مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

راهنمای مطالعات فرقه شناسی اسلامی

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (از صفحه ۱۲۱ تا ۱۵۰)
راهنمای مطالعات فرقه شناسی اسلامی (۳۰ صفحه)
هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۲۱)


‌ ‌‌‌اشـاره‌

دگرگونی اندیشه‌ها و عقایدْ لازمه قوه تفکّر انسان است، و آن‌جا که محور معیّنی وجـود‌ نـداشته‌ بـاشد‌، این دگرگونی ممکن است تا بی‌نهایت ادامه پیدا کند، به‌گونه‌ای که با تولّد هر فـرد‌ انسانی، باید منتظر ظهور عقیده‌ای تازه باشیم. اما ظهور ادیان و مذاهب و مکاتب مـختلف‌، افکار بشری را حول‌ مـحورهای‌ خـاصّی به گردش درآورده‌اند و از پراکندگی بیش از حدّ جلوگیری کرده‌اند. در این میان، پیدایش اسلام به عنوان دین خاتم نقطه عطفی در تاریخ فکر بشری به وجود آورد؛ زیرا پیام‌ نویدبخش خاتمیت این بود که کـاروان خرد و فکر بشری به قدری رشد یافته که می‌تواند در چارچوب این دین کامل و بدون نیاز به ظهور دین جدیدی به سرمنزل مقصود برسد. شاید‌ اگر‌ این دین در مسیر اصلی‌اش قرار مـی‌گرفت، مـی‌توانست با کم‌ترین اختلافات دینی، بشر را به سعادت رهنمون شود. اما هنوز چند دهه از پیدایش دین اسلام نگذشته بود که همچون‌ سایر‌ ادیان، اختلافات درون‌دینی در آن آغاز شد و به مرور زمان، ایـن اخـتلافات تحت‌تأثیر عوامل مختلف فکری، سیاسی، اقلیمی، فرهنگی، اقتصادی و… سرعت گرفت، به‌گونه‌ای که تنها پس از گذشت سه‌ قرن‌، در اوایل قرن چهارم، هر ناظر و محقق بیرونی را برای یافتن حق و حقیقت از میان آن هـمه مـسلک، مذهب و نحله منتسب به اسلام دچار تحیر و سرگردانی

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۲۲)


می‌کرد. از این‌ رو‌، نیاز‌ به تدوین علمی که در‌ آن‌ عقاید‌ و آرای گروه‌های مختلفِ منتسب به اسلام بیان شده باشد، بیش از پیش احساس شـد، تـا پژوهـشگر و منتقد بتواند با مطالعه آنـ‌ عـلم‌ از‌ آرای فـرقه‌های مختلف آگاهی یابد و سپس با سه‌ مقیاس‌ کتاب و سنّت و عقل آنها را در بوته آزمایش گذارد و سره را از ناسره بازشناسد.

اگرچه بذر این عـلم در‌ قـرن‌ سـوم‌ افشانده شد، رشد آن از قرن چهارم آغاز شد. امـا‌ پیـشرفت آن به قدری نامتوازن و بدون تکیه بر مبانی معقول صورت گرفت که پس از گذشت چند قرن‌ به‌ رکود‌ گرایید و سرانجام بـه شـبه‌مُرده‌ای تـبدیل گشت.(۱)

در این نوشته، ضمن ارائه‌ کلیاتی‌ درباره علم فرقه‌شناسی اسـلامی، که بخشی از علم ملل و نحل است،(۲) به بررسی علل رکود و ارائه‌ راه‌حل‌هایی‌ برای‌ رفع آن نقایص و راهکارهایی برای پدیـدآوردن عـلم فـرقه‌شناسی مطلوب پرداخته شده است‌.

تعریف‌ علم‌ فرقه‌شناسی اسلامی

در کتب رایج مـلل و نـحل، تعریف مشخصی از فرقه‌شناسی اسلامی بیان نشده‌ است‌؛ اما‌ با توجه به کتاب‌هایی که در این علم نـوشته شـده‌اند و نـیز با توجّه به‌ نام‌ آن، می‌توان آن را چنین تعریف کرد: «فرقه‌شناسی اسلامی علمی اسـت کـه مـتکفّل‌ بیان‌ عقاید‌ کلامی خاص فرقه‌هایی است که از اسلام نشأت گرفته‌اند.»

این علم تنها درصـدد بـیان‌ آرا‌ و عـقاید فرقه‌هاست و نه نقد و بررسی و ردّ آنها. این اصل در برخی از منابع‌ اولیّه‌ این‌ علم رعایت شـده اسـت؛ اما در بسیاری از کتب دیگر، مؤلفان درصدد اثبات عقیده خود‌ و ردّ‌ عقاید فرقه‌های مخالف بـرآمده‌اند، و در بـرخی از ایـن کتب، همانند الفصل، در‌ این‌ زمینه‌ چنان زیاده‌روی شده است که می‌توان در حقیقت آنها را از کـتب مـربوط به این‌ علم‌ خارج‌ کرد و در زمره کتاب‌های کلامی به شمار آورد. از این‌جا این نـکته‌ روشـن‌ مـی‌شود که کلمه «بیان» در تعریف فوق، در حقیقت علم کلام را از دایره این علم‌ خارج‌ کرده است؛ زیـرا مـتکلمان، برخلاف نویسندگان این علم، درصدد

______________________________

۱٫ البته این نکته‌ را‌ نباید از نظر دور داشت کـه در‌ قـرن‌ اخـیر‌، برخی از خاورشناسان و نیز دانشمندان مسلمان دست‌ به‌ نگارش کتاب‌هایی درباره فرقه‌های مختلف زده‌اند و در آنها تـا حـدّی در گـزارش و توصیف‌ عقاید‌ و تاریخ آنها بدون توجه به‌ گرایش‌های‌ خود کوشیده‌اند‌. همین‌ امـر‌ بـاعث رشد نسبی و پویایی این علم‌ در‌ قرن اخیر شده است. اما باید توجه داشت که محدوده زمـانی مـورد‌ بحث‌ در این مقاله قبل از زمان‌ حاضر است.

۲٫ علم ملل‌ و نحل‌ افزون بـر بـررسی مذاهب و فرقه‌های‌ اسلامی‌، به مطالعه ادیان گـوناگون نـیز مـی‌پردازد.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۲۳)


اثبات عقیده خود و ردّ عقاید دیگران هستند‌. در‌ ایـن عـلم فقط موارد اختلاف‌ در‌ عقاید‌ کلامی فرقه‌ها مطرح‌ می‌شود‌ و اختلافات سیاسی، فقهی، تاریخی‌، حـدیثی‌ و عـقیدتی جایی در آن ندارد.

این علم فـقط بـه گروه‌هایی مـی‌پردازد کـه در بـستری‌ اسلامی‌ به وجود آمده‌اند، که شـامل سـه‌ دسته‌ می‌شوند:

۱٫ گروه‌هایی‌ که‌ سه‌ اصل کلامی توحید، نبوّت‌ و معاد را پذیرفته‌اند و بـه عـبارت دیگر، گروه‌هایی که طبق مبانی اسـلامی می‌توان آنها را مسلمان‌ دانـست‌.

۲٫ گـروه‌هایی که به این اصول یـا‌ بـعضی‌ از‌ آنها‌ خدشه‌ وارد کرده‌اند و طبق‌ اصول‌ و مبانی اسلامی و نیز نظر بیشتر مسلمانان از حوزه مـسلمانی خـارج شده‌اند، اما خودشان خود را مـسلمان‌ مـی‌دانند‌، هـمانند‌ گروه‌های مختلف غـلات کـه با وجود خدشه‌ وارد‌ کـردن‌ بـه‌ الوهیّت‌ و نبوّت‌ و یا حتی معاد، باز استناد به آیات قرآن می‌کنند.

۳٫ گروه‌هایی که ایـن اصـول و یا برخی از آنها را نپذیرفته‌اند، و خود را نـیز مـسلمان نمی‌دانند، مـانند بـعضی از‌ گـروه‌های بهائیت که دین خـود را ناسخ دین اسلام می‌دانند، اما به هرحال، در بستر اسلامی و با تأثیرپذیری از عقاید اسلامی عقاید خـود را مـطرح می‌کنند.

فواید علم فرقه‌شناسی اسلامی‌

مـهم‌ترین‌ فـایده ایـن عـلم، کـه در حقیقت کار مـتکلّمان اسـلامی را آسان می‌کند، آگاهی از عقاید کلامی گروه‌های مختلف اسلامی است که در پرتو آن می‌توان با نقد و بررسی، مـیزان‌ تـأثیر‌ مـتقابل گروه‌های مختلف را نیز دریافت. همچنین با جـمع‌آمدن عـقاید هـمه گـروه‌های اسـلامی در یـک علم، می‌توان همه آنها را با مبانی اصیل‌ اسلامی‌ یعنی کتاب و سنّت و عقل سنجید‌ و گامی‌ در راه شناخت عقاید صحیح اسلامی و یا حتی فرقه ناجیه (البته اگر معتقد به وجـود تنها یک فرقه ناجیه باشیم) برداشت.

فایده دیگر این‌ علم‌، که می‌تواند در علم‌الحدیث‌ ما‌ را یاری کند، آگاهی تفصیلی از ماهیّت فرقه‌های مختلف همانند قدریه، جبریه، مجسمّه، مشبهه، معتزله، غلات، خوارج، حـروریه، زیـدیه، و نیز عقاید مختلف آنان همچون جبر، تفویض، استطاعت، تناسخ، حلول است‌. نام‌ این گروه‌ها و عقاید آنان در احادیث شیعه و سنّی به کار رفته

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۲۴)


است و با کمک این علم می‌توانیم فـهم دقـیق‌تری از این‌گونه روایات پیدا کنیم.

همچنین این علم می‌تواند به‌گونه‌ای دیگر‌ مورّخ‌ و تحلیلگر تاریخ‌ اسلام را یاری کند، چرا که هنگام بررسی جریان‌های تاریخ اسـلام، بـه نام بعضی از فرقه‌ها یا‌ رهـبران آنـها برخورد می‌کنیم که شناخت آنان و عقایدشان می‌تواند در فهم‌ بهتر‌ این‌گونه‌ جریان‌ها مفید افتد.

عالم رجالی نیز می‌تواند به‌گونه‌ای دیگر از این علم بهره گیرد، بـدین‌ترتیب کـه با ‌‌شناخت‌ صحیح عـقاید گـروه‌های مختلف، می‌تواند به‌گونه‌ای دقیق‌تر درباره افراد منسوب به آن گروه‌ها‌ که‌ در‌ سلسله اسناد احادیث واقع شده‌اند، داوری کند. از رهگذر این فایده، فقیه نیز می‌تواند هنگام‌ دقّت در سلسله اسناد روایات فقهی طبق مـبنای خـود از آن بهره گیرد‌.

جایگاه علم فرقه‌شناسی اسلامی‌

در‌ بعضی از نوشته‌ها از ارتباط نزدیک علم ملل و نحل به طور کلّی با علم کلام سخن به میان آمده است که لازمه آن، ارتباط بین علم فـرقه‌شناسی اسـلامی و علم کـلام نیز‌ هست. نویسنده این ارتباط را از نوع ارتباط تاریخ یک علم با نفس آن علم دانسته و به ارتباط تـاریخ فلسفه با علم فلسفه مثال زده است، و آن‌گاه در مقام توضیح دیدگاه‌ خـود‌ چـنین آورده اسـت:

علم کلام از مسائل عقیدتی مربوط به مبدأ و معاد بحث می‌کند و به اثبات یک نظر و ردّ نظرهای مخالف تـوجه ‌ ‌دارد، امـا علم ملل و نحل موضوعات کلامی را‌ از‌ دیدگاه گروه‌های مختلف مطرح می‌کند، بدون آن‌که خـود قـضاوتی در ردّ یـا اثبات آنها داشته باشد.(۱)

در مقام بررسی این دیدگاه تذکّر یک نکته لازم است: فرض می‌کنیم کـه‌ این‌ علم به منزله تاریخ علم کلام است، اما این سخن به مـعنای آلی بودن این علم نـسبت بـه کلام نیست، زیرا علوم آلی علومی‌اند که تنها به منظور استفاده‌ در‌ علم‌ دیگری پی‌ریزی شده‌اند، همانند علم‌ اصول‌ فقه‌ که قواعد و مسائل آن در علم فقه کاربرد دارد. این‌گونه علوم اگرچه از جهت رتبه در مرتبه پایـین‌تری از علوم استدلالیِ‌ مقصد‌ قرار‌ دارند، از

______________________________

۱٫ جعفر سبحانی، بحوث فی الملل والنحل‌ (چاپ‌ دوم، الدار الاسلامیّه، بیروت، ۱۴۱۱ق)، ج۱، ص۲۲٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۲۵)


جهت تعلیم و آموزش باید قبل از آن علوم فراگرفته شوند. اما علومی همانند‌ تاریخ‌ یک‌ علم یا فلسفه آن، اگـرچه از جـهت نظارت به مسائل‌ و بیان تاریخچه و موضوعات آن علم و یا به دست آوردن قواعد کلّی از مسائل آن، تا حدّی شبیه علوم‌ آلی‌اند‌، اما‌ از دو جهت دیگر با آنها تفاوت دارند.

۱٫ در تعریف این‌ علوم‌، علم مـقصد بـا قید علم بودن اخذ شده است؛ برای مثال، می‌گویند تاریخ علم فلسفه عبارت‌ است‌ از‌ «بیان تاریخچه نظرات فلسفی مطرح در علم فلسفه»، و یا تعریف فلسفه تاریخ‌ عبارت‌ است‌ از «استنتاج قـواعد کـلّی از علم تاریخ». اما در هیچ‌یک از تعاریفِ علم اصول‌ فقه‌، علم‌ فقه در داخل تعریف نیامده است.

۲٫ این‌گونه علوم از جهت تعلیم بر فراگرفتن مسائل‌ کلّی‌ علوم مقصد متأخرند و لذا آنها را «معرفت‌های درجه دوم» مـی‌نامند.

