شرایط عصر غیبت و الزامات اخلاقی آن
چکیده
مؤمن منتظر _ به اقتضای برخورداری از ایمان و تقوای الهی _ متخلّق به اخلاق اسلامی و مؤدب با آداب دینی است. با این حال، در روایات مربوط به عصر انتظار، گاه بر صفات اخلاقی خاصی تأکید شده و به نظر میرسد این تأکید به دلیل شرایط ویژۀ این دوران بوده است. در این عصر مشکلات و مسائلی خاص وجود دارد که منتظران برای رویارویی درست با آن، باید در خود صفات اخلاقی بهخصوصی را توسعه داده و تقویت نمایند. با این نگاه، منشور اخلاقی عصر غیبت تدوین میشود که میتوان از آن به عنوان اخلاق کاربردی عصر غیبت نیز یاد کرد. برخی از این صفات اخلاقی عبارتاند از بردباری، رجا، تسلیم، عفت و مواسات.
در نوشتار پیش رو، تلاش شده است چرایی تأکید پیشوایان معصوم بر این صفات اخلاقی توضیح داده شود و ضرورت تقویت این صفات با توجه به شرایط عصر غیبت تحلیل گردد.
مقدمه
امروزه شاهد تأسیس رشته جدیدی در مطالعات اخلاقی به نام «اخلاق کاربردی» هستیم. برای اخلاق کاربردی معانی متعددی بیان شده است؛ اما به صورت خلاصه میتوان این اصطلاح را چنین توضیح داد
اخلاق کاربردی درباره مسائلی همچون محیط زیست، سقط جنین، قتل ترحمی، شبیهسازی، معضلات اخلاقی، مدیریت شهروندی، مهاجرت، حقوق حیوانات، نژادپرستی، تبعیض جنسی، خشونت و جنگ و… بحث میکند. وقتی فیلسوفان به جای تعیین درستی
و نادرستی امور در کلیترین حالتها به دنبال تشخیص رفتارها و عملکردهای اخلاقی درست در اینگونه موارد و حیطههای خاص باشند، درگیر اخلاق کاربردی شدهاند. بنابراین اخلاق کاربردی در پی یافتن قواعدی خاصتر از قواعد عام اخلاقی است که در شرایط ویژه و موضوعات و موارد مشخصتر وجزئیتر کارایی داشته باشد (جمعی از نویسندگان،(ع) ۲۴۵).
به تعبیر سادهتر، اخلاق کاربردی در حقیقت درصدد آن است که کاربرد و اعمال منظم و منطقی نظریه اخلاقی را در حوزه مسائل اخلاقی خاص نشان دهد. مباحثی مانند اخلاق دانشاندوزی و علماندوزی، اخلاق پژوهش، اخلاق نقد، اخلاق گفتوگو، اخلاق محیط زیست، اخلاق سیاست، اخلاق جنسی، اخلاق همسرداری و اخلاق معیشت را میتوان از مباحث مربوط به اخلاق کاربردی به شمار آورد.
بر اساس آنچه گذشت، به نظر میرسد دوران غیبت را نیز میتوان به عنوان یک موضوع خاص از این جهت مطالعه کرد؛ چرا که این دوران شرایط و ویژگیهای خاص خود و به تبع آن، مشکلات و دشواریهای مخصوص به خود را دارد. بنابر این مواجهه مطلوب با این شرایط و گذر از دشواریها و مشکلات آن، نیازمند تدوین اخلاق متناسب با آن است. بنابر این بحث از اخلاق کاربردی عصر غیبت میتواند صورتی منطقی و قابل دفاع داشته باشد. در این نوشتار تلاش خواهد شد با توجه به شرایط عصر غیبت و دشواریهای آن و نیز با نظر به رسالتهایی که منتظران در این دوران بر عهده دارند، الزامات اخلاقی متناسب با این دوران تبیین و تحلیل گردد.
طرح مسئله
از جمله مهمترین رسالتهای انبیا در طول تاریخ، تهذیب نفوس و تکامل اخلاق انسانها بوده است، تا جایی که خاتم سلسله انبیا(ص) عصاره تمامی اهداف بعثت خود را تکمیل مکارم اخلاق معرفی فرمود. این فرمایش، جایگاه و اهمیت مسئله اخلاق را در نظام ارزشی اسلام به خوبی نمایان میکند.
نظام اخلاقی اسلام، افزون بر سامان دادن اخلاق فردی انسانها، تمامی حوزههای روابط اجتماعی را نیز پوشش میدهد و انسان متخلقی که بر اساس آموزههای وحیانی تربیت میشود و به فضایل اخلاقی آراسته میگردد، در تمام روابط خود و در تمام شرایط و موقعیتها به اصول اخلاقی پایبند است و در سرزمین وجود او منطقهای عاری از تعهدات اخلاقی را نمیتوان یافت. با این حال، گاه شرایط و موقعیتهای خاص مقتضی آن است
که صفت یا صفات اخلاقی ویژهای در او برجستهتر و نمایانتر باشد. فردی که در جامعهای قحطیزده زندگی میکند و مدام با سختیها دست و پنجه نرم میکند و از سوی دیگر، با انبوهی از همنوعان نیازمند و خواستهها و نیازمندیهای آنان مواجه است، برای متخلق بودن به اخلاق اسلامی باید در او صفاتی اخلاقی همچون صبر و گذشت و مواسات و عهدهداری برجستهتر باشد؛ در صورتی که همین انسان مؤمن، در شرایط رفاه و با زندگی در جامعهای مرفه، برای متخلق بودن باید در خود ویژگیهای اخلاقی دیگری همچون قناعت، زهد
و… را تقویت کند. بنابراین یک انسان مؤمن به تناسب موقعیتهای مختلف به سطوح گوناگونی از صفات اخلاقی نیاز دارد، بلکه گاه شرایط باعث میشوند پارهای از خلق و خوها زمینه ظهور و بروز پیدا کنند؛ در حالی که بدون قرار گرفتن مؤمن در آن شرایط به صورت طبیعی بستری برای ظهور آن صفت اخلاقی وجود نداشت. به عنوان مثال، وقتی جامعه منتظر موفق به تشکیل حکومت دینی میشود، این شرایط جدید هم برای حاکم جامعه اسلامی و هم برای کارگزاران حکومت موقعیت جدیدی است که الزامات اخلاقی خاص خود را دارد و چهبسا بدون تحقق این شرایط، زمینهای برای بروز صفات اخلاقی متناسب با این شرایط وجود ندارد و البته شرایط _ همچنان که در شکلگیری و تقویت یک خصلت اخلاقی تأثیرگذارند _ گاه تعیین کنندۀ کیفیت یک عمل اخلاقی نیز هستند. اگر در شرایطی مواسات با بخشش از سود سرمایه باشد، چهبسا در شرایط دیگر، بدون هزینه کردن از اصل سرمایه نتوان حق مواسات را بهجا آورد!
