معرفی کتاب «بیداری ایمان در مهایانه» منسوب به اشوه گوشه
تـاریخ متن
متن معروف به بیداری ِ ایمان در مهایانه ( به چینی داـ چِنگ [ یا داشِنگ ] چـیـ سـین لوُن )(۱) رسـاله کوتاهی است که فقط نُه صفحه از سه سبد ( تریـ پیتکه )(۲) چینی ویراسته تایشوْ(۱) را شامل مـیشود. نام بازسازیشده سنسکریت این کتاب مَهایانه ـ شردّوتپادَه ـ شاستره(۳) است؛ میگویند که متن سـنسکریت را اَشوَهگوشَه(۴) نوشته و پَرَمآرته،(۵) مـترجم هـندی معروف ِ متنهای بودایی، آن را در سال ۵۵۰م به چینی ترجمه کرده است. اما امروزه از این متن هیچ نسخهای به سنسکریت در دست نیست، و شالوده تمام دانش ما درباره این اثر یکی همین نسخه چینی اسـت، و دیگری هم نسخهای است که تاریخش به یک دوره اندکی متأخر میرسد.
این کتاب تلخیص جامعی است از اصول بنیادیِ آیین بودای مهایانه، و محصول جانی است که استعداد فوقالعادهای در تلفیق داشته است. کـتاب بـا بررسی سرشت ِ مطلق یا روشنشدگی و سرشت جهان ِ نمودین یا ناروشنشدگی آغاز میشود، و از رابطههای آنها بحث میکند؛ سپس میرسد به این سؤال که انسان چگونه میتواند از این حالتِ متناهی فراتر رفـته، در حـیات ِ آن نامتناهی شرکت جوید، در همان حالی که همچنان در
______________________________
۱٫ Ta-ch””eng ch””i-hsin lun
۲٫ Tri-pitÊaka
۳٫ MahaËyaËna-sraddhotpaËda-sastra
۴٫ AsvaghosÊa
۵٫ ParamaËrtha
میان نظم ِ نمودین باقی میماند؛ و کتاب سرانجام با بحث در اعمال و فنون خاصی پایان مییابد که مددکار بیداری و رشد ایمان ِ مؤمن خواهد بـود. از ایـنرو، کتاب با آن علاقه عمیقی که به مفاهیم و تعاریف فلسفی دارد، باز در بنیادْ یک اثر دینی است، نقشهای است که مؤمن را به ستیغ ِ فهم راه مینماید، و رسّامش هم مردی است بـا ایـمانی بـیتزلزل. اما این نقشه و آن ستیغ فـقط رمـزهای مـوقتیاند، راه و دستاویزهای خوب و مقتضیاند در خدمت ِ رساندن ِ انسان به روشنشدگی. وجود متن و تمام حجتهای آن تنها به خاطر این مقصود است نه بـه خـاطر خـود آن. این رساله در واقع یک متن کلاسیک حقیقی ِ آیـین بـودای مهایانه است.
سبک کتاب در غایت ایجاز است. پیدا است که مؤلف رنج بسیار بر خود همواره کرده است کـه تـا جـایی که میتواند متن را وجیزهوار بسازد. در واقع، طرح متن برای مـعاصران ِ خردورز قرن پنجم یا ششم میلادیِ او ریخته شده است؛ چرا که اینان، بنابر قول مؤلف، «درازسخنی ِ گفتارهای مـطوّل را کـسالتآور مـیدانستند، و چیزی را میجستند که به لفظ اندک و به معنا بسیار باشد.»(۲) مـؤلف، چـنانکه پیش از این گفته شد، موفق شده که جان ِ اصول و روشهای بنیادی ِ عمل ِ آیین بودای مهایانه را بـه چـنان شـکل چکیدهای عرضه کند که معاصران موشکافش راضی شوند، و متن برای آنان هـیچ مـشکل خـاصی ایجاد نکند. اما امروزه برای ما که از نظر زمانی از نویسنده بسیار دوریم، همان سـعی مـؤلف در ایـجاز، سنگِ راه فهم است. چنانکه ادوارد کونتسه درباره متن مشابهی در زمینه آموزه بودایی مینویسد «ما اکـنون بـاید با تلاش بسیار چیزی را بازسازی کنیم که ۱۵۰۰ سال پیش امری عادی مینمود.»(۳) در واقـع، گـویی مـؤلف این کتاب را با روح دستوردانان کهن سنسکریت نوشته است. میگویند اینان به هنگام تدوین قـواعد نـحوی اگر میتوانستند یک هجا کمتر به کار برند همان قدر شاد میشدند کـه صـاحب پسـری شده باشند. این نکته خصوصاً در بخشهای نظریتر ِ نیمه اول متن صادق است، چون کمابیش محال اسـت کـه بتوان در این بخشها برخی بندها را بیمدد شروح گوناگون فهمید. دشواریهای دیگر از سـرشت زبـان چـینی پیدا میشوند. گرچه زبان چینی بسیار رمزی و القاگر است، اما آن دقت سنسکریت را ندارد. واقعیت ایـن اسـت کـه ما هیچ نسخه سنسکریت یا تبتی از این متن در دست نداریم که در فـهم مـتن چینی عصای دست ما باشد، و همین مشکل فهم را دو چندان دشوار میکند.
دشواری ذاتی متن، و نیز حـرمت والایـی که قرنها به آن میگذاشتهاند، دلیلی است بر وجود بیش از ۱۷۰ شرحی که بـر آن نـوشتهاند.(۴) اما، به رغم این حجم از مطالب تـفسیری، مـشکلهای بـسیاری ناگشوده مانده، و این در حالی است که روشـهای پژوهـش انتقادی نو درباره متن، خود مشکلهای تازهای در زمینه تاریخ و چند و چون تألیف اثـر پدیـد آورده است. دانشمندان ژاپنی، کـه بـعدها دانشمندان چـینی و اروپایـی هـم به آنان پیوستند، از آغاز قرن بـر سـر این گونه مسائل درگیر مناظره گرمی شدند.(۵) برخی تا آنجا پیش رفـتند کـه هم متن را جعلی دانستند و هم مـؤلف آن را که تا کـنون او را بـی چونوچرا هندی میشمردند، انکار کـردند و نـیز هم این فرض را که متن مبین یک ترجمه چینی از اصل سنسکریت است؛ در عـوض، سـعیها شده که این یا آنـ نـویسنده بـودایی چینی را مؤلف حـقیقی آن بـدانند. اما تاکنون هیچ دلیـل قـاطعی نیاوردهاند که پشتوانه این نظریهها باشد یا آنها را رد کند.
