قول النبی صلی الله علیه وسلم لما ألزمته الطلاق ولا حنثته لاجماع علماء المسلمین.
صحیح مسلم بشرح النووی، أبو زکریا یحیی بن شرف بن مری النووی (متوفای۶۷۶ هـ) ج ۱، ص ۱۹، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت – ۱۳۹۲، الطبعه: الطبعه الثانیه.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای۹۱۱هـ)، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۱۳۱، تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف، ناشر: مکتبه الریاض الحدیثه – الریاض.
الحسنی الصنعانی، محمد بن إسماعیل الأمیر (متوفای۱۱۸۲هـ)، توضیح الأفکار لمعانی تنقیح الأنظار، ج۱، ص۱۲۲، تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید، دار النشر: المکتبه السلفیه – المدینه المنوره، طبق برنامه الجامع الکبیر.
ترجمه ابو المعالی الجوینی:
صیرفینی او را این گونه معرفی کرده است:
أبو المعالی الجوینی: عبد الملک بن عبد الله بن یوسف الجوینی أبو المعالی ابن رکن الإسلام أبی محمد الجوینی إمام الحرمین فخر الإسلام إمام الأئمه علی الإطلاق حبر الشریعه المجتمع علی إمامته شرقا وغربا المقر بفضله السراه والحداه عجما وعربا من لم تر العیون مثله قبل ولا تری بعده…
ابو المعالی جوینی عبد الملک بن عبد الله بن یوسف جوینی ابو المعالی ابن رکن الاسلام ابو محمد جوینی، امام الحرمین، فخر اسلام، پیشوای علی الاطلاق پیشوایان، دانشمند شریعت، کسی است که بر امامت او علمای شرق و غرب اجماع دارند؛ کسی که بزرگ و کوچک عجم و عرب به فضیلت او اقرار دارند؛ او کسی است که چشم روزگار همانند او را در گذشته ندیده و در آینده نخواهد دید.
الصیرفینی، تقی الدین أبو إسحاق إبراهیم بن محمد (متوفای۶۴۱هـ)، المنتخب من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور، ج۱، ص۳۶۱، تحقیق: خالد حیدر، دار النشر: دار الفکر للطباعه والنشر التوزیع – بیروت – ۱۴۱۴هـ
۴٫ ابوالفرج ابن الجوزی (متوفای۵۹۷ هـ)
ابن جوزی از علمای بلند پایه حنابله در قرن ششم، روایات را بر چند دسته تقسیم کرده و از نظر او نخستین دسته آن روایاتی است که همه بر صحت آنها اتفاق دارند. او می نویسد:
واعلم وفقک الله أن الأحادیث علی سته أقسام، القسم الأول ما اتفق علی صحته وکان أبو عبد الله البخاری أول من الصحاح، ثم تبعه مسلم.
خداوند تو را موفق بدارد، بدان که روایات بر شش دسته هستند: قسم نخست روایاتی است که صحت آنها مورد اتفاق است و ابو عبد الله بخاری نخستین صحاح را دارد پس از آن مسلم است.
القرشی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای۵۹۷ هـ)، الموضوعات، ج۱، ص۱۱، تحقیق: توفیق حمدان، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۱۵ هـ -۱۹۹۵م
۵٫ تاج الدین سبکی (متوفای۶۴۶هـ)
سبکی شافعی بعد از این که سخن از کتاب های ابن ماجه و ابن خزیمه به میان آورده در باره صحیح بخاری و مسلم می نویسد:
فالصحیحان مقدمان علیه، ولو کان علی شرطهما؛ لأن لشهرتهما وقبول الأمه بالقبول ما لیس لغیرهما، وإن ساواهما فی درجه الصحه، ولذلک قال الأستاذ أبو إسحاق وغیره من أئمتنا: إن کل ما فیهما مقطوع به.
صحیح بخاری و مسلم مقدم بر کتاب های ابن ماجه هستند؛ چرا که شهرت این دو کتاب، و قبول شدن این دو کتاب توسط امت، خصوصیتی است که کتابهای دیگر آن را ندارند؛ اگر چه در درجه صحت مساوی صحیح بخاری و مسلم هستند. از این روی استاد ابو اسحاق و غیر او از پیشوایان ما گفته اند: همانا تمام روایات بخاری و مسلم قطعی است.
السبکی، تاج الدین أبی النصر عبد الوهاب بن علی بن عبد الکافی (متوفای۶۴۶هـ)، رفع الحاجب عن مختصر ابن الحاجب، ج۴، ص۶۱۸، تحقیق: علی محمد معوض، عادل أحمد عبد الموجود، دار النشر: عالم الکتب – لبنان / بیروت – ۱۹۹۹م – ۱۴۱۹هـ الطبعه: الأولی
۶٫ عثمان بن عبد الرحمن الکردی مشهور به ابن صلاح (متوفای۶۴۳هـ)
کردی شهروزی مشهور به ابن صلاح در کتاب «صیانه صحیح مسلم» می نویسد: تمام آنچه در مسلم و بخاری آمده، قطعا صحیح و امت اسلامی آن را قبول دارند:
الفصل الرابع جمیع ما حکم مسلم بصحته من هذا الکتاب فهو مقطوع بصحته والعلم النظری حاصل بصحته فی نفس الأمر وهکذا ما حکم البخاری بصحته فی کتابه وذلک لأن الأمه تلقت ذلک بالقبول سوی من لا یعتد بخلافه ووفاقه فی الإجماع.
فصل چهارم: تمام آن روایاتی را که مسلم به صحت آن در این کتاب حکم کرده، قطعاً صحیح است و در و اقع علم نظری بر صحت آن حاصل است. و هم چنین است آن روایاتی را که بخاری در کتابش حکم به صحتش کرده است. دلیل برصحت روایات این دوکتاب این است که امت اسلام آنها را قبول دارند جز اندک افرادی که مخالفت و موافقت آنها ارزشی ندارد و ضرری به اجماع نمی زند.
الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفای۶۴۳هـ)، صیانه صحیح مسلم من الإخلال والغلط وحمایته من الإسقاط والسقط، ج۱، ص۸۶، تحقیق: موفق عبدالله عبدالقادر، ناشر: دار الغرب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثانیه ۱۴۰۸هـ.
سخن ابن صلاح را نووی شافعی در شرح صحیح مسلم این گونه نقل کرده است:
قال الشیخ أبو عمرو بن الصلاح رحمه الله جمیع ما حکم مسلم رحمه الله بصحته فی هذا الکتاب فهو مقطوع بصحته والعلم النظری حاصل بصحته فی نفس الأمر وهکذا ما حکم البخاری بصحته فی کتابه وذلک لان الأمه تلقت ذلک بالقبول سوی من لا یعتد بخلافه ووفاقه فی الاجماع قال الشیخ والذی نختاره أن تلقی الأمه للخبر المنحط عن درجه التواتر بالقبول یوجب العلم النظری بصدقه خلافا لبعض محققی الاصولیین حیث نفی ذلک بناء علی أنه لا یفید فی حق کل منهم الا الظن وانما قبله لانه یجب علیه العمل بالظن والظن قد یخطیء قال الشیخ وهذا مندفع لان ظن من هو معصوم من الخطأ لا یخطیء والامه فی اجماعها معصومه من الخطأ.
شیخ ابو عمرو بن صلاح می گوید: تمام آنچه را که مسلم بر صحت آن در این کتاب حکم نموده قطعاً صحیح است و در واقع علم نظری به صحت آن حاصل است. و هم چنین آن چه را بخاری بر صحت آن حکم کرده قطعاً صحیح است؛ چرا که امت آن را تلقی به قبول کرده جز افرادی که مخالفت و وفاق آنها مورد اعتنا نیست و به اجماع ضرری ندارد. شیخ ابن صلاح گفته است: آنچه را که من اختیار کردم این است که وقتی امت خبری را که درجه اش پایین تر از تواتر است قبول می کنند، این خودش باعث علم نظری به صدق آن خبر می شود. بر خلاف نظر برخی محققان اصول که این مطلب را نفی کرده اند؛ چرا که خبر پایین تر از تواتر مفید ظن است و اما اینکه امت آن را قبول کرده اند به خاطر این است که عمل بر ظن واجب است اما ظن گاهی خطا می کند. شیخ ابن صلاح می گوید: این سخن درست نیست؛ چرا که ظن کسانی که معصوم از خطا است به خطا نمی رود و امت در اجماعش معصوم از خطاء است.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲ هـ.
ابن حجر عسقلانی نیز سخن ابن صلاح را نقل کرده است:
وإنما نقل ابن الصلاح أن الأمه أجمعت علی تلقیهما بالقبول من حیث الصحه.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ هـ)، النکت علی کتاب ابن الصلاح، ج۱، ص۳۷۱، دار النشر: طبق برنامه الجامع الکبیر
طاهر دمشقی متوفای قرن چهارده نیز در کتاب «توجیه النظر» اختلاف نظر ابن صلاح و بقیه محققان را نقل کرده و در مورد نظر ابن صلاح در باره روایات صحیحین می نویسد:
وأما هو فقال إن تلقی الأمه للصحیحین بالقبول یقتضی الحکم بصحه جمیع ما فیهما من الأحادیث سوی ما استثنی من ذلک فحکم علی ما لا یحصی من الأحادیث المختلفه المراتب بحکم واحد وهو القطع بصحتها لوجودها فی کتابین تلقتهما الأمه بالقبول.
ابن صلاح گفته است: مقتضای این که امت صحیحین را مورد قبول قرار داده اند صحت تمام روایات صحیحین است جز آنچه از آن استثناء شده است. ابن صلاح بر بسیاری از روایاتی دارای مراتب مختلف است حکم واحدی را اجراء کرده که همان قطع به صحت آنها است؛ چرا که این روایات در دو کتابی است که امت آنها را قبول دارند.
الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح بن أحمد (متوفای ۱۳۳۸هـ)، توجیه النظر إلی أصول الأثر، ج۱، ص۳۱۶، تحقیق: عبد الفتاح ابوغده، ناشر: مکتبه المطبوعات الإسلامیه – حلب، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۶هـ ـ ۱۹۹۵م
۷٫ ابن تیمیه (متوفای۷۲۸ هـ)
ابن تیمیه نخستین پایه گذار وهابیت تمام متون صحیح بخاری و مسلم را مورد اتفاق علمای حدیث دانسته و می گوید:
ولکن جمهور متون الصحیحین متفق علیها بین أئمه الحدیث تلقوها بالقبول وأجمعوا علیها وهم یعلمون علما قطعیا أن النبی قالها.
تمام متون صحیحین در نزد علمای علم روایت مورد اتفاق و مورد قبول است و بر صحت آنها اجماع دارند و به صورت قطعی می دانند که تمام این روایات را رسول خدا صلی الله علیه وسلم بیان کرده است.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای ۷۲۸ هـ)، قاعده جلیله فی التوسل والوسیله، ج۱، ص۸۷، تحقیق: زهیر الشاویش، دار النشر: المکتب الإسلامی – بیروت -۱۳۹۰ – ۱۹۷۰
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای ۷۲۸ هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیه، ج۱، ص۲۵۷، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبه ابن تیمیه، الطبعه: الثانیه.
۸٫ ابن کثیر (متوفای ۷۷۴)
سید صدیق حسن قنوجی در کتاب «الحطه فی ذکر الصحاح السته» به نقل از ابن کثیر می نویسد:
وقال الحافظ عماد الدین بن کثیر وکتاب البخاری الصحیح یستسقی بقراءته الغمام وأجمع علی قبوله وصحه ما فیه أهل الإسلام.
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۱۷۹، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م
۹٫ ابن ملقن الشافعی (متوفای۸۰۴هـ)
ابن ملقن شافعی نیز می نویسد:
وهلم جرًّا إلی زمن الإِمامین، الحافظین، الناقدین: أبی عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری، وأبی الحسین مسلم بن (الحجاج) (۱۳۵) القشیری، فصنفا کتابیهما الصحیحین، والتزما ألَّا یوردا فیهما إلَّا حدیثًا صحیحًا، وتلقَّتهما الأمه بالقبول.
همین طور تا زمان دو امام حافظ و ناقد ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخاری و ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیری. این دو شخص کتاب های صحیحین را تصنیف کردند و ملتزم شدند که در این دو کتاب تنها روایات صحیح را وارد کنند و امت اسلامی این دو کتاب را کاملا قبول دارند.
الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعه فی الشرح الکبیر، ج۱، ص۲۷۴، تحقیق: مصطفی ابوالغیط وعبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ناشر: دار الهجره للنشر والتوزیع – الریاض-السعودیه، الطبعه: الاولی، ۱۴۲۵هـ-۲۰۰۴م.
۱۰٫ ابن خلدون (متوفای۸۰۸ هـ)
ابن خلدون یکی از کسانی است که اجماع امت را بر قبول روایات این دو کتاب نقل کرده است. وی در مقدمه خودش در فصل پنجاو دو، از روایات حضرت مهدی علیه السلام سخن به میان آورده و متذکر شده است که روایات مربوط به آن حضرت را علمای حدیث اهل سنت در کتاب هایشان با سندهای متعددی نقل کرده اند و بعد می گوید:
إلا أن المعروف عند أهل الحدیث أن الجرح مقدم علی التعدیل فإذا وجدنا طعنا فی بعض رجال الأسانید بغفله أو بسوء حفظ أو ضعف أو سوء رأی تطرق ذلک إلی صحه الحدیث وأوهن منها ولا تقولن مثل ذلک ربما یتطرق إلی رجال الصحیحین فإن الإجماع قد اتصل فی الأمه علی تلقیهما بالقبول والعمل بما فیهما وفی الإجماع أعظم حمایه وأحسن دفعا ولیس غیر الصحیحین بمثابتهما فی ذلک.
معروف در نزد اهل حدیث این است که جرح مقدم بر تعدیل است؛ پس زمانی که در برخی رجال سند روایات طعنی همانند: غفلت، سوء حفظ، یا ضعف دیگر و سؤ رأی دیده شود، این طعن در صحت روایت هم راه پیدا می کند ورایت را سست می کند. اما نباید گفت که این سخن در رجال صحیح هم سرایت می کند؛ چرا که در میان امت اجماع از اول تا آخر وجود دارد که روایات این دو کتاب را مورد قبول قرار داده اند و طبق آن عمل کرده اند و در اجماع امت بزرگترین حمایت و بهترین دفاع جود دارد که در غیر صحیحین این اجماع وجود ندارد.
إبن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفای۸۰۸ هـ)، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۳۱۲، ناشر: دار القلم – بیروت – ۱۹۸۴، الطبعه: الخامسه.
۱۱٫ ملا علی قاری (متوفای۱۰۱۴هـ)
ملا علی قاری هروی در کتاب «مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح» می نویسد:
ثم اعلم أن جمعاً من المحدثین وغیرهم ذهبوا إلی أن جمیع ما وقع مسنداً فی الصحیحین أو أحدهما من الأحادیث یقطع بصحته لتلقی الأمه له بالقبول من حیث الصحه وکذا العمل ما لم یمنع منه نحو نسخ أو تخصیص، وإجماع هذه الأمه معصوم عن الخطأ کما قال صلی الله علیه وسلم.
