

اشـاره:
این نوشتار ترجمهای است از مقاله یوگا اثر میرچا الیاده، در دائره المعارف دین به سـرویراستاری خـود او. ایـن مقاله در ویرایش جدید دائره المعارف بدون تغییر مانده و فقط چند منبع جدید به کتابنامه آن افزوده شـده است. میرچا الیاده این مقاله را، که موضوع آن تز دکتری او نیز بوده، با بـررسی معنی لغوی یوگا آغـاز کـرده، سعی مینماید با رویکرد پدیدارشناسی (که رویکرد غالب این دائره المعارف است) به هدف خود، یعنی «فهم جایگاه یوگا در تاریخ فکر هندی»، نزدیک شود. بدین منظور او از بررسی یوگا به عنوان یک مـکتب فکری آغاز میکند و بعد از آن به بیان اصلیترین دغدغه این مکتب، یعنی ماهیت جهل و رنج و نحوه خلاصی از آن، پرداخته، مهارتهای لازم برای نیل به این هدف را شرح میدهد. مهارتهایی که شامل یَمه، نییَمه، آسـنه، پرانـایامه، دارَنا و دیانه میشود. پس از آن نتیجه نهایی تعالیم یوگایی، که همانا رسیدن به جذبه شدید (سَمادهی) و انکشاف روح متعالی (ایشوَره) است، بررسی میشود. الیاده در انتهای این مقاله، بعد از ذکر قدرتهای خارقالعادهای که یـوگی بـا انجامدادن این مهارتها کسب میکند، مطالب طرح شده را جمعبندی میکند.
______________________________
۱٫ مشخصات کتابشناختی این اثر چنین است:
Eliade, Mircea,”Yoga”, in: Encyclopedia Of Religion, ed. Mircea Eliade, Vol.15, pp. 519-23 (New York &; London: Macmillan Publishers, 1987)

یوگا(۱). واژه سنسکریت یوگا از ریشه yuj به معنی «پیوستن» و «مهارکردن» یا «یوغ» yoke گرفته شـده کـه بر واژه لاتینی iungere و iugum واژه فرانسوی joug و غیر اینها نیز تاثیر نهاده است. در دین هندی واژه یوگا، عموما، برای نامیدن هر شیوه زاهدانه و هر روش مراقبهای به کار میرود. شکل کلاسیک یوگا، دَرْشَنه dars¨ana (نـظریه، مـکتب؛ کـه معمولا، و البته به نادرست، بـه «دسـتگاه فـلسفی» ترجمه شده است) خوانده میشود، که پَتَنجَلی(۲) آن را در کتاب یوگه سوتره yoga suÎtraخود به تفصیل شرح داده است. برای فهم جایگاه یوگا در تـاریخ فـکر هـند، آشنایی با این «دستگاه» لازم است. البته ذکر ایـن نـکته لازم است که درکنار یوگای کلاسیک اشکال بیشماری از یوگای فرقهای، عوامانه (جادویی)، و همچنین غیربرهمنی از قبیل اشکال بودایی و جَینی آن نیز مـوجود اسـت.
پدیـدآورنده یوگه دَرْشَنه شخص پَتَنْجلی نیست و همانطور که خودش اقرار مـیکند، او فقط سنتهای مهارتی و اعتقادی یوگا را ویرایش و یکپارچه کرده است (یوگه سوتره ۱:۱). در واقع، اعمال یوگایی در محافل باطنی عرفا و اهـل سـرّ هـندی مدتها قبل از پَتَنْجلی هم شناخته شده بود و او از میان این اعمال، آنـهایی را نـگاه داشت که در طی قرون به قدر کفایت محک خورده بودند.
پَتَنْجلی خود در به وجود آوردن چارچوب نـظری و زیـربنای مـابعدالطبیعی که برای چنین مهارتهایی فراهم آورد، کمترین نقش را داشت. او صرفا به رئوس کلی فـلسفه سـانکیه(۳) پرداخـته، آن را با یک خداشناسی نسبتا صوری وفق داده و بر ارزش کاربردی مراقبه ارج بیشتری نهاده است. مکتب یـوگا و مـکتب سـانکیه آن قدر شبیه یکدیگرند که بیشتر نظریاتی که برای یکی معتبر شناخته شده، برای دیـگری نـیز دارای اعتبار است. اما دو تفاوت اساسی بین آنها وجود دارد: یکی آنکه سانکیه مکتبی الحـادی اسـت، امـا یوگا خداپرستانه بوده و وجودِ «خداوندگار» (ایشوَره)(۴) را مسلم فرض میکند؛ دوم آنکه یوگا اهمیت چشمگیری بـرای مـهارتهای تزکیه و مراقبه قایل است، در حالیکه در مکتب سانکیه تنها راه رستگاری نهایی، راه معرفت مـابعدالطبیعی اسـت.