اما یک چیز از دلیل درونـ خـود متن روشن میشود، و آن این است کـه ایـن کتاب را هـمان اَشـوَهگوشَهای نـنوشته که در قرن اول یا دوم مـیلادی میزیسته است. او نخستین شاعر سنسکریت ِ کاوْیَه،(۱) یا سبک شعر درباری، و نیز کهنترین نمایشنامهنویس هندی اسـت کـه اثرش باقی مانده است. او را چون پیـشگام مـشهور کـالیداسَه(۲) بـزرگ مـیستایند. هندشناسان به قـطع و یـقین همداستاناند که از میان آنهمه آثاری که نام اَشوَهگوشَه بر آنها است، و بیشتر آنها در ترجمههای چینی و تـبتی مـحفوظ مـاندهاند، او فقط سه تای از آنها را نوشته است: یـکی بـوُداچَریته(۳) ( زنـدگی بـودا )؛(۶) دیـگری سـئوُنْدَرَهنَنْدَه(۴) ( نَنْدَه زیبا )؛(۷) و سومی شاریپوُترَهـ پرَکَرَنَه(۵) ( نمایشنامهای در باب شاریپوُترَه ).(۸) دو تای اول حماسه کهن سنسکریتاند و سومی هم نمایشنامهای است که در آسیای میانه کشف شده. در هیچ یک از اینها نمیتوان هیچگونه ردّپایـی از اندیشه مهایانی دید؛ اینها دقیقاً به نظریههای تِیرَهواده(۶) یا شاخه هینهیانه آیین بودا میپردازند. از آنجا که در بیداری ایمان نظریههایی غالباند که تا چند قرن پس از زمان اَشوَهگوشَه هنوز پدید نیامده بـودند و نـوعی ِ اندیشه مهایانهاند، روشن میشود که این کتاب را اَشوَهگوشَهای که ما میشناسیم نمیتوانست نوشته باشد. اما باب این مسئله باز میماند که آیا این متن ساخته و پرداخته نویسندهای
______________________________
۱٫ kaËvya
۲٫ KaËlidaËsa
۳٫ Buddhacarita
۴٫ Saundarananda
۵٫ SaËriputra-prakaranÊa
۶٫ TheravaËda
گمنام از قـرن پنـجم یا ششم است که آن را به شاعر بزرگ هندی نسبت دادهاند، یا آن را کس دیگری همنام اَشوَهگوشَه نوشته است، درست همانطور که مثلاً دستکم دو اسـتاد بـا نام ناگارجوُنَه بودند، که یـکی بـنیادگذار مکتب مادیمیکه آیین بودا است در قرن اول میلادی، و دیگری استاد آیین بعدی تَنْتَری(۱) است؛ پس اگر بیش از یک اَشوَهگوشَه داشته باشیم تعجبی ندارد. در واقع، در یکی از شـروح بـیداری ایمان از شش آموزگار بـودایی یـاد شده که نام همهشان اَشوَهگوشَه است.(۹) وانگهی نباید گرایشهای سنتی هندی را هم در زمینه تألیف و انتساب آثار از یاد برد. نه فقط سورههای کانون ِ پالی را، که نسبتاً خاستگاهی کهن دارند، بلکه سورههای آیـین بـودای مهایانه را هم سخنان بودای تاریخی دانستهاند، اگرچه تاریخ بسیاری از آنها به چند سده پس از مرگ بودا، یا حتی بیشتر، میرسد. یک چنین انتسابهایی را با روح تقوای صمیمانهای انجام میدادند؛ از این رو بسیار بـعید اسـت که ایـن کار نشانهای از روح مسئولیت گریزی یا فریبکاری آنان باشد. به خلاف نویسندگان جدید که برای معروف شدن هـیاهو به پا میکنند، نویسندگان سورههای آیین بودای کهن به خاطر جلال هـرچه بـیشتر دیـنشان عمداً نام و نشانی از خود به جا نمیگذاشتند. گویا برای درک ارزش این کتاب بهتر است که مسئله تألیف را کـنار بـگذاریم و به محتوای آن توجه کنیم. شاید هرگز نفهمیم که نویسنده بیداری ایمان واقعاً چـه کـسی بـوده، مگر آن که روزی شواهد تاریخی تازهای به دست آید.
اما واقعیت این است که گذاشتن نـام اَشوَهگوشَه روی این کتاب بیشک بستگی زیادی به آوازه این متن داشت. او در چینی بـه ماـ مینگ معروف اسـت، یـعنی «خروش اسب» که ترجمه تحتاللفظی اَشْوَه ـ گوشَه as¨va] = اسب، و ghosÊa = خروش، شیهه [است. این نام را از این حکایت گرفتهاند که شعرهای او چنان برانگیزاننده بود که چون آنها را میخواندند اسبها را هم به خروشیدن وامیداشت. عـشق و حرمتی که حق اَشوَهگوشَه شاعر و نویسنده دینی بود چندان بزرگ بود که او را به لقب بوداسَف مفتخر کردند؛ از این رو تصورش آسان است که چرا هر نویسندهای به داشتن چنین نامی نیکبخت مـیبود یـا خوشدل میبود که کتابش با چنین نامی همراه باشد.
پَرَمآرته، که او را مترجم این متن دانستهاند، به همین اندازه برجسته است، و شمار مجلدات ترجمههایی که اعتبار نام او را دارند به بیش از ۳۰۰ جـیوُان مـیرسد. پَرَمآرته
______________________________
۱٫ Tantric
( ۴۹۹ ـ ۵۶۹ ) رهروی از مردم اوُجَّینی(۱) در غرب هند بود که در سال ۵۴۶ از راه دریایی جنوب به چین رفت. بنا بر لیـ تای سَنـ بائو جی،(۲) که فهرستی است از کتابهای بودایی که فِی چـانگـ فـانگ در ۵۷۹ آن را گرد آورده، پَرَمآرته بیداری ایمان را در ۵۵۰ میلادی به چینی ترجمه کرد. اگر این تاریخ پذیرفتنی باشدــ و اگر این ترجمه واقعاً کار او باشد ــ پس میتوان فرض کرد که دانش او از زبان چـینی، آن هـم فـقط پس از چهار سال اقامت در چین آنـقدر نـبود کـه برای چنین وظیفهای کافی باشد، و از اینرو او میبایست سخت به دستیاران چینیاش متکی بوده باشد؛ در واقع، عاقلانهتر است که این کتاب را یـک تـألیف اصـلی به چینی بدانیم تا ترجمهای از سنسکریت.
