مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

آینده دین، و ادیان جدید

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (از صفحه ۹۷ تا ۱۰۸)
آینده دین، و ادیان جدید (۱۲ صفحه)
هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۹۷)


‌ ‌‌‌اشـاره‌:

جامعه شناسان دین و دین پژوهان اصولا رغبتی از خود در ارائه پیش بینی‌ نشان‌ نمی‌ دهـند. مـع الوصـف در این نوشتار سه پیش بینی جامعه شناختی مطرح شده: ۱٫ سکولاریسم محتمل‌ ترین سناریوی دینی پایـان قرن بیستم است که همچنان در شکل سکولاریسم کیفی‌ ادامه دار است، اگرچه‌ از‌ سکولاریسم کـمّی (آماری) کاسته خواهد شـد و جـوامع دست کم در ظاهر دیندار خواهند شد و البته رشد دین داری با رشد دین مساوی نیست; ۲٫ دینِ نهادینه و سازمان یافته ناگزیر با چالش هایی‌ مواجه، و رشد جنبش های جدید دینی و ادیان جدید بـیشتر خواهد شد و البته جوامع و دولت ها عکس العمل های متفاوتی نسبت به فراگیری این پدیده نشان خواهند داد; ۳٫ به دلیل غفلت از‌ ادیان‌ سنتی و کاسته شدن از وزن تأثیرگذاری آنها در جامعه، ادیان جدید با تکیه بـر آمـوزه های متفاوت رشد خواهند کرد. اما این رشد خود به نزاع داروینی و تنازع بقا میان‌ آنها‌ خواهد انجامید. پیش بینی می شود تاسال۲۰۲۰ این سه مهم، یعنی رشد سکولاریسم البـته در نـوع کیفی آن، افول ادیان سنتی و نهادینه، و رشد و رقابت ادیان جدید محوری ترین‌ مسائل‌ در بستر دین و دین داری باشد.

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۹۸)


قدری شگفت آور است که در کنفرانسی[۷] را فراگیر ساخت; اصطلاحی فاقد هر گونه ارزش داوری که در مـقایسه بـا دو اصطلاح «فرقه‌» و «کیش‌» مورد‌ استقبال دانشمندان قرار گرفت. اصطلاح‌ متأخرِ‌ «ادیان‌ جدید» نیز به کار گرفته شد تا بر ادیان جدیدتر و سازمان یافته که غالب آنها ریشه در قرن ۱۹ دارنـد، مـانند‌ مـورمون‌ ها‌ یا شهود یهوه، اطـلاق گـردد. دانـشمندان به این‌ اصطلاحات‌ روی خوش نشان دادند و تقریباً تمامی آنان برای پرهیز از کاربرد واژه های تحقیرآمیز و تحقیرکننده «فرقه» و «کیش»، این دو‌ اصطلاح‌ را‌ پذیرفتند. امـا در تـعریف و تـعیین حد و مرزهای این دو نام‌ هرگز اتفاق نظری واقـعی مـیان آنها پیدا نشد. برخی صرفاً گروه های دینی قرن بیستم را

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۹۹)


