اناجیل غیر رسمی

اشـاره
بخش اصلی مجموعه عهد جدید همان انجیلهای چهارگانه است که در واقع، زندگینامه و سـخنان حـضرت عـیسی است. به گفته بیشتر دانشمندان قدیم و جدید، این چهار انجیل بین سالهای ۶۵ تا ۱۰۰ میلادی نـوشته شده و بین سالهای ۱۵۰ تا ۱۸۰ میلادی رسمی و قانونی شده است. به موازات این چـهار انجیل، از دهها کتاب دیـگر بـا عنوان انجیل نام برده شده است که از آنها، تحت عناوین غیررسمی، غیرقانونی یا اپوکریفایی نام برده میشود. این آثار، در همان دوره نگارش و قانونیشدن چهار انجیل قانونی و تا چندین قرن پس از آن به نگارش درآمـده و محتوای آن، زندگی و سخنان حضرت عیسی است، اما دقیقا قالب و چارچوب چهار انجیل رسمی را رعایت نکرده است. برخی از این اناجیل، صرفا سخنانی از حضرت عیسی(ع) را نقل کرده است و برخی صرفا معجزاتی از آن حضرت را؛ بـرخی از آنـها حوادثی از زندگی عیسی و پدر و مادر او را نقل کرده است که در اناجیل دیگر نیامده است. نسخههای کاملی از برخی از این نوشتهها موجود است و از برخی از آنها صرفا پارههایی به جای مانده و از برخی دیگر فقط جـملاتی کـه عالمان سدههای نخست مسیحی آنها را نقل کردهاند. آشنایی با این اناجیل دست کم از دو جهت مهم است، یکی اینکه فضای انجیلنویسی را در سدههای نخست نشان میدهد و دیگر اینکه به کار تـطبیقی کـمک میکند؛ زیرا برای نمونه در مواردی که درباره زندگی عیسی بین قرآن مجید و اناجیل رسمی اختلاف
است، گاهی برخی از اناجیل غیررسمی حادثه را شبیه قرآن نقل کرده است. نوشتار حاضر در پیـ آنـ اسـت که این اناجیل را به اخـتصار مـعرفی کـرده، اشارهای به محتوا، تاریخ نگارش، زبان اصلی، نویسنده احتمالی و زمان نگارش آنها کند.
انجیل لوقا، که یکی از چهار انجیل رسمی و قـانونی عـهد جـدید است، با این عبارت آغاز میشود:
عالیجناب تـئوفیلوس، بـسیاری کوشیدهاند شرح زندگی عیسی مسیح را به نگارش در آورند و برای انجام این کار، از مطالبی استفاده کردهاند که از طریق شاگردان او و شـاهدان عـینی وقـایع، در دسترس ما قرار گرفته است. اما از آنجا که من خـود، این مطالب را از آغاز تا پایان، با دقت بررسی و مطالعه کردهام، چنین صلاح دیدم که ماجرا را به طور کـامل و بـه تـرتیب برایتان بنویسم… (انجیل لوقا، ۱:۱ـ۳).
دانشمندان برآنند که انجیل لوقا بین سـالهای ۷۵ـ۸۵ مـیلادی نوشته شده است (HBD, p.583). از فقره فوق بر میآید که در این زمان، یعنی اواخر قرن اول، انجیلنویسی امری مـتعارف بـوده و تـعداد زیادی انجیل موجود بوده است. دانشمندان برآنند که دو انجیل مرقس و متی، از انـاجیل قـانونی، قـبل از انجیل لوقا نوشته شده است، پس باید تعداد زیادی انجیل، غیر از این دو انجیل، در زمان نـگارش انـجیل لوقـا موجود بوده باشد.
از سوی دیگر، فرایند قانونیشدن مجموعه عهد جدید، روندی تدریجی بوده اسـت. ایـن فرایند در نیمه قرن دوم هنوز به نتیجه مشخصی نرسیده بود و ظاهرا از نوشتهای که از ایـرنئوس بـاقی مـانده، برداشت میشود که در ربع آخر قرن دوم چهار انجیل رسمی فعلی به عنوان کتابهای قـانونی پذیـرفته شده و گویا پرونده اناجیل قانونی در این زمان بسته شده بود (پیترز، یهودیت، مـسیحیت و اسـلام، ج۲، ص۷۲؛ کـرنز، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص۹۴). درباره کل مجموعه عهد جدید، هر چند تکلیف بخش عمده ایـن کـتابها تا پایان قرن دوم روشن شده، اما درباره برخی از آنها نزاع تـا پایـان چـهارم ادامه داشته و در این زمان پرونده نهایی عهد جدیدِ قانونی، شامل ۲۷ کتاب و نوشته بسته شد (پیـترز، هـمان، ج۲، ص۷۵ـ۷۶). پسـ یک دوره چهار قرنی را باید دوره نگارش و رسمیت
یافتن متون مقدس مسیحی بـه حـساب آورد. در خلال این دوره و مدتی پس از آن، به موازات چهار عنوان نوشته که در مجموعه عهد جدید وجود دارد، یعنی انـجیل، اعـمال، نامه و مکاشفه، نوشتههای دیگری با همین عناوین به وجود آمده که در مـجموعه عـهد جدید قانونی پذیرفته نشده است. بخش عـمده ایـن نـوشتهها تحت عنوان انجیل قرار دارد که به گـونهای بـه زندگی و شخصیت و تعالیم عیسی یا بخشی از آنها میپردازد. این اناجیل در بسیاری از موارد بـا انـاجیل رسمی اختلاف دارد و زندگی حضرت عـیسی را بـه گونه دیـگری نـشان مـیدهد. در برخی از این اناجیل گزارش زندگی عـیسی در بـخشهایی با گزارش قرآن مجید از این ماجرا نزدیک و شبیه است.
تعداد این انـاجیل زیـاد است؛ به گونهای که گفته مـیشود که تعداد آنها بـه بـیش از دو دوجین میرسد )The Oxford Dictionary, p.39). در این نوشتار بـرآنیم کـه مهمترین و معروفترین این اناجیل را به اختصار معرفی کنیم. نویسندگان مسیحی این اناجیل را بـه صـورتهای مختلف دستهبندی کرده، تحت چـند عـنوان بـه آنها پرداختهاند. آنـان «انـجیلِ برنابا» را در این مجموعه نـمیآورند، و مـا بر آنیم که به اختصار درباره این مجموعه در هفت محور به بحث بپردازیم.
الف. انـاجیل کـودکی و والدین عیسی
از میان اناجیل غیرقانونی، چـند انـجیل زیر بـه تـولد و کـودکی عیسی یا زندگی مـریم یا یوسف نجار پرداخته است:
۱٫ انجیل یعقوب
این نوشته که خود را به یعقوب منسوب مـیکند و گـفته میشود که شاید مقصود از یعقوب هـمان بـرادر عـیسی مـسیح اسـت، به تاریخ تـولد مـریم تا تولد عیسی میپردازد. از آنجا که عمده مطالب این انجیل به مباحث مقدم بر مباحث مـوجود در انـاجیل قـانونی مربوط است، این نوشته از قرن شانزدهم و بـه دنـبال تـرجمه آن بـه لاتـین تـوسط فردی فرانسوی به نام پاستل به «انجیل آغازین» )Protevangelium( معروف شده است )The internationol standard Bible, vol. 1, p.182; New Testament Apocrypha, vol.1, p.423). گفته میشود که قدیمیترین نسخه خطی که از این نوشته کشف شده، مربوط به قرن سوم
مـیلادی است و عنوان «میلاد مریم، مکاشفه یعقوب» را دارد (الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج۴، ص۳۱۲).
تاریخ نگارش این انجیل نیمه دوم قرن دوم احتمال داده میشود و این زمانی است که فرایند قانونیشدن اناجیل قانونی به شکل نهایی خـود نـرسیده بود؛ اریجن به صورت یقینی و کلمنت اسکندرانی و ژوستین احتمالاً، این سند را میشناختهاند و مطالبی مانند «تولد عیسی در غار و رسیدن نسب مریم به داود را از آن نقل کردهاند (Ibid, p.423). این انجیل در اواسط نیمه دوم قرن دوم بـه زبـان یونانی و احتمالاً در مصر توسط فردی که یهودیالاصل نبوده نوشته شده است؛ زیرا از جغرافیای فلسطین و رسوم یهودی اطلاع زیادی نداشته است )The Internationol Standard Bible, vol.1, p.182).
