سیر امام حسین ع

تاریخ عزاداری برای امام حسین علیه السلام

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (از صفحه ۲۵۵ تا ۳۰۰)
تاریخ عزاداری برای امام حسین علیه السلام (۴۶ صفحه)
تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۵۵)


‌ ‌‌‌شـرح‌ مصائب امام حسین(علیه السلام) یکی از پر تألیف ترین موضوع های تاریخی‌ می‌ بـاشد‌، کـه در هـیچ موضوعِ تاریخی بدان اندازه کارنوشتاری انجام نگرفته است; چرا که در هیچ‌ موضوعی، آن قدر تقاضا وجـود نداشته است. افزون بر انگیزه های دینی، زنده‌ بودن واقعه عاشورا در‌ یادها‌ و خـاطره ها را نیز می تـوان از مـهم ترین انگیزه ها جهت کارهای نوشتاری و تحقیق ها و تألیف ها در این باره برشمرد. شیعیان و دوستداران خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) در‌ همان عصر ائمه(علیهم السلام) و با اشاره و تشویق آن بزرگواران، هر سال در سـالگرد شهادت امام حسین(علیه السلام) به سوگواری و عزاداری می پرداختند. با روی کار آمدن سلسله شیعی آل‌ بویه‌ این موضوع گسترش بیشتری یافت و به صورت آشکار در کوچه و بازار برگزار شد و طی قرن هـای مـتمادی تبدیل به رمز و شعار تشیع شد. در صده های اخیر نیز با تشکیل‌ دولت‌ صفویه در ایران و اهتمام آنان به این امر از گسترش زیادی برخودار شد. با این وجود در خصوص تاریخ عـزاداری امـام حسین(علیه السلام)، نوشتار قابل توجهی انجام نگرفته‌ است‌. تنها کار جدّی در این زمینه، کتاب واقعه کربلا فی وجدان الشعب نوشته مرحوم آیت الله شیخ محمد

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۵۶)


مهدی شمس الدین اسـت کـه در فصل چهارم این کتاب، به‌ ادوار‌ ماتم‌ حسینی و مراحل عزاداری آن حضرت‌ پرداخته‌ است‌. وی ادوار و مراحل عزاداری امام حسین(علیه السلام) را به سه دوره، تقسیم کرده است که عبارتند از:

۱٫ از ابتداء تا‌ سقوط‌ بـغداد‌ بـه دسـت هلاکوخان;

۲٫ از سقوط بغداد تا شـروع‌ عـصر‌ جـدید;

۳٫ از شروع عصر جدید تا امروز.

کمال تمجید را باید از این کتاب کرد; چرا که کاری ابتکاری‌ و تقریباً‌ منحصر‌ به فرد و در نوع خـود خـدمتی بـس بزرگ می باشد‌، با این حال لازم است گـفته شـود، تنها ملاکی که مرحوم مؤلف در تقسیم دوره های عزاداری امام‌ حسین‌(علیه‌ السلام)، در نظر داشته، عبارت است از تغییرهای شگرفی کـه در‌ جـهان‌ اسـلام رخ داده، نظیر: سقوط بغداد و از بین رفتن حکومت مرکزی در جهان اسلام و ورود بـه‌ عصر‌ جدید‌، و تغییر ساختارهای سیاسی ـ اجتماعی و دگرگونی ابزارهای اقتصادی.

در حالی که این دو‌ تحوّل‌، تأثیر‌ چندانی روی سنت های دیـنی، بـه ویـژه مظاهر تشیع نداشته است. سقوط بغداد اگرچه‌ تأثیری‌ در‌ فرهنگ مسلمانان داشـت، ولی بـیشتر در باره فرهنگی است که بر جامعه اهل سنت‌ حاکم‌ بوده است و تأثیر چندانی در مراکز علمی و فـرهنگی شـیعه نـگذاشته است; چنانکه قرون‌ وسطا‌ در‌ اروپا که عصر تاریکی و بی فرهنگی و عقب ماندگی در آن مـحدوده جـغرافیایی بـوده، تأثیری‌ بر‌ مشرق زمین و جهان اسلام نداشته و در این زمان فرهنگ و تمدن اسلامی در اوج‌ خـود‌ بـه‌ سـر می برده است.

بدین جهت، ما ملاک دیگری را در تقسیم ادوار و مراحل عزاداری‌ در‌ نظر گرفته ایـم و آن عـبارت است از، مقاطعی که به تبع گسترش‌ تشیع‌، تغییرهای‌ اساسی در شکل و چگونگی عزاداری انـجام گـرفته اسـت; بر این اساس مراسم عزاداری امام حسین‌(علیه‌ السلام‌)بعد از شهادت آن حضرت به چـهار دوره تـقسیم می شود که‌ عبارتند‌ از:

۱٫ عزاداری های نخستین برای امام حسین(علیه السلام) (بـدون فـاصله بـعد از واقعه عاشورا).

۲٫ فعلیّت‌ و عینیّت‌ یافتن عزاداری امام حسین(علیه السلام) (از عصر امام باقر(علیه السـلام‌) بـه‌ بعد).

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۵۷)


۳٫ آشکار شدن عزاداری امام حسین(علیه‌ السلام‌) (از‌ سال ۳۵۲ هـ. در عصر آل بـویه‌ تـا‌ عـصر صفوی).

۴٫ توسعه شکلیِ عزاداری امام حسین(علیه السلام) (از عصر صفویه تا‌ عصر‌ حاضر).

نخستین عـزاداران امـام حـسین‌(علیه‌ السلام)

بی‌ شک‌ نخستین‌ کسانی که در شهادت امام حسین‌(علیه‌ السـلام) بـه عزاداری پرداختند، اهل بیتِ آن حضرت و بنی هاشم بودند. شروع‌ عزاداری‌ آن حضرت بدون فاصله بعد از‌ شهادت آن جـناب در‌ سـرزمین‌ کربلا بود; نقل شده، پس‌ از‌ اینکه امام حسین(علیه السلام) از پشت اسـب بـه زمین افتاد و اسب خون‌ آلودِ‌ آن حضرت به خـیمه هـا‌ رفـت‌. زنان‌، و خواهران و دختران آن‌ حضرت‌ به مـحض شـنیدن صدای‌ اسب‌ از خیمه ها بیرون ریخته و بر سر و صورت خود زدند; و جناب ام کـلثوم فـریاد‌ می‌ کرد: وا محمدا! وا جداه! وا‌ نـبیاه‌! وا ابـالقاسماه‌! وا‌ علیاه‌! وا جـعفراه! وا حـمزتاه‌! وا حـسناه! این حسین(علیه السلام) است کـه بـه زمین افتاده و در کربلا نقش زمین‌ شده‌، سرش از قفا بریده شده و عمامه‌ و ردایـش‌ بـه‌ غارت‌ رفته‌ و آن قدر گریست‌ تا‌ غـش کرد.۶۶۵در زیارت ناحیه مـقدسه آمـده است: فلما نظرن النساء الی الجـواد مـخزیاً والسرج‌ علیه‌ ملویاً‌ خَرَجْنَ من الحذور ناشرات الشعور علی الخدود‌ لاطمات‌ و للوجوه‌ سـافرات‌ و بـالعویل‌ و اعیات‌ و بعد العزّ مذللات و الی مـصرع الحـسین مـبادرات۶۶۶٫

در کتاب های مـعتبر مـَقتل، گزارشی که حاکی از چـگونگی عـزاداری و احوال اهل بیت در شب عاشورا باشد، به‌ چشم نمی خورد; اما در روز یازدهم محرم کـه بـه دستور عمر بن سعد، اهل بـیت را از خـیمه ها بـیرون رانـدند و بـه سوی کوفه روانه سـاختند، کتاب های مقاتل‌، جریان‌ وداع مادران، همسران و دختران داغ دیده شهیدان را ثبت کرده اند; از جمله، ابومخنف نـقل کـرده است که زینب کبری(علیها السـلام) در قـتلگاه چـنان سـخنانِ آتـشینی به زبان‌ آورد‌ و نـاله سـر داد که، دوست و دشمن را به گریه واداشت; نخست جدّش را مورد خطاب قرار داده و گفت: یا

_______________________________

۶۶۵٫ خوارزمی: مقتل الحـسین‌، الجـزء‌ الثـانی، دارانوار الهدای، ط اول، ۱۴۱۸‌ هـ‌.، ص ۴۳٫

۶۶۶٫ بحار الانوار، ج ۱۰۱ ص ۳۲۲٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۵۸)


محمداه! درود مـلائکه آسـمان بـر تـو بـاد. اکـنون این حسین است که بر زمین افتاده، به خون خود‌ آغشته‌ گشته و اعضایش قطعه قطعه‌ گردیده‌ است. یا محمداه! اینها دختران تو هستند که اسیر شده انـد، اینها فرزندان تو هستند که بر بدن های شان باد صبا میوزد!۶۶۷

دومین مرحله ای که اهل بیت‌ در‌ آن به عزاداری پرداختند و بر عزیزان خویش گریستند تا مردم را به گریه درآوردند; در شـهر کـوفه بود. اگر چه قاتلان امام حسین(علیه السلام) از مردم این شهر بودند‌، ولی‌ شیعیان آن‌ حضرت نیز در این شهر می زیستند و اصولا این شهر از زمان خلافت علی(علیه السـلام) مـرکز‌ تشیع به شمار می رفت. از این رو، مردم این شهر‌ با‌ دیدن‌ حال اسیران، منقلب شده و اشک از چشمانشان سرازیر شد، به حدی که امـام سـجاد(علیه السلام) فرمود‌: ‌‌این‌ زنـان بـر ما می گریند پس چه کسی ما را کشته است.۶۶۸‌

هنگام‌ ورود‌ اسیران به کوفه، امام سجاد(علیه السلام)، زینب کبری(علیها السلام)، ام کلثوم و فاطمه صغری‌ خـطبه هـایی ایراد فرمودند و مظلومیت خـاندان خـویش را بیان کردند; منابع تاریخی تأثیر‌ این خطبه ها را‌ چنین‌ آورده اند:

بعد از خطبه امام سجاد(علیه السلام)، صدای ناله از هر سو بلند شد، در حالی که به همدیگر می گفتند:«هلاک شـدید ولی خـود نمی دانید».۶۶۹

بعد‌ از خطبه جناب زینب(علیها السلام)، راوی می گوید:«به خدا سوگند! مردم کوفه را در آن روز حیران دیدم که دست بر دهان گرفته می گریستند. پیرمردی کنار من ایستاده‌ بود‌، چـنان گـریه می کـرد که اشک چشمانش ریشش را تر کرده بود، در آن حال می گفت: پدرم و مادرم به فدای شما باد; پیران شـما بهترین پیران و جوانان شما بهترین‌ جوانان‌ و زنانتان بهترین زنان و نسل شـما بـهترین نـسلهاست که مغلوب ناکسان نمی گردند».۶۷۰

_______________________________

۶۶۷٫ وقعه الطف، تحقیق استاد محمد هادی یوسفی غروی، موسسه النشر الاسلامی التـابعه ‌ ‌لجـماعه المدرسین، قم‌، طـ‌. اول، ۱۳۶۷ هـ.ش، ص ۲۵۹٫

۶۶۸٫ شیخ مفید، الامالی، الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳هــ، ص ۳۲۱٫

۶۶۹٫ ابـن طـاووس، علی بن موسی: اللهوف فی قتلی الطفوف، منشورات المطبعه الحیدریه‌، نجف‌، ۱۳۶۹‌ هـ.ق، ص ۶۹٫

۶۷۰٫ شیخ مفید‌: هـمان‌ مأخذ‌، ص۳۲۱ ـ ۳۲۴٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۵۹)


در باره تأثیر خطبه جناب ام کلثوم نیز گفته اند:«مردم همگی صداها را بـه گریه و نوحه بلند نـمودند‌ و زنـان‌ کوفه‌ موهای خویش را پریشان کرده و خاک بر سر‌ می‌ ریختند و بر صورت ها تپانچه می زدند و می خراشیدند و فریاد واویلا بر می آوردند. مردان کوفه نیز به گریه‌ افتادند‌ و ریش‌ هـایشان را می کندند، مردم، از زن و مرد هیچ وقت‌ بیش از آن روز نگریستند».۶۷۱

بعد از خطبه فاطمه صغری، دختر امام حسین(علیه السلام) صدای گریه‌ و ناله‌ مردم‌ بلند شد و گفتند:«ای دختر پاکان دیگر کافی است، دلهای مـا‌ را‌ آتـش زدی، سینه های ما را کباب کردی، و آتش اندوه را در درون ما افروختی».۶۷۲‌

اما‌ در‌ طیّ راه به سوی شام، اهل بیت(علیهم السلام) را با حالت‌ اسارت‌ می‌ بردند و فرصت عزداری به آنان نمی دادند; چـنانکه سـید بن طاووس(رحمه الله) در‌ کتاب‌ اقبال‌ از امام سجاد(علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمود:«مرا به شتر‌ لنگ‌ بدون جهاز سوار کرده و سر مبارک پدرم بر نیزه بلندی نصب بـود و زنـان‌ ما‌ پشت‌ سر من بودند، ولی شتران آنها جهاز داشت. نگهبانان هم پشت سر ما و اطراف‌ ما‌ حرکت می کردند و هرگاه یکی از ما چشمش می گریست با نیزه بر‌ سـر‌ او‌ مـی کـوبیدند، تا آنگاه که وارد دمشق شـدیم».۶۷۳

عـکس العـمل مردم شام نسبت به‌ اسیران‌ اهل بیت(علیهم السلام) مثل عکس العمل مردم کوفه نبود; زیرا مردم‌ شام‌ پیوسته‌ تحت تـأثیر بـنی امـیه بودند و دمشق مرکز حکومت آنان به شمار مـی آمـد; از این‌ رو‌، نقل‌ کرده اند که مردم شام، هنگام ورود اسیران اهل بیت(علیهم السلام‌)، بساط‌ شادی و سرور به راه انداختند۶۷۴ ولی بـعد از ایـنکه امـام سجاد(علیه السلام) در مسجد‌ جامع‌ دمشق، خطبه آتشینی ایراد فـرمود و خود و خاندانش را به مردم شناساند و با‌ کلماتی‌ چون: منم فرزند مقتول به تیغ اهل‌ جفا‌، منم‌ فرزند لب تـشنه صـحرای کـربلا، منم فرزند‌ غارت‌ شده اهل

_______________________________

۶۷۱٫ ابن طاووس، علی بن موسی: هـمان مـأخذ، ص۶۷ و ۶۸٫

۶۷۲‌. همان‌، مأخذ، ص ۶۵ ـ ۶۷٫

۶۷۳٫ اقبال‌ الاعمال‌، منشورات موسسه‌ الاعلمی‌ للمطبوعات‌، بیروت، طـ اول، ۱۴۱۷ هـ، ص ۵۹‌.

۶۷۴‌. خوارزمی: مقتل الحسین، الجزء الثـانی، دار انـوار الهـدی، طـ ۱، ۱۴۱۸ هـ، ۶۷‌ و

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۶۰)


جور‌ و جفا، منم فرزند آنکه بر او‌ نوحه کردند جنّیان زمـین‌ و مـرغان‌ هـوا، منم، فرزند آنکه سرش‌ را‌ بر نیزه کردند و گردانیدند در شهرها، منم فرزند آنکه حرم او را اسـیر‌ کـردند‌ اولاد زنـا، مائیم اهل بیت‌(علیهم‌ السلام‌)محنت و بلا»،۶۷۵‌ مظلومیت‌ پدرش را به مردم‌ گفت‌; مردم سخت تـحت تـأثیر قرار گرفتند و صدای گریه آنان برخاست. از این روز جوّ‌ شام‌ منقلب گشت و یزید مـلعون مـجبور شـد‌، گناه‌ قتل امام‌ حسین‌(علیه‌ السلام)را متوجه، ابن‌ زیاد کند و اهل بیت(علیهم السـلام) تـوانستند، سه روز در شام عزاداری کنند.۶۷۶ سید‌ بن‌ طاووس نقل کرده:«در میان زنان‌ دربار‌ یـزید‌، زنـی‌ از‌ دوسـتداران بنی هاشم‌ بود‌، بعد از دیدن سر بریده امام حسین(علیه السلام) صدای گریه اش بلند شـد و نـوحه سر‌ داد‌»;۶۷۷‌ همچنین به نقل ابی مخنف، «زنان خاندان‌ معاویه‌ نیز‌ با‌ زنـان‌ اهـل‌ بـیت(علیهم السلام)همدردی کردند و همراه آنان بر امام حسین(علیه السلام) نوحه سردادند و گریستند».۶۷۸

از دیـگر مـواردی کـه اهل بیت(علیهم السلام) در آنجا به‌ عزاداری پرداختند، چهلمین روز شهادت امام حـسین(عـلیه السلام) واقع در سرزمین کربلا بود; آنگاه که اهل بیت و خاندان امام حسین(علیهم السلام) از شام بـه سـوی مدینه روانه بودند‌، برای‌ زیارت قبور عزیزان از دست رفته خود، راه خویش را بـه جـانب کربلا کج کردند و هنگامی که به آن سـرزمین رسـیدند، بـا جابر بن عبد الله انصاری صحابی بزرگوار‌ پیـامبر‌(صـلی الله علیه وآله) و تعدادی از بنی هاشم که برای زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) بـه آنـجا آمده بودند مواجه شدند. اهـل‌ بـیت‌(علیهم السـلام)چـند روز در‌ آنـجا‌ برای آن حضرت و سایر شهیدان کربلا بـه سـوگواری و نوحه سرایی پرداختند; زنان آن منطقه نیز با شنیدن صدای گریه و ناله اهـل بـیت(علیهم السلام‌) به‌ سوی آنان شـتافتند و با‌ آنان‌ هم نـوا شـدند.۶۷۹

_______________________________

۶۸٫

۶۷۵٫ ابن شهر آشوب: مناقب آل ابـی طـالب، موسسه انتشارات علامه، قم، ج ۴، ص ۱۱۵٫

۶۷۶٫ ابن طاووس، علی بن موسی: پیشین، ص ۷۸٫

۶۷۷٫ همان.

