مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

معنویت

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (از صفحه ۷۳ تا ۹۴)
معنویت (۲۲ صفحه)
نویسنده : شجاعی،علی رضا
نویسنده : اورسولاکینگ،
هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۷۳)


هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۷۴)


‌ ‌‌‌بـاب‌ معنویت به معنای واقعی کلمه نیستند – که نشان این است که این مـعنویت‌ هـنوز‌ یـک‌ قلمرو موضوعی نوپدیدی است.

گرایش هایی که امروزه در معنویت رایج است، بر موضوع و یافتِ خودْ‌ تـأکید دارد، و نیز بر فهم متعین تری از روان شناسی انسان پیوند می خورد. بسیاری از‌ دین ها، برای اصطلاح Spirituality‌، کـه‌ از سنت مسیحی ریشه مـی گیرد، واژه مـعینی ندارند. این اصطلاح در الاهیات وکردار دینیِ مسیحی، تاریخی طولانی دارد. اماامروزه، مفهومِ معنویت در همه سنت های دینی گوناگون به کارمی رود. این مفهوم، علاوه بردرونوبیرونِ دین های خاص، در‌ بسیاری از بافت های دینی و غیردینی (سکولار[۴] و تعالی نشان دهد. در جامعه سکولار مـعاصر، همه به دنبال یافتِ دوباره معنویت به منزله یک بُعد گمشده یا دست کم پنهان در یک جهان عمدتاً‌ مادی‌ هستند. این فرایند از راه بررسی آثارسنتی بی شمار درباره معنویت، که امروزه در سراسر سنت های دیـنی مـختلف به طور گسترده وجود دارد، آسان تر شده، ارتقا می یابد.

برای نگاه به معنویت‌ در‌ یک بافت میان فرهنگی گسترده تر، مهم است که دقیق تر بفهمیم که معنویت چیست، کدام آرمان ها و آموزه ها با عمل بـه آن ارتـباط دارد، و بهترین شکل مطالعه و بررسی اینها چیست؟ در بخش های بعدی‌ به‌ بررسی هر یک از این جنبه ها می پردازیم.

 

معنویت چیست؟

از نظرگاه تاریخی و تطبیقی فقط می توان از کثرت معنویت سخن گفت. معنویت های گوناگون و مکتب های معنویتِ بـسیاری را مـی توان یافت که تعابیر‌ فرهنگی‌ خاصی‌ را از آرمان های دینی خاص ِ‌ سنت های‌ دینی‌ گوناگون نشان می دهند. شیوه ای که به آرمان های دینی بیانی ملموس می دهد، از یک فرهنگ و دین تا فرهنگ و دین دیگر بـسیار مـتفاوت‌ اسـت‌. وحدت‌ معنویت، نه فقط بـه مـنزله یـک آرمان متعالی‌، بلکه‌ به منزله آنچه اشخاص خاص و همه اجتماعات با آن زندگی می کنند و آن را تعلیم می دهند، جزئی از تاریخ روح‌ آدمی‌ و فراسوی‌ تـاریخ خـوانده شدنِ ایـن روح است. تاریخ معنویت پُر است از‌ طنین

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۷۵)


اشتیاق به آن حـقیقت پایـنده، همیشه مان و جاودانه; اشتیاق به کل بودگی، آرامش، لذت و نیکبختی، که در طی عصرها‌ دل مشغولی‌ انسان‌ بوده است و امروزه بسیاری از مردم هنوز بـه دنـبال آنـند.

معنویت‌ را‌ به شیوه ای کلی و عام به جستوجوی چیزی که در پیـوند با انسان شدن است، تعریف کرده اند‌. این‌ یک‌ تعریف بی طرفانه است که به دین به معنای واقعی کـلمه هـیچ اشـاره ای‌ نمی کند‌. در‌ یک تعریفِ نسبتاً جامع تر، معنویت را «کوششی برای پیداشدن حساسیت بـه خـود، دیگران، موجودات‌ غیرانسانی‌، و خدا‌ که درون و فراسوی این کلیت است» دانسته اند ]۲۹: ۳[. معنویت را اینگونه نیز وصف کرده اند‌: «شـیوه ای‌ کـه در آن، شـخص بافت تاریخی خویش را درمی یابد و در آن زندگی می کند‌. این‌ جلوه ای‌ از دین، فلسفه یا اخـلاق او اسـت کـه به مثابه متعالی ترین، شریف ترین و سنجیده ترین چیز‌ نشان‌ داده می شود و به غنای آرمان یا کمال مـطلوب مـی انجامد» ]۲۶: ۱۳۶[. ایـن تعریف ها‌ بر‌ فهم‌ معنویت به مثابه یک نیروی اصلی، کل نگرانه و پویا در زندگی انسان، هـم بـرای فرد و هم‌ برای‌ اجتماعات، تأکید می کند.

در دیباچه مجموعه مهم معنویت جهان: تاریخ جـامع جـستوجوی‌ دیـنی‌ (۲۵‌ مجلد; نکـ . ]۵[)، سرویراستار اِوِرت کازینز، معنویت را به چیزی وصف می کند که به جنبش های درونی‌ روحـ‌ انـسان‌ به سوی واقعی، متعالی و الاهی می پردازد. معنویت در اینجا به معنای فرزانگی‌ و اندرز‌ خـردمندانه اسـت، کـه مقصود از آن، یاری سالک و راهنمایی انسان در سفر به مقصد یافتِ روحی‌ است‌. کازینز معنویت را به فـرزانگیِ ایـمان برای حیاتِ خویش وصف می کند، اما‌ امروزه‌ باید چنین راهی را با گـفتوگو بـا‌ دیـگر‌ سنت های‌ معنویِ جهان پیمود. در عین حال که‌ معنویت‌ همان جستوجوی کلی انسانی است، باید رابـطه اغـلب تـنگاتنگ میان دین و معنویت را‌ دریافت‌; اما معنویت با روش عقلی ِ‌ پژوهش‌ و تفکر انتقادی‌ نـیز‌ رابـطه‌ دارد. این پژوهش در طی دهه های‌ اخیر‌ به طرز چشمگیری رشد کرده است. مسئله رابطه معنویت و عرفان نـیز مـطرح‌ است‌. روش ها و اَعمال معنوی خاص و متنوعی را‌ می توان یافت، به ویژه‌ روش های‌ تـزکیه، مـراقبه و نظاره را که‌ می توانند‌ پیروانشان را به بالاترین حـالات تـجربه و آگـاهی عرفانی رهنمون شوند. سنت های خداباورانه از‌ تجربه های‌ وحـدانی ِ عـشق و رابطه با خدا‌ سخن‌ می گویند‌، در حالی که‌ سنت های‌ الحادی بر شناخت وحدت ِ‌ نـهایی‌ هـمه چیز تأکید می کنند یا حـتی از اسـتغراق

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۷۶)


در یکتا یـا اتـحاد بـا آن‌ سخن‌ می گویند. واژه معنویت شامل طـیف گـسترده ای‌ از‌ اشراق ها و تجربه های‌ دینی‌ است‌، در حالی که انواع‌ گوناگون عرفان، تجربه های معنوی بـسیار خـاص را نشان می دهند.