دو نکته درباره ایـن نـوشته بسیار شایان توجه است؛ زیـرا نـشاندهنده توجه زیاد مسیحیان به این کتاب در سدههای نخست میلادی و پس از آن است. نخست اینکه پدران اولیه کلیسا به این کتاب زیاد اشاره کرده، از آن نقل قول کـردهاند و ایـن نشان میدهد که در جـهان مـسیحیت مقبولیت زیادی داشته است (The Lost Books of the Bible, p. 24). دوم اینکه در همان سدههای نخست، این کتاب به صورت بسیار گستردهای به زبانهای مختلف ترجمه شده و نسخههای متعددی از آن به زبانهای مختلف در دست است. نسخههایی از ترجمه این اثـر بـه زبانهای سریانی، جنبشی، اسلاوی، ارمنی، گرجی، عربی و غیره موجود است و برخی از نویسندگان از اینکه این کتاب در همان سدههای نخست به لاتین ترجمه نشده، تعجب کرده یا تلاش کردهاند که دلیلی بـرای آن بـیاورند (ابوکریفا العـهد الجدید، ص۵۱؛ The International Standard vol. 1, p. 182; wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 422).
محتوای این نوشته قابل توجه و تأمل است؛ زیرا بخش عمدهای از آن یعنی تولد مریم در اناجیل قانونی نـیامده است. البته این ماجرا در قرآن مجید آمده است که دو روایت شـبیه و قـابل مـقایسه است. تولد عیسی، که در اناجیل متی و لوقا آمده، در این کتاب متفاوت، و از جهاتی قابل مقایسه با روایت قـرآن مـجید از ماجرا نقل شده است.
کتاب از اینجا آغاز میشود که فردی از بنیاسرائیل به نـام یـواقیم، کـه فردی ثروتمند است و همسری به نام حنه دارد، فرزندی ندارد. او و همسرش غمگیناند و نزد خدا گریه و زاریـ کرده، از او فرزندی میخواهند و نذر میکنند که اگر خدا فرزندی به آنان
عطا کـند، آن را وقف معبد کنند. پسـ خـدا مژده دختری را به آنان میدهد و چون دختر، که نام او مریم است، سهساله میشود او را به معبد میبرند و کاهن اعظم، یعنی زکریا، مسئولیت او را به عهده میگیرد. او در معبد زندگی خاصی دارد و فرشتگان برای او طعام مـیآورند. چون دوازدهساله میشود کاهن اعظم، مسئولیت بکارت او را به فردی به نام یوسف، میسپارد که خدا به صورت اعجازآمیز او را برای این کار برگزیده بود، وی پیشتر ازدواج کرده بود و فرزندانی داشت. در این زمان، فـرشته خـداوند به مریم مژده فرزند میدهد. چون شش ماه میگذرد، یوسف متوجه حاملگی مریم میشود و ناراحت و غمگین میشود و ندبه میکند، فرشتگان ماجرا را به او خبر میدهند. مریم و یوسف در محاکمه حاضر میشوند و چـون کـاهن آنان را آزمایش میکند و سربلند بیروت میآیند، آن دو را روانه میکند.
امپراتور دستور سرشماری میدهد و چون آن دو حرکت میکنند و به وسط راه میرسند مریم احساس درد زایمان میکند. او در غاری زایمان میکند و نور به داخل غـار مـیتابد. قابلهها او را بررسی میکنند و بعد از زایمان نیز بکارت او را تأیید میکنند. مجوسیانی برای دیدن عیسی، که ستاره او را دیدهاند میآیند و هیرودیس که ماجرای تولد مسیح را شنیده بود، دستور قتل اطفال را میدهد. مـریم طـفل را پنـهان میکند. هیرودیس در پی یحیی است و پدر او زکـریا را بـه قـتل میرساند و کتاب پایان مییابد.
۲٫ انجیل کودکی توماس
نام این نوشته در نسخههای خطی «کودکی خداوند، عیسی» (نسخه سریانی) و «گزارش کودکی خداوند بـه وسـیله تـوماس، فیلسوف اسرائیل» (نسخه اول یونانی) و «کتاب رسول مقدس تـوماس دربـاره با زندگی خداوند در کودکیاش» (نسخه دوم یونانی) است (Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 441) و این نوشته از «انجیل توماس» که در نجع حمادی کشف شد (و بعدا بـه آنـ خـواهیم پرداخت)، کاملاً متفاوت است. این انجیل معجزاتی را حکایت میکند کـه عیسی بین پنج تا دوازده سالگی انجام داده است )The International Standard vol. 1, p. 182). ایرنئوس در کتاب علیه بدعتها آورده است که فرقهای از گنوسیها کتابی داشـتهاند کـه مـشتمل بر فقرهای از همین انجیل توماس (باب ششم) بوده است. این امـر از وجـود این انجیل در اواخر قرن دوم حکایت میکند
(Wilson, New Testament Apocrypha, vol. ۱, p. 442). نویسندهای مسیحی به نام کیِرلس اورشلیمی (متوفای ۳۸۶ م.) میگوید: ایـن انـجیل تـألیف توماس رسول نیست؛ بلکه توماس دیگری که شاگرد مانی، مؤسس مانویت، بـوده آن را نـوشته اسـت. اما مانی در قرن سوم میزیسته و در قرن دوم اریجن اسم این کتاب را آورده و ایرنئوس به آن استشهاد کـرده اسـت. بـنابراین باید گفت که کیرلس از قدمت کتاب بیاطلاع بوده است و کتاب در قرن دوم موجود بـوده اسـت (الطرزی، اپوکریفا العهد الجدید، ص۲۱).
از اطلاعات این کتاب درباره یهودیت بر میآید که نـویسنده بـاید فـردی مسیحیِ غیریهودیالاصل بوده باشد. این انجیل اکنون به دو صورت موجود است؛ یکی قدیمیتر کـه مـفصل و مشتمل بر نوزده باب است، و دیگری کوتاهتر که مشتمل بر یازده باب اسـت. اکـثر نـسخههای خطی یونانیِ این کتاب، مربوط به بعد از قرن سیزدهم است. نسخههای دیگری از این کتاب بـه زبـانهای سریانی، لاتین، جشی گرجی و اسلاوی موجود است.
همانطور که گذشت، محتوای ایـن نـوشته مـعجزاتی است که عیسی در کودکی انجام میداد. او آب را مطیع خود ساخت. با گل مجسمه چند پرنـده سـاخت و چـون مورد اعتراض قرار گرفت که چرا حکم شنبه را نقض کرده، به مـجسمهها دسـتور داد که زنده شوند. کسانی که او را اذیت کردند نفرین کرد و آنان مردند. معلمان از دانایی و حکمت او در تعجب مـیماندند. او مـردگان را زنده میکرد و بیمارانی را شفا میداد. آب را در لباس خود حمل میکرد. بذری میکاشت و مـعجزهآسا ثـمر میآورد. با چوب کوچکی برای پدرش که نـجار اسـت، وسـیله بزرگی ساخت و سرانجام در دوازده سالگی در معبد تعالیمی را بـیان مـیکرد که عالمان یهود در شگفت میماندند (برخی از معجزاتِ فوق در نسخه دوم یونانی، که کوتاهتر اسـت، نـقل نشده است).
۳٫ انجیل متای دروغـین
ایـن نوشته، اثـری تـرکیبی اسـت که گفته میشود که در زمانهای مـتأخر یـعنی سدههای ششم تا هشتم یا هشتم و نهم به زبان لاتین نوشته یـا گـردآوری شده است. (Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 458; The International Standard vol. 1, p. 183)بابهای اول تا هفدهم ایـن نوشته برانجیل یعقوب مـبتنی اسـت و حوادثی درباره تولد و کودکی
مـریم تـا تولد عیسی در بردارد. به همین جهت، برخی این نوشته را ترجمه لاتینی انجیل یـعقوب مـیدانند که مطالب دیگری به آن افـزوده شـده اسـت (بولس الغفالی، الخـوری، المـدخل الی الکتاب المقدس، ج۴، ص۳۱۳). شاید تـعبیر فـوق درست نباشد چرا که حدود سه پنجم مطالب این نوشته، یعنی بابهای هفدهم تـا چـهل و دوم با مطالب انجیل یعقوب بـیگانه اسـت. برخی بـرآنند اسـاس کـه مطالب بابهای ۲۵ تا ۴۲، انـجیل کودکی توماس است )The International Standard vol. 1, p. 183). با این حال، در این بخش نیز مطالبی اضافه بر انجیل کودکی تـوماس آمـده است. نمونه آن بابهای ۳۵، ۳۶ و ۴۰ است (ابوکریفا العـهد الجـدید، ص۸۴). آنـچه در ایـن نـوشته بین بابهای هـفدهم تـا بیست و پنج آمده، مربوط به مسافرت یا فرار خانواده یوسف به مصر است. در این سفر، عـیسای کـودک مـعجزات متعددی انجام داده است. چون در غاری به اسـتراحت پرداخـتند و مـارهایی بـه آنـان حـمله کرد، عیسی آنها را چنان رام کرد که به سجده افتادند. حیواناتِ دیگر رامشده، دنبال آنان میروند؛ درخت خرما خم شد تا مریم از میوه آن تناول کند و این را عیسی انـجام داد. عیسی کاری کرد که فاصله برای آنان کوتاه شود. بتهای معبد مصر نزد عیسی به سجده افتادند و پادشاه مصر و لشکرش وارد معبد شده، بر عیسی سجده کردند.