۶۷۸٫ ابی‌ مـخنف‌: پیـشین، ۲۷۲٫

۶۷۹٫ شیخ مفید: مسار الشیعه، المـؤتمر العـالمی لالفـیه الشیخ المفید، طــ اول، ۱۴۱۳ هــ.ق، ص ۴۶، ابوریحان بیرونی: آثار البـاقیه عـن القرون الخالیه، دار صادر، بیروت، (بی تا)، ص۳۲۹‌، سید‌ بن طاووس‌، همراهی

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۶۱)


نخستین عزاداری در مدینه، بـه پیـشگامی ام اسلمه (همسر گرامی پیامبر(علیه السـلام))

یـکی از مکان‌ هـایی کـه بـدون فاصله بعد از شهادت امـام حسین(علیه السلام‌)، عزاداری‌ آن‌ حضرت در آنجا برگزار شد، شهر مدینه بود. مدینه کانون تـجمع بـنی هاشم، خاندان و زنان پیامبر(صلی ‌‌اللهـ‌ عـلیه وآله)بـود و بـخش بـزرگی از اهالی آنجا پیـرو اهـل بیت(علیهم السلام‌)بودند‌. در‌ این شهر نخستین بار عزاداری امام حسین(علیه السلام) به وسیله ام سـلمه هـمسرگرامی پیـامبر‌ اکرم(صلی الله علیه وآله) برگزار شد; بر اسـاس مـنابع تـاریخی، پیـامبراکرم(صـلی‌ الله عـلیه وآله) در‌ زمان‌ خردسالی امام حسین(علیه السلام)، مقداری از خاک کربلا را که جبرئیل به آن حضرت داده بود، به جناب ام سلمه سپرد و فرمود: «هرگاه این خاک آغشته به خون شد، بـدان‌ که حسین(علیه السلام) شهید شده است».

ام سلمه بعد از خروج امام حسین(علیه السلام) از مدینه، هر روز به آن خاک می نگریست، تا اینکه در روز عاشورا مشاهده‌ کرد‌ که آغشته به خون شـده اسـت. از این رو صدایش را به گریه بلند کرد، تا زنان مدینه صدای او را شنیدند اطرافش جمع شدند و با او گریستند۶۸۰ یعقوبی‌ می‌ نویسد: «مدینه یکپارچه ضجه و ناله شد».۶۸۱

دومین عزاداری در مدینه

دومین بـاری کـه گریه بر امام حسین(علیه السلام) مدینه را فرا گرفت، هنگامی بود که خبر شهادت‌ امام‌ حسین(علیه السلام) به وسیله قاصد یزید بـه والی مـدینه رسید. این خبر به طـور رسـمی در شهر مدینه اعلام شد و مردم از این حادثه آگاه شدند. صدای گریه‌ و ناله‌ اهل‌ شهر بلند شد; زنان بنی‌ هاشم‌ در‌ خانه های خود چنان بـا سـوز و گداز برای حسین(عـلیه السـلام) گریه کردند که تا آن روز

_______________________________

تعدادی از بنی هاشم‌ را‌ با‌ جابر آورده است (اللهوف فی قتلی الطفوف، منشورات‌ المطبعه‌ الحیدریه، نجف ۱۳۶۹ هـ.ق، ص۸۶) و ابن نما، مثیر الاحزان، قم، مدرسه الامام المهدی، ۱۴۰۲ هـ.ق، ص ۱۰۷ درباره ورود اهـل‌ بـیت‌(علیهم‌ السلام)به کربلا در روز چهلم و نظریه های محققان در‌ این باره، به موقع بحث خواهیم کرد.

۶۸۰٫ ابن قولویه: کامل الزیارات، مکتبه الصدوق، طـ ۱، ۱۳۷۵، ص ۵۸٫

۶۸۱‌. ابن‌ واضح‌: تاریخ یعقوبی، منشورات مؤسسه الاعلمی للمـطبوعات، بـیروت، طـ ا، ۱۴۱۳ هــ، ج ۲، ص ۱۵۹‌.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۶۲)


نظیرش‌ دیده نشده; زینب دختر عقیل بن ابی طالب از شنیدن این خبر سراسیمه از خانه بیرون‌ دوید‌، زنـ‌ ها به دورش حلقه زدند، او در حالی که دامن لباس های‌ خود‌ را‌ جـمع مـی کـرد، چنین سرود:

ماذا تقولون اذ قال النبی لکم *** ماذا فعلتم و انتم‌ آخِرُ‌ الاهم‌۶۸۲

بعترتی و باهلی بعد مفتقدی *** مـنهم ‌ ‌اسـاری و منهم مضرجوا بدم۶۸۳

ماکان ذاک جزائی‌ اذ‌ نصحتکم *** ان تخلفونی بسوء فی ذوی رحم۶۸۴

هنگامی که عـمروبن سـعید، (حـاکم‌ مدینه‌)، صدای‌ گریه زنان بنی هاشم را شنید، خندید و گفت: این شیون زنان هاشمی، به جـای‌ شیون‌ زنان بنی امیه که در کشته شدن عثمان داغدار شدند.۶۸۵

سومین عزاداری‌ در‌ مـدینه‌

با رسومی که اهـل بـیت(علیهم السلام) و نیز مردم مدینه، به عزاداری امام حسین(علیه‌ السلام‌) پرداختند، هنگام ورود آنان به مدینه، [در بازگشت از کربل] بود. آنگاه‌ که‌ امام‌ سجاد(علیه السلام) همراه زنان اهل بیت(علیهم السـلام) به نزدیکی مدینه رسید، دستور داد‌ کاروان‌ توقف‌ کند; به بشیر بن جذلم که بهره ای از شاعری داشت، فرمود‌ با‌ سرودن شعری، اهل مدینه را از آمدن آنان آگاه سازد;

_______________________________

۶۸۲٫ در جواب پیامبر(صلی الله‌ عـلیه‌ وآله) چـه خواهید گفت؟ وقتی که از شما بپرسد، ای آخرین امت! [درباره‌ خاندان‌ من ]چه کردید؟

۶۸۳٫ بعد از درگذشت من‌ با‌ عترت‌ و اهل بیتم [چه کردید] گروهی از آنها‌ اسیر‌ و گروهی دیگر به خون آغشته اند.

۶۸۴٫ پاداش مـن در مـقابل هدایت شما‌ این‌ نیست که با خویشان و نزدیکانم‌ بدترین‌ رفتار را‌ انجام‌ دهید‌.

۶۸۵٫ شیخ مفید: الامالی، انتشارات جامعه‌ مدرسین‌، قم طـ ۲(بی تا)، ص۳۱۹، شیخ مفید: الارشاد، المؤتمر العالمی لالفیه الشـیخ‌ المـفید‌، ۱۴۱۳ هـ.، ج۲، ص۱۲۳ و ۱۲۴، مسعودی: مروج‌ الذهب، منشورات موسسه الاعلمی‌ للمطبوعات‌، بیروت، ج۳، ص۸۰ و بلاذری: انساب الاشراف‌، تحقیق‌ شیخ محمد باقر محمودی، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، طـ ۱، ۱۳۹۷ هـ، ج ۳، ص ۲۲۱٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۶۳)


بشیر بن‌ جذلم‌ به مدینه رفت و بـا صـدای‌ بـلند‌ این‌ شعر را خواند‌:

یا‌ اهـل یـثرب لامـقام لکم‌ بها‌ *** قتل الحسین فاَدْمُعی مدرار۶۸۶

الجسم منه بکربلاء مضرّج *** و الرأس منه علی القناه یدار‌۶۸۷‌

آنگاه به مردم مدینه اعلام کرد‌ کـه‌ امـام سـجّاد‌(علیه‌ السلام‌) همراه زنان اهل بیت‌(علیهم السـلام) بـه نزدیکی مدینه رسیده است. در این هنگام بود که مردم مدینه یکپارچه‌ به‌ سوی کاروان امام روی آوردند در‌ حالی‌ که‌ زنـان‌ بـه‌ سـر و صورت خود‌ می‌ زدند و ناله و شیون می کردند; جمعیت بـه حدی بود که بشیر نمی توانسته خود را به‌ آن‌ حضرت‌ برساند.

آنگاه امام سجّاد(علیه السلام) در‌ ضمن‌ سـخنانی‌، شـرح‌ مـصائب‌ کربلا‌ را به اطلاع مردم رساند و مدینه در سوگ امام حسین(علیه السـلام)و یـارانش عزادار و ماتم زده گشت. آنگاه امام سجاد(علیه السلام) بر خانه های شهیدان کربلا‌ عبور کرد و آنـها را خـالی و بـی صاحب دید، و نتوانست جلوی احساسات خود را بگیرد و اشک از دیدگانش سرا زیر گـشت.۶۸۸

بـانوان داغ دیـده بنی هاشم تا زمانی که ابن‌ زیاد‌ کشته شد و سر او را مختار به مدینه و خـدمت امـام سـجاد(علیه السلام) فرستاد، از حالت عزا در نیامده بودند.۶۸۹ ولی سوگواری تعدادی از آنها در تاریخ شهرت‌ یافته‌ اسـت; از جـمله: رباب، دختر امرئ القیس، همسر گرامی امام حسین(علیه السلام); مرحوم کلینی در کـتاب شـریف کـافی نقل کرده:«همسر کلبیه‌ [رباب]‌ امام حسین(علیه السلام)بعد‌ از‌ مراجعت از شام وقتی کـه زنـده بود، از گریه و نوحه بر امام حسین(علیه السلام) دست

_______________________________

۶۸۶٫ ای اهل مدینه! دیگر شـما را مـجال‌ اقـامت‌ در آن نمانده، حسین‌(علیه‌ السلام) کشته شده، اکنون اشک چشمانم در سوگ او روان است.

۶۸۷٫ جسم او در کربلا به خـون غـلتیده و سرش بالای نیزه گردانده می شود.

۶۸۸٫ ابن طاووس، علی بن‌ موسی‌: پیـشین، ص ۸۷ و ۸۸٫

۶۸۹٫ امـام صـادق(علیه السلام) فرمود: «در خاندان ما زنی به گیسویش شانه نزد و حنا به مویش نمالید، تـا ایـنکه مـختار سر قاتلان حسین(علیه السلام) را‌ فرستاد‌». همچنین روایت‌ کرده اند هنگامی کـه سـر ابن زیاد ملعون را نزد امام سجاد(علیه السلام) آوردند، آن حضرت‌ به سجده افتاد و بر مختار دعـای خـیر نمود. (رجال ابن داود‌، منشورات‌ الرضی‌، قم، ص ۲۷۷).

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۶۴)


بر نداشت و ماتم زده از دنیا رفت; گـریه او بـه حدی بود که اشک چشمانش ‌‌تمام‌ شـد»;۶۹۰ابـن اثـیر درباره او می نویسد: «همراه [امام] حسین، هـمسرش ربـاب‌، دختر‌ امرئ‌ القیس بود و او مادر سکینه، دختر[امام] حسین، می باشد; همراه خاندان آن حـضرت بـه شام‌ برده شد، سپس بـه مـدینه برگشت; اشـراف و بـزرگان قـریش از او خواستگاری کردند‌، در جواب آنها گفت‌: آیـا‌ بـعد از فرزند رسول خدا(صلی الله علیه وآله) همسری می توانم برگزینم. بعد از امام حـسین(عـلیه السلام)، یک سال زنده ماند و در ایـن مدت در زیر سقف نـنشست، تـا‌ اینکه مریض شد و از دنیا رفـت».

هـمچنین برخی نقل کرده اند، که او بر سر قبر امام حسین(علیه السلام) یـک سـال اقامت کرد و بعد از یک سـال بـه مـدینه برگشت‌ و در‌ سوگ امـام حـسین(علیه السلام) از دنیا رفـت.۶۹۱

یـکی دیگر از بانوان بنی هاشم که اشک های جگرسوز او را بر شهیدان کربلا، تاریخ ثبت کـرده اسـت، ام البنین‌، همسر‌ امیرمؤمنان و مادر بزرگوار حـضرت ابـوالفضل(علیه السـلام)مـی بـاشد; سه فرزند دیگر ام البـنین به همراه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) در رکاب امام حسین(علیه السلام)در کربلا شهید‌ شدند‌. ایـن بـانوی بزرگوار پیوسته به قبرستان بقیع مـی رفـت و نـوحه هـای جـانسوزی را سر می داد و چـون ابـر بهار می گریست; مردم مدینه اطراف او جمع می شدند و از‌ مرثیه‌ سرایی‌ او می گریستند، حتی شخصی‌ چـون‌ مـروان‌ بـن حکم که دشمن سرسخت علی(علیه السـلام) بـود، بـارها نـوحه سـرایی ام البـنین را شنیده و گریسته است.۶۹۲

نخستین مرثیه‌ سرایان‌

تعدادی‌ از شخصیت های بزرگ جهان اسلام در همان‌ روزهای‌ نخستین شهادت امام حسین(علیه السلام)، تحت تأثیر مظلومیت آن حضرت قرار گرفته و دربـاره آن حضرت به مرثیه سرایی‌ پرداختند‌، یا‌ به شکل دیگری به سوگواری و اظهار اندوه و همدردی پرداختند، از‌ آن جمله جابر بن عبدالله انصاری(رحمه الله) یار وفادار پیامبر(صلی الله علیه وآله) در نخستین اربعین‌ شهادت‌

_______________________________

۶۹۰‌. الاصـول الکـافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، طـ ۵، ۱۳۶۳ هـ. ش، ج ۱، ص ۴۶۶٫

۶۹۱٫ الکامل‌ فی‌ التاریخ، دار صادر، بیروت، ج۴، ص ۸۸٫

۶۹۲٫ ابوالفرج اصفهانی: پیشین، ص ۹۱٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۶۵)


امام حسین(علیه السلام)زائر قبر‌ آن‌ حضرت‌ بود و بر سر تربت آن جناب رفته و سخت گریست.۶۹۳

خـالد بـن‌ معدان‌ که‌ از بزرگان تابعان بود و در شام زندگی می کرد وقتی که سر امام حسین‌(علیه‌ السلام‌) را بالای نیزه دید طاقتش تمام شد و یـک مـاه از مردم کناره گیری کرد‌ و بـعد‌ از ایـنکه دوستانش او را یافتند این اشعار را سرود:

جاؤوا برأسک یابن‌ بنت‌ محمد‌ *** مترمّلا بدمائه ترمیلا۶۹۴

و کانما بک یا ابن بنت محمد *** قتلوا جهاراً عامدین رسولا‌۶۹۵‌

قـتلوک عـطشانا و لمّا یرقبوا *** فی قـتلک التـاویل و التنزیلا۶۹۶

ویکبرون بأن قتلت و انما‌ *** قتلوا‌ بک‌ التکبیر و التهلیلا۶۹۷۶۹۸

از جمله نخستین شخصیت هایی که در مرثیه مصیبت امام حسین(علیه‌ السلام‌) شعر سروده اند، عبیدالله بن حر جعفی۶۹۹ و سلیمان بن قـته۷۰۰‌ مـی‌ باشند‌. عبید الله به فاصله اندکی از شهادت

_______________________________

۶۹۳٫ شیخ مفید: مسار الشیعه، المؤتمر العالمی لالفیه‌ الشیخ‌ المفید‌، طـ۱، ۱۴۱۳ هـ، ص۴۳٫

۶۹۴٫ ای پسر دختر محمد(صلی الله علیه‌ وآله‌)! سر تو را آغشته به خون آوردند.

۶۹۵٫ ای پسـر دخـتر محمد(صـلی الله علیه وآله‌)! با‌ آشکار کشتن تو مثل اینکه می خواستند از پیامبر انتقام بگیرند.

۶۹۶‌. تو‌ را تشنه کشتند و تـأویل و تنزیل قرآن را‌ درباره‌ قتل‌ تو رعایت نکردند.

۶۹۷٫ از اینکه تو‌ کشته‌ شـدی، شـادی کـرده، تکبیر می گویند، در حالی که با کشتن تو در‌ واقع‌ تکبیر و تهلیل را نیز کشتند‌.

۶۹۸‌. ابن طاووس‌، علی‌ بـن‌ ‌ ‌مـوسی: اللهوف فی قتلی الطغوف، منشورات‌ المطبعه‌ الحیدریه، نجف، ۱۳۶۹هـ.ق،ص ۷۶٫

۶۹۹٫ وقتی که امام حـسین(عـلیه السـلام‌) در‌ راه مکه به سوی کربلا، به‌ منزل قصر بنی مقاتل‌ رسید‌، خیمه ای را دید و از‌ صاحب‌ آن پرسید؟ گفتند: از آن عـبید الله بن حر جعفی است. کسی را فرستاد‌ تا‌ او را به نزد آن‌ حضرت‌ فراخواند‌ ولی عـبید الله‌ در‌ جواب گفت: انـا للهـ‌ و انا‌ الیه راجعون! به خدا سوگند من از کوفه به این جهت بیرون آمدم که‌ هنگام‌ آمدن حسین(علیه السلام) آنجا نباشم‌ و او‌ مرا نبیند‌ و من‌ او‌ را نبینم!

قاصد آمد‌ و سخن او را به امام رسـاند، امام خودش رفت و او را به یاری خود فراخواند‌، ولی‌ عبید الله همان جواب را داد‌. در‌ این‌ هنگام‌ امام‌ فرمود: اگر ما‌ را‌ یاری نمی کنی، از خدا بترس که با ما جنگ کنی; به خدا سوگند کـسی نـیست‌ که‌ فریاد‌ ما را بشنود و ادا نکند، مگر اینکه‌ هلاک‌ شده‌ است‌. (ابومخنف‌: وقعه‌ الطف، تحقیق استاد محمد هادی یوسفی غروی، موسسه النشر التابعه لجماعه المدرسین، قم، طـ۱، ۱۳۶۷ هـ. ش، ص ۱۷۶).

۷۰۰٫ او از تابعین و نام مـادرش قـته بود (قاموس الرجال‌، ج۵، ص۲۹۲، باب السین) او را عدوی (از بنی

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۶۶)


آن حضرت کنار مزارش آمده و در مصیبت آن حضرت اشعار ذیل را سرود:

یقول امیر غادر و ابن غادر *** ألا کنت قاتلت الشهیدین‌ فاطمه‌۷۰۱

فیاندمی أن لا اکون نصرته *** ألا کـل نـفس لاتنسد نادمه۷۰۲

و إنّی – لانّی لم اکن من جماعه- *** لذو حسره ما ان، تفارق لازمه۷۰۳

سقی الله ارواح الذین‌ تازّروا‌ *** علی نصره، سقیاً من الغیث دائمه۷۰۴

وقفتُ علی اجداثهم و مجالهم *** فکاد الحشا ینقضّ و العین سـاجمه۷۰۵

لعـمری لقـد کانوا مصالیت فی الوغی‌ *** سـراعاً‌ الی الهـیجا، حـُماهً ضراغهً۷۰۶‌

فان‌ یقتلو فکلُّ نفس تقیه *** علی الارض قد اصخت لذلک واجمه۷۰۷

و ما إن رأی الرّاؤون افضل منهم *** لدی الموت سادات و زهرا قماقمه۷۰۸

أتقتلهم‌ ظلماً‌ و ترجوا و دادنـَا *** فـدع خـطّه‌ لیست‌ لنا بملائمه۷۰۹

_______________________________

عدی) و مولی بنی تیم (آزاد شـده، یـا وابسته به بنی تیم) شمرده اند، اما چنانکه مؤلف قاموس الرجال تذکر داده، این نسبت، درست به نظر نمی رسـد‌. گـویا‌ نـسبت درست او همان است که مبرد گفته است: رجل من بـنی تمیم بن مرّه بن کعب بن لؤّی، و کان منقطعا الی بنی هاشم (الکامل فی اللغه و الأدب، دار الکتب‌ العلمیه‌، بیروت، ط ا، ۱۴۰۷‌، ج ۱، ص ۱۸۶).

