ماهیت امید؛ مقایسهای تطبیقی بین اسلام و مسیحیت و قرآن و عهدین(۱۲ص)
ماهیت امید؛ مقایسهای تطبیقی بین اسلام و مسیحیت و قرآن و عهدین
معرفت ادیان ،سال چهارم، شماره اول زمستان، ۱۳۹۱، ص ۷ ـ ۲۶ ، امید در قرآن و عهدین
زهرا محققیان* / اعظم پرچم**
چکیده
امید، سرمایه اصلی حیات آدمی است. کسی که به آینده امیدوار است، احساس میکند همه چیز دارد؛ چراکه خوشبختی واقعی و سعادت جاودان در احساس آرامش، امید و مطلوباندیشی است. کسی که از آرامش روان بهرهای ندارد، با ناامنی روانی، دغدغهخاطر و وسوسههای فزونخواهانه، در اوج قدرت مادی نیز اندک توشهای هم ندارد.
در میان تعالیم ادیان آسمانی، شاید نتوان نمونهای را یافت که از امید به آینده و تحولات آن تهی بوده و بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم به اصلاح و بهبود وضع بشر و تحقق آرمانهای وی در آینده نظری نداشته باشد. ادیان آسمانی و با منشأ وحیانی در این خصوص، بسیار برجستهتر از سایر آیینها به این معنا توجه داشتهاند و بسیاری از معتقدات دینی پیروان آنها با این معنا ارتباط مییابد.
این نوشتار بهطور خاص به نحوه انعکاس مفهوم «امید»، در متون دینی اسلام و مسیحیت پرداخته و برآن است که مختصات کلی این آموزه را در این متون ترسیم نماید تا زمینهای برای نزدیکی هرچه بیشتر ادیان به یکدیگر را فراهم آورد.
کلیدواژهها: امید، قرآن، عهد جدید، هدف.
* دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان z.mohaghegh89@yahoo.com
** دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان
مقدمه
آدمی همواره چشم به آینده دوخته است و چیزی را میجوید که بالفعل نزد او حاضر نیست. بشر بیآینده، مأیوس و سرخورده است. گویی خود را از موهبت عالمی بهتر و روشنتر محروم میسازد و عملاً از استعدادها و امکانات آتی به دور میماند. از سوی دیگر، ظلم، ستم و بیعدالتیِ عدهای از انسانها توسط عدهای دیگر، همواره خرد انسانی را مشغول این فکر کرده است که آیا وضعیت به همینگونه خواهد بود؟ انسانها همواره در طول تاریخ به فراخور خرد و دین خود، در انتظار و آرزومند این بودهاند که بالاخره مسائل و مشکلات آنان، روزی پایان مییابد. شاید نتوان در میان ادیان و آیینهای موجود، نمونهای را یافت که از امید به آینده و تحولات آن تهی باشد و بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، به اصلاح و بهبود وضع بشر و تحقق آرمانهای وی در آیندهای دور یا نزدیک، نظر نداشته باشد. ازجمله مشترکات ادیان ابراهیمی، امید به فرارسیدن روزی است که بهمنزله نقطه آرمانی و عدالتخواهانه بشر تلقی میگردد؛ روزی که سرانجام حق بر باطل غلبه خواهد کرد و انسانها از گرفتاریها رها میشوند. همین امید است که انسان دینمدار را تشویق به نیکوکاری و گسترش عدالت در زندگی فردی و اجتماعی میکند و زمینههای خیرخواهی و امیدواری را در جوامع بسط میدهد.
از سوی دیگر، یافتن مفاهیم مشترک میتواند اساس گفتوگوی شرایع الهی و زمینهای برای رفع سوءتفاهمها و دستیابی به نقاط مشترک باشد. رسیدن به این تفاهم، سنگبنای تلاش مشترک معتقدان ادیان الهی برای ساخت دنیای بهتری است که در آن صلح و آرامش حقیقی برقرار است. از این رهگذر، این پژوهش بر آن است که در پرتو بررسی معنا و مفهوم امید در قرآن کریم و عهد جدید و نیز تفاسیر مرتبط با آنها، مبانی مشترک و مورد اختلاف اسلام و مسیحیت را در این موضوع کشف نموده تا بدینوسیله، به تعارف مبنایی تعالیم ادیان در راستای تفاهم پیروان ادیان کمک کرده باشد.