به هر حال، مـطالب ایـن انجیل را میتوان به سه بخش تقسیم کرد. بابهای اول تا هفدهم مربوط به قبل از تولد عیسی و در واقع بیشتر، تولد، کودکی و باکرهبودن مریم است که بیشتر بر انجیل یعقوب مبتنی اسـت. بـابهای هفدهم تا بیست و چهارم معجزاتی را بیان میکند که عیسی در سفر مصر انجام داد. بابهای ۲۵ تا ۴۲ معجزاتی را بیان میکند که عیسی از پنج سالگی تا دوازده سـالگی انـجام داد و بیشتر بر انجیل کودکی تـوماس مـبتنی است. پس این سخن درست به نظر میرسد که این نوشته ترکیبی از اناجیل موجود بوده و بهتدریج در دورههای متأخر چنین گردآوریای ضروری دانسته شده است (Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 458).
امـا عـلت اینکه این نوشته، عـنوان «مـتای دروغین» را گرفته، آن است که دو تن از اسقفهای معاصر جرومِ قدیس به او نامهای نوشتند و از او خواستند تا که انجیلی را که متی به زبان عبری نوشته جزو متن مقدس قانونی قرار ندهد. جروم پاسـخ داد کـه وی توجه دارد که اگر متی میخواست این اثر منتشر شود، آن را به انجیل اصلی
ملحق میکرد. او میگوید من این اثر را ترجمه میکنم ولی جزو متن قانونی قرار نمیدهم (الطرزی، ابوکریفا العهد الجـدید، ص۸۵ـ۸۶). نـامهنگاری فوق بـاعث شد که برخی همین نوشته موجود را انجیلی بدانند که در این نامهها به آن اشاره شده است. اما گـفته میشود این خطاست و این نوشته مدتها پس از جروم گردآوری شده است (ibid).
۴٫ انـجیل عـربی کـودکی (انجیل قیافا)
گفته میشود که این انجیل احتمالاً در اصل به زبان سریانی و در سدههای پنجم و ششم میلادی گـردآوری شـده است (ابوکریفا العهد الجدید، ص۱۱۴؛ The International Standard vol. ۱, p. 183). عنوان این نوشته «کتاب یوسف قیافا» است. این عـنوان از آنـجا نـاشی شده که یعقوبیان سریانیزبان معتقد بودند که قیافا، کاهن یهودی معاصر عیسی، مسیحی شده اسـت (همان). نسخه خطی عربی، که در واقع ترجمهای از اصل سریانی بوده، برای نخستین بـار در سال ۱۶۹۷ آن به لاتین تـرجمه و مـنتشر شد ولی اکنون اصلی عربی آن موجود نیست (ibid; Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 457).
محتوای این نوشته از سه بخش اصلی تشکیل شده است: تولد عیسی، سفر به مصر و معجزاتی که در آنجا صورت گرفت و معجزات عیسی در کودکی (ibid; p. 456). بخش اول بابهای نـخست تا دهم را در برمیگیرد. این بخش شبیه انجیل یعقوب است. بخش دوم بابهای ۱۱ـ۳۵ را در بر میگیرد که از منابع متعدد موجود گرفته شده است. بخش سوم بابهای ۳۶ـ۵۵ را در بر میگیرد و شبیه انجیل کودکی توماس اسـت (هـمان).
با این حال، این نوشته مطالب خاص خود را نیز دارد؛ برای مثال، عیسی در گهواره با مریم سخن میگوید (باب اول).
۵٫ انجیل میلاد مریم
این نوشته که «انجیل کودکی مریم» نیز خوانده شـده، مـربوط به سدههای پنجم و ششم میلادی است (ابوکریفا العهد الجدید، ص۱۳۹). این نوشته داستان تولد مریم و کودکی او و زندگی او در معبد و سپردهشدن او به یوسف و آبستنشدن مریم به وسیله روحالقدس را در بردارد و ظاهرا سخنی اضـافه بـر انجیل یعقوب و انجیل متای دروغین ندارد.
گفته میشود که این نوشته همان داستان کودکی مریم در انجیل متای دروغین است که اصلاح شده و ازدواج اول یوسف را (که با اناجیل قانونی نـاسازگار اسـت) و نـیز برخی از مطالب ناخوشایند را حذف کـرده، بـرخی از مـطالب کسلکننده را کوتاه کرده است .(Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 458)
۶٫ انجیل یوسف نجار
این نوشته در قرن چهارم میلادی یا حدود سال ۴۰۰ به زبان یونانی در مصر نوشته شـده و اکـنون نـسخههای لاتینی، قبطی و عربی آن موجود است (الفغالی، المدخل الی الکـتاب المـقدس، ج۴، ص۳۱۳؛ The International Standard vol. 1, p.183). البته برخی اصل این نوشته را قبطی دانستهاند (الطرزی، ابوکریفا العهد الجدید، ص۲۳).
در واقع، این نوشته داستان زندگی یوسف نجار اسـت کـه در ضـمن آن، قدری از زندگی مریم و نیز تولد عیسی آمده است. داستان زنـدگی یوسف را عیسی برای شاگردانش بر فراز کوه زیتون نقل میکند.
یوسف در بیت لحم نجاری میکرد و مریم در معبد خـداوند بـه خـدمت مشغول بود. یوسف، که پیشتر ازدواج کرده و دارای فرزندانی بود، به سرپرستی مـریم انـتخاب شد. مریم به وسیله روحالقدس آبستن شد و فرشته خداوند یوسف را از ما وقع مطلع کرد. ماجرای سـرشماری پیـش آمـد و در راه عیسی متولد میشود و هیرودیس دستور قتل عام اطفال را میدهد و خانواده یوسف بـه مـصر مـیگریزد و سپس با مرگ هیرودیس به ناصره جلیل باز میگردد. آنچه گذشت، در نه باب اول ایـن نـوشته آمـده، که مشابه دیگر اناجیل کودکی است و تنها در جزئیات متفاوت است.
از باب دهم سخن از کـهنسالی یـوسف است که به ۱۱۱ سالگی رسیده و کاملاً سالم است. عیسی در خانواده یوسف بود و فـرشته خـداوند یـوسف را از مرگ او مطلع کرد. یوسف به دعا مشغول شد و به مرض مرگ مبتلا گشت. یـوسف روح خـود را تسلیم کرد و به هنگام مرگ، سخنانی به زبان آورد و کلمات ایمان را شهادت داد. یوسف در حـال احـتضار بـود و عیسی برای او دعا کرد و میکائیل و جبرائیل روح او را به مکان ابرار منتقل کردند و بدن او را فرشتگان تکفین کـردند و عـیسی خطاب گفت که حتی بدن او از بین نمیرود. یوسف به خاک سپرده شـد.
در پایـان، سـخنی درباره مرگ آمده است و آن اینکه مرگ به خاطر گناه آدم بر همگان عارض میشود و شاگردان مـسیح در ایـن بـاره از او سؤالاتی کردند.
ویژگی این نوشته آن است که بحثهایی الهیاتی درباره آخرتشناسی مـطرح کـرده است. برخی با توجه به این مباحث تاریخ نگارش کتاب را حدود سال ۴۰۰ میلادی تعیین کردهاند (الطـرزی، ابـوکریفا العهد الجدید، ص۲۳).
۷٫ انجیل صعود مریم
این انجیل در قرن پنجم و در حدود سال ۴۰۰ مـیلادی در مـصر به زبان یونانی نوشته شده و به زبـانهای سـریانی، قـبطی، عربی و لاتین ترجمه شده و نسخههایی خطی از ایـن تـرجمهها موجود است (الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج۴، ص۳۱۳؛
The International Standard vol. 1, p. 183).
در بخشی از این نوشته آمده است که عـیسی دو سـال پس از صعود، بر مادرش مریم ظـاهر شـد و به او مـرگ قـریبالوقوعش خـبر داد. پس از وفات مریم، معجزات و شفاهایی بهواسطه جـسد او رخ داد تـا اینکه عیسی روح را به بدن او برگرداند و به بهشت منتقل شد (ibid). این عمل در حـضور رسـولان رخ داد و پس از آن بود که بدن مریم به خـاک سپرده شد بود. در نـسخه عـربی جزئیات بیشتری از زندگی مریم، مـانند مـعجزات، عبادت و طلب شفاعت از او و نیز اعیادی که برای احترام به او گرفته شده، آمده اسـت (هـمان).
گفته میشود که این سـند در تـنسیق آمـوزه «صعود مریم»، کـه در سـال ۱۹۵۰ توسط پاپ پیوس دوازدهم قـانونی اعـلام شد، نقش مهمی داشته است (ibid).