۷۰۱٫ فرمانده خـیانت کـار، فـرزند خیانت پیشه به من می گوید: چرا تو با آن شهید‌ [فـرزند فـاطمه(علیها السلام)] جنگ نکردی؟!

۷۰۲٫ آری، پشیمانم که چرا او‌ را‌ یاری‌ نکرده ام، بلی هر شخصی که [به موقع] توفیق نـیابد، پشـیمان خـواهد گردید؟

۷۰۳٫ من از اینکه از ‌‌حامیان‌ او نبوده ام، حسرتی در خود احساس می کنم که هرگز از مـن‌ جـدا‌ نـخواهد‌ شد.

۷۰۴٫ خدا روان کسانی را که در نصرتش کمر همت بسته اند، از باران‌ [رحمت خویش] همواره سـیراب گـرداند.

۷۰۵٫ [اکـنون] که بر قبور و جایگاه آنان ایستاده‌ ام اشکم ریزان است‌ و نزدیک‌ است جگرم پاره شود.

۷۰۶٫ بـه عـمرم قسم آنان در جنگ دلیر و پیشتاز و چون شیر حمایت گر [حسین(علیه السلام)] بـوده انـد.

۷۰۷٫ وقـتی کشته شدند هر نفس با تقوایی در‌ روی زمین، در مرگشان غمگین و حیران گردیده است.

۷۰۸٫ هرگز بـینندگان، بـا فضیلت تر از آنان ندیده اند، که در دم مرگ [مردانی] آقا و سرانی درخشان بوده انـد.

۷۰۹٫ [ای ابـن‌ زیـاد]‌ آیا تو آنان را از روی ستم می کشی و در عین دوستی ما را امیدداری، از این نقشه و طرح ناسازگار بـا مـا دست بردار.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۶۷)


لعمری لقد راغمتمونا بقتلهم *** فکم ناقم‌ منّا‌ علیکم و ناقمه۷۱۰

أَهـُمُّ مـراراً ان اسـیر بجحفل *** الی فئه زاغت عن الحق ظالمه۷۱۱

فکفّوا و إلا ذُدْتکم فی کتائب *** اشد علیکم من زخوف الدیـالمه۷۱۲ ۷۱۳

سـلیمان بـن‌ قته‌ اشعار زیرا را در مرثیه امام حسین(علیه السلام) سرود:

مروت علی ابـیات آل مـحمّد *** فلم ارها لعهدها یوم حلت۷۱۴

الم تر أن الشمس اضحت مریضه *** لفقد الحسین‌ و البلاد‌ اقسعرت‌۷۱۵

و کانوا رجاءً ثـمَّ صاروا؟؟ *** لقـد‌ عظمت‌ تلک‌ الرزایا و جلّت۷۱۶

اتسأ لنا قیس فنعطی فقیرها *** وتقتلنا قیس اذا النـعل زلت۷۱۷

و عـند غنی قطره من دمائنا *** سنطلها یوماً‌ بـها‌ حـیث‌ حـلت۷۱۸

فلا تُبْعِد الله الدیار و اهلها *** و ان‌ اصبحت‌ مـنهم بـرغمی تخلَّت۷۱۹

فان قتیل الطف من آل هاشم *** اذل رقاب المسلمین فذلت۷۲۰ ۷۲۱

_______________________________

۷۱۰٫ قسم به‌ جانم‌، بـا‌ کـشتن آنها بینی ما را به خـاک مـالیده اند. در‌ مـیان مـا، چـه بسیار مردان و زنانند که خواهان انـتقام [خـون] آنانند.

۷۱۱٫ بارها اراده می کنم که همراه‌ لشکری‌ به‌ جنگ این گروهی کـه ظـالمانه از مسیر حق منحرف شده اند‌، بـروم‌.

۷۱۲٫ از این کارها دست بـردارید و گـرنه با گروه های جنگ جـویان، چـنان شما را عقب‌ خواهم‌ راند‌ که از حملات دیلمی ها برایتان گرانتر باشد.

۷۱۳٫ ابومخنف: پیـشین، ۲۷۶‌ و ۲۷۷‌.

۷۱۴‌. بـه خانه های آل محمد گذر کـردم و مـانند قـدیم آنها را [پر] ندیدم.

۷۱۵‌. آیـا‌ نـمی‌ بینی که خورشید بـه خـاطر فقدان حسین(علیه السلام) مریض شده و شهرها افسرده شده‌ اند؟!

۷۱۶‌. آنها محل امید بودند ولی بـعد تـبدیل به مصیبت شدند، مصیبت های بـزرگ‌ و عـظیم‌.

۷۱۷‌. آیا قـبیله قـیس از امـا انتظار دارد که فقیران آنـان را یاری دهیم در‌ حالی‌ که در جنگ ما را می کشتند.

۷۱۸٫ نزد تیره غنی (از طایفه‌ قیس‌) قطره‌ خـونی داریـم که وقتی زمانش برسید مطالبه خـواهیم کـرد.

۷۱۹٫ خـدا خـانه هـای آنان [آل‌ محمد‌(صـلی الله عـلیه وآله)] و اهل آن را دور نکند. اگر چه بر‌ خلاف‌ خواست‌ من از وجود آنان خالی شده اند.

۷۲۰٫ کشته طفّ از آل هـاشم مـسلمانان را‌ ذلیـل‌ و خوار‌ کرد.

۷۲۱٫ ابوالفرج اصفهانی: مقاتل الطالبیین، مـنشورات الشـریف الرضـی، قـم، طــ۲، ۱۴۱۶‌ هــ‌، ص ۱۲، ر.ک: علامه

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۶۸)


ابوالرمح خزاعی از جمله نخستین شخصیتهای است که در مصیبت امام حسین(علیه السلام‌)اشعار‌ زیرا را سروده است:

اجالت علی عینی سحائب عبری *** فلم تصحّ بعد‌ الدمع‌ حـتی ارمعلت۷۲۲

تبکی علی آل النبی‌ محمد‌۹ *** و ما‌ اکثرت فی الدمع لابل اقلت۷۲۳

اولئک‌ قوم‌ لم یشیموا سیوفهم *** و قد نکأت احداوهم حین سلّت۷۲۴

و ان قتیل الطف من‌ آل‌ هاشم *** اذل رقاباً من قریش‌ فذلت‌۷۲۵ ۷۲۶‌

عزاداری‌ امـام‌ حـسین(علیه السلام) در عصر ائمه‌(علیهم‌ السلام)

در عصر امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) – که دولت اموی‌ رو‌ به ضعف گذارده بود و در نهایت‌ به وسیله نیروهای عباسیان‌ برافتاد‌ دولت عباسی که تازه رویـ‌ کـار‌ آمده بود و هنوز مخالفتش را با شیعیان و خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله‌) بروز‌ نداده بود ـ مسئله عزاداری امام‌ حسین‌(علیه‌ السلام)به عنوان‌ یـک‌ مـراسم دینی سالیانه رواج‌ یافت‌; اگـر چـه با قدرت گرفتن عباسیان و مخالفت شدید آنان با شیعیان و مظاهر تشیع، عزاداری‌ امام‌ حسین(علیه السلام) نیز از گسترش‌ بازماند‌، حتی

_______________________________

شیخ‌ محمد‌ تقی‌ تـستری; قـاموس الرجال، ج ۵، باب‌ السین، بـلاذری: انـساب الاشراف، تحقیق الشیخ محمد باقر محمودی، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، طـ ۱، ۱۳۹۷، ص ۲۲۰‌ ـ ۲۲۱‌، ابن نما: مثیر الاحزان، مدرسه امام‌ مهدی‌ «عج‌» قم‌، ط ۳، ۱۴۰۶‌، ص ۱۱۰ و ابوالعباس مبرد‌; محمد‌ بن یزید; الکامل فی اللغه و الادب، دارالکتب العلمیه، بـیروت، طــ ۱، ۱۴۰۷ هـ، ج ۱، ص ۱۸۶٫ مسعودی از اشعار‌ سلیمان‌ بیت‌ های ۲، ۶ و ۷ را به اضافه این بیت:

فان‌ یتبعوا‌ عائذ‌ البیت‌ یصبحوا‌ *** کعاد‌ تعمت عن هداها فضلت

از کتاب انساب قریش تألیف زبیر بن بکار نقل کرده اسـت (مـروج الذهب، دار الأنـدلس، بیروت، ج۳، ص۶۳).

۷۲۲٫ ابرهای اشک بر چشم جریان‌ یافته و اشکم روان شده است.

۷۲۳٫ [چشمانم] بر خاندان پیامبر محمد(صلی الله عـلیه وآله) می گریند. با این حال زیاد اشک نریخته اند بلکه اشـکشان کـم بـوده است.

۷۲۴‌. آنان‌ مردمی هستند که شمشیر نکشیدند و آنگاه که شمشیرشان بیرون آمد به دشمنان زخم زدند.

۷۲۵٫ کـشته ‌ ‌سـرزمین طف از بنی هاشم، قریشیان را ذلیل و خوار کرد.

۷۲۶٫ ابن نما‌: پیشین‌، ص ۱۱۱٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۶۹)


متوکّل عباسی قـبر امـام حـسین(علیه السلام) را خراب کرد و از زیارت قبر آن حضرت جلوگیری نمود.۷۲۷ مگر در عصر امام‌ رضا‌(علیه السـلام) که جوّ مناسبی‌ برای‌ شیعیان پیش آمده بود. به نظر می رسد در رواج و گـسترش عزاداری در عصر ائمه(عـلیهم السـلام) چند عامل مؤثر بوده است که در‌ ذیل‌ مورد بحث قرار می‌ گیرد‌:

۱٫ اقدام عملی ائمه اطهار(علیهم السلام)

امامان معصوم(علیهم السلام) پیوسته بر جدّ بزرگوارشان می گریستند و در ایام محرّم مـحزون و غمگین بودند و می کوشیدند تا برای امام حسین(علیه السلام‌) مجالس‌ عزاداری برپا کنند; شیخ مفید در مسار الشیعه نقل کرده که، در روز عاشورا امام صادق(علیه السلام)مجلس عزا برپا می کـرد و از خـوردن و نوشیدن خوداری می نمود، تا‌ اینکه‌ ظهر می‌ شد، آنگاه مانند مصیبت زده ها غذای اندکی مثل شیر می خورد و غذای لذید تناول نمی کرد‌.۷۲۸ امام رضا(علیه السلام) درباره گـرامی داشـتن سالگرد شهادت امام‌ حسین‌(علیه‌ السلام) به وسیله پدرش امام کاظم(علیه السلام)می فرماید:«وقتی که ماه محرم فرا می رسید‌، ‌‌پدرم‌ شاد دیده نمی شد; پیوسته غمگین بـود، تـا اینکه ده روز می گذشت‌ و روز‌ دهم‌ محرم می رسید، این روز روزِ مصیبت و غم و اندوه او بود و می فرمود: این روز‌، روزی است که حسین(علیه السلام) در آن شهید شد».۷۲۹ ابن شهر‌ آشوب نیز نقل کرده‌ کـه‌ امـام رضـا(علیه السلام)می فرمود:«مـحرم مـاهی اسـت که در عهد جاهلیت جنگ را در آن ماه حرام می دانستند، ولی [در عصر اسلام] در این ماه خون ما را‌ حلال شمردند، حرمت ما را شکستند، در این مـاه فـرزندان و زنـان ما را اسیر کرده و آتش در خیمه هایمان زدند و هـر چـه در آنها بود، به غارت بردند و حرمت رسول خدا‌ را‌ در مورد ما رعایت نکردند، روزی که حسین به شهادت رسید، چشم هـای مـا مـجروح شد و اشک های ما سرازیر گشت».۷۳۰

_______________________________

۷۲۷٫ طبری، محمد بن جـریر: تاریخ الطبری (تاریخ‌ الامم‌ و الملوک)، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج ۵، ص ۳۱۲٫

۷۲۸٫ مسار الشیعه، الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، طـ ۱، ۱۴۱۳ هـ، ص ۴۳٫

۷۲۹٫ الحـر العـاملی، مـحمد بن الحسن: وسائل الشیعه، المکتبه الاسلامیه، تهران، ط ۶، ۱۴۰۳‌ هـ‌، ج ۱۰، ص ۳۹۴٫

۷۳۰٫ مناقب آل ابی طـالب، مـؤسسه انتشارات علامه، قم، ج ۴، ص ۸۹٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۷۰)


در عصر امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) به جهت فرصت مناسبی که پیـش آمـده بـود، مجالس‌ عزا‌ به‌ صورت دسته جمعی در بیت‌ شریف‌ و در‌ حضور امام برگزار مـی شـد و شـاعران و مدّاحان اشعاری را در مرثیه امام حسین(علیه السلام) می خواندند. وقتی که کمیت اسدی‌، شـاعر‌ بـزرگ‌ شـیعی به مدینه آمد، خدمت امام باقر(علیه‌ السلام‌) رسید و اظهار داشت که درباره [خـاندان ]شـما چند بیت شعر گفته ام، حضرت فرمود: بخوان، آنگاه کمیت شروع به‌ خواندن‌ اشـعاری‌ در مـرثیه امـام حسین(علیه السلام)نمود و چنین گفت:

اضحکنی‌ الدهر و ابکانی *** و الدهر ذو صرف و الوان۷۳۱

للتسعه بالطف قـد غـودروا *** و صاروا جمیعاً رهن الکفان۷۳۲

در این‌ هنگام‌ آن‌ حضرت به همراه فرزندش امام صـادق(عـلیه السـلام) گریستند و صدای گریه‌ اهل‌ حرم نیز از پشت پرده بلند شد. کمیت می گوید: چون به ایـن بـیت رسیدم:

و سته‌ لایتجاری‌ بهم‌ *** بنو عقیل خیر فرسان۷۳۳

ثم علیّ الخیر مـولاهم *** ذکـر هـم هیج‌ احزانی‌۷۳۴‌

امام باقر(علیه السلام) گریست و فرمود: اگر کسی [خاندان] ما را ذکر کند، یـا‌ نـزد‌ او‌ خـاندان ما را ذکر کنند و از چشم او اشک خارج شود، اگر چه به‌ اندازه‌ بـال مـگس باشد، خدای متعال در بهشت خانه ای برای او بنا می‌ کند‌ و این‌ اشک را میان او و آتش حایل قرار مـی دهـد. آنگاه فرمود: ای کمیت! خدا‌ گناه‌ گذشته و آینده تو را بیامرزد.۷۳۵

_______________________________

۷۳۱٫ روزگار گاهی مـرا بـه خنده آورده‌ و گاهی‌ گریانده‌ است و روزگار پیـوسته در حـال دگـرگونی و تغییر رنگ است.

۷۳۲٫ برای ۹ نفر در سرزمین طـف‌ (سـاحل‌ فرات) [پس از کشته شدن، در بیابان] رها شدند و همه در کفن‌ ها‌ به‌ ودیعه گذاشته شـدند.

۷۳۳٫ ۶ نـفر فرزندان عقیل که بهترین سـواران بـودند و همسانی نـداشتند.

۷۳۴٫ یـکی‌ دیـگر‌ از‌ آنها علیِ نیکو بود که مـولایشان مـی باشد; یاد آنها اشکم را‌ جاری‌ می سازد.

