مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

کارکردهای نشانه‌های ظهور

کارکردهای نشانه‌های ظهور
چکیده
در میان مجموعه روایات مهدوی، روایات نشانه‌های ظهور از پرتعدادترین روایات به شمار می‌روند. صدور این حجم وسیع از روایات، منشأ طرح این پرسش می‌شود که پیشوایان معصوم از طرح بحث نشانه‌های ظهور چه اهدافی داشته‌اند؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان از دشواری‌های عصر غیبت که طبیعتاً از نظر پیشوایان معصوم دور نبوده کمک گرفت. در عصر غیبت، جامعۀ شیعه با دشواری‌های متعددی همچون طولانی شدن دوران غیبت، غفلت، مدعیان دروغین، قیام‌های باطل و دشواری شناسایی امام مهدی(عج) در هنگام ظهور روبه‌روست. بر این اساس، حل این دشواری‌ها می‌تواند مقاصد پیشوایان معصوم از طرح بحث نشانه‌های ظهور باشد و نشانه‌های ظهور می‌توانند کارکردهای ایجابی و سلبی داشته باشند. در کارکرد ایجابی می‌توانند باعث امیدبخشی، غفلت‌زدایی و شناخت امام مهدی(عج) شوند و در کارکرد سلبی می‌توانند معیاری برای شناسایی قیام‌های باطل و مدعیان دروغین باشند.
واژگان کلیدی
امام مهدی(عج)، نشانه‌های ظهور، کارکردهای نشانه‌های ظهور، قیام‌های باطل.
مقدمه
احادیث نشانه‌های ظهور بخش درخور توجهی از روایات مربوط به امام مهدی(عج) را به خود اختصاص داده‌اند. دربارۀ این حجم گسترده از روایات _ که از قضا مورد توجه مؤمنان نیز هست _ همچنان ابهامات، پرسش‌ها و دشواری‌های بسیاری وجود دارد که حل آن نیازمند تأملات و ژرف‌نگری‌های بیشتری است. در میان فهرست این ابهامات و پرسش‌ها می‌توان مواردی را یافت که متأسفانه دربارۀ آن‌ها پژوهشی صورت نگرفته است. برخی از این پرسش‌ها به قرار زیرند:
۱٫ جایگاه نشانه‌های ظهور در هندسۀ معرفت دینی؛
۲٫ زبان روایات نشانه‌های ظهور (سمبلیک یا واقعی بودن آن)؛
۳٫ معیار تطبیق نشانه‌های ظهور و مشکلات آن؛
۴٫ کارکردهای نشانه‌های ظهور.
در گذشته به برخی از این‌ها پرداخته شد (نک: آیتی، ۱۳۹۰؛ همو: ۱۳۹۱) و در این‌جا به تبیین کارکردهای نشانه‌های ظهور و بررسی زوایای آن خواهیم پرداخت.
طرح مسئله
پرسش از کارکردها و مقاصدی که پیشوایان معصوم از طرح بحث نشانه‌های ظهور داشته‌اند، طبیعی ترین پرسش در رویارویی با بحث نشانه‌های ظهور است. نفس وجود روایات نشانه‌های ظهور آن هم با این حجم گسترده به صورت طبیعی این پرسش را در ذهن ایجاد می‌کند که پیشوایان معصوم از طرح این بحث چه هدفی داشته‌اند و به دنبال چه مقاصدی بوده‌اند؛ به‌ویژه طرح این مسئله در این حجم نسبتاً گسترده از روایات را چگونه می‌توان توضیح داد و تحلیل کرد؟ بر این اساس حل این پرسش خودبه‌خود موضوعیت دارد و برای پاسخ به آن باید تلاش کرد. گذشته از آن، پاسخ به پرسش یادشده در حل برخی دیگر از ابهام‌های مربوط به بحث نشانه‌های ظهور _ که به دو مورد آن در ادامه اشاره می‌شود _ تأثیرگذار است. از این‌رو پرداختن به آن اهمیتی دوچندان می‌یابد، از جمله:
الف) از جمله مسائل مهم نشانه‌های ظهور، تطبیق و معیارهای آن است؛ یعنی تعریف ضوابطی که بتوان بر اساس آن نشانه‌های ظهور را بر مصادیق واقعی آن تطبیق کرد و راه را بر مدعیانی که گاه و بی‌گاه به دروغ برای نشانه‌های ظهور مصداق‌تراشی می‌کنند بست. پیش از ورود به این بحث و تعیین ضوابط تطبیق، با این پرسش روبه‌روییم که اساساً آیا تطبیق نشانه‌های ظهور بر مصادیق ضرورت دارد تا به دنبال تعریف ضوابط آن باشیم؟ روشن است که اگر کسی بر این باور باشد که تطبیق نشانه‌های ظهور بر مصادیق آن هیچ ضرورتی ندارد و ما همواره با مصادیق محتمل روبه‌رو هستیم، دیگر جایی برای بحث از تطبیق و معیارهای آن وجود نخواهد داشت. حل این پرسش که آیا تطبیق ضرورت دارد یا نه، در گرو پاسخ به چیستی کارکردهای نشانه‌های ظهور است. اگر بتوانیم برای نشانه‌های ظهور کارکردهایی تعریف کنیم که بدون تطبیق نیز قابل دستیابی باشند، می‌توانیم از نظریۀ عدم ضرورت تطبیق دفاع نماییم، اما اگر نشانه‌های ظهور کارکردهایی داشته باشند که تنها در صورت تطبیق محقق گردند، در این صورت به منظور پیش‌گیری از محذور لغویت نشانه‌ها، باید از ضرورت تطبیق و در نهایت معیارهای تطبیق سخن گفت.
ب) از دیگر مسائل مربوط به بحث کارکردهای نشانه‌های ظهور، بحث بدا در علائم حتمی است؛ زیرا دیدگاهی که معتقد به امکان بدا در همۀ نشانه‌های ظهور است، بایه این پرسش پاسخ دهد که چگونه می‌توان میان کارکردهای نشانه‌های ظهور و بدا آشتی برقرار کرد؟ و به بیان دیگر، بدا با چه کارکردهایی قابل جمع است و با چه کارکردهایی جمع نمی‌شود؟ یا این‌که بدا چه مقدار از کارکردها را تضعیف می‌کند؟ روشن است که پاسخ به این پرسش در گرو تصویری درست از کارکردهای نشانه‌های ظهور است.