ب. اناجیل مربوط به حوادث پایان زندگی عیسی
برخی از نـوشتهها بـه حوادث پایان زندگی عیسی از قبیل رنـجهای او و بـرخاستن او از قبر پرداخـتهاند. ایـن حـوادث در هر چهار انجیل قـانونی با تفاوتهایی نقل شده، اما گاهی بین این نوشتههای غیرقانونی، و اناجیل قانونی تفاوتهایی دیده مـیشود.
۱٫ انـجیل پطرس
این انجیل، که تنها بـخشی از آن بـاقی مـانده، بـخش پایـانی زندگی عیسی، یـعنی از مـحاکمه
تا پایان زندگی زمینی و رستاخیز او را حکایت میکند. هر چند نمیتوان تاریخ دقیق نگارش آن را تعیین کـرد، امـا بـاید گفت که این نوشته یکی از قدیمیترین انـاجیل اپوکـریفایی اسـت و در نـیمه اول قـرن دوم و شـاید حدود سال ۱۳۰ میلادی در سوریه نوشته شده است. یوسبیوس در قرن چهارم از سراپیان که در سال ۱۹۰ میلادی اسقف انطاکیه بود، نقل کرده است که انجیل پطرس در روسوس در نزدیکی انطاکیه بـه صورت علنی قرائت میشده است. اریجن در تفسیرش بر انجیل متی (۱۰:۱۷) میگوید که انجیلی به نام انجیل پطرس توسط کسانی که معتقد بودند که برادران عیسی از ازدواج قبلی یوسف بودند، مورد اسـتفاده قـرار میگرفته است.
گفته میشود که از آنجا که در این نوشته به این اشاره شده که عیسی در بالای صلیب اصلاً رنج نکشید و احساس درد نکرد، پس نویسنده باید از کسانی باشد که جـسم عـیسی را نه جسم واقعی، بلکه جسم ظاهری میدانسته است. همچنین نویسنده از اناجیل رسمی، به ویژه اناجیل همنوا، استفاده کرده است.
از نکات قابل توجه در ایـن انـجیل آن است که نویسنده پیلاطس، سـردار رومـی، را از قتل عیسی تبرئه میکند و همه اتهام را متوجه هیرودیس یهودی میکند. به هنگام برخاستن او از قبر حوادث شگفتی رخ میدهد و حتی دشمنان او از برخاستن او مطلع میشوند. سه مـرد، کـه قد دو نفر از آنان بـه آسـمان میرسد و نفرسوم که رهبر آنان است و قدش از آسمان هم میگذرد، همراه صلیب از قبر بیرون آمدند و آنان از صلیب، که تشخص یافته، اموری را میپرسند و او پاسخ میدهد. عیسی بعد از قیام بر عده زیـادی ظـاهر شد و… در سال ۱۸۸۶ دستنوشتهای به زبان یونانی از این انجیل، که بخشهایی از آن را شامل میشد، در مصر کشف شد که همین بخش در دست است (همان، ص۳۱۱ـ۳۱۲؛ سعید، حبیب، المدخل الی الکتاب المقدس؛ ص۲۳۶) (ibid, p. 183; Lapham, Fred, An Introdoction to the New Testament Apocrypha, p. 89-91)
۲٫ انجیل نیقودیموس (اعمال پیـلاطس)
نـام این نـوشته در ابتدا اعمال پیلاطس بوده و در سنت لاتینی و از حدود سدههای ۱۳ و ۱۴م. به نام انجیل نیقودیموس ـ فردی که پس از سالها ابتلا بـه فلج به دست عیسی شفا یافت ـ معروف شده است. مطابق ایـن سـنت فـردی مسیحی به نام انانیاس ادعا کرد که در
سال ۴۲۵ گزارشی را، که از نیقودیموس به زبان عبری بوده، به زبـان یـونانی ترجمه کرده است (The International Standard vol. 1, p. 183). با این حال، احتمال قوی داده شده که این نوشته در اصـل بـه زبـان یونانی نوشته شده و برخی زبان لاتینی را نیز احتمال دادهاند (الطرزی، ابوکریفا العهد الجدید، ص۲۵).
ژوستین و تـرتولیان به «کتاب اعمال پیلاطس» اشاره کردهاند که البته معلوم نیست که مقصود هـمین کتاب باشد.
به هـر حـال، این کتاب دارای دو بخش است. بخش نخست کتاب به محاکمه عیسی و صلیب او اختصاص یافته است در این بخش تلاش شده که پیلاطس از اتهام قتل مسیح تبرئه شود و یهودیان عامل قتل قلمداد شوند. بـخش دوم کتاب به نزول عیسی به دوزخ اختصاص یافته است. گفته میشود که این دو بخش در دو زمان نوشته شده و بعدا به هم ملحق شده است. بخش دوم قدیمتر است و احتمالاً در قرن دوم نوشته شده و بخش اول در قـرن چـهارم نوشته شده است. با این حال، نمیتوان زمان دقیقی برای زمانی که این دو به هم ملحق شده، تعیین کرد.
نسخههای متعددی از این اثر به زبانهای یونانی، سریانی قبطی، جشی، ارمـنی و لاتـینی موجود است (الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج۴، ص۳۱۴؛ سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص۲۳۹).
ج. اناجیل یهودی ـ مسیحی
برخی از اناجیل اپوکریفایی با گرایش یهودی نگاشته شده که گفته میشود احیانا مسیحیان یهودیالاصل آن را بـه وجـود آوردند یا در میان آنان رواج داشته است. سه نوشته تحت این عنوان قرار میگیرد که گفته میشود که پاسخ به این پرسش که این سه واقعا سه تاست یا یـکی، بـسیار مـشکل است. برخی بر آنند کـه از ایـن سـه نوشته، یعنی انجیل عبرائیان، انجیل ناصریان و انجیل ابیونیها، دومی و سومی نسخه اصلاحشده اولی است (ibid, p. 184.).
جروم به انجیلی عبری که در میان ابیونیها رواج داشـت و انـجیلی عـبری که ناصریان (نصرانیان)، ساکن در شمال سوریه، آن را معتبر مـیدانستند، اشـاره میکند و میگوید که او انجیلی عبری را به لاتین ترجمه کرده است (ibid).
به هر حال، از این اناجیل سه گانه تنها قـطعههایی در دسـت اسـت که نویسندگان سدههای نخست مسیحی آن را نقل کردهاند و تعیین اینکه هـر یک از این قطعهها دقیقا از کدام انجیل بوده یا اینکه اساسا از یک نوشته بوده، مشکل است. از آنجا که از ایـن سـه انـجیل نسخهای نمانده و تنها به نامش اشاره شده یا فقرهای از آن نقل شـده، گـاهی آنها را اناجیل گمشده میخوانند (ANA, p. 82.).
۱٫ انجیل عبرانیان
این اثر، اصل آن باقی نمانده و ما تنها با اشارههایی کـه کـلمنت، اریـجن، یوسبیوس و جروم به آن کرده و قطعههایی که از آن نقل کرده آن را میشناسیم. این انـجیل در اصـل بـه زبان آرامی یا عبری نگاشته شده و در میان مسیحیان یهودیالاصل مصر در قرن دوم رواج داشته است. پس ایـن انـجیل در اواخـر قرن اول یا اوایل قرن دوم نگاشته شده است (سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص۲۳۵ـ۲۳۶؛ The International Standard vol. 1, p.184). گویا جروم نـسخهای از ایـن اثر را در قرن چهارم در انطاکیه یافته و آن را اصل سامی برای انجیل متای قانونی انگاشته و قـسمتهایی از آن را تـرجمه کـرده است (الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج۴، ص۳۱۰). از فقراتی که از این انجیل باقی مانده مقام والای یـعقوب، بـرادر عیسی، استفاده میشود و مسیحیان یهودیالاصل چنین اعتقادی داشتهاند.
همچنین عیسی، روحالقدس را مادر خـود خـوانده و بـنابراین مؤنث تلقی شده است و این امر ریشه سامی دارد. این امور از اصل سامی این نوشته حـکایت مـیکند (ibid). همچنین از این نوشته، این عبارت نقل شده که «مرا لمس کنید و بـدانید کـه مـن روح نیستم بلکه جسم هستم.» (همان) این عبارت بیشتر یهودیبودن اثر را نشان میدهد و در مقابل انـجیل پطـرس قـرار دارد که جسم عیسی را ظاهری میدانست (همچنین رک:Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. ANA, p. 159-193; 112-116 458 ).
