آیا حضرت مهدی علیه السلام قرآن جدید ، سنت جدید و دین جدید میآورد؟

آیا حضرت مهدی علیه السلام قرآن جدید ، سنت جدید و دین جدید میآورد؟
روایاتی از ائمه علیهم السلام نقل شده است که خبر از ظهور حضرت مهدی(عج) با کتاب جدید، سنت جدید و دین میدهند که عدهای از وهابیان نیز با توجه به دشمنیشان با شیعه، شروع به شبهه پراکنی میکنند که مهدی شیعیان کتاب جدید و سنت جدید در مقابل قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله میآورد و با این کتابش مردم را گمراه میکند.بخاطر همین ابتداء چند نمونه از این روایات را نقل کرده و بعد به پاسخ این شبهه میپردازیم:
نعمانی روایتی را در کتاب الغیبه خود از امام باقر علیه السلام چنین نقل کرده است:
…… عن أبی جعفر محمد بن علی… قال علیه السلام: إذا خرج یقوم بأمر جدید ، وکتاب جدید ، وسنه جدیده ، وقضاء جدید…
امام قائم که قیام کند امرى نو و کتابى نو و قضاوتى نو خواهد داشت.
النعمانی ،محمد بن إبراهیم ،(متوفای ۳۸۰)، کتاب الغیبه، ص ۲۶۴، تحقیق : فارس حسون کریم، قم ناشر : أنوار الهدى ، سال چاپ : ۱۴۲۲، چاپ : الأولى
همچنین نعمانی روایت دیگری را نیز این چنین کرده است:
بن یعقوب الجعفی أبو الحسن ، قال : حدثنا إسماعیل بن مهران ، قال : حدثنا الحسن بن علی بن أبی حمزه ، عن أبیه ووهیب بن حفص ، عن أبی بصیر ، عن أبی عبد الله ( علیه السلام ) ، قال : إنه قال لی أبی ( علیه السلام ) : لا بد لنار من أذربیجان لا یقوم لها شئ ، وإذا کان ذلک فکونوا أحلاس بیوتکم ، وألبدوا ما ألبدنا ، فإذا تحرک متحرکنا فاسعوا إلیه ولو حبوا والله لکأنی أنظر إلیه بین الرکن والمقام یبایع الناس على کتاب جدید على العرب شدید ، وقال : ویل لطغاه العرب من شر قد اقترب
ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «پدرم- امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: ناگزیر آتشى از ناحیه آذربایجان زبانه خواهد کشید که هیچ چیز در مقابلش نتواند ایستاد، چون چنین شود خانهنشین باشید (بىطرف بمانید) و تا آنگاه که ما در خانه نشستهایم شما نیز خانهنشین باشید و چون کسى که از طرف ما فعّالیت خود را آغاز کرد به سوى او بشتابید اگر چه با راه رفتن با دست و زانو باشد به خدا سوگند گوئى هم اکنون به او مىنگرم که میان رکن و مقام به فرمانى جدید از مردم بیعت مىگیرد، فرمانى که بر عرب سخت گران است، و (پدرم) فرمود:واى بر سرکشان عرب از شرّى که روى نموده است».
النعمانی ،محمد بن إبراهیم ،(متوفای ۳۸۰)، کتاب الغیبه، ص ۲۰۰، تحقیق : فارس حسون کریم، قم ناشر : أنوار الهدى ، سال چاپ : ۱۴۲۲، چاپ : الأولى
پاسخ:
ابتداء به صورت اجمال باید بگوییم طبق روایات نقل شده، شکی نیست که حضرت مهدی علیه السلام به همان قرآنی عمل خواهد کرد که بر جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است و سنت پیامبر (ص) و دین اسلام را اجرا خواهد کرد و اگر در برخی روایات نقل شده است که حضرت کتاب جدید، سنت جدید و دین و یا امر جدید میآورد، این بدین معنا نیست که قرآنی در مقابل قرآن نازل شده بر پیامبر صلی الله علیه و آله میآورد و یا سنتی و دینی بر خلاف سنت و دین پیامبر (ص) میآورد، بلکه مراد، تجدید احکام، اجرای حدود تعطیل شده کتاب الهی، اصلاح و رای و افکار نادرست مردم، و زدودن فرسودگی و کهنگی از قرآنی و سنت و اسلام است که فقط نقش آن باقی مانده است. اما چون این ها برای مردم تازگی دارد، فکر میکنند قرآن جدید و یا سنت جدید و دین جدید است.
اما به صورت تفصیلی باید بگوییم:
حضرت مهدی علیه السلام به همان قرآن نازل شده و سنت پیامبر (ص) عمل میکند
در روایات فراوان اهل سنت و شیعه، بر این مطلب تأکید شده است که در عصر ظهور، حضرت مهدی علیه السلام قرآن و سنت را معیار اجرای احکام قرار خواهد دادد. در این روایات با تعابیر متفاوتی همچون احیاء قرآن، عمل به قرآن، دعوت به قرآن و قضاوت بر اساس قرآن، به این نکته اشاره شده است لذا امام مهدی علیه السلام به هیچ عنوان در صدد کنار زدن قرآن کریم و جایگزین کردن کتاب دیگری به جای آن نیستند پارهای از روایات یاد شده از این قرارند:
منابع شیعه
روایت اول
شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا از زبان امیرمؤمنان علیه السلام نقل کرده که ائمه علیهم السلام از قرآن نازل شده بر پیامبر صلی الله علیه و آله جدا نیستند:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ : سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام عَنْ مَعْنَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِی مَنِ الْعِتْرَهُ؟ فَقَالَ: أَنَا وَالْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَالْأَئِمَّهُ التِّسْعَهُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ تَاسِعُهُمْ مَهْدِیُّهُمْ وَقَائِمُهُمْ لَا یُفَارِقُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَلَا یُفَارِقُهُمْ حَتَّى یَرِدُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله حَوْضَه.
امام صادق علیه السلام فرمود: از امیر المؤمنین سلام اللَّه علیه پرسیدند: معنى گفتار حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله که فرموده: «انّى مخلّف فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتى» چیست؟ و عترت چه کسانى هستند؟ حضرت فرمود: مقصود از عترت، من و حسنین و نه نفر از اولاد حسین هستیم، نفر نهمى مهدى و قائم عترت است، اینان از قرآن جدا نخواهند شد تا آنگاه که در کنار حوض خدمت پیغمبر برسند.
الصدوق، محمد بن علی (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۶۰، مؤسسه الأعلمی ـ بیروت.
این روایت ثابت میکند که اهل بیت علیهم السلام از قرآن کریم جدا نمیشوند.
سند این روایت صحیح است. در ذیل به بررسی راویان آن میپردازیم:
بررسی سند روایت:
احمد بن زیاد بن جعفر همدانی:
او از اساتید شیخ صدوق رحمت الله علیه است و شیخ از او به بزرگی یاد کرده و میگوید:
وکان رجلا ثقه دینا فاضلا رحمه الله علیه ورضوانه.
«او شخص مورد اعتماد ، متدین و فاضل بود، رحمت و رضوان خداوند بر او نثارش باد».
کمال الدین وتمام النعمه، ص۳۶۹
علامه حلی نیز گوید:
کان رجلا ثقه دینا فاضلا رضی الله عنه
الخلاصهللحلی ص۱۹
علی بن ابراهیم بن هاشم:
نجاشی در خصوص ثقه بود او گوید:
قال النجاشی: القمی، ثقه فی الحدیث، ثبت، معتمد، صحیح المذهب.
او قمی ثقه در روایت، ثابت، معتمد، و صحیح المذهب بود
معجم رجال الحدیث، ج ۱۲ ص ۲۱۲، رقم: ۷۸۳۰٫
ابراهیم بن هاشم:
حضرت آیت الله خوئی در شرح حال او مینویسد:
أقول: لا ینبغی الشک فی وثاقه إبراهیم بن هاشم، ویدل على ذلک عده أمور:
- أنه روى عنه ابنه علی فی تفسیره کثیرا، وقد التزم فی أول کتابه بأن ما یذکره فیه قد انتهى إلیه بواسطه الثقات. وتقدم ذکر ذلک فی (المدخل) المقدمه الثالثه.
- أن السید ابن طاووس ادعى الاتفاق على وثاقته، حیث قال عند ذکره روایه عن أمالی الصدوق فی سندها إبراهیم بن هاشم: ” ورواه الحدیث ثقات بالاتفاق “. فلاح السائل: الفصل التاسع عشر، الصفحه ۱۵۸٫
- أنه أول من نشر حدیث الکوفیین بقم. والقمیون قد اعتمدوا على روایاته، وفیهم من هو مستصعب فی أمر الحدیث، فلو کان فیه شائبه الغمز لم یکن یتسالم على أخذ الروایه عنه، وقبول قوله.
من میگویم: شایسته نیست که در وثاقت ابراهیم بن هاشم تردید شود، برای اثبات این مطلب چند مطلب دلالت دارد:
- علی بن ابراهیم در تفسیر خود روایات زیادی از او نقل کرده است؛ در حالی که او در اول کتاب خود ملتزم شده است که هر چه در این کتاب آورده است، به واسطه افراد ثقه به او رسیده است. بحث این مطلب در کتاب المدخل مقدمه سوم گذشت.
- سید بن طاووس ادعای اتفاق بر وثاقت او را کرده است؛ چنانچه در ذکر روایتی که او در سندش ابراهیم بن هاشم وجود دارد گفته: تمام روات آن به اتفاق علما ثقه هستند.
- او نخستین کسی است که حدیث مردم کوفه را در قم انتشار داد و قمیها به روایات او اعتماد کردهاند. در میان قمیها کسانی بودند که در باره روایت سختگیر بودند، اگر در او احتمال اشکال وجود داشت، تمام قمیها بر گرفتن روایت از او و قبول روایاتش اتفاق نمیکردند.