۱٫ واژهشناسی
«امید»، در زبان عربی مترادف با «رجا» و در زبان انگلیسی به کلمه«Hope» ترجمه شده است. در زبان عربی، «رجا» یعنی امید داشتن و انتظار امری محبوب و پسندیده، که اکثر اسباب و موجبات آن نیز، محقق باشد(ابنمنظور، ۱۴۱۴؛ ابنفارس، ۱۴۰۴؛ ذیل ریشه کلمه). در قاموس کتاب مقدس، امید بهمعنای آرزو و انتظار از برای چیزهای نیک و مقاصد پسندیده است(هاکس، ۱۳۷۷، ذیل عنوان امید). در اصطلاح علم اخلاق نیز بهراحتى و لذتى که از انتظار تحقق امرى محبوب، در قلب حاصل مىشود امید مىگویند(نراقی، ۱۳۸۳ق، ۱۵۶).
بهطور کلی مفهوم «امید» (در لایه مثبت و منفی)، از راه کلیدواژههاى دیگری همچون طمع (تمایل نفس از روی آرزوی شدید به چیزی خارج از دسترس انسان)، أمل (آرزویی که انتظاری طولانی در آن وجود دارد) و تمنی (میل به حصول امری همراه با تقدیر و اندازهگیری آن) نیز قابل پىگیرى است(ابنفارس، ۱۴۰۴؛ ذیل ریشه کلمه). در میان واژگان فوق، تنها در واژه «رجا» است که فرد امیدوار در راه رسیدن به امیدش، کار و تلاش میکند و موجبات رسیدن به امر محبوب را فراهم میآورد. درصورتیکه در سه واژه دیگر، تنها امید رسیدن به امر محبوب را دارد، بدون اینکه خود را برای حصول به آن، آماده و مهیا گرداند (طیب، ۱۳۷۸، ج۵، ص۳۴۴؛ میبدی، ۱۳۷۱، ج۳، ص۴۶۲؛ مغنیه، ۱۴۲۴، ج۳، ص۳۴۱).
۲٫ امید در عهدجدید
کتاب مقدس به «امید» توجه خاصی نموده و برای آن در زندگی یک فرد مسیحی، نقش خاصی قائل شده است. در کتاب مقدس، از دو واژه «امید» و «انتظار» برای رساندن معنای امید استفاده شده است: «بلی برای ما مکتوب است که شخمکننده می باید به امید شخم نماید و خوردکننده خرمن نیز، باید در امیدِ یافتن قسمت خود باشد»(قورنتیان ۱۰:۹). بنابراین، امید با انتظار بهدست میآید؛ انتظاری که سرمنشأ برکاتی است که آرامش و نجات را در پی دارد؛ برکاتی که هم در دنیا و هم در آخرت با آدمی است.
از سوی دیگر، متکلمان و الهیدانان مسیحی از هفت فضیلت اصلی نام بردهاند: چهار فضیلت انسانی و طبیعی (مصلحتاندیشی، بردباری، اعتدال و عدالت) و سه فضیلت الهیاتی(ایمان، امید و محبت). این سه فضیلت الهیاتی، مستند به عهد جدید است(قربانی، ۱۳۹۰، ص ۱۴). بنابراین، امید در الهیات مسیحی، یکی از سه عنصر اصلی شخصیت مسیحی و خداپسندانه را تشکیل میدهد: «سه چیز همیشه باقی خواهد ماند: ایمان، امید و محبت»(قورنتیان ۱۳: ۱۳).