بدان گروهی از محدثان و غیر آنان عقیده دارند بر این که تمام روایات مسندی که در صحیحین یا یکی از آنها آمده قطعا صحیح است؛ چرا که امت آن ها را از جهت صحت مورد قبول قرار داده اند و نیز از نظر عمل تا مادامی که مانعی همانند نسخ و یا تخصیص نباشد. و اجماع این امت معصوم از خطاء است؛ همانگونه که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرموده است.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱، ص۱۰۴، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
وی همچنین در جای دیگر می گوید:
ثم اتفقت العلماء علی الصحیحین بالقبول وأنهما أصح الکتب المؤلف، ثم الجمهور علی أن صحیح البخاری أرجحهما وأصحهما.
علماء بر قبول صحیحین اتفاق نظر دارند و این که این دو کتاب صحیح ترین کتابهای تألیف شه است؛ سپس جمهور علمای بر این هستند که صحیح بخاری برتر و صحیح ترین آن دو است.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱، ص۶۲، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
۱۲٫ شاه ولی الله دهلوی (متوفای۱۱۷۶هـ)
دهلوی وهابی در باره صحیح بخاری در دو کتابش می نویسد:
ولعمری أنه نال من الشهره والقبول درجه لا یرام فوقها.
سوگند به جان من صحیح بخاری به درجه ای از شهرت و قبول رسیده است که بالاتر از آن تصور نمی شود.
الدهلوی، الإمام أحمد المعروف بشاه ولی الله ابن عبد الرحیم (متوفای ۱۱۷۶هـ)، حجه الله البالغه، ج۱، ص۳۱۸، ناشر: دار الکتب الحدیثه – مکتبه المثنی – القاهره – بغداد، تحقیق: سید سابق.
الدهلوی، الإمام أحمد المعروف بشاه ولی الله ابن عبد الرحیم (متوفای ۱۱۷۶هـ)، الإنصاف فی بیان أسباب الاختلاف، ج۱، ص۵۵، تحقیق: عبد الفتاح أبو غده، دار النشر: دار النفائس – بیروت، الطبعه: الثانیه ۱۴۰۴
۱۳٫ قنوجی بخاری (متوفای۱۳۰۷هـ)
سید صدیق حسن قنوجی نیز در کتاب «الحطه فی ذکر الصحاح السته» می نویسد:
وأما فضله فهو أصح الکتب المؤلفه فی هذا الشأن والمتلقی بالقبول من العلماء فی کل زمان.
اما برتری صحیح بخاری این است که او صحیح ترین کتاب های تألیف شده در زمینه روایت و مورد قبول تمام علماء در همه زمانها است.
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۱۷۷، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م.
عصمت اجماع از خطاء از دیدگاه اهل سنت
با توجه به مطالب فوق روشن شد که علمای اهل سنت بر صحت روایات و مطالب دو کتاب صحیح بخاری و مسلم اتفاق نظر و اجماع دارند؛ اما نکته مهم و مورد توجه این است که اجماع از نظر آنها معصوم از خطا است؛ یعنی اگر بر صحت یک مطلب اجماع حاصل شد از نظر آنها مجمعین معصوم از خطا است و احتمال خطا در آن راه ندارد.
بنابراین از آنجایی که صحت روایات صحیحین مورد اجماع است پس همه آن روایت بدون شک و تردید صحیح و قطعی است.
بر این نکته فوق (عصمت اجماع از خطا)، ابن صلاح و ملا علی قاری بعد از این که گفته اند امت صحیح بخاری و مسلم را مورد قبول قرار داده اند، تصریح کرده اند:
ابن صلاح می نویسد:
والامه فی اجماعها معصومه من الخطأ.
و امت در اجماعش معصوم از خطا است.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲ هـ.
ملا علی قاری نیز می نویسد:
وإجماع هذه الأمه معصوم عن الخطأ کما قال صلی الله علیه وسلم.
و اجماع این امت معصوم از خطا است؛ همانگونه که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرموده است.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱، ص۱۰۴، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م
ج: صحیح ترین کتابها بعد از قرآن کریم
سومین تعبیری که نشان دهنده اهمیت کتاب بخاری و مسلم می باشد این است گفته اند: صحیح بخاری و مسلم صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم است. در این باره نیز سخنان برخی از علمای اهل سنت را متذکر می شویم:
۱٫ عثمان بن عبد الرحمن شهرزوری (متوفای۶۴۳هـ)
عثمان کردی شهرزوری، در کتاب «علوم الحدیث» که به «مقدمه ابن صلاح» معروف است می نویسد:
الثالثه:
أول من صنف الصحیح، البخاری أبو عبد الله محمد بن إسماعیل الجعفی مولاهم وتلاه أبو الحسین مسلم بن الحجاج النیسابوری القشیری من أنفسهم ومسلم مع أنه أخذ عن البخاری واستفاد منه یشارکه فی کثیر من شیوخه وکتاباهما أصح الکتب بعد کتاب الله العزیز وأما ما روینا عن الشافعی رضی الله عنه من أنه قال ما أعلم فی الأرض کتابا فی العلم أکثر صوابا من کتاب مالک ومنهم من رواه بغیر هذا اللفظ فإنما قال ذلک قبل وجود کتابی البخاری ومسلم ثم إن کتاب البخاری أصح الکتابین صحیحا وأکثرهما فوائد.
نخستین کسی که «صحیح» را نوشت، بخاری، ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخاری جعفی است. و به دنبال او ابو الحسین مسلم بن حجاج نیشابوری قشیری است. با این که مسلم از محضر بخاری استفاده کرده در بسیاری از شیوخ با وی اشتراک دارد.
کتاب این دو، صحیح ترین کتابها بعد از قرآن کریم است. ولی آنچه را ما از شافعی روایت کردیم که گفته: من در روی زمین کتاب علمی که صحیح تر از کتاب مالک باشد سراغ ندارم. برخی سخن شافعی را با عبارت دیگر نقل کرده اند.
شافعی این سخن را قبل از این که کتابهای بخاری و مسلم نوشته شود گفته است. پس از آن کتاب بخاری صحیح ترین آنها و دارای بیشترین فوائد است.
الکردی الشهرزوری، أبو عمرو عثمان بن عبد الرحمن بن عثمان (متوفای۶۴۳هـ)، علوم الحدیث (مقدمه ابن الصلاح)، ج۱، ص۱۷، تحقیق: نور الدین عتر، ناشر: دار الفکر المعاصر – بیروت – ۱۳۹۷هـ – ۱۹۷۷م.
۲٫ محیی الدین نووی (متوفای۶۷۶هـ)
محیی الدین نووی شافعی از شارحان صحیح مسلم، در چند جای از کتابهایش تصریح کرده است که صحیح بخاری و مسلم صحیح ترین کتب بعد از قرآن است.
در شرح صحیح مسلم می نویسد:
اتفق العلماء رحمهم الله علی أن أصح الکتب بعد القرآن العزیز الصحیحان البخاری ومسلم وتلقتهما الامه بالقبول وکتاب البخاری أصحهما وأکثرهما فوائد ومعارف ظاهره وغامضه وقد صح أن مسلما کان ممن یستفید من البخاری ویعترف بأنه لیس له نظیر فی علم الحدیث.
علماء اتفاق نظر دارند که صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم، صحیح بخاری و مسلم است. و امت اسلامی این مطلب را قبول دارند و کتاب بخاری صحیح ترین آن دو تا و دارای بیشترین فوائد و معارف ظاهر و پیچیده است.
صحیح این است که مسلم از محضر بخاری استفاده کرده و اعتراف نموده بر این که همانند او در علم حدیث نیست.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱، ص۱۴، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲ هـ.
او در کتاب «التبیان فی آداب حمله القرآن» در ضمن روایتی که از عثمان بن عفان در مورد یادگیری قرآن کریم روایت کرده، به این نکته اشاره می کند و می نویسد:
وروینا عن عثمان بن عفان رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم خیرکم من تعلم القرآن وعلمه رواه أبو عبدالله محمد بن إسماعیل بن إبراهیم البخاری فی صحیحه الذی هو أصح الکتب بعد القرآن.
ما از عثمان بن عفان روایت کردیم که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده: بهترین شما کسی است که یاد بگیرد و آن را به دیگران تعلیم دهد. این روایت را ابو عبد الله بن محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بخاری در کتاب صحیحش که صحیح ترین کتابها بعد از قرآن است.
النووی، أبو زکریا یحیی بن شرف الدین (متوفای۶۷۶هـ)، التبیان فی آداب حمله القرآن، ج۱، ص۱۱، دار النشر: الوکاله العامه للتوزیع – دمشق، الطبعه: الأولی۱۴۰۳هـ – ۱۹۸۳م
همچنین وی در کتاب «التقریب» می نویسد:
أول مصنف فی الصحیح المجرد، صحیح البخاری، ثم مسلم، وهما أصح الکتب بعد القرآن، والبخاری أصحهما وأکثرهما فوائد.
نخستین کتابی که تنها روایات صحیح را گردآوری کرده، صحیح بخاری و پس از آن صحیح مسلم است. و این دو تا صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم هستند، و بخاری صحیح ترین آن دو و داری بیشترین فوائد است.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، التقریب، ج۱، ص۱۴، طبق برنامه الجامع الکبیر
نووی در کتاب «بستان العارفین» بعد از بحث در باره روایت «انما الاعمال بالنیات» می نویسد:
واستحب العلماء رضی الله تعالی عنه عنهم أن تستفتح المصنفات بهذا الحدیث وممن ابتدأ به فی أول کتابه الإمام أبو عبد الله البخاری رحمه الله فی أول حدیثه فی صحیحه الذی هو أصح الکتب بعد کتاب الله تعالی.
علماء مستحب دانسته اند که کتابهای خودشان را به این روایت شروع کنند و از جمله کسانی که کتابش را با این روایت آغاز کرده، امام ابو عبد الله بخاری است. این روایت نخستین روایتی است که بخاری آن را (که صحیح ترین کتابها بعد از کتاب خدا است) آورده است.
النووی، أبو زکریا محیی الدین بن شرف (متوفای۶۷۶هـ)، بستان العارفین، ج۱، ص۳۲، تحقیق: بسام عبد الوهاب الجابی، دار النشر: دار ابن حزم – بیروت/ لبنان، الطبعه: الأولی ۱۴۲۴ هـ – ۲۰۰۳م
۳٫ ابن تیمیه حنبلی (متوفای۷۲۸ هـ)
ابن تیمیه حرانی حنبلی نیز تصریح می کند که صحیح بخاری و مسلم صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم است:
فان الذی اتفق علیه أهل العلم انه لیس بعد القرآن کتاب أصح من کتاب البخاری ومسلم.
وإنما کان هذان الکتابان کذلک لأنه جرد فیهما الحدیث الصحیح المسند ولم یکن القصد بتصنیفهما ذکر آثار الصحابه والتابعین ولا سائر الحدیث من الحسن والمرسل وشبه ذلک ولا ریب ان ما جرد فیه الحدیث الصحیح المسند عن رسول الله فهو اصح الکتب لأنه اصح منقولا عن المعصوم من الکتب المصنفه.
آنچه اهل علم بر آن اتفاق نظر دارند این است که بعد از قرآن کریم صحیح تر از کتاب بخاری و مسلم کتاب دیگر نیست.
دلیل این مطلب این است که در این دو کتاب تنها احادیث صحیح و مسند را جمع آوری شده است؛ همچنین هدف این دو نفر ذکر آثار صحابه و تابعین و نیز احادیث حسن و مرسل و شبیه آن نیست؛ و تردیدی نیست که اگر کتابی که در آن تنها حدیث صحیح و مسند از پیامبر (ص) نقل شده باشد، صحیح ترین کتاب ها است؛ زیرا این نوع نقل روایت، صحیح ترین نقل ها از یک شخص معصوم در بین کتاب ها است.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای ۷۲۸ هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیه، ج۲۰، ص۳۲۱، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبه ابن تیمیه، الطبعه: الثانیه.
۴٫ ابن القیم الجوزیه (متوفای۷۵۱هـ)
ابن القیم الجوزیه، شاگرد ارشد ابن تیمه، نیز در کتاب «الکافیه الشافیه فی الانتصار للفرقه الناجیه»، در قالب شعر صحیح بخاری و مسلم را صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم معرفی کرده است. این سخن او را احمد بن ابراهیم بن عسیی در کتاب «توضیح المقاصد وتصحیح القواعد فی شرح قصیده الإمام ابن القیم» این گونه نقل کرده است.
ابن قیم جوزی می گوید:
ولقد أتانا فی الصحیحین اللذین هما أصح الکتب بعد قرآن
بروایه الثقه الصدوق جریر البجلی عمن جاء بالقرآن
أن العباد یرونه سبحانه رؤیا العیان کما یری القمران
در دو کتاب صحیح که صحیح ترین کتابها بعد از قرآن است، روایت موثق و راستگو؛ یعنی جریر بجلی آمده است که بر طبق آن، بندگان خداوند متعال را با چشم سر می بینند؛ همان گونه دو قمر را می بینند.
أحمد بن إبراهیم بن عیسی (متوفای۱۳۲۹هـ)، توضیح المقاصد وتصحیح القواعد فی شرح قصیده الإمام ابن القیم، ج۲، ص۵۷۷، تحقیق: زهیر الشاویش، دار النشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثالثه ۱۴۰۶
۵٫ جمال الدین جیشی (متوفای۷۸۲هـ)
جمال الدین جیشی با یاد آوری یک روایت تصریح می کند که کتاب بخاری و مسلم صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم است:
فصل: وقد حکم رسول الله صلی الله علیه وسلم بأن الفقهاء هم خیار الناس بقوله علیه السلام (الناس معادن کمعادن الذهب والفضه خیارهم فی الجاهلیه خیارهم فی الإسلام إذا فقهوا) رویاه إماما المحدثین البخاری ومسلم رحمهما الله فی صحیحهما اللذین هما أصح الکتب بعد القرآن.
رسول خدا صلی الله علیه وآله در روایت ذیل حکم نموده به این که فقهاء بهترین مردم است آن جا که فرمود: مردم همانند معدن های طلا و نقره هستند بهترین آنها در زمان جاهلیت بهترین آنها در زمان اسلام است اگر فقیه شوند. این روایت را دو پیشوای روایان، بخاری و مسلم در دو صحیح شان که بعد از قرآن صحیح ترین کتابها است روایت کرده اند.
الجیشی، الامام جمال الدین محمد بن عبد الرحمن بن عمر (متوفای۷۸۲هـ)، نشر طیّ التعریف فی فضل جمله العلم الشریف والرد علی ما قتلهم السخیف، ج۱، ص۶۶، دار النشر: دار المنهاج – جده، الطبعه: الأولی ۱۴۱۷هـ/ ۱۹۹۷م
۶٫ انصاری شافعی معروف به ابن ملقن (متوفای۸۰۴هـ)
ابن ملقن در دو کتابش تصریح نموده است که بخاری و مسلم صحیح ترین کتاب بعد از قرآن کریم است. او در کتاب «المقنع فی علوم الحدیث» می نویسد:
وکتابهما أصح الکتب بعد القرآن أعنی کتاب البخاری ومسلم.
کتاب بخاری و مسلم، صحیح ترین کتاب ها پس از قرآن هستند.
الأنصاری، سراج الدین عمر بن علی بن أحمد (متوفای۸۰۴هـ)، المقنع فی علوم الحدیث، ج۱، ص۵۷، تحقیق: عبد الله بن یوسف الجدیع، دار النشر: دار فواز للنشر – السعودیه، الطبعه: الأولی۱۴۱۳هـ
وی در کتاب «البدر المنیر» از صحیح بخاری به عنوان صحیح ترین بعد از قرآن نام برده و می نویسد:
فصل وأما (صحیح الإِمام أبی عبد الله البخاری) فهو أصح الکتب بعد القرآن.
الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعه فی الشرح الکبیر، ج۱، ص۲۹۷، تحقیق: مصطفی ابوالغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ناشر: دار الهجره للنشر والتوزیع – الریاض-السعودیه، الطبعه: الاولی، ۱۴۲۵هـ-۲۰۰۴م.
۷٫ ابن حجر عسقلانی (متوفای۸۵۲هـ)
ابن حجر عسقلانی نیز در مقدمه فتح الباری می نویسد:
وکتاباهما أصح الکتب بعد کتاب الله العزیز.
کتاب بخاری و مسلم، صحیح ترین کتابها بعد از کتاب خداوند عزیز است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، هدی الساری مقدمه فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۱۰، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفه – بیروت – ۱۳۷۹هـ.
۸٫ بدر الدین عینی (متوفای۸۵۵هـ)
عینی در کتاب «عمده القاری شرح صحیح البخاری»، آورده است که به اتفاق علمای شرق و غرب صحیح بخاری و مسلم صحیح ترین کتابها پس از قرآن کریم است:
اتفق علماء الشرق والغرب علی أنه لیس بعد کتاب الله تعالی أصح من صحیحی البخاری ومسلم فرجح البعض منهم المغاربه صحیح مسلم علی صحیح البخاری والجمهور علی ترجیح البخاری علی مسلم لأنه أکثر فوائد منه.
علمای شرق و غرب اتفاق دارند بر این که بعد از کتاب خداوند متعال صحیح تر از صحیح بخاری و مسلم کتاب دیگری نیست. برخی از اهل مغرب صحیح مسلم را بر صحیح بخاری ترجیح داده اند ولی جمهور علماء طرفدار ترجیح صحیح بخاری بر مسلم هستند؛ چرا که فائده این کتاب بیشتر از صحیح مسلم است.
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای ۸۵۵هـ)، عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۵، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
۹٫ ابن نجار حنبلی (متوفای۹۷۲هـ)
فتوحی حنبلی معروف به ابن نجار، یکی از علمای حنابله در کتاب «شرح الکواکب المنیر» نیز تصریح می کند که صحیح بخاری و مسلم صحیح ترین کتب بعد از قرآن است
علاء الدین علی بن سلیمان مرداوی حنبلی در زمینه اصول فقه احمد بن حنبل کتاب «التحریر» را نوشته و ابن نجار تعلیقه ای را بر آن زده است. او در این کتاب می نویسد:
(وَ) یُرَجِّحُ (الشَّیْخَانِ) أَیْ: مَا اتَّفَقَ الْبُخَارِیُّ وَمُسْلِمٌ عَلَی رِوَایَتِهِ فِی کِتَابَیْهِمَا (عَلَی) مَا فِی کُتُبِ (غَیْرِهِمَا) مِنْ الْمُحَدِّثِینَ؛ لِأَنَّهُمَا أَصَحُّ الْکُتُبِ بَعْدَ الْقُرْآنِ، لِاتِّفَاقِ الْأُمَّهِ عَلَی تَلَقِّیهِمَا بِالْقَبُولِ حَتَّی قَالَ الشَّیْخُ تَقِیُّ الدِّینِ وَابْنُ الصَّلَاحِ، وَالْأُسْتَاذُ أَبُو إِسْحَاقَ: إنَّ مَا فِیهِمَا مَقْطُوعٌ بِصِحَّتِهِ.
شیخان (بخاری و مسلم) ترجیح داده می شوند؛ یعنی آنچه را بخاری و مسلم بر روایت آنها در این دو کتابش اتفاق دارند بر کتاب های غیر آنان از محدثان دیگر ترجیح دارند؛ چرا که این دو کتاب صحیح ترین کتابها پس از قرآن هستند؛ زیرا امت قبول آنها اتفاق نظر دارند. تا جایی که شیخ تقی الدین و ابن صلاح و استاد ابو اسحاق گفته اند: آنچه در این دو کتاب آمده صحت شان قطعی است.
الفتوحی الحنبلی، محمد بن أحمد بن عبد العزیز بن علی المعروف بابن النجار (متوفای۹۷۲ هـ)، شرح الکوکب المنیر المسمی بمختصر التحریر أو المختبر المبتکر شرح المختصر فی أصول الفقه، ج۴، ص۶۵۱، تحقیق: د. محمد، د. نزیه حماد، ناشر: جامعه أم القری – معهد البحوث العلمیه، الطبعه: الثانیه۱۴۱۳ هـ
۱۰٫ ابن حجر هیتمی (متوفای۹۷۳هـ)
ابن حجر هیتمی در کتاب «الصواعق المحرقه» نخستین باب را در کتابش با عنوان «باب الاول فی بیان کیفیه خلافه الصدیق…» باز کرده و در فصل اول «الفصل الاول فی بیان کیفیتها» به این مطلب تصریح می کند و می نویسد:
روی الشیخان البخاری ومسلم فی صحیحیهما اللذین هما أصح الکتب بعد القرآن بإجماع من یعتد به أن عمر رضی الله عنه خطب الناس مرجعه من الحج فقال فی خطبته قد بلغنی أن قائلا منکم یقول لو مات عمر بایعت فلانا.
شیخان (بخاری و مسلم) در دو کتاب صحیح خود، همان دو کتابی که به اجماع تمام علمایی که به سخن آن ها اعتنا می شود، صحیح ترین کتابها پس از قرآن هستند، روایت کرده اند که عمر هنگامی که از حج بازگشت با مردم خطبه خواند و در خطبه خود گفت:….
الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفای۹۷۳هـ)، الصواعق المحرقه علی أهل الرفض والضلال والزندقه، ج۱، ص۳۱، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی – کامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسه الرساله – لبنان، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۷هـ – ۱۹۹۷م.
۱۱٫ ملا علی قاری (متوفای۱۰۱۴هـ)
ملاعلی قاری یکی دیگر از علمای اهل سنت در قرن یازدهم اتفاق علماء را در این مورد نقل کرده است:
ثم اتفقت العلماء علی الصحیحین بالقبول وأنهما أصح الکتب المؤلف، ثم الجمهور علی أن صحیح البخاری أرجحهما وأصحهما.
علماء بر قبول صحیحین اتفاق نظر دارند و این که این دو کتاب صحیح ترین کتابهای تألیف شه است؛ سپس جمهور علمای بر این هستند که صحیح بخاری برتر و صحیح ترین آن دو است.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱، ص۶۲، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
او در جای دیگر سخن شافعی را در مورد کتاب «مؤطأ» امام مالک که این کتاب را صحیح ترین کتب بعد از قرآن می داند، نقل کرده و سپس خودش می گوید:
لکن هذا قبل وجود الصحیحین وإلا فصحیح البخاری هو الأصح مطلقاً علی الأصح والله أعلم.
این سخن شافعی قبل از وجود صحیحین بود و گرنه بنابر قول صحیح، کتاب صحیح بخاری مطلقا صحیح ترین کتب است.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱، ص۳۹۲، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
۱۲٫ عبد الرؤوف مناوی (متوفای۱۰۳۱هـ)
مناوی در کتاب «التیسیر بشرح الجامع الصغیر» می نویسد:
(وهذه رموزه) أی إشاراته الداله علی من خرّج الحدیث من أهل الأثر (خ للبخاری) صاحب أصح الکتب بعد القرآن.
این رموز او است؛ یعنی اشاره هایی که دلالت می کند روایت را از چه کسی نقل کرده است. مثلاً: (خ) اشاره به بخاری، صاحب صحیح ترین کتاب بعد از قرآن است.
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفای ۱۰۳۱هـ)، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج۱، ص۵، ناشر: مکتبه الإمام الشافعی – الریاض، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۸هـ ـ ۱۹۸۸م.
۱۳٫ شیخ عبد القادر عیدروسی (متوفای۱۰۳۷ هـ)
وی در کتاب خود، تاریخ النور السافر، در مورد صحیح بخاری چنین سروده است:
ومتی أردت جوامع الکلم التزم بالجامع العالی الصحیح الأفضل
فأصح کتب بعد کتب الله ما جمع البخاری وهو أحسن ما تلی
هر زمان که خواستی بهترین سخنان را به دست آوری، با کتاب عالی و برترین صحیح همراه شو
صحیح ترین کتاب بعد از کتاب خدا آن چیزی است که بخاری آن را جمع کرد و بهترین کتابی است که خوانده می شود
العیدروسی، عبد القادر بن شیخ بن عبد الله (متوفای ۱۰۳۷ هـ)، تاریخ النور السافر عن أخبار القرن العاشر ج۱، ص۳۵۹؛ ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۰۵، الطبعه: الأولی
۱۴٫ عبد الحق دهلوی (متوفای۱۰۵۲هـ)
دهلوی نیز بر این مطلب تصریح کرده است:
فاعلم أن الذی تقرر عند جمهور المحدثین أن صحیح البخاری مقدم علی سائر الکتب المصنفه حتی قالوا أصح الکتب بعد کتاب الله تعالی صحیح البخاری.
بدان، آنچه نزد جمهور محدثان ثابت است این است که صحیح بخاری بر سائر کتابهای تصنیف شده مقدم است تا آنجایی که گفته اند: صحیح ترین کتابها پس از کتاب خداوند متعال صحیح بخاری است.
البخاری الدهلوی، عبد الحق بن سیف الدین بن سعد الله (متوفای۱۰۵۲هـ)، مقدمه فی أصول الحدیث، ج۱، ص۸۵، تحقیق: سلمان الحسینی الندوی، دار النشر: دار البشائر الإسلامیه – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه۱۴۰۶هـ – ۱۹۸۶م
۱۵٫ مصطفی قسطنطینی حاجی خلیفه (متوفای۱۰۶۷هـ)
قسطنطینی حنفی در کتاب «کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون» می نویسد:
الجامع الصحیح للامام الحافظ أبی الحسین مسلم بن الحجاج القشیری النیسابوری الشافعی المتوفی سنه ۲۶۱ إحدی وستین ومائتین وهو الثانی من کتاب السته وأحد الصحیحن اللذین هما أصح الکتب بعد کتاب الله العزیز..
جامع صحیح مال امام و حافظ ابو الحسین مسلم بن حجاج نیشابوری شافعی متوفای…. است و این دومین کتاب از کتب ششگانه و یکی از دو کتاب صحیح بعد از کتاب خداوند متعال (قرآن) است.
القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفای۱۰۶۷هـ)، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج۱، ص۵۵۵، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۳ – ۱۹۹۲٫
وی در جای دیگر می نویسد:
والکتب المصنفه فی علم الحدیث أکثر من ان تحصی الا ان السلف والخلف قد اطبقوا علی ان أصح الکتب بعد کتاب الله سبحانه وتعالی صحیح البخاری ثم صحیح مسلم ثم الموطأ ثم بقیه الکتب السته وهی سنن أبی داود والترمذی والنسائی وابن ماجه والدارقطنی والمسندات المشهوره ولنذکرها هنا فی هذا الکتاب علی ترتیبه الالف.
کتابهایی که در علم حدیث نوشته شده بسیار و از حد شماره بیرون است؛ اما گذشتگان و آیندگان اتفاق دارند بر این که صحیح ترین کتابها بعد از کتاب خداوند متعال صحیح بخاری و سپس صحیح مسلم بعد از آن کتاب مؤطأ و بعد از آن سایر کتب ششگانه است…..
القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفای۱۰۶۷هـ)، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج۱، ص۶۴۱، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۳ – ۱۹۹۲٫
۱۶٫ سید صدیق حسن قنوجی (متوفای۱۳۰۷هـ)
قنوجی بخاری نیز می نویسد:
الفصل الثالث فی ذکر الجامع الصحیح للإمام الحافظ أبی الحسین مسلم بن الحجاج القشیری الشافعی المتوفی سنه إحدی وستین ومائتین وهو أحد الصحیحین اللذین هما أصح الکتب بعد کتاب الله تعالی.
فصل سوم در بیان جامع صحیح امام و حافظ ابو الحسین مسلم بن حجاج نیشابوری شافعی متوفای ۲۶۱هـ است این کتاب یکی از دو کتاب صحیح بعد از کتاب خداوند متعال است.
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۱۹۸، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م.
عدم نیاز به بررسی سندی صحاح همانند قرآن
نتیجه این گفتارها در مورد صحیح بخاری و مسلم این است که این دو کتاب از جهت متن رتبه دوم بعد از قرآن را دارند؛ زیرا «اصح»، از ماده «صحح» است و دلالت می کند که در بین کتب صحیح، در ابتدا قرآن قرار دارد و سپس کتاب صحیح و بخاری؛ و این خود اجماع علمای اهل سنت را بر صحت متون این دو کتاب بیان می کند؛ و به همین جهت، دیگر روایات این دو کتاب نیازی به بررسی سندی ندارند.
د. صحیح ترین کتابهای تصنیف شده
تعبیر دیگر در باره کتاب صحیح بخاری و مسلم تعبر «اصح الکتب المصنفه» است. در این قسمت نیز متن کلام علمای اهل سنت در این باره نقل می کنیم:
۱٫ محیی الدین نووی (متوفای۶۷۶هـ)
نووی بعد از این که روایت «انما الاعمال بالنیات» را نقل کرده می نویسد:
رواه إماما المحدثین أبو عبد الله محمد بن إسماعیل بن إبراهیم بن المغیره بن بردزبه البخاری وأبو الحسن مسلم بن الحجاج بن مسلم القشیری النیسابوری فی صحیحیهما اللذین هما أصح الکتب المصنفه “.
این روایت پیشوای محدثان ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخاری و ابو الحسن مسلم بن حجاج نیشابوری در صحیح شان نقل کرده اند. همان دو کتابی صححی که صحیح ترین کتب تألیف شده هستند.
النووی، أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف (متوفای۶۷۶هـ)، شرح الأربعین النوویه، ج۱، ص۵، دار النشر: طبق برنامه الجامع الکبیر.
وی همین تعبیر را در کتاب دیگرش دارد:
النووی، أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف (متوفای۶۷۶هـ)، ریاض الصالحین من کلام سید المرسلین، ج۱، ص۵، دار النشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الثالثه۱۴۲۱هـ -۲۰۰۰م
نووی در کتاب دیگر در باره جایگاه صحیح بخاری این گونه می نویسد:
واما محله فقال العلماء هو اول مصنف صنف فی الصحیح المجرد واتفق العلماء أن أصح الکتب المصنفه صحیحا البخاری ومسلم واتفق الجمهور علی ان صحیح البخاری أصحهما صحیحا وأکثرهما فوائد.
جایگاه بخاری: علماء گفته اند: بخاری نخستین کتابی است که در باره روایت نبوی تألیف شده است. و علماء اتفاق نظر دارند بر این که صحیح بخاری و مسلم صحیح ترین کتابهای تألیف شده هستند و جمهور اتفاق دارند بر این که صحیح بخاری صحیح تر و فوائدش بیشتر از صحیح مسلم است.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۱، ص۹۱، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۶م.
۲٫ یافعی (متوفای۷۶۸هـ)
یافعی نیز بعد از این که تاریخ وفات بخاری را متذکر شده کتاب او را صحیح ترین کتابهای تألیف شده در زمینه روایت می داند و می نویسد:
وفی لیله عید الفطر منها توفی البخاری الحافظ الامام قدوه الانام وعالی المقام جامع اصح الکتب المصنفه فی السنن والاحکام امام المحدثین وشیخ الاسلام أبو عبد الله محمد بن إسماعیل بن إبراهیم بن المغیره بن بردزیه البخاری.
در شب عید فطر همان سال (۲۵۶) بخاری، حافظ، امام، پیشوای مردم و بلند مقام و جامع صحیح ترین کتابهای تصنیف شده در سنت و احکام، پیشوای محدثان و شیخ الاسلام ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخاری… وفات یافت.
الیافعی، ابومحمد عبد الله بن أسعد بن علی بن سلیمان (متوفای۷۶۸هـ)، مرآه الجنان وعبره الیقظان، ج۲، ص۱۶۷، ناشر: دار الکتاب الإسلامی – القاهره – ۱۴۱۳هـ – ۱۹۹۳م.
او در جای دیگر بعد از تمجید کتابهای غزالی در باره صحیح بخاری و مسلم می نویسد:
… فصحیحا البخاری ومسلم اصح الکتب المصنفات.
الیافعی، ابومحمد عبد الله بن أسعد بن علی بن سلیمان (متوفای۷۶۸هـ)، مرآه الجنان وعبره الیقظان، ج۳، ص۱۹۱، ناشر: دار الکتاب الإسلامی – القاهره – ۱۴۱۳هـ – ۱۹۹۳م.
۳٫ ابی العز حنفی (متوفای۷۹۲هـ)
صدر الدین حنفی در کتاب «الاتباع» می نویسد:
… ولکن الصحیحان اللذان جمعهما البخاری ومسلم أصح الکتب المصنفه هذا الذی علیه أئمه الإسلام ولفظ بعضهم ولیس بعد القرآن کتاب أصح من کتاب مسلم والبخاری…
اما صحیحین که آنها را بخاری و مسلم گردآوری کرده، صحیح ترین کتابهای تألیف شده است. این مطلب مورد قبول پیشوایان اسلام است. و سخن برخی این است که بعد از قرآن، کتابی صحیح تر از مسلم و بخاری نیست….
الحنفی، صدر الدین ابن أبی العز (متوفای۷۹۲هـ)، الاتباع، ج۱، ص۴۶، تحقیق: محمد عطا الله حنیف – عاصم بن عبد الله القریوتی، دار النشر: عالم الکتب – لبنان، الطبعه: الثانیه۱۴۰۵هـ
وی در جای دیگر می نویسد:
وهذا الذی قاله أهل العلم من أنه لیس بعد القرآن کتاب أصح من کتابی البخاری ومسلم إنما کان لأن هذین الکتابین جرد فیهما الحدیث الصحیح المسند ولم یکن القصد بتصنیفهما ذکر آثار الصحابه والتابعین ولا تمییز الحسن والمرسل وشبه ذلک وما جرد فیه الصحیح المسند عن رسول الله صلی الله علیه وسلم فهو أصح الکتب المصنفه لأنه أصح منقول عن المعصوم.
این که اهل علم گفته اند: بعد از قرآن، کتابی صحیح تر از بخاری و مسلم نیست بر اساس این است که در این دو کتاب تنها روایت صحیح و با سند آمده و هدف این نبوده است که روایات صحابه و تابعان را بیاورد و همچنین هدف نویسنده اش این نبوده است که روایات حسن و مرسل را و مانند آن را از همدیگر تمییز ندهند. آنچه در این دو کتاب آورده شده روایات صحیح مسند از رسول خدا صلی الله علیه وسلم است؛ پس صحیح بخاری صحیح ترین کتب تألیف شده است؛ چرا که صحیح ترین روایت نقل شده از معصوم است.
الحنفی، صدر الدین ابن أبی العز (متوفای۷۹۲هـ)، الاتباع، ج۱، ص۵۰، تحقیق: محمد عطا الله حنیف – عاصم بن عبد الله القریوتی، دار النشر: عالم الکتب – لبنان، الطبعه: الثانیه۱۴۰۵هـ
هـ. افضل الکتب
برخی از علمای اهل سنت در مورد بخاری تعبیر «اجل کتب الاسلام و افضل کتب بعد کتاب الله» دارند:
۱٫ ذهبی (متوفای ۷۴۸هـ)
ابو الطیب سید صدیق حسن قنوجی در کتاب خود به نقل از ذهبی چنین می نویسد:
وأما جامع البخاری الصحیح فأجل کتب الإسلام وأفضلها بعد کتاب الله تعالی وهو أعلی فی وقتنا هذا إسنادا للناس ومن ثلاثین سنه یفرحون بعلو سماعه فکیف الیوم فلو رحل الشخص لسماعه من ألف فرسخ لما ضاعت رحلته انتهی وهذا قاله الذهبی فی سنه ثلاث عشره وسبعمائه
اما کتاب صحیح بخاری، گرامی ترین کتاب و برترین کتاب اسلام بعد ازکتاب خدا است؛ و از جهت سندی در زمان ما کوتاه ترین سندها را دارد (یعنی سعی شده با کمترین واسطه این کتاب نقل شود)؛ بعد از سی سال از تالیفش مردم افتخار به داشتن سند عالی به این کتاب داشتند؛ چه رسد به امروز؛ بنا بر این اگر کسی برای شنیدن این کتاب هزار فرسنگ راه برود، سفر او بی حاصل نیست؛ این سخن را ذهبی در سال ۷۱۳ بیان کرده است !
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۱۷۸، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م.
۲٫ سبکی شافعی (متوفای ۷۷۱)
وی نیز در کتاب خود چنین می نویسد:
وأما کتابه الجامع الصحیح فأجل کتب الإسلام وأفضلها بعد کتاب الله.
کتاب صحیح بخاری، گرامی ترین کتاب اسلام و برترین کتاب پس از کتاب خدا است.
السبکی، تاج الدین بن علی بن عبد الکافی (متوفای ۷۷۱هـ) طبقات الشافعیه الکبری، ج۲، ص ۲۱۵، ناشر: هجر للطباعه والنشر والتوزیع – ۱۴۱۳هـ، الطبعه: ط۲، تحقیق: د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو
و. تکیه گاه تمامی مسلمانان
طبق برخی تعبیراتی که در مورد صحیح بخاری آمده، این کتاب به عنوان یک پایگاه و تکیه گاه در میان علمای اسلام است و این تعبیر از اعتبار ویژه این کتاب حکایت دارد.
مزی (متوفای۷۴۲هـ)
مزی در تهذیب الکمال در مورد صحیح بخاری چنین می گوید:
أبو عبد الله بن أَبی الحسن البخاری الحافظ، صاحب “الصحیح”. إمام هذا الشأن والمقتدی به فیه والمعول علی کتابه بین أهل الاسلام.
ابو عبد الله بن ابو الحسن بخاری، حافظ، صاحب کتاب «صحیح» پیشوای حدیث شناسی و جلودار این میدان است. و کتاب او در بین همه اهل اسلام، (تکیه گاه) مورد استناد است.
المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزکی عبدالرحمن (متوفای۷۴۲هـ)، تهذیب الکمال، ج۲۴، ص۴۳۱، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۰هـ – ۱۹۸۰م.
ز: معجزات و کرامات صحیح بخاری !!!
مطلب مهم دیگر، حایز اهمیت و قابل توجه در مورد کتاب صحیح بخاری این است که به ادعای اهل سنت، این کتاب در طول تاریخ، حلّال بسیاری از مشکلات در پیش آمدها و دافع امراض و بلایا و باعث دست یابی به مقاصد و حاجات در میان آنان بوده است.
ابن حجر: صحیح بخاری گره گشای مشکلات است
ابن حجر عسقلانی در مقدمه فتح الباری از عده ای سخن گفته است که صحیح مسلم را ترجیح داده اند؛ ولی در پایان مطلبی را در مورد صحیح بخاری نقل کرده که با توجه به آن، صحیح بخاری می تواند برتری خود را بر صحیح مسلم نشان دهد و در حقیقت بیانگر اعجاز این کتاب است. او سه جهت برتری برای بخاری بیان می کند که عبارتند از:
۱٫ خواندن صحیح بخاری در مشکلات موجب گره گشایی است؛
۲٫ اگر صحیح بخاری در یک کشتی باشد، آن کشتی غرق نمی شود؛
۳٫ بخاری مستجاب الدعوه بود و برای خواننده صحیح بخاری دعا کرده است.
وإذا تقرر ذلک فلیقابل هذا التفضیل بحهه أخری من وجوه التفضیل غیر ما یرجع إلی نفس الصحیح؛ وهی ما ذکره الإمام القدوه أبو محمد بن أبی جمره فی اختصاره للبخاری قال قال لی من لقیته من العارفین عمن لقی من الساده المقر لهم بالفضل أن صحیح البخاری ما قرئ فی شده الا فرجت ولا رکب به فی مرکب فغرق.
قال وکان مجاب الدعوه وقد دعا لقارئه رحمه الله تعالی.
وقتی که این مطالب مشخص شد، در مقابل فضائل صحیح مسلم، جهت دیگری برای تفضیل صحیح بخاری وجود دارد، که جدای از جهت صحت است؛ و این جهت همان است که امام پیشوا ابو محمد بن ابی جمره در مختصر بخاری نقل کرده است که گفت:
یکی از عارفین از کسانی که او را دیدم، به من خبر داد از یکی از بزرگانی که اهل فضل است، که صحیح بخاری در هیچ سختی خوانده نشد مگر آنکه برطرف شد و در هیچ کشتی قرار نگرفت که آن کشتی غرق شود.
و گفت که بخاری مستجاب الدعوه بوده است و برای خواننده این کتاب دعا کرده است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، هدی الساری مقدمه فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۱۳، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفه – بیروت – ۱۳۷۹هـ.
ابو سعید خادمی: صحیح بخاری گره گشاست و با خواندن آن باران می بارد !
ابو سعید خادمی در کتاب «بریقه محمودیه» علاوه بر نقل مطلب فوق از ابو جمره، سه خصوصیت دیگر بیان می کند:
۱٫ خواندن بخاری موجب باریدن باران است؛
۲٫ بخاری نوش داروی مجرب است؛
۳٫ برای مسائل بسیار مهم ۱۲۰ بار خواندن صحیح بخاری موجب قضای حاجت است !
وَعَنْ بَعْضِ الْعَارِفِینَ أَنَّهُ مَا قُرِئَ فِی شِدَّهٍ إلَّا فُرِجَتْ وَمَا رُکِبَ بِهِ فِی مَرْکَبٍ فَغَرِقَ وَأَنَّهُ کَانَ مُجَابَ الدَّعْوَهِ وَلَقَدْ دَعَا لِقَارِئِهِ وَیُسْتَسْقَی بِقِرَاءَتِهِ قِیلَ وَهُوَ التِّرْیَاقُ الْمُجَرَّبُ وَنُقِلَ عَنْ بَعْضٍ أَنَّهُ قَرَأَ الْبُخَارِیَّ لِمُهِمَّاتٍ لِنَفْسِهِ وَلِغَیْرِهِ مِائَهً وَعِشْرِینَ مَرَّهً وَقَضَی حَاجَاتِهِ.
از بعضی از عارفین نقل شده است که گفت: بخاری در هیچ سختی خوانده نشد مگر آنکه بر طرف گشت و در هیچ کشتی قرار نگرفت که آن کشتی غرق شود؛ و همچنین بخاری مستجاب الدعوه بوده است و برای خواننده این کتاب دعا کرده است؛ همچنین با خواندن این کتاب، طلب باران می شود.
گفته شده است که بخاری نوش داروی مجرب است؛ و همچنین از بعضی نقل شده است که بخاری را در کارهای مهم برای خود و دیگران ۱۲۰ !!! بار خواند و حاجتش برآورده شد !!!
الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفای ۱۱۵۶هـ) بریقه محمودیه، ج۱، ص۱۸۶، طبق برنامه الجامع الکبیر.
این روایت ابن ابو جمره در کتابهای دیگر نیز نقل شده است:
المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفای ۱۰۳۱هـ)، الیواقیت والدرر فی شرح نخبه ابن حجر، ج۱، ص۳۷۳، تحقیق: المرتضی الزین أحمد، ناشر: مکتبه الرشد – الریاض، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۹م.
القسطنطینی الرومی الحنفی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه) (متوفای۱۰۶۷هـ)، کشف الظنون عن أسامی الکتب والفنون، ج۱، ص۵۴۴، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۳ – ۱۹۹۲٫
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۱۷۹، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م.
القاسمی، محمد جمال الدین (متوفای۱۳۳۲هـ)، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۲۶۳، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۳۹۹هـ – ۱۹۷۹م.
ابن کثیر: با خواندن صحیح بخاری، باران طلبیده می شود
سید صدیق حسن قنوجی در کتاب «الحطه فی ذکر الصحاح السته» می نویسد:
وقال الحافظ عماد الدین بن کثیر وکتاب البخاری الصحیح یستسقی بقراءته الغمام وأجمع علی قبوله وصحه ما فیه أهل الإسلام.
حافظ عماد بن کثیر گفته است «کتاب صحیح بخاری برای طلب باران خوانده می شود؛ و اهل اسلام همگی بر قبول آن و صحیح بودن روایات آن اجماع دارند»
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۱۷۹، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م
شیخ عبد الحق دهلوی: ختم بخاری برای حصول مراد، قضای حاجت و…
قال الشیخ عبد الحق الدهلوی فی أشعه اللمعات قرأ کثیر من المشایخ والعلماء والثقات صحیح البخاری لحصول المرادات وکفایه المهمات وقضاء الحاجات ودفع البلیات وکشف الکربات وصحه الأمراض وشفاء المرضی عند المضایق والشدائد فحصل مرادهم وفازوا بمقاصدهم ووجدوه کالتریاق مجربا وقد بلغ هذا المعنی عند علماء الحدیث مرتبه الشهره والاستفاضه.
ونقل السید جمال الدین المحدث عن أستاذه السید أصیل الدین أنه قال قرأت صحیح البخاری نحو عشرین ومائه مره فی الوقائع والمهمات لنفسی وللناس الآخرین فبأی نیه قرأته حصل المقصود وکفی المطلوب
شیخ عبد الحق دهلوی در کتاب اشعه اللمعات می گوید:
بسیاری از مشایخ و علما و ثقات، صحیح بخاری را برای حاصل شدن مقصود و انجام کارهای مهم و قضای حاجت و برطرف شدن بلیات و مشکلات و سلامتی در مرض و شفای مریض در سختی ها و مشکلات می خواندند و به مراد خود رسیده و مقصود را به دست می آوردند؛ و آن را مانند نوش داروی مجرب یافتند؛ و این مطلب در نزد علمای حدیث به مرتبه شهرت و استفاضه رسیده است.
و سید جمال الدین محدث از استاد خود سید اصیل الدین نقل می کند که گفت: صحیح بخاری را ۱۲۰ بار در مسائل و وقایع مهم برای خود و دیگران خواندم و به هر نیتی خواندم، مقصود حاصل شد و مطلوب به دست آمد.
القنوجی البخاری، أبو الطیب السید محمد صدیق خان بن السید حسن خان (متوفای۱۳۰۷هـ)، الحطه فی ذکر الصحاح السته، ج۱، ص۱۷۹، ناشر: دار الکتب التعلیمیه – بیروت، الطبعه: الأولی ۱۴۰۵هـ/ ۱۹۸۵م
مقریزی و سیره علمای الازهر در دفع وباء با ختم بخاری
وی می گوید:
وفی شعبان: تزاید الوباء فی القاهره وعظم فی رمضان وقد دخل فصل الشتاء فرسم بالاجتماع فی الجوامع للدعاء. وفی یوم الجمعه سادس رمضان نودی أن یجتمع الناس بالصناجق الخلیفیه والمصاحف عند قبه النصر فاجتمع الناس بعامه جوامع مصر والقاهره وخرج المصریون إلی مصلی خولان بالقرافه واستمرت قراءه البخاری بالجامع الأزهر وغیره عده أیام والناس یدعون الله تعالی ویقنتون فی صلواتهم….
در ماه شعبان، وبا در قاهره زیاد شد و در ماه رمضان گسترش پیدا کرد، و فصل زمستان نیز شروع شده بود؛ دستور داده شد که در مساجد دعا کنند؛ در روز جمعه ششم رمضان ندا داده شد که مردم در دیوان حکومت جمع شوند و قرآن به همراه داشته در کنار قبه النصر حاضر شوند؛ مردم در همه مساجد مصر و قاهره جمع شدند و مصری ها به مصلای خولان در قرافه رفته و چند روز به خواندن بخاری در مساجد الازهر ادامه دادند؛ و در نمازها قنوت گرفته و از خداوند حاجت می خواستند.
المقریزی، تقی الدین ابی العباس احمد بن علی بن عبد القادر العبیدی (متوفاقی ۸۴۵ هـ) السلوک لمعرفه دول الملوک ج ۴ ص ۸۶، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت – ۱۴۱۸هـ – ۱۹۹۷م، الطبعه: الأولی، تحقیق: محمد عبد القادر عطا
علمای الازهر: ختم بخاری برای پیروزی در جنگها
جبرتی در مورد ختم صحیح بخاری در الازهر، مطالب جالبی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
وفی یوم الاثنین حضر إلی ثغر بولاق آغا اسود وعلی یده مقرر لعابدی باشا وخلعه لشریف مکه فطلع عابدی باشا إلی القلعه وعمل دیوانا فی یوم الثلاثاء واجتمع الامراء والمشایخ والقاضی وقرأوا المقرر ووصل صحبه الاغا المذکور ألف قرش رومی أرسلها حضره السلطان تفرق علی طلبه العلم بالأزهر ویقرأون له صحیح البخاری ویدعون له بالنصر.
در روز دوشنبه در ورودی بولاق، آغا اسود آمد و در دست او دستوری برای عابدی پاشا که شریف مکه را برکنار کند؛ عابدی پاشا به قلعه آمد و دفتر اعمال را در روز سه شنبه سامان داد و امرا و مشایخ و قاضی را گرد آورد و دستور را خواندند، و هدیه اغا به دانشجویان الازهر هزار سکه رومی بود که سلطان فرستاده بود تا صحیح بخاری را برای او بخوانند و برای پیروزی اش دعا کنند !
الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفای۱۲۳۷هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج۲، ص۵۳، ناشر: دار الجیل – بیروت.
سپس در ادامه می گوید:
وفی یوم الجمعه کتبوا قائمه أسماء المجاورین والطلبه وأخبروا الباشا ان الألف قرش لا تکفی طائفه من المجاورین فزادها ثلاثه آلاف قرش من عنده فوزعوها بحسب الحال أعلی وأوسط وآدنی فخص الاعلی عشرون قرشا والأوسط عشره والأدنی أربعه وکذلک طوائف الأروقه بحسب الکثره والقله ثم احضروا اجزاء البخاری وقرأوا وصادف ذلک زیاده أمر الطاعون والکروب المختلفه.
در روز جمعه، فهرستی از اسم اهل شهر و طلاب را نوشتند و به پاشا خبر دادند که هزار سکه، حتی به گروهی از اهل شهر هم نمی رسد؛ به همین جهت سه هزار سکه از نزد خود اضافه کرد و آن را به حسب رتبه اشخاص به اعلی و وسط و پایین تقسیم کردند؛ به اعلی ۲۰ سکه و به وسط ده و به پایین ۴ سکه دادند؛ و همچنین رواق ها (ی الازهر) را به حسب تعداد از جهت زیاد و کم تقسیم کردند؛ سپس جلد های صحیح بخاری را آورده و خواندند و این کار همزمان با زیادی طاعون و مشکلات مختلف بود.
الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفای۱۲۳۷هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج۲، ص۵۳، ناشر: دار الجیل – بیروت.
بار دیگر مشکلات بر پادشاه فراوان شد و دوباره دستور به خواندن بخاری داد:
وفی یوم الخمیس ثامن عشرینه ورد مرسوم من الدوله فعمل الباشا الدیوان فی ذلک وقرأوه وفیه الأمر بقراءه صحیح البخاری بالأزهر والدعاء بالنصر للسلطان علی الموسقو فإنهم تغلبوا واستولوا علی قلاع ومدن عظیمه من مدن المسلمین وکذلک یدعون له بعد الاذان فی کل وقت وأمر الباشا بتقریر عشره من المشایخ من المذاهب الثلاثه یقرأون البخاری فی کل یوم ورتب لهم فی کل یوم مائتین نصف فضه لکل مدرس عشرون نصفا من الضربخانه ووعدهم بتقریرها لهم علی الدوام بفرمان.
در روز پنجشنبه، ۲۸ ماه، نامه ای از دولت رسید، به همین دلیل پاشا دفتر اعمالی تهیه کرد و آن را خواندند و در آن دستور داده شده بود که در الازهر صحیح بخاری را بخوانند و دعا کنند که مسلمانان بر موسکو پیروز شوند، زیرا آنها هجوم آورده و چند قلعه و شهر بزرگ مسلمانان را گرفته بودند؛ و همچنین بعد از اذان برای او دعا کنند؛ همچنین پاشا دستور داد که ده نفر از بزرگان مذاهب ثلاثه هر روز برای او صحیح بخاری بخوانند و برای آنها در هر روز ۲۰۰ نیم سکه نقره قرار داد؛ که هر مدرسی ۲۰ نیم سکه از ضرابخانه بگیرد، و به آنها وعده داد که طبق فرمان، این مستمری دائما برای آنها باشد !
الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفای۱۲۳۷هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج۲، ص۷۹، ناشر: دار الجیل – بیروت.
بار دیگر بخاری به قصد پیروزی خوانده شد:
وفی یوم الثلاثاء ثانی عشر صفر حضر الشیخ الأمیر إلی مصر من الدیار الرومیه ومعه مرسومات خطابا للباشا والامراء فرکب المشایخ ولا قوه من بولاق وتوجه إلی بیته ولم یأت للسلام علیه أحد من الامراء وأنعمت علیه الدوله بألف قرش ومرتب بالضربخانه قرش فی کل یوم وقرأ هنا البخاری عند الآثار الشریفه بقصد النصره.
در روز سه شنبه دوازده صفر، شیخ امیر از دیار روم به مصر آمد و همراه او نامه هایی خطاب به پاشا و امرا بود؛ مشایخ همگی سوار شده و از بولاق برای دیدار او به سمت خانه اش رفتند؛ اما هیچ یک از امیران برای سلام بر او نیامدند؛ دولت به او ۱۰۰ سکه هدیه داد و اینکه هر روز یک سکه از ضرابخانه بگیرد؛ و در نزد او بخاری به نیت پیروزی خوانده شد.
الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفای۱۲۳۷هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج۲، ص۱۳۵، ناشر: دار الجیل – بیروت.
علمای الازهر و ختم بخاری برای رفع مشکلات
در جای دیگر جبرتی می گوید وقتی مشکلات برای کسی زیاد می شد بخاری می خواندند !
فقلنا له هذا لا یکون ونحن لا نحب ثوران الفتن وانما اجتمعنا لأجل قراءه البخاری وندعو الله برفع الکرب.
به او گفتیم اینچنین نخواهد شد و ما دوست نداریم که فتنه ایجاد شود؛ ما اینجا جمع شده ایم تا بخاری خوانده و خدا را بخوانیم تا مشکلات بر طرف شود.
الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفای۱۲۳۷هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج۳، ص۲۶۸، ناشر: دار الجیل – بیروت.
علمای الازهر و ختم بخاری برای دفع طاعون و وبا
جبرتی در جای دیگر می نویسد:
وفیه ایضا زاد الارجاف بحصول الطاعون وواقع الموت منه بالإسکندریه فأمر الباشا بعمل کورنتینه… وامر أیضا بقراءه صحیح البخاری بالأزهر وکذلک یقرأون بالمساجد والزوایا سوره الملک والأحقاف فی کل لیله بنیه رفع الوباء
در این سال نیز، لرزش هایی به خاطر آمدن طاعون ایجاد شد… همچنین دستور داد در الازهر صحیح بخاری بخوانند؛ همچنین در مساجد و خان ها سوره ملک و احقاف را در هر شب به نیت برطرف شدن وبا بخوانند.
الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفای۱۲۳۷هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج۳، ص۳۹۵، ناشر: دار الجیل – بیروت.
الازهر و ختم بخاری به قصد پیروزی ابراهیم پادشاه
بار دیگر در الازهر به قصد پیروزی پادشاه، بخاری قرائت شد:
واستهل شهر ذی القعده سنه ۱۲۳۲ وفی خامسه یوم الأربعاء ولیله الخمیس ارتحل رکب الحجاج المغاربه من الحصوه وفی أواخره حصل الامر للفقهاء بالأزهر بقراءه صحیح البخاری فاجتمع الکثیر من الفقهاء والمجاورین وفرقوا بینهم اجزاء وکراریس من البخاری یقرؤون فیها فی مقدار ساعتین من النهار بعد الشروق فاستمروا علی ذلک خمسه أیام وذلک بقصد حصول النصر لإبراهیم باشا علی الوهابیه وقد طالت مده انقطاع الاخبار عنه وحصل لأبیه قلق زائد ولما انقضت أیام قراءه البخاری نزل للفقهاء عشرون کیسا فرقت علیهم وکذلک علی أطفال المکاتب
ماه ذی القعده سال ۱۲۳۲ شروع شد، در روز پنجم آن، چهارشنبه و شب پنجشنبه، کاروان حجاج مراکشی از حصوه به راه افتاد؛ و در اواخر آن فقها در الازهر جمع شدند تا صحیح بخاری بخوانند؛ به همین دلیل، عده زیادی از فقها و اهل شهر جمع شده و جزوه ها و برگه های بخاری بین آنها تقسیم گشت؛ هر روز حدود دو ساعت بعد از طلوع آفتاب بخاری می خواندند؛ این کار را ۵ روز انجام دادند و قصد آنها پیروزی پاشا بر وهابیت بود !!! و مدتی بود که از او خبری نبود و برای پدرش نگرانی حاصل شده بود؛ وقتی که ایام قرائت بخاری تمام شد، ۲۰ کیسه مرحمتی برای فقها داده شد که بین آنها و بین اطفال مکتب خانه تقسیم گشت !
الجبرتی، عبد الرحمن بن حسن (متوفای۱۲۳۷هـ)، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار، ج۳، ص۵۶۹، ناشر: دار الجیل – بیروت.
الازهر و ختم بخاری برای دفع وبا
جمال الدین قاسمی می نویسد: در سالی که در مصر وباء آمده بود علماء دانشگاه الازهر این بلیه نازل شده را با ختم بخاری دفع کردند:
بماذا دفع العلماء نازله الوباء ؟
دفعوها یوم الأحد الماضی فی الجامع الأزهر، بقراءه متن البخاری موزعاً کراریس علی العلماء وکبار المرشحین للتدریس، فی نحو ساعه، جریاً علی عادتهم من إعداد هذا المتن أو السلاح الجبری، لکشف الخطوب، وتفریج الکروب، فهو یقوم عندهم فی الحرب مقام المدفع والصرام والأسل، وفی الحریق مقام المضخه والماء، وفی الهیضه مقام الحیطه الصحیحه وعقاقیر الأطباء، وفی البیوت مقام الخفراء والشرطه، وعلی کل حال، هو مستنزل الرحمات، ومستقر البرکات…
علما مصیبت وبا را چگونه برطرف کردند ؟
این مصیبت را در روز یکشنبه گذشته در دانشگاه الازهر، با خواندن صحیح بخاری بر طرف کردند؛ به این صورت که جزوات بخاری را بین علما و بزرگان منتخب برای تدریس تقسیم کردند؛ و در حدود یک ساعت بخاری را خواندند؛ مثل عادت همیشگی که این متن یا سلاح همیشگی را برای بر طرف شدن مشکلات و شداید به کار می بردند؛ ختم بخاری در زمان جنگ، مانند توپخانه و شمشیر تیز است؛ و در آتش سوزی کار شلنگ آتش نشانی و آب را می کند؛ و در هنگام شکستگی ها کار آتل و داروهای گیاهی طبیبان را می کند؛ و در خانه ها کار پلیس و نگهبان؛ و در هرحالی سبب نزول رحمت و جلب برکت می شود.
القاسمی، محمد جمال الدین؛ (متوفای ۱۳۳۲) قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث ج۱، ص۲۶۴ ناشر دار الکتب العلمیه بیروت – ۱۳۹۹هـ – ۱۹۷۹م، الطبعه: الأولی
البته نویسنده سنی این کتاب، بعد از ذکر این مطالب تعجب خود را از این سیره علمای اهل سنت بیان می دارد !
نتیجه:
با توجه به کلمات و سخنان علمای اهل سنت، صحیح بخاری و مسلم برترین کتابها پس از قرآن کریم و تمام متون آنها مورد تأیید اهل سنت است.
فصل سوم: استدلال بر وثاقت و عدالت افراد به دلیل وجود آنها در صحیحین
با مرور کتابهای اهل سنت به مواردی بر می خوریم که راوی توثیق ندارد و یا گاهی مجهول و یا مجروح است؛ اما در عین حال می گویند: چون این راوی در رجال صحیحین واقع شده اند موثق و یا مبرای از جرح و عیوب است.
هدف در این فصل این است که سخنان علمای بزرگ اهل سنت را در این مورد بررسی نماییم؛ اما قبل از آن مطالبی را به عنوان مقدمه ذکر می کنیم.
مطلب نخست؛ جواز تقلید از تعدیل محدثان بزرگ
یکی از بحث های علم رجال حدیث، وثاقت و عدالت راوی است. طبق نظر علمای اهل سنت روایت صحیح روایتی است که سند آن متصل و راویان آن، افراد عادل و ثقه باشند.
نووی یکی از شارحان صحیح مسلم در تعریف روایت صحیح می نویسد:
فأما الصحیح فهو ما اتصل سنده بالعدول الضابطین من غیر شذوذ ولا عله فهذا متفق علی أنه صحیح.
روایت صحیح آن است که سندش متصل و راویان آن افرادی عادل و ضابط باشند، شذود و علتی نیز در آن نباشد. اگر روایتی این گونه باشد همه اتفاق دارند که او صحیح است.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۱، ص۲۷، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲ هـ.
اگر در کتابهای علم رجال اهل سنت نگاه کنیم همانند این عبارت را در تعریف روایت صحیح آورده اند.
با توجه به آنچه بیان شد مطلب فوق یک قاعده کلی است که باید در سلسله سند روایت مورد نظر علماء، دانشمندان و پژهشگران باشد؛ اما در کلام بسیاری از بزرگان اهل سنت مشاهده می شود که آنها بدون این که این معیار را در نظر داشته باشند، خود معیاری دیگری را افزوده اند و آن این که اگر در مقابل روایتی قرار گرفتند که راوایانش از روات صحیح بخاری و مسلم باشد، بدون کدام سخنی حکم به وثاقت و عدالت آن می کنند و در نتیجه روایت را صحیح می دانند گرچند برخی از علمای رجال او را تضعیف کرده باشند و یا این که اساسا آن فرد مورد نظر مجهول باشند.
بدر الدین بن بهادر در کتاب «النکت علی مقدمه ابن الصلاح» پیروی از تعدیل راویان بخاری و مسلم را یک مطلب ثابت و پذیرفته شده در میان همه علماء می داند و در این باره می نویسد:
واعلم أنه یجوز تقلید الأئمه فی التعدیل لا سیما فی مثل هذه الأعصار قال ابن الأنباری فی شرح البرهان فی باب الاجتهاد وصار بعض الأصولیین إلی جواز الاکتفاء بتعدیل الأئمه کما ثبت عند الکافه الانقیاد إلی تعدیل من روی عنه البخاری ومسلم فی الصحیحین وإن کان الرواه عند أهل العصر مستورین وهذا اختاره الغزالی وأشار إلیه إمام الحرمین أیضا.
بدان که تقلید از پیشوایان در تعدیل راویان به ویژه در این زمان جایز است. ابن انباری در شرح برهان گفته است: برخی از اصولین اکتفا کردن به تعدیل بزرگان را جایز می دانند؛ همانگونه در نزد همه ثابت است که به تعدیل تمام راویانی که بخاری و مسلم از آنها روایت نقل کرده اند باید گردن نهاد گرچند راوی در نزد علمای رجال آن عصر مجهول و پوشیده باشد. این اعتقاد مورد اختیار غزالی است که امام الحرمین نیز به آن اشاره کرده است.
بدر الدین أبی عبد الله محمد بن جمال الدین عبد الله بن بهادر (متوفای۷۹۴هـ)، النکت علی مقدمه ابن الصلاح، ج۳، ص۳۲۹، تحقیق: د. زین العابدین بن محمد بلا فریج، دار النشر: أضواء السلف – الریاض، الطبعه: الأولی۱۴۱۹هـ – ۱۹۹۸م
برای روشن شدن مطلب به موردی اشاره می کنیم که برخی از علمای رجال، شخصی را مجهول می داند ولی ابن حجر عسقلانی می گوید: از این که این شخص چون راوی صحیح بخاری است مجهول نیست.
«بیان بن عمرو» یکی از راویان بخاری است که ابن مدینی ابو حاتم او را مجهول می داند؛ اما ابن حجر با بیان این مطلب که او در سلسه روایات بخاری است از جهالت او دفاع می کند:
بیان بن عمرو البخاری العابد شیخ البخاری أثنی علیه بن المدینی ووثقه بن حبان وبن عدی وقال أبو حاتم مجهول والحدیث الذی رواه عن سالم بن نوح باطل قلت لیس بمجهول من روی عنه البخاری.
بیان بن عمرو بخاری شخص عابد و استاد بخاری است که علی بن مدینی او را مدح کرده و ابن حبان و ابن عدی وی را موثق می داند. ابو حاتم گفته است او مجهول است و روایتی را که سالم بن نوح نقل کرده درست نیست. می گویم: کسی که راوی بخاری است مجهول نیست و بیان بن عمرو یکی از آنها است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، هدی الساری مقدمه فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۳۹۳، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفه – بیروت – ۱۳۷۹هـ.
ابن حجر در جای دیگر از کتابش یک قاعده دیگری را برای اشخاصی که علمای رجال اهل سنت آنها را مجهول می دانند؛ اما از قضای روزگار در سلسله سند روایات بخاری قرار گرفته اند، وضع کرده است. و آن این که اگر در مورد این افراد قائل به مجهول بودن آنها باشیم با سخن خود بخاری که ادعای شناخت آنها را دارد تعارض پیدا می کند و بدون تردید سخن مدعی شناخت مقدم است:
فأما جهاله الحال فمندفعه عن جمیع من أخرج لهم فی الصحیح لأن شرط الصحیح أن یکون راویه معروفا بالعداله فمن زعم أن أحدا منهم مجهول فکأنه نازع المصنف فی دعواه أنه معروف ولا شک أن المدعی لمعرفته مقدم علی من یدعی عدم معرفته لما مع المثبت من زیاده العلم.
جهالت حال راوی از تمام روایانی که در کتاب صحیح از او روایت نقل شده برطرف است؛ چرا که شرط صحیح این است که راوی او شناخته شده با عدالت است؛ پس اگر گمان کند که یکی از راوایان صحیح مجهول است گویا با خود مصنف کتاب منازعه کرده در حالی که او شناخته شده است. و بدون شک مدعای شناخت راوی مقدم است بر کسی که ادعای شناخت او را ندارد؛ چرا که همراه مدعی شناخت از نظر علمی غنی است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، هدی الساری مقدمه فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۳۸۴، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفه – بیروت – ۱۳۷۹هـ.
مطلب فوق در کتابهای ذیل هم نقل شده است:
القاسمی، محمد جمال الدین (متوفای۱۳۳۲هـ)، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۹۱، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۳۹۹هـ – ۱۹۷۹م.
الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح بن أحمد (متوفای: ۱۳۳۸هـ)، توجیه النظر إلی أصول الأثر، ج۱، ص۲۴۷، تحقیق: عبد الفتاح ابوغده، ناشر: مکتبه المطبوعات الإسلامیه – حلب، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۶هـ ـ ۱۹۹۵م
نمونه های از این قبل که از ضعف و جهالت راوی به خاطر وجود آنها در صحیحین دفاع شده، در منابع اهل سنت فراوان است که به آنها اشاره خواهیم کرد.
مطلب دوم؛ راویان صحیحین از پل جرح عبور کرده و عادل اند
تقی الدین ابن دقیق در کتاب «الاقتراح فی بیان الاصطلاح» از استاد پدرش ابو الحسن مقدسی سخنی نقل کرده است که در باره رجال صحیح بخاری می گوید:
راویان بخاری از پل و ایستگاه جرح عبور کرده اند؛ معنای سخن او این است که جرح علمای رجال در مورد رجال بخاری تأثیری ندارد و بودن شخص از راوایان صحیح از هر توثیقی بالاتر است.
ابن دقیق بعد از نقل سخن استادش اعتقاد خودش را نیز در این مورد بیان کرده است:
وکان شیخ شیوخنا الحافظ أبو الحسن المقدسی یقول فی الرجل یخرج عنه فی الصحیح هذا جاز القنطره یعنی بذلک أنه لا یلتفت إلی ما قیل فیه وهکذا یعتقد وبه نقول ولا نخرج عنه إلا ببیان شاف وحجه ظاهره تزید فی غلبه الظن علی المعنی الذی قدمناه من اتفاق الناس بعد الشیخین علی تسمیه کتابیهما بالصحیحین ومن لوازم ذلک تعدیل رواتهما
استاد استادان ما حافظ ابو الحسن مقدسی در باره کسی که بخاری از او روایت کرده می گفت: او از پل (جرح) عبور کرده است؛ مقصودش این است که به جرح او که از زبان علمای رجال بیان شده توجهی نمی شود.
(نظر ابن دقیق این است): ما نیز این اعتقاد را داریم و این سخن را می گوییم. و تا زمانی که بیان کافی و حجت روشن بر جرح شخص راوی صحیح که بر گمان ما غلبه نکند، نداشته باشیم از این اعتقاد بیرون نمی رویم؛ چرا که مردم اتفاق دارند که این دو کتابش را صحیح نامگذاری کرده است. و از لوازم این نامگذای این است که راویان آنها عادل باشند.
ابن دقیق العید، تقی الدین (متوفای۷۰۲ هـ)، الاقتراح فی بیان الاصطلاح، ج۱، ص۵۵، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶
در جای دیگر از کتابش اعتقاد مزی و ذهبی و غیر آنان را نیز در این باره نقل کرده است:
وها هنا فائده جلیله وهو ما جرت به عاده کثیر من المتأخرین فی الرجل إذا روی له البخاری ومسلم وقد تکلم فیه أن یعتمدوه ویقولوا قد جاز القنطره قال الشیخ وهکذا نعتقده وبه نقول وجری علی ذلک الحافظ أبو الحجاج المزی والذهبی وغیرهم مما یظهر من تصرفهم.
در این جا فایده بزرگی نهفته است و آن این که: بسیاری از متأخرین این چنین عادت کرده اند که اگر بخاری و مسلم از شخصی روایتی نقل کرده باشد و دیگران به آن شخص اشکال کرده اند، اعتماد می کنند و می گویند: که روایان این دو کتاب از پل گذشته اند. شیخ گفته که ما این اعتقاد را داریم و حافظ ابوالحجاج مزی، ذهبی و دیگران نیز همین اعتقاد را داشته اند.
ابن دقیق العید، تقی الدین (متوفای۷۰۲ هـ)، الاقتراح فی بیان الاصطلاح، ج۳، ص۳۴۸، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶
ابن حجر مقدسی را به صورت روشن تر این گونه معرفی کرده است:
وقد نقل بن دقیق العید عن بن المفضل وکان شیخ والده انه کان یقول فیمن خرج له فی الصحیحین هذا جاز القنطره وقرر بن دقیق العید ذلک بأن من اتفق الشیخان علی التخریج لهم ثبتت عدالتهم بالاتفاق بطریق الاستلزام لاتفاق العلماء علی تصحیح ما أخرجاه ومن لازمه عداله رواته إلی ان تتبین العله القادحه.
ابن دقیق العید از ابن مفصل که استاد پدرش بوده، نقل کره است که او می گفت: هر کس که بخاری و مسلم از او روایت نقل کرده اند، از پل گذشته اند. ابن دقیق العید تصریح کرده است که اگر بخاری و مسلم هر دو از یک راوی نقل کرده باشند، عدالت آن ها به اتفاق علما ثابت می شود؛ چرا که تمام علما بر صحت روایات بخاری و مسلم اتفاق دارند، از لازمه این سخن این است که تمام راویان این دو کتاب نیز عادل باشند؛ تا این که دلیلی بر ضعف آن راوی ثابت شود.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۴۵۷، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفه – بیروت.
این سخن مقدسی را ابن حجر عسقلانی، جمال الدین قاسمی و طاهر دمشقی نیز نقل کرده اند.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، هدی الساری مقدمه فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۳۸۴، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، محب الدین الخطیب، ناشر:دار المعرفه – بیروت – ۱۳۷۹هـ.
القاسمی، محمد جمال الدین (متوفای۱۳۳۲هـ)، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۹۱، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۳۹۹هـ – ۱۹۷۹م.
الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح بن أحمد (متوفای: ۱۳۳۸هـ)، توجیه النظر إلی أصول الأثر، ج۱، ص۲۴۶، تحقیق: عبد الفتاح ابوغده، ناشر: مکتبه المطبوعات الإسلامیه – حلب، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۶هـ ـ ۱۹۹۵م
ملا علی قاری در کتاب «مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح»، علت عدم جرح روایان بخاری را این گونه بیان کرده است:
وقد کان أبو الحسن المقدسی یقول فیمن خرج له أحدهما فی الصحیح: هذا (جاز القنطره) یعنی لایلتفت لما قیل فیه لأنهما مقدمان علی أئمه عصرهما ومن بعدهما فی معرفه الصحیح والعل. فهو أصح الکتب بعد کتاب الله العزیز، ویؤیده ما نقل عن الحاکم أبی أحمد شیخ الحاکم أبی عبد الله النیسابوری أن البخاری إمام المحدیثین، وکل من أتی بعده وصنف کتاباً فی الحدیث وأفرده ففی الحقیقه إنما أخذه عنه؛ فالفضل للمتقدم حتی أن مسلماً أتی بأحادیثه مفرقاً فی کتابه، وتجلد غایه التجلد حیث لم یسندها إلی جنابه.
ابو الحسن مقدسی می گفت: هر کسی که بخاری و یا مسلم از او روایتی نقل کرده باشد، از پل گذشته است؛ یعنی اگر کسی به او اشکالی گرفته باشد، توجه نمی شود؛ زیرا بخاری و مسلم بر ائمه زمان خودشان و پس از آن ها در شناخت حدیث و اشکالات آن مقدم هستند….
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفای۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۱، ص۶۳، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
ابو الحسن مقدسی کیست؟
سخن مقدسی در مورد راویان بخاری ذکر که پس از او بسیاری از علمای اهل سنت این اعتقاد را اظهار کرده اند و راویان صحیحین را مبرای از هرگونه جرح می دانند.
اکنون لازم است که مقدسی را از زبان خود علمای اهل سنت معرفی نماییم تا عمق سخن او برای خوانندگان گرامی روشن شود.
شمس الدین ذهبی او را با عناوین «شیخ، امام، مفتی، حافظ کبیر، متقن» معرفی کرده است:
علی بن المفضل ابن علی بن مفرج بن حاتم بن حسن بن جعفر الشیخ الإمام المفتی الحافظ الکبیر المتقن شرف الدین أبو الحسن ابن القاضی الأنجب أبی المکارم المقدسی ثم الإسکندرانی المالکی.
علی بن مفضل بن علی بن مفرج بن حاتم… استاد، پیشوا، اهل فتوا، حافظ بزرک روایت، مورد اعتماد شرف دین ابو الحسن…
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۲۲، ص۶۶، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.
صفدی در کتاب «الوافی بالوفیات»، عناوین «علامه، امام، محدث» را بر آن اضافه کرده است:
علی بن المفضل بن علی بن أبی الغیث مفرج بن حاتم بن الحسن بن جعفر العلامه الحافظ شرف الدین أبو الحسن ابن القاضی الأنجب أبی المکارم اللخمی المقدسی الأصل الإسکندرانی المالکی القاضی کان إماما محدثا له تصانیف مفیده فی الحدیث وغیره وکان ورعا خیرا حسن الأخلاق کثیر الإغضاء توفی سنه إحدی عشره وست مائه
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفای۷۶۴هـ)، الوافی بالوفیات، ج۲۲، ص۱۳۶، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی، ناشر: دار إحیاء التراث – بیروت – ۱۴۲۰هـ- ۲۰۰۰م.
سیوطی در کتاب «طبقات الحفاظ»، در مورد او می نویسد:
أبو الحسن علی بن المفضل بن علی بن مفرج بن حاتم بن حسن ابن جعفر الحافظ العلامه شرف الدین ابن القاضی أبی المکارم المقدسی ثم السکندری المالکی
ولد سنه أربع وأربعین وخمسمائه
… وکان من أئمه المذهب العارفین به ومن حفاظ الحدیث مع ورع ودین وأخلاق رضیه ومشارکه فی الفضائل.
او الحسن بن علی….
… و از پیشوایان عارف به مذهب و از حافظان روایت، انسان با تقوا، متدین، دارای اخلاق پسندیده و فضائل بوده است.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای۹۱۱هـ)، طبقات الحفاظ، ج۱، ص۴۹۲، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۰۳هـ.
همچه شخصی با این اوصاف و تعریفات می گوید: که روایات صحیحین از پل جرح عبور کرده و کسی نمی تواند آن ها را تضعیف نماید.
استدلال بزرگان اهل سنت بر وثاقت راویان صحیح بخاری
بعد از بیان دو مقدمه فوق، نوبت آن است که سخنان علمای بزرگ اهل سنت را که در مورد وثاقت و یا عدالت راویان بخاری (با این که از جانب علمای رجال تضعیف شده و جرح دارند،)، بیان کرده اند را ذکر می کنیم.
۱٫ ابن جوزی حنبلی (متوفای۵۹۷هـ)
ابو الفرج ابن جوزی در باره جهر و اخفات بسم الله در نماز بحث کرده و در پاسخ کسانی که گفته اند ذکر جهر در صحیح نیامده می گوید: رجال این روایت از راویان صحیح است بنابراین باید به صحت این روایت حکم کرد:
وأما المسلک الثانی وقولهم لیس ذکر الجهر فی الصحیح قلنا رجاله رجال الصحیح فیلزم أن یحکم بصحته.
مسلک و دیدگاه دوم این است که: بلند گفتن بسم الله در روایت صحیح نیامده است. در جواب می گوییم: راویان این روایت، از راویان بخاری هستند؛ پس لازم است که حکم به صحت آن شود.
ابن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن الجوزی (متوفای۵۹۷هـ)، التحقیق فی أحادیث الخلاف، ج۱، ص۳۵۴، تحقیق: مسعد عبد الحمید محمد السعدنی، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی- ۱۴۱۵
۲٫ عبد العظیم منذری (متوفای۶۵۶هـ)
منذری روایتی را ذیل را نقل کرده:
۳۰۴۳ وعن عبد الله بن عمرو رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم مَنَ ادَّعَی إلی غَیْرِ أبیه لم یَرَحْ رَائِحَهَ الْجَنَّهِ وان رِیحَهَا لَیُوجَدُ من قَدْرِ سَبْعِینَ عَاماً أو مَسِیرَهِ سَبْعِینَ عَاماً.
در پایان می نویسد این روایت را احمد بن حنبل و ابن ماجه قزوینی با عبارت «وإن ریحها لیوجد من مسیره خمسمائه عام» نقل کرده که در سند آن «عبد الکریم عن مجاهد عن ابن عمر» آمده است. منذری می گوید: عبد الکریم در این روایت ثقه است چون شیخان و غیر آن دو به او احتجاج کرده اند لذا تضعیفات دیگران در مورد او قابل شنیدن نیست:
رواه أحمد وابن ماجه إلا أنه قال وإن ریحها لیوجد من مسیره خمسمائه عام ورجالهما رجال الصحیح وعبد الکریم هو الجزری ثقه احتج به الشیخان وغیرهما ولا یلتفت إلی ما قیل فیه.
المنذری، أبو محمد عبد العظیم بن عبد القوی (متوفای۶۵۶هـ)، الترغیب والترهیب من الحدیث الشریف، ج۳، ص۵۲، تحقیق: إبراهیم شمس الدین، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۷هـ
۳٫ نووی شافعی (متوفای۶۷۶ هـ)
شریک بن عبد الله روای صحیحین:
ابن جوزی حنبلی روایتی را که شریک در آن قرار دارد مورد طعن قرار داده و این شخص را تضعیف کرده است. نووی شافعی در جواب می گوید: شریک از رجال صحیحین است همین مقدار برای ما در حجیت روایتش کافی است:
وتعرض ابن الجوزی لتضعیف بعض رواته عن أنس لم نذکرها نحن، وتعرض مما ذکرناه لروایه شریک وطعن فیه. وجواب ما قال أن شریکا من رجال الصحیحین، ویکفینا أن نحتج بمن احتج به البخاری ومسلم.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ هـ)، المجموع، ج۳، ص۲۹۷، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، التکمله الثانیه.
۴٫ استدلال ابن تیمیه (متوفای ۷۲۸ هـ)
تقدم راوی صحیحین:
ابن تیمیه روایتی را که حاکی از جمع نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله است: (جمع رسول الله بین الظهر والعصر والمغرب والعشاء بالمدینه من غیر خوف ولا مطر ( قیل له فما أراد بذلک قال أراد أن لا یحرج أمته) از طریق حبیب بن ثابت و ابو الزبیر با دو عبارت نقل کرده و بعد در مقام قضاوت خودش می گوید:
قلت: تقدیم روایه أبی الزبیر علی روایه حبیب بن أبی ثابت لاوجه له فإن حبیب بن أبی ثابت من رجال الصحیحین فهو أحق بالتقدیم من أبی الزبیر وأبو الزبیر من أفراد مسلم.
مقدم کردن روایت ابو الزبیر را بر روایت حبیب بن ابی ثابت دلیلی ندارد؛ چرا که حبیب بن ابو ثابت از راویان صحیحین است؛ پس او سزاوار تقدم بر ابو الزبیر است و از ابو الزبیر تنها مسلم روایت کرده است.
ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای ۷۲۸ هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیه، ج۲۴، ص۷۵، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبه ابن تیمیه، الطبعه: الثانیه.
از اینجا به دست می آید همانگونه که علمای اهل سنت صحیح بخاری را بر صحیح مسلم ترجیح می دهند روات بخاری را نیز بر راوایان مسلم مقدم می دانند.
۵٫ شمس الدین محمد حنبلی (متوفای۷۴۴هـ)،
وثاقت مغیره بن عبد الرحمن:
ابو الفرج ابن جوزی کتابی دارد به نام «التحقیق» که در آن روایات صحیح و ضعیف را آورده و دلیل ضعف را بیان کرده است. در این کتاب مغیره بن عبد الرحمن را جرح کرده است. محمد بن احمد حنبلی می گوید:
وقول المؤلف فی مغیره بن عبد الرحمن: أنه ضعیف مجروح وهم، فإنه ثقه من رجال الصحیحین وهو الحزامی لا المخزومی، وإن کانا یرویان عن موسی بن عقبه فیما قیل.
سخن مؤلف در باره مغیره بن عبد الرحمن که گفته او ضعیف است و مجروح، توهمی بیش نیست؛ چرا که او ثقه و از رجال صحیحین است. وی همان مغیره بن عبد الرحمن حزامی است نه مخزومی؛ گرچند هردو بنا بر آنچه گفته شده، از موسی بن عقبه روایت کرده اند.
الحنبلی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عبد الهادی (متوفای۷۴۴هـ)، تنقیح تحقیق أحادیث التعلیق، ج۱، ص۱۳۶، تحقیق: أیمن صالح شعبان، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۹۹۸م.
۶٫ شمس الدین ذهبی (متوفای ۷۴۸ هـ)
وثاقت ابراهیم بن طهمان:
ابراهیم بن طهمان را ابن حزم به خاطر مرجئه بودنش تضعیف کرده است؛ اما چند تن از علمای اهل سنت که سخنان شان را ذکر خواهیم کرد او را به خاطر این که راوی صحیحین است توثیق کرده اند. از جمله ذهبی در باره او می نویسد:
إبراهیم بن طهمان ثقه متقن من رجال الصحیحین وکان مرجئا فهذا رجل عالم کبیر القدر بخراسان أخطأ فی مسأله فکان ماذا فأبمجرد الارجاء یضعف حدیث الثقه ویهدر فقد کان من هو اکبر من إبراهیم مرجئا.
ابراهیم بن طهمان موثق و مورد اعتماد و از رجال صحیحین است. او مرجئه بود؛ پس این مرد عالم گرانقدر در خراسان در مورد مسأله ای اشتباه کرد….
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ هـ)، الرواه الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم، ج۱، ص۳۵، تحقیق: محمد إبراهیم الموصلی، دار النشر: دار البشائر الإسلامیه – بیروت – لبنان، الطبعه: الأولی۱۴۱۲هـ – ۱۹۹۲م
۷٫ عبد الله حنفی زیلعی (متوفای۷۶۲هـ)
توثیق عبد الله بن جعفر به خاطر وجود در صحیحین:
زیلعی روایتی را در مورد هبه از عبد الله ابن جعفر روایت کرده و تضعیف او را از قول ابن جوزی نیز نقل کرده است و در مقابل از صاحب تنقیح آورده است که وی ابن جوزی را در این تضعیف تخطئه کرده و تصریح نموده است که عبد الله بن جعفر موثق است چرا که از رجال صحیحین است:
الحدیث الرابع قال علیه السلام إذا کانت الهبه لذی رحم محرم لم یرجع فیها قلت أخرجه الحاکم فی المستدرک فی البیوع والدارقطنی ثم البیهقی فی سننیهما عن عبد الله بن جعفر عن عبد الله بن المبارک عن حماد بن سلمه عن قتاده عن الحسن عن سمره قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم إذا کانت الهبه لذی رحم محرم لم یرجع فیها…
وقال بن الجوزی فی التحقیق وعبد الله بن جعفر هذا ضعیف وخطأه صاحب التنقیح وقال بل هو ثقه من رجال الصحیحین والضعیف هو والد علی بن المدینی.
الزیلعی، عبدالله بن یوسف ابومحمد الحنفی (متوفای۷۶۲هـ)، نصب الرایه لأحادیث الهدایه، ج۴، ص۱۲۶، تحقیق: محمد یوسف البنوری، ناشر: دار الحدیث – مصر – ۱۳۵۷هـ.
عبد الله زیلعی در جای دیگر دو روایت را نقل کرده و در مقام داوری گفته است:
ثم ان لحدیث همام ترجیحات أحدها ان رجاله رجال الصحیح.
روایت همام به خاطر مرجحاتی ترجیح دارد یکی از مرجحات او این است که رجال او رجال صحیح بخاری است.
الزیلعی، عبدالله بن یوسف ابومحمد الحنفی (متوفای۷۶۲هـ)، نصب الرایه لأحادیث الهدایه، ج۱، ص۲۶۸، تحقیق: محمد یوسف البنوری، ناشر: دار الحدیث – مصر – ۱۳۵۷هـ.
۸٫ انصاری شافعی (متوفای ۸۰۴هـ)
وجود عمرو بن ابی عمرو و خالد بن مخلد در صحیحین:
انصاری شافعی روایتی را نقل کرده که علماء در سند آن بر عمرو بن أبی عمرو وخالد بن مخلد اشکال گرفته اند. اما وی نظرش را در باره این دو تن می نویسد:
وقد أسلفنا أنهما من رجال الصحیحین (فجازا القنطره)، وقد کان الحافظ أبو الحسن علی بن المفضل (المقدسی) یقول عمن أخرج له الشیخان أو أحدهما هذه العباره فی حقه.
ما قبلاً گفتیم که این دو تن از رجال صحیح است و از پل جرح عبور کرده اند. ابو الحسن مقدسی عبار «جاز القنطره» را در حق کسانی می گفت که از آنها بخاری و مسلم روایت نقل کرده اند.
لأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن، (متوفای ۸۰۴هـ)البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعه فی الشرح الکبیر، ج۴، ص۶۶۰، تحقیق: مصطفی ابوالغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ناشر: دار الهجره للنشر والتوزیع – الریاض-السعودیه، الطبعه: الاولی، ۱۴۲۵هـ-۲۰۰۴م.
وجود خثیم بن عراک در رجال صحیحین:
انصاری شافعی اقوال علمای رجال را در تضعیف ابراهیم بن خثیم آورده و به مناسبت از خود خثیم نیز سخن گفته است. از قول ازدی نقل کرده که او منکر الحدیث بوده است. اما خود انصاری از وی دفاع کرده و در مورد او می نویسد:
وفی إسناده إبراهیم بن خثیم بن عراک بن مالک… وأما خثیم والده: فقال الأزدی فی حقه: منکر الحدیث. قلت: لکنه من رجال (الصحیحین) فجاز القنطره.
در سند روایت ابراهیم بن خثیم است… اما خثیم پدر ابراهیم است. ازدی گفته است: او منکر الحدیث است. می گویم: او از رجال صحیحین است و از پل جرح عبور کرده است.
الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن، (متوفای ۸۰۴هـ)البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعه فی الشرح الکبیر، ج۵، ص۱۵۸، تحقیق: مصطفی ابوالغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ناشر: دار الهجره للنشر والتوزیع – الریاض-السعودیه، الطبعه: الاولی، ۱۴۲۵هـ-۲۰۰۴م.
۹٫ استدلال ابو الوفاء حلبی (متوفای۸۴۱هـ)
وثاقت داود بن الحصین:
ابو الوفاء دلیل توثیق داود بن الحصین را روایت مؤلفان صحاح سته به ویژه بخاری و مسلم می داند و می نویسد:
داود بن الحصین ع أبو سلیمان محدث مشهور تفرد بأشیاء ذکر الذهبی فی میزانه کلام من تکلم فیه وقد صحح علیه فالعمل علی توثیقه إذا کما شرطه هو فی حاشیه المیزان وکیف لا یکون ثقه وقد روی له الأئمه السته فضلا عن الشیخین ومن روی له الشیخان فقد جاز القنطره کما قاله علی بن الفضل المقدسی.
داود بن الحصین…. محدث مشهور است….. چگونه او موثق نباشد در حالی که مولفان صحاح سته به ویژه شیخین از او روایت کرده اند و کسی که شیخان از او روایت کرده از پل جرح، عبور کرده است؛ همانگونه که علی بن فضل مقدسی گفته است.
الحلبی الطرابلسی، إبراهیم بن محمد بن سبط ابن العجمی أبو الوفا (متوفای۸۴۱ هـ)، الکشف الحثیث عمن رمی بوضع الحدیث، ج۱، ص۱۱۲، تحقیق: صبحی السامرائی، دار النشر: عالم الکتب, مکتبه النهضه العربیه – بیروت، الطبعه: الأولی۱۴۰۷ – ۱۹۸۷
۱۰٫ ابن حجر عسقلانی (متوفای۸۵۲هـ)
وثاقت ابراهیم بن طهمان:
توثیق ابراهیم بن طهمان را از قول ذهبی نقل کردیم. ابن حجر نیز او از اینکه رجال صحیحین است موثق می داند و تصریح می کند که به تضعیفاتش توجه نمی شود:
وَالْمَرْفُوعُ رِوَایَهُ إبْرَاهِیمَ بن طَهْمَانَ عن بُدَیْلٍ وَإِبْرَاهِیمُ ثِقَهٌ من رِجَالِ الصَّحِیحَیْنِ فَلَا یُلْتَفَتُ إلَی تَضْعِیفِ أبی مُحَمَّدِ بن حَزْمٍ له.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، تلخیص الحبیر فی أحادیث الرافعی الکبیر، ج۳، ص۲۳۸، تحقیق: السید عبدالله هاشم الیمانی المدنی، ناشر: – المدینه المنوره – ۱۳۸۴هـ – ۱۹۶۴م.
نجات دو روایت از تضعیف:
نسائی روایتی را با دو سند مرفوع و موقوف از ابو سعید نقل کرده و گفته است که هردو طریق ضعیف است.
ابن حجر عسقلانی در باره آن می گوید: چون راویان آن از راویان صحیحین است این تضعیف معنایی ندارد:
وَهَؤُلَاءِ من رُوَاهِ الصَّحِیحَیْنِ فَلَا مَعْنَی لِحُکْمِهِ علیه بِالضَّعْفِ.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲هـ)، تلخیص الحبیر فی أحادیث الرافعی الکبیر، ج۱، ص۱۰۲، تحقیق: السید عبدالله هاشم الیمانی المدنی، ناشر: – المدینه المنوره – ۱۳۸۴هـ – ۱۹۶۴م.
۱۱٫ شمس الدین سخاوی(متوفای۹۰۲هـ)
وثاقت ابراهیم بن سعد بن ابی وقاص:
سخاوی در کتاب «التحفه اللطیفه فی تاریخ المدینه الشریفه» برای اثبات وثاقت وی بر این که او از رجال صحیحین است استدلال کرده است:
۴۸ إبراهیم بن سعد بن أبی وقاص الزهری المدنی…
وقال العجلی مدنی تابعی ثقه وهو من رجال التهذیب لکونه من رجال الصحیحین وغیرهما.
ابراهیم بن سعد… عجلی گفته: او اهل مدینه و تابعی و موثق.. است؛ چرا که او از رجال صحیحیح و غیر آن دو است.
السخاوی، شمس الدین محمد بن عبد الرحمن(متوفای۹۰۲هـ)، التحفه اللطیفه فی تاریخ المدینه الشریفه، ج۱، ص۷۳، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی، ۱۴۱۴هـ/ ۱۹۹۳م.
۱۲٫ علی بن محمد کنانی (متوفای۹۶۳هـ)
وجود عیسی طهمان در صحیحین:
در مورد این شخص از قول ذهبی و ابن حجر عسقلانی وثاقتش را نقل کردیم علی بن محمد کنانی نیز او را به خاطر این که از رجال صحیحین است روایتش را مورد تأیید قرار می دهد و بهترین طریق می داند:
وأجود طرق هذا الحدیث طریق عیسی بن طهمان فإنه من رجال الصحیحین.
الکنانی، علی بن محمد بن علی بن عراق أبو الحسن (متوفای۹۶۳ هـ)، تنزیه الشریعه المرفوعه عن الأخبار الشنیعه الموضوعه، ج۱، ص۲۶۳، تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف , عبد الله محمد الصدیق الغماری، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی۱۳۹۹ هـ،
مجهول نبودن حسن بن ذکوان به دلیل وجود او در صحیح بخاری:
حسن بن ذکوان در سند روایتی قرار دارد و عجلی او را مجهول می خواند؛ اما کنای نویسنده کتاب می گوید: چون وی از رجال بخاری است از پل جرح عبور کرده است و از این طریق از او جهل زدایی کرده است:
( ۴۰ ) [ حدیث ] إن أهل البیت لیقل طعامهم فتستنیر بطونهم (عق) من حدیث أبی هریره ولا یصح فیه الحسن بن ذکوان، روی الأثرم عن أحمد إنه قال أحادیثه أباطیل وعن عبد الله بن المطلب العجلی مجهول.
(قلت): الحسن بن ذکوان جاز القنطره فإنه من رجال البخاری.
الکنانی، علی بن محمد بن علی بن عراق أبو الحسن (متوفای۹۶۳ هـ)، تنزیه الشریعه المرفوعه عن الأخبار الشنیعه الموضوعه، ج۲، ص۲۴۲، تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف , عبد الله محمد الصدیق الغماری، دار النشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولی۱۳۹۹ هـ،
۱۳٫ محمد بن علی شوکانی (متوفای ۱۲۵۵هـ)
وثاقت ابراهیم بن طهمان:
چهارمین شخص از علمای اهل سنت شوکانی است که در کتاب «نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار» بر وثاقت ابراهیم بن طهمان از این که وی در سلسله سند صحیحین واقع شده، استدلال کرده است:
وَالْمَرْفُوعُ من رِوَایَهِ إبْرَاهِیمَ بن طَهْمَانَ وهو ثِقَهٌ من رِجَالِ الصَّحِیحَیْنِ وقد ضَعَّفَهُ بن حَزْمٍ وَلا یُلْتَفَتُ إلَی ذلک فإن الدَّارَقُطْنِیّ قد جَزَمَ بِأَنَّ تَضْعِیفَ من ضَعَّفَهُ إنَّمَا هو من قِبَلِ الأرجاء
الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفای ۱۲۵۵هـ)، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار، ج۷، ص۹۸، ناشر: دار الجیل، بیروت – ۱۹۷۳٫
توثیق عبد الرزاق و معمر:
شوکانی در ذیل روایت دیگری این دو شخص را به خاطر این که راوی صحیح است توثیق کرده و این گونه می نویسد:
وَرِجَالُ إسْنَادِ هذا الحدیث ثِقَاتٌ لِأَنَّهُ رَوَاهُ أبو دَاوُد عن مَخْلَدٍ بن خَالِدٍ شَیْخِ مُسْلِمٍ وَعَبَّاسٍ الْعَنْبَرِیِّ شَیْخِ الْبُخَارِیِّ تَعْلِیقًا وَمُسْلِمٍ قَالا حدثنا عبد الرَّزَّاقِ عن مَعْمَرٍ وَهُمَا من رِجَالِ الصَّحِیحَیْنِ.
الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفای ۱۲۵۵هـ)، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار شرح منتقی الأخبار، ج۷، ص۳۷۵، ناشر: دار الجیل، بیروت – ۱۹۷۳٫
۱۴٫ نور الدین سندی (متوفای۱۱۳۸هـ)
صحت روایت به دلیل وجود راوی آن در صحیحین:
نورالدین سندی روایتی را نقل کرده که برخی آن را جعلی دانسته است؛ اما وی این سخن را رد کرده و می گوید: این روایت حسن صحیح است؛ چرا که رجال سندش رجال صحیحین است؛ پس به سخن آنانی که این روایت را جعلی دانسته اند توجه نمی شود:
وقیل هذا الحدیث موضوع ورد بأنه حسن صحیح ورجال سنده رجال الصحیحین فلا یلتفت إلی قول من حکم علیه بالوضع.
گفته شده این روایت ساختگی است. این سخن رد شده به این که روایت صحیح و راوایان سندش رجال صحیحین است؛ پس به سخن کسانی که روایت را ساختگی می داند توجه نمی شود.
السندی، نور الدین بن عبدالهادی أبو الحسن (متوفای۱۱۳۸هـ)، حاشیه السندی علی النسائی، ج۶، ص۶۸، تحقیق: عبدالفتاح أبو غده، دار النشر: مکتب المطبوعات الإسلامیه – حلب، الطبعه: الثانیه۱۴۰۶ – ۱۹۸۶
۱۵٫ شیخ تقی الدین ابن صلاح
اثبات حسن بودن روایت به دلیل وجود راوی آن در صحیحین
ابن صلاح روایت: کل کلام لا یبدأ فیه بالحمد فهو أجذم» را به دلیل این که راویانش در صحیحین وجود دارد، حسن می داند و بر این سخنش احتجاج می کند.
سخن ابن صلاح را چند تن از علمای اهل سنت نقل کرده است. سبکی شافعی می نویسد:
وقضی ابن الصلاح بأن الحدیث حسن دون الصحیح وفوق الضعیف محتجا بأن رجاله رجال الصحیحین سوی قره قال فإنه ممن انفرد مسلم عن البخاری بالتخریج له.
ابن صلاح داوری کرده است که روایت حسن است پایین تر از صحیح و بالاتر از ضعیف. در این داوری حجتش این است که رجال روایت رجال صحیحین است جز قره…
السبکی الشافعی، ابونصر تاج الدین عبد الوهاب بن علی بن عبد الکافی (متوفای ۷۷۱هـ)، طبقات الشافعیه الکبری، ج۱، ص۹، تحقیق: د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو، ناشر: هجر للطباعه والنشر والتوزیع، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۳هـ.
انصاری شافعی نیز سخن او را نقل کرده است:
قال الشیخ تقی الدین بن الصلاح: رجال هذا الحدیث رجال (الصحیحین) جمیعًا سوی قره؛ فإنه ممن انفرد مسلم عن البخاری بالتخریج له، ثم حکم علی الحدیث بالحُسن ولا یلتفت إلی تضعیف صاحب (الشامل) له حیث قال: رواه الولید، عن الأوزاعی، عن قره، عن الزهری، عن أبی سلمه، عن أبی هریره، عن النبی (وهو ضعیف).
الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعه فی الشرح الکبیر، ج۷، ص۵۲۹، تحقیق: مصطفی ابوالغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ناشر: دار الهجره للنشر والتوزیع – الریاض-السعودیه، الطبعه: الاولی، ۱۴۲۵هـ-۲۰۰۴م.
۱۶٫ عظیم آبادی (متوفای۱۳۲۹هـ)
تصحیح روایت صالح ابی الخلیل:
عظیم آبادی در کتاب «عون المعبود شرح سنن أبی داود»، روایت صالح ابی الخلیل را به این جهت تصحیح کرده که رجالش از رجال صحیحین است و هیچگونه طعنی بر وی نیست:
قال بن خلدون خرج أبو داود عن أم سلمه من روایه صالح أبی الخلیل عن صاحب أبی الخلیل عن صاحب له عن أم سلمه ثم رواه أبو داود من روایه أبی الخلیل عن عبد الله بن الحارث عن أم سلمه فتبین بذلک المبهم فی الإسناد الأول ورجاله رجال الصحیحین لا مطعن فیهم ولا مغمز.
العظیم آبادی، محمد شمس الحق (متوفای۱۳۲۹هـ)، عون المعبود شرح سنن أبی داوود، ج۱۱، ص۲۵۵، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۹۹۵م.
۱۷٫ محمد انور شان کشمیری:
کشمیری در کتاب «العرف الشذی شرح سنن الترمذی»، روایتی از ابن عمر نقل کرده و سپس می گوید: سند روایت صحیح است؛ چرا که فهد، شیخ طحاوی و موثق است علی بن معبد هم از راویان صحیحین و راویان جامع الصغیر است:
کما فی معانی الآثار ص (۱۹۸): أن ابن عمر صلی قبل الجمعه أربعاً لا یفصل بینهن بسلام، وسنده صحیح فإن فهداً شیخ الطحاوی ثقه، وعلی بن معبد تلمیذ محمد بن حسن من رواه الصحیحین ورواه الجامع الصغیر، وسائر الرواه ثقات.
الکشمیری، محمد أنورشان ابن معظم شان (الوفاه: لا یوجد)، العرف الشذی شرح سنن الترمذی، ج۱، ص۴۱۱، تحقیق: الشیخ محمود شاکر، دار النشر: دار احیاء التراث العربی – بیروت/لبنان، الطبعه: الأولی۱۴۲۵هـ-۲۰۰۴م
نتیجه کلی
بنابر آنچه در این سه فصل بیان شد نتایج ذیل به دست می آید:
اولاً: بخای و مسلم از شخصیت های مورد قبول اهل سنت و از بزرگان و پیشگامان محدثان آنها به شمار می آید؛
ثانیاً: طبق گفتار علمای اهل سنت کتاب های «صحیح بخاری و مسلم» از معتبر ترین کتابهای روایی و صحیح ترین کتابها از نظر روایت و متن پس از قرآن کریم، صحیح ترین کتابهای تألیف شده و برترین کتاب ها است و همه علمای اهل سنت بر صحت این دو کتاب اجماع دارند.
البته برای صحیح بخاری فضیلت بیشتر از صحیح مسلم است به گونه ای که صحیح بخاری «کتاب رسول خدا» معرفی شده و برای این کتاب فضائل و معجزاتی بیان شده است.
و نکته سوم این که راوایانی که در سلسله سند این دوکتاب واقع شده در هر روایت دیگری اگر قرار داشته باشند از نظر علمای رجال بدون کدام سخنی موثق و از پل جرح عبور کرده اند و تضعیف شخص و یا اشخاصی تأثیر ندارد.
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)
|