۷۳۵٫ علامه امینی، عبدالحسین: الغدیر، دارالکـتاب العـربی، بیروت، ط ۵، ۱۴۰۳ هـ، ج ۲، ص ۲۰۲٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۷۱)


در عصر امام‌ صادق‌(عـلیه السلام) عزاداری امام حـسین(عـلیه السلام) بیش از هر زمانی رونـق‌ گـرفت‌; امام صادق(علیه السلام) می فرمود: امام‌ حسین‌(علیه‌ السلام) به عزادار خـود مـی نگرد و برای‌ او‌ طلب مغفرت مـی کـند و خـطاب به او می گـوید: ای کـسی که به‌ خاطر‌ مـن گـریه می کنی اگر‌ از‌ اجر و پاداشی‌ که‌ خدا‌ به تو می دهد، آگاه شوی‌، شـادیت‌ بـیش از اندوهت می شود.۷۳۶ در اثر تشویق هـای آن جـناب‌ عزاداری‌ امـام حـسین(عـلیه السلام) به مناطق‌ شـیعه نشین نیز کشیده‌ شد‌. چنانکه وقتی ابو هارون مکفوف‌ در‌ حضور امام صادق(علیه السلام) شـروع بـه مرثیه سرایی کرد، امام فرمود: ایـ‌ ابـاهارون‌! هـمان گـونه کـه در میان‌ خود‌ [یـعنی‌ شـهر رقه] می‌ خوانید‌، اینجا نیز همان گونه‌ بخوان‌۷۳۷٫

همچنین بر اساس روایت زید شحام، جعفر بـن عـفان کـه از اهالی کوفه‌ بود‌، در مرثیه خوانی تبحّر یـافته بـود‌، بـه‌ طـوری کـه‌ امـام‌ صادق‌(علیه السلام) به او‌ می فرماید: شنیده ام که تو در مصیبت امام حسین(علیه السلام) خوب شعر می‌ گویی‌.۷۳۸ همچنین بر اساس روایت عبد‌ الله‌ به‌ حماد‌ بـصری‌ شیعیان مناطق گوناگون‌ در‌ روز نیمه شعبان در کربلا و کنار قبر امام حسین(علیه السلام)عزاداری می کرده اند.۷۳۹‌ از‌ این‌ رو شاعران بزرگ شیعه به بیت معظم‌ آن‌ جناب‌ می‌ آمدند‌ و در‌ عزای جدش امـام حـسین(علیه السلام) مرثیه سرایی می نمودند; ابوالفرج اصفهانی از قول اسماعیل تمیمی نقل می کند:

«خدمت امام صادق(علیه السلام) بودم که سید‌ حمیری اذن دخول خواست و وارد شد، امام به اهـل خـانه فرمود، که پشت پرده بنشینند; آنگاه از سید حمیری خواست که در رثای امام حسین(علیه السلام)شعر بگوید; سید‌ این‌ اشعار را خواند:

امرر علی حـدث الحـسین *** فقل لاعظمه الزکیه۷۴۰

_______________________________

۷۳۶٫ ابن قـولویه: پیـشین، ص ۱۱۱٫

۷۳۷٫ همان، ص ۱۱۲٫

۷۳۸٫ شیخ طوسی: اختیار معرفه الرجال معروف به رجال کشی‌، موسسه‌ آل البیت(علیهم السلام) لاحیاء التراث، قم، ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۵۷۴٫

۷۳۹٫ ابن قولویه: پیشین، باب ۷۱ حدیث ۲، ص ۱۹۳٫

۷۴۰٫ به قـبر حـسین(علیه السلام‌) گذر‌ بـکن و بـه استخوانهای پاکش بگو‌:

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۷۲)


یا‌ اعظماً لازلت من *** وطفاء ساکبه رویه۷۴۱

فاذا مررت بقبره *** فاطل به وقف المطیّه۷۴۲

و ابک المطهر للمطهر *** و المطهره النقیه۷۴۳

لبکاء معوله اتت‌ *** یوماً‌ لواحدها المنیّه۷۴۴ ۷۴۵‌

افزون‌ بر سـید حـمیری و ابوهارون مکفوف، شاعران بزرگِ دیگری چون: کمیت اسدی، سفیان بن مصعب عبدی، عبدالله بن غالب، جعفر بن عفّان، فضیل الرّسان و ابوعماره در محضر و بیت شریف آن حضرت‌، در‌ عزای امام حسین(علیه السـلام)مـرثیه سرایی کـرده اند.۷۴۶

امام رضا(علیه السلام) در تمام دهه محرّم محزون و غمگین بود و مجلس عزاداری و مرثیه سرایی ترتیب مـی داد و اگر شاعر‌ یا‌ مرثیه سرایی‌ حضور داشت، می فرمود، اشعاری در مـرثیه امـام حـسین(علیه السلام) بسراید و در غیر این صورت خودش‌ مصائب جدش را ذکر می کرد و می گریاند; چنانکه دعبل خـزاعی‌ ‌ ‌مـی‌ گوید‌: خدمت سرورم امام رضا(علیه السلام) رسیدم، دیدم آن حضرت همراه اصحابش مـحزون و انـدوهگین نـشسته اند وقتی ‌‌که‌ مشاهده کرد که من به سوی او می آیم، فرمود:«مرحبا به دعـبل‌، مرحبا‌ به‌ کسی که با دست و زبانش ما را یاری می کند; آنگاه مـرا یک طرف خود‌ نـشاند و فـرمود: ای دعبل! می خواهم شعری بگویی; زیرا این روزها، ایام حزن‌ و اندوه ما اهل بیت‌ است‌ و ایام سرور دشمنان ما خصوصاً بنی امیه است. ای دعبل! هر کس بر مصیبت ما بگرید یـا بگریاند، [حتی یک نفر ر]، اجرش با خداست. ای دعبل! هر کس چشمش بر‌ مصیبت ما اشک بریزد و بگرید همراه ما و در

_______________________________

۷۴۱٫ ای استخوان ها پیوسته سالم و سیراب باشید.

۷۴۲٫ وقتی که به قبرش گذر کـردی، در کـنار آن توقف کن.

۷۴۳٫ گریه کن‌ بر‌ شخص پاک و پاک زاده.

۷۴۴٫ همچون گریه مادری که تنها فرزندش مرده باشد.

۷۴۵٫ علامه امینی، عبد الحسین: الغدیر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج ۲، ص ۲۳۵٫

۷۴۶٫ ر.ک: علامه امینی: پیشین، ص ۲۳۵، ۲۰۱، ۲۹۴‌، ۲۹۵‌، ابن قولویه: پیشین، ص ۱۱۲ و شیخ طـوسی، پیـشین.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۷۳)


زمره ما محشور می شود. ای دعبل! هر کس بر مصیبت جدّم حسین(علیه السلام) بگرید، البته خدا گناهان او را می‌ آمرزد‌».

آنگاه دستور داد پرده ای میان ما و اهل حرم زدند و فرمود کـه در پس پرده بـنشینند و در مصیبت جدّ خود بِگریند. در این هنگام به من فرمود: ای دعبل‌! بر‌ حسین‌(علیه السلام) مرثیه بخوان. مادامی‌ که‌ تو‌ زنده ای یاور و مدح کننده ما هستی پس هر چه توانستی از یـاری مـا کـوتاهی نکن.

آنگاه من گریستم و اشـعار زیـرا‌ را‌ خـواندم‌:

افاطم لوخلت الحسین مجدلا *** و قد مات عطشاناً بشط‌ فرات‌۷۴۷

اذا لطمت الخذ فاطم عنده *** و اجریت و مع العین فی الوجنات۷۴۸

افاطم قومی یـا بـنه الخـیر فاندبی *** نجوم‌ السموات‌ بارض‌ فلات۷۴۹

قبور بکوفان و اخـری بـطیبه *** و اخری بفخ نالها صلواتی‌۷۵۰

قبور ببطن النهر من جنب کربلا *** معرسهم فیها بشط فرات۷۵۱

توفرا عطاشاً بالفرات فلیتنی *** تـوفیت فـیهم‌ قـبل‌ حین‌ وفاتی۷۵۲

الی الله اشکو لوعه عند ذکرهم *** سقتنی بکاس الثکل‌ و الفـزعات‌۷۵۳

بنات زیاد فی القصور مصونه *** و آل رسول الاله منهتکات۷۵۴

و آل زید فی الحصول منیعه‌ *** و آل‌ رسول‌ الله فی الفلوات۷۵۵

_______________________________

۷۴۷٫ ای فاطمه![(علیها السلام)] اگـر مـی دیـدی‌ حسین‌ جنگ‌ کرده و در کنار نهر فرات کشته شده است.

۷۴۸٫ در آن صورت فـاطمه[(عـلیها‌ السلام‌)] نزد‌ (جنازه) او به صورت خود تپانچه می زدی و اشک چشمت را به صورتت جاری‌ می‌ کردی.

۷۴۹٫ ای فـاطمه[(عـلیها السـلام)]، ای دختر بهترین مردم برخیز گریه کن‌ به‌ ستارگان‌ آسمان که در بیابان افـتاده انـد.

۷۵۰٫ قـبرهایی در کوفه، قبری در طیبه (مدینه‌)، قبر‌ دیگری در فخ که درود من بر آنها باد.

۷۵۱٫ قبرهایی در کـنار‌ روخـانه‌ در‌ جـنب کربلا که حجله گاههای آنها در کنار فرات است.

۷۵۲٫ در کنار فرات عطْشان‌ از‌ دنیا رفتند. ای کـاش قـبل از وفاتم، در میان آنها می مُردم‌.

۷۵۳‌. به‌ خدا شکایت می کنم که ذکر مـصیبت آنـها بـه من جام سوگ و بی تابی را‌ نوشانده‌ است‌.

۷۵۴٫ دختران زیاد، در قصرها مصون بودند; اما دخـتران پیـامبر(صلی الله‌ علیه‌ وآله) هتک حرمت می شدند.

۷۵۵٫ خاندان زیاد در قلعه ها در امنیت بـودند و خـاندان پیـامبر‌(صلی‌ الله علیه وآله) در بیابانها اسیر.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۷۴)


و آل رسول الله تسبی حریمهم *** و آل‌ زیاد‌ آمنوا السربات۷۵۶ ۷۵۷

اما در قرن‌ سوم‌ هجری‌ یـعنی بـعد از عصر امام رضا(علیه‌ السلام‌)، بیشتر اوقات، ائمه اطهار در تقیه به سـر مـی بـردند و امکان برپا کردن‌ مجالس‌ عزاداری امام حسین(علیه السلام‌)، برای‌ آنان مهیا‌ نبود‌. ولی‌ بـا گـذشت زمـان این مراسم در‌ میان‌ شیعیان رونق و گسترش یافت و عده ای در امر مرثیه سرایی مـهارت کـافی‌ کسب‌ کردند و برخی دیگر در این زمینه‌ شهرت یافتند; در اوایل‌ قرن‌ چهارم هجری، [یعنی از اواخر‌ غیبت‌ صـغری]، مـرثیه گویی به نام خِلْب مشهور بود که به دست بر بهاری‌ رئیـس‌ حـنابله بغداد، کشته شد:۷۵۸‌ همچنین‌ در‌ عصر معزالدوله از‌ نـوحه‌ گـری بـه نام ابن‌ اصدق‌ سخن به میان آمـده اسـت.۷۵۹

۲٫ توصیه ها و تشویق های ائمه اطهار(علیهم السلام‌) جهت‌ برپایی عزای امام حـسین(عـلیه السلام‌).

توصیه‌ های ائمه‌ اطـهار‌(عـلیهم‌ السلام) جـهت بـرپایی عـزای‌ امام حسین(علیه السلام) به سـه شـکل بود:

أ. روایاتی که درباره ثواب گریستن و اشک ریختن‌ بر‌ امام حسین(عـلیه السـلام) وارد شده‌ است‌.

ب. روایاتی‌ که‌ درباره‌ ثـواب سرودن شعر‌ و گریاندن‌ مـردم در مـصیبت امام حسین(علیه السلام)وارد شـده اسـت.

نمونه هایی از این گونه روایات‌ را‌ در‌ فصل فضیلت و ثواب عزاداری برای امام حسین‌(عـلیه‌ السـلام‌)آورده‌ ایم‌.

ج. توصیه‌ ائمه اطـهار(عـلیهم السـلام) جهت برپا کـردن مـجلس عزای امام حسین(عـلیه السـلام) در خانه های شیعیان.

مالک جهنی از امام باقر(علیه السلام) درباره وظیفه شیعیانی‌ که در روز عـاشورا نـمی توانند به کربلا بروند و مرقد مـبارک امـام حسین(عـلیه السـلام)را از نـزدیک زیارت کرده و در آنجا بـرای حضرت

_______________________________

۷۵۶٫ خاندان پیامبر(صلی الله علیه‌ وآله‌) اسیر می شدند ولی خاندان زیاد در امنیت زندگی می کـردند.

۷۵۷٫ ابـوالفرج اصفهانی: الأغانی، داراحیاء التراث العربی، بـیروت (بـی تـا)، ج ۲۰، ص ۱۴۸٫ و خـوانساری: روضـات الجنات، مکتبه اسـماعیلیان، قـم‌، ج ۳، ص ۳۱۵‌.

۷۵۸٫ تنوحی، قاضی ابوعلی: النشوار و المحاضره، چاپ بیروت، ۱۳۹۱ هـ. ق، ج ۲، ص ۱۳۴٫

۷۵۹٫ همان، ص ۲۳۰ ـ ۲۳۲٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۷۵)


عزاداری نمایند، می پرسد. امام باقر(عـلیه السـلام‌) مـی‌ فرماید: «…[چنین شخصی] باید بر‌ آن‌ حـضرت بـگرید و بـه خـانواده اش نـیز دسـتور دهد که بر آن حضرت گریه کنند و در خانه اش مجلس مصیبت برای آن جناب برپا کند‌ و برایشان‌ اظهار جزع نماید و [شیعیان]‌ باید‌ با گریه با هم ملاقات کنند و یکدیگر را در مـصیبت حسین(علیه السلام) تعزیت و تسلیت گویند… و اگر توانستی، در این روز دنبال کارهایت نرو… و چیزی برای خانه ات ذخیر نکن‌».۷۶۰‌

همچنین امام صادق(علیه السلام) در گفت و گو با مسمع بن عبد الملک کـردین بـصری که اظهار می داشت، به جهت وجود جاسوسانِ مأموران بنی امیه نمی تواند در کربلا‌ حاضر‌ شود، به‌ او فرمود: «آیا [در خانه ات] مصیبت امام حسین(علیه السلام) را به یاد مـی آوری؟ گـفتم: آری‌، فرمود: ناراحت می شوی، گفتم: آری به خدا سوگند، به طوری‌ که‌ خانواده‌ ام اثر غم و اندوه را در من مشاهده می کنند و از خوردن امتناع مـی کـنم، به طوری ‌‌که‌ آثار حـزن در مـن ظاهر شود، فرمود: خدا اشک چشم تو را رحمت‌ کند‌. آگاه‌ باش که از کسانی به حساب می آیی که در شادی ما شاد می شوند‌ و در غـم مـا غمگین و به هنگام خـوف مـا خوفناک می گردند».۷۶۱

به‌ طور کلی ائمه اطهار‌(علیهم‌ السلام) به شیعیان سفارش می کردند که در روز عاشورا از کسب و کار دست بکشند و حالت غم و عزا به خود بگیرند; چنانکه امام رضـا(عـلیه السلام) فرموده است: هر کس در‌ روز عاشورا در برآوردن حوائج خود نکوشد، خدا در دنیا و آخرت حوائج او را برآورده می کند و هر کس روز عاشورا را روز اندوه و گریه خود قرار دهد، خدای تعالی روز‌ قیامت‌ را روز شادی و سـرور او قـرار می دهـد و هر کس روز عاشورا را روز برکت (کسب و بدست آوردن پول) نماید و در این روز مالِ دنیا ذخیره کند، خدا برکت را‌ از‌ او بر می دارد».۷۶۲

شـاعران مرثیه سرا

در عصر امویان به جهت فشار و اختناق شدید حکومت، شـاعران شـیعه کـمتر

_______________________________

۷۶۰٫ ابن قولویه: کامل الزیارات، مکتبه الصدوق، طـ ۱، ۱۳۷۵‌ هـ‌، باب ۷۱، ج ۷، ص ۹۳٫

۷۶۱٫ همان مأخذ، باب ۳۲، ح ۶، ص ۱۰۸٫

۷۶۲٫ ابن شهر آشوب: مناقب آل ابـی ‌ ‌طـالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج ۴، ص ۸۹٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۷۶)


می توانستند در مرثیه امام حسین(علیه‌ السلام‌)، شعر‌ بـگویند و بـیشتر اشـعار مراثی در‌ خفا‌ سروده‌ می شد; چنانکه ابوالفرج اصفهانی می گوید:«اما از شعرای متقدم اشعاری در مـرثیه امام حسین(علیه السلام) به دست ما‌ نرسیده‌ است‌; زیرا شعرا به جـهت ترس و وحشتی که از‌ بـنی‌ امـیه داشتند بر این کار اقدام نمی کردند».۷۶۳ حتی برخی از شاعران شیعی به خاطر حفظ جان خویش‌ مجبور‌ می‌ شدند، در مدح امویان نیز شعر بسرایند; چنانکه برادرِ کمیت‌ اسدی نقل می کـند که کمیت مرا نزد امام باقر(علیه السلام) فرستاد و من به آن حضرت گفتم‌ که‌ کمیت‌ مرا نزد شما فرستاد تا از شما اجازه بگیرم [برای حفظ‌ جان‌ خود] در مدح بنی امیه شـعر بـگوید. حضرت فرمود: آری او آزاد است هرچه می خواهد‌ بگوید‌.۷۶۴‌

در برخی از دوران های حکومت عباسی نیز وضع به همین منوال‌ بلکه‌ شدیدتر‌ بود. در آغاز تشکیل دولت عباسی که آنها هنوز قدرت نیافته بودند و در برخی‌ دورهـ‌ هـا‌ که تمایل ضد شیعی بر حکومت ها غلبه نداشت، شاعران شیعی توانستند، اشعار فراوانی‌ را‌ در رثای امام حسین(علیه السلام)بسرایند.

مرحوم سید محسن امین فهرست کسانی‌ را‌ که‌ در سه قـرن نـخست هجری در مرثیه امام حسین(علیه السلام) شعر سروده اند‌ به‌ شرح زیر آورده است:

عقبه بن عمرو سهمی، سلیمان بن قته، ابوالفرج خزاعی‌، رباب‌ بنت‌ امرئ القیس همسر امام حـسین(عـلیه السـلام)، بشیر بن خدلم، ام لقمان بـنت عـقیل، فـضل‌ بن‌ عباس بن عتبه بن ابی لهب، ابودهبل جمحی، خالد بن معدان، عبید‌ الله‌ بن‌ حر جعفی، جعفر بن عفان طـائی، مـنصور نـمری، دعبل خزاعی، حسین بن ضحاک و قاسم بن‌ یـوسف‌ کـاتب‌.۷۶۵

اما درباره اینکه چه کسی نخستین بار در رثای آن حضرت‌ شعر‌ گفته، مشهور است که عبید الله بن حر جعفی نـخستین شـخص مـی باشد;۷۶۶ زیرا محل‌ سکونت‌ او به کربلا نزدیک

_______________________________

۷۶۳٫ مقاتل الطالبین، مـنشورات الشریف الرضی، قم، ط ۲، ۱۴۱۶‌ هـ‌، ص ۱۲۱٫

۷۶۴٫ ابوالفرج اصفهانی: الاغانی، دار احیاء‌ التراث‌ العربی‌، بیروت، ج ۱۷، ص ۳۱٫

۷۶۵٫ اعیان الشیعه، دارالتعاریف‌ للمطبوعات‌، بیروت، (بی تـا)، ج ۱، ص ۶۲۲٫

۷۶۶٫ ابـی مـخنف: پیشین، ص ۲۷۶٫

۷۶۷٫ سید محسن امین‌: پیشین‌.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۷۷)


بوده است. برخی نیز معتقدند‌، سـلیمان‌ بـن قته‌ نخستین‌ کسی‌ است که پس از گذشت سه‌ روز‌ از شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش به کربلا آمـده و خـطاب بـه‌ شهدا‌ شعر گفته است۷۶۷٫

شیخ مفید‌ و ابن جوزی قائل اند‌ که‌ عـقبه بـن عـمرو عبسی نخستین‌ کسی‌ است که در رثای امام حسین(علیه السلام) شعر سروده است۷۶۸٫

در‌ هـر‌ عـصر، تـعدادی از شاعران مشهور‌ و نامدار‌ شیعی‌، طلایه دار و پیشتاز‌ شعر‌ شیعی و مرثیه امام حسین‌(علیه‌ السلام)بـودند و خـود را در ولایت و دوستی خاندان پیامبر ذوب کرده بودند; از جمله‌ این‌ شاعران: کمیت بن زید اسـدی، کـُثَّیِر‌ عـَزَّه‌، فرزدق و سید‌ حمیری‌ در‌ عصر امویان بودند، فرزند‌ کمیت، مستهل می گوید: کمیت هنگام مـرگ، آخـرین بار که چشمانش را باز کرد، سه‌ بار‌ گفت: اللهم آل محمد.۷۶۹ در‌ عصر‌ عباسی‌ اول‌ (۱۳۲‌ ـ ۲۳۲ هــ) دو‌ شـاعر‌ بـزرگ، منصور نمری و دعبل خزاعی از شاعران پیشتاز شیعه بودند. هارون الرشید دستور قتل نمری را‌ داد‌، ولی‌ پیـش از مـرگش به او دست نیافتند‌.۷۷۰‌ دکتر‌ مصطفی‌ شکعه‌ درباره‌ دعبل می گوید:«دعبل اهـل بـیت پیـامبر را مدح می کرد و در اشعارش آنان را آن گونه که اهلش بودند، توصیف می نمود، به امویان و عـباسیان حـمله‌ مـی کرد و اگر او را از این کار می ترساندند می گفت: من پنجاه سال اسـت کـه چوبه دارم را با خودم حمل می کنم و کسی را نمی یابم که‌ مرا‌ به آن بیاویزد.۷۷۱

دکتر شوقی ضـیف دربـاره شاعران بزرگ عصر دوم عباسی می گوید:«در عصر دوم عباسی۷۷۲ شعرِ شیعیِ زیادی گـفته شـده که بعضی از این‌ اشعار‌ را شاعران علوی سـروده انـد و

_______________________________

۷۶۸٫ شـیخ مفید: الامالی، موسسه النشر التابعه لجماعه المـدرسین، قـم، طـ۲، ص ۳۲۴ و سبط بن جوزی: تذکره الخواص، منشورات‌ الشریف‌ الرضی، قم، ۱۴۱۸ هـ، ص ۲۴۲‌.