یکی از عقاید محوری در عهد جدید، این است که ما انسانها فراخوانده شدهایم که به خداوند، ایمان، باور و امید داشته باشیم، بر او تکیه کنیم، به او، اعتماد بورزیم و تنها به او اطمینان داشته باشیم. در حقیقت، باور به خداوند و اطمینان به او همراه با عمل به رفتارهای اخلاقی و عقلانی، تضمینی برای بهبود اوضاع زندگی انسان شمرده میشود(لیون دوفر الیسوعى، ۱۹۸۶، ذیل رجا). اگر شخصی به فردی اعتماد کند، در این صورت، طبعاً گفته های او را می پذیرد، خواسته های او را انجام می دهد، به اشکال گوناگون با او راز و نیاز می کند، امیدوارانه چشم به وعده هایش می دوزد، اتحاد با او را تجربه می کند و…(پلانتینجا، ۱۳۸۱، ص ۳۳) و این همه تجلّی واقعی آن اعتماد خواهد بود. ازاینرو، میتوان گفت: در دیدگاه عهد جدید، امید ریشه در ایمان و اعتماد به خداوند دارد. وصول بدان مشروط به صبر و محبت است(لیون دوفر الیسوعى، ۱۹۸۶، ذیل رجا)، که امری نسبتا دشوار مینماید؛ زیرا هنگامی که محبت، مبدأ احساسات نفسانی گردید و در باطن آدمی عمیقاً ریشه دوانید، تمایل خاصی را برمیانگیزاند که فرد، داوطلبانه با علاقه و شور فراوان برای انجام کارهای نیک و خدمت به اجتماع آماده میشود. دیگر اینکه، عناد و بدخواهی و طغیان و سرکشی، همچنین ناامیدی و افسردگی در افراد ریشهدار نمیشود، بلکه متزلزل و ناپایدار خواهد بود؛ زیرا هیچ چیز بهتر از این سرمایه گرانقدر برای از بین بردن پلیدیهای نفس توانایی ندارد.
بنابراین، تنها رجا و امیدی که ریشه در اعتماد به خداوند دارد، میتواند به کل حیات و زندگی انسان تحرک و پویایی بخشد و او را بهسوی آیندهای سعادتمند که تمامی بشریت بهسوی آن خوانده میشوند، سوق دهد: «ایمان خود را حفظ نمایید؛ زیرا اگر چنین کنید، همیشه با خدای پدر و فرزندش، رابطهای نزدیک خواهید داشت و زندگی جاوید که او وعده داده است، نصیب شما خواهد شد»(یوحنا۲: ۲۵-۲۴).
اما اگر شخص از امید بیبهره باشد، عوامل ناراحتی در کانون جانش نفوذ میکنند و او را دچار یأس و خودباختگی میسازند. کسی که از سرمایه امید بهرهای ندارد، در برابر عوامل نامساعد طبیعت بهسختی آسیبپذیر است و بهدلیل نداشتن پشتوانهای محکم چون ایمان، خود را اسیر طبیعت و محکوم قوای قهار آن میداند. اگر در نخستین صحنه نبرد با مصائب و دشواریها عقبنشینی نکند، سرانجام در نقطه مخوف حمله امواج خروشان حوادث روزگار، در گرداب ژرف و عمیقی فرو خواهد رفت. چنین فردی هرگز برای محبت به دیگران، انگیزهای نخواهد داشت و هیچ تلاشی برای رفع نواقص و کمبودهای دیگران نمیکند و بهزودی در باتلاق ناامیدی و افسردگی همیشگی سرنگون خواهد شد. اما کسی که متکی به امید است، با استمداد از نیروی ایمانش، معتقد است رنجهای خارج از اختیار انسان، از جانب پروردگار مهربان و برای تطهیر قلب و تهذیب روحش مقدر گردیده است، به همین دلیل، هرگز اجازه نمیدهد که مصائب و مشکلات، قدرت روحی او را فلج کنند، بلکه در هر شرایطی متانت خود را همچنان حفظ خواهد کرد و کشتی وجود خود را در هر حادثهای با استمداد از نیروی لایزال الهی، به ساحل آرامش و صفا و موفقیت و سعادت میرساند و حتی با سنگینی بار رنجها، کامیابیها و لذتهای روحی او افزایش خواهد یافت. چنین فردی با گسترش محبت و نیکی میان مردم و تلاش برای خوشبختی آنها، نفس امید را رشد میدهد و با خیرات و برکات اخلاقی و عملی آن را اعتلا میبخشد.