معجم رجال الحدیث، ج ۱ ص ۲۹۱، رقم: ۳۳۲٫
محمد بن ابی عمیر:
وی از اصحاب اجماع میباشد
نجاشی در خصوص او گوید:
قال النجاشی: جلیل القدر، عظیم المنزله فینا وعند المخالفین…
او نزد موافق و مخالف جلیل القدر و دارای منزلت و مقام والایی است
رجال النجاشی ص۳۲۷
کشی نیز گوید:
أجمع أصحابنا على تصحیح ما یصح عن هؤلاء و تصدیقهم و أقروا لهم بالفقه و العلم و هم سته نفر آخر دون السته نفر الذین ذکرناهم فی أصحاب أبی عبد الله ع منهم یونس بن عبد الرحم
رجال الکشی ص۵۵۶
شیخ طوسی نیز گوید:
ثقه
رجال الطوسی ص۳۶۵
وی همچنین گوید:
کان من أوثق الناس عند الخاصه و العامه
او نزد شیعه و سنی از موثقترین افراد بود
فهرست الطوسی ص۴۰۵
غیاث بن ابراهیم التمیمی الأسدی:
نجاشی گوید:
ثقه
رجال النجاشی ص۳۰۵
روایت دوم
شیخ صدوق رضوان الله علیه در کتاب کمال الدین روایت دیگری را نیز چنین نقل میکند:
۶۳ـ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِیِّ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وتَعَالَى طَهَّرَنَا وعَصَمَنَا وجَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وحُجَجاً فِی أَرْضِهِ وجَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وجَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ ولَا یُفَارِقُنَا.
سلیم بن قیس هلالى از امیر المؤمنین علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود: به درستى که خداى تبارک و تعالى ما را پاکیزه و معصوم گردانید، و ما را گواه بر خلق خود و حجت در زمین قرار داد، ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد، نه ما از قرآن جدا شویم و نه او از ما جدا مىشود.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۴۰، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی (التابعه) لجماعه المدرسین ـ قم، ۱۴۰۵هـ
همچنان که ملاحظه نمودید، حضرت علی علیه السلام در روایت فوق بیان نمودند که اهل بیت علیهم السلام (که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یکی از مصادیق آن میباشند) همواره همراه قرآن هستند و هرگز از آن جدا نمیشوند
سند این روایت صحیح است. در ذیل به بررسی راویان آن میپردازیم:
بررسی سند روایت
محمد بن الحسن بن ولید:
نجاشی در توثیق او گوید:
شیخ القمیین و فقیههم و متقدمهم و وجههم
او استاد علمای قم، فقیه آنها بود و بر همگی مقدم و در میان علمای قم، چهره برتر بود.
رجال النجاشی ص۳۸۳ الخلاصهللحلی /ص۱۴۷
شیخ طوسی گوید:
جلیل القدر بصیر بالفقه ثقه
رجال الطوسی ص۴۳۹
محمد بن الحسن الصفار:
نجاشی در خصوص او گوید:
کان وجها فی أصحابنا القمیین ثقه عظیم القدر راجحا
وی از چهرهای برتر در میان علمای قم بود و فردی مورد وثوق و والا مقام و برتر بود
رجال النجاشی ص۳۵۴ الخلاصهللحلی /ص۱۵۷
احمد بن محمد بن عیسی:
نجاشی درباره او گوید:
أبو جعفر رحمه الله شیخ القمیین و وجههم و فقیههم
شیخ طوسی نیز مینویسد:
ثقه
رجال الطوسی ص۳۵۱
الحسین بن سعید
شیخ طوسی در فهرست گوید:
ثقه
فهرست الطوسی ص۱۵۰
در رجالش نیز گوید:
الأهوازی ثقه
رجال الطوسی ص۳۵۵
حماد بن عیسی:
نجاشی گوید:
کان ثقه فی حدیثه صدوقا
او فردی مورد اطمینان و در حدیث راستگو بود.
رجال النجاشی ص۱۴۳
شیخ طوسی گوید:
ثقه
فهرست الطوسی ص۱۵۷
در رجال نیز گوید:
ثقه
رجال الطوسی ص۳۳۴
سلیم بن قیس الهلالی:
سلیم بن قیس هلالی، از اصحاب و یاران خاص پنج امام اول شیعیان بوده است. آیت الله خوئی در شرح حال او مینویسد:
سلیم بن قیس: قال النجاشی فی زمره من ذکره من سلفنا الصالح فی الطبقه الأولى: (سلیم بن قیس الهلالی له کتاب، یکنى أبا صادق.
آقای خوئی رضوان الله تعالی علیه سپس در ادامه نکاتی را در باره او این چنین بیان میکند:
الأولى: أن سلیم بن قیس – فی نفسه – ثقه جلیل القدر عظیم الشأن، ویکفی فی ذلک شهاده البرقی بأنه من الأولیاء من أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام، المؤیده بما ذکره النعمانی فی شأن کتابه، وقد أورده العلامه فی القسم الأول وحکم بعدالته.
سلیم بن قیس هلالی.. نجاشی او را در زمره گذشتگان صالح از طبقه اول آورده است…
سلیم بن قیس هلالی فی نفسه، ثقه، جلیل القدر و والا مقام است. برای اثبات این مطلب، شهادت برقی به این که او اولیاء اصحاب امیرمؤمنان علیه السلام بوده کفایت میکند. این مطلب را گفتار نعمانی در باره کتاب سلیم تأیید میکند. علامه حلی نیز او را در قسم اول آورده و حکم به عدالتش کرده است.
معجم رجال الحدیث، ج ۹، ص ۲۲۶، رقم: ۵۴۰۱٫
همانطوری که ملاحظه نمودید در دو روایت فوق بیان شد که اهل بیت علیهم السلام از جمله امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همواره در کنار قرآن بوده و لحظهای از آن جدا نیستند. بنابراین این ادعا مبنی بر اینکه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرآن جدیدی غیر قرآن رسول خدا صلی الله علیه و آله میآورند، کاملا بی اساس است.
علاوه بر دو روایت فوق، روایات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که به خاطر اختصار فقط به ذکر روایات بسنده میکنیم.
روایت سوم
کلینی روایتی را نقل کرده است که در آن اشاره شده است که امام مهدی علیه السلام به کتاب خدا عمل میکند:
الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ إِنَّکُمْ أَهْلُ بَیْتِ رَحْمَهٍ اخْتَصَّکُمُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِهَا فَقَالَ لَهُ کَذَلِکَ نَحْنُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ لَا نُدْخِلُ أَحَداً فِی ضَلَالَهٍ وَ لَا نُخْرِجُهُ مِنْ هُدًى إِنَّ الدُّنْیَا لَا تَذْهَبُ حَتَّى یَبْعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ یَعْمَلُ بِکِتَابِ اللَّهِ لَا یَرَى فِیکُمْ مُنْکَراً إِلَّا أَنْکَرَهُ.
احمد بن عمر مىگوید: امام باقر علیه السّلام در پاسخ مردى که به آن حضرت گفت: شما خاندان رحمت هستید که خداى تبارک و تعالى شما را مخصوص و ویژه آن گردانیده، فرمود: ما این چنین هستیم، و خداى را سپاسگزاریم. ما هیچ کسی را در گمراهى نیفکندیم و از راه راست بیرون نبردیم. همانا دنیا به پایان نرسد تا آنکه خداوند عزّوجل مردى از خاندان ما اهل بیت که به کتاب خدا عمل کند و در میان شما عمل زشتی نمیبیند مگر آنکه انکارش میکند.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الأصول من الکافی، ج ۸ ص ۳۹۶،ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش.
روایت چهارم
همچنین در روایت دیگر از امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت مهدی (ع) عالم به قرآن و سنت پیامبر (ص)است:
وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ (حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ الْبَرْمَکِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مَالِک عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ :إِنَّ الْعِلْمَ بِکِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ ص لیَنْبُتُ فِی قَلْبِ مَهْدِیِّنَا کَمَا یَنْبُتُ الزَّرْعُ عَنْ أَحْسَنِ نَبَاتِه
جابر از امام باقر علیه السّلام روایت میکند که فرمود: علم به کتاب خداى تعالى و سنّت پیامبرش در قلب مهدى ما میروید و نشو و نما میکند همچنان که نباتات به بهترین وجه نشو و نما میکند
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، کمال الدین و تمام النعمه،ص ۶۵۳، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ( التابعه ) لجماعه المدرسین ـ قم، ۱۴۰۵هـ . (مکتبه اهل بیت)
روایت پنجم
در روایات دیگر نیز بیان شده است که در زمان ظهور زنان نیز طبق کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) در خانههایشان حکم میکنند . این نشان از این دارد که در زمان امام مهدی علیه السلام احکام طبق قرآن نازل شده و سنت پیامبر (ص) جاری میشود.
نعمانی روایتی را ذیل بیان (نشانهها و کردار آن امام مهدی علیه السلام) از امام باقر علیه السلام چنین نقل کرده است:
…رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ فَیُعْطِیکُمْ فِی السَّنَهِ عَطَاءَیْنِ وَ یَرْزُقُکُمْ فِی الشَّهْرِ رِزْقَیْنِ وَ تُؤْتَوْنَ الْحِکْمَهَ فِی زَمَانِهِ حَتَّى إِنَّ الْمَرْأَهَ لَتَقْضِی فِی بَیْتِهَا بِکِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سُنَّهِ رَسُولِ اللَّه
حمران بن أعین از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: مردى از ما خاندان در هر سالى دو نوبت به شما بخشش خواهد کرد و در هر ماه دو نوبت به شما عطا خواهد نمود، در دوران او شما از حکمت برخوردار مىشوید تا آنجا که یک زن در خانه خود بر اساس کتاب خداى تعالى و روش پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله به انجام تکالیف شرعى خود پردازد.
النعمانی، محمد بن إبراهیم متوفای ۳۸۰، کتاب الغیبه، ص ۲۴۵، تحقیق : فارس حسون کریم، چاپ : الأولى، سال چاپ : ۱۴۲۲، چاپخانه : مهر – قم، ناشر : أنوار الهدى
المجلسی، محمد باقر (متوفاى ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۵۲ ص ۳۵۲٫،تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسه الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه المصححه، ۱۴۰۳هـ – ۱۹۸۳م.