۲٫ انجیل ناصریان (نصرانیان)
این نوشته بـه زبـان آرامی یا عبری در اوایل قرن دوم در شمال سوریه، یعنی همان جایی که ناصریان (نصرانیان) میزیستند، نوشته شـده اسـت. بسیاری از نویسندگان سدههای
نخست به این انجیل اشاره کرد، از آن نقل کردهاند. حـدود سـی فقره که از این کتاب نقل شده، اکـنون بـاقی مـانده و این فقرات شباهت بسیار زیاد این نـوشته را بـا انجیل متای قانونی نشان میدهد. این انجیل نیز اهمیت زیادی به شخصیت یـعقوب، بـرادر عیسی، میدهد. به هر حـال شـباهت زیاد ایـن نـوشته بـا انجیل متی باعث شده که کـسانی ایـن نوشته را همان انجیلی بدانند که یوسیبیوس در قرن چهارم از پاپیاس در قرن اول نقل کـرده کـه متای حواری انجیل خود را به زبـان عبری نوشت و دیگران آن را بـه یـونانی ترجمه کردند. باز گفته مـیشود کـه این انجیل همان انجیل عبرانیان است که جروم در نزدیکی انطاکیه کشف کرد (الفـغالی، المـدخل الی الکتاب المقدس، ج۴، ص۳۱۰؛ The International Standard vol. 1, p. 184; ANA, p. 82-83).
۳٫ انجیل ابیونیها
ابـیونیها فـرقهای از مـسیحیان بودند که در سـدههای نـخست از درون مسیحیان یهودیگرا بیرون آمـدند و اعـتقاداتی خاص داشتند. آنان با اعتقادات پولس درباره مسیح و نیز نفی شریعت مخالف بودند. گفته مـیشود کـه آنان از میان اناجیل رسمی تنها انـجیل مـتی را قبول داشـتند.
انـجیل مـنسوب به ابیونیها در حدود سـال ۱۵۰ و به زبان یونانی نوشته شده است. و در آن مطالبی نقل شده که تفکیک آن از مطالب مذکور در دو انـجیل قـبل مشکل است. این انجیل که تـا حـدی شـبیه انـجیل مـتای قانونی بوده، نـکات خـاصی داشته است. تعمید مسیح و انتخاب دوازده حواری را نقل میکند، ولی گویا سه انجیل همنوا، متی، مرقس و لوقا را در ایـن بـاره تـرکیب کرده است. این انجیل بقای بکارت مـریم پس از تـولد عـیسی را انـکار مـیکند و مـیگوید عیسی پس از تعمید، فرزند خدا شد. گفته میشود که ردپایی از تعالیم گنوسیها در این کتاب دیده میشود (الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج۴، ص۳۱۰ـ۳۱۱؛ The International Standard vol. 1, p. 184; ANA, p. 84-85; Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 166-168).
د. اناجیل گنوسی (اناجیل کشفشده در نجع حمادی)
گـنوسیهای مسیحی گرایشی بودند که مسیحیت قرن دوم و سوم را به شدت تحت تأثیر
قرار دادند. تا قبل از قرن حاضر همه اطلاعات درباره آنان منحصر به ردیههایی بود که آبای اولیه کلیسا در ردّ آنـان نـگاشته بودند. در سال ۱۹۴۵ در مصر علیا در منطقهای به نام نجع حمادی مجموعهای عظیم کشف شد که بسیاری از امور را روشن کرد. این مجموعه مشتمل بر سیزده کتاب است که هر یک از ایـن کـتابها شمار زیادی از نوشتهها را در بردارد. این نوشتهها که از یونانی به قبطی ترجمه شده، در سدههای سوم و چهارم گردآوری و برگردان شده است، اما اصل آنها بـه سـدههای قبل مربوط است. این مـجموعه بـه لحاظ محتوایی بسیار گوناگون است، اما بخش عمده آن شبیه مجموعه عهد جدید رسمی است و عنوان انجیل، رساله، مکاشفه و… را دارد. در این مجموعه چندین نوشته وجود دارد کـه عـنوان انجیل را دارند: (HBD, p. 679-680; ODCC, p. 1129.)
۱٫ انجیل تـوماس(۱)
ایـن نوشته، که با انجیل کودکی توماس متفاوت است، برخلاف آن نه حوادث زندگی عیسی، بلکه سخنان و تعالیم او را در بردارد. در ابتدای این نوشته آمده است: «این است سخنان سری عیسای زنده که و یـهودا تـوماس همزاد آن را نوشت.» در برخی از کلیساها توماس را، که یکی از حواریان عیسی است، برادر دو قلوی عیسی میدانستهاند. از خود این نوشته بر میآید که توماس از نظر مقام و معرفت بالاتر از دیگر حواریان، حتی پطرس، بـوده اسـت و عیسی تـعالیمی سری را به او سپرد که دیگران تحمل شنیدن آنها را نداشتند (شماره ۱۳). پس این نوشته همان طور که از ابتدایش پیـداست، نوشتهای سری و باطنی است و در واقع گنوسیها به چنین تعالیمی قائل بـودند (بـرای اطـلاع بیشتر درباره تعالیم و گرایشهای گنوسی رک: گریدی، مسیحیت و بدعتها، فصلهای ۲ـ۴). این نوشته در نیمه دوم قرن دوم، یا اندکی قـبل از آن، بـه زبان یونانی و احتمالاً در سوریه نوشته شده و در قرن سوم به قبطی ترجمه شده اسـت.
انـجیل تـوماس مشتمل بر ۱۱۴ سخن از حضرت عیسی است که ۴۰ عدد از آنها جدید است و مابقی به گونهای در انـاجیل همنوا و دیگر نوشتهها آمده است. گویا
______________________________
۱٫ این انجیل را آقای منصور معتمدی به فـارسی برگردانده و در فصلنامه هفت آسـمان، ش۳و۴ بـه چاپ رسیده است.
نویسنده از منابع مختلف قبلی جمع آوری کرده و به آنها شکل و ادبیات گنوسی داده است. اینکه رابطه این نوشته با اناجیل همنوا به لحاظ منبع شناختی چیست، دانشمندان در پاسخ به آن بـه جواب روشنی نرسیدهاند (الفغالی، المدخل الی الکتاب المقدس، ج۴، ص۳۱۵؛ ANA, p. 114-120; The International Standard vol. 1, p 186; Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 232-239.
۲٫ انجیل فیلِپُّس
این نوشته در واقع تعالیم گنوسیها، یعنی شاخه والنتینونسی آنها، را در بردارد. والنتینوس بزرگترین متفکر گنوسی قرن دوم بود که در اواسط قرن دوم مدارسی را در مصر و قـبرس ایـجاد کرد که تا قرن چهارم دایر بود و مکتب مشهوری را در شهر رم بنا نهاد. به هر حال، تعالیم والنتینوس باطنی بود و ایرنئوسِ قدیس کتاب معروفش به نام علیه بدعتها را بیشتر در رد اندیشههای والنـتینوسی اخـتصاص داد (گریدی، مسیحیت و بدعتها، ص۶۵ـ۶۶).
نوشته موسوم به انجیل فیلپُّس، که در آن از میان حواریان عیسی تنها نام او آمده و احتمالاً به همین جهت بعدا این نوشته به او منسوب شده، مشتمل بر ۱۲۷ بند اسـت. مـحتوای این کتاب، بیان سری و باطنی از شعائر مسیحیت و نیز بیان تعالیم دیگر والنتینیوسیِ گنوسی است. این نوشته در اصل به زبان یونانی در قرن دوم و احتمالاً به قلم والنتینوس نوشته شده است. نـسخه فـعلی، تـرجمه قبطی از یونانی است که احـتمالاً در نـیمه دوم قـرن سوم انجام گرفته است.
در سدههای نخست اپیفانوس به انجیل فیلپُّس که گنوسیهای مصر مورد استفاده قرار میدادهاند، اشاره میکند و از آن نقل مـیکند؛ امـا آنـچه او نقل کرده در نوشته فعلی یافت نمیشود (The International Standard vol. 1, p. 186-187; Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 179-187; ANT, p. 94-98).
۳٫ انجیل حـقیقت
یـکی از آثاری که در مجموعهای قرار دارد که در نجع حمادی کشف شد، نوشتهای است به نام «انجیل حقیقت». ایرنئوس در کتاب علیه بـدعتها کـه بـه ربع آخر قرن دوم متعلق
است، میگوید: «اما آنان پیرو والنـتینوساند… به این مباهات میکنند که غیر از اناجیل موجود اناجیل دیگری در اختیار دارند. در واقع، آنان جسارت را به حدی رسـاندهاند کـه نـوشتهای را که از تألیف آن، زمان چندی نگذشته «انجیل حقیقت» مینامند، هر چند بـه هـیچ وجه موافق اناجیل شاگردان مسیح نیست» (۹٫۱۱.iii) .(The International Standard vol. 1, p. 187)
برخی از فقراتی که ایرنئوس نقل کرده و در «انجیل حقیقت» موجود نـیز یـافت مـیشود، حاکی از آن است که ایرنئوس به همین کتاب اشاره کرد است (ibid). به هـر حـال، نـویسنده این کتاب از پیروان والنتینوس یا شخص او بوده است (ODCC, p. 581).