بـه برکت وجود پَتَنْجلی، یوگا که یک سنت عرفانی و زاهدانه بود، به یک دستگاه
______________________________
۱٫ Yoga, Encyclopedia Of Religion, Yoga, Vol.۱۵, Pp.519-523
۲٫ Patanjali
۳٫ SaÎmÊkhya
۴٫ Isvara

فلسفی سـازمان یـافته تبدیل شد. در مورد مؤلف یوگه سوتره، اطلاعات دقیقی، حتی در مورد اینکه آیـا او در قـرن دومـ و سوم قبل از میلاد میزیسته یا در قرن پنجم میلادی، وجود ندارد. قدیمیترین تفسیری که از یوگه سـوتره بـه دسـت ما رسیده یوگا باشیه اثر ویاسه(۱) (قرن هفتم تا هشتم میلادی) اسـت، کـه واچَسپَتیمیشْره(۲) (قرن نهم میلادی) درکتاب تَتْوهوَیشارَدی(۳) خود تعلیقاتی بر آن نگاشته است. این دو اثر که بـرای فـهم یوگه سوتره لازماند، با دو اثر در قرون بعدی تکمیل شدند. در ابتدای قرن یـازده، شـاه بوجه(۴) شرحی بر آن نوشت به نام راجـَهمارتَنْده(۵) کـه بـه دلیل آشنایی او با برخی اعمال یوگایی، بـسیار سـودمند است، و در قرن شانزده هم ویجنیانه بیکشو(۶) در رساله برجستهاش بنام یوگه وارتیکه(۷) تعلیقی بـر مـتن ویاسه نوشت.
جهل و رنج. پَتـَنْجلی مـینویسد: «از دید حـکیم هـمه چـیز رنج است» (یوگه سوتره ۱۵:۲) و این مـضمونی اسـت که در دوره ما قبل اوپهنیشدی، در تمامی شیوههای فکر هندی تکرار شده اسـت. کـشف رنج به عنوان قانون هستی، یـک بارِ مثبت و برانگیزاننده نـیز دارد. ایـن امر پیوسته به حکیم و زاهـد یـادآوری میکند که تنها راه کسب آزادی و سعادت، کناره گرفتن از جهان است. رهایی از رنج، هدف تـمام فـلسفههای هندی و همچنین شیوههای عرفانی ـ جـادویی هـند اسـت. در هند، معرفت مـابعدالطبیعی مـعمولاً هدفی نجاتشناسانه دارد، زیرا بـه وسـیله شناخت حقیقت غایی است که انسان، با زدودن توهمِ حاصل از جهان پدیدارها، ماهیت حقیقی روح (پوُروُشـه،(۸) آتـمن(۹)) را در مییابد. از دید دو مکتبسانکیه و یوگا، رنجریشه در جـهل بـهروح دارد، یعنیریشه آن در التـقاط روحـ بـا حالتهای روانی است،(۱۰) کـه بکرترین فراورده ماده پِرَکریتی(۱۱) است. در نتیجه، نجات، یعنی رهایی مطلق، وقتی به دست میآید کـه ایـن آمیختگی از بین برود. در حالی که در مـورد سـاختار روح، تـشریح مـاده و وجـه متناقض نمای هـستیآن (پوُروَشـه) در همه جا بحث میشود، به اینجا که میرسیم فقط اعمال یوگایی هستند که به کار مـیآیند.