جدید شمردند‌ و برخی‌ دیگر‌ «ادیان جدیدِ» پایه گذاری شـده در قـرن نـوزدهم را نیز داخل‌ دانستند‌. برخی تنها کاریزمایی بودن را ملاک قرار دادنـد و برخی دیگر معیار آموزه ای را در نظر‌ گرفتند‌ و تنها‌ در جاهایی که جدایی های افراطی از خط فکر سنتی مسیحی و از‌ دیگر‌ ادیـان‌ مـانند بـودیسم، اسلام، یهودیت و هندوئیسم ظاهر شد، از واژه «ادیان جدید» یا «جنبش های‌ نـوپدید‌ دیـنی‌» استفاده کردند. دسته بندی های فرعی دیگری نیز ارائه شد. در ژاپن کشوری که‌ واژه‌ شین شوکیو (Shin Shukyo)] ادیان جـدید[ مـورد قـبول دانشمندان آن مرز و بوم قرار‌ گرفت‌ برای‌ پرهیز از کاربرد واژه تحقیرآمیز «شینکو شوکیو (Shinko-Shukyo)]ادیـان تـازه تـولدیافته[ یا ادیان‌ فاقد‌ سنت، میان دو طبقه تمایز قایل شدند: ادیان قدیمی تر و بزرگ تـر; (شـین‌ ـ شـوکیو‌) و ادیان‌ پس از جنگ جهانی دوم (شین شین ـ شوکیو یا ادیان جدید جدید). با این همه‌، پرسـش‌ هـای بی پاسخ زیادی باقی مانده است: آیا پنجاهه گرایان (Pentecostist) بخشی‌ از‌ جنبش‌ های نـوپدید دیـنی اند؟ دربـاره جنبش های بنیادگرایی که در امریکای لاتین، افریقا و آسیا پایه ریزی‌ شده‌ اند‌، چه مـی گویید؟ آیـا باید الهیات یا رفتار را ملاک قرار داد؟ کلیسای تازه‌ کار‌ افریقا (که به کـلیساهای مـستقل افـریقا معروفند) چه هستند؟ آیا جنبش های نوپدید دینی ای وجود دارند‌ که‌ از درون اسلام سربرآورده باشند؟ برخی جنبش هـای مـورد بحث بر این باورند‌ که‌ اصطلاح «جنبش های نوپدید دینی» یا «ادیـان‌ جـدید‌» اگـرچه‌ در مقایسه با واژه های «فرقه» و «کیش‌» محترمانه‌ ترند امّا تا حدودی از معنای ادیان «مورد احترام» فـاصله دارد.

در قـرن‌ بـیست‌ و یکم، در میان بحث های‌ رو‌ به تزاید‌، صداهایی‌ چند‌ در حالی که نسبت بـه کـاربست‌ جرم‌ شناسانه واژه های «فرقه» و «کیش» از سوی دولت های کیش ستیزی مانند‌ فرانسه‌، روسیه و چین اعتراض داشتند کـاربرد اصـطلاحات‌ «جنبش های نوپدید دینی‌» و «ادیان‌ جدید» را متوقف کردند و به‌ جای‌ آن ترجیح دادنـد کـه از «خانواده هایی» متشکل از انجمن های دینی و مـعنوی‌ ظـهوریافته‌، سـخن به میان آورند. پرفسور‌ گاردون‌ ملتون‌ در کـتاب دائره‌ المـعارف‌ ادیان امریکایی و نیز این‌ جانب‌ در کتاب دائره المعارف ادیان در ایتالیا آغازگر این رویکرد بـودیم. مـن به رغم‌ عهده‌ دار بودن مـدیریت «مـرکز مطالعات ادیـان‌ جـدید‌» و عـضویت فعال‌ در‌ گروه‌ ادیان جدید آکادمی ادیـان‌ امـریکا، هنوز تردید دارم که این طبقه بندی ها آینده ای داشته باشند. آنها تـا‌ مـدتی‌ با ما خواهند بود و تا زمـانی‌ که‌ برای‌ مقابله‌ بـا‌ حـرکت های کیش‌ ستیز‌ و مقابله بـا کـیش ها ضروری باشند،

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۱۰۰)


از آنها بهره می گیریم، اما در نهایت روزی از‌ صحنه‌ بیرون‌ خواهند رفـت و بـه همین دلیل است که‌ تـرجیح‌ مـی‌ دهـم‌ در‌ این‌ جا از آیـنده سـناریوی دینی بزرگ تری بـحث کـنم و مجال را برای بحث از جنبش های نوپدید دینی یا ادیان جدید باقی گذارم.