این کتاب شباهت زیادی به شـکل و صـورت انـاجیل موجود ندارد و به همین سبب برخی حتی نامگذاری را نادرست شمردهاند (Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 358). این نوشته نیز مـحتوی تـعالیم گنوسی والنتینوس است و تعالیم زیادی را درباره مسیحشناسی خاص این گروه در بردارد (مسیحیت و بـدعتها، ص۷۱ـ۷۲). ایـن کـتاب در قرن دوم در اسکندریه به زبان یونانی نوشته و بعدا به قبطی برگردانده شده است ( الفغالی، المـدخل الی الکـتاب المقدس، ج۴، ص۳۱۵ـ۳۱۶).
۴٫ انجیل مصریان
نوشته دیگری که در مجموعه نجع حمادی وجود دارد و حاوی تعالیم گـنوسی اسـت، «کـتاب مقدس روح بزرگ نادیدنی» نام دارد و انجیل مصریان نیز خوانده میشود. باید توجه داشت این نوشته بـا نـوشته دیگری که با همین عنوان انجیل مصریان در اختیار پدران اولیه کلیسا بوده و از آن نـقل کـردهاند (و در بـخش بعد به آن خواهیم پرداخت)، کاملاً متفاوت است .(ODCC, p. 535; Wilson, New Testament Apocrypha, vol. 1, p. 413)
به هر حال، این نوشته اثری قـبطی اسـت و در واقـع کتابی اعتقادی است و برخی روا ندانستهاند که تحت عنوان «انجیل» بدان اهمیت زیـادی دهـند (ibid). با این حال، نوشته مذکور به لحاظ مطالعه اندیشههای گنوسی سدههای نخست، میتواند قابل توجه بـاشد. بـرای نمونه، در این نوشته این اندیشه گنوسی توضیح داده شده که چگونه از خدای پدرِ تـوصیفناشدنی سـه قدرت پدر، مادر و پسر به ظهور میرسد و هـمینطور سـلسله قـوای پایینتر از اینها ناشی میشود .(The International Standard vol. 1, p. 187)
۵٫ انجیل یوحنای دروغـین
نـوشته دیگری که در مجموعه نجع حمادی قرار دارد، انجیل یوحنای دروغین است. این اثر در ابـتدای قـرن دوم نوشته شده و بعدا بـه قـبطی ترجمه شـده اسـت. از خـود نوشته بر میآید که آن را مسیح در بـالای کـوه زیتون به یوحنا وحی کرده است. در این اثر تلاش شده که تـعالیم گـنوسی در قالب تفسیر سفر پیدایش ارائه شـود (الفغالی، المدخل الی الکـتاب المـقدس، ج۴، ص۳۱۶؛ Wilson, New Testament Apocrypha vol 1, p. 387).
ه. اناجیل ردشده توسط آبای اولیـه کـلیسا
در آثار آبای اولیه کلیسا گاهی سخن از اناجیلی به میان آمده و یا سخنی از آنـها نـقل شده که هدف رد آنها بـوده اسـت. گـاهی از این آثار تـحت عـنوان «اناجیل بدعتآمیز» یاد مـیشود. تـنها اثری که از این اناجیل باقی مانده، همان اشارههای آبای کلیسا است. چندین نوشته تـحت ایـن عنوان قرار میگیرد که به اخـتصار بـه آنها اشـاره مـیکنیم.
۱٫ انـجیل مارکیون
مارکیون (۱۳۰ـ۱۸۰) روایتی از مـسیحیت را ترویج میکرد که شبیه مسیحیت گنوسی بود. او کتاب عهد جدید خاصی برای خود ایجاد کـرد کـه مشتمل بود به نسخهای اصلاحشده از انـجیل لوقـا و بـرخی از رسـالههای پولس. مـقصود از انجیل مارکیون هـمین نـسخه اصلاحشده انجیل لوقا است که البته به گمان مارکیون، نویسنده آن پولس بوده است (مسیحیت و بدعتها، ص۱۰۵ـ۱۰۷؛ The International Standard vol. ۱, p. 184). همچنین مـعلم دیـگر گـنوسی به نام باسیلدس نسخه تغییریافته انجیل لوقـا را انـجیل خـود قـرار داده بـود (ibid).
۲٫ انـجیل حوا
اپیفانوس از یک انجیل گنوسی به نام «انجیل حوا» فقرهای را نقل میکند که ظاهرا نقل یک مکاشفه است. این اثر تعالیم گنوسی را در برداشته و درباره فقرهای که اپیـفانوس نقل کرده، بحثهای زیادی صورت گرفته است؛ اما سخن روشنی در این باره نمیتوان گفت.
به هر حال این اثر مربوط به قرن دوم بوده است (The International Standard vol. 1, p. 185; Wilson, New Testament Apocrypha vol ۱, p. 358-360).
۳٫ انجیل یهودا
ایرنئوس و اپیفانوس به انـجیل گـنوسی دیگری به نام «انجیل یهودا» اشاره میکنند و از آن مطالبی نقل میکنند. این اثر که در اواسط قرن دوم نوشته شده، نشان میدهد که تنها یهودا و نه هیچ کس دیگر، حقیقت را میدانسته اسـت (ibid, p. 386-۳۸۷; The International Standard vol. 1, p. 185.).
۴٫ انـجیل برتولما (Bartholomew)
جروم در تفسیر خود بر انجیل متی این انجیل را ذکر میکند ولی چیز زیادی درباره این اثر معلوم نیست. اثر دیگری وجود دارد به نـام پرسـشهای برتولما که بین قرنهای سـوم تـا پنجم نوشته شده و در آن سؤالاتی از عیسی و مریم و شیطان شده است. این اثر به زبانهای یونانی، لاتین و اسلاوی حفظ شده است. احتمال ارتباط بین این دو اثـر وجـود دارد (ibid.; Wilson, New Testament Apocrypha vol 1, p. 537-538).
۵٫ انجیل مصریان
آبای اولیـه کـلیسا فقراتی از کتابی به نام «انجیل مصریان» نقل کردهاند. این اثر از انجیل دیگری به همین نام که در مجموعه نجع حمادی کشف شد و قبلاً گذشت، کاملاً متفاوت است. این نوشته در اوایل قـرن دوم در مـصر و به زبان یونانی نوشته شده است. اپیفانوس با اشاره به این کتاب میگوید: آن مورد استفاده سابلیوسیها (گروهی که تثلیث را سه جلوه خداوند میدانستند) بوده و هایپولیتوس آن را به گنوسیها نسبت داده است. دو فـقره از ایـن کتاب را کـلمنت اسکندرانی نقل کرده و در آنها، عیسی با سالومه، دختر هیرودیس و هرودیا (متی، ۱۴:۳ـ۱۲) گفتوگو میکند و موضوع بحث، جواز ازدواج اسـت. ظاهرا این کتاب ازدواج را منع میکرده است. (بولس الفغالی، الخوری، المـدخل الی الکـتاب المـقدس، ج۲، ص۳۱۱؛ Wilson, New Testament Apocrypha vol 1, p. 209-215; ANA, p. 156-158; The International Standard, vol. 1, p. 185)
۶٫ انجیل مَتِّیاس (Matthias)
در باب اول کتاب اعمال رسولان آمده است که حواریان حضرت عیسی پس از او و پس از مرگ یهودای اسخریوطی خائن، شـخصی بـه نام متیاس را با قرعه به عنوان شاگرد دوازدهم به جای یهودا برگزیدند. نـویسندگان سـدههای نـخست مانند اریجن، یوسبیوس، هیپولیتوس و کلمنت اسکندرانی به کتابی به نام «انجیل متیاس» اشاره کردهاند کـه متعلق به گنوسیان است و حاوی سنتی سری است. کلمنت از این کتاب نقل مـیکند که متیاس چنین تـعلیم مـیداده که انسان باید جسم و خواستههای آن را سرکوب کند تا روح با ایمان و معرفت رشد کند.
برخی بر دین باورند که این انجیل همان نوشتهای است که در مجموعه نجع حمادی کشف شده و عنوان «انـجیل توماس» را دارد و شواهدی برای سخن خود آوردهاند و برخی دیگر با این سخن مخالفت کردهاند )The Standard International vol. 1, p. 185; Wilson, New Testament Apocrypha vol 1, p. 382-385)
و. چند نوشته دیگر
گاهی نوشتههای دیگری تحت عنوان اناجیل غیرقانونی آورده شده که شاید نتوان آنها را تحت عناوین فـوق گـنجانید. برخی از مهمترین این نوشتهها عبارت است:
۱٫ انجیل مریم (مجدلیه)
نسخه خطی قبطی این نوشته، که گفته میشود مربوط به قرن پنجم میلادی است، در سال ۱۸۹۶ پیدا شد و در جنگ جهانی دوم ناپدید شـد، و نـوشته موجود، از روی یادداشتهای موجود بازنویسی شد. احتمالاً این نوشته در اصل به زبان یونانی و در قرن دوم نوشته شده باشد. البته چیزی درباره نویسنده آن معلوم نیست. این نوشته دو قسمت دارد. در بخش اول که قـسمت اول آن مـوجود نیست، عیسی پس از صعود به شاگردان تعالیمی درباره گناه و ماهیت آن میدهد. در بخش دوم عیسی تعالیمی سری به مریم مجدلیه، که نزد عیسی از همه زنان بالاتر است، میدهد و او برای شاگردان بیان مـیکند. پطـرس اعـتراض میکند که مگر میشود کـه عـیسی در مـیان شاگردان یک زن را برای این
کار برگزیده باشد. مریم به او پاسخ میدهد و برخی از حواریان از مریم دفاع میکنند (The International Standard vol. 1, p. 186; Wilson, New Testament Apocrypha vol ۱, p. 390-۳۹۴; The Complete Gospels, p. 357-360).