روایت هفتم
صدوق روایتی را از جابر نقل میکند که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند مهدی موعود علیه السلام به سنت پیامبر (ص) عمل میکند:
عن عبد الله بن المغیره عن سفیان بن عبد المؤمن الأنصاری ، عن عمرو ابن شمر ، عن جابر قال … وقال رسول الله صلى الله علیه وآله وهو رجل منی اسمه کاسمی یحفظنی الله فیه ویعمل بسنتی یملأ الأرض قسطا وعدلا ونورا بعد ما تمتلی ظلما وجورا وسوءا
حضرت فرمودند: آن حضرت مردى است از من، اسمش همچون اسم من بوده و خدا امر من را در او حفظ و نگاه مىدارد، به سنّت من عمل کرده و زمین را پر از عدل و داد و نور نموده بعد از آن که از ظلم و ستم و زشتىها پر شده باشد.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، علل الشرائع ، ج ۱ ص ۱۶۱تحقیق : السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر: المکتبه الحیدریه ـ النجف ، ۱۳۸۵هـ ـ ۱۹۶۶م
طبق این روایات که دارای تعدد طرق نیز هستند، قرآنی که در زمان حضرت مهدی علیه السلام مورد عمل قرار میگیرد، همان قرآنی است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است و به همان سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل میکند
منابع اهل سنت
در روایات معتبر اهل سنت نیز نقل شده است که جضرت مهدی علیه السلام بعد از ظهور طبق سنت پیامبر (ص) با مردم رفتار میکند و دین اسلام را در زمین پیاده میکند:
روایت اول
روایت معتبری را ابویعلی نقل کرده است که در آن آمده است حضرت مهدی علیه السلام به شریعه و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل میکند:
حدثنا أبو هشام الرفاعی حدثنا وهب بن جریر حدثنا هشام بن أبی عبد الله عن قتاده عن صالح أبی الخلیل عن صاحب له وربما قال صالح عن مجاهد عن أم سلمه زوج النبی صلى الله علیه وسلم قالت قال رسول الله صلى الله علیه وسلم ..فیخرج رجل من قریش من أهل المدینه… فیقسم بین الناس فیئهم ویعمل فیهم سنه نبیهم ویلقی الإسلام بجرانه إلى الأرض
مردی از قریش از اهل مدینه اموال را بین مردم تقسیم میکند و در میان مردم به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله رفتار می کند و اسلام را به طور کامل در روی زمین پیاده می کند
أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفاى۳۰۷ هـ)، مسند أبی یعلی، ج ۱۲ ص ۳۶۹ تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۴ هـ – ۱۹۸۴م.
محقق کتاب گوید:
إسناده من طریق مجاهد حسن
أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفاى۳۰۷ هـ)، مسند أبی یعلی، ج ۱۲ ص ۳۶۹ تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۴ هـ – ۱۹۸۴م.
ابن ماجه نیز این روایت را با اندکی اختلاف نقل کرده است :
…فَیَقْسِمُ الْمَالَ وَیَعْمَلُ فی الناس بِسُنَّهِ نَبِیِّهِمْ صلى الله علیه وسلم وَیُلْقِی الْإِسْلَامُ بِجِرَانِهِ إلى الأرض
در میان مردم به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله رفتار می کند و اسلام را به طور کامل در روی زمین پیاده می کند
السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفاى ۲۷۵هـ)، سنن أبی داود، ج ۴ ص ۱۰۷ تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.
ابن قیم این روایت را نقل و گوید:
ورواه أبو یعلى الموصلی فی مسنده من حدیث قتاده عن صالح أبی الخلیل عن صاحب له وربما قال صالح عن مجاهد عن أم سلمه والحدیث حسن ومثله مما یجوز أن یقال فیه صحیح
الزرعی الدمشقی الحنبلی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أبی بکر أیوب (مشهور به ابن القیم الجوزیه ) (متوفاى۷۵۱هـ)، المنار المنیف فی الصحیح والضعیف ، ج ۱ ص ۱۴۵ تحقیق : عبد الفتاح أبو غده ، ناشر : مکتب المطبوعات الإسلامیه – حلب، الطبعه : الثانیه ، ۱۴۰۳هـ .
ابن حجر نیز در خصوص این روایت گوید:
وصح أنه صلى الله علیه وسلم قال ( یکون اختلاف
الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفاى۹۷۳هـ)، الصواعق المحرقه علی أهل الرفض والضلال والزندقه، ج ۲ ص ۴۷۶ تحقیق عبد الرحمن بن عبد الله الترکی – کامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسه الرساله – لبنان، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۷هـ – ۱۹۹۷م.
شارحین این روایات نیز اشاره کردهاند که این شخص مهدی میباشد که طبق شریعت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل میکند
ملا علی قاری در این خصوص گوید:
أی المهدی فی الناس ( بسنه نبیهم ) أی شریعته
مهدی در بین مردم به شریعت پیامبر (ص) عمل میکند
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى۱۰۱۴هـ)، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج ۱۰ ص ۹۴ تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیه – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م .
عظیم آبادی نیز قریب به این تعبیر را ذکر میکند:
ویعمل ) أی المهدی ( فی الناس بسنه نبیهم ) فیصیر جمیع الناس عاملین بالحدیث ومتبعیه
مهدی در بین مردم به سنت عمل میکند یعنی اینکه مردم را عمل به روایات و پیروان آن میگرداند
العظیم آبادی، محمد شمس الحق (متوفاى۱۳۲۹هـ)، عون المعبود شرح سنن أبی داوود، ج ۱۱ ص ۲۵۵ ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۹۹۵م.
روایت دوم
طبرانی روایتی را چنین نقل میکند:
حدثنا أحمد قال حدثنا أبو جعفر قال حدثنا محمد بن سلمه عن أبى الواصل عن أبی الصدیق الناجی عن الحسن بن یزید السعدی أحد بنی بهدله عن أبی سعید الخدری قال سمعت رسول الله یقول یخرج رجل من أمتی یقول بسنتی
مردی از امت من خروج میکند که به سنت من سخن میگوید.
الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى۳۶۰هـ)، المعجم الأوسط، ج ۲ ص ۱۵ تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد،عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ناشر: دار الحرمین – القاهره – ۱۴۱۵هـ.
روایت سوم
در کتاب السنن الوارده فی الفتن وغوائلها والساعه وأشراطها ،روایت دیگری چنین نقل شده است:
حدثنا عبدالله بن عمرو حدثنا عتاب بن هارون حدثنا الفضل بن عبیدالله حدثنا عبدالله بن عمرو حدثنا محمد بن سلمه حدثنا أبو الواصل ۴ عن أبی أمیه الحبطى عن الحسن بن یزید السعدی عن أبی سعید الخدری قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم یخرج رجل من أمتى یعمل بسنتی ینزل الله له البرکه من السماء
المقرئ الدانی ،أبو عمرو عثمان بن سعید الوفاه: ۴۴۴ ،السنن الوارده فی الفتن وغوائلها والساعه وأشراطها ج ۵ ص ۱۰۶۳، دار النشر : دار العاصمه – الریاض – ۱۴۱۶ ، الطبعه : الأولى ، تحقیق : د. ضاء الله بن محمد إدریس المبارکفوری
المقدسی الشافعی السلمی، جمال الدین، یوسف بن یحیی بن علی (متوفاى: ۶۸۵ هـ)، عقد الدرر فی أخبار المنتظر، ج ۱ ص ۲۲۹، طبق برنامه الجامع الکبیر.
بنابراین وقتی مهدی موعود (ع) ظهور کند، به همان قرآن نازل شده بر پیامبر صلی الله علیه و آله و به سنت ایشان در بین مردم عمل خواهد کرد و دین اسلام را آشکار میکند
مراد تجدید احکام تعطیل شده قرآن و سنت و اسلام است
پیرایههائى که در طول تاریخ اسلام توسط حکام جور، فاسق و نالایق و دیگران به اسلام بسته شده است، دین مبین اسلام را طورى نشان داده است که اگر حضرت مهدی علیه السلام بخواهد آنها را از اسلام دور کند و حقیقت قرآن و اسلام را آشکار سازد، مردم گمان خواهد کرد که حضرت یک قرآن و اسلام جدیدى را آورده است در صورتی که حضرت برنامههای همان اسلامی را به اجرا میگذارد که جدش رسول الله صلی الله علیه و آله آن را از طریق وحی آورده بود . همچنانکه در روایات نیز به این امر اشاره شده است.
در دعاها و روایات مربوط به امام زمان علیه السلام، امام به عنوان تجدید کننده احکام تعطیل شده قرآن که مردم به آن عمل نمیکنند، معرفی شده است که در این صورت مراد از کتاب جدید یعنی زنده کننده احکام قرآن است . همچنین بیان شده است که حضرت مهدی علیه السلام فرسودگی را از اسلام بر طرف کرده و اسلام را زنده و آشکار میکند
در دعای معروف و معتبر عهد که ابن المشهدی نیز آن را نقل کرده است ، به این مسئله چنین اشاره شده است:
واجعله مفزعا للمظلوم من عبادک ، وناصرا لمن لا یجد ناصرا غیرک ، ومجددا لما عطل من احکام کتابک ، ومشیدا لما ورد من اعلام دینک وسنن نبیک صلى الله علیه وآله ، واجعله اللهم ممن حصنته من بأس المعتدین .
پروردگارا! او را پناه بندگان ستمدیدهات و یاور مردمى که جز تو یاورى ندارند قرار ده! او را بفرست تا احکام تعطیل شده کتابت (قرآن) را تجدید و آثار دینت و سنتهاى پیغمبرت را محکم کند و او را از خطر وجود دشمنان، در پرتو لطف خود نگاهدار!
