مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

پژوهشی پیرامون «باب های اهل بیت علیه السلام»

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (از صفحه ۱۲۷ تا ۱۵۰)
URL : http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/92800
پژوهشی پیرامون «باب های اهل بیت علیه السلام» (۲۴ صفحه)
نویسنده : سلیمانی،جواد
تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۲۷)


‌ ‌‌‌مـقدمه‌‌

یکی از مطالب شگفت‌انگیز و در خور توجه تاریخ تشیع آن است که علی‌ رغم‌ تلاش‌فراوان‌ بـنی امـیه و بـنی عباس برای حذف خاندان اهل بیت : از صحنه‌های سیاسی واجتماعی‌، و دستگیری و کشتار‌ اصحاب و حواریین آن بزرگواران‌، روز بـه‌روز دامنه نفوذآن بزرگواران گسترش یافت و مکتب اهل‌ بیت : از مرزهای حجاز‌ و عراق‌ گذشت و تـابین‌النهرین و مرو و خراسان پیش رفـت‌. ایـن نفوذ تا بدان حد بود که به طوری که برخی ازرهبران عباسی در آغاز نهضت خویش برای جلب حمایت مردم بر آن شدند تا‌ امامصادق ۷ را به عنوان رهبر نهضت معرفی نمایند و یا بـا طرح شعار «الرضا من آل محمد (صلی الله علیه)» خود را حامی اهل بیت : جلوه دهند.

بی‌تردید افزایش روز افزون شیعیان‌ و گسترش‌ چشم گیر معارف اهل بیت : درنواحی دور دست جهان اسلام‌، در شرایطی که امامان شـیعه بـه شدت تحت نظر و کنترل‌به‌سر می‌برده‌اند، حاکی از آن است که یک تشکیلات منسجم و قوی‌ و در‌ عین حال‌بسیار مخفی در شیعه وجود داشته که به مقتضای جوّ خفقان آن دوران پرده از روی آن‌برداشته نشده و ماهیت آن در دل تاریخ پنهان مانده اسـت‌. بـی‌شک شیعه‌ در‌ عصر حضوراهل بیت : از یک سازمان و دستگاه اطلاعات و عملیات زیر زمینی برخوردار بوده که‌به طور حساب شده و دقیق مواضع سیاسی و اجتماعی و مرزهای عقیدتی و به طور کلی‌اصول و فروع مکتب را‌ بـرای‌ مـحبّان‌ اهل بیت : تبیین می‌کرده و پیوند‌ عمیق‌ عاطفی‌بین‌ شیعیان و امامان معصومشان ایجاد می‌کرده است‌. جلوه‌ای از این پیوند را می‌توان در

_______________________________

۱٫ فارغ التحصیل کارشناسی ارشد تاریخ‌.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۲۸)


آن‌جا دید که‌ وقتی‌ امام‌ رضا‌(عـلیه السـلام) در سـفر خود از مدینه‌ به‌ مرو در شـهر نـیشابور تـوقف‌نموده و حدیث سلسله الذهب را برای مردمی که به استقبالش آمده بودند قرائت فرمود،بیست‌ هزار‌ قلم‌ به‌دست آنرا نوشتند.

گر چه کـشف تـمام زوایـای پنهان شبکه‌ اطلاعاتی و عملیاتی شیعه در آن عصر بسیاردشوار و شـاید غـیر ممکن است‌، ولی سرنخ‌هایی از برخی روایات و کتب معتبر‌ تاریخی‌ ورجالی‌ وجود دارد که به وضوح وجود چنین شبکه سرّی را فاش‌ مـی‌کند‌؛ بـرای نـمونه‌، دررجال کشی زراره و برید و محمد بن مسلم و ابو بصیر به «مـستودع سرّ» اهل بیت‌‌:موصوف‌ گردیده‌اند‌۲، و یا امام عسگری‌۷ دهقان را وکیل خود در بغداد خوانده‌۳، یابرخی از‌ اصحاب‌ ائمه‌‌: به عـنوان «بـطانه = نـزدیک و راز دار» آن بزرگواران معرفی‌گردیده‌اند.۴ بی‌شک تا سرّی در کار‌ نباشد‌ صاحب‌ سرّ مفهوم نـخواهد داشـت‌، تا کار ومأموریتی ویژه در کار نباشد به (وکیل‌) نیازی‌ نیست‌‌، تا امری مخفی و پنهان و در بطن‌قرار گـرفته وجـود نـداشته باشد وجود «بطانه‌» مفهومی‌ نخواهد‌ داشت‌‌. بنابراین اصل‌وجود شبکه مخفی در تشکیلات شـیعه امـری مـحرز و مسلّم می‌باشد، لکن شناسایی وکشف‌ این‌ شبکه امری دشوار است‌. یکی از راه‌های شناسایی شـبکه مـزبور تـحقیقپیرامون شخصیت‌هایی است‌ که‌ به‌ عنوان وکیل یا مستودع سرّ و یا بطانه اهل بیت‌:مـعرفی شـده‌اند. بی‌تردید شناسایی و پژوهش در‌ مورد‌ بیوگرافی و دامنه فعالیت این افرادما را به فعالیت‌های مخفی ائمـه‌: بـرای حـفظ‌ و حراست‌ از‌ شیعیان و گسترش دامنه‌مکتب‌، رهنمون می‌سازد. تاکنون در این زمینه گام‌هایی مثبت و درخور تحسین صـورت‌پذیرفته اسـت‌‌؛ از‌ باب‌ نمونه‌، برخی از محققان‌، وکلای اهل بیت‌: را در مناطق مختلف‌شناسایی و حوزه‌ فعالیت‌ و چگونگی ارتـباط آنـها را بـا ائمه‌: مورد بررسی قرارداده‌اند. با این همه‌، هنوز برخی از چهره‌ها‌ و شخصیت‌هایی‌ که در عصر حضور ائمـه‌:صـاحب اسرار آن بزرگواران بوده و فعالیت‌های پنهانی‌ اجتماعی‌ و سیاسی و فرهنگی

_______________________________

۲٫ کشی‌، محمد بن عـمر، رجـال‌کشی‌‌، ج ۱، ص ۳۴۸‌ و ۳۴۹‌.

۳٫ هـمان‌، ج ۲، ص ۸۴۷؛ مامقانی «دهقان‌» را لقب «عروه‌بن‌یحیی‌‌» ذکر‌ کرده است‌. ر.ک‌: تنقیح المقال‌، ج ۲، باب‌عروه‌، ص ۲۵۲٫

۴٫ برای نمونه‌، شیخ مـفید مـی‌نویسد مـفضّل‌ بن‌ عمر جزو «بطانه‌» امام صادق‌ ۷ بوده‌ است‌. رک‌‌: الارشاد‌ فی‌معرفه‌ حـجج اللَّه عـلی العباد، ج ۲، ص ۲۱۶٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۲۹)


‌داشته‌اند‌ ناشناخته‌ مانده‌اند. باب‌های اهل بیت‌: مصادیق بارز چنین شخصیت‌هامی‌باشند. باب‌ها شخصیت‌هایی بوده‌اند که‌ در‌ عـلم و عـمل‌، بر قله‌های فرازمندی دست‌یافته‌ و در حفظ و حراست از‌ شیعه‌ نقش به‌سزایی ایفا نموده رازدارتـرین‌ اصـحاب‌ اهل‌بیت‌: به شمار می‌رفته‌اند.

مقصود از «باب‌های اهـل بـیت‌:»

تـاکنون تعریفی روشن و جامع‌ از‌ «باب‌» ارائه نشده است‌. بـرخی‌ پسـ‌ از‌ تحقیقاتی کوتاه به‌این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند که باب‌ها از‌ یاران‌ نزدیک و خاص اهل بیت : بـوده‌اند کـه به سببقرب زیادشان به آن بـزرگواران عـنوان «باب‌‌» بـر‌ آنـها اطـلاق گردیده است‌.۵

برخی دیگر‌، عنوان‌ بـاب را‌ بـر‌ وکیل‌ نیز اطلاق کرده‌اند. اینان‌ در واقع با توسعه در این‌مفهوم ، آن را بر وکلا و خـواص و یـاران تقه‌ی اهل بیت‌ : اطلاق‌ کرده‌اند؛ از ایـن رو لذاغیر از‌ نواب‌ چهار‌ گـانه‌ امـام‌ عصر‌‌(علیه السلام‌)، یازده‌ تـن دیـگر از شیعیان امام عصر‌‌(علیه السلام) را باب آنحضرت معرفی کرده‌اند.۶

ولی حضرت آیه‌ اللَّه‌ خـامنه‌ای‌ فـصل ممیز باب‌ها را از سایر یاران‌ و شـیعیان‌ اهـل‌بیت‌‌: اطـلاع‌ از‌ اسرار‌ جمع تـشکیلاتی ائمـه : در میادین مبارزات فکری و سـیاسی‌دانسته و مـعتقدند آنان از تاکتیک‌های پیش بینی شده و زمان و مکان اقدام‌های بزرگ‌، نام‌و نشان و تکلیف مهره‌های مـؤثر، مـنابع مؤثر مالی‌‌، خبرها و گزارش‌ها و پاره‌ای ازحـوادث و وقـایع مهم اطـلاع داشـته‌اند و رابـط نهانی امام و شیعیان بـه حساب‌می‌آمده‌اند.۷

ایشان ضمن تصویر وضع خفقان زمان اهل بیت : و با استناد به سخن امام‌۱خـطاب بـه سفیان‌ ثوری‌ مبنی بر این‌که‌: «تـو مـورد تـعقیب دسـتگاهی و در پیـرامون ماجاسوسان خلیفه هـستند، تـو را طرد نمی‌کنم ولی از نزد ما برو» می‌فرماید: «در چنین‌مواردی لازم است میان امام و این‌ کسان‌ که احیاناً به اشـاره و فـرمان امـام یا اطلاع او از

_______________________________

۵٫ رک‌: دانشنامه جهان اسلام‌؛ حـرف بـ‌، مـقاله عـباس زریـاب و حـسن طارمی‌.

۶٫ رک‌: دائره‌ المعارف‌ تشیع‌، حرف ب‌، مقاله مشایخ‌ فریدنی‌ و عبدالحسین شهیدی‌.

۷٫ رک‌: خامنه‌ای‌، سید علی‌، پیشوای صادق‌، سید جمال الدین‌، ص ۹۵ ـ ۱۱۱٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۳۰)


رازها و گزارششان‌، باید از امام دور باشند، واسطه بـاشد، این واسطه‌ «باب‌‌» است‌. به‌اعتقاد ایشان «باب‌‌» زبده‌ترین‌ و نزدیک‌ترین یار امام است که از نظر اطلاعات از همه‌پربارتر می‌باشد. وی به‌سان همان «زنبور عسلی‌» است که اگر حشرات موذی بدانند دراندرون او چه چـیزی نـهان است او را‌ قطعه‌ قطعه می‌کنند و شهدش را می‌ربایند. [اینتعبیر از حدیث گرفته شده است‌.]۸

اما به نظر می‌رسد این تعاریف قابل نقد است‌. تعریف باب‌ها به یاران خاص اهل بیت: تعریفی بـسیار کـلّی‌ است‌‌، به گونه‌ای‌ که بر بسیاری از یاران ائمه : صدق می‌کند.

به علاوه‌، تعریف «باب‌» به «وکیل‌» و یا «یاران مورد‌ اطمینان‌» نیز از همین اشـکال‌برخوردار اسـت‌؛ زیرا بسیاری از وکلا و یاران‌ مـورد‌ وثـوق‌ اهل بیت : ویژگی‌های‌باب‌ها را نداشته‌اند لذا این تعریف نمی‌تواند تعریفی مانع باشد.

تعریف سوم نسبت به دو ‌‌تعریف‌ دیگر کامل‌تر بوده و بسیاری از عناصر اصلی دخیل‌در مفهوم «بـاب‌» را در خـود‌ جای‌ داده‌ است‌، ولی بـه نـظر می‌رسد فصل ممیّز باب‌ها را ازسایر یاران اهل بیت :، در برخورداری‌ از اسرار تشکیلاتی اهل بیت : در قلمرومبارزات فکری و سیاسی خلاصه نمی‌شود؛ چون برخی‌ از وکلا و کارگزاران اهل‌بیت‌‌: نیز‌ چنین خصوصیتی داشته‌اند در حالی‌که احدی آنـها را بـه نام «باب‌» مطرح‌نکرده است‌. برای نمونه‌، معلّی بن خنیس‌، وکیل امام صادق ۷ در مدینه‌، به جرم کتمان‌اسامی یاران امام صادق ۷ توسط داود‌ بن علی حاکم مدینه دستگیر شد و به قتل‌رسید.۹

به نـظر مـی‌رسد برای یـافتن تعریف «باب‌»ها، در گام نخست باید دید این عنوان درروایات‌، بر چه کسانی اطلاق و به چه مـفهومی‌ به‌کار‌ برده شده است‌. در گام دوم باید بین‌مفهوم بدست آمده از روایات بـا ویـژگیهای بـاب‌ها مقایسه‌ای صورت پذیرد تا در صورت‌تطابق این‌دو با یکدیگر، مفهوم و معنای دقیق «باب‌» روشن گردد‌.

_______________________________

۸٫ ر. ک‌‌: همان‌، ص ۱۰۸ ـ ۱۱۰٫

۹٫ مـامقانی‌، ‌ ‌عـبداللَّه‌، تنقیح المقال‌، ج ۳، باب معلّی‌، رقم ۱۱۹۹۴ ؛ خویی‌، ابوالقاسم‌، معجم رجال الحدیث وتفصیل طبقات الرواه‌ج ۱۸، ص ۲۴۱، و البـرسی‌، رجـب‌، مـشارق انوار الیقین فی اسرار امیر‌ المؤمنین‌‌(علیه السلام)، ص‌۹۲٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۳۱)


با مراجعه به روایات‌، می‌بینیم کـه مفهوم «باب‌» در مورد اهل بیت : به کار رفته‌است‌. در برخی روایات همه اهل بـیت : «باب اللَّه‌» معرفی گـردیده‌اند‌ و در‌ تـعدادی‌دیگر‌ حضرت علی(علیه السلام) باب‌ پیامبر‌(صلی‌ الله علیه) خوانده شده است‌.

از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که فرموده‌اند: فان‌ّ رسول اللّه‌۹ باب اللّه الذی‌ لایؤتی‌ اءلامنه‌و‌ سبیله الذی می سلکه وصـل الی اللّه و کذلک‌ امیرالمؤمنین‌ من بعده و جری فی الأئمه واحداً بعد واحد؛۱۰رسول خدا۹ «باب اللَّه‌» است‌؛ باب اللهی که غیر از‌ طریق‌ او‌ نمی‌توان به سوی خدارفت راه خدا است‌؛ به آن راهی‌ که هر کـس در آن سـیر کند به خدا خواهد رسید. هم‌چنین‌پس از او امیر مؤمنان‌(علیه السلام‌)، و همین‌طور‌ این‌ خصوصیت در امامان‌: یکی پس از دیگری‌جریان دارد.

در جائی دیگر‌ رسول‌ اکرم (صلی الله علیه) علی(علیه السلام) را علاوه بر باب الهی بـاب خـود نیز معرفی‌نموده‌ و فرموده‌ است‌‌: علی بن ابی‌طالب‌… باب اللّه و بابی‌؛۱۱ علی بن ابی طالب‌… باب‌ خدا‌ و باب‌من‌ است‌.

وقتی به جستجوی خود در روایات ادامه می‌دهیم‌، می‌بینیم مقصود از باب بودن‌ امـامان‌برای‌ خـداوند‌ و همچنین باب بودن علی(علیه السلام)، برای پیامبر(صلی الله علیه) برخورداری از علوم‌ خاص‌پیامبر‌(صلی الله علیه) بوده است‌. شاهد این امر، علاوه بر روایات زیادی که‌ در‌ آن‌ پیامبر(صلی الله عـلیه) ودروازه شـهر عـلم خود معرفی می‌کند. روایتی از امـام بـاقر‌(عـلیه‌ السلام) است که صریحاً نشان‌می‌دهد عنصر مقوّم با بیت اهل بیت‌: برای خداوند‌ و با‌ بیت‌ علی(علیه السلام) برای پیامبر(صـلی الله عـلیه)،بـرخوردار بودن آن بزرگواران از و حکمت خاص‌ خداوند‌ و پیامبر(صلی الله عـلیه) مـی‌باشد. متن‌روایت بدین صورت است‌:

معناه أن‌ّ اللّه‌َ‌ اِحتجب‌َ‌ عن‌ خلقِه‌ِ و الأوصیاءِ من بعدِه‌ِ و فَوَّض الیهم من العلم ما عـلم احـتیاج‌ُ الخـلق‌ِ الیه ولمَّا استَوفی‌ النبی‌ُّ‌ علی‌ علی(علیه السلام) العلوم‌َ و الحـکمه‌َ قال‌: أنا مدینه‌ُ العلم‌َ و علی بابُها؛۱۲‌ خداوند‌ به واسطه‌پیامبر(صلی الله علیه) و اوصیای پس از او از دیده‌های خلق محجوب گردیده و علومی را‌ کـه‌ مـی‌دانست‌مردم بـه ان نیازمند می‌باشند به آنان واگذار نموده است‌، و هنگامی که‌ وقتی‌ پیـامبر۷ آنـ‌علوم و حکمت را به علی(علیه‌ السلام‌) سپرد‌ فرمود: من شهر علم و علی دروازه آن‌ است‌‌.

_______________________________

۱۰٫ مجلسی‌، محمد بـاقر، بـحارالانوار، ح ۲۵، بـاب ۱۲، ص ۳۵۴، ح ۳٫

۱۱٫ همان‌، ج ۲۶، باب‌ ۵، ص ۲۶۳‌ ح ۴۷٫

۱۲ـ همان‌، ج ۲۴، باب‌ ۵۴‌، ص ۳۰۲ و ۳۰۳‌ ح ۳۶‌.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۳۲)


یعنی‌ رسول خدا ۹ از آن حیث که‌ صاحب‌ علم و حـکمت الهـی بـوده «باب اللَّه‌»خوانده شد و امیر مؤمنان نیز به‌خاطر‌ برخورداری‌ از علوم پیامبر ۹ «باب النبی‌»خـوانده‌ شـده اسـت‌.

با مطالعه‌ زندگی‌ باب‌ها می‌بینیم یکی از صفات‌ و ویژگی‌های‌ بارز آنان برخورداری ازعلوم خاص امـامشان مـی‌باشد. بر اساس اسناد موجود، آنان در‌ کنار‌ برخورداری ازویژگی‌هایی هم‌چون فرق عادت‌ و وثاقت‌ و رازداریـ‌‌، بـه سـاحت علوم‌ خاص‌ امام‌زمانشان راه یافته بوده‌اند‌.۱۳‌

با ضمیمه این دو مقدمه‌، به این نتنجه می‌رسیم کـه عـنصر قوام بخش مفهوم‌ باب‌ دردرجه اول یک امر معرفتی است‌ نه‌ یک پدیده‌ اجـرایی‌ یـا‌ مـبارزاتی‌. بنابراین در تعریف‌باب‌ها‌ باید گفت‌: «ابواب اهل بیت‌: خاص الخواص اصحاب ائمه : بوده‌اند که از اسرار مـعرفتی وعـلوم‌ خاص‌ آن بزرگواران اطلاع داشته‌اند و به همین‌ علت‌ از‌ اسرار‌ اهل‌ بیت : مطلع بـوده‌‌، اعـمال‌ خـارق‌العاده‌ای انجام می‌داده‌اند.»

نگاهی به منابع اسامی باب‌ها

در میان منابع شیعه و سنّی تنها هشت منبع‌ اسـامی‌ بـاب‌ها‌ را بـه طور منظم ذکر کرده‌اند.این‌ منابع‌ عبارتند‌ از‌:

۱ . الهدایه‌ الکبری‌‌، تألیف حسین بـن حـمدان خصیبی‌؛

۲ . دلائل الامامه‌، تألیف محمد بن جریر طبری‌؛

۳ . الفصول المهمه‌، نگاشته ابن صباغ مالکی‌؛

۴ . المصباح‌، نگاشته کـفعمی‌؛

۵ . مـناقب آل ابی طالب‌، تألیف ابن‌ شهر آشوب مازندرانی‌؛

۶ . تنقیح المقال‌، نوشته مامقانی‌؛

۷ . تـاریخ اهـل بیت‌، منسوب به اهل بیت :، تحقیق حـسینی جـلالی‌؛

۸ . بـحار الانوار، تألیف علامه محمد باقر مجلسی‌.

لازم بـه تـذکر است که همه‌ منابع‌ فوق اسامی ابواب را به صورتی همسان نقل

_______________________________

۱۳٫ ر.ک‌: سـلیمانی‌، جـواد، باب‌های اهل بیت‌:، پایان‌نامه دوره کـارشناسی ارشـد رشته تـاریخ‌، ص ۷۶ ـ ۷۹٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۳۳)


‌نـکرده‌اند. بـرخی چون مصباح کفعمی و تنقیح‌ المقال‌‌، بـاب‌های هـمه معصومان را معرفی‌کرده و تعدادی دیگر چون دلائل الامامه‌، باب‌های برخی معصومان را گزارش کرده‌اند.بـه عـلاوه گاهی بین منابع مذکور اختلافاتی‌ در‌ اسـامی باب‌های برخی از معصومان‌مشاهده‌ مـی‌شود‌.

نـکته مهم دیگر این‌که‌، تاکنون در هـیچ روایـت صحیح السندی از ائمه :، شخصی‌به عنوان باب یکی از امامان معصوم معرفی نگردیده است‌. شـاید ایـن‌ امر‌ موجب شود تابرخی گـمان‌ کـنند‌ عـنوان باب یک عـنوان سـاخته و پرداخته محدثان و مورخان مـی‌باشد واسـاساً در تشکیلات اهل بیت : چنین مقامی وجود نداشته است‌. اما به‌نظر می‌رسدچنین گمانی صواب نـباشد چـرا که بنای اهل بیت‌ : پنهان‌ کـردن چـهره این افـراد بـوده‌است‌؛ زیـرا اصل اوّلی در تشکّل‌های سرّی‌، مـخفی نگه داشتن اطلاعات می‌باشد نه فاشکردن اسامی مهره‌های حساس و کلیدی‌. از این رو اهل بیت : عمداً وجـود چـنین‌ مقام‌و‌ صاحبان آن‌ را پنهان می‌کرده‌اند. امـا رجـالیان و مـحدثان بـزرگ شـیعه که آثار خـود را درعـصر غیبت به رشته تحریر‌ درآورده‌اند محذوری برای نقل اسامی باب‌ها و معرفی چهرهآنان به جامعه نمی‌دیده‌اند‌. بـه‌ هـمین‌ روی نـیز وقتی پس از تحقیق پیرامون اصحاب اهل‌بیت‌: به وجـود چـنین عـنوان و مـقامی در تـشکیلات اهـل ‌‌بیت‌ : دست یافته از نقل آن‌فرو گذار نکرده‌اند. بی‌تردید اگر عنوان باب در میان‌ اصحاب‌ اهل‌ بیت :وجودنمی‌داشت هرگز محدّث مدقّق و موثقی همچون ابن شهر آشوب قبل از معرفی اصـحاب‌ائمه‌: نام‌ باب آن بزرگواران را به‌طور مجزّا ذکر نمی‌کرد.

به علاوه‌، ویژگی‌های مشترک و قابلیت‌های‌ مشابه باب‌ها در کنار‌ ارتباط‌ بسیار نزدیک‌آن بزرگواران با اهل بیت‌: حاکی از آن است که عنوان «باب‌» عنوانی ساخته و پرداخـته‌مورخین و مـحدثان نبود بلکه منصبی واقعی و دارای اقتضائاتی ویژه بوده که علایم آن رابسیاری از شخصیت‌هایی‌ که به عنوان باب اهل بیت‌: معرفی گردیده‌اند به وضوحمشاهده می‌شود.

رابطه دو عنوان «باب‌» و «بَوّاب‌»

گرچه بوّاب در لغـت بـه معنای «دربان‌» و «حاجب‌» می‌باشد و در ادبیات تاریخ اهل‌بیت‌: بعضاً به‌ همین‌ معنا به‌کار رفته است ولی برخی از مورخان و رجالیان این عنوان

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۳۴)


‌را در مورد باب‌های اهل بـیت‌: نـیز به‌کار برده‌اند؛ برای نمونه‌، ابـن شـهر آشوب و ابن‌صباغ‌، سلمان فارسی و سفینه را‌ به‌ ترتیب «بوّاب‌» امام علی(علیه السلام) و امام حسن‌۷ ذکرنموده‌اند و کفعمی و مامقانی آن دو را به عنوان باب آن دو امام بزرگوار گزارش کـرده‌اند.۱۴یـا رشید هَجَری و جابر جـُعْفی‌ و مـفضّل‌ بن عمر و محمد بن مفضل را طبری و ابن صباغ به‌ترتیب به عنوان «بوّاب‌» امام حسین(علیه السلام) و امام باقر(علیه السلام) و امام صادق‌(علیه السلام) و امام کاظم‌(علیه السلام‌)معرفی‌ نـموده‌اند‌ و حـال آن که کفعمی و مامقانی‌ دقیقاً‌ همین‌ افراد را به عنوان «باب‌» آن‌بزرگواران گزارش کرده‌اند.۱۵

از این مقایسه و بررسی تطبیقی به‌دست می‌آید که گاهی «بوّاب‌» به معنی‌ «باب‌‌» به‌کار‌ می‌رود و مقصود مؤلفان فوق از «بـوّاب‌» هـمان «باب‌‌» بـوده‌ است‌. به علاوه برخی ازمنابع‌، برخی افراد را گاه با عنوان «باب‌» و گاه با عنوان «بوّاب‌» ائمه‌: گـزارش کرده‌اند‌؛برای‌ نمونه‌‌، ابن شهر آشوب‌، سلمان و سفینه و میثم تمّار و مـحمد بـن عـثمان‌ عمری را به‌ترتیب به عنوان «بوّاب‌» امام علی(علیه السلام) و امام حسن‌۷ و امام هادی(علیه السلام) شمرده اسـت‌ ‌ ‌وشـخص‌ دیگری‌ را به عنوان «باب‌» آن بزرگواران معرفی نکرده است‌. از سوی‌ دیگر‌، در موردبرخی ائمه‌: در حـالیکه بـدون مـعرفی افرادی به عنوان «بوّاب‌»، از رشید هجری و یحیی‌بن ام‌ّ‌ طویل‌ و جابر‌ جعفی و برخی دیگر را با عـنوان «باب‌» آن بزرگواران یاد کرده است‌‌.۱۶‌

با‌ این مقایسه به روشنی بدست می‌آید کـلمه (بوّاب‌) در ادبیات رجالیان و مـورخانمتقدم شـیعه به‌ معنی‌ (باب‌‌) نیز به‌کار می‌رفته است‌.

وجوه تمایز باب و وکیل‌

از نحوه‌ی استعمال واژه «باب‌» و «وکیل‌‌» در‌ نوشته‌های برخی از رجالیان و مورخان

_______________________________

۱۴٫ ابن شهر آشوب‌، مناقب آل أبی‌طالب‌، ج ۲، ص ۳۰۶‌ و ج ۴، ص ۲۸‌ ؛ ابن‌ صباغ‌، علی بن محمد، الفصول‌المهمه فـی احوال ائمه‌، ص ۱۳۰ و ۱۵۳ ؛ کفعمی‌، ابراهیم بن علی‌‌، المصباح‌‌، ص ۵۲۲، و مامقانی‌، تنقیح المقال‌،ج ۱، ص ۱۹۰٫

۱۵٫ طبری‌، محمد بن جریر، دلائل الامامه‌، ص ۷۳‌، ۸۰‌، ۱۱۱‌ و ۱۴۹ ؛ ابن صباغ‌، علی بن محمد، الفصول‌المهمه‌، ص ۱۷۱، ۲۱۱، ۲۲۳ و ۲۳۲ ؛ کفعمی‌، ابراهیم بن علی‌‌، المصباح‌‌، ص ۵۲۲ و ۵۲۳، و مامقانی‌، تنقیح‌المقال‌، ج ۱، ص ۱۹۰٫

۱۶٫ ابن شهر آشـوب‌، مـناقب آل ابی‌طالب‌‌، ج ۳، ص ۳۰۶‌ و ج ۴، ص ۲۸‌، ۷۷، ۱۶۷، ۲۱۱، ۲۸۰، ۳۲۵، ۳۶۸، ۳۸۰،۴۰۲، ۴۲۳٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۳۵)


‌متقدم شیعه به‌دست می‌آید که آنان‌ «وکیل‌‌» و «باب‌‌» را حامل مفهوم واحدی‌می‌دانسته‌اند و از همین روز گاهی برخی از وکلا را‌ «باب‌‌» نامیده‌اند؛ برای به عنوان‌نمونه‌، سید بن طاووس در ربیع الشیعه در معرفی احمد بن اسـحاق قـمی‌‌، وکیل‌ امام حسن‌عسگری ۷ و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف در قم می‌نویسد‌:

«من‌ الوکلاء و السفراء و الابواب المعروفین الذین لایختلف الامامیه‌ القائلون‌ بامامه‌الحسن‌ بن علی(علیه السلام) احمد بن اسحاق‌ القـمی‌‌؛ از وکـیل‌ها و سفیران و باب‌های معروفی که‌امامیه قائِل‌ِ به امامت حسن بن علی‌، در‌ آن‌ اختلافی ندارند احمد بن اسحاق‌ قمی‌می‌باشد‌.»۱۷

این‌ در‌ حالی‌ است که هیچ کس احمد بن‌ اسحاق‌ قمی را «باب‌» هـیچ امـامی مـعرفی‌نکرده است از این‌رو جای این پرسـش‌ وجـود‌ دارد کـه آیا «وکالت‌» همان «بابیت‌‌» به شمارمی‌آمده و هر وکیلی‌ باب‌ و یا هر بابی وکیل بوده‌ است‌ یا این‌که این دو مقام از یکدیگرمجزّا بـوده‌اند و گـاهی در مـصداق مشترکی جمع‌ می‌شده‌اند؟

شواهد‌ متعددی وجود دارد که معنای‌ دومـ‌ را‌ تـأیید می‌کند؛ یعنی‌ نشان‌گر‌ آن است که‌نهاد وکالت‌ ماهیتی‌ جداگانه از مسئله بابیت داشته و هرگز چنین نبوده که هر وکیلی الزاماًباب و یـا هـر‌ بـابی‌ الزاماً وکیل باشد. از جمله این‌ شواهد‌ آن است‌ که‌ نهاد‌ وکـالت تقریباً یک‌قرن پس‌ از پیدایش باب‌ها در تشکیلات شیعه شکل گرفته است‌. این نهاد با ویژگی‌هایخاصی که در‌ تاریخ‌ اهل بـیت‌: در مـورد آن مـطرح‌ می‌باشد‌ از‌ عصر‌ امام‌ صادق‌(علیه السلام‌)متولد‌ گردیده است‌.۱۸ به عـبارت دیـگر، مقارن شکل‌گیری دولت عباسی و گسترش قلمروشیعی‌، اهل بیت‌: برای نشر‌ اسلام‌ ناب‌‌، به احداث یک شبکه وسـیع ارتـباطی‌ِفرهنگی‌، سـیاسی‌ و اقتصادی‌ اقدام‌ کرده‌اند‌ و با‌ تشکیل‌ نهاد وکالت افرادی را به عنوانوکیل خویش در نـواحی مـختلف تـعیین کرده‌اند. این در حالی است که مسئله باب‌ها ازعصر امام علی(علیه السلام) مطرح بـوده و بـنابر‌ گـزارش مورخان و رجالیان‌،هر امامی برای خود«باب‌» داشته است‌. البته برخی اوقات دو عنوان بـاب و وکـیل در مصداق واحدی جمعشده است‌، ولی هر عنوانی از حیث خاص خود بر‌ آن‌ مصداق اطـلاق مـی‌شده اسـت‌

_______________________________

۱۷٫ اردبیلی‌، محمد بن علی‌، جامع الرّواه (و ازاحه الاشتباهات من الطرق و الاسناد)، ج ۱، ص ۴۲٫

۱۸٫ جاسم حسین‌، تاریخ سـیاسی عـصر غیبت امام دوازدهم‌، ص ۱۳۴٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۳۶)


؛برای نمونه‌ مفضّل‌ بن عمر جعفر و نواب اربعه حضرت حـجت(عـلیه السـلام) علاوه بر باب وکیلهم بوده‌اند.۱۹

هم چنین با مطالعه و بررسی زندگانی باب‌ها و وکلا‌ تفاوت‌های‌ مـتعددی بـین آنان‌مشاهده می‌شود که‌ نشان‌ می‌دهد عنوان «باب‌» با عنوان «وکیل‌» تفاوت مـاهوی دارد. درایـن جـا برای به عنوان نمونه برخی از مهم‌ترین وجوه تمایز باب‌ها با وکلا اشاره‌ می‌کنیم‌‌:

۱٫ باب‌ها در درجـه نـخست‌ حـاملان‌ علوم اهل بیت‌: بوده‌اند، در حالی‌که وکلا،کارگزاران آن بزرگواران در رسیدگی به امور شـیعه بـه حساب می‌آمده‌اند. وکلا امور مالی‌و سیاسی و اجتماعی اهل بیت : را رتق و فتق کرده و احیاناً‌ از‌ علومی چون فـقه وحـدیث و کلام که از طرق عادی قابل تحصیل بودند بهره داشتند؛ مثلاً عبدالرحمن بـن‌حجاج‌، وکـیل امام صادق‌(علیه السلام) و امام کاظم‌(عـلیه السـلام) در عـراق فقیه‌۲۰‌ و ابن‌ ابی عمیر‌، وکیل امام‌کاظم‌۷ مـحدث بـوده‌است‌.۲۱

۲٫ باب‌ها در پرتو بهره‌مندی از انوار معارف خاص اهل بیت‌: دارای کشف‌ وکرامت بوده و توانایی انـجام کـارهای خارق العاده را داشته‌اند۲۲ ولی‌ وکـلا‌ غـالباً‌ از چنین‌توانمندی‌هایی بـرخوردار نـبوده‌اند و اگـر از برخی از آنان کرامت‌هایی مشاهده شده اسـت‌به سـبب شأن وکالتشان نبوده ‌‌بلکه‌ از مقامات معنوی شخصی ایشان نشأت می‌گرفته است‌.

۳٫ بـرخی از وکـلا هم‌چون باب‌ها‌ از‌ اسرار‌ اهل بیت‌: اطـلاع داشته‌اند، ولی اسرارآنان همواره از یـک نـسخ نبوده است‌، برای نمونه‌، بـاب‌ها‌ از اسـرار معرفتی آگاهی‌داشته‌اند۲۳ ولی وکلا از آن اطلاعی نداشته و بیشتر از‌ اطلاعات مخفی نهاد وکالت‌‌،چون‌‌: اسامی وکـلای نـواحی سر وکیل وکیل ارشد، اصـحاب ائمـه‌: و مـیزان و جایگاه‌اموال امامان‌: بـا خـبر بوده‌اند.

_______________________________

۱۹٫ رک‌: سلیمانی‌، بـاب‌های اهـل بیت‌:، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد رشته تاریخ‌، ص ۱۴۲ و ۱۴۷ و۱۵۰‌ و ۱۵۵ و ۱۶۰٫

۲۰٫ ر. ک‌: جاسم حسین‌، همان‌، ص ۱۳۴٫

۲۱٫ جباری‌، محمد رضـا، پژوهـشی پیرامون نهاد وکالت در عصر ائمه‌:، پایـان نـامه دوره کارشناسی ارشـد،ص ۸۹٫

۲۲٫ ر. کـ‌: سـلیمانی‌، همان‌، ص ۸۰ تا‌ ۸۳‌.

۲۳٫ ر. ک‌: سـلیمانی‌، جواد، باب‌های اهل بیت‌:، پایانامه دوره کارشناسی ارشد رشته تاریخ‌، ص ۸۷ تا ۸۹٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۳۷)


۴٫ در یک نگاه کلّی‌، تعهد بـاب‌ها بـیش از وکلا بوده‌، و شاهدش این است کـه‌ هـیچ‌یک‌از‌ بـاب‌ها بـه امـام خویش خیانت نـکرده‌اند ولی بـرخی از وکلا اموال امام زمان خود راتصاحب کرده‌اند؛ چنان‌که علی بن ابی حمزه بطائنی و عثمان بن عـیسی‌، وکـلای مـصر وحیّان بن‌ سراج‌‌، وکیل کوفه‌، پس از شهادت امـام کـاظم‌(عـلیه السـلام) وجـوهات شـرعی را تصاحب‌کرده منکر رحلت آن حضرت شده‌اند،۲۴ و یا محمد بن علی بن بلال‌، صحابی امام‌عسگری‌۷ و وکیل عصر‌ غیبت‌‌، اموال‌ حضرت حجت را به نفع‌ خود‌ تصاحب‌ کرد.۲۵

۵٫ کارکرد اصلی وکـلا کارکردی اجرایی و در قلمرو مسایل اقتصادی و سیاسی بوده چنان‌که برخی از پژوهشگران نهاد وکالت تصریح نموده‌اند‌ که‌ «هدف‌ اصلی وکالت‌، جمع آوری‌خمس‌، زکات و انواع دیگر خیرات‌ و مبرّات‌ برای امامان از ناحیه شیعیان بـوده اسـت‌»۲۶ درحالی‌که کارکرد باب‌ها بیشتر در بعد هدایت وارشاد و در قلمرو مسایل‌ فرهنگی‌ و بوده‌ است‌.

فرق بین حاجب و باب‌

برخی از محققان نام بعضی‌ از خادمان یا حاجب‌های اهل بیت‌: را در لیست ابواب آن‌بزرگواران ذکـر کـرده‌اند؛ از جمله مامقانی و کفعمی «قنبر‌» غلام‌ امام‌ علی(علیه السلام) را «باب‌» آن‌حضرت شمرده‌اند.۲۷ این مسئله موجب‌ طرح‌ این سؤال می‌شود که آیا حاجب هـمان‌باب بـوده یا خیر؟ گر چه پاسخ ایـن پرسـش با مطالبی‌ که‌ پیش‌تر‌ گفته شده است تا حدزیادی روشن می‌شود، لکن برای توضیح بیشتر باید‌ گفت‌ که‌ باب‌ها غیر از حاجب‌هابوده‌اند، زیرا افرادی چـون طـبری و ابن شهر آشوب در بـرخی مـوارد‌ بعد‌ از‌ معرفیشخصی به عنوان «باب‌» یک امام‌، فرد دیگری را به عنوان «حاجب‌» همان امام‌ معرفی‌کرده‌اند‌؛۲۸ برای نمونه‌، مؤلف مناقب آل ابی طالب بعد از معرفی «سلمان‌» به‌ عنوان‌ باب‌‌

_______________________________

۲۴٫ در مورد بطائنی و عـثمان بـن عیسی ر.ک‌: صدوق‌، محمد بن علی عیون اخبار‌ الرضا‌ ۷، ج ۱، ص ۱۰۳ و۱۰۴، و در مورد حیّان بن سراج ر.ک‌: کشّی‌، رجال‌، ج ۲، ص ۷۶۰٫

۲۵٫ مجلسی‌‌، محمد‌ باقر‌، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۶۹، و صدر، محمد، تاریخ الغیبه الصغری‌، ص ۵۰۴ و ۵۰۵٫

۲۶٫ جاسم حسین‌، همان‌‌، ص ۱۳۴‌، و. رکـ‌: مـدرسی طباطبائی‌، حـسین‌، مکتب در فرآیند تکامل‌، ص ۱۵؛ این‌کتاب با کمی‌ تغییر‌ در‌ عبارات همین مضمون را آورده است‌.

۲۷٫ کفعمی‌، ابراهیم بن علی‌، المصباح‌، ص ۵۲۳ و مـامقانی‌، رجال‌‌، ج ۱، ص ۱۹۰‌.

۲۸‌. ر.ک‌: طبری‌، همان‌، ص ۱۸۴ و ۱۹۵، و ابن شهر آشوب‌، همان‌، ج ۳، ص ۳۰۶٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۳۸)


امام علی‌(عـلیه‌ السـلام) «ابـو نیزر» را «خادم‌» آن حضرت گزارش کرده است‌.۲۹ به علاوه غیر ازمامقانی و کفعمی‌ هیچ‌ رجالی و مورخی هیچ‌یک از باب‌ها را بـه ‌ ‌عـنوان حاجب ائمه :معرفی نکرده‌ است‌‌. از اینها گذشته گزارشی هم در دست‌ نیست‌ تا‌ نـشان‌دهنده ایـنموضوع بـاشد که برخی از باب‌ها‌ حاجب‌ امامان خود بوده‌اند بنابراین باید گفت «باب‌» و«حاجب‌» دو مقوله کاملاً مـجزّا بوده‌ و هر‌ یک ویژگی و مأموریت و جایگاه خاصی‌ غیر‌ ازویژگی و ماموریت‌ دیگری‌ داشته‌ اسـت‌.

فهرست اسامی باب‌ها

مـنابع در‌ بـسیاری‌ از موارد افراد مشترکی را به عنوان باب‌های ائمه‌: معرفی کرده‌اند امادر‌ برخی‌ موارد نیز با یکدیگر اختلاف نظری‌ فاحش دارند، به طوری‌ که‌ بعضی از آنها فردی‌را به‌ عنوان‌ باب امامی معرفی کـرده‌اند در حالی‌که سایر منابع آن شخص را باب هیچ‌ امامیندانسته‌اند‌ و یا در مواردی شخصی در‌ یک‌ منبع‌ به عنوان باب‌ گزارش‌ شده ولی پس ازتحقیق‌ معلوم‌ گردیده وی جزو منحرفان و غلات بوده‌، و در منابع شیعی مورد قدح قرار گرفته‌است‌. از‌ ایـن‌رو‌ مـا بر آن شدیم سوابق افرادی‌ را‌ که در‌ منابع‌ فوق‌ به عنوان «باب‌» ائمه‌‌:معرفی شده‌اند مورد بررسی قرار دهیم و افرادی را که صلاحیت باب بودن را داشته‌اندمعیّن کنیم‌‌. لکن‌ قبل از ذکر اسامی آنان تـذکر‌ ایـن‌ نکته‌ لازم‌ است‌ که در میان‌ اسامی‌ باب‌هاکسی را که صلاحیت باب بودن برای امام رضا‌(علیه السلام) و امام جواد‌(علیه السلام) را‌ داشته‌ باشد‌ نیافته‌ایم‌.

پس از نقد و بررسی اسامی باب‌ها‌ به‌ تـرتیب‌ امـامان‌ دوازده‌ گانه‌ عبارتند از:

۱٫ سلمان فارسی‌، باب امام علی(علیه السلام): غیر از طبری همه منابع هشت‌گانه مذکور وی‌را به عنوان باب امیر مؤمنان‌(علیه السلام) معرفی کرده‌۳۰‌ و هیچ قدحی در مـورد سـلمان در مـنابع‌شیعه دیده نشده است‌.

۲٫ میثم تـمّار، بـاب امـام حسن‌۷: گرچه تنها ابن شهر آشوب و مجلسی به نقل از ابن

_______________________________

۲۹٫ ابن شهر آشوب‌، همان‌‌، همانجا‌.

۳۰٫ خصیبی‌، حسین بن حمدان‌، الهدایه الکـبری‌، ص ۱۱۷؛ و ابـن شـهر آشوب‌، همان‌، ج ۳، ص ۳۰۶؛ تاریخ اهل‌البیت‌، ص ۱۴۷؛و ابن صباغ علی بـن مـحمد، الفصول المهمه‌…، ص ۱۳۰؛ و کفعمی‌، ابراهیم بن علی‌، المصباح‌‌، ص‌‌۵۲۲، و مامقانی‌، رجال‌، ج ۱، ص ۱۹۰٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۳۹)


‌شهر آشوب‌۳۱ میثم را باب امام حسن‌۷ معرفی کرده‌اند، ولی از آنـ‌جا کـه نـشانه‌ها وویژگی‌های باب‌ها به نحو‌ اکمل‌ در او وجود دارد باب‌ بودن‌ وی قابل تـأیید می‌باشد.

۳٫ رشید هَجَری‌، باب امام حسین(علیه السلام): در همه منابع اسامی باب‌ها «رشید» به عنوان‌باب امام حسین(عـلیه السـلام)مـعرفی‌ شده‌ است‌۳۲ وی در‌ کتب‌ رجالی شیعه مورد مدح قرار گرفتهبه علاوه عـلایم بـاب بودن در زندگانی (رشید) به وضوح مشاهده می‌شود.

باب امام سجاد ۷

۴٫ یحیی بن ام‌ّ طویل‌

۵٫ ابو خـالد کـابلی

ابـن شهر آشوب‌ و طبری‌ و مؤلف کتاب تاریخ اهل بیت‌:، «یحیی بن ام طویل‌» رابـاب امـام سـجاد ۷دانسته‌اند۳۳ ولی برخی مآخذ معتبر «ابوخالد کابلی‌» را باب آن‌حضرت شمرده‌اند.۳۴ نظر به این‌که هر دو‌ از‌ خـواص‌ّ اصـحاب‌ امـام چهارم بوده ونشانه‌های ابواب در زندگانی آنان مشاهده می‌شود، به نظر می‌رسد هر دو بزرگوار بـاب‌امام‌ سـجاد ۷ بوده و به ترتیب این مقام رسیده‌اند شاهد صدق این سخن‌ آن‌ است‌ کـه‌مؤلفان «تـاریخ اهـل البیت و الهدایه الکبری‌» هر دو را باب آن حضرت گزارش کرده‌اند وطبری بعد از ‌‌معرفی‌ «یحیی‌» به عـنوان بـاب آن بزرگوار، ابو خالد» را بنا بر قول ضعیفیباب‌ امام‌ سجاد‌ ۷ معرفی کرده است‌.۳۵

۶٫ جـابر بـن یـزید جُعْفی‌، باب امام باقر ۷: همه منابع هشتگانه اسامی‌ ابواب‌،«جابر» را به عنوان باب امام بـاقر(عـلیه السلام)معرفی نموده‌اند۳۶‌ و علایم شو امتبازات باب‌ها‌ به‌وضوح‌ در شرح حال او به چـشم مـی‌خورد.

_______________________________

۳۱٫ ابـن شهر آشوب‌، همان کتاب‌، ج ۴، ص ۲۸ و مجلسی‌، همان کتاب‌، ج ۴۴، ص ۱۱۲، ح ۶٫

۳۲٫ خصیبی‌، همان‌، ص ۱۱۷ و ابن شهر آشوب‌، همان‌، ج ۴، ص ۷۷ و مامقانی‌، هـمان‌، ج ۱، ص ۱۰‌ و تـاریخ اهـل‌البیت‌، ص ۱۴۷ و کفعمی‌، همان‌، ص ۵۲۲ و ابن صباغ‌، همان‌، ص ۱۷۱ و طبری‌، همان‌، ص ۷۳٫

۳۳٫ ابن شهر آشوب‌، همان‌، ج ۴، ص ۱۶۷ و طـبری‌، هـمان‌، ص ۸۰ و تاریخ اهل البیت‌:، ص ۱۴۸٫

۳۴٫ طبری‌، همان‌، ص ۸۰ و خصیبی‌‌، همان‌‌، ص ۱۱۷ و مامقانی‌، همان ج ۱، ص ۱۹۰ و کفعمی‌، ص ۵۲۲ و تاریخ‌اهل بیت‌: ص ۱۴۸٫

۳۵٫ تاریخ اهل البیت‌، ص ۱۴۸ و خـصیبی‌، هـمان‌، ص ۱۲۱ و ۱۲۲ و طبری‌، همان‌، ص ۸۰٫

۳۶٫ ابن شهر آشوب‌، همان‌، ج ۴، ص ۲۱۸ و تاریخ اهل البیت‌‌، ص ۱۴۸‌ و خصیبی‌، همان‌، ص ۱۱۷ و طـبری‌،هـمان‌، ص ۹۵ و کفعمی‌، همان‌، ص ۵۲۲ و ابن صباغ‌، همان‌، ص ۲۱۱ و مامقانی‌، هـمان‌، ج ۱، ص ۱۹۰ و مـجلسی‌،هـمان‌، ج ۴۶، ص ۳۴۵، ج ۲۸ و ۲۹٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۴۰)


۷٫ مفضّل بن عمر، باب امام صادق ۷: غـیر‌ از‌ مـناقب ابن شهر آشوب و الفصول‌المهمّه سایر منابع مذکور، «مفضل‌» را باب امام ششم دانسته‌اند.۳۷ ابـن شـهر آشوب نیزبه باب بودن او اعـتقاد دارد ولی او را بـاب امام‌ شـشم‌ نـمی‌داند‌.۳۸ در مـنابع معتبر شیعی‌ نیزقدحی‌ در‌ مورد او دیده نـشده و ویـژگی‌های باب‌ها در شرح حالش مشهود است‌.

۸٫ محمد بن مفضّل‌، باب امام کاظم (عـلیه السـلام): در دلائل‌ الامامه‌‌، الفصول‌ المهمه‌، تاریخ‌اهل البیت‌، المـصباح‌، الهدایه الکبری و بحار الانـوار‌، «مـحمد‌» به عنوان باب امام هـفتم‌معرفی شـده است‌.۳۹ شیخ طوسی او را از اصحاب امام کاظم‌(علیه السلام) و فرزند‌ مفضل‌‌، باب‌امام‌ صادق ۷، مـی‌داند.۴۰ سـایر منابع معتبر، هم‌چون رجال کـشّی و نـجاشی‌ ، قـاموس‌الرجال ، معجم رجال الحـدیث ، اعـیان الشیعه و روضات الجنات یـا نـامی از او به میان‌نیاورده و یا او را جزء‌ اصحاب‌ امام‌ کاظم (علیه السلام) ندانسته‌اند. به علاوه زندگی‌نامه‌ای از اونـیافته‌ایم‌. از ایـن‌ رو‌ نمی‌توان باب بودن او را به قوّت بـاب بـودن سایر ابـواب تـأیید نـمود،ولی از آن‌جا‌ که‌ اکثر‌ مـنابع وی را باب امام کاظم : دانسته‌اند و قدحی در مورد اوبه‌دست نیامده‌ انکار‌ بابیت‌ او وجه روشنی نخواهد داشت‌.

۹٫ عـثمان بـن سعید (عَمْری‌) باب امام هادی و امـام عـسگری‌ ۸: طـبری‌‌، ابـن‌ صـباغ‌،کفعمی‌، مامقانی و مـؤلف تـاریخ اهل البیت : وی را باب امام هادی ۷ معرفی‌کرده‌اند در‌ میان‌ این ابن صباغ و کفعمی و مامقانی و مؤلف تاریخ اهل بـیت او را بـاب امـام‌عسگری‌ ۷ نیز‌ دانسته‌اند‌.۴۱ به علاوه‌، مؤلفین المصباح‌، تـنقیح المـقال‌، تـاریخ اهـل البـیت واحـتجاج او را باب‌ حضرت‌ حجت(علیه السلام) نیز دانسته‌اند.۴۲ با توجه به این‌که در کتب رجال‌

_______________________________

۳۷‌. خصیبی‌‌، همان‌، ص ۱۱۷ و تاریخ اهل البیت‌، ص ۱۴۸ و مامقانی‌، همان‌، ج ۱، ص ۱۰ و طبری‌، همان‌، ص‌۱۱۱ و کفعمی‌، همان‌‌، ۵۲۳‌.

۳۸٫ ابن شـهر آشوب‌، همان‌، ج ۴، ص ۳۲۵٫

۳۹٫ طبری‌، همان‌، ص ۱۴۹ و ابن صباغ‌‌، همان‌‌، ص ۲۳۲‌ و کفعمی‌، همان‌، ص ۵۲۳ و خصیبی‌، همان‌، ص ۱۲۸ وتاریخ اهل البیت‌، ص ۱۴۸ و مجلسی‌، همان‌، ج ۴۸، ص ۱۷۳، ج ۱۵‌.

۴۰‌. طوسی‌‌، محمد بن الحسین‌؛ رجال الطوسی‌، ص ۳۴۴، رقم ۵۱۳۱ و ص ۳۶۶، رقم ۵۴۳۱٫

۴۱‌. کفعمی‌‌، همان‌، ص ۵۲۳ و مامقانی‌، همان‌، ج ۱، ص ۱۹۰ و تاریخ اهـل البـیت‌، ص ۱۴۹ و ۱۵۰ و ابن صباغ‌،همان‌، ص ۲۷۸ و ۲۸۵ و طبری‌‌، همان‌‌، ص ۲۱۷٫

۴۲٫ کفعمی‌، همان‌، ص ۵۲۳ و مامقانی‌، همان‌، ج ۱، ص ۱۹۰ و تاریخ اهل البیت‌، ص ۱۴۹‌ و ۱۵۰‌ و طبرسی‌احمد بن علی‌: الاحتجاج‌، ص ۴۷۷ و ۴۷۸٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۴۱)


‌شیعه‌ از‌ وی‌ به عنوان صحابی خاص و جلیل القدر آن‌ سر‌ امام همام تـجلیل گـردیده وویژگی‌های باب‌ها در شرح حالش مشاهده می‌شود، باب بودن‌ او‌ برای آن سر امام‌بزرگوارتر قابل‌ تأیید‌ می‌باشد.

۱۰‌. محمد‌ بن‌ عثمان باب حضرت حجت(علیه السلام‌) : مـؤلفان‌ تـاریخ اهل البیت و احتجاج‌«محمد بـن عـثمان‌» را دومین باب حضرت حجت‌(علیه‌ السلام) معرفی کرده‌اند۴۳ و ابن صباغ‌ نیزفقط او را باب‌ آن‌ حضرت دانسته است‌.۴۴ با‌ توجه‌ به این‌که در کتب معتبر شیعه قـدحی‌در مـورد او نرسیده بلکه شیخ طـوسی‌ و مـحقق‌ تستری و آیه اللَّه خویی از‌ ایشان‌ مدح‌کرده‌اند‌ و از آن‌جا که‌ نشانه‌های‌ ابواب در زندگانی او‌ مشاهده‌ می‌شود باب بودن ایشان‌برای حضرت حجت(علیه السلام) قابل قبول می‌باشد.

۱۱٫ حسین بن‌ روح‌ باب حضرت حجت ۷ : طبرسی و مـؤلف تـاریخ‌ اهل‌ البیت‌: «حسین‌ بن‌ روح‌‌» را سومین باب امام‌ عصر‌‌(علیه السلام) می‌دانند.۴۵ شیخ طوسی نیز در «کتابالغیبه‌» از وی مدح می‌کند. به‌ علاوه‌ ویژگی‌های باب‌ها در شرح حالش مشاهده‌ می‌شودبنابراین‌ باب‌ بودنش‌ برای‌ امـام دوازدهـم : قابل‌ قـبول‌ می‌باشد.

۱۲٫ علی بن محمد سمری باب حضرت حجت ۷ : طبرسی و مؤلف تاریخ اهل‌البیت «ابو الحسن السمری‌‌» را‌ چهارمین‌ بـاب امام عصر‌‌(علیه السلام) شمرده‌اند۴۶‌ شیخ‌ طوسی‌نیز‌ ایشان‌ را‌ «کتاب‌ الغیبه‌» تـأیید و مـدح کـرده است‌. به علاوه فضایل و کرامت‌هایی که از اونقل گردیده گواه و روشنی بر صحت باب بودن سمری می‌باشد.

کـارکرد ‌ ‌اجـتماعی باب‌ها در تشکیلات شیعه‌

اکنون پس از نگاهی گذرا به مباحث مقدماتی باب‌های اهل بیت : فـعالیت‌های‌اجتماعی آنـان را مـورد بررسی قرار داده و در حدّ گنجایش این مقال کوتاه عمده‌ترین‌نقش‌های اجتماعی باب‌ها را طرح می‌کنیم‌ و طرح‌ سایر مـباحث هم‌چون ویژگی‌ها وگزیده شرح حال و غیره را به فرصت‌های آتی موکول می‌کنیم‌.

_______________________________

۴۳٫ تاریخ اهـل البیت‌، ص ۱۵۰ و طبرسی‌، همان‌، ص ۴۷۷ و ۴۷۸٫

۴۴٫ ابـن صـباغ‌، همان‌، ص ۲۹۳٫

۴۵‌. طبرسی‌‌، همان‌، ص ۴۷۷ و ۴۷۸ و تاریخ اهل البیت‌، ص ۱۵۱٫

۴۶٫ طبرسی‌، همان‌، ص ۴۷۷ و ۴۷۸ و تاریخ اهل البیت‌، ص ۱۵۱٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۴۲)


۱٫ هدایت فکری و اعتقادی شیعه

از نخستین روز‌ رحلت‌ نبی اکرم (صلی الله علیه‌) انحراف‌های‌ گوناگونی به فضای جامعه اسلامی راه‌یافته و به مرور زمـان مسلمانان را از اسلام اصیل دور ساخته است‌، به طوری که بسیاری‌از سنّت‌های پیامبر(صلی‌ الله‌ علیه) وارونه گشته و تعداد‌ زیادی‌ از آیات قرآن تحریف گردید. ابتداانحرافات‌، رنگ سیاسی و اجتماعی و یا فرهنگی داشت و در حد مـخالفت بـا رأی وسنّت پیامبر(صلی الله علیه) بود ولی رفته رفته رنگ کلامی و اعتقادی به‌ خود‌ گرفت و به اصول ومسلّمات دین سرایت کرد و جریان‌های مخالف سیاسی هم‌چون خوارج به یک نحلهفکری مبدّل گردید، تـفکّر اعـتزال و ارجاء در جامعه ظهور کرد و تهاجم شدیدی به سوی‌مکتب تشیع که‌ همان‌ اسلام علوی‌ بود آغاز گردید. از دوران امام صادق‌(علیه السلام) تا عصرغیبت روز به روز فرقه‌های جدید و مذاهب‌ التقاطی نویی در جـامعه نـمایان شد و در میان‌مردم طرفدارانی پیدا کرد‌ که‌ فرقه‌هایی‌ چون واقفیه و شمطیه‌، نصیریه‌، غلات نمونه‌های‌بارز آن می‌باشند. در چنین فضای مه آلود فکری و اعتقادی‌، یافتن راه ‌‌نجات‌ و اندیشه‌ناب کار آسانی نبود؛ چرا که اندیشه و فـکر شـیعه بـه شدّت تهدید می‌شد‌، لذا‌ در‌ آن‌شرایط بـاب‌ها کـه از سـرچشمه زلال و علم اهل بیت‌: سیراب شده بودند برخورد باانحرافات عقیدتی‌ و مبارزه با دیدگاه‌های التقاطی را سرلوحه کار خود قرار داده و درمواقع مناسب مردم‌ را آگـاه نـموده‌، هـدایت‌ می‌کردند‌. پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه) و انحراف‌مسیر خلافت‌، سـلمان فـارسی طی خطبه مفصلی اصحاب را مورد ملامت و سرزنش قرارداد و با ذکر شأن و منزلت والای امیر مؤمنان‌(علیه السلام)، مسئله وصایت‌ آن حـضرت از پیـامبر(صـلی الله علیه)را دلیل بر حقانیت آن بزرگوار برای خلافت شمرد. او خطاب بـه مردم فرمود:

«هان ای مردم‌! سخنم را بشنوید و در آن تعقل کنید‌. من‌ علم فراوانی در سینه دارم‌…نزد علی علم منایا و وصـایا و فـصل الخـطاب است‌، همان گونه که نزد هارون پسر عمران‌بوده‌، رسول خدا ۹ بـه او فـرموده‌: تو وصی و جانشین من در‌ میان‌ خانواده‌ام هستی‌مانند هارون نسبت به موسی‌، ولی شما به سنّت و سیره بـاطل اقـوام پیـشین عمل نموده وخطا رفته‌اید. به خدا قسم اگر حکومت را به علی مـی‌سپردید نـعمت از‌ آسـمان‌ و زمین برشما نازل می‌شد، منتظر باشید! امیدی به راحتی و آسایش نداشته باشید.» سپس خـطربنی امـیّه را ـ کـه امیرمؤمنان ۷ در دوران حکومت خود به شدّت روی آن تأکید کرد ـمطرح‌ کرد‌ و اصحاب‌ را از اهداف شوم بنی‌ امـیه‌ بـاخبر‌ ساخت و فرمود: «آگاه باشید بنی‌ا

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۴۳)


میه به بنی هاشم شاخ‌هایی خواهند زد، چرا کـه بـنی امـیّه مانند ماده شتر حموشی هستندکه‌ دوشنده‌ خود‌ را گاز می‌گیرد و زیر دست‌های خود سخت لگـد‌ مـالش‌ می‌کند و باپاهایش او را می‌زند، و از دوشیدن شیرش ممانعت می‌کند.» آن‌گاه بار دیگر راه نجات درفتنه‌ها را مـطرح کـرد‌ و مـردم‌ را‌ به پیروی از آل محمد (صلی الله علیه) و پیروی از‌ علی(علیه السلام) دعوت‌نمود و کار آنان را در انحراف مسیر خـلافت بـه عمل بنی اسرائیل تشبیه کرده و فرموده‌‌:«کار‌ این‌ امت هم مانند کـار بـنی اسـرائیل است شما را به کجا‌ می‌برند؟… به‌ دنبال آل‌محمد (صلی الله علیه) بروید، چرا که موقعیت آنها در مـیان شـما هـمانند موقعیت سر‌ نسبت‌ به‌ تن‌است‌، بلکه هم‌چون موقعیت چشم نسبت به سـر اسـت‌.»

سپس حوادث تلخ‌ و ناگوار‌ آینده‌ و عواقب شوم کنار زدن اهل بیت : را به آنان‌گوشزد کرده فرمود: «واللَّه‌! حـتماً بـه‌ کفر‌ بازگشت‌ خواهید کرد برخی از شما گردن برخی‌دیگر را با شمشیر قطع خـواهید کـرد.» آن‌گاه‌ برخی‌ حوادث ناگوار و فجایع آینده‌، از جـمله‌فاجعه کـربلا و قـیام مختار و قتل نفس زکیه را‌ به‌ آنان‌ خـبر داد.۴۷

دومـین گزارش موجود در زمینه تلاش باب‌ها برای هدایت فکری جامعه‌‌، در‌ موردباب امام صادق ۷ مـی‌باشد، در دوران امـام صادق ۷ نحله‌های فکری مختلفی درجـامعه نـمایان‌ شد‌، بـه‌ طـوری کـه در کوفه تشخیص حق و باطل برای شـیعیان دشـوار گشت‌و حتی ابوالخطّاب هم گرایش‌های‌ غلوآمیزی‌ پیدا کرد. از این رو شیعیان کوفه از امـام‌صادق ۷ خـواستند شخص دیگری‌ را‌ به‌ جای ابو الخـطّاب به آنان معرفی نـمایند تـاپاسخ‌گوی امور دینی‌آنان باشد،۴۸ حضرت‌، مـفضّل بـن‌ عمر‌ را‌ راهی کوفه کرد او در کوفه‌حلاّل اختلافات و بن بست‌های فکری و شبهات شیعیان‌ به‌ شـمار مـی‌آمد، گواه این‌حقیقت گزارشی است کـه از فـیض بـن عمر نقل گـردیده اسـت وی نزد‌ امام‌ صادق ۷ آمـدهو گـفت‌: این چه اختلافی است که بین شیعیان شما وجود‌ دارد‌. من در کوفه در حلقه آنان‌نشسته بـودم‌‌، از‌ اخـتلافشان‌ نزدیک بود در سخنانشان شک کنم‌، تـا‌ ایـن‌که‌ به مـفضل بـن‌عمر مـراجعه کردم او با بیانش جـانم را آسوده کرد، قلبم‌ را‌ مطمئن ساخت و مرا از شک‌بازداشت‌‌.»۴۹‌

_______________________________

۴۷٫ ر. ک‌‌: کشی‌‌، همان‌‌، ج ۲، ص ۶۲۰، ج ۵۹۲٫

۴۸٫ ر. ک‌: پیشین‌، ج ۲، ص ۶۲۰‌، ح ۵۹۲‌.

۴۹٫ پیشین‌، ج ۱، ص ۳۴۷، ح ۲۱۶٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۴۴)


سومین شـاهد مـجاهدت‌های باب‌ها برای مبارزه با التقاط‌ و تـهاجم‌ فـرهنگی عـلیهتشیع مـبارزه حـسین بن روح‌ بـاب امـام عصر‌‌(علیه‌ السلام‌) با غلات عصر خویش می‌باشد‌، شلمغانی‌یکی‌ از غلات دوره نیابت حسین بن روح به شمار مـی‌آمد. وی ابـتدا وکـیل‌ اهل‌ بیت :بود، ولی پس از‌ مدتی‌ به‌ سبب جـاه‌طلبی‌هایش بـه‌ غـلات‌ پیـوست و انـدیشه‌های‌غلوآمیزی را مـطرح‌ کرد‌ برای نمونه‌، قائل به حلول ارواح اهل بیت : در نوّاب اربعهشده می‌گفت روح رسول‌ خدا‌ ۹ در نایب دوم و روح علی ۷ در‌ نایب‌ سوم و روح‌حضرت‌ فاطمه‌ ۳ در‌ ام‌ّ کلثوم دختر محمد‌ بن عثمان (نایب دومـ‌) حلول کرده است‌،۵۰حسین بن روح این مطالب را کفرآمیز‌ خوانده‌ اعتقادات شلمغانی را به اعتقادات‌مسیحیان در‌ مورد‌ مسیح‌ و افکار‌ حلاّج‌ تشبیه کرد وی‌ برای‌ از بین بردن اعتبار اجتماعی‌شلمغانی تلاش زیادی کرد، تا ایـن‌که تـوقیعی از طرف حضرت حجّت صادر‌ گردید‌ که‌ درآن شلمغانی مورد لعن قرار گرفت‌،۵۱‌ و بدین‌ وسیله‌ عده‌ زیادی‌ از‌ شیعیان از دام خدعهشلمغانی رهیدند و از وی فاصله گرفتند.

۲٫ مبارزه علیه حکّام جور

یکی از کارکردهای مهم اجتماعی بـاب‌ها مـبارزه سیاسی بر علیه حکّام و سلاطین مستبدزمانشان بوده‌ است‌. آنها اسرار سیاسی و مواضع اجتماعی اهل بیت‌: را در دست‌داشته و از عملیات مخفی شیعه آگاهی داشتند گر چـه شـواهد تاریخی این موضوع اندک‌است (چـرا کـه مرام مبارزان‌ِ علیه حکّام‌‌، پنهان‌ کاری و کتمان اطلاعات است‌) اما همان‌چند گزارش اندک بر جای مانده به روشنی این واقعیت را به اثبات می‌رساند. بـرای‌نمونه‌، جـابر جعفی می‌گوید امام بـاقر ۷ کـتابی به من داد‌ و فرمود‌: «لعنت من و پدرانم برتو باد اگر قبل از هلاکت بنی‌امیه چیزی از این کتاب را برای کسی نقل کنی‌، لعنت من ولعنت پدرانم‌ بر‌ شما باد، اگر پس از‌ هلاکت‌ بنی امـیه چـیزی از این کتاب را کتمان کنی ونقل نکنی‌.»۵۲ این گزارش‌ها نشان‌گر آن است که اطلاعات کتاب مزبور اطلاعات سیاسی‌بوده‌، به‌ گونه‌ای‌ که اگر به دست‌ بنی‌ امیه می‌افتاد برای شیعه خطر آفرین بـود؛ از ایـن رو

_______________________________

۵۰٫ طوسی‌، مـحمد بن الحسن‌؛ کتاب الغیبه‌، ص ۴۰۶، ح ۳۷۸ و جاسم حسین‌، همان‌، ص ۲۰۱٫

۵۱٫ طوسی‌، همان‌، ص ۴۰۵، ح ۳۷۸ و صدر، همان‌‌، ص ۵۱۷‌.

۵۲٫ کشی‌، همان‌، ج ۲، ص ۴۳۸٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۴۵)


حضرت از جابر خواست تـا اطلاعات مزبور را از دسترس بنی امیه دور بماند البته باب‌هاتنها حامل اطلاعات سـیاسی نـبوده‌اند بـلکه خود مستقیماً در مبارزات شرکت‌ داشته‌اند‌.این مسئله‌ در مورد باب‌های امام حسن‌، امام حسین‌، امام سجاد و امام بـاقر : ‌ ‌کـه تقریباًدر یکی از سخت‌ترین برهه‌های‌ اختناق سیاسی یعنی دوران سلطه بنی امیه‌،می‌زیسته‌اند، به وضـوح قـابل‌ اثـبات‌ می‌باشد‌. باب‌های این بزرگواران غالباً تحت تعقیب‌امویان قرار گرفته‌، دستگیر و پس از دستگیری به طرز فجیعی بـه شهادت‌ ‌‌رسیده‌اند‌۵۳اگر آنان نقشی حساس و کلیدی در سازماندهی مبارزات علیه امویان نداشتند هـرگزدستگاه‌ حاکمه‌ چنین‌ عقوبتهای سـختی را بـرای آنان در نظر نمی‌گرفت‌. یقیناً آنهاسرنخ‌های اصلی جریانهای زیرزمینی ضد اموی‌ شیعه را در دست داشتند. از این رو لذاحکام‌، به شدت از آنان‌ هراس داشتند و در هر‌ کوی‌ و برزنی در کمین آنان نشسته بودندو پس از دستگیری‌، آنان را زیر سـخت‌ترین شکنجه‌ها قرار داده دست‌ها و پاهاشان راقطع می‌کردند و سرانجام بعد از نومیدی از علیه اطلاعاتی‌، زبانشان را بریده و آنان‌ را به‌قتل می‌رساندند. میثم تمار یکی از چهره‌های تابناک است وی از مبارزان مهم عصرامامت امام حسین ۷ به حساب می‌آید عـبیداللَّه بـن زیاد چند روز قبل از عاشورای وی‌را دستگیر کرد‌ و پس‌ از چندی او را به طرز فجیعی به شهادت رساند. او تا آخرین لحظه‌حیات دست از مبارزه نکشید و حتی در حالی‌که بر دار آویخته شده بود مناقب و فضایل‌بنی‌هاشم و مـنالب و زشـتی‌های‌ بنی‌ امیه را بیان می‌کرد؛ لذا مأموران اموی احساس خطرکرده بر دهانش لگام زدند.۵۴

یحیی بن ام‌ّ طویل یکی دیگر از این مبارزان برجسته به شمار می‌آید وی در‌ مدینه‌ وکوفه به صورت عـلنی بـا سیاست‌های ضد شیعی امویان مبارزه می‌کرد از شیوه‌های‌مبارزه‌اش این بود که آیات مربوط به بغض مؤمنان نسبت به کفار، و عذاب ستمگران درروز قیامت را‌ در‌ شأن‌ بنی امیه تلاوت می‌کرد رسماً‌ از‌ آنان‌ بـرائت مـی‌جست و بـر دشنام‌دهندگان علی(علیه السلام) لعـنت مـی‌فرستاد.۵۵ وی در زمـان حجاج برای ایمن ماندن از شرّ عمّال

_______________________________

۵۳‌ـ رک‌‌: سلیمانی‌‌، جواد، بابهای اهل بیت‌، پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد‌ رشته‌ تاریخ‌، ص ۸۴ تا ۸۵٫

۵۴٫ شیخ مفید، هـمان‌، ج ۱، ص ۳۲۵ و ابـن ابـی الحدید، ابو حامد بن هبه اللَّه‌، شرح نـهج‌ البـلاغه‌‌، ج ۲، ص ۲۹۳‌ و۲۹۴٫

۵۵٫ شیخ مفید، محمد بن علی‌، الاختصاص‌، ص ۶۴ و کلینی‌‌، محمد بن یعقوب‌، الاصول من الکافی‌، ج ۲، ص‌۳۷۹ و ۳۸۰٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۴۶)


حجّاج سر و وضع خود را بـه شـکل مـردمان در‌ می‌آورد‌ و حالت‌ جوانان خام و نپخته راتقلید می‌کرد.

سرگذشت جابر نـیز شبیه یحیی است‌‌. او‌ در دوران هشام بن عبدالملک مورد تعقیب‌قرار گرفته‌. هشام حکم قتلش را صادر کرده بود قبل‌ از‌ رسیدن‌ حـکم بـه دسـت والی کوفه‌امام باقر ۷ ماجرا را به اطلاع وی رساند‌؛ لذا‌ جابر‌ خود را به دیوانگی زد و از ایـن طـریق‌از مرگ نجات یافت‌،۵۶ عبدالحمید بن‌ ابی‌ العلاء‌ گوید: هنگام قتل ولید وارد مسجد کوفه‌شدم‌، مردم گِرد هـم جـمع شـده بودند، نزدشان‌ رفتم‌‌، دیدم جابر جعفی عمامه ابریشمی‌قرمزی بر سر نهاده و مـی‌گوید: «حـدَّثنی وَصـی‌ُّ الاوصیاءِ و وارث‌ُ‌ عِلْم‌ الانبیاء‌ محمدُ بن علی‌…» ومردم می‌گفتند جابر مجنون شده‌، جابر مـجنون شـده‌.۵۷

ایـن ماجرا‌ نشان‌گر‌ آن است که جابر سیاسی بسیار مهمی بوده و عملیات سرّی‌ویژه‌ای را بر علیه‌ نـظام‌ انـجام‌ می‌داده است‌. از این رو وقتی خلیفه از طریق جاسوسان‌خود از فعالیت‌های او مطلع گردید‌، احساس‌ خطر کـرد شـخصاً حـکم دستگیری واعدامش را صادر نمود.

۳٫ رتق و فتق امور‌ مالی‌ و اجتماعی‌ اهل بیت‌:

برخی از باب‌ها بـه امـور مالی و اجتماعی اهل بیت‌: رسیدگی می‌کردند این مسئله‌ درمورد‌ باب‌های‌ امام صادق و امـام عـسگری‌۸ و حـضرت حجّت ـ عجل الله تعالی فرجه‌الشریف ـ به وضوح‌ مشاهده‌ می‌شود آنان به‌سان یک وکیل تمام عیار بـوده‌اند کـه‌وجوهات شرعی و هم چنین پرسش‌های شیعیان در مسایل‌ دینی‌ و اجتماعی‌، از طریق‌آنها به دست امـامشان مـی‌رسید، البـته این مسئله بیشتر مربوط‌ به‌ زمانی است که جوخفقان حاکم بر جامعه‌ و یا‌ حجم‌ کـثیر مـراجعات‌، مـانع ارتباط مستقیم شیعیان با‌ اهل‌بیت‌‌: می‌شده است‌.

مفضّل به عمر مسئوول رتـق و فـتق امور مالی و اجتماعی امام صادق‌ و امام‌ کاظم ۸بوده است‌. او در‌ کوفه‌ که یکی‌ از‌ مهم‌ترین‌ پایگاه‌های شیعیان بـه حـساب می‌آمد نفوذخوبی‌ داشت‌ از این‌رو در دوران اقامتش در آن شهر منبع مالی تأمین مالی‌ امام‌ صـادق ۷

_______________________________

۵۶٫ شـیخ مفید، همان‌، ص ۶۷‌ و ۶۸ و کلینی‌، همان‌، ج ۱، ص ۳۹۶‌ و ۳۹۷‌.

۵۷٫ کشی‌، همان‌، ج ۲، ص ۴۳۷٫

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۴۷)


بـه‌ شـمار‌ مـی‌آید، به طوری که امام ۷ نیازهای مالی و مـایحتاج خـود را طی نامه‌ای برای‌مفضّل‌ می‌فرستاد‌ و او آنها را آماده می‌کرد‌ و به‌ مدینه‌ ارسال می‌نمود. یک‌بار‌ دو‌ هـزاردینار و ده هـزار درهم‌ وجه‌ نقد را توسط زراده و عـبداللَّه بـن بکر و مـحمد بـن مـسلم و ابوبصیر و حجر بن زائده‌ برای‌ امـام صـادق ۷ فرستاد، محمد بن سنان‌ می‌نویسد‌ پیش ازآن‌که‌ آنها‌ نهار‌ بخورند یاران مـفضّل در‌ کـوفه پول‌ها را برای او آماده کردند.»۵۸

پس از امام صـادق ۷ نیز کلیه امور‌ مـالی‌ و غـیر مالی امام کاظم (علیه السـلام‌) بـه‌ تولیت‌ وتمشیت‌ مفضل‌ رسیدگی می‌شد، به‌ طوری‌ که گاه آن حضرت کسانی را که بـرایش چـیزی‌می‌آوردند به مفضل ارجاع می‌داد، هـشام بـن احـمر‌ گوید‌: اموالی‌ را بـرای اءبـی ابراهیم به‌مدینه آورده بودم‌ [حـضرت‌ ]فـرمود‌ آنها‌ را‌ برگردان‌ و به مفضل بن عمر تحویل بده‌.»۵۹ ویا موسی بن بکر می‌گوید: مـن خـدمت‌گزار ابی الحسن بوده‌ام ندیده‌ام چیزی بـه دسـت اوبرسد مـگر از طـرف مـفضل و چه‌ بسا مشاهده کـرده‌ام فردی یا چیزی می‌آمد ولی امام‌آن‌را نمی‌پذیرفت و می‌گفت آنرا به مفضل برسان‌.»۶۰

ابو حنیفه گوید: مـن و یـکی از بستگانم بر سر ارث در حال مشاجره بـودیم‌ در‌ هـمینحال مـفضّل از کـنار مـا می‌گذشت‌. [وقتی بـرخورد مـا را دید] مدتی نزدمان ایستاد سپس‌گفت‌: بیایید برویم منزل‌، ما هم با او رفتیم چهارصد درهم از پولش را به‌ داد‌ و بـین مـاآشتی داد، بـه گونه‌ای که هر یک از ما از دیگری رضـایت نـامه‌ای گـرفت‌، بـعد [مـفضل‌]گفت‌: تـوجه داشته باشید [این پول ]از‌ مال‌ شخصی من نیست‌، ابی عبداللَّه‌ ۷ [امام‌صادق‌ ۷] به من دستور داده هر وقت دو نفر از اصحاب ما، در امری با یکدیگراختلاف پیدا کردند بین آنها صلح بـرقرار کن و از مالم‌ در‌ این راه به آنها‌ بده‌‌.۶۱

غیر از مفضّل‌، نوّاب اربعه نیز رابط شیعیان و حضرت حجت(علیه السلام) در امور اقتصادی‌،اجتماعی و فرهنگی بوده و رتق و فتق امور آن‌حضرت را به عهده داشته‌اند، کـه بـه دلیل‌روشن‌ بودن‌ مطلب توضیح بیشتری در مورد آنها نمی‌دهیم‌.۶۲

_______________________________

۵۸٫ طوسی‌، همان ، ج ۲، ص ۶۱۹ و ۶۲۰، ح ۵۹۲٫

۵۹٫ طوسی‌، همان ص ۳۴۷٫

۶۰٫ طوسی‌، همان‌، همانجا.

۶۱٫ قال ابوعبداللَّه اذا رأیت بین اثنین من‌ شیعتنا‌ منازعه فافتدها‌ من مالی‌، کلینی‌، همان‌، ج ۲، ص ۲۰۹، ح ۳٫

۶۲٫ بـرای اطـلاع از جزئیات فعالیتهای نوّاب اربعه برای رسیدگی به امور‌ مالی و اجتماعی حضرت حجت (عج

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۴۸)


در پایان باید گفت در میان‌ سه‌ محور‌ فعالیت باب‌ها در صحنه اجـتماع‌، مـحور دوم ازاهمیتی افزون‌تر برخوردار می‌باشد؛ زیـرا در مـیان اصحاب ائمه : اشخاص ‌‌دیگری‌غیر‌ از باب‌ها نیز نقش‌هایی چون ارشاد و رسیدگی به امور مالی و اجتماعی اهل بیت‌‌:را‌ داشته‌اند‌، اما افراد بسیار محدودی از یاران آن بزرگواران هـم‌چون جـابر جعفی اسرارسیاسی و اخبار ویـژه و سـرنوشت‌ ساز را در دست داشتند؛ اخباری که امام ۷فاش‌کننده آن‌را در زمان بنی‌ امیه ملعون شمرده و پنهان‌ کننده‌ آن‌را بعد از بنی امیه‌مستوجب لعن و نفرین می‌دانسته است‌.

_______________________________

‌)به‌: سلیمانی‌، جواد، باب‌های اهل بیت‌، پایـان نـامه کارشناسی أرشد رشته تاریخ‌، قم‌؛ کتابخانه مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی‌_ مراجعه فرمایید.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۴۹)


کتاب‌نامه‌‌

۱٫ کشّی‌، محمد بن عمر؛ رجال‌؛ تصحیح و تعلیق‌: میرداماد الاستر آبادی‌؛ [بی‌جا]:[بی‌نا]، [بی‌تا].

۲٫ دانشنامه جهان اسـلام‌؛ زیـر نظر سـید مصطفی میرسلیم‌؛ تهران‌: بنیاد دائره المعارف‌اسلامی‌، ۱۳۷۵٫

۳٫ دائره المعارف تشیع‌، زیر نظر‌ احمد‌ صدر حاج سید جوادی و بهاء الدین خـرمشاهی وکامران فانی‌؛ چ اول‌؛ تهران‌: مؤسسه دائره المعارف تشیع‌، با همکاری شرکت نشر یـاران‌،۱۳۷۱٫

۴٫ خـامنه‌ای‌، سـید علی‌؛ پیشوای صادق‌؛ [بی‌جا]، سید جمال الدین‌‌، [بی‌تا]‌.

۵٫ مامقانی‌، عبداللَّه‌: تنقیح المقال‌؛ سه جلدی‌؛ [بی‌جا]، [بی‌نا]، [بـی‌تا].

‌ ‌۶٫ خـویی‌، ابوالقاسم‌؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرّواه‌؛ قم‌: نشر مدینه العلم‌،الطبعه الثالثه‌، ۱۴۰۳ قـ‌.

۷٫ البـرسی‌، رجـب‌؛ مشارق انوارالیقین‌ فی‌ اسرار امیر المؤمنین‌(علیه السلام)، بیروت‌: دار الاندلس‌، [بی‌تا].

۸٫ مجلسی‌، محمد باقر؛ بـحار الانوار؛ الطبعه الثانیه‌؛ بیروت‌: دار احیاء التراث العربی‌،۱۴۰۳ ق‌.

۹٫ سلیمانی‌، جواد؛ باب‌های اهل بـیت‌۷، پایان‌نامه‌ دوره‌ کارشناسی‌ ارشـد تـاریخ‌، قم‌:مؤسسه آموزشی‌ و پژوهشی‌ امام‌ خمینی‌؛، ۱۳۷۹، ۱۷۱ ص‌.

۱۰٫ ابن شهر آشوب‌؛ مناقب آل‌ابی طالب‌؛ بیروت‌: دار الاضواء، ۱۴۰۵ ق‌.

۱۱٫ ابن صباغ‌، علی بن‌ محمد‌؛ الفصول‌ المهمه فی معرفه احوال الائمه‌؛ نجف‌: مطبعه العدل‌‌،[بـی‌تا]‌.

۱۲٫ کفعمی‌، ابراهیم بن علی‌؛ المصباح‌؛ [بی‌جا]: منشورات رضی‌، ۱۴۰۵ ق‌.

۱۳٫ اردبیلی‌، محمد بن علی‌؛ جامع الرّواه (و ازاحه‌ الاشتباهات‌ من‌ الطرق و الاسناد)؛[بی‌جا]: رنگین‌، ۱۳۳۴ ق‌.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز ۱۳۸۱ – پیش شماره ۱ (صفحه ۱۵۰)


۱۴٫ جاسم حسین‌؛ تاریخ‌ سیاسی عصر غیبت امام دوازدهم‌؛ تـرجمه سـید محمد تقی آیت اللهی‌؛چ اول‌؛ تهران‌: امیر کبیر، ۱۳۶۷٫

۱۵٫ جبّاری‌‌، محمد‌ رضا‌؛ پژوهشی پیرامون نهاد وکالت در عصر ائمه(علیه السلام)؛ پایان نامه‌ کارشناسی‌ارشد‌ تاریخ‌؛ قم‌: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی‌؛، ۱۳۷۵، ۱۵۶ ص‌.

۱۶٫ صـدوق‌، مـحمد بن علی‌؛ عیون‌ اخبار‌ الرضا‌(علیه السلام)؛ تصحیح و تعلیق حسین الاعلمی‌؛بیروت‌: مؤسسه الاعلمی‌، ۱۴۰۴ ق‌.

۱۷‌. صدر‌، محمد‌؛ تاریخ الغیبه الصغری‌؛ اصفهان‌: منشورات مکتبه الامام امیر المؤمنین‌علی(علیه السلام)، [بـی‌تا].

۱۸٫ خـصیبی‌‌، حسین‌ بن‌ حمدان‌؛ الهدایه الکبری‌؛ نسخه خطی‌؛ قم‌: کتابخانه آیه اللَّه العظمی‌نجفی مرعشی‌، شماره ثبت‌: ۲۹۷۳‌.

۱۹‌. طوسی‌، محمد بن الحسین‌؛ رجال الطوسی‌؛ تحقیق جواد القیّومی‌؛ الطبعه الاولی‌؛ قم‌:مؤسسه‌ النشر‌ الاسـلامی‌‌، ۱۴۱۵ قـ‌.

۲۰٫ طـوسی‌، محمد بن الحسن‌؛ کتاب الغـیبه‌؛ تـحقیق عـبداللَّه الطهرانی و علی احمد‌ ناصح‌‌؛الطبعه الاولی‌؛ [بی‌جا]: مؤسسه المعارف الاسلامیه‌، ۱۴۱۱ ق‌.

۲۱٫ شیخ مفید؛ الاختصاص‌؛ تصحیح‌ و تعلیق‌ علی‌ اکبر الغفّاری‌؛ قم‌: مـؤسسه النـشرالاسلامی‌، ۱۴۱۶ قـ‌.

۲۲٫ کلینی‌، محمد بن یعقوب‌؛ الاصول من الکافی‌‌؛ تـهران‌‌: دار الکـتب الاسلامیه‌، [بی‌تا].

۲۳٫ شیخ مفید؛ الارشاد فی معرفه حجج الله‌ علی‌العباد‌؛ تحقیق‌ مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث‌؛الطبعه الاولی‌؛ قم‌: المـعتمر العـالمی لالفـیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳ ق‌‌.

۲۴‌. مدرسی‌‌، حسین‌؛ مکتب در فرآیند تکامل‌؛ ترجمه هـاشم ایزدپناه‌؛ نیوجرسی‌: داروین‌،۱۳۷۴٫

۲۵‌. طبرسی‌‌، احمدبن علی‌؛ الاحتجاج‌؛ تعلیقات و ملاحظات‌: السید محمد باقر الموسوی‌الخراسانی‌؛ الطبعه الثانیه‌؛ بیروت‌: مؤسسه اهـل البـیت‌:، ۱۴۱۰‌ قـ‌‌.

۲۶٫ ابن ابی‌الحدید، أبوحامد بن هبه الله‌؛ شرح نهج‌البلاعه‌؛ تحقیق‌: محمد ابـوالفضل‌ابراهیم‌‌؛ الطـبعه‌ الثانیه‌؛ [بی‌جا]: دار الکتب العربیه‌، ۱۳۸۵ ق‌‌.

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x