______________________________
۱٫ YogabhaÎsÊya Of VyaÎsa
۲٫ VaÎcaspatimisra
۳٫ TattvavaisaÎradãÎ
۴٫ Bhoja
۵٫ RaÎjamaÎrtandÊa
۶٫ VijnaÎna bhiksÊu
۷٫ YogavaÎrttika
۸٫ PurusÊa
۹٫ aÎtaman
۱۰٫ Psychomental
۱۱٫ PrakrÊti

نـقطه عـزیمت مراقبه یوگایی تمرکز بر یک چیز واحـد اسـت، از قـبیل یـک چـیز مـادی (فاصله بین دو ابرو، نوک بینی، شیئی درخشان و غیره)، یک اندیشه (حقیقتی مابعدالطبیعی) یا خدا (ایشوَره). این تمرکزِ مداوم و همراه با پشتکار، که اِکاگرَتا(۱) (بر یک نقطه) نـامیده میشود، به وسیله یکپارچه کردن سیلان روحی ـ روانی، یعنی سَرْوارتَتا(۲) («توجه پراکنده، منقطع، معطوف به جهات گوناگون»؛ یوگه سوتره ۱۱:۳) حاصل میشود. تعریف مختصر و مفید شگردهای یوگا، «تعلیق حالتهای روانی» (یـوگه سـوتره ۲:۱) است، که این تعریف چیتّه توریتیـ نیروده(۳) نام دارد. با تمرین کردن اِکاگرَتا، دو سرمنشاء زندگی روانی، یعنی فعالیت حواس (ایندریه)(۴) و فعالیت ضمیر ناخودآگاه (سَمسکاره)(۵) کنترل میشوند. یک یوگی قادر اسـت تـوجه خود را بر یک نقطه متمرکز کند و به هر محرک دیگری، چه مربوط به حافظه باشد یا مربوط به حس، بیتوجه بماند. البته نـاگفته نـماند که اِکاگرَتا فقط میتواند از طـریق انـجام تمرینها و مهارتهای فراوان به دست آید. برای مثال اگر بدن در وضع خسته کننده یا حتی ناخوشایندی باشد و یا اگر تنفسْ نامنظم و ناموزون باشد، شـخص نـمیتواند به اِکاگرَتا دست یـابد. ایـن امر بدان علت است که اعمال یوگایی متضمن رستههای گوناگونی از اعمال جسمانی و ورزههای روحی است که انگه(۶)ها، «بخشها» یا عناصر خوانده میشوند. هشت بخش یوگای کلاسیک هم میتواند بـه عـنوان شکل دهنده یک گروه از مهارتها، مورد بررسی قرار گیرد و هم به عنوان مرحلهای از یک خط سیر معنوی و زاهدانه که به رهایی نهایی میانجامد.
بخشهای هشتگانه یوگا عبارتاند از: ۱٫ محرمات (یَمه Yama) 2. واجـبات (نـییَمه niyama) 3. وضعیتها و حـالتهای جسمانی (آسَنه aÎsana) 4. آهنگ تنفس (پرانایامه PraÎnÊaÎyaÎma) 5. رهاسازی فعالیت حواس از سلطه اشیاء خارجی (پِرَتیاهاره PratyaÎhaÎra) 6. تمرکز (دارَنا DhaÎranÊaÎ) ۷٫ مراقبه یوگایی (دیـانه dhyaÎna) 8. استغراق در خود و فنا (سمادی SamaÎdhi) (یوگه سوتره ۲۹:۲).
علاوه بر این یوگای کـلاسیک، کـه شـامل هشت انگه میشود، شماری از شَدَنگه یوگه(۷) را نیز شامل میشود. یعنی سیستمهای یوگایی که فقط شش عضو (انـگه) دارنـد.
______________________________
۱٫ EkaÎgrataÎ
۲٫ SarvaÎrthtaÎ
۳٫ CittavrÊtti-Nirodha
۴٫ indriya
۵٫ SamÊskaÎra
۶٫ Anga
۷٫ SÊadÊangayoga

مشخصه اصلی آنها غیاب سه انگه نخست (یَمه، نییَمه و آسَنه) و ارائه «عضو» جدیدی بـه نـام تـَرْکه(۱) (عقل و منطق است). این شَدَنگه یوگه که سابقا در مَیْترایَنی اوپهنیشد(۲) (قرن دوم قم تا قـرن دوم میلادی) نیز ذکر شده است، به طور ویژه در برخی فرقههای هندوئیسم و در تنترههای بـودایی قابل رؤیت است (گـرونبولد ۱۹۸۳٫ ۱۹۶۹).