۷۶۹‌. ابوالفرج اصـفهانی: مـقاتل الطالبیین، دار احیاء التراث العربی، بـیروت، ج ۱۷، ص ۴۵٫

۷۷۰٫ اسـد حیدر: الامـام الصـادق و المـذاهب الاربعه، دارالکتاب العربی، بیروت، ط. ۳، ۱۴۰۳ هـ، ج ۱، ص ۲۵۴‌ بـه‌ نـقل از زهر الآداب‌، ج ۳، ص ۷۰‌.

۷۷۱٫ الادب فی مرکب الحضاره الاسلامیه، کتاب الشعرا، دارالکتاب اللبنانیه، ص ۱۶۲، ۱۶۳٫

۷۷۲٫ عصر دوم عـباسی از اوایـل قرن سوم هجری (۲۳۲ هـ) از زمان مـعتصم با ورود ترکان به‌ دربـار‌ عـباسی شروع شده و مدت صد سـال طـول کشیده است.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۷۸)


برخی را نیز، سایر شاعران شیعی از مهم ترین شعرای علوی در این عـصر مـحمد بن صالح علوی حمانی و مـحمد بـن‌ عـلی‌ از نوادگان‌ عباس بـن عـلی(علیهما السلام) بودند۷۷۳٫

مـشخصه هـای عزاداری امام حسین(علیه السلام) در عصر ائمه‌ اطهار(علیهم السلام)

مشخصه های عزاداری امـام حـسین(علیه السلام) در‌ زمان‌ ائمه‌ اطهار(عـلیهم السـلام) را از دو جهت مـی تـوان مـورد بررسی قرار داد:

۱٫ مکان: از لحـاظ مکان‌، ‌‌عزاداری‌ امام حسین(علیه السلام) تنها در کنار مرقد آن حضرت در کربلا به‌ طور‌ علنی‌ بـرگزار مـی شده است.۷۷۴ اما براساس راهنمائیِ ائمـه اطـهار(عـلیهم السـلام) بـرای حفظ جان‌ شـیعیان در مـناطق شیعه نشین آن عصر، این مراسم را در خانه ها‌ انجام می دادند و در‌ ایام‌ عاشورا در منازل جمع می شـدند و بـه یـکدیگر تسلیت می گفتند; چنانکه در حدیث مالک جـهنی گـذشت، امـام بـاقر(عـلیه السـلام) به کسانی که در روز عاشورا نمی توانستند در کربلا‌ و کنار مرقد امام حسین(علیه السلام) حاضر شوند، چنین توصیه می کند.۷۷۵

براساس نقل کشّی، زید شحّام می گوید: هـمراه جماعتی از اهل کوفه نزد امام صادق(علیه السلام)بودیم‌ که‌ جعفر بن عفّان وارد شد. امام صادق(علیه السلام) او را نزدیک خود نشانید و به او فرمود: به من خبر رسیده که در رثای حـسین(عـلیه السلام) خوب شعر می‌ گویی‌، جعفر گفت: آری فدایت شوم، آنگاه حضرت فرمود که مرثیه بخواند.۷۷۶

البته خود ائمه اطهار(علیهم السلام) نیز در این باره تقیه می کردند; چنانکه سـفیان بـن مصعب‌ عبدی‌ که از شاعران بزرگ شیعی است، نقل کرده که، روزی در بیت معظمِ امام صادق(علیه السلام)و به دستور آن حضرت مشغول خواندن اشعاری در مـصیبت امـام حسین(علیه‌ السلام‌)بوده‌ کـه صـدای گریه زنان بلند‌ شده‌ و مردم‌ از بیرون متوجه شده و جلوی در اجتماع نمودند، در این هنگام امام

_______________________________

۷۷۳٫ تاریخ الادب العربی، العصر العباسی الثانی، دار المعارف‌ بمصر‌، ص ۳۸۶‌.

۷۷۴٫ ر.ک: ابن قولویه: کـامل الزیـارات، مکتبه الصدوق، طـ‌۱، ۱۳۷۵‌ هــ. ش، بـاب ۱۰۸، ح ۱، ص ۳۴۰٫

۷۷۵٫ همان، باب ۷۱، ح ۷، ص ۹۳٫

۷۷۶٫ شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال (رجال کشی)، مؤسسه آل‌ البیت‌ لاحیاء‌ التراث، قم، ۱۴۰۴ هـ، ج ۲، ص ۵۷۴٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۷۹)


صادق(علیه السلام) به جهت‌ تقیه فرمود: به آنها بگوئید: یکی از بچه ها غش کـرده و زنـان برای او شیون می کنند.۷۷۷‌

۲٫ شکل‌: در‌ عصر ائمه اطهار(علیهم السلام) عزاداری امام حسین(علیه السلام) از‌ لحاظ‌ شکلی، محدود به مرثیه سرایی، گریستن و گریاندن بود. عمده مرثیه امام حسین(علیه السـلام) در قـالب‌ شعر‌ بـود‌ و مرثیه به وسیله شاعران شیعه خوانده می شد. تعدادی نیز که خود‌ شاعر‌ نبودند‌، اشعار شاعران بـزرگ را در مرثیه امام حسین(علیه السلام) می خواندند که به‌ آنها‌ مـنشد‌ مـی گـفتند که تعدادی از آنها در حضور امام صادق(علیه السلام) به مرثیه‌ سرایی‌ پرداخته اند; چنانکه مرحوم علامه امـینی ‌ ‌در شـرح حال سید حمیری می گوید‌:«علاوه‌ بر‌ خود سید کسان دیگری چون: فـضیل رسـان و ابـوهارون مکفوف اشعار او را در رثای‌ امام‌ حسین(علیه السلام)در حضور امام صادق(علیه السلام)خوانده اند».۷۷۸ از‌ جـمله‌ اینها‌، شخصی به نام ابوعماره بود که به او ابوعماره منشد می گفتند.۷۷۹

بـنابر آنچه‌ گفته‌ شد، مـی تـوان نتیجه گرفت که مرثیه سرایی و انشای شعر در عصر‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام) خیلی رایج بوده است; در کنار شاعران از قصاص نیز می توان نام‌ برد‌ که‌ از جمله مرثیه سرایان آن عصر بودند. در قـرون نخستین هجری قصه‌ گویی‌ همانند خطابه و شعر در میان مردم رواج داشته و جنبه تعلیمی آن بیشتر از خطابه بوده و کار‌ موعظه‌ را نیز بر عهده داشته است. درباره منشأ پیدایش قصه گویی می‌ توان‌ گفت: بـا تـوجه به ممنوعیت نقل حدیث‌ از‌ سوی‌ دستگاه خلافت، به پیروی از خلیفه دوم‌ عُمَر‌، جریان قصه گویی که بیشتر بیان داستان های امت ها و پیامبران گذشته بود‌، رواج‌ پیدا کرد و از حمایت دسـتگاه‌ خـلافت‌ برخوردار شد‌; از‌ این‌ رو قصه گویان به نوعی وابسته‌ به‌ دستگاه خلافت بودند; مانند تمیم داری۷۸۰ ـ نخستین قصه گوی مسجد النبی‌ در‌ مدینه ـ در اوج ممنوعیت نقل حدیث‌ قصه گویی می کرد‌، تا‌ بـلکه خـلأ نقل حدیث پر‌ شود‌; جاحظ در بخشی از کتاب البیان و

_______________________________

۷۷۷٫ علامه امینی، عبدالحسین: الغدیر، دارالکتب الاسلامیه‌، تهران‌، ۱۳۶۶ هـ. ش، ج ۲، ص ۲۹۴ و ۲۹۵٫

۷۷۸‌. همان‌، ج ۱، ص ۲۳۵‌.

۷۷۹٫ شیخ صدوق‌: ثواب‌ الاعمال و عقاب الاعمال، منشورات‌ مؤسسه‌ الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۰ هـ، ص ۱۲٫

۷۸۰٫ ابـن اثـیر: اسـد الغابه فی معرفه الصحابه‌، داراحـیاء‌ التـراث العـربی، بیروت، (بی تا)، ج ۱، ص ۲۱۵‌.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۸۰)


التبیین‌ این مطلب‌ را‌ مورد‌ بررسی قرار داده و از‌ قصه گویان معروف نام برده است; از جمله شخصی به نام موسی اسـواری کـه بـه‌ دو‌ زبان عربی و فارسی قصه گویی می‌ کرده‌ اسـت‌.۷۸۱‌ در‌ عـصر امام صادق‌(علیه‌ السلام) ذکر مصیبت امام حسین(علیه السلام) شکل گرفته بود، قصه گویی در کنار شعر سرایی‌ یـکی‌ از‌ راه هـای بـیان واقعه کربلا بوده است‌; چنانکه‌ در‌ خبر‌ عبدالله‌ بن‌ حماد بـصری آمده که در روز نیمه شعبان تعدادی قصه گو در کنار قبر آن حضرت در کربلا به قصه گویی می پردازند.۷۸۲ این نـوع از‌ مـرثیه سـرایی تا عصر آل بویه رواج داشته است، همان طور که ابن کثیر در حـوادث سـال ۳۶۷ هـ. ذکر کرده که میان شیعه و سنی درگیری رخ داده که اغلب‌ بر‌ سر مراسم عاشورا بوده، عـضدالدوله مـُسبِب فـتنه را قصه گویان و واعظان دانسته و آنان را از قصه گویی و موعظه منع کرده است.۷۸۳

عـزاداری در عـصر آل بـویه

یکی از‌ مهم‌ ترین مراحل عزاداری امام حسین(علیه السلام)، بعد از قدرت یافتن سلسله آل بـویه در قـرن چـهارم هجری می باشد; که اوج گسترش‌ تشیع‌ است. در این قرن حکومت‌ های‌ شیعی چون: عـلویان طـبرستان، زیدیان یمن، حمدانیان در شمال عراق، فاطمیان در مصر و آل بویه در عراق و ایران به روی کار آمـدند. عـزاداری امـام‌ حسین‌(علیه السلام) برای نخستین‌ بار‌ در این قرن، در قلمرو و حکومت آل بویه و تحت حمایت آنـان بـه صورت علنی و عمومی در کوچه و بازار برگزار شد; عموم مورخان اسلامی به خصوص مـورخانی کـه وقـایع را به‌ ترتیب‌ سنواتی نوشته اند، از جمله: ابن جوزی، در کتاب المنتظم،۷۸۴ ابن کثیر،۷۸۵ ابن اثیر،۷۸۶ یـافعی در

_______________________________

۷۸۱٫ البـیان و التبیین، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج ۱، ص ۱۷۹ و ۱۹۶٫

۷۸۲٫ ابن قولویه‌: پیشین‌، باب ۱۰۸‌، ح ۱، ص ۳۴۰٫

۷۸۳٫ ابن کثیر: البدایه و النـهایه، مـنشورات مـکتبه المعارف، بیروت، ۱۴۰۸ هـ. ق، ج ۱۱، ص ۳۶۷٫

۷۸۴٫ المنتظم فی‌ تاریخ الملوک و الامم، دائره المعارف العثمانیه، حیدرآباد رکن، ۱۳۵۸ هـ. ق، ج ۷، ص ۱۵‌.

۷۸۵‌. ابن‌ کـثیر، هـمان، مـنشورات مکتبه المعارف، بیروت، ج ۱۱، ص ۲۴۳٫

۷۸۶٫ الکامل فی التاریخ، دار صادر، بیروت، ۱۳۹۹ هـ‌. ق، ج ۸، ص ‌‌۵۴۹‌.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۸۱)


مرآت الجنان۷۸۷ و ذهـبی۷۸۸ در ضـمن وقایع سال ۳۵۲ هـ. و سال های‌ بعد‌ از‌ آن، کیفیت عزاداری شیعه را در روز عاشورا نوشته اند; ابن جوزی گفته اسـت: «در‌ سـال ۳۵۲ هـ. معزالدوله دیلمی دستور داد، مردم در روز عاشورا جمع شوند‌ و اظهار حزن کنند; در‌ ایـن‌ روز بـازارها بسته شد و خرید و فروش موقوف گردید; قـصابان گـوسفند ذبـح نکردند، هریسه پزها هریسه (حلیم) نپختند، مـردم آب نـنوشیدند; در بازارها خیمه برپا کردند و به رسم عزاداری کرباس آویختند; زنان‌ به سرو روی خـود مـی زدند و بر حسین ندبه مـی کـردند»!۷۸۹ ابن اثـیر مـی نـویسد: «شمار عظیمی از شرکت کنندگان با چـهره هـای سیاه شده و موهای پریشان گرداگرد شهر بغداد‌ می‌ گشتند و در روز عاشورا بر سـینه مـی زدند و اشعار حزن انگیز می خـواندند».۷۹۰ با توجه به ایـنکه قـرن چهارم، اوج گسترش تشیع بود و حـکومت هـای شیعی در اکثر مناطق‌ جهان‌ اسلام از جمله: ایران، عراق، یمن، شام، مصر و طبرستان گـسترده بـودند، این دستور معزالدوله به طـور گـسترده از سـوی مناطق شیعه نـشین بـه خصوص بغداد با اسـتقبال رو بـه‌ رو‌ شد. از جمله سیف الدوله حمدانی ـ از حاکمان سلسله شیعی حمدانیان – در قلمرو حکومت خویش، در شمال عراق، در ایـن سـال دستور عزاداری عمومی برای امام حـسین(عـلیه السلام‌) را‌ صـادر‌ کـرد.۷۹۱

هـمچنین حاکمان فاطمی‌ مصر‌، بـا‌ اینکه با آل بویه رقیب بودند، ولی از روش آنان پیروی کردند و در روز عاشورا، عزاداری عمومی را برای امام حسین‌(عـلیه‌ السـلام‌) مرسوم کردند; در این باره مقریزی مـی نـویسد‌:

«در‌ زمـان المـعزلدین الله بـه سال ۳۶۳ هـ در کـشور مـصر تمام فاطمیین و شیعه در روز عاشورا در کنار قبر‌ ام‌ کلثوم‌ و نفیسه۷۹۲ اجتماع نموده و به عزاداری پرداختند و مبلغ

_______________________________

۷۸۷٫ مـرات‌ الجـنان، حـیدرآباد دکن، ۱۳۳۸ هـ. ق، ج ۳، ص ۲۴۷٫

۷۸۸٫ تاریخ الاسلام، (حوادث و وفیات سـنه ۳۵۱ ـ ۳۸۰)، دارالکـتاب العـربی، بـیروت، ط . ۱، ۱۴۰۹‌ هــ‌، ص ۱۱‌.

۷۸۹٫ ابـن جوزی: همان مأخذ.

۷۹۰٫ ابن جوزی: همان مأخذ.

۷۹۱‌. ابن‌ اثیر: همان مأخذ.

۷۹۲٫ ام کلثوم و نفیسه از امام زادگان مدفون در قاهره هستند.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۸۲)


بی حساب‌ برای‌ اطعام‌ و عزاداری و شربت مخارج نمودند و بـه سال ۳۹۶ هـ در مصر کلیه بازارها‌ را‌ تعطیل‌ عمومی کردند و ابن مأمون در سال ۵۱۵ هـ. از موقوفات وصدقات کشور مصر روز‌ عاشورا‌ را‌ تعطیل و روز توزیع صدقات قرار داد. و در عهد صدارت افضل بن بدرالدین در مسجد‌ حسینی‌ قاهره بـوریاها فـرش شد و افضل بدین سان در قلب مردم را یافت».۷۹۳‌

همچنین‌ بنا‌ به گفته مقریزی بعد از سقوط فاطمیان، عزاداری امام حسین(علیه السلام) در مصر‌ ادامه‌ یافت و ایوبیان نتوانستند آن را متوقف سازند.۷۹۴

بعد از ایـن زمـان برپایی‌ عزاداری‌ برای‌ امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا به سرعت در میان شیعیان گسترش یافت و از‌ جمله‌ مهم ترین شعائر شیعی گشت. ابوریحان بیرونی ـ کـه در قـرن چهارم می‌ زیسته‌ ـ در‌ کتاب آثـار البـاقیه می نویسد: «اما شیعیان در این روز نوحه می خوانند و می گریند‌; این‌ مراسم‌، هم در مدینه السلام (بغداد) و هم در سایر شهرها و بلاد انجام می‌ گیرد‌».۷۹۵ در عـصر آل بـویه، هر گاه عاشورا بـا عـید نوروز یا مهرگان مصادف می شد‌، انجام‌ مراسم عید را به تأخیر می انداختند.۷۹۶ حنبلیان بغداد، به جهت‌ کثرت‌ شیعیان و حمایت آل بویه، نتوانستند از برپایی‌ این‌ مراسم‌ جلوگیری کنند.۷۹۷ اگر چه عـکس العـمل‌ هایی‌ داشتند که گاهی خیلی شدید بود; از جمله حنابله برای دشمنی با شیعیان‌ روز‌ هجدهم محرم، روز قتل مصعب‌ بن‌ زبیر را‌ عزا‌ می‌ گرفتند.۷۹۸ حتی در سال ۳۶۳‌هـ‌. حنابله بغداد به تعبیر ابـن کـثیر ـ که خـود سنّی متعصبی است و با‌ شیعه‌ دشمنی کرده ـ

_______________________________

۷۹۳٫ مقریزی، تقی الدین‌: المواعظ و الاعتبار فی ذکر‌ الخطط‌ و الآثار، مـؤسسه الفرقان للتراث الاسلامی‌، مصر‌، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۸٫

۷۹۴٫ همان.

