اپوکریفاى عهد عتیق
معرفت ادیان ، سال اول، شماره سوم، تابستان ۱۳۸۹، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۵
معرفی کتاب «اپوکریفاى عهد عتیق»
اپوکریفای عهد عتیق، ترجمه عباس رسولزاده، جواد باغبانی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۸۷، چ دوم، زمستان ۱۳۸۷٫
این کتاب مجموعهاى از میراث دینى بنىاسرائیل است که قدمت آن به بیش از ۲۰۰۰ سال مىرسد و بیشتر این کتابها از حکمت سخن مىگویند. چگونگى پدید آمدن آن به شرح زیر است:
فاتح معروف عهد باستان، اسکندر کبیر (۳۳۶ق.م.ـ۳۲۳ق.م.) پس از تسخیر کشورهایى در مشرقزمین، کوشید تا فرهنگ یونانى را در آن سرزمینها گسترش دهد. نمونهاى از این کوششها ساختن شهر دانشگاهى اسکندریه در مصر بود که سابقه علمى آن تا عصر حاضر باقى است. این شهر داراى مدارس گوناگون و کتابخانهاى بىنظیر شد و تمدن یونانى با رنگى جدید در آن رشد کرد و به شکوفایى رسید.
جمعیت اسکندریه پس از چندى به ۰۰۰/۰۰۰/۱ نفر رسید و حدود ده درصد آنان را قوم یهود تشکیل مىدادند که مانند دیگران، تحت تأثیر فرهنگ و فلسفه یونان قرار گرفته بودند. آنان در قرن سوم قبل از میلاد، کتاب مقدس خویش را که در زمانهاى بعد «عهد عتیق» نامیده شد، از زبان عبرى به زبان یونانى ترجمه کردند. این ترجمه که گفته مىشود ۷۲ مترجم در تهیه آن سهیم بودهاند، بعدا به «ترجمه سبعینیه»۱ معروف شد. داستان این عمل با شاخ وبرگ فراوان در رساله اَریستیاس آمده است.۲
ترجمه سبعینیه علاوه بر کتابهاى عهد عتیق رسالههایى دارد که در متن عبرى عهد عتیق یافت نمىشود. تمام یا اکثر آن رسالهها را بنىاسرائیل در زمانهاى بعد نوشتهاند و فضاى برخى از آنها متأثر از فرهنگ یونانى است. هنگامى که بزرگان یهود در قرن اول میلادى براى تعیین محدوده کتاب آسمانى خود در مکانى به نام «یاوْنه» گرد آمدند، این رسالهها را به سبب نداشتن اصل عبرى رد کردند. رسالههاى ردشده بعدا «اپوکریفا»۳ یعنى «پنهان» نامیده شد.
از سوى دیگر، مسیحیان بخش مهمى از آن رسالهها را ضمن عهد عتیق پذیرفتند و آنها را کتابهاى «قانونى ثانوى»۴ نامیدند. این مجموعه ۱۰ کتاب زیر را در بر دارد: کتاب طوبیت، کتاب یَهودیت، کتاب اِستَر،۵ کتاب حکمت سلیمان نبى، کتاب حکمت یشوع بن سیراخ، کتاب باروک، رساله اِرْمیا، کتاب دانیال نبى،۶ کتاب اول مکابیان و کتاب دوم مکابیان. این کتابها در کتاب مقدس کاتولیکها و ارتدکسها وجود دارد.
پس از گذشت پانزده قرن بر مسیحیت، رهبران نهضت پروتستان در قرن شانزدهم در الهامى بودن آن کتابها شک کردند و پس از مدتى، نسخههایى از عهد عتیق که با نسخه عبرى برابر بود و هیچ کتاب اپوکریفایى در آنها وجود نداشت، میان پروتستانها رواج یافت. بنابراین، یهودیان و بیشتر فرقههاى پروتستان آنها را به عنوان کتاب مقدس قبول ندارند، ولى همواره مراجعاتى به کتابهاى اپوکریفایى داشتهاند. از آنجا که معمولاً پروتستانها به ترجمه، چاپ و انتشار کتاب مقدس در جهان اقدام مىکنند، بیشتر نسخههاى کتاب مقدس به زبانهاى مختلف فاقد کتابهاى اپوکریفایى است.