البته مفهوم «امید» در عهد جدید، با مفاهیم و اصطلاحات دیگری نظیر «ملکوت»، «نجات»، «رستگاری»، «آمرزیدگی» و «منجیگرایی» پیوند یافته است. بهگونهای که در هنگام بحث در زمینه امید، خواهناخواه از دیگر مفاهیم نیز سخن به میان میآید که بنا به گنجایش پژوهش، هریک از مباحث فوق تبیین گردیدهاند. درواقع، زمینه اصلی امید، هم به وجه روحی و آرمانخواهی بشر باز میگردد و هم به تعالیم و آموزههایی که در متون دینی ادیان الهی انعکاس یافته است.
استناد اصلی ما در اینجا، متن عهد جدید و برخی آثار معتبر محققان غربی در این زمینه است که در چهار بخش مجزا ارائه گردیدهاند: اناجیل سهگانه(متی، مرقس و لوقا)، تفکرات یوحنا، اندیشههای پولس و فرقههای مسیحیت و اندیشه علمای متأخر. علت این تقسیمبندی، این است که این مجموعه به لحاظ الهیاتی یکنواخت نیست. درواقع، از این مجموعه دو نظام الهیاتی کاملاً متفاوت را میتوان برداشت کرد: الهیات سه انجیل متی، مرقس و لوقا، که اناجیل همنوا خوانده میشوند و نیز برخی از نوشتههای دیگر، همگی همسو با تعالیم یهودیت و عهد قدیم است. در این بخش، عیسی، مخلوق خدا و بنده او و یک انسان صرف است که از سوی خداوند به پیامبری مبعوث شده است. مطابق این بخش، ازآنجاکه سقوطی رخ نداده، آدمی به هدایت و راهنمایی نیاز دارد، نه منجی آسمانی. اما در بخش دیگر از عهد جدید، وضعیت آدمی بهگونهای است که حتماً به موجودی آسمانی نیاز دارد که به زمین بیاید و خود را فدا کند تا نجات را برای او تسهیل نماید. بنابراین، در این بخش، عیسی(ع)، موجودی الهی و غیرمخلوق و ازلی است که جسم گرفته تا با رنج خود، انسان را از وضعیت اسفبار خود نجات دهد و امید را در او ایجاد نماید(استید، ۱۳۸۰، ص۱۹۲).
الف. اناجیل سهگانه همسو
اناجیل سهگانه یا همسو، حاوی تعالیم عیسی(ع) پیرامون القای روح امید در مردم است. اساسیترین محور امیدبخش یا متعلق اصلی امید در این تعالیم، که در راستای تکمیل امید شریعت یهود نیز میباشد، وعده فرارسیدن ملکوت است که مرتبط با هدفمندی حیات بشر و در راستای زندگانی اخروی اوست. در انجیل متی آمده است: «هرگاه بهخاطر من، شما را ناسزا گفته و آزار رسانند و به شما تهمت زنند، شاد باشید. بلی، خوشی و شادی نمایید؛ زیرا ملکوت نزدیک است»(متی۵: ۱۱ـ۱۲). در جایی دیگر، علاوه بر آنکه سختیها، آزمایش ایمان شمرده میشود، امیدداشتن، نوعی شرکت در رنج و زحمت مسیح تلقی میگردد:
ای عزیزان! از آزمایشها و سختیهایی که گریبانگیر شماست، حیران و متعجب نباشید و فکر نکنید که امری غریب بر شما واقع شده است؛ زیرا این مصائب برای آزمایش ایمان شماست. امیدوار باشید که به این طریق میتوانید در رنج و زحمت مسیح، شریک شوید و در روز بازگشت پرجلال او(ملکوت)، امید شما کامل خواهد شد(پطرس۴: ۱۳).
به همین دلیل، عیسی(ع) یکی از اهداف رسالت خود را بشارت به قرب ملکوت اعلام میدارد و از مردم میخواهد که برای وارد شدن به ملکوت و دستیابی بدین امید والا تلاش کنند.