۷۹۵٫ الآثار الباقیه عن القرون الخالیه، دار صـادر بـیروت‌، (بـی‌ تا)، ص ۳۲۹٫

۷۹۶٫ ابوالمحاسن تغری‌ بردی‌ اتابکی‌، النجوم الزاهره فی‌ ملوک‌ مصر و قاهره، افست دارالکتب‌، مصر‌، ج ۴، ص ۲۱۸٫

۷۹۷٫ ابن کثیر البـدایه ‌ ‌و النـهایه، منشورات مکتبه المعارف، بیروت، ۱۴۰۸ هـ. ق، ج ۱۱، ص ۲۴۳‌.

۷۹۸‌. همان مأخذ، ص ۳۳۲٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۸۳)


جاهلان سنّی دسته‌ به‌ راه انداختند‌ و شـبیه‌ عـایشه‌، طـلحه و زبیر ساختند و گفتند‌: با اصحاب علی می جنگیم، که در این فتنه تعدادی از طرفین کشته شـدند.۷۹۹‌ گاهی‌ امیران آل بویه برای جلوگیری از‌ فتنه‌ های‌ حنابله‌، مجبور‌ می شدند دستور‌ دهـند‌، به طور موقت مـراسم عـزاداری عاشورا تعطیل شود; از جمله در سال ۳۶۷ هـ. عضدالدوله دستور‌ توقف‌ عزاداری‌ را در روز عاشورا صادر کرد.۸۰۰‌

از‌ جمله‌ مناطقی‌ که‌ در‌ قرن چهارم و پنجم در آنها نسبت به شیعیان و مظاهر و شعائر آنان، مثل عزاداری عاشورا سخت گـیری شدید وجود داشته، منطقه ایران و قلمرو حکومت غزنویان و سامانیان بود; چنانکه‌ ابن کثیر در ضمن حوادث سال ۴۰۸ هجری نوشته است: «سلطان محمود در این سال در بلاد خراسان و سایر مناطق قلمرو حکومتش، تعداد کـثیری از مـعتزلیان، رافضیان، اسماعیلیان، قرمطیان، جهمیه‌ و مشبهه‌ را به دار زد و کشت و تعداد دیگری را به زندان انداخت و تعداد دیگری را تبعید نمود و دستور داد آنان را بر بالای منبرها لعن کنند و جماعتی از بدعت گذاران‌ را‌ نفی بلد نمود».۸۰۱ مـی تـوان گفت که عزاداری روز عاشورا از جمله مهم ترین بدعت ها در نظر سنّی متعصّبی چون ابن‌ کثیر‌ می باشد; چنانکه خود در‌ موارد‌ فراوانی از کتاب خویش به بدعت آمیز بودن این عـمل تـأکید دارد.۸۰۲بنابراین می توان گفت مقصود از بدعت گذاران تبعید شده، عزاداران‌ بوده‌ اند.

بعد از زوال‌ سلسله‌ آل بویه، حنابله بغداد با یاری سلجوقیان که جایگزین آل بویه شده بودند و بر عکس آنان از اهـل سـنّت حـمایت می کردند نسبت به عـزاداری امـام حـسین(علیه السلام) در‌ روز‌ عاشورا سخت گیری کردند و شعارهای شیعه را از مساجد آنان پاک کردند و دستور دادند در محله کرخ در اذان به جای حی علی خیر العـمل، الصـلوه خـیر من النوم گفته‌ شود‌.۸۰۳ آزار‌ و اذیت حنابله به حـدّی شـدت یافت که شیخ طوسی عالم بزرگ شیعی در سال ۴۴۸ هـ مجبور‌

_______________________________

۷۹۹٫ همان مأخذ، ص ۲۷۵٫

۸۰۰٫ همان مأخذ، ص ۲۸۹٫

۸۰۱٫ همان مأخذ‌ ج ۱۲‌، ص ۶ و ۷٫

۸۰۲‌. همان مأخذ، ج ۸، ص ۲۰۲٫

۸۰۳٫ هـمان مـأخذ، ج ۱۲، ص ۶۸٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۸۴)


شـد، بغداد را ترک کرده و به نجف اشرف مهاجرت ‌‌کند‌.۸۰۴ ولی به تـدریج با گذشت زمان از تعصب های سنی ها کاسته‌ شد‌ و به‌ همزیستی مسالمت آمیز با شیعیان روی آوردند، حتی عـزاداری روز عـاشورا بـه میان آنان نیز‌ راه یافت.۸۰۵

عزاداری امام حسین(علیه السلام) بعد از عـصر آل بـویه‌

مراسم عزاداری امام حسین‌(علیه‌ السلام) بعد از عصر آل بویه در روز عاشورا و در مناطق شیعه نشین به طرز جـدی رواج داشـته اسـت; چنانکه در کتاب النقص از زبان یک نویسنده متعصّب سنی در قرن‌ ششم درباره شـیعه آمـده اسـت: «این طایفه روز عاشورا اظهار جزع و فزع می کنند و رسم تعزیت را اقامت کنند و مصیبت شـهدای کـربلا تـازه گردانند بر منبرها، قصه گویند، و علما سر برهنه‌ کنند‌ و عوام جامه چاک کنند و زنـان روی خـراشند و مویه کنند».۸۰۶

براساس اظهارات موجود در همین کتاب افزون بر مناطق و شهرهای مختلف عـراق مـانند: نـجف، کربلا، سامرا، حلّه، بغداد، … در بسیاری‌ از‌ مناطق ایران چون: ری، قزوین، قم، کاشان، آبه، نیشابور، سـبزوار، جـرجان و شهرهای مختلف مازندران عزاداری امام حسین(علیه السلام)به طرز آزاد برگزار می شـده اسـت.۸۰۷ در ایـن‌ باره‌ گزارش مولانا جلال الدین رومی از عزاداری مردم شهر حَلب دارای اهمیت است; وی در کتاب خود مـثنوی مـعنوی اظهار می دارد که مردم حلب در روز عاشورا برای‌ عزاداری‌ امام‌ حسین(علیه السـلام) در یـکی‌ از‌ مـیادین‌ شهر اجتماع عظیمی را تشکیل داده بودند.۸۰۸

_______________________________

۸۰۴٫ همان مأخذ.

۸۰۵٫ رازی، عبدالجلیل: النقص، (بی جا) (بی تا)، ص ۳۷۰ ـ ۳۷۳‌.

۸۰۶‌. رازی‌، عـبدالجلیل: پیـشین، ص ۳۷۰٫

۸۰۷٫ هـمان، ص ۷۸٫

۸۰۸٫

روز‌ عاشورا‌ همه اهل حلب *** باب انطاکیه اندر تا به شب

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۸۵)


همچنین بـه نـقل ابن بطوطه در میان شیعیان آناتولی که‌ اغلب‌ از‌ جوانمردان آن دیار بودند، مراسم روز عاشورا اهمیت بسزائی داشته‌ و در آن روز مـراسم عـزاداری برگزار کرده و احسان می دادند و مردم شهر و سپاهیان و کارگزاران حکومتی را دعوت مـی‌ کـردند‌.۸۰۹‌

از این رو از قرن ششم به بعد کتاب هـای زیـادی‌ در‌ مـوضوع مقتل و شهادت امام حسین(علیه السلام)بـه رشـته تحریر درآمده که انگیزه نگارش آنها تنها‌ بیان‌ وقایع‌ تاریخی نبوده، بلکه نـویسندگان ایـن کتاب ها بیشتر رونق مـراسم عـزاداری و سوگواری‌ امـام‌ حـسین‌(عـلیه السلام)را مدّنظر داشته اند; از این رو در کـتاب هـایی چون: مقتل‌ الحسین‌ خوارزمی‌ (م ۵۶۸ هـ) و درر السّحط فی خبر السبط قضاعی (م ۶۵۸ هـ)، مـرثیه هـای منثور امام‌ حسین‌(علیه السلام) آمـده است. همچنین سیّدبن طـاووس (م ۶۶۴ هــ) کتاب خود، اللهوف علی‌ قـتلی‌ الطـفوف‌ را که به معنای حزن و اندوه بر کشتگان طف می باشد ـ با بحث دربـاره‌ ثـواب‌ گریستن بر اهل بیت(عـلیهم السـلام) بـه خصوص امام حـسین(عـلیه السلام)شروع‌ کرده‌ اسـت‌.

در ایـن رابطه می توان از منقبت خوانی و مداحی نام برد که از جمله مظاهر‌ و نمودهای‌ عزاداری امـام حـسین(علیه السلام) در این عصر بوده اسـت. از قـرن‌ پنجم‌ بـه‌ بـعد کـسانی پیدا شدند که در کـوچه و بازار، مسجد و مدرسه، فضایل و مناقب خاندان پیامبر(صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله)را می خواندند و مظلومیت آنان، بـه ویـژه امام حسین(علیه السلام‌) را‌ ذکر مـی کـردند کـه بـه آنـان مناقب خوان۸۱۰ و بـعدها مـداح می گفتند.۸۱۱

_______________________________

گرد آید‌ مرد‌ و زن جمعی عظیم *** ماتم آن خاندان دارد مقیم

تا به شب نوحه‌ کنند‌ انـد بـکا *** شـیعه عاشورا برای کربل

بشمرند‌ آن‌ ظلمها‌ و امـتحان *** کـز یـزید و شـمر دیـد آن خـاندان‌

مثنوی‌ معنوی، انتشارات گنجینه، چ ۴، ۱۳۸۰ ش، دفتر ششم، ص ۹۹۸٫

۸۰۹٫ ابن بطوطه، رحله ، دارالکتب العلمیه‌، بیروت‌، (بی تا)، ص ۳۰۴٫

۸۱۰٫ ر.ک: فقیهی‌، علی‌ اصغر: آل‌ بویه‌ نخستین‌ سلسله قدرتمند شیعه، چاپخانه دیبا، چاپ‌ ۳، ص ۴۵۵‌.

۸۱۱٫ واصفی، زیـن الدین محمود: بدایع الوقایع، انتشارات بنیاد فرهنگی ایران، چاپ‌ ۲، ۱۳۴۹‌ هـ. ش، ج ۲، ص ۲۴۹ و ۲۴۷٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۸۶)


عزاداری امام حسین‌(علیه السلام) در میان‌ اهل‌ سنّت

اگر چه پیش از‌ روی‌ کار آمدن آل بویه برخی از گروه های متعصب اهـل سـنت به پیروی‌ از‌ بنی امیه و نواصب نسبت به‌ عزاداری‌ امام‌ حسین(علیه السلام‌) عکس‌ العمل های منفی داشتند‌ و این‌ عکس العمل ها در عصر آل بویه، در قالب درگیری های بسیاری که در‌ روز‌ عـاشورا مـیان حنابله و شیعیان روی می‌ داد‌، بروز می‌ کرد‌.۸۱۲‌ ولی به تدریج به‌ جهت جایگاه خاندان پیامبر و علاقه اهل سنّت به سادات، سوگواری امام حسین(علیه السـلام) در‌ روز‌ عـاشورا به میان آنان نیز راهـ‌ یـافت‌; چنانکه‌ عبدالجلیل‌ رازی‌ می گوید: «اولا‌ معلوم‌ جهانیان است که بزرگان و معتبران ائمه فریقین از اصحاب امام مقدم بوحنیفه، و امام مکرّم شافعی، و علما‌ و فقهای‌ طرایف‌، خـَلَفاً عـن سلف، این سنّت را رعـایت‌ کـرده‌ اند‌ و این‌ طریقت‌ نگاه‌ داشته . اولا خود شافعی که اصل است و مذهب بدو منسوب است، بیرون از مناقب او را در حسین و شهدای کربلا مراثی بسیار است و یکی از آن قصیده‌ ای که می گوید أَبکی الحسین و أرثـی مـنه أهل بیت رسول ا… مصباحاً تا آخر قصیده با مبالغتی تمام و کمال و دیگر قصیده ای است که می گوید: تأوّب همی فالفؤاد کثوب‌ ارق‌ نومی فالرّقاد عجیب.

تا آخر همه مرثیه اوسـت بـه صفتی کـه بر چنان معانی دگران قادر نباشند و مراثی شهدای کربلا که اصحاب بوحنیفه و شافعی را هست، بی عدد و بـی‌ نهایت‌ است. پس اگر عیب است اوّل بر بوحنیفه و بر شافعی و اصحاب ایـشان; آنـکه بـر ما…

آنگه چون فروتر آیی معلوم است که خواجه‌ بومنصور‌ ماشاده به اصفهان که در‌ مذهب‌ سنّت در عـهد ‌ ‌خـود مقتدا بوده است، هر سال این روز، این تعزیت به آشوب و نوحه و غریو داشـته انـد و هـر که رسیده باشد دیده‌ و دانسته‌ باشد و انکار نکند.

و آنگه‌ بغداد‌ که مدینه السلام و مقر دارالخـلافه است، خواجه علی غزنوی حنیفی دانند که این تعزیت چگونه داشتی! تا بـه حدی که به روز عـاشوار در لعـنت سفیانیان مبالغتی می کرد. سائلی‌ برخاست‌ و گفت: معاویه را چه گویی؟ به آواز بلند گفت: ای مسلمان! از علی

_______________________________

۸۱۲٫ ر. ک: ابن کثیر: البدایه و النهایه، منشورات مکتبه المعارف، بیروت، ۱۴۰۸ هـ. ق، ج ۱۱، ص ۲۷۵ و ۲۸۹ و ۳۳۲ و ج ۱۲، ص ۲٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۸۷)


می پرسد‌ که‌: معاویه را‌ چگویی؟ آخر دانی که عـلی معاویه را چه گوید؟ امیر عبادی که علامه روزگار و خواجه معنا و سلطان سخن بود‌ او را در حضرت المقتفی لامر الله پرسیدند: این روز که‌ فردا‌ عاشورا‌ خواست بودن که : چه گویی در معاویه؟ جواد نداد تا سائل سه بـار تـکرار کرد، بار سوم گفت‌: ‌‌ای‌ خواجه! سؤال مبهم می پرسی، نمی دانم کدام معاویه را می گویی؟ این معاویه‌ را‌ پدرش‌ دندان مصطفی بشکست و مادرش جگر حمزه بخائید، و او بیست اند بار تیغ در روی عـلی‌ کـشید و پسرش سر حسین ببرید .ای مسلمانان! شما این معاویه را چه گویید؟ مردم‌ در حضرت خلافت حنفی‌ و سنّی‌ و شافعی زبان به لعنت و نفرین بر گشودند مانند این بسیار است و تعزیت حسین هرموسم عـاشورا بـه بغداد تازه باشد و با نوحه و فریاد و امّا همدان اگر چه مشبهه را غلبه براشد برای‌ حضور رایت سلطان و لشکر ترکان، هر سال، مجدالدین مذکر همدانی در موسم عاشورا این تعزیت بـه صـفتی دارد کـه قمیان را عجب آید. و خواجه امـام نـجم بـوالمعالی بن ابی القاسم بزاری‌ به‌ نیشابور با آن که حنیفی مذهب بود، این تعزیت به غایت کمال داشتی و دستار بگرفتی و نوحه کـردی و خـاک پاشـیدی و فریاد از حد بیرون کردی. و به وی که از امهات بـلاد‌ عـالم‌ است، معلوم است که شیخ ابوالفتوح نصر آبادی و خواجه محمود حدادی حنیفی و غیر ایشان در کاروانسرای کوشک و مساجد بزرگ روز عـاشورا چـه کـرده اند از ذکر تعزیت و لعنت ظالمان‌».۸۱۳‌

تقرب به اهل بیت(عـلیهم السلام) در میان اهل سنّت، متأثر از تمایل عالمان بزرگ اهل سنّت، به محبّت اهل بیت(علیهم السلام) بوده اسـت. مـحدثانی کـه فضایل خاندان‌ پیامبر‌ را‌ انکار نکرده و این روایات را‌ در‌ کتاب‌ های خود ذکـر کـرده اند; تعدادی از آنان در کتاب های رجال اهل سنّت مانند: میزان الاعتدال ذهبی متهم به تشیّع‌ شـده‌ انـد‌ . از جـمله آنها می توان از احمد بن‌ حنبل‌ امام مذهب حنبلی نام برد کـه در دو کـتاب خـود مسند و فضائل الصحابه احادیث بی شماری درباره فضائل اهل‌ بیت‌(علیهم‌ السلام) آورده است. هـمچنین مـحمد بـن جریر طبری دانشمند بزرگ‌ جهان اسلام، اقدام به جمع آوری طرق حدیث غدیر کرده اسـت

_______________________________

۸۱۳٫ رازی، عـبدالجلیل: پیشین، ص ۳۷۰ ـ ۳۷۳٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۸۸)


.

همچنین‌ کتاب‌ هایی‌ در خصوص مقتل امام حسین(علیه السلام) از سوی آنان نـگارش‌ یـافته‌ کـه نشان دهنده وجود عزاداری در میان اهل سنّت می باشد; از جمله آنها، مقتل الحسین‌ نـوشته‌ خـوارزمی‌ (م ۵۶۸ هـ) و روضه الشهدا نوشته ملاحسین کاشفی (م ۹۱۰ هـ) که وی در‌ مقدمه‌ روضه‌ الشهدا اشاره کـرده کـه عـلت تألیف این کتاب وجود مراسم سالیانه عزاداری در آن‌ سامان‌ می‌ باشد، حتی یکی از عالمان حـنفی بـه نام محمّد معین بن محمّد امین السندی‌ التقوی‌ (م ۱۱۶۱ هـ) کتابی به نـام قـره العـین فی البکاء علی الحسین(علیه السلام‌)» تألیف‌ کرده‌ و در آن ثابت کرده است که برپایی عزا بـرای حـسین(عـلیه السلام)مختص به‌ شیعه‌ نیست و درباره لزوم گریه برای امام حسین(علیه السـلام) سـخن گفته است.