جامعه شـناسان بـه طور‌ کلی و دانشمندان دین به طـور خـاص اصولا در ارائه پیـش بـینی هـا رغبتی از خود نشان نـمی دهند. هاروی کاکسِ الهیدان در کتاب برجسته و خودپاسخگوی خویش به نام آتشی از‌ آسمان[‌۹] غلط از آب درآمد، اظـهار مـی کند که باید جامعه شناسان را بـه سـبب ایـن کـه او را گـمراه کرده اند، سـرزنش کـرد. به عبارت دیگر، خودِ این واقعیت‌ که‌ بسیاری از پیش بینی های دهه ۱۹۷۰ درباره دین در سال ۲۰۰۰ نـادرست از آب درآمـد، مـی تواند کورسوی امیدی در دل ها‌ زنده‌ کند. در واقـع، بـا وجـود‌ نـادرست‌ بـودن بـسیاری از پیش بینی ها، برخی از آنها به حقیقت پیوسته اند. شماری از گرایش های دینی در دهه ۱۹۷۰ مورد توجه قرار‌ گرفتند‌; تعدادی در ورطه نابودی‌ افتادند‌ و برخی تا امروز ادامه یـافته اند. با عبرت آموزی از خطایی که د انشمندان دین در دهه ۱۹۷۰ مرتکب شده اند، می توانیم امیدوار باشیم که دست کم مرتکب خطاهای دیگری‌ شویم‌ و پیش بینی هایی ارائه کنیم که در همان نـگاه اول نـامربوط به نظر نرسد.

محققان دهه ۱۹۷۰ با در نظر گرفتن سال ۲۰۰۰ سه نوع پیش بینی دینی انجام داده‌ بودند‌ که تمامی‌ آنها تا حدودی نابجا بودند، اما به طور کامل خـالی از حـقیقت و نادرست نبودند.

یکم، جامعه شناسان‌، اگرچه بیشتر در اروپا نه در امریکای شمالی، سکولاریسم را محتمل‌ ترین‌ سناریوی‌ دینی پایان قرن بیستم تلقی کردند. آنان ابراز داشـتند کـه فرایندی که با نهضت روشـنگری آغـاز شد‌، ‌‌ادامه‌ می یابد یعنی دین هر چه بیشتر نامربوط می شود. برخی (در حد‌ یک‌ اقلیت‌) از این نیز فراتر رفتند; و بیرون رانده شدن دیـن را بـه معنای سرنوشت تکاملی و مـحتوم‌ دیـن برآورد کردند. تعدادی بیشتر پیش بینی کردند که در سال ۲۰۰۰ دین‌ در مقایسه با سال‌ ۱۹۷۰‌، بدون این که از سال ۱۹۵۰ سخن بگوییم، نامربوط تر شود. در اواخر دهه ۱۹۹۰ اجماعی میان جامعه شناسان پدید آمـد کـه

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۱۰۱)