دشواری‌های عصر غیبت
برای پاسخ به این پرسش که پیشوایان معصوم از طرح بحث نشانه‌های ظهور چه هدفی را تعقیب می‌کرده‌اند، افزون بر روایات و تصریحات و اشاراتی که در آن‌ها نسبت به این موضوع شده است، می‌توان از مسیر تحلیل مشکلات و دشواری‌های عصر غیبت نیز پیش رفت، با این توضیح که دوران غیبت به دلیل در دسترس نبودن امام معصوم و نیز طولانی شدن آن و وجود زمینۀ مناسب برای مدعیان و… با مشکلات و دشواری‌های فراوانی همراه است و این مشکلات و دشواری‌ها از دید آینده‌نگر پیشوایان معصوم که از آغاز غیبت تا پایان آن را می‌دیده‌اند و از طولانی شدن این دوران پرمحنت و مشکلات و دشواری‌هایی که شیعه در این مسیر پرپیچ و خم به آن‌ها مبتلا خواهد شد، آگاهی داشته‌اند. بنابراین طبیعی است که حداقل بخشی از سخنانشان ناظر به حل این مشکلات باشد و برای رویارویی درست با این دشواری‌ها، راهکارهایی را برای شیعیانشان بیان فرمایند. بر این اساس می‌توانیم برای پاسخ به این پرسش که پیشوایان معصوم از طرح بحث نشانه‌های ظهور چه مقاصدی داشته‌اند، به مشکلات و دشواری‌های عصر غیبت نیز توجه نماییم و با تحلیل آن‌ها به پرسش پیش‌گفته پاسخ دهیم. این مشکلات عبارتند از:
۱٫ یأس و ناامیدی
یکی از مهم‌ترین دشواری‌های عصر غیبت مشکل یأس و ناامیدی است. این مشکل عمدتاً ریشه در به درازا کشیده شدن دوران غیبت دارد. شیعیانی که همیشه از نزدیک بودن ظهور برایشان سخن گفته شده است و به همین دلیل هر روز و شب را به امید آن سپری می‌کنند، وقتی انتظارشان روزها و ماه‌ها و سال‌های بسیار به درازا بکشد و بلکه با نگاه به گذشته ببینند این انتظار قرن‌ها به طول انجامیده است و از آن‌چه به انتظارش نشسته‌اند خبری نشده است، به طور طبیعی از تحقق آن‌چه در انتظارش نشسته‌اند مأیوس می‌شوند و این یأس توان استقامت و ایستادگی دربرابر مشکلات ناشی از عدم حضور امام را سلب می‌کند، بلکه اصل اعتقاد به مهدی موعود را تهدید می‌نماید.
۲٫ غفلت
دشواری دیگری که شیعیان عصر غیبت به دلیل به درازا کشیدن این دوران به آن مبتلا هستند غفلت است؛ غفلت از اندیشۀ مهدویت و امام حی و حاضر و نیز از آرمان‌ها و اهداف و دغدغه‌هایش. مَثَل ما و به درازا کشیده شدن غیبت امام، مثل بیماری است که در ابتدا از بیماری خود بسیار بی‌تابی می‌کند و برای درمان آن خود را به آب و آتش می‌زند، اما اگر بیماری‌اش طولانی شود آرام‌آرام با آن کنار می‌آید و به عنوان واقعیتی اجتناب‌ناپذیر با آن خو می‌گیرد و گاه حتی از بیماری خود غافل می‌شود. شیعیان نیز در مواجهه با غیبت امام زمانشان در معرض چنین مشکلی هستند؛ مشکل خو گرفتن با غیبت و غفلت از امام زمان و بنا نهادن زندگی‌ای دوباره که در آن زندگی، امام هیچ جایگاهی ندارد و باید بدون او وبدون توجه به او گذران عمر کرد. این مشکل نیز مشکلی است که غیبت امام و به درازا کشیده شدن آن به همراه دارد و البته اثبات وجود چنین مشکلی نیاز به آیه و روایت ندارد و مظاهر آن را می‌توان در زندگی خود و دیگران به وفور مشاهده کرد.
۳٫ مدعیان دروغین
از دیگر مشکلات عصر غیبت _ که از مهم‌ترین مشکلات این عصر به شمار می‌رود _ وجود مدعیان دروغین است؛ مدعیانی که به دلیل جایگاه رفیع امام مهدی(عج) در نظام اعتقادی اسلام و عظمتی که شخصیت آن وجود مقدس در نظر مسلمانان دارد همیشه وسوسۀ به چنگ آوردن آن را در سر می‌پرورانند و باعث غبارآلوده شدن فضا و مشتبه شدن امر بر مؤمنان می‌شوند. توجه به نمونه‌های فراوان تاریخی این دسته از مدعیان و انحرافاتی که در دنیای اسلام به وجود آوردند، اهمیت این مشکل را به خوبی نمایان می‌کند.
۴٫ قیام‌های باطل
ازدیگر مشکلاتی که شیعیان با آن دست به گریبان بودند و البته این مشکل هم در زمان حضور ائمه(ع) وجود داشت و هم در زمان غیبت، قیام‌هایی بود که از گوشه و کنار دنیای اسلام شکل می‌گرفت. این قیام‌ها با اهداف مختلفی برپا می‌شد؛ گاه انگیزۀ جاه‌طلبی و به چنگ آوردن حکومت بر مسلمین بود، گاه خصومت‌های قبیله‌ای، گاه نهی از منکر و اصلاح امور مسلمین، گاه به دست گرفتن قدرت و سپردن آن به امامان اهل‌بیت(ع) و… . این قیام‌ها از سوی برخی شیعیان که در فشار و تنگنا بودند، به‌ویژه آن وقت که به نام دعوت به اهل‌بیت انجام می‌شد مورد توجه قرار می‌گرفت. اما صرف‌نظر از قیام‌هایی که با نیت‌های پلید همراه بود، آن قیام‌هایی هم که نیت خیرخواهانه داشت معمولاً به دلیل فراهم نبودن زمینه‌ها و عدم توجه به اقتضائات قیام، نتیجه‌ای جز سوءاستفاده از احساسات شیعیان و در آخر، هدر رفتن مال و عرض و خون شیعیان و به مشقت افتادن پیشوایان معصوم نداشت. بنابراین ضروری بود که ائمه(ع) برای حل این مشکل تدبیری بیندیشند و دستورالعملی را در اختیار شیعه قرار دهند که از همان زمانِ حضور ائمه تا زمان ظهور امام مهدی(عج) بتوانند بر اساس آن دستورالعمل در هر موقعیتی وظیفۀ خود را نسبت به چنین قیام‌هایی بدانند.
۵٫ شناسایی امام زمان(عج)
دشواری دیگری که مؤمنان به آن مبتلا هستند مربوط به شناسایی امام مهدی(عج) است. در زمان حضور امامان پیشین به‌رغم مشکلات موجود، شناسایی امام برای کسانی که دغدغۀ این کار را داشتند میسور بود، لیکن در زمان ظهور امام مهدی(عج) با توجه به غیبت طولانی‌مدت آن حضرت و فقدان سابقۀ شناخت چهرۀ مبارک ایشان، شناخت آن حضرت به هنگام ظهور با دشواری‌هایی همراه خواهد بود و به همین دلیل پیشوایان معصوم برای رویارویی درست با این مشکل و شناسایی امام مهدی(عج) باید راهکارهایی استوار و خدشه‌ناپذیر فراهم کرده باشند.
کارکردهای نشانه‌های ظهور
آن‌چه گذشت، فهرستی از مشکلات عصر غیبت بود و در طرحی که پیشوایان معصوم برای این دوران ریخته‌اند، حتماً باید راهکارهایی برای حل این مشکلات در نظر گفته شده باشد. در جایی دیگر (نک: آیتی، ۱۳۹۰) توضیح داده شد که عمده‌ترین تکیه‌گاه مؤمنان برای عبور از دشواری‌های یادشده، باید بیّنات، هدایت‌ها و معیارهای دینی باشد. به عنوان نمونه، توجه به قدر و اندازۀ وجودی انسان و افق‌های بلند پیش رویش و جایگاهی که امام در نظام آفرینش دارد و اضطراری که آدمی به امام برای به فعلیت رساندن توانمندی‌هایش دارد، او را از غفلت از امام می‌رهاند و عطش نیاز به او را در دل آدمی می‌کارد و او را هر لحظه و آن، منتظر و چشم‌به‌راه امام می‌گرداند. آموزه‌هایی از این دست درمان درد غفلت از امام و آرمان‌های اوست. با این وجود نشانه‌های ظهور نیز می‌توانند به عنوان متمم و مکمل در کنار بیّنات، هدایت‌ها و ضوابط دینی تکیه‌گاه مؤمنان برای عبور از دشواری‌های پیش‌گفته باشند. بر این اساس برای نشانه‌های ظهور کارکردهایی را می‌توان برشمرد که به کارکردهای ایجابی و سلبی تقسیم می‌شوند:
۱٫ کارکردهای ایجابی
وقتی نشانه‌های ظهور اثبات کنندۀ چیزی باشند و بر وجود چیزی دلالت کنند، کارکردشان ایجابی است و وقتی که نشانه‌ها بر نفی و سلب چیزی دلالت داشته باشند، از کارکرد سلبی برخوردارند. کارکردهای ایجابی عبارتند از:
الف) امیدبخشی
یکی از اهداف پیشوایان معصوم در طرح بحث نشانه‌های ظهور می‌تواند مقابله با مشکل یأس و ایجاد امید در دل مؤمنان باشد و شاید یکی از دلایل پراکنده بودن نشانه‌های ظهور در بستر زمان، همین باشد که در هر دوره‌ای نشانه‌ای رخ دهد و چراغی افروخته گردد و نور امید را همچنان در دل منتظران روشن و پرفروغ نگه دارد. به تعبیر دیگر، خداوندی که از منظر بالا هستی را می‌نگرد و قرن‌ها انتظار و چشم‌به‌راهی مؤمنان و یأس و ناامیدی ناشی از این انتظار طولانی را می‌بیند، باید در طول این دوران متمادی منبعی سرشار از انرژی در اختیار مؤمنان قرار دهد که به هنگام سیطرۀ تردید و دودلی‌ها با پمپاژ نیرو مؤمنان را از چمبرۀ تردید‌ها برهاند و نشانه‌های ظهور می‌تواند یکی از این منابع نیروبخش باشد و البته اگر نشانه‌ها در بستر زمان پراکنده نبودند و همگی در آستانۀ ظهور مجتمع بودند، نمی‌توانستیم امیدبخشی را از مقاصد پیشوایان معصوم در طرح نشانه‌های ظهور برشمریم، اما با وجود چنین پراکندگی‌ای می‌توان امیدبخشی را از اهداف پیشوایان معصوم محسوب کرد.
ب) غفلت‌زدایی
حل مشکل غفلت نسبت به امام زمان(عج) را می‌توان از دیگر اهداف پیشوایان معصوم در طرح نشانه‌های ظهور دانست؛ چرا که نشانه‌های ظهور همچون آینه‌ای که بیش از نشان دادن خود، منعکس کنندۀ تصویر چیز دیگری است، نظر‌ها و قلب‌ها را از خود به سمت امام زمان(عج) و نزدیک شدن ظهور آن حضرت معطوف می‌نماید و عاملی برای جلب توجه مؤمنان به سوی حضرت و در نتیجه، زدوده شدن غفلت نسبت به آن وجود نورانی می‌شود.
ج) شناخت امام مهدی(عج)
آخرین کارکرد ایجابی نشانه‌های ظهور که دشواری شناخت امام مهدی(عج) را حل می‌کند، این است که آن‌ها می‌توانند ابزاری مناسب برای شناسایی امام مهدی(عج) باشند؛ یعنی به کمک آن‌ها بتوان مطمئن شد کسی که پس از تحقق این نشانه‌ها در کنار خانۀ خدا ظهور می‌کند، امام مهدی واقعی است. در برخی روایات به چنین کارکردی تصریح شده است:
در روایتی از امام صادق(ع)آمده است:
أمسک بیدک هلاک الفلانی (اسم رجل من بنی العباس) و خروج السفیانی و قتل النفس، و جیش الخسف، و الصوت، قلت: وما الصوت أهو المنادی ؟ فقال: نعم، و به یعرف صاحب هذا الامر، ثم قال: الفرج کله هلاک الفلانی (من بنی العباس)؛ (نعمانی، ۱۴۲۲: ۲۶۶)
هلاک فلانى (نام مردى از بنی‌عبّاس) را با دستت داشته بشمار، و خروج سفیانى را، و کشته شدن نفس زکیّه را، و سپاهى را که در زمین فرو مى‏روند، و آن آواز را. عرض کردم: آواز چیست؟ آیا همان نداکننده است؟ پس فرمود: آرى و صاحب این امر بدان وسیله شناخته مى‏شود. سپس فرمود: فرج کامل در نابودى فلانى (از بنی‌عبّاس‏) است.
امام باقر(ع)نیز فرمود:
… والقائم _ یا جابر _ رجل من ولد الحسین یصلح الله له أمره فی لیله، فما أشکل على الناس من ذلک _ یا جابر _ فلا یشکلن علیهم ولادته من رسول الله(ص) ووراثته العلماء عالماً بعد عالم، فإن أشکل هذا کله علیهم فإن الصوت من السماء لا یشکل علیهم إذا نودی باسمه و اسم أبیه و أمه؛ (همو: ۲۹۱)
… و قائم _ اى جابر _ مردى از فرزندان حسین است که خداوند کار او را یک‌شبه برایش اصلاح مى‏فرماید. پس هرچه از آن جمله بر مردم مشکل نماید، دیگر زاده شدن او از نسل رسول خدا(ص) و ارث بردن او از علما، هر عالمى پس از دیگرى بر ایشان مشکل نخواهد بود و باز اگر این‌ها هم بر ایشان مشکل باشد آن آواز که از آسمان برمى‏خیزد هنگامى که او به نام خودش و پدر و مادرش خوانده مى‏شود، دیگر مشکلى را برایشان باقى نمى‏گذارد.
۲٫ کارکردهای سلبی
الف) شناسایی قیام‌های باطل
چنان‌که گذشت، یکی از دشواری‌های شیعیان در زمان حضور و غیبت، این است که کسانی با این ادعا که ما همان قائم آل محمد هستیم، دست به قیام می‌زنند یا این‌که خود ادعای مهدویت ندارند، اما قیامشان با شعار دعوت به اهل‌بیت(ع) است و مدعی سپردن حکومت به اهل‌بیت(ع) پس از سرنگونی طاغوت زمان هستند. این دشواری در زمان حضور پیشوایان معصوم نمود بیشتری داشت و می‌توان نمونه‌های متعددی از این دست قیام‌ها را در تاریخ مشاهده کرد که فرصت‌طلبان سودجو از گوشه و کنار دنیای اسلام، گاه با ادعای مهدویت و گاه سپردن حکومت به اهل‌بیت(ع) جمعی از شیعیان را با خود همراه می‌ساختند و در نتیجه هم موجبات فشار هرچه بیشتر حاکمان جور بر امامان معصوم را فراهم می‌کردند و هم سبب به هدر رفتن مال و جان شیعیان می‌شدند. این مشکل در زمان غیبت نیز می‌تواند وجود داشته باشد و چه‌بسا کسانی مدعی شوند که ما همان مهدی موعود(عج) هستیم؛ نظیر آن‌چه در قیام فاطمیین وجود داشت، یا این‌که عده‌ای مدعی شوند زمان ظهور نزدیک است و ظهور آن حضرت در شرف وقوع است و ما می‌خواهیم با قیام مسلحانه، طاغوت را سرنگون کرده و حکومت را به امام زمان(عج) بسپاریم و از این راه عده‌ای را با خود همراه نمایند. از این‌رو پیشوایان معصوم برای حل این مشکل باید تدبیری می‌اندیشدند و مؤمنان را برای رویارویی درست با جنبش‌هایی از این دست مهیا می‌کردند. در تدابیری که پیشوایان معصوم برای حل این دشواری اندیشیده بودند، دست‌کم به دو نکته توجه شده بود: ۱٫ معیارها، ۲٫ نشانه‌های ظهور.
۱٫ معیارها
مقصود از معیار‌ها، ضوابی است که توسط ائمه(ع) برای همراهی یا کناره‌گیری شیعیان از قیام‌ها بیان شده بود. در این‌باره به عنوان نمونه می‌توان به این روایت اشاره کرد:
امام صادق(ع)فرمود:
علیکم بتقوى الله وحده لا شریک له وانظروا لأنفسکم، فوالله إن الرجل لیکون له الغنم فیها الراعی فإذا وجد رجلاً هو أعلم بغنمه من الذی هو فیها یخرجه ویجئ بذلک الرجل الذی هو أعلم بغنمه من الذی کان فیها، والله لو کانت لاحدکم نفسان یقاتل بواحده یجرب بها ثم کانت الأخرى باقیه فعمل على ما قد استبان لها. ولکن له نفس واحده إذا ذهبت فقد والله ذهبت التوبه، فأنتم أحق أن تختاروا لأنفسکم. إن أتاکم آت منا، فانظروا على أی شئ تخرجون؟ ولا تقولوا خرج زید فإن زیدا کان عالماً وکان صدوقاً ولم یدعکم إلى نفسه، إنما دعاکم إلى الرضا من آل محمد(ع)، ولو ظهر لوفی بما دعاکم إلیه، إنما خرج إلى سلطان مجتمع لینقضه، فالخارج منا الیوم إلى أی شئ یدعوکم؟ إلى الرضا من آل محمد(ع)؟ فنحن نشهدکم أنا لسنا نرضى به، وهو یعصینا الیوم ولیس معه أحد، وهو إذا کانت الرایات والألویه أجدر أن لا یسمع منا، إلا مع من اجتمعت بنو فاطمه معه، فوالله ما صاحبکم إلا من اجتمعوا علیه. إذا کان رجب فأقبلوا على اسم الله عز وجل، وإن أحببتم أن تتأخروا إلى شعبان فلا ضیر، وإن أحببتم أن تصوموا فی أهالیکم فلعل ذلک أن یکون أقوى لکم، وکفاکم بالسفیانی علامه؛ (کلینی، ۱۳۶۳: ج۸، ۲۶۴)
بر شما باد به تقوا و ترس از خداى یگانه‏اى که شریک ندارد، و خود را واپایید که به خدا سوگند مردى از شما که رمۀ گوسفند دارد و براى آن‌ها چوپانى داناتر به وضع گوسفندان از او بیاید آن چوپان نخستین را بیرون کند و این مردى را که داناتر به وضع گوسفندان اوست به جاى او گذارد. به خدا سوگند اگر براى یک نفر از شما دو جان بود که با یکى از آنها نبرد می‌کردید و تجربه مى‏آموختید، و دیگرى به جاى می‌ماند و با آن بدان‌‌چه براى او آشکار شده بود کار می‌کرد ولى یک جان بیشتر نیست، و چون آن یک جان بیرون رفت به خدا قسم که توبه از دست خواهد رفت. پس شما خود بهتر می‌توانید براى خویش [رهبر] انتخاب کنید. اگر یکى از ما خاندان به نزد شما آمد بنگرید تا روى چه منظور و هدفى می‌خواهید خروج و شورش کنید، و نگویید: زید خروج کرد؛ زیرا زید مرد دانشمند و راستگویى بود و شما را به خویشتن دعوت نمی‌کرد، بلکه او شما را به رضایت آل محمد دعوت می‌کرد، و اگر پیروز شده بود به طور مسلم به همان که شما را بدو دعوت کرده بود وفادارى می‌نمود. جز این نبود که او به حکومتى شورید که از هر جهت فراهم و آمادۀ دفاع از او بود و می‌خواست آن را در هم بکوبد ولى آن کس که امروز خروج کند آیا به چه چیز شما دعوت کند؟ آیا به رضایت آل محمد(ص) دعوت کند؟ که ما شما را گواه می‌گیریم که به چنین کسى راضى نیستیم و او امروزه که کسى با وى همراه نیست، نافرمانى‏ ما کند و هنگامى که پرچم‌ها و بیرق‌ها را پشت سر خود ببیند سزاوارتر است که سخن ما را نشنود، مگر کسى که همۀ فرزندان فاطمه گرد او جمع شوند. به خدا سوگند آن کس را که شما می‌خواهید نیست مگر کسى که همه [بنى‌فاطمه] بر گرد او جمع شوند، همین که ماه رجب شد به نام خداى عزوجل رو آورید، و اگر خواستید تا ماه شعبان هم عقب اندازید زیانى نیست و اگر بخواهید ماه رمضان هم فریضۀ روزه را در میان خاندان خود بگیرید شاید این کار موجب نیروى بیشترى براى شما باشد، و همان خروج سفیانى [براى علامت و نشانه] شما را بس است.
امام صادق(ع)در این روایت شریف با نام بردن از «زید» و قیام او در واقع معیارهایی را بیان فرموده‌اند که توجه به آن در مواجهه با مدعیان ضرورت دارد و تصریح فرموده‌اند که نمی‌توان خروج زید را بهانه‌ای برای قیام یا همراهی با قیامی قرار داد، بلکه باید دید آیا معیارهایی که در قیام زید وجود داشت در دیگر قیام‌ها نیز وجود دارد یا نه؟ آن حضرت در ادامه معیارها را بیان فرموده‌اند، از جمله این‌که کسی که می‌خواهد دست به قیام زند و آن را به امام بسپارد، باید عالم و دین‌شناس باشد (کان عالماً)و صدوق باشد و اگر می‌گوید: «من می‌خواهم حکومت را به امام بسپارم» در این ادعایش صادق باشد (صدوقاً)و دعوت به خود نکند (لم یدعکم الی نفسه)و بلکه به رضایت امام زمانش دعوت کند و امام هم باید این رضایت را تأیید نماید (انما دعاکم الی الرضا من آل محمد)و اقدامش همراه با برنامه و هدف باشد (انما خرج الی سلطان مجتمع لینقضه). بنابراین طبق فرمایش امام صادق(ع)از یک‌سو زید خود را قائم آل محمد نمی‌دانست و قیامش به عنوان قیام مهدی موعود نبود و از سوی دیگر قیام او معیارهای لازم برای قیام مشروعی که با هدف سپردن حکومت به امام معصوم انجام می‌گیرد را داشت.
آن‌چه در این روایت و دیگر فرمایشات ائمه(ع) وجود دارد معیارهایی است که برای حل مشکل قیام‌های باطل طرح شده است و مؤمنان با توجه به آن می‌توانند در رویارویی با قیام‌هایی که به ادعای قائم آل محمد یا سپردن حکومت به امام معصوم انجام می‌پذیرد موضعی درست اتخاذ کنند.
۲٫ نشانه‌های ظهور
دومین عنصری که ائمه(ع) بر آن تأکید فرموده‌اند تا مؤمنان در مواجهه با قیام‌هایی که به نام مهدی موعود یا به ادعای سپردن حکومت به امام معصوم انجام می‌پذیرد، موضعی درست اتخاذ کنند، نشانه‌های ظهور است؛ یعنی به مؤمنان توصیه فرموده‌اند که اگر با قیامی روبه‌رو شدید که رهبر آن مدعی است قائم آل محمد است یا مدعی است ظهور در شرف وقوع است و من می‌خواهم بعد از پیروزی حکومت را به امام زمان بسپارم، بدانید تا فلان نشانه از نشانه‌های ظهور اتفاق نیفتاده، زمان به حکومت رسیدن امام نرسیده است. بنابراین با قیام‌هایی که چنین ادعایی دارند همراه نشوید. به عنوان نمونه، در پایان روایت پیش‌گفته امام صادق(ع)پس از بیان معیارها فرموده‌اند: «و کفاکم بالسفیانی علامه.» یعنی شما به کمک این نشانه از نشانه‌های ظهور می‌توانید قیام‌های باطل را شناسایی کنید و بدانید پیش از تحقق این نشانه هر کسی که مدعی است قائم آل محمد است یا می‌خواهد پس از شکست طاغوت حکومت را به امام زمان بسپرد در ادعایش صادق نیست. در توضیح مطلب یادشده باید توجه کرد که قیام‌های به ظاهر مصلحانه را از یک منظر می‌توان به دو قسمت تقسیم کرد: یک‌بار قیام با هدف انجام وظیفۀ دینی و امر به معروف و نهی از منکر و… انجام می‌پذیرد و یک‌بار با این ادعا که ظهور امام زمان(عج) در شرف وقوع است و ما می‌خواهیم طاغوت را سرنگون کرده و حکومت را به آن حضرت بسپاریم. آن‌چه از روایت پیش‌گفته استنباط می‌شود، این است که تا پیش از ظهور سفیانی، زمینه‌ها برای حکومت امام معصوم فراهم نیست. بنابر این قیام‌های کسانی که مدعی قائم آل محمد بودن هستند یا می‌خواهند حکومت را به امام زمانشان بسپارند و به این بهانه قیام می‌کنند، بی‌ثمر و باطل است، اما اگر کسی با هدف نهی از منکر و اصلاح جامعۀ اسلامی و جلوگیری از ظلم حاکمان جور جنبشی را پی‌ریزی کند، روایت یاد شده از چنین قیام‌هایی نهی نکرده است. مؤیّد مطلب پیش‌گفته، تعابیر صریحی است که در روایت وجود دارد؛ این‌که امام می‌فرماید: «اگر زید پیروز می‌شد به وعدۀ خود وفا می‌کرد» و این‌که تصریح می‌فرماید: «کسانی که مدعی‌اند اکنون که در ضعف هستند از ما حرف‌شنوی ندارند، چه رسد به این‌که به قدرت برسند» نشان می‌دهد در آن زمان کسانی مدعی بوده‌اند: ما می‌خواهیم پس از پیروزی حکومت را به دست امام بسپاریم، و برای مشروعیت اقدام خود به قیام زید استناد می‌کرده‌اند و امام بر این نکته تأکید می‌فرماید که زید در ادعایش صادق بود و اگر به پیروزی می‌رسید به وعدۀ خود عمل می‌کرد، اما این مدعیان در ادعای خود صداقت ندارند؛ چرا که در زمان ضعف از ما تبعیت نمی‌کنند، چه رسد به زمان قدرتشان! بنابر این اساساً روایت درصدد قرار دادن نشانه‌های ظهور به عنوان معیاری برای شناسایی قیام‌های باطلی است که با هدف تحویل دادن حکومت به امام زمان انجام می‌پذیرد.
از دیگر روایاتی که نشان می‌دهد یکی از کارکردهای نشانه‌های ظهور، شناسایی قیام‌های باطل است، این روایت است:
عن الفضل الکاتب، قال: کنت عند أبی عبدالله(ع)فأتاه کتاب أبی‌مسلم فقال: لیس لکتابک جواب اخرج عنا، فجعلنا یسار بعضنا بعضاً، فقال: أی شئ تسارون؟ یا فضل، إن الله _ عز ذکره _ لا یعجل لعجله العباد، و لإزاله جبل عن موضعه أیسر من زوال ملک لم ینقض أجله. ثم قال: إن فلان بن فلان حتى بلغ السابع من ولد فلان، قلت: فما العلامه فیما بیننا و بینک جعلت فداک؟ قال: لا تبرح الأرض یا فضل، حتى یخرج السفیانی، فإذا خرج السفیانی فأجیبوا إلینا _ یقولها ثلاثاً _ وهو من المحتوم؛ (همو: ۲۷۴)
فضل کاتب گوید: خدمت امام صادق(ع)بودم که نامۀ ابومسلم خراسانى براى او آمد. حضرت فرمود: نامۀ تو جواب ندارد؛ از نزد ما بیرون شو! ما شروع کردیم با یکدیگر آهسته سخن گفتن. فرمود: اى فضل، چه سخنى آهسته با هم می‌گویید؟ همانا خداى عزوجل براى شتاب بندگان شتاب نمی‌کند، و به راستى که کندن کوهى از جاى خویش آسان‌تر است از واژگون کردن حکومتى که عمرش به آخر نرسیده. سپس فرمود: همانا فلان پسر فلان تا به هفتمین فرزند فلان (یعنى عباس) رسید (یعنى این‌ها به خلافت رسند) من عرض کردم: پس قربانت گردم! چه نشانه‏اى میان ما و شماست؟ فرمود: اى فضل، از جاى خود حرکت نکن تا سفیانى خروج کند، و چون سفیانى خروج کرد به سوى ما روآورید _ و سه‌بار این کلام را تکرار کرد _ و این جریان از نشانه‏هاى حتمى است.
این روایت نیز مانند روایت پیشین دربارۀ قیام‌هایی است که با هدف سپردن حکومت به امام انجام می‌پذیرد؛ زیرا ابومسلم خراسانی در آغاز مدعی بود می‌خواهد پس از شکست بنی‌امیه حکومت را به امام صادق(ع)تحویل دهد و با این ادعا می‌خواست شیعیان را با خود همراه نماید. امام صادق(ع)در چنین فضایی به راوی می‌فرمایند: تا سفیانی خروج نکرده دست به اقدامی نزنید و با قیامی همراه نشوید؛ زیرا تا سفیانی خروج نکرده زمان به حکومت رسیدن ما فرانرسیده است. بنابراین هر کس پیش از خروج سفیانی ادعایی همچون ابومسلم داشت و مدعی بود می‌خواهد حکومت را به امام زمان تحویل دهد، بدانید که دروغ‌گوست.
معلی بن خنیس در روایتی دیگر می‌گوید: وقتی پرچم‌های سیاه آشکار شد، پیش از آن‌که بنی‌عباس آشکار شوند تعدادی از اصحاب امام صادق(ع)نامه‌ای با این مضمون خطاب به آن حضرت نوشتند: «ما چنین گمان می‌کنیم که امر حکومت به دست شما می‌رسد؛ چه می‌فرمایید؟» حضرت نامه را بر زمین زده، فرمود:
أف أف، ما أنا لهؤلاء بإمام، أما علموا أنه إنما یقتل السفیانی؛ (همو: ۳۳۱)
اف اف من امام اینان نیستم. آیا اینان نمی‌داند که او (امام قائمی که صاحب حکومت است) کسی است که سفیانی را می‌کشد؟
از این روایت نیز چنین برداشت می‌شود که اصحاب حضرت صادق(ع)روایات «رایت سود» را شنیده بودند و با مشاهدۀ رایات سود به امام نامه می‌نویسند که اگر این همان رایات سودی است که پیش از به حکومت رسیدن اهل‌بیت برافراشته می‌شود، ما امید داریم جهت حرکت در نهایت به سمت شما باشد و امر حکومت به شما سپرده شود؛ بنابر این نظر خود را بیان فرمایید. امام(ع)در پاسخ، به مسئلۀ سفیانی اشاره می‌کنند و این‌که آن امامی که به حکومت می‌رسد امامی است که سفیانی _ که قبل از ظهور خروج کرده است _ را می‌کشد. بنابراین هنوز زمان به حکومت رسیدن ما نرسیده است و با توجه دادن به این نشانه از نشانه‌های ظهور، معیاری را برای شناسایی قیام‌های باطل ارائه می‌فرمایند.
ب) نفی مدعیان
از دیگر کارکردهای سلبی نشانه‌های ظهور که از مهم‌ترین کارکردهای نشانه‌های ظهور به شمار می‌رود، نفی مدعیان دروغین مهدویت است؛ یعنی نشانه‌های ظهور ابزاری هستند که می‌توان به کمک آن‌ها مدعیان دروغین را شناسایی کرد؛ زیرا وقتی که ظهور امام زمان(عج) مسبوق به نشانه‌هایی باشد که بدون تحقق آن‌ها امام ظهور نمی‌فرماید، به راحتی می‌توان مهدویت را از کسانی که پیش از تحقق این نشانه‌ها دعوی مهدویت دارند نفی نمود. این کارکرد سلبی گرچه به نظر ساده می‌آید، اما توجه به این نکته، اهمیت نشانه‌های ظهور را نمایان می‌کند که نشانه‌های ظهور می‌توانند مشکل مدعیان را در طول تاریخ حل کنند و ده‌ها مورد ادعای مهدویتی که در طول تاریخ وجود داشته را به کمک همین نشانه‌ها می‌شد نفی کرد و چه‌بسا همین نشانه‌های ظهور راه را بر هزاران موردی که می‌خواسته‌اند مدعی مهدویت شوند بسته است و ما نمی‌دانیم اگر این نشانه‌ها نبودند چه تعداد مدعیان دروغین سر برمی‌آوردند و چه تعداد از مؤمنان ساده‌دل در دام فریبشان گرفتار می‌شدند. این کارکرد و کارایی آن در طول تاریخ غیبت به خوبی اهمیت نشانه‌های ظهور را نشان می‌دهد، به اندازه‌ای که اگر نشانه‌های ظهور کارکردی جز این نمی‌داشتند باز سزاوار بود که پیشوایان معصوم با همین اهتمام دربارۀ نشانه‌های ظهور با مؤمنان سخن گویند. بر آن‌چه گفته شد می‌توان از روایات نیز شاهد آورد که پیشوایان معصوم خود برای اثبات دروغ بودن ادعای برخی از مدعیان به نشانه‌ها تمسک جسته‌اند. به عنوان نمونه می‌توان به این روایات اشاره کرد:
معلی بن خنیس می‌گوید: «وقتی پرچم‌های سیاه آشکار شد، پیش از آن‌که بنی‌عباس آشکار شوند تعدادی از اصحاب امام صادق(ع)نامه‌ای با این مضمون خطاب به آن حضرت نوشتند: ما چنین گمان می‌کنیم که امر حکومت به دست شما می‌رسد چه می‌فرمایید؟ حضرت نامه را بر زمین زده، فرمود:
أف أف، ما أنا لهؤلاء بإمام، أما علموا أنه إنما یقتل السفیانی؛ (همو)
اف اف من امام اینان نیستم. آیا اینان نمی‌داند که او (امام قائمی که صاحب حکومت است) کسی است که سفیانی را می‌کشد؟
امام رضا(ع)می‌فرماید:
قبل هذا الامر السفیانی والیمانی والمروانی و شعیب بن صالح، فکیف یقول هذا هذا؟ (نعمانی، ۱۴۲۲: ۲۶۲)
پیش از این امر، سفیانى و یمانى و مروانى و شعیب بن صالح باید ظاهر شوند. پس چگونه این شخص چنین ادّعا مى‏کند؟
علامه مجلسی در شرح این روایت چنین می‌نویسد:
یعنی چگونه این شخص که خروج کرده _ یعنی محمد بن ابراهیم یا دیگری _ مدعی است که همان قائم است؟ (مجلسی، ۱۴۰۳: ج۵۲، ۲۳۳)
عمر بن حنظله از امام صادق(ع)چنین روایت کرده است:
خمس علامات قبل قیام القائم: الصیحه، والسفیانی، والخسف، وقتل النفس الزکیه، والیمانی. فقلت: جعلت فداک! إن خرج أحد من أهل بیتک قبل هذه العلامات أنخرج معه؟ قال: لا، فلما کان من الغد تلوت هذه الآیه: إن نشأ ننزل علیهم من السماء آیه فظلت أعناقهم لها خاضعین، فقلت له: أهی الصیحه ؟ فقال: أما لو کانت خضعت أعناق أعداء الله عز وجل؛ (کلینی، ۱۳۶۳: ج۸، ۳۱۰)
پنج نشانه پیش از قیام حضرت قائم صورت خواهد گرفت: صیحۀ آسمانى، خروج سفیانى، فرو رفتن [لشکر سفیانى در بیداء]، کشته شدن نفس زکیه و خروج یمانى. من عرض کردم: قربانت شوم! اگر یکى از خاندان شما پیش از وقوع این نشانه‏ها خروج کند، با او همراه شویم؟ فرمود: نه. و چون فردا شد این آیه را براى آن حضرت خواندم: «اگر بخواهیم بر ایشان نشانه‏اى از آسمان نازل کنیم که گردن‌هایشان در مقابل آن خاضع گردد» و عرض کردم: آیا این نشانه همان صیحۀ آسمانى است؟ فرمود: آگاه باش که اگر آن باشد گردن دشمنان خدا در برابرش خاضع گردد.
برای تکمیل بحث، تذکر این نکته ضروری است که کارکرد سلبی اخیر منحصراً برای نشانه‌های حتمی ظهور است؛ زیرا چنان‌که توضیح داده شد برای شناسایی مدعیان دروغین ما از مسیر محقق نشدن نشانه‌ها پیش می‌رویم و عدم تحقق نشانه‌ها را دلیل دروغ‌گو بودن مدعی مهدویت می‌گیریم. روشن است که چنین کارکردی ویژۀ نشانه‌هایی است که حتماً باید پیش از ظهور امام مهدی(عج) اتفاق بیفتند. چنین نشانه‌هایی این خاصیت را دارند که با نبودنشان می‌توان دریافت کسی که مدعی مهدویت است دروغ می‌گوید، اما نشانه‌های غیرحتمی این خاصیت را ندارند و نمی‌توانیم از نبودنشان چنین استنباط کنیم که فلان شخص مدعی دروغ‌گوست؛ چرا که او می‌تواند بگوید من مهدی هستم و اگر پیش از ظهور من فلان علامت اتفاق نیفتاد، دلیلش این است که آن نشانه، حتمی نبود. بنابراین از راه عدم تحقق آن‌چه که حتماً باید محقق شود می‌توان مدعیان دروغین را شناخت، اما عدم تحقق آن‌چه که تحققش حتمی نیست نمی‌تواند دلیل نفی مهدویت از کسی باشد.
تطبیق نشانه‌های ظهور بر مصادیق
آن‌چه گذشت کارکردهای نشانه‌های ظهور بر اساس روایات و نیز با توجه به مشکلات و دشواری‌های عصر غیبت بود. حال به منظور تکمیل بحث با توجه به کارکردهای یادشده به دو پرسشی که در ابتدای نوشتار طرح شد نیز پاسخ می‌گوییم.
پرسش نخست این بود که با توجه به کارکردهای یادشده آیا تطبیق نشانه‌های ظهور بر مصادیق ضرورت دارد؟
در پاسخ باید گفت که این پرسش به تناسب هر یک از کارکردهای پیش‌گفته پاسخ‌های متفاوتی بدین قرار خواهد داشت:
الف) امیدبخشی
اگر امیدبخشی را یکی از اهداف طرح بحث نشانه‌ها بدانیم، برای دستیابی به آن نیازی به تطبیق قطعی نشانه‌های ظهور بر مصادیقش نیست؛ چرا که حتی اگر مصادیق احتمالی هم باشند، باز هم با تحقق آن‌ها نور امید در دل مؤمنان پرفروغ می‌شود، بلکه هرچه مصادیق محتمل بیشتری وجود داشته باشد به هدف نزدیک‌تر است؛ زیرا به تعداد مصادیق محتمل پراکنده شده در عصرهای مختلف، مؤمنان به امید می‌رسند و این هدف معصومین در طرح بحث نشانه‌ها را بیشتر تأمین می‌کند.
ب) غفلت‌زدایی
برای دستیابی به این هدف نیز نیازی به تطبیق قطعی نیست؛ چرا که حتی اگر مؤمنان با پدیده‌هایی مواجه باشند که احتمال دهند مصادیق واقعی نشانه‌های ظهور هستند، نفس همین احتمال باعث توجه آنان به وجود مقدس امام مهدی(عج) می‌شود و احتمال قریب بودن ظهور را در ذهن آنان تقویت می‌کند، در نتیجه خود را برای درک ظهور مهیاتر می‌نمایند. بنابراین دومین کارکرد نشانه‌های ظهور نیز نیازی به تطبیق قطعی ندارد، بلکه همچون کارکرد نخست، هرچه با مصادیق محتمل بیشتری مواجه باشیم، به همان اندازه به هدف ائمه(ع) نزدیک تر خواهیم بود.
ج) شناخت مدعیان و قیام‌های باطل
به نظر می‌رسد برای دستیابی به این هدف هم نیازی به تطبیق قطعی نیست؛ زیرا برای تشخیص مهدی واقعی، به نشانه‌های یقینی نیاز داریم. بنابراین وقتی به نشانه‌ها یقین پیدا نکردیم، به مهدی نیز یقین پیدا نمی‌کنیم و در نتیجه حکم به دروغ‌گو بودن مدعیان مهدویت می‌دهیم. به عنوان مثال، خروج سفیانی یکی از نشانه‌های ظهور است و امام مهدی(عج) پس از خروج او ظهور خواهد فرمود. طبق فرض، هدف از بیان این نشانه این بوده است که مؤمنان بدانند اگر کسی پیش از خروج سفیانی ادعای مهدویت کرد دروغ‌گوست. بنابراین اگر نتوانیم سفیانی واقعی را هم تشخیص دهیم و همیشه با سفیانی‌های محتمل مواجه باشیم، به هدف یادشده دست می‌یابیم؛ زیرا از آن‌جا که مصداق واقعی سفیانی قابل شناسایی نیست، تمام مصادیقی که دربارۀ آنان ادعای سفیانی بودن می‌شود مصداق احتمالی هستند و نه مصداق قطعی و چون ظهور امام باید پس از خروج سفیانی واقعی باشد، به سخن هیچ‌یک از کسانی که دعوی مهدویت دارند نمی‌توان اعتماد کرد. مطلب یادشده با همین توضیح دربارۀ شناسایی قیام‌های باطل نیز جاری است.
د) شناخت امام مهدی(عج)
این کارکرد برخلاف کارکردهای پیشین، کارکردی است که تنها در صورت امکان تطبیق قطعی نشانه‌های ظهور بر مصادیق واقعی‌اش قابل دستیابی است؛ چرا که طبق فرض، شناسایی امام مهدی(عج) منوط به شناخت نشانه‌های ظهور است و اگر نتوانیم نشانه‌های ظهور را بر مصادیق واقعی‌اش تطبیق کنیم و همواره با مصادیق محتمل روبه‌رو باشیم، تردید در مصادیق نشانه‌های ظهور به شک در امام مهدی واقعی سرایت خواهد کرد.
بدا در نشانه‌های ظهور
دومین پرسش مربوط به بحث کارکردها این بود که آیا با توجه به کارکردهای یادشده، امکان بدا در نشانه‌های حتمی وجود دارد و به تعبیر دیگر، بداپذیر بودن نشانه‌های ظهور کدام‌یک از این کارکردها را تعطیل می‌کند؟
برای پاسخ به این پرسش توجه به این نکته ضروری است که از آغاز غیبت امام مهدی(عج) تا عصر حاضر بیش از یازده قرن می‌گذرد و در این مدت طولانی بسیاری از نشانه‌های غیرحتمی ظهور اتفاق افتاده‌اند و در اثر تحقق این نشانه‌ها کارکردهای مترتب بر آن‌ها همچون امیدزایی، غفلت‌زدایی و…محقق شده‌اند. از این‌رو طرح این پرسش که چگونه می‌توان میان احتمال بدا در همۀ نشانه‌های ظهور و کارکردهای نشانه‌های ظهور آشتی برقرار کرد، لغو و بیهوده است؛ زیرا این احتمال _ با توجه به تحقق بسیاری از نشانه‌های ظهور در طول تاریخ _ لباس واقعیت به تن نکرده است و از این‌رو پاسخ به آن چندان اهمیتی ندارد. بنابراین پرسش یادشده عمدتاً متوجه نشانه‌های حتمی است که هنوز زمان تحققشان نرسیده است. بر این اساس، در پاسخ پرسش یادشده چنین می‌توان گفت که با بدا پذیر بودن نشانه‌های حتمی، کارکردهایی همچون امیدبخشی و غفلت‌زدایی تعطیل نمی‌شوند؛ زیرا اساساً این کارکردها بیشتر مربوط به نشانه‌های بعید از عصر ظهور هستند. وقتی ما در دورانی زندگی می‌کنیم که با ظهور فاصله زیادی دارد نیازمند به امید و غفلت‌زدایی هستیم و نشانه‌ها عهده‌دار مسئولیت امیدافزایی و غفلت‌زدایی هستند و به ما می‌گویند: مأیوس نشوید! آن‌چه در انتظارش نشسته‌اید، سرانجام تحقق خواهد یافت. اما وقتی نشانه‌های حتمی رخ می‌دهند از آن‌جا که به حسب روایات میان آن‌ها و ظهور فاصلۀ زمانی اندکی وجود دارد، پیام این نشانه‌ها دیگر امیدواری به ظهور نیست، بلکه پیامشان تحقق ظهور است. بنابراین نشانه‌های حتمی دیگر از امیدواری و غفلت‌زدایی سخن نمی‌گویند، بلکه از اتفاقی که در شرف وقوع است سخن می‌گویند. بنابراین بداپذیر بودن نشانه‌های حتمی آسیبی به دو کارکرد نخست نشانه‌های ظهور نمی‌زند. به تعبیر دیگر، می‌توان چنین گفت که کارکردهای یادشده فوایدی هستند که بر مجموعه نشان‌های ظهور مترتبند و بداپذیر بودن برخی از آن‌ها باعث تعطیلی این کارکرد نمی‌شود.
دربارۀ سومین کارکرد نشانه‌های ظهور که شناسایی امام مهدی(عج) بود، باید میان امکان بدا و تحقق آن تفاوت نهاد. صرف امکان بدا موجب تعطیلی این کارکرد نیست؛ زیرا امکان بدا لزوماً به معنای تحقق بدا نیست بنابراین ممکن است در عین حال که نشانه‌های حتمی بداپذیرند عملاً بدا رخ نداده و همۀ نشانه‌های حتمی محقق شوند و در نتیجه کارکرد مورد نظر نیز تحقق یابد، اما اگر عملاً بدا تحقق پیدا کند و نشانه‌های حتمی محقق نشوند، این کارکرد تعطیل می‌شود؛ زیرا وقتی که طبق فرض نشانه‌های حتمی معیار شناسایی امام مهدی(عج) باشد، روشن است که با عدم تحقق این نشانه‌ها دست مؤمنان از این معیار خالی خواهد شد.
اما در مورد نفی مدعیان به نظر می‌رسد امکان بدا در این علایم موجب تعطیلی این کارکرد شود؛ زیرا _ چنان‌که گذشت _ این کارکرد مخصوص نشانه‌های حتمی است و اگر در این نشانه‌ها احتمال بدا باشد، دیگر نمی‌توان برای اثبات دروغ‌گو بودن مدعیان از راه عدم تحقق نشانه‌های حتمی وارد شد؛ چرا که مدعیان می‌توانند با استناد به امکان بدا در نشانه‌های حتمی عدم تحقق نشانه‌های حتمی را توجیه کنند. بنابراین اگر در نشانه‌های حتمی احتمال بدا را جاری بدانیم، هیچ‌گاه نمی‌توانیم با استناد به عدم تحقق نشانه‌های حتمی دروغ‌گو بودن مدعیان را اثبات نماییم، در حالی که پیشوایان معصوم برای اثبات دروغ‌گو بودن برخی از مدعیان از این شیوه بهره برده‌اند و این، حکایت از این دارد که در نظر آنان نشانه‌های حتمی بدا پذیرنیستند.
به نظر می‌رسد استدلال یادشده دربارۀ شناسایی قیام‌های باطل نیز قابل تسری است و از این‌رو احتمال بدا در نشانه‌های ظهور این کارکرد را نیز تعطیل می‌کند و این خود قرینه‌ای بر بداناپذیر بودن نشانه‌های حتمی ظهور است.
نتیجه
با توجه به آن‌چه دربارۀ کارکردها گذشت، شاید بتوان راز تقسیم نشانه‌ها به حتمی و غیرحتمی را نیز کشف کرد. از آن‌جا که برخی از نشانه‌ها عامل شناسایی امام مهدی(عج) و نیز شناخت مدعیان دروغین هستند باید حتماً تحقق یابند تا بتوان به کمک آن‌ها به این کارکردهای مهم دست یافت و بداپذیر بودن شأن مؤمنان را با مشکل مواجه می‌کند، اما از سوی دیگر، اگر همۀ نشانه‌ها حتمی می‌بودند و ظهور می‌بایست پس از تحقق همۀ نشانه‌ها رخ دهد، چه‌بسا مؤمنان در گذشته تاریخ امید به تحقق ظهور در زمان خودشان را از دست می‌دادند؛ چرا که تحقق این حجم وسیع از نشانه‌ها در زمان اندک را بعید می‌شمردند. بنابراین از یک‌سو تعداد انگشت‌شماری از نشانه‌ها به حتمیت توصیف شدند تا معیاری برای شناسایی امام مهدی(عج) و شناخت مدعیان دروغین باشد و از سوی دیگر اکثریت نشانه‌ها در زمرۀ علایم غیرحتمی قرار گرفت تا امکان بدا در آن‌ها برود و مؤمنان هر دوره‌ای به تحقق ظهور در زمان خودشان امید داشته باشند.منابع
۱٫ آیتی، نصرت‌الله، «جایگاه نشانه‌های ظهور در هندسۀ دین» فصل‌نامۀ علمی _ تخصصی پژوهش‌های مهدوی، قم، مؤسسه آینده روشن، سال اول، ش۱، تابستان ۱۳۹۰ش.
۲٫ ، «معیارهای تطبیق نشانه‌های ظهور» فصل‌نامۀ علمی _ پژوهشی مشرق موعود، قم، مؤسسه آینده روشن، سال ششم، ش۲۳، پاییز ۱۳۹۱ش.
۳٫ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۳ش.
۴٫ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
۵٫ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، تحقیق: فارس حسون، قم، انوار الهدی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
نصرت‌الله آیتی

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x