مـحرمات و واجبات. دو گروه نخستین اعمال، یعنی یَمه و نییَمه، مقدماتی اجتنابناپذیر برای هر نوع ریاضت به شمار میآیند. «محرمات» یا «یَمه» اینها هستند: ۱٫ اَهیمسا(۳) (پرهیز از خشونت) ۲٫ سَتْیه(۴) (پرهیز از دروغ) ۳٫ اَسْتِیه(۵) (پرهیز از دزدی) و ۴٫ برَهْمهچَریه(۶) (پرهـیز از فعالیت جنسی) و ۵٫ اَپَریگرَهه(۷) (پرهیز از طمع). این محرمات سبب ایجاد حالت یوگایی دقیقی نمیشوند، اما در فرد خبره حالت تطهیری ایجاد میکند که فرد ناآشنا به این امور به این حالت دست نـمییابد. در کـنار یَمهها، شخص یوگی بایستی نییمه را هم انجام دهد، یعنی همان مجموعههای پی در پی از واجبات که مربوط به جسم و روان است. پَتَنْجلی مینویسد: «نظافت، سکوت، ریاضت، مطالعه مطالب مابعدالطبیعه یوگا و کوشش برای ایـنکه ایـشوَره (خدا) را علتالعلل تمام فعالیتهایش بداند اموری هستند که واجبات را تشکیل میدهند (یوگه سوتره ۳۳:۲). بدیهی است که دشواریها و موانعی در طی انجام این فعالیتها به وجود میآیند؛ دشواریهائی که بیشتر آنـها بـه وسیله ضمیر ناخودآگاه ایجاد شدهاند. سرگشتگی برخاسته از شک خطرناکترین مانع است. برای غلبه بر این سرگشتگی، پَتَنْجلی القاء تفکر متضاد آن را توصیه میکند (یوگه سوتره ۳۳:۲). در هم شکستن خواطر با تـحقق مـعرفتی سـازنده و خالص امکانپذیر است. با انـجام ایـن اعـمال، نه تنها یوگی در تسلط یافتن بر اموری که از آنها تبری جسته بود موفق میشود، بلکه نیرویی جادویی کسب میکند که بـه مـراتب ارزشـمندتر از تمام آن امور است. برای مثال کسی که اَسـْتِیه را بـه خوبی انجام دهد، میبیند که تمام امور ارزشمند به سمت او میآیند (یوگه سوتره ۳۷:۲).
______________________________
۱٫ Tarka
۲٫ MaitraÎyani Upanisad
۳٫ AhimsaÎ
۴٫ Satya
۵٫ Asteya
۶٫ Brahmacarya
۷٫ Aparigraha

آسَنه و پرانایامه: به طور خاص مـهارتهای یـوگایی بـا آسَنه،(۱) حالت بدنی مشهور مرتاضان هندی، شروع میشود. آسَنه اسـتحکامی استوار به بدن میبخشد، در عین حال فعالیت جسمانی را به حداقل کاهش میدهد و سرانجام یکسره آن را حذف میکند. آسَنه نـخستین مـرحله مـلموسی است که تحت تاثیر نظریه برداشتن قیود نابجا از منزلت انسانی قـرار دارد. آسـَنه، نسبت به ساختار بدن، یک اِکاگرَتا به حساب میآید، بدین معنی که در آسَنه بدن متمرکز در وضـعیتی واحـد اسـت. بدینسان، شخص به درجه خنثاشدن کامل حواس میرسد؛ و حجاب جسم، دیگر مـانع آگـاهی نـمیشود. علاوه بر اینها، میل به «وحدت» و «یکپارچگی» مشخصه بارز تمام اعمال یوگایی است. هـمچنین هـدف از ایـن اعمال، تعالی (یا امحاء) جایگاه انسانی است که با سرپیچی از تسلیم شدن در برابر تـمایلات غـریزی به دست میآید.
مهمترین، و مطمئنا منحصر به فردترین، مورد از این «خودداریها»ی یوگایی، تـنظیم تـنفس (پرانـایامه)(۲) و امتناع از نفس کشیدن به شیوه اکثریت مردم، یعنی نفس کشیدن ناموزون است. پَتَنْجلی ایـن امـتناع را چنانکه در ذیل میآید، تعریف میکند: «پرانایامه حبسکردن [Viccheda] حرکات دم و بازدم است و این بعد از تـحقق بـخشیدن بـه آسَنهها به دست میآید» (یوگه سوتره ۴۹:۲). او از «حبس»، یعنی نگهداشتن تنفس، صحبت میکند. اگر چه، پرانـایامه بـا ایجاد آهنگ تنفسی، که تا حد امکان آهسته است، شروع میشود امـا ایـن هـدف نخستین آن است.
اشارهای در تفسیر بوجه (بر یوگه سوتره ۱:۳۴) معنی عمیقتر پرانایامه را آشکار میسازد: «تمام کـارکردهای اعـضاء و جـوارح بدن، موقوف به کارکرد تنفساند. به عبارت دیگر، پیوندی دایمی میان تـنفس و آگـاهی در عملکرد هر عضو وجود دارد و وقتی تمام کارکردهای اعضاء و جوارح به حالت تعلیق در میآیند، تنفس به مـتمرکز شـدن آگاهی بر موضوعی واحد، تحقق میبخشد». این ارتباط ویژه آهنگ تنفس بـا حـالتهای خاص آگاهی، که بدون شک از زمانهای دور تـوسط یـوگیان تـجربه و مشاهده میشده، به عنوان ابزاری برای وحـدت بـخشیدن به آگاهی آنها بوده است. یوگی میتواند با کند نمودن تنفس خود، بـه طـور منظم و گام به گام، در بـرخی احـوال که در بـیداری خـارج از دسـترس هستند، نفوذ کند (به ویژه حـالاتی از آگـاهی که مختص خواب میباشند). البته نفوذ در
______________________________
۱٫ AÎsana
۲٫ praÎnÊaÎyaÎma

اینجا، به معنی تجربه در حالت وضـوح کـامل است.
روانشناسی هندی چهار وجه از آگـاهی را (در کنار فنای در خود) بـرمیشمرد: آگـاهی روزانه، آگاهی در خواب با رویـا، آگـاهی در خواب بدون رویا و آگاهی جذبهای. از طریق پرانایامه، یعنی با طولانی کردن هرچه بـیشتر دم و بـازدم (نظر به اینکه هدف از ایـن عـمل دسـتیابی به طولانیترین فـاصله و وقـفه ممکن بین دو مرحله تـنفس اسـت)، یوگی میتواند تمام ابعاد آگاهی را تجربه کند. برای افراد ناوارد، بین این ابعاد مـختلف یـک ناپیوستگی وجود دارد و شخص به طور نـاخودآگاه از حـالت بیداری بـه حـالت خـواب گذر میکند. اما یـوگی بایستی پیوستگی آگاهی را تحت کنترل خود داشته باشد؛ یعنی با اراده و آگاهی، به هر یک از ایـن حـالات راه یابد.
اما هدف اصلی پرانایامه مـعتدلتر از ایـن اسـت و در حـقیقت فـایق آمدن بر آهـنگ تـنفس است که به وسیله هماهنگکردن سه «لحظه» تنفس یعنی دم (پوُرکه PuÎraka) نگه داشتن دم (کوُمبکه kumbhaka) و بازدمِ (رِچَکه recaka) هـوای اسـتنشاق شـده محقق میشود. این سه لحظه باید هـریک در فـاصله زمـانی یـکسانی انـجام شـوند. تمرین سبب میشود که یوگی بتواند آنها را به طور قابل ملاحظهای طولانی نماید. یوگی در آغاز نَفَس را به مدت ۵/۱۶ ثانیه نگاه میدارد، سپس ۳۳ ثانیه، پس از آن ۵۰ ثانیه و بعد تا ۳ دقـیقه و ۵ دقیقه و تا آخر، نفس را حبس میکند. ([البته[ مهارتهای تنفسی مشابهی برای پیروان دائو، عزلتگزینان مسیحی و مسلمانانی که اهل تأمل و تعمقاند نیز شناخته شده است؛ رک: الیاده، ۱۹۶۹، ص۵۹ تا ۶۵).
مراقبه و تمرکز یوگایی. موزون کـردن تـنفس و حبس آن، تا جایی که امکان دارد، باعث سرعت یافتن روند تمرکز میشود (دارَنا؛ یوگه سوتره ۵۳-۲۵:۲). یوگی میتواند کیفیت تمرکز خود را با پرَتیاهاره(۱) محک بزند. پرَتیاهاره واژهای است که معمولا بـه «صـرف نظر کردن از حواس» یا «تجرید»(۲) ترجمه میشود، اما شکل درستتر ترجمه این عبارت «توانایی آزادکردن فعالیت حواس از زیر سلطه اشیاء خارجی» است. مـطابق نـظر یوگه سوتره (۵۴:۲) و مفسران آن، حواس در ایـن حـالت، به جای اینکه خود را به سوی یک شیء خارجی جهت دهند، در درون خود میمانند (تفسیر بوجه بر یوگه سوتره ۵۴:۲). وقتی دل (چیتّه)(۳) میل به شـناخت شـیئی خارجی میکند، از فعالیت حـسی
______________________________
۱٫ PratyaÎhaÎra
۲٫ Abstraction
۳٫ citta

اسـتفاده نمیکند؛ بلکه قادر به شناختن شیء به وسیله نیروهای مختص به خود است. این شناخت، در حالی که بدون دخالت حواس و با تمرکز به دست میآید، از دیدگاه یوگایی، موثرتر از شناخت مـتعارف اسـت. «پس نیروی شناخت [پِرَجنیا(۱)] یوگی تمام اشیاء را آنچنان که هستند میشناسد (تفسیر ویاسه بر یوگه سوتره ۴۵:۲). از این به بعد، یوگیان دیگر به وسیله فعالیت حواس، با نیمه خودآگاه و با «عطش زنـدگی» مـنحرف و دچار گـرفتاری نخواهند شد و بدین نحو تمام فعالیتها به حالت تعلیق در میآید. اما این فکر استقلال ادراک منجر به سـرکوب پدیدارها نمیشود، بلکه یوگی با شناخت از راه تصورات، یعنی از طریق ماده (ruÎpa) و حـالات دل (چـیتّهوریتّی)(۲) مـستقیما به نظاره ذات (tattva) همه اشیاء میشنید.
این خودبسندگی به یوگی اجازه میدهد که مهارتی سه گانه را، که مـتون آنـها را سَمیَمه(۳) مینامند، تجربه کند. این واژه تداعی کننده سه بخش واپسین یوگا (یوگانگه)(۴) اسـت، یـعنی: تـمرکز (دارنا)، مراقبه یوگایی (دیانه) و جذبه (سمادی). این سه بخش متضمن تمرینهای بدنی جدیدی نیستند. دارَنـا، از ریشه dhr به معنی به هم پیوستن، در حقیقت یک اِکاگرَتا است که از آن برای دسـتیابی به فهم استفاده مـیشود. تـعریف پَتَنْجلی از دارَنا «تمرکز بر یک نقطه» است (یوگه سوتره ۱:۳). مطابق نظر بعضی مؤلفان (رک الیاده ۱۹۶۶، ص۶۶-۶۸)، انجام یک دارَنا برابر با دوازده پرانایامه (یعنی دوازده تنفس به تعویق افتاده و همسنگ و کنترل شده) زمان میبرد. بـا دوازده بار طولانیشدن این تمرکز روی یک شیء، شخص به مراقبه یوگایی یعنی دیانه دست مییابد. پَتَنْجلی دیانه را «جریان یکدلی» تعریف میکند (یوگه سوتره ۲۱:۳) و ویاسه نیز تفصیل ذیل را به این تعریف میافزاید: «اسـتمرار کـوشش روانی برای یکی شدن با موضوع مراقبه، در حالی که فرد از هر تلاش دیگری برای نزدیک شدن به سایر اشیاء فارغ است». البته لازم به ذکر نیست که این مراقبه یوگایی، بـا هـر نوع مراقبه غیردینی متفاوت است.
سَمادی و خداوندگار یوگیان. جذبه شدید یوگیانه، سَمادی، نتیجه نهایی و حد کمال تمام تمرینها و کوششهای معنوی مرتاضان است. این واژه ابتدا در یک مفهوم گنوسی به کـار مـیرفت. سَمادی حالتی بود که در آن فکر مستقیما شی را فهم میکرد. بدین سان
______________________________
۱٫ PrajnaÎ
۲٫ CittavrÊtti
۳٫ SamÊyama
۴٫ yogaÎnga

یک انطباق حقیقی بین عالِم و معلوم ایجاد میشد. این نوع معرفت، ساحتی جذبهای از وجود بشر را به مـنصه ظـهور مـیگذارد، که اختصاص به یوگیان دارد. پَتـَنْجلی و مـفسرانش بـرای سَمادی مراتب و منابعی تشخیص دادهاند. وقتی که این حالت با تمرکز فکر بر یک نقطه در بیرون یا روی یک ایده روانـی، یـعنی بـه کمک آن شی یا ایده، کسب میشود سـَمپرَجنیاته سـَمادی(۱)، یا «جذبه دارای پشتیبان(۲)» نامیده میشود. از سوی دیگر، وقتی سَمادی بدون هیچ ارتباطی با امور خارجی کسب شود، یعنی وقـتی کـه آنـ در اوج بیپیرایگی دریافت کاملی از هستی باشد، اَسَمْپرَجنیاته(۳) سَمادی یا «جذبه بـسیط(۴)» نامیده میشود.
از آنجا که «جذبه بسیط» (اسَمپرَجنیاته سَمادی) تکاملپذیر است و حالتی ایستا و مطلق تلقی نمیشود، چهار مرحله را در بـرمیگیرد، کـه مـوسوم به بیجه(۵) سَمادی («سَمادی ریشهدار(۶)») یا سَالَمْبَنه(۷) سَمادی («سَمادهی دارای پشتیبان»)(۸) اسـت. بـا انجام دادن این چهار مرحله، یکی پس از دیگری، شخص «توانایی معرفت خالص» (ریتَمبَرا پرَجنیا)(۹) را کسب میکند که خـود دروازهـای اسـت به سوی سَمادی «بدون ریشه»(۱۰)، یعنی سَمادی خالص. چرا که معرفت نـاب بـاعث شـکوفایی فرد و ایجاد احساسی در حیطه وجودشناسی میشود که در آن دیگر عارف و معروف با هم تفاوت نـدارند. طـبق نـظر ویجنانَهبیکشو، اَسَمْپرَجنیاته سَمادی «اثرات» [سمسکاره] تمام اعمال روانی پیشین را نابود میکند و حتی نیروهای «کـرمهای» را هـم میتواند متوقف کند؛ یعنی نیروهایی که قبلاً با فعالیتهای گذشته یوگی، در حرکات و رفـتارهای او جـا گـرفتهاند (الیاده ۱۹۶۹، ص۸۴).
با تمرکز یافتن در سَمادی است که آگاهی چیتّه میتواند به مرحله ظهور بـیواسطه روح (پوُروُشـه) نایل شود. از دید یوگیان سرسپرده، در این مرحله، انکشاف روح متعالی یعنی ایشوَره یا هـمان خـداوندگار، رخ مـیدهد. یوگا بر خلافِ مکتب سانکیه، وجود خداوند یا ایشوَره را تصدیق میکند. ایشوَره یک خداوند خـالق نـیست، چرا که کیهان،
______________________________
۱٫ SamprajnaÎta SamaÎdhi
۲٫ Enstasis With Support
۳٫ AsamprajnaÎta
۴٫ Undifferentiated Stasis
۵٫ Bija
۶٫ SamaÎdhi With Seed
۷٫ SaÎlambana
۸٫ SaÎmadhi With Support
۹٫ rÊtambharaÎprajanaÎ
۱۰٫ Without Seed

زندگی و انسان از ماده ازلی، یعنی پراکریتی خلق شدهاند. اما او در مـورد انـسانهای خـاص (یوگیان) میتواند باعث شتاب یافتن روند رهایی آنان گردد. ایشوَره روحی (پوُروُشه) است که از ازل رهـا بـوده اسـت. پَتَنْجلی میگوید که ایشوَره از زمانهای بسیار کهن معلم حکیمان بوده است (یـوگه سـوتره ۲۶:۱) و دیگر اینکه او میتواند باعث دستیابی به سَمادی شود، البته به این شرط که یوگی عمل ایـشوَره پرَنـیانه(۱) را تمرین کند (یوگه سوتره ۴۵:۲). اما ما دیدهایم که سَمادی میتواند بدون انـجام ایـن تمرینهای عرفانی نیز حاصل شود. در یوگای کـلاسیک پَتـَنْجلی، ایـشوَره یک نقش حداقلی را ایفا میکند. تنها نـزد مـفسران بعدی، از قبیل ویجنیانه بیکشو و نیلَکَنته،(۲) ایشوَر اهمیت یک خدای واقعی را مییابد.
قدرتهای یـوگایی؛ رهـایی. با تمرین کردن سَمیَمه(۳) (یـعنی راه تـمرکز، مراقبه، و ادراک سـَمادی) یـوگی «قـدرتهایی معجزهآسا» (سیدّی)(۴) کسب میکند. کتاب سـوم از یـوگه سوتره، که با سوتره ۱۶ آغاز میشود، به این مطلب اختصاص یافته اسـت. اکـثر این قدرتها با انواع مختلف مـعرفت عرفانی و مافوق طبیعی مـرتبط هـستند. بنابراین، یوگی با به کـاربستن سـَمیَمه در ارتباط با باقیمانده ضمیر نیمه هشیار (سمسکاره) خود، اقدام به شناخت موجودیتهای پیـشین خـود میکند (یوگه سوتره ۱۰۵:۳). از طریق سـَمیَمه کـه تـمرین آن مرتبط با «تـصورات» (پرَتـیهیه pratyaya) است، یوگی میتواند حـالتهای روانـی دیگر انسانها را نیز بشناسد (۱۹:۳). سَمیَمه، که همراه با تاثیرگذاری روی شبکه عصبی بطنی (نابیچکره)(۵) تـمرین مـیشود، امکان شناخت نظام بدن (۲۸:۳)، قلب، ذهـن و غـیره را مهیا مـیکند (۳۳:۳). واچـَسپَتیمیشره مـینویسد: «هر آنچه که یـوگی تمایل دارد بداند، باید در ارتباط با آن موضوع سَمیَمه را انجام دهد» (تفسیر بر یوگه سوتره ۳۵:۳). بـنا بـر نظر پَتَنْجلی و تمام سنت یوگای کـلاسیک، شـخص یـوگی از «سـیدّی»هـای بیشمار، به مـنظور بـه دست آوردن آزادی متعالی، یعنی اَسَمْپرَجنیاته سَمادی، استفاده میکند، نه به منظور به دست آوردن سلطه بر اجسام (یـوگه سـوتره ۳۷:۳). اصـول مشابه این مطلب را در آیین بودا نیز مـییابیم (الیـاده ۱۹۶۷، صـص۱۷۷-۱۸۰؛ پنـسا، ۱۹۶۹، صـص۲۳-۲۴).
از طـریق فراشناخت (پِرَجنیا prajn¬aÎ) که پس از رسیدن شخص به آخرین مرحله خط
______________________________
۱٫ IsÊvarapranÊiaÎna
۲٫ Nilakantha
۳٫ SamÊyama
۴٫ siddhi
۵٫ naÎbhicakra

سیر خود، به طور غیر ارادی، حاصل میشود، یوگی به «مفارغت مطلق» (کَیْوَلْیه(۱))،(۲) یعنی آزادی روح (پوُروُشه) از تسلط ماده (پِرَکریتی) نـایل میشود. اما این حالت روح، «تهیّت مطلق»(۳) نیست؛ بلکه، حالت متناقضنمایی ناشی از مفارغت او از قید و شرط است. به علاوه، وقتی عقل (بوُدی)(۴) ماموریت خود را کامل میکند، بازپس میرود؛ یعنی در حالی که خـود را از پوُروُشـه سوا کرده، به پِرَکریتی باز میگرداند، آزاد و خود مختار میشود و در این حالت یوگی به رهایی دست مییابد. در این حالت او به انسانی مرده میماند که ارتباط واقعی چندانی با حیات نـدارد؛ او یـک جیوَنْموکته،(۵) «زنده آزاد» است. او دیگر نه در زمان و تحت سلطه آن، که در اکنون بی پایان زندگی میکند.
خلاصه کلام اینکه، اسلوبی را که شکل کلاسیک یوگا تـوصیه کـرده شامل تعداد زیادی از شیوههای گـوناگون (جـسمی، روانی، عرفانی) میشود که به تدریج یوگی را از جریانات زندگی و قواعد رفتار اجتماعی منفک میکند. انسان این جهانی در جامعه زندگی میکند، ازدواج میکند، خانواده تـشکیل مـیدهد؛ اما در مقابل، یوگا انـزوا و خـویشتنداری را تجویز میکند. به جای تحرک مداوم، یوگی آسَنه را تمرین میکند، برخلاف تنفس ناموزون و رها شده، او پرانایامه را تمرین میکند و برای جریان آشفته زندگی روحی ـ روانی، یوگی، به وسیله «تمرکز بر یـک نـقطه»، پاسخی مهیا میسازد و از این دست. اما هدف تمام این تمرینها یکسان بوده، و آن واکنش نشان دادن علیه خصلتهای دنیوی، عرفی و حتی بشری است. نتیجه نهایی، حالتی متعالی، هر چند متناقضنما، از وجود اسـت. اَسـَمْپرَجنیاته سَمادی بـه «کسب معرفت» از روح خودسر (پوُروُشر) تحقق میبخشد، یعنی، رهایی، آزادی و خصوصا آگاهی لازم برای رهایی مطلق را مهیا میسازد.
______________________________
۱٫ kaivalya
۲٫ Abselute Isolation
۳٫ Absolute Emptiness
۴٫ buddhi
۵٫ Jivanmukta
