مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

کیهان شناخت و فریضه ادوار جهانی هندو

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (از صفحه ۴۷ تا ۶۶)
URL : http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/142400
کیهان شناخت و فریضه ادوار جهانی هندو (۲۰ صفحه)
نویسنده : حسینی (آصف)،سید حسن
هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۴۷)


‌ ‌‌‌در‌ سـرودهای فلسفیِ هندو ریشه کهن‌ترین خدایان وِداها نیروها و عناصر خود طبیعت بودند؛ چون‌: آسـمان‌، زمـین‌، خـورشید، آتش، نور، باد، آب و جنسیّت.(۱) در «اتهروه ودا» گفته شده است که آنان از‌ نیستی به هستی آمده‌اند، و در جـای دیگر، از برخی خدایان به عنوان پدران‌، و از برخی دیگر، به‌ عنوان‌ پسران نام بـرده شده است.(۲) در سرود خـلقتِ ریـگ ودا (سرود ۱۲۹، ماندالای دهم) خدایان پس از پیداییِ جهان زاده شده‌اند، و در مواردی معمولاً از آنان به عنوان فرزندان آسمان و زمین‌ نام برده می‌شود. همچنین در ریگ ودا آمده است که خدایان از «آدیتی»(۳) و از آب‌ها و زمین زاییده شده‌اند. بر اسـاس مطالب دیگری‌که بی‌شک بعدها و درطول زمان برمطالب ریگ‌ودا افزوده شده، ازبعضی‌ خدایان‌ خاص به عنوان «مولِّد» و «به وجود آورنده سایر خدایان» یاد شده است؛ مثلاً

______________________________

۱ . ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۱، ص۴۶۶٫

۲ . اصولاً خـدایان هـندو متصف به پاره‌ای از صفات آدمیان‌اند و کارهای آنان کم‌ و بیش‌ شباهت به اعمال و رفتارهای انسان‌ها دارد. به گفته ریشی‌ها خدایان همانند آدمیان و جانوران مخلوق‌اند؛ نه ازلی و ابدی. و از نیستی به هستی گراییده‌اند. ایزدان هـمچون ابـنای بشر از سر، دست‌، پا‌، چشم، گوش، دهان، شکم، بازو و دیگر اعضا برخوردارند و مثل آدمیان، زن، فرزند، خدمتگزار، منزل، مال، ملک، املاک، سلاح و حشم و خدم دارند.

۳ . آدیتی Aditi یا آدیتیا Aditya : به معنای آزاد‌ یـا‌ بـی‌انتها‌، نماد آسمان، نگهدارنده آسمان، حامی‌ زمین‌ و شهبانوی‌ این جهان است. آدیتیا به طور عام به گروهی از خدایان اطلاق می‌شود که همگی فرزندان آدیتی (الهه بزرگ) هستند. آدیتی‌ را‌ به‌ «آسـمان بـی‌انتهای شـب» و «گستره بی‌پایان فضا» منتسب کـرده‌ و او‌ را مـادر خـدایان (Devamatr) دانسته‌اند.

ر.ک: اساطیر هند، ترجمه باجلان فرخی، ص۳۰؛ اوپانیشاد، به اهتمام جلالی نائینی، فهرست اعلام ذیل‌ آدت‌، ص۴۹۳‌؛ امیرحسین ذکرگو، اسرار اساطیر هند، ص۳۱ بـه بـعد.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۴۸)


سـپیده‌دم مادرخدایان‌ و«بریهسپتی»(۱) وهمچنین «سومه»(۲) را پدرخدایان گفته‌اند (۱۹/۳).

اسطوره کـیهان‌شناسیِ ریـگ ودا در پیرامون دو فرضیه اساسی دور می‌زند‌ که‌ از‌ هم جدا نیستند؛ یکی جهان را نتیجه تولید مکانیکی می‌انگارد و دیگری‌ جهان‌ هستی را نتیجه خـلقت یـا پیـدایش طبیعی می‌پندارد. کیهان و جهان آفرینش از دیدگاه سرایندگان و شاعرانِ (Rsis‌) ودایی‌ هـمچون‌ صحنه‌ای است که عملیات خدایان و ایزدان روی آن در سه بخشِ «آسمان‌، هوا‌ (جوّ‌ اتمسفر) و زمین» اجرا شده، و یا به عـبارت دیـگر، جـهان هستی به سه بخش مجزا‌ از‌ هم‌ یعنی زمین، فضا، و بهشت کـه در آن سـوی گنبد آسمان قرار دارد، تقسیم شده‌ است‌.(۳) آسمان که تمام فضای اطراف زمین تلقی می‌شود، همراه بـا زمـین هـمه آفرینش‌ را‌ دربر‌ می‌گیرد. سقف آسمان (Naka)چون مرزی تصور می‌شد که جهان نـامرئیِ بـالا را از‌ جـهان‌ مرئیِ آسمان، که مرکز و مکان پرتوهای نوری و ایزدان وِدایی است، جدا می‌سازد. همچنین‌ در‌ ریـگ‌ ودا آسـمان، جـوّ و زمین، مثلّثی را تشکیل می‌دهند که از آنها صریحا و گاهی به طور‌ حقیقی‌ یا مجازی سـخن گـفته می‌شود.(۴) پرتوهای خورشیدی و پدیده‌های مربوط به آن که‌ در‌ دید‌ بوده، روی سقف آسمان رخ می‌دهد، بـه آسـمان نـسبت داده شده است، و باران و رعد و برق‌ (آذرخش‌) به‌ جوّ تعلق دارند. اما هنگامی که آسـمان چـون فضایی پیرامون زمین را‌ فرامی‌گیرد‌، این پدیده‌ها هر دو در این مکان واقع و نمودار می‌شود. در یـک بـند از اتـهروه ودا‌ آمده‌ که سقف آسمان مابین زمین و آسمان و جهان نور (خورشید) قرار دارد:

«سوریه‌،(۵) فلک‌ و آسمان و زمـین را پُر سـاخته است».(۶)

هر‌ یک‌ از‌ سه جهان هستی (آسمان، جوّ و زمین) به‌ بخش‌های‌ فـرعی نـیز انـقسام

______________________________

۱ . بریهسپتی Brihaspati: خداوند نماز و دعا و خداوند گویایی.

۲ . سومه (سوما Soma‌)، در‌ ادب مزدیسنا (هومِ Homa یا‌ هئومه‌ Haoma): شیره‌، گیاه‌ زنـدگی‌، افـشره مـقدس، آب حیات، خدای ماه‌ و نوشابه‌ الهام‌بخش براهمنان.

۳ . تاریخ فلسفه شرق و غرب، ترجمه خـسرو جـهانداری، ج۱، ص۴۰٫

۴ . جلالی نائینی‌، گزیده‌ سرودهای ریگ ودا، ص۳۱، مقدمه.

۵ . سوریه‌ Surya (سوریا): آفتاب و خدای‌ خورشید‌؛ وی برترین خورشیدْخدایی است که‌ بـه‌ تـدریج بر «سویتری» و «ویوسوت» پیشی می‌گیرد و آنان را در خود جای می‌دهد. سوریه‌ در‌ روایات دارای مـویی زرّیـن و دست‌هایی‌ طلایی‌ و گردونه‌ سواری است که‌ هـر‌ بـامداد بـر گردونه زرّین‌ خویش‌ می‌نشیند و آسمان را در می‌نوردد. گـردونه سـوریه را هفت مادیان و به روایتی مادیانی هفت‌سر‌ می‌کشاند‌. ر.ک: اساطیر هند، ترجمه باجلان فرخی، ص۳۱‌؛ جـلال‌الدین‌ آشـتیانی، عرفان‌، ج۳، ص۱۱۹‌ به‌ بعد؛ گزیده سـرودهای ریـگ‌ ودا، مقدمه ص۱۱۴ـ۱۱۱؛ اسـرار اسـاطیر هـند، ص۶۷ـ۶۰٫

۶ . گزیده سرودهای ریگ ودا، ماندالای ۴، سرود‌ ۱۴‌، ص۱۰۳ـ۱۰۲٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۴۹)


یـافته‌اند. زمـانی که جهان‌ را‌ دارای‌ دونیمه‌ فرض‌ می‌کردند، از شش‌ جهان‌ یا فضا Rajamsiنیز سـخن بـه میان آمده است. دکتر نائینی مـی‌نویسد: «این بخش‌های فرعی، شـاید‌ از‌ اسـتعمال‌ نابجای کلمه پریتهیوی Prithivi یا زمـین بـه‌ صیغه‌ جمع‌ برای‌ نشان‌دادن‌ سه‌ جهان به وجود آمده باشد؛ نظیر کلمه (Pitarau= دو پدر) کـه بـه صیغه تثنیه به کار بـرده شـده و مـقصود از آن، پدر و مادر (والدین) اسـت:(۱)

«بـاشد که‌ او و فرزندانش برانداخته شـوند؛ بـاشد که «سه زمین» او را در زیر خویش بفشارند».(۲)

در وداها، زمین را به اسامی بهومی BhuÎmi و کشمه Ks¨ma و کشه Ks¨a و گـما Gma‌Î و پریـتهیوی‌ ( Prithivi= پهناور) یا اوروی Urvi خوانده‌اند و آن را اوتانا UttaÎnaÎ توسعه‌یافته و طـولانی و اپاره Apara، بـی‌حد، یا در مـقابل کـره بـالایی، «ایدم Idam» یعنی مکان ایـن‌جایی وصف کرده‌اند (۱۵۴‌ و ۲۲‌/۱).(۳)

تصور زمین به صورت قرصی مدّور که پیرامون آن را اقیانوسی فراگرفته، در مجموعه وداها مـنعکس نـیست، امّا طبعا گرد تصوّر شده و آنـرا‌ بـا‌ چـرخ مـقایسه مـی‌کردند:

من اندرا‌ (ایـندره‌) قـهرمان را ستایش خواهم کرد که به نیروی خویش زمین و آسمان را از یکدیگر جدا ساخت، و همه را وسعت می‌بخشد، و بـشر را حـمایت مـی‌کند‌ و در‌ بزرگی خویش از طوفان‌، و رودخانه‌ها‌ پیشی می‌گیرد.

او «سـوریه» اسـت. در تـمام عـرصه پهـناور (جـهان)، اندرا او را به سرعتِ چرخ‌های ارابه خواهد چرخانید.(۴)

در رساله «شت‌پت براهمن» بر خلاف وداها، زمین صریحا گرد و مدوّر‌ (Parimandala‌)وصف شده است. در ریگ ودا به نقاطی در زمین، از جمله چهار (۵۸/۱۰) یـا پنج (۴۲/۱۰، ۸۶/۹ و ۲۴/۳) نقطه (منطقه) اشاره شده، امّا اتهروه ودا به شش‌ و حتی‌ هفت نقطه‌ اشاره دارد. همین نقاط را می‌توان به معنی هفت منطقه (Dis¨ah) و هفت مکان زمین (Dhama) ـ که‌ از آن در ریگ ودا سخن به میان آمده ـ گـرفت.(۵)

______________________________

۱ . هـمان‌، ص۳۲‌، مقدمه‌.

۲ . همان، ص۴۷۷، شماره ۱۱٫

۳ . همان، ص۳۲، مقدمه.

۴ . همان، ص۴۳ ـ و سرود ۱۶۴ ماندالای اول، که در آن خورشید‌، ‌‌زمین‌ و فصول سال به چرخ تشبیه گردیده است. همان، ص۲۵۶ـ۲۴۱٫

۵ . همان، ص۳۳، مقدمه‌ ـ در‌ اوپه‌نیشدها‌ که قسمت آخر وداهاست از هفت طبقه زمـین کـه اسامی آنها به همان صورت که‌ در اوپانیشاد ضبط شده عبارت است از: اتل Atala؛ پاتال Patala؛ تلاتل Talatala‌؛ بتل (وتل Vitala)؛ سوتل‌ Sutala‌؛ رساتل Rasatala؛ و مهاتل Mahatala.

ر.ک: جلالی نائینی، اوپانیشاد، ص۱/۳۹۶؛ هـمچنین دربـاره طبقات آسمان و زمین و اسامی آن نـزد هـندوان نگاه کنید به: تحقیق ماللهند، ترجمه منوچهر صدوقی سها (ج۱، ص۱۸۱ به بعد).

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۵۰)


آسمان یا‌ «دیو Div» را معمولاً ( Vyomaیا Vyoman، فلک) یا فضای درخشان و نورانی می‌خواندند. علاوه بـر سـقف یا طاق، آسمان را دارای قـلّه (Sanu) و سـطح (Vistap) و لبه یا برآمدگی (PrÊsÊtÊha)وهمچنین‌ ترکیبات‌ لبه طاق (۱۲۵/۱) وقله طاق (۹۲/۸) می‌پنداشتند، وحتی گاهی سخن ازیک لبه سوم درفضای روشن آسمان به‌میان آمده است (۸۶/۹): «برکناره بالای آسمان باشکوه می‌ایستد؛ آری به‌سوی خدایان مـی‌رود، آنـ‌بخشنده‌ گشاده‌دست‌».(۱)

هنگامی‌که سه‌آسمان متمایزمی‌شود؛ آنهارا گاهی سه فضای درخشنده (Tri-RocanaÎ(خوانده‌اند. این سه فضا (آسمان) عبارت‌اند از: یکی بالاترین «اوتمه Uttama»، یکی در میان و یکی پایین‌ترین. بالاترین آسمان را‌ «اوتره‌ Uttara» و «پاریه PaÎrya» نیز گفته‌اند. هم‌چنین در سـومین و بـالاترین آسمان (Vyoman) مـی‌پنداشتند که خدایان و پدران و «سومه» زندگی می‌کنند.(۲)

آسمان و زمین بیشتر به عنوان دو شخصیت جدا و به صورت‌ پدر‌ و مادر‌ جهانی جـفت یکدیگرند؛ و اصطلاحات «رودسی‌ Rodasi‌» (آسمان‌ و زمین) و «کشنی KsÊoni» و «جفت زمین،DvyaÎvaÎprithivi » و غیر آن در مورد آنـها بـه کـار رفته است. همچنین در ریگ‌ ودا‌ از‌ دو نیمه آسمان نیز سخن رفته است:

«۱٫ این‌ آسمان‌ و زمین همه را کامیابی می‌بخشند؛ نـگاه‌دارندگان ‌ ‌نـاحیه، افراد مقدس و خردمند. دو جام شریف فطرت در میان این الهه‌های خداوند‌؛ خورشید‌ درخشان‌ بـه قـانونی ثـابت در سفر است.(۳)

۲٫ آن زوج پرگنجایش و نیرومند‌ که هرگز از کار نمی‌مانند. آن پدر و آن مادر، همه آفریدگان را به سلامت نگاه مـی‌دارند. دو نیمه‌ جهان‌؛ روحانی‌ و زیبا، زیرا پدر(۴) آنها را به اشکال نیکو آراسته است.(۵)»

از‌ سویی‌ تـرکیب آسمان به دو نیم‌کره ایـن تـصور را پیش آورده که در شکل زمین تغییراتی روی‌ داده‌ است‌ و هنگامی این دو را، دو کاسه (جام) بزرگ (CamvaÎ( می‌خوانند که به‌ سوی‌ هم‌ برآیند و برگردانده شوند (۵۵/۳). گاهی نیز زمین و آسمان را به دو چرخ

______________________________

۱ . ر.ک: گزیده سرودهای‌ ریگ‌ ودا‌، ص۳۹۲٫

۲ . هـمان، ص۳۳، مقدمه.

۳ . احتمالاً منظور از عبارت «دوجام»، تشبیه دونیم‌کره زمین باشد.

۴ . کلمه‌ پدر‌ ظاهرا در اینجا به معنی «آسمان Dyaus» یا «توشتری Tvashtri» می‌باشد.

۵ . ر.ک: گزیده سرودهای‌ ریگ‌ ودا‌، ماندالای اول، سرود ۱۶۰، ص۴۴۶ـ۴۴۵٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۵۱)


در دو سر یک محور تشبیه کرده‌اند (۸۹‌/۱۰‌). در ریگ ودا اشاره‌ای بـه فـاصله مفروض میان زمین و آسمان نیست؛ مگر با‌ عباراتی‌ مبهم‌، مانند اینکه حتی پرنده‌ها به مکان و مقام «ویشنو»(۱) نمی‌توانند پرواز کنند (۱۵۵/۱). امّا در اتهروه‌ ودا‌ آمده است که دو بال پرنده زرد (خورشید) که به سـوی آسـمان‌ پرواز‌ می‌کند‌، سفری یک هزارشبانه روزی را در پیش دارد. در رساله ایتریه براهمن نیز مطلبی مشابه‌ دیده‌ می‌شود‌؛ آنجا که می‌گوید فاصله جهان آسمانی از زمین سفر هزار روزه یک‌ اسب‌ است (۱۷/۲). در رساله تاندیه مهابراهمن (Tandya-mahabrahman) آمـده کـه فاصله جهان آسمانی از این جهان‌ به‌ اندازه قامت هزار گاوی است که روی هم بایستند (۱/۲۱ و ۸/۱۶).(۲)

در‌ ریگ‌ ودا، در مورد فضای میانه می‌خوانیم که‌ جوّ‌ یا‌ فضای میانه (Antariksa) در اشکال مختلف و گوناگون‌ به‌ صـورت جـسم در مـی‌آید و آنرا منطقه آب‌آلوده و ابرگونه، و گـاهی بـه عـنوان منطقه تاریک‌ و سیاه‌ وصف کرده‌اند:

«سویتری(۳) الاهی سوار‌ بر‌ ارّابه خود‌ در‌ فلک‌ تاریک در گردش است و میرندگان، و بی‌مرگان‌ را‌ برمی‌انگیزد، و به جهان‌های (چـندگانه) نـاظر اسـت».(۴)

سه تقسیم فرعی نیز به صورت‌ «سه‌ فـضا» یـا «رجانسی Rajansi» تصور شده‌ است. بالاترین منطقه فضا‌ را‌ «اوتمه» یا «پرامه» (Parama: دورترین‌، اعلاترین‌) و یا ( = Triyaسوم) می‌گویند که در آنجا آب و «سومه» وجـود دارد و آتـش آسـمانی‌ پیدا‌ و تولید

______________________________

۱ . ویشنو Vishnu: واژه ویشنو‌ از‌ فعل‌ «ویش Vish» به‌ معنی‌ نفوذ و تـسلط‌داشتن و مستولی‌بودن است‌. ویشنو‌ دومین خدا از خدایان سه‌گانه هندو است. در ریگ ودا، ویشنو از خدایان طراز‌ اول‌ نیست، بلکه مظهر نیروی آفـتاب اسـت‌ کـه‌ در سه‌ گام‌ از‌ هفت ناحیه جهان می‌گذرد‌ و کلیّه اشیاء را با گرد نـور خـویش احاطه می‌کند. بعضی از مفسران ریگ ودا این‌ سه‌ گام را به مظاهر سه‌گانه نور‌ که‌ آتش‌ و برق‌ و خـورشید‌ بـاشد، تـعبیر کرده‌اند‌. بعضی‌ دیگر آن را سه وضع خورشید، یعنی موقع طلوع، هنگام ظهر و وقـت غـروب دانـسته‌اند. ویشنو امروزه‌ نیز‌ پرستش‌ می‌شود. این خدا بنا به عقیده هندوان‌ در‌ اعصار‌ مختلف‌ بـه‌ صـورت‌ مـظاهر مختلف (Avatara)آشکار می‌گردد.

ر.ک: اوپانیشاد، ص۷۲۸ به‌بعد؛ گزیده سرودهای ریگ‌ودا، ص۱۰۵ـ۹۳ وص۳۳۸؛ اساطیرهند، ترجمه باجلان‌فرخی،ص۳۷ وص۷۹ به بعد؛ جـلال‌الدین آشـتیانی، عرفان (ج۳، ص۱۳۶‌ـ۱۳۵)؛ ادیان و مکتبهای فلسفی هند (۱: ۲۶۱ به بعد)؛ امیرحسین ذکرگو، اسرار اساطیر هند، ص۶۹ بـه بـعد؛ هـمچنین در مهابهارات (۴: ۱۹۷ـ۱۷۳) هزار نام و لقب برای ویشنو برشمرده است و نگاه کنید‌ به‌:

Manfred Lurker, Dictionary of Gods and Goddesses, p. 373-374.

۲ . ر.ک: گزیده سرودهای ریـگ ودا، ص۳۳، مـقدمه.

۳ . سویتری Savitri (ساویتر Savitar): زنده‌کننده؛ پیداکننده غذا؛ نام خدای آفتاب؛ نیروی حیات‌بخش؛ خدای آفتاب‌ (آفـتاب‌ پیـش از طـلوع، سویتری و پس از طلوع، سوریه خوانده می‌شود). همان، ص۱۲۴ و ص۱۱۵ـ۱۱۴، مقدمه. سویتری در روایات و در وداها به هیأت خدایی‌ گردونه‌سوار‌ بـا گـردونه‌ای زرّین که دو‌ اسب‌ رخشان گردونه او را میان آسمان و زمین حمل می‌کنند رسم شـده اسـت. در ایـن مسیر سویتری دورسازنده بیماری‌ها، از میان‌بردارنده مشکلات، ارزانی‌کننده طول عمر‌ به‌ انسان، و جاودانگی به خدایان‌ اسـت‌. ر.ک: اسـاطیر هـند، ص۳۱ و نگاه کنید به:Dictionary of Gods and Goddesses; p. 313.

۴ . گزیده سرودهای ریگ ودا، ص۱۲۴٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۵۲)


می‌شود. فضای میانه (جوّ) و پایین در دیـد تـصوّر ما می‌باشند، امّا فضای سوم‌ به‌ «ویشنو» تعلق دارد و از دید و تصور آدمی خارج است و فضایی اسرارآمیز مـعرفی شـده است:

آنکه [ویشنو] با قدم‌های وسیع در سه گام تمام کشورهای زمین را بـرای آزادی و حـیات می‌پیماید‌. آدمی‌ مرگ‌پذیر وقتی‌ که دوگام او را کـه بـر نـور چشم دوخته است می‌نگرد، از شگفتی بی‌آرام مـی‌شود. امـّا به‌ گام سوم او کسی را یارای نزدیکی نیست، حتی مرغان پردار‌ هوا‌ که‌ با بـالاهای خـویش در پروازند.(۱)

از سوی دیگر، جوّ (اتـمسفر) را گـاهی دریا یـا اقـیانوس (Samudra) کـه ‌‌جایگاه‌ آب‌های آسمانی است، می‌خوانند و آن را بـه زمـین تشبیه کرده‌اند؛ تا جایی که‌ می‌پنداشتند‌، جوّ‌ دارای کوه‌ها(۲) و هفت‌چشمه (۳۲/۱) آب است و هنگامی کـه «ایـندره» با دیو خشکسالی نبرد می‌کند، چـشمه‌ها‌ جریان دارد.(۳)

آفرینش جهان در وداهـا

شـاعران ودایی که متفکران و بینندگان زمـان خـود‌ بودند، برخی از امور‌ کیهانی‌ را به هر خدای برجسته‌ای نسبت داده‌اند. امر نگاهداری و مـحافظت یـا پیدایش آسمان و زمین، در ودا به خـدایان و ایـزدان عـدیده‌ای منسوب است. در راسـتای ایـن اندیشه، کار آفریدن دو جـهان بـه‌ ۱۲ خدا و پیداییِ خورشید و تعبیه آن در آسمان و ساختن راهی که خط سیر و حرکت آن را آسان می‌کند بـه بـیش از ۱۲ خدا نسبت داده شده است و نیز گـفته‌اند ۴ یـا ۵ خدای‌ ودایـی‌ زمـین و آسـمان یا هر دو جهان را بـگستردند و آنها را بسط دادند.(۴) گاهی نیز این متفکران، به خصوص در دوره‌های متأخر ودایی، نه تنها در اسـاس خـلقت با یک نوع‌ شگفتی‌ روبرو شـدند، بـلکه نـسبت بـه بـینش و عقاید مسلّم سـابق خـویش دچار نوعی شک و تردید گردیدند:(۵) (خطاب به آسمان و زمین)

______________________________

۱ . گزیده سرودهای ریگ ودا، ص۴۲۳٫ معنی عبارت ظاهرا ایـن اسـت‌ کـه‌ قدم اول ویشنو، در زمین و قدم دوم او در فلک در حیطه دیـد بـشر اسـت، ولی قـدم سـوم او در آسـمان قابل رؤیت نیست.

۲ . اصطلاح کوه در ریگ ودا‌، به‌ جهت‌ شباهت میان کوه و توده‌های ابر‌، غالبا‌ به‌ ابرها اشاره دارد. کلمه صخره (adri)نیز در مفهوم اسطوره‌ای برای ابر به کار مـی‌رود و گاوانی را دربر می‌گیرد که توسط‌ «ایندره‌» و خدایان‌ دیگر رها شده‌اند. ابرهای بارانی که به عنوان‌ دارندگان‌ آب و به صورت چکاننده حرکت می‌کنند و می‌غرند، به خدایان گاوشکل، اشاره دارند که شیرشان بـاران اسـت.

۳ . همان، ص۳۵ مقدمه‌.

۴ . گزیده‌ سرودهای‌ ریگ ودا، ص۱۲۱٫

۵ . ماکس مولر می‌نویسد: هر شاعر ودایی به‌ نظر می‌رسد خدای مشخصی را که به وصفش می‌پردازد از یک موقعیت خاص تعالی و برتری برخوردار می‌سازد. به‌ راحـتی‌ مـی‌توان‌ در سرودهای فراوان ودا بخشهایی را یافت که در آنها تقریبا‌ هریک‌ از خدایان به صورت اعلا و مطلق ارائه می‌شوند. در اولین سرود کتاب دوم ریگ‌ودا آگنی فرمانروای‌ عالم‌، سرور‌ انـسانها، پادشـاه حکیم، پدر، برادر و دولت انسان نامیده شـده اسـت. ایندرا در‌ بسیاری‌ از‌ سرودها و براهمنه‌ها به صورت قدرتمندترین ستوده می‌شود و در یکی از سرودهای دهم ریگ ودا‌ با‌ مصرع‌ تکراری VishvaÎmad Indra uttarah‎ ایندرا بزرگتر از همه است»، این ادعا تأکید مـی‌گردد‌. در‌ سـرودهای سومه بزرگ‌زاده‌ایست که بـر هـمه غلبه می‌کند… و در جایی حتی او سازنده‌ آسمان‌ و زمین‌، خالق اگنی، ایندره، سوریه و ویشنو می‌گردد. در سرود بعدی بنام وارونا، این واروناست که‌ در‌ ذهن شاعر قادر متعال شده است… مولر از این مقدمه نـتیجه مـی‌گیرد که‌ در‌ ودا‌ ما با یک هونوئیسم Honotheism روبرو هستیم. ر.ک به: عرفان، ح۳، ص۱۸۳ـ۱۸۲٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۵۳)


کدام یک مقدم، و کدام‌ یک‌ مؤخر بود؟

چگونه به وجود آمد؟

ای دانشمندان، کی می‌تواند بداند؟

آنها به خودی خود‌ همه‌ وجود‌ را در بردارند؟

شب و روز مانند چـرخی در گـردش است.(۱)

خـدایان درکار ساختمان جهان، به‌طورکلی باهم‌ یا‌ به‌ طور انفرادی عمل می‌کنند؛ مگر آنکه لازم باشد تخصص، مهارت و دانـش حرفه‌ای‌ خدای‌ ویژه‌ای در نظر گرفته شود. در این گونه موارد، نام خـدای «تـوشتری»(۲) (نـجّار خدایان) و «ریبهو»(۳)های‌ کاردان‌ و ماهر به میان آمده است. «توشتری» سازنده افزار الهی است؛ به ویژه‌ سـازنده‌ ‌ ‌صـاعقه برای «ایندره»،(۴) و معلم «ریبهو»ها، و همچنین‌ سازنده‌ قالب‌ آدمیان و حیوانات، و خدای طول عـمر و نـیروی تـولید‌ و پرورش‌دهنده‌ نطفه در جنین زنان است. افسانه‌های بعدی حکایت دارد که اوصورت کلیّه موجودات‌ وحتی‌ صورت آسـمان وزمین وهمه‌اشیاءرا بسته‌است‌.(۵)

در‌ ماندالای دهم‌ ریگ‌ ودا‌، که ظاهرا سرودهایش آخرین سرودهای عصر‌ ریـگ‌ ودایی می‌باشد، اصل و مـنشأ جـهان آفرینش به جای آنکه بر پایه اسطوره‌ای‌ مورد‌ بحث و تجزیه و تحلیل قرار بگیرد، بر‌ مبنای فلسفی بررسی شده‌ است‌. در قطعات مختلف ریگ‌ودا در‌ تصور‌ پیدایش کائنات، خورشید به عنوان عامل مهم آفـرینش به شمار می‌رود. او را‌ روح‌ (Ata)هر متحرک و ثابتی پنداشته‌اند‌:

در‌ نقاط‌ زیادی بر افروخته‌شده‌ ولی‌ باز «اگنی Agni» یکی‌ است‌؛ «سوریه» یکی

______________________________

۱ . گزیده سرودهای ریگ ودا، ص۴۹ (ماندالای اول، سرود ۱۸۵).

۲ . توشتری Tvas¨tari‌ (توشتر‌ Tvastar: نجار؛ ارابه‌ساز؛ خالق موجودات زنـده‌؛ صـنعتگر‌ الهی که‌ بدن‌ موجودات‌ را می‌سازد؛ نام خدای‌ سازنده افزار الهی به ویژه سازنده صاعقه ایندرا. ر.ک: اساطیر هند، ترجمه باجلان فرخی، ص۲۳؛ اوپانیشاد‌، ص۵۶۷‌.

۳ . ریبهو Ribhu: نام یکی از سه‌ خدای‌ جوّ‌ میانه‌؛ یکی‌ از القـاب ایـندره‌ و آدیتیاها‌؛ پسر برهما (گزیده سرودهای ریگ ودا، فهرست اعلام) ورونیکا ایونس، ریبهوها را پسران ایندره از دختر‌ توشتری‌ موسوم‌ به «سارانیو» (Saranyu) معرفی می‌کند. (اساطیر هند‌، ترجمه‌ باجلان‌ فرخی‌، ص۲۴‌) و ر.ک به‌:Dictionary of Gods and Goddesses, p. 301 (Ribhus)

۴ . در سرودی در ستایش ایـندره چـنین آمده: «به خاطر من است که «توشتر» صاعقه آهنین را ساخت». گزیده سرودهای ریگ‌ ودا، ص۱۷۵ـ۱۷۲ (ماندالای دهم، سرود ۴۸).

۵ . همان، ص۳۷، مقدمه.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۵۴)


است هر چند از بالا بر همه می‌تابد و همه را روشن می‌کند؛ ولی «اوشـس»(۱) هـم یـکی است. آن که یکتاست‌ به‌ صـورت هـمه گـسترش یافته است».(۲)

یکی از زیباترین و پرمعناترین و به عبارتی شگفت‌ترین سرودهای ریگ ودا، سرود ۱۲۹ ماندالای دهم، معروف به «سرود آفرینش»(۳) است، که در آن والاترین تـفکرات‌ شـاعرانه‌ و خـیال‌پردازانه عصر ودایی متجلّی می‌گردد. این سرود مورد تـوجه بـسیاری از اندیشمندان، پژوهشگران و شرق‌شناسان قرار داشته، آن را ترجمه کرده‌اند؛ این ترجمه‌ها در‌ مفهوم‌ بسیار شبیه به یکدیگر می‌باشند‌. در‌ اینجا به دلیل اهـمّیت ایـن سـرود به نقل کامل آن با ترجمه دکتر جلالی نائینی می‌پردازیم:(۴)

۱٫ آن هـنگام نه نیستی بود، و نه هستی.

نه‌ هوایی‌ (جوّی) بود، و نه آسمانی‌ که‌ از آن برتر است.

چه پنهان بود، در کـجا، در ظـل حـمایت کی؟ آیا آب ژرف بی‌پایانی وجود داشت؟

۲٫ آن هنگام نه مرگ بود، و نه زندگی جاویدی، و نـه نـشانه‌ای از شب و روز‌.

به‌ نیروی ذات خود، فرد یگانه بی‌حرکت (باد) تنفس می‌کرد؛ جزا و هیچ چیز وجود نداشت.

۳٫ در آغـاز، تـاریکی در تـاریکی نهفته بود.

هیچ علامت مشخصی نبود؛ همه جا آب بود.

آن‌ فرد‌ بـه نـیروی‌ حـرارت به وجود آمد.

۴٫ در ابتدا خواهش (خواستن) در آن فرد پیدا شد: آن اوّلین بذر بود‌ که فـکر

______________________________

۱ . اوشـس Us¨as: بـه معنی پگاه و بامداد، مشهورترین خدابانو‌ و الاهه‌ سحرگاهان‌ است که به صورت زنی جوان و زیـبا وصـف شده است. او همیشه جوان و بیدارکننده موجودات است. همه ‌‌کائنات‌ با نور طراوت او از خـواب ظـلمت بـرمی‌خیزند و طعم نور را می‌چشند. بدن‌ نورانی‌ او‌ را صد ارابه زیبا به پیش می‌برند و اوشس در پسِ خـود سـوریه را به پهنه‌ آسمان می‌آورد. او را خواهر آدیتیاها، یا همسر «سوریه» (خورشید) و دختر آسمان مـی‌دانند‌. ر.ک: اسـرار اسـاطیر هند، ص۶۹‌ـ۶۸‌؛ اساطیر هند، ترجمه باجلان فرخی، ص۳۲ و ر.ک به:Dictionary of Gods and Goddesses; p. 361

۲ . گزیده سرودهای ریگ ودا، ص۴۰۱٫

۳ . عنوان و نام این سرود در بـرخی از مـنابع سنسکریت، «ناسدیه سوکته Nasadiya Sukta‌» به معنی (عدم وجود) می‌باشد. ولی با این حال مـیان بـیشتر مـترجمان اینگونه متون، به «سرود آفرینش» مشهور گردیده است.

۴ . بسیاری از پژوهشگران و محققان این سرود را جالبترین و عـالیترین سـرود ریـگ‌ ودا‌ خوانده‌اند و آنرا ترجمه و تفسیر کرده‌اند که اغلب این ترجمه‌ها به هم شـبیه‌اند. بـرای نمونه خوانندگان را به منابع زیر ارجاع می‌دهیم:

۱٫ Macdonell A. Hymns from the Rigveda; x / 129.

۲٫ Zaehner R. C. Mystic Harmonic‌ und‌ Dissonanz; p. 92.

۳٫ Panikar Raim. The Vedic Experience MantramaÎnjari.

p. 54-58.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۵۵)


محصول آن است.(۱)

دانشمندان که در دل خویش به نیروی دانش جـست‌وجو مـی‌کنند، قید وجود را از عدم‌ دریافته‌اند‌.

۵٫ شعاع آنها روشنایی را در تاریکی گسترش داد:

ولی آیا فرد یـگانه در بـالای آن بود، یا در زیر آن؟ قدرت خلاقه وجود داشـت و نـیروی ایـجاد:

در زیر، قدرت بود‌، و در‌ بالا‌، امر.

۶٫ کیست کـه بـه یقین‌ بداند‌، و کیست‌ که آن را در اینجا بیان کند؟

در کجا تولّد یافت، و در کجا این آفرینش بـه وجـود آمد؟

آیا خدایان بعد از خلقت‌ جـهان‌ پیـدا‌ شدند؟

پس که مـی‌داند آفـرینش از کـجا سرچشمه گرفته‌ است؟

۷٫ هیچ‌ کس نمی‌داند کـه آفـرینش از کجا برخاسته است، و آیا او آن را به وجود آورده، یا نه؟

آنکه بر عرش‌ اعلا‌ نـاظر‌ بـر آن است، تنها او می‌داند، و شاید او هم، نـداند‌!!(۲)

______________________________

۱ . خلقت جهان از روی خواهش، یـا بـه عبارتی، در ابتدا خواهش بود، در مـتون دیـگر نیز آمده است‌؛ از‌ آن‌ جمله:

«پیدایش عالم و وجود اهل عالم از روی خواهش و اندیشه ذاتـ‌ «بـرهم‌» (برهما)، و به مقتضای اراده هستی مـطلق اسـت کـه چون خواهش «بـرهم» در مـیان می‌آید عالم پیدا‌ مـی‌گردد‌. و چـون‌ هستی را مطلق دانست، و دریافت خود را از همه عالم و موجودات باز‌ می‌گیرد‌، عالم‌ نابود می‌گردد، و عـالمیان بـه پرده عدم پوشیده می‌شوند، و به جز از ذات حـق هـیچ‌چیز‌ و هیچکس‌ مـوجود‌ نـمی‌ماند».ر.ک: جـوگ باشست، ص۵۳٫

در مهابهارته نیز مـی‌خوانیم: «و برهما آفرینش را دو نوع آفریده‌ است‌: یکی به آرزوی دل خود، دوم به عمل. و این هر دو یعنی خواهش‌ و عـمل‌ راهـ‌ برهماست».جلالی نائینی، مهابهارت (ج۳، ص۲۴۸).

۲ . نقل از گـزیده سـرودهای ریـگ ودا، ص۵ـ۴ و اوپانـیشاد، ص۸۴۵٫ هـمچنین‌ ر.ک: ویل‌ دورانت، تـاریخ تـمدن (ج۱، ص۴۷۴ ـ۴۷۳)؛ هاشم رضی، تاریخ ادیان (ج۲، ص۱۰۱۰ـ۱۰۰۸)؛ محمدجواد مشکور‌، خلاصه‌ الادیان‌، ص۵۸؛ فلیسین شاله، تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ص۸۱ـ۸۰؛ جان نـاس، تـاریخ جـامع ادیان، ص۱۴۵‌ـ۱۴۴‌؛ تاریخ فلسفه شرق و غرب (ج۱، ص۴۱)؛ داریوش شـایگان، ادیـان و مـکتب‌های فـلسفی هـند (ج۱، ص۸۱‌ـ۸۰‌)؛ مـبلغی‌ آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان (ج۱، ص۲۰۷ـ۲۰۵)؛ یوسف اباذری، ادیان جهان باستان (ج۱، ص۲۳۲ـ۲۳۱)؛ ک. م‌سِن‌، هندوئیسم‌، ترجمه‌ ع. پاشایی، ص۱۴۶ـ۱۴۵؛ حجازی، حکمت ادیان، ص۹۸ـ۹۷؛ جلال‌الدین آشتیانی، عرفان (ج۳، ص۱۶۷‌ـ۱۶۶‌). دِشموک نیز این سرود را ترجمه و تفسیر مـی‌کند و می‌نویسد که در این سرود خلقت عالم به‌ زبان‌ کاملاً تازه در ریگ‌ودا بیان شده و جنبه فلسفی یافته است. وی در‌ ادامه‌ پس از ذکر قطعاتی از سرود می‌نویسد‌: امّا‌ در‌ آخر به همه‌چیز شک می‌شود. چه کـس‌ واقـعا‌ آماده است؟ چه کس می‌تواند شرح دهد که آن در کجا زاده شده و چگونه‌ این‌ آفرینش شکل گرفت؟ آیا خدایان با‌ تولد‌ آن پیدا‌ شوند؟ چه‌ کسی‌ می‌داند از چه رو و از کجا‌ خلقت‌ جهان آغاز شد؟… آنکه در آسمان اعـلا نـظارت می‌کند، او فقط می‌داند. یا‌ آیا‌ حتی او هم نمی‌داند؟ کاملاً مشهود است‌ که خود شاعر نیز‌ یقین‌ ندارد و مطمئن نیست که خدا‌ هم‌ از این راز آگـاه بـاشد. ر.ک:

Deshmukh P.S. Religion in Vedic Literature; p. 329.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۵۶)


زمان و فرضیه‌ ادوار‌ جهانی در آیین‌های هـندو

هـمه‌ مکاتب‌ هندو‌ به گردش زمان‌ و فرضیه‌ ادوار جهانی معتقد بوده‌ و آن‌ را به صورت دوران منظم انحلال، و خلقت پی‌درپی می‌دیده‌اند، که به موجب آن آفرینش‌ در‌ آغاز زمان بـه وقـوع می‌پیوندد و ادوار‌ انحطاط‌ و اضمحلال خـود‌ را‌ مـی‌پیماید‌ و بر اثر انحلال بزرگ‌، کائنات و موجودات به اصلِ خود باز می‌گردند و از نو ساخته می‌شوند.

در هند اولین فرضیه‌ مربوط‌ به زمان را می‌توان در کتب‌ آسمانی‌ وداها‌ مشاهده‌ کرد‌. در «اتهروه ودا‌» زمان‌، پدیدآورنده هـمه چـیزهایی است که بوده و خواهد بود. در «اوپه‌نیشد»ها برهما که وجود مطلق است‌، هم‌ مبدأ‌ زمان و هم فراسوی آن است. در رساله‌ بهگود‌ گیته‌،(۱) کریشنا‌(۲) چنین‌ می‌گوید‌: «من زمانم؛ زمان نیرومند و جهان نـابودکن، ولی بـرای حفظ جـهان در اینجا ظهور یافته‌ام».(۳)

در «میتریه اوپه‌نیشد» آمده است: «مخلوقات در زمان جریان دارند، همچنین در زمان‌ شروع به‌رشد می‌کنند ودرجـوف زمان ناپدید می‌گردند. زمان‌هم‌صورت دارد، هم‌ندارد».

به یقین دو نوع برهما وجود دارد، مـقید بـه زمـان و فوق زمان (یعنی حادث و قدیم). آنکه مقدم بر آفتاب است‌، اجزاء‌ ندارد و بی‌زمان (قدیم) است، ولی آنچه بـا ‌ ‌آفـتاب شروع می‌کند اجزاء دارد و زمان است، و به راستی صورت آن سال است و این مخلوقات از سـال نـشأت مـی‌گیرند و پس از حصول‌ به‌ وسیله سال رشد می‌کنند و در سال ناپدید می‌گردند. پس به راستی سالْ آفریدگار و زمانْ غـذا و مأوای برهما و «آتمن» است؛ چنانکه گفته‌اند:

______________________________

۱ . بهگود گیته‌ (بهگود‌ گیتا Bhagavad Gita): (سرود مقدس‌ الهـی‌)، نام منظومه‌ای است بـه زبـان سنسکریت مشتمل بر ۶۵۰ (اشلوکه Sloka = بیت) و منقسم بر هیجده گفتار. گیته فصول ۲۵ تا ۴۳ فن ششم حماسه‌ «مهابهارته‌» یعنی «بهیشم پروه Bhis‌¨ama‌ Parva» را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر، «گیته» جزئی از مهابهارته و قسمتی از دفتر ششم این کـتاب محسوب می‌شود و موضوع بحث آن به صورت گفت‌وگوی فلسفی میان «کریشنا» و «ارجونه Arjuna‌» در‌ بیان وحدت وجود تنظیم گردیده و به جهت رغبتی که هندوان به این بخش از مهابهارته پیدا کرده‌اند، به عنوان کتابی مـستقل در آمـده است. ر.ک: بهگود گیتا، تصحیح جلالی نائینی، مقدمه‌؛ ادیان‌ و مکتب‌های فلسفی‌ هند (ج۱، ص۲۸۵ به بعد).

۲ . کریشنا (کرشن Krishna): نام یکی از مظاهر دهگانه (اوتره Avatar) مشهور ویشنو. در‌ متون سنسکریت کلمه «کریش Krish» به معنای کشش، جـذبه و رنـج‌دادن آمده‌ و غرض‌ از‌ آن کشمکش و نزاع عصر تاریکی (Kaliyuga)است. در بهگود گیته، کریشنا به علوّ روح، پاکی و تقدس ستوده ‌‌شده‌، لیکن در «پورانه»ها، هر چند کریشنا را مظهر ویشنو به شمار آورده‌، امّا‌ بـرای‌ او شـخصیت اخلاقی مهمی قائل نشده، بلکه به عکس شبیه دیو هوسرانی که با دختران‌ شیرفروش معاشقه می‌کرده، وصف شده است. ر.ک: اوپانیشاد، ص۶۴۸ـ۶۴۶؛ ادیان و مکتب‌های فلسفی هند‌ (ج۱، ص۲۷۳ـ۲۷۰)؛ اساطیر هند‌، ترجمه‌ باجلان فـرخی، ص۱۰۸ـ۹۸ و ر.ک بـه:Dictionary of Gods and Goddesses; p. 194

۳ . داریـوش شایگان، بت‌های ذهنی و خاطره ازلی، ص۱۴۹٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۵۷)


زمـان اسـت کـه مخلوقات در آن پخته می‌شوند. در واقع همه چیزها در‌ «نفس بزرگ» هستند. امّا اینکه خود زمان در کجا پخته می‌شود این را کسی می‌داند که «ودا» را فـهمیده اسـت.

اقـیانوس بزرگ آفریده زمان مجسم است. در او «سویتری» (آفتاب) مـأوا‌ دارد‌ کـه ماه و ستاره‌ها و سیارات و سال و اشیاء دیگر از آن بر می‌آیند. و از آنها هم این همه جهان و آنچه در این جهان دیده می‌شود، نـشأت مـی‌گیرند.(۱)

چـنانکه دیدیم، زمانی‌که اجزاء دارد‌ سال‌ است ومنظور ازسال دوره‌جهانی است. از سـوی دیگر در «اوپه‌نیشد» سال را با «پرجاپتی» یکی دانسته(۲) و «پرجاپتی» اولین مخلوق آفریده در روز ازل است وبدین‌جهت «صورت نوعی Archetype» تمامی‌ موجودات‌ مـی‌باشد.

«جـین»هـا(۳) زمان را دو قسم می‌دانند: یکی زمان مطلق و واقعی (PaÎramaÎrthika KaÎla)که موجب پیوستگی و بـقاء اشـیاء است، و نه آغاز دارد و نه پایان؛ و دیگری‌ زمان‌ نسبی‌ و تجربی (VyavahaÎrika KaÎla‌)، که‌ علت‌ فرعی تبدیلات و دگرگونی‌های مادی اسـت. هـمچنین از زمـان در نظر گروهی از حکماء و اندیشمندان «جین» به نوعی جوهر تعبیر می‌شود، که‌ مـرکب‌ از‌ ذرات بـی‌شمار (KalaÎnuÈ( اسـت و این ذرات هرگز‌ با‌ هم نمی‌آمیزند. تعداد ذرات زمانی مساوی با تعداد نقاط فضایی (Prades¨a)است و در هـر نـقطه، فـقط یک ذره زمانی‌ موجود‌ است‌. زمان به‌مدت ولحظات متوالی تقسیم می‌شود؛ و «ذرّه» یا لحظه زمانی‌ مـساوی بـا مدتی است که در طی آن، یک ذره مادی از نقطه‌ای به نقطه دیگر فضا

______________________________

۱ . گزیده‌ اوپهـ‌نیشدها‌، رضـازاده‌ شـفق، ص۴۵۸؛ و ر.ک: جلالی نائینی، اوپانیشاد، ص۲۵۴٫

۲ . پرجاپتی Prajapati: خداوند آفرینش؛ خدایی‌ که‌ ناظر به مخلوقات و حافظ حیات اسـت؛ نـام ده مخلوقی که ابتدا برهما آنها را آفرید؛ همچنین‌ این‌ نام‌ به برهما، ویراج Viraj، سـویتری، سـومه، اگـنی، ایندره و به ویژه ده ریشیِ‌ بزرگ‌ یا‌ خداوندان خلقت که منوی (مانو) نخستین آنها را خلق کـرده، اطـلاق می‌شود. ر.ک: جلالی نائینی‌، اوپانیشاد‌، ص۷۹۸‌ و ۵۵۴٫

۳ . جین (جینه Jina): به معنی فاتح و پیروز؛ جین‌ها پیـروان «وردهـه‌مان مـهاویره VardhamaÎna‌ mahavira‌ هستند که تقریبا بین سال‌های ۵۹۹ تا ۵۲۷ قبل از میلاد زندگی می‌کرده‌ است‌ و عقاید‌ سه «Tirthan Kara» (مؤسسان طـریقت) را مـدون سـاخت و اسامی آنها رشبهه Rs¨abha، اجیت‌ ناتهه‌ Ajitanatha، و اریش تنمی Aris¨tanemi بوده است که همه مـربوط بـه زمان بسیار‌ قدیم‌ و مذکور‌ در «یجور ودا» است.

مذهب جین مرجعیت وداها را قبول ندارد و فقط در مواردی که‌ حـقائق‌ بـیدها با واقعیت وفق دهد، آن را می‌پذیرد. از مشخصات اساسی مذهب‌ جین‌ طبقه‌بندی‌ واقع‌بینانه مـوجودات و فـرضیه دانش و اخلاق پرهیزکارانه آن است. جین‌ها به دو دسـته یـا فـرقه بزرگ‌ تقسیم‌ می‌شوند‌: یکی «دیگامبارا Digambara» و دیگری «شـویتامبارا Svetambara»، و هـر یک از دو دسته مذکور‌ در‌ داخل خود به فرقه‌های کوچک و بزرگ چندی منقسم می‌گردند.

بـرای آگـاهی بیشتر ر.ک: اوپانیشاد، ص۵۷۴ـ۵۷۲ و ص۵۹‌ـ۵۴‌ مقدمه؛ ادیان و مـکتبهای فـلسفی هند (۱: ۲۰۹ـ۱۸۳)؛ تـاریخ فـلسفه شـرق و غرب (۱: ۱۵۲‌ـ۱۳۹‌)؛ جان ناس، تاریخ جامع ادیـان، ص۱۷۵ـ۱۶۱‌؛ جـلال‌الدین‌ آشتیانی‌، عرفان، بودیسم و جینیسم، بخش ۵، ص۶۵۴ به بعد‌.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۵۸)


حرکت‌ می‌کند. جین‌ها معتقدند کـه یـک ذره مادی، یک ذره زمانی و یک نقطه فـضایی‌ به‌ صورت واحد تـفکیک‌ناپذیری مـوجوداند و همه‌ با‌ هم تار‌ و پود‌ جـهان‌ طـبیعی را تشکیل می‌دهند.(۱) ازاین‌نظرگاه، جهان‌ ازلی‌، قدیم (غیرمخلوق) ومستقل است وازمقولات جیوه Jiva = مدرک یـا ذیـ‌شعور و اجیوه Ajiva‌ = غیرمدرک‌ یا غیرذی‌شعور(۲) مـحسوب مـی‌شود.

بـه‌عقیده‌مردمان دوره‌ برهمنی گـردش دورانـی آفرینش‌ وزمان‌ ویرانگری‌جهان، هـریک دورهـ‌ای کامل و به‌ اندازه‌ صدسال از زندگی برهماست. در پایان این دوره، همه جهان، برهما، خدایان، دانشمندان‌ و فـرزانگان‌ (ریـشی‌ها)، اهریمنان، انسان‌ها، حیوانات و اشیاء‌ و تمام‌ مـراتب‌ وجـود در انحلال‌ بـزرگ‌ جـهان «مـهاپرلایه»(۳) حل شده‌ و به‌ مـبدأ باز می‌گردد. هر انحلال بزرگ صدسال آشفتگی و درهمی (Chaos)به دنبال دارد و با‌ پایان‌ گرفتن آن، برهمایی دیـگر زاده مـی‌شود‌. با‌ زاده شدن‌ برهمای‌ نو‌ گردش دورانـی جـدید آغـاز‌ مـی‌شود.

بـا بیدارشدن برهما سـه جـهان (آسمان، جوّ یا فضای میانه و زمین) دیگربار آفریده می‌شوند‌ و به‌ هنگام خواب برهما به درهمی بـاز‌ مـی‌گردند‌. در‌ پایـان‌ هر‌ روز برهما، همه‌ موجودات‌ رهایی‌نیافته از چرخ زایـش مـورد قـضاوت قـرار مـی‌گیرند و بـه تناسب استحقاق برای تولدی دیگر، در روز‌ دیگر‌ و به‌ هنگام بیدارشدن برهما آماده می‌شوند.(۴)

بنا به‌ «پورانه‌ها‌»(۵) هر‌ دوره‌ جهانی‌ به‌ چهار عصر تقسیم شده که عبارت‌اند از:

______________________________

۱ . ادیان و مـکتب‌های فلسفی هند، (ج۱، ص۲۰۳ـ۲۰۲)؛ عرفان، بخش ۵، ص۶۷۵ـ۶۷۴٫

۲ . «اجیوه» یا غیرمدرک به دو طبقه تقسیم می‌شود:

۱ـ آنها که‌ فاقد صورت‌اند (اروپه a-rupa)، مثل «دهرمه Dharma» (ناموس یا اصل حرکت)، «ادهرمه a-dharma» (ناموس سکون یا اصل سکون، زمان و مکان.

۲ـ آنـها کـه دارای شکل و صورت‌اند (روپه Rupa) مثل: ماده (پودگله‌ Pudgala‌)ر.ک: اوپانیشاد، ص۵۷۳٫

۳ . مهاپرلایه (مهاپرلی Maha pralaya): قیامت کبری؛ بنا به عقیده هنود در قیامت کبری هفت آسمان و عوالم سه‌گانه (Triloka)و ساکنان آنها همه و همه نابود می‌شوند. گاهی قیامت کـبرا‌ بـه‌ نامهای «جهانکا Jahanaka»، «کشیتی Ks¨iti» و «سنهاره Sanhara» نیز خوانده می‌شود. ر.ک: اوپانیشاد، ص۶۸۶٫

۴ . اساطیر هند، ترجمه باجلان فرخی، ص۳۹٫

۵ . پورانه (پران PuraÎna‌): نام‌ عمومی یک رشته از ادبیات‌ مقدس‌ و قدیم هندو؛ و از ایـن‌رو حـکایات و قصص باستانی را نیز «پورانه» خـوانده‌اند. ظـاهرا نوشته‌هایی که به نام پورانه‌ها معروف است بعد از زمان اشعار حماسی‌ یا‌ «ایتهاسه ItihaÎsa» به‌ وجود‌ آمده‌اند ولی فاصله زمانی آنها زیاد است و باید آنها را از یـکدیگر مـشخص ساخت. به طور کـلی در حـماسه‌ها بیشتر سخن از کارها و اعمال قهرمانان بشری است، امّا در پورانه‌ها‌ از‌ نیرو و قدرت و سلطه و اعمال خدایان گفت‌وگو می‌شود. این ادبیات نماینده گسترش وسیع مذهب هندو می‌باشد و در واقع پورانه‌ها جزو کتب مقدس آیـین هـندو است. امر سینکهه Amara-sinkha که یکی‌ از‌ لغویان قدیم‌ زبان سنسکریت است، «پورانه» را چنین تعریف و معنا می‌کند: نوشته‌ای که دارای پنج موضوع مشخص زیر باشد‌: ۱٫ آفرینش جهان؛ ۲٫ خرابی جهان و از بین رفتن آن؛ ۳٫ انساب خـدایان و نـیاکان‌؛ ۴٫ سلطنت‌ مـنوها‌ و تشکیل دوره‌هایی که منوانتره manvantara خوانده می‌شود. ۵٫ تاریخ سلسله پادشاهان نژاد خورشید و ماه. این پنج موضوع را ‌‌پنچه‌ لکـشن Panca Lakshanaیا پنج علامت مشخص می‌خوانند، ولی هیچ یک از پورانه‌های‌ موجود‌ کاملاً‌ بـا تـعریف فـوق مطابق نیست. بعضی از آنها در قسمتی با آن تعریف تطبیق می‌کند‌ و بعضی دیگر تطبیقی ندارد. بنا به عقیده بـعضی ‌ ‌از مـحققان، قسمت عمده پورانه‌ها‌ اصلی و قدیمی است، ولی‌ در‌ عین حال قسمت‌هایی هم به آنـها اضـافه شـده است. از این کتب می‌توان تا حدی اعتقاد مردم هند را بعد از دوره ودایی استنباط کرد. اساس ایـن اعتقاد بر پایه همه‌ خدایی قرار گرفته است. پورانه‌ها عموما منظوم هستند و در قـالب مکالمه بین دو نفر (بـه طـور پرسش و پاسخ) سروده شده است. عده پورانه‌ها هیجده است و اضافه بر آنها ۱۸ اوپه پورانه‌ Upa‌-PuraÎna تألیف شده که در حقیقت ذیل پورانه‌های اصلی است. برای آگاهی از اسامی پورانه‌های هیجده‌گانه ر.ک: اوپانیشاد، ص۵۵۲ـ۵۵۰؛ ادیان و مکتب‌های فلسفی هـند، (ج۱، ص۲۸۱ـ۲۷۷).

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۵۹)


۱٫ کریته یوگه Krita-yuga‌ یا‌ ستیه یوگه Satya-yuga

۲٫ ترته یوگه Treta-yuga

۳٫ دواپاره یوگه DvaÎpara-yuga

۴٫ کلی یوگه (۱)Kali-yuga

این چهار عصر را می‌توان با اعصار چهارگانه طلا، نقره، مفرغ و آهن‌ در‌ اساطیر یونانی مقابله کرد. پیش از هر یک از ادوار چهارگانه مذکور سـندهیه Sandhya یـا صبحدم آن دور می‌آید و پس از سندهیه اول، سندهیانسه Sandhyansaیا صبحدم دوم آغاز‌ می‌گردد‌ و طول‌ هر یک از این دو‌ صبحدم‌، با‌ یک دهم طول زمان یا دوره مربوطه خود مساوی می‌باشد. بنابراین عمر جهان مرکب از چهار دور است و طـول مـدّت آنها‌ بر‌ حسب‌ سال‌های خدایان به قرار زیر است:

۱٫ کریته یوگه‌ ۴۰۰۰‌ سال، سندهیه ۴۰۰ سال، سندهیانسه ۴۰۰ سال؛ جمع ۴۸۰۰ سال.

۲٫ ترته یوگه ۳۰۰۰ سال، سندهیه ۳۰۰ سال، سندهیانسه ۳۰۰‌ سال‌؛ جمع‌ ۳۶۰۰ سال.

۳٫ دواپاره یوگه ۲۰۰۰سـال، سـندهیه ۲۰۰سال، سندهیانسه‌ ۲۰۰سال؛ جمع ۲۴۰۰ سال.

۴٫ کلی یوگه ۱۰۰۰ سال، سندهیه ۱۰۰ سال، سندهیانسه ۱۰۰ سال؛ جمع ۱۲۰۰ سال‌.

جمع‌ کل‌ ۱۲۰۰۰ سال؛ هر سال خدایان برابر ۳۶۰ سال بشری است. بدین‌ترتیب‌ هر‌ یک از ادوار چهارگانه مـذکور مـساوی اسـت با:

۱۷۲۸۰۰۰ = ۳۶۰ × ۴۸۰۰

۱۲۹۶۰۰۰ = ۳۶۰ × ۳۶۰۰

۸۶۴۰۰۰ = ۳۶۰‌ × ۲۴۰۰‌

۴۳۲۰۰۰‌ = ۳۶۰ × ۱۲۰۰

______________________________

۱ . اسامی این چهار عـصر، از بـازی طـاس و شماره مهره‌های آن‌ گرفته‌ شده‌ است: «کریته» از ریشه «کری Kri» یعنی «انجام‌دادن» مشتق گردیده، و در بازی طاس مهره‌ برنده‌ و ممتاز‌ است. به هـمین تـرتیب «تـرته» مهره شماره ۳ بازی طاس، به معنای مجموعه سـه‌چیز یـا‌ ثلاثه‌ آمده است. «دواپاره» مهره جفت بازی طاس و از ریشه دوی Dvi مشتق شده‌ است‌. و بالاخره‌ «کلی یوگه» یعنی عصر تاریکی و جنگ و اخـتلاف، و کـلی (کـالی) در بازی طاس مهره بازنده‌ است‌. ر.ک: ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، (ج۱، ص۲۸۲ـ۲۸۱).

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۶۰)


جـمع کل ۴۳۲۰۰۰۰ سال که یک دوره‌ بزرگ‌ یا‌ «مهایوگه Mahayuga» خوانده می‌شود. نسبت این ادوار چهارگانه با یکدیگر از لحاظ مدّت، نـسبت چـهار‌ بـه‌ یک است. هزار مهایوگه معادل یک کلپه Kalpa یا کالپا، یعنی یـک‌ روز‌ بـرهما‌ است و هر روز برهما با آفرینش آغاز می‌گردد و با انحلال بزرگ پایان می‌پذیرد.

هر «کلپه‌» به‌ چـهارده‌ مـنوانتره manvantara یـا عصر منو Manu تقسیم می‌شود و هر «منوانتره» معادل هفتاد‌ و یک‌ «مهایوگه» است.

ایـن تـرتیب زمـان‌شناسی و تقسیم‌بندی آن، ظاهرا بین دوره ریگ ودا و تألیف مهابهارته به وجود‌ آمده‌، زیرا در سرودهای ریگ ودا ابدا بـه آن اشـاره‌ای نـشده؛ حال آنکه‌ در‌ حماسه مهابهارته مشخص گردیده است. خصوصیات و شرح‌ این‌ ادوار‌ چهارگانه در «مهابهارته»(۱) از قول «هـنومان» (رئیـس‌ دانشمند‌ بوزینگان)(۲) به تفصیل بیان شده است که ما خلاصه‌ای از آن را در‌ اینجا‌ نقل مـی‌کنیم:

«در دوره اول‌ کـریته‌ یـوگه، تقوای‌ کامل‌ در‌ بین مردمان حکم‌فرما بود و هیچ کس‌ از‌ وظیفه خود شانه خالی نمی‌کرد. مـردم مـحتاج کار و کوشش نبوده، میوه‌های زمین‌ فقط‌ با خواهش به دست می‌آمده است‌. بـدخواهی، گـریه، تـکبّر، فریب‌، خودبینی‌، تنفّر، ظلم، ترس، رنج، حسد‌ و غبطه‌ وجود نداشته است. هر یک از طبقات مـردم (کـاست‌ها) به طور مرتب وظایف‌ و تکالیف‌ خود را انجام می‌داده و پیوسته‌ یک‌ خدا‌ را پرسـتش مـی‌نموده‌ و فـقط‌ یک قانون و رسم و نماز‌ داشته‌اند‌. آنها هر چند وظایف جداگانه‌ای داشتند، همه تابع یک «ودا» و عـامل یـک تـکلیف بوده‌اند‌.

______________________________

۱ . درباره‌ ادوار جهانی ر.ک: جلالی نائینی، مهابهارت، ج۱، ص۲۲‌ـ۲۰‌ و ۱۳۹ و ۳۵۳‌ به‌ بعد‌ و ج۳، ص۵۵، ۱۲۷ـ۱۲۶ و ۳۰۵‌.

۲ . هنومان Hanuman یا هنومت Hanumat: دارای آروارهـ‌های بـزرگ یا درشت؛ نام یکی از رؤسای مشهور‌ بوزینگان‌، که فرزند پدری بنام پاوانه Pavana‌ یا‌ ماروته‌ maruta‌ = باد‌) و ملکه‌ای بـنام انـجانه‌ Anjana‌ بود. قدرت و نیروی پرش او زیاد بوده و در حماسه راماین به این تفصیل شرح کـارهای ویـ‌ آمده‌ است‌. بنا به آنچه در راماین (رامـاینه) مـذکور‌ اسـت‌ هنومان‌ و سایر‌ بوزینگان‌ قبیله‌ او که به کـمک «رام چـندره» اقدام نمودند، از نژاد خدایان شناخته شده، برای آنان نیروی مافوق بشری تصور کـرده‌اند. کـارهای بزرگی از قبیل جستن از هند‌ بـه سـیلان در یک پرش و بـلندکردن کـوه هـیمالیا و گرفتن ابرها و غیره را به او نسبت دادهـ‌اند. هـنومان با هیکلی به درشتی کوه، بلندی برجی عالی، رنگی زرد مثل طلای مـذاب‌، و صـورتی‌ قرمزتر از درخشان‌ترین یاقوت‌ها وصف شده اسـت. در جنگی که با راونـه RaÎvanaو راکـشس Raks¨asها کرد دمش را آتش زدنـد و او بـا دم سوزان خود پایتخت‌ آنها‌ را به آتش کشید.

برای هنومان رتبه علم و دانش قـائل شـده‌اند و چنان مشهور است که نـهمین مـصنف دسـتور زبان (صرف و نـحو) وی بـوده‌ است‌. هنومان تا بـه امـروز در‌ میان‌ هندوان مورد پرستش می‌باشد و به عنوان خدای زور و نیرو است؛ هنگامی که هندوان کـشتی مـی‌گیرند یا کارهایی را که به نیروی زیـادی احـتیاج دارد‌، انجام‌ مـی‌دهند بـا اسـم یا‌ نام‌ وی آغاز مـی‌کنند؛ مثلاً «جی هنومان جی». ر.ک: اوپانیشاد، ص۷۵۵ـ۷۵۴؛ راماین، به کوشش عبدالودود اظهر دهلوی، (ج۲، ص۳۹۸)؛ اساطیر هند، ترجمه بـاجلان فـرخی، ص۱۹۲ـ۱۸۷ و ر.ک:Dictionary of Gods and Goddesses; p. 138‌

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۶۱)


در‌ دوره دوم، قربانی شروع گردید و از میزان تقوا و پرهـیزگاری یـک‌چهارم کـاسته شـد. مـردمان این زمان پیـرو حـقیقت و راستی بوده، به تقوایی که با مراسم و تشریفات در ارتباط بود وابسته بودند‌. قربانی‌ وافعال نیک‌ و شـعائر مـختلف، در هـمه جا حکم‌فرما، و اعمال مردم برای تحصیل اجـر و انـجام مـراسم مـذهبی و نـذور بـوده است‌ و آنها هیچ‌گونه احتیاجی به ریاضت نداشته‌اند.

در دوره سوم، نیمی از‌ تقوا‌ کاسته‌ گردید و «ودا»ها به چهار قسمت تقسیم شد. بعضی از مردم چهار ودا و بعضی سه ودا و بعضی ‌‌دو‌ ودا و گروهی یک ودا را مـطالعه و قرائت کردند و جمعی هم هیچ یک از‌ وداها‌ را‌ نمی‌خواندند و شعائر و مراسم مذهبی به طرق بسیار مختلف انجام می‌گردید. در اثر افول نیکی تنها‌ عده معدودی پیرو حقیقت باقی ماندند. وقتی مردم از نـیکی دور شـدند، بیماری‌ها‌ و بلایا و خواهش‌ها که زاییده‌ تقدیرند‌ بر آنها حمله‌ور شدند و در اثر صدماتی که به مردمان وارد گردید به طرف ریاضت رفتند و آنهایی که به سرور آسمانی مایل شدند قربانی کـردند، و بـدین طریق بشر در اثر ازدست‌ دادن بسیاری از خصال نیک خود و کاهش میزان تقوا تنزّل کرد.

در دوره چهارم، فقط یک‌چهارم از تقوا باقی ماند. پیروی از وداها و اعمال نـیک و شـعائر مذهبی و قربانی‌ها ترک شد، بـلایا‌، بـیماری‌ها‌، خستگی، عیوب (مثل خشم) و بدبختی، گرسنگی و بیم در همه جا حکم‌فرما گردید؛ با پیشرفت زمان، بیش از پیش درجه تقوا تنزّل و آدمی به همان نسبت از مـرتبه انـسانیّت فرود می‌آید‌ و وقتی‌ رو بـه خـرابی و تباهی می‌رود، مقاصد آن نیز تضعیف شده، یک افول اخلاقیِ عمومی مردمان را پست می‌سازد.(۱)

«کلی یوگه» یا دوره انحطاط، از نیمه شب بین ۱۷ و ۱۸‌ ماه‌ فوریه سال ۳۱۰۲ قبل از میلاد مسیح شروع گردیده است و مـا ایـنک در این دوره زندگی می‌کنیم. تباهی در این

______________________________

۱ . اوپانیشاد، ص۷۷۴ـ۷۷۲؛ همچنین درباره ادوار جهانی ر.ک: پال توئیچل‌، اک‌ویدیا‌، ترجمه‌ هوشنگ اهرپور، ص۸۶ به بعد‌ و ص۲۵۰‌ـ۲۴۹‌؛ دکتر ذکرگو، اسرار اساطیر هند، ص۱۰۳ـ۱۰۰٫ میرعبداللطیف خان شوشتری در تحفه العالم پس از ذکر آفرینش و ادوار جهانی نـزد هـنود‌ و برشمردن‌ چـهار‌ دوره آن چنین آورده است: «و اعمار آدمیان در‌ دوره‌ اول صدهزار سال و در دوره دوم ده‌هزار سال و در دوره سوم هزار سال است که در آخر آن آدم‌ و نـوح‌ را‌ داخل کنند و گویند چون ایشان در آخر دوره سوم به‌ وجود آمدند آن مـقدار عـمر یـافتند. و در دوره چهارم یکصد و بیست‌سال عمر طبیعی است؛ به نحوی که در‌ این‌ زمانه‌ است. از ابتدای دوره کلجگ (کلی یوگه) مـوافق ‌ ‌تـاریخی که معمول‌ می‌دارند‌ چهارهزار و هشتصد و هشتاد و پنج سال منقضی شده است. (تا زمـان تـحریر تـحفه العالم که سنه ۱۲۱۶‌ ه بوده‌ است‌). چون این دوره تمام شود انقلابی عظیم در زمانه پدید آید و مـخلوقات‌ همه‌ فنا‌ شوند و باز نوبت به ست‌جگ (کریته یوگه) رسد. فنای عالمیان و شـروع آن دوره را‌ بی‌فاصله‌ دانند‌. و همچنین هـر قـدر فرض شود، همین چهار دوره‌اند که یکی به اتمام رسد، دیگری‌ آید‌ و آخری ندارد و به جایی منتهی نگردد.» ر.ک: تحفه العالم، به اهتمام ص. موحد، چاپ اول‌، تهران‌، ۱۳۶۳‌، ص۳۴۳ـ۳۴۲٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۶۲)


دوره با علائمی دهشت‌بار که پیش از آن پدیـدار می‌شود آغاز می‌گردد‌: «پس‌ از صدسال خشکسالی و قحطی هفت خورشید در آسمان پدیدار می‌گردد و همه آب‌ها را‌ می‌خشکاند‌. آتش‌ و در پی آن باد سراسر زمین را جارو کشیده، زمین و جهان زیرین را ویران می‌سازد‌. بر‌ آسمان ابرهایی چون پیـل نـمایان و تندر غریدن می‌گیرد، دوازده سال پی‌درپی باران‌ باریده‌، همه‌ جهان را در خود غرق می‌کند. برهما در درون نیلوفر آبی شناور بر امواج، با‌ باد‌ می‌رود‌ و می‌خسبد؛ تا زمانی که هنگام بیدارشدن او فرا رسد و دوبـاره هـمه چیز‌ آفریده‌ شود. در این دوره خدایان و انسان‌ها برای مدّتی در برهمن و روح جهان جذب می‌شوند.

آفرینش آینده‌ در‌ بردارنده همان عناصر پیشین و تبدّل آنهاست و چنین می‌نماید که از نظر جغرافیایی‌ این‌ جهانِ اسطوره‌ای انـدکی دگـرگون می‌شود و زمین چون‌ چرخی‌ می‌شود‌ در میانه هفت قاره تودرتو و کوه مرو‌ meru‌ در وسط جهان قرار دارد. قلّه این کوه ۸۴۰۰۰ فرسنگ ارتفاع دارد و قلّه‌ آن‌ جایگاه آسمان برهما است. کوه‌ مرو‌ را رود‌ گنگ‌ در‌ مـیان گـرفته، و جـایگاه «ایندره» و دیگر خدایان‌ است‌. بـر دامـنه کـوه مروخانه ارواح نیک‌خواه چون گندهروه‌ها Gandharva یا مطربان بهشتی‌، و درّه‌های‌ این کوه مأوای اهریمنان است.(۱) جهان‌ بر تاج اژدرماری بزرگ‌ به‌ نام «شـشا»(۲) کـه خـود بر‌ پشت‌ لاک‌پشتی

______________________________

۱ . اساطیر هند، ص۴۳ـ۴۱؛ کوه مرو در کـیهان‌شناسی آیـین بودا نیز از‌ اهمیت‌ خاصی برخوردار است. جهان بودایی‌ چکرواله‌ Chakravala‌ نام دارد و از‌ سه‌ بخش فراز، پیرامون و زیر‌ کوه‌ مرو تشکیل شـده اسـت. بـخش زیرین صد و سی و شش دوزخ را در خود جای‌ داده‌ و هر دوزخ خاص گـروهی خاص از‌ گناهکاران‌ است. ناسزاگویان‌ به‌ بودا‌ و ذمه، به دوزخ آویسی‌ Avici، ژرف‌ترین دوزخ فرستاده می‌شوند. ارواح پس از طی دوره‌ای در یکی از این دوزخ‌ها‌ دوبـاره‌ زاده مـی‌شوند و هـر دوره حداقل برابر‌ پانصدسال‌ دوزخی‌ و هر‌ روز‌ دوزخی برابر با‌ پنجاه‌ سال زمـینی اسـت. قسمت پیرامون کوه مرو جایگاه حیوانات، اشباح (پرته‌ها Preta ـ موجودات آواره‌ای که از‌ گرسنگی‌ و تشنگی‌ رنج می‌برند) اهـریمنان و انـسان‌ها اسـت. در پیرامون‌ قلّه‌ کوه‌ مرو‌ بهشت‌ و آسمان‌ چهار شهریار بزرگ: «در تیشتره» پاسدار شـرق، «ویـردکه» پاسـدار جنوب، «ویروپکشه» پاسدار غرب، و «کبرا یا ویسروانه» پاسدار شمال قرار دارند. بر فراز ایـن آسـمان، آسـمان و بهشت ایندره‌ و سی و سه خدای آن قرار دارد. بر فراز این آسمان‌ها در قله کوه مرو بـیست و چـهار آسمان دیگر یکی بر فراز دیگری، همه به نور خود روشن، قرار دارنـد. شـش‌ آسـمان‌ از این شمار جایگاه لذت برندگان از احساس و شعور و بیست آسمان دیگر چینه‌لوکه‌ها ChyanaLokas(قلمروهای نگرش مجرد) و اروپهـ‌لوکه‌ها ArupaLokas(جـهان‌های بی‌شکل) جایگاه انسان‌هایی چون بودایان و ارهت‌ها Arhat است. ر.ک: همان‌، ص۲۶۲‌ ـ همچنین در این باره نگاه کـنید بـه: تـحقیق ماللهند، ترجمه منوچهر صدوقی سها، ص۲۰۲ـ۱۹۷٫

۲ . ششا Shesha: نام مار یا اژدهای هزارسر افسانه‌ای‌ که‌ زمین را روی یـک سـر‌ خود‌ نگاه داشته و قصه آن در مهابهارته مذکور است. وی علامت ابدی و جاویدان می‌باشد. در ویـشنو پورانـه نـقل شده است که او و «اسوکی» و «تکشکا» هر‌ سه‌ پسر «کادرو» بوده‌اند، ولی‌ «شیش‌ ناگ Sheshanaga» (ششا) را پادشـاه مـاران و مـقیم در «پاتال» ذکر کرده‌اند. بنا به اساطیر راماین، شیش ناگ علوم نجوم را بـه گـرگ آموخت و هنگامی که ویشنو به استراحت می‌پردازد، سر‌ شیش‌ ناگ همانند چتری بر وی سایه می‌افکند. ر.ک: رامـاین، بـه کوشش عبدالودود اظهر دهلوی (ج۲، ص۳۵۹)؛ جلالی نائینی و ن، شوکلا، لغات سنسکریت در ماللهند، ص۱۹۹٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۶۳)


شناور چـنبر زده، اسـتوار است، و در روایات دیگر‌ بر‌ روی چهار‌ فیل یـا چـهار غـول استوار گشته؛ و خسته شدن تکیه‌گاه‌های زمین و جـابجایی آن مـوجب پیدایش زلزله می‌گردد.

جهان‌ و ادوار جهانی «جین»

جهان نمادین جین به هیأت انسان بی‌سری اسـت‌ کـه‌ از‌ سه بخش تنه، کمرگاه، و پاهـا تـشکیل یافته اسـت. پای راسـت را هـفت دوزخ تشکیل داده که جایگاه ‌‌ارواح‌ بدکاران اسـت و هـر دوزخ شکنجه‌گاه تنی خاص می‌باشد. پای چب که پاتالا Parala‌نام‌ دارد‌، جایگاه دَه خدای کوچک و دو گـروه از اهـریمنان است که هر یک از آنان بـر‌ درختی به رنگ خـاص مـأوا دارند: اهریمنان ویانتاره Vyantara سیاه بـر درخـتان سیاه‌، و اهریمنان ویانتاره سفید بر‌ درختان‌ سفید مأوا دارند.(۱)

قلمرو میانه جهان هـمانا جـهان آدمیان است که به هـیأت حـلقوی از هـشت قاره محاط در دایـره هـشت اقیانوس تشکیل شده، و در مـرکز آن، کـوه مرو قرار دارد‌. قلمرو فراز در فروترین بخش، یعنی «کلپه» شانزده آسمان را در بر می‌گیرد. بر فـراز کـلپه، کلپه تیته Kalpathitha که خود به چـهارده قـلمرو تقسیم مـی‌شود، قـرار دارد. خـدایانِ دارای مدارج‌ مختلف‌ در این آسـمان‌ها جای دارند.

«جین»ها علاوه بر نگاه خاصشان به جهان، زمان را چون چرخی مدام گـردنده مـی‌دانند. به نظر ایشان زمان و دوره فراز اوتـسرپینی Utsarpini تـحت نـفوذ‌ اژدرمـاری‌ خـوش‌یمن، و زمان و دوره فرود، یـعنی اوسـرپینی Avasarpiniتحت نفوذ یک اهریمن قرار دارد. «اوتسرپینی» از شش عصر یا دوره پیاپی آبادانی و نیک‌بختی و «اوسرپینی» از شش عصر مـتواتر فـساد تـشکیل‌ می‌شود‌.

«اوسرپینی» به انهدام کامل نمی‌انجامد و در پی آن «اوتـسرپینی» جـدیدی آغـاز مـی‌شود. هـمچنین ایـشان معتقدند هر زمان که فساد و انحطاط و تباهی جهان را فراگیرد، شخص کاملی که آن را‌ تیرتنکره‌ Tirthankara‌ گویند ظهور می‌کند و تباهی را‌ از‌ بین‌ می‌برد و پاکی، آبادانی و نیک‌بختی را از نو برقرار می‌سازد. در هر «اوتـسرپینی» و «اوسرپینی»

______________________________

۱ . ویانتاره‌ها به گروه‌های مختلفی تقسیم می‌شوند. ویانتاره‌های سیاه‌ عبارت‌اند‌ از‌: پیشنحه‌ها Pis¨anha، بهوتاس Bhutas، یکشه‌ها، گندهروه‌ها، ماهوراگه‌ها‌ Mahoraga‌ که بر درختان سیاه مأوا دارند. ویانتاره سفید، یعنی «راکشس‌ها» و کیم‌پوروشه‌ها Kimpurusha که بر درختان سـفید مـأوا دارند. وحشت‌بارترین‌ اهریمنان‌ این‌ گروه وانا ویانتاره Vana Vyantara نام دارند که خود به‌ انه‌پنی‌نا Anapann، پنه‌پنی Panapanni، ایسی‌وایی Isivayi، بهوتاوایی Bhutavayi، کندایه Kandiye، مهاکندایه Maha Kandiye، کهندایه Kohanda و پهنگه phanga تقسیم‌ می‌شوند‌. ر.ک: اساطیر‌ هند، ترجمه باجلان فرخی، ص۲۷۱٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۶۴)


بیست و چـهار «تـیرتنکره» پدیدار می‌شود. دو‌ نفر‌ از متأخرین «تیرتنکره»ها یکی پارشواناته Pars¨vanatha و دیگری «مهاویره»(۱) می‌باشند. عصر ما آخرین عصر یا‌ دوره‌ «اوسرپینی‌» است.(۲)

______________________________

۱ . مهاویره Mahavira: قهرمان بزرگ؛ لقـب بـیست و چهارمین فرد مقدس (تیرتنکره) یـا‌ آمـوزگار‌ جین‌ها‌. مهاویره در اوایل یا اواسط سده ششم پیش از میلاد مسیح (تقریبا ۵۹۹ـ۵۲۷‌) در‌ شهر‌ ویشالی vishali که امروز بسار Basar نامیده می‌شود، به دنیا آمد. پدر وی سیدهارته‌ Siddhartha‌ از سران قـبیله نـتا Nata¬ بود و مادرش تریساله Trisala(تـرشاله Trashala) کـه پری‌یکرینی‌ Priyakarini‌ نیز‌ نامیده می‌شد، دختر رئیس شورای آن قبیله بود. افراد قبیله مزبور از پیروان «پارشواناته‌» به‌ شمار می‌رفتند و در نتیجه «مهاویره» نیز که از آغاز جوانی به رهبانیت علاقه‌ نشان‌ می‌داد‌، مانند سـایر افـراد قبیله پیرو طریقه «پارشواناته» بود. چون سی‌سال از عمر «مهاویره» گذشت، در‌ بنگال‌ باختری به ریاضت و سیر و سلوک پرداخت و سیزده سال عمر خود را در‌ سیر‌ آفاق‌ و انفس و ریاضت شاق گذرانید و «علم اعلا» را دریـافت و بـر نفس خـویش مسلط شد و از تکرار‌ تولد‌ و مرگ‌ نجات یافت و در این هنگام جینا Jina، یعنی (پیروز) گردید و بر اعمال‌ هشتگانه‌ فـاتح شد. بعد از یکسال او به عالی‌ترین پایه، یعنی مقام «تیرتنکره» رسید و افـراد قـبیله خـود‌ و سایر‌ مردم را به طریقه خویش دعوت کرد و تا سن ۷۲ سالگی در‌ ترویج‌ طریقه خود کوشید. در یکی از این‌ سـال‌ها‌ ‌ ‌در‌ آخـر فصل باران به شهر پاپا Papa‌ یا‌ پناپوری Panapuriفعلی از ولایت پتنه Patna رسید و پنجاه و پنج خـطبه ایـراد کـرد‌ و به‌ سی و شش پرسش پاسخ گفت‌ و پس‌ از آنکه‌ بزرگ‌ترین‌ خطبه‌ خود را در مارودوا Marudeva ایراد‌ نمود‌، درگـذشت. درباره وی ر.ک: اوپانیشاد، ص۵۶ـ۵۵ مقدمه و ص۶۸۷؛ اساطیر هند، ص۲۶۹ـ۲۶۴‌؛ ادیان‌ و مکتب‌های فلسفی هند (ج۱، ص۱۸۵ـ۱۸۴)؛ مهرداد‌ مهرین، فلسفه شـرق، ص۹۳‌؛ جان‌ ناس، تاریخ جـامع ادیـان، ص۱۶۷‌ـ۱۶۳‌.

۲ . اساطیر هند، ص۲۶۹٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۶۵)


کتاب‌نامه

۱٫ آشتیانی، (مهندس) جلال‌الدین، عرفان (بخش سوم، وداها)، ناشر: شرکت‌ سهامی‌ انتشار، چاپ اول، ۱۳۷۵٫

۲٫ آشتیانی‌، مهندس‌ جلال‌الدین‌، عرفان (بخش پنجم‌، بودیسم‌ و جینیسم)، ناشر شرکت سهامی‌ انتشار‌، چاپ اول، ۱۳۷۷٫

۳٫ اوپانیشاد، ترجمه مـحمّد داراشکوه از متن سنسکریت، به اهتمام سیّد محمدرضا‌ جلالی‌ نائینی و دکتر تاراچند، کتابخانه طهوری، چاپ‌ دوم‌، ۱۳۵۶٫

۴٫ ایونس‌، ورو‌ نیکا‌، اساطیر هند، ترجمه باجلان‌ فرخی، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳٫

۵٫ بهگودگیتا، ترجمه محمد داراشکوه، تـحقیق و تـصحیح سیّد محمدرضا‌ جلالی‌ نائینی، کتابخانه طهوری، ۱۳۵۹٫

۶٫ بیرونی، ابوریحان‌، تحقیق‌ ماللهند‌، ترجمه‌ منوچهر‌ صدوقی سها، جلد‌ اول‌، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران ۱۳۶۲٫

۷٫ توئیچل، پال، اک ویدیا، ترجمه هوشنگ اهرپور، دنیای کتاب، چاپ‌ اول‌، ۱۳۷۴‌.

۸٫ جوگ بـاسشت، تـرجمه نظام پانی‌پتی، تصحیح و تحقیق‌ سیّد‌ محمدرضا‌ جلالی‌ نائینی‌ و ن. س. شوکلا‌، انتشارات اقبال، چاپ اول، تهران، ۱۳۶۰٫

۹٫ دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه گروهی، جلد اول، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۷۲٫

۱۰٫ ذکرگو،امـیرحسین، اسـراراساطیر هند‌ (خدایان‌ودایی)، انتشارات فکرروز، چاپ‌اول، ۱۳۷۷٫

۱۱٫ راماین، به کوشش عبدالودود اظهر دهلوی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۱٫

۱۲٫ رضی، هاشم، تاریخ ادیان، انتشارات کاوه، چاپ اول، ۱۳۴۵٫

۱۳٫ شاله، فلیسین‌، تاریخ‌ مختصر ادیان بزرگ، تـرجمه دکـتر مـنوچهر خدایار محبی، کتابخانه طهوری، چـاپ دوم، ۱۳۵۵٫

۱۴٫ شـایگان، داریـوش، ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، جلد اول، انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، تهران، ۱۳۵۶٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۲ – شماره ۲۰ (صفحه ۶۶)


۱۵‌. شایگان‌، داریوش، بت‌های ذهنی و خاطره ازلی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۱٫

۱۶٫ شوشتری، میرعبداللطیف خان، تـحفه العـالم، تـرجمه ص.موحد، چاپ اول، تهران، ۱۳۶۳٫

۱۷٫ کریشنان‌، رارا‌، تاریخ فلسفه شرق و غـرب، تـرجمه‌ خسرو‌ جهانداری، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۷٫

۱۸٫ گزیده اوپه‌نیشدها، ترجمه صادق رضازاده شفق، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۶۷٫

۱۹٫ گـزیده‌ سـرودهای‌ ریـگ‌ودا، تحقیق و ترجمه دکتر‌ جلالی‌ نائینی، نشر نقره، چاپ سوم، ۱۳۷۲٫

۲۰٫ مـهابهارت، ترجمه میرغیات‌الدین علی قزوینی، تحقیق و تصحیح سیّدمحمدرضا جلالی نائینی، ج۳ و ۴، کتابخانه طهوری، چاپ اول، ۱۳۵۹٫

۲۱٫ مهرین، مهرداد، فلسفه شرق، انتشارات عـطایی، چـاپ‌ شـشم‌، ۱۳۶۱٫

۲۲٫ نائینی، (سید) محمدرضا، ن. س. شوکلا، لغات سانسکریت در ماللهند، شورای عالی فرهنگ و هـنر، تـهران، ۱۳۵۳٫

۲۳٫ ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ‌ پنجم‌، تهران، ۱۳۷۲‌.

۲۴٫ Deshmukh p. s. Religion in Vedic Literature; Oxf. Press 1933.

۲۵٫ Macdonell A. Hymns from the Rigveda; London 1961‌.

۲۶٫ Manfred Lurker, Dictionary of Gods and Goddesses; Routledge, Kegan Paul‌ ۱۹۸۷‌.

۲۷‌. Panikar Raim. The Vedic Experience Mantramanjari; Univ Berkeley 1977.

۲۸٫ Zaehner R. C. Mystic Harmonie und Dissonanz; Freiburg 1980‌.

‌‌

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x