این آموزه، که در اناجیل سهگانه، بسیار تکرار شده، گاه به خداوند اسناد داده میشود و از آن خداست(متی۴: ۱۷)، گاه ملکوت آسمان(متی ۵: ۳) و گاه نیز ملکوتِ خود عیسی مسیح است(متی۱۶ :۲۸). البته ملکوت، معانی گوناگونی دارد: «آسمان یعنی ارتباط با عرش و ملأاعلی»(متی ۵: ۱۷-۱۹)، رجعت ثانوی مسیح(متی۱۶ :۲۷) و… اما ازآنجاکه حقیقتی روحانی است و تنها بواسطه ایمان میتوان بدان رسید (لیون دوفر الیسوعى، ۱۹۸۶، ص۳۷۱)، بخش عمده معنای آن، در اناجیل سهگانه، واقع در عالم غیب است و تنها با بصیرت قابل مشاهده است(استید، ۱۳۸۰، ص۱۹۳).
اما مسئله مهم در شناخت امید، توجه به وقایع ملکوت در اناجیل است که بیشتر به زبان تمثیل بیان گردیدهاند و شامل جدایی خوبان از بدان در آخرالزمان(متی، ۱۳: ۲۴-۳۰؛ ۱۳: ۴۳-۳۶) و دادن جزای انسانها مطابق با اعمال ایشان(متی، ۱۸: ۲۳-۳۵) میشود. از نشانههای وقوع ملکوت در وجود عیسی(ع)(لوقا ۱۱: ۳۲ـ۲۹)، معجزاتی بود که توسط او همراه بیان آن نشانهها، رخ میداد؛ زیرا به دنبال آن، تسلط ابلیس از بین میرفته و ارواح ناپاک خارج میشدهاند(متی ۱۲: ۲۷ـ۲۸). پس، وظیفه یک شخص مسیحی است که بدان امید و ایمان داشته باشد تا هدایت شود(مرقس ۱:۱۵).
اما در بیان چگونگی رسیدن به این امید (ملکوت) و در جریان آمادهسازی مردم برای وقوع آن، حضرت عیسی اولین چیزی که از مردم میخواهد این است که از گناهان گذشته توبه و بهسوی خدا بازگردند: «از گناهان خود توبه کنید و نزد خدا بازگشت کنید، زیرا ملکوت خدا نزدیک شده است»(متی، ۴: ۱۷). دیگر آثار چنین امیدی عبارتند از: پاکسازی خویشتن(پطرس۴: ۷)، خویشتنداری و پرهیز از گناهان(متی ۱۸: ۵؛ پطرس۱: ۱۳ـ۱۴)، تواضع و فروتنی(متی۱۸: ۴)، عدم دلبستگی به مظاهر زندگی دنیوی(متی۱۹: ۲۳)، رهایی از شهوات و خوشگذرانیهای گناهآلود(تیطوس۲: ۱۲)، بهرهمندی از صفات و مظاهر الهی حضرت عیسی(پطرس۱: ۴) و… . همچنین این امید، آدمی را بهسوی صبر(یعقوب۵: ۷ـ۹؛ متی۵: ۱۲)، ارتباط با خالق(دعا)(یعقوب۵: ۱۶) و نیز ارتباط با خلق (محبت) سوق میدهد(پطرس۴: ۹-۷؛ لوقا۶: ۳۵). ازاینرو، برای آدمی همچون لنگری است که به هنگام هجوم طوفانهای سهمگین زندگی، او را ثابت و استوار نگه میدارد و در پرتو ایجاد و تقویت روح امید در نهاد انسان، نشاط و طراوتی عمیق و راستین، سراسر زندگانی آدمی را دربر میگیرد:
خداوند به ما وعده کمک داده و در مورد آن، قسم نیز خورده است. پس ما میتوانیم در مورد این دو عامل، وعده و قسم، امید داشته باشیم… امید کاملی که ما به نجات خود داریم، برای جان ما همچون لنگری است نیرومند که به هنگام طوفانها ما را ثابت نگه میدارد و رابطه ما را با خدا حفظ میکند… مسیح جلوتر از ما وارد این جایگاه شده تا در مقام کاهن اعظم، همپایه ملک صادق، برای ما شفاعت کند (عبرانیان ۷: ۱۸ـ۲۰).