بر اساس آنچه گذشت، این پرسش قابل طرح خواهد بود که با توجه به شرایط خاص عصر غیبت، در یک مؤمن منتظر _ که در عصر غیبت زندگی میکند _ چه ویژگیهای اخلاقیای باید برجستهتر و استوارتر باشد و این شرایط خاص برای مؤمن چه الزامات اخلاقی ویژهای را ایجاب میکند؟ به تعبیر دیگر، در اینکه مؤمن در هر شرایط و موقعیتی به فضایل اخلاقی آراسته است تردیدی نیست؛ اما آیا میتوان ادعا کرد شرایطی ویژه که در دوران عصر غیبت وجود دارد اقتضای آن را دارد که برای رویارویی درست با این شرایط، برخی از صفات اخلاقی تقویت شوند یا کیفیت بروز و ظهورشان متفاوت شوند. اگر پاسخ مثبت است، اولاً آن صفات کداماند و ثانیاً بر اساس چه تحلیلی میتوان این تفاوت را توضیح داد؟
پاسخ به پرسش پیشگفته، زمینه را برای زیست اخلاقمدارانه در عصر آکنده از ابتلائات و فتنههای آخرالزمان فراهم خواهد کرد و به مؤمنان خواهد آموخت که اگر بخواهند دراین شرایط دشوار بر مدار اخلاق و فضیلتها حرکت کنند، باید در وجود خود کدامیک از فضیلتهای اخلاقی را تقویت نمایند؟ به بیان دیگر، چنین موقعیتهایی آزمونهایی جدید هستند که مؤمن برای سربلندی در آن نیازمند مجهز بودن به ابزار مناسب با آن است و در صورتی که خود را برای مواجهه با آن آماده نکرده باشد و خلق و خوی متناسب با آن را در خود به وجود نیاورده یا تقویت نکرده باشد، از لغزش در امان نخواهد بود. نمونه تاریخی این واقعیت را میتوان در دوره فتوحات در صدر اسلام جستوجو کرد که با فتح ایران و جنگ با روم سیل غنایم جنگی به سمت دنیای اسلام سرازیر شد، اما نه حاکمان و نه تودۀ مردم، خود را به لحاظ اخلاقی برای رویارویی با این شرایط آماده نکرده بودند و به همین دلیل از آفات آن در امان نماندند. شاید یکی از اسرار تأکید فراوانِ امیر مؤمنان بر مسئلۀ زهد در نهج البلاغه ضرورت تقویت این صفت نفسانی با توجه به شرایط آن دوران باشد!
حل مسئله یادشده میتواند بستری باشد تا مدیران فرهنگی و متولیان تربیت جامعه برای تقویت صفات اخلاقی مورد نیاز برنامهریزی کرده و راهکارهای مناسبی ارائه نمایند.
برای پاسخ به پرسش یادشده از این نکته نباید غافل شد که مؤمن منتظر هم از این نظر که خود در شرایط سخت و طاقتفرسای غیبت و آماج فتنهها و دشواریهاست، نیازمند مجهز شدن به فضیلتهایی است تا در این شرایط استوار بماند و هم از این نظر که در برابر جامعۀ مؤمنان مبتلا و فتنهزده وظایفی دارد، باید در وجود خود فضیلتهایی را تقویت کند تا بتواند از دیگران نیز دستگیری کند؛ همچنانکه با توجه به آرمانها و اهداف یک منتظر دربارۀ زمینهسازی ظهور و اقتضائاتِ رسیدن به این اهداف، میتوان فضایل اخلاقی متناسب را شناسایی کرد. بنابر این در مقام کشف فضایل اخلاقی مورد نظر باید به هر سه جنبۀ یادشده توجه داشت.
شرایط عصر غیبت
عصر غیبت _ که دوران محرومیت جامعه مؤمنان از بهرهمندی مستقیم از حضور امام معصوم است _ با خود مشکلات و دشواریهای بسیاری به همراه دارد. برای شناخت این مشکلات، هم از یکسو میتوان به روایات مراجعه کرد و از آنچه پیشوایان معصوم درباره شرایط عصر غیبت و ابتلائات و فتنههای آن فرمودهاند بهره برد، هم میتوان با نگاه به تاریخ عصر غیبت، مشکلاتی که مؤمنان در طول این دوران پرفراز و نشیب داشتهاند را شناسایی کرد و هم میتوان به جایگاه امام معصوم توجه داشت و مشکلات ناشی از غیبت را از این منظر به دست آورد؛ چرا که امام در زمان حضور خود به صورت مستقیم عهدهدار هدایت مؤمنان و تربیت نفوس و تبیین و تفسیر معارف دینی و مدیریت جامعه ایمانی و… است و روشن است زمانی که امام ناگزیر رخ در نقاب غیبت میکشد، پیگیری این مسئولیتها دچار خلأهایی میشود و در نتیجه جامعه مؤمنان با مشکلاتی دست به گریبان خواهد شد. برخی از این مشکلات بدین قرارند
۱٫ سستی بنیانهای اعتقادی
از جمله شئون امام، مرجعیت علمی جامعه و پاسخ به دغدغههای فکری و عقیدتی مردم است. بنابر از یکسو غیبت این پایگاه اندیشه، سبب میشود بسیاری از پرسشها و ابهامات جامعه اسلامی بدون پاسخ بمانَد و موجب تزلزل بنیانهای اعتقادی گردد. از سوی دیگر، اینکه غیبت امام معصوم برای برخی نامأنوس جلوه میکند، پرسشهایی در ذهن مینشاند و نیز به دلیل رمزآلود بودن ابعاد زندگی امام همچون عمر طولانی آن حضرت و مدیریت پنهانی که اعمال میکند و… ذهنهای نامأنوس با فرهنگ اهلبیت را موجی از شبهات فرامیگیرد، بابهای جدیدی از شبهات را میگشاید و در نتیجه موجب سست شدن بنیانهای اعتقادی میشود. از امام حسین(ع) در اینباره چنین روایت شده است
مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً أَوَّلُهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی، وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ، یُحْیِی اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها، وَ یُظْهِرُ بِهِ دِیْنَ الْحَقِّ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ، لَهُ غَیْبَهٌ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا عَلَى الدِّینِ آخَرُونَ… ؛ (صدوق، ۱۴۰۵ ج۱، ۱(ع))
از خاندان ما دوازده مهدىّ خواهد بود که اوّلین آنها امیرالمؤمنین علیّ بن أبىطالب است و آخرین آنها نهمین از فرزندان من است و او امام قائم به حقّ است و خداى تعالى زمین را به واسطۀ او پس از مرگ زنده کند و دین حقّ را به دست او بر همه ادیان چیره نماید، گرچه مشرکان را ناخوش آید. او را غیبتى است که اقوامى در آن مرتدّ شوند و دیگرانى در آن پابرجا باشند… .
امام حسن عسکری(ع) وضعیت آن دوران را چنین به تصویر میکشد
احمد بن اسحاق میگوید به حضرت عرض کردم ای فرزند پیامبر خدا، آیا غیبت او به درازا خواهد کشید؟ فرمود
إِی وَ رَبِّی حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَکْثَرُ الْقَائِلِینَ بِهِ وَ لَا یَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلَایَتِنَا وَ کَتَبَ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ؛ (همو ۸۵)
به خدا سوگند چنین است تا آنجا که بیشتر معتقدان به او بازگردند و باقى نماند مگر کسى که خداى تعالى عهد و پیمان ولایت ما را از او گرفته و ایمان را در دلش نگاشته و با روحى از جانب خود مؤیّد کرده باشد.
۲٫ حیرت و تردید
از دیگر مشکلات عصر غیبت، گسترش حیرت و تردید است تا جایی که به دلیل گسترش بیش از حد این بلیه در ابتدای عصر غیبت، عالمان شیعه از آن دوران با عنوان عصر حیرت یاد میکنند. این وضعیت _ ولو با همت عالمان شیعه _ از جامعه شیعه رخت بربست و در جامعه شیعه تردیدها نسبت به اصل وجود امام مهدی(عج) از میان رفت، لیکن سطوحی از آن نسبت به سایر حوزههای معرفتی همچنان پابرجا ماند؛ چرا که به صورت طبیعی وقتی که جامعه از نعمت امام آشکار _ که سینهاش معدن علوم الهی است _ محروم شود، بسیاری از پرسشها و دغدغههایش پاسخی درخور نخواهد یافت.