از ایـن‌جا ایـن‌ نکته‌ به‌ دست می‌آید کـه عـلم فـرقه‌شناسی اسلامی را نه می‌توان از نوع علوم آلی دانست‌ و نه‌ از نوع معرفت‌های درجه دوم؛ زیرا نه به منظور استفاده در علم دیگری‌ همانند‌ کلام‌ پی‌ریزی شـده اسـت و نـه در تعریف آن علم کلام اخذ گردیده است. گرچه از مـطالعه‌ ایـن‌ علم می‌توان به تاریخچه‌ای از عقاید کلامی مسلمانان در طول تاریخ اسلام‌ دست‌ یافت‌، اما چنان‌که گفته شد، این تنها یـک فـایده از فـواید گوناگون این علم است. از‌ این‌رو‌، می‌توانیم‌ علم فرقه‌شناسی اسلامی را عـلمی مستقل، و نه آلی و نه معرفت درجه دوم‌، بدانیم‌.

تعریف اصطلاحات

در این‌جا به تعریف برخی از اصطلاحات کلیدی این علم مـی‌پردازیم و در پایـان، حـدیث‌ تفرقه‌ را که کاربرد فراوانی در این علم دارد، توضیح می‌دهیم.

۱٫ ملل: این‌ کـلمه‌ جـمع ملت است و پانزده بار در قرآن‌ کریم‌ به‌ کار رفته است. با توجّه به کاربرد‌ این‌ کـلمه درمـی‌یابیم کـه معنای صحیح آن، که قدر جامع همه موارد است، طریقت‌ و سنّت‌ است، چـنان‌که در بـرخی از‌ کـتب‌ لغت عرب‌ نیز‌ آمده‌ است،(۱) و برخلاف بیان برخی از کتاب‌ها‌، تنها‌ به معنای طریقت انـبیا بـه طـور مطلق یا انبیای صاحب شرایع

______________________________

۱٫ تاج‌العروس‌، ج۸، ص۱۲۰‌؛ لسان‌العرب، ج۱۳، ص۱۸۸٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۲۶)


نیست؛(۱) زیرا در‌ قرآن به مواردی برخورد‌ مـی‌کنیم‌ کـه این کلمه درباره طریقت‌ اقوام‌ غیرمتدیّن نیز استعمال شده است، چنان‌که از قول حـضرت یـوسف(ع) چـنین آمده است‌: «انی‌ ترکت ملّه قوم لایؤمنون باللّه‌». (سوره‌ یوسف‌، آیه ۱۲).

از‌ این‌جا‌ روشن مـی‌شود کـه استعمال‌ ملّت‌ در فرقه نیز از نظر لغت و قرآن جایز است. همچنین در حدیثی از پیامبر‌ اکـرم‌(ص) کـلمه مـلّت در مورد گروه‌های درون‌دینی‌ به‌ کار رفته‌ است‌: «انهم‌ [بنی‌اسرائیل[ تفرّقوا علی اثنین‌ وسبعین ملّه وسـتفترق امـتی علی ثلاث وسبعین ملّه؛ بنی‌اسرائیل به هفتاد و دو ملّت تقسیم شدند‌ و امّت‌ مـن بـه هـفتاد و سه ملّت متفرق‌ خواهند‌ شد‌».(۲)

این‌ کلمه‌، در اصطلاح علم‌ ملل‌ و نحل، مترادف کلمه دیانات اسـتعمال شـده اسـت و از مثال‌هایی که زده می‌شود، روشن می‌شود که منظورْ‌ ادیان‌ آسمانی‌ مانند مسیحیت، یـهودیت و مـجوسیّت(۳) است.

۲٫ نِحل: این‌ کلمه‌ جمع‌ نِحله‌ است‌ که‌ در قرآن به معنای عطیه و بخشش به کار رفـته اسـت.(۴) کتب لغت معانی هدیه بدون عوض(۵) یا مطلق هدیه(۶) را برای آن ذکر کـرده‌اند. ایـن کلمه وقتی‌ به صورت انتحال و تنحل در مـی‌آید بـه مـعنای ادّعای دروغین یا بدون دلیل است.(۷) در روایـات نـیز به همین معنا به کار رفته است.(۸)

این کلمه در اصطلاح این علم‌، مـعادل‌ کـلمه آرا و اهوا و در مقابل کلمه دیانات بـه کـار رفته اسـت،(۹) و مـی‌توان آن را مـترادف مکتب‌های غیرآسمانی دانست، چنان‌که مثال زدن بـه فـیلسوفان، دهریّه، صابئین، ستاره‌پرستان، بت‌پرستان و برهمنان این‌ معنا‌ را روشن‌تر می‌سازد.(۱۰) شاید مناسبت آن، چـنین بـاشد که در نظر صاحبان این علم، صـاحبان این مکاتب در حقایقی کـه ادّعـا می‌کنند‌ بر‌ صواب نیستند.

______________________________

۱٫ راغـب اصـفهانی، معجم‌ مفردات‌ الفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشلی، ص۴۹۲٫

۲٫ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار (چاپ سوم، دار احـیاء التـراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق)، ج۱۸، ص۳، حدیث ۴٫ و نیز ص۳۰ (بـه نـقل از‌ جـامع‌ الاصول)، و ج۱۰، ص۴۰۸٫

۳٫ محمد‌ بـن‌ عـبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، تـحقیق مـحمد سیدگیلانی (دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۲ق)، ج۱، ص۱۳٫

۴٫ سوره نساء، آیه ۴٫

۵٫ راغب اصفهانی، پیشین، ص۵۰۶٫

۶٫ تاج العروس، ج۸، ص۱۲۹٫

۷٫ لسان‌العرب، ماده نـحل؛ راغـب اصفهانی، پیشین، ص۵۰۶٫

۸٫ برای اطلاع‌ از‌ این روایـات رک: المـعجم المفهرس لالفـاظ احـادیث بـحارالانوار (چاپ اوّل، دفتر تبلیغات اسـلامی، قم)، ج۱۲، ص۶۴۵٫

۹٫ شهرستانی، پیشین، ج۱، ص۱۳٫

۱۰٫ همان.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۲۷)


۳٫ فرقه: این کلمه از لغت «فرق» به معنای جدا‌ شدن‌ گرفته شـده‌ و بـه گروهی گفته می‌شود که خود را از عـامّه مـردم جـدا کـرده بـاشند.(۱) در اصطلاح قرآن، بـه‌ جـمعیتی اطلاق شده که تعداد افرادش بیش از طایفه است: «فلولا‌ نفر‌ من‌ کلّ فرقه منهم طائفه لیـتفقهوا فـی الدیـن» (سوره توبه، آیه ۱۲۲).

در لغت و نیز در قرآن، در ‌‌کـاربرد‌ ایـن کـلمه مـفهوم «گـروه» لحـاظ نشده است.

در اصطلاح ملل و نحل، فرقه به‌ گروهی‌ با‌ عقاید کلامی خاصّ گفته می‌شود. به نظر می‌رسد این معنای خاصّ «فرقه» از حدیث معروف‌ «تفرقه» گرفته شده بـاشد که در آن پیامبر اکرم(ص) خبر از پراکنده شدن‌ امت خود به هفتاد‌ و سه‌ فرقه می‌دهد.(۲) از این‌جا روشن می‌شود که این کلمه در اصطلاح علم ملل و نحل دو تفاوت با وضع لغوی آن دارد: اوّل آن‌که این کـلمه در لغـت به معنای گروه، صرف‌نظر‌ از عقاید آن، است، اما در اصطلاح ملل و نحل، قیدِ معتقد به عقاید کلامی خاص به آن اضافه می‌شود. دوم آن‌که فرقه در لغت به معنای اقلیّتی در مقابل اکثریت است‌، امـا‌ در مـلل و نحل حتی برای گروه اکثریت نیز، که اصطلاحا به آن «جماعت» می‌گویند، این لغت استعمال شده است.

در این‌جا می‌توان درباره این کلمه نقدی بـه اربـاب ملل و نحل‌ وارد‌ کرد و آن این‌که اشـکالی نـیست که برای کلمه فرقه صرف‌نظر از لغت، قرآن و روایات، اصطلاحی جعل کنید و آن را در مورد گروهی با عقاید کلامی خاص به کار برید‌؛ اما‌ اگر مقصود ایـن بـاشد که کلمه «فرقه» را کـه در احـادیث نبوی به کار رفته است معنا کنید، باید به لغت و قرآن و نیز روایات دیگر مراجعه کنید، و در این‌ منابع‌، عقاید‌ کلامی در معنای فرقه لحاظ‌ نشده‌ است‌. بنابراین، فرقه شامل هرگونه دسـته‌بندی سـیاسی، فقهی و عقیدتی می‌شود و اختصاص آن به دسته‌بندی‌های کلامی وجهی ندارد. در ذیل حدیث تفرقه روشن‌ خواهد‌ شد‌ که کاربرد کلمه فرقه در زبان ارباب ملل‌ و نحل‌ ناظر به حدیث تفرقه است.

نکته دیـگری کـه درباره ایـن کلمه لازم است آن است که چنان‌که از اصطلاح‌ قرآنی‌، لغوی‌ و حدیث تفرقه به دست می‌آید، فرقه به گروهی گـفته می‌شود‌ که دارای جمعیت نسبتا زیادی باشد؛ بنابراین، کاربرد آن در مورد گروه‌هایی کـه بـه تـعداد انگشتان دست یا‌ کم‌ترند‌، صحیح‌ نیست.

______________________________

۱٫ راغب اصفهانی، پیشین، ص۳۹۱٫

۲٫ منابع این حدیث در ذیل بحث‌ تفرقه‌ خواهد آمـد.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۲۸)


‌ ‌از ایـن جهت، به مشکل دیگری در مورد ملل و نحل‌نویسان برمی‌خوریم که با اهداف‌ خاصی‌ در‌ فـراوان جـلوه دادن فـرقه‌های منتسب به شیعه کوشیده‌اند و به گروه‌هایی با جمعیت‌ بسیار‌ اندک‌ که در مقطع زمانی خاص ظـهور کرده، به زودی منقرض شده‌اند، نام فرقه اطلاق‌ کرده‌اند‌، و جالب‌ آن است که آنها را در عـداد هفتاد و سه فرقه آوردهـ‌اند. حـتی در بعضی‌ از‌ موارد، گروه‌هایی را به نام شیعه جعل کرده‌اند که وجود خارجی نداشته‌اند.(۱)

۴٫ مسئله‌: مسئله‌ در‌ این علم عبارت است از محورهای اصلی کلامی که اختلافات گروه‌های اسلامی در پیرامون‌ آنها‌ پدید می‌آید. شهرستانی بـه منظور ضابطه‌مند کردن مباحث علم ملل و نحل، مسائل مختلف‌ آن‌ را‌ در ذیل چهار قاعده مرتب کرده است، که عبارت‌اند از: الف) مسائل صفات ازلی، صفات‌ ذاتی‌، صفات فعل، آنچه بر خدا واجب یا جایز یـا مـحال است، در‌ ذیل‌ قاعده‌ اوّل که عنوان آن صفات و توحید در آن است؛ ب) مسائل قضا و قدر، جبر و کسب، اراده‌ خیر‌ و شر‌، مقدور و معلوم در ذیل قاعده دوم با عنوان قدر و عدل در آن‌؛ ج) مسائل‌ ایمان، توبه، وعید، ارجـا، تـکفیر و تضلیل در ذیل قاعده سوم با عنوان وعد و وعید و اسما و احکام‌؛ د) مسائل‌ حسن و قبح، صلاح و اصلح، لطف، عصمت در نبوت، شرایط امامت در ذیل‌ قاعده‌ چهارم با عنوان سمع و عقل و رسالت و امـامت‌.(۲)

۵٫ مـقاله‌: مقاله‌ در اصطلاح این علم، عقاید کلامی خاصّی‌ است‌ که هرگروه در ذیل مسائل اصلی کلامی بیان می‌دارد و نقطه افتراق گروه‌ها را‌ از‌ یکدیگر به وجود می‌آورد. این‌ کلمه‌ چنان نقشی‌ در‌ این‌ عـلم دارد کـه بـرخی از کتاب‌شناسان‌ از‌ این علم با عـنوان عـلم «مـقالات الفرق» یاد کرده‌اند.(۳) این کلمه در‌ عنوان‌ تعدادی از قدیمی‌ترین کتب این علم‌ به کار رفته است‌، مثل‌ کتاب المقالات، نوشته ابوعیسی رواقـ‌ (م ۲۴۷‌ق)؛(۴) المـقالات فـی اصول الدیانات من‌الخوارج والمعتزله والشیعه، نوشته ابوالحسن عـلی بـن حسین، معروف‌ به‌مسعودی‌ صاحب کتاب مروج الذهب (م۳۴۶‌ق)؛(۵) المقالات‌ والفرق‌، نوشته سعد بن‌ عبداللّه‌ اشعری (م۳۰۱ق)؛ ومقالات الاسلامیین‌ فی‌اختلاف‌ المصلیّن، نـوشته ابـوالحسن اشـعری (م۳۲۴ق).

______________________________

۱٫ برای اطلاع بیشتر رک: نعمت‌اللّه صفری، غالیان؛ کاوشی در‌ جریان‌ها‌ و برآیند (چـاپ اوّل، بنیاد پژوهش‌های اسلامی‌ آستان‌ قدس رضوی‌، مشهد‌، ۱۳۷۸‌).

۲٫ شهرستانی، پیشین، ج۱، ص۱۴ـ۱۵‌.

۳٫ ملاکاتب چلبی (حاجی خلیفه)، کشف الظنون عن اسامی الکـتب والعـیون (دارالفـکر، بیروت، ۱۴۱۰ق)، ج۲، ص۱۷۸۲٫

۴٫ آقابزرگ‌ تهرانی‌، الذریعه (چاپ سوم، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۳‌ق)، ج۱، ص۳۴‌؛ ج۲۰‌، ص۳۸۸‌.

۵٫ همان‌، ج۲۰، ص۳۹۲٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۲۹)


۶٫ حدیث‌ تـفرقه‌: حـدیث تفرقه عنوان روایتی است که در آن پیامبر اکرم(ص) پیش‌بینی کرده که امتش به هفتاد‌ و سه‌ فرقه‌ پراکـنده مـی‌شوند. ایـن حدیث که در جوامع‌ روایی‌ سنی‌ و شیعه‌ نقل‌ شده‌، مورد استناد بسیاری از مـلل و نـحل‌نویسان قـرار گرفته است. آنچه در این‌جا مهّم است، ذکر طرق و اسناد آن، بررسی محتوای آن و تاریخچه اسناد بـه آن در کـتب‌ مـلل و نحل است.