بسیاری‌ از‌ عالمان‌ و واعظان بزرگ اهل سنت در روز عاشوار، مصیبت امام حسین(علیه السلام)را ذکر مـی‌ کـردند‌ و مردم را به گریه وا می داشتند; چنانکه این مطلب در نقل‌ رازی‌ در‌ کتاب النـقض مـنعکس شده است . سبط بن جوزی عالم بـزرگ حـنفی نـیز گزارش هایی از‌ ذکر‌ مصیبت‌ امام حسین(عـلیه السـلام) را به وسیله جدّش نقل کرده است.۸۱۴‌

دانشمند‌ بزرگ اهل سنت جلال الدین سـیوطی در تـاریخ الخلفا هنگام بیان تاریخ و شـهادت امـام حسین(عـلیه‌ السـلام‌)مـی گوید:«قلب تحمل ذکر مصیبت او را نـدارد».۸۱۵

بـدین جهت‌ یاد‌ کرد سالیانه واقعه عاشورا و ذکر مظلومیت امام‌ حسین‌(علیه‌ السـلام) کـه از مهم ترین نمودهای دوستی‌ خاندان‌ پیـامبر(صلی الله علیه وآله)است، بـستری بـرای پذیرش تشیّع در مشرق اسلامی‌ بـوده‌ اسـت; از این رو اشعار‌ بسیاری‌ در مراثی‌ امام‌ حسین‌(علیه السلام)از سوی شاعران اهل‌ سنّت‌ مـوجود اسـت. به ویژه طریقت های تـصوّف کـه اکـثرشان به نوعی خـود‌ را‌ مـربوط به علی(علیه السـلام)مـی‌ دانستند; چنانکه دکتر شیبی‌ در‌ توصیف طریقت نقش بندی هرات‌ در‌ قرن دهم می گوید: «گـریه بـرای امام حسین(علیه السلام)جانشین مـجالس ذکـر‌ صوفیانه‌ ـ کـه نـقشبندیان آن را مـلغی‌ کرده‌ بودند‌ ـ شده بـود».۸۱۶‌

_______________________________

۸۱۴‌. تذکر الخواص، منشورات الشریف‌ الرضی‌، قم، ۱۴۱۸ هـ، ص ۲۴۵٫

۸۱۵٫ تاریخ الخلفا، منشورات الشریف الرضی قم، ط . ۱، ۱۴۱۱ هـ، ص ۲۰۷‌.

۸۱۶‌. دکـتر شـیبی، کامل مصطفی: تشیّع و تصوف‌، ترجمه‌ عـلیرضا ذکـاوتی‌ قـراگزلو‌، مـؤسسه‌ انـتشارات امیر کبیر، تـهران‌، ۱۳۷۴ هــ. ق، ص ۳۶۲٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۸۹)


شکل عزاداری امام حسین(علیه السلام) پس از ۳۵۲ هجری

همان طور‌ که‌ قبل ذکر کردیم بعد از اینکه‌ سـلسله‌ آل‌ بـویه‌ در‌ بـغداد قدرت یافتند‌، تحت‌ حمایت آنها عزاداری و سـوگواری امـام حـسین(عـلیه السـلام) وارد مـرحله جدیدی شد، به حدّی که یافعی‌ در‌ ذکر‌ حوادث روز عاشورای سال ۳۵۲ هـ می‌ گوید‌: «نخستین‌ روزی‌ بود‌ که‌ برای شهیدان کربلا سوگواری می شد».۸۱۷

از این رو اشکال و قالب هـای سوگواری عاشورا را به شکل زیر می توان بیان کرد:

۱٫ مرثیه سرایی و سرودن اشعار‌ ـ که قدیمی ترین شکل سوگواری امام حسین(علیه السلام) به شمار می رود ـ هر چه بیشتر در این عـصر گـسترش یافت و شاعران بسیاری در مظلومیت سیدالشهدا(علیه السلام) به مرثیه‌ سرایی‌ پرداختند; پترچلکووسکی در این باره می گوید: «مرثیه، نخستین قالب بیان تعزیه بود. در سده چهارم هجری سراینده در قالب سوم شـخص از سـرگذشت حزن انگیز حسین یاد می‌ کرد‌ و در شعر خود ضمن آنکه همدردی سوگواران را بر می انگیخت، احساسات خویش را بیان می کرد».۸۱۸ در همین بستر در قـرن‌ پنـجم‌ و ششم منقبت خوانی به وجـود‌ آمـد‌ و مناقب خوانان در مجامع عمومی اشعاری را در فضیلت و منقبت ائمه اطهار(علیهم السلام) و مظلومیت و مراثی امام حسین(علیه السلام) قرائت می کردند.۸۱۹‌

۲٫ مقتل‌ خوانی: از قرن چـهارم‌ شـکل‌ دیگر از مرثیه سرایی در کـنار سـرودن اشعار گسترش یافت که عبارت بود از بیان مظلومیت شهیدان کربلا در قالب نثر یا همان مقتل خوانی که تألیف کتاب های فراوان‌ مقتل‌ در این راستا بوده است، با توجه به ایـنکه ایـن گونه کتاب ها صرف جنبه تاریخی نداشته و گریاندن هم از انگیزه های تألیف آنها بوده است و شاهد آن آوردن احادیثی‌ است‌ که در‌ ثواب و فضیلت گریه بر امام حسین(علیه السلام)واردشده است.

_______________________________

۸۱۷٫ مـرأت الجـنان، حیدرآباد دکـن، ۱۳۳۸ ق، ج ۳، ص ۲۴۷‌.

۸۱۸٫ تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، ترجمه داوود حاتمی، شرکت انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی‌، چ ۱، ۱۳۶۷ هـ . ش، ص ۱۴۱٫

۸۱۹٫ ر.ک: ناصری، عبدالحمید: تشیّع در خراسان عـهد تیموریان، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش های ‌‌اسلامی‌، ۱۳۷۸ هـ. ق، ص ۱۸۱٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۹۰)


از این رو واعـظان در روز عـاشوار در مـنابر ذکر‌ مصیبت‌ امام‌ حسین(علیه السلام) را می کرده اند و این مختص شیعه نبوده و عالمان اهل سنت نـیز‌ ‌ ‌در روز عـاشورا مصیبت امام حسین(علیه السلام) را ذکر می کردند که‌ نمونه هایی از آن‌ را‌ از کـتاب النـقص نـقل کردیم.

البتّه این شکل از مرثیه سرائی را می توان در امتداد قصه گوئی دانست که در قرون نـخستین متداول بوده است.

۳٫ دسته سینه زنی: دسته های‌ سینه زنی شکل جدید عـزاداری بود که در عصر آل بـویه بـه مراسم سوگواری امام حسین(علیه السلام)افزوده شد; معزالدوله در سال ۳۵۲ هـ دستور داد، روز عاشورا تعطیل شود‌. شیعیان‌ به صورت دسته جمعی با حالت غم و اندوه به سر و روی خویش کاه و خاکستر می پاشـیدند و به سر و سینه می زدند و اشعاری در عزای امام حسین(علیه السلام)می خواندند‌ و خیابان‌ های شهرها را می گشتند. همچنین در این روز مردم از تهیه غذا برای خویش خودداری می کردند. از این رو نیکوکاران احـسان و اطـعام می دادند. تنها آلتی که‌ از‌ آن در این نوع دسته ها نام برده شده طبل است. ابن کثیر در این باره می گوید: «رافضیان در دولت بنی بویه در حدود سال ۴۰۰ هجری [درباره‌ عزاداری‌ حسین‌(عـلیه السـلام) ]اسراف و زیاده روی‌ می‌ کردند‌. در بغداد و سایر شهرها در روز عاشورا در بازارها و خیابان ها طبل می زدند و بر سر خویش کاه و خاکستر می پاشیدند‌ و بر‌ خیمه‌ ها [به رسم عزاداری] کـرباس آویـخته بودند و می‌ گریستند‌ و بسیاری از آنها به جهت همدردی با حسین(علیه السلام) آب نمی نوشیدند. زنان صورت هایشان را باز می‌ کردند‌ و می‌ گریستند و به صورت و سینه خود می زدند و پا بـرهنه در‌ بـازار مـی رفتند».۸۲۰

_______________________________

۸۲۰٫ البدایه و النهایه، منشورات مـکتبه المـعارف، بـیروت، ۱۴۰۸ هـ، ج ۸، ص ۲۰۲٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۹۱)


عزاداری امام حسین(علیه‌ السلام‌) در‌ عصر صفوی

بی شک در عصر صفوی مراسم عزاداری و سوگواری امام‌ حسین‌(علیه السلام) وارد مرحله جـدیدی شـد; شـاهان صفوی نه تنها خود، شیعه و به غایت، عـلاقمند بـه‌ خاندان‌ پیامبر‌(صلی الله علیه وآله)بودند، بلکه خود را ملزم به ترویج مکتب‌ اهل‌ بیت‌(علیهم السلام) و اشاعه مذهب شیعه مـی دانـستند; یـاد و ذکر شهادت امام حسین(علیه السلام‌) که‌ یکی‌ از شعائر و نـمودهای مهم تشیّع می باشد، در این عصر به رشد و شکوفایی چشم‌ گیری‌ رسید و تقریباً به مرحله تکامل خود پا نـهاد; از ایـن رو سـوگواری امام‌ حسین‌(علیه‌ السلام) را در این عصر از دو جهت مورد بررسی قرار مـی دهـم: گسترش‌ و شکل‌.

الف: گسترش: در این عصر عزاداری امام حسین(علیه السلام) به تمام مناطق‌ قلمرو‌ حکومت‌ صـفویان، حـتی روسـتاها نیز کشیده شد. در حالی که قبل از آن در برخی از‌ مناطق‌ که متعصبان اهل سـنت چـون: اصـفهان در اکثریت بودند، برپایی این مراسم‌ میسر‌ نبود‌.۸۲۱

از سوی دیگر زمان سوگواری افزون بر دهـه مـحرم و عـاشورا ماه صفر و ماه رمضان‌ که‌ اوقات‌ شهادت و رحلت سایر معصومان(علیهم السلام) در آنها واقـع شـده، گسترش یافت‌ در‌ حالی که پیش از این گزارشی از سوگواری شیعیان در سایر روزها، غیر از روز عـاشورا‌ وجـود‌ نـدارد. البته از عصر امام صادق(علیه السلام) شیعیان عراق در روزهایی‌ غیر‌ از عاشورا نیز که روایـاتی در فـضلیت‌ زیارت‌ امام‌ حسین(علیه السلام) در آن روزها وارد‌ شده‌ در کربلا و کنار قبر آن حضرت به عـزاداری مـی پرداخـتند.۸۲۲

این مطلب‌ افزون‌ بر یکپارچگی جامعه شیعه معلول‌ توجه‌ شاهان صفوی‌ بوده‌ است‌ . آنان از یـک سـو شاعران را‌ تشویق‌ می کردند، به جای مدح و تعریف آنان درباره مناقب ائمـه اطـهار(عـلیهم‌ السلام‌) و مظلومیت امام حسین(علیه السلام) شعر‌ بسرایند; چنانکه اسکندر بیگ‌ ترکمان‌ در تاریخ عالم آرای عـباسی‌ در‌ شـرح حـال شاه طهماسب می نویسد: «در اوایل حال حضرت خاقانی جنب مکانی‌ را‌ توجه بـه حـال این طبقه‌ (شعرا‌) بود‌… و در اواخر ایام‌ حیات‌ که در امر به‌ معروف‌ و نهی از منکر مبالغه عظیم مـی فـرمودند، چون این طبقه علیه را وسیع المشرب‌ شمرده‌ از صلحا و زمره اتقیا نمی دانـستند‌ زیـاده‌ توجهی به‌ حال‌ ایشان‌ نمی فرمودند و راه گـذارئیدن‌ قـطعه و قـصیده نمی دانند.

مولانا محتشم کاشانی قصیده ای غـرّا در مـدح آن حضرت و قصیده‌ ای‌ دیگر در مدح

_______________________________

۸۲۱٫ ابن بطوطه‌، رحله‌ ، دارالکتب‌ العلیمه‌ بیروت‌، (بی تـا)، ص ۲۱۴‌.

۸۲۲‌. ابـن قولویه: کامل الزیارات، مکتبه الصـدوق، ج ۱، ۱۳۷۵ هــ. ق، ص ۱۸۶ ـ ۲۰۰،بابهای، ۷۰، ۷۱، ۷۲،۷۳٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۹۲)


مـخدره‌ زمـان‌، شـهزاده‌ پریخان خانم به نظم در آورده مذکور‌ مـعروض‌ گـشت‌; شاه‌ جنب‌ مکان‌ فرمودند که من راضی نیستم که شعرا زبان بـه مـدح و ثنای من آلایند. قصاید در شأن شـاه ولایت و ائمه معصومین(عـلیهم السـلام) بگویند، صله اول از ارواح‌ مقدسه حـضرات و بـعد از آن از ما توقع نمایند; زیرا که به فکر دقیق معانی بلند و استعاره های دور از کـار در رشـته بلاغت در آورده به ملوک نسبت مـی‌ دهـند‌ کـه به مضمون در اکـذب اوسـت احسن او اکثر در موضوع خـود نـیست. امّا اگر به حضرات مقدسات نسبت نمایند شأن معانی نشان بالاتر از آن است که مـحتمل‌ الوقـوع‌ است».۸۲۳

همچنین شانی تکلو شاعر بـه مـناسبت سرودن ایـن بـیت:

اگـر دشمن کشد شمشیر و اگـر دوست *** به طاق ابروی جانانه اوست

که‌ در‌ مدح علی(علیه السلام) سروده‌ بود‌، هموزن خـود طـلا از شاه عباس صفوی صله دریافت کـرد!۸۲۴

از ایـن رو شـاعران بـزرگی چـون: محتشم کاشانی اشـعار مـاندگاری را در مرثیه‌ امام‌ حسین(علیه السلام)در‌ این‌ دوره به یادگار گذاشتند که تا به امروز دست مایه مـهمی بـرای مـراسم روضه خوانی منابر و دسته های سینه زنـی گـردیده اسـت.

از سـوی دیـگر شـاهان صفوی نسبت به شعائر‌ مذهبی‌ و شیعی تعصّب و علاقه زیادی داشتند; نصرالله فلسفی در این باره می نویسد: «در ده روز اول محرم از طرف شاه و بزرگان و اعیان کشور در پایتخت و شهرهای دیگر مجالس روضـه خوانی‌ دائر‌ می شد‌ و در شب و روز عاشورا و روز بیست ویکم رمضان دسته های سینه زن و سنگ زن و امثال آنها با‌

مراسم و تشریفاتی که هنوز هم در بسیاری از شهرهای ایران متداول‌ است‌ به‌ راه می افتاد».۸۲۵

حتی شـاه عـباس در سفرهای جنگی نیز سوگواری امام حسین(علیه السلام) را ‌‌برگزار‌ می کرد از

_______________________________

۸۲۳٫ اسکندر بیک ترکمان: عالم آرای عباسی، نشر طلوع و سیروس‌ (چاپ‌ رحلی‌)،ج ۲، ۱۳۶۴ هـ، ص۲۳۳٫

۸۲۴٫ ر. ک: کل محمدی، حسن: عاشورا و شعر فارسی، انـتشارات اطـلس، تهران، ج ۱، ۱۳۶۶ هـ‌. ش، ص ۱۳ و ۱۴٫

۸۲۵٫ فلسفی، نصرالله: زندگانی شاه عباس اول، انتشارات علمی، ج ۵، ج ۳، ص ۸۴۷٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۹۳)


جمله‌ در ماه محرم سال‌ ۱۰۱۳‌ هـ. که قلعه ایروان را در محاصره داشت و باترکان عثمانی می جـنگید مـراسم عزاداری دائر کرد و در شب عاشورا از اردوی او چـنان فـریاد فغان برخاست که مردم قلعه وحشت کردند‌ و به گمان اینکه شاه عباس فرمان حمله شبانه و ناگهانی را صادر کرده است تسلیم شدند. و قلعه به دسـت ایـرانیان افتاد.۸۲۶

از این رو گزارش هـای سـفرنامه نویسان – در عین حال‌ که‌ خالی از اشتباهات و سوء تفاهم ها و بدبینی ها نیست ـ حاکی از گستردگی این مراسم در عصر صفوی در سراسر ایران می باشد. تاورنیه که از مسافران خارجی عصر صفوی است‌ ـ هـمراه‌ بـا بدبینی و نیش ـ می نویسد:

«اکنون از تشریفات بزرگ مذهبی ایرانی ها که مربوط به حسن و حسین(علیهما السلام) پسرهای علی(علیه السلام) است، گفت و گو می نماییم: هشت‌ یا‌ ده روز قبل از آن روز مـخصوص (عـاشورا)، متعصب تـرین شیعیان تمام صورت و بدن خود را سیاه می کنند و برهنه و عریان می شوند; فقط با پارچه کوچکی سـتر عورت‌ می‌ نمایند‌ و سنگ بزرگی به هر دستی‌ گرفته‌ در‌ کوچه و مـعبر گـردش نـموده آن سنگ ها را به یکدیگر زده انواع تشنجات به صورت و بدن فرد داده متصل فریاد می‌ کنند‌. حسین‌ حسین، حـسین ‌ ‌حـسین، و به قدری این حرکت را‌ تکرار‌ می نمایند که دهانشان کف می کند و تـا غـروب مـشغول این کار هستند. شب ها مردمان مقدسی هستند که‌ آنها‌ را‌ به خانه های خود بـرده و اطعام شایانی می نمایند و در‌ همین ایام که آفتاب غروب کرد، در اغلب گذرها و مـیدان ها، منابری نصب شـده، واعـظین مشغول موعظه و حاضر‌ کردن‌ مردم‌ برای بی روز مخصوص هستند».۸۲۷

همچنین کارری سفرنامه نویس دیگری‌ از‌ دوره صفوی می نویسد:

«روز دوشنبه ۲۳ ماه اوت، با طلوع ماه نو، برگزاری مراسمِ بسیار‌ غم‌ انگیز‌ آغاز گردید. ایـرانیان به یاد درگذشت دو تن از امامان خود، حسن‌ و حسین‌ فرزندان‌ علی این مراسم را همه ساله برگزار می کنند. این دو تن در نزدیکی‌ های‌ بغداد‌ به دست عمر [بن سعد] به قتل

_______________________________

۸۲۶٫ همان مـأخذ، ص ۸۵۸ بـه نقل از‌ خلد‌ برین نسخه خطی.