باری، چـند و چـون تولید بیداری ایمان هرچه باشد، گویا این کتاب به سرعت همهجاگیر شده و آن را دربست به عنوان اثری از اَشوَهگوشَه پذیرفتهاند. بـه ایـن تـرتیب، در کهنترین شرح موجود بر این کتاب(۱۰)، که از تَنـ یِن ِ رهـرو ( ۵۱۶ـ۸۸ ) است و به احتمال بسیار میان ۵۸۱ و ۵۸۷ نوشته شده(۱۱)، بنا را بر این گذاشتهاند که متن از اَشوَهگوشَه و ترجمه هم از پَرَمآرته بـاشد. رهـروان بـرجسته بودایی قرنهای ششم و هفتم، مانند جیـ زانگ ( ۵۴۹ ـ ۶۲۳ )، که فراوان از این کـتاب نـقل کردهاند، بیهیچ شک و تردیدی مؤلف آن را اَشوَهگوشَه میدانستند. از اینرو، پیدا است که خوانندگان چینی آن زمان سر ِ اعـتبار مـتن و تـرجمه آن هیچ شک و شبهه قرص و محکمی در دل نداشتند. دانشمندان جدید شکاکترند. آنان به ایـن واقـعیت اشـاره میکنند که فهرست کهن دیگری از ترجمههای بودایی، که فاـ جینگ در ۵۹۴ گرد آورد، بیداری ایمان را در بـخش نـوشتههای مـشکوک آورده است.(۱۲) همچنین اشاره دیگری هم دال بر سرشت مشکوک آن پیدا کردهاند. واقعیت از این قرار اسـت کـه هیچ ترجمه تبتی از این متن در دست نیست، و شاهد معتبری هم بر رواج آن در هند وجـود نـدارد، و مـفردات معینی از این متن را همانند ِ متنهایی دانستهاند که آنها را در آثار مجعول تألیفشده در هند یافتهاند.
تـرجمه دومـی هم از این متن در دست است(۱۳) که آنچنان را آنچنانتر میکند، به این معنا کـه مـیگویند ایـن ترجمه کار رهروی است به نام شیکشاننده.(۳) گویا او حدوداً ۱۵۰ سال بعد از ترجمه پَرَمآرته آن را به چـینی تـرجمه کرد. این رهرو از مردم خُتن در آسیای میانه بود که در ۷۱۰ میلادی در چین درگـذشت. یـک مـنبع کمابیش مشکوک میگوید
______________________________
۱٫ Ujjayini
۲٫ Li-tai san-pao chi
۳٫ SiksÊaËnanda
شیکشاننده متن سنسکریت بیداری ایمان را وقتی که به چین آمد به هـمراه داشـت، و بـعد نسخه کهن سنسکریت دیگری از این متن را در چین پیدا کرد(۱۴). منبع دیگری مـدعی اسـت که متن سنسکریتی که شیکشاننده آن را اساس ترجمهاش قرار داده در واقع یک ترجمه سنسکریت بود که خود آن از نـسخه کـهنتر چینی این متن، که تألیف دانشمند معروفی بود، صورت گرفته بود و سـیوُانـ زانـگ ( ۶۰۲ـ۶۶۴ ) آن را به سنسکریت ترجمه کرده بود.(۱۵) مـوافقان ایـن نـظریه میگویند بندی در سرگذشت سیوُان ـ زانگ در سیوُ گـائوـ سـِنگـ جوُان ( سرگذشتهای دیگر رهروان برجسته ) از دائوـ سیوُان ( ۵۹۶ـ۶۶۷ ) هست که شاید وجود یک چنین تـرجمه سـنسکریت را توضیح دهد، آنجا که مـیگوید: «بـه خواهش پریـستاران هـندی، سـیوُان ـ زانگ متن بیداری ایمان را از چینی بـه سـنسکریت برگرداند و آن را در سراسر هند رواج داد.»(۱۶)
منبع این نسخه بعدی ِ بیداری ایمان هرچه باشد هـرگز از آوازه نـسخه منسوب به پَرَمآرته برخوردار نشد. ایـن را میشود از این جا دریـافت کـه فقط یک شرح بر آن وجـود دارد، کـه کار جیهـ سیوُ ( ۱۵۹۹ـ۱۶۵۵ ) رهرو مشهور سلسله تانگ است. پیداست که نسخه دوم این مـتن، اگـر واقعاً نماینده ترجمه نوی از یـک مـتن اصـلی سنسکریت باشد، بـا مـراجعه مدام به نسخه کـهنتر صـورت گرفته است، و واژگان، عبارات، یا جملههای کاملی از آن را با اندک دستکاری وام میگیرد.(۱۷) به طورکلّی، تـفاوتهای مـیان این دو نسخه آنقدر ناچیز است کـه ارزشـ بحث مـشروحتر را نـدارد. فـقط به یادآوری این نـکته نیاز است که عبارات یا بندهایی که بهخصوص در متن کهنتر دشوار یا مبهماند، غالباً در نـسخه بـعدی حذف شده، یا بهجای آنها بـندهایی آمـده کـه آسـانفهمتر اسـت. از اینرو، خواندن نـسخه مـتأخر روانتر و آسانتر است، و شاید غالباً بتوان از آن به صورت نوعی شرح یا تفسیر متن کهنتر استفاده کـرد، چـون بـه بندهای زحمتافزای متن کهنتر جوابهای ساده مـیدهد، هـرچند کـه ایـن جـوابها غـالباً تُنکمایه است.
از میان شروح ِ معیاری بر بیداری ایمان، شرح هوُئیـ یوُان ( ۵۲۳ـ۹۲ )،(۱۸) شرح ِ ونهیو(۱) ( ۶۱۷ـ۸۶ ) رهرو کرهای، و شرح ِ فاـ زانگ ( ۶۴۳ـ ۷۱۲ )(۲۰) را بهترین دانستهاند. از این سه، شرح فاـ زانگ را به سـبب فهم درست آن از متن به مثابه مرجع غایی پذیرفتهاند. در آیین بودا، نه فقط متنها بلکه شرحها نیز غالباً موضوع مطالعه گسترده
______________________________
۱٫ woÏnhyo
بودهاند، و این نکته را فاـ زانگ در باب بیداری ایمان بحث و تـفسیر بـسیار کرده است. شرح مهم دیگری هم هست که شایان توجه است، چون آن را هم وسیعاً مطالعه میکردهاند و خود الهامبخش نوشتن ۳۶ شرح بر شرح شده است.(۲۱) این شرح منسوب به مـردی اسـت به نام ناگارجوُنه،(۲۲) که چیزی از او نمیدانیم. کو¨کایی ( ۷۷۴ ـ ۸۳۵ )، بنیادگذار مکتب شینگون ِ آیین بودا در ژاپن، از این شرح در نظاممند کردن ِ نظریه شینگون سود بسیار برد و آن را از لوازم مـطالعه طـلبه مکتب شینگون قرار داد، و همین سـبب شـد که این شرح تا امروز در تاریخ آیین بودای ِ شینگون ِ ژاپن نقش بسیار مهمی بر عهده داشته باشد.