۱ـ۶٫ اسناد حدیث تفرقه

این روایت در جوامع روایی اهل سنت همانند سنن ابـن‌ماجه (۲۱۸ـ۲۷۶ق)،(۱) مـسند احمد بن حنبل (م۲۴۱ق)،(۲) سنن ابن‌داود (۲۰۲ـ۲۷۵ق)،(۳) سنن الترمذی (۲۰۹‌ـ۲۷۹‌ق)،(۴) المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری(۵) آمـده اسـت. در انـتهای اسناد آن اصحابی همچون ابوهریره، ابودرداء، جابر بن عبداللّه انصاری، ابوسعید خُدری، انس بن مـالک، عـبداللّه بن عمرو بن‌عاص، ابوامامه‌ و واثله‌ بن اسقع قرار دارند که این روایت را بـا انـدک اخـتلافی از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کنند.(۶) همچنین کلینی(ره) این حدیث را از‌ قول‌ امام باقر(ع) نقل می‌کند.(۷)

با‌ تـوجه‌ بـه طرق متعدد حدیث، آن را می‌پذیریم و بیشتر در محتوای آن به بحث می‌پردازیم.

۲ـ۶٫ محتوای حدیث تـفرقه

هـنگام بـحث از محتوای حدیث، باید جداگانه‌ از‌ دو بخش صدر و ذیل‌ آن‌ سخن گفت.

______________________________

۱٫ ابوعبداللّه محمد بن یزید قـزوینی (مـعروف بـه ابن‌ماجه) سنن، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی (داراحیاء التراث العربی، بیروت)، کتاب الفـتن، ج۲، بـاب ۱۷، ص۱۳۲۱ـ۱۳۲۲٫

۲٫ احمد بن حنبل، مسند (دارالفکر‌، بیروت‌)، ج۲، ص۳۳۲٫

۳٫ ابوداود سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن، تحقیق محمد محیی‌الدین عـبدالحمید (المـکتبه العصریه، بیروت)، ج۴، ص۱۹۸، حدیث ۴۵۹۷٫

۴٫ ابوعیسی محمد بن عیسی بن سوره (معروف به تـرمذی)، سـنن، تحقیق کمال یوسف‌ الحوت‌ (دارالفکر، بیروت‌)، ج۵، کـتاب الایـمان، بـاب ۱۸، ص۲۶، حدیث۴۱٫

۵٫ جعفر سبحانی، پیشین، ج۱، ص۲۵، به نقل از المـستدرک عـلی الصحیحین‌، ج۱، ص۱۲۸٫

۶٫ برای اطلاع بیشتر رک: عبداللّه بن محمد زیلقی مصری (م ۷۶۲‌ق)، تخریج‌ احادیث‌ الکشاف، کـه دو کـتاب بحث فی الملل والنحل (ج۱، ص۳۳) و مـذاهب الاسـلامیینِ عبدالرحمن بـدوی (چـاپ اوّل، دارالعـلم للملائین‌، ‌‌بیروت‌، ج۱، ص۳۳ـ۳۴) از آن نقل می‌کنند.

۷٫ محمد بـن یـعقوب کلینی (م ۳۲۸ یا ۳۲۹‌ق)، الروضه‌ من‌ الکافی، تصحیح محمدجعفر شمس‌الدین (دارالتعارف للمطبوعات، بیروت)، ص۱۸۲، حـدیث ۲۸۳٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۳۰)


در صـدر، سخن از پراکندگی‌ امت پیامبر(ص) به هـفتاد و دو یا هفتاد و سه فـرقه اسـت؛(۱) ذیل حدیث درصدد‌ تعیین فـرقه نـاجیه برآمده‌ است‌. صدر حدیث را از قدیمی‌ترین منبع، یعنی سنن ابن‌ماجه، نقل می‌کنیم:

… قال(ص): «افـترقت الیـهود علی احدی و سبعین فرقه، فـواحده فـی الجـنّه وسبعون فی النـار و افـترقت النصاری علی اثنتین وسـبعین فـرقه، فاحدی‌ وسبعون فی النار، واحده فی الجنّه والذی نفس محمد بیده لتفترقنَّ امتی علی ثـلاث وسـبعین فرقه، واحده فی الجنّه واثنتان وسـبعون فـی النار.

در هـمه مـنابع، صـدر حدیث با تفاوت‌های انـدکی‌ در‌ عبارت و محتوا به همین‌گونه نقل شده است. اما ذیل حدیث از آن‌جا که سرنوشت‌ساز است و حـقانیت یـک گروه و بطلان گروه‌های دیگر را اثبات مـی‌کند، دسـتخوش تـفاوت‌های فـراوان گـشته است، زیرا‌ فـرقه‌های‌ مـختلف، هرکدام سعی در تطبیق آن با مرام خود کرده‌اند.

شیعیان ذیل حدیث را با چنین عباراتی نقل کرده‌اند: «هـو مـا نـحن علیه الیوم انا و اهل بیتی؛(۲) فرقه نـاجیه‌ هـمان‌ اسـت کـه هـم‌اکنون مـن و اهل بیتم برآنیم»، یا «هی التی اتبعت وصی محمد صلی‌اللّه علیه وآله؛(۳) فرقه ناجیه همان است که از وصی محمد(ص) پیروی کرده است».

منابع مختلف‌ اهل‌ سنّت‌، در ذیل حـدیث، عباراتی همچون‌ «الجماعه‌»(۴) یا‌ «ما اَنَا علیه واصحابی»(۵) نقل می‌کنند تا بر مذهب کلامیِ بیشتر آنان تطبیق شود.

در این میان، غزالی روایتی را نقل‌ می‌کند‌ که‌ از میان هفتاد و سه فرقه، تـنها یـک فرقه‌ را‌ اهل هلاکت و بقیه را اهل نجات دانسته است. او می‌گوید: در روایتی چنین آمده: «کلها فی الجنّه الا الزنادقه‌»، یعنی‌ همه‌ این گروه‌ها به جز زندیقان در بهشت‌اند. وی ترجیح می‌دهد‌ که فرقه هـالکه تـنها یک فرقه باشد، زیرا آن را با رحمت واسعه خداوند سازگارتر می‌بیند و معتقد است‌ که‌ اگر‌ روایات قائل به وحدت فرقه ناجیه صحیح باشد، مـعنای آن ایـن‌ است‌ که گروه ناجیه گـروهی هـستند که بدون آن‌که بر آتش عرضه شوند و یا احتیاج به شفاعت‌ داشته‌ باشند‌، مستقیما وارد بهشت می‌شوند. این سخن به معنای رستگار نشدن

______________________________

۱٫ در مسند‌ احـمد‌ (ج۲، ص۳۳۲‌) هـفتاد و دو و در بقیه منابع هفتاد و سـه آمـده است.

۲٫ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج۲۸، ص۳، حدیث‌۴٫

۳٫ همان‌، ص۴، حدیث‌۵٫

۴٫ ابن‌ماجه، پیشین، ج۲، ص۱۳۲۱٫

۵٫ الترمذی، پیشین، ج۵، ص۲۶، حدیث۴۱٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۳۱)


بقیه گروه‌ها پس از عرضه بر‌ آتش‌ و یا با شفاعت نیست.(۱)

از آن‌جا که ورود به مباحث مربوط به ذیل‌ حدیث‌ بـه‌ بـحث‌های تخصّصی کلامی و حدیثی می‌انجامد، آن را رها کرده، به بحث در پیرامون صدر‌ حدیث‌ می‌پردازیم: درباره صدر و اعداد به کار رفته در آن، بحث‌های مختلفی بین علمای‌ کلام‌ و ملل‌ و نحل پیش آمده است. برخی بـا وارد کـردن اشکالاتی کـه عمدتا محتوایی و کم‌تر سندی است‌، به‌ ردّ حدیث پرداخته و آن را مجعول دانسته‌اند.(۲) اما بسیاری از ملل و نحل‌نویسان‌ آن‌ را‌ پذیرفته‌اند. از مـیان اینان نیز برخی بر ظاهر لفظ اعداد جمود کرده و آن را اعدادی‌ حـقیقی‌ دانـسته‌اند‌ و کـوشیده‌اند که فرقه‌های اسلامی را به هفتاد و سه برسانند؛ اما گروهی دیگر‌ این‌ اعداد را کنایی دانسته و خود را از مضیقه تـطبیق ‌ ‌عـدد هفتاد و سه بر فرقه‌های اسلامی رهانیده‌ و گفته‌اند‌ که این اعداد از معطوفات عدد هـفتاد اسـت و هـمچنان‌که لفظ سبعین در‌ کلام‌ عرب کنایه از کثرت است، معطوفات آن‌ نیز‌ به‌گونه‌ای‌ دیگر کثرت را می‌رسانند.(۳)

تـصوّر بر این‌ است‌ که با توجّه به کثرت اسناد این حدیث در منابع شـیعه و اهل سنّت‌، اثبات‌ جـعلی بـودن آن بسیار مشکل‌ است‌.(۴) اما اشکالات‌ محتوایی‌ مربوط‌ به صدر حدیث تنها به قول‌ اول‌ از میان دو قول وارد است. بعضی از این اشکالات از قرار‌ زیر‌ است:

۱٫ تقسیم یهودیت به هفتاد و یک‌ فرقه و مسیحیت به هـفتاد‌ و دو‌ فرقه با واقعیّت خارجی منطبق‌ نیست‌.(۵)

۲٫ منظور از اختلافی که باعث به وجود آمدن یک فرقه می‌شود، چیست؟ اگر مراد‌ اختلافات‌ فقهی باشد، هنوز تعداد فرقه‌ها‌ به‌ هفتاد‌ و سه نرسیده است‌، و اگر‌ مـنظور اخـتلافات کلامی باشد‌، اگر‌ شامل هر نوع اختلاف در مسائل کلامی اعم از خرد و کلان بشود، تعداد فرقه‌های‌ مختلف‌ در طول تاریخ اسلام از مرز‌ هزار‌ نیز گذشته‌ است‌ و اگر‌

______________________________

۱٫ احمد بن محمد غزالی‌، فـیصل التـفرقه بین الاسلام والزندقه، تصحیح سید محمد نورالدین حلبی (چاپ اوّل، مطبعه السعاده، مصر‌، ۱۳۲۵‌ق)، ص۲۳ـ۲۴٫

۲٫ مذاهب الاسلامیین (ج۱، ص۳۳ـ۳۴‌) بیشتر‌ اشکالات‌ محتوایی‌ را‌ مطرح می‌کند اما‌ ابومحمد‌ علی بن احمد معروف به ابن‌حزم ظاهری، در کـتاب الفـصل فی الملل والاهواء والنحل (تحقیق محمد‌ ابراهیم‌ نصر‌ و عبدالرحمن عمیره، چاپ دوم، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۶‌ق، ج۳، ص۳۹۲‌) آن‌ را‌ از‌ جهت‌ سند ردّ می‌کند.

۳٫ برای اطلاع بیشتر از نظر دوم رک: احمد مهدوی دامغانی، «نظری به عدد ۷۳ در حدیث تـفرقه»، مـجلّه یـغما (سال۱۷، شماره ۵)، ص۲۰۹ـ۲۱۲‌.

۴٫ برای اطلاع بـیشتر از کـیفیت اسـناد این حدیث رک: جعفر سبحانی، پیشین، ج۱، ص۲۳ـ۲۶٫

۵٫ برای اطلاع بیشتر از برخی توجیهات دراین‌باره رک: محمدجواد مشکور، تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام تا قرن‌ چهارم‌ هـجری (چـاپ سـوم، اشراق، تهران، ۱۳۶۱)، ص۱۹٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۳۲)


منظور اختلاف در مسائل اصلی همانند تـوحید، امـامت و عدل باشد، هنوز تعداد فرقه‌ها به این عدد نرسیده است.

۳٫ ظرف زمانی که در‌ آن‌ این اختلاف واقع شده کـدام است؟ آیـا مـراد ظرف زمانی صدر اسلام تا زمان حیات نویسندگان کتب مـلل و نحل است، که معمولاً در قرن‌های‌ چهارم‌ تا ششم می‌زیسته‌اند وبه‌آن حدیث‌ استناد‌ کرده‌اند، ویا منظور تا روزقیامت است؟

فـخر رازی در جـواب ایـن اشکال و اشکال قبل چنین می‌گوید:

منظور پیامبر اکرم(ص) از این حدیث آن اسـت کـه‌ امّت‌ من به‌زودی در حالتی‌ نامعیّن‌ (زمانی نامعین) به این عدد خواهند رسید. در این حدیث دلالتی بـرای حـالات دیـگر (زمان‌های دیگر) وجود ندارد، به این معنا که در زمان‌های دیگر نیز بـه هـمین عـدد باقی‌ بماند‌ و کم و زیاد نشود.(۱)

ناگفته پیداست که این توجیه برای حدیث تفرقه، تـوجیه مـنطقی و کـارآمدی نیست؛ زیرا ظاهر حدیث این است که این عدد نهایت تقسیم را می‌رساند، نه تـقسیم امـت‌ را‌ در زمانی‌ نامعین.

۴٫ بعید است که پیامبر اکرم(ص) عددی را ذکر کند و منظورش معنای حـقیقی آن بـاشد و بـدین‌ترتیب امت‌ خود را در سرگردانی رها کند.

۵٫ هر کوششی بر تطبیق تعداد‌ فرقه‌ها‌ بر‌ این عـدد خـالی از اشکال نیست و بیشتر، بیانگر تلاش‌های بیهوده تطبیق‌کنندگان است.(۲)

اشکالی که به قول دوم ‌‌یـعنی‌ کـنایی بـودن اعداد وارد شده، آن است که تنها در صورتی می‌توانیم عدد‌ هفتاد‌ را‌ کنایه از کثرت بدانیم که به‌صورت عـقود(۳) یـعنی سبعین در روایت وارد شده باشد، اما‌ استعمال آن به‌صورت معطوف(۴) در کنایه به کار نـمی‌رود.(۵)

پاسـخ آن اسـت که‌ متکلّم اگر بخواهد کثرت‌ متعارف‌ را بیان کند، معمولاً آن را با کلمه سبعین بیان می‌کند، مـانند آیـه قـرآن که خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «ان تستغفرلهم سبعین مَرَّه فلن یغفر اللّه لهـم». (سـوره توبه، آیه‌ ۸). ولی اگر بخواهد یک

______________________________

۱٫ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر ومفاتیح الغیب (چاپ سوم، دارالفکر،بیروت، ۱۴۰۵ق)، ج۲۲، ص۲۱۹، ذیل آیـه ۹۳، سـوره انبیا.

۲٫ عبدالرحمن بدوی، پیشین، ج۱، ص۳۳ـ۳۴٫

۳٫ اعداد عقود عبارت‌اند از‌ بیست‌، سی تا نود.

۴٫ اعـداد مـعطوف از ترکیب عقود و آحاد به دست می‌آیند، مـانند هـفتاد و یـک، هفتاد و دو.

۵٫ جعفر سبحانی، پیشین، ج۱، ص۳۶٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۳۳)


درجه بالاتر از کـثرت مـتعارف را به‌وسیله عددی کنایی‌ بیان‌ کند، چاره‌ای ندارد از آن‌که یک عدد بر سبعین بـیفزاید و آن را بـا «احد و سبعون» بیان کند. و اگـر مـراد او دو درجه بـالاتر از کـثرت مـتعارف باشد، آن را‌ با‌ عدد «اثنان و سبعون» بـیان مـی‌کند. و اگر درصدد بیان سه درجه بالاتر از کثرت متعارف باشد، چاره‌ای ندارد از آنـ‌که بـا عدد «ثلاث وسبعون» بیان کند، و عـدد «ثلاث» با آن‌که‌ خـود‌ در‌ بـعضی از موارد کنایه از‌ کثرت‌ است‌، در ایـن‌جا عـددی حقیقی است و تنها عدد سبعون کنایه از کثرت است.

آنچه این برداشت را تأیید مـی‌کند ایـن است که‌ سیاق‌ حدیث‌، نـمایانگر تـعجبی اسـت از اختلافات فراوان درونـ‌گروهی پیـروان‌ ادیان‌ آسمانی به‌خصوص مـسلمانان، بـا وجودی که پیامبرانشان راه حق را روشن کرده‌اند، و بیان این معنا با اعدادی که فوق‌ کـثرت‌ را‌ بـرسانند، مناسب‌تر است.

درباره محتوای این حـدیث، مـباحثی همچون عـلل‌ اخـتلاف، ضـوابط اختلافی که موجب صـدق فرقه می‌شود، تعیین فرقه ناجیه، کفر یا فسق فرق دیگر مطرح است‌ که‌ از‌ وضع ایـن مـقاله خارج است.(۱)

۳ـ۶٫ تاریخچه استناد به حـدیث تـفرقه در‌ کـتب‌ مـلل و نـحل

چنان‌که دیدیم، ایـن حـدیث در منابع روایی قرن سومِ اهل سنّت همانند مسند احمد‌ بن‌ حنبل‌، سنن ابی‌داوود، سنن ابن‌ماجه و صـحیح تـرمذی نـقل شده است. همچنین در بعضی‌ از‌ منابع‌ قرن چـهارم شـیعه هـمانند تـفسیر عـیاشی(۲) نـوشته محمد بن مسعود معروف به عیاشی،(۳) روضه‌ کافی‌ تألیف‌ محمد بن یعقوب کلینی (م۳۲۸ یا ۳۲۹ق) والخصال ومعانی الاخبار شیخ صدوق (م ۳۸۱ق) آمده‌ است‌. اما ملل و نحل‌نویسان شیعه و سنی در نـیمه دوم قرن سوم و نیمه اوّل قرن‌ چهارم‌ هجری‌ همانند سعد بن عبداللّه اشعری (م۲۹۹ یا ۳۰۱ق) در المقالات والفرق، ابومحمد حسن بن‌ موسی‌ نوبختی (م بین ۳۰۰ تا ۳۱۰ق) در فرق الشیعه، ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری‌ (م ۳۲۴‌ق) در‌ مقالات الاسـلامیین ایـن حدیث را در کتب خود نیاورده و طبعا کتب خود را بر مبنای‌ آن‌ پی‌ریزی نکرده‌اند. اگرچه درباره دو کتاب اوّل می‌توانیم چنین توجیه کنیم که‌ چون‌ مؤلفان‌ شیعی این دو کتاب درصدد بیان

______________________________

۱٫ برای اطـلاع از ایـن مباحث مراجعه شود به: ابواسحاق‌ ابراهیم‌ بن‌ موسی شاطبی، الاعتصام، تحقیق مسعود طعمه حلبی (چاپ اوّل، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۱۳‌ق)، ج۲، ص۴۳۸‌ـ۵۲۷٫

۲٫ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج۲۸، ص۶، حدیث ۹، به نـقل از تـفسیر العیاشی، ج۲، ص۴۲٫

۳٫ او را هم‌طبقه کلینی‌ دانسته‌اند‌، رک: آقـابزرگ تـهرانی، پیشین، ج۴، ص۲۹۵٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۳۴)


فرقه‌های شیعه و نه تمام مسلمانان بوده‌اند، این‌ حدیث‌ را ذکر نکرده‌اند، اما این توجیه درباره‌ کتب‌ سوم‌ که درصدد بیان همه فرقه‌های اسلامی بـوده‌، صـحیح‌ نیست.

برای اولین بـار در نـیمه دوم قرن چهارم هجری در کتاب التنبیه‌ والردّ‌ علی اهل الاهواء والبدع نوشته‌ ابوالحسین‌ محمد بن‌ احمد‌ مَلطی‌ شافعی (م ۳۷۷ق) اشاره‌ای به این حدیث‌ شده‌(۱) و نویسنده کوشیده است تا فرقه‌های هالکه را به عدد هـفتاد و دو بـرساند‌.(۲) پس‌ از وی، در قرن پنجم هجری‌، ابومنصور عبدالقاهر بغدادی (م۴۲۹‌ق) در‌ آغاز کتاب الفرق بین الفرق‌ وبیان‌ الفرقه الناجیه منهم، این حدیث را با ذکر اسناد مختلف آن آورده و کتاب‌ خود‌ را بر مبنای آن پی‌ریزی‌ کرده‌ است‌. از شـیوه کـار‌ او‌ دامادش، ابـومظفر اسفرائینی (م۴۷۱‌ق) در‌ التبصیر فی الدین وتمییز الفرقه الناجیه عن الفرق الهالکین تقلید کرد. آوردن عبارت فرقه‌ ناجیه‌ درعنوان هـردوکتاب، قصد مؤلفان آنهارا ازاستناد‌ به‌این‌ حدیث روشن‌ می‌کند‌.

همچنین‌ در این قـرن، ابـوالمعالی‌ مـحمد حسینی علوی، که کتاب بیان الادیان خود را در سال ۴۸۵ق به زبان فارسی‌ تألیف‌ کرد، این حدیث را با سـلسله‌ ‌ ‌سـندی‌ متصل‌ از‌ امام‌ صادق علیه‌السلام نقل‌ می‌کند‌(۳) و آن را مبنای کتاب خود قرار می‌دهد. اما در هـمین قـرن، ابـن‌حزم ظاهری (م ۴۵۶ق) در کتاب‌ الفصل‌ فی‌ الملل والاهواء والنحل به ردّ این حدیث‌ پرداخته‌(۴) و در‌ ترتیب‌ کتاب‌ خود‌ تـوجهی به آن نکرده است. با این همه، پس از او و در همین قرن عثمان بن عبداللّه بن حـسن حنفی عراقی (م حدود ۵۰۰ق) در الفـرق المـفترقه بین‌ اهل الزیغ والزندقه کتاب خود را بر پایه این حدیث پی‌ریزی می‌کند.

محمد بن عبدالکریم شهرستانی (م ۵۴۸ق) مشهورترین ملل و نحل‌نویس قرن ششم و حتی تاریخ این علم، در آغاز کتاب الملل‌ والنحل‌ به ذکـر این حدیث پرداخته و ضمن پی‌ریزی قواعدی، در تطبیق عدد هفتاد و سه بر فرقه‌های اسلامی کوشیده است. از این زمان به بعد، این حدیث جای پای خود را‌ در‌ این علم محکم کرده و آن را به صورت اصلی مـسلّم پذیـرفته‌اند، از سوی ملل و نحل‌نویسان و نیز کسانی که در این وادی قلم زده‌اند‌، و لذا‌ در آثاری که پس از‌ این‌ زمان تألیف شده‌اند مانند تبصره العوام فی معرفه مقالات

______________________________

۱٫ ابوالحسین محمد بن احمد بن عبدالرحمن ملطی شافعی، التـنبیه والرد عـلی اهل الأهواء والبدع، تعلیق‌ محمد‌ زاهد بن حسن کوثری‌ (مکتبه‌ المثنی ومکتبه المعارف، بغداد و بیروت، ۱۳۸۸ق)، ص۴۷٫

۲٫ همان، ص۹۱٫

۳٫ ابوالمعالی محمدحسین علوی، بیان الادیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی، تصحیح عباس اقـبال (انـتشارات ابن‌سینا، تهران)، ص۲۳ـ۲۴٫

۴٫ ج۳، ص۲۹۲٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۳۵)


الانام‌ منسوب‌ به سیدمرتضی داعی حسنی رازی (که در قرن هفتم هجری می‌زیسته)، الاعتصام تألیف شاطبی (م ۷۹۰ق)، المنیه والامل فی شرح الملل والنحل تألیف احمد بن مرتضی حسینی رازی (م ۸۴۰ق) و الخطط المـقریزیه‌ تـألیف‌ تـقی‌الدین مقریزی‌ (۷۴۶ـ۸۴۵ق) این حدیث مبنای نـویسندگان در پایـه‌ریزی تـقسیم فرقه‌های اسلامی قرار گرفته است. جالب این‌جاست که‌ فردی همانند مقریزی که تعداد فرقه‌های شیعه را سیصد و تعداد فرقه‌های‌ مشهور‌ آن‌ را بـیست مـی‌داند و فـقط برای خطابیه که یکی از گروه‌های غالیان بوده، پنـجاه فـرقه قائل است،(۱) دست ‌‌از‌ ظاهر این حدیث برنداشته و سعی در تطبیق عدد هفتاد و سه بر تعداد فرقه‌های‌ اسلامی‌ کرده‌ است. در ایـن مـیان، شـاید بتوان تنها استثنا را فخرالدین رازی (۵۴۴ـ۶۰۴ق) دانست که‌ در کتاب اعتقادات فرق المـسلمین والمشرکین، بدون توجّه به این حدیث و بدون شمارش‌ تعداد فرقه‌ها، به ذکر‌ آنها‌ و عقایدشان پرداخته است.

تاریخچه اجـمالی مـتون عـلم ملل و نحل اسلامی

با مراجعه به کتاب‌شناسی‌ها درمی‌یابیم که نگارش آثـاری در عـلم ملل و نحل اسلامی از اوایل قرن سوم هجری آغاز گشته است‌، و این در زمانی بود که امّت اسـلامی جـریان‌های مـختلف سیاسی دخیل در فرقه‌سازی و همچنین جریان‌های فرهنگی مؤثر در پیدایش فرقه‌ها همچون نهضت تـرجمه و نـیز اخـتلاط امّت اسلامی با مردم سرزمین‌های دیگر‌ همانند‌ ایران، روم و هند را پشت سرگذاشته و ظهور انواع و اقـسام فـرقه‌ها را در درون خـود تجربه کرده بود.(۲)

از کتاب‌های پدیدآمده در قرن سوم می‌توانیم از نوشته‌های زیر نام ببریم:

۱٫ کتاب‌ الفـرق‌، نـوشته ابویوسف یعقوب بن اسحاق بن سِکیّت (۱۸۶ـ۲۴۴ق)،(۳) که در آغاز معلّم فرزندان متوکّل عباسی بـود و بـه جـرم تشیع به شهادت رسید.

۲٫ کتاب المقالات، تألیف ابوعیسی محمد بن‌ هارون‌ ورّاق (م ۲۴۷ق).(۴)

______________________________

۱٫ تقی‌الدین احمد بـن عـلی بن عبدالقادر (معروف به مقریزی)، الخطط المقریزیه المسماه بالمواعظ والاعتبار بذکر الخطط والآثـار (دار احـیاء العـلوم و دارالعرفان، بیروت)، ج۳، ص۳۰۰٫

۲٫ آقابزرگ تهرانی، ج۱۶، ص۱۷۴‌. برای‌ اطلاع‌ از بعضی از عوامل بروز‌ اختلاف‌ و به‌ وجود آمدن فرق مـختلف مـراجعه شود به: محمد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه (دارالفکر العربی، بیروت)، ص۷ـ۲۹٫

۳٫ الذریعه، ج۱۶، ص۱۷۴٫

۴٫ هـمان، ج۲۱‌، ص۳۸۸‌.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۳۶)


۳٫ المـقالات‌، نـوشته حسین بن علی کرابیسی (م ۲۴۵ تا ۲۴۸‌ق)، که‌ یکی از منابع اصلی کتب مدوّن در تکفیر خوارج و غلات بـوده اسـت و هـم‌اکنون بخشی از آن در کتبی که‌ درباره‌ الحاد‌ نوشته شده موجود است.(۱)

۴٫ کتاب الاستقامه فـی السـنه والردّ علی‌ اهل الاهواء، نوشته ابوعاصم خشیش بن اصرم (م ۲۵۳ق) که مَلَطی در التنبیه والردّ فراوان از او نقل می‌کند‌.(۲)

۵٫ کتاب‌ المـقالات‌(۳) یـا مقالات الاسلامیین،(۴) نوشته ابوالقاسم عبداللّه بن احمد بن محمود کعبی‌ بلخی‌ مـعتزلی کـه تألیف کتاب خود را در سال ۲۷۹ق آغاز کرده اسـت. مـلل و نـحل‌نویسان بعدی، همانند‌ اشعری‌ در‌ مقالات الاسلامیین، بغدادی در الفـرق بـین الفرق و شهرستانی در الملل والنحل از‌ این‌ کتاب‌ بسیار استفاده کرده‌اند.(۵)

۶٫ الآراء والدیانات، نوشته ابومحمد حـسن بـن موسی نوبختی (م ۳۱۰ ق) که نجاشی‌ آنـ‌ را‌ کـتابی بزرگ و نـیکو مـی‌داند کـه علوم فراوانی را در خود جای داده است.(۶)

در‌ ایـن‌ مـیان، برخی به تألیف کتبی پیرامون بعضی از فرقه‌های بزرگ همانند شیعه، معتزله‌ و خـوارج‌ دسـت‌ زدند که تألیفات پیرامون فرقه‌های شـیعه نمود بیشتری داشت، کـه از آن مـیان می‌توانیم‌ از‌ کتب زیر نام بـبریم:

۱٫ اخـتلاف الشیعه، نوشته ابوعیسی محمد بن هارون ورّاق؛

۲٫ فرق‌ الشیعه‌، تألیف‌ ابوالمظفر محمد بن احـمد نـعیمی که از شاگردان امام حسن عـسکری عـلیه‌السلام بـوده است؛

۳٫ فرق‌ الشـیعه‌، نـوشته ابوالقاسم نصر بن صـباح بـلخی؛

۴٫ المقالات والفرق، نوشته سعد بن عبداللّه‌ بن‌ ابی‌خلف‌ اشعری (م ۲۹۹ یا ۳۰۱ق)؛

۵٫ فرق الشیعه، نوشته ابـومحمد حـسن بن موسی نوبختی (م۳۰۰ـ۳۱۰ق).(۷)

______________________________

۱٫ فؤاد‌ سزگین‌، تـاریخ‌ التـراث العربی (چـاپ دوم، کـتابخانه عـمومی آیت‌اللّه العظمی مرعشی نـجفی، قم، ۱۴۱۲‌ق) ج۱، جزء‌۴ (فی العقائد والتصوف)، ص۲۹٫

۲٫ آقابزرگ تهرانی، پیشین، ج۱۶، ص۱۷۸٫

۳٫ ملاکاتب چلبی، پیشین، ج۲، ص۱۷۸۲٫

۴٫ احمد بن یحیی‌ بـن‌ مـرتضی یمانی، کتاب المنیه والامل فی شـرح المـلل والنـحل، تـحقیق دکـتر محمدجواد‌ مشکور‌ (مـؤسسه الکـتاب الثقافیه، بیروت، ۱۹۸۸م)، مقدمه محقق‌، ص۱۰‌. محقق‌ همچنین خبر از کشف این کتاب در‌ دهه‌های‌ اخیر می‌دهد.

۵٫ فؤاد سزگین، پیـشین، ص۳۴٫

۶٫ ابـوالعباس احـمد بن علی نجاشی (۳۷۲ـ۴۵۰‌ق)، رجال‌، تحقیق سیدموسی شـبیری زنـجانی (مـؤسسه‌ النـشر‌ الاسـلامی، قـم‌)، ص۶۳‌. برای‌ اطلاع بیشتر از این کتاب و مؤلف‌ آن‌ رجوع شود به: دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۲۷۲٫

۷٫ فرق الشیعه، ترجمه محمد جواد‌ مشکور‌، (چاپ اوّل، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران‌، تهران، ۱۳۵۳)، ص بیست و دو‌.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۳۷)


عـلم‌ ملل و نحل اسلامی در قرن‌ چهارم‌ هجری همچنان به رشد خود ادامه داد. از کتاب‌های پدیدآمده در این قرن‌ می‌توان‌ از کتب زیر یاد کرد‌:

۱٫ کتاب‌ الرد‌ علی اهل‌البدع والاهواء‌، نوشته‌ ابومطیع مکحول‌بن‌فضل نسفی (م۳۱۸‌ق)؛(۱)

۲٫ مقالات‌ الاسـلامیین و اخـتلاف المصلّین، نوشته ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (م۳۲۴ ق)؛

۳٫ المقالات، تألیف شیخ ابومنصور‌ محمد‌ بن محمد ماتریدی (م۳۳۳ ق)؛(۲)

۴٫ نحل العرب‌ (نحل‌ اهل المشرق‌)، نوشته‌ محمد‌ بن بحر رهنی ابوالحسن‌ نرماشیری (م ح ۳۴۰ ق)؛(۳)

۵٫ المقالات فـی اصـول الدیانات من الخوارج والمعتزله والشیعه، نوشته ابوالحسن علی بن حسین‌ مسعودی‌ (م۳۴۶ ق)؛(۴)

۶٫ التنبیه والردّ علی اهل الاهواء‌ والبدع‌، نوشته‌ ابوالحسین‌ محمد‌ بن احمد بن‌ عـبدالرحمن‌ مـَلَطی شافعی (م۳۷۷ ق)؛

۷٫ کتاب الفرق نوشته شـیخ صـدوق (م۳۸۱ ق)؛(۵)

۸٫ التمهید فی الردّ علی الملحده المعطّله والرافضه‌ والخوارج‌ والمعتزله‌، نوشته ابوبکر محمد بن طیب معروف به‌ باقلانی‌ (م۴۰۳‌ق)، که‌ آن‌ را‌ قبل از سال ۳۶۷ق و در شیراز به منظور تـعلیم صـمصام الدوله فرزند عضدالدوله از سلاطین آل‌بـویه تـألیف کرد.(۶)

از حوادث مهم این قرن تألیف کتاب مقالات الاسلامیین‌ اشعری است که بنیان‌گزار کلام اشعری بود. این کتاب در مؤلفات بعدی این قرن و نیز ملل و نحل‌نویسان قرون بعد تأثیر فراوان گـذاشت و شـاید بتوانیم یکی از علل رشد ملل و نحل‌ در‌ میان اشاعره را تألیف این کتاب بدانیم.

قرن پنجم نقطه عطفی در تاریخ ملل و نحل‌نویسی است، زیرا قسمت عمده کتبی که طیّ قرن‌ها مورد استناد مـلل و نـحل‌نویسان بودند، و هـم‌اکنون‌ نیز‌ به عنوان منابع اصلی این علم مطرح‌اند، در این قرن نگاشته شده‌اند. این کتب عبارت‌اند از:

۱٫ الفرق بـین الفرق وبیان الفرقه الناجیه منهم‌، تألیف‌ عبدالقاهر بن طاهر بن مـحمد‌ بـن‌

______________________________

۱٫ فـؤاد سزگین، پیشین، ج۱، ص۳۴٫

۲٫ ملاکاتب چلبی، پیشین، ج۲، ص۱۷۸۲٫

۳٫ آقابزرگ تهرانی، پیشین، ج۲۴، ص۸۳٫

۴٫ همان، ج۲۱، ص۳۹۲٫

۵٫ همان، ج۱۶، ص۱۷۴٫

۶٫ محمد رمضان عبداللّه، الباقلانی و آراؤه‌ الکلامیه‌ (مـطبعه ‌ ‌الامـه، بغداد، ۱۹۸۶‌م)، ص۱۵۹‌ و ص۱۹۸٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۳۸)


بغدادی اسفرائینی تمیمی (م۴۲۹ق). نویسنده پیش از این اثر، کتاب دیگری با عنوان المـلل والنـحل تـألیف کرده است و در کتاب الفرق بین الفرق به آن ارجاع می‌دهد.(۱)

به نظر‌ می‌رسد‌ برای اولین بـار عنوان ملل و نحل را برای این علم، همین نویسنده و در همین کتاب به کار بـرده باشد. مؤلف این کـتاب بـا آن‌که عنوان ملل و نحل را برگزیده، فقط‌ به‌ بررسی فرقه‌های‌ اسلامی (و نه مجموع ادیان و فرقه‌ها) پرداخته است.(۲)

۲٫ الفصل (الفَصْل، الفِصَل) فی الملل والاهواء والنحل، تألیف ابومحمد علی‌ بن احمد معروف به ابـن‌حزم ظاهری (م۴۵۶ ق).

درمیان کتاب‌های موجودی که‌ به‌ این‌ موضوع پرداخته‌اند، الفصل اولین کتابی است که هم ادیان مختلف وهم فرقه‌های‌اسلامی را بررسی‌کرده است.گرچه نوبختی ‌‌پیش‌ترچنین‌ کاری را در الآراء والدیانات انجام داده بود ولی آن کتاب هم‌اکنون در‌ دسـترس‌ نـیست‌.(۳)

۳٫ التبصیر فی الدین و تمییز الفرقه الناجیه عن الفرق الهالکین، نوشته ابومظفر طاهر بن محمد شافعی‌ اسفرائینی (م۴۷۱ق). نویسنده داماد و شاگرد عبدالقاهر بغدادی است و از کتاب‌های الفرق بین الفرق‌ و الملل والنحل استادش تـأثیر‌ زیـادی‌ گرفته است.

۴٫ بیان الادیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی، تألیف ابوالمعالی محمد حسین علوی، که آن را در سال ۴۸۵ ق در ادیان و فرق نگاشته است. این کتاب اولین تألیف موجود‌ به زبان فارسی در ایـن عـلم است.

۵٫ الفرق المفترقه بین اهل الزیغ والزندقه، تألیف ابومحمد عثمان بن عبداللّه بن حسن عراقی حنفی (م ح ۵۰۰ ق).(۴)

در قرن ششم هجری کتابی در این علم‌ نگاشته‌ شد که نام خود را با ایـن عـلم قـرین ساخت، به‌گونه‌ای که هرگاه سـخن از مـلل و نـحل به میان می‌آید، نام این کتاب به ذهن خطور می‌کند. این کتاب الملل‌ والنحل‌ تألیف ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی (۴۷۹ـ۵۴۸ق) اسـت کـه بـه علّت جامع بودن آن و نیز طرح ابتکاری‌اش که تـا حـدودی آن را ضابطه‌مند کرده، نام خود را در‌ این‌ علم جاودان ساخته است.

______________________________

۱٫ برای اطلاع بیشتر از این کتاب رک: عبدالقاهر بغدادی، کتاب الملل والنـحل تـحقیق دکـتر بیرنصری نادر (چاپ سوم، دارالمشرق، بیروت)، مقدمه محقق؛ الفرق بـین تاریخ‌ مذاهب‌ الاسلام‌، ترجمه محمدجواد مشکور (چاپ سوم‌، انتشارات‌ اشراقی‌، تهران، ۱۳۵۸)، ص یازده به بعد.

۲٫ بیرنصری، کتاب الملل والنـحل، ص۳۸٫

۳٫ بـرای اطـلاع بیشتر از مطالب کتاب الآراء والدیانات رک: دایره‌المعارف بزرگ‌ اسلامی‌، ج۱، ص۲۷۲‌.

۴٫ تاریخ وفات اورا رضا کـحاله در مـعجم المؤلفین‌ (مکتبه‌ المثنی و دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۵، ص۲۵۸) ذکر کرده است.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۳۹)


از دیگر کتب نگاشته شده در این قـرن مـی‌توان‌ از‌ الحـور‌ العین نوشته ابوسعید نشوان بن سعید حمیری (م۵۷۳ ق) و تلبیس ابلیس‌ نوشته جمال‌الدین ابـوالفرج عـبدالرحمن بـن جوزی (م۵۹۷ ق) یاد کرد که گرچه به صورت تخصصّی درباره این علم نگاشته‌ نشده‌اند‌ و تـنها‌ بـخشی از آنـها به مطالب این علم اختصاص دارد، اما ملل‌ و نحل‌نویسان‌ قرون بعد از آنها استفاده کرده‌اند.

بـه نـظر می‌رسد از قرن ششم به بعد و به خصوص‌ پس‌ از‌ تألیف کتاب الملل والنحل شـهرستانی، ایـن عـلم دوران افول خود را آغاز‌ کرده‌ باشد‌. ازاین‌رو، در میان ملل و نحل‌نویسان کم‌تر دیده می‌شود که بـه کـتب پس از شهرستانی‌ به‌ عنوان‌ منبع اصلی این علم استناد کنند. با این همه، پس از قـرن شـشم کـتبی‌ در‌ این علم نگاشته شد که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود:

۱٫ اعتقادات فرق‌المسلمین و المشرکین‌، تألیف‌ فـخرالدین‌ رازی (۵۴۳ـ۶۰۶ ق).

۲٫ تـبصره العوام فی معرفه مقالات الانام، که آن را سیدمرتضی بن‌ داعی‌ حسنی رازی به زبـان فـارسی در قـرن هفتم هجری نگاشته است. مؤلف این‌ کتاب‌ شیعه‌ است و در جای‌جای کتاب به دفاع از شیعه و ردّ اتـهامات مـنسوب بـه آن می‌پردازد.(۱)

۳٫ الفرق‌ الاسلامیه‌، نوشته شهاب‌الدین ابراهیم بن عبداللّه حموی شافعی معروف بـه ابـن ابی‌الدم (م۶۴۲‌ ق).(۲)

۴٫ مرهم‌ العلل‌ المعضله فی دفع الشبه والرد علی المعتزله بالبراهین والادلّه المفصّله مختوما بعقیده اهل السنّه المـفصّله‌ وذکـر‌ مذاهب‌ الفرق الاثنین والسبعین المخالفین للسنّه والمبتدعین، تألیف ابومحمد عبداللّه بن اسـعد یـافعی‌ شافعی‌ (م۷۱۷ ق).

۵٫ الفرق الاسلامیه (ذیل کتاب شرح المـواقف)، نـوشته مـحمد بن یوسف بن علی بن سعید کـرمانی‌ (م ۷۸۶‌ ق). مـنبع عمده این کتاب، الملل والنحل شهرستانی است.(۳)

۶٫ عُدَد الفَرَق وعَدَد الفِرَق‌، نوشته‌ زیـن‌الدین سـریجانی محمد مَلَطی (م ۷۸۸ ق).(۴)

۷٫ کتاب المنیه‌ والامـل‌ فـی‌ شرح المـلل والنـحل، نـوشته احمد بن یحیی‌ بن‌ مرتضی یـمانی (م۸۴۰ ق) کـه بعضی او را از ائمه زیدیه دانسته‌اند.(۵)

______________________________

۱٫ این کتاب‌ را‌ عباس اقبال آشتیانی تصحیح و در‌ سال‌ ۱۳۱۳ش مـطبعه‌ مـجلس‌ آن‌ را چاپ کرد.

۲٫ ملاکاتب چلبی، پیـشین‌، ج۲، ص۲۵۵‌.

۳٫ این کتاب به دسـت سـلیمه عبدالرسول تحقیق شده و در سال دانـشگاه بـغداد‌ به‌ چاپ رسیده است.

۴٫ همان، ج۲، ص۱۱۳۰٫

۵٫ این‌ کتاب به‌تازگی کشف شده‌ و دکترمحمدجواد‌ مشکور آنـ‌را تـحقیق کرده و مؤسسه‌ الکتاب‌ الثقافیه بـه چـاپش رسـانده است.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۴۰)


۸٫ الخطط المـقریزیه المـسماه بالمواعظ والاعتبار بذکر الخـطط والآثـار‌، تألیف‌ تقی‌الدین احمد بن عبدالقادر معروف‌ به‌ مقریزی‌ (۷۴۶ـ۸۴۵ق). این‌ کتاب‌ گرچه مربوط به بـررسی‌ اوضـاع‌ و احوال مصر و اقالیم آن است، اما در بـخشی از آن بـه ذکر ادیـان و فـرق‌ اسـلامی‌ پرداخته(۱) که همین بـخش مورد استفاده‌ بعضی‌ از ملل‌ و نحل‌نویسان‌ قرار‌ گرفته است.

علم ملل‌ و نحل اسلامی در قرون اخیر بـنا بـه عللی که بعد ذکر خواهد شـد، هـمچنان سـراشیبی‌ سـقوط‌ را طـی می‌کرد اما در قـرن‌ مـعاصر‌ با‌ تلاش‌ برخی‌ از دانشمندان شیعه‌ و سنّی‌ که دست به تألیف و تصحیح کتب این علم زدند، بـار دیـگر روحـی تازه اما نه‌چندان پرقدرت‌ در‌ آن‌ دمیده شـد کـه امـید اسـت بـا رفـع‌ معایب‌ و نواقص‌ آنها‌، این‌ علم‌ حیات دوباره یابد.

از میان این دانشمندان می‌توان از این افراد نام برد: محمد ابوزهره، مؤلف کتاب تاریخ المذاهب الاسلامیه؛ دکتر عبدالرحمن بدوی، مـؤلف کتاب مذاهب الاسلامیین‌؛ سامی النشار، مؤلف کتاب نشأه الفکر الفلسفی فی الاسلام؛ دکتر محمدجواد مشکور، مصحح و مترجم کتاب‌های فرق‌الشیعه نوبختی و الفرق بین الفرق بغدادی و مصحح کتاب‌های المقالات والفرقِ سعد بـن عـبداللّه اشعری و المنیه‌ والامل‌ فی شرح المللِ یمانی و مؤلف کتاب‌های تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام تا قرن چهارم و فرهنگ فرق اسلامی؛ و آیت‌اللّه شیخ جعفر سبحانی، مؤلف بحوث فی الملل والنحل.

مـتون اصـلی علم ملل‌ و نحل‌

در این بخش، از میان کتب بخش قبل تنها به معرّفی متونی از این علم می‌پردازیم که اوّلاً قبل از کتاب الملل والنحل‌ شهرستانی‌ نـگاشته شـده‌اند؛ زیرا چنان‌که گفته‌ شد‌، بـیشتر کـتبی که بعد از او نگاشته شده‌اند، از او اقتباس کرده‌اند، و اگر هم‌چنین نباشد، کم‌تر موردتوجه ملل و نحل‌نویسان قرار گرفته‌اند. ثانیا هم‌اکنون در‌ دسترس‌ و مورد استفاده محققان و پژوهشگران‌ این‌ عـلم بـاشند. بنابراین، کتبی که تـنها نـام آنها در کتاب‌شناسی‌ها آمده و محتویات آنها به صورت پراکنده در کتب دیگر آمده است معرّفی نمی‌شود. ثالثا ملل و نحل‌نویسان از آنها زیاد استفاده‌ کرده‌ باشند.

کتبی که این سه شرط را دارا باشند، متون اصـلی ایـن علم می‌نامیم، هرچند ممکن

______________________________

۱٫ مقریزی، پیشین، ج۳، ص۲۸۹ و بعد از آن.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۴۱)


است در میان آنها بعضی از بعض دیگر‌ اقتباس‌ کرده باشند‌. کتاب‌های زیر دارای این سه ویژگی‌اند:

۱٫ فرق الشیعه؛ ۲٫ المقالات والفرق؛ ۳٫ مقالات الاسلامیین؛ ۴٫ التنبیه والرد علی اهـل الاهـواء‌ والبدع؛ ۵٫ الفـرق بین الفرق؛ ۶٫ الفصل؛ ۷٫ التبصیر فی الدین؛ ۸٫ بیان الادیان؛ ۹٫ الفرق‌ المفترقه‌ ۱۰‌. الملل والنحل شهرستانی.

۱٫ فرق الشیعه: در میان چـهل و چهار کتابی که در کتب رجال و فهرست به ابومحمد ‌‌حسن‌ بن مـوسی نـوبختی (م ۳۰۰ تـا ۳۱۰ق) منتسب است، فقط همین اثر به جای‌ مانده‌ است‌. مؤلف از دانشمندان بزرگ شیعه امامیه است که رجـالیون ‌ ‌شـیعه او را توثیق کرده‌اند. وی‌ بر علوم مختلف همانند کلام، فلسفه، فقه، حدیث، نجوم و مـلل و نـحل مـسلط بوده‌ و در بیشتر آنها آثاری‌ تألیف‌ کرده است. از آثار مرتبط با بحث ما می‌توانیم از کتاب‌هایی هـمچون الآراء والدیانات، الرد علی الغلاه، الرد علی فرق الشیعه ما خلا الامامیّه، الرد علی اصحاب التناسخ نـام ببریم. در‌ کتب ردیّه او نـیز عـقاید بسیاری از فرقه‌ها وجود داشته است.(۱)

مؤلف در این کتاب روش تاریخی را در پیش گرفته و پس از بیان اختلافات مسلمانان پس از وفات پیامبر اکرم‌(ص) و به‌ وجود آمدن گروه‌های مختلف، به بیان انشعابات شیعه تا پس از وفات امام حسن عـسکری علیه‌السلام پرداخته است. در این میان، از بعضی از گروه‌های غیرشیعه همانند معتزله، خوارج و مرجئه‌ نیز‌ یاد می‌کند و در بعضی از موارد، فرقه‌های مختلف آنان را برمی‌شمارد. به نظر می‌رسد این کتاب یکی از منابع اصلی ملل و نـحل‌نویسان قـرون بعد درباره فرقه‌های مختلف شیعه بوده‌ است‌.

مؤلّف در موارد فراوانی از صاحبان افکار سیاسی و عقیدتی مختلف یاد کرده است، بدون این‌که ایشان را فرقه بخواند؛ اما همین‌ها در کتب ملل و نحل بعدی کـه اهـل سنّت‌ نگاشته‌اند‌، عنوان‌ فرقه گرفته‌اند، و این امر تداعی‌کننده‌ وجود‌ گروهی‌ بزرگ با افرادی بی‌شمار بوده، و از این امر، با بزرگ کردن اختلافات آنان، بر ضد شیعه بهره گرفته شده اسـت.

مـؤلف‌ گرایش‌های‌ کلامی‌ خود را در این کتاب دخالت نمی‌دهد و عقاید‌ فرق‌ مختلف را بی‌طرفانه بیان می‌کند.

۲٫ المقالات والفرق: نویسنده این اثر سعد بن عبداللّه بن ابی‌خلف اشعری قمی

______________________________

۱٫ رک: مقدمه‌ محمدجواد‌ مشکور‌ بـر فـرق الشـیعه نوبختی.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۴۲)


(م۲۹۹ یا ۳۰۱ق) از بزرگان محدثان‌ شـیعه امـامیه و از شـیوخ روایی محمد بن جعفر بن قولویه، مؤلف کتاب کامل الزیارات، است. از میان کتاب‌های‌ او‌ که‌ با این علم ارتباط دارند می‌توان از آثـاری هـمچون الضـیاء فی‌ الرد‌ علی المحمدیّه والجعفریه، الرد علی الغلاه، کتاب الردّ عـلی المـجّره یاد کرد.

از این کتاب، در‌ کتب‌ مختلف‌ رجالی با عنوان‌هایی همچون فرق الشیعه، مقالات امامیه، مقالات الامامیه، و الفرق واسماؤها‌ وصـنوفها‌ نـیز‌ یـاد شده است.(۱) مطالب این کتاب و روش تنظیم آن با کتاب فرق‌الشیعه نـوبختی بسیار‌ شبیه‌ است‌، به گونه‌ای که برخی این دو را یکی پنداشته‌اند؛(۲) اما مصحّحِ این دو کتاب‌ با‌ اشاره به بـعضی از مـوارد اخـتلاف بین آن دو، تعدّد آنها را اثبات‌ می‌کند‌.(۳)

۳٫ مقالات‌ الاسلامیین واختلاف المصلّین: نویسنده ایـن کـتاب ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (م ۳۲۴ ق) از متکلّمان‌ بزرگ‌ اهل سنّت و بنیان‌گزار مکتب کلامی اشاعره است. با ایـن‌که تـألیفات او را مـتجاوز‌ از‌ نود‌ دانسته‌اند، فقط پنج کتاب از او باقی است: کتاب فوق و نیز کتاب‌های الابـانه عـن اصـول‌ الدیانه‌، رساله استحسان الخوض فی الکلام، اللمع فی الردّ علی اهل الزیغ والبدع‌، و رساله‌ کـتبها‌ الی اهـل الثـغر و باب الابواب.

از ویژگی‌های کتاب مقالات الاسلامیین نقل بدون واسطه عقاید کلامی‌ بسیاری‌ از‌ فرقه‌ها بـه‌خصوص فـرقه بزرگ معتزله است، به ویژه با توجّه به آن‌که‌ اشعری‌ خودش تا چـهل سـالگی عـقاید معتزلی داشته و سپس از آن جدا شده است.

با آن‌که این‌ کتاب‌ یکی از قدیم‌ترین و جامع‌ترین مـنابع فـرقه‌شناسی اسلامی است، اما به عللی همچون‌ تکرار‌ فراوان، عدم بلاغت در کلام، و ترتیبِ غـیرمتعارف‌، کـه‌ در‌ یـک بخش معرّفی گروه‌ها و عقایدشان را مبنا‌ قرار‌ می‌دهد و در بخشی دیگر اصل را بر عقاید کلامی می‌گذارد، مـلل و نـحل‌نویسان از‌ آن‌ استفاده نکرده‌اند و به جای آن‌ به‌ کتبی همچون‌ الفرق‌ بین‌ الفـرق بـغدادی و مـلل ونحل شهرستانی مراجعه‌ کرده‌اند‌، با آن‌که به احتمال فراوان، آن کتاب یکی از منابع اصلی دو‌ کتاب‌ بـعدی بـوده اسـت.

از ویژگی‌های دیگر‌ این کتاب نقل عقاید‌ گروه‌های‌ مختلف به دور از نقادی‌ و لحاظ‌ قـرار دادن عـقاید کلامی مؤلف است. و نیز برخلاف بعضی از ملل و نحل‌نویسان، از‌

______________________________

۱٫ با‌ استفاده از مقدمه محمدجواد مشکور‌ بر‌ این‌ کـتاب (چـاپ سوم‌، مرکز‌ انتشارات علمی و فرهنگی، تهران‌، ۱۳۶۱‌).

۲٫ عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی (چـاپ سـوم، کتابخانه طهوری، تهران، ۱۳۵۷)، ص۱۴۰ و بعد از‌ آن‌.

۳٫ ترجمه فـرق الشـیعه، ص۲۷ـ۳۱ و مـقدمه‌ المقالات‌ والفرق.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۴۳)


حدود‌ نزاکت‌ و ادب‌ خارج نـشده اسـت،(۱) گرچه‌ درباره برخی از گروه‌ها، همانند شیعه، اتهاماتی را به عنوان عقاید آنان ذکر مـی‌کند.

مـؤلف‌ در‌ این کتاب ابتدا شمه‌ای از تـاریخ‌ حـدوث‌ اختلافات‌ در‌ مـیان‌ امـت اسـلامی را‌ بیان‌ کرده و سپس به تقسیم‌بندی گـروه‌های مـختلف اسلامی پرداخته و آنها را در ده گروه زیر جای داده‌ است‌: ۱٫ شیعه‌، ۲٫ خوارج، ۳٫ مرجئه، ۴٫ مـعتزله، ۵٫ جـهمیّه، ۶٫ حسینیه، ۷٫ بکریّه، ۸٫ عامّه‌، ۹٫ اصحاب‌ الحدیث‌، ۱۰‌. کـلابیه‌. از‌ ظاهر این تقسیم بـرمی‌آید کـه فرقه‌های بزرگ اسلام، که فـرقه‌های دیـگر تحت عنوان آنها قرار می‌گیرند، همین ده گروه‌اند، در حالی که فرقه‌هایی همچون بکریه، حـسینیه و کـلابیه‌ را نمی‌توان هم عرض فرقه‌های بـزرگی هـمچون شـیعه، خوارج و معتزله قـرار داد، چـنان‌که از حجمی که دراین کـتاب بـه این فرقه‌ها اختصاص یافته، می‌توان این مطلب را به‌خوبی اثبات کرد‌.

چنان‌که‌ گفته شد، مـؤلف در کـتاب خود از نظم خاصی پیروی نمی‌کند، امـا مـی‌توان کتاب او را بـه دو بـخش تـقسیم کرد. بخش اوّل مربوط بـه فرقه‌هاست و در بعضی از‌ موارد‌ پس از ذکر فرقه‌ها و شمه‌ای از عقاید آنان بحث گسترده‌ای با عنوان اختلافات مطرح مـی‌کند و بـه ذکر اختلاف درون‌گروهی و برون‌گروهی آنان در عـقاید‌ مـختلف‌ مـی‌پردازد، چـنان‌که دربـاره شیعه چنین‌ کـرده‌ اسـت. گاهی نیز عکس این کار انجام می‌دهد، یعنی ابتدا مقالات فرقه و شمه‌ای از اختلافات درون‌گروهی و برون‌گروهی آنـان را مـطرح مـی‌کند و سپس به ذکر‌ نام‌ فرقه‌های آن گروه مـی‌پردازد‌، چـنان‌که‌ در مـورد مـعتزله چـنین کـرده است. به واسطه همراهی فراوان نویسنده با معتزله و افکار وعقاید و شخصیّت‌های آنان، بخش عظیمی از این کتاب به این فرقه اختصاص یافته است و از لابه‌لای‌ کتاب‌ برمی‌آید که نـویسنده عقاید گروه عامه را می‌پسندیده است.

در بخش دوم، اختلافات کلّی متکلّمان در مسائل اصول دین و غیر آن، مانند مسائل مربوط به جسم، عرض، جوهر، حرکت، مطرح‌ و عقاید‌ گروه‌های مختلف‌ بیان شده است.

به نـظر مـی‌رسد اگر این کتاب بازنویسی و با ترتیب و نظم منطقی عرضه شود، بتواند‌ از جهت غنای خود گوی سبقت را از بسیاری از دیگر‌ کتب‌ ملل‌ و نحل برباید.

______________________________

۱٫ رک: ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلّین، تـصحیح هـلموت ریتر (چاپ سوم، دارالنشر فرانز شتاینر‌، ‌‌قیسبادان‌، ۱۴۰۰ ق)، بخش مقدمه الناشر؛ مقدّمه مقالات الاسلامیین، ترجمه محسن مؤیدی (چاپ اوّل، چاپخانه‌ سپهر‌، تهران‌، ۱۳۶۲).

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۴۴)


۴٫ التنبیه والردّ علی اهـل الاهـواء والبدع، نوشته ابوالحسین محمد بـن احـمد بن عبدالرحمن ملطی‌ شافعی (م ۳۷۷ق). کتاب موجود، که در سال ۱۳۴۳ق در کتابخانه ظاهریه دمشق کشف‌ شده است، تنها بخشی‌ از‌ کتاب اصلی مؤلّف، یعنی شامل بخش سوم و چـهارم آن اسـت. جزء اول و دوم آن درباره فرقه‌های یـهود و نـصارا بوده است.(۱) کتاب دارای دو بخش است. بخش اوّل به ذکر فرقه‌های مختلف‌ و بیان مختصری از عقاید آنان و ردّ آن عقاید می‌پردازد. برای این منظور، فرقه‌های رافضه (شیعه) با پانزده زیرفرقه، جهمیه با هشت زیرفرقه، قـدریه (مـعتزله) با هفت زیرفرقه، مرجئه با دوازده زیرفرقه‌، خوارج‌ با ۲۵ زیرفرقه و زنادقه با پنج زیرفرقه را مطرح می‌کند؛ مجموع این فرقه‌ها به عدد هفتاد و دو می‌رسد و هفتاد و سومین فرقه را که در نظر او اهل نجات اسـت، اهـل‌ جماعت‌ اسـت.

در این بخش، مؤلف تحت‌تأثیر کتاب الاستقامه خشیش بن اصرم (م ۲۵۴ق) است و از کتاب او فراوان نقل می‌کند. از نکات قابل تـوجّه این بخش، ذکر زنادقه در میان‌ فرقه‌های‌ اسلامی، ذکر فرقه‌ای از امامیه بـا عـنوان اهـل قم که آنان را معتقد به تشبیه و جبر می‌داند، و ذکر فرقه معتزله بغداد به عنوان زیرفرقه‌ای از زیدیه اسـت.

‌ ‌مـؤلف در‌ بخش‌ دوم‌ با عنوان باب ذکر متشابه‌ القرآن‌، به‌ ذکر آیات متشابه قـرآن و کـیفیت اسـتفاده نابجای اهل اهواء از آنها می‌پردازد. این بخش تحت‌تأثیر مقاتل بن سلیمان بوده است و آرایی‌ هـمچون‌ آرای‌ تشبیهی او را پذیرفته است.

از ویژگی‌های این‌ کتاب‌ تأثیر فراوان عقاید کلامی مؤلّف آن در نـقل عقاید فرقه‌های مختلف و سـعی در اثـبات حقانیت فرقه‌ای خاص و نیز خروج‌ از‌ حدّ‌ نزاکت در بسیاری از موارد است؛ برای مثال، هنگام ذکر‌ فرقه شیعه چنین می‌نگارد: «ان اهل الضلال الرافضه»؛(۲) و پس از ذکر عقاید آنان می‌گوید: «مذاهب السفله العمی اخوه‌ القرده‌ بـل‌ اخوه القرده افضل منهم».(۳) در هنگام ذکر هشام بن حکم، صحابی‌ متکلّم‌ و بزرگوار امام صادق علیه‌السلام، آرای سخیفی را به او نسبت می‌دهد و قصد او را نابودی ارکان‌ اسلام‌ یعنی‌ توحید، نبوت و معاد می‌داند.(۴)

گفتنی است کـه در کـتاب وی از فرقه‌های‌ مختلف‌ دوبار‌ یاد شده است: یک‌بار در اول کتاب و بار دیگر در بخش پایانی آن، بدون‌ آن‌که‌ تفاوتی‌ بین آن دو وجود داشته باشد.

______________________________

۱٫ التنبیه والرد، تحقیق محمد زاهد بن حسن کوثری‌.

۲٫ التنبیه‌ والرد، ص۱۸٫

۳٫ همان، ص۳۳٫

۴٫ همان، ص۲۳٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۴۵)


۵٫ الفـَرق بـین الفِرَق وبیان الفرقه الناجیه منهم‌، نوشته‌ ابومنصور‌ عبدالقاهر بن طاهر بغدادی (م ۴۲۹ ق). مؤلف یکی از متکلمان اهل سنّت است که حدود‌ سی‌ کتاب به او نسبت داده‌اند، اما هم‌اکنون کم‌تر از ده کتاب از او‌ بـاقی‌ اسـت‌. این کتاب عهده‌دار بیان فرقه‌های مسلمان است. مؤلف در آغاز کتاب حدیث تفرقه را با‌ اسناد‌ مختلف ذکر کرده و هفتاد و دو فرقه هالکه را در ضمن فرق ذیل‌ دانسته‌ است‌: شیعه (روافض)، خوارج، قـدریه مـعتزله، مـرجئه، نجاریه، بکریه، کرامیه، ضراریه و جـهمیه. وی گـروه هـفتاد و سوم‌ یعنی‌ گروه‌ ناجیه را گروه اهل سنّت و جماعت می‌داند که از نظر فقهی شامل‌ اصحاب‌ رأی و حدیث است.

چنان‌که مشاهده می‌شود، مؤلف بـرای رسـاندن فـرقه‌ها به عدد هفتاد و سه خود را‌ به‌ زحمت انـداخته اسـت. وی سپس طی هشت فصل به بیان و ردّ عقاید‌ گروه‌های‌ ذکرشده که آنان را از مسلمانان می‌داند‌ می‌پردازد‌.

مؤلف‌ در بخش بعد، به ذکـر فـرقه‌هایی مـی‌پردازد‌ که‌ به عقیده او از مسلمانان نیستند و خود را به اسلام بسته‌اند، کـه در‌ این‌ میان تعدادی از فرقه‌های غلات‌ و بعضی‌ از فرقه‌های‌ خوارج‌ و معتزله‌ را نام می‌برد که این فرقه‌ها‌ طبعا‌ در تقسیم فرق بـه هـفتاد و سـه لحاظ نشده‌اند. دربخش پایانی به‌ذکر عقاید‌ واصول‌ اهل‌سنّت وجماعت واثبات آنـها مـی‌پردازد.

برخی‌ از ویژگی‌های این کتاب‌ چنین‌ است: بی‌طرف و منصف نبودن مؤلف‌، خروج‌ از حدّ نزاکت، و وارد آوردن اتهامات فراوان بـه گـروه‌های مـخالف؛ به عنوان مثال‌، وی‌ فرقه‌هایی با عنوان‌های هشامیه، زراریه‌، یونسیه‌ و شیطانیه‌ بـه نـام اصـحاب‌ ائمه‌(ع) ساخته و عقاید ناروایی را‌ به‌ آنان نسبت داده است. فخرالدین رازی (۵۴۳ـ۶۰۶ ق) درباره بی‌انصافی مؤلف این کـتاب مـی‌نویسد‌: «وهـذا‌ الاستاذ [ابومنصور بغدادی] کان شدید التعصّب‌ علی‌ المخالفین ولایکاد‌ ینقل‌ مذهبهم‌ علی الوجه».(۱)

۶٫ الفـصل فـی‌ الملل والاهواء والنحل، نوشته ابومحمد علی بن احمد معروف به ابن حزم ظـاهری (۳۸۴ـ۴۵۶‌ ق). نـویسنده‌ یـکی از بزرگ‌ترین دانشمندان مذهب ظاهری‌ است‌ و در‌ حقیقت‌ می‌توان‌ او را زنده‌کننده‌ این‌ مذهب، که بر ظاهر قـرآن و حـدیث و ابطال قیاس و رأی و استحسان تکیه دارد، نامید. مذهب او در‌ کتاب‌ الفصل‌ نیز بروز کرده و برای مـثال،

______________________________

۱٫ مـناظرات جـرت‌ فی‌ بلاد‌ ماوراء‌ النهر‌ فی‌ الحکمه والخلاف وغیرهما بین الامام فخرالدین رازی و غیره (چاپ اوّل، مجلس دائره المـعارف العـثمانیه، حیدرآباد، هند، ۱۳۵۵ق)، ص۲۵٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۴۶)


در هنگام ذکر تأویلات مسیحیان از کتاب مقدّس آن‌ را خلاف ظاهر بـرشمرده اسـت. بـه وی بیش از صد و سی کتاب در موضوعات مختلف فقهی، اصولی، کلامی، تاریخی، رجالی، منطقی و ملل و نحل مـنسوب اسـت، کـه چهل و شش اثر از‌ این‌ مجموعه هم‌اکنون موجود است.

کتاب الفصل، که بـین سـال‌های ۴۱۸ تا ۴۴۰ ق نگاشته شده است(۱) و یکی از بزرگ‌ترین کتب ملل و نحل به حساب می‌آید، در حقیقت به کتاب کـلامی‌ شـبیه‌تر‌ است تا به کتابی در ملل و نحل؛ زیرا بیشتر به طرح مباحث کـلامی پرداخـته، و بخش مربوط به نقل اقوال ادیان و فـرق، بـسیار کـم‌تر‌ از‌ مجموع کتاب است و نیز با‌ ردّ‌ عقاید دیـگران و اثـبات عقیده خود وی همراه است.

بخش مربوط به علم ملل و نحل در دو فصل سامان یـافته اسـت. فصل اوّل که متعرّض‌ بیان‌ عـقاید ادیـان دیگر شـده‌ اسـت‌، شـاید یکی از قدیم‌ترین مباحث مفصل اسلامی در ایـن زمـینه محسوب شود، که البته بررسی این بخش از موضوع این مقاله خارج اسـت. بـخش دوم در بیان عقاید فرق اسلامی‌ است‌؛ نـویسنده فرقه‌های مقرّ به اسـلام را بـه پنج فرقه اصلی اهل سـنّت، مـعتزله، مرجئه، شیعه و خوارج تقسیم می‌کند و برای هر یک زیرفرقه‌هایی را برمی‌شمرد.(۲)

ابن‌حزم در این کـتاب، فـرقه اهل‌ سنّت‌ را، که‌ همان اصـحاب حـدیث مـتمسّک به ظاهر هـستند، بـرحق می‌داند و در هنگام نقل اقـوال بـقیّه فرق، آنها را‌ طبق مذهب خود ردّ می‌کند. از نکات جالب این‌که مذهب فقهی‌ ابوحنفیه‌ را‌ نیز از مـرجئه دانـسته و نیز در بخشی دیگر کیسانیه را زیرفرقه زیـدیه شـمرده است.(۳)

در بـخش عـمده‌ای ‌‌از‌ کـتاب که می‌توان آن را در موضوع فـرقه‌شناسی اسلامی داخل دانست، مؤلف به‌ خیال‌ خود‌ به جمع‌آوری اقوال کفرآمیز یا محال گروه‌های چـهارگانه یـعنی معتزله، خوارج، شیعه و مرجئه و به عـبارت‌ دیـگر، گـروه‌های مـخالف بـا اهل سنّت و حـدیث، پرداخـته است. وی این مبحث را‌ با عنوان ذکر العظائم‌ المخرجه‌ الی الکفر او الی المحال من اقوال اهل البدع المعتزله والخـوارج والمـرجئه والشـیعه مطرح کرده است.(۴) مطالب فراوانی از این بـخش اتـهاماتی واهـی و بـدون اسـاس اسـت؛ نمونه بارز این اتهامات را‌

______________________________

۱٫ برای اطلاع بیشتر از کتاب الفصل و شرح حال ابن‌حزم مراجعه شود به: دکتر محمود علی حمایه، ابن‌حزم و منهجه فی دراسه الادیان (چاپ اوّل، دارالمعارف، قـاهره، ۱۹۸۳م)؛ و مقدمه کتاب الفصل.

۲٫ الفصل، ج۲، ص۲۶۵‌ـ۲۷۵‌.

۳٫ همان، ج۵، ص۳۵٫

۴٫ همان، ص۳۳٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۴۷)


می‌توان در قسمت مربوط به شیعه تحت عنوان «ذکر شنع الشیعه» مشاهده کرد.(۱)

۷٫ التبصیر فی الدین وتمییز الفرقه الناجیه عن الفرق الهالکین، نوشته ابومظفر اسـفرائینی (م۴۷۱‌ق). نـویسنده‌ دارای تفکّر اشعری است و کتاب خود را نیز بر این مبنا نگاشته است و در آن از کتاب الفرق بین الفرق، بغدادی تأثیر فراوانی گرفته است، اما موارد اختلاف فراوانی‌ نیز‌ با آن کتاب دارد؛ از جمله در بـیان فـرقه‌های هفتاد و دوگانه، مرجئه را برخلاف بغدادی به هفت فرقه تقسیم می‌کند و فرقه‌های بکریه و نجاریه را یک فرقه و فرقه‌های جهمیه و کرامیه‌ را‌ نیز‌ یک فرقه به حـساب مـی‌آورد‌ و مانند‌ بغدادی‌، فرقه ناجیه را اهـل سـنّت و جماعت که شامل هر دو دسته اصحاب حدیث و رأی می‌شود، می‌داند.

این کتاب پانزده باب دارد‌؛ در‌ باب‌ اوّل و دوم تاریخچه اختلاف و حدیث تفرقه و ذکر فرقه‌های‌ مختلف‌ به‌اجمال بیان شـده اسـت. از باب سوم تا بـاب دوازدهـم عقاید فرقه‌های مختلف به‌تفصیل مطرح شده و مؤلف در بسیاری‌ از‌ موارد‌ با بی‌ادبی و وارد کردن اتهام آنها را ردّ کرده است‌؛ به عنوان مثال، در ردّ روافض (شیعیان) حدیث جعلی «الروافض یهود هذه الامه» را از قول پیامبر اکـرم‌(ص) نـقل‌ می‌کند‌، و محققِ کتاب در زیرنویس این نکته را متذکر می‌شود که آن‌ را‌ در کتب حدیثی نیافته است.

در باب سیزدهم به ذکر فرقه‌هایی که از اسلام خارج‌اند، پرداخته‌ و بسیاری‌ از‌ فرقه‌های غلات و نیز بعضی از فرقه‌های خـوارج را تـحت این عـنوان ذکر‌ کرده‌ است‌.

باب چهاردهم اختصاص به ذکر عقاید و ادیان قبل از اسلام همانند بت‌پرستان، سوفسطایی‌ها، مجوس‌، یـهود‌ و نصارا‌ اختصاص یافته است. این باب یکی از جهات اختلاف این کـتاب بـا الفـرق بین‌ الفرق‌ بغدادی است که اختصاص به ذکر فرقه‌های اسلامی دارد. باب پانزدهم در بیان‌ اثبات‌ عقاید‌ اهل سـنّت ‌ ‌و جـماعت است.

۸٫ بیان الادیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی، نوشته ابوالمعالی‌ محمد‌ حسینی عـلوی. نـویسنده کـتاب خود را به احتمال قوی در سال ۴۸۵ ق(۲) به‌ زبان‌ فارسی‌ تألیف کرده است و شاید اولین کتابی بـاشد که در این علم به این زبان تألیف‌ شده‌ است. نویسنده کتاب خود را در پنـج باب تدوین کرده اسـت؛ در‌ بـاب‌ اوّل‌، به خداپرستی بیشتر اقوام و ملل در طور تاریخ اشاره کرده است. در باب دوم، ادیان‌ و مذاهب‌ پیش‌ از اسلام را بیان کرده است. در باب سوم، به ذکر حدیث‌ تفرقه‌ و انطباق فرقه‌های اسلامی با این حدیث

______________________________

۱٫ هـمان، ص۳۵ـ۵۰٫

۲٫ بیان الادیان، تحقیق عباس اقبال، ص۴۴٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۴۸)


پرداخته‌ است‌؛ در این باب فرقه‌های اصلی اسلام را به هشت فرقه سنّت و جماعت‌، معتزله‌، شیعه، خوارج، مجبره، مشبّهه و کرامیّه، صوفیه، و مرجئه‌ تقسیم‌ می‌کند‌ و سپس زیرفرقه‌های آنها را بـرمی‌شمرد. در بـاب‌ چهارم‌، به ذکر عقاید گروه‌های هشت‌گانه می‌پردازد؛ از ملاحظه این باب کمال انصاف مؤلّف‌ در‌ نقل اقوال فرقه‌ها به دست‌ می‌آید‌ و حتی درنهایت‌، نظر‌ مؤلف‌ درباره فرقه ناجیه روشن نمی‌شود. در‌ باب‌ پنـجم،(۱) بـه ذکر گروه‌های مدّعی نبوت و الوهیّت و قیام‌هایی که با این مدعاها‌ صورت‌ گرفته پرداخته است؛ در این جا‌، علاوه بر مسیلمه و اسود‌ عنسی‌ که در صدر اسلام ادّعای‌ نبوت‌ کردند، بعضی از افـراد هـمانند مختار و نیز بعضی از گروه‌های غلات را ذکر‌ می‌کند‌. به نظر می‌رسد درباره مختار‌ از‌ حد‌ بی‌طرفی خارج شده‌ و به‌ گفته‌های متعصبان اهل سنّت‌ تکیه‌ کرده است.

۹٫ الفرق المفترقَهَ بین اهل الزیـغ والزنـدقَهَ، نـوشته ابومحمد عثمان بن عبداللّه بـن‌ حـسن‌ عـراقی حنفی (م ح ۵۰۰ ق).(۲) مؤلف در آغاز‌ شمّه‌ای‌ از تاریخ‌ اختلاف‌ بین‌ مسلمانان را بیان می‌کند‌ و آغاز آن را هنگام قتل عثمان می‌داند. سپس به بیان حدیث تفرقه مـی‌پردازد و بـرای رسـیدن‌ به‌ عدد هفتاد و سه تقسیم‌بندی بدیعی ارائه‌ مـی‌کند‌، بـدین‌ترتیب‌ که‌ فرقه‌های‌ اسلامی را به‌ شش‌ فرقه اصلی ناصبیّه، رافضه، جبریه، قدریه، مشبّهه و معطّله تقسیم می‌کند و برای هر فرقه اصـلی دوازده زیـرفرقه‌ ذکـر‌ می‌کند‌، و بدین‌ترتیب عدد هفتاد و دو به دست می‌آید‌، و فرقه‌ هفتاد‌ و سـوم‌ را‌ که‌ اهل نجات‌اند، همان فرقه اهل سنّت و جماعت می‌داند. سپس به بیان برخی از عقاید گروه‌های هفتاد و دوگانه مـی‌پردازد و هـر عـقیده را برطبق مبانی خود ردّ می‌کند.

نکته‌ قابل توجه در این کتاب این اسـت کـه ضمن شمردن فرقه‌های دوازده‌گانه روافض (شیعیان) ده‌فرقه از آنها را از غلات ذکر می‌کند و دوفرقه دیگر را زیدیه وامامیه مـی‌داند.(۳)

۱۰٫ المـلل‌ والنـحل‌، نوشته ابوالفتح عبدالکریم بن ابی‌بکر احمد شهرستانی (۴۷۹ـ۵۴۸). چنان‌که گفته شد، این کـتاب بـه طـور جامع و مفصّل به فرقه‌های اسلامی و ادیان پرداخته است و نیز نظم و ترتیب بدیعی دارد‌. از‌ این رو، بـه ایـن کـتاب توجه کرده‌اند

______________________________

۱٫ عباس اقبال که در سال ۱۳۱۲ به تصحیح این کتاب پرداخته، به این بـاب دسـترسی نداشته‌ است‌، اما اخیرا چاپی جدید از‌ این‌ کتاب به کوشش دکتر سیدمحمد دبـیرسیاقی در سـال ۱۳۷۶ ش تـوسط انتشارات روز به بازار عرضه شده که محتوی چهار باب قبلی به تصحیح عباس‌ اقـبال‌ و بـاب پنجم به تصحیح‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه است.

۲٫ این کتاب با تحقیق و تحشییه دکتر بـشار قـوتکوآی بـه چاپ رسیده است.

۳٫ الفرق المفترقه، ص۳۱٫

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۴۹)


و آن را مشهورترین و اصلی‌ترین کتاب ملل و نحل دانسته‌اند. در بعضی از نوشته‌ها، نویسنده‌ فـیلسوف‌ و مـتکلّم معرفی شده و لقب «افضل» گرفته است. نوشته‌های او را در زمینه‌های فلسفه و تاریخ آن، کلام، تـفسر و مـلل و نـحل دانسته‌اند. یکی از مخالفان فلسفه می‌گوید که اگر دفاع او از‌ فیلسوفان‌ نبود، می‌توانست‌ به عنوان امام مـطرح بـاشد.(۱)

نـویسنده، پس از بیان مقدماتی، کتاب خود را در دو بخش سامان‌ می‌دهد. بخش اوّل اختصاص به دیانات و مـلل دارد و بـخش دوم به‌ بحث‌ و بررسی‌ در پیرامون اهواء و نحل می‌پردازد. مقدمه ملل و نحل شامل تقسیم اجمالی همه مردم دنـیا، تـعیین قانون و ضابطه ‌‌برای‌ تقسیم‌بندی فرقه‌های اسلامی، تاریخ ایجاد شبهه در میان عموم مـردم و بـه ویژه فرقه‌های‌ اسلامی‌ است‌ و در مقدمه پایانی دربـاره بـرگزیدن روش خـاصّ خود در ترتیب‌بندی کتاب بحث می‌کند. وی هنگام‌ بـیان ضـابطه برای تقسیم‌بندی فرقه‌های اسلامی، همه اختلافات مسلمانان را در چهار قاعده‌ منحصر می‌کند:

قاعده اوّل‌: صـفات‌ خـداوند و اختلاف بر سر وحدت یـا تـعدد صفات، کـه آن را شـامل مـسائلی همچون صفات ازلی، صفات ذاتی، و صفات فـعل و اخـتلافات بر سر آنها می‌داند.

قاعده دوم: قَدَر و مسئله عدل که‌ آن را شامل مسائل قـضا و قـدر، جبر و کسب، اراده خیر و شرّ، مقدور و مـعلوم می‌داند و اختلافات گروه‌های مـختلف اسـلامی را بر سر این مسائل بـیان مـی‌کند.

قاعده سوم: وعد و وعید، اسما و احکام‌، که‌ آن را شامل مسائلی همچون ایمان، توبه، وعـید، ارجـا، تکفیر و تضلیل می‌داند.

قاعده چـهارم: سـمع و عـقل، رسالت و امامت، کـه آن را شـامل مسائلی همچون تحسین و تـقبیح، صـلاح و اصلح، لطف و عصمت‌ در‌ نبوت و شرایط امامت می‌داند.

آن‌گاه می‌گوید اگر یکی از پیشوایان امت بـه یـکی از مقالات فوق قائل شد، مقاله او را مـذهب و جـماعت او را فرقه بـه حـساب مـی‌آوریم‌. به‌ عبارت دیگر، شـرط در تشکیل فرقه از نظر او دو چیز است: اوّل آن‌که به یکی از مقالات فوق قایل باشد، و دوم آن‌که قائل از پیـشوایان امـّت باشد که‌ بتوان‌ برای‌ او پیروانی جـست‌وجو کـرد تـا‌ عـنوان‌ فـرقه‌ بر جماعت آنـان صـدق کند. وی سپس با توجه به اختلاف‌نظر در مقالات فوق، فرقه‌های اسلامی را

______________________________

۱٫ برای اطلاع بیشتر رک‌: خیرالدین‌ زرکـلی‌، الاعـلام (چـاپ نهم، دارالعلم للملائین، بیروت، ۱۹۹۰م)، ج۶، ص۲۱۵‌.

هفت آسمان » بهار و تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۹ و ۱۰ (صفحه ۱۵۰)


به‌ چهار گـروه بـزرگ قـدریه، صـفاتیه، خـوارج و شـیعه تقسیم می‌کند و تداخل گروه‌های کوچک را باعث به وجود آمدن عدد هفتاد‌ و سه‌ می‌داند‌.

مؤلف در بخش اوّل درباره دیانات و ملل بحث می‌کند. وی‌ می‌گوید ملاک افتراق دیانات و ملل از اهـواء و نحل این است که صاحبان دیانات و ملل اعتقادات خود را مستند‌ به‌ غیر‌ خود، که پیامبر باشد، می‌کنند، اما اهل اهواء و نحل، رأی و اعتقادی‌ را‌ بدون استناد به پیامبر اخذ می‌کنند که دربـاره گـروه اوّل لغت «مستفید» و درباره گروه دوم لغت‌ «مستبد‌» را‌ به کار می‌برد. این بخش خود به دو فصل مسلمانان و غیرمسلمانان تقسیم‌ می‌شود‌ و اختلاف‌ مسلمانان را نیز در دو قسمت اصول و فروع بیان می‌کند؛ در بخش اصول و مـسائل‌ کـلامی‌ به‌ ذکر فرقه‌های مختلف اسلامی و اقوال آنها درباره چهار قاعده مذکور می‌پردازد.

فخرالدین رازی (م ۶۰۶‌ ق) معتقد‌ است که شهرستانی این بخش را از کتاب الفرق بین الفـرق بـغدادی که‌ فردی‌ متعصّب‌ بوده گـرفته اسـت، لذا آن را بی‌اعتبار می‌داند.(۱) اما با مقایسه این دو کتاب‌، گرچه‌ موارد مشابه فراوان دارند، نمی‌توانیم نظر فخرالدین رازی را به طور کلّی تأیید‌ کنیم‌؛ برای‌ نمونه یکی از مـوارد اخـتلاف بین آن دو این است کـه شـهرستانی بدون اظهارنظر خود‌ به‌ ذکر معتقدات فرقه‌ها می‌پردازد؛ علاوه بر آن‌که در موارد بسیاری در عنوان‌ فرقه‌ها‌ و عقاید‌ آنها با هم اختلاف دارند.

مؤلّف در بخش ادیان غیراسلامی، به ذکر آراء و معتقدات یهودیان‌، مـسیحیان‌، مـجوسان‌، پیروان صحف ابراهیم که معتقد به کتابی آسمانی‌اند، می‌پردازد و فرقه‌های مختلف آنان‌ را‌ ذکر می‌کند.

در بخش دوم کتاب که به بیان اهل اهواء و نحل اختصاص دارد، مؤلّف به‌ ذکر‌ گروه‌های مختلفی همچون فـیلسوفان، اعـراب جاهلیت، بـت‌پرستان، صابئین، حرنانیین می‌پردازد.

______________________________

۱٫ مناظرات جرت‌ فی‌ بلاد ماوراءالنهر فی الحکمه والخلاف وغیرها بین‌ الامام‌ فخرالدین‌ رازی و غیره، ص۲۵٫

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x