معرفی دایره المعارف جودائیکا
Encyclopaedia Judaica (17 Vols. & Decennial
Book 1983-1992),
Encyclopaedia Judaica Jerusalem, Israel,
Corrected ed., ۱۹۹۶.
اشـاره
دایرهالمعارف جودائیکا (Encyclopaedia Judaica) یک اثر بسیار مهم یهودی است که انتشار آن از چند دهه پیـش آغـاز شـده است. این اثر حاصل سالها کار فشرده و متمرکز پژوهندگانی یهودی از سراسر جهان است و تصویری جـامع از تمام جنبههای زندگی و دانش یهودی تا روزگار حاضر ارائه میکند. پدیدآورندگان دایرهالمعارفْ یهودیان و غـیریهودیان، هر دو، را مخاطب این مـجموعه مـیدانند.
در این نوشتار، ابتدا ساختار و پیشینه دایرهالمعارف و سپس، برای آشنایی بیشتر، چند نمونه از مدخلهای آن بهاختصار معرفی شده است.
بخش نخست: آشنایی با ساختار دایرهالمعارف
در جلد نخست دایرهالمعارف جودائیکا (Index)، اطلاعات جامعی درباره شـکلگیری این دایرهالمعارف، محتویات آن، چگونگی رجوع به مدخلهای آن و نیز اطلاعات ضرور دیگر آمده است. در این جا، فشردهای از این مطالب را مطرح میکنیم.
پیشینه دایرهالمعارفنویسی یهودی
سابقه دایرهالمعارفنویسی یهودی، به معنای نوین آن، به سـالهای آغـازین سده بیستم برمیگردد. نخستین اثر کامل در این زمینه، دایرهالمعارف یهودی (Jewish Encyclopedia)است که در آغاز این سده، در نیویورک، به زبان انگلیسی منتشر شد. (آخرین جلد این اثر، یعنی جلد دوازدهم، در سال ۱۹۰۶ انـتشار یـافت.) وضعیت جهان یهودیت و معارف یهودی در این اثر پیشگام گردآوری شد. با وجود این، برخی از جنبهها در این اثر نادیده گرفته شد و یا کماهمیت جلوه داده شد، مثل جهان یهودیت اروپای شرقی، قـباله و حـسیدیسم،(۱) زبان و ادبیات ییدیش،(۲) و زندگی و فرهنگ یهودیان در سرزمینهای اسلامی. با این همه، این اثر یک دستاورد ماندگار و بیسابقه بود که از بسیاری از مدخلهای آن در دایرهالمعارفهای بعدی استفاده شده است.
دایرهالمعارف یهودی روسـی Yevreyskaya Entsiklopediya نـیز پیـش از جنگ جهانی اول در شانزده جلد مـنتشر شـد. ایـن اثر دارای طرح و ویراست خوبی بود و به ویژه درباره موضوعات مربوط به یهودیت اروپای شرقی اطلاعات جالبی ارائه میکرد.
دایرهالمعارف دهجلدی عبری اوتْصرییسرائل )OzÊar Yisrael( در سـال ۱۹۲۴ بـه دسـت جی. دی. آیزنشتاین(۳) منتشر شد. این اثر با ایـن کـه محدودتر و کوچکتر از کارهای پیشین بود، در برخی حوزهها اطلاعات مفیدی را در اختیار مینهاد.
پس از جنگ جهانی اول، به هنگام رواج دوباره تعالیم یهودی در آلمـان، یـاکوب کـلاتزکین،(۴) ایسمار البوگن(۵) و ناحوم گلدمان(۶) دایرهالمعارف جدیدی به زبان آلمانی تـدوین کردند. این اثر در پی آن بود که نتایج تحقیقات و رهیافتهای عقلی دوره فترت و توقف
______________________________
۱٫ HÊasidism
۲٫ ییدیش (Yiddish)زبان یهودیان اروپایی است که عـمدتا از آلمـانی مـشتق شده است.
۳٫ J. D. Eisenstein
۴ . Jacob Klatzkin
۵ . Ismar Elbogen
۶ . Nahum Goldmann
را منعکس کرده، نواقص دایرهالمعارف یهودی را نیز برطرف کند. ایـن اثـر، که دایرهالمعارف جودائیکا نام گرفت، پیشرفت خوبی داشت، گرچه در زمان به قدرت رسیدن نازیها در آلمان، بـا مـوانع و مـشکلات روبهرو شد. دهجلد از این اثر (تا پایان حرف L) منتشر شد و پس از آن، انـتشار ایـن اثـر مهم یهودی متوقف شد. دو جلد از ترجمه عبری آن، به نام دایرهالمعارف اشکول )Eschkol(، نیز منتشر شـد ولی ادامـه نـیافت. همچنین باید یادی کرد از اثر پنج جلدی فرهنگ یهودی )Juedisches lexikon( که در سالهای ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۰ به ویـرایش جـورج هرلیتص(۱) و برونوکرشنر(۲) منتشر شد. این اثرِ مختصر برای مطالعات یهودی مفید بود.
در سـالهای نـخست جـنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ـ۱۹۴۳)، دایرهالمعارف جامع یهودی (Universal Jewish Encyclopedia( به ویراستاری آیزاک لندمن(۳) در دهجلد در ایالات متحده منتشر شد. ایـن اثـر نشانه اهمیت روزافزون یهودیت در آمریکا بود و به دستاوردهای غیریهودی، به ویژه در تاریخ یـهودیت آمـریکا، اهـمیت میداد. این اثر مزایای خوبی داشت، ولی کاری بیعیب و نقص نبود. افزون بر این، در دوران تـدوین آنـ، تغییرات مهمی رخ داد، و از این رو، از سودمندی آن کاسته شد. همین اثر، اساس یک دایرهالمعارف دهـجلدی بـه زبـان اسپانیولی به نام دایرهالمعارف یهودی کاستلانا (Encyclopaedia Judaica Castellana(قرار گرفت که در سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۱ در مکزیکوسیتی به چاپ رسـید. دسـتاورد عـمده این اثر عبارت بود از مدخلهای مربوط به رشد یهودیت در آمریکای لاتین.
پس از اسـتقرار دولتـ اسرائیل، شرکت انتشاراتی مسادا،(۴) به سرپرستی خانواده پِلی،(۵) در اورشلیم به انتشار دایرهالمعارف هبرائیکا )Encyclopaedia Hebraica( به زبان عبری اقـدام کـرد. این اثر نخستین دایرهالمعارف عمومی و جامع به زبان عبری است و بر جـنبههای مـختلف یهودیت تأکید دارد.
گسترش دایرهالمعارف جودائیکا
به مـدت چـندین سـال، به ویژه از زمان وقایع مهم و ناگهانی در تـاریخ یـهودیت در دهه
______________________________
۱ . Georg Herlitz
۲ . Bruno Kirshner
۳ . Isaac Landman
۴٫ Massada Publishing Company
۵٫ Peli
۱۹۴۰، خلأ یک دایرهالمعارف یهودیِ کاملاً جدید، به ویژه به زبان انگلیسی بـرای یـهودیان انگلیسیزبان، که تقریبا نیمی از یـهودیان جـهان را تشکیل مـیدادند، احـساس مـیشد. وانگهی، حمله و فشار نازیها بازماندگان گـروه تـدوین و ویرایش دایرهالمعارف جودائیکای آلمانی را نومید نکرد و ایشان مصمم بودند که کار نـاتمام انـتشار این اثر را به پایان رسانند. بـا این همه، ایشان مـیدانستند کـه در این دوران، فقط اندکی از یهودیان مـیتوانند از یـک اثر آلمانی استفاده کنند، و لذا ضرور دانستند که در این زمینه به تدوین اثری بـه زبـان انگلیسی دست یازند. دکتر نـاحوم گـلدمان، آخـرین بازمانده فعال گـروه اصـلی ویرایش دایرهالمعارف آلمانی، اشـتیاق وافـری به این کار داشت.
از این رو، در اواخر دهه ۱۹۵۰ دو طرح پیشنهاد شد: یکی تکمیل دایرهالمعارف جـودائیکای پیـشین، و دیگری، انتشار یک دایرهالمعارف جدید بـه زبـان انگلیسی. ایـن دو طـرح سـرانجام درهم ادغام شد. در عـین حال، ناشران دایرهالمعارف هبرائیکا درصدد بودند که این اثر را به زبان انگلیسی عرضه کنند. مـجموعه ایـن تمایلات، باعث انتشار دایرهالمعارف جودائیکا بـه زبـان انـگلیسی شـد.
در نـخستین دوره کار، کـه در ایـالات متحده انجام میشد، پرفسور بنتصیون نتانیاهو،(۱) ویراستارِ آن زمانِ دایرهالمعارف هبرائیکا، سمت سرویراستاری را عهدهدار شد. دفتر اصـلی ویـرایش در سـال ۱۹۶۳ در فیلادلفیا دایر شد. در سال ۱۹۶۵، پرفسور نتانیاهو از ایـن سـمت کـناره گـرفت و مـتعاقب آن، مـرکز ویراستاری به اورشلیم منتقل شد. اورشلیم در این زمان، مرکز بیرقیب مطالعات یهودی در جهان بود و بزرگترین محققان یهودی، از جمله پرفسور سسیل روث،(۲) سرویراستار جدید این اثر، در این شـهر اقامت داشتند.
در سال ۱۹۶۷، کار با جدیّت آغاز شد و پنج سال برای تکمیل آن در نظر گرفته شد. برای این که کار در زمان مقرر به پایان برسد، بنا شد که تقسیمات هرچه جـزئیتر شـود تا ویراستاران و نویسندگان بیشتری به آن بپردازند. محتوای دایرهالمعارف به بیست بخش اصلی و هر بخش نیز خود به بخشهای فرعیای تقسیم شد. برخی از بخشها دو یا سه قسمت داشتند، ولی برخی دیـگر دارای قـسمتهای بیشتری بودند؛ مثلاً بخش تاریخ ۳۵ قسمت داشت و بخش مشارکت یهودیان در فرهنگ جهان دارای بیش از هفتاد قسمت بود.
______________________________
۱ . Benzion Netanyahu
۲٫ Cecil Roth
پرفسور سسیلروث،سرویراستاردایرهالمعارف درسالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰٫
دکـتر گـئوفری ویگودر(۱) به سمت جانشین سـرویراستار مـنصوب شد و هر دستیار ویراستاری چند بخش را سرپرستی میکرد. گروه ویراستاری عبارت بود از دستیاران ویراستار، یعنی پرفسور لوئیس رابینوویچ،(۲) پرفسور رافائل پاسنر،(۳) دکتر بنیامین الیـوا،(۴) و سـیمحا کتز،(۵) به همراه سـرویراستار و جـانشین او. پس از مرگ پرفسور روث در سال ۱۹۷۰، دکتر ویگودور سرپرست گروه ویراستاری شد و رابینوویچ و پاسنر معاون سرویراستار شدند. سرپرست دایره نیویورک دکتر فردریک لاکمن(۶) بود. گستره کار را این امر روشن میکند که به جـز ۳۰۰ ویـراستار و ۱۸۰۰ نویسنده، ۱۵۰ کارمند نیز به کار گماشته شدند، و تازه این پیش از مراحل چاپ و صحافی بود. هماره یافتن متخصصانِ مورد نیاز، کاری ساده نبود و در برخی موارد لازم بود که افرادی برای انجام کـار تـعلیم ببینند. کـار چاپ زیرنظر ییتصحاق ریشین،(۷) سرپرست شرکت انتشاراتی کِتِر(۸) و شرکت برنامه اسرائیل برای ترجمههای علمی(۹) بود.
قلمرو نـوین دایرهالمعارف
به خاطر رویدادهای بیسابقه قرن بیستم، ممکن نیست که یـک دایـرهالمعارف یـهودی فقط به روزآمد کردن دایرهالمعارفهای پیشین بسنده کند. امروزه عرصههای سیاسی، فرهنگی، علمی و در واقع جهانیِ نوینی پدیـدار شـده است که کار جدیدی را میطلبد.
______________________________
۱٫ Geoffrey Wigoder
۲٫ Louis Rabinowitz
۳٫ Raphael Posner
۴٫ Binyamin Eliva
۵٫ SimhÊa Katz
۶٫ Fredrick Lackman
۷٫ Yitzhak Rischin
۸٫ Keter Publishing House Ltd.
۹٫ Israel Program for Scientific Translations Ltd.
برخی از این حوزهها بدینقرارند:
۱٫ رشد مطالعه و تحقیق: در زمـان طـرحریزی دایـرهالمعارف یهودی، آنچه «دانش یهودیت» نامیده میشد، فقط سهربع قرن سابقه فعالیت داشت. در طی سه ربـعِ قرنِ پس از آن، تحقیقات متمرکز و فشردهای در تمام شاخههای مطالعات یهودی انجام شد. در سال ۱۹۰۰ فقط سـه مجله علمی یهودی وجـود داشـت؛ اکنون بسیار بیش از این مقدار فقط به زبان عبری منتشر میشود.
۲٫ اکتشافات نوین: گذشته ازپیشرفت در زمینه تحقیقات، دستاوردهای نوینی نیز در زمینه مطالعات یهودی حاصل شد که برخی از آنها تاریخساز شدند. سـهنمونه را ذکر میکنیم:
الف) تا نیم قرن پیش، درباره تاریخ عبرانیان در دوران کتاب مقدس فقط چند سند اصیل شناخته شده بود؛ اما امروزه، در اثر کشفیاتی که در خاور میانه صورت گرفته، مجموعه چشمگیری از این اطـلاعات در دسـترس است.
ب) با کشف تومارهای بحرالمیت(۱) و اسناد صحرای یهودیه،(۲) از سال ۱۹۴۷ به بعد، مجموعه کاملی از آثار دینی و غیردینی اواخر دوره معبد دوم و دوره بعد در دسترس پژوهشگران قرار گرفت، و حال آن که پیش از آن، فقط یک سند اصـلی وجـود داشت. این کشفیات اوضاع آن دوره را بسیار روشن کرد و افزون بر این، دستنوشتههایی از کتاب مقدس را در اختیار نهاد که حدودا هزار سال از نسخههایی که پیشتر شناخته شده بودند، قدیمتر بـودند.
ج) پیـش از این کشفیات نیز، کشف اسناد گنیزه (گنجینه) قاهره(۳) به ویژه به دست سلیمان شختر،(۴) تاریخ و ادبیات یهودیان در جهان اسلام در دوره گائونی(۵) را روشن کرده بود. همچنین تعداد بسیاری از متون و آثار اصـلی کـه تـا آن زمان ناشناخته بود، به دسـت نـویسندگان مـکتب یهودی ـ عربی(۶) عرضه شد. از این اصطلاحات عمدتا در
______________________________
۱٫ Deed Sea Scrolls
۲٫ Judean Desert
۳٫ Cairo Genizah
۴٫ Solomon Schechter
۵٫ geonic period: گائون به معنای «عالیجناب» لقب دانشمندان یهود از پایان قرن ششم تا میانه قرن یـازدهم مـیلادی اسـت.
۶٫ Judeo-Arabic school
دایرهالمعارفهای پیشین یهودی استفاده شده بود، ولی تـحقیقات بـعدی درباره آن، میبایست در این زمان، در کتب مرجع یهودی میآمد.
۳٫ چشماندازهای علمی نوین: چشماندازهای تحقیقی بهناگزیر نسل به نسل تغییر مـییابد. تـا سـه ربع قرن پیش، در تحقیقات جدی علمی، تاریخ اجتماعی و اقتصادی چـندان مهم تلقی نمیشد، اما امروزه این موضوع جایگاهی ویژه در تحقیقات تاریخی دارد. در طی بیست سال پیش از انتشار این اثـر، مـطالعه دربـاره یهودیت معاصر در مراکز تحقیقی گوناگون رشد و توسعه یافت و یافتههای آن، که درک نـوینی از جـهان یهودیت به دست میداد، در این دایرهالمعارف گنجانده شده است. در اثر این مطالعات، اهمیتِ زیادِ یهودیت اروپای شـرقی در تـاریخ یـهودیت روشنتر شد و از این رو، به نحو جامعتری، هم در گستره و هم در عمق، بدان پرداخـته شـد. در دایـرهالمعارفهای پیشین به اوضاع یهودیان در سرزمینهای اسلامی پس از قرون وسطا، کمتر توجه شده بود؛ در این اثـر بـه ایـن زمینه نیز پرداخته شد. اثر پرفسور گرشوم شولم(۱) چشماندازهای جدیدی بر عرفان یهودی گـشود. شـریعت یهودی موضوعی مستقل تلقی شد. (این موضوع در دایرهالمعارفهای پیشین، بخشی از تلمود یا ادبـیات حـاخامی(۲) بـود.) در این اثر برای نخستین بار جنبههای قضایی شریعت یهودی تحلیل شده است. زمینههای دیـگری کـه بدانها پرداخته شد، زبان و ادبیات ییدیش، هنر یهودی، موزهها، هنرمندان، به همراه اطـلاعات مـکمل تـصویری است.
۴٫ مناطق جدید: در آغاز قرن بیستم، یهودیان عمدتا، مانند سدههای پیشین، در اروپا و در حوزه دریای مدیترانه مـیزیستند. در ایـالات متحده بهتازگی جمعی یهودی گرد آمده بودند. امروزه نقشه جهان یهودیت بـسیار تـغییر یـافته است. سه چهارم از یهودیان در مناطق دارای اهمیت زندگی میکنند. نیمی از یهودیان جهان اکنون در آمریکا و کشورهای انـگلیسیزبان (کـانادا، آفـریقای جنوبی و استرالیا) متمرکزند. در کشورهای اسپانیولی و پرتغالیزبان آمریکای لاتین نیز یهودیان رشد فـزایندهای داشـتهاند. امروزه حکومت اسرائیل پایگاه مهم یهودیان است.
______________________________
۱٫ Gershom Scholem
۲٫ Rabbinics
وقایع مهم قرن بیستم
در قرن بیستم، حوادث مهمی بـرای یـهودیان پیش آمد که بر این قوم تأثیر بسیار گذاشت. این دایرهالمعارف بـه ایـن امور اهتمامی خاص ورزیده است.
الف) ظهور ضـدیت نـژادپرستانه بـا یهود(۱) و هالاکاست (سوزاندن یهودیان در دوره نازیها).(۲) در زمان نـازیها در آلمـان یهودستیزی به اوج خود رسید. این رویداد موجب شد که اهمیت و تفوق یهودیت اروپایـی بـه پایان برسد. این دایرهالمعارف بـه طـور کامل بـه ایـن مـوضوع پرداخته است: به جز مدخل هـالاکاست (Holocaust) و مـدخلهای وابسته، در مدخلهای دیگرِ مربوط به جوامع و کشورهایی که این رخداد در آنها اثـر داشـته است، نیز بخشهای ویژهای به ایـن امر اختصاص یافته اسـت.
ب) صـهیونیسم. در قرن بیستم، جنبش صهیونیسم گـسترش یـافت و به استقرار دولت اسرائیل (در سرزمین فلسطین) در سال ۱۹۴۸ انجامید. این امر تأثیر مهمی بر یـهودیت گـذاشت و این دایرهالمعارف نیز در چارچوب چـشماندازهای ایـن پیـشامدها نگاشته شده اسـت. صـهیونیسم، در این اثر، محور زنـدگی و فـعالیتهای دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یهودیان است. برای مثال، در مدخل «اسرائیل» در هنگام بیان جغرافیا و تـاریخ ایـن دولت، و هنگام تأکید بر زبان و ادبیات نـوین عـبری، یا در مـدخلهای مـربوط بـه شریعت و حقوق یهودی و اِعـمال آنها در دولت اسرائیل، این رویکرد مشخص است.
تصویرها
یکی از ویژگیهای ممتاز این دایرهالمعارف، در مقایسه با دایـرهالمعارفهای پیـشین، گزینش، تعداد و کیفیت اطلاعات تصویری آنـ اسـت. بـرای ایـن مـنظور، آرشیوی از ۰۰۰/۲۵ عکس گـردآوری و از ایـن میان، ۸۰۰۰ تصویر برای دایرهالمعارف انتخاب شده است. این تصاویر معمولاً تکمیلکننده اطلاعات مکتوباند؛ به ویژه وجـود چـند صـدعکس رنگی، موجب بازآفرینی روشن و دقیق بسیاری از شـاهکارهای هـنر یـهودی شـده اسـت.
بـه نقشهها، نمودارها و جدولها توجهی خاص مبذول شده است. بسیاری از این
______________________________
۱٫ racial anti-Semitism
۲٫ Holocaust
اطلاعات تصویری روشنگر اطلاعات مربوط به مدخلهایند، و نیز آمارها و اطلاعات تکمیلی را در اختیار مینهند. برای مثال، نقشه هـر کشوری پراکندگی یهودیان را نشان میدهد، که اغلب هم درباره پیشینه تاریخی و هم مربوط به زمان حاضر است.
طراحی جلد دایرهالمعارف کاری است از طراح انگلیسی، ابرام جیمز،(۱) در شکل یک شمعدان )menorah(، کـه ایـن آیه از کتاب اشعیا را به زبان عبری و انگلیسی دربردارد: «بیایید تا به کوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآییم تا طریقهای خویش را به ما تعلیم دهد و به راههای وی سلوک نـماییم؛ زیـرا که شریعت از صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد» (اشعیا، ۲:۳). این آیه به نحوی روی جلد کتاب آمده است که سه کلمه «خداوند» (Lord)، «صـهیون» (Zion)، و «اورشـلیم» (Jerusalem) بهگونهای بارز در عطف کتاب جـای گـرفته است.
فهرست راهنما
یکی از ویژگیهای مهم این دایرهالمعارف فهرست راهنمای مبسوط آن، با ویرایش پرفسور پاسنر است. با استفاده از این فهرست بهراحتی میتوان به هـر مـطلبی مراجعه کرد. این فـهرست ۰۰۰/۲۵ مـوضوع را در اختیار خواننده مینهد، که به کمک آن میتوان به حدود دویستهزار موضوع دست یافت، و خواننده درمییابد که حتی در مورد عنوانهایی که مدخل مستقل ندارند، در کجا میتواند اطلاعات کسب کند. افزون بـر ایـن، خواننده میتواند تمام جنبههای یک موضوع را در دایرهالمعارف بیابد؛ برای مثال، اگر او در پی اطلاعاتی درباره ابنمیمون است، نهتنها مدخل گستردهای درباره وی خواهد یافت، بلکه در بیش از دهها مدخل دیگر (مثل مدخلهای مربوط بـه شـریعت یهودی، فـلسفه، پزشکی، ارسطو، ابنسینا) اطلاعات جامع و کاملتری درباره آثار و اندیشه ابنمیمون در دسترس او خواهد بود.
به لحاظ اهمیت ایـن فهرست و نقش کلیدی آن دریافتن مدخلها و اطلاعات لازم، جلد اول دایرهالمعارف به آن اخـتصاص یـافته اسـت. تصاویر را نیز میتوان با مراجعه به این فهرست یافت.
______________________________
۱٫ Abram Games
اصول گزینش مدخلها
یکی از امور مشکل در تدوین دایـرهالمعارف تـصمیم در مورد این امر است که کدام مدخل در دایرهالمعارف گنجانده شود و کدام گنجانده نـشود، و ایـن مـشکلی بود فراراه ویراستاران این اثر.
در برخی مدخلهای راجع به زندگینامه، در برخی موارد، مشکل این بـود که چه کسی یهودی است. اصل نخستی که پذیرفته شد، این بود کـه هرکه یهودی متولد شـده اسـت، یهودی است، حتی اگر بعدها تغییر کیش داده باشد. اصل دوم این بود که شخصی را که والدین یهودی دارد، میتوان به عنوان یهودی در دایرهالمعارف آورد.
برخی از غیریهودیان نیز موضوع مدخلها قرار گرفتند، زیرا با فـرهنگ یا زندگی یهودی ارتباط داشتند. برای پرهیز از اشتباه، در ابتدای مدخل پیش از نام آنان علامتِ آمده است.
نمونههایی از مدخلهایی از این دست عبارتاند از: در زمینه تاریخ (اسکندر کبیر، ناپلئون، بالفور، استالین و…)، در زمینه فلسفه و انـدیشه (ارسـطو، ابنسینا، کانت و…)، در زمینه ادبیات (دانته، شکسپیر، گوته و…). در این مدخلها به آن جنبه این اشخاص که با زندگی و اندیشه یهودی مرتبط است، پرداخته شده است و خواننده برای دریافت اطلاعات کامل در جنبههای دیـگر شـخصیت ایشان، باید به دایرهالمعارفهای عمومی مراجعه کند.
مدخلهای فشرده
برای گسترده کردن حوزه مدخلهای راجع به زندگینامهها، در پی مدخلهای اصلی در بسیاری از موضوعات، فهرستی از یهودیانی که در آن زمینه متمایزند، آمده است، مـثل مـدخلهای هنر (Art)، پزشکی (Medicine) و…. اگر افراد مذکور، خود موضوع مدخلی مستقل باشند، فقط نامشان به همراه ستاره (*) ذکر شده و در بقیه موارد، یک زندگینامه فشرده، حاوی اطلاعات مهمی درباره شخص مورد اشـاره، آمـده اسـت. هر زندگینامه فشرده در فهرست راهـنما یـک مـدخل دارد.
بخش کتاب مقدس
تدوینکنندگان دایرهالمعارف درباره بخش مربوط به کتاب مقدس (Bible) با مشکلات ویژهای روبهرو بودند؛ چرا که در این زمینه دیـدگاههای بـسیار مـتفاوت و حتی کاملاً متضاد وجود داشت. تهیهکنندگان این اثـر مـعتقد بودند که دایرهالمعارفی که برای انعکاس تمام جنبههای اطلاعات مربوط به فرهنگ یهودی طراحی شده است، باید در حوزه کـتاب مـقدس، تـمام دیدگاهها، از سنتیترین تا انتقادیترین آنها، را به خوانندگان عرضه کند. از ایـن جهت، کوشیدند تا همه دیدگاهها را در این باره بیاورند. یک مدخل ممکن است به سوی یک دیدگاه خاص گـرایش داشـته بـاشد، اما کل بخش مربوط به این حوزه، تلاشی است برای عـرضه تـمامی جنبهها و دیدگاهها.
مدخلهای کتاب مقدس را دانشمندان ممتاز این رشته نوشتهاند و تدوینگران این اثر معتقدند که از ایـن جـهت دارای جـامعیت و گستردگیای است که در هیچ دایرهالمعارفی، جز دایرهالمعارفهای تخصصی کتاب مقدس، نمیتوان نـمونهاش را یـافت. بـه همراه اطلاعات و رویکردهای سنتی، آخرین تحقیقات درباره خاورمیانه باستان و شیوههای زندگی و اندیشه و زبان ایـن مـنطقه نـیز آمده است.
ارجاعات و واژهنامه
برای این که از تکرارهای ناضرور در دایرهالمعارف پیشگیری شود، برای آن شـیوه ارجـاعات را در نظر گرفتند. ارجاع در این اثر به دو شیوه انجام شده است: نخست با بـیان مـستقیم: «بـنگرید به…» (See…)، که به مدخلهایی اشاره دارد که مشتمل بر اطلاعات اضافیاند و مستقیما به مدخل فـوق مـربوطاند؛ شیوه دوم استفاده از ستاره (*) است که در ضمن سخن، کنار واژه موردنظر قرار گرفته است. مـثلاً اگـر در عـبارتی «ابراهیم (۱)ابنعزرا» آمده باشد، نشان این است که اطلاعات بیشتر را باید در مدخل «ابنعزرا» پی گرفت.
در مـواردی کـه بهناچار اسامی عبری و واژههای تخصصی آمده است، برای جلوگیری از پیچیده و دست و پاگـیر شـدن بـحث، از شیوه ارجاع استفاده شده است. با این همه، یک واژهنامه از اصطلاحات عبری و نامهای خاصِ مـکررْ در اول هـر جـلد آمده است.
______________________________
آوانویسی
برای آوانویسی کلمههای عبری، یک شیوه سادهشده پذیرفته شـد کـه در جلد نخست دایرهالمعارف (ص۹۰) آمده است. در برخی موارد، چارهای از عدول از این شیوه نبود؛ مثلاً در بخشهای مربوط بـه زبـان عبری و سامی، به نظر میرسید که شیوه سادهشده فوق کافی نباشد؛ از ایـن رو، در ایـن موارد از شیوه فرهنگستان زبان عبری(۱) استفاده شـد کـه در جـلد اول این اثر (ص۹۰) ذکر شده است. با ایـن هـمه، برای این که این کار به ناهمگونی در نامهای خاص نینجامد، در این مدخلها نـیز بـرای نامها از شیوه اصلی دایرهالمعارف اسـتفاده شـد.
افزون بـر ایـن، در بـخش کتاب مقدس نیز، به لحاظ تـفاوتهای ظـریفی که وجود داشت، تغییرات اندکی در آوانویسی انجام شد، که در جلد اول (ص۹۰) بیان شـده اسـت.
در مواردی چند، واژههای عبری، جزئی از زبـان انگلیسی شدهاند و املا و تـلفظ آنـها استاندارد شده است. در این مـوارد، ایـن واژهها را در این اثر انگلیسی شمردهاند و برای املا و تلفظ آنها از واژهنامه جدید بینالمللی وبـستر،(۲) ویـراست سوم، استفاده شده است.
آوانـوشت زبـانهای دیـگر، مثل عربی، یـیدیش، یـونانی و روسی نیز در جلد یـکم ایـن اثر (ص۹۱ـ۹۲) آمده است.
در سبک نگارش نیز از واژهنامه بینالمللی سوم وبستر برای املا و تلفظ واژگـان اسـتفاده شده است و فقط در تعدادی از واژههای یـهودی و عـبری خاص از ایـن شـیوه عـدول شده است. واژهها و عـبارتهای غیرانگلیسی ایتالیک شدهاند.
کتابشناسی
کتابشناسیای که در آخر هر مدخل آمده است، مکمل اطلاعات مربوط بـه مـوضوع است و خواننده میتواند برای تکمیل اطـلاعات خـویش بـه آنـها رجـوع کند. در کتابشناسی، تـرجیح بـا آثار انگلیسی است. همچنین در صورتی که اثری به انگلیسی ترجمه شده باشد، ترجمه انگلیسی ذکر شـده اسـت. بـا این همه، گاه به متن اصلی اشـاره
______________________________
۱٫ Academy of the Hebrew Language
۲٫ Webster””s New International Dictionany
شـده اسـت (آنـجا کـه تـرجمه انگلیسی نارسا است). عموما فقط مهمترین آثار در کتابشناسی آمدهاند.
مدخلهای راجع به زندگینامه
عنوان مدخلهای راجع به اشخاص، بر اساس نام مشهور آنان آمده است. نامهای دیـگر در پرانتز ذکر شدهاند و تمام صورتهای آن در فهرست راهنما آمده است. حتیالامکان مدخلها تحت نامخانوادگی آمدهاند.
اصطلاحشناسی ویژه
در این دایرهالمعارف، در برخی موارد اصطلاحات خاصی برای برخی مفاهیم در نظر گرفته شده است؛ مـثلاً بـرای قتل عام یهودیان به دست نازیها در سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ از واژه Holocaust استفاده شده است. (این واژه در لغت ـ در معنای عام با h ـ به معنای همهسوزی یا قتلعام با حریق است و اصطلاحا، با H، به سوزاندن یـهودیان در دورهـ نازیها اشاره میکند.)
نمونه دیگر، استفاده از اصطلاح اِرِتص اسرائیل )ErezÊ Israel( به جای فلسطین است. پدیدآورندگان دایرهالمعارف معتقدند که «فلسطین» واژهای است که آن را حاکمان روم ابـداع کـردهاند، تا بدینوسیله ارتباط قوم یـهود را بـا کشوری که پیشتر آن را یهودیه مینامیدند، قطع کنند. ازاینرو، در این دایرهالمعارف اصطلاح اِرِتص اسرائیل (در لغت به معنای سرزمین اسرائیل) به کار رفته است و از واژه «فلسطین» فـقط در مـتونی خاص استفاده شده اسـت (مـثلاً در دوره اخیر حکومت رومیان و نیز دوره قیمومت بریتانیا که به این نام خوانده میشد). از سوی دیگر، واژه اسرائیل عموما به مفهوم دولت جدید اسرائیل به کار رفته است.
نمونه دیگر این اصـطلاحشناسی خـاص، به کارگیری اصطلاح «تلمود اورشلیمی» به جای «تلمود فلسطینی» است؛ زیرا اگرچه اصطلاح دوم دقیقتر است (چون این اثر در اورشلیم نوشته یا گردآوری نشد)، اصطلاح نخست را بیانگر عنوان سنتی یـهودی آنـ ــ تلمود یـروشلمی (Talmud Yerushalmi) ــ دانستند.
نام مکانها
در نگارش نام مکانها از فرهنگ کلمبیا لیپینکات برای نامهای جغرافیایی جهان(۱) استفاده شده است و درمـورد جاهاییکه نامهای گوناگون ذکرشده، شکل راجح آن انتخاب شده است.
نام مـکانهای مـربوط بـه کتاب مقدس بر اساس کتب مقدس (براساس متون ماسوری؛ انجمن انتشاراتی یهودی آمریکا، ۱۹۵۵)(۲) انتخاب شده است. نـام سـایر مکانهای اسرائیل براساس قاعده آوانویسی دایرهالمعارف نوشته شده است.
تاریخها
سال عبری در پایـیز آغـاز مـیشود، یعنی تقریبا سه ماه زودتر از سال گریگوری (که مبنای تقویم میلادی است). اگر سال عـبری، بدون تاریخ دقیق ماه آن، مشخص باشد، در این جا، طبق حساب احتمالات، سال مـورد نظر مطابق نُه مـاه آخـر آن به کار رفته و نَه سه ماهه اول؛ مثلاً در دایرهالمعارف سال ۱۲۹۸ به کار رفته، نَه ۹۸/۱۲۹۷٫ اما اگر تاریخ عبری به طور دقیق مشخص باشد، تاریخ میلادی به صورت دقیق به کار رفته اسـت.
آمار
چنان که نویسندگان دایرهالمعارف مدعیاند، ایشان کوشیدهاند که آمارها را ــ مثلاً تعداد یهودیان مناطق مختلف را ــ هرچه روزآمدتر شده و معتبرتر در تمام حوزهها ارائه کنند. با این همه، به خاطر مشکلات خاص، تفاوتهای گـریزناپذیری رخ داده اسـت.
تنظیم الفبایی
مدخلهای دایرهالمعارف بهگونهای دقیق بر اساس الفبا تنظیم شدهاند. معیار این تنظیم، حروف پیش از علائم نگارشی است (یعنی حروفی که پیش از ویرگول، نقطه و… هستند). دراینمعیار، خطتیره وفاصله عـلامت نـگارشی شمرده نمیشوند ولذا مدخلها بدونتوجه بهآنها تنظیم شدهاند؛مثلاً Ben-Gurion پسازBenghazi وپیش از Benjaminجای گرفته است و El Paso پس از Elephantine و پیش از Elul قرار گرفته است.
______________________________
۱٫ Columbia Lippincott Gazetteer of the World, (Columbia, University Press, 1966).
۲٫ the Holy Scriptures (according to the Masoretic text; the Jewish Publication Society of America, ۱۹۵۵).
در تنظیم الفبایی، موارد زیر لحاظ نشدهاند: حروف معرفه و نکره؛ عنوانهای اشخاص، مـثل «سـِر» (Sir) و «بارون» (Baron)، به جز «سَن» (Saint)؛ اطلاعات داخل پرانتز؛ عدد ترتیبی پادشاهان یا پاپها. اگر عناوین مدخلها کاملاً یکسان باشد، ترتیب چنین است: مکانها، اشخاص، اشیا. اگر نام اشخاص عینا یـکی بـاشد، آن کـه قدیمیتر است، زودتر میآید. آن جـا کـه یـک نام واحد، نام کوچک یک شخص و نامخانوادگی شخص دیگری است، مدخلی که مربوط به نام کوچک است مقدم میشود.
برای ایـن کـه چـگونگی تنظیم الفبایی این دایرهالمعارف روشنتر شود، نحوه تـرتیب الفـبایی نام ابراهیم (Abraham)را در این اثر ذکر میکنیم:
ABRAHAM JOSHUA…
ABRAHAM (ben Aaron) OF BAGHDAD
(کلمات داخل پرانتز لحاظ نشده است)
ABRAHAM OF SARAGOSSA
ABRAHAMS
ABRAHAMS, ISRAEL
ABRAHAMS, SIR LIONEL
در اینجا لحاظ نشده است)sir (لقب سرِ
ABRAHAMS, MOSES
ABRAHAM””S BOSOM
ABRAHAMSEN, DAVID
ABRAHAM ZÊEVI BEN ELEAZAR
ABRAHAM
(شـیخ؛ حـضرت ابـراهیم)
ABRAHAM(نامخانوادگی)
ABRAHAM, APOCALYPSE OF
(ویرگول باعث تقدم اینمدخل برمدخل بعدی شده است)
ABRAHAM MA×
ABRAHAM ABELE BEN…
(بـه خاطر نبود ویرگول یک واحد حساب شده است)
ABRAHAM A SANCTA CLARA
ABRAHAM BAR HÊIYYA
ABRAHAM BEN ALE×ANDER
ABRAHAM HAYYIM BEN GEDALIAH
ABRAHAMITES
اطلاعات تکمیلی
روزبهروز اطلاعات جدیدی در اختیار بشر قرار میگیرد کـه بـاید بـه دایرهالمعارفهایی از این دست افزوده شود. چاپ روزنامهها، کتابها و مطالعات جدید، اطـلاعاتی از ایـن دست است. در این دایرهالمعارف اطلاعات تکمیلی زیر گنجانده شده است:
۱٫ اطلاعاتی که، به هر دلیل، بـه مـوقع بـرای چاپ در دایرهالمعارف آماده نبود؛ این اطلاعات در بخش خاص مدخلهای الحاقی در آخر جـلد شـانزدهم بـه چاپ رسیده است. در صورت امکان، در جای مناسب در دایرهالمعارف به این اطلاعات اشاره شده
اسـت، لکـن ایـن در همه موارد ممکن نبود، چون تا آخرین لحظه، آماده شدن این مدخلها قطعی نـبود. بـا این همه، تمام این مدخلها را میتوان در جلد یکم (فهرست راهنما) یافت.
۲٫ برخی از فـهرستها، نـمودارها و نـقشههای تکمیلی در جلد یکم آمده است (ص۱۰۷ به بعد)، مثل صدسال تقویم یهودی از سال ۱۹۲۰ تا ۲۰۲۰؛ نـموداری دربـاره حسیدیسم از زمان بعل شِمطو تا عصر حاضر؛ فهرست مکانهای اسرائیل؛ روزنامهها و مجلات عـبری؛ و تـصاویری از هـنر سفالگری در نزد یهودیان.
۳٫ جلد یکم همچنین دربردارنده اطلاعات تکمیلی دیگری است، مثل تاریخ مرگ افـرادی کـه پس از انتشار دایرهالمعارف در گذشتند، غلطهای چاپی که پس از چاپ و پیش از انتشار کشف شـد، و نـیز عـناوین تصویرها.
همچنین این جلد حاوی مطالبی از این دست است: گروه اصلی تحقیقات دایرهالمعارف، گروه ویـراستاری، نـام ویـراستاران بخشها و قسمتها، فهرست کارکنان، مختصری درباره ویراستاران، کوتهنوشت نام نویسندگان مدخلها، کـوتهنوشتهای عـمومی، کوتهنوشتهای ادبیات حاخامی، کوتهنوشتهای کتابشناختی و…
با این همه، برخی از مدخلها نیز ممکن است درگذر زمان نـاروزآمد و مـهجور شوند. سرعت رویدادها و رشد تحقیقات، تغییر و نوآوری را ضرور میکند. اطلاعات گنجاندهشده در شـانزده جـلد اول دایرهالمعارف، وقایع را تا سال ۱۹۷۱ پی میگیرد. لازم بود کـه رویـدادهای جـدید نیز در این اثر بیاید. برای رفع ایـن نـقیصه، از سال ۱۹۷۳ چاپ کتاب سال دایرهالمعارف جودائیکا آغاز شد. این کار باعث میشد کـه اطـلاعات دایرهالمعارف روزآمد و مفید باقی بـماند و خـوانندگان بتوانند تـحولات جـدید در جـهان یهودیت و فرهنگ یهودی را پی بگیرند.
جلد هـفدهم دایـرهالمعارف محتوی اطلاعات بین سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۸۱ است. در این جلد آخرین اطلاعات درباره افـراد زنـدهای که زندگینامهشان در جلدهای پیشین آمده اسـت، خلاصهای از وقایع جدید، آمـارهای تـازه و… آمده است.
پس از این، جـلد دیـگری از این دایرهالمعارف، با عنوان دهسالنامه، از ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۳، به چاپ رسید که مکمل اطلاعات جـلدهای پیـشین است و اطلاعات این ده سال را ارائهـ مـیدهد. جـلد هفدهم و کتاب دهـسالنامه جـودائیکا خود فهرست راهنمای
مـجزایی دارنـد که در آن به مدخلهای مندرج در جلدهای پیشین ارجاع داده شده است. برای مثال، مدخل «ایران» کـه در جـلد هشتم آمده است، وقایع ایران و یـهودیان ایـن کشور را تـا سـال ۱۹۷۱ / ۱۳۴۹ پی مـیگیرد. وقایع دهسال بعد، یـعنی تا سال ۱۹۸۱ / ۱۳۵۹، در جلد هفدهم، با اشاره به مدخل ایران در جلد هشتم، آمده است و در جلد بـعدی، یـعنی دهسالنامه ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۲، بهوقایع تازه ایران، مـثل جـنگ ایـران و عـراق، اشـاره شده است.
پدیـدآورندگان دایـرهالمعارف در پی آنند که این روند را ادامه دهند و دهسالنامهها را در آینده نیز به چاپ رسانند.
امضا و نام نویسنده
در آخـر هـر مـدخل، کوتهنوشت نام نویسنده آمده است. اگر بـخشهای مـختلف یـک مـدخل را نـویسندگان مـختلفی نوشته باشند، کوتهنوشت نام هر کدام در آخر بخش مربوط آمده است. اگر دو نویسنده با هم یک مدخل را نوشته باشند، امضای هر دو در آخر میآید. مدخلهایی که به دسـت ویراستاران داخلی نوشته شدهاند، عمدتا با علامت [Ed.]مشخص شدهاند. فهرست کوتهنوشت نامهای نویسندگان در جلد یکم آمده است.
در این دایرهالمعارف از مدخلهای دو دایرهالمعارف دیگر، یعنی دایرهالمعارف جودائیکای آلمانی و دایرهالمعارف هبرائیکا نیز اسـتفاده شـده است. اگر نویسندگان آن مدخلها زنده بودهاند، نسخه انگلیسی مدخل برای آنان ارسال شده است تا آن را تأیید کنند و در صورت موافقت، مدخل به نام آنان چاپ شده است. برخی مدخلها صـرفا بـا علامت [EJ](دایرهالمعارف جودائیکای آلمانی) و [EH] (دایرهالمعارف هبرائیکا) آمدهاند تا نشان دهد که از این دو منبع گرفته شدهاند. اگر نویسندگان مدخلهای دو منبع فوق زنده نبودند و نـسخه انـگلیسی نیاز به ویرایش بیشتر یـا روزآمـد کردن داشت، نام نویسنده
همراه با [Ed.] آمده است تا مشخص کند که برخی تغییرات ویرایشی در مدخل اعمال شده است. اگر تغییرات ویرایش بنیادی بـوده اسـت، مدخلها چنین امضا شـدهاند: [EJ/ED.] یـا [EH/ED.].
بخشهای اصلی دایرهالمعارف
چنان که پیشتر اشاره شد، تدوینکنندگان این دایرهالمعارف، این اثر را به چندین بخش تقسیم کردند که هر بخش را یک سرویراستار سرپرستی میکرد. هر بخش دارای چندین قسمت و هـر قـسمت دارای ویراستاری خاص بود.
ملاک تقسیمبندی به بخشها، اهمیت آنها در زمینه فرهنگ و زندگی یهودی است. از این رو، مثلاً کانادا یا هالاکاست به لحاظ اهمیتشان در سرنوشت یهودیت بخش مجزایی شمرده شدهاند. بخشهای اصـلی دایـرهالمعارف از این قـرارند:
آمریکا (Americana)؛ کتاب مقدس (Bible)؛ کانادا (Canada)؛ یهودیت معاصر (Contemporary Jewry)؛ سرزمین اسرائیل (ErezÊ Israel)؛ سرزمین جدید اسرائیل (Modern ErezÊ Israel)؛ زبانهای عبری و سامی (Hebrew and Semitic Languages)؛ تاریخ (History)؛ مناطق (Regions)؛ هـالاکاست (the Holocaust)؛ شریعت یهودی (Jewish Law)؛ یهودیت (Judaism)؛ ادبیات (Literature)؛ تحقیقات نوین یهودی (Modern Jewish Scholarship)؛ فلسفه یهودی (Philosophy, Jewish)؛ دوره معبد دوم (Second Temple Period)؛ تـلمود (Talmud)؛ صـهیونیسم (Zionism)؛ مـشارکت یهودیان در فرهنگ جهان .(the Participation of Jews in World Culture)
بخش دوم: آشنایی با مدخلها
چنان که اشاره شد، این دایرهالمعارف دارای حدود ۰۰۰/۲۵ مدخل است. بـرای آشـنایی خوانندگان محترم با محتوای مدخلها، بر آن شدیم تا برخی از مدخلهایی را که در آنها مـباحث اسـلامی یـا ایرانی مطرح شده است، ذکر کرده، خلاصهای از دیدگاه نویسندگان دایرهالمعارف را در این باره بیاوریم. روشن اسـت که چون نویسندگان این دایرهالمعارف، همه، یهودیاند و این دایرهالمعارف نیز اثری در خدمت یـهودیت است، نمیتوان انتظار داشـت کـه با بیطرفی کامل به مباحث اسلامی، و نیز دیگر مباحث، پرداخته باشند.
نکته دیگر اینکه، تمام آنچه در ذیل مدخلها، در این نوشته، آمده، دیدگاه نویسندگان دایرهالمعارف است. پاورقیها از نویسنده این مقاله است.
بـرای آشنایی خوانندگان با درجه دقت و نکتهسنجی و نیز مقدار بیطرفی و انصاف پدیدآورندگان این اثر یهودی مدخلهایی را در چند موضوع مطرح میکنیم.
الف) شخصیتهای مشترک در یهودیت و اسلام
بسیاری از پیامبران، پادشاهان و شخصیتهای تاریخی که در یهودیت (بـه ویـژه در کتاب مقدس) مطرح شدهاند، در اسلام (به ویژه در قرآن) نیز مورد توجه قرار گرفتهاند. نویسندگان دایرهالمعارف در مدخلهای راجع به این شخصیتها، پس از معرفی ایشان از دیدگاه یهودیت، به دیدگاه اسلامی درباره ایشان نـیز مـیپردازند.
در مباحث اسلامی ابتدا موضع قرآن مطرح میشود و سپس روایات و تفاسیر اسلامی بررسی میشوند و در آخر معمولاً دیدگاه انتقادی، با هدف اثبات این که این اطلاعات دارای منبع یهودی (یا مسیحی) اسـت، آمـده است.
گاه نیز نویسندگان با بیان قرائن و شواهد در پی آنند که بیان کنند برخی از این شخصیتها دارای نقش و سهمی پنداشته شدهاند که به زعم ایشان، در اصل آن را نداشتهاند، چنان که در داستان ابـراهیم و قـربانی کـردن اسماعیل و نیز بنای کعبه ایـن مـسئله بـارز است. افزون بر این، در بیشتر این مدخلها، نویسندگان در پی اثبات این امرند که آشنایی حضرت محمد(ص) با این شخصیتها تدریجی بوده اسـت و در زمـان اقـامت وی در مدینه، و برخورد با یهودیان، اطلاعات وی تکمیل شده اسـت.