والتر پرینسیپه[۵] در فهم مـعنویت سه‌ سطح‌ متمایز، امـا وابـسته به یکدیگر را‌ باز‌ می شناسد‌: یـکم‌، مـعنویت‌ به منزله تجربه‌ یا‌ عمل زنده; دوم، معنویت به منزله آموزه ای برخاسته از این عـمل کـه به نوبه خود راهبر‌ آنـ‌ اسـت‌ (یـعنی آن روش ها و الگوهای مـعنوی ای کـه راه‌ به‌ قداست‌ و کـمال‌ مـی بَرَد‌ و در‌ دین های گوناگون یافته می شود); سه دیگر، پژوهش نظام مند، تطبیقی و انتقادی در باب تجربه ها و آموزه های معنوی اسـت کـه اخیراً به شیوه ای جدید تحول یـافته اسـت. این سـه سـطح بـا‌ شماری از عوامل اجتماعی ـ فرهنگی شـدیداً در هم تنیده اند، عواملی که عمل به معنویت و فهم آن را در طی دوره های تاریخی خاص، در دین های گوناگون و در مـواضع گـوناگون ِ اِعمال آن دین‌، شکل‌ می دهد.

 

آرمان ها و آمـوزه های مـعنوی

اِوِلیـن آنـدرهیل[۶] گـفته است که زنـدگی مـعنوی «قلب هر دین واقعی و بنابراین برای مردان و زنان معمولی موضوع تعلق حیاتی است»; زندگی معنوی «زنـدگی کـامل و واقـعی ای‌ است‌ که انسانیت برای آن ساخته می شود» ]۳۶: ۸، ۳۲[. نـویسندگان، الاهـی دانان و دانـشمندان مـعنوی، در طـی قـرن ها در قبال این مسئله، مواضع گوناگونی گرفته اند. معنویت‌ عمیقاً‌ بر تجربه انسان استوار است‌، اما‌ همچنین در پیوند با این باور است که حقیقتی بزرگ تر و کامل تر هست که مـا را احاطه کرده، به ما اشاره می نماید و ما را فرامی خواند‌. بنابراین‌ معنویت را می توان به‌ منزله‌ یک فراخوان ]یا، ندا[ و هم به منزله یک فرایند و مقصد فهمید. محض نمونه، مسیحیان از فراخواندن به قـداست و کـمال، سخن می گویند که انجیل به طور ضمنی به آن اشاره دارد‌: «پس‌ شما کامل باشید چنان که پدرتان که در آسمان است کامل است» (متّی ۵: ۴۸). از آغازِ مسیحیت جستوجو برای کمال معنوی، یـعنی زیـستن در روح خدا به شکل های جدیدی از‌ زندگی‌، یعنی ریاضت کشی‌، دِیرنشینی و عرفان منجر شده است. نویسندگان مسیحیِ بی شماری، از

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۷۷)


راهبان و راهبه های خانومان رهاکرده تا قدیسان و عرفای قـرون‌ وسـطا و جدید، که درباره جستوجوها و مـجاهدت های مـعنویِ خود نوشته اند، فرموده ها و آموزه هایی‌ به‌ جا‌ گذاشته و الگوهای شاگردی و قداست مسیحی را فراهم کرده اند. از این رو، معنویت را به «نظریه و تطبیقِ حیات ‌‌مسیحی‌» نیز وصف کرده اند ]۳۰: ۳۲[.

ایـن تـعریفِ گسترده و اجمالی را از درون یک‌ سـنت‌ دیـنیِ‌ خاص عرضه کرده اند; این تعریف به گستردگی و دربرگیرندگیِ تعریفی که در بالا از آندرهیل نقل‌ کردیم نیست. گرایش به معنویت و به تاریخ و تفسیر آن، به خصوص مورد توجه‌ مسیحیانی بوده است که‌ زمـانی‌ دراز مـیان «مکتب های معنویتِ» گوناگون، مانند معنویت عرفای اسپانیایی یا فلاندری، یا مثلاً ارتدکس روسی، تفاوت قائل شده اند. جالب است بدانیم در دانش نامه دین الیاده ]۸ [تنها مدخل درباره معنویت مقاله ای است‌ در باب «مـعنویت مـسیحی» ]۳۸[; در آن هیچ بـحثی از اهمیت کاربرد مقایسه ای «معنویت» در اِعمال و پژوهش سنت های دینی دیگر، آن گونه که در نوشته های معاصر به چشم می خورد دیـده نمی شود. در‌ واقع‌، بعضی از نویسندگان غربی به خطا بر این باورند کـه واژه «مـعنویت» صـرفاً در دهه های اخیر کاربرد پیدا کرده است. اما این واژه پیش از این در زمینه های مقایسه ای در‌ قرن‌ نوزدهم به کار رفـته ‌ ‌بـود و آن هنگامی بود که اصلاح گران هندو، و در رأس آنان سوامی ویوِکاننده[۷]، معنویت هندی را با مادی گرایی غـربی مـقابل نـشاندند و ادعا کردند که هند حاوی‌ گنجینه های‌ معنویتی است که غرب باید همچنان در جستوجوی آن باشد.

امـا همین دانش نامه دین دارای مدخل هایی است در باب «روش معنوی» ]۲۱[ و «راهنمای معنوی» ]۳۱[. این مدخل ها به مـوضوعاتی‌ اشاره‌ دارند‌ که بـا مـعنویت در بسیاری‌ از‌ سنت های‌ دینی رابطه دارد. تقریباً همه دین ها به نوعی ضرورت راهبریِ معنوی را به شکلی قبول دارند، که یا مانند بسیاری از‌ دین های‌ ابتدایی‌ با تعلیم ریش سفیدان حاصل می شود، یا با تعلیم‌ یـک‌ مشاور، راهنما، استاد یا گوُروُی[۹]، و نیز روزه، توبه، زیارت و بسیاری از اعمال دیگر.

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۷۸)


این اعمال ممکن است با آداب‌ و وضعیت‌ بدنی‌ خاصی نیز رابطه داشته باشد، که درباره تمام آنها آثار‌ دینی گـسترده ای وجـود دارد. از روی علاقه عمومی و اعمال خاص می توان میان روش های تربیت تن، روان ودل،که‌ دین های‌ گوناگون‌ برای هرکدام رهنمودهای گوناگونی دارند، تمایزقائل شد.

موضوعاتی که به تفصیل به‌ آنها‌ پرداخته اند اینهاست: ۱٫ آیا فراخواندن برای رسـیدن بـه کمال معنوی و قداست یک وظیفه خاص است یا یک‌ وظیفه‌ عمومی‌ که شامل همه انسان ها می شود; ۲٫ آیا جستوجوی معنوی به طور فردی، به‌ شکل‌ گوشه گیری‌، و جدا از جامعه به بـهترین وجـهی دنبال می شود; در یک محیط جمعی مانند یک‌ نهاد‌ دینی‌، اما همچنان جدا از جامعه؟; ۳٫ یا آیا در حالی که میان جامعه زندگی می کنیم و به‌ کسب‌ و کار معمولی روزانه مان می پردازیم به معنویت عـمل کنیم؟. پرسـش های دیـگر به رابطه کوشش انسانی‌ و نـیروهای‌ غـیرانسانی‌ (کـه گاهی آن را به عمل یا لطف الهی وصف می کنند) در رسیدن به‌ مقصد‌ معنوی مربوط است، و نیز آیا چنین یافتی نیازمند تمرین زیـاد اسـت یـا می توان‌ به‌ طور‌ ناگهانی و به طرز کاملاً غـیرمنتظره ای بـدان دست یافت. افزون بر این، نتایج اجتماعیِ برخاسته از‌ اشخاص‌ و گروه های خاصی که پیرو راه یا آموزه معنوی اند چیست؟

بخش عمده مـعنویت را‌، آنـگونه‌ کـه‌ در گذشته با آن زندگی می کردند و تعلیم می دادند، نخبگان دینی ای تحول بـخشیدند که فرصت لازم‌ برای‌ تربیت‌ روان و روح را داشتند. همیشه باید آن بافت اجتماعی را که آموزه های‌ معنوی‌ خاص در آن تحول می یابد مورد بـررسی قـرار دهـیم و بپرسیم که کدام لایه اجتماعی محتمل تر بود‌ که‌ «مرد و زنِ اهـل مـعنا»، ]انسان ِ[ کامل[۱۲] که

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۷۹)


شخص در بافت زندگی‌ معمولی‌ خویش به آن عمل می کند; بافتی که‌ در‌ آن‌، زهدگرایی رنـگ و بـوی کـمتری دارد. در بخش‌ عمده ای‌ از تاریخ مسیحیت، مکان غالب تطهیر، یا مکان طلب ِ قداست و کـمال مـعنوی، زاویـه گیری‌ بوده‌ است. اما پس از نهضت‌ اصلاح ِ‌ دینی، تأکید‌ بر‌ زاویه کشینی‌ جای خود را به زندگی مـعمولی‌ در‌ جـامعه داد; یـک معنویتِ جدید «معنویت بودن در جهان»، که به هر‌ حال‌ رگه هایی از آن به قرون پیشین‌ مـسیحی بـازمی گشت، رشد و تحول‌ یافت‌. در هندوئیسم و آیین بودا، مفهوم‌ تارک ِ‌ دنیا به منزله روش کمال مـعنوی بـسیار مـهم است. نمونه هایی از معنویت خانه خدایی‌ نیز‌ در این سنت ها وجود دارد‌، اما‌ ارزش‌ آنها به اندازه‌ شـیوه‌ تـرک نیست. در مقابل‌، کانون‌ توجه آیین سیک، یهودیت و اسلام روش معنویت ِ خانه خدایی است. این ادیـان زهـدگرایی و دِیـرنشینی را‌ ردّ‌ می کنند.

آرمان های معنوی، گرچه در نهایت‌ فراجنسیت[‌۱۴]نیستند‌. این‌ در‌ خور ِ توجه است که‌ چه میزان از آمـوزه ها و اعـمال معنویِ سنتی حاوی عناصر تبعیض جنسی و زن ستیزی است. توصیه معنوی ای‌ که‌ ظـاهراً بـه مـعناجویانِ فاقد میل جنسی‌ می کنند‌، اغلب‌ تن ستیز‌ و زن ستیز‌ است. الگوهای مردانه‌ قداست‌ و کمال معمولا نه تـنها حـاکی از بـیزاری از تن، بلکه به خصوص حاکی از بیزاری از‌ تن های‌ زنان‌ است. بنابراین، اینان بـرای زنـانی که جویای‌ زندگی‌ معنوی اند‌ جذابیت‌ چندانی‌ در‌ بر ندارند. این اختلافات امروزه هنگامی آشکارتر شده است کـه بـسیاری از فمنیست ها از شکل های پیشین معنویت برآوردِ انتقادآمیزی ارائه می دهند و جویای توسعه شکل های جدید و مـناسب تری بـرای‌ روزگار خویش هستند. تاریخ پیچیده و ریشه های آغـازین مـسیحی نـگرش های غربی ما به تن و تمایلات جنسی انـسان، در پژوهـش قاضیوار پیتر براون، گروه و جامعه: مردان، زنان و ترک میل جنسی در مسیحیت‌ آغازین‌ بـه تـفصیل نشان داده شده است ]۳[.

مقصد و آرمـان مـعنوی نهایی ِ کـمال مـعنوی، در سـراسر سنت های دینی، به طرز چشمگیری بـاهم فـرق دارد. انسان ها ممکن است جویای اتحاد با خدا‌ یا‌ ایزد باشند; آنان مـمکن اسـت برای رسیدن به یگانگی نهایی یـعنی برهْمَن بکوشند; ممکن اسـت در آرزوی

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸۰)


رسـیدن به حالت روشن شدگی ِ نـیروانه‌، یـافتِ‌ رهایی یا رستگاری (موکْشَه[۱۵‌])، یا‌ رسیدن به بهشت باشند. چنین آرمان هایی مستقیماً بـر آمـوزه های نظری و ساختار فلسفی هر دیـن مـبتنی اسـت. در این سنت ها در ایـن مـوضوع نیز بحث‌ زیادی‌ کـرده اند کـه آیا در‌ این‌ زندگی می توان به این مقصدهای معنوی رسید یا نیل به آنها مـنحصر بـه زندگی آینده است.

 راه معنوی متضمن حـرکت و تـبدّل است. اغـلب آن را بـه سـفر روح در طی‌ یک‌ راه خاص، زیـر نظر آموزگار و مجموعه ای از آموزه ها، تشبیه می کنند. سنت یهودی از معیارهای دینی زیر نام هلاخا[۲۰] یافت مـی شود. ایـن سوره ها برای خویشتن داری و دیانه (مراقبه)، بـه مـنظور رسـیدن‌ بـه‌ حـالت نهایی ِ‌ رهایی ِ مـطلق و نـاوابستگی مطلق، یک راه هشتگانه را تعلیم می دهند.

هندوئیسم دارای مکتب های معنوی متفاوت با آموزه هایی‌ کاملاً متفاوت، و گاهی متقابلاً انـحصاری، اسـت. ایـن آموزه ها ]اغلب [درباره سرشت‌ خودْ‌ و جهان‌، و مـقصد مـطلق انـسان ها اسـت. ایـن آمـوزه ها را گوُروُ، که در هندوئیسم جایگاه مهم خاصی دارد، انتقال می دهد‌. ‌‌می گویند‌ رشته های پیوند معنوی میان گوُروُ و شاگردان به استواری رابطه خونی است; در واقع‌، در‌ برخی‌ فرقه ها، گوُروُ در نگاه شاگرد، بـه جای خدا می نشیند. در اسلام، راهبر یا آموزگار معنوی‌، شیخ یا پیری است که پیروانش را در طریق صوفی با اصول تزکیه‌ آن راهبری می کند.

مسیحیان‌ از‌ راهبر معنوی سیمایی در جان شان دارند، اما در پیروی از «راه خـداوند» خـود ِ مسیح بالاترین آموزگار بوده است. زندگی و کردارهای او، برای زندگی معنوی مسیحیان خزانه ی پُرباری را فراهم آورده است‌. روزگاری بیشترین کانون تشوجه اینان

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸۱)


صلیب و در دوره ای دیگر رستاخیز، یا شفادهندگیِ مسیح و تمثیل های او بـوده اسـت. «سرمشق گیری از مسیح»، در طی قرون، آثار معنوی و عبادیِ پُرباری را پدید آورده است‌. اما‌ مسیحیت شرق و غرب، برای مریدان مسیحیِ جویای کمال معنوی و قداست، اعمال عـبادی و نـیایشی کاملاً متفاوتی را شکل داده است. مـعنویت شـرق ِ ارتودکس را میراث بیزانسی شکل می دهد که «در یک‌ بینش‌ ادغام شده است: نوشته های آبای کلیسا، آموزه ها و تجربه های صومعه ای در باب نیایش و روش زندگی رَهبانی که رساله جـامع[۲۲] اسـت» ]۱۴: ۵۱۹[.

تاریخ طولانی آیین بـودا نـیز میراثی غنی‌ از‌ اعمال معنویِ مبتنی بر ذَمَّه[۲۴]] ۴۰[ با این عبارت صریح آغاز می شود:

از میان همه دین های بزرگ، تنها آیین بودا است که توجه خود را به شدت‌ بر‌ آن‌ جنبه کـه مـا آن را‌ معنویت‌ می خوانیم‌ معطوف داشته است. هیچ دینی برای حالات بینش معنوی و رستگاری چنین ارزش والایی قایل نبوده است، و هیچ دینی راه ها و روش های گوناگون‌ را‌ چنین‌ روشمندانه با چنین گنجینه ای از تفکر انتقادی عـرضه‌ نـکرده‌ است. راهـ ها و روش هایی که از طریق آن، هم می توان به چنین حالاتی رسید و هم به زیرساخت های وجودشناختی دست یافت‌ که‌ آنـ‌ حالات را چنین ارزشمند و آن راه ها را چنین کارگر می سازد‌ ]۴۰:[ xiii .

از نظرگاه بودایی، واژه معنویت نـزدیک ترین واژه بـه واژه سـنسکریت باوَنا[۲۹]، که پُرآوازه ترین اند، برای شکوفایی‌ آرامش‌،

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸۲)


آگاهی‌ و بینش، که به ارزش های بودایی اصلی، یعنی فراشناخت و غم خوارگی هـدایت ‌ ‌مـی کند‌، طراحی‌ شده اند. آموزه تهیّت نیز آموزه ای محوری است. این آموزه توجه را به شـناخت ایـن حـقیقت معطوف‌ می دارد‌ که‌ همه چیز «تهی» است و هیچ چیز ِ ناوابسته، مستقل یا همیشه مان وجود نـدارد‌. نقشه ای‌ که‌ آموزه های نظری آیین بودا از حقیقت معنوی رسم می کند با نقشه دیـن های خداباور بسیار‌ متفاوت‌ اسـت‌، تـا آنجا که حتی می توان از «معنویت تهیّت» بودایی سخن گفت ]۴۰ :۳۷۳; ۲۲‌[. سرچشمه های‌ تغییردهنده و نیرومند معنویت بودایی، در بگومگوهای بودایی معاصر درباره اصلاح اجتماعی و تجدّد، کاملاً‌ پیدا‌ است‌. محض نمونه، آنها را می توان در تایلند و در رشد جـدیِ آیین بودا در کشورهای‌ غربیِ‌ گوناگون مشاهده کرد ]۴۰: ۱۱۲ – ۱۹[.

سرچشمه معنویت اسلامی، قرآن ] ِ کریم[ و فرموده های‌ حضرت‌ محمد‌ ]صلی الله علیه و آله وسلم [به عنوان پیامبر خدا است. زبان های اسلامی برای واژه غربی‌ spirituality‌ اصطلاحات گوناگونی دارد; این اصـطلاحات رسـاننده این معانی است: باطن، حق، عالَم‌ معنا‌، مقام‌ لطف الاهی، مفهوم کمال اخلاقی، جمال جان و ذکر خدا. از نظر مسلمانان زندگی معنوی هم‌ بر‌ ترس‌ از خدا مبتنی است و هم بر عـشق بـه او; هم تسلیم در‌ برابر‌ اراده خدا و هم جستوجو برای شناخت او، که هدف نهایی آفرینش است. معنویت اسلامی با الگوی‌ آداب‌ اسلامی که ساخته و پرداخته «ارکان دین» است رابطه تنگاتنگی دارد. ارکان دیـن‌ هـم‌ معنای ظاهری دارد و هم معنای باطنی. معنای‌ باطنی‌ را‌ تصوّف، سنت عرفان اسلامی، که شامل بسیاری‌ از‌ آموزه ها و اعمال خاصْ فهم[۳۰] است، شکل داده است. اما چه عامْ فهم و چه خاصْ فهم‌، گوهر‌ معنویت اسلام بـا تـوحید پیـوند‌ می خورد‌. از نگاه‌ سید‌ حسین‌ نـصر، مـعنویت در قـلب اسلام و کلید‌ فهم‌ جنبه های مختلف آن است; معنویت اسلامی «امت اسلامی را در طی دوره ها‌ جانی‌ تازه بخشیده است،… و عامل شکوفایی برخی‌ از بزرگ ترین هـنرهای جـهان‌ بـوده‌ است، که گستره اش از باغبانی‌ تا‌ موسیقی است، و امـکان ظـهور برخی از برجسته ترین فیلسوفان و دانشمندان شهره در جهان را‌ فراهم‌ کرد و هرگاه شرایط اقتضا داشته‌، با‌ دین های‌ دیگر نیز به‌ گفتوگو‌ نـشسته اسـت» ]۲۳:[xviii‌ .

هـر‌ سنت دینی از این سرچشمه های غنی معنوی برخوردار است: آرمان های قـداست

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸۳)


و کمال، آموزه هایی در‌ باب‌ عدالت، عشق و غم خوارگی، درباره آرامش و وحدت‌ انسانی‌، بینش های آزادی‌ حقیقی‌ و کل بودگیِ‌ وجود، چشمه های فرزانگی و تـجربه های‌ ارتـباط بـا آن حقیقت جاودانه. محال است در اینجا بتوانیم به جهان های معنوی ای که در‌ دیـن های‌ جـهان محفوظ مانده، بیش از یکبار‌ نظر‌ بیندازیم‌، گرچه‌ تأکید‌ بر این نکته‌ مهم‌ است که فقط در عـصر حـاضر، بـا وسایل ارتباطات جهانیِ در اختیار، اجتماع انسانی در جایگاهی‌ است‌ که‌ می خواهد این سـرچشمه ها را در هـمه سـنت های‌ گوناگون‌ بشناسد‌ و از‌ خزانه‌ عظیم‌ حکمت معنوی و عملیِ آن مدد بجوید. بنابراین ما در دوره پُرشور خاصی زنـدگی مـی کنیم کـه برای خلاقیت زیاد در زمینه معنویت فرصت های تازه ای را فراهم آورده است‌.

 

منابعی برای پژوهش در معنویت

در دهـه های آغـازین قرن بیستم، دانشمندان کاتولیک روم در فرانسه، برای پژوهش در معنویت و ویژگی های زندگی معنوی در رابطه بـا تـجربه و آگـاهی دینی، گرایش خاصی‌ را‌ شکل دادند. آنها یک فرهنگ واژگان مهم، فرهنگ واژگان معنویت، رَهـبانیت و عـرفان، آموزه و تاریخ را تدوین کردند. این فرهنگ واژگان از سال ۱۹۳۷ انتشار یافته و اخیراً تکمیل شـده اسـت‌ ]۳۷‌[. ایـن فرهنگ شامل مقالاتی است با عمق بسیار عالمانه، اما همچون بسیاری از آثار دیگر، توجه کـلی آن بـه تاریخ و رویه معنویت مسیحی‌ معطوف‌ است. یک رویکرد دیگر را‌ که‌ گرچه تـطبیقی نـیست، تـا حدی فراگیرتر است می توان در اثر یک جلدی و در دسترس تر ِ پژوهش در معنویت، ویراسته چِسلین جونز، جِفری وِیـن رایت و ادوارد یـارنولد‌ یـافت‌ ]۱۴[. این اثر به‌ الاهیات‌ و تاریخ معنویت مسیحی از دوره های آغازین تا عصر حـاضر مـی پردازد و شامل یک بخش آموزنده درباره مسیحیت ارتودکس از قرن دهم تا قرن بیستم است. در فصل های دیگر، بـه اخـتصار، به‌ معنویتِ‌ یهودیت، اسلام، هندوئیسم، آیین بودا و ادیان آفریقا و معنویت سرخپوستان نـیز مـی پردازد، و پیوسته با کتاب شناسی هایی درباره منابع و مطالعات بـیشتر هـمراه اسـت. این کتاب درباب «معنویت رایج» نیز دارای مـقالات جـالبی است‌ و در‌ میان دیگر‌ معنویت ها به معنویت کلیسای جهانی، یعنی معنویت عید پنجاهه[۳۲]،

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸۴)


الاهـی دان ژاپنـی، که معتقد است چنین هـمنوایی‌ ـ یـا به تـعبیر دیـگران مـواجهه و گفتوگوی ادیان ـ متعلق به سرشت بـنیادین‌ مـعنویت‌ دینی‌ است. او می نویسد:

همنوایی میان ادیان جهان و روح تمدن (تجدد) غربیِ روزگار مـا، ابـهام آزاردهنده مفاهیم مخرّب‌ و ‌‌سازنده‌ را نشان مـی دهد. معنویت مسیحی که از نـظر تـاریخی عنصر سازنده تمدن غربی‌ بـه‌ شـمار‌ می آید، بسیار محتمل است که شکل دیگری به خود بگیرد و در آن نه تنها انـسان‌ مـسیحی غرب، بلکه تمام بشریت در مـد نـظر بـاشد. این را بدون کـُنش‌ مـتقابل معنویت مسیحی با‌ آمـوزه ها‌ و مـعنویت های دیگر سنت های دینی نمی توان به انجام رساند.

معنویت سلطه طلب به چالش خوانده می شود. مـعنویت وابـستگیِ دوسویه که تحت تأثیر الاهیات و کشیشان مـسیحی اسـت باید پدیـد آیـد ]۱۴: ۵۶۰[.

بـدین ترتیب یک‌ الاهی دان مـسیحی از خاور دور، برای فهم معنویت مسیحی، پلورالیزم دینی معاصر را به چالش می خواند. پیروان دین های دیگر، بـا کـمک گرفتن از منابع معنوی سنت دینی خودشان، بـاید بـه ایـن چـالش گری‌ از‌ مـنظری دیگر نگاه کـنند. نـمونه های پاسخ های مسیحی به معنویت های ادیان دیگر عبارت است از: دایانا اِک، مواجهه با خدا ]۷[ و دونالد دبلیو. میچل، مـعنویت و تـهیّت: پویـش های زندگی معنوی در آیین بودا‌ و مسیحیت‌ ]۲۲[، و همچنین مـجموعه ای از رسـاله ها دربـاره مـعنویت در گـفتوگوی ادیـان، ویراسته توش آرای و وسلی آریه راجه ]۲[. پژوهش های بنیادی تر و مفصل تر را در جلوه های دیگر مجموعه ای که پیش از این ذکر کردیم‌، یعنی‌ معنویت جهانی: تاریخ جامع جستوجوی دینی ]۵[ می توان یافت. این مجموعه تـا کنون به مطالعاتی درباره معنویت یهودی، اسلامی، هندویی، بودایی، مسیحی، بومیان آمریکای میانه و آمریکای شمالی پرداخته است.

منابعی‌ که‌ درباره‌ معنویت مسیحی وجود دارد بسیار‌ گسترده‌ است‌. برای یک گزینش بـسیار خـوب از منابعی که به تازگی ویرایش شده است نگاه کنید به مجموعه آثار کلاسیک معنویت غرب‌، که‌ از‌ سال ۱۹۷۸ منتشر می شود ]۲۴[; اطلاعات موجز را‌ می توان‌ از فرهنگ واژگان معنویت مسیحی ]۳۹[ گرفت. معنویت جـهانی مـجموعه ای است در سه مجلد که شامل پژوهش هایی مفصل درباره‌ همه‌ جنبه های‌ معنویت مسیحی است. مجلد اول به تحولات

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸۵)


مسیحیت از آغاز‌ تا قرن دوازدهم ]۱۸[، و مجلد دوم بـه اوج قـرون وسطا و نهضت اصلاح دینی تـا سـال ۱۶۰۰ ]۲۷ [می پردازد‌، و مجلد‌ سوم‌ به شماری از جنبه های معنویتِ پس از نهضت اصلاح دینی[۳۳‌] و معنویت‌ جدید ]۶[، از جمله بخش های بنیادینی درباره معنویت ارتودکس شرقی و تحولات قرن بیستم مانند مـعنویت پنـجاهه، معنویت‌ فمنیستی‌ مسیحی‌ و پیـامدهای جـهانی گراییِ کلیسا برای معنویت مسیحی می پردازد. همه رساله ها حاوی کتاب شناسی های مفصلی‌ هستند‌.

برای‌ آشنایی ابتدایی با محدوده وسیعی از نوشته های معنوی مسیحی و نمایی کلی از آنها در‌ طی‌ قرن ها‌، که آغازگر آن آبای کلیسا بـودند و شـامل گزیده ای از بیشتر آثار کلاسیک معنوی مشهور‌ است‌ و با اهمیت خاصی که به نویسندگان قرن بیستم داده اند، گلچین یک جلدی بزرگی است‌، یعنی‌ معنویت‌ مسیحی: راهنمای اصلی تأثیرگذارترین نوشته های معنویِ سنت مـسیحی ]۲۰[ کـه به طـور ویژه ای سودمند‌ است‌. برای بازنگری انتقادی در معنویت مسیحی و تفسیر آن از نگاه های عالمانه معاصر نگاه‌ کنید‌ به‌ معنویت مـسیحی جدید: پژوهش های روشمند و تاریخی، ویراسته برادلی سی. هانسون ]۱۳[ و به ویژه پژوهـش بـسیار‌ تـحسین‌ برانگیز معنویت و تاریخ: مسائل تفسیری و روشی، به قلم فیلیپ شِلدْرِیک ]۳۰[.

کسی‌ که‌ جویای‌ آشنایی موجز و عامیانه، و نـه ‌ ‌عـالمانه، با معنویت در جهان معاصر باشد، یکی از در دسترس ترین‌ متون‌، زندگی‌ معنوی: حقایق معنوی بـزرگ بـرای زنـدگی روزمره، به قلم اِوِلین آندرهیل است‌. این‌ متن شامل چهار سخنرانی رادیویی یا تلویزیونی اسـت که در سال ۱۹۳۶ عرضه شده و اکنون به‌ چاپ‌ رسیده است ]۳۹[. شالوده های کلی انسان شناختی در تـحول معنوی در رابطه با‌ رشـد‌ روانـ شناختی انسان در پژوهشِ مراحل ایمان، اثر‌ جیمز‌ دبلیو‌. فوولر مورد بررسی قرار گرفته است ]۱۰‌[.

یک‌ کار مخاطره آمیز انتشاراتی جالب و جدید، شامل بسیاری از متون درباره معنویت که پیش‌ از‌ این ناشناخته مانده بود، تـرجمه‌ منابعی‌ است از‌ ادیان‌ مختلف‌ جهان، که عمدتاً تا کنون ترجمه‌ نشده‌ (یا، بد ترجمه شده) است. این منابع را ]سازمان [امین آثار دینی‌ جهان[‌۳۵] در سراسر جهان چاپ کرده‌ است، نشان دهد ]۴۲‌[

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸۶)


. ایـن‌ آثـار بحث های جدید درون، سراسر‌ و فراسوی‌ ادیان گوناگون را مورد تشویق قرار می دهد و می تواند در پیدا شدن یک آگاهی‌ جدید‌ از وابستگی دوسویه جهانیِ ما‌ به‌ موضوعات‌ معنوی علاوه بر‌ موضوعات‌ مادی کمک کند.

 

چـشم اندازهای‌ مـعاصر‌ معنویت

بسیاری از مردم امروزه می پرسند کدام نوع معنویت قادر است دگرگونی های فردی و اجتماعی‌ عمیقی‌ را که این جهان سخت بدان‌ نیازمند‌ است پدید‌ آورد‌. صداهایی‌ که از معنویت سخن‌ می گویند بسیارند، هـرچند مـتفاوت فهمیده می شوند. معنویت موضوعی است که نهضت های دینی جدید وظاهراً نهضت های‌ زیست بومی‌، صلح و زنان به یکسان به آن می پردازند‌; کسانی‌ که‌ به‌ روان درمانی‌ و تبدّل آگاهی دل‌ بسته اند‌ و کسانی که برای نوسازی مـسیحیت یـا گـفتوگوی ادیان می کوشند، معنویت را مطرح مـی کنند. البـته گـاهی برداشت های‌ معاصر‌ ازمعنویت‌ می تواند به شدت ناشی ازخوردن حسرت پیشینیان یا سرمشق گیری‌ ازآنان‌ باشد‌، وبا‌ جامعه‌ امروزی‌ آنطور که لازم است رابطه ای نداشته باشد. اکـثر گـرایش های رایج بـه معنویت، بهویژه درمحافل دینی سنتی، به شدت فردگرایانهوایستا است; بـه جای نـوآفرینی و نوسازی توجه شان بیشتر به بازسازی است. این نوع گرایش‌ اغلب به خودِ فردی و درون نگری شخص و به ردّ صریح مادی گرایی و مـصرف گراییِ کـام جویانه مـی پردازد، تا این که به تبدّل واقعاً متعادل جهان درون و بیرون بپردازد.

بـا این همه، در برداشت معاصر از‌ چیستی‌ واقعیِ معنویت، تحولات جدید خلاق بسیاری نیز وجود دارد ـ برداشت هایی که ویژگی پویا و تـبدّلیِ مـعنویت را در ایـن امور می جوید، تجربه زنده، تلاش برای کمال ِ زندگی در سایه عدالت‌ و آرامـش‌ و بـه منزله بزرگترین ماجرای انسان ها، ماجرای جان و تن و دل، در جستوجو و پرده برگرفتن از افق فراگیر برین، و در جستوجو و کشف مهربانی، خـوبی و فـراوانی‌ زنـدگی‌. این برداشت های جدید با آگاهی‌ جدید‌ از سرچشمه های نیروی معنوی ما و جستوجوی نـو در آنـها ـ کـه این سرچشمه های نیروی معنوی به اندازه سرچشمه های مادی برای بقای ما لازمند ـ و اهمیت مـیراث‌ دیـنی‌ جـهانی ما برای آینده‌ بشریت‌، پیوند دارد.

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸۷)


پی یِر تیار دو شاردَن[۳۶] (۱۸۸۱ – ۱۹۵۵)، یسوعی فرانسوی، پیشگام اندیشه درباره سـرچشمه های نـیروی معنوی انسان و نقش معنویت در جهان وابسته بود. او در اوائل سال ۱۹۳۷ درباره‌ «پدیده‌ معنویت» و معنای آن در تـکامل اجـتماعی انـسان مقاله ای نوشت ]۱۶[. زندگانی او به عنوان یک دانشمند، کشیش و عارف، سرمشقی است الهام بخش از معنویت مـسیحی در جـهان معاصر ]۱۷[ و یکی از‌ نوشته های‌ او در‌ میان خداوند ]۳۴[، نمونه آثار کلاسیک معنوی جدید به شمار مـی آید.

گـرایش فـزاینده به سنت های معنوی محلی‌ و میراث های معنوی اقوام و فرهنگ های بومی، از تحولات جدید و مهم دیگر به‌ شـمار‌ مـی آید‌. اینها اخیراً در حال کشف شدن هستند و به خاطر حرمت ذاتی شان برای زندگی و طـبیعت، مـورد سـتایش قرار گرفته اند‌. ‌‌نهضت‌ بوم شناختی معاصر، به آنها بسیار ارزش داده و گونه جدیدی از معنویت آفرینش، به‌ ویژه‌ در‌ رابـطه بـا اثـر متیو فاکس ]۱۱[، آنها را توسعه داده است. کشف دوباره آن امر‌ مقدس و تحول گونه های جـدید مـعنویت در اکوفمنیسم[۳۸] اندیشه و عمل مسیحی که از‌ غرب وارد شده خرده‌ می گیرند‌ و جویای تعابیر جدیدی از معنویت هستند که بـتوانند آنـها را واقعاً از آنِ خود بدانند.

در نهضت معاصر زنان نیز معنویت موضوعی محوری اسـت، البـته نه به مفهوم سنتی و دوگانه آن‌ کـه عـالم کـار و ماده را از عالم معنا جدا می کند، بلکه درجـایی کـه معنویت را جستوجویی می دانند از کل بودگی و یکی شدن از راه استحاله بنیادین نگرش های مردسالارانه سنتی به جنسیت، شـغل، مـحیط‌ و بسیاری‌ از جنبه های دیگر تجربه شـخصی و اجـتماعی. چنین مـعنویتی پیـامدهای سـیاسی عمیقی دارد و عمیقاً به زنان قدرت مـی دهد. ایـن رابطه تنگاتنگ، در مجموعه ای از مقالات ارزشمند درباره سیاست های معنویت زنان، که‌ در‌ سال ۱۹۸۲ انـتشار یـافت تحقیق شده ]۳۳[ و در کتاب های جدیدتر

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸۸)


بسط بـیشتری یافته است ]۲۵; ۴۱[. در کنار عـلاقه آشـکار زنان معاصر به معنویت ـ کـه گـاهی به آن نام‌ نهضت‌ روح زن یا فمنیسم معنوی یا متافیزیکی می دهند، و اغلب با پرستش ایـزدبانو پیـوند می خورد ـ همان گونه که در زن و معنویت ]۱۸[ نـشان دادهـ ام، یـک جنبه معنوی آشـکار و مـهم نیز در‌ نهضت‌ فمنیست‌ وجـود دارد. اهـداف فمنیستی ِ رهایی‌، آرامش‌ و عدالت‌، جستوجو برای دریافتِ کمال انسانیت زن، در اصل نه تنها اجتماعی، اقـتصادی و سـیاسی است، بلکه اهدافی معنوی نیز هـستند.

مـعنویت فمنیستی‌ شـامل‌ آگـاهی‌ جـدید زنان از توانمندی درونی آنـان است برای‌ تحقق‌ تحولات شخصی، اجتماعی و سیاسی. چنین معنویتی عمیقاً در کشف زنان از نفْس شان و عمل آن ریـشه دارد، در کـشف تجربه شان‌ از‌ به‌ هم پیوستگی و مشارکت در قـدرت، از تـصوّر دوبـاره خـلاق و نـام‌ دوباره نهادن بـر آن امـر مقدس، و رشد حساسیت نسبت به وابستگی دوسویه و قداست همه گونه های زندگی. بسیاری از‌ این‌ موضوعات‌ در آثار مـعاصر زنـان مـنعکس می شود، که از طریق شعر و حکایت‌، جنبه های‌ گـوناگون نـیازها و جـستوجوی مـعنوی زنـان را بـررسی می کند. موضوعاتی مانند زیان و رنج، ستمگری و رهایی، همدلی و اشتراک‌، و رابطه‌ میان‌ جنسیت و معنویت. زنان همچنین در حال کشف یک میراث معنوی غنی هستند‌ درباره‌ زنان‌ فرزانه و عرفای پیـشین و در شمایل نگاری و نمادپردازی زنان که در بسیاری دین های جهان وجود دارد‌. محض‌ نمونه‌، در مورد یهودیت، مجموعه ای غنی از منابع را در چهار قرن معنویت زنان یهودی‌ می توان‌ یافت ]۳۵[.

باز هم یکی دیگر از موضوعات مهم معاصر، جـایگاه مـعنویت در‌ آموزش‌ است‌. معنویت، که آن را فرایند رشد و استحاله می دانند، منحصر به بزرگسالان نیست، بلکه در‌ ربط‌ و نسبت با رشد و تحوّل جوانان نیز است. معنویت با یک آگاهی توسعه یافته و ژرف‌ که‌ لازمـ‌ اسـت به شیوه های گوناگون پرورش یافته، تربیت گردد، پیوند می خورد. محض نمونه، در بریتانیا، هم‌ قانون‌ آموزش (سال ۱۹۴۴) و هم قانون اصلاح آموزش (سال ۱۹۸۸)، به تحول مـعنوی‌ دانـش آموزان‌ اشاره‌ می کند، که لازم است آن را نـه تـنها از طریق آموزش دینی، بلکه در همه‌ برنامه های‌ درسی‌ ارتقا دهند.این نیاز آشکار به بحث های زیادی در میان کارشناسان آموزش‌، و نشریاتی‌ درباره رویکردها و روش های نو در  RE]12[ مـنجر شـد. در بسیاری از کشورهای جهان، هـم اکنون در‌ پیـرامون‌ جایگاه آموزش ِ دینی در موقعیت تکثرگراییِ فرهنگی و دینی، عمیقاً به بحث می نشینند‌. چنین‌ بحثی،

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۸۹)


نباید از روی نیازِ فراگیر به‌ تأمل‌ در‌ اهمیت بُعد معنویِ زندگی انسان باشد. شق های‌ سیاستی‌ متفاوت در خصوص دین در آمـوزش عـمومی، درمورد نوع جامعه ای که مردم آن‌ را‌ مطلوب می دانند، همان گونه که از‌ نزاع های‌ جاری در‌ آفریقای‌ جنوبی‌ جدید پیداست، بگومگوهای بسیاری را پدید‌ می آورد‌ ]۴[.

معنویت موضوعی است که حتی در مباحثات سازمان ملل نیز مـطرح شـده‌ است‌. آمـوزه ها و اعمال معنوی گوناگون، در معنا‌، محتوا و ارزش، بسیار متفاوت‌ هستند‌، به گونه ای که، محض نمونه‌، ویژگی‌ معنویت های آفریقاییِ سـنتی و آمریکاییِ بومی با برخی معنویت های باستانیِ شرق و غرب به طرز‌ چـشمگیری‌ در مـنش مـتفاوت است. این‌ امر‌، به‌ تنوع و پیچیدگیِ سرشارِ‌ معنویت‌، به همان شکل که‌ امروزه‌ زندگی و تجربه می شود، مـی افزاید. ‌ ‌ایـن امر نه تنها موضوعی با عمق و غنای تاریخی عظیم‌ است‌ که در زندگی دیـنی پیـشینیان مـهم‌ بوده‌ است، بلکه‌ در‌ پیوند‌ عمیق عصری با شکل دهی‌ زندگی اشخاص و جوامع است. گرایش به پژوهـش و آموزش معنویت به سرعت در حال رشد است‌; پژوهش های‌ مقایسه ای و انتقادی معنویت امروزه در پژوهـش ِ‌ ادیان‌، سزاواز‌ جایگاهی‌ مـحوری‌ اسـت.

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۹۰)


کتابنامه

_. ADAMS‌, CAROL‌ J., (ed.), Ecofeminism and the Sacred, New York, Continuum, 1993.

_. ARAI, TOSH, and ARIARAJAH, WESLEY (eds), Spirituality‌ in‌ Intterfaith‌ Dialogue, Geneva, WCC Publications, 1989.

_. BROWN, PETER‌, The‌ Body‌ and‌ Society‌: Men‌, Women, and Sexual Renunciation in Early Christianity. New York, Columbia Univarsity Press, 1988.

_. CHIDESTER, DAVID, et al., Religion in Public Education: Policy Options for a New South Africa‌, University of Cape Town, Institute for Comparative Religion in Southern Africa, 1992.

_. COUSINS, EWERT (gen. ed.), World Spirituality: An Encynlopedic History of the Religious Quest. New York, Crossroad, 1985 -/London‌, Routledge‌ & Kegan Paul, 1986.

_. DUPRE, LOUIS, and SALIERS, DON E. (eds), Christian Spirituality: Post Reformation and Modern, London, SCM, 1989.

_. ECK, DIANA L., Encountering God: A S piritual Journey from bozeman to‌ Banaras‌, Boston, Beacon Press, 1993.

_. ELIADE, MIRCEA, (ed.), The Encyclopedia of Religion, 16 vols, New York, Mecmillan/LONDON, Collier Macmillan, 1987.

_. ELLER, CYNTHIA, Living‌ in‌ the Lap of the Goddess‌: the‌ Feminist Spirituality Movement in America, Boston Press, 1995.

_. FOWLER, JAMES W., Stages of Faith: The Psychology of Human Developmentand the Quest for Meaning, San Francisco‌, Harper‌, ۱۹۸۱٫

_. FOX, MATTHEW, Creation‌ Spirituality‌: Liberating Gifts for the Peoples of the Earth, San Francisco, Harper San Francisco, 1991.

_. HUMMOND, JOHN, et al., New Methods in RE Teaching: An Experimental Approach, Harlow, Oliver &amp‌; Boyd‌, ۱۹۹۰٫

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۹۱)


_. HANSON, BRADLEY C. (ed.), Modern Chiristian Spirituality: Methodologicsl and Historical Essays, Atlanta, Scholars Press, 1990 (American Academy of Religion Studies in Religion, no. 62).

_. JONES, CHESLYN, WAINWRIGHT, GEOFFREY, and YARNOLD‌, EDWARD‌ (eds), The‌ Study of Spirtuality, LONDON, SPCK, 1986.

_. KING, URSULA (ed.), Feminist Theology from the Third World: A Reader, London‌, SPCK/Maryknoll, Orbis, 1994.

_. KING, URSULA, The Spirit of One Earth‌: Reflections‌ on‌ Teilhard de Chardin and Global Sirituality, New York, Paragon House, 1989.

_. KING, URSULA, Spirit of fire: The ‌‌Life‌ and Vision of Teilhard de Chardin, Maryknoll, Orbis, 1996.

_. KING, URSULA, Women and‌ Spirituality‌: Voices‌ of Protest and Promise, 2nd end, London,Macmillan/University Park, Penn State Press, 1993.

_. MCGINN‌, BERNARD, and MEYENDORFF, JOHN (eds), Chiristian Spirituality: Origins to the Twelfth Century, London‌, Routledge & Kegan‌ Paul‌, ۱۹۸۶٫

_. MAGILL, FRANK N., and MAGREAL, IAN P.(eds), Christian Spirituality: The Essential Guide to the Most Influential Spiritual Writings of the Chiristian Tradition, San Francisco, Haroer & Row, 1988.

_. MAHINEY, WILLIAM‌ K., ©Spiritual Discipline¨, in M. Eliade (ed.), The Encyclopedia of Religion, New York, Macmillan/London, Collier Macmillan, 1987, vol. 14, pp. 19-29.

_. MITCHELL, DONALD W., Spirituality and Emptiness: The Dynamics of Spiritual Life‌ in‌ Buddhism and Christianity, New York, Paul ist Press, 1991.

_. NASR, SEYYED HOSSEIN (ed.), Islamic Spirituality: Foundation, London, Routledge & Kegan Paul, 1987.

_. PAYNE, RICHARD J. (ed.-in-chief), Classics of‌ Western‌ Spirituality: A Library of Great Spiritual Masters. New York, Paulist Press/London, SPCK, 1978.

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۹۲)


_. PLASKOW, JUDITH, and CHRIST, CAROL P. (eds), Weaving the Visions: New Patterns in Feminist Spirituality, San Francisco‌, Harper‌ & Row,1989.

_. PRINCIPE, WALTER, ©Towards Defining Spirituality¨, Studies in Religion/Sciences Religieuses, vol. 12, 1983, pp. 127-41.

_. RAITT, JILL (ed.), Christian Sprirituality: High Middle Ages and‌ Reformation‌, London‌, Routledge & Kegan Paul‌, ۱۹۸۷‌.

_. RAPHAEL‌, MELISSA, Theology and Embodiment: The Post-Patriarchal Reconstruction of Female Sacrality, Sheffield, Academic Press, 1996.

_. SCOTTISH CHURCHES COUNCIL, Working Party Report‌ on‌ ©Spiritiuality‌¨, Dunblane, Scottish Churches House, 1977.

_. SHELDRAKE, PHILIP, Spiritiuality‌ and‌ History: Questions of Interpretation and Method, New York, Crossroad, 1992/London, SPCK, 1991.

_. SMTTHERS, STUART W., ©Spiritual Guide¨, in M. Eliade‌, ed‌., The‌ Encyclopedia of Religion, New York, Macmillan/London, Collier Macmillan, 1987‌, vol. 14, pp. 29-37.

_. SOBRINO, JON, Spiritiuality of Liberation: Toward a Political Holiness, Maryknoll, Orbis, 1988.

_. SPRETNAK, CHARLENE‌ (ed‌.), The‌ Politics of Women¨s Spiritiuality: Essays in the Rise of Spiritiual Power‌ within‌ the Feminist Movement, New York, Anchor Press/Doubleday, 1982.

_. TEILHARD DE CHARDIN, PIERRE, Le Milieu Divin‌, London‌, Collins‌, ۱۹۶۰٫

_. UMANSKY, ELLEN M., and ASHTON, DIANNE, (eds), Four Centuries of jewish Spirituality‌, Boston‌: Beacon‌ Press, 1992.

_. UNDERHILL, EVELYN, The Spiritual Life: Great Spiritual Truths for Everyday Life, Oxford‌, Oneworld‌, ۱۹۹۳‌.

_. VILLER, M., CAVALLERA, F., DE GUIBERT, J., and RAYEZ, A. (founder eds), Dictionnaire de Spiritualite’, ascetique et mystique‌ et‌ histoire, Paris, BEAUCHESNE, 1937-94.

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۹۳)


هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۳ – شماره ۲۳ (صفحه ۹۴)


شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x