تعداد و ترتیب رسالههایى از اپوکریفا که مقبول مسیحیان کاتولیک و ارتدکس واقع شده، پیوسته مورد اختلاف بوده است. نسخههاى آنها نیز گوناگون هستند و به همین علت، یکى از محققان غربى مجموعهاى به نام «اپوکریفاى موازى»۷ تهیه کرده است که یک تحریر یونانى و هفت ترجمه انگلیسى را در کنار هم (در دو صفحه روبهرو) پیش روى خواننده قرار مىدهد.
کتاب طوبیت
این کتاب متن ادبى ارزشمندى است که داستانى از زندگى عبرتآموز طوبیت و پسرش طوبیا را بیان مىکند. در این کتاب از مسائلى همچون ایمان، احترام به پدر و مادر، صدقه، دعا و توکل سخن به میان آمده است. طوبیت و پسرش طوبیا دو تن از بنىاسرائیل بودند که آشوریان پس از ویران کردن کشور اسرائیل قدیم در سال ۷۲۲ق.م. ایشان را با گروهى دیگر به نینوا در شمال عراق برده بودند.
از کتاب طوبیت علاوه بر نگارش کوتاه، نگارشى بلند نیز در دست است. از نوع اندیشههاى دینى کتاب و استشهاد آن به کتابهاى انبیاى متأخر معلوم مىشود که تألیف آن پس از بازگشت بنىاسرائیل از بابِل بوده است. شباهت کتاب حاضر با کتاب حکمت یشوع بن سیراخ که در حدود سال ۱۹۰ق.م. نوشته شده است، ما را به این باور مىرساند که این کتاب نیز باید در همان سالها تألیف شده باشد.
کتاب یَهودیت
این کتاب داستان بانوى قهرمانى است که در یکى از جنگهاى بنىاسرائیل خود را به اردوگاه دشمن رسانده، فرمانده سپاه دشمن را فریب داد و سرش را برید. او با این شیوه، زمینه شکست سپاهِ گران دشمن را فراهم کرد. این کتاب بیانگر یک رخداد تاریخى نیست، بلکه تنها داستانى است که جنبه تربیتى دارد. در عهد جدید عباراتى یافت مىشود که مشابه عبارات کتاب یهودیت است و این نشان مىدهد که مسیحیانِ نخستین با این کتاب آشنایى داشتهاند.
مؤلف کتاب یهودیت ناشناخته است و بسیارى بر این عقیدهاند که کتاب به یکى از زبانهاى سامى بوده و در روزگار مکابیان شکل نهایى خود را به دست آورده است. نسخهاى که هماکنون در دست است و متن اصلى به حساب مىآید، به زبان یونانى است و شواهد نشان مىدهد که از یک متن سامى ترجمه شده است.
،
کتاب استر داستان بانویی ایرانی را میآورد که با تدبیر، قوم خود را از نابودی نجات داد. این کتاب حوادثی را بیان میکند که عید فوریم یادآور آنهاست و همه را به توبه و تضرع به درگاه خداوند فرا میخواند. متن عبری کتاب بخشی از کتاب مقدس رسمی است، ولی نگارش یونانی آن شش قطعه اپوکریفایی دارد که به ۱: ۱، ۳: ۱۳، ۴: ۱۷، ۵: ۵، ۸: ۱۲ و ۱۹: ۳ افزوده شده است. در گذشته میپنداشتند داستان استر در دربار اردشیر دراز دست روی داده است، اما امروزه آن را به دربار خشایارشا نسبت میدهند؛ زیرا نام اردشیر در عهد عتیق ارتخشستا (نحمیا ۲: ۱) است که برخی سنگنبشتههای باستانی نیز به آن گواهی میدهند، ولی کتاب استر از اخشورش نام میبرد که تلفظ دیگری برای نام خشایارشا است. نویسنده کتاب شناخته شده نیست. برخی آن را به مردخای مذکور در داستان و برخی دیگر به عزرای کاتب نسبت میدهند.
کتاب حکمت سلیمان نبی
کتاب دیگرى از این مجموعه در ترجمه سبعینیه «حکمت سلیمان» و در ترجمه ولگاتا «حکمت» نامیده شده است. بعضى از پدران کلیسا مانند اوریجن، جروم و آگوستین در انتساب این کتاب به سلیمان نبى تردید کردهاند. آنان بر این باورند که نویسنده ناشناس کتاب از اشتهار سلیمان به حکمت استفاده کرده و نام او را بر کتاب خود نهاده است.
با رشد فرهنگ یونانی و گسترش یونانیمآبی در جامعه یهود این پرسش مطرح شد که آیا قوم یهود اندک اندک از آیین توحیدی پدران خود دور نشده و آداب و رسوم آنان را کنا نگذاشتهاند؟ آیا بنیاسرائیل فریفته تمدن یونان نشدهاند؟ در این صورت آیا نباید با راهکاری جدید فرهنگ و ایمان یهودی را به زبان روز یعنی یونانی به جامعه دینی شناساند و آن را رواج داد و بر آن پای فشرد تا در اعماق جانها جای گیرد؟ این دغدغهها غیرت دینی یک یهودی فرهیخته را برانگیخت تا کتاب حکمت را بنگارد. از لابهلای کتاب به دست میآید که هدف نویسنده کتاب تقویت ایمان یهودیانی است که در اجتماعی بتپرست زندگی میکردند و بیم آن میرفت که فرهنگ توحیدی خود را آرام آرام از دست بدهند و دچار استحاله فرهنگی شوند.
نویسنده این کتاب یک یهودى است که ایمان خود را با فلسفه و حکمت یونان آمیخته است. ویژگىهاى متن یونانى کتاب نشان مىدهد که از عبرى ترجمه نشده و از ابتدا به یونانى تألیف شده است.
کتاب حکمت سلیمان به ما مىآموزد که حکمت حق و صحیح از جانب خدا مىآید و هر مؤمنى باید به دنبال حکمت برود. این کتاب از رستاخیز مردگان و جزاى اعمال نیک و بد سخن مىگوید.
برخى دانشمندان اعتقاد دارند که این کتاب نزدیک یک قرن پیش از میلاد در اسکندریه نوشته شده است.
کتاب حکمت یشوع بن سیراخ
این کتاب مجموعه دیگرى از سخنان حکمتآمیز و مانند کتاب امثال سلیمان است. فرهنگ یونانى که پس از اسکندر کبیر گسترش فراوانى یافته بود، بر یهودیت، مانند ادیان و فرهنگهاى دیگر، تأثیر فراوانى گذاشت. یشوع بن سیراخ که از این تأثیر نگران بود، به دفاع از آداب و رسوم دین یهود برخاست. وى که به حکمت روى آورده و در آن غوطهور شده بود، کتابى را در حدود سال ۱۹۰ق.م. به صورت اشعار دوبیتى به زبان عبرى تدوین کرد تا مردم را با حکمت و شریعت خدا آشنا کند.
اکنون هیچ نسخهاى از این کتاب به زبان عبرى در دسترس نیست، اما نوه مؤلف نسخه کاملى از آن را در سال ۱۳۲ق.م. به یونانى ترجمه کرده و بر آن مقدمهاى نوشته که تا این زمان باقى است.
کتاب باروک
باروک در زبان عبری به معنای مبارک نام دوست صمیمى و منشى ارمیاى نبى است. کتاب باروک از حوادثى سخن مىگوید که هنگام جلاى بابل (۵۸۷ق.م.) رخ داده است. مطالعه این کتاب مىفهماند که باروک آن را براى کسانى که در اورشلیم باقى مانده بودند، فرستاده است؛ اما وجود تفاوتهاى آشکار بین منقولات این کتاب و منقولات کتابهاى تاریخى عهد عتیق درباره ویرانى اورشلیم و جلاى بابل، انتساب این کتاب را به باروک منشى ارمیا ضعیف مىکند. به نظر مىرسد مؤلف به روایاتى که درباره تسلط نبوکدنصّر بر اورشلیم و اسارت بابل وجود داشته، نظر انداخته و با حذف و اضافات خود، مطالبى را گرد آورده است. از این رو، برخى بر این باورند که کتاب باروک از کتابهاى گوناگون یهود گرد آمده است. با وجود این، معمولاً کتاب حاضر را به باروک منشى ارمیا نسبت مىدهند.
تعیین زمان تدوین کتاب باروک کار مشکلى است؛ زیرا بخشهاى گوناگون این کتاب در زمانهاى مختلف نگارش یافته است. گفته مىشود کتاب باروک در نیمه دوم از قرن دوم قبل از میلاد شکل نهایى خود را به دست آورده است.
رساله ارمیا
در برخى نسخهها، رساله ارمیا به عنوان فصل ششم کتاب باروک آمده است. این رساله از عجز و ناتوانى بتها سخن مىگوید و موحدان را به مبارزه با بتپرستى فرا مىخواند. ارمیا شش قرن پیش از میلاد مىزیست و این رساله کوتاه را براى یهودیانى که در آستانه تبعید به بابل بودند، فرستاد. اما بسیارى بر این عقیدهاند که نگارش آن به قرن دوم پیش از میلاد باز مىگردد و براى یهودیانى که در انطاکیه پایتخت سلوکیان مىزیستند، فرستاده شده است. در آن زمان، یهودیان انطاکیه به سبب ایمان خویش مورد آزار بتپرستان قرار مىگرفتند.
کتاب دانیال نبی
این کتاب میان کتابهاى عهد عتیق در نوع خود بىنظیر است و همچون کتاب مکاشفه یوحنّا در عهد جدید صبغه مکاشفهاى دارد. متن عبرى این کتاب بخشى از کتاب مقدس رسمى است، ولى در نگارش یونانى آن سه قطعه اپوکریفایى یافت مىشود. نخستین قطعه پس از ۳: ۲۳ قرار مىگیرد و دو قطعه دیگر فصلهاى سیزدهم و چهاردهم کتاب را تشکیل مىدهند.
کتاب دانیال با اینکه در ترجمههاى کتاب مقدس در ضمن کتب انبیا قرار گرفته، متأخرترین کتاب عهد عتیق رسمى است و گفته مىشود که در نیمه دوم قرن دوم قبل از میلاد نوشته شده است.
کتاب اول مکابیان
دو کتاب مکابیان از قهرمانىهاى یهود براى حفظ دین خود در دوره ستم یونانیان مشرک سخن مىگویند. نام کتابهاى مکابیان به قهرمان انقلابى بنىاسرائیل، یهوداى مکابى و برادران و یاران او باز مىگردد. سلوکیان که جانشینان اسکندر مقدونى بودند، فرهنگ یونانى را در قلمرو خویش ترویج کردند. آنان بنىاسرائیل را واداشتند تا از شریعت خود دست بردارند و از آداب و رسوم یونانیان پیروى کنند. یکتاپرستان آن قوم با مقاومت سرسختانه خود در برابر این تهاجم حماسههاى جاویدى آفریدند.
کتاب اول مکابیان بیانگر تاریخ مبارزات آن قوم موحّد با فرهنگ مهاجم یونانى بین سالهاى ۱۷۵ق.م.ـ۱۳۴ق.م. است. براى اهمیت این کتاب همین بس که گفته مىشود لوتر از رسمى نبودن آن متأسف بود.
نام نویسنده کتاب اول مکابیان بر ما پوشیده است، ولى معلوم مىشود که این کتاب ابتدا به عبرى نوشته شده و پس از ترجمه به یونانى، نسخه عبرى آن از بین رفته است. تاریخ تدوین کتاب به حدود سال ۱۰۰ق.م. برمىگردد.
کتاب دوم مکابیان
این کتاب حوادث سالهاى ۱۷۶ق.م.ـ۱۶۱ق.م. را در بردارد و به موازات کتاب اول مکابیان است، به این معنا که هر یک از این دو کتاب برخى از رویدادها را با تفصیل بیشترى مىآورد. داستان شهادت الیعازار و هفت برادر و مادر قهرمانشان فقط در کتاب دوم مکابیان (فصول ۶ و ۷) یافت مىشود. این کتاب از ابتدا به زبان یونانى نوشته شده و تاریخ نگارش آن به اوایل قرن دوم پیش از میلاد باز مىگردد
http://marefateadyan.nashriyat.ir/node/44