از نادرستی نظریه سکولاریسم حکایت داشت. شماری از جامعه‌ شناسان امریکایی به ویژه آنان که مروّج نظریه های گزینش عقلانی[۱۰] بودند، به این نتیجه رسیدند که سکولاریسم صرفاً خطایی اروپایی بود; نـوعی عـمومیت بخشی بـه پدیده ای محلی که‌ تنها‌ چند کشور اروپایی، بهویژه فرانسه و آلمان، را در بر گرفته بود. نظریه های سکولاریسم در اروپا مـقبول باقی ماند، اگر چه در آن جا نیز کسانی پیدا شدند که ایـن‌ نـظریه‌ هـا را بیشتر تفکر آرزومندانه جامعه شناسان سکولار ضد دین به حساب آوردند. در واقع، از نظر آماری نظریه های سـکولاریسم ‌ ‌بـه یقین نادرست بودند. بر اساس آمار برخی‌ نظرسنجی‌ های صورت گرفته، دین در سـال ۲۰۰۰ در مـقایسه بـا دهه ۱۹۷۰ شایع تر شده است. شمار کسانی که خود را «مذهبی» می خوانند تقریباً در تمامی کـشورها، از‌ جمله‌ دنیای‌ غرب، رو به فزونی گذاشته‌ است‌. پوشش‌ رسانه ای نسبت به پدیده هـای دینی نیز مانند دهـه ۱۹۹۰ رو بـه افزایش است; شاهد ما بر این ادعا گزارش‌ حوادث‌ و وقایع‌ بین المللی در ارتباط با شخصیت ها و جنبش‌ های‌ دینی است; از پاپ ژان پل دوم تا دالایی لاما، از بنیادگرایی اسلامی تا جنبش انجیلی پروتستانی. با ایـن‌ همه‌، این‌ نیز حقیقت دارد که در پایان دهه ۱۹۹۰ فضای سردتری‌ دست کم در حوزه مطالعات آکادمیک دین حاکم شده است. دیگر به آسانی نمی توان از نادرست بودن‌ نظریه‌ های‌ سکولاریسم سخن گفت. گـفته شـده است که تنها نظریه های آماری‌ سکولاریسم‌ نادرست بودند. شمار دین نه تنها کم تر نشده که انواع گوناگون دین ظهور یافته است‌. دین‌ با‌ تمام اهمیت و برجستگی رسانه ای هـمچنان در تـعیین گزینه های اخلاقی و سیاسی‌، چه‌ در‌ حوزه فردی و چه در عرصه اجتماع به ویژه در غرب و ژاپن، دارای کمترین تأثیرگذاری‌ است‌. پارادکس‌ جالبی بروز کرد; دین به رغم فراگیری و اهمیت یافتن، کمتر دخیل و مـربوط بـه حساب‌ می‌ آید; به بیان دیگر نظریه های کیفی سکولاریسم همچنان مورد توجه اند. واژگونی‌ بزرگ‌ دینی‌ در دهه ۱۹۹۰ در عین حال که «کمّیت» دین در جامعه را فزونی بخشید‌، از‌ ایجاد تغییر قـابل تـوجه و مـهم در «کیفیت» آن ناتوان ماند.

از آن جا‌ کـه‌ اهـمیت‌ یـافتن دوباره دین در دهه ۱۹۹۰ را به سختی می توان به دهه های بعدی‌ نیز‌ نسبت داد. دلیلی بر این پیش بینی نخواهیم داشت کـه ایـن گـرایش‌ احتمالا‌ در‌ دهه های بعدی معکوس نشود و من در ایـن جـا به برخی تأملات خویش درباره آنچه‌

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۱۰۲)


ممکن‌ است‌ در بیست سال آینده اتفاق افتد، اشاره می کنم. با آن که‌ راهـی‌ بـرای پی بـردن به جزئیات نداریم، می توان پیش بینی کرد که سـکولاریسمِ کیفی همچنان در‌ دهه‌ ۲۰۱۰ باقی باشد. دین هم در اجتماع و هم در رسانه ها مهم‌ باقی‌ خواهد ماند اما بسیاری از تـصمیم هـای‌ فـرهنگی‌ و سیاسی‌ بدون توجه به دین گرفته خواهد شد‌. برای‌ نمونه، بـعید اسـت که این رشد قابل پیش بینی مخالفت های فردی با‌ سقط‌ جنین و حقوق هم جنس بـازان‌ در‌ آیـنده بـه‌ تلاش‌ های‌ سازمانی مؤثر مبدل شود و تحولات عمده‌ ای‌ را در قانونگذاری، در امریکا یـا در اروپا، تـحمیل کـند. به ما‌ گفته‌ شده است که در کشورهای اسلامی‌ از سکولاریسم کیفی (و البته‌ نه‌ از سکولاریسم کـمی) خـبری نـیست‌، اما‌ این نیز ممکن است در سوی دیگر یک اشتباه باشد.