المشهدی الحائری، الشیخ أبو عبد الله محمد بن جعفر بن علی (متوفاى۶۱۰هـ)، المزار،- ص ۶۶۵ ، تحقیق: جواد القیومی الأصفهانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی، الطبعه : الأولى ، رمضان المبارک ۱۴۱۹هـ .
الکفعمی، متوفای( ۹۰۵ ) المصباح ۵۵۲، بیروت، ناشر : مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ : الثالثه، سال چاپ : ۱۴۰۳ – ۱۹۸۳م
این دعا را علامه مجلسی نقل و در خصوص اسناد آن گوید:
مَا رُوِیَ بِالْأَسَانِیدِ الْمُعْتَبَرَهِ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ کَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ بِکُلِّ کَلِمَهٍ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَهٍ وَ هُوَ اللَّهُمَ رَبَ النُّورِ الْعَظِیمِ الدُّعَاء
بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج۵۳ ؛ ص۳۲۷
همچنین در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله در این خصوص چنین آمده است:
.. إِنَّ الثَّانِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی یَغِیبُ حَتَّى لَا یُرَى وَ یَأْتِی عَلَى أُمَّتِی زَمَنٌ لَا یَبْقَى مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ فَحِینَئِذٍ یَأْذَنُ اللَّهُ لَهُ بِالْخُرُوجِ فَیُظْهِرُ الْإِسْلَامَ وَ یُجَدِّدُ الدِّینَ
دوازدهمین فرزندم از نظرها پنهان مىگردد و دیده نمىشود و زمانى بر پیروان من خواهد آمد که از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نماند. در این هنگام خداوند بزرگ به او(مهدی) اجازه مى دهد و اسلام را با او آشکار و تجدید مىکند
الخزاز القمی الرازی ، أبی القاسم علی بن محمد بن علی، کفایه الأثر فی النص على الأئمه الاثنی عشر ، ص۱۵، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر: انتشارات ـ قم، ۱۴۰هـ .
در دعای که از امام مهدی علیه السلام نیز نقل شده است ، چنین آمده است:
دُعَاءٌ آخَرُ مَرْوِیٌّ عَنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ ع خَرَجَ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ الضَّرَّابِ الْأَصْفَهَانِیِّ بِمَکَّهَ بِإِسْنَادٍ لَمْ نَذْکُرْهُ اخْتِصَاراً نُسْخَتُهُ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ…. اللهم ! جدد به ما امتحى من دینک وأحی به ما بدل من کتابک وأظهر به ما غیر من حکمک حتى یعود دینک به وعلى یدیه غضا جدیدا خالصا مخلصا لا شک فیه
خدایا دین محوشده خودت را بوسیله امام مهدی علیه السلام تجدید کن و احکام کتابت را که تغییر پیدا کرده است، بوسیله ایشان احیاء کن و احکام تغییر یافتهات را بوسیله ایشان آشکار کن تا دین تو به حالت نخست بازگردد در حالى به دست او دین با طراوت، جدید و صحیح و عارى از کژى و بدعت باشد
الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن ، مصباح المتهجد، ص ۴۰۸ ، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه – لبنان چاپ الأولى ، سال چاپ : ۱۴۱۱ – ۱۹۹۱ م
شیخ طوسی در جای دیگر از امام رضا علیه السلام چنین نقل میکند:
رَوَى یُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَنَّ الرِّضَا ع کَانَ یَأْمُرُ بِالدُّعَاءِ لِصَاحِبِ الْأَمْرِ بِهَذَا…اللهم طهر منهم بلادک واشف منهم عبادک وأعز به المؤمنین وأحی به سنن المرسلین ، ودارس حکم النبیین وجدد به ما امتحى من دینک وبدل من حکمک حتى تعید دینک به وعلى یدیه جدیدا غضا محضا صحیحا, لَا عِوَجَ فِیهِ وَ لَا بِدْعَهَ مَعَه
خدایا بلادهایت را از وجود آلوده آنان(کفار، جبارین،ملحدین) پاک کن،و با محو ایشان بندگانت را تشفی بده، و مؤمنان را به وجود آن حضرت عزیز گردان،و روشهاى رسولان و احکام کهنه پیامبران را به او زنده کن،و به وسیله او آنچه را از دینت محو شده و از قانونت تغییر یافته،تجدید فرما،تا دینت را به وجود او بازگردانى،و بر دو دست او جدید و تازه و خالص و صحیح نمایى که کجى در آن دیده نشود و بدعت و پیرایهاى همراهش نباشد،تا اینکه با عدالتش تاریکیهاى نابرابرى را روشن کنى،
الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن ، مصباح المتهجد، ص ۴۱۰، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه – لبنان چاپ الأولى ، سال چاپ : ۱۴۱۱ – ۱۹۹۱ م
در دعایی که در غیبت امام مهدی علیه السلام خوانده میشود که شیخ صدوق نیز آن را نقل میکند، چنین آمده است:
وَتُطَهِّرَ مِنْهُمْ بِلَادَکَ وَ اشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ عِبَادِکَ وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى مِنْ دِینِکَ وأَصْلِحْ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ وَ غَیِّرْ مِنْ سُنَّتِکَ حَتَّى یَعُودَ دِینُکَ بِه
شهرهای خود را از وجود (جباران و کافران) پاک کن و سینه بندگانت را تشفّى ده و دین محوشده خودت را به دست حضرت مهدی (ع) تجدید کن و احکام تبدیل شده و سنت تغییر یافته خود را با و جود او اصلاح کن تا دین تو بر برگردد
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲ ؛ ص۵۱۴، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ( التابعه ) لجماعه المدرسین ـ قم، ۱۴۰۵هـ . (مکتبه اهل بیت)
در زیارتنامه امام حسن عسگری علیه السلام نیز به این امر اشاره شده است که فرزند آن حضرت با زدودن فرسودگی از اسلام در حقیقت اسلام ناب را تجدید میکند و پرده از کهنگی قرآن بر میدارد
علامه مجلسی از سید بن طاووس در این خصوص چنین نقل میکند:
السلام علیک یا أبا الإمام المنتظر ، الظاهره للعاقل حجته ، والثابته فی الیقین معرفته المحتجب عن أعین الظالمین ، والمغیب عن دوله الفاسقین ، والمعید ربنا به الاسلام جدیدا بعد الانطماس ، والقرآن غضا بعد الاندراس
درود بر شما ای پدر امام منتظر که برای خردمند حجت او عیان است و شناخت و معرفت او یقینا ثابت است همان کسی که از دیده ستمکاران نهان و از دولت و حکومت فاسقان غایب شده است.همان شخصی که پروردگار ما به وسیله اش دین اسلام را پس از محو شدن و قرآن را پس از کهنه گى تازه می گرداند.
المجلسی، محمد باقر (متوفاى ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۹۹ ص ۶۷، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسه الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه المصححه، ۱۴۰۳هـ – ۱۹۸۳م.
در روایتی دیگر اشاره شده است که وقتی حضرت مهدی علیه السلام به امر جدید دعوت میکند، این جدید بودن، به لحاظ غربت اسلام است که غریب میشود
نعمانی چنین نقل کرده است:
حدثنا أحمد بن محمد بن سعید بن عقده ، قال : حدثنی علی بن الحسن التیملی ، قال : حدثنی أخوای محمد وأحمد ابنا الحسن ، عن أبیهما ، عن ثعلبه بن میمون وعن جمیع الکناسی ، جمیعا ، عن أبی بصیر ، عن کامل ، عن أبی جعفر ( علیه السلام ) أنه قال إن قائمنا إذا قام دعا الناس إلى أمر جدید کما دعا إلیه رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) ، وإن الإسلام بدأ غریبا وسیعود غریبا کما بدأ ، فطوبى للغرباء
ابو بصیر از کامل و از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: «قائم ما چون قیام کند مردم را به امر نوینى دعوت خواهد نمود همان گونه که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دعوت فرمود، و اسلام غریبانه آغاز شد و باز همچنان که غریبانه آغاز شد بود، غریب خواهد گردید، و خوشا بحال غریبان
النعمانی ،محمد بن إبراهیم ،(متوفای ۳۸۰)، کتاب الغیبه، ص ص ۳۳۶، تحقیق : فارس حسون کریم، قم ناشر : أنوار الهدى ، سال چاپ : ۱۴۲۲، چاپ : الأولى
شیخ مفید روایتی را از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که فرمودند:
وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَجْلَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَال اذا قامالقائم دعاالناس الى الاسلام جدیدا و هداهم الى امر قد دثر و ضل عنهالجمهور و انما سمى القائم مهدیا لانه یهدى الى امر مضلول عنه و سمىالقائم لقیامه بالحق
امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتى قائم قیام کند مردم را از نو به اسلام فراخواند و آنان را به امرى که کهنه و فرسوده گردیده و عامه مردم از آن گمراه شده اند، رهنمون سازد. قائم ، مهدى نامیده شده است زیرا مردم را به امر گمشده ای راهنمایى مىکند و بدین جهت قائم نامیده شده است که برای اقامه حق قیام می کند.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفاى۴۱۳ هـ)، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ۲ ص ۳۸۳، تحقیق: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۴هـ – ۱۹۹۳ م.
در یکی از ادعیه مربوط به امام مهدی علیه السلام اشاره شده است که حضرت قرآنی را که احکامش تغییر پیدا کرده است، زنده میکند:
اللهم ! جدد به ما امتحى من دینک وأحی به ما بدل من کتابک وأظهر به ما غیر من حکمک حتى یعود دینک به وعلى یدیه غضا جدیدا خالصا مخلصا لا شک فیه وَ لَا شبهه معه ولا باطل عنده ولا بدعه لدیه
بار خدایا!به دست او آنچه از دینت فراموش شده را تازه گردان،و آنچه از معانى کتابت تغییر یافته را زنده کن،و آنچه از احکامت دگرگون شده را آشکار ساز،تا دینت به وسیله او و به دست او شاداب،نوین،ناب و بىآلایش گردد آنچنانکه شکى در آن نبوده و شبههاى با آن نباشد،و باطل و بدعتى همراه آن نماند
الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن ، مصباح المتهجد، – ص ۴۰۸ ، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه – لبنان چاپ الأولى ، سال چاپ : ۱۴۱۱ – ۱۹۹۱ م
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى۳۸۱هـ)، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲ ؛ ص ۵۱۴ تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی ( التابعه ) لجماعه المدرسین ـ قم، ۱۴۰۵هـ . (مکتبه اهل بیت)
زنده کردن قرآن با برگرداندن رای نادرست بر قرآن
در برخی روایات ما آمده است، امام مهدی علیه السلام با برگرداندن رای و افکار نادرست مردم به کتاب الهی، قرآن را زنده میکند . همچنانکه در بیان حضرت علی علیه السلام درباره امام مهدی علیه السلام در این خصوص چنین نقل شده است:
وَیَعْطِفُ الرَّأْیَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْیِ. وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَالسُّنَّهِ.
و رأى را بقرآن بر مىگرداند (مردم را از بکار بستن اندیشههاى نادرست نهى و به رجوع به قرآن وا مىدارد تا به دستور کتاب خدا رفتار نموده و مخالف آن را دور اندازند) زمانیکه مردم قرآن را به رأى و اندیشه (خود) مبدّل کرده باشند (از قرآن چشم پوشیده امور را طبق اندیشه نادرست خود انجام دهند).
نهج البلاغه خطبه ۱۳۸٫
بنابراین مراد از آوردن قرآن جدید ، اصلاح افکار نادرست مردم بر اساس تعالیم قرآن است .
مراد از تجدید قرآن، قرائتی است که در زمان پیامبر (ص) مرسوم بوده است
در زمان صدر اسلام، پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت و یا حتی صحابه نیز قرائت خاصی داشتند ، لذا این احتمال وجود دارد که علاوه بر موارد فوق، وقتی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کند، قرائت صدر اسلام را در بین مردم رواج دهد چنانچه علمای اهل سنت نیز به این نوع قرائات اشاره کردهاند.
ثعلبی در اینباره مینویسد:
(مالک یوم الدین) اختلف القراء فیه من عشره أوجه : الوجه الأول : مالک – بالألف وکسر الکاف – على النعت وهو قراءه النبی صلى الله علیه وسلم وأبی بکر وعمر وعثمان وعلی وطلحه والزبیر وسعد وعبد الرحمن بن عوف وابن مسعود وأبی بن کعب ومعاذ بن جبل وابن عباس وأبی ذر وأبی هریره وأنس ومعاویه ومن التابعین وأتباعهم عمر بن عبد العزیز ومحمد بن شهاب الزهری ومسلمه بن زید والأسود بن یزید وأبو عبد الرحمن السلمی وسعید بن جبیر وأبو رزین وإبراهیم وطلحه بن عوف وعاصم بن أبی النجود و . . . . . بن عمر…
در قرائت «مالک یوم الدین» ده وجه وجود دارد وجه اول اینکه مالک با الف و با کسر کاف باشد که صفت باشد برای رب این قرائت پیامبر (ص) وسلم ،أبی بکر، عمر عثمان، علی ، طلحه، الزبیر، سعد، عبد الرحمن بن عوف، ابن مسعود، أبی بن کعب، معاذ بن جبل، ابن عباس، أبی ذر، أبی هریره، أنس، معاویه، از تابعین نیز . تابعین تابعین عمر بن عبد العزیز، محمد بن شهاب، مسلمه،اسود، ابوعبد الرحمان، سعید بن جبیر، أبو رزین، إبراهیم، طلحه بن عوف ، عاصم و ابن عمر، بود
الثعلبی النیسابوری، ابوإسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم (متوفاى۴۲۷هـ)، الکشف والبیان، ج ۱ ص ۱۱۲ تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعه وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۲هـ-۲۰۰۲م.
در تفسیر قشیری نیز به قرائت پیامبر (صلی الله علیه وآله) در در خصوص آیه ( فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ ) چنین اشاره شده است که حرف «ر» در «الروح» را با ضمه می خواندند
وی مینویسد:
وقیل : کانت قراءه النبی ( الرُّوح ) بضم
گفته شده قرائت نبی در خصوص «الروح» با ضم را بوده است
القشیری النیسابوری الشافعی، ابوالقاسم عبد الکریم بن هوازن بن عبد الملک ، (متوفاى۴۶۵هـ)، تفسیر القشیری المسمی لطائف الإشارات، ج ۳ ص ۲۸۱ تحقیق: عبد اللطیف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت /لبنان، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۰هـ ـ ۲۰۰۰م.
همچنین در خصوص قرائت حضرت علی علیه السلام که دارای قرائت خاصی بود، چنین آمده است:
نحاس مینویسد:
( فرهان مقبوضه ) هذه قراءه علی بن أبی طالب رضی
این نوع خواندن فرهان مقبوضه ، قرائت حضرت علی علیه السلام است
النحاس المرادی المصری، أبو جعفر أحمد بن محمد بن إسماعیل (متوفاى۳۳۸هـ)، إعراب القرآن ،، ج ۱ ص ۳۴۸ تحقیق : د. زهیر غازی زاهد ، ناشر : عالم الکتب – بیروت ، الطبعه : الثالثه ، ۱۴۰۹هـ ـ ۱۹۸۸م.
و در جای دیگر میگوید:
وهی المعروفه من قراءه علی بن أبی طالب
النحاس المرادی المصری، أبو جعفر أحمد بن محمد بن إسماعیل (متوفاى۳۳۸هـ)، إعراب القرآن، ج ۴ ص ۱۷۰، تحقیق : د. زهیر غازی زاهد ، ناشر : عالم الکتب – بیروت ، الطبعه : الثالثه ، ۱۴۰۹هـ ـ ۱۹۸۸م.
و یا در جای دیگر مینویسد:
خاتمه مسک ) وزعم أن هذه القراءه قراءه علی بن أبی طالب
النحاس المرادی المصری، أبو جعفر أحمد بن محمد بن إسماعیل (متوفاى۳۳۸هـ)، إعراب القرآن، ج ۵ ص ۱۸۱تحقیق : د. زهیر غازی زاهد ، ناشر : عالم الکتب – بیروت ، الطبعه : الثالثه ، ۱۴۰۹هـ ـ ۱۹۸۸م.
ثعلبی نیز به قرائت حضرت علی علیه السلام چنین اشاره میکند:
إنَّ الذین فرَّقوا دینهم ( قرأ حمزه والکسائی : فارقوا بالألف أی خرجوا من دینهم وترکوه وهی قراءه علیّ بن أبی طالب کرّم
الثعلبی النیسابوری، ابوإسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم (متوفاى۴۲۷هـ)، الکشف والبیان، ج ۴ ص ۱۸۱ تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعه وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۲۲هـ-۲۰۰۲م.
شنقیطی نیز در این خصوص مینویسد:
( أمرنا ) بالتشدید . وهی قراءه على رضی الله عنه .
الجکنی الشنقیطی، محمد الأمین بن محمد بن المختار (متوفاى ۱۳۹۳هـ.)، أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن، ج ۳ ص ۷۷ تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر. – بیروت. – ۱۴۱۵هـ – ۱۹۹۵م.
بعد از اینکه مشخص شد قرائت خاص در زمان صدر اسلام متداول بوده است و این نوع قرائت نیز خللی در معنی قرآن ایجاد نمیکرده و تحریف نیز به حساب نمیآید، لازم است بیان شود که وقتی گفته میشود حضرت مهدی علیه السلام قرآن جدیدی را میآورد، یکی از احتمالات در اینجا این است که حضرت قرائتی را که در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) مرسوم بوده را آشکار میکند چون مردمان بعدی با آن قرائت مأنوس نیستند لذا فکر میکنند این قرآن جدیدی است.
خواندن قرآن با شأن نزول
در روایات نقل شده است در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی قرآن نازل میشد، صحابه سعی میکردند قرآن را به همراه شأن نزول قرائت کنند همچنان درباره آیه تبلیغ که در شأن حضرت علی علیه السلام نازل شده است، این چنین بوده است که نام حضرت را نیز در کنار خود آیه قرائت میکردند لذا احتمال دارد مراد از کتاب جدیدی که امام زمان علیه السلام میآورد، قرأت قرآن همراه با شأن نزول است که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله مرسوم بوده است
سیوطی در این خصوص این چنین راویت میکند:
وأخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال : کنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم ) یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک ( ان علیا مولى المؤمنین ) وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى۹۱۱هـ)، الدر المنثور، ج ۳ ص ۱۱۷، ناشر: دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۳٫
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى۱۲۷۰هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج ۶ ص ۱۹۳، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
ابن مردویه، أبی بکر أحمد بن موسى الأصفهانی، متوفای ۴۱۰، مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع) ص ۲۴۰، تحقیق : جمعه ورتبه وقدم له : عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین،چاپ : الثانیه، سال چاپ : ۱۴۲۴ – ۱۳۸۲ش
همچنین ابن مردویه در جای دیگر در مورد چگونگی قرائت آیه دیگر در زمان پیامبر (ص) مینویسد:
ابن مردویه ، عن ابن عباس : کنا نقرأ على عهد رسول الله : کفى الله المؤمنین القتال بعلی .
ابن مردویه از این عباس نقل میکند که در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله ما چنین قرائت میکردیم خداوند مؤمنان را از جنگ به وسیله علی بى نیاز ساخت
ابن مردویه، أبی بکر أحمد بن موسى الأصفهانی، متوفای ۴۱۰، مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع) مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع) – أبی بکر أحمد بن موسى ابن مردویه الأصفهانی – ص ۳۰۰ ، حقیق : جمعه ورتبه وقدم له : عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین،چاپ : الثانیه، سال چاپ : ۱۴۲۴ – ۱۳۸۲ش
سیوطی نیز چنین نقل میکند ابن مسعود آیه را چنین قرائت میکرده است
وأخرج ابن أبی حاتم وابن مردویه وابن عساکر عن ابن مسعود رضی الله عنه أنه کان یقرأ هذا الحرف ) وکفى الله المؤمنین القتال ( بعلی بن أبی طالب
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى۹۱۱هـ)، الدر المنثور، ج ۶ ص ۵۹۰، ناشر: دار الفکر – بیروت۱۹۹۳٫
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى۱۲۷۰هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج ۲۱ ،ص ۱۷۵، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
بنابراین وقتی گفته می شود حضرت مهدی علیه السلام با کتاب جدید میآید، احتمال دارد مراد نوع قرائت قرآن همراه با شأن نزول باشد که در زمان پیامبر صلی الله علیه و اله مرسوم بوده است نه اینکه حضرت قرآن جدید میآرود
آشکار کردن قرآن حضرت علی علیه السلام که به ترتیب نزول بود
در روایات ذکر شده است که وقتی امام مهدی علیه السلام ظهور کند، طبق قرآن جدش علی علیه السلام حکم میکند لذا وقتی گفته میشود حضرت با کتاب جدید میآید بخاطر این است که این قرآن از دسترس مردم دور بوده است و وقتی مردم این قرآن را میبینند برای آنها چیز جدیدی است. البته لازم به یادآوری است که قرآن حضرت علی علیه السلام همان قرآن در بین مردم ولی به ترتب نزول بوده است، همچنانکه ابن حجر گوید:
علی أنه جمع القرآن على ترتیب النزول عقب موت النبی صلى الله علیه وسلم
علی علیه السلام قرآن را طبق ترتیب نزول بعد از رحلت پیامبر (ص) جمع کرد
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى۸۵۲ هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج ۹ ص ۵۲، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفه – بیروت
وی همچنین گوید:
إن مصحف على کان على ترتیب النزول أوله اقرأ ثم المدثر ثم ن والقلم ثم المزمل
همانا مصحف علی علیه السلام به ترتیب نزول بود به این صورت که اولش سوره اقرأ سپس مدثر بعد ن و القلم و سپس مزمل بود
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى۸۵۲ هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج ۹ ص ۴۲٫ تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفه – بیروت
ابن سیرین نیز به این مسئله چنین اعتراف کرده است:
قال ابن سیرین فبلغنى أنه کتب على تنزیله ولو أصیب ذلک الکتاب لوجد فیه علم کثیر
به من رسیده است که علی علیه السلام قرآنش را طبق نزول نوشته است اگر این کتاب یافت شود علوم فراوان در آن پیدا میشود
ابن عبد البر النمری القرطبی المالکی، ابوعمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاى ۴۶۳هـ)، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، ج ۳ ص ۹۷۴، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۲هـ.
الطبری، ابوجعفر محب الدین أحمد بن عبد الله بن محمد (متوفاى۶۹۴هـ)، الریاض النضره فی مناقب العشره، ج ۲ ، ص ۲۱۷، تحقیق عیسی عبد الله محمد مانع الحمیری، ناشر: دار الغرب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۹۹۶م.
الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفاى۷۶۴هـ)، الوافی بالوفیات، ج ۱۷ ص ۱۶۷، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث – بیروت – ۱۴۲۰هـ- ۲۰۰۰م.
در روایات صحیح نیز به این امر اشاره شده است که حضرت مهدی علیه السلام احکام را به روش قرآن حضرت علی علیه السلام اجرا خواهد کرد که چند مورد را ذکر میکنیم:
روایت اول
کلینی روایت صحیحی را در این خصوص چنین نقل کرده است:
محمد بن یحیى ، عن محمد بن الحسین، عن عبد الرحمن بن أبی هاشم ، عن سالم بن سلمه قال : قرأ رجل على أبی عبد الله ( علیه السلام ) وأنا أستمع حروفا من القرآن لیس على ما یقرؤها الناس ، فقال أبو عبد الله ( علیه السلام ) : کف عن هذه القراءه اقرأ کما یقرأ الناس حتى یقوم القائم فإذا قام القائم ( علیه السلام ) قرأ کتاب الله عز وجل على حده وأخرج المصحف الذی کتبه علی ( علیه السلام )
مردى براى امام صادق (ع) چند کلمه از قرآن خواند که من گوش مىکردم طبق آن روشی که مردم مىخوانند،نبود. امام صادق (ع) به او فرمود: از این قرائت خوددارى کن و چنان قرائت کن که مردم امروزه قرائت مىکنند تا امام قائم (ع) ظهور کند و هر گاه امام قائم (ع) ظهور کرد، کتاب خدا عز و جل را بر حدّ و قرار خود مىخواند و آن مصحفى را که على (ع) نوشته بود بیرون آورد
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى۳۲۸ هـ)، الأصول من الکافی، ج ۲ ص ۶۳۳، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،۱۳۶۲ هـ.ش.
بررسی سند
محمد بن یحیی أبو جعفر العطار القمی
نجاشی در خصوص او گوید:
۹۴۶ – محمد بن یحیى أبو جعفر العطار القمی
شیخ أصحابنا فی زمانه ثقه عین کثیر الحدیث. له کتب منها: کتاب مقتل الحسین [علیه السلام] و کتاب النوادر أخبرنی عده من أصحابنا عن ابنه أحمد عن أبیه بکتبه.
محمد بن یحیی از بزرگان اصحاب ما در زمان خود و ثقه و مایه افتخار بود
رجال النجاشی/بابالمیم/۳۵۳
شیخ طوسی نیز گوید:
– محمد بن یحیى العطار روى عنه الکلینی قمی کثیر الروایه.
محمد بن یحیی کثیر الروایه است
رجال الطوسی/بابذکرأسماء…/بابالمیم/۴۳۹
ابن داود نیزگوید:
محمد بن یحیى أبو جعفر العطار لم [جخ] روى عنه الکلینی و هو [قمی] کثیر الروایه ثقه.
او کثر الروایه و ثقه است
رجال ابن داود/الجزءالأولمن…/بابالمیم/۳۴۰
حلی نیز گوید:
محمد بن یحیى أبو جعفر العطار القمی شیخ من أصحابنا فی زمانه ثقه عین کثیرا
محمد بن یحیی شیخ اصحاب ما در زمان خود ثقه و سرشناس بود
الخلاصهللحلی/الفصلالثالثو…/البابالأولمحمد/۱۵۷
محمد بن الحسین أبی الخطاب:
نجاشی میگوید:
جلیل من أصحابنا، عظیم القدر، کثیر الروایه، ثقه، عین، حسن التصانیف، مسکون إلى روایته…
وی فرد با عظمت در میان علمای شیعه بوده و بسیار گرانقدر است، روایات زیادی نقل کرده و مورد اعتماد است و دارای شخصیت برجسته بود. تألیفات خوبی داشت و روایات او اطمینان آور است:
رجال النجاشی، ص۳۳۴٫
شیخ طوسی او را با عنوان «کوفی ثقه» یاد میکند:
کوفی، ثقه.
رجال الطوسی، ص۳۷۹؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۳۰۸ ـ ۳۰۹، رقم: ۱۰۵۸۱
عبد الرحمن بن محمد بن أبی هاشم البجلی أبو محمد :
نجاشی درباره او گوید:
جلیل من أصحابنا ثقه ثقه
او جلیل القدر و موثق موثق است
رجال النجاشی/بابالعین/۲۳۶
علامه حلی نیز گوید:
جلیل من أصحابنا ثقه ثقه
الخلاصهللحلی /ص۱۱۴
سالم بن سلمه:
نام وی سالم بن مکرم بن عبد الله است. نجاشی درباره وثاقت او گوید:
أبو خدیجه و یقال: أبو سلمه الکناسی. یقال صاحب الغنم مولى بنی أسد الجمال. یقال: کنیته کانت أبا خدیجه و أن أبا عبد الله علیه السلام کناه أبا سلمه ثقه ثقه
او موثق موثق است
رجال النجاشی/بابالسین/۱۸۸
بنابراین روایت معتبر است
روایت دوم
مرحوم طبرسی نیز روایتی طولانی را درباره قرآن حضرت علی علیه السلام نقل کرده است که حضرت مهدی علیه السلام طبق آن حکم میکند. وی مینویسد:
فقال علیه السلام : نعم إذا قام القائم من ولدی ، یظهره وَ یَحْمِلُ النَّاسَ عَلَیْه فتجری السنه به صلوات الله علیه
حضرت علی علیه السلام بعد از امتناع عمر از دریافت قرآن، فرمودند: وقتى قائم از اولاد من ظهور نماید مردم را بر اساس آن قرآن راه برده و سنّت به دست او (که درود خدا بر او باد) جارى گردد.
الطبرسی، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب (متوفاى ۵۴۸هـ)، الاحتجاج، ج ۱ ص ۲۲۸، تحقیق: تعلیق وملاحظات: السید محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعه والنشر – النجف الأشرف، ۱۳۸۶ – ۱۹۶۶ م.
روایت سوم
روایت دیگری را جابر از امام باقر علیه السلام در این خصوص چنین نقل کرده است:
وروى جابر ، عن أبی جعفر علیه السلام أنه قال : إذا قام قائم آل محمد علیه السلام ضرب فساطیط لمن یعلم الناس القرآن على ما أنزل الله جل جلاله فأصعب ما یکون على من حفظه الیوم ، لأنه یخالف فیه التألیف
امام باقر (ع) فرموده است: هنگامى که قائم آل محمد (ع) قیام مىکند خیمههایى براى افرادى که به مردم قرآن مىآموزند بر پا مىشود و آنان قرآن را به ترتیبى که خداوند نازل فرموده است آموزش مىدهند و حفظ آن در آن روز از این جهت بسیار دشوار است که ترتیب آن بر خلاف ترتیب کنونى آیات و سورههاست.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفاى۴۱۳ هـ)، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ۲ ص ۳۸۶، تحقیق: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۴هـ – ۱۹۹۳ م.
المجلسی، محمد باقر (متوفاى ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج ۵۲ ص ۳۳۹، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسه الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه المصححه، ۱۴۰۳هـ – ۱۹۸۳م.
بنابراین اگر گفته میشود امام مهدی علیه السلام کتاب جدید میآورد، مراد قرآنی است که در دست حضرت علی علیه السلام بوده و به ترتیب نزول نوشته شده بود و در آن به تفسیر و تاویل آیات نیز اشاره شده بود و در آن علوم فراوانی وجود دارد همچنانکه در منابع اهل سنت آمده است
مراد از آوردن قرآن تاویل آن است
اینکه در روایات آمده است که حضرت مهدی علیه السلام کتاب جدید میآورد، مراد تاویل قرآن است نه اینکه کتابی بر خلاف قرآن نازل شده بر پیامبر صلی الله علیه و آله بیاورد همچنانکه در روایت آمده است:
( هل ینظرون إلا تأویله یوم یأتی تأویله ) من الآیات التی تأویلها بعد تنزیلها قال : ذلک بعد قیام القائم
القمی، أبی الحسن علی بن ابراهیم (متوفاى۳۱۰هـ) تفسیر القمی، ج ۱ ص ۲۳۵، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: السید طیب الموسوی الجزائری، ناشر: مؤسسه دار الکتاب للطباعه والنشر – قم، الطبعه: الثالثه، صفر ۱۴۰۴٫
إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب – الشیخ علی الیزدی الحائری – ج ۱ ص ۵۹
البته لازم به ذکر است که تاویل قرآن، از چیزهایی است که مختص به اهل بیت میباشد همچنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله در روایتی درباره حضرت علی علیه السلام میفرماید:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا حُسَیْنُ بن مُحَمَّدٍ ثنا فِطْرٌ عن إِسْمَاعِیلَ بن رَجَاءٍ الزبیدی عن أبیه قال سمعت أَبَا سَعِیدٍ الخدری یقول کنا جُلُوساً نَنْتَظِرُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَخَرَجَ عَلَیْنَا من بَعْضِ بُیُوتِ نِسَائِهِ قال فَقُمْنَا مَعَهَ فَانْقَطَعَتْ نَعْلُهُ فَتَخَلَّفَ علیها علی یَخْصِفُهَا فَمَضَى رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَمَضَیْنَا معه ثُمَّ قام یَنْتَظِرُهُ وَقُمْنَا معه فقال ان مِنْکُمْ من یُقَاتِلُ على تَأْوِیلِ هذا الْقُرْآنِ کما قَاتَلْتُ على تَنْزِیلِهِ فَاسْتَشْرَفْنَا وَفِینَا أبو بَکْرٍ وَعُمَرُ فقال لاَ وَلَکِنَّهُ خَاصِفُ النَّعْلِ قال فَجِئْنَا نَبَشِّرُهُ قال وَکَأَنَّهُ قد سَمِعَهُ
ابوسعید خدری نقل مىکند که در انتظار تشریف فرمائى رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله نشسته بودیم. فاصلهاى نشد که پیغمبراکرم صلّى اللّه علیه و آله از خانه یکى از همسرانش بیرون آمد. از جاى برخاستیم که ناگهان بند کفش پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پاره شد. على علیه السّلام کفش را گرفت و به وصله زدن آن پرداخت. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به حرکت خود ادامه داد و ما همه همراه آن حضرت حرکت کردیم. پس از اندک فاصلهاى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ایستاد و ما هم به پیروى از ایشان ایستادیم. پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله منتظر آمدن على علیه السّلام بود. در این هنگام، پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به راستى یکى از شما براى تأویل قرآن مىجنگد، همانطور که من براى تنزیل آن جنگیدم. ابو بکر و عمرگفتند: آیا ما همان مردى هستیم که براى بیان تأویل قرآن مىجنگیم؟ پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: نه، لکن او آن کسی که کفش مرا وصله مىزند، به ملاقات على علیه السّلام رفتیم تا او را به مأموریتى که در آینده خواهد داشت، مژده دهیم حضرت على علیه السّلام به مژده ما توجهى نکرد و گویا این موقعیت را از خود رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیده بود
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى۲۴۱هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج ۳ ص ۸۲، ناشر: مؤسسه قرطبه – مصر.
هیثمی درباره سند این روایت گوید:
رواه احمد ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفه وهو ثقه
الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بکر (متوفاى ۸۰۷ هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج ۹ ص ۱۳۴، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهره، بیروت – ۱۴۰۷هـ.
البانی این روایت را صحیح دانسته و گوید:
( صحیح )
إن منکم من یقاتل على تأویل هذا القرآن کما قاتلت على تنزیله فاستشرفنا وفینا أبو بکر وعمر فقال : لا ولکنه خاصف النعل . یعنی علیا رضی الله عنه
الألبانی ، محمد ناصر الدین، السلسله الصحیحه،ج ۵، ۶۳۹، الریاض،الناشر : مکتبه المعارف
زدودن فرسودگی و کهنگی از قرآن و اسلامی است که فقط نقش آن باقی مانده است
در روایات اشاره شده است به اینکه زمانی میرسد که مردم فرامین قرآن و اسلام را نادیده گرفته و از قرآن و اسلام فقط نقش ظاهری آن باقی میماند یعنی چنان گرد فرسودگى و کهنهگى بر قرآن مینشیند که گویی قرآنی در بین مسلمین نبوده است. لذا وقتی امام مهدی علیه السلام ظهور میکند و میخواهد احکام قرآن را در جامعه اسلامی به اجرا گذاشته و فرسودگی را از سیماى قرآن بزداید و تعالیم واقعى اسلام را از نو زنده کند، گویا آن حضرت مردم را به کتاب جدیدی فرا مىخواند که در نزد مردم فراموش شده بوده است.
روایت صحیحی را شیخ طوسی چنین نقل میکند:
محمد بن الحسن الصفار عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب عن جعفر بن بشیر ومحمد بن عبد الله بن هلال عن العلا بن رزین القلا عن محمد بن مسلم قال : سألت أبا جعفر ( علیه السلام ) عن القائم عجل الله فرجه إذا قام بای سیره یسیر فی الناس ؟ فقال : بسیره ما سار به رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) حتى یظهر الاسلام قُلْتُ وَ مَا کَانَتْ سِیرَهُ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ أَبْطَلَ مَا کَانَ فِی الْجَاهِلِیَّهِ وَ اسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِالْعَدْلِ وَ کَذَلِکَ الْقَائِمُ ع إِذَا قَامَ یُبْطِلُ مَا کَانَ فِی الْهُدْنَهِ مِمَّا کَانَ فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ یَسْتَقْبِلُ بِهِمُ الْعَدْلَ.
علاء بن محمد گوید از حضرت باقر علیه السّلام پرسیدم: قائم چگونه در میان مردم رفتار میکند؟ فرمود به روش پیغمبر (ص) عمل مینماید تا آنکه اسلام را آشکار میسازد. عرض کردم: روش پیغمبر چگونه بود؟ فرمود: پیغمبر آثار کفر جاهلیت را از میان برد و با مردم به عدالت رفتار کرد. قائم هم موقعى که قیام میکند هر اعمال نامشروع و بدعتى را که هنگام صلح و سازش با بیگانگان اسلام در میان مسلمین مرسوم گشته از میان میبرد و مردم را بعدالت گسترى رهبرى مینمای
الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى۴۶۰هـ)، تهذیب الأحکام، ج ۶ ص ۱۵۴، تحقیق : السید حسن الموسوی الخرسان ، ناشر : دار الکتب الإسلامیه ـ طهران ، الطبعه الرابعه،۱۳۶۵ ش .
علامه مجلسی این روایت را صحیح دانسته است:
صحیح
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج۹، ص: ۴۰۹، محقق / مصحح: رجائى، مهدى، ناشر: کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، سال چاپ: ۱۴۰۶ ق چاپ: اول
بررسی سند
محمد بن الحسن الصفار
نجاشی در خصوص وثاقت او گوید:
کان وجها فی أصحابنا القمیین ثقه عظیم القدر .
او از سرشناسان اصحاب قمی ما و ثقه و جایگاهی بزرگ داشت
رجال النجاشی /ص۳۵۴ :
حلی نیز گوید:
کان وجها فی أصحابنا القمیین ثقه عظیم القدر راجحا قلیل السقط فی الروایه
الخلاصهللحلی /ص۱۵۷ :
محمد بن الحسین بن أبی الخطاب
نجاشی گوید:
محمد بن الحسین بن أبی الخطاب أبو جعفر الزیات الهمدانی و اسم أبی الخطاب زید جلیل من أصحابنا عظیم القدر کثیر الروایه ثقه عین
او یکی از اصحاب ما دارای جایگاهی بزرگ و کثیر الروایه و ثقه است
رجال النجاشی/بابالمیم/۳۳۴
شیخ طوسی نیز گوید:
کوفی ثقه
فهرست الطوسی /ص۴۰۰
وی در رجال طوسی نیز او را توثیق کرده است:
ثقه
رجال الطوسی /ص۳۷۹
جعفر بن بشیر
نجاشی گوید:
جعفر بن بشیر أبو محمد البجلی الوشاء من زهاد أصحابنا و عبادهم و نساکهم و کان ثقه
او از زهاد، عبادان و پارسایان اصحاب ما و ثقه میباشد و
رجال النجاشی/بابالجیم/۱۱۹
شیخ طوسی نیز گوید:
جعفر بن بشیر البجلی ثقه جلیل القدر
او ثقه و جلیل القدر بود
فهرست الطوسی/بابالجیم/بابجعفر/۱۰۹
علاء بن رزین القلاء
نجاشی گوید:
العلاء بن رزین القلاء …و کان ثقه
رجال النجاشی/بابالعین/ومنهذا…/۲۹۸
شیخ طوسی نیز گوید:
العلاء بن رزین القلاء ..جلیل القدر ثقه
فهرست الطوسی/بابالعین/بابالعلاء/۳۲۲
حلی نیز گوید:
العلاء بن رزین القلاء ..ثقه ثقه
رجال ابن داود/الجزءالأولمن…/بابالعینالمهمله/۲۳۵
محمد بن مسلم
وی از اصحاب اجماع میباشد
کشی گوید:
اجتمعت العصابه على تصدیق هؤلاء الأولین من أصحاب أبی جعفر
بر تصدیق انها اجماع شده است
رجال الکشی/الجزءالأول/الجزءالثالث/۲۳۸
نجاشی نیز گوید:
وجه أصحابنا بالکوفه فقیه ورع صحب أبا جعفر و أبا عبد الله علیهما السلام و روى عنهما و کان من أوثق الناس
او سرشناس اصحاب ما در کوفه فقیه با تقوا او ازاصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام و از موثقترن مردم بود
رجال النجاشی /ص۳۲۴
در روایتی دیگری از پیامبر صلی الله علیه و آله در این خصوص چنین آمده است:
.. إِنَّ الثَّانِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی یَغِیبُ حَتَّى لَا یُرَى وَ یَأْتِی عَلَى أُمَّتِی زَمَنٌ لَا یَبْقَى مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ فَحِینَئِذٍ یَأْذَنُ اللَّهُ لَهُ بِالْخُرُوجِ فَیُظْهِرُ الْإِسْلَامَ وَ یُجَدِّدُ الدِّینَ
دوازدهمین فرزندم از نظرها پنهان مىگردد و دیده نمىشود و زمانى بر پیروان من خواهد آمد که از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نماند. در این هنگام خداوند بزرگ به او(مهدی) اجازه مى دهد و اسلام را با او آشکار و تجدید مىکند
الخزاز القمی الرازی ، أبی القاسم علی بن محمد بن علی، کفایه الأثر فی النص على الأئمه الاثنی عشر ، ص۱۵، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر: انتشارات ـ قم، ۱۴۰هـ .
این روایات بر این امر دلالت دارند که مردم با عمل نکردن به قرآن و دین، باعث غربت و فراموشی این کتاب آسمانی شدهاند و وقتی که حضرت مهدی علیه السلام احکام قرآن و اسلام را اجرا میکند، برای مردم که این امر تازگی دارد نه اینکه قرآن و اسلام جدیدی را میآورد؟!
بنابراین طبق این روایات حضرت مهدی علیه السلام با قرآن جدید میآورد، به این معنی نیست که حضرت قرآن جدیدی غیر از قرآن موجود میآورد، بلکه مراد، اجرای احکام تعطیل شده قرآن، آشکار کردن قرآن حضرت علی علیه السلام و یا برپا کردن قرائت زمان پیامبر صلی الله علیه و آله است. وقتی که حضرت بدعتها را باطل میکند و احکام و حدود خدا را به همان گونهای که صادر شده بود، ظاهر میکند، برای مردم چنین برنامهای تازگی دارد لذا از این باب است که گفته میشود حضرت مهدی علیه السلام کتاب جدید میآورد.
آشکارکردن سنت از بین رفته
همچنانکه نقل شده است که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله روایات را آتش زده و از بین بردند
ذهبی در این خصوص مینویسد:
جمع أبی الحدیث عن رسول الله و کانت خمسمائه حدیث، فبات لیلته یتقلب کثیراً، قالت: فغمنی، فقلت: أتتقلب لشکوى أو لشیء بلغک؟ فلما أصبح، قال: أی بنیه هلمی الأحادیث التی عندک، فجئته بها، فدعا بنار فحرقها.
پدرم (ابوبکر) احادیث رسول خدا را که پانصد حدیث بود را جمع آوری کرد، شب خوابید و زیاد این پهلو و آن پهلو می شد (خوابش نمی برد) عایشه می گوید من ناراحت شدم، گفتم : آیا مشکلی داری یا خبری به تو رسیده است ؟ همان زمانی که صبح شد گفت: ای دخترم آن روایاتی که نزد تو گذاشته بودم بیاورمن آنها را آوردم آتش خواست و آنها را سوزاند.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، تذکره الحفاظ، ج۱، ص۵ ناشر: دار الکتب العلمیه بیروت، الطبعه: الأولى.
همچنین نقل شده است که ابوبکر مردم را از نقل روایات پیامبر صلی الله علیه و آله منع میکرد:
جمع الناس بعد وفاه نبیهم فقال إنکم تحدثون عن رسول الله صلى الله علیه وسلم أحادیث تختلفون فیها والناس بعدکم أشد اختلافا فلا تحدثوا عن رسول الله شیئا فمن سألکم فقولوا بیننا وبینکم کتاب الله فاستحلوا حلاله وحرموا حرامه
ابوبکر بعد از شهادت پیامبر (ص) مردم را جمع کرد و گفت شما از پیامبر (ص) روایاتی را نقل میکنید که در آن اختلاف میکنید و مردم بعد از شما نیز اختلاف شدیدی پیدا میکنند بنابراین از پیامبر (ص) چیزی روایت نکنید و هرگاه کسی از شما سوال کرد بگویید بین ما و شما قرآن کافی است پس حلال آن را حلال و حرامش را حرام بدانید
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، تذکره الحفاظ، ج ۱ ص ۲،ناشر: دار الکتب العلمیه بیروت، الطبعه: الأولى.
بنابرین وقتی گفته می شود حضرت مهدی علیه السلام سنت و یا حکم جدید میآورد، احتمال دارد همان چیزهایی باشد که نابوده شده و از بین رفته است لذا وقتی حضرت آنها را نقل میکند، مردم فکر میکنند چیزی جدیدی است.
حضرت عیسی نیز دین اسلام را تجدید میکند
علمای اهل سنت اعتراف کردهاند که حضرت عیسی علیه السلام بعد از نزول در زمان حضرت مهدی علیه السلام، دین پیامبر صلی الله علیه و آله را تجدید میکند
قرطبی در ذیل روایاتی مانند «کیف أنتم إذا نزل بن مریم فیکم وإمامکم منکم» که در صحیح بخاری نیز نقل شده است، گوید :
قال علماؤنا رحمه الله علیهم : فهذا نص على أنه ینزل مجددا لدین النبی صلى الله علیه وسلم للذی درس منه لا بشرع مبتدأ
علماء گفتهاند که این نص بر این است که عیسی در حالی نازل میشود که تجدید کننده دین پیامبر (ص) است که فرسوده و کهنه شده است نه اینکه دینی را ابتدائا بیاورد
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبی بکر بن فرح (متوفاى۶۷۱هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج ۱۶ ص ۱۰۷ ناشر: دار الشعب – القاهره.
ابن بطال نیز گوید:
أن عیسى یأتى بتصحیح شریعه محمد
عیسی برای تصحیح شریعت محمد صلی الله علیه و آیه میآید
إبن بطال البکری القرطبی، ابوالحسن علی بن خلف بن عبد الملک (متوفاى۴۴۹هـ)، شرح صحیح البخاری، ج ۶ ص ۶۰۵ ،تحقیق: ابوتمیم یاسر بن إبراهیم، ناشر: مکتبه الرشد – السعودیه / الریاض، الطبعه: الثانیه، ۱۴۲۳هـ – ۲۰۰۳م.
عینی نیز گوید عیسی (ع) برای آشکار کردن دین پیامبر (ص) نازل میشود:
وأن الدین الحق هو الدین الذی هو علیه ، وهو دین الإسلام دین محمد صلى الله علیه وسلم الذی هو نزل لإظهاره وإبطال بقیه الأدیان..
دین حق همان دینی که عیسی دارد و آن هم همان دین اسلام دن محمد صلی الله علیه و آله است که عیسی نازل میشود و آن دین را آشکار میکند و سایر ادیان را باطل میکند
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى ۸۵۵هـ)، عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج ۱۲ ص ۳۵ ناشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت.
با این بیان وقتی تجدید دین بوسیله عیسی علیه السلام، به معنی دین جدید آوردن نیست، بلکه به معنی آشکار کردن دین پیامبر صلی الله علیه و آله است، در خصوص حضرت مهدی علیه السلام نیز چنین است.
نتیجه کلی
با این توضیحات روش شد:
- حضرت مهدی علیه السلام به همان قرآن نازل شده و سنت پیامبر (ص) عمل میکند
- مراد از کتاب جدید، اجرای احکام تعطیل شده قرآن، آشکار کردن قرآن حضرت علی علیه السلام، برپا کردن قرائت زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و یا خواندن قرآن با شأن نزول میباشد.
- ۳٫آشکار کردن قرآن حضرت علی علیه السلام که به ترتیب نزول بود
- مراد از آوردن قرآن، تاویل آن است
۵ . حضرت عیسی نیز دین اسلام را تجدید میکند
- مقصود از اسلام جدید نیز این است که با ظهور حضرت مهدی (ع)، اسلامی که مردم از آن دور مانده بودند، جان تازه بر خود گرفته و در بین مردم آشکار شده و به آن عمل میشود. در حقیقت حضرت دین اسلام را دوباره بازسازی میکند نه اینکه دین جدیدی غیر از دین اسلام میآورد و با ظهور حضرت مهدی علیه السلام است که سنت، قضاء و حکم شریعت، که بخاطر عمل نکردن به آنها فرسوده و کهنه و تغییر پیدا کرده بود، به اجرا در آید تا آنجا که مردم گمان میکنند چیز جدیدی است .به عبارت دیگر انقلاب حضرت مهدى(عج) یک دگرگونى عمیق و اساسى است در جامعه ایجاد میکند که مردم خیال مى کنند چیز جدیدى غیر از اسلام است در حالی که حضرت همان اسلام را تجدید میکند. بویژه اینکه حکومت در دست حاکمان جور بوده و یا شرائط طوری بوده است که برخی از احکام و حدود، اجرا نشده است، لذا با برپایی حکومت جهانی عادلانه حضرت مهدی علیه السلام این احکام و حدود الهی اجرا میشود لذا این برای مردم چیز نو و تازهای است.
موفق باشید