حسن بن محبوب میگوید امام رضا(ع) به من فرمود
یَا حَسَنُ! سَیَکُونُ فِتْنَهٌ صَمَّاءُ صَیْلَمٌ یَذْهَبُ فِیهَا کُلُّ وَلِیجَهٍ وَ بِطَانَهٍ، وَ ذَلِکَ عِنْدَ فِقْدَانِ الشِّیعَهِ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِی، یَحْزَنُ لِفَقْدِهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ، کَمْ مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ مُتَأَسِّفٍ مُتَلَهِّفٍ حَیْرَانَ حَزِینٍ لِفَقْدِهِ… ؛ (نعمانی، ۱۴۲۲ ۱۸)
اى حسن، در آیندهاى نهچندان دور، گرفتارى شدید و مصیبتبارى _ که گوش از شنیدن فریاد کر و تیغش برنده است _ واقع خواهد شد که دوستیها و همرازیها از میان خواهد رفت و آن زمانى است که شیعه چهارمین فرزندم را از دست بدهد، که براى ناپدید شدن او اهل آسمان و زمین جملگى اندوهگین شوند؛ چه بسیار مرد و زن با ایمان که به دلیل ناپیداییاش متأسّف و غمناک و سرگردان و دلتنگ شوند… !
. سستی بنیانهای اخلاقی
از دیگر مشکلات دوران غیبت، کمفروغ شدن ارزشهای الهی و انسانی در جامعه و گسترش روزافزون فساد و بیبندوباری و کاسته شدن از تقیّد به مناسک دینی است در این دوران که جامعه مؤمنان در اقلیت است و از هر سو مورد هجوم بوقهای تبلیغاتی جبهه شیطان قرار دارد، آرامآرام فضیلتهای اخلاقی توسط بخش قابل توجهی از جامعه به فراموشی سپرده میشوند.
محمد بن مسلم میگوید به امام محمد بن علی الباقر(ع) عرض کردم ای فرزند پیامبر خدا، قائم شما کی خروج خواهد کرد؟ فرمود
إِذَا تَشَبَّهَ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ، وَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ، وَ اکْتَفَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ، وَ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ، وَ رَکِبَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ، وَ قُبِلَتْ شَهَادَاتُ الزُّورِ، وَ رُدَّتْ شَهَادَاتُ الْعُدُولِ، وَ اسْتَخَفَّ النَّاسُ بِالدِّمَاءِ وَ ارْتِکَابِ الزِّنَاءِ وَ أُکِلَ الرِّبَا، وَ اتُّقِیَ الْأَشْرَارُ مَخَافَهَ أَلْسِنَتِهِمْ… ؛ (صدوق، ۱۴۰۵ ج۱، ۱)
آنگاه که مردان به زنان تشبّه کنند و زنان به مردان، و مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان، و صاحبان فروج بر زینها سوار شوند و شهادتهاى دروغ پذیرفته شود و شهادتهاى عدول مردود گردد و مردم خونریزى و ارتکاب زنا و رباخوارى را سبک شمارند و از اشرار به خاطر زبانشان پرهیز کنند… .
۴٫ تشتت و پراکندگی
از دیگر مشکلاتی که در دوران غیبت جامعه شیعه بدان مبتلا میشود، تشتت و پراگندگی است. ریشه این مشکل را عمدتاً باید در فقدان پیشوا _ که محور اتحاد است _ جستوجو کرد.
ابان بن تغلب میگوید امام صادق(ع) به من فرمود
کَیْفَ أَنْتَ إِذَا وَقَعَتِ الْبَطْشَهُ بَیْنَ الْمَسْجِدَیْنِ، فَیَأْرِزُ الْعِلْمُ کَمَا تَأْرِزُ الْحَیَّهُ فِی جُحْرِهَا، وَاخْتَلَفَتِ الشِّیعَهُ وَ سَمَّى بَعْضُهُمْ بَعْضاً کَذَّابِینَ… ؛ (کلینی، ۱(ع) ج۱، ۴۰)
چگونه باشى زمانى که حمله سختى میان دو مسجد واقع شود و علم و دانش برچیده شود، مانند مارى که به سوراخ خود میپیچد؛ و میان شیعیان اختلاف افتد و یکدیگر را دروغگو خوانند… .
۵٫ نزاع و درگیری
شکاف میان صفوف مؤمنان همیشگی نخواهد بود و شیطان آن را با عداوت و کینه پر خواهد کرد. بنابراین پراگندگی و اختلاف در بسیاری از مواقع به نزاع و درگیری خواهد انجامید.
عمیره میگوید از امام حسین(ع) شنیدم که فرمود
لَا یَکُونُ الْأَمْرُ الَّذِی تَنْتَظِرُونَهُ حَتَّى یَبْرَأَ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ، وَ یَتْفُلُ بَعْضُکُمْ فِی وُجُوهِ بَعْضٍ، وَ یَشْهَدَ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْکُفْرِ، وَ یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً. فَقُلْتُ لَهُ مَا فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ مِنْ خَیْرٍ؟ فَقَالَ الْحُسَیْنُ(ع) الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ، یَقُومُ قَائِمُنَا وَ یَدْفَعُ ذَلِکَ کُلَّهُ؛ (نعمانی، ۱۴۲۲ ۲۱)
آن امر که شما انتظارش را مىکشید واقع نخواهد شد تا اینکه برخی از شما از دیگرى بیزارى جوید و بعضى از شما در روى دیگرى آب دهان اندازد و برخی از شما بر کفر دیگرى شهادت دهد و بعضی از شما عدّه دیگر را نفرین و لعن کند. پس به آن حضرت عرض کردم خیرى در چنین زمانی نیست. امام حسین(ع) فرمود تمامى خیر در همان زمان است؛ قائم ما قیام مىکند و همه اینها را از بین مىبرد.
از امام صادق(ع) نیز چنین روایت شده است
لَا یَکُونُ ذَلِکَ الْأَمْرُ حَتَّى یَتْفُلَ بَعْضُکُمْ فِی وُجُوهِ بَعْضٍ، وَ حَتَّى یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً، وَ حَتَّى یُسَمِّیَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً کَذَّابِینَ؛ (همو۲۱۴)
آن امر واقع نخواهد شد تا اینکه برخی از شما در روى بعضی دیگر آب دهان اندازد و تا اینکه برخی از شما دیگرى را لعن کند و تا اینکه گروهى از شما گروه دیگر را دروغگو بنامد.
. شدت یافتن هجمهها و دشمنیها
در این دوران، شیعه به مثابه گلهای بدون چوپان خواهد بود که هم ضعیف است و هم در اقلیت و این وضعیت طمع گرگها را برای هجوم و دریدن برخواهد افروخت. به همین دلیل است که هرچه زمان ظهور نزدیکتر میشود، نیاز به تقیه _ که ناشی از شدت گرفتن دشمنیهاست _ بیشتر خواهد شد.
امام صادق(ع) فرمود
کُلَّمَا تَقَارَبَ هَذَا الْأَمْرُ کَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِیَّهِ؛ (کلینی، ۱(ع) ج۲، ۲۲۱)
هرچه زمان این اتفاق نزدیکتر شود، تقیه شدیدتر خواهد شد.
یأس و سرخوردگی
بر فهرست مشکلات پیشگفته باید مشکل یأس و سرخوردگی را نیز افزود؛ چرا که با به درازا کشیدن غیبت، جوانۀ امید در دلهای بسیاری میخشکد و ایمان به تحقق وعدۀ الهی رو به افول میرود.
امام باقر(ع) میفرماید
… فَخُرُوجُهُ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْیَأْسِ وَ الْقُنُوطِ مِنْ أَنْ یَرَوْا فَرَجاً… ؛ (نعمانی، ۱۴۲۲ ۲)
و خروج آن حضرت؛ هنگامى که خروج مىکند همزمان با یأس و ناامیدى مردم از دیدن فرج است…
منصور بن یونس میگوید امام صادق(ع) به من فرمود
یَا مَنْصُورُ! إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَأْتِیکُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَیَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى یَشْقَى مَنْ یَشْقَى وَ یَسْعَدَ مَنْ یَسْعَدُ؛ (کلینی، ۱(ع) ج۱، (ع)۰)
اى منصور، این امر به شما نمیرسد مگر بعد از ناامیدى و نه به خدا سوگند [به شما نمیرسد] تا [خوب از بد] جدا شوید و نه به خدا سوگند تا بررسى شوید و نه به خدا سوگند تا شقی به شقاوت رسد و سعید به سعادت.
آنچه گذشت گوشهای از مشکلات و دشواریهایی بود که منتظران عصر غیبت به آن مبتلا هستند. حال پرسش این است که در برابر هجوم این سیل فتنهها و ابتلائات باید به سلاح چه اخلاقی مجهز بود، زره آهنین چه فضیلتهای اخلاقی را باید به تن کرد، خاکریز کدام فضیلتی را باید تقویت کرد و بالاتر برد تا در این میدان رزم نفسگیر بتوان تاب آورد و استوار و پابرجا ماند؟
صفات اخلاقی متناسب با شرایط عصر غیبت
۱٫ صبر
از جمله سفارشهایی که منتظران نسبت به آن توصیۀ موکد شدهاند، بردباری است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) در اینباره فرمود
یا جندب! فی زمن کل واحد منهم سلطان یعتریه و یؤذیه، فإذا عجّل الله خروج قائمنا یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً. ثم قال(ع) طوبى للصابرین فی غیبته، طوبى للمتقین على محجتهم؛ (خزاز قمی، ۱۴۰۱ ۰)
ای جندب، در زمان هریک از آنان پادشاهی است که آنان را اذیت میکند. پس چون خداوند در خروج قائم ما تعجیل کرد، زمین را سرشار از عدل و داد کند آنچنانکه آکنده از ظلم و ستم شده است. سپس فرمود خوشا به حال کسانی که در زمان غیبتش بردباری میورزند! خوشا به حال آنان که بر طریق آنان تقوا پیشه میکنند!
در نامه منسوب به امام حسن عسکری(ع) برای صدوق اول نیز چنین آمده است
… وَ عَلَیْکَ بِالصَّبْرِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ فَإِنَّ النَّبِیَّ(ص) قَالَ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ، وَ لَا تَزَالُ شِیعَتُنَا فِی حُزْنٍ حَتَّى یَظْهَرَ وَلَدِیَ الَّذِی بَشَّرَ بِهِ النَّبِیُّ(ص) یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. فَاصْبِرْ یَا شَیْخِی و أَمْرِ جَمِیعِ شِیعَتِی بِالصَّبْرِ فَـ إِنَّ الْأَرْضَ لِلهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ؛ (ابنشهرآشوب، ۱(ع) ج۲، ۵۲(ع))
… همچنین تو را به صبر و پایدارى و انتظار فرج توصیه مىکنم؛ زیرا پیامبر اکرم(ص) فرمود «بهترین کارهاى امت من، انتظار فرج است». و شیعیان ما همواره در غم
و اندوه به سر مىبرند تا فرزندم ظهور کند؛ همان کسى که پیامبر(ص) بشارت آمدنش را داده است. او زمین را از عدل و داد پر مىکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است.
پس بار دیگر تو را به صبر و استقامت توصیه مىکنم و تو نیز همه شیعیان و پیروان مرا به صبر و استقامت فرمان بده. «به راستى زمین از آن خداست و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث مىدهد و عاقبت از آن پرهیزگاران است».
توصیه اکید به صبر و لزوم برخورداری از این فضیلت اخلاقی را میتوان از جهات مختلفی تحلیل کرد
الف) مؤمن منتظر از آن نظر که خود در معرض لغزش است و هر لحظه این امکان وجود دارد که ابتلائات و فتنههای آخرالزمان او را از مسیر حق منحرف کند برای استوار ماندن در مسیر حق نیازمند صبوری و بردباری ورزیدن است و از آنجا که در این شرایط سخت استواری بر مسیر حق سخت است، امام پس از توصیه به صبر، از تقوا ورزیدن در مسیر اهلبیت سخن میگوید (طوبى للصابرین فی غیبته، طوبى للمتقین على محجتهم). البته این فضیلت باید در او به اندازهای تقویت شود که متناسب با هدف بلند او و مسیر سخت و طولانی پیش روی او باشد، به اندازهای که هم پای رفتن به سمت آن هدف بلند را داشته باشد و هم مشقتهای راه و دراز بودن مسیر مانع حرکت او نشود.
ب) چنانکه گذشت در عصر غیبت جامعه به مشکل سست شدن بنیانهای اعتقادی و اخلاقی مبتلا میشود و در این شرایط عدهای باید عهدهدار تعلیم و تربیت شوند تا از کاروان جاماندهها و از جاده دور شدهها را دستگیری کنند. از سوی دیگر، دلدادگان ولیّ خدا که میدانند باید برای ظهور ولیّ خدا زمینهها را فراهم کرد و جامعه را برای آمدنش مهیا نمود و در دل انسانها بذر محبت او را کاشت و همتهایشان را برای همراهی با او و اهدافش استوار کرد، دست به کار میشوند و انسانها را برای این آرمان بلند تربیت میکنند و روشن است که انجام این مسئولیتها سینههای فراخ و شانههای ستبر میخواهد و بدون برخورداری از صبر پیامبرگونه نمیتوان مشکلات این مسیر را تحمل کرد؛ صبر بر جهل و غفلت خلایق و چموشی آنها و سستی و تنبلیشان.
ج) جامعه مؤمنان در عصر غیبت باید انسجام و یکپارچگی خود را حفظ کند، در برابر دشمنیها مقاومت ورزد و مشکلات معیشتی و اقتصادی موجب جدا شدن افراد از این خانواده بزرگ نشود. این مهم زمانی لباس واقعیت به تن خواهد کرد که عدهای کمر همت بسته، برای رفع مشکلات و از بین بردن اسباب اختلاف و نزاع و آگاه کردن مردم از حیلهها و ترفندهای دشمن _ که مدام بذر کینه و دشمنی میکارد و از جمعیت جبهه مؤمنان میکاهد و بر عِده و عُدۀ لشکر خود میافزاید _ چارهای بیندیشند. بیگمان این مسیر سخت و طاقتفرسا را بدون پای صبر و شکیبایی نمیتواند پیمود.
۲٫ رجا
از دیگر صفات اخلاقی _ که به تناسب شرایط غیبت لازم است تقویت شود تا موجب ایمن شدن از لغزشهای عصر غیبت شود _ رجاست؛ یعنی داشتن نگاه مثبت و خوشبینانه به آینده، امیدواری به تحقق وعدههای الهی و مأیوس نشدن از ایجاد تغییرات مطلوب در آینده.
ضرورت حضور پررنگ این صفت اخلاقی در منظومه صفات اخلاقی منتظر را از جهات مختلفی میتوان توضیح داد.
۱٫ از یکسو به درازا کشیده شدن دوران غیبت نقش پررنگی در گسترده شدن سایه ناامیدی بر سر منتظران دارد. انسان منتظر _ که خود سالها چشمانتظار تحقق فرج بوده است و به امید درک ظهور روزها و شبهای بسیاری را سپری کرده است، بهویژه هنگامی که به گذشته مینگرد و نسلهای متعددی را به نظاره مینشیند که با همین امید و اشتیاق چشمانتظار ظهور بودهاند، ولی بدون دستیابی به مراد خود سر در تیرۀ تراب فرو بردهاند _ ممکن است به صورت ناخودآگاه به یأس و ناامیدی برسد و انگیزههایش برای ماندن در مسیر رو به افول رود. از همینرو در این شرایط خاص نسبت به شرایط دیگر نیاز او به امید و داشتن نگاه مثبت به آینده بیشتر است.
۲٫ دیگر عاملی که موجب ایجاد ناامیدی میشود، گسترش روزافزون ظلم و تباهی و برخورداری جبهه باطل از عِده و عُده و قدرت و سرمایه است.
گسترش فساد و تباهی و ظلم و تجاوز، از شایعترین معضلات دوران غیبت به شمار میآید. در این دوره بشر محروم مانده از هدایتهای امام معصوم، چموشی را به نهایت میرساند و با سرکشی و طغیان تمام مرزها را میشکند و مؤمن منتظر _ که نظارهگر جولان بیحد و مرز سپاه تباهی است _ از اصلاح ناامید میشود و امید ایجاد تغییرات مطلوب را از دست میدهد و از سوی دیگر، انبوهی لشکریان جبهه ظلم و تباهی _ که افزون بر برخورداری از جمعیت انبوه، ثروتهای نامشروع دنیا و منابع قدرت مادی را نیز در اختیار دارند _ خود میتواند عامل دیگری برای تضعیف روحیه منتظران باشد؛ همچنانکه در گذشتۀ تاریخ، گاه شرایط چنان سخت و طاقتفرسا میشد که میرفت امیدمؤمنان به یأس تبدیل شود
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ. (بقره ۲۱۴)
به همین دلیل در روایات متعددی پیشوایان معصوم نسبت به خطری که از این ناحیه وجود خواهد داشت هشدار دادهاند و از فرورفتن در ورطه ناامیدی نهی کردهاند.
از امام باقر(ع) در اینباره چنین روایت شده است
فَخُرُوجُهُ(ع) إِذَا خَرَجَ یَکُون عِنْدَ الْیَأْسِ وَ الْقُنُوطِ مِنْ أَنْ یَرَوْا فَرَجاً؛ (نعمانی، ۱۴۲۲ ۲)
و خروج آن حضرت، هنگامى که خروج مىکند همزمان با یأس و ناامیدى مردم از دیدن فرج است.
از امام رضا(ع) چنین روایت شده است
مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ، فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا یَجِیءُ الْفَرَجُ عَلَى الْیَأْسِ، فَقَدْ کَانَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ أَصْبَرَ مِنْکُمْ؛ (صدوق، ۱۴۰۵ ج۲، ۴۵)
صبر و انتظار فرج چه نیکوست! آیا سخن خداى تعالى را نشنیدى که فرمود «چشم به راه باشید که من نیز با شما چشم به راهم»؟ [و فرمود] «منتظر باشید که من نیز با شما از منتظرانم»؟ پس بر شما باد که صبر کنید که فرج پس از یأس مىآید و پیشینیان شما از شما صابرتر بودند.
روایات یادشده گزارشگر وضعیتی هستند که در آخرالزمان تحقق خواهد یافت و از گسترش سایه یأس و ناامیدی بر سر مردم سخن میگویند. البته روشن است که این گزارشها با هدف هشداردهی بوده است تا مؤمنان خود را برای مواجهه با تهدیدهای ناشی از این وضعیت مجهز کنند و خویش را از خطرات آن ایمن نمایند. این مطلبی است که در برخی از روایات دیگر به صراحت بیان شده است و توضیح داده شده که سیل بنیانکن یأسی که در آخرالزمان به راه میافتد، نباید مؤمنان را با خود ببرد و منتظران باید برای ایمن ماندن از آسیبهای آن، خاکریزهای امید و مثبتنگری را در وجود خود بلند و بلندتر کنند و از رحمت حق و امدادهای او ناامید نباشند.
انْتَظَرُوا الْفَرَجَ، وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مَا دَامَ عَلَیْهِ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ؛ (همو، ۱۴۰ ۱)
منتظر فرج باشید و از رحمت خدا نومید نشوید که دوستداشتنیترین اعمال نزد خداى عز و جل انتظار فرج است، مادامى که بنده مؤمن به انتظار آن چشم دوخته است.
در این روایت، ابتدا به انتظار فرج امر شده است و انتظار، هم ریشه در امید دارد و هم امیدآفرین است. از یکسو منتظر تا به آیندۀ مطلوب ایمان نداشته باشد نمیتواند به انتظار آن بنشیند و از سوی دیگر، همین انتظار و چشمبهراهی، امید را استمرار میبخشد و آن را از زوال محافظت میکند. بنابراین امر به انتظار، امر به امیدوار بودن و خوشبینی به آینده است و در ادامه، امیرمؤمنان پس از امر به انتظار، منتظران را نسبت به فروافتادن در وادی ناامیدی هشدار میدهد.
با توجه به آنچه گذشت، روشن میشود اینکه پیشوایان دینی به صورتی مؤکد مؤمنان را به انتظار دعوت کردهاند و با تعابیری چون «احب الاعمال» (همو)، «افضل الاعمال» (همو ۲۱)، «افضل اعمال امتی» (همو، ۱۴۰۵ ۴۴)، «افضل العباده» (همو ۲۸(ع))، «افضل اعمال شیعتنا» (همو (ع)(ع))، «افضل جهاد امتی» (حرانی، ۱۴۰۴ (ع)) و… از انتظار یاد کردهاند. این همه توصیه به انتظار، توصیه به امید نیز هست؛ زیرا انتظار، ریشه در امید دارد و نمیتوان بدون داشتن امید به آینده، منتظر چیزی بود. بنابراین پیشوایان معصوم با توجه به شرایط خاص دوران غیبت، به ضرورت تقویت این صفت اخلاقی واقف بودهاند و توصیههای لازم را برای مجهز شدن به این صفت اخلاقی به مؤمنان ارائه کردهاند.
بنابراین مؤمن منتظر در دوران پر فراز و نشیب غیبت، به صورت ویژه نیازمند تقویت روحیه امید و پرهیز از ناامیدی است و این امید باید به اندازهای تقویت شود که اگر غیبت هزار سال دیگر هم طول بکشد و اگر محیط به اندازهای آلوده شود که همه را تحت تأثیر خود قرار دهد و و اگر بازار تباهی آنقدر داغ شود که همۀ مردم را به سمت خود جلب کند و مؤمن یکه و تنها بماند، باز هم از تغییر اوضاع و تحقق آیندۀ مطلوبی که مؤمنان بدان وعده داده شدهاند، ناامید نگردد و انگیزه خود را برای تلاش در مسیر فراهم کردن زمینههای آن آینده طلایی از دست ندهد.
. تسلیم
یکی دیگر از صفات اخلاقی مورد تأکید در روایات، تسلیم است. تسلیم یعنی اینکه انسان افزون بر گردن نهادن به امر و نهی الهی، در قلبش هیچ شکایت و ناخرسندی نسبت به اوامر و نواهی و قضا و قدر او نداشته باشد.
فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیَما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیماً. (نساء ۵)
ضرورت تقویت شدن این ویژگی اخلاقی را از جهات گوناگونی میتوان تحلیل کرد. از یکسو به صورت طبیعی، منتظران مهدی موعود(عج) مشتاقانه در انتظار تحقق ظهور هستند و قلب آنان مالامال از شوق وصال محبوب است. این شیدایی گاه ممکن است به استعجال بینجامد و توقع تحقق هرچه زودتر ظهور را _ هرچند بدون مهیا شدن زمینهها _ در دلها سبز کند و چهبسا از این رهگذر به وادی اعتراض به قضای الهی کشیده شود و موجب ناخرسندی و شکایت از داده نشدن اذن قیام به امام قائم گردد. این همان استعجالی است که در روایات از ان نهی شده است.
امام باقر(ع) میفرماید
الْغَبَرَهُ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا، هَلَکَ الْمَحَاضِیرُ. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ! وَ مَا الْمَحَاضِیرُ؟ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ… ؛ (کلینی، ۱(ع) ج۸، ۲(ع) – ۲(ع)۴)
غبار بر سر کسى نشیند که آن را برانگیزد و محاضیر هلاک گشتند. [راوی میگوید] گفتم قربانت گردم! محاضیر کیاناند؟ فرمود شتابکنندگان.
امام محمد بن علی التقی(ع) به عبدالعظیم حسنی فرمود
الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فِی غَیْبَتِهِ، وَ یُطَاعَ فِی ظُهُورِهِ، وَ هُوَ الثَّالِثُ مِنْ وُلْدِی … وَ سُمِّـیَ الْمُنْتَظَرَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَهً یَطُولُ أَمَدُهَا، فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ، وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ، وَ یَهْلِکُ الْمُسْتَعْجِلُونَ؛ (راوندی، ۱۴۰۹ ج، ۱۱(ع)۱ – ۱۱(ع)۲)
مهدى _ که واجب است در عصر غیبتش در انتظار او باشند و در زمان ظهورش فرمان او اطاعت شود _ فرزند سوم از اولاد من است … و «منتظر» نامیده شده؛ زیرا برای او غیبتى طولانى است که افراد مخلص، منتظر ظهورش هستند و شککنندگان او را انکار مینمایند و کسانى که عجله مىکنند، هلاک مىشوند.
بنابر این برای فائق آمدن بر این مشکل و پیشگیری از فروغلتیدن در این وادی، ضروری است مؤمن منتظر، عشق آتشین به محبوب خود را با تسلیم مدیریت کند و به همین دلیل، پیشوایان معصوم در کنار نهی از استعجال، از ضرورت تسلیم سخن گفتهاند.
عبدالرحمن بن کثیر میگوید در محضر امام صادق(ع) نشسته بودم که مهزم وارد شد و عرض کرد قربانت گردم! به من خبر دهید این امرى که در انتظارش هستیم کى واقع مىشود؟ امام(ع) فرمود
یَا مِهْزَمُ! کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَکَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ؛ (کلینی، ۱(ع) ج۱، ۸)
اى مهزم، وقتگذاران دروغ گفتند و شتابکنندگان هلاک شدند و تسلیمشوندگان نجات یافتند.
صقر بن أبىدلف میگوید از امام جواد(ع) پرسیدم اى فرزند رسول خدا، چرا او را قائم مىگویند؟ فرمود
لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَکْثَرِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ. فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّـیَ الْمُنْتَظَرَ؟ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَهً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ، وَ یَکْذِبُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ، وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ، وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ؛ (صدوق، ۱۴۰۵ ج۲، (ع)۸ – (ع)۹)
زیرا او پس از آنکه یادشاز بین برود و اکثر معتقدان به امامتش مرتدّ شوند، قیام مىکند. گفتم چرا او را منتظر مىگویند؟ فرمود زیرا ایّام غیبتش زیاد شود و مدّتش طولانى گردد و مخلصان در انتظار قیامش باشند و شکّاکان انکارش کنند و منکران یادش را استهزا کنند و تعیینکنندگانِ وقت ظهورش دروغ گویند و شتابکنندگان در غیبت هلاک شوند و تسلیمشوندگان در آن نجات یابند.
از سوی دیگر در عصر غیبت، در منظومه اعتقادات شیعه باورهایی وجود دارد که برای ذهنهای ناآشنا با فرهنگ اهلبیت نامأنوس و غریب است. شیعه در این دوران به امامی که ندیده معتقد میشود و میپذیرد امامی که بسیاری او را بعد از تولد ندیدند واقعاً متولد شده او باور دارد اینکه یک انسان عمری بیش از هزار سال داشته باشد، امکانپذیر است و او به درازا کشیده شدن غیبت در این مدت طولانی را باور میکند و… اینها پارهای از باورهایی است که شیعه در عصر غیبت میپذیرد و هویت مذهب تشیع با آنها شکل میگیرد. روشن است که این باورها در نگاه اول، غریب و دور از ذهن جلوه میکنند و گردن نهادن به آن و زندگی بر اساس آن، برای کسی که در وجود خود صفت تسلیم را تقویت نکرده باشد، سخت
است. پذیرش چنین باورهایی تنها برای کسانی آسان است که چشم به دهان وحی دوخته و در برابر آن تسلیم محض باشند و آنچه از مصدر وحی صادر میشود را بدون هیچ کراهت و قیل و قالی بپذیرند.
امام صادق(ع) میفرماید
أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ؟ فَقُلْتُ بَلَى. فَقَالَ شَهَادَهُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ، وَ الْوَلَایَهُ لَنَا، وَ الْبَرَاءَهُ مِنْ أَعْدَائِنَا _ یَعْنِی الْأَئِمَّهَ خَاصَّهً _ وَ التَّسْلِیمَ لَهُمْ، وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِینَهُ، وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ(ع). ثُمَّ قَالَ إِنَّ لَنَا دَوْلَهً یَجِیءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ. ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ، فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ، فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا، هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَهُ الْمَرْحُومَهُ؛ (نعمانی، ۱۴۲۲ ۲۰(ع))
آیا شما را از چیزى آگاه نکنم که خداوند بدون آن هیچ عملى را از بندگان نمىپذیرد؟ [راوی میگوید] عرض کردم بفرمایید. فرمود گواهى دادن بر اینکه هیچ معبودى جز خدا نیست و اینکه محمّد(ص) بنده و فرستاده اوست، و اقرار به هر آنچه خداوند امر فرموده و ولایت براى ما و بیزارى از دشمنان ما و تسلیم شدن به آنان و پرهیزگارى و کوشش و خویشتندارى و چشمبهراه قائم(ع) بودن. سپس فرمود همانا ما را دولتى است که هر گاه خداوند بخواهد آن را بر سر کار مىآورد. سپس فرمود هر کس که از در شمار یاران قائم بودن شادمان میشود باید منتظر باشد و با حال انتظار به پرهیزگارى و خلق نیکو رفتار کند. پس اگر اجلش برسد و امام قائم(ع) پس از درگذشت او قیام کند، پاداش کسى را خواهد داشت که آن حضرت را درک کرده باشد. پس بکوشید و منتظر باشید. گوارا باد شما را اى جماعتى که مشمول رحمت خدا هستید!
۴٫ عفت
از دیگر صفات اخلاقی _ که در عصر غیبت ضرورت تقویت آن دوچندان میشود _ عفت است. عفت صفتی نفسانی است که مانع از غلبه شهوت میشود (راغب اصفهانی، ۱۴۰۴ ۹) و غفت ورزیدن به معنای بازداشتن خود است از آنچه قبیح است (رازی، ۱۴۰۴ ج۴، ). ضروت پررنگ شدن این ویژگی اخلاقی با توجه به شرایط خاصی که در آخرالزمان پدید میآید، بینیاز از توضیح است. در این دوران _ که شیطان تمامِ سواره و پیادۀ خود را برای گمراه کردن انسانها بسیج میکند و رسانهها با وقاحت تمام، انواع و اقسام لذتجوییهای جنسی و دیگر مظاهر دنیاخواهی را تبلیغ و توزیع میکنند و بشر، انحطاط اخلاقی را به نهایت آن میرساند _ بیش از هر زمان دیگری باید به سلاح عفت مجهز بود؛ چرا که بدون برخورداری از عفت _ آن هم مرتبهای از عفت که بتواند انسان را در برابر این هجم از مظاهر دلربا و فریبنده دنیا بیمه کند _ نمیتوان در مسیر حق استوار ماند؛ زیرا به صورت طبیعی وقتی که هجمۀ دشمن شدت میگیرد باید دفاع نیز متناسب با آن سامان داد و خاکریزها را نیز به همان نسبت تقویت کرد.
به همین دلیل، در روایات نیز بر ضروت آراسته شدن مؤمنان منتظر به این ویژگی تأکید شده است؛ روایاتی همچون «مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ» (صدوق، ۱۴۰۵ ۴۵) و سایر روایاتی که در کنار توصیه به انتظار فرج، به بردباری توصیه کردهاند، میتوانند ناظر به همه اقسام صبر و از جمله صبر در برابر معصیت نیز باشند (کلینی، ۱(ع) ج۲، ۹۱). بنابر این توصیه به صبر در واقع توصیه به عفت ورزیدن نیز هست؛ همچنانکه در روایات متعددی به منتظران توصیه شده است تقوا پیشه کرده و اهل و رع و پرهیزگاری باشند.
امام صادق(ع) فرموده است
إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَهً فَلْیَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْیَتَمَسَّکْ بِدِینِهِ؛ (صدوق، ۱۴۰۵ ج۲، ۴)
صاحب این امر، غیبتی خواهد داشت. پس بنده باید تقوای الهی را رعایت کند و به دینش چنگ زند.
در توقیع منسوب به امام مهدی(عج) نیز چنین آمده است
… فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِئٍ مِنْکُمْ بِمَا یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا، وَ یَتَجَنَّبُ مَا یُدْنِیهِ مِنْ کَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا … ؛ (طبرسی، ۱۸ ج۲، ۲ – ۲۴)
… هر یک از شما باید به آنچه به وسیله دوستى ما به آن تقرّب مىجست عمل کند و از آنچه او را پست مىگرداند و خوشایند ما نیست اجتناب نماید… .
به نظر میرسد اینکه در این روایات و روایات مشابه _ که در صدد بیان وظایف دوران انتظارند _ به صورت خاص به تقوا و ورع توصیه شده است. این توصیه از این باب نیست که مؤمنان در همه شرایط و در همیشه تاریخ مأمور به پرهیزگاری هستند. این تخصیص به ذکر و بیان این ویژگی از میان تمام ویژگیهای اخلاقی میتواند به این دلیل باشد که با توجه به شرایط دوران غیبت، تخلق منتظران به این صفت اخلاقی ضروریتر است و مؤمنان برای گذر سالم از عقبههای سخت این دوران، نیازمند آناند که این ویژگی اخلاقی را به صورت خاص در وجود خود تقویت کنند.
۵٫ مواسات
برخی دیگر از ویژگیهای اخلاقی _ که در دوران غیبت نیازمند تقویت شدن هستند _ ویژگیهای ناظر به روابط اجتماعی مؤمنان هستند؛ ویژگیهایی که بر اساس آنها مؤمنان نیازهای اقتصادی، عاطفی، معرفتی و سایر نیازهای یکدیگر را برطرف میکنند مواسات، تعاون، احسان، رأفت، سخاوت و مدارا از جمله این صفات اخلاقی به شمار میآیند. منتظرانی که به چنین ویژگیهای اخلاقی آراسته باشند تلاش خواهند کرد تا اندازه ممکن نیازهای یکدیگر را برطرف کنند، از آلام و اندوههای یکدیگر بکاهند، در سختیها و مشکلات یکدیگر را تنها نگذارند، با ایجاد فضای دوستانه و صمیمی نیازهای عاطفی یکدیگر را تأمین کنند و در نتیجه، یار و مدد کار یکدیگر در پیمودن مسیر سخت و طاقتفرسای غیبت باشند. ضرورت تقویت شدن صفات اخلاقی مورد نظر را از جهات مختلفی میتوان تحلیل کرد
از یک سو یکی از مسئولیتهای امام، تلاش برای حل مشکلات جامعه اسلامی و ارائه پاسخ مناسب به دغدغهها و نیازمندیهای مختلف مردم است و امام در دوران حضور به دلیل رسالتی که در این زمینه بر عهده دارد، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در این مسیر قدم برخواهد داشت. روشن است که در شرایط غیبت برای امام، امکان انجام این مسئولیت به اندازه دوران حضور فراهم نیست و در نتیجه مؤمنان باید با تلاش مضاعف خود خلأهای موجود را پر کنند و این بدون تقویت صفات اخلاقی متناسب با آن امکانپذیر نخواهد بود.
از سوی دیگر، در این دوران پرمحنت به دلیل غیبت امام و محروم بودن جامعه ایمانی از هدایتها و راهنماییهای او، در اثر فشارها و هجمههای دشمن ، سختیهایی که از این ناحیه ایجاد میشود بیش از پیش آثار خود را بر جامعه اسلامی نشان خواهد داد و مؤمنان مرارتهای ناشی از کینهورزیهای جبهه شیطان را بیش از پیش احساس خواهند کرد. حتی به حسب روایات، هرچه به دوران ظهور نزدیک میشویم، بر شدت دشمنیها و سختیها افزوده خواهد شد. بنابر این تقویت صفات اخلاقی یادشده ضروری خواهد بود تا بتوان از شیعیان در شرایط سخت دستگیری نمود و آنان را برای گذر از این دوران پر محنت یاری کرد.
همچنین با وجود هجم وسیع مشکلات و در شرایط محرومیت از حضور امام آنچه مشکل را مضاعف میکند، کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی و انسانی و بیتوجهی مردم نسبت به وظایفی است که نسبت به یکدیگر دارند و این خود دلیل مستقل دیگری است که اقتضا میکند مؤمنان نسبت به انجام وظایف در قبال یگدیگر کوشاتر باشند تا هجم وسیعتری از خلأها را پر کنند و مشکلات بیشتری را حل نمایند و این جز با تقویت صفات اخلاقی متناسب امکانپذیر نیست.
سرانجام اینکه در عصر غیبت، باید زمینهها را برای ظهور امام فراهم کرد و یارانی در تراز اهداف امام تربیت نمود. باید تا حد ممکن برای توسعه اردوگاه امام و تقویت جبهه حق و تضعیف اردوگاه شیطان کوشید. روشن است که جامعۀ لبریز از مشکلاتی که با انواع ناهنجاریها و ناملایمات دست به گریبان است، نمیتواند پابه پای امام، در مسیر اهداف او حرکت کند و چهبسا مشکلات زندگی هر روز تعدای از افراد را اردوگاه امام جدا نماید! این خود دلیل دیگری است که اقتضا میکند مؤمنان نسبت به انجام وظایفی که نسبت به یکدیگر دارند اهتمام بیشتری داشته باشند و صفات اخلاقی متناسب با آن را هرچه بیشتر تقویت نمایند. برخی از روایاتی که به این بخش از وظایف منتظران اشاره کردهاند بدین قرارند
امام باقر(ع) در اینباره فرموده است
لِیُعِنْ قَوِیُّکُمْ ضَعِیفَکُمْ، وَ لْیَعْطِفْ غَنِیُّکُمْ عَلَى فَقِیرِکُمْ، وَ لْیَنْصَحِ الرَّجُلُ أَخَاهُ کَنُصْحِهِ لِنَفْسِهِ … وَ إِذَا کُنْتُمْ کَمَا أَوْصَیْنَاکُمْ، لَمْ تَعَدَّوْا إِلَى غَیْرِهِ، فَمَاتَ مِنْکُمْ مَیِّتٌ قَبْلَ أَنْ یَخْرُجَ قَائِمُنَا کَانَ شَهِیداً، وَ مَنْ أَدْرَکَ مِنْکُمْ قَائِمَنَا فَقُتِلَ مَعَهُ کَانَ لَهُ أَجْرُ شَهِیدَیْنِ، وَ مَنْ قَتَلَ بَیْنَ یَدَیْهِ عَدُوّاً لَنَا کَانَ لَهُ أَجْرُ عِشْرِینَ شَهِیداً؛ (طوسی، ۱۴۱۴ ۲۲)
اقویاى شما به ضعفا کمک کنند. و اغنیاى شما از فقرا دلجویى نمایند. و هر مردى از شما برای برادر دینیاش خیرخواه باشد، آنچنانکه خیر خودش را میخواهد… اگر شما چنین بودید و از این حدود تجاوز نکردید و پیش از ظهور قائم ما، کسى از شما بمیرد شهید از دنیا رفته است. و هر کس قائم ما را درک کند و در رکاب او کشته شود، ثواب دو شهید دارد، و هر کس در رکاب او یکى از دشمنان ما را به قتل رساند ثواب بیست شهید خواهد داشت.
قِیلَ لِأَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ(ع) إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْکُوفَهِ جَمَاعَهٌ کَثِیرَهٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ. فَقَالَ یَجِیءُ أَحَدُهُمْ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟ فَقَالَ لَا. قَالَ فَهُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَل؛ (مفید، ۱۴۱۴ ۲۴)
به امام باقر(ع) عرض شد اصحاب ما در کوفه بسیارند؛ اگر به آنها دستور دهید اطاعت و پیروی میکنند. امام فرمود آیا یکی از اینها از جیب برادرش نیازش را برمیدارد؟ عرض شد خیر. امام فرمود پس اینان نسبت به خونشان بخیلترند.
در نامه منسوب به امام حسن عسکری(ع) برای صدوق اول نیز چنین آمده است
أمّا بعد أوصیک یا شیخی ومعتمدی و فقیهی أبا الحسن علی بن الحسین بن بابویه القمی _ وفقک الله لمرضاته، وجعل من ولدک أولادا صالحین برحمته _ بتقوى الله، وإقام الصلاه، وإیتاء الزکاه، فإنّه لا تقبل الصلاه من مانعی الزکاه، وأوصیک بمغفره الذنب، وکظم الغیظ، وصله الرحم، ومواساه الاخوان، والسعی فی حوائجهم فی العسر والیسر، والحلم عند الجهل، … و علیک بالصّبر و انتظار الفرج فانّ النّبىّ(ص) قال افضل اعمال امّتى انتظار الفرج، و لا تزال شیعتنا فی حزن حتّى یظهر ولدى الّذى بشّر به النّبىّ(ص) بملأ ݢݢالارض قسطاً و عدلاً کݡما ملئت ظلماً و جوراً؛ (نوری طبرسی، ۱۴۱۵ ج، ۲(ع)(ع) – ۲(ع)۸)
اى فقیه مورد اعتماد من، على بن الحسین بن بابویه القمى، خداوند تو را به کارهاى مورد رضایتش توفیق دهد و از نسل تو، اولاد صالح بیافریند! تو را به رعایت تقوا و برپا داشتن نماز و اداى زکات وصیّت مىکنم؛ زیرا کسى که زکات نپردازد، نمازش قبول نخواهد شد. و نیز تو را سفارش مىکنم به بخشایش گناه دیگران و خویشتندارى به هنگام خشم و غضب، ارتباط با خویشاوندان، مواسات با برادران دینى و کوشش در رفع نیازهاى آنها در تنگدستى و گشادهدستى، بردبارى بر نادانی… نیز تو را به صبر و پایدارى و انتظار فرج توصیه مىکنم؛ زیرا پیامبر اکرم(ص) فرمود «بهترین کارهاى امت من، انتظار فرج است.» شیعیان ما همواره در غم و اندوه به سر مىبرند تا فرزندم ظهور کند؛ همان کسى که پیامبر(ص) بشارت آمدنش را داده است. او زمین را از عدل و داد پر مىکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است.
آنچه گذشت برخی از صفات اخلاقی بود که در روایات بر آنها تأکید شده است و البته بدون تردید آن دسته از صفات اخلاقی که با توجه به شرایط عصر غیبت باید تقویت شوند منحصر در موارد یاد شده نیستند و با کاوش در روایات بر اساس مدل یادشده، میتوان به این فهرست، موارد دیگری نیز افزود.
نتیجه
عصر غیبت میتواند اخلاق کاربردی مخصوص به خود داشته باشد و ترسیم اخلاق کاربردی عصر غیبت نهتنها ممکن، که یک ضرورت است؛ زیرا با توجه به شرایط ویژه و دشواریها و مشکلات خاصی که در این دوران وجود دارد، نمیتوان بدون تدوین منشور اخلاقی متناسب با این شرایط و برنامهریزی برای تثیبت و توسعه و تقویت صفات اخلاقی متناسب با آن از مسیر پر پیچ و خم و آکنده از فتنهها و ابتلائات این دوران عبور کرد. ویژگیهای اخلاقیای همچون بردباری، رجا، تسلیم، عفت و مواسات، برخی از این صفات اخلاقی هستند که در روایات نیز به صورت خاص بر آنها تأکید شده است. بیگمان این تخصیص به ذکر، به سبب نقشی ویژهای بوده است که این صفات اخلاقی در حیات مؤمنانه و زندگی متخلّقانه در عصر غیبت ایفا میکنند و البته آنچه گذشت تنها نمونهای از صفاتی بود که در روایات بدان تأکید شده است.
منابع
_ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱(ع)ق.
_ جمعی از نویسندگان، اخلاق کاربردی، قم، پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۸(ع)ش.
_ حرانی، ابنشعبه، تحف العقول، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
_ خزاز قمی، علی بن محمد بن علی، کفایه الاثر، قم، نشر بیدار، ۱۴۰۱ق.
_ رازی، احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغه، قم، مکتبه الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
_ راغب اصفهانی، محمد بن حسین، مفردات غریب القرآن، بیجا، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
_ راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه الامام المهدی(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
_ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، قم، منشورات جماعه المدرسین، ۱۴۰ق.
_ کمال الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۵ق.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، نجف، دار النعمان، ۱۸ق.
_ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دار الثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱(ع)ش.
_ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۰ق.
_ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الاختصاص، بیروت، دارالمفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبه، قم، انوار الهدی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
_ نوری طبرسی، حسین بن محمدتقی، خاتمه المستدرک، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
نصرتالله آیتی