ب. تعالیم یوحنا پیرامون امید
امید به خداوند و انتظار بازگشت بهسوی او، یکی از مهمترین تعالیم یوحنا برای القای روح امید در میان مردم است: «خاطرتان آسوده باشد. شما که به خدا امید دارید، به من نیز امید داشته باشید. نزد پدر من خدا، جا بسیار است. من میروم تا آنجا را برای شما آماده کنم، وقتی همه چیز آماده شد، بازخواهم گشت و شما را خواهم برد تا جایی که من هستم، شما نیز باشید»(یوحنا۱۴: ۳). بنابراین، یوحنا همواره میکوشد تا از طریق تقویت روح امید در میان مردم، ایشان را به زندگی جاوید و برخورداری از مزایای آن رهنمون سازد. اما نکته حایز اهمیت در تعالیم یوحنا این است که مسیح، عامل ایجاد امید است و هرکس به خداوند امید دارد، باید به مسیح نیز امید داشته باشد. در بخشی از انجیل چنین آمده: «خواست خداوند چنین است که هرکس فرزند او را دید و به او ایمان آورد و امید بست، از همان وقت زندگی جاوید بیابد و من در روز قیامت او را زنده کنم»(یوحنا۶: ۳۹ـ۴۰). این عبارت یوحنا میرساند که مسیح، سرچشمه امید برای تمام موجودات زنده است؛ چراکه با امید داشتن به او، زندگی جاوید و آرامش ابدی از همان لحظه برای آدمی هویدا میگردد: «شهادت خداوند این است که او به ما حیات و زندگی جاوید عطا کرده و این حیات در فرزند او، عیسی مسیح است. پس روشن است که هرکس، مسیح را دارد به این حیات، از هماکنون دسترسی دارد، اما هرکه مسیح را ندارد، از این حیات بی بهره خواهد ماند»(یوحنا۵: ۱۱ـ۱۳؛ میلر، ۱۳۱۹، ص ۳). در حقیقت، حیاتبخشی مسیح به تمام موجودات به مفهوم فدا و واقعه رستاخیز او از مردگان اِتکا دارد که برای نجات مردم، به صلیب آویخته شد و مجازات گناهان بشر را تحمل نمود(اول یوحنا۴:۹، رومیان ۵:۸؛ اول قرنتیان ۵:۷). این فداکاری او، نوعی تقارن و توازن با حیات بخشیدن به ایمانداران و ایجاد امید دوباره در ایشان دارد(والوورد، بیتا، ص۱۶۷).
اما از آثار و کارکردهای چنین امیدی، تقویت روح محبت و احسان به سایرین است: «اگر به خداوند امید داریم و او را دوست میداریم، باید حکم او را نیز اطاعت کنیم و حکم او از ابتدا این بوده که به یکدیگر محبت نماییم»(یوحنا: ۶). به همین دلیل، کسی که به مسیح امید دارد، محبت او به سایرین نیز بیشتر و کاملتر میشود(یوحنا۳: ۱۹) و در روز داوری، نهتنها ناامید و شرمنده نخواهد بود، بلکه با روحی سرشار از امید در پیشگاه او حاضر خواهد شد(یوحنا۴:۱۸_۱۷) درحالیکه کسانی که به او امید ندارند، چون به خداوند که فرستاننده اوست امید ندارند، از هماکنون در محکومیت و تاریکی بسر میبرند و فرجامی جز تباهی و ناامیدی نخواهند داشت(یوحنا۳:۱۴).
ج. تعالیم پولس پیرامون امید
در تعالیم پولس، محور اساسی تمامی تعالیم و نیز متعلق اصلی امید، فرارسیدن ملکوت و دستیابی به آرامش ابدی و حیات جاودان است با این تفاوت که در کلام پولس، مالکیت ملکوت تنها از آنِ خداوند نیست، چنانکه از آنِ مسیح هم نمیباشد، بلکه ملکوت برای هر دو، یعنی خداوند و مسیح است(محمد یاسین، بیتا، ص ۱۴۸). به همین دلیل، امید به آن، تنها راه نجات آدمی محسوب میگردد.
اما پولس، ماهیت و چیستی ملکوت را بدینگونه بیان میکند: «هدف زندگی ما مسیحیان، خوردن و آشامیدن نیست، بلکه بهرهمند شدن از نیکی، آرامش و شادی است که روحالقدس عطا میکند» (رومیان، ۱۵: ۱۷). ازاینرو، ملکوت مکانی است که خدا آن را برای کسانی که ویژگیها و صفات وارثان ملکوت را در خود رشد دهند، آماده نموده است. درواقع، آنچه را که پولس از ویژگیهای ملکوت بهعنوان مکان ذکر میکند، همان صفات بهشتی است که خداوند برای بندگان مؤمن خود آماده ساخته است. شاید معنای اصلی ملکوت در کلام پولس، همان مُلک و مملکت باشد که از آن خداوند و عیسی مسیح است و از دیگر معانی ملکوت که در اناجیل ذکر شده، سخنی به میان نمیآورد.