بنیادگرایی یک پدیده‌ پیـچیده‌، آمـیزه ای از مضامین سیاسی‌ و دینی‌ است‌ و به خودی خود‌ نمی‌ تواند به افزایش تدین‌ و دیـنداری‌ بـینجامد. حـاکمان و سیاسیون به ارائه خدمات گفتاری به اسلام ادامه می دهند، در حالی‌ که‌ در واقع ایمان را بـرای اهـداف‌ صرفاً‌ سیاسی خویش‌ آلوده‌ می‌ کنند (اگرچه در اسلام‌ تمایز روشنی میان دین و سـیاست وجـود نـدارد).[۱۱]

دوم، پیش بینی دوم دهه ۱۹۷۰ این‌ بود‌ که ادیان سازمان یافته راه گریزی‌ از‌ افول‌ نخواهند‌ داشت‌. در اروپا، برخلاف‌ دیـگر‌ قـاره ها، بسیاری معتقدند که این پیش بینی در مقایسه با سکولاریسم کیفی نـادرستی کـمتری داشـت‌. گذشته‌ از‌ همه این ها، شمار کسانی که در‌ هر‌ هفته‌ در‌ مراسم‌ مذهبی‌ شرکت می کنند، در بـیشتر کـشورهای اروپایـی رو به کاهش نهاده است، اگرچه در ایتالیا در سال های اخیر عکس قضیه را شـاهدیم. رشـد دین داری به‌ معنای رشد دین نیست. اگر این درست باشد باید آن را یک پدیده اروپایی دانست کـه بـه دو کشور بزرگ غیراروپایی مانند ژاپن و کانادا نیز کشیده شد. این یک واقعیت‌ کـم‌ و بـیش شناخته شده است که دین (و نه فـقط دیـن داری) اگـرچه در شرایطی کاملا متفاوت، در حال رشد است; در آسـیا، افـریقا، منطقه آسیا ـ اقیانوسیه، ایالات متحده امریکا و امریکای‌ لاتین‌. هاروی کاکس در کتاب آتشی از آسـمان مـی گوید که آمارهای اروپایی مـمکن اسـت نادرست بـاشند، زیـرا، مـانند آمارهایی که درباره حضور امریکاییان‌ در‌ مـراسم مـذهبی در دهه ۱۹۶۰‌ جمع‌ آوری شده اند، از پوشش دادن صدها

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۱۰۳)


کلیسای مستقل محافظه کار، انجیلی و پنـجاهه گـرایِ بنیادگرا و سازمان های کاریزمایی کاتولیک غـفلت کرده اند. شمار جـهانی‌ پنـجاهه‌ گرایان و کاریزمائیان به طور‌ کـلی‌ بـیش از چهارصدمیلیون نفر است. محققان پنجاهه گرایی جسورانه شمار پنجاهه گرایان را برای سال ۲۰۲۰ و حـتی ۲۰۱۰ نـیم میلیارد نفر تخمین زده اند. بـه چـند دلیـل پنجاهه گرایان بـه‌ آسـانی‌ قابل شمارش نیستند و ایـن امـر ممکن است آمارهای ارائه شده را مخدوش کند. بر این اساس، برخی پیش بینی های دهـه ۱۹۷۰ درسـت از آب درآمدند. کسانی بودند که پیش‌ بـینی‌ مـی کردند‌ کـه کـلیساهای مـحافظه کار رشد خواهند کـرد، در حالی که کلیساهای لیبرال رو به افول خواهند نهاد‌. یک نمونه از این دست کتابِ دین م. کـِلی بـه نام چرا‌ کلیساهای‌ محافظه‌ کار در حـال رشدند؟ تـحقیقی در جـامعه شـناسی دیـن[۱۲] است. کلی بـه خـلاف حکمت عامه پسند رسانه ‌‌ها‌ پیش بینی کرده است که در همه جای دنیا بنیادگرایی و دین مـحافظه کـار‌ کـه‌ غالباً‌ قانونی سخت و اخلاقی را تبلیغ می کـنند، رشـد خـواهند کـرد. کـلی گـفته است که کلیساها‌ با منطبق شدن با بیشتر معیارهای اخلاقی لیبرال باز قادر به نگهداری مردم‌ نخواهند بود. در واقع‌، لیبرال‌ ها تحسین می شوند اماکسی به آنـها ملحق نمی گردد و محافظه کاران ترک می شوند. از سوی دیگر در جامعه ای که لیبرالیسم در حال رشد است، محافظه کاران، که هیچ‌ گاه کاهشی واقعی در آنها دیده نشده، از پیوستن به یک دیـن سـخت گیرتر و محدودتر خرسند خواهند بود. این قضیه، البته در کشورهای اسلامی و نیز در یهودیت، هندوئیسم و مسیحیت صادق است‌. گذشته‌ از یک افولی عمومی در دین سازمان یافته، در عوض شاهد حرکتی ساده از صورت هـای لیـبرال به دین سازمان یافته محافظه کار (و بنیادگرا) خواهیم بود. به پیروی از محققان‌ پنجاهه‌ گرا و بنیادگرا ممکن است به این پیش بینی دست بـزنیم کـه در صورت وجود چنین گرایشی در دهـه هـای آتی، شاهد سرعت گرفتن آن خواهیم بود. شگفت آور این‌ که‌ بنیادگرایان، از جمله گروه های رادیکال اسلامی، و محافظه کاران با سرعت بیشتری در تصاحب و بهره گیری از فـرصت هـای جهانی شدن و تکنولوژی جـدید گـام خواهند برداشت. گروه های رادیکال‌ محافظه‌ کار‌ دست به ایجاد شبکه های‌ پیشرفته‌ جهانی‌ و معرفی های اینترنتی خواهند زد. در واقع، تنها مانع پیش روی رشد آنها موانع سیاسی است که عبارت انـد از قـانون‌ گذاری‌ تبعیض‌ آمیز علیه اقلیت ها در برخی کشورهای امریکای‌ لاتین‌