بیداری ایمان تأثیر نیرومندی بر مکاتب دیگر آیـین بـودا داشت. فاـ زانگ، سـومین پیـر ِ و بزرگترین نظامساز ِ مکتب هوُاـ یِن ِ آیین بودا، چنانکه پیش از این گفتیم، شرح معتبری بر بیداری ایمان نوشت، و همچنین این متن را پایه ایجاد نظاممندیاش در نظریه هوُاـ یِن قرار داد،(۲۳) و به همین دلیـل غـالباً این متن را مِلک طلق مکتب هوُاـ ین دانستهاند. از اینرو، تعجبآور نیست که دانایان مکتب هوُاـ یِن در چین، کره و ژاپن رسالات بسیاری فراهم آوردهاند که به متن و تفسیر فاـ زانگ میپردازد. مـثلاً زوُنـگ ـ می ( ۷۸۰ـ۸۴۱ )، پنـجمین پیر ِ مکتب هوُاـ یِن، هم شرحی بر بیداری ایمان نوشت و نظریههای آن را در مقالهای به نام یوُان ـ رِن لوُنـ ( سرشت ذاتی انسان ) شالوده تلاشهایش در تلفیق سه دین چین، یعنی آیـین کـنفوُسیوُس، آیـین دائو، و آیین بودا قرار داد.(۲۴)
در مکتب چَن یا ذِن ِ آیین بودا نیز بیداری ایمان را بسیار حرمت مینهادند. شِنـ سیوُ ( درگـذشته بـه سال ۷۰۶ )، رهبر مکتب ِ معروف به جنوبی ِ چَن، این متن را بخش اصلی دوره مطالعاتی خـود قـرار داد،(۲۵) و تـأثیر آن را در آموزه بعدی چَن نیز آشکارا میتوان دید. سرانجام آنکه به علت یک بند از متن کـه عمل ایمان ِ به اَمیتابه بودا را به مثابه دستاویز ِ خوب ِ نیل به رستگاری تـوصیه میکند، بیداری ایمان را پیـروان مـکتب ِ پاکبوم هم بسیار عزیز داشتهاند، چرا که آموزه این مکتب، ایمان ِ تلویحی به نیروی رهاننده اَمیتابه است. اما برخی دانشمندان در اعتبار این بند خاص تردید کردهاند، و روشن نیست که این مـتن چه تأثیری در بسط آموزه پاکبوم گذاشته است، خود اگر تأثیری در آن داشته باشد. یکی از صاحبنظران آیین بودا تا آنجا پیش رفته که میگوید اندیشههای فلسفی بیداری ایمان، همراه با اندیشههای مـکتب فـقط دانستگی ( وِی ـ شیِه ) و چَن، نقش
مهمی در توسعه اندیشه نوکنفوُسیوُسی ِ چین ِ دوره سونگ داشت.(۲۶) اگر این سخن درست باشد، آن وقت شاید بتوان گفت که بیداری ایمان چه مستقیم و چه نامستقیم، تـأثیر بـهراستی بزرگی در اندیشه و دین خاور دور داشته است.
محتوای متن
متن با دعایی آغاز میشود و با نیایشی پایان میگیرد. آنچه میان این دو هست، که پیکره اصلی کتاب است، به پنج بـخش تـقسیم میشود. نویسنده در بخش اول هشت دلیل برای نوشتن این کتاب میآورد. در بخش دوم طرحی به دست میدهد که باید در بحثهای بعدی بسط یابد و عمل آورده شود. در بخش سوم، از آموزههای نظری آیین مـهایانه کـه فـهرستوار در طرح آمده، بحث میکند. در بـخش چـهارم، کـاربردهای عملی نظریههای بحث شده در بخش پیشین آمده است. بخش پنجم، انواع خاص ِ کردار مهرآمیزی است که مؤلف توصیه کرده و از فوائد حـاصل از آنـها بـحث میشود.
محتوای متن، بنا بر مرسوم، به شـکل گـفتاری در بیان «یک دل، دو وجه، سه بزرگی، چهار ایمان، و پنج عمل» خلاصه شده است. این تلخیص به تمام نکاتی که در کـتاب آمـده نـمیپردازد، بلکه راهنمای مناسبی است که به سوی آموزههای اصلی هـدایت میکند. به این ترتیب، برای آموزندگان این متن مفید است و در سنت بودایی از بر کردن آن را به نومریدان توصیه مـیکنند. ایـنتلخیص بـخشهای متنرا بهشکل زیر بههم مرتبط میکند:
موضوعات بحثبخشهای متن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( نظری )
یـک دلبـخش دوم: طرح
دو وجه یک دل
بخش سوم: تفسیر
سه بزرگی یک دل
( عملی )
چهار ایمانبخش چهارم: ایمان
پنج عـملبخش چـهارم: عـمل
از این پنج موضوع، اولی یعنی مفهوم یک دل، فهمش از همه سختتر است. دو موضوع بـعدی بـار کـمتری به دوش خواننده میگذارد به شرط آنکه موضوع اول را درست گرفته باشد. دو موضوع آخری هم، کـه بـیشتر بـه عمل میپردازند تا به نظر، کمابیش مشکلی درست نمیکنند. از اینرو، شاید در اینجا آوردن چند نـکته تـوضیحی درباره مفهوم کلیدی یک دل و رابطه آن با دو وجه، که موضوع دوم به شمار میآید، بـرای خـواننده خـالی از فایده نباشد.
در نظام اندیشه مؤلف، واقعیت ِ [ یا، حقیقت ِ ] همه فراگیر، [یا] مطلق ِ نامشروط، چـنینی خـوانده میشود. هنگامی که [این واقعیت] قلمروهای هستی را فراگیرد، آن را با اصطلاحات دل، یعنی یـک دل، دل ِ مـوجود مـُدرِک، سرشت ِ ذاتی دل، و مانند اینها، بیان میکند. پس دل نماینده مطلق است که در نظم موقت [یا زمانمند] تـجلی مـیکند. دل لزوماً در خود دو نظم یا دو وجه دارد، یعنی فرارونده و نمودین، کلّی و جزئی، نامتناهی و مـتناهی، ایـستا و پویـا، لاهوتی و ناسوتی، مطلق و نسبی، و مانند اینها. پس، نظم مطلق جدا از نظم نسبی وجود ندارد؛ بلکه اخـتلاف مـیان ایـنها معرفتشناختی است، نه هستیشناختی. انسان را چنین نشان میدهند که در ملتقای این دو نـظم مـتضاد قرار دارد. وضع انسان، که ذاتاً به نظم مطلق تعلق دارد اما در عمل در نظم ِ نمودین ِ متناهی ِ ناسوتی بـاقی مـیماند، با اصطلاح تتاگَتَه ـ گَرْبَه(۱) یا زِهدان تتاگته بیان میشود. فهم ِ این اصـطلاح مـهم شاید کلید ِ درک تمام متن باشد.
مفهوم «زِهـدان تـتاگته» از دل تـلاشهایی روئید که میخواهد توضیح دهد چگونه انـسان، در حـالیکه ساکن نظم موقت است، در عین حال شاید دارای این توانایی بالقوه هم باشد کـه خـود را در نظم نامتناهی مستقر کند یـا دوبـاره مستقر مـیکند تـا، بـه زبان بوداییان بگوییم، به روشنشدگی بـرسد؛ یـا اگر با اصطلاحات عمومیتر بگوییم، به رستگاری نائل شود. اصطلاح تتاگته [چـنین رفـته] در اصل یکی از لقبهای شاکیهموُنی، یا بـودای تاریخی بود، اما بـعدها آن را در آیـین بودای مهایانه به معنای بـسیار گـستردهتری به کار بردند. این واژه در ترکیب ِ تتاگتهـ گَربَه، اشاره است به چینی، مطلق، یـا بـودای جاودانه ( درْمَه ـ کایه ). واژه گَربَه یـا گـَرْبْهَه، بـه معنای زِهدان، جـِرم، یـا جنین [ یا، خزانه [اسـت کـه رمز ِ ظرف ِ تتاگَته یا مطلق است. تتاگته، چنینی ِ درون انسان است، گوهر بودایی است کـه
______________________________
۱٫ TathaËgata-garbha
بـخشی از گوهر یا سرشت ذاتی تمام انـسانها، یـعنی عنصر ِ روشـنشدگی ِ نـهادین یـا آغازین، و بالقوگی برای رسـتگاری است که چشم به راه فعلیت یافتن است.
مفهوم ِ «زهدان تتاگته» در تِیرهواده، که شکل کهنتر آیـین بـودا است، ناشناخته بوده است. مهایانیها ایـن شـکل از آیـین بـودا را بـا کمی تحقیر هـینَهیانه یـا گردونه کوچک مینامیدند. این مفهوم حتی در میان متفکران مهایانه هند هم به شکل یک نظام یـا مـکتب مـستقل اندیشه، مثل مادیمیکه یا یوگاچاره، توسعه نـیافت، اگـرچه ایـن مـفهوم تـصریحاً در سـورههای گوناگون مهایانه یا نوشتههای دیگر، خصوصاً در متن نَتْتَری بودایی متأخرتر، آمده است. آن که اولین بار به ارزش بسیار این مفهوم پی برد و به آن توجه خاصی داشت، فاـ زانگ ( ۶۴۳ ـ ۷۱۲ )، رهـرو چینی، بود در شرح معتبرش بر بیداری ایمان. تا آن زمان کسی در هند یا چین چندان رغبتی به این متن نشان نداده بود. فاـ زانگ در دیباچه شرحش بر بیداری ِ ایمان،(۲۷) سـعی کـرد که تمام آیین بودای هندی را تحت چهار مقوله طبقهبندی کند: ۱) هینهیانه؛ ۲) مادیمیکه؛ ۳) یوگاچاره؛ ۴) تَتاگَتَه ـ گرْبَه. او کتابهای مهمی مثل لَنکاوتارَه سو ¨تره (۲۸)،(۱) رَتْنَهگوتْرَه ـ شاسترَه(۲۹)،(۲) و بیداری ِ ایمان را متعلق به آخرین مـقوله مـیداند، با یک شرح کوتاه مبنی بر این که این آموزه مبین نظریه همآمیزی کلّی (لی) و جزیی (شیه) است.
در مقدمه ای. اچ. جانستون بر چاپ متن سـنسکریت رَتـْنَهگوترهـ شاستره درباره اصول بنیادی ایـن مـتن مینویسد: «واقعیت فرجامین مرکب از یک مطلق است که درمهکایه خوانده میشود، اما چند نام دیگر هم دارد که اشاره دارد به جنبههای گوناگون آن، مثل تَتاگته، تـَتَتا، درمـهداتوُ(۳)؛ سَتْوَهداتوُ(۴) و قلمرو ِ وجود فـردی ِ نـمودین، صرفاً دَرمهداتوُ است در وجه موقتش، که میتوان آن را در هر هستی ِ سَتْوَهداتوُ به شکل تتاگتهـ گَربَه یافت. این آخری به چیتَّه پرَکریتی(۵)] گوهر ِ ذاتی ِ دل ] تعریف میشود که پَری شوُدَّه(۶)] زدوده، صافی [ است، یـعنی، نـه فقط از هر زمان پاک است بلکه مستعد از آلایش نیز نیست، و پرَهـ باسوَرَه،(۷) یا «تابان» است، که تلویحاً بیانگر این فرض است که ذات آن روحانی است نه مادّی. …»(۳۰) این توضیح را میتوان بیدرنگ اطـلاق کـرد به مـفهوم «زِهدان ِ تتاگته» به همین شکلی که در بیداری ایمان بیان شده است. از دیدگاه تاریخ اندیشه بودایی، بیداری
______________________________
۱٫ LankaËvataËra SuËtra
۲٫ Ratnagotra-sastra
۳٫ dharmadhaËtu
۴٫ sattvadhaËtu
۵٫ cittaprakriti
۶٫ parisuddha
۷٫ prabhaËsvara
ایـمان را شاید بتوان نماینده بالاترین نقطه بسط مفهوم تَتاگتهـ گَربَه در آیین بـودای مـهایانه بـه شمار آورد.(۳۱)
فرض بنیادی متن، اعتقاد به مطلق است، که چنانکه دیدهایم، در آن واحد هم فرارونده است و هـم درونـْماننده.(۱) فقط چنینی واقعی است، و چیزهای دیگر همه ناواقعیاند، فقط نمود ِ محضاند، چونکه نـسبیاند، و عـاری از خـودْبود ِ(۲) مستقل.
مؤلف را میتوان از نظر متافیزیکی دارنده موضع ِ توحیدی تعریف کرد. وی دوگرایی، چندگرایی ( کثرتگرایی )، ماتریالیسم و نـیهیلیسم ( نیستانگاری ) را به یک اندازه نفی میکند. اما، از یاد نبریم که از نظر مؤلف، تـعریف دیدگاه او به چنین شـیوهای پذیـرفتنی نیست؛ زیرا که بنا بر نظرات او، دفاع از هر ایسمی خود صرفاً نوع دیگری از رویکرد هواخواهانه و جانبدارانه است که ای بسا شاید شخص را نابینا کند. رویکرد متن، دیالکتیکی و بتشکنانه است، با اینهمه در نـهایت خصوصاً دینی است.
آنچه شاید برای خواننده این ترجمه گیجکننده باشد، کاربرد فراوان ِ اصطلاحاتی است که تعریف ناقصی دارند، و گاهی هم بیتعریفاند، و شاید بتوان آنها را متعلق به مصطلحات الهیات، معرفتشناسی، روانـشناسی یـا حتی زیستشناسی به شمار آورد.
اساساً این مشکل از دیدگاه توحیدی متن و نیز تا حدی هم از نگرش ِ مؤلف به کتابش پیدا میشود. کلّ متن، به یک معنا، طرحی است که ضرورتاً نـیاز بـه روشنگری و توضیح دارد. سعی مؤلف به عرضه حتیالمقدور موجز طرحش منجر به این شده که اصطلاحات کتاب از تعریف کافی برخوردار نبوده، استدلال ِ آن نیز بسط نیافته باشد. وانگهی، مؤلف سعی کـرده کـه تمام مراحل آموزه و عمل مهایانه را با استفاده از اصطلاحات دینی و فلسفی و روانشناختی گوناگونی که نماینده روندهای مختلف آموزه مهایانه زمانه او هستند زیر سادهترین، بنیادیترین، و با اینهمه، کلیترین فرمولها تنظیم کـند. شـاید بـهترین نظری که میتوان در وقت خـواندن مـتن داشـت این باشد که سعی کنیم معنای رمزی این اصطلاحات را در فضای آنها و نیت استدلالشان را بفهمیم، و تا آنجا که ممکن است تعاریف ِ عـموماً پذیـرفتهتر ِ چـنین اصطلاحاتی را کنار بگذاریم.
چنانکه پیش از این یادآور شـدیم، نـیت متن این است که چکیده موجز و منطقاً
______________________________
۱٫ immanent
۲٫ self-nature یا own-being که برابر نهادهای svabhaËva سنسکریتاند. م.
منظمی از آموزه مهایانه به دست دهد. بـنابراین، تـعمداً از بـیشتر شگردها و آرایههای ادبی میپرهیزد که ویژگی بسیاری از سورههای مهایانه و سـایر متنهای آیین بودای هندیاند. نه حکایتی در آن است و نه نمایشی، نه شعری و نه بندهای وصفی. حتی میل به اغـراق کـه مـشخصه خاص ِ جان ِ هندی است، فقط به شکل یک ردّپا در عبارات قراردادی دیـده مـیشود، مثل عبارت «آلایشهایش بیش از شمار شنهای رود گنگ است». بنابراین، متن فاقد خیالورزی و خیالینههای غنی ِ سورههای بـزرگ مـهایانه اسـت، و از تکرار و ابعاد بیتناسب آنها اجتناب میکند. هنرهایش ایجاز، نظم ِ ارائه کتاب، وــ در چارچوب مـصطلحات کـمابیش مـبهم آنــ منطق ِ تصورات است.
تا آنجا که نویسنده میداند، سه ترجمه انگلیسی از بیداری ایـمان وجـود دارد. یـکی کار دکتر د. ت. سوزوکی بود در ۱۹۰۰ از برگردان چینی متأخر ِ منسوب به شیکشاننده؛(۳۲) دو ترجمه دیگر یکی از عـالیجناب تـیموتی ریچارد در ۱۹۰۷،(۳۳) و دیگری از بیکشوُ وَیـ دائو و دوُایت گودارد(۱) در ۱۹۳۷،(۳۴) که هر دو از برگردان کهنتر چینی ِ پَرَمآرته صـورت گـرفته اسـت.(۲)
متأسفانه برگردان دکتر سوزوکی از روی متن متأخر چینی صورت گرفته است که نقش چندان مـهمی در سـنت آیین بودا نداشته است، اگرچه دکتر سوزوکی در پانویسها برخی از اختلافهای مهم میان نـسخههای نـو و کـهنه متن را فهرست کرده است. با اینهمه، از این سه ترجمه، برگردان او قابل اعتمادتر است.
عیب بـرگردان عـالیجناب تیموتی ریچارد در این است که سعی کرده در متن بودایی مسیحیت را بخواند. آقـای ریـچارد شـباهت چشمگیری میان اندیشه دینی متن و اندیشه مسیحیت یافته است. در مقدمه یادآور میشود:
اگر چنین بـاشد کـه ایـمان مهایانه [چنان که گفتهاند] آیین بودا نیست، که درست گفتهاند و بیش از پیـش هـم عقیده بر این است، بلکه یک شکل آسیایی از همان بشارت [انجیل [سَرور و منجی ما عیسی مـسیح اسـت با مصطلحات بودایی، که متفاوت از آیین بودای کهن است، درست همان گـونه کـه عهد جدید متفاوت از عهد عتیق است،
______________________________
۱٫ Dwight Goddard
۲٫ هـاکهدا ایـن مـطلب را در ۱۹۶۶ نوشته است. من ترجمه دیگری هم از ایـن مـتن دیدهام که در ۱۹۶۴ صورت گرفته است. این را ویراستاران The Shrine &; Wisdomبه انگلیسی برگرداندهاند. ( ع. پاشایی )
آنگاه [ایـن ایـمان] درخور آن است که موضوع یـک تـعلق جهانی بـاشد، زیـرا کـه ما در آن مسیحیت را با اندیشه کهن آسـیا سـازگار مییابیم، و [نیز [عمیقترین پیوند اتحاد میان نژادهای مختلف شرق و غرب را، همچون پیـوند یـک دین مشترک … آنچه در اندیشه من بـالاترین مدعای توجه ما را بـه آن شـکل میدهد قبول کمابیش جهانی ِ نـظرهای مـندرج در این کتاب است از سوی شرق و غرب هر دو ….»(۳۵)
چنانکه میتوان از روی این سخنان قضاوت کـرد، مـترجم اگرچه نهایت همدلی را با مـتن از خـود نـشان میدهد، با ایـنهمه تـرجمهاش بهناگزیر از نظر لحن بـیشتر مـسیحی است تا بودایی.
ترجمهای که بیکشوُ وَیـ دائو و دوایت گودارد کردهاند بیشتر برگردان آزاد است. مـترجمان مـدعیاند که «تعلیم اَشوَهگوشَه اکنون برای اولیـن بـار با رنـگهای حـقیقیاش هـمچون یک جاذبه روانشناختی دیـده میشود که عمیقاً الهامبخش است و غرض از طراحی آن بیدار کردن ایمان در دلهای همه طالبان حقیقت اسـت.»(۳۶) امـا در نظر نویسنده کنونی، این دو مترجم کـارشان را تـقریباً خـیلی آزادانـه انـجام دادهاند. نخست آنـ کـه برگردانشان ناقص است. علاوه بر این، غالباً تشخیص بندهای ترجمه شده از اصل سخت است، و الحاقات بـسیار و تـفسیرهای تـأیید نشده در آن فراوان است. چون سرشت متن بـیشتر مـنطقی اسـت تـا زیـباییشناختی، ایـن نوع ترجمه به سختی ارضا کننده است….
پینوشت
۱٫ T32 ، صص ۵۷۵ ـ ۸۳ ( ش. ۱۶۶۶ ). ویرایش تایشوْ ِ تری پیَتکه چینی را از این پس به شکل کوتهنوشت ِ T نشان خواهیم داد.
۲٫ بخش اول: دلیلهای نوشتن؛ قس. ترجمه متن، ص ۲۷٫
۳٫ ادوارد کـونتسِه: Buddhist Wisdom Books ( کتابهای فرزانگی بودایی ) [BWB]( George Allen & Unwin ، لندن ۱۹۵۸ )، ص ۱۰۱٫
۴٫ موچی زوُکی شینشوْ، که یکی از کارشناسان جدید این متن است، در اثری که در ۱۹۲۲ نوشته ۱۷۶ شرح را بازشناخته است. او دو ترجمه انگلیسی و یک شرح ِ بر نسخه متأخر ِ متن را هم، کـه شـیکشاننده آن را به چینی برگردانده، حساب کرده بود. برای دقیقتر شدن مسئله باید این عدد را در فهرست او به ۱۷۳ تقلیل داد. قس. دایجوْ کیشین ـ رون نو کِنکیو¨ ( مطالعه بیداری ایمان در مهایانه، توکیو، ۱۹۲۲ ) صص ۲۰۱ـ۳۴۶٫
۵٫ درستترین و جـامعترین پژوهـش را در زمینه این مسائل میتوان در مقاله پل دمیهویل Paul Demiévilleدید:
“Sur l””authenticité du Ta Tch””ing K””i Sin Louen,” Bulletin de la Maison Franco-Japonaise, II (no. 2, 1929), ۱-۷۸
همچنین مقاله Watlor Liebenthal توصیه میشود با عنوان:
“New Light on the MahaËyaËna-sraddhot-paËda saËstra” : T””oung Pao, ×LVI (۱۹۵۸), ۱۵۵-۲۱۶٫ رویکرد او بنیادی است؛ او پیشنهاد میکند که شاید دائوـ چوُنگ ( ۴۷۶؟ـ۵۵۰؟ ) مؤلف ایـن کـتاب باشد ( همان، صص ۲۱۰ـ۱۵ ). علاوه بـر ایـن، نگاه کنید به مقالاتی که دانشمندان جدید بودایی نوشتهاند و شیه تایـ سیوُ آنها را در کتابی گردآوری و ویرایش کردهاند، با این عنوان: Ta-cheng chi-hsin lun chên-wei pien (Wu-chang, China, 1923).
این کتاب حاوی نـُه مـقاله است که هر دو رویـکرد ِ بـنیادی و محافظهکار را عرضه میکند.
۶٫ بوداچَریتَه مشهورترین کار اَشوَهگوشَه است. زیباترین کتاب ِ از این نوع در تمام ادبیات بودایی است. در دستنوشتههای سنسکریت آن فقط در حدود نیمی از این حماسه باقی مانده است؛ بنا بر این، تـرجمههایی کـه از سنسکریت به زبانهای غربی شده حاوی فقط گزارش زندگی بودا از تولد او تا رسیدن به روشنشدگی است، نه تا واپسین روز زندگی او بر خاک. نیمه گمشده را میتوان از برگردانهای چینی و تبتی ِ بخشهای گـمشده سـنسکریت فراهم آورد.
بـرای علاقهمندان، این کتابنامه گزیده برگردانهای زبانهای اروپایی را فراهم آوردهایم:
: از سنسکریت ۱٫ E. B. Cowell: The Buddha-karita of Asvaghosha, Vol. 49 of the Sacred Books of the East. Oxford, 1894. 2. Carl Cappeller: Buddha””s Wandel. Jena, 1922. 3. Richard Schmidt:
Buddha””s Leben. Hanover, 1923. 4. E. H. Johnson: The Buddhacarita or, Acts of the Buddha, Part II. Calcuuta, 1936.
: از چینی Samuel Beal: A Life of Buddha by Asvaghosha Bodhisattva (translated from Sanskrit imto Chinese by Dharmaraksha, A.D. 420). Vol.19 of the Sacred Books of the East. Oxford, 1883.
: از تبتیFriedrich Weller: Das Leben des Buddha von Asvaghosha. ۲ vols. Leipzig, 1926-28.
۷٫ Saundarananda حماسهای است در گرَوِش جوان خـوشسیمایی به نام نَنده به آیین بودا. گرچه هیچ برگردان چینی یـا تـبتی از ایـن متن در دست نیست، دستنوشتههای سنسکریت آن باقی مانده است، و یک برگردان انگلیسی خوب هم از آن هست به قلم Johnston H. E. بـه نـام ِ
The Saundarananda of Nanda the Fair (Oxford University Press, 1932).
۸٫ این کتاب، هرچند بخشهایی از آن در دست است، مهم است؛ چون کهنترین سند ادبیات نـمایشی هـند اسـت. بخشی از آن به سنسکریت و بخش دیگر آن به گویشهای موافق ِ سبک معیار نمایشهای هندی کهن نوشته شـده است. گویشهای گوناگون را کسانی مثل زنان و خادمان به کار میبردند و این بازتاب مـنزلت اجتماعی این شخصیتها اسـت.
۹٫ T32, p. 594bc
۱۰٫ Zoku-zoËkyoË ، بـخش اول، حکایت ۷۱، ج ۳، صص ۲۶۴ـ۸۰ .
۱۱٫ والتر لیبنتال، «کهنترین شرح ِ مهایانهشرِدّوتپاده شاستره. BukkyoË bunka kenkyuË( مطالعاتی در آیین بودا و تمدن بودایی )، شمارههای ۶، ۷ ( کیوتو، ۱۹۵۸ )، ص ۷٫
۱۲٫ T55, p. 142a.
۱۳٫ T32, pp. 584-91.
۱۴٫ این اطلاعات از مقدمه ترجمه جدید متن به دست آمده، و احتمالاً افزوده خیلی بعد است. قس. T32, p. 583c.
۱۵٫ Mochizuki ShinshoË, DaijoË kishin-ron no kenkyuË, p. 99.
۱۶٫ T50, p. 458b.
۱۷٫ عـلاقهمندان به مطالعه تطبیقی ِ این دو متن در زبان اصلی میتوانند عرضهداشت ِ منظم همانندیها و تفاوتها را در مقاله زیر پیدا کنند:
Kashiwagi Hiroo, “Shikushananda no yaku to tsutaerareru DaijoË kishin-ron
( در باب ترجمه بیداری ایمان در مهایانه منسوب به شیکشاننده )»، Buddhist Studies, × (No. 2, March,Journal of Indian and 1962), 124-25.
۱۸٫ T44, pp. 175-201.
۱۹٫ T44, pp. 202-26.
۲۰٫ T44, pp. 240-87.
۲۱. موچیزوُکی شینشوْ، همان، صص ۲۵۵ـ۵۶٫
۲۲٫ T32, pp. 591-668.
۲۳٫ قس. تاکامینه ریـوْشو ¨ : Kegon shisoÎ shi(تـاریخ اندیشه هوُاـ ین) (کیوتو، ۱۹۶۲)، ص ۶۴؛ و کوبایاشی جیتسوُگِن ” Kishin-ron kaishaku ni hensen(انتقالها در تعبیرات بیداری ایمان )” ،Journal of Indian and Buddhist Studies, ×III (شماره ۲، مارس ۱۹۶۵)، ۲۲۵ـ۲۸٫
۲۴٫ عموماً این مقاله کوتاه را به دانشجویان اندیشه و دین چینی توصیه میکنند، چون از دیدگاه بودایی میپردازد به دو آیین کـنفوُسیوُس و آیـین دائو. تلفیق که الگوی شاخص آیین بودای چینی متأخر است به گونه مشخصی در این مقاله مشاهده میشود. میگویند که زوُنگـ می این رساله را در پاسخ ردّیهای بر آیین بودا از هَن یـوُ ( ۷۶۸ ـ ۸۲۴ ) نـوشت. هَن یوُ یکی از مدافعان مشهور آیین کنفوُسیوُس در دوره تانگ بود. قس. Kegon shisoË( اندیشه هوُاـ یِن )، ویراسته کاوادا کوُماتاروْ و ناکاموُرا هاجیمه ( کیوتو، ۱۹۶۰ )، ص ۵۰۷٫ این رساله هنوز به انگلیسی ترجمه نشده است اما بـه فـرانسوی و آلمـانی برگردانده شده است. قس.:
Paul Masson-Oursel, trans., “Le Yuan Jen Louen,” Journal Asiatique, May-April, 1915, pp. ۴-۵۸; Heinrich Dumoulin, “Genninron, Tsungmi””s Traktat vom Ursprung des Menschen,” Monumenta Nipponica, I, 178-221.
۲۵. قـس. زوکـوُـ زوْکـیوْ، بخش اول، حکایت ۱۴، ج ۳، Yüan-chüeh-ching ta-shu shih-yi chao از زوُنگـ می، ص c277.
۲۶٫ Cf. Tsukamoto ZenryuË: “Min-shin seiji no bukkyoË kyosei
(تضعیف آیین بودا از سوی حکومتهای مینگ و چینگ)،» BukkyoË Bunka KenkyuË(مجله فرهنگ بودایی)، شماره ۲ (۱۹۵۲)، ص ۲٫
۲۷٫ T44, p. 243b.
۲۸٫ قس. دکتر سوزوکی، ترجمه، لَنکاوَتاره سـو ¨تـره ( لنـدن ۱۹۳۲ ).
۲۹. این متن از تبتی ترجمه شده است. قس. E. Obermiller ، تـرجمه، «دانـش والای توحید بودایی»، Acta Orientalia, Vol. Ix, بخشهای ۱، ۲، ۳، ۱۹۳۱٫
۳۰٫ E. H. Johnston, ed., Ratnagotra-vibhaËga-MahaËyanottara-tantra-sastra (Patna, ۱۹۵۰), p. vii.
کلمات داخل قلاب را مترجم کنونی تهیه کرده است.
۳۱٫ اطلاعات مشروح در باب این نظام را میتوان از چنین نـشریات اخـیر بـه دست آورد، مثل تاماکی کوْشیروْ «توسعه اندیشه تَتاگتهـ گَربَه از هند بـه چین.» Journal of Indian and Buddhist Studies, I×(شماره ۱، ژانویه ۱۹۶۱) ۳۷۸ـ۸۶ ؛
Katsuma Shunkyo, BukkyoË ni okeru shinshiki-setsu no kenkyuË
( مطالعه اندیشه چیتَّهـ ویجِنیانَه در آیین بودا ) ( توکیو، ۱۹۶۱ )، صص. ۵۹۳ـ۶۳۷؛
Mizutani KoËshoË, “NyoraizoË shisoË shi kenkyuË josetsu
( مقدمهای بر مطالعه تاریخ اندیشه تَتاگتَهـ گـَربَه )،» BukkyoË Daigaku kenkyuË kiyoË,(×LIV-×LV ، کـیوتو، ۱۹۶۳ )، ۲۴۵ـ۷۷؛
مـطالعه رَتنهگوتره ـ شاستره ) ( توکیو، ۱۹۴۷ )Ui Hakuju, HoËshoËron no kenkyuË
۳۲. سوزوکی تِیتارو ( د. ت. سوزوکی )، ترجمه، گفتار اَشوَهگوشه در باب بـیداری ایـمان در مهایانه ( شیکاگو، ۱۹۰۰ ).
۳۳٫ عالیجناب تیموتی ریچارد، ترجمه، بیداری ایمان در آیین مهایانهـ آیین بودای نو ( شانگهای، ۱۹۰۷ ).
۳۴. روایت گـودارد، ویـراستار، یـک کتاب مقدس بودایی ( A Buddhist Bible ، نیویورک، ۱۹۵۲ )، صص ۳۵۷ـ۴۰۴.
۳۵٫ تیموتی ریچارد، بیداری ایمان آیین در مهایانه، ص ۷۱٫
۳۶. دوایـت گـودارد، هـمان، پیوست، صص ۶۶۸ـ۶۹٫ در همان بخش پیوست (ص ۶۶۸)، از یک ترجمه انگلیسی دیگری نیز نام برده میشود کـه ایـن مـترجم چیزی از آن نمیداند: «[ متن ] دیگری را چند دانشمند سنسکریتدان از یک متن سنسکریت، که خود بـرساخته از مـتن چینی بود [ترجمه از چینی به سنسکریت]، به انگلیسی برگرداندند، و معنای خاصْفهم ِ متن اصـلی در آنـ گـم شده است. این برگردان در مجله The Shrine & Wisdom ، در ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰ چاپ شده است.» [چنانکه پیش از این گفته شد، ایـن کـتاب در ۱۹۶۴ به چاپ رسیده است. م.]