مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

متون دینی آیین مانی

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (از صفحه ۱۶۹ تا ۱۸۴)
متون دینی آیین مانی (۱۶ صفحه)
نویسنده : راسخی،فروزان
هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۶۹)


‌ ‌‌‌اشـاره‌

قصد نگارنده در این نوشتار، نه بیان زندگی یا تعالیم مانی، بلکه بررسی‌ ادبـیّات‌ مـانوی‌ و مـعرفی متون عمده آن است. دین مانی هرچند دینی اصیل نیست و آمیخته‌ای از تعالیم چند‌ دین بزرگ، یـعنی دین زرتشت، بودا و مسیحیّت، است با این همه از چند‌ نظر از برخی ادیان‌ دیـگر‌ ممتاز است.

شخص مـانی بـه نوشتن کتاب، و به تصویر کشیدن تعالیم خود، اهمیّت داده است. برخلاف بودا و زرتشت و عیسی که چیزی به رشته تحریر درنیاوردند، مانی به دست خود، هشت کتاب‌ نوشته است. علاوه بر این، ادبـیّات مانوی انبوهی از کتابهای مختلف است که به زبانهای گوناگون نوشته شده‌اند، لذا دین مانی از لحاظ گوناگونیِ زبان متونش نیز جالب توجه است. متون‌ مانوی‌ به زبانهای پارسیِ میانه، پهلوی، سغدی، چینی و اویـغوری نـوشته شده‌اند. تصویرگریِ مانی و آثار به دست آمده در این زمینه (به ویژه کتاب ارژنگ) از امتیازات او محسوب می‌شود.

نکته دیگر‌ آنکه‌ این دین گرچه ظاهرا رو به افول نهاده، امّا از آنجا که ریـشه‌ای گـنوسی داشته است، هنوز در قالب فِرَق گوناگون گنوسی، به ویژه در عالم مسیحیّت، به حیات‌ خود‌ ادامه می‌دهد. «رستگاری از راه دانش» که اصل و اساس هر نوع تفکّر گنوسی است، هنوز آنقدر جـاذبه دارد کـه افرادی را به سوی خود بکشاند. همانگونه

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۷۰)


که قدّیس آگوستین‌، یکی‌ از‌ آبای عظیم‌القدر کلیسا، اقرار می‌کند‌ که‌ در‌ دوران گرایش خود به مانویّت، بیشتر جذب این جنبه آیین مذکور بوده است.

ادبـیّات مـانوی بـه دو دسته متون مقدّس و جز‌ آنـ‌ تـقسیم‌ مـی‌شود. ادبیّات مقدّس شامل ۶ کتاب از ۸ کتاب مانی‌ است‌. ادبیّات غیرمقدّس شامل کتب گوناگونی است که بخش اعظم آنها را سرودها و نیایش‌ها تشکیل مـی‌دهند. غـیرمانویان نـیز اطلاّعات ارزشمندی‌ درباره‌ دین‌ مانی و کتابهای او در اختیار مـا نـهاده‌اند که در این‌ نوشتار، مورد بررسی قرار گرفته‌اند. این افراد یا به قصد مخالفت، آثاری را تألیف کرده و در آن، از‌ مانی‌ و دین‌ او سـخن رانـده‌اند (مـانند مسیحیان و زرتشتیان) و یا تنها به قصد گزارشی‌ بی‌طرفانه‌، دست بـه چنین کاری یازیده‌اند (مانند نویسندگان مسلمان).

این اثر به عنوان گام نخست در مطالعات‌ مانوی‌ مفید‌ تواند بود.

تـعالیم مـانی

مـانویّت دینی است که مردی ایرانی به نام‌ مانی‌ (۲۷۶‌ـ۲۱۵م.) آن را بنیاد نهاد. ایـن دیـن از ایران تا دورترین نقاط مغرب زمین‌ گسترش‌ یافت‌ و در طیّ قرون سوم تا هفتم میلادی بسیار پرنـفوذ بـود. مـانی در بنیاد اندیشه‌اش‌ مروّج‌ آیین گنوسی است، امّا برخلاف گنوسیانِ پیش از خود، بـُن‌مایه‌هایی مـهم از دیـن‌ زرتشت‌، بودا‌ و مسیح را به آیین خویش افزود و رنگی تازه و دینی به آن بخشید. گنوسیانِ پیـش‌ از‌ او، چـون مـرقیون، باسیلیوس و والنتینوس همگی در شمار فرقه‌هایی گنوسی مسیحی بودند و بیشتر‌ گرایشی‌ عرفانی‌ داشتند و آرای آنها بـرای خـواصّ بود، در حالی که مانی آیینی نو آورد و گرایش عرفانی‌ را‌ به دینی مبدّل کرد کـه قـرنها دوام یـافت.(۱)

در دین مانی، اعتقاد‌ به‌ دو‌ اصل جاودانی وجود دارد، نور (یا روح) و تاریکی (یا مادّه). جهان کـنونی از کـنش و واکنش‌های‌ میان‌ این‌ دو تشکیل شده است و زاییده نبرد میان تاریکی و نور است کـه بـه‌ پراکـندگی‌ پاره‌های نور منجر شده و انتشار گوهر مینوی و محبوس ماندن آن در مادّه، منجر به زندانی شدنِ‌ روحـ‌ در قـفس تن گشته است.

همه اینها بی‌تردید، باورهایی گنوسی است و مفهوم‌ اصلی‌ آن «طـلا در گـِل» (یـعنی روحِ محبوس‌ در‌ مادّه‌) است، عنصر ارزشمندی که نیازمند رهایی است‌، تا‌ به سرچشمه

______________________________

۱٫ سی. آر. سـی، آلبـری، زبـور مانوی، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل‌پور، ص۱۱٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۷۱)


خویش‌ بازگردد‌. آموزه رستگاریِ مانوی مبتنی بر‌ دانـش‌ اسـت. دین‌ مانوی‌، همانند‌ همه جنبشهای گنوسی، «دانش» را مایه‌ نجات‌ آدمی می‌داند و این نجات از راه پیروزیِ «نورنیکو» بـر «تـیرگیِ شرور» به‌ دست‌ می‌آید. معرفت از طریق خاطره‌ای به‌ رستگاری منجر می‌شود کـه‌ در‌ آن، انـسان تشخیص می‌دهد که‌ روحش‌ پاره‌ای از نور و بـا خـدای مـتعال همْ گوهر است.(۱)

مانویّت اساسا یک دیـن‌ مـکتوب‌ است. در میان دینهایی که‌ مانی‌ در‌ ابداع خویش از‌ آنها‌ بهره برد، هیچ‌یک همچون‌ دیـن‌ او آثـاری مکتوب نداشتند که به دسـت بـانیان آن دین نـوشته شـده بـاشد. بودا‌، زرتشت‌ و عیسی درباره دین خـود چـیزی ننوشته‌ بودند‌. امّا مانی‌ کتابهایی‌ نوشت‌ و نظام عقیدتی قابل فهمی‌ از تلفیق آراء ایـن ادیـان بوجود آورد.

زبان مانی

مانی اهل بـابِل بود و بابل بخش‌ پایـینیِ‌ بـین‌النهرین است که در آن زمان‌ مردمانش‌ بـه‌ زبـان‌ آرامی‌ (یا دقیق‌تر بگوییم‌، آرامیِ‌ شرقی) سخن می‌گفتند. مانی گفته است: «من شـاگردی شـاکرم که از سرزمین بابل برخاستم». زبـان آرامـی‌ شـرقی‌ در‌ ارتباطی تنگاتنگ بـا زبـان سُریانیِ اُدِسایی، زبان‌ ادبـی‌ای‌ کـه‌ در‌ اُدِسا‌ رواج‌ یافت، است. بخشهایی از اشعار مانوی که احتمالاً خود مانی آنها را سروده اسـت، بـه صورت محاوره اُدِسایی به رشته تـحریر درآمـده‌اند.(۲)

مانی در بـه کـارگیری ابـزار‌ زبان‌شناختیِ خود نیز ـ تـا آنجا که به زبانهای ایرانی، چون پارسی میانه و پهلوی مربوط می‌شد ـ نوآور بود. او در حقیقت، پیـچیدگیهای نـگارشیِ این زبانها را اصلاح کرد. مانی بـخش بـزرگی‌ از‌ آثـار خـود را نـه به زبان ایـرانی، بـلکه به آرامیِ شرقی نگاشت. تنها یک کتاب او، شاپورگان، به زبان پارسیِ میانه نوشته شده است.

ایـن نـوشته‌ها نـشان می‌دهد که‌ مانی‌ مردی اهل دانش و بـرخوردار از فـرهنگ گـسترده‌ای بـود و بـی‌تردید بـا اناجیل چهارگانه و رساله‌های پولس، مکاشفات حضرت آدم، شیث، پولس، اندریاس آشنا بود و مهّم‌تر‌ از‌ همه توماس، مبلّغ مسیحیّت در‌ هند‌، را نیز دیده بود. توماس از نظر او یک الگوی تبلیغ بود. او احتمالاً با نـوشته‌های فلسفی و شاعرانه

______________________________

۱٫ آیین گنوسی و مانوی، مجموعه مقالات، ترجمه‌ ابوالقاسم‌ اسماعیل‌پور، انتشارات فکر روز‌، ۱۳۷۳‌، ص۱۲۲٫

۲٫ Widengren, Geo, Mani and Manichaeism, London, 1965, p. 74.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۷۲)


بردیصان نیز آشنایی داشت، چون در کتاب رازها از او سخن می‌گوید. نیز تردیدی نیست که مانی با سنّت زرتشتی آشـنا‌ بـوده‌ است و بعدها در سفرهای تبلیغی خود با بسیاری از سنّتهای زنده دیگر نیز آشنا گشت و بی‌شک فرصت مطالعه آیین بودایی مهایانه را نیز یافت.(۱)

نخستین بار سریانیان به مانی گفتند‌: «مانی‌ حـیّه» (= مـانیِ‌ زنده به معنای بیدار، عارف و آگاه) و همین نام را یونانیان به نیز Manichaios بدل کردند، یعنی «مانیِ‌ زنده» که در واژه انگلیسیِ Manichacism بازمانده است. مانی و شاگردان و جـانشینان‌ او‌ بـه‌ هنرهای دیداری، گرافیکی و خطّاطی بـس ارج مـی‌نهادند. به همین مناسبت، شهرت مانی به عنوان نقّاش تا سده‌های ‌‌بسیار‌ دوام یافت. به طور کلّی اعتماد فوق‌العاده مانی و پیروانش به سنّت نوشتاری و خلق‌ آثـار‌ مـکتوب‌ در تاریخ عتیق امری کـاملاً اسـتثنایی بود؛ زیرا اندیشمندان عهد باستان وثوق سنّت شفاهی را‌ بیشتر می‌دانستند.

بنابر گفته دانشنامه بزرگ زرتشتیان، کتاب دینکرد، اهمیّت کلام شفاهی بی‌تردید‌ بیشتر از نوشتار است‌. تأکید‌ بر سنّت شفاهی در نوشته‌های افـلاطون و انـدیشه سقراط نیز دیده می‌شود. از این لحاظ انبوه نوشته‌های مانی در میان ادیان دیگر به او ویژگی خاصّی می‌بخشد.(۲)

مانویّت در سرزمینهای مدیترانه و در‌ آسیا و هند پیروانی یافت. در اثر مخالفتهای قدّیس آگوستین، که خودش زمـانی بـه دین مـانوی گرویده بود، چندی رو به افول نهاد امّا بعد از جنگهای صلیبی، گروهی مبادی مانی را‌ از‌ سرزمینهای شرقی اقتباس کـرده، دوباره به مغرب زمین آوردند و فرقه‌ای به نام کاتارها را ایجاد کـردند کـه مـدّتها در جنوب فرانسه رواج یافت. در سده یازدهم کاتارها در ایتالیا، آلمان‌ و فرانسه‌ پرآوازه بودند. امّا پس از قرن سیزدهم به تدریج دین مـانوی ‌ ‌پیـروان خود را از دست داد.(۳)

مانی را معمولاً تحت‌تأثیر آرای بردیصان(۴) و مارکیون(۵) (مرقیون) نیز می‌دانند. بردیصان، فیلسوف‌ مـسیحیِ‌ (۲۲۲ـ۱۵۴م.) گـنوسی و مـؤسس فرقه دیصانیه، در اصل، اهل پارت بود و آثارش منبع عمده افکار مانی به شمار می‌آید. او نیز بـه دو اصل نور و

______________________________

۱٫ Cf. Gnoli, Gherardo, “Mani‌” Enc‌, of‌ Religion, Ed. Mircea, Eliade, Vol‌. ۹, pp‌. ۱۵۸‌-۶۱٫

۲٫ Cf. Asmussen, Jes p., Manichaen Literature, pp. 6-16.

۳٫ جان. بی، ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، ص۶۴۱٫

۴٫ Bardesanes

۵٫ Marcion

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۷۳)


ظلمت‌ قـائل‌ بوده‌ و آنها را منشأ خـیر و شـرّ می‌دانسته است. مارکیون‌ (متوفای‌ ۱۶۰م.) بنیانگذار یک فرقه مسیحی گنوسی است که پیروانش به دو خدا باور داشتند، یک خدای آفریننده که همان‌ خدای‌ موسی‌ است و دیگری عیسی مسیح.(۱)

متون مانوی

متون مـانوی را به‌ چند گروه می‌توان تقسیم کرد: الف: نوشته‌های خودِ مانی که شامل هشت کتاب است. به جز دوکتاب، یعنی‌ شاپورگان‌ و ارژنگ‌، بقیه جزو متون مقدّس ومعتبر مانویان محسوب می‌شود. ب: نوشته‌های بزرگان مـانوی‌ کـه‌ ادبیّات غیرمعتبر مانویّت را تشکیل می‌دهند. ج: آثار دیگران که در آنها بخشهایی از آثار مانوی آمده‌ است‌.

از‌ دست‌نوشته‌های ارزشمند و گوناگون مانی تنها مقدار کمی بازمانده است. نوشته‌های بزرگان مانوی‌ برای‌ ما‌ نسبتا بـیشتر شـناخته شده است تا نوشته‌های مانی. نوشته‌های مانی اساسا از طریق متن‌های‌ مکشوف‌ در‌ ترفان(۲) در آسیای میانه در آغاز سده حاضر و یافته‌های فیوم(۳) در مصر در ۱۹۳۰‌ به‌ دست آمده است. در میان آثار مربوط به شـرح حـال اولیا و قدّیسان باید‌ مجموعه‌ دست‌نوشته‌های‌ مانوی کلن(۴) را نام برد، که ترجمه‌ای یونانی از اصل سریانی و مربوط به سده‌ پنجم‌ میلادی است. این مجموعه که بیشتر آن از بین رفته است در یونان‌ در‌ مـنطقه‌ای‌ بـه نـام اکسیرینخوس(۵) پیدا شد، مجموعه‌های دیـگری از مـواعظ، اشـعار و سرودها نیز در دست است‌ که‌ درباره آنها سخن خواهیم گفت.

مجموعه کتب مقدّس و آثار مانی(The Canon‌)

از‌ میان‌ آثاری که منسوب به مـانی اسـت شـش اثر در زمره متون مقدّس مانویان و معتبر شمرده‌ مـی‌شوند‌ کـه‌ عبارتند از: ۱ـ انجیل زنده ۲ـ گنج حیات ۳ـ رساله ۴ـ کتاب رازها ۵ـ کتاب غولان ۶ـ نامه‌ها‌. اینک‌ به معرّفی هریک از اینها می‌پردازیم.

۱ـ انجیل زنـده: ایـن اثـر به زبان سریانی نوشته شده و بخشی‌ از‌ این کتاب که از سـریانی به یونانی ترجمه شده است در مجموعه‌ دست‌نوشته‌های‌ مکشوف در اکسیرینخوس

______________________________

۱٫ دایره‌المعارف فارسی، مصاحب، ج۱، ذیل‌ همین‌ نام‌.

۲٫ Turfan

۳٫ Fayum

۴٫ Cologne Mani – Codex

۵٫ Oxyrhynchus

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۷۴)


وجود‌ دارد‌. در این کـتاب، او خـود را هـمان فارقلیط می‌داند که مسیح مژده آمدنش‌ را‌ داده بود. به نظر می‌آید‌ کـه‌ مـانی در‌ این‌ کتاب‌ ضمن همراهی با آموزه عیسی درصدد‌ پیشی‌ گرفتن بر اناجیل معتبر مسیحیان بوده اسـت.

۲ـ گـنج حـیات:(۱) این عنوان یادآور‌ کتاب‌ مقدّس منداییان، یعنی گَنْزَه (Ginza) به‌ معنای گنج اسـت و شـاید‌ ایـن‌ امر گواه ارتباط مانی و منداییان‌ باشد‌. بخشی از این کتاب در کتاب ابوریحان بیرونی آمده اسـت. بـخشهای دیـگری از‌ آن‌ نیز در کتاب آگوستین نقل‌ شده‌ است‌.

۳ـ رساله:(۲) مضمون این‌ اثر‌ احتمالاً نوعی اخـلاق عـملی‌ بوده‌ است امّا متأسفانه هیچ قطعه‌ای از این اثر در دست نیست و نمی‌توان سخن قـطعی‌ای‌ دربـاره‌ آن گـفت.

۴ـ کتاب رازها:(۳) که شامل‌ هجده‌ فصل و مضمون‌ آن‌ حمله‌ به جانشینان بردیصان است‌. عـناوین فـصول این کتاب در الفهرست ابن‌ندیم آمده است، امّا هیچ بخشی از آن کشف‌ نشده‌ است. آنـچه از عـناوین آن بـرمی‌آید‌ این‌ است‌ که‌ فصل‌ ۱ و ۱۲ و ۱۳ مربوط‌ به‌ تعالیم بردیصان بوده است. شاید بتوان حدس زد که ایـن اثـر به قصد مقابله با اثری‌ باشد‌ که‌ به همین نام نزد پیـروان بـردیصان رواجـ‌ داشته‌ است‌. بخشهایی‌ از‌ این‌ کتاب نیز در کتاب بیرونی ترجمه شده است.

۵ـ کتاب غولان:(۴) آنچه دربـاره ایـن کـتاب می‌دانیم مدیون آثار مکشوفه در ترفان است. قطعات مذکور امروزه یک کلّ را‌ تـشکیل مـی‌دهد، گرچه قسمتهای افتاده‌ای نیز در آن دیده می‌شود. در این کتاب، مانی یک اسطوره کهن شرق میانه را انتخاب مـی‌کند و بـا استفاده از طرح آن به بیان نظرگاههای‌ خود‌ می‌پردازد. این اسطوره همان افسانه هـبوط فـرشتگانی است که با اژدهایی درگیر بودند. در نـوشته‌های ایـرانیِ مـیانه، سام و نریمان، دو کشنده اژدها و از چهره‌های آشنای اسـطوره‌ایِ ایـران باستان هستند‌. مانی‌ این طرح را که خاستگاهی ایرانی دارد با داستان هبوط فرشتگان آن چـنان کـه در کتاب اوّل اخنوخ آمده است آمـیخت و اسـطوره‌ای نوین‌ را‌ آفـرید.

۶ـ نـامه‌ها:(۵) ایـن نوشته‌ها در‌ مجموعه‌ای‌ به زبان قبطی بـه دسـت آمده‌اند و اکثر بخشهای آن گمشده‌اند. جز عناوین و مقدمّات آنها نمی‌توان نکته‌ای را از این نـامه‌ها دریـافت. دو

______________________________

۱٫ Treasure of‌ Life‌

۲٫ Treatise

۳٫ Mysteries

۴٫ Book of‌ Giants‌

۵٫ Epistles

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۷۵)


نامه‌ای که از مضمون آنها مطّلعیم مـحتوایی صددرصد عقیدتی ندارند بـلکه بـیشتر به نامه‌های شخصی شبیه‌اند. شـاید بـتوان گفت که این نامه‌ها برداشتهایی آزاد از رساله‌های قدّیس پولس‌اند. این‌ نامه‌ها‌ مانند رساله‌های پولس شـامل قـطعه‌های عقیدتی، جهت‌گیری‌های عملی و روابط شـخصی‌اند.

گـرچه ایـن نامه‌ها در آغاز بـه قـصد انتشار به صورت یـک کـتاب تهیّه نشدند، امّا مانی در دوره زندگی‌اش آنها‌ را‌ همچون بخشی‌ از دستاورد ادبی‌اش به دیگران می‌داد تـا بـخوانند. فهرست مفصّلی از نامه‌های او در الفهرست آمده اسـت‌. کـتابهای معرّفی شـده هـمه بـه زبان سریانی به رشـته تحریر درآمده‌اند‌.(۱)

ادبیات‌ غیرمقدّس‌ (Non-Canonical Literature)

دو اثر دیگر به مانی نسبت داده‌اند که بیرون از مجموعه رسمی و دیـنی قـرار ‌‌دارند‌. این دو اثر عبارتند از:

۱ـ شاپورگان(۲) ۲ـ ارژنـگ.(۳) کـتاب شـاپورگان کـه بـه شاپور اوّل‌، شاه‌ سـاسانی‌، اهـدا شده، به زبان فارسی میانه نوشته شده است (برخلاف دیگر کتابهای مانی که همه‌ به زبـان سـریانی نـوشته شده‌اند).

این نخستین اثر مانی است کـه در آنـ‌، آمـوزه‌اش‌را شـرح مـی‌دهد و مـضمونی‌ جهان‌شناسانه‌ و خصوصا آخرت‌شناسانه دارد. در این کتاب مطالبی نیز درباره زمان و مکان تولّد مانی آمده است. شاید علّت تفاوت زبان این اثر با دیگر آثار مانی در این نکته بـاشد که او‌ درصدد جلب نظر پادشاه بوده، از این‌رو، به گویش سلسله ساسانی اعتنا کرده است.(۴)

این کتاب را از قطعات به جا مانده در دستنوشته‌های مکشوفه در ترفان و نیز از گزارش بیرونی‌ بازمی‌شناسیم‌. شاپورگان در طی ۲۵۵ـ۲۵۰ مـیلادی بـه رشته تحریر درآمد.

ارژنگ کتاب مصوّری است که اکثر جنبه‌های مهّم آموزه‌های مانی را به تصویر کشیده است به شیوه‌ای که حتّی برای‌ بی‌سوادان‌ نیز قابل فهم است. در سراسر قـرون وسـطا در

______________________________

۱٫ Cf. Widengren, Ibid, p. 76-80

۲٫ ShaÎbuhragaÎn

۳٫ Images

۴٫ این کتاب شاید به سبب رویدادهای اندوهباری که میانه او و دربار شاهی‌ را‌ برهم زده بود، جزو مجموعه کتب دینی به شمار نیامده است.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۷۶)


ایران، مـانی بـه نقّاشی و صورتگری معروف بود. او بـه تـقلید از چینیان و هندوان برای شرح و توضیح تعالیم خود‌ دست‌ به‌ کار آفرینش نقوش و تصاویر شد‌. وقتی‌ که‌ دین مانی در ایران نابود شد، مردم اویغور در تـرکستان چـین و آسیای مرکزی همچنان بـه آن عـقاید پایدار مانده و سلاطین ایشان‌ آن‌ را‌ دین رسمی خود قرار دادند؛ در پایتخت ایشان‌، شهر‌ چتچو (chatcho)، قسمتی از کتاب ارژنگ با تصاویر و نقوش به دست آمد که در قرون دوم و سوم هجری نگاشته‌ شده‌ بـود‌ و بـالاخره آن کتاب مصوّر را انجیل مانی یا «انگلیون» نیز‌ گفته‌اند. ظاهرا در عهد غزنویان نسخه‌ای از کتاب انجیل مانی وجود داشته است.(۱)

کفالیا (Kephalaia)

اثر مهّم دیگری‌ که‌ در‌ نوشته‌های قبطی به دست ما رسیده، کـتابی اسـت که در تـرجمه‌ یونانی‌اش‌ عنوان کفالیا را دارد. به نظر می‌رسد که این کتاب بیش از ۵۲۰ صفحه بوده و به‌ فصول‌ (= کفالیا‌) متعدّدی تـقسیم می‌شده است. این نوشته گزارشی از آموزه‌ها، تفاسیر و الهامات مانی‌ است‌ و غـالبا‌ او را در حـال گـفت‌وگو با شاگردانش معرفی می‌کند. امّا مضمون کتاب بسیار پراکنده‌ و مطوّل‌ است‌ و هیچ نظام مشخصّی را ارائه نمی‌دهد. شاگردان مـانی ‌ ‌در ایـنجا گروهی ویژه‌اند که حواریّون‌ عیسی‌ را به یاد می‌آورند. نویسنده کفالیا آشکارا عیسی را مـدنظر داشـته اسـت. معلوم‌ نیست‌ که‌ این کتاب را خودِ مانی نوشته یا یکی از پیروان او. در هر حال‌ این‌ کـتاب مربوط به قرن چهارم و اثری عقیدتی و یکی از منابع مهّم مانویان بشمار‌ می‌رود‌.(۲)

دسـت‌نوشته‌های‌ مانویِ کُلن (Cologne Mani-Codex)

این دسـت‌نوشته‌ها بـه زبان یونانی و مجموعه‌ای است کوچک مربوط به‌ قرن‌ پنجم میلادی که اکثر آن از میان رفته و مزیّن به مینیاتور و دارای‌ عنوان‌ «در‌ تکوین بدن او (= مانی)» است. کتاب از زندگی مانی سخن می‌گوید و شامل سخنان خـودِ مانی‌ است‌. در‌ سال ۱۹۶۹ بخشی از مجموعه کُلن بازسازی و قرائت شد و بدینگونه زندگینامه مانی‌ که‌ دارای سبکی شورانگیز دست بدست آمد.(۳)

______________________________

۱٫ ناس، همان، ص۹ـ۱۶۸

۲٫ Widengren, Ibid, p. 81.

۳٫ آیین گنوسی و مانوی، ص۱۷۷‌.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۷۷)


زبور‌ مانوی Psalms Book

زبور مانوی یکی از آثار ادبی دیـنی عـصر ساسانی‌ (قرن‌ سوم و چهارم میلادی) است که نخست به‌ زبان‌ سریانی‌ سروده شد. بیشتر آثار مانی در اصل‌ به‌ سریانی بوده که بعدها به زبانهای دیگر، از جمله پارتی (پهلوی اشکانی)، فـارسی‌ مـیانه‌ (پهلوی ساسانی)، یونانی، قبطی، چینی‌ و جز‌ آن ترجمه‌ گردید‌. زبور‌ مانوی در سده چهارم مسیحی به‌ یونانی‌ و آنگاه به زبان قبطی ترجمه شد. آلبری، پژوهنده و متخصّص زبان قبطی، زبور‌ مانوی‌ را بـرای نـخستین بار قرائت و به‌ انگلیسی ترجمه کرد. ادبیّات‌ مانوی‌ بویژه در بخش زبور و نیایش‌ها‌، از‌ نظر احساسات لطیف و شاعرانه ارزش ادبی بسیار چشمگیری دارد.

زبور مانوی به پیروی‌ از‌ زبور داود سروده شده است‌ و پیش‌ از‌ دو کـتاب مـهّم‌ دیـگر‌ قبطی زبان یعنی، مواعظ‌ و کـفالیا‌، ــ حـدودا در سـال ۳۴۰ ق. م. ــ نوشته شده است. این کتاب شامل ۲۸۹ مزمور‌ شماره‌دار‌ و گروه بی‌شماری از مزامیر پراکنده است‌. به‌ جز مزامیر‌ توماس‌ همه‌ مزامیر مانوی یـک ویـژگی‌ مـشترک دارند؛ هریک با ستایش خداوند، عیسی، مانی، بـرگزیدگان و شـماری از مانویانی که چه بسا‌ جزو‌ شهدا بوده‌اند، پایان می‌یابد. در هر‌ نیایش‌ دست‌کم‌ نام‌ یکی‌ ازافرادْ گرامی داشته‌ می‌شود‌.(۱) ایـن سـرودها نـقش مؤثری در دین مانوی داشته وبسیارمتنوّع‌اند. زهد مانوی دراین مزامیربه‌خوبی مـنعکس شده است‌.

در‌ یکی‌ از مزامیر آمده است: «کسی که مزموری‌ را‌ به‌ آواز‌ بخواند‌، مانند‌ کسی است که تاج گل مـی‌بافد، آنـان کـه پس از او پاسخ می‌دهند، چون کسانی‌اند که گل سرخ به دستشان دهند.» پس مـی‌توان نـتیجه گرفت که سرودخوان‌ یا چاووشی خوانِ مانوی به تنهایی شعری را می‌خوانده و در پایان، همه شرکت‌کنندگان در نیایشهای دسـته‌جمعی پارهـ‌ای از شـعر را تکرار می‌کرده‌اند. این سنّت هنوز در مرثیه‌خوانی‌های ایران محفوظ مانده‌ است‌.

اشعار و مـواعظ

نـخستین بـار پروفسور کارل اسمیت در سال ۱۹۳۰ شماری از دست‌نوشته‌های پاپیروس قبطی را در مصر کشف کرد و همو تشخیص داد کـه دسـت‌نوشته‌های مـذکور همان اشعار

______________________________

۱٫ اکبری‌، پیشین‌، ص۱۳ـ۱۲٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۷۸)


مانوی است. انتشار این اشعار از سال ۱۹۳۴ آغاز گردید. این پاپیـروس‌های قـبطی که اشعار مانوی بر روی آنها نوشته شده‌ مربوط‌ به نیمه دوم سده چهارم‌ مـسیحی‌ اسـت کـه از یونانی ترجمه شده‌اند و متنهای یونانی نیز از زبان سریانی برگردانده شده بودند. اشعار مانوی بـه چـند زبان نوشته شده‌اند که عبارتند‌ از‌: ۱ـ اشعار پارتی یا سرودهایی‌ به‌ زبان پهلوی اشـکانی ۲ـ اشـعار فـارسیِ میانه مانوی که شامل نیایشهایی در ستایش ایزدان مانوی است. ۳ـ اشعار قبطی که مهمترین بخش آن سـرودهای کـتاب زبور مانوی است. این اشعار از لحاظ‌ ادبی‌ بسیار متفاوتند. اشعار و زبور را مـی‌توان ادبـیّات آهـنگینِ دین مانوی برشمرد.

بخش دیگری از ادبیّات مانوی مواعظ(۱) (به زبان قبطی) است. بخشهای مهّمی از ایـن مـجموعه قـبطی در جنگ جهانی‌ دوم‌ یکسره نابود‌ شدند.(۲) نیز باید از اعترافات نام برد کـه کـتاب قواعدِ اقرار به گناه است. قطعات پراکنده دیگری‌ در جاهای مختلف یافت می‌شوند که گرچه نمی‌توانند دوره زنـدگی مـانی‌ را‌ از‌ همه نظر بازسازی کنند، امّا تصویری جالب و مشخص از آغاز و انجام فعالیّت عـمومی او ارائه مـی‌دهند. بخشهایی ‌‌از‌ چنین گزارشهایی در الفهرست، سه قطعه مـکشوفه در تـرفان و مـتون گوناگون قبطیِ مانوی‌ وجود‌ دارند‌.

زندگی مـانی بـه شدّت با عناصر افسانه‌ای درآمیخته که به مقوله زندگی قدّیسان تعلّق دارد‌. این نـوع گـزارش درباره قدیّسان ابتدا در روزگار هـلنی دیـده می‌شود کـه بـعدا‌ از سـوی مسیحیان و نیز‌ مانویان‌ پذیرفته شد و سـرانجام در تـألیفات اسلامی دیده می‌شود. داستانهای عهد عتیق تا حدّی این الگو را فراهم مـی‌کنند. گـزارش زندگی مانی تا حدّ زیادی شـبیه به زندگینامه‌های مسیحی و هـلنی اسـت: همان‌ آمیختگیِ شرح زندگی بـا داسـتانهای واقعی از زبان شاهدان عینی، همان تأکیدات بر اوضاع و احوال شگفت‌انگیزِ تولّد و تهذیب نـفس، هـمان مرگِ معجزه‌آسا، همان وصف سـفرهای تـبلیغی بـه سرزمینهای دور، همان مـلاقاتها‌ بـا‌ حکّام قدرتمند، همان گـزارشهای جـالب و سخنان واعظانه و همان تراکم فقرات مختلفِ نامربوط به هم (مانند آنچه در اعمال رسولان وجـود دارد).(۳)

______________________________

۱٫ Homilies

۲٫ اکـبری، پیشین، ص۱۲٫

۳٫ Widengren, Ibid, p. 81.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۷۹)


تعالیم مانی‌ در‌ آثار مخالفان (زرتـشتی و مـسیحی)

جوامع دیـنی هـم‌عصرِ مـانی از همان آغاز، تعالیم او را هـمچون خطری مهم تلقّی کردند. جامعه مسیحی و زرتشتی هر دو با تنفّر بر ضدّ وی‌ شوریدند‌. مـوبد کـریتر که مانویان او را مسئول اصلی مرگ مـانی مـی‌دانستند در مـیان زرتـشتیان فـعالیّت مؤثّر و ویژه‌ای داشـت. امـّا کریتر در این مورد تنها نبود. دشمنی زرتشتیان با دین‌ مانی‌ که‌ قرنها دوام یافت به ویژه‌ در‌ ادبـیات‌ وسـیع کـلامیِ سده سوم هجری نمودار است، از جمله در رسـاله شـکندگُمانیک وزار (گـزارش گـمان‌شکن، کـه از دیـدگاه زرتشتی با اسلام‌، مسیحیّت‌، یهودیّت‌ و مانویّت برخورد می‌کند) تمامی فصل شانزدهم به انتقاد‌ از‌ مانی و تعالیم او اختصاص یافته است.

رساله گجستگ اَبالیش (ابالیشِ ملعون) بیانگر مناظره ابالیشِ زنـدیق(۱) و موبد آذر فرتبغ است‌. نیز‌ در‌ دینکرد، تفاوت دیدگاههای مانویّت به نمایندگی شخص مانی و دین زرتشتی‌ به نمایندگی آذربادمار سپندان، با دوازده موضوع نمایانده شده است. در این اثر از هر فرصتی برای نشان‌ دادنـ‌ انـزجار‌ نسبت به مانی و آموزه‌های او استفاده شده است.

دین مانی در‌ پایان‌ سده سوم میلادی در غرب نفوذ کرد. الهیّون کلیسای باستان کم‌کم خطر را به چشم می‌دیدند‌، در‌ این‌ زمان، نخستین تلاش‌های ضـدّ مـانویِ مسیحیان آغاز گشت که حاصل آن کتاب‌ اکتا‌ آرخلای‌(۲) اثر هگمونیوس(۳) بود. این کتاب گرچه گزارش یک مسیحی درباره مانی است امّا شامل‌ مـوادّ‌ مـعتبر‌ بسیاری است که توصیفی شـخصی از او بـه دست می‌دهد و می‌گوید که مانی کتابی‌ بابلی‌ به دست چپش داشت.

در پایان سده سوم میلادی آگوستین جوان به آیین‌ مانی‌ گروید‌ و ۹ سال در حلقه سـامعان زیـست. او در طیّ این نه سـال بـینش و درک کاملی‌ از‌ تعالیم مانی به دست آورد، امّا بعدها به نافذترین چهره مخالف آن تعالیم‌ بدل‌ شد‌. آگوستین در چند رساله از دین پیشین خود یاد کرده، با آن مخالفت می‌کند. حتّی‌ در‌ رساله‌هایی نیز که دربـاره مـانویّت نیست گهگاه مخالفت خود را نشان می‌دهد‌. بهرحال‌ همه‌ آثار آگوستین تقریبا منابع دست اوّل این دین به شمار می‌رود به ویژه بنیادنامه. نیز‌ باید‌ به‌ اثر مهّم دیگری اشاره کنیم: کـتاب مـکاتب(۴) اثر تـئودور برکنای،(۵) نویسنده سوریِ‌ سده‌ هشتم که از مآخذ سریانی دین مانی است.

در میان نویسندگان ایرانی ابن‌ندیم در الفهرست خـود‌ براساس‌ نوشته‌های اصیل مانوی

______________________________

۱٫ بی‌تردید واژه زندیق (zandyky) در این نوشته اشاره به‌ مـانویان‌ اسـت.

۲٫ Acta Archelai (اعـمال آرخلائیوس)

۳٫ Hegemonius

۴٫ Book‌ of‌ Scholia‌

۵٫ Theodore bar KoÎnai

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۸۰)


گزارشی از آنها‌ بدست‌ داده است. نیز ابوریحان بیرونی گزارش تازه و بی‌طرفانه‌ای از مانویّت در کتابهای خود‌ آورده‌ است کـه ‌ ‌از نـظر اهمیّت‌ همتای‌ الفهرست است‌.

پیش‌ از‌ آنکه دست‌نوشته‌های مانوی کشف شوند، آثار‌ آگوستین‌، بـیرونی، ابـن‌ندیم و هـگمونیوس منابع بنیادی مانویّت به شمار می‌رفت. گرچه امروزه بازیافتهای‌ تازه‌تری‌ داریم امّا برخی از آثار نـویسندگان‌ مخالف با مانویّت هنوز‌ اهمیّت‌ شایانی دارند زیرا متضمّن آگاهی‌هایی‌ ارزشمند‌ و شایسته‌اند.

پژوهـشهای بعدی

نخستین رساله پژوهـشگرانه دربـاره مانویّت، تاریخ نقد مانی و آیین او‌ از‌ هوگوئنو اسحاق دبوسوبر(۱) است که‌ در‌ نیمه‌ اول سده هجدهم‌ میلادی‌ به رشته تحریر درآمد‌. در‌ سده نوزدهم پژوهش در متون مانوی راههای پرثمری را پیمود. پژوهشهای کهن جای خود‌ را‌ بـه جستارهای نوین و سودمند داد و منابع‌ ناشناخته‌ پیشین کشف‌ گردید‌. از‌ زمانی که یافته‌های مانویِ‌ آسیای میانه مسایل کاملاً متفاوت و پیش‌بینی نشده‌ای را بوجود آورد، پژوهشهای دامنه‌دار سده نوزده بیشتر‌ مقبول‌ افتاده است.

نظام دین مـانوی اثـر‌ بوئر‌(۲) بحث‌ منظّم‌ و جامعی‌ درباره دین مانی‌ به‌ میان آورد. اثر دیگر از آنِ فلوگل(۳) تحت عنوان مانی: آیین و دست‌نوشته‌های اوست که در سال‌ ۱۸۶۲‌ به‌ چاپ رسید. این کتاب بخشی از الفهرست‌ ابن‌ندیم‌ دربـاره‌ مـانی‌ است‌. گزارش‌ بیرونی درباره مانویّت در سال ۱۸۷۸ توسط زاخو(۴) منتشر شد. درباره دین مانی، امروزه با متون بسیاری مواجهیم که برای جامعه مانوی نوشته شده بودند به ویژه‌ متنهایی کـه در سـرزمینهایی پیدا شده‌اند که دین مانی در آنجا حمایت می‌شده است. در آغاز دهه ۱۹۳۰ هنینگ(۵) براساس نوشته‌های بازمانده از ایران‌شناس بزرگ آلمانی آندره آس نوشته‌های مانوی‌ ایرانی‌ میانه در ترکستان را به چاپ رساند. پژوهشهای بـا ارزش هـنینگ تـوسط شاگردش مری بویس(۶) و خاورشناسانی هـمچون ویـدنگرن(۷) و زونـدرمان(۸) دنبال شدند. به هر حال با آنکه بسیاری از مسائل‌ در‌ زمینه پژوهشهای مانوی حلّ شده‌اند، هنوز هم مشکلاتی وجود دارد.(۹)

______________________________

۱٫ Huguenot Isaac de Beausobre

۲٫ F. C. Baur

۳٫ Gustav FluÎgel

۴٫ Sachau

۵٫ Henning

۶٫ Mary Boyce

۷٫ Geo‌ Widengren‌

۸٫ Werner Sundermann

۹٫ cf. Asmussen, Ibid‌, p. 1-5.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۸۱)


نمونه‌هایی‌ از زبور مـانوی

در پایـان ایـن جستار کوتاه درباره ادبیات مانوی چند نمونه از مـزامیر مـانوی را ذکر می‌کنیم. ابتدا قطعه‌ای را که «در‌ مرگ‌ مانی» سروده شده است‌ می‌آوریم‌:

همه اسرار در تو کمال یافته‌اندای پدر ما!خداوندگار مـا، مـانی!

در روزِ بـر دارکردگیخویشتن را به دست محتشمان سپرد

در روز دوشنبه…چهارمین روز از ماه فامنوث،(۱) [بـه ساعت‌ ۱۱‌]،

او خویشتن را به مرگ سپرد

… آن خجسته، خداوندگارِ مامانی

به زانو نشست، از خداوند بخشایش جستخروش برکشید و گفت:

در بگشای و مـرا از رنـجها رهـایی‌بخش!فرمانروایان زمین خشماگین بر من‌ رأی‌ زدند

… مردانی‌ که همه‌چیز بـر هـم زنند و دگرگون کنندو حلاوت را تلخ

از روزی که آنانم به بند افکندندتا‌ روز بر چلیپا شدن، بیست و شش روز بـرشمرده شـده،

شـبان و روزانم‌ پاییدندبا‌ نگاهبانانی‌ که گماشته بودند

آنان شش زنجیر بر گردنم نـهادند… و مـرا بـستند

همه گزیدگان و نیوشایان(۲)با دیدن شکنجه‌های ‌‌من‌ گریستند

اجازه ندادند آن گنهکارانکه فرزندان، شاگردان، شـبانان و شـمّاسان را بـبینم

چه، می‌دیدند‌ که‌ آنان‌ [فوج فوج] نزد من آیند.

… هان! آسمان و زمین و آن دو چراغ فـروزاناز فـراز گواهند که‌ بدانان جز نکویی روا نداشتم

امّا آنان با خشونت بر چلیپایم کـشیدند

______________________________

۱٫ فـامنوث‌، نـام یکی از ماهها‌، برابر‌ شهریورماه.

۲ جامعه مانوی به دو طبقه تقسیم می‌شد: برگزیدگان و نیوشایان. آگوستین دربـاره ایـن دو طبقه می‌گوید: «نیوشایان گوشت خورند و بر زمین کشت کنند و اگر بخواهند، همسر گـزینند، امـّا هـیچ‌یک از این‌ امور برای برگزیدگان جایز نیست. نیوشایان در برابر گزیدگان نماز برند و فروتنانه از آنان تکلیف خـواهند. بـرای نیایش و ستایش خورشید و ماه بدانان پیوندند. یکشنبه‌ها روزه گیرند. همگی به اندیشه‌های شـرک‌آلود مـعتقدند‌ کـه‌ ارتداد مانوی را بس تنفّرانگیز می‌کند. از جمله زایش مسیح از یک باکره را منکرند، و گویند که گوشت تـنش حـقیقی نـبود، بل دروغین بود. … آنان بر این باورند که همه‌ ارواح‌، انسانها و حـتی جـانوران از گوهر خدایند و همه از اجزای اویند. سرانجام آنان گویند که خداوندِ نیک و راستین با نژاد تاریکی نـبرد آغـازید و پاره‌ای از وجودش با فرمانروایانِ تاریکی درآمیخت‌، پاره‌ای‌ که در همه جهان آلوده شده اسـت، امـّا با خوراکِ برگزیدگان و با خورشید و ماه پالوده شـود؛ هـر پارهـ‌ای از خداوند که پالودنش برای آدمیان میّسر نـگردد، در پایـان جهان‌ به‌ زنجیره‌ جاودانیِ عقوبت منجر خواهد شد‌» (آیین‌ گنوسی‌ و مانوی، ص۲۰۶ـ۲۰۵).

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۸۲)


… پدر شکوهمند خـویش را دیـدمکه هماره در انتظارم بوداو دروازه عرش را در بـرابرم گـشود

دستْ فـراز کـرده‌، نـمازش‌ بردمبا‌ زانوان خمیده نیایش کردم

کـه تـوانستم خود را‌ از‌ تمثال مادّی درآورمو جامه انسانی برکَنم

هان! کالبدش را به میانه شـهر آن گـنهکاران آوردند

در آن هنگام، سرش‌ را‌ از‌ بدن جدا کـردندو در برابر چشمان انبوهِ مـردمان بـرآویختند

گزیدگان‌ و نیوشایان…بزرگْ شبان آنـان

کـه از میانشان عروج کرد… عروج کرد آن محبوببه آسمان.

مزمور دیگر با عنوان‌ «آگاه‌، مـنجی‌ام‌» یـکی از مزامیر پراکنده در زبور مانوی اسـت کـه مـضامین لطیفی‌ دارد‌؛

آه، منجی‌ام!پیـامبر بـشکوهت دارد آه، منجی‌ام!

دوشیزگانش به شـکوهت دارنـدآه، منجی‌ام!

سکاندارانش که با وی‌ به‌ سر‌ برندبیا آواز سردهیم!خورشید و ماه بشکوهت دارندآه، مـنجی‌ام!

و هـمه ایزدان که با‌ وی‌اندآه‌ منجی‌ام‌!

انـسانِ کـامل نیرویت بـخشدآه، مـنجی‌ام!

بـاد و آب و آذربشکوهت دارندآه منجی‌ام!کـه هر روز از‌ مغاک‌ فرا‌ جهند

بیا آواز سردهیم!حواریّون بشکوهت دارندآه، منجی‌ام!که دورشان به پایان آمـده، غـرقه‌ در‌ شادی می‌دوند آه، منجی‌ام!

و برای تاج گـلهای خـویش بـه سـوی روشـنی شتابندبیا آواز‌ سردهیم‌!

فـار‌ قـلیط بشکوهت داردآه منجی‌ام!

خداوندگار ما، روشنی ما، مانیآه منجی‌ام!

و شاخه‌ها، گیاهان تاکستانش بیا‌ آواز‌ سردهیم!

آیین وی خجسته‌ات داردآه، مـنجی‌ام!(۱)

و در هـمین مـزامیر پراکنده مزموری است با‌ عنوان‌ «نورت‌ چـه نـیکوست، ای روح»:

نـورت چـه نـیکوست ای روحـسخنت فرانیوشم، ای پاک سرشت!

فرمانهایت چه‌ نیکوست‌، ای روح!آنانم روشنی بخشیدند، ای پاک سرشت!

چه نیکو خِردت، ای‌ روح‌!که‌ روشنی‌ام بخشید، ای پاک سرشت!

چه نیکوست عشق تو، ای روح!که جانم زندگی بخشید‌، ایـ‌ پاک‌ سرشت

______________________________

۱٫ اکبری، همان، مزمور دهم از مزامیر پراکنده، صص۴۲۰ـ۴۱۴

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۸۳)


از‌ آن‌ هنگام که بشناختمت، ای روح!که جانم زندگی بخشید، ای پاک سرشت

از آن هنگام که‌ بشناختمت‌، ای روح!شیدایت شدم، تو ای پاک سرشت!

همه‌چیز را به آتش‌ کشیدم‌، ای روح!تـنها بـه تو عشق ورزیدم‌، ای‌ پاک‌ سرشت!

پدر ومادر رها کردم، ای‌روح!برادر‌ وخواهر‌ را، به کام تو، ای‌پاک سرشت!

زَر چیست در نگاهم؟سیم، چو سنگپاره‌ای، ای روح‌!

بوستان‌ و مرغزارهیچ، در نگاهمای پاک سرشت‌!

همسر‌ و فرزند و عشقهیچ‌، در‌ نـگاهمای‌ روح!

خـوراک و آشامهیچ، در نگاهمای روح‌!

چه‌، بس سیرابم، ای پاک سرشتتشنه و گرسنه نِیَم، ای روح!

… رامش کجاست، ای‌ روح‌!در کمال تو، ای پاک سرشت‌!

در شکیبایی‌ات، ای پاک‌ نهاد‌!

شگفتا سخن گفتن از تـو‌، ایـ‌ پاک نهاد!

عشقت ناگفتنی است، ای پاک سـرشت

سـکوت کجاست، ای روح!تو‌ هوشِ‌ گردآمده‌ای، ای پاک سرشت!

تو‌ خرد‌ نوری‌، ای روحاندیشه کاملی‌، ای‌ پاک سرشت!

تو رایزنیِ‌ نیکویی‌، ای روحمشیّت خجسته‌ای، ای پاک سرشت!

بِشکوهی ای روح!هماره و جاودان!

شکوه و فخر بـر‌ عـیسی‌، شهریار و قدّیسان

پیروزی و تـاج گـل از‌ آنِ‌ روح مریمآن‌ روحِ‌ پاک‌ سرشت!(۱)

______________________________

۱٫ اکبری، همان، مزمور‌ ۳۰ از مزامیر پراکنده، صص ۴۷۹ـ۴۷۷٫

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۰ و بهار ۱۳۸۱ – شماره ۱۲ و ۱۳ (صفحه ۱۸۴)


فهرست منابع

۳۷٫ اکبری، سی. آر. سی، زبور‌ مانوی‌، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل‌پور، انتشارات فکر روز‌، تهران‌، ۱۳۷۵‌.

۳۸‌. آیین‌ گنوسی و مانوی، مجموعه‌ مقالات‌، تـرجمه ابـوالقاسم اسماعیل‌پور، انتشارات فکر روز، تهران، ۱۳۷۳٫

۳۹٫ ناس، جان‌بی، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر‌ حکمت‌، انتشارات‌ آموزش انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۰٫

۴۰٫ Asmussen‌, Jes‌ p. Manichaen‌ Literature‌, Delmar‌, New‌ York, 1975.

۴۱٫ Dictionary of philosophy, Edited by Dagobert D. Runes, NewJersey, 1965.

۴۲٫ Dictionary of Religion, Edited by Jonathan Z. Smith, Harper San Francisco, 1995.

۴۳٫ Encyclopedia of‌ Religion, Edited by Mircea Eliade, New York and London, Macmillan, 1987, Vol. 9.

۴۴٫ Widengren, Geo, Mani and Manichaeism, London, 1965, Chapter five.

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x