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۱۰۴)


و تعقیب غیرقانونی در دنیای کمونیستی. از آن جا که این موانع به مرور زمان برداشته می شوند ـ اگرچه هنوز‌ در‌ سال‌ ۲۰۰۰ در چین وجود دارنـد ـ گـروه های مـحافظه کار به‌ حد شگفت آوری رشد خواهند کرد. در دهه ۲۰۱۰ هیچ سناریوی دینی بدون دربرگرفتن یکی از برجسته ترین‌ بـازیگران‌ این‌ عرصه که عبارت اند از کاتولیک های کاریزیای محافظه کار، پروتـستان‌ هـای‌ پنـجاهه گرا، کلیساهای مستقل بنیادگرا، ملی گرایان هندو، بنیادگرایان اسلامی، یهودیان ارتدکس وحسیدی و نیز نهضت های‌ محافظه‌ کـار‌ ‌ ‌مـشابه، نمی تواند ادعای حقیقت و اعتبار کند; چون تمامی جوامع نیز یک‌ عنصر‌ لیـبرالی‌ را در خـود پرورش مـی دهند و صورت های معینی از دینِ منطبق شده با‌ احساسات‌ لیبرالی‌ پساـتجددی نیز رونق خواهند یـافت. یک مورد از این دست که خوب است به‌ آن‌ اشاره شود، جنبش بـودایی سوکا گاکّای است کـه در عـین حال که در‌ حال‌ کامل‌ کردن مرحله گذار به معنویت متجدد یا پسا ـ تجدد است، به احتمال قوی به‌ رشدش‌ ادامه خواهد داد. همچنین شاید در سال ۲۰۲۰ یا پس از آن، گروه‌ های‌ خردِ‌ لیبرال با مـوضع گیری درباره مسائلی مانند سقط جنین، حقوق هم جنس بازان یا فمینیسم‌ خود‌ را از کلیسای کاتولیک روم و مذاهب دیگر جدا کنند. این گروه ها‌ در‌ صورت‌ موفقیت در نهادینه سازی خود، به یقین توجهی نـامناسب و رسـانه ای را به خود جلب‌ خواهند‌ کرد‌; به رغم آن که شمار اعضای آنها به طرز قابل ملاحظه ای‌ پایین‌ باقی خواهد ماند مذاهب لیبرالی بزرگ (مانند کلیسای اصیل پروتستان در اروپا) احتمالا روند افـولش را‌ ادامـه‌ خواهند داد.

سوم، پیش بینی سوم که با وسواس اندکی در سال‌ ۱۹۷۰‌ و با جسارت بیشتری در دهه ۱۹۸۰ بیان‌ شد‌، آن‌ بود که به تناسب افول کلیساهای سنتی‌ تقریباً‌ تمامی کشورها برای رشـد و گـسترش «فرقه ها» و «کیش ها» آمادگی پیدا خواهند کرد‌. این‌ پیش بینی هم درست بود‌ و هم‌ غلط; درست‌ بود‌ به‌ جهت مطرح شدن شماری از «جنبش‌ های‌ نوپدید دینی» که مـی تـوان آنـها را در فهرست ادیان قرار داد‌ یا‌ نـوآوری هـای جـدید محسوب کرد. چندین‌ هزار از این دین‌ ها‌ در شمال امریکا، اروپا، منطقه‌ آسیا‌ و اقیانوسیه، امریکای لاتین و خیلی بیشتر از این ها هنوز در افریقا وجـود دارنـد‌. امـا‌ این پیش بینی از یک‌ نظر‌ نادرست‌ نیز بـود چـون‌ در‌ عین حال که شمار‌ این‌ «جنبش ها» رو به تزاید است، هیچ شاهد و دلیلی بر افزایش اعضای آنها نیز‌ در‌ دسـت نـیست. در بـسیاری از کشورهای‌ دنیا‌، ادیانِ بدیل‌ یا‌ جنبش‌ های نوپدید دینی کـمتر‌ از دو درصد جمعیت آن کشور را

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۱۰۵)


تشکیل می دهند، البته به استثنای کشورهای افریقایی‌ و ژاپن‌ که این درصد بیشتر است. بـرخی‌ ادیـان‌ جـدید‌ «قدیمی‌» مانند‌ شهود یهوه یا‌ مورمون‌ ها از رشد فوق العاده ای در قـرن بـیستم برخوردار بودند. رُدْنی استارک[۱۴] در چین‌ و شهود‌ یهوه‌ در فرانسه، هدف سال های پیش رو‌ باقی‌ خواهند‌ ماند‌، کـشورهای‌ پذیـرای‌ مـقررات تبعیض آمیز و کیش ستیز اقلیت های دینی خود را در حمایت و حراست کامل سـازمان هـای بـین المللی خواهند یافت. دهه آغازین قرن بیست و یکم شاهد استفاده‌ ابزاری از قوانینی خواهد بـود کـه بـه ایالات متحده این حق را اعطا می کند که نقش دیده بان آزادی مذهبی را در سراسر جـهان بـازی کند; درست مانند کاری‌ که‌ در زمینه حقوق بشر

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۱۰۶)


انجام می دهند: قوانینِ بـین المـللیِ آزادیـِ مذهبی به شدت در امریکا مردم پسند می شوند و به احتمال بسیار قوی در حزب جـمهوری خـواه یا‌ دمکرات‌ بدون توجه به این که این قوانین تا چه اندازه در بـرخی کـشورهای اروپایـی غربی و شرقی یا در چین نامقبول است، بر آن‌ مهر‌ تأیید می زنند و به دنبال‌ اجـرای‌ آن مـی روند. ایالات متحده امریکا همچنین تلاش خواهد کرد تا از دین یا تـدیّن جـا افـتاده و متساهل در شمال امریکا حمایت کند، اگرچه‌ در‌ جاهای دیگر اندکی عجیب‌ (یا‌ به شدت دارای جهت گـیری مـالی) بـه نظر آیند. فشار بین المللی احتمالا به سمت دشمنی با اقلیت هـای دیـنی «فرقه ها» یا «کیش ها» در بسیاری از کشورهای دنیا‌ هدایت‌ خواهد شد، اگرچه بروکراسی کیش ستیز سـنگینِ فـرانسه آخرین بوروکراسی خواهد بود که از میان خواهد رفت. عامل دیگری که بـه ایـن قضیه رهنمون می شود، آن است که بـنابر‌ مـشاهدات‌، مـقررات کیش‌ ستیز دیگر چندان مؤثر نخواهند بـود; شـرایط سخت بیش از آن که به نابودی و کاهش جنبش های‌ دینی منتهی شوند، به قـدرت دوبـاره آنها خواهد انجامید. اما تـمامی‌ ایـن‌ ها‌ بـه یـک رشـد و توسعه فوق العاده «فرقه ها» و «کـیش هـا» در دهه های آینده نخواهد انجامید. هزاران ‌‌جنبش‌ نوپدید دینی همچنان به رقـابت بـرای جذب درصد نسبتاً اندک جمعیت جـهان ادامه‌ خواهند‌ داد‌.

در نتیجه، مـن و بـسیاری از همکارانم در حوزه دین پژوهی از هـم اکـنون در این‌ انتظار به سر می بریم که دین، به ویژه ادیان «جدید»، بـروز قـوی‌ تر هم به صورت‌ سـازمان‌ یـافته و هـم به شکل غـیرنهادینه در ظـرف بیست سال آینده خـواهد داشـت. در آن زمان، اهمیت و برجستگی دین در رسانه ها بیش از آنچه اکنون هست خواهد بود. پوشش رسـانه ایـ‌ و واقعیت تجربی پذیر نیز چه بـسا مـتفاوت از هم بـاشند; رسـانه هـا از آن حیث که به افـول ادامه دار دین می پردازند، نه به مذاهب و روحانیون لیبرال، احتمالا موفق خواهند‌ بود‌. ماشین رسـانه هـا همچنین نور چراغ های خود را بـه طـور مـستدام بـر رشـد انواع گرایش هـای مـحافظه کار و بنیادگرا در میان ادیان خواهد تاباند. برخی ادیانِ جدیدِ «قدیمی» مانند‌ مورمون‌ ها یا شهود یـهوه احـتمالا بـه حدی رشد خواهند کرد که بتوان بـر آنـها مـهر ادیـان اصـیل زد. ادیـانِ جدیدِ «جدیدتری» بروز خواهند کرد، در حالی که برخی دیگر‌ از‌ آنها از بین می روند; شمار کلی اعضای آنها که نسبت به کل جمعیت، درصد کوچکی است، ثابت بـاقی خواهد ماند. پیروزهای نهایی این میدان احتمالا پنجاهه گرایان، آیین‌ کاتولیک‌

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۱۰۷)


کاریزمایی‌ و اسلام جهانی شده خواهند بود‌. دشمنی‌ رسمی‌ و دولتی با دین از جمله با اقلیت های دینی و «فرقه ها» پدیـده ای کـم اهمیت تر خواهد شد. دینداران بسیار خوشحال‌ خواهند‌ بود‌ که می توانند نگاهی به عقب بیندازند و تصدیق‌ کنند‌ که شایعه های مرگ خدا وقیحانه و اغراق آمیز بودند. با ایـن هـمه، دین داران باز قادر نخواهند بود جهت‌ گیری‌ های‌ فرهنگ و جامعه جهانی را مهار کنند، چون رقیب هایی که‌ از سوی عوامل و نیروهای سکولارتر سربرمی آورنـد هـمچنان قدرتمند باقی خواهند ماند.

از سـوی دیـگر به سادگی می‌ توان‌ شواهدی‌ برخلاف این پیش بینی ها ارائه کرد و نادرستی آنها را ثابت‌ کرد‌، اما اگر کسی نیازی ببیند همچنان مؤیدی وجود دارد کـه بـه دنبال آن برود و آن این‌ کـه‌ تـحقیق‌ و مطالعه درباره صورت های جدیدتر دین تقریباً کمترین ملال آوری را در‌ میان‌ مطالعات‌ آکادمیک دارد و این دقیقاً به ظرفیت پایان ناپذیر دین در برانگیختن شگفتیِ حتی زیرک‌ ترین‌ شاهدانش‌ برمی گردد.

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۴ – شماره ۲۷ (صفحه ۱۰۸)


شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x