۸۲۷٫ سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، انتشارات کتابخانه سنائی و کتابفروشی‌ تأیید‌ اصفهان‌، ج ۲، ص ۴۱۲ ـ ۴۱۷٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۹۴)


رسیده اند.۸۲۸ این مراسم ده روز طول می کشد و در تمام‌ این‌ مدت میدان ها و گذرگاه هـا چـراغانی و روشن، و عَلَم های سیاه در همه جا‌ بر‌ افراشته‌ است. در سرگذرها صندل هایی گذاشته اند که هر چندگاه یک مُلاّ بر روی آن‌ می‌ نشیند و سخنانی در منقبت و مصیبت کشتگان می گـوید. هـمه ساکنان محلات در‌ حالی‌ که‌ به عنوان سوگواری جامه کبود یا سرخ بر تن کرده اند، در پای کرسی وعظ‌ و مرثیه‌ آنان‌ می نشینند. بعضی از این اشخاص در بین وعظ دو مُلاّ از‌ میوه‌ فـصل نـیز اسـتفاده می کنند».۸۲۹

از این زمان بـه بـعد تـکیه ها و حسینیه ها و موقوفات‌ مربوط‌ به عزاداری امام حسین(علیه السلام)در ایران شکل گرفت; چنانکه در‌ یکی‌ دیگر از سفرنامه های عصر صـفوی آمـده‌ اسـت‌:«یکی‌ از علل اساسی خیرات و مبَّرات ایرانیان برای‌ سـاختن‌ آب انـبارها و نجات مردم از تشنگی، توجه به همین امر تشنگی حسین و یارانش‌ در‌ همین واقعه است».۸۳۰

یکی‌ دیگر‌ از زمینه‌ های‌ سوگواری‌ امـام حـسین(عـلیه السلام)، در این‌ عصر‌ وجود طریقت های صوفی بود. از جمله مـریدان خانگاه صفویان قزلباش بودند‌ که‌ قدرت سیاسی و نظامی نیز داشتند، دهه‌ محرم بستر خوبی شده‌ بود‌ که ریـاضت هـای صـوفیانه آن‌ در‌ قالب سوگواری امام حسین(علیه السلام)جلوگر شود.۸۳۱

البته در عـصر صـفویه‌ با‌ رشد نفوذ عالمان دین و حوزه‌ های‌ فقهی‌، تصوف کم رنگ‌ شد‌ و شریعت جای طریقت را‌ گـرفت‌. در نـتیجه اشـکال و قالب های صوفیانه عزاداری امام حسین(علیه السلام)تعدیل یافته و در‌ صورتهای‌ مـعقول و شـرع پسـند جلوِگر شد.

در‌ عصر‌ صفوی، دولت‌ مغولان‌ هند‌ از دولت صفویه متأثر‌ بود و بابر موسس سلسله

_______________________________

۸۲۸٫ چـنانکه مـلاحظه مـی شود کارری، به اشتباه، عاشورا را روز‌ شهادت‌ امام حسن(علیه السلام) نیز پنداشته‌ و نیز‌ بـه‌ جـای‌ کوفه‌، از بغداد نام‌ برده‌ است.

۸۲۹٫ سفرنامه کارری، ترجمه دکتر نخجوانی و عبدالعلی کاررنگ، اداره کـل فـرهنگ و هـنر آذربایجان شرقی، ۱۳۴۸‌ هـ‌، ص ۱۲۵‌.

۸۳۰٫ سفرنامه دن کارسیاد سیلو افیگوئروا سفیر‌ اسپانیا‌ در‌ دربار‌ شاه‌ عباس‌ اول، ترجمه غـلامرضا سـهیلی، نشر نو، تهران، ۱۳۶۳، ص ۳۱۱٫

۸۳۱٫ سفرنامه پیتر و دلاوله، ترجمه شعاع الدین شفا، شرکت انتشارات علمی و فـرهنگی، ج ۲، ۱۳۷۰ هــ. ش، ص ۱۲۳ و ۱۲۴٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۹۵)


گـورکانیان هند‌ به یاری صفویان به حکومت رسیده بود. از این رو از زمان او به بعد عزاداری امام حـسین(عـلیه السلام) در مناطق مختلف شبه قاره هند میان مسلمانان رواج یافت‌ و هم‌ اکنون نـیز ایـن مـراسم میان شیعیان و سنیّان به طور مشترک برگزار می شود.۸۳۲

شکل عزاداری امام حسین(علیه السـلام) در عـصر صـفوی

عصر صفوی با توجه به شکل‌ گیری‌ حکومت شیعی در ایران وارث آداب و رسوم و مـیراث فـرهنگیِ پیشین تشیّع بود; از جمله آنها اشکال و سوگواری امام حسین(علیه السلام) بود. از‌ سوی‌ دیگر این عـصر را مـی‌ توان‌ مرحله اوج گیری عزاداری امام حسین(علیه السلام)دانست. اگر چه سـیر تـکامل آن در این دوره کامل نشد، ولی می توان گفت: شـکل‌ تـکامل‌ یـافته امروزی سوگواری عاشورا‌ و محرم‌، به شکلی ریـشه در عـصر صفوی دارد. اکنون به توضیح این مطلب می پردازیم:

۱٫ روضه خوانی: واژه روضه و عنوان روضـه خـوانی در اوائل عصر صفوی پدید آمد و پیـش از آنـ‌، این‌ اصـطلاح وجـود نـداشت; مرحوم میرزا حسین نوری در کتاب لؤلؤ و مـرجان مـی گوید: «در عصر فاضل متبحر المعی ملا حسین کاشفی که در حدود سنه نـهصد بـود چون کتاب روضه‌ الشهدا‌ را تألیف‌ نـمود، مردم رغبت نمودند در خـواندن آن کـتاب در مجالس مصیبت و به جهت فـصاحت و اخـلاق آن کتاب‌، هر کس از عهده خواندن آن بر نمی آمد، بلکه اشخاص‌ مخصوصه‌ بودند‌ کـه آنـرا درست آموخته در مجالس تعزیه داری مـی خـواندند و ایـشان معروف شدند بـه روضـه خوان یعنی ‌‌خواننده‌ کـتاب روضـه الشهدا پس از آن کم کم از آن کتاب به کتاب‌ دیگر‌ انتقال‌ نمودند و از آن، بخواندن از حفظ و آن اسم اول برایشان مـاند».۸۳۳

بـاید توجه داشت‌ که روضه خوانان در عـصر صـفوی کار مـناقب خـوانان، مـداحان و

_______________________________

۸۳۲٫ ر. ک: جان نورمن‌ هالیستر: تـشیّع در هند‌، ترجمه‌ آزر میدخت، مشایخ فریدی، مراکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۳ هـ. ش، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۲٫

۸۳۳٫ لؤلؤ و مرجان، کانون انتشارات عابدی، تهران، (بـی تـا)، ص ۸٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۹۶)


مرثیه سرایان گذشته را انجام می دادنـد. از سـوی دیـگر جـای‌ قـصه گویان و مقتل خـوانان و حـتی واعظان را هم گرفته بودند.

از این زمان به بعد وعظ و خطابه و مرثیه سرائی در وجود روضه خوانان جـمع شـده و آنـان با در هم آمیختن نظم‌ و نثر‌، مردم را بـه گـریه وا مـی داشـتند. ایـنان از مـیان تحصیل کردگان علوم دینی بودند. اگر چه همه واعظان و گویندگان تخصص کافی در گریاندن مردم نداشته اند; پیتر و دلاوله سفرنامه‌ نویس‌ عصر شاه عباس می نویسد: «هنگام ظهر در وسـط میدان در بین جماعتی که گرد آمده اند یک مُلاّ که غالباً از نسل محمد است و در ایران به او‌ سید‌، یعنی آقا می گویند و علامت ممیزه اش، عمامه سبز است، بالای منبر می رود. در تـرکیه بـه این گونه اشخاص امیر و در مصر به آنان شریف می گویند و من‌ بر‌ خلاف‌ ترکیه که اعقاب محمد همیشه‌ عمامه‌ سبز‌ بر سر دارند، در ایران ندیدم به غیر از این گـونه مـواقع کسی عمامه ای با این رنگ بر سرگذارد. منبر‌ مشرف‌ بر‌ همه زنان و مردانی است که بعضی بر روی‌ زمین‌ و بعضی بر روی چهار پایـه هـای کوتاه نشسته اند و مُلاّ بـر روی آن شـروع به روضه خوانی و توصیف حسین‌ می‌ کند‌ و به شرح وقایعی که منجر به قتل او شد می‌ پردازد و گاهی نیز شمایلی چند نشان می دهد و روی هـم رفـته تمام سعی و کوشش خـود را بـه کار‌ می‌ بندد‌، تا هر چه ممکن است بیشتر حاضرین را وادار به ریختن‌ اشک‌ کند».۸۳۴ همچنین تاورنیه که در عصر شاه صفی دوم صفوی به ایران آمده است، می‌ نویسد‌:«در‌ همین ایام کـه آفـتاب غروب کرد، در اغلب گذرها و میدان ها منابری‌ نصب‌ شده‌. واعظین مشغول موعظه و حاضر کردن مردم برای روز مخصوص [عاشور] هستند».۸۳۵

۲٫ دسته های‌ سینه‌ زنی‌: راه افتادن دسته های سینه زنی از زمان آل بـویه در مـیان شیعیان رایـج‌ گردید‌. در عصر صفوی نیز دسته های سینه زنی همراه با خواندن اشعار با‌ آهنگ‌ یکنواخت‌ ـ که در سـوگ امام حسین(علیه السلام) سروده شده بود ـ در کوچه ها و خیابان‌ هـا‌ مـی گـشتند. در این عصر برای افزایش هیجان مردم و هر چه شکوهمندتر شدن‌ دسته‌ های‌ عزاداری

_______________________________

۸۳۴٫ پیتر و دلاوله: همان مأخذ، ص ۱۲۴٫

۸۳۵٫ تـاورنیه: ‌ ‌هـمان مأخذ.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۹۷)


نواختن طبل و کوبیدن سنج‌ معمول‌ گردید و ادوات جنگی ـ که در میدان رزم کاربرد داشت ـ بـه ایـن گـونه‌ مجالس‌ راه‌ یافت. شیپور زنی، علم گردانی، حرکت دادن کتل، مورد استفاده سوگواران قرار گرفت. گـردانیدن مرکب‌ بدون‌ راکب‌ در میادین عمومی و معابر در هنگام عزاداری از سنتّهای رایج این عصر‌ بـه‌ شمار می آید.۸۳۶

از جـمله چـیزهایی که بعد از این عصر به دسته های سینه‌ زنی‌ اضافه شد، عبارت بود از خون آلود کردن سر و صورت با تیغ‌ زدن‌ و قمه زدن به فرق سر با توجه‌ به‌ گزارش‌ هایی که در عـصر قاجار موجود است‌، این‌ عمل در آن زمان معمول و رایج بوده است.۸۳۷ به احتمال زیاد نخست‌ این‌ عمل از سوی صوفیان و درویشان‌ انجام‌ می گرفته‌ است‌; چنانکه‌ پیتر و دلاوله از سیّاحان عصر شاه‌ عباس‌ می گـوید: «بـسیاری از دراویش در کوچه های پر آمد و رفت شهر‌، تمام‌ بدن خود تا گلو و حتی قسمتی‌ از سر را در‌ خمره‌ هایی از گلِ پخته که‌ در‌ داخل زمین پنهان شده، فرو می کنند بطوری که انسان تـصور مـی کند‌ واقعاً‌ مدفون شده اند و از طلوع‌ تا‌ غروب‌ خورشید و حتی تا‌ پاسی‌ از شب گذشته به‌ همین‌ نحو باقی می مانند… جمعی دیگر در میدان ها و کوچه های مختلف و جلوی خـانه‌ هـای‌ مردم برهنه و عریان در حالی که‌ فقط‌ با پارچه‌ سیاه‌ یا‌ کیسه تیره رنگی ستر‌ عورت کرده و تمام سر تا پای خود را با ماده ای سیاه و براق شبیه آنچه‌ ما‌ برای رنـگ زدن جـلد شـمشیر یا‌ فلزات‌ دیگر‌ استعمال‌ مـی‌ کـنیم، رنـگ زده‌ اند‌ حرکت می کنند و تمام این تظاهرات برای نشان دادن مراتب سوگواری و غم و اندوه آنان در عزای‌ حسین‌ است‌. به همراه ایـن اشـخاص عـده ای برهنه‌ نیز‌ راه‌ می‌ روند‌ که‌ تمام بـدن خـود را به رنگ قرمز درآورده اند. تا نشانی از خون هایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که آن روز نسبت به حسین(عـلیه‌ السـلام) انـجام گرفته است، باشد و همه با هم آهنگ های غم انـگیز در وصف حسین(علیه السلام) و مصائبی که بر او وارد شد، می خوانند و دو

_______________________________

۸۳۶٫ ر.ک: پتروچلکووسکی: تعزیه هنر‌ بومی‌ ایران، ترجمه داوود حاتمی، شـرکت انـتشارات عـلمی و فرهنگی، ج ۱، ۱۳۶۷ هـ. ش، ص ۱۰٫

۸۳۷٫ س – ج و – بنجامین: ایران و ایرانیان، ترجمه مهندس محمد حسین کرد بـچه، سـازمان انتشارات جاویدان، ج ۱، ۱۳۶۳ هـ. ش، ص ۲۸۴٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۹۸)


قطعه چوب‌ یا‌ استخوانی را که در دست دارند به یکدیگر می کوبند و از آن صدای حـزن انـگیزی بـه وجود می آورند و به علاوه حرکتی به‌ سر‌ و تن خود می دهـند کـه‌ عـلامتی‌ از اندوه بی پایان آنهاست و بیشتر به رقص شباهت دارد».۸۳۸

۳٫ تعزیه و شبیه خوانی: با توجه بـه گـزارش هـایی که از سوی سفرنامه نویسان‌ از‌ شکل عزاداری عصر صفوی‌ در‌ دست است، می توان گفت کـه تـعزیه و شبیه خوانی در عصر صفوی به عنوان شکل مستقلی از عزاداری و سوگواری ایام محرم در کـنار دسـته هـای سینه زنی، همانند امروز مطرح‌ نبوده‌ است، بلکه در مراحل مقدماتی و ابتدایی قرار داشته اسـت; در سـفرنامه پیتر و دلاوله در عصر شاه عباس آمده است: «پس از اینکه روز دهم ماه محرم یعنی روز قتل فـرا‌ رسـید‌ (ایـن روز‌ امسال مصادف با هشتم ژانویه شد) از تمام اطراف و محلات اصفهان و به طوری که قبلا بـه مـناسبت‌ روز قتل علی توصیف کردم، دسته های بزرگی به راه می‌ افتد‌ که‌ بـه هـمان نـحو بیرق و عَلَم با خود حمل می کنند و بر روی اسب های آنان سلاح های ‌‌مختلف‌ و عـمامه هـای مـتعدد قرار دارد و به علاوه چندین شتر نیز همراه دسته ها‌ هستند‌ که‌ بـر روی آنـها جعبه هایی حمل می شود که درون هر یک سه چهار بچه‌ به علامت بچه های اسـیر حـسین شهید قرار دارند. علاوه بر آن، دسته‌ ها هر یک به‌ حمل‌ تـابوت هـایی می پردازند که دور تا دور آنها مخمل سـیاه رنـگی پیـچیده شده و در روی آنها یک عمامه که احیاناً بـه رنـگ سبز است و همچنین یک شمشیر جای داده اند‌…۸۳۹٫

همچنین در سفرنامه تاورنیه که در عصر شـاه صـفی، صفوی به ایران آمده ـ از اسـب هـای بی سـوار وعـماری هـایی که طفلی در آن به علامت جناب عـلی اصـغر خوابیده‌، در‌ دسته های عزاداری ذکر به میان می آورد که به نحوی بـه هـدف ترسیم عینی واقعه کربلا انجام مـی گرفته است.۸۴۰

_______________________________

۸۳۸٫ سفرنامه پیـتر و دلاوله، تـرجمه، دکتر شعاع الدین‌ شفا‌، شـرکت انـتشارات علمی و فرهنگی، ج ۲، ۱۳۷۰ هـ . ش، ص ۱۲۳، ۱۲۴٫

۸۳۹٫ پیتر و دلاوله: پیشین، ص ۱۲۵٫

۸۴۰٫ تاورنیه: پیشین، ص ۴۱۶٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۲۹۹)


اما اینکه تعزیه به صورت تـکامل یـافته امروزی، از چه زمانی معمول‌ گـشته‌، نـصرالله فـلسفی می نویسد: «تـعزیه خـوانی ظاهراً در زمان شاه عـباس و جـانشینان او هنوز در ایران مرسوم نبوده; زیرا در هیچ یک از تواریخ و سفرنامه های این زمان نامی‌ از‌ آنـ‌ بـرده نشده است. بر پا‌ ساختن‌ مجالس‌ تـعزیه از زمـان پادشاهی کـریم خـان زنـد متداول شد. نوشته انـد که در عهد وی سفیری از فرنگستان به ایران آمد‌ و در‌ خدمت‌ آن پادشاه شرقی در تعریف تأثرهای حزن انگیز‌ بـیان‌ کـرد و کریم خان پس از شنیدن بیانات وی دستور داد کـه صـحنه هـای از وقـایع کـربلا و سرگذشت هفتاد و دو‌ تـن‌ را‌ سـاختند و از آن حوادث غم انگیز مذهبی نمایش هایی ترتیب‌ دادند که به تعزیه معروف گشت».۸۴۱

تعزیه نخست در چـهارراه هـا و مـیادین انجام می شده بعدها به‌ بازارها‌، کـاروان‌ سـراها، مـنازل شـخصی و تـکیه هـایی که در عصر قاجار ایجاد شدند‌ ـ کشیده‌ شد. به هر حال در دوره قاجار تعزیه، هم از نظر محتوا و کیفیت و نحوه برگزاری و هم‌ از‌ نظر‌ محل برپایی آن به تکامل رسید.۸۴۲ ۸۴۳

_______________________________

۸۴۱٫ زندگانی شـاه عباس‌ اول‌، انتشارات‌ علمی، ج ۵، ج ۳، ص ۸۴۸٫

۸۴۲٫ ر. ک: پتر و چلکوسکی: پیشین، ص ۱۲ و ۱۳٫

۸۴۳٫ یادآوری می شود که هدف‌ ما‌، در‌ این بخش بررسی اجمالی عزاداری امام حسین(علیه السلام) در گذر تاریخ و تنها پرتو‌ افکنی‌ در این زمینه است، نـه تـفصیل و استقرای آن، چرا که چنین امری ـ فعلا‌ ـ نه‌ در‌ توان ما است و نه در حد اقتضای این اثر، از این رو اگر سیر‌ تاریخی‌ عزاداری امام حسین(علیه السلام)در مناطق مختلف جهان از جمله در شـبه‌ قـاره‌ هند‌، طرح نشده، و نیز اگر اشکال مختلف عزاداری در زمان ما، در کشورهای مختلف، بررسی نشده‌، خوانندگان‌ گرامی ما را معذور می دارند.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۲ – پیش شماره ۳ (صفحه ۳۰۰)


شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x