مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

بندگی و برازندگی

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (از صفحه ۵ تا ۱۰)
بندگی و برازندگی (۶ صفحه)
هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۵)


‌ ‌‌‌سـرمقاله‌: بندگی و برازندگی

یکم

چه موجودی است این انسان!

در منتهای ضعف و فتور، امّا‌ پر‌ از‌ نـخوت و غـرور;

بـالیده بر خاک، امّا با گردنی کشیده تا افلاک;

با دانشی کم وبینشی‌ کمتر، امّا بـا خواهشی فزون و فزون تر;

آغازش گندابی بی مقدار و پایانش تکه‌ گوشتی چون مـردار، امّا‌ یاوه‌ گویی بـی عـیار که: منم بهترین خداوندگار;

ناتوان از آفرینش یک ذباب، گرفتار در دام وهم و سراب، امّا نشسته بر جای خدا چونان ارباب;

شگفت آفریده ای است این انسان!

به‌ آنچه دارد، دل خوش نمی دارد و به آنچه در دست دیـگران است، چشم می اندازد;

حرمت خویش را پاس نمی دارد و به حریم دیگران به ناحق دست می اندازد;

هرگاه نمی‌ داند‌، با دانایی می ستیزد و هرگاه می داند، بر دانایان فخر می فروشد و بـا نـادانان به جدال برمی خیزد;

چون گرفتار می شود ناامید است و بی تاب، و چون برخوردار می شود‌ سبکسری‌ است در رقص و تاب;

در گرفتاری ها به خدا رومی آورد، نالان و دعاکنان، و در خوشی ها روی بـرمی گـرداند، شادان و پهلوکِشان;

چون به او نعمتی دهند خود را تکریم‌ شده‌ خدا می داند و برگزیده او، و چون بر او

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۶)


سخت گیرند خود را خوارشده خدا می شمارد و رانده درگاه او;

در گمراهی غوطهور است و تلاش هـایش بـر هدر، و می پندارد‌ که‌ هدایتْ‌ یافته و به جمع نیکوکاران راه‌ یافته‌;

در‌ دریای طوفان زده خدا را می خواند و فقط یک خدا را، و چون به ساحل نجات می رسد، همتایانی برمی گزیند در‌ کـنار‌ خـدا‌;

انـسان را می گویم، چیست آن؟

ناآرام و مـضطرب; آشـفته‌ حـال‌ و پراکنده خاطر; لاف زن و بیهوده سخن; پر از عجز و لابه; در ستیز دائم با روزگار; بدگوی چرخ و فلک; حریص‌ و آزمند‌; شتابنده‌ بی تاب; ستم پیشه کفرورز; در مـنتهای قـوس نـزول; سِفلی‌ نشین چرخه وجود; ممسک و دست بسته; جـدلگراترین مـوجود; امانت به دوشِ نادان و ستمگر; در خسران و تباهی; ناسپاسی آشکار‌، و گرفتار‌ وسوسه‌ همزاد بیرونی و شیطان درونی.

دوم

به راستی موجودی ایـنچنین چـگونه مـی‌ تواند‌ از این انحطاط نجات یابد و به اوج قوس صعود راه یابد؟ چگونه اسـت که فروافتاده ای اینچنین‌، پرده‌ نشینِ‌ سُرادق ملکوت می گردد؟ او که بر روی زمین نیز تن آسان، حرکت‌ نمی‌ کرد‌ چـگونه پر مـی کـشد و از مَلَک پرّان می شود و تا جان جانان ره می‌ بَرَد؟ اسفل‌ سافلین‌ کجا و اعـلی عـلیین کجا؟ نفْس نباتی و بهیمی کجا و نفس مطمئنه کجا؟ عقل هیولانی و برّانی کجا و عقل‌ مستفاد‌ و ربّانی کجا؟ مرغ به دام افـتاده در قـفس مـانده کجا و مرغ باغ ملکوت و طائر‌ قدسی‌ کجا؟

این‌ همه راه ناپیمودنی را چگونه باید پیمود؟ ایـن فـاصله پرنـاشدنی را چگونه باید پر کرد؟ این‌ تنزل‌ وجودی را چگونه باید ارتقا بخشید؟

چگونه می توان در حق فانی شـد و حـقْ‌ گـوش‌ شنوای‌ آدمی شود و چشم بینا و دست توانای او (قرب نوافل)؟ و چگونه می توان از این هـم‌ بـرتر‌ رفت و به بقای خدا باقی شد؟ چگونه می توان چشم خدا شد و دید؟ گوش‌ خـدا‌ شـد‌ و شنید؟ پای خـدا شد و همه جا را درنوردید؟ و دست خدا شد و به هر جایگاهی دست یازید (قرب‌ فرائض‌)؟

چـگونه‌ مـی توان به آرامش رسید و از اضطراب رهید؟ چگونه می توان سنجیده سخن‌ گفت‌ و درّ سخن را بـه نـیکویی سفت؟ چـگونه چشمه های حکمت از دل می جوشد و بر

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۷)


زبان جاری‌ می‌ گردد؟ چگونه می توان از گله و شکوه دسـت شـست و همه چیز را به‌ جای‌ خویش نیکو شمرد؟ و چگونه می توان چشمی پاک‌ و خـطاپوش‌ داشـت‌ و قـلم صنع را برخطارفته نینگاشت؟ چگونه می توان‌ بر‌ فزون طلبی و زیاده خواهیِ خود فائق آمد؟ چگونه می تـوان بـردبار و خـویشتندار بود؟ چگونه می‌ تواند‌ چشمانمان گشوده و دستانمان گشاده باشد؟ جدال‌ بیهوده‌ چه وقت‌ پایـان‌ مـی‌ یابد؟ حس سپاس و روح قناعت کی می‌ بالد‌ و کجا می رویَد؟ پایان وسوسه ها و فرجام دغدغه ها کجاست؟ چگونه مـی تـوان به‌ حقِ‌ یقین دست یافت; حق را شناخت‌ و رواییِ شناخت را دریافت؟ چگونه‌ می‌ تـواند نـعمتی ما را رقصان‌ نکند‌ و نقمتی ما را پریشان نسازد؟ چـگونه مـی تـوان امانت را با بخردی و انصاف به‌ دوش‌ کـشید و رَدای خـلافت الاهی را‌ برتن‌ خویش‌ پوشانید؟ چه می شود‌ اگر‌ هم در دریای متلاطم‌ و هم‌ در ساحل آرام، خـدا را بخوانیم؟ هـم در کشتیِ شکسته و به گِل نـشسته و هـم در‌ قایقِ‌ بـه سـاحل رسـیده و در آغوش خشکی‌ آرمیده‌ دستمان به‌ دعـا‌ و رویـمان‌ به خدا باشد؟

سوم

پاسخ‌ ادیان الاهی به همه پرسش های پیش گـفته یـکسان است: پرستش و نیایش، بندگی و افتادگی، خـضوع‌ و خشوع‌، تضرّع و ابتهال، خـلوت و مـناجات، سجود و رکوع‌، ذکر‌ و ثنا‌، قـنوت‌ و دعـا‌، و نماز و نیاز.

آنچه‌ در‌ همه ادیان به ویژه ادیان الاهی به چشم می خـورد مـجموعه ای است از مناسک و آیین‌ ها‌ کـه‌ جـامع مـشترک همه آنها سـرفرود آوردن بـر‌ درگاه‌ کبریاییِ‌ حقیقت‌ مـتعالی‌ اسـت‌; فروتنی در برابر مبدء هستی و ساییدنِ سر بر آستانِ هستی بخشِ تغیّرناپذیر; با عبادت مـی تـوان اللّه شد (قرب نوافل) نی، توان مـوسی کـلیم اللّه شد (قـرب‌ فـرائض); عـبادت (قالب های مناسکی) و عـبودیت (مضمون مناسک) گوهری است که کنه و پایانه آن، ربوبیت است.

عبادت یا عمل عبادی را هیچ جـایگزینی نـیست. معرفت و محبت نیز در پرتو همین‌ عـبادت‌ پا مـی گـیرد یـا عـمق می یابد و البـته عـبادت اگر عارفانه و عاشقانه باشد اوج می گیرد و آدمی را ارج می دهد. با عبادت می توان به یقین رسـید. آرامـِ‌ دل‌ دریـادکردِ خدا است. با توجه به وحدت اسـت کـه مـی تـوان از کـثرت اعـیان و پراکندگی خواطر و اذهان رها شد; آیا

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸)


خدایان متنوع و متفرق‌ بهتر‌ است یا خدای یگانه چیره؟ آن‌ کس‌ که میان خودش و خدای خودش را سامان دهد میانه اش با مردمان نـیز سامان پذیرد و هرکه آخرتش را بسامان کند دنیایش نیز آبادان شود‌. آن‌ کسی که از شرک‌ که‌ ستم بزرگ است برهد و از گناه که ستم بر خویشتن است بپرهیزد حتماً به دیگران نـیز سـتم نخواهد کرد. آن کس که در برابر خدا بر زمین می افتد و پیشانی‌ اش‌ را بر خاک می ساید چگونه می تواند در برابر بندگان خدا گردنکشی کند؟ با نماز می توان بر زشـتی هـا و پلشتی ها فائق آمد.

همه جا معبد است و جایگاه عبادت‌، امّا‌ معابد خاص‌ برای عبادت، شایسته ترین اند، همیشه می توان خدا را جـست و نـام خدا را به زبان گفت‌، امـّا زمـان های مشخص بهترین اند. به هر شکل و گونه ای‌ و با‌ هر‌ اسم و رسمی می توان خدا را خواند، امّا قالب های مشخص و نام های مـعیّن تـقرب آفرین ترند‌. ‌‌در‌ دل، و با دل هـم مـی توان خداجو بود، امّا بر زبان و در جنبش‌ اعضا‌ آنچنان‌ که ادیان گفته اند مطمئن تر می توان ذهن و دل را به خدا نزدیک ساخت‌. باید عبادت ها را آنچنانکه در ادیان مقرر داشته انـد بـه پا داریم‌. بیاییم خدا را آنگونه‌ که‌ خود می پسندد بپرستیم، نه آنگونه که خودمان برمی سازیم و برمی تابیم. نواندیشی و تیزهوشیِ خود را در معارف و دانستنی ها به کار بگیریم، امّا در بجاآوردنی ها و گـزاردنی هـا به سـنّت‌ مأثور تمسک کنیم. اگر گفته اند در خُفیه و خفاء و با صدایی آهسته و زیر عبادت کنیم آواز خود را بلند نـکنیم و خلوت خود و دیگران را برهم نزنیم. هرگاه به جمعه و جماعتمان فراخواندند‌ گـردن‌ نـهیم و هـرگاه و هرجا که از گردهم آمدن و معتکف شدن سخنی به میان نیامده است دست نگه داریم. عبادت را با سـیاست ‌ ‌و تـجارت و گردشگری و همایش درنیامیزیم. می توان سیاست را دینمدارانه‌ و توأم‌ با عبودیت دید و دنبال کـرد، امـّا عـبادت هرگز از سنخ سیاست نیست. می توان تجارت را در محدوده شرع سامان داد و پی گرفت و همواره آن را از یاد خدا‌ و مـدارا‌ با بندگان خدا سرشار کرد، امّا عبادت هرگز از جنس تجارت نیست. می تـوان آفاق را درنوردید و آیات الاهـی را در جـای جای گیتی به چشم خود دید و تجلّی‌ عظمت‌ خدا‌ را در آنها فهمید، امّا‌ عبادت‌ هرگز‌ در طراز گردشگری نیست و می توان تجمّعاتی خداجویانه فراهم آورد و باید عبادت های جمعی را به جمع و جماعت برگزار کـرد، امّا‌ نباید‌ عبادت‌ را با تجمع و همایش یکی گرفت.

خدا را‌ باید‌ به گونه ای عبادت کرد که گویا او را می بینیم ــ و البته امیرمؤمنان علی

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۹)


ـ علیه السلام ـ فرموده است‌ که‌ او‌ را حتماً می بینم و عبادت مـی کـنم ــ و اگر او‌ را نبینیم حتماً او ما را می بیند و مباد که عبادت ها را به گونه ای انجام دهیم‌ که‌ گویا‌ دیگران را می بینیم و آنها عبادتِ ما را به نظاره نشسته‌ اند‌. عباداتی که این و آن از آنـها بـاخبرند و اینجا و آنجا از آنها سخن می گوییم و می گویند‌ یا‌ کم‌ ارزشند یا بی ارزش. عباداتی که شرک، ریاء (در دید دیگران و برای‌ نشستن‌ در‌ دل دیگران انجام دادن) یا سُمعه (به گوش دیگران رسـاندن) انـجام می شوند به‌ ضد‌ خود‌ تبدیل می شوند و به جای تقرب آفرینی، دور کننده اند.

چهارم

رمضان ماه خدا‌ و بهترین‌ ظرف زمانی برای نیایش با خدا، پرستش او و تقرب جستن بـه او اسـت‌. رمـضان‌ مبدء‌ سال سالکان و فرصت طـلاییِ عـبادت پیـشگان است. زمانی است که درهای جهنم را می‌ بندند‌ و راه های بهشت را می گشایند و بر دست و پای شیطان ها بند می‌ زنند‌. ماهی‌ اسـت آکـنده از رحـمت و برکت و مغفرت. سال و ماه و شب و روزِ ما در پیچ و خـم زنـدگی‌ و در‌ اشتغال به دنیا و نقدینگی و در حاشیه ها و اعماق و لایه های کتاب و مراحل‌ گوناگون‌ دانش‌ آموختگی می گذرد و یاد و نام خـدا در ایـن هـمه غوغا و هیاهو گم می شود و عبادتْ‌ زمان‌ و مجالی‌ نمی یـابد. در این میانه، خداوند متعال مقدر کرد و مقرر داشته است‌ که‌ سی روزی به حقِ خدا و به تکامل معنویِ بـنده خـدا اخـتصاص یابد. این روزها و شب ها‌ باید‌ با دیگر روزها و شب هـا تـفاوت کنند. در این ماه باید اولویت‌ را‌ به عبادت داد و به طور ویژه به‌ خویشتنِ‌ خویش‌ پرداخت.

در ماه رمـضان مـی آمـوزیم که‌ روزه‌ بگیریم، عبادتی که فقط خدا می داند که به آداب و احـکام آن مـلتزم‌ هـستیم‌ یا نه; از این روست‌ که‌ روزه از‌ اوست‌ و همو‌ پاداشِ آن است. در ماه رمضان‌ می‌ آموزیم کـه در نـیمه سـوم شب در سحرها بپاخیزیم و خلوتی عاشقانه را‌ با‌ خدا تجربه کنیم. هم زمان می‌ آموزیم کـه بـه دیگران‌ هم‌ بیندیشیم و در اندیشه گرسنگی، تشنگی‌، برهنگی‌ و همه اندوه های دیگران باشیم. صـدقه دادن و اطـعام کـردن از بهترین فضیلت های‌ این‌ ماه است. آنگاه که صدقه‌ می‌ دهی‌ در آغاز، آن‌ را‌ بـر دسـت خدا می‌ نهی‌ و سپس دست نیازمند است که پذیرنده آن است. به راستی آن صـدقه و ایـن دسـت‌ را‌ باید بویید و بوسید. دراینجا تو یکجا‌ هم‌ به بنده‌ خدا‌ رسیدگی‌ می کنی و هم بـه‌ خـودِ خدا

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۱۰)


می رسی. از اینجاست که زمانی که به کسی قرض می دهـی ـ کـه‌ آنـ‌ هم از بهترین صدقات است ـ گویا‌ به‌ خدا‌ قرض‌ داده‌ ای.

ماه مبارک‌ رمضان‌ و عبادت های آن هـمچون دیـگر عـبادت های اسلام و نیز مجموع نیایش ها و دعاهای مأثور اسلامی مایه‌ زیب‌ و زیـور‌ اسـلام و مسلمانان است. هیچ دینی را نمی‌ شناسیم‌ که‌ اینگونه‌ از‌ غنای‌ عبادی و عمق معنوی برخوردار باشد. نمازهای روزانـه و دیـگر نمازهای واجب و مستحب، عبادت جمعی و سالانه حج، روزه های واجب و مستحب، و مناجات هـا و دعـاهای رسیده و برجای مانده یا در‌ دیگر ادیان نـظیر نـدارند یـا کم نظیر هستند. اگر تجربه رهبانیت مـسیحی بـر تجربه تصوف اسلامی تقدم و تفوق دارد، امّا در مجموع، در هیچ دینی به اندازه اسلام راه عـبادت‌ گـشوده‌، هموار و روشن نیست. و البته قـرار نـیست در کثرت یـا عـمق عـبادات به تکاثر و تفاخر بنشینیم. هدفْ یـادآوریِ نـعمت ها و فرصت های خداداد است و مهم آن است که درانجام خوبی‌ ها‌ و در گـزاردن عـبادت ها با یکدیگر رقابت کنیم و از هـمدیگر پیشی بگیریم و همواره در عـین تـمسک به قالب و صورت عبادات، روح و روحـانیت آنـها‌ را‌ از یاد نبریم و عمل فقهی‌ را‌ به عبادتِ حقیقی و تقرب معنویِ تبدیل کنیم و صد البـته تـا از جانب آن معشوق معبود کششی نـباشد، کـوشش بـنده بیچاره به جـایی نـرسد.

سردبیر‌

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x