و آخـر این که شمارههای آیاتِ ذکرشده، در بسیاری از موارد نامنطبق یا نادرست است که در این متن، شمارههای درست را ذکر کردهایم.
هـارون AARON (2:4ـ۹(۱)؛ در اسـلام: ۸)
در قـرآن آمده است که موسی و هارون، پس از رهایی از اسارت مصریان، در پیـشاپیش قوم ظاهر شده، بدیشان کتاب عطا میشود (صافات [۳۷]: ۱۱۴ـ۱۲۰). موسی از خدا درخواست میکند که برادرش هارون یاریدهنده (و وزیر) ویـ بـاشد (طـه [۲۰]: ۲۹ـ۳۰؛ و نیز رک: فرقان [۲۵]: ۳۵).
______________________________
۱٫ جلد دوم، صص۴ـ۹؛ و نیز در سایر مدخلها.
در سوره شعراء [۲۶]، آیـه ۱۳ مـوسی اظهار میدارد که میترسد سینهاش تنگ گردد و زبانش باز نشود [و میگوید: پس رسالت را به سوی هارون بـفرست]. و سـرانجام در سـوره قصص [۲۸]، آیه ۳۴ موسی به خدا خطاب میکند که: «برادرم هارون از من زبـانآورتر اسـت؛ پس او را بـا من به دستیاری گسیل کن».(۱)
همانگونه که در میدراش(۲) به شیوههای گوناگون کوشش میشود کـه هـارون از هـرگونه بزهی در داستان گوساله طلایی مبرا و بیگناه قلمداد شود،(۳) در گزارش قرآن از این واقعه نیز وی نـقش نـاظر و مدیر(۴) را دارد، نه نقش شریک اصلی را، و قرآن ساخت گوساله طلایی را به سامری (شاید بـه مـعنای یـکی از اهالی سامره) نسبت میدهد (طه [۲۰]: ۹۵ـ۹۷).
در ادبیات اسلامیِ پس از قرآن، به صورتهای گوناگون، بیان میشود کـه چـگونه موسی برای بنیاسرائیل توضیح میدهد که وی برادرش را، چنان که ایشان پنداشتهاند، نـکشته اسـت، بـلکه وی به مرگ طبیعی مرده است.
در قرآن، مریم مادر عیسی در دوران حاملگی(۵) «خواهر هارون» خوانده شده اسـت (مـریم [۱۹]: ۲۸ـ۳۰؛ رک: خروج، ۱۵:۲۰)؛ و برخی نویسندگان مثل اسپیر(۶) کوشیدهاند که این را توضیح دهند. در قرآن بـه ایـن مـطلب که هارون پدر خاندان کاهنی است، اشاره نشده است. دو قبیله عمده یهودی ساکن مدینه، یعنی بـنیقریظه و بـنینظیر، الکـاهنان (یعنی دو خاندان کاهنی) نامیده میشدند. آنگاه که یکی از زنان پیامبر اسلام بـه صـفیه، همسر [سابقا] یهودی پیامبر اهانت و هتاکی کرد، پیامبر به صفیه گفت که به او این جواب دنـدانشکن را بـده که: «پدرم هارون و عمویم موسی بود».
ابراهیم ABRAHAM (2: 111ـ۱۲۵؛ در سنت اسلامی: ۱۱۹ـ۱۲۱)
به «صحف ابراهیم»، در کـنار صـحف موسی، در دو سوره مکی قرآن اشاره شده اسـت
______________________________
۱٫ در تـرجمه آیـات، در این نوشته، از ترجمه محمدمهدی فولادوند استفاده شـده اسـت.
۲٫ midrash
۳٫ در کتاب مقدس، ساخت گوساله به هارون منتسب است (سفر خروج، ۳۲:۱ـ۵).
۴٫ administrator
۵٫ تعبیر قرآن مـربوط بـه پس از تولد عیسی است.
۶٫ Speyer
(اعلی [۸۷]: ۱۹؛ نـجم [۵۳]: ۳۷). ایـن امر حـاکی از آنـ اسـت که پیامبر اسلام ابراهیم را یکی از پدران عـقیده تـوحیدی میدانست؛ لکن (به اعتقاد یهودیان) ابراهیم کتابی نداشت.
بخش بزرگی از داستان پیـامبران در قـرآن به ابراهیم اختصاص یافته است و ایـن، به پندار نگارنده مـدخل فـوق، عمدتا بر اساس اطلاعاتی اسـت کـه از داستانهای تلمود اخذ شده است.
به گفته قرآن، ابراهیم، با برهان خویش، تـصدیق مـیکرد که خالقْ خدا است، نـه سـتاره درخـشان یا ماه یـا خـورشید. وی بتهای پدرش را شـکست، در آتـش افکنده شد، معجزهآسا نجات یافت و به سرزمین مقدس کوچید. گرچه مدتها بیفرزند بود، بـه وعـده خدا، که به او پسری خواهد داد، بـاور داشـت و چون پسـر بـه دنـیا آمد، وی آماده شـد تا به دستور خدا او را قربانی کند. اسماعیل، که در سورههای مدنی قرآن بسیار پر آوازه است، در سورههای مـکی در ارتـباط با پدرش ابراهیم مطرح نمیشود؛ مثلاً در سـوره عـنکبوت [۲۹] آیـه ۲۷ آمـده اسـت که: «و اسحاق و یـعقوب را بـه او [ابراهیم] عطا کردیم و در میان فرزندانش پیامبری و کتاب قرار دادیم». همچنین «وی [ساره] را به اسحاق و از پی اسحاق به یـعقوب مـژده دادیـم» (هود [۱۱]: ۷۱؛ همانند این بیان در صافات [۳۷]: ۱۱۲ـ۱۱۳ و انبیاء [۲۱]: ۷۲ نـیز آمـده اسـت). بـه گـمان نـویسنده مدخل، در این دوره، اسماعیل به تنهایی در داستانی مطرح نشده است، بلکه فقط نامی است در میان مجموعهای از نامهای پیامبران و اولیا، همراه با برخی شخصیتهای کتاب مقدس مثل هارون، ایـوب و الیسع، یعنی در میان نام افرادی که از زمان ابراهیم بسیار فاصله داشتهاند.
به پندار نگارنده، همانگونه که در آغاز بین ابراهیم و اسماعیل ارتباطی نیست، بین ابراهیم و ساختن کعبه نیز، تا دوره اخیر پیـامبری حـضرت محمد، ارتباطی نیست (رک: بقره [۲]: ۱۲۴ به بعد)، و بیگمان، وی روایت کتاب یوبیلها(۱) (۲۲: ۲۳ـ۲۴) را که ابراهیم را بنیانگذار معبد اورشلیم دانسته، شنیده است. داستان به کتاب دوم تواریخ ایام (۳:۱) برمیگردد که میگوید سلیمان معبد را بـر کـوه موریا ساخت که بنا بود ابراهیم بر روی آن اسحاق را قربانی کند (پیدایش، ۲۲:۲).
خود واژه «اسلام» و مضمون آن، یعنی تسلیم کامل به خدا، با داستان ابراهیم مـرتبط
______________________________
۱٫ Jubilees: پنـجاههها؛ از کتابهای سودْاپیگرافای عهد قدیم.
اسـت؛ نـمونه آن سوره بقره [۲]، آیه ۱۳۱ است: «هنگامی که پروردگارش به او [ابراهیم [فرمود: تسلیم شو، گفت: به پروردگار جهانیان تسلیم شدم». نمونه دیگر سوره حج [۲۲]، آیه ۷۸ اسـت: «آیـین پدرتان ابراهیم [نیز چـنین بـوده است]. او بود که قبلاً شما را مسلمان [یعنی تسلیم در برابر خدا] نامید». ریشه این بیان نیز در یکی از ترگوم(۱) (ترجمه)های سفر پیدایش (۱۷:۱) است که خدا ابراهیم را موعظه میکند که شِلیم )Shelim( بـاشد.
در قـرآن با تأکید آمده است که ابراهیم نه یهودی و نه مسیحی بود (بقره [۲]: ۱۴۰، ۱۳۵؛ آلعمران [۳]: ۶۷)؛ این بیان برعکس اعتقاد اصلی حضرت محمد[ص] در مورد جهانی بودن دین اسلام، این دین را دین ابراهیم، پدر عـربها، انـحصاری، «بهترین دیـن» (آلعمران [۳]: ۱۱۰، ۱۰۶) و والاتر از ادیان دیگر معرفی کرد.
آدم ADAM (2:234ـ۲۴۵؛ در اسلام: ۲۴۱ـ۲۴۲)
قرآن بیش از کتاب مقدس به آدم توجه کرده است. خـدا آدم را خلق کرد تا خلیفه او بر زمین شود (بقره [۲]: ۳۰)؛ با او پیمان بـست (طـه [۲۰]: ۱۱۵). فـرشتگان ترسیدند که آدم بر روی زمین فتنه کند. خدا به آدم اسما را آموخت و از فرشتگان خواست تا به آدم سجده کنند. ابـلیس سـرپیچی کرد. خدا ابلیس را از بهشت راند. آدم و حوا از خوردن میوه درختی منع شدند، اما شـیطان در گـوش ایـشان وسوسه کرد که خدا شما را از این درخت بازداشت، تا مبادا چون فرشتگان جاودانه شوید (اعـراف [۷]: ۲۰). ایشان از میوه آن درخت خوردند و از برهنگی خویش آگاه شدند و خود را با برگ درختان پوشـاندند. خدا گفت که بـین آدم و شـیطان دشمنی ابدی خواهد بود. سپس آدم از گناهش توبه کرد.
نویسنده این مدخل در ادامه این ادعا را مطرح میکند که برخی از بخشهای داستان آدم در قرآن، برگرفته از یک اگادای قدیمی است (سنهدرین، ۳۸ الف ـ ب). وی احتمال میدهد که قـرار گرفتن شیطان به جای مار(۲) متأثر از مسیحیان باشد.
در ادامه آمده است که مفسران و نویسندگان بعدی مسلمان، این داستان قرآن را با استفاده از کتاب مقدس، اگادا و تخیلات خویش تکمیل کردند. در آخر، برخی از ایـن امـور بیان شده است.
______________________________
۱٫ Targum Onkelos
۲٫ در گزارش تورات، مار حوا را وسوسه کرد (پیدایش، ۳: ۱ـ۵).
داوود DAVID (5: 1318ـ۱۳۳۴؛ در اسلام: ۱۳۳۲)
داوود برای اعراب دوران جاهلیت شخصیتی آشنا بود و در اشعارشان وی را مخترع زره میدانستند. همچنین از ارتباط وی با زبور (مزامیر) آگاه بودند. قرآن نیز بـیان مـیدارد که خدا به داوود فن زرهسازی را آموخت (انبیاء [۲۱]: ۸۰)؛ همچنین آهن را در دستان او نرم میکرد (سبأ [۳۴]: ۱۰). خدا زبور را به داوود عطا کرد (اسراء [۱۷]: ۵۵).
چیرگی داوود بر جالوت در سوره بقره [۲]، آیه ۲۵۱ ذکر شده است. خـدا داوود را خـلیفه خود در زمین کرد تا میان مردم به حق و عدالت داوری کند (ص [۳۸]: ۲۶).
در آیات پیش از آیه فوق (آیات ۲۲ تا ۲۵) داستان برادری که ۹۹ گوسفند دارد و میخواهد تنها گوسفند برادر خود را بگیرد، آمده است. نـویسنده مـیگوید ایـن احتمالاً اشارهای است به داسـتان اوریـای حـِتّی و مثلی که ناتان نبی برای داوود بیان کرد (رک: دوم سموئیل، ۱۱ـ۱۲).
در سوره مائده [۵]، آیه ۷۸ آمده است که داوود و عیسی برخی از بنیاسرائیل را به خاطر تجاوز از فـرمان خـدا لعـنت کردند. نویسنده مدخل میگوید: آوردن نام داوود به همراه عـیسی شـاید بیانگر این باشد که پیامبر اسلام این نکته را از مسیحیان گرفته است.
اسحاق ISAAC (9: 1ـ۷؛ در اسلام: ۶)
در قرآن، اسحاق و یعقوب پیامبران و مردان درسـتکار مـعرفی شـدهاند (مریم [۱۹]: ۴۹ـ۵۰؛ انبیاء [۲۱]: ۷۲ـ۷۳؛ انعام [۶]: ۸۴). در سوره صافات [۳۷]، آیات ۹۹ تا ۱۱۰، که داستان رؤیـای ابراهیم و قربانی آمده است، نام پسری که باید قربانی میشد ذکر نشده است؛ اما طبری در تاریخ خود حـدیثی را نـقل کـرده مبنی بر این که پیامبر خود اعلام کرد که مقصود اسـحاق اسـت.
نویسنده همین نظر را به علی بن ابیطالب(ع)، عمربنالخطاب و جمعی از تابعین نسبت میدهد.
یعقوب JACOB (9: 1191ـ۱۲۰۶؛ در اسلام: ۱۲۰۱ـ۱۲۰۲)
نویسنده ایـن مـدخل از آیـه ۷۱ سوره هود [۱۱] که بیان میدارد: «پس وی [ساره] را به اسحاق و از پی اسحاق به یـعقوب مـژده دادیـم»، چنین استفاده میکند که پیامبر اسلام
دقیقا نمیدانسته است که یعقوب پسر اسحاق بـوده یـا بـرادر وی؛ از این رو از یک بیان مبهم استفاده کرده است. از زمانی که وی به مدینه رفت، ایـن نـکته برایش آشکار شد که پدران یعقوب، ابراهیم و اسحاق و اسماعیل بودند و وی پدر اسباط بود (بـقره [۲]: ۱۳۲ـ۱۳۳).
ایـوب JOB (10: 111ـ۱۲۹؛ در اسـلام: ۱۲۵)
ایوب درچند سوره قرآن بنده خدا و کسی که سختیها را تحمل کرد، معرفی شده اسـت (نـساء [۴]: ۱۶۳؛ انبیاء [۲۱]: ۸۳ـ۸۴؛ ص[۳۸]: ۴۱ـ۴۴). خدا پس از این مشقات، تمام آنچه را وی از دست داده بود، به وی بازگرداند. به بـیان نـویسنده مـدخل، گرچه قرآن بهاختصار به داستان ایوب پرداخته، این داستان در ادبیات اسلامیِ پس از قرآن، تحتتأثیر کتاب مـقدس و مـیدراشها، گسترش یافته است.
یوسف JOSEPH (10: 202ـ۲۱۷؛ در اسلام: ۲۱۲ـ۲۱۳)
یوسف یکی از محبوبترین شخصیتها نزد پیامبر اسـلام اسـت. یـک سوره [سوره ۱۲ [به نام وی نامگذاری شده، که به روایت قرآن «احسن القصص» است (در ۱۱۱ آیه). داسـتان بـا ایـن اخطار یعقوب به یوسف آغاز میشود که: از گفتن رؤیایت به برادران بـپرهیز. در ادامـه مدخل به بقیه داستان یوسف، از دیدگاه قرآن، اشاره شده است.
در ادبیات اسلامیِ پس از قرآن، داستان یوسف و زلیـخا گـسترش یافته و در نثر و شعر عربی و فارسی دارای رنگ و بوی رومانتیک شده است.
موسی MOSES (12: 371ـ۴۱۱؛ در اسـلام: ۴۰۲ـ۴۰۴)
شـخصیت و کردار موسی جایگاهی والا در قرآن دارد. وقایع زندگی وی از لحـظه تـولد بـهتفصیل در قرآن آمده است. در حقیقت، نوح، ابراهیم و مـوسی نـخستین مؤمناناند و موسی آمدن پیامبر اسلام را پیشگویی میکند (اعراف [۷]: ۱۴۳، ۱۵۷).
در پی حکم فرعون و مشاورانش، هامان و قـارون، زنـدگی موسی به خطر میافتد و وی را بـه آب مـیافکنند و آسیه، هـمسر(۱) فـرعون، او را از آب مـیگیرد (شعراء [۲۶]: ۱۸؛
______________________________
۱٫ در متن پس از کلمه همسر عـلامت تـعجب (!) قرار دارد. در کتاب مقدس این عمل به دختر فرعون منتسب است. در قرآن آمـده اسـت که آلفرعون موسی را از آب گرفت، و به هـمسر وی اشاره نشده اسـت.
قـصص [۲۸]: ۷ـ۱۱). در آیه ۲۷ سوره قصص [۲۸] به کـار کـردن موسی برای شعیب و ازدواج با دختر او اشاره شده است (همین داستان در کتاب مقدس دربـاره یـعقوب و کار وی برای لابان آمـده اسـت).(۱)
نـویسنده مدخل فوق، مـوارد زیـر را مطابق اگادا میداند: مـوسی شـیرِ زنان مصری را نخورد (قصص [۲۸]:۱۲)؛ مردی مؤمن از خاندان فرعون در نجات موسی کوشید (مؤمن [۴۰]: ۲۸)؛ خدا کـوه را بـر سر قوم اسرائیل افراشت تا تـورات را بـپذیرند (بقره [۲]: ۶۳، ۹۳؛ اعـراف [۷]: ۱۷۱)؛ هـمچنین داسـتان قارون و بسیاری از موارد دیـگر.
افزون بر این، برخی از شخصیتهای قرآن در ادبیات قدیمی یهودی ناشناختهاند، مثل سامری که گوساله طـلایی را مـیسازد؛(۲) و مسافرت موسی و خادمش به اقصا نـقاط جـهان (کـهف [۱۸]: ۶۰ـ۸۲).(۳)
در قـرآن، از عـمران (عمرام) پدر موسی و هـارون نـامی به میان نیامده است و عمران، که در قرآن آمده (سوره آلعمران [۳])، اشاره است به پدر مریم، مادر عـیسی.
در ادامـه ایـن مدخل، به داستان کودکی موسی در روایات اسـلامی و نـیز مـسافرت مـوسی (کـهف [۱۸]: ۶۰ـ۸۲) پرداخـته شده است. نویسنده پس از نقل خلاصه داستان اشاره میکند که چون این داستان در وقایع مربوط به موسی (در تورات) نیامده، برخی از مفسران اسلامی، گفتهاند که این موسی، موسای دیـگری است. برخی دیگر او را همان موسای پیامبر و جوان همراه وی را یوشع بن نون دانستهاند و گفتهاند که نام پیامبری که موسی با وی همراه شد «خضر» بوده است.
نوح NOAH (12: 1191ـ۱۱۹۸؛ در اسلام: ۱۱۹۵)
نوح یکی از شخصیتهای مـورد تـوجه پیامبر اسلام است. یک سوره قرآن (سوره ۷۱) به نام نوح نامگذاری شده است. به روایت قرآن، نوح میکوشد که قومش را به توبه وادارد، اما ایشان نمیشنوند (اعراف [۷]: ۵۹ـ۶۴). به نوح وحـی مـیشود که کشتی بسازد (هود [۱۱]: ۳۷ و…). در ادامه مدخل، بقیه داستان نوح در قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است.
______________________________
۱٫ پیدایش، ۲۸٫
۲٫ مطابق تورات، هارون برادر موسی این گـوساله را مـیسازد.
۳٫ مراد داستان همراهی موسی بـا خـضر است. در ابتدای آیات از مردی «جوان» که همراه موسی بوده است یاد میشود.
سلیمان SOLOMON (15: 96ـ۱۱۱؛ در اسلام: ۱۰۸)
در قرآن، سلیمان نه فقط وارث داوود (نمل [۲۷]: ۱۶)، که بنده مومن خـداست (صـ[۳۸]: ۳۰). وی حتی لحظهای از یاد خـدا غـافل نمیشود؛ شیطانها به کفر گراییدند و به مردم سحر آموختند و بدین طریق ایشان را از پرستش خدا بازداشتند، اما سلیمان چنین نکرد (بقره [۲]: ۱۰۲). چون اسبهای محبوبش وی را از یاد خدا غافل کردند، آنها را کـشت (صـ[۳۸]: ۳۱ـ۳۳).(۱)
به سلیمان پادشاهی بینظیر عطا شد (ص[۳۸]: ۳۵) و حکمت و زبان پرندگان به او داده شد (نمل [۲۷]: ۱۵، ۱۹؛ لقمان [۳۱]: ۱۲(۲))
نویسنده میافزاید: همانند داستانهای اگادا، ریشه برخی از این داستانها در پارس است و مفسران اسلامی جایگاهی ویژه برای خـصوصیات، تـولد، حکمت و داوری سـلیمان قائل شدند.
بلعم (بلعام) BALAAM (4: 120ـ۱۲۵؛ در اسلام: ۱۲۴)
نام بلعم در قرآن نیامده است و مشخص نیست که واقعا مقصود قرآن در سـوره اعراف [۷]، آیه ۱۷۵ و ۱۷۶ بلعم باشد. در این آیات آمده است: «و خبر آن کسی کـه آیـات خـود را به او داده بودیم برای آنان بخوان که از آن عاری گشت؛ آنگاه شیطان او را دنبال کرد و از گمراهان شد… او به زمین گـرایید و از هـوای نفس خود پیروی کرد.»
عقیده بیشتر مفسران و مورخان این است که شخصیت مـوردنظر در آیـات فـوق، همان بلعام است که در کتاب مقدس (اعداد، ۲۲ـ۲۴) به وی اشاره شده است؛ اما برخی از مفسران، شـخص موردنظر قرآن را امیه بن ابیالصلت میدانند.
شخصیتهای دیگری که در کتاب مقدس و متون اسـلامی (به ویژه قرآن) آمـدهاند و در دایـرهالمعارف به دیدگاه اسلام درباره ایشان پرداخته شده، بدینقرارند:
بنیامین (Benjamin)؛ هابیل و قابیل (Cain and Abel)؛ کنعان (Canaan)؛ دانیال (Daniel)؛ الیاس (Elijah)؛ الیسع (Elisha)؛ ادریس (Enoch)؛ حوا (Eve)؛ حزقیل
______________________________
۱٫ ترجمه آیههای فوق چنین است: «[سلیمان] گفت: «واقعا من دوستی اسبان را بر یـاد پروردگارم ترجیح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشید] در پس حجاب ظلمت شد.» [گفت: «اسبها] را نزد من بازآرید.» پس شروع کرد به دست کشیدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف کردن آنها در راه خدا].
۲٫ این آیـه دربـاره لقمان است.
(حزقیال: Ezekiel)؛ عُزیر (عزرا: Ezra)؛ یاجوج و مأجوج (Gog and Magog)؛ جالوت (Goliath)؛ هامان (Haman)؛ اشعیا (Isaiah)؛ ارمیا (Jeremiah)؛ یونس (Jonah)؛ یوشع (Joshua)؛ قارون (Korah)؛ لوط (Lot)؛ مریم (Miriam)؛ بختنّصر (Nebuchadnezzar)؛ نمرود(Nimrod)؛فرعون(Pharaoh)؛ عزیزمصر(Potiphar)؛بلقیس (Queen of Sheba)؛ سموئیل (Samuel)؛ طالوت (Saul)؛ شیث (Seth)؛ آزر (Terah).
ب) مفاهیم اسلامی
عنوان برخی از مدخلها واژهها و اصـطلاحات اسـلامی است. در این مدخلها نیز از زاویهای به این مفاهیم نگاه شده که با یهودیت و یهودیان مرتبط است. برخی از این مدخلها را به اجمال بررسی میکنیم.
اهل کتاب AHL AL-KITAÎB (2: 467ـ۴۶۸)
یهودیان، مسیحیان و صابئین در قـرآن اهـل کتاب نامیده شدهاند (آلعمران [۳]: ۱۱۰؛ نساء [۴]: ۱۵۲ و…)؛ چرا که کتابی مقدس حاوی وحی خدا داشتهاند. قرآن به زبور داوود (از ریشه میزمور mismor) اشاره میکند (اسراء [۱۷]: ۵۵). همچنین به تورات اشاره میکند (آلعمران [۳]: ۴۸؛ فتح [۴۸]: ۲۹). بـه گـفته قـرآن، تورات آمدن پیامبر اسلام را پیـشگویی کـرده اسـت (اعراف [۷]: ۱۵۷). نام انجیل نیز در قرآن آمده است (مائده [۵]: ۴۷). قرآن گرچه سه بار نام صابئین را ذکر کرده (آلعمران [۳]: ۶۲؛ مائده [۵]: ۶۹؛ حج [۲۲]: ۱۷)، کتابی بـرای ایـشان نـام نبرده است.
ذمی، ذمه DHIMMA, DHIMMI (۵: ۱۶۰۴ـ۱۶۰۶)
در اسلام وضعیت حقوقی اهـل کـتاب را ذمّه گویند. این یک تعهد دوجانبه است: حاکم اسلامی تعهد میکند که جان و مال اهل ذمه را حفظ کند؛ آنـان را از خـدمت سـربازی معاف کند؛ و آزادی دینی ایشان را، گرچه با محدودیتهایی، تضمین کند. از سـوی دیگر، اهل ذمه مکلف به پرداخت جزیهاند؛ نباید به اسلام توهین کنند؛ نباید مسلمانان را به دین خود درآورنـد؛ نـباید کـلیسا یا کنیسه جدید بسازند؛ و نباید با تبانی با دشمنان، به حـکومت اسـلامی خیانت کنند. ایشان باید با کارهایی چون پلسازی و راهنمایی به ارتش اسلام یاری دهند. همچنین بـاید بـا پوشـیدن لباسی خاص، خود را متمایز گردانند.
روز واپسین ESCHATOLOGY (6: 860ـ۸۸۶؛ در اسلام: ۸۸۳ـ۸۸۵)
حضرت محمد[ص] نسبت به وقـایع آخـرالزمان شـیفتگی زیادی دارد. در قرآن هفتادبار عبارت «یومالقیامه» به کار رفته است (مثلاً بقره [۲]: ۸۵، ۱۱۳؛ نحل [۱۶]: ۱۲۴؛ مجادله [۵۸]: ۷؛ قـیامه [۷۵]: ۱ـ۳۵)؛ هـمچنین واژه «السـاعه» چهل بار آمده است (مثلاً انعام [۶]: ۳۱، ۴۰؛ نازعات [۷۹]: ۴۲). واژههای دیگری نیز برای بیان این مـنظور در قـرآن به کار رفته است، مثل «یومالحساب» (ص[۳۸]: ۱۶، ۲۶، ۵۳).
در ادامه این مدخل، به بررسی سـایر آیـات قـرآن درباره داوری در روز قیامت، محشر، صراط، بهشت و دوزخ و نحوه مکافات مجرمان و پاداش نیکوکاران پرداخته شده است. سپس نـحوه رسـتاخیز مردگان و نیز آغاز قیامت، آمدن دجال، و… بیان شده و در انتها به مقایسه روز قیامت در اسـلام بـا روایـات یهودی پرداخته شده است.
حدیث HÊADITH (7: 1051ـ۱۰۵۲)
حدیث علم سنت اسلامی، به ویژه درباره اعمال، گفتهها، فـضایل، عـقاید و شیوههای زندگی حضرت محمد است. حدیث یکی از چهار منبع فقه است.
اسـلام ISLAM (9: 92ـ۱۰۵)
اسـلام دیـنی جهانی است (یعنی دینی است که فقط با یک قوم سروکار ندارد)، و جوانترین دینی اسـت کـه از یـهودیت ریشه گرفته است.(۱) این دین منحصر در ایمان و شریعت دینی نیست، بلکه پیـشزمینه فـرهنگ خاصی است که ملل اسلامی را، علیرغم تمایزات جغرافیایی، نژادی و تاریخی، تا عصر حاضر به هم مـرتبط کـرده است.
اسلام در قرن هفتم میلادی در شبه جزیره عربستان طلوع کرد و از آن جا بـه سـراسر جهان راه یافت. این دین در شهر تجاری مـدینه رشـد یـافت و پیامبر نیز خود بازرگان بود. این واقـعیت در شـریعت اسلامی نیز منعکس شده؛ چرا که برای ملتی شهرنشین و مدنی لحاظ شده اسـت.
______________________________
۱٫ طـبق این باور، اسلام و مسیحیت دو دیـنیاند کـه منشأ یـهودی دارنـد، و ایـن البته با اعتقاد مسلمانان که اسـلام را دیـنی آسمانی میدانند، سازگار نیست.
گرچه بیشتر مردمان این منطقه بتپرست بودند، ادیـان تـوحیدی، یعنی یهودیت و مسیحیت، نیز برای ایـشان ناشناخته نبودند.
در فعالیت پیـامبر اسـلام، امور زیر بارز است: ۱٫ بـیان مـفهوم روز داوری؛ ۲٫ معرفی اللّه به عنوان خدای واحد؛ ۳٫ آوردن شریعت مکتوب آسمانی؛ ۴٫ تأیید و تعیین خانه کـعبه بـه عنوان زیارتگاه؛ ۵٫ احترام به ابـراهیم «خـلیل الرحـمان» به عنوان نـخستین مـوحد و بنیانگذار کعبه؛ ۶٫ آوردن شریعتی کـه نـسبت به موقعیت ظهورش از نظر اخلاقی و اجتماعی پیشرفته است؛ ۷٫ مطرح کردن بنا و اساسی برای سـاختار سـیاسی و دینی جامعه مؤمنان؛ ۸٫ اطاعت برخی طـوایف عـرب از وی؛ ۹٫ بازگشت بـه مـکه؛ ۱۰٫ مـطرح کردن زبان عربی بـه عنوان زبان دینی.
نویسندگان در ادامه این مدخل مفصل به موارد زیر میپردازند: جهان اسلام و پراکـندگی مـسلمانان و جمعیت ایشان؛ گسترش دین اسلام؛ ظـواهر و مـراسم دیـنی؛ مـکانهای مـقدس؛ مناظره با یـهودیان؛ یـهودیت و اسلام.
اسرائیلیات ISRAELITE (9: 1067)
اسرائیلیات نام دو نوع ادبیات مسلمانان است که به دو موضوع متفاوت مربوط میشود:
۱٫ داستانهایی از کـتاب مـقدس، اسـاطیر، و دیگر روایات که در ادبیات یهودی، از شخصیتهای کـتاب مـقدس، مـحققان، ربـیها و شـخصیتهای تـلمود و میدارشها به یادگار مانده است. اسرائیلیات کانالی بوده است برای جذب بسیاری از حکایات در گنجینه روایات تاریخی اسلام. منشأ این روایات معمولاً یهودیانی بودند که به اسلام گـرویدند یا محققانی که دارای ریشه یهودی بودند. مشهورترین آنان کعبالاحبار و وهب بن منبّهاند. وجود این روایات با اعتراض برخی فرق اسلامی مواجه شد.
۲٫ موضوع اصلی دیگر اسرائیلیاتْ زندگی و کردار عرفای اسـلامی اسـت، مردان قدیمی متقیای که در دورهای شکوفا شدند که دوره «بنیاسرائیل» نامیده میشد.(۱)
جهاد JIHAÎD (10: 103ـ۱۰۴)
جهاد جنگ مقدس در اسلام است. در سورههای مدنی به مسئله جهاد، یعنی جنگ
______________________________
۱٫ متن مبهم است و ظاهرا مـقصود نـویسنده، داستانهایی است که عرفای مسلمان به انبیا و زهاد بنیاسرائیل نسبت میدادند.
مقدس بر ضد کافران و دشمنان خدا، پرداخته شده است (مثل سوره بـقره [۲]: ۱۹۰ـ۱۹۴؛ ۲۱۶ـ۲۱۸، ۲۴۴ و…). قـرآن به کشتهشدگان در راه خدا وعده پاداشـ بـزرگ میدهد (نساء [۴]: ۷۴). مطابق اسلام، امام مسلمین باید بر ضد اهالی شهرهایی که به اسلام تن درندهند، جهاد کند. این شهرها دارالحرب و شهرهای اسلامی دارالاسـلام نـامیده میشوند. یهودیان و مسیحیان مـیتوانند در دارالاسـلام با عنوان ذمی زندگی کنند.
کلام KALAÎM (10: ۷۰۱ـ۷۰۳)
الهیات مَدْرسی عربی؛ در این مدخل به کلام معتزله و اشاعره اشاره شده و به تأثیر کلام اسلام بر فلسفه یهودی پرداخته شده است. کلام در طی قـرون وسـطا بر متفکران یهودی، هم قارئون(۱) و هم پیروان شریعت شفاهی،(۲) تأثیر داشته است. کلام معتزلی تأثیر زیادی بر سعدیا، که همزمان با اشعری میزیست، داشته است، و این امر کاملاً در کتاب ویـ، کـتاب الامانات والاعـتقادات، آشکار است. بیشتر ادله وی بر ازلی نبودن جهان از کلام اقتباس شده است. وی همچنین از ادله کلامی در اثبات وحدت خدا سود جـست. به طور کلی میتوان گفت که کلام معتزلی از طریق آثار سـعدیا تـأثیر عـظیمی بر اندیشه یهودی تا قرون وسطا داشته و این تأثیر به واسطه ترجمه آثار وی تا روزگار مـا نـیز رسیده است. پیش از وی، ابراهیم بن مروان نیز از کلام تأثیر پذیرفته بود.
ابنمیمون آمـوزههای کـلامی را در کـتاب دلاله الحائرین توضیح داد و آنها را رد کرد، گرچه خود معترف است که دیدگاهش از برخی جهات با کلام شـباهت دارد.
قرآن KORAN (10: 1194ـ۱۲۰۰)
در حالی که در یهودیت و مسیحیت، کتاب مقدس به مرور زمان و با توسعه دیـنی پدید آمد، اسلام از هـمان آغـاز مبتنی بر یک کتاب بود.
در این مدخل به شکل ادبی قرآن، تأثیر یهودیت بر اسلام، معادشناسی، نامهای خداوند، اطلاعات درباره پیامبران و روایات، پنج رکن دین و واجبات و محرمات، و قرآن در ادبیات یهودی و زبـان عبری پرداخته شده است.
______________________________
۱٫ Karaite (قرائیم): فرقهای یهودی در قرن هشتم میلادی که تفاسیر حاخامی و تلمود را نمیپذیرفتند.
۲٫ Rabbanite
محمد[ص] MUHAMMAD (12: 508ـ۵۱۱)
در این مدخل، زندگینامه پیامبر اسلام، حضور وی در مکه و مدینه، و برخورد وی با طوایف یهودی بیان شده اسـت.
تـصوف SUFISM (15: 486ـ۴۸۷)
این واژه بیانگر عرفان اسلامی است که حدود قرن هشتم میلادی در کشورهای اسلامی رایج شد و هنوز نیز دارای نفوذ است.
از معروفترین عارفان پرشور یکی بایزید بسطامی (م. ۸۷۵م) است که میگفت: «سبحانی، ما اعـظم شـأنی»، و دیگری حلاج (مقتول ۹۲۲م) است که بانگ اناالحق سرمیداد. این جملات را ابنطفیل در مقدمه کتاب حی بن یقظان که در قرن چهاردهم میلادی به عبری ترجمه شد، نقل کرده است.
به عـقیده نـویسنده مدخل، برخی عارفان اسلامی متأثر از عرفان یهودی بودند.
ج) مواجهه یهودی ـ اسلامی
تلقی یهودیان از مسلمانان و بالعکس و نیز برخوردهای ایشان با یکدیگر، موضوع بخشی از مدخلهای این دایرهالمعارف است که به بـرخی اشـاره مـیشود.
ضدیهودیگری ANTI-SEMITISM (3:86ـ۱۶۰؛ در اسلام: ۱۰۰ـ۱۰۱)
ضدیهودیگری در اسلام، یـکی از بـخشهای مـدخل فوق است. به گفته نویسنده، قرآن، از دیدگاه الهیاتی، دربردارنده حملاتی بر ضد یهودیان است، چرا که ایشان حضرت محمد را به پیـامبری قـبول نـداشتند.
در این مدخل، به ضدیهودیگری در کشورهای عربی نیز پرداخـته شـده است.
نوکیشان اجباری ANUSIM (۳:۱۶۹ـ۱۷۴)
موضوع این مدخل عبارت است از اجبار یهودیان با تهدید و شکنجه به تغییر دین. از جمله مواردِ مـورد اشـاره نـویسنده، اجبار یهودیان اصفهان، مشهد و اسپانیای اسلامی (اندلس) به پذیرش اسـلام است.
ارتداد APOSTASY (3: 201ـ۲۱۵؛ ارتداد به اسلام: ۲۱۱)
ارتداد یعنی رها کردن ایمان (یهودی) و پذیرش دین دیگر. در بخشی از این مدخل، ارتـداد یـهودیان بـه اسلام مطرح شده است. تعدادی از یهودیان عربستان در زمان حضرت محمد[ص] بـه اسـلام گرویدند که معروفترین ایشان عبداللّه بن سلام است.
علامت خاص BADGE, JEWISH (4: 62ـ۷۳)
نویسنده این مدخل معتقد است کـه لزوم بـه هـمراه داشتن علامت خاص برای پیروانِ غیر ازدینِ اکثریت، نه درمسیحیت، که در اسـلام ریـشه دارد. عـمربن عبدالعزیز (۷۱۷ـ۷۲۰م) نخستین حاکمی بود که دستور داد ذمیان باید لباس و علامت ویژه داشته باشند.
جـدیدالاسلام JADID AL-ISLAÎM (9: 1246)
ایـن اصـطلاح در کشور ایران در مورد یهودیانی به کار میرود که با اجبار مسلمان شدهاند. این تـعبیر بـیشتر در شهر مشهد و از زمان حکومت قاجار به کار رفته است.
کتاب مقدس BIBLE (4: 814ـ۹۶۸؛ در اسلام: ۹۲۷ـ۹۳۲)
پیـش از ظـهور اسـلام، در دوره جاهلیت، جماعاتی یهودی وسیعی در شمال و جنوب شبه جزیره عربستان میزیستند. از این رو، مردم این سـرزمین از وجـود کتاب مقدس آگاه بودند.
نویسنده پس از ذکر آشنایی شاعران عرب با کتاب مقدس، مـیافزاید کـه: حـضرت محمد با تورات آشنا بود (آلعمران [۳]: ۶۵، ۹۳)، توراتی که به اهل کتاب داده شده و همانند قرآن وحـی و کـلام الهی است. تورات طریق هدایت و نور است، و پیامبران براساس آن برای یهود داوریـ مـیکردند (مـائده [۵]: ۴۲).
نویسنده مدخل ادعا میکند که تمام اطلاعات حضرت محمد از کتاب مقدس، سخنانی است که از یـهودیان و مـسیحیان شـنیده است. به زعم وی، پیامبر اسلام فقط در موارد اندکی ترجمهای دقیق از متن کـتاب مـقدس ارائه داده و اکثر موارد برداشت آزاد است. نمونه ترجمه دقیق را این آیه ذکر میکند: «همه خوراکیها بر فرزندان اسـرائیل حـلال بود، جز آنچه پیش از نزول تورات، اسرائیل [= یعقوب] بر خویشتن حرام سـاخته
بـود» (آلعمران [۳]: ۸۷). این آیه مطابق پیدایش، ۳۲: ۳۲ است؛ هـمچنین آیـات راجـع به قصاص (مائده [۵]: ۴۵؛ که منطبق است بـا خـروج، ۲۱: ۲۳ـ۲۵).
نویسنده مدخل فوق دیدگاه مفصل و نقادانهای را درباره نگرش قرآن و پیامبر اسلام به کـتاب مـقدس مطرح کرده است.
د) ایران و یـهودیت
ایـران هماره مـوردتوجه یـهودیان بـوده است. از زمانی که کوروش فرمان آزادی یـهودیان را صـادر کرد، همیشه ایران پایگاه مهمی برای یهودیان بوده است. در این دایرهالمعارف نـیز در چـند مدخل به ایران و یهودیان ایران پرداخـته شده است.
ایران IRAN (8: 1439ـ۱۴۴۴؛ ۱۷: ۳۲۱؛ دهـسالنامه ۸۳ـ۹۲؛ ۱۸۶ـ۱۸۷)
ایـران تا پیش از سال ۱۹۳۵م / ۱۳۱۳ش در روابط بـینالملل پارس (پرشـیا Persia) نامیده میشد. در این مدخل به بررسی وضع یهودیان ایران از تاریخ فوق پرداخته شـده اسـت و اطلاعات مربوط به پیش از ایـن تـاریخ در مـدخل پارس آمده است.
در سـال ۱۹۴۸م / ۱۳۲۶ش حـدود نود و پنج هزار یـهودی در ایـران ساکن بودند. در سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۵م، حدود بیست و هشت هزار تن از ایشان به اسرائیل کوچیدند و سـپس سـه هزار تن از آنان به ایران بـازگشتند. در سـال ۱۹۵۶م / ۱۳۳۴ش، جمعیت یـهودیان ایـران در حـدود هفتاد و پنج هزار نـفر بود که در سال ۱۹۶۸ / ۱۳۴۶ به شصت هزار نفر کاهش یافت. در این زمان، ایران، پس از اسرائیل، بزرگترین جـامعه یـهودی در شمال آفریقا و آسیا را دارا بود.
در ادامه ایـن مـدخل بـه وضـع تـعلیم و تربیت، انتشارات، وضـع زنـان، اوضاع اقتصادی، اوضاع دینی، بهداشت، صهیونیسم و ساختار اجتماعی یهودیان در ایران پرداخته شده است. نویسنده ارتباط یـهودیان ایـران بـا غیریهودیان را چنین گزارش میکند:
یهودیان ایران مـطابق قـانون اسـاسی سـال ۱۹۰۶ / ۱۲۸۴ش دارای حـقوق بـرابر شناخته شدند. از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۴م (۱۳۲۶ تا ۱۳۴۲ش) هیچ تعرضی علیه یهودیان صورت نگرفت. با استقرار دولت اسرائیل، اعراب کوشیدند تا مسلمانان ایران را بر ضد یهودیان بشورانند. نهادهای مسلمان اطلاعیههایی بـر ضد یهودیان پخش کردند، اما هیچ
خشونتی رخ نداد. فقط در مارس ۱۹۵۰م / ۱۳۲۸ش به یهودیان کردستان ایران حمله شد، اما حکومت نظم را بازگرداند. وقتی محمد مصدق در سال ۱۹۵۱م / ۱۳۲۹ش نخستوزیر ایران شد، تبلیغات ضـدیهودی روحـانیان مسلمان و جنبش سوسیالیست خلق شدت گرفت. مصدق خودش با یهودیان ضدیت نداشت، اما رژیم او بر پایه حمایت روحانیان مسلمان و ملیگراها برقرار شده بود و او حمایت ایشان را فراموش نمیکرد. پس از سقوط مـصدق، حـملات فوق پایان یافت.
در ادامه، به یهودیان کرد و رابطه یهودیان ایران با دولت اسرائیل پرداخته شده است.
در جلد هفدهم، که وقایع سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۲ را دربردارد، و نـیز در جـلد دهسالنامه ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۲ اوضاع یهودیان در ایـران چـنین گزارش شده است:
رابطه دوستانه ایران با دولت اسرائیل و تلاشهای شاه ایران برای صلح به خاطر مخالفتهای روزافزون در سال ۱۹۷۸م / ۱۳۵۶ش و با پیروزی انقلاب اسلامی در فوریه ۱۹۷۹م / بـهمن ۱۳۵۷ش بـه رهبری آیتاللّه خمینی پایـان یـافت. دولت جدید صادرات نفت را به اسرائیل متوقف کرد. فعالیتهای تبلیغی اسرائیل در تهران قطع شد. دولت جدید ایران بهشدت با امضای معاهده صلح بین اسرائیل و مصر مخالف بود و رابطه خود را با مصر قـطع کـرد. صدها تن از یهودیان از ایران کوچیدند و برخی به اسرائیل و بیشتر آنان به ایالات متحده و اروپا رفتند.
در سال ۱۹۷۸م / ۱۳۵۶ش حدود هشتاد هزار یهودی در ایران میزیستند که از این تعداد، شصتهزار نفر در تهران، هشتهزار نفر در شـیراز، سـههزار نفر در اصـفهان و هزار و پانصد نفر در کرمانشاه و دوهزار نفر در شهرکهای خوزستان ساکن بودند. ایشان از نظر فرهنگی، اقتصادی و حرفهای اهمیت داشـتند. دهدرصد از ایشان بسیار ثروتمند بودند، دهدرصد بسیار فقیر بودند و وضع اقـتصادی بـقیه ایـشان رضایتبخش بود. ششدرصد از جمعیت دههزار نفری پزشکان ایران و نیز چهاردرصد از دانشآموزان و دو درصد از دانشگاهیان یهودی بودند. در سال ۱۹۷۹م آیـتاللّه خـمینی اعلام کرد که یهودیان ایران اگر طرفدار صهیونیسم و اسرائیل نباشند در اماناند.
بسیاری از یـهودیان ایـران در سـالهای آغازین دهه ۱۹۸۰ کوچ کردند. اکنون [در سال ۱۹۹۲ / ۱۳۷۰[ جمعیت یهودی ایران حدود بیست و پنج هزار نفر اسـت که اکثرا در تهران ساکناند.
پارس PERSIA (13: ۳۰۲ـ۳۱۹)
در این مدخلِ گسترده، به اوضاع پارس از دوران دیرین تا زمان نـامگذاری آن به ایران پرداخته شـده اسـت. ابتدا تاریخچه و سابقه پارس بیان شده، از کوروش و نقش وی در آزادی یهودیان سخن به میان آمده، و در ادامه به مطالب زیر اشاره شده است: پارس در پیش از دوران اسلامی؛ شش قرن نخست تحت حکومت خلفا (۶۴۲ـ۱۲۵۸م)؛ در حکومت خانخانی (۱۲۵۸ـ۱۳۳۶م)؛ در حکومت صـفویه (۱۵۰۲ـ۱۷۳۶م)؛ در حکومت قاجاریه (۱۷۹۴ـ۱۹۲۵م)؛ در حکومت پهلوی.
کوروش CYRUS (۵: ۱۱۴۸ـ۱۱۸۶)
پادشاه پارس در ۵۵۹ تا ۵۲۹ قم. کوروش در تاریخ بنیاسرائیل جایگاهی ویژه دارد. از وی در کتاب عزرا و در کتاب دانیال (۱: ۲۱؛ ۶: ۲۹؛ ۱۰: ۱) یاد شده است. در این عبارتها بیان شده که وی یهودیان را از اسارت بابلی (در ۵۳۸ قم) آزاد کرد و بـه ایـشان اجازه بازگشت به صهیون را صادر کرد و در جهت بازسازی معبد کوشید.
در کتاب اشعیا امیدهای این نبی چنین بیان شده است: «خداوند به مسیح خویش، یعنی به کوروش، که دست راست او را گـرفتم تـا به حضور وی امتها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم، تا درها را به حضور وی مفتوح نمایم و دروازهها دیگر بسته نشود، چنین میگوید که من پیش روی تو خواهم خرامید و جایهای ناهموار را هـموار خـواهم ساخت… هنگامی که مرا نشناختی، ترا به اسمت خواندم و ملقب ساختم… (اشعیا، ۴۵: ۱ـ۱۳).
در آخر، دیدگاه اگادا درباره کوروش بیان شده است.
شاهعباس اول ABBAS I (2: 38ـ۳۹)
یهودیان در طی سلطنت شاه عباس اول، پادشاه ایران در سـال ۱۵۸۸ تـا ۱۶۲۹م از لطـف وی، که نسبت به غیرمسلمانان آسـانگیر بـود، بـرخوردار بودند. در زمان حمله وی به گرجستان، یهودیان او را یاری دادند و او برای قدردانی از کمک ایشان، اجازه داد تا یهودیان جامعهای جدید را در فرحآباد [خزرآباد فعلی]، در کـناره دریـای خـزر، بنا کنند. وی نخستین حاکم مسلمان ایران بود کـه بـه کتاب مقدس عبری علاقه نشان داد.
در بخش دوم حکومت وی، به دلیل تحریک یهودیان تازه مسلمان، رفتار وی با یهودیان بد شـد و یـهودیان اصـفهان مجبور به پذیرش اسلام شدند.
درمدخلهایاصفهان(ISFAHAN)،مشهد(MESHED)،کردستان(KURDISTAN)، ادبیات یـهودی ـ فارسی (JUDEO – PERSIAN)، و… میتوان اطلاعاتی درباره ایران به دست آورد.