از سوی دیگر، از منظر پولس، خداوند که سرچشمه تمامی امیدهاست(قرنتیان۱۳: ۱۱)، برای نجات انسان گناهکار و دخول او در ملکوت، چاره ای ندید جز اینکه خود را بهصورت عیسی(ع) مجسم کند تا بتواند مستقیماً به هدایت و ارشاد انسانها همت گمارد و خانه امید آنها را از نو پایهریزی کند. البته رسیدن به این هدف، فرایندی است که نظم و روش ویژه ای دارد و باید مراحل زیر طی شود: ۱٫ برگزیدگی: طبق نظر پولس، خداوند بهسبب محبت خود، نه نیکی بندگان، برخی از مردم را جدا ساخته و آنها را برای حیات ابدی معین فرموده است(واتسون و دیگران، ۱۲۹۸، ص ۱۳۷)؛ زیرا در پیشگاه او همه فاسد و گناهکارند(رومیان۳: ۲۳ـ۲۴؛ رومیان۱۱: ۷ـ۶؛ تیسین، بیتا، ص ۲۴۵). ۲٫ دعوت: هدف از دعوت الهی این است که ما انسان ها از گذشته خود توبه کنیم(اعمال۲: ۳۸) و به خدای یگانه ایمان بیاوریم(رومیان۱۰: ۹) و تنها به او امید داشته باشیم تا در سایه این دو، اصلاح شده، کارهای خوب انجام دهیم و به نجات و رستگاری برسیم. خداوند با عمل پرفیض خود، از مردم می خواهد نجاتی را که در مسیح است با ایمان قبول کنند. او از همه دعوت می کند، اگرچه می داند که عده ای آن را نمی پذیرند(خاچیکی، ۱۹۸۲م، ص ۹۳). ۳٫ تجدید حیات: با قبول دعوت الهی و امید به او، روح القدس در قلب انسان حیات نویی را می دمد(قرنتیان۱۵: ۵۱) و تجدید حیات رخ میدهد(هورن، ۱۳۶۱، ص۸۲)؛ یعنی نفس بعد از آن، به جای تمایل به شرارت و بدی، به قداست متمایل گشته، حیات الهی در او متبلور می گردد(الامیرکانی، ۱۸۸۸م، ج ۲، ص ۳۳۰) و عادل شمرده میشود(تیسین، بیتا، ص۲۶۱). درنتیجه، شخص عضو جدیدی از اعضای خانواده خدا و فرزند او می گردد(خاچیکی، ۱۹۸۲م، ص ۹۷؛ فرلای، ۱۳۶۱، ص۸۲) و با جسمی تازه، که فناناپذیر و از بین نرفتنی است، وارد ملکوت الهی میشود و شایستگی زندگی جاوید را پیدا میکند(قرنتیان۱۵: ۵۰) و از برکات آن استفاده مینماید(تیسن، بیتا، ص۲۷۳؛ فرلای، ۱۳۶۱، ص۸۲). بنابراین، تا انسان ها به واسطه فیض الهی از نو متولد نشوند، نمی توانند ملکوت خدا را مشاهده کنند(خاچیکی، ۱۹۸۲م، ص ۶۵ـ۶۶).
ازاین رو، می توان فرایند دخول در ملکوت، تحقق امید مسیحی و رسیدن به آرامش ابدی را، طبق عقاید پولس بدین شکل نشان داد: نقشه خدا برای رستگاری ـ برگزیدگی ـ تجسد ـ دعوت ـ تجدید حیات ـ عادل شمردگی، فرزندخواندگی ـ برخوردار شدن از حیات جاودانی (دخول در ملکوت و رسیدن به آرامش ابدی) (آزادیان، ۱۳۸۳). بنابراین در مسیحیت، امید با فیض الهