تبرک به اشیاء مقدس در میراث حدیثی امامیه

تبرک به اشیاء مقدس در میراث حدیثی امامیه | ||
در آمدبهرهمندی و تبرک جستن از ساحت اولیای الهی و آثارشان و همچنین برخی اشیاء مقدس، یکی از بحثهای پر چالش در میان دانشمندان اسلامی است. وجود نوشتارهای گوناگون در این مسأله توسط پارهای از فرهیختگان امامی، نشان از دغدغه آنان در این خصوص دارد. این نوشتهها که هر کدام در جای خود قابل تقدیر است، عموما با تکیه بر منابع اهل سنت سامان یافته است به همین دلیل نگارنده در نظر دارد صرفاً با استناد به میراث حدیثی امامیه، نگاشتهی در خصوص مشروعیت جواز تبرک به برخی اشیائی که نوعی امتیاز و قداست را دارایند، به رشته تحریر درآورد. تبرک به اشیاء مقدسدر منظومه حدیثی امامیه تبرک جویی و بهرهوری، به عنوان یک آموزهای فراگیر است که تنها به ساحت اولیای الهی و آثارشان خلاصه نمیشود بلکه هر آنچه که سهمی از خیر و برکت را داراست، در این دایره می گنجد از همین روی؛ نیم خورده مومن، آب زمزم، لباسی که در آن نماز خوانده میشود و … به عنوان اشیاءی متبرک و قابل بهرهوری معرفی شدند. این بخش به نوبه خود روایات قابل قبولی را به خود اختصاص داده است. در ادامه به بررسی این دسته روایات میپردازیم: ۱٫ تبرک به نیم خورده مومن (روایت دارای دو سند صحیح است)مطابق دو روایتی که شیخ صدوق میآورد معصوم علیه السلام نیم خورده مومن را شفا میداند. روشن است استفاده نمودن از نیم خورده به قصد شفا عبارت دیگر از تبرک جستن بدان است. گفتنی است سند هر دو روایت مطابق استانداردهای دانش رجال، کاملا معتبر و قابل اعتماد است. در ادامه متن این دو به همراه بررسی سند آنها ارایه میگردد: متن اول: فی سؤر المؤمن شفاء من سبعین داءمتن نخست در کتاب ثواب الاعمال شیخ صدوق به گونه ذیل انعکاس یافته است: أبی رحمه الله قال حدثنی سعد بن عبد الله عن محمد بن عیسى عن الحسن ابن علی بن بنت الیاس عن عبد الله بن سنان قال أبو عبد الله علیه السلام: فی سؤر المؤمن شفاء من سبعین داء. عبد الله بن سنان میگوید امام صادق علیه السلام فرمود: همانا در نیم خورده مؤمن درمان هفتاد نوع درد است. صدوق، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، ثواب الأعمال، ص ۱۵۱، منشورات الشریف الرضی – قم بررسی سند:شرح حال پدر شیخ صدوق و سعد بن عبد الله به عنوان اولین و دومین راوی در این سلسله، بیان گردید. نجاشی درباره محمد بن عیسى میگوید: محمد بن عیسى بن عبید بن یقطین جلیل فی أصحابنا ثقه عین. (در میان اصحاب ما دارای جلالت قدر است ونیز مورد وثوق و بزرگ است). النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۳۳۳، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. حسن بن علی بن بنت الیاس نیز همان حسن بن علی بن زیاد است. نجاشی درباره او میگوید: کان من وجوه هذه الطائفه. (از بزرگان طایفه امامیه است). النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۳۹، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. عبد الله بن سنان هم مطابق گزارش نجاشی فردی مورد وثوق است و طعنی بر او نمیباشد. او میگوید: ثقه جلیل لا یطعن علیه فی شئ. (فردی مورد وثوق و بزرگ است و طعنی بر او نیست). النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۲۱۴، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. متن دوم: سؤر المؤمن شفاءروایت دیگر از شیخ صدوق در همین رابطه را صاحب وسائل، چنین روایت میکند: فی الخصال باسناده عن علی علیه السلام فی حدیث الأربعمائه قال : سؤر المؤمن شفاء. الحر العاملی، محمد بن الحسن (متوفاى۱۱۰۴هـ)، وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، ج ۲۵، ص ۲۶۳، تحقیق و نشر: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۴هـ. در ادامه تفصیل سند روایت فوق به همراه بررسی آن تقدیم میگردد: حدثنا أبی رضی الله عنه قال حدثنا سعد بن عبد الله قال حدثنی محمد ابن عیسى بن عبید الیقطینی عن القاسم بن یحیى عن جده الحسن بن راشد عن أبی بصیر ومحمد بن مسلم عن أبی عبد الله علیه السلام قال : حدثنی أبی عن جدی عن آبائه علیهم السلام أن أمیر المؤمنین علیه السلام فی حدیث الأربعمائه … الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، الخصال، ص ۶۱۰، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفاری، ناشر: منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه فی قم المقدسه، سال چاپ ۱۴۰۳ – ۱۳۶۲ بررسی سند:شرح حال سه نفر نخست در این سلسله، در بالا گشت. قاسم بن یحیی هم از نظر شیخ صدوق قابل اعتماد است زیرا یکی از روایاتی که نامبرده در سلسله سند آن وجود دارد، شیخ صدوق آن را صحیح دانسته است. آیت الله خویی دراین باره میگوید: لا یبعد القول بوثاقه القاسم بن یحیى لحکم الصدوق بصحه ما رواه فی زیاره الحسین علیه السلام عن الحسن بن راشد وفی طریقه إلیه القاسم بن یحیى بل ذکر أن هذه الزیاره أصح الزیارات عنده روایه … ومقتضى حکمه مطلقا بأن هذه أصح روایه یشمل کونها أصح من جهه السند أیضا ولا یعارضه تضعیف ابن الغضائری لما عرفت من عدم ثبوت نسبه الکتاب إلیه. بعید نسیت که به وثاقت قاسم بن یحیی حکم شود زیرا شیخ صدوق حکم به درستی روایتی را که درباره زیارت امام حسن علیه السلام از طریق حسن بن راشد بوده و در آن قاسم بن یحیی هم وجود دارد، می کند. بلکه گفته است که این روایت صحیحترین روایات نزد اوست . مقتضای اطلاق کلام شیخ آن است که از نظر سند هم صحیحترین آنها باشد و تضعیف ابن غضائری در کتابش درباره قاسم بن یحیی در تعارض با سخن شیخ صدوق قرار نمی گیرد زیرا اصل انتساب این کتاب به ابن غضائری ثابت نیست. الموسوی الخوئی، السید أبو القاسم (متوفاى۱۴۱۱هـ)، معجم رجال الحدیث، ج ۱۵، ص ۶۸، الطبعه الخامسه، ۱۴۱۳هـ ـ ۱۹۹۲م گفته آیت الله خویی وثاقت راوی بعدی یعنی حسن بن راشد را هم ثابت می کند زیرا وی نیز یکی از راویان روایت زیاره الحسین علیه السلام است که شیخ صدوق آن را صحیحترین روایات در باب زیارات، میداند. علاوه بر آنکه نامبرده از جمله راویان تفسیر علی بن ابراهیم قمی است و علی بن ابراهیم همه راویان تفسیرش را که سند آن به یکی از معصومان علیهم السلام منتهی میشود، توثیق کرده است. وی در مقدمه تفسیر میگوید: نحن ذاکرون ومخبرون بما ینتهى الینا ورواه مشایخنا وثقاتنا. (ما در این تفسیر خبر می دهیم به آنچه که از طریق افراد مورد وثوق به ما رسیده است) القمی، أبی الحسن علی بن ابراهیم (متوفاى۳۱۰هـ) تفسیر القمی، ج ۱، ص ۴، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: السید طیب الموسوی الجزائری، ناشر: مؤسسه دار الکتاب للطباعه والنشر – قم، الطبعه: الثالثه، صفر ۱۴۰۴٫ دو راوی آخر یعنی ابو بصیر و محمد بن مسلم هم وثاقتش روشن است. نجاشی درباره ابو بصیر میگوید: ثقه وجیه (فردی ثقه و موجه است) النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۴۴۱، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. همچنین درباره محمد بن مسلم میگوید: کان من أوثق الناس. (یکی از موثقترین افراد بود) النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۳۲۴، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. ۲٫ تبرک به غذایی که از سفره بیرون مىافتد (سند روایت معتبر است)استشفاء و تبرک به طعامی که از سفره بیرون افتاده است، پیام دستهای دیگر از روایات منابع ماست. این روایات با سندهای متنوع و معتبر در میراث حدیثی امامیه به ثبت رسیده است. در ادامه نمونههای از آن خواهد آمد: سند اول: امام صادق از پدرانش از امیر مومنان علیهم السلامسند نخست را صاحب کتاب محاسن به شرح ذیل آورده است: البرقی عن القاسم بن یحیى عن جده الحسن بن راشد عن أبی بصیر عن أبی عبد الله عن آبائه علیهم السلام قال: قال أمیر المؤمنین علیه السلام: کلوا ما یسقط من الخوان فإن فیه شفاء من کل داء بإذن الله لمن أراد أن یستشفى به. آنچه را که از سفره بیرون مىافتد بخورید که شفاى هر دردى به اذن خداست براى هر کسى که بدان شفا جوید. برقی، أحمد بن محمد بن خالد(متوفای ۲۷۴)، المحاسن، ج ۲، ص ۴۴۴، دار الکتب الإسلامیه – طهران بررسی سند اعتبار و وثاقت همه راویان یعنی قاسم بن یحیی، حسن بن راشد و ابو بصیر در بالا گذشت. سند دوم: امام صادق از امیر مومنان علیهما السلامکلینی همین متن را با سند ذیل میآورد: محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد عن القاسم بن یحیى عن جده الحسن بن راشد عن أبی بصیر عن أبی عبد الله علیه السلام قال: قال أمیر المؤمنین علیه السلام … الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۶، ص ۳۰۰، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. بررسی سند:نجاشی درباره محمد بن یحیی العطار میگوید: شیخ أصحابنا فی زمانه، ثقه. (او در زمان خودش بزرگ اصحاب ما بوده و فردی مورد وثوق است) النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۳۵۳، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. شیخ طوسی درباره أحمد بن محمد بن عیسى اشعری میگوید: وأبو جعفر هذا شیخ قم و وجهها. (ابو جعفر احمد بن محمد بن عیسی، بزرگ اهل قم و نزد آنان دارای جایگاه بوده است) الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، الفهرست، ص ۶۸، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، چاپخانه: مؤسسه النشر الإسلامی، الطبعه الأولى۱۴۱۷ اعتبار و اتقان سایر روات هم در روایت قبلی بیان گردید. سند سوم: امام صادق از پدرانش از امیر مومنان علیهم السلامسند سوم در این باره را شیخ صدوق چنین به ثبت رسانده است: حدثنا أبی رضی الله عنه قال حدثنا سعد بن عبد الله قال حدثنی محمد ابن عیسى بن عبید الیقطینی عن القاسم بن یحیى عن جده الحسن بن راشد عن أبی بصیر ومحمد بن مسلم عن أبی عبد الله قال: حدثنی أبی عن جدی عن آبائه عن أمیر المؤمنین علیهم السلام … الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، الخصال، ص ۶۱۳، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفاری، ناشر: منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه فی قم المقدسه، سال چاپ ۱۴۰۳ – ۱۳۶۲ بررسی سندهمانطر که از نظرتان گذشت همه راویان دارای اعتبار و اتقان کافی هستند ۳٫ تبرک به لباسی که در آن نماز خوانده شده است (روایت دارای سند معتبر است)در پارهای از روایات از لباسی که در آن نماز خوانده شده، به عنوان شیئی نافع و قابل تبرک یاد شده است. به همین سبب استفاده از چنین لباسی به عنوان کفن میت امری مستحسن شمرده شده است. سند اول: سهل از امام رضا علیه السلامروایت نخست در این باره را شیخ طوسی در تهذیبش نگاشته است. گفتنی است صاحب وسائل این روایت را به عنوان یکی از روایات “باب استحباب تکفین المیت فی ثوب کان یصلی فیه ویصوم” آورده است. الحر العاملی، محمد بن الحسن (متوفاى۱۱۰۴هـ)، وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، ج ۳، ص ۱۵، تحقیق و نشر: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۴هـ. بهذا الاسناد (أخبرنی به الشیخ أیده الله تعالى عن أبی القاسم جعفر ابن محمد عن أبیه عن سعد بن عبد الله) عن أحمد بن محمد بن عیسى عن محمد بن سهل عن أبیه قال: سألت أبا الحسن علیه السلام عن الثیاب التی یصلی فیها الرجل ویصوم أیکفن فیها؟ قال: أحب ذلک الکفن یعنی قمیصا. سهل میگوید از امام رضا علیه السلام پرسیدم آیا میتوان از لباسی که شخص در آن نماز می خواند و روزه می گرفت به عنوان کفن او استفاده نمود؟ امام علیه السلام فرمود: من این کفن را دوست می دارم. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، تهذیب الأحکام، ج ۱، ص ۲۹۳، تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر: دار الکتب الإسلامیه ـ طهران، الطبعه الرابعه،۱۳۶۵ ش . سند دوم: محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلامروایت دوم را نیز شیخ طوسی در تهذیبش چنین مینگارد: علی بن محمد عن محمد بن خالد عن عبد الله المغیره عن علا عن محمد بن مسلم عن أبی جعفر علیه السلام قال : إذا أردت ان تکفنه فان استطعت أن یکون فی کفنه ثوب کان یصلی فیه نظیف فافعل فان ذلک یستحب ان یکفن فیما کان یصلی فیه. هر گاه خواستی میتی را کفن کنی، اگر میتوانی لباس پاکیزهای را که میت در آن نملز می گذارده به عنوان کفن او قرار ده. همان چنین عملی استحباب دارد. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، تهذیب الأحکام، ج ۱، ص ۲۹۲، تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر: دار الکتب الإسلامیه ـ طهران، الطبعه الرابعه،۱۳۶۵ ش . سند سوم: عبد الله بن مغیره از بعض اصحابشروایت سوم را مرحوم کلینی به صورت غیر مسند ثبت نموده است. لازم به ذکر است انتهای سند کافی به معصوم علیه السلام نمیرسد که میتوان آن را افتادگی نسخه دانست و به نظر همان روایت امام باقرعلیه السلام میباشد چنانچه شیخ طوسی و شیخ صدوق همین روایت را از امام باقر علیه السلام به ثبت رساندند. علی بن إبراهیم عن أبیه عن عبد الله بن المغیره عن بعض أصحابه قال: یستحب أن یکون فی کفنه ثوب کان یصلی فیه نظیف فإن ذلک یستحب أن یکفن فیما کان یصلی فیه. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۳، ص ۱۴۸، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. سند چهارم: شیخ صدوق از امام باقر علیه السلامچهارمین سند را شیخ صدوق بدون ذکر سلسله سند از امام باقر علیه السلام اینگونه نقل میکند: قال أبو جعفر الباقر علیه السلام: إذا کفنت المیت فإن استطعت أن یکون فی کفنه ثوب کان یصلی فیه نظیفا فافعل فإنه یستحب أن یکفن فیما کان یصلی فیه. الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۴۶، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. سند پنجم:حلبی از امام صادق علیه السلامامام باقر علیه السلام هم به گفته امام صادق علیه السلام، وصیت نموده که او را در لباسی که در روز جمعه در آن نماز میگذاشت، کفن کند. صاحب وسائل این روایت را ذیل ” باب استحباب تکفین المیت فی ثوب کان یصلی فیه” آورده است. الحر العاملی، محمد بن الحسن (متوفاى۱۱۰۴هـ)، وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، ج ۳، ص ۱۵، تحقیق و نشر: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۴هـ. علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبی عمیر عن حماد عن الحلبی عن أبی عبد الله علیه السلام قال: کتب أبی فی وصیته أن أکفنه فی ثلاثه أثواب أحدها رداء له حبره کان یصلی فیه یوم الجمعه وثوب آخر وقمیص. امام صادق علیه السلام فرمود پدرم وصیت نمود که او را در سه قطعه کفن کنم در آن لباسی که روز جمعه در آن نماز می خواند همچنین در یک لباس دیگر و قمیص. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۳، ص ۱۴۴، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. بررسی سندمطابق ادعای پارهای از عالمان، روایت فوق از سند قابل قبولی برخوردار است علامه حلی در باره سند آن میگوید: روی الشیخ فی الحسن عن الحلبی. الحلی الأسدی، جمال الدین أبو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر (متوفاى۷۲۶هـ)، منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، ج ۱ ص ۴۳۸، تحقیق: قسم الفقه فی مجمع البحوث الإسلامیه، ناشر: مجمع البحوث الإسلامیه – إیران – مشهد، چاپخانه: مؤسسه الطبع والنشر فی الآستانه الرضویه المقدسه، چاپ: الأولى۱۴۱۲ در کتاب جواهر هم از این روایت با عبارت ” فی حسن الحلبی عن الصادق علیه السلام ” یاد شده است. النجفی، الشیخ محمد حسن (متوفاى۱۲۶۶هـ)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۴، ص ۱۹۷، تحقیق وتعلیق وتصحیح: محمود القوچانی، ناشر: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، الطبعه: السادسه، ۱۳۶۳ش. صاحب حدائق نیز در این باره مینویسد: فی الکافی فی الصحیح أو الحسن عن الحلبی عن الصادق علیه السلام. البحرانی، الشیخ یوسف، (متوفای۱۱۸۶هـ)، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، ج ۴، ص ۳۰، ناشر : مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، طبق برنامه مکتبه اهل البیت. سند ششم: عبد الاعلی از امام صادق علیه السلامکلینی مضمون روایت قبلی را با یک سند دیگر به ثبت رسانده است: علی بن إبراهیم عن محمد بن عیسى عن یونس بن عبد الرحمن عن عبد الاعلى عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إن أبی علیه السلام لما حضرته الوفاه قال: اکتب … و أوصى محمد بن علی إلى جعفر بن محمد وأمره أن یکفنه فی برده الذی کان یصلی فیه الجمعه وأن یعممه بعمامته. امام صادق علیه السلام: پدرم وقت مردن به من فرمود بنویس … محمد بن جعفر وصیت می کند به جعفر بن محمد که او را در بُردی که روز جمعه در آن نماز می خواند و در عمامه خودش کفن کند. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۱، ص ۳۰۷، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. ۴٫ تبرک به حجر الاسود (سند روایت صحیح است)دست کشیدن وبوسیدن حجر الاسود که اصطلاحا آن را استلام حجر الاسود میگویند، از جمله اعمال حج به شمار میآید. به نظر می آید بهرهوری و تبرک جویی، در این عمل هم لحاظ شده است. گفتار صاحب جواهر، صاحب ریاض و فاضل هندی ” أصله مشروع للتبرک به والتحبب إلیه” هم این نظر را تقویت میکند. النجفی، الشیخ محمد حسن (متوفاى۱۲۶۶هـ)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۱۹، ص ۳۴۴، تحقیق وتعلیق وتصحیح: محمود القوچانی، ناشر: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، الطبعه: السادسه، ۱۳۶۳ش. الطباطبائی، الفقیه المدقق السید علی (متوفای۱۲۳۱هـ)، ریاض المسائل فی بیان أحکام الشرع بالدلائل، ج ۷، ص ۳۶، تحقیق ونشر : مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المقدسه، رمضان المبارک ۱۴۱۲ ه. الاصفهانی، الشیخ بهاء الدین محمد بن الحسن الأصفهانی المعروف ب الفاضل الهندی (متوفای۱۱۳۷ه)، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ج ۵، ص ۴۶۳، تحقیق: مؤسسه النشر الإسلامی، ناشر: مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، چاپ: الأولى، سال چاپ: ۱۴۱۶٫ برخی از لغت شناسان نیز همین نگاه را دریافت نمودند. ابن منظور میگوید: قال الازهری: استلامه لمسه بالید تحریا لقبول السلام منه تبرکا به. الأفریقی المصری، جمال الدین محمد بن مکرم بن منظور (متوفاى۷۱۱هـ)، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۹۸، ناشر: دار صادر – بیروت، الطبعه: الأولى. این احادیث با متنهای مختلف و سندهای متنوع و معتبر در میراث حدیثی امامیه به ثبت رسیده است. در ادامه برخی از این دسته روایتها ارایه میگردد: سند اول: محمد بن عیسی و احمد بن اسحاق از سعدان بن مسلمسند نخست را حمیری در قرب الاسناد ثبت نموده است. نکته قابل توجه در این روایت آنکه امام کاظم علیه السلام علاوه بر استلام حجر الاسود، همین عمل را “ما بین الحجر الی الباب” هم به جا آورده است. محمد بن عیسى وأحمد بن إسحاق جمیعا عن سعدان بن مسلم قال: رأیت أبا الحسن موسى علیه السلام … استلم الحجر ثم صلى رکعتین خلف مقام إبراهیم علیه السلام ثم عاد إلى الحجر فاستلم ما بین الحجر إلى الباب. سعدان بن مسلم میگوید امام کاظم علیه السلام را دیدم که استلام حجر نموده سپس دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم علیه السلام به جا آورد آنگاه به سوی حجر الاسود برگشت و از آنجا تا نزد باب را استلام نمود. الحمیری القمی، أبی العباس عبد الله بن جعفر، قرب الاسناد، ص ۳۱۷، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ناشر : مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث ، چاپخانه : مهر – قم، چاپ : الأولى، سال چاپ : ۱۴۱۳ سند دوم: حسن بن علی کوفی از علی بن مهزیارسند دوم را مرحوم کلینی درباره دست کشیدن و بوسیدن حجر الاسود توسط امام جواد علیه السلام و با سندی قابل قبول روایت میکند. عده من أصحابنا عن أحمد بن محمد وأبو علی الأشعری عن الحسن بن علی الکوفی عن علی بن مهزیار قال: رأیت أبا جعفر الثانی علیه السلام فی سنه خمس و عشرین ومائتین ودع البیت واستلم الحجر ومسح بیده ثم مسح وجهه بیده … فرأیته فی سنه سبع عشره ومائتین ودع البیت … ثم أتى الحجر فقبله ومسحه. علی بن مهزیار میگوید در سال ۲۲۵ مشاهده نمودم امام جواد علیه السلام استلام حجر به جا آورده و با دستانش آن را مسح نمود آنگاه صورت خود را به همان دست مالید… و در سال ۲۱۷ مشاهده نمودم که آن حضرت با کعبه وداع کرد سپس نزد حجر الاسود آمد آن را بوسید و مسح نمود. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۴، ص ۵۳۲، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. بررسی سندبررسی های انجام گرفته نشان می دهد سند این روایت کاملا قابل اعتماد است. علامه مجلسی سند روایت را صحیح میداند. المجلسی، محمد باقر (متوفاى ۱۱۱۱هـ)، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۱۸، ص ۲۳۰، ناشر: دار الکتب الإسلامیه ـ تهران، الطبعه : الثانیه،۱۴۰۴هـ ـ ۱۲۶۳ش. پدر علامه مجلسی و صاحب حدائق درباره سند این روایت با عبارت مشترک ” فی الصحیح عن علی بن مهزیار ” یاد نمودند. المجلسی، محمد تقی (متوفای۱۰۷۰هـ)، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۵، ص ۳۱۲، محقق / مصحح: موسوى کرمانى، حسین و اشتهاردى على پناه، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، مکان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۴۰۶ ق البحرانی، الشیخ یوسف، (متوفای۱۱۸۶هـ)، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، ج ۱۷، ص ۳۴۰، ناشر : مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، طبق برنامه مکتبه اهل البیت. نجاشی راوی نخست یعنی ابو علی اشعری را با عبارت ” کان ثقه ” (فردی مورد وثوق بود)ستوده است. النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۹۲، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. همچنین راوی بعدی یعنی حسن بن علی کوفی را با تاکید هر چه تمام میستاید و میگوید: ثقه ثقه (وثاقت بالایی دارد) النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۶۲، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. علی بن مهزیار هم به گفته شیخ طوسی اعتبار بالایی دارد. جلیل القدر ثقه (دارای منزلت و مورد وثوق است) الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، الفهرست، ص ۱۵۲، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، چاپخانه: مؤسسه النشر الإسلامی، الطبعه الأولى۱۴۱۷ سند سوم: معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلامکلینی روایت دیگر در همین رابطه با سند معتبر, چنین مینگارد: علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبی عمیر ومحمد بن إسماعیل عن الفضل ابن شاذان عن ابن أبی عمیر وصفوان بن یحیى عن معاویه بن عمار عن أبی عبد الله علیه السلام: إذا دنوت من الحجر الأسود فارفع یدیک واحمد الله وصل على النبی صلى الله علیه وآله … ثم استلم الحجر وقبله فإن لم تستطع أن تقبله فاستلمه بیدک. امام صادق علیه السلام: زمانی که نزدیک حجر الاسود شدی دستانت را به سوی آسمان بلند کن و شکر خدای را به جا آور و بر پیامبر و خاندانش درود فرست سپس استلام حجر الاسود را به جا آور و آن را ببوس و اگر نمیتوانی بر آن بوسه زنی، با دستانت آن را لمس کن. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۴، ص ۴۰۳، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. بررسی سندسند این روایت در نگاه عدهای از عالمان، معتبر و قابل قبول است. صاحب جواهر از این روایت با عنوان “صحیح معاویه بن عمار” تعبیر می کند النجفی، الشیخ محمد حسن (متوفاى۱۲۶۶هـ)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰، تحقیق وتعلیق وتصحیح: محمود القوچانی، ناشر: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، الطبعه: السادسه، ۱۳۶۳ش. علامه حلی، همچنین صاحب حدائق با عبارت “فی الصحیح عن معاویه بن عمار” از آن یاد نمودند. الحلی الأسدی، جمال الدین أبو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر (متوفاى۷۲۶هـ)، منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، ج ۲، ص ۶۹۳، تحقیق: قسم الفقه فی مجمع البحوث الإسلامیه، ناشر: مجمع البحوث الإسلامیه – إیران – مشهد، چاپخانه: مؤسسه الطبع والنشر فی الآستانه الرضویه المقدسه، چاپ: الأولى۱۴۱۲ البحرانی، الشیخ یوسف، (متوفای۱۱۸۶هـ)، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، ج ۱۶، ص ۱۱۷، ناشر : مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، طبق برنامه مکتبه اهل البیت. علامه مجلسی هم سند این روایت را معتبر میداند و میگوید: حسن کالصحیح. المجلسی، محمد باقر (متوفاى ۱۱۱۱هـ)، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۱۸، ص ۱۴، ناشر: دار الکتب الإسلامیه ـ تهران، الطبعه : الثانیه،۱۴۰۴هـ ـ ۱۲۶۳ش. سند چهارم: حریز بن عبد الله از امام صادق علیه السلامروایت چهارم را شیخ صدوق با سلسله سند متصل از حریز بن عبد الله و او از امام صادق علیه السلام اینگونه آورده است: حدثنا أبی قال حدثنا سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد ابن عیسى عن عبد الرحمان بن أبی نجران والحسین بن سعید جمیعا عن حماد بن عیسى عن حریز بن عبد الله عن أبی عبد الله علیه السلام قال کان الحجر الأسود أشد بیاضا من اللبن فلو لا ما مسه من أرجاس الجاهلیه ما مسه ذو عاهه إلا برء. امام صادق علیه السلام فرمودند: حجر الاسود از شیر سفیدتر بود اگر آلودگیهاى جاهلیت آن را مس نمىکرد هیچ صاحب مرضى آن را مس نمىکرد مگر آنکه از مرضش بهبودى پیدا مىنمود. الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای ۳۸۱هـ)، علل الشرائع، ج ۲، ص ۴۲۸، تحقیق وتقدیم : السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر : منشورات المکتبه الحیدریه ومطبعتها – النجف الأشرف، الطبع: ۱۳۸۵ – ۱۹۶۶ م بررسی سندراویان حدیث یاد شده همگی از اتقان کافی برخوردارند. اعتبار و جلالت قدر والد شیخ صدوق، سعد بن عبد الله و احمد بن محمد بن عیسی اشعری از نظرتان گذشت. نجاشی با تاکید بر وثاقت ابن ابی نجران، درباره او میگوید: ثقه ثقه معتمدا على ما یرویه. از وثاقت بالایی برخوردار است و در آنچه که روایت می ککند مورد اعتماد است. النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۲۳۵، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. حماد بن عیسی، مطابق نظر نجاشی انسانی قابل اعتماد است. او میگوید: کان ثقه فی حدیثه صدوقا. فردی مورد وثوق و راستگو بود. النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۱۴۲، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. راوی دیگر شیخ طوسی آخرین راوی یعنی حریز بن عبد الله را با عبارت “ثقه” توصیف میکند. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، الفهرست، ص ۱۱۸، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، چاپخانه: مؤسسه النشر الإسلامی، الطبعه الأولى۱۴۱۷ سند پنجم: ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلمشیخ صدوق مضمون روایت پیشین را با سلسله سندی دیگر از ابن عباس و او از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به صورت ذیل انعکاس می دهد: أخبرنا أبو عبد الله محمد بن شاذان بن أحمد بن عثمان البرواذی قال حدثنا أبو علی محمد بن الحارث بن سفیان الحافظ السمرقندی قال : حدثنا صالح بن سعید الترمذی قال حدثنا عبد المنعم بن إدریس عن أبیه عن وهب الیمانی عن ابن عباس ان النبی صلى الله علیه وآله قال لعائشه وهی تطوف معه بالکعبه حین استلما الرکن وبلغا إلى الحجر یا عائشه لولا ما طبع الله على هذا الحجر من أرجاس الجاهلیه وأنجاسها إذا لاستشفى به من کل عاهه. وهب یمانی از ابن عباس نقل می کند که گفت: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم طواف مىفرمود و عائشه نیز همراه او بود وقتی رکن را استلام کرده و به حجر رسیدند به عائشه فرمودند: اگر آلودگیهای جاهلیت بر این سنگ منتقل نشده بود به واسطه آن، هر انسان بیماری شفا مىیافت. الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای ۳۸۱هـ)، علل الشرائع، ج ۲، ص ۴۲۷، تحقیق وتقدیم : السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر : منشورات المکتبه الحیدریه ومطبعتها – النجف الأشرف، الطبع: ۱۳۸۵ – ۱۹۶۶ م. ۵٫ تبرک به پرده کعبههمچنین روایاتی چند و با سندهای متنوع، پیرامون تبرک به پرده خانه خدا سخن به میان آورده است. نمونه هایی از آن به قرار ذیل است: متن اول: یصلح للصبیان والمصاحف والمخده تبتغی بذلک البرکهمتن نخست درکافی کلینی و من لا یحضر شیخ صدوق با دو سند متفاوت به شرح ذیل است: سند اول: عبد الملک بن عتبه از امام صادق علیه السلامسند نخست را مرحوم کلینی به صورت زیر، به ثبت رسانده است: عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَهَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عُتْبَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَمَّا یَصِلُ إِلَیْنَا مِنْ ثِیَابِ الْکَعْبَهِ هَلْ یَصْلُحُ لَنَا أَنْ نَلْبَسَ شَیْئاً مِنْهَا قَالَ یَصْلُحُ لِلصِّبْیَانِ وَ الْمَصَاحِفِ وَ الْمِخَدَّهِ تَبْتَغِی بِذَلِکَ الْبَرَکَهَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. عبد الملک بن عتبه میگوید: در باره قطعاتى از جامههاى کعبه که بما میرسد، از امام صادق علیه السّلام سؤال کردم آیا براى ما شایسته است که چیزى از آنها را بپوشیم؟ امام فرمود: براى کودکان و جلد مصحفها و مخدّه، بمنظور طلب برکت ان شاء اللَّه تعالى شایسته است. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۴، ص ۲۲۹، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. سند دوم: عبد الملک بن عتبه از امام صادق علیه السلامشیخ صدوق همین متن را با سند خود از عبد الملک بن عتبه، این گونه میآورد: سأل عبد الملک بن عتبه أبا عبد الله علیه السلام عما یصل إلینا من ثیاب الکعبه … الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۵۳، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. شیخ صدوق در مشیخه من لا یحضر الفقیه، درباره سلسله سند خود تا عبد الملک بن عتبه، میگوید: کل ما کان فی هذا الکتاب عن عبد الملک بن عتبه الهاشمی فقد رویته عن أبی عن سعد بن عبد الله عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب عن الحسن بن علی ابن فضال عن محمد بن أبی حمزه عن عبد الملک بن عتبه الهاشمی. الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۸۸، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. متن دوم: یستنفع به ویطلب برکتهمتن دوم نیز در دو کتاب یاد شده به قرار ذیل است: أبو علی الأشعری عن بعض أصحابنا عن ابن فضال عن مروان عن عبد الملک قال : سألت أبا الحسن علیه السلام عن رجل اشترى من کسوه الکعبه شیئا فقضى ببعضه حاجته وبقی بعضه فی یده هل یصلح بیعه؟ قال: یبیع ما أراد ویهب ما لم یرد ویستنفع به ویطلب برکته. عبد الملک میگوید: از امام کاظم علیه السلام درباره مردی که از جامهی کعبه می خرد و با قسمتی از آن مشکلش را برطرف می کند پرسیدم که آیا میتواند بقیه را بفروشد؟ فرمود: آنچه را که می خواهد میتواند بفروشد و آنچه را که نمی خواهد بفروشد، می بخشد و از آن استفاده برده و برکت می طلبد. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۳ ، ص ۱۴۸، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. سئل موسى بن جعفر علیهما السلام عن رجل اشترى من کسوه الکعبه شیئا فقضى ببعضه حاجته وبقی بعضه فی یده هل یصلح بیعه؟ فقال: یبیع ما أراد ویهب ما لم یرده ویستنفع به ویطلب برکته. الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۴۷، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ۶٫ تبرک به آب زمزم (روایت دارای سند صحیح است)در برخی روایات از آب زمزم به عنوان شفای دردها یاد شده است از همین روی استفاده از آن به جهت رفع بیماریها، سفارش شده است. این هم روشن است استفاده از آب زمزم به عنوان عاملی بهبود بخش، تبرک بدان را به همراه دارد. این قبیل روایات با سندهای گوناگون و معتبر در منابع امامیه به ثبت رسیده که در ادامه متن آنها به همراه ارزشیابی اَسنادشان تقدیم میگردد: متن اول: ولیشرب منه ولیصب على رأسه وظهره وبطنه ویقول اللهم اجعله شفاء من کل داءدر برخی متون حدیثی از خوردن آب زمزم و ریختن آن بر اعضای بدن به قصد بهبودی امراض، سخن به میان آمده است. متن مذکور در دو جا از کتاب کافی و یک جا از تهذیب شیخ طوسی و با سندهای قابل قبول به ثبت رسیده است: سند اول: حلبی از امام صادق علیه السلامکلینی سند نخست از حلبی و او از امام صادق علیه السلام اینگونه نقل می کند: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا فَرَغَ الرَّجُلُ مِنْ طَوَافِهِ وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فَلْیَأْتِ زَمْزَمَ وَ لْیَسْتَقِ مِنْهُ ذَنُوباً أَوْ ذَنُوبَیْنِ وَ لْیَشْرَبْ مِنْهُ وَ لِیَصُبَّ عَلَى رَأْسِهِ وَ ظَهْرِهِ وَ بَطْنِهِ وَ یَقُولُ- اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ… زمانی که از طواف فارغ گشت و دو رکعت به جا آورد نزد زمزم آید و از آن بنوشد و مقداری از آن را بر سر و پشت و شکم خود بریزد و بگوید: بار خدایا آن را علم سودمند، رزق با وسعت و شفای هر درد، قرار ده. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۴، ص ۴۳۰، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. بررسی سندعدهای از عالمان امامی روایت فوق را دارای سندی قابل اعتماد دانستهاند علامه حلی میگوید: قول الصادق علیه السلام فی الصحیح. (گفتار امام صادق علیه السلام در روایت صحیح) الحلی، الحسن بن یوسف (متوفای ۷۲۶هـ) تذکره الفقهاء، ج ۸ ، ص ۱۳۰، تحقیق: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، محل نشر: قم، ناشر : مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، چاپ : الأولى، سال چاپ : محرم ۱۴۱۴ مجلسی پدر هم پیرامون سند این روایت از عبارت ” فی الحسن کالصحیح” استفاده نموده است. المجلسی، محمد تقی (متوفای۱۰۷۰هـ)، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۵، ص ۲۵۷، محقق / مصحح: موسوى کرمانى، حسین و اشتهاردى على پناه، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، مکان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۴۰۶ ق در کتاب جواهر هم چنین آمده است: قال الصادق علیه السلام فی حسن الحلبی. (امام صادق علیه السلام در روایتی که با سند نیکو از حلبی نقل شده است، گفت …) النجفی، الشیخ محمد حسن (متوفاى۱۲۶۶هـ)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۱۹، ص ۴۱۲، تحقیق وتعلیق وتصحیح: محمود القوچانی، ناشر: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، الطبعه: السادسه، ۱۳۶۳ش. عبارت حدائق الناظره این است: عن الحلبی فی الصحیح أو الحسن. (روایتی که با سندی صحیح یا حسن(نیکو) از حلبی نقل شده است) البحرانی، الشیخ یوسف، (متوفای۱۱۸۶هـ)، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، ج ۱۶، ص ۲۵۹، ناشر : مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، طبق برنامه مکتبه اهل البیت. سند دوم: معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلامسند دوم توسط معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام به شرح ذیل است: علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبی عمیر ومحمد بن إسماعیل عن الفضل ابن شاذان عن صفوان بن یحیى وابن أبی عمیر عن معاویه بن عمار عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إذا فرغت من الرکعتین فائت الحجر الأسود وقبله … وقال: إن قدرت أن تشرب من ماء زمزم قبل أن تخرج إلى الصفا فافعل وتقول حین تشرب : اللهم اجعله علما نافعا ورزقا واسعا وشفاء من کل داء و سقم. معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل می کند: آنگاه که از دو رکعت فارغ شدی نزد حجر الاسود بیا و آن را ببوس … و اگر میتوانی قبل از آنکه به سوی صفا خارج شوی، از آب زمزم بنوشی، این کار را انجام ده و هنگام نوشیدن چنین می گویی: بار خدایا آن را علم نافع، روزی با وسعت و شفای هر دردی قرار ده. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۴، ص ۴۳۰، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. بررسی سندمجلسی پدر، صاحب جواهر و صاحب حدائق از این روایت با عنوان “صحیحه معاویه عمار” یاد نمودند. المجلسی، محمد تقی (متوفای۱۰۷۰هـ)، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۵، ص ۲۵۶، محقق / مصحح: موسوى کرمانى، حسین و اشتهاردى على پناه، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، مکان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۴۰۶ ق النجفی، الشیخ محمد حسن (متوفاى۱۲۶۶هـ)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۱۹، ص ۴۱۱، تحقیق وتعلیق وتصحیح: محمود القوچانی، ناشر: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، الطبعه: السادسه، ۱۳۶۳ش. البحرانی، الشیخ یوسف، (متوفای۱۱۸۶هـ)، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، ج ۱۶، ص ۲۵۸، ناشر : مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، طبق برنامه مکتبه اهل البیت. سند سوم: حلبی از امام صادق علیه السلامروایت سوم را شیخ الطائفه بدون ذکر قسمت اخیر آن آورده است: الحسین بن سعید عن محمد بن أبی عمیر عن حفص بن البختری عن أبی الحسن موسى علیه السلام وابن أبی عمیر عن حماد بن عثمان عن عبید الله الحلبی عن أبی عبد الله علیه السلام قالا: یستحب ان تستقی من ماء زمزم دلوا أو دلوین فتشرب منه وتصب على رأسک وجسدک ولیکن ذلک من الدلو الذی بحذاء الحجر. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، تهذیب الأحکام، ج ۵، ص ۱۴۵، تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر: دار الکتب الإسلامیه ـ طهران، الطبعه الرابعه،۱۳۶۵ ش . بررسی سنداین روایت هم به اعتقاد پارهای از دانشمندان، از اعتبار کافی برخوردار است. علامه حلی میگوید: عن الصادق والکاظم علیه السلام – فی الصحیح – الحلی، الحسن بن یوسف (متوفای ۷۲۶هـ) تذکره الفقهاء، ج ۸، ص ۱۳۰، تحقیق: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، محل نشر: قم، ناشر : مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، چاپ : الأولى، سال چاپ : محرم ۱۴۱۴ مجلسی پدر هم با عبارت “فی الصحیح عن حفص بن البختری و فی الصحیح عن عبید الله الحلبی” از آن یاد می کند. المجلسی، محمد تقی (متوفای۱۰۷۰هـ)، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۵، ص ۲۵۶، محقق / مصحح: موسوى کرمانى، حسین و اشتهاردى على پناه، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، مکان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۴۰۶ ق عبارت دو کتاب جواهر و حدائق هم به ترتیب چنین است: فی صحیح حفص وعبید الله الحلبی – فی الصحیح عن حفص بن البختری. النجفی، الشیخ محمد حسن (متوفاى۱۲۶۶هـ)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۱۹، ص ۴۱۲، تحقیق وتعلیق وتصحیح: محمود القوچانی، ناشر: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، الطبعه: السادسه، ۱۳۶۳ش. البحرانی، الشیخ یوسف، (متوفای۱۱۸۶هـ)، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، ج ۱۶، ص ۲۵۹، ناشر : مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، طبق برنامه مکتبه اهل البیت. متن دوم: ماء زمزم دواء لما شرب لهدر برخی روایات از آب زمزم به عنوان دوای دردها یاد شده است. متن این روایت دست کم با سه سند به ثبت رسیده است. سند اول: امام صادق از امیر مومنان علیهما السلامسند نخست را مرحوم کلینی از امام صادق و او از امام علی علیهما السلام چنین میآورد: عده من أصحابنا عن سهل بن زیاد عن جعفر بن محمد الأشعری عن ابن القداح عن أبی عبد الله علیه السلام قال : قال أمیر المؤمنین علیه السلام : قال رسول الله صلى الله علیه وآله : ماء زمزم دواء مما شرب له. امام علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند: آب زمزم برای کسی که از آن می نوشد دواء است. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۶، ص ۳۸۷، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. سند دوم: امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلمهمین روایت توسط امام باقر و او از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به شرح ذیل در محاسن برقی انعکاس یافته است: عنه عن ابن القداح عن أبی عبد الله عن أبیه علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: ماء زمزم دواء لما شرب له. امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند: آب زمزم برای کسی که از آن می نوشد دواء است. برقی، أحمد بن محمد بن خالد(متوفای ۲۷۴)، المحاسن، ج ۲، ص ۵۷۳، دار الکتب الإسلامیه – طهران سند سوم: اسماعیل بن جابر از امام صادق علیه السلامهمچنین این روایت با سند دیگر در محاسن برقی به شکل زیر آمده است: عنه عن أبیه عن محمد بن سنان عن إسماعیل بن جابر قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام یقول: ماء زمزم شفاء من کل داء. از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: آب زمزم شفای هر دردی است. برقی، أحمد بن محمد بن خالد(متوفای ۲۷۴)، المحاسن، ج ۲، ص ۵۷۳، دار الکتب الإسلامیه – طهران متن سوم: أسماء زمزم حفیره عبد المطلب وشفاء سقمیکی از نامهای زمزم مطابق روایت شیخ طوسی، “شفاء سقم” است. این روایت هم در فضای روایات پیشین است. موسى بن القاسم عن صفوان بن یحیى عن معاویه بن عمار عن أبی عبد الله علیه السلام قال : أسماء زمزم حفیره عبد المطلب … زمزم وشفاء سقم. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، تهذیب الأحکام، ج ۵، ص ۱۴۵، تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر: دار الکتب الإسلامیه ـ طهران، الطبعه الرابعه،۱۳۶۵ ش . ۷٫ تبرک به آب ناودان کعبهمطابق برخی روایات، امام صادق علیه السلام، استفاده از آب ناودان کعبه را جهت رفع بیماری سفارش نموده است. این مضمون روایات همانند احادیث پیشین، بهرهوری و تبرک را به همراه دارد. سند اول: صارم از امام صادق علیه السلامسند نخست در محاسن برقی به شکل زیر آمده است: عنه عن یعقوب بن یزید عن یحیى بن المبارک عن عبد الله بن جبله عن صارم قال: اشتکى رجل من إخواننا بمکه حتى سقط للموت فلقیت أبا عبد الله علیه السلام فی الطریق. فقال لی یا صارم ما فعل فلان؟ فقلت: ترکته بحال الموت فقال: أما لو کنت مکانکم لا سقیته من ماء المیزاب قال: فطلبناه عند کل أحد فلم نجده فبینا نحن کذلک إذا ارتفعت سحابه أرعدت وأبرقت وأمطرت فجئت إلى بعض من فی المسجد فأعطیته درهما وأخذت قدحا ثم أخذت من ماء المیزاب فأتیته به فسقیته فلم أبرح من عنده حتى شرب سویقا وبرأ. صارم میگوید: یکی از برادران ما رو به مردن بود من امام صادق علیه السلام را در راه دیدم داستان را برایش گفتم حضرت فرمود: اگر به جای شما بودم هر آینه از آب ناودان کعبه به او می نوشاندم. در این هنگام مقداری از آب ناودان را برداشتم و به آن شخص دادم هنوز از پیش او نرفته بودم که دیدم شفا یافت . برقی، أحمد بن محمد بن خالد(متوفای ۲۷۴)، المحاسن، ج ۲، ص ۵۷۴، دار الکتب الإسلامیه – طهران سند دوم: مصادف از امام صادق علیه السلامهمین روایت را مرحوم کلینی با سند دیگر چنین مینگارد: محمد بن یحیى عن عبد الله بن جعفر وغیره وعده من أصحابنا عن أحمد بن أبی عبد الله جمیعا عن یعقوب بن یزید عن یحیى بن المبارک عن عبد الله بن جبله عن مصادف قال: اشتکى رجل من إخواننا بمکه حتى سقط للموت … الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۶ ، ص ۳۸۷، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. ۸٫ تبرک به آب فرات (برخی اسناد روایت صحیح است)در پارهای از احادیث اهل بیت علیهم السلام بهره وری و تبرک به آب فرات، سفارش شده است. در برخی از این دسته روایات، تبرک به آب فرات به عنوان وسیلهای شفا بخش و در دستهای دیگر، کام گرفتن نوزاد (تحنیک) به آن، امری مستحسن دانسته شده است. متن اول: استشفاء به آب فراتهمانگونه که گفته آمد رهاورد برخی روایات، تبرک و بهرهمندی از آب فرات جهت رفع بیماریهاست. این مضمون با سندهای متفاوت در میراث روایی ما به ثبت رسیده است. سند اول: ابو الجارود از امام باقر علیه السلامسند نخست را ابن قولویه به صورت زیر آورده است: باسناده عن أحمد بن محمد عن عثمان بن عیسى عن أبی الجارود عن أبی جعفر علیه السلام قال: لو أن بیننا وبین الفرات کذا وکذا میلا لذهبنا إلیه واستشفینا به. ابو الجارود از امام باقر علیه السلام نقل می کند: اگر فاصله بین ما و بین فرات فلان و فلان مقدار میل مىبود همانا این راه را طى مىکرده و به آن آب خود را مىرسانده و بواسطهاش استشفاء مىجستیم. القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى۳۶۷هـ)، کامل الزیارات، ص ۱۰۶، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنه التحقیق، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى۱۴۱۷هـ سند دوم: عبد الله بن سلیمان از امام صادق علیه السلامسند دوم هم از ابن قولویه به شرح ذیل میباشد: حدثنی محمد بن الحسن بن علی بن مهزیار عن أبیه عن جده علی بن مهزیار عن الحسین بن سعید عن علی بن الحکم عن ربیع ابن محمد المسلی عن عبد الله بن سلیمان قال: لما قدم أبو عبد الله علیه السلام الکوفه فی زمن أبی العباس فجاء على دابته فی ثیاب سفره حتى وقف على جسر الکوفه ثم قال لغلامه: اسقنی فأخذ کوز فغرف له به فأسقاه فشرب ثم قال: نهر ماء ما أعظم برکته اما لو علم الناس ما فیه من البرکه لضربوا الأخبیه على حافتیه اما لولا ما یدخله من الخاطئین ما اغتمس فیه ذو عاهه الا برأ. عبد الله بن سلیمان مىگوید: در زمان ابو العباس وقتى امام صادق علیه السلام به کوفه تشریف آوردند سوار مرکب بوده در حالى که لباسهاى سفر به تن داشتند حضرت روى پل کوفه توقف فرموده سپس به غلام فرمودند:به من آب بده. غلام کوزه را گرفت و در آن آب ریخت و سپس به حضرت آب داد. آن جناب آب را نوشیدند سپس فرمودند: فرات نهر آبى است و چقدر برکتش زیاد مىباشد و اگر مردم به برکتى که در این آب هست واقف بودند در اطراف آن خیمه مىزدند و از آن توشه برمىداشتند.سپس فرمود: اگر گناهکاران در آن داخل نشده بودند به طور قطع هر مریض و آفت زدهاى که داخلش مىشد و در آن فرو مىرفت مرضش بهبود مىیافت و آفتش برطرف مىگشت. القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى۳۶۷هـ)، کامل الزیارات، ص ۱۰۹، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنه التحقیق، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى۱۴۱۷هـ سند سوم: حسین بن سعید از امام صادق علیه السلامکلینی قریب به همین مضمون روایت را با این سند میآورد: محمد بن یحیى عن علی بن الحسین عن ابن أورمه عن الحسین بن سعید رفعه قال: قال أبو عبد الله علیه السلام: لو کان بیننا وبینه أمیال لأتیناه ونستسقی به. حسین بن سعید از امام صادق علیه السلام نقل می کند: اگر میان ما و فرات فلان مقدار میل فاصله بود، هر آینه نزد آن می آمدیم و از آن می نوشیدیم. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۶، ص ۳۸۸، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. متن دوم: تحنیک به آب فراتکام گرفتن نوزاد به آب فرات یا همان تحنیک، دیگر مسآله مورد سفارش پیشوایان دین است. این مضمون هم با سندهای متفاوت در میراث روایی ما انعکاس یافته که در ذیل بیان میگردد: سند اول: حسین بن عثمان از امام صادق علیه السلامسند نخست را ابن قولویه چنین میآورد: حدثنی أبی عن سعد بن عبد الله عن إبراهیم بن مهزیار عن أخیه علی بن مهزیار عن ابن أبی عمیر عن الحسین بن عثمان عن أبی عبد الله علیه السلام قال: ما أظن أحدا یحنک بماء الفرات الا کان لنا شیعه. امام صادق علیه السلام: گمان نمىکنم کسی به آب فرات تحنیک کند مگر آنکه شیعه ماست. القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى۳۶۷هـ)، کامل الزیارات، ص ۱۱۰، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنه التحقیق، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى۱۴۱۷هـ بررسی سند:بررسی های انجام شده نشان می دهد سند این روایت از استحکام کافی برخوردار است. پدر ابن قولویه به عنوان نخستین فرد از این سلسله است. همانطور که در این نوشتار گفته آمد، بنا به گفتهی مولف، مشایخ بلاواسطه او، همگی مورد وثوقاند. جایگاه رفیع سعد بن عبد الله در بررسیهای پیشین، بیان گردید. ابراهیم بن مهزیار هم از جمله راویان تفسیر علی بن ابراهیم قمی است. القمی، أبی الحسن علی بن ابراهیم (متوفاى۳۱۰هـ) تفسیر القمی، ج ۱، ص ۲۸، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: السید طیب الموسوی الجزائری، ناشر: مؤسسه دار الکتاب للطباعه والنشر – قم، الطبعه: الثالثه، صفر ۱۴۰۴٫ وهمانطور که گذشت راویان تفسیر علی بن ابراهیم، بنا به شهادت مولف، همگی مورد وثوقاند. جلالت قدر علبی ن بن مهزیار و ابن ابی عمیر هم در این نوشته بیان گردید. نجاشی آخرین راوی در این سلسله یعنی حسین بن عثمان را با عبارت “ثقه” میستاید. النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۵۳، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. سند دوم: هارون بن خارجه از امام صادق علیه السلامسند دوم هم توسط ابن قولویه به شرح ذیل است: حدثنی أبی عن الحسن بن متیل عن عمران بن موسى عن أبی عبد الله الجامورانی الرازی عن الحسن بن علی بن أبی حمزه عن سیف بن عمیره عن صندل عن هارون بن خارجه قال أبو عبد الله علیه السلام: ما أحد یشرب من ماء الفرات ویحنک به إذا ولد الا أحبنا لان الفرات نهر مؤمن. امام صادق علیه السلام: احدى نیست که از آب فرات بنوشد و بوسیله آن هنگام تولد تحنیک شود مگر آنکه ما را دوست مىدارد زیرا فرات نهر مؤمن مىباشد. القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى۳۶۷هـ)، کامل الزیارات، ص ۱۱۱، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنه التحقیق، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى۱۴۱۷هـ سند سوم: سلیمان بن هارون از امام صادق علیه السلامابن قولویه همین مضمون را با سند دیگر به گونه ذیل روایت می دهد: حدثنی علی بن الحسین بن موسى بن بابویه عن سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عیسى عن ابن فضال عن ثعلبه بن میمون عن سلیمان بن هارون: قال أبو عبد الله علیه السلام: ما أظن أحدا یحنک بماء الفرات الا أحبنا أهل البیت. امام صادق علیه السلام:گمان نمىکنم کسی با آب فرات تحنیک کند مگر آنکه ما اهل بیت پیامبر را دوست مىدارد. القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى۳۶۷هـ)، کامل الزیارات، ص ۱۱۱، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنه التحقیق، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى۱۴۱۷هـ سند چهارم: سلیمان بن هارون از امام صادق علیه السلامروایت پیشین با تفاوتی اندک در سلسله سند، به شکل زیر انعکاس یافته است: حدثنی محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید عن محمد بن الحسن الصفار عن أحمد بن محمد بن عیسى عن الحسن بن علی بن فضال عن ثعلبه بن میمون عن سلیمان بن هارون العجلی قال : سمعت أبا عبد الله ( علیه السلام ) یقول … القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى۳۶۷هـ)، کامل الزیارات، ص ۱۰۷، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنه التحقیق، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى۱۴۱۷هـ سند پنجم: اُم میثم از مادر امام رضا علیه السلاممطابق روایت شیخ صدوق، امام کاظم علیه السلام هنگام ولادت فرزندش علی بن موسی علیه السلام، مقداری از آب فرات را در کام او ریخت. حدثنی تمیم بن عبد الله بن نعیم القرشی رضی الله عنه حدثنی أبی عن أحمد بن علی الأنصاری عن علی بن میثم عن أبیه قال سمعت أمی تقول سمعت نجمه أم الرضا علیه السلام تقول لما حملت بابنی على … وکنت اسمع منامی تسبیحا وتهلیلا وتمجیدا من بطنی … فلما وضعته وقع الأرض واضعا یدیه على الأرض رافعا رأسه السماء یحرک شفتیه کأنه یتکلم فدخل إلى أبوه موسى بن جعفر علیه السلام فقال لی : هنیئا لک یا نجمه کرامه ربک فناولته إیاه فی خرقه بیضاء فاذن فی اذنه الأیمن وأقام فی الأیسر ودعا بماء الفرات فحنکه به ثم رده إلى فقال : خذیه فإنه بقیه الله تعالى فی ارضه. على بن میثم از پدرش روایت کرده است که گفت: از مادرم شنیدم که میگفت از نجمه مادر امام رضا علیه السلام شنیدم که میفرمود چون من حامله شدم به پسرم على، … در خواب که بودم از شکم خود صداى تسبیح و تهلیل و تمجید میشنیدم … تا اینکه وقت وضع حمل من شد آن جناب بر زمین واقع شد در حالى که دو دست خود را بروى زمین نهاده بود و سر خود را رو به آسمان بلند کرده بود و حرکت می داد دو لب خود را گویا تکلم میکرد. پس داخل شد بر من پدر بزرگوارش موسى بن جعفر علیهما السلام و فرمود که اى نجمه گوارا باد از براى تو کرامت پروردگار تو. پس من آن طفل را در خرقه سفیدى پیچیده بدست آن حضرت دادم پس در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه و آب فرات خواست پس آن آب را در کام او ریخت و آن طفل را رد کرد و به من فرمود او را بگیر که این است بقیه لله در زمین او. القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۳۰، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م سند ششم : یونس از بعض اصحابه از امام صادق علیه السلامآخرین روایت در این باره را کلینی با سندی مرسل، اینگونه مینگارد: علی بن إبراهیم عن أبیه عن إسماعیل بن مرار عن یونس عن بعض أصحابه عن أبی جعفر علیه السلام: یحنک المولود بماء الفرات ویقام فی اذنه. شایسته است که مقداری از آب فرات در کام نوزاد ریخته شود ودر گوش او اقامه گفته شود الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۶، ص ۲۴، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. کلینی بار دیگر همین مضمون را با عبارت “وفی روایه أخرى حنکوا أولادکم بماء الفرات” هم به ثبت رسانده است الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۶، ص ۲۴، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. ۹: تبرک به مکانهای دارای ارزش معنوی (روایت دارای چند سند صحیح و معتبر است)بر اساس دستهای از روایات، تبرک جستن به پارهای از مکانهای مقدس هم مورد سفارش معصومان علیهم السلام بوده است ۱٫ تبرک نزد استوانههای مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلممطابق روایتی که مرحوم کلینی نقل می کند امام صادق علیه السلام سفارش میکند تا نزد استوانههای مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفته و آنجا از خدا حاجت خواهی شود. این دستور العمل به جهت متبرک بودن آن مکان است. سند روایت هم از اتقان و اعتبار کافی برخوردار است. علی بن إبراهیم عن أبیه عن حماد عن الحلبی عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إذا دخلت المسجد ، فإن استطعت أن تقیم ثلاثه أیام الأربعاء والخمیس والجمعه فصل ما بین القبر والمنبر یوم الأربعاء عند الأسطوانه التی تلی القبر فتدعو الله عندها وتسأله کل حاجه تریدها فی آخره أو دنیا والیوم الثانی عند أسطوانه التوبه ویوم الجمعه عند مقام النبی ( صلى الله علیه وآله ) مقابل الأسطوانه الکثیره الخلوق فتدعو الله عندهن لکل حاجه وتصوم تلک الثلاثه الأیام. هر گاه داخل مسجد شدی اگر میتوانی سه روز یعنی چهار شنبه، پنجشنبه و جمعه، در آنجا اقامت کن و در روز چهارشنبه ما بین قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و منبر، نزد ستونی که در کنار قبر است نماز بگذار و در آنجا خدا را می خوانی و هر حاجتی را از خداوند طلب می کنی. همچنین در روز دوم نزد ستون توبه و وروز سوم نزد مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نماز می گذاری و خدا را برای هر حاجتی در آنجا می خوانی. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج۴، ص ۵۵۸، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. بررسی سنداعتبار و اتقان علی بن ابراهیم و پدرش بیان گشت. شیخ طوسی حماد بن عیسی الناب را با عباراتی چون ” ثقه جلیل القدر” مدح میکند. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، الفهرست، ص ۱۱۵، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، چاپخانه: مؤسسه النشر الإسلامی، الطبعه الأولى۱۴۱۷ نجاشی آخرین راوی یعنی عبید الله حلبی را به همراه جدش، پدرش و برادرانشان، افرادی مورد اعتماد میداند. او میگوید: کانوا جمیعهم ثقات مرجوعا إلى ما یقولون. (حلبی، جدش، پدرش وبرادرانش افرادی مورد وثوق اند و آنچه که میگویند قابل قبول است) النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۲۳۱، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. ۲٫ تبرک نزد قبر امام حسین علیه السلامدر روایاتی چند، معصوم علیه السلام برای رفع مشکلات خود ودیگران، دستور می دهد کنار قبر امام حسین علیه السلام رفته و در آنجا حاجت خواهی شود. این دسته از روایات هم به لحاظ کثرت اسنادشان، قابل اطمینان است. سند اول: ابو جعفر هاشمی از امام هادی علیه السلامروایت نخست در این باره را کلینی اینگونه میآورد: عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: بَعَثَ إِلَیَّ أَبُو الْحَسَنِ ع فِی مَرَضِهِ وَ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ حَمْزَهَ فَسَبَقَنِی إِلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ حَمْزَهَ وَ أَخْبَرَنِی مُحَمَّدٌ مَا زَالَ یَقُولُ ابْعَثُوا إِلَى الْحَیْرِ ابْعَثُوا إِلَى الْحَیْرِ فَقُلْتُ لِمُحَمَّدٍ أَ لَا قُلْتَ لَهُ أَنَا أَذْهَبُ إِلَى الْحَیْرِ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنَا أَذْهَبُ إِلَى الْحَیْرِ فَقَالَ انْظُرُوا فِی ذَاکَ ثُمَّ قَالَ لِی إِنَّ مُحَمَّداً لَیْسَ لَهُ سِرٌّ مِنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ أَنَا أَکْرَهُ أَنْ یَسْمَعَ ذَلِکَ- قَالَ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ- لِعَلِیِّ بْنِ بِلَالٍ فَقَالَ مَا کَانَ یَصْنَعُ بِالْحَیْرِ وَ هُوَ الْحَیْرُ فَقَدِمْتُ الْعَسْکَرَ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ لِی اجْلِسْ حِینَ أَرَدْتُ الْقِیَامَ فَلَمَّا رَأَیْتُهُ أَنِسَ بِی ذَکَرْتُ لَهُ قَوْلَ عَلِیِّ بْنِ بِلَالٍ فَقَالَ لِی أَ لَا قُلْتَ لَهُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ وَ یُقَبِّلُ الْحَجَرَ وَ حُرْمَهُ النَّبِیِّ وَ الْمُؤْمِنِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَهِ الْبَیْتِ وَ أَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَقِفَ بِعَرَفَهَ وَ إِنَّمَا هِیَ مَوَاطِنُ یُحِبُّ اللَّهُ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا … ابو هاشم جعفرى گفت: حضرت ابو الحسن امام هادى علیه السّلام موقعى که بیمار شده بود از پى من و محمّد بن حمزه فرستاد محمّد بن حمزه از من جلوتر خدمت آن حضرت رسید. گفت امام علیه السّلام پیوسته مىفرمود یک نفر را بکربلا بفرستید برایم دعا کند من به محمّد گفتم میخواستى بگوئى من به کربلا میروم. بعد خودم خدمت آن جناب رسیده عرضکردم آقا! اجازه مىفرمائید من بکربلا مشرف شوم.فرمود در این مورد باید دقت کنى که مأموریت متوجه تو نشوند و برایت ناراحتی فراهم نگردد آنگاه فرمود محمّد قابل اعتماد نیست زیرا او زیدى مذهب است و من نمىخواهم او بفهمد گفت من این حرف را برای علی بن بلال نقل کردم او گفت بکربلا چه احتیاجى دارد. من خدمت امام علیه السّلام رسیدم موقعى که از حرکت کنم فرمود بنشین وقتى دیدم آن جناب مرا مورد تفقد قرار داد سخن علی بن بلال را برایش نقل کردم، فرمود میخواستى باو بگوئى پیامبر اکرم خانه کعبه را طواف میکرد و حجر الاسود را میبوسید با اینکه احترام پیامبر و مؤمن بیشتر از خانه است خداوند باو دستور داد که در عرفه توقف کند. اینها محلهائى است که خداوند دوست دارد در این محلها او را بخوانند الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج۴، ص ۵۶۷، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. سند دوم: محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلامحدثنی الحسن بن عبد الله بن محمد بن عیسى ، عن أبیه ، عن الحسن بن محبوب ، عن العلاء بن رزین ، عن محمد بن مسلم ، عن أبی جعفر ( علیه السلام ) ، قال : ان الحسین صاحب کربلاء قتل مظلوما مکروبا عطشانا وحق علی الله عز وجل ان لا یأتیه لهفان ولا مکروب ولا مذنب ولا مغموم ولا عطشان ولا ذو عاهه ثم دعا عنده وتقرب بالحسین علیه السلام إلى الله عز وجل الا نفس الله کربته. امام باقر علیه السلام: حسین علیه السّلام صاحب کربلاء است در حالى که مظلوم و اندوهگین و تشنه و غصهدار بود شهید شد غصّهدار و اندوهگین و گناهکار و غمگین و تشنه و صاحب عیب و آفتى به زیارت آن حضرت نیاید و سپس نزد آن حضرت دعا کند و بواسطه آن جناب به خداوند تقرّب جوید مگر آنکه بر خداست که حزن و اندوهش را بر طرف می کند. القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى۳۶۷هـ)، کامل الزیارات، ص ۳۱۴، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنه التحقیق، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى۱۴۱۷هـ سند سوم: ابن ابی یعفور از امام صادق علیه السلامحدثنی أبو العباس الکوفی ، عن محمد بن الحسین ، عن صفوان ، عن الولید بن حسان ، عن ابن أبی یعفور ، قال : قلت لأبی عبد الله ( علیه السلام ) : دعانی الشوق إلیک ان تجشمت إلیک علی مشقه ، فقال لی: فهلا أتیت من کان أعظم حقا علیک منی قلت: ومن أعظم علی حقا منک قال: الحسین ابن علی علیهما السلام الا أتیت الحسین علیه السلام فدعوت الله عنده وشکوت إلیه حوائجک ابن ابی یعفور میگوید: محضر مبارک امام صادق علیه السّلام عرض کردم: شوق ملاقات شما من را بر آن داشت که مشقّتها و مشکلات را تحمّل کرده تا محضر شما برسم. حضرت به من فرمودند:آیا به زیارت کسى که حقّش بر تو از من بر تو بیشتر است رفتهاى؟ عرضه داشتم:چه کسى حقّش بر من از شما بیشتر است؟حضرت فرمودند: حسین بن على علیهما السّلام، آیا به زیارت آن حضرت رفتهاى؟ و خدا را در آنجا خواندهاى؟ و حوائج و نیازمندىهاى خود را در آنجا بر خداى متعال عرضه کردهاى یا نه؟ القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى۳۶۷هـ)، کامل الزیارات، ص ۳۱۵، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنه التحقیق، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى۱۴۱۷هـ سند چهارم: حلبی از امام صادق علیه السلامحدثنی محمد بن الحسن ، عن محمد بن الحسن الصفار ، عن أحمد بن محمد بن عیسى ، عن الحسن بن علی بن فضال ، عن مفضل بن صالح ، عن محمد بن علی الحلبی ، عن أبی عبد الله علیه السلام … وان إلى جانبها (أهل الکوفه) قبرا لا یأتیه مکروب فیصلی عنده أربع رکعات الا رجعه الله مسرورا بقضاء حاجته. در جانب کوفه قبری است که هیچ صاحب مشکلی آنجا نمی رود و در آنجا چهار رکعت نماز نمی گذارد مگر آنکه خداوند او را شادمان بر می گرداند. القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى۳۶۷هـ)، کامل الزیارات، ص ۳۱۳، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنه التحقیق، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى۱۴۱۷هـ سند پنجم: اسحاق بن یزداد از امام صادق علیه السلامحکیم بن داود ، عن سلمه بن الخطاب ، عن إبراهیم بن محمد ، عن علی بن المعلى ، عن إسحاق بن یزداد قال : اتى رجل أبا عبد الله ( علیه السلام ) فقال : انی قد ضربت علی کل شی لی ذهبا وفضه وبعت ضیاعی … قال: علیک بالعراق الکوفه فان البرکه منها على اثنی عشر میلا ، هکذا وهکذا والى جانبها قبر ما اتاه مکروب قط ولا ملهوف الا فرج الله عنه اسحاق بن یزداد میگوید: شخصى نزد حضرت ابا عبد اللَّه علیه السّلام مشرف شد عرض کرد: آنچه طلا و نقره داشتم معامله کرده و املاک خود را نیز فروختهام و همه را به صورت پول نقد درآوردهام که از شهر خود به جاى دیگر بروم کجا ساکن گردم؟حضرت فرمودند:بر تو باد به عراق و شهر کوفه زیرا برکت از آن شهر ناشى شده و تا شعاع دوازده میلى آن شهر پرتو افکنده و در یک جانب آن شهر قبرى است (قبر مطهّر حضرت ابا عبد اللَّه الحسین علیه السّلام) که هیچ اندوهگین و محزونى هرگز به زیارتش نمىرود مگر آنکه حق تعالى حزن و غم او را برطرف مىفرماید. القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى۳۶۷هـ)، کامل الزیارات، ص ۳۱۵، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنه التحقیق، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى۱۴۱۷هـ ۳٫ تبرک به مکان نمازیکی دیگر از مکانهایی که تبرک بدان مورد سفارش است، محلی است که فرد در آن نماز می گذارده است. روایت مورد نظر آنگونه که در کتاب کافی به ثبت رسیده، دارای سندی قابل قبول است. محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد عن الحسین بن سعید عن النضر بن سوید عن عبد الله بن سنان عن أبی عبد الله علیه السلام: إذا عسر على المیت موته ونزعه قرب إلى مصلاه الذی کان یصلی فیه. آنگاه که برای فردی جان دان سخت شد نزدیک مکانی که در آن نماز می گذارده، برده شود. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۳ ص ۱۲۵، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. بررسی سندشرح حال دو راوی نخست یعنی محمد بن یحیی العطار و احمد بن محمد بن عیسی بیان گردید. الحسین بن سعید به عنوان راوی بعدی در نگاه شیخ الطایفه، مورد اعتماد است. او میگوید: الحسین بن سعید الأهوازی من موالی علی بن الحسین علیه السلام ثقه. حسین بن سعید اهوازی فردی مورد وثوق است. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، الفهرست، ص ۱۱۲، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، چاپخانه: مؤسسه النشر الإسلامی، الطبعه الأولى۱۴۱۷ همچنین نضر بن سوید در نگاه نجاشی مورد اعتماد است او میگوید: نضر بن السوید الصیرفی کوفی ثقه صحیح الحدیث. نضر بن سوید فردی مورد وثوق است واحادیث او صحیح است. النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۴۲۷، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. نجاشی عبد الله بن سنان را با این اوصاف میستاید: عبد الله بن سنان بن طریف مولى بنی هاشم ثقه من أصحابنا جلیل لا یطعن علیه فی شئ. عبد الله بن سنان فردی مورد وثوق و با منزلت است و قدحی بر او نیست. النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى۴۵۰هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، ص ۲۱۴، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ـ قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. ۱۰٫ تبرک به ذکر صلوات برای رفع حاجتآخرین مورد ، تبرک جستن به ذکر صلوات است. مجموعهای از احادیث در منابع امامیه، عهده دار این بخش میباشد. اعتبار و اتقان این دسته روایات، به دلیل کثرت اَسنادشان، به آسانی مورد تصدیق میباشد. متن اول: من کانت له إلى الله حاجه فلیبدأ بالصلاه على محمد وآله ثم یسأل حاجتهدر برخی از این روایات سفارش شده که برای درخواست هر حاجتی، نخست بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و وسلم و خاندانش درود فرستاده، سپس خواستهاش را بخواهد. سند یکم : حارث بن مغیره از امام صادق علیه السلاماولین سند از متن یاد شده را مرحوم کلینی چنین آورده است: الحسین بن محمد عن معلى بن محمد عن الحسن بن علی عن حماد ابن عثمان عن الحارث بن المغیره قال : قال أبو عبد الله علیه السلام: إذا أردت أن تدعو فمجد الله عز وجل واحمده وسبحه وهلله وأثن علیه وصل على محمد النبی وآله ثم سل تعط. هر گاه خواستی دعا کنی ابتدا حمد و ستایش خدای سبحان کن و درود فرست بر محمد وآلش علیهم السلام آنگاه حاجتت را بخواه که به تو عطا میگردد. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۲، ص ۴۸۵، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. سند دوم: حارث بن مغیره از امام صادق علیه السلامسند دوم را نیز مرحوم کلینی میآورد: أبو علی الأشعری عن محمد بن عبد الجبار عن صفوان بن یحیى عن الحارث بن المغیره قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام یقول: إیاکم إذا أراد أحدکم أن یسأل من ربه شیئا من حوائج الدنیا والآخره حتى یبدأ بالثناء على الله عز وجل والمدح له والصلاه على النبی صلى الله علیه وآله ثم یسأل الله حوائجه. بر شما باد که هر گاه کسی از شما خواست چیزی از خداوند بخواهد ابتدا ثنای خداوند نموده ودرود فرستت به محمد وآلش سپس درخواست کند. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۲، ص ۴۸۴، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. سند سوم: ابان بن عثمان از امام صادق علیه السلامسند سوم در این باره را شیخ صدوق به شکل زیر روایت می کند: أخبرنا محمد بن محمد قال أخبرنی أبو القاسم جعفر بن محمد عن أبیه عن سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عیسى عن الحسن بن محبوب عن أبان بن عثمان الأحمر عن أبی عبد الله جعفر بن محمد علیه السلام قال: إذا دعا أحدکم فلیبدأ بالصلاه على النبی صلى الله علیه وآله فإن الصلاه على النبی صلى الله علیه وآله مقبوله ولم یکن الله لیقبل بعض الدعاء ویرد بعضا. هر گاه کسی از شما خواست چیزی از خداوند بخواهد باید ابتدا بر محمد وآلش درود فرستد چرا که درود بر آن حضرت وآلش نزد خداوند مقبول است و خداوند اینگونه نیست که قسمتی از دعا را قبول وقسمتی را رد کند. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، الأمالی، ص ۱۷۲، تحقیق : قسم الدراسات الاسلامیه – مؤسسه البعثه، ناشر: دار الثقافه ـ قم ، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۴هـ متن دوم: کل دعاء محجوب عن السماء حتى تصلی على محمد وآلهمطابق برخی روایات، هیچ خواستهای مورد اجابت واقع نمیشود تا وقتی که با درود بر پیامبر و آل او، مقرون گردد. سند یکم: هشام بن سالم از امام صادق علیه السلاماولین سند از متن دوم توسط مرحوم کلینی به صورت ذیل انعکاس یافته است: علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبی عمیر عن هشام بن سالم عن أبی عبد الله علیه السلام: لا یزال الدعاء محجوبا حتى یصلی على محمد و آل محمد. دعاها همیشه پوشیده است تا آنکه فرد، نخست بر پیامبر و آل او درود فرستد. الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الکافی، ج ۲، ص ۴۹۱، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش. سند دوم: حارث اعور از امام علی علیه السلامشیخ صدوق سند دیگر از این متن را در کتاب ثواب الاعمال اینگونه آورده است: بهذا الاسناد عن أحمد بن أبی عبد الله عن أبیه عن عبد الله بن المغیره عن عبد الکریم الخزاز عن أبی إسحق السبیعی عن الحارث الأعور: قال أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام کل دعاء محجوب عن السماء حتى تصلی على محمد وآله. هر دعایی پوشیده است تا آنکه نخست بر پیامبر و آل او درود فرستی. صدوق، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، ثواب الأعمال، ص ۱۵۵، منشورات الشریف الرضی – قم نتیجه کلی:رهاورد این نوشتار، مشروعیت انتفاع وتبرک به پارهای از اشیایی است که نوعی قداست و امتیاز را حائزاند. همچنین معلوم گشت که بخش قابل توجهی از روایات مربوط بدان معیار پذیرش و مقبولیت را مطابق استانداردهای علم رجال دارایند.
*موفق باشید گروه پاسخ به شبهات موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
|