۲٫ انجیل سری مرقس
فردی بـه نـام مـورتون اسمیت در سال ۱۹۷۳ دستنوشتهای را که خود او در سال ۱۹۵۸ در اورشلیم کـشف کـرده بود، چاپ کرد. این نوشته بخشی از نامهای منسوب به کلمنت اسکندرانی بود. در این نامه آمده است که گروهی از گـنوسیها اعـتقادات خـود را از «انجیل مرقس» که سری و رمزی است میگیرند. به گفته ایـن نامه، مرقس پس از مرگ پطرس به اسکندریه آمده، انجیلی بسیار روحانی و معنوی برای انسانهای کامل تألیف کرده اسـت. فـقرهای از ایـن انجیل که این نامه نقل میکند، حاوی این است که عـیسی جـوانِ مردهای را زنده میکند و آن جوان پس از برخاستنِ عیسی، او را میبیند و عیسی تعالیم سری و رمزی به او میدهد. گفته میشود کـه ایـن انـجیل در ربع نخست قرن دوم میلادی در اسکندریه مورد استفاده قرار میگرفته است )The International Standard p. 187; The Complete Gospels, p. 408-۴۱۰)
۳٫ حکمت ایـمانی (Pistis Sophia)
نـسخه خـطی این اثر، که نوشتهای گنوسی است، به زبان قبطی در سال ۱۷۸۵ کشف شد. سه بـخش ایـن اثـر در اصل به زبان یونانی و حدودا بین سالهای ۲۵۰ تا ۳۰۰ تألیف شدهاند. زمان تألیف بخش چـهارم، کـه فاقد عنوان است، به حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ بر میگردد.
این اثر حاوی ۴۶ سؤال اسـت کـه دوازده سـال پس از صعود عیسی از او پرسیده شده است. ۳۹ سؤال توسط مریم محدلیه پرسیده و پاسخها توسط فیلیپ نـوشته شـده است. در این اثر نیز، مانند انجیل مریم، پطرس به این وضعیت و جایگاه مـریم مـجدلیه و ایـنکه او بیش از دیگران سخن میگوید، اعتراض کرده ولی مریم به کار خود ادامه میدهد. در این نوشته عـیسی بـه شاگردان خود درباره غلبه بر شر و مواجهه با حکمت ایمانی و تعالیم گـنوسی دیـگر تـعلیم میدهد. او به شاگردان خود میگوید که اسراری را که در کتابهای
جئو Jeu (که در شماره بعد معرفی مـیشود) آمـده، بـیاموزند (The International Standard, vol. 1, p. 185-186; Wilson, New Testament Apocrypha vol 1, p. 361-369).
۴٫ کتابهای جئو (Jeu)
دو کتاب جئو، آثاری گنوسی است که نسخه خطی آن به زبـان قـبطی، که مربوط به قرنهای چهارم تا ششم میلادی است، در سال ۱۷۶۹ کشف شد. این اثر ترجمهای از اصـل یـونانی است که در نیمه اول قرن سوم تألیف شده است. در این اثر عیسی ایـن را بـیان میکند که چگونه خدای پدر جئو Jeu، خدای واقـعی، را از آغـوش خـود برون داد. در این دو کتاب تعالیم سری دیگری نـیز آمـده است (The International Standard, vol. 1, p. 186; ibid, p. 370-373).
ز. یک انجیل ویژه، انجیل برنابا
اکنون انجیل دیگری در دست است که «انـجیل بـرنابا» خوانده میشود. این نوشته مـکرر تـصریح کرده کـه آن را بـرنابای حـواری نوشته است. ویژگی مهم این نـوشته آنـ است که به صورت مکرر و حتی با نام (برنابا، ۱۶۳:۷) آمدنِ پیامبر اسـلام و خـاتمیت او را با صراحت بیان کرده است. هـمچنین در چند جای این ایـن نـوشته مطالبی بیان شده که کـه بـا سنت اسلامی نزدیک است. این نوشته به لحاظ حجم ظاهرا از همه نوشتههای قـانونی و غـیرقانونی موجود مفصلتر است. نویسندگان مـسیحی مـیگویند کـه این نوشته از نـسخه خـطی به زبان ایتالیایی گـرفته شـده که تاریخ نگارش آن به قرن شانزدهم میلادی بر میگردد. آنان میگویند که نویسندگان پنـج قـرن نخست، با اینکه تعداد بسیار زیـادی از انـاجیل غیرقانونی را، کـه بـرخی از آنـها تعالیمی در مقابل تعالیم راسـت کیشی را در برداشتهاند، ذکر کردهاند، اما نامی از این انجیل در میان آثار آنان دیده نمیشود. به هـر حـال تاریخ نگارش این نوشته را قرن ۱۶ و بـرخی قـرن ۱۴ مـیدانند. آنـان مـیگویند که این نـوشته را یـک مسیحی تازهمسلمان نوشته و هدف او این بوده که انجیلی مطابق دین جدید خود بنویسد (میشل، کلام مـسیحی، ص۵۳؛ سـعید، المـدخل الی الکتاب المقدس، ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ ODCC, p. 159). البته عباس العقاد، نویسنده مـسلمان مـصری، نـویسنده ایـن اثـر را یـک یهودی میداند (همان).
گفته میشود که در سندی به زبان لاتین که به پاپ گلاسیوس (Decretum Glasianum)(6ـ۴۹۲) منسوب است، نام «انجیل به روایت برنابا» آمده و در فهرست نوشتههای مردود قرار گرفته اسـت. اما این نوشته شاید غیر از انجیل برنابای موجود بوده است (ODCC, p. 463). و باز نباید این «انجیل برنابا» را با «رساله برنابا» که کلمنت اسکندرانی و اریجن و دیگران ذکر کردهاند و بعدا متن آن کشف شده، اشـتباه کـرد. آن رساله نوشتهای است علیه یهودیت که از شریعت و قربانیهای یهودی تفسیری معنوی میکند و گفته میشود که بین سالهای ۷۰ تا ۱۵۰ نوشته شده است (میلر، تاریخ کلیسای قدیم، ص۸۹ـ۹۰).
انجیل برنابای موجود، در حـالی کـه هیچ جایگاهی در میان مسیحیان ندارد و حتی نام آن را در میان اناجیل اپوکریفایی ذکر نمیکنند، توجه برخی از مسلمانان را به خود جلب کردهاست. این بدانسبب اسـت کـه این نوشته اندکی به انـدیشههای اسـلامی نزدیک است و مهمتر اینکهبشارت به پیامبر اسلام در آن با صراحت و با نام «محمد»(ص) آمده است.
اما باید توجه داشت که جدای از اینکه دفاع از قدمت ایـن نـوشته بسیار مشکل است و شـواهد بـیشتر به سود مجعولبودن آن و آن هم جعل در همین زمانهای متأخر است، به لحاظ محتوایی هم از منظر اسلامی قابل دفاع نیست. در اینباره به دو نکته اشاره میکنیم:
الف) در فرهنگ اسلامی کلمه «انجیل» که ریشه در قـرآن مـجید دارد، نام کتابی است که خداوند بر پیامبر خود، حضرت عیسی(ع) نازل کرده است. اما در فرهنگ مسیحیت رایج، که عیسی خدای مجسم است، دیگر سخن از کتاب آسمانی که بر حضرت عـیسی نـازل شده بـاشد، نیست و چهار انجیل، رسمی موجود، یعنی اناجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا، زندگینامه و سخنان حضرت عیسی است کـه دیگران، و البته به اعتقاد مسیحیان با تأیید روح القدس، آن را تألیف کردهاند. بـنابراین اگـر مـسلمانان در پی یافتن «انجیل» حضرت عیسی هستند، باید در جستوجوی کتابی حاوی دستورات خداوند و تعالیم دینی، با شکل و سبک قـرآن مـجید باشند. باید توجه داشت که انجیل برنابای موجود نیز به لحاظ ساختار مـحتوایی مـانند انـاجیل رسمی مسیحی است و زندگی و سخنان حضرت عیسی را، البته گاهی متفاوت از آنها، بیان میکند. اگر مـسلمانی این نوشته را معتبر میداند و آن را به برنابای حواری منسوب میداند، باید به ایـن پرسش پاسخ دهد کـه چـرا
یکی از حواریان حضرت عیسی در قرن اول کتابی حاوی زندگی و سخنان عیسی را نوشته و نام آن را انجیل گذاشته است. مگر او از انجیل واقعی، که به اعتقاد مسلمانان بر حضرت عیسی نازل شده، اطلاع نداشته است؟
ب) اگـر بخواهیم این نوشته را از منظر اسلام و قرآن بررسی کنیم، به موارد متعددی برمیخوریم که پذیرش آنها مشکل است. برخی از این موارد به قرار زیرا است:
۱٫ در باب اول این کتاب ماجرای آبستنی معجزهآسای مـریم آمـده است. در باب دوم آمده است که مریم از ترس اینکه مبادا یهودیان او را به جرم ارتکاب زنا سنگسار کنند، با جوانی خوشکردار به نام یوسف ازدواج میکند و ماجرای آبستنبودن خود را به او نمیگوید. آیـا ایـن امر با شخصیت مریم و نیز روایت قرآن از این ماجرا سازگاری دارد؟
۲٫ در انجیل یوحنا، باب دوم آمده است که عیسی و مادرش در قانای جلیل در مجلس جشن عروسی شرکت کردند. چون شراب تمام شـد، مـریم از حضرت عیسی خواست که معجزه کرده، شراب بسازد. عیسی شش قدح سنگی آب را تبدیل به شراب کرد و مردم آن را نوشیدند و گفتند شرابی بهتر از این ننوشیده بودیم. همین ماجرا عینا در باب پانـزدهم انـجیل بـرنابا نقل شده است.
۳٫ مطابق انـاجیل رسـمی و سـنت مسیحی، جناب شمعون پطرس نخستین فردی است که به حضرت عیسی ایمان آورده و او بزرگترین حواری آن حضرت و در واقع وصی آن حضرت است. روایات اسـلامی نـیز ایـن نکته را تأیید میکند (برای نمونه، رک: مجلسی، بحار الانـوار، ج۶۳، ص۱۰۰، ج۳۵، ص۵۵؛ ج۳۹، ص۱۶۵). امـا باب هفتادم انجیل برنابا میگوید کهپطرس در جواب عیسی کهدرباره شخصیتخود از حواریان پرسیدهبود، او را پسر خدا خواند. عیسی برآشفت و او را شیطان خـواند و دیـگر حـواریان را از او برحذر داشت. او میخواستپطرس را از خود برانداما دیگر حواریانپا در میانیکردند و پطرس گـریست و گفت که از روی نادانی این سخن را گفتم؛ از خدا بخواه تا مرا بیامرزد. از این سخنان معلوم میشود که پطرس بـه صـورت واقـعی عیسی را پسر خدا خوانده و بنابراین، این پطرس است که برای نـخستین بـار عیسی را پسر واقعی خدا خوانده و نه پولس.
۴٫ از فقرات متعددی از این نوشته (برای نمونه، بابهای ۱۱۲ و ۱۲۸) برمیآید که مـردم حـضرت عـیسی را در زمان حیات خود او خدا میخواندهاند و آن حضرت موافق نبوده و چارهای نداشته است.
… نـگارنده بـا یـسوع [عیسی] باقی ماند. پس یسوع به گریستن فرمود: «ای برنابا! باید کشف کنم بر تـو رازهـای بـزرگی را که واجب است بر تو آگاهانیدن جهان را به آنها بعد از درگذشتن من.» نگارنده بـه گـریه در جواب گفت: برای من و برای غیر من گریه را بپسند؛ زیرا ما گناهکارانیم. تـو ای آنـکه پاک و پیـغمبر خدایی! خوشایند نیست که گریه زیاد کنی. یسوع فرمود: «باور کن سخن مرا ای بـرنابا! کـه نمیتوانم گریه کنم به اندازهای که بر من واجب است. زیرا اگر مـرا مـردم خـدای نمیخواندند، هر آینه معاینه میکردم خدای را چنان که در بهشت دیدار میشد و هر آینه از ترس روز جـزا ایـمن میشدم. لکن خدای میداند که من بیزارم؛ زیرا در دل من هیچ خطور نـکرد کـه بـیشتر از بنده فقیری محسوب شوم. میگویم به تو که همانا اگر من خدای خوانده نشده بـودم، هـر آیـنه همان وقت از جهان در میگذشتم و به سوی بهشت برده شده بودم، اما اکـنون تـا روز جزا به آنجا نمیروم. در این صورت میبینی که گریه بر من واجب است. (برنابا ۱۲:۴ـ۱۱).
اولاً، شواهد تـاریخی بـسیار زیادی وجود دارد که حضرت عیسی پس از صعود و توسط پولس، خدا خوانده شده و در سنت اسـلامی نـیز اجمالاً به این اشاره شده است کـه پولس مـسیحیت را تـغییر داده و به شکل کنونی در آورده است (رک: مجلسی، بحار الانـوار، ج۸، ص۳۱۱؛ ص۳۸).
ثـانیا بر فرض که این روایت درست باشد، اگر عیسی وظیفه خود را انجام داد، چـرا بـاید مجازات شود و تا روز جزا بـه بـهشت نرود. چـرا بـاید گـناه دیگران در سرنوشت عیسی تأثیر بگذارد؟
۵٫ در بابهای ۲۱۶ تـا ۲۱۸ مـطالبی درباره پایان زندگی زمینی عیسی آمده است. وقتی میخواهند عیسی را دستگیر کـنند، قـیافه یهودای اسخریوطی، که به عیسی خـیانت کرد، مانند عیسی مـیشود و حـتی حواریان آن حضرت گمان مـیکنند کـه او همان عیسی است. یهودا هر چه فریاد میزند که من عیسی نیستم، کـسی بـه حرف او گوش نمیدهد و متهم مـیشود کـه از تـرس مرگ این اعـمال را انـجام میدهد. او از ترس مرگ اعـمال سـبک و جنونآمیزی انجام میدهد به گونهای که هم مخالفان و هم مؤمنان به عیسی یقین مـیکنند کـه او یک پیامبر دروغین بوده است. پس از کـشتهشدن و دفـن یهودا، بـرخی از شـاگردان
عـیسی که ایمان درستی نـدارند، جسد او را میدزدند و میگویند عیسی زنده شده است.
اگر این سخن درست باشد، مخالفان عیسی کـه یـقین کردند که عیسی پیامبر دروغین بـوده و ایـن را بـرای نـسلهای بـعدی نقل کردند، خـلاف یـافتههای خود سخن نگفتهاند. آیا با این روایت هدف بعثت حضرت عیسی برآورده شده است؟
به هر حـال، فـرد مـسلمانی که بخواهد برای این نوشته اعتبار قـائل شـود، جـدای از ایـنکه شـواهد کـافی به سود او نیست، با مشکلات محتوایی جدی روبهروست که پاسخ به آنها مشکل یا ناممکن است.
منابع
الطرزی، سالم ابراهیم، ابوکریفا العهد الجدید، الکتاب الاول،…
الفغالی، بولس، المـدخل الی الکتاب المقدس، بیروت: منشورات المکتبه البولسیه، ۱۹۹۴٫
انجیل برنابا، ترجمه حیدرقلی سردار کابلی. تهران: نشر نیایش، ۱۳۷۹٫
پیترز، اف. ئی، یهودیت، مسیحیت و اسلام، ترجمه حسین توفیقی. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴٫
سعید، حـبیب، المـدخل الی الکتاب المقدس. قاهره: دار التألیف و النشر للکنیسه الاسقفیه.
کرنز، ارل، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ترجمه آرمان رشدی. تهران: آموزشگاه کتاب مقدس، ۱۹۹۴.
گریدی، جوان، مسیحیت و بدعتها، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی. قم: مؤسسه فـرهنگی طـه، ۱۳۷۷.
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار. بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ه .
میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۷۷٫
Achtemerier, Paul I., Harper””s Bible Dictionary. San Francisco: Harper 1985. (HBD)
Cross, F. L. (ed.), The Oxford Dictinary of the Christian Church. Oxford University Press, ۱۹۹۷. (ODCC)
Lapham, Fred, An Introduction to the New Testament Apocrypha. Tand T Clark Internation A Continuum imprint. London New York: 2003. (ANA)
Miller, Robert J. (ed.) The Complete Gospels, Harpersan Francisco: 1994
The International Standard Bible Encyclopedia, vol. 1. William B. Eerdmans Publishing Company, 1979. (ISBE)
The Lost Books of the Bible. The world Publishing Company, 1926.
The Oxford Bible Commentary, Oxford University Press, 2000. (OBC)
Wilson, R (ed.), New Testament Apocrypha, vol. 1-2. James Clark & Co Westminster John Knox Press, ۱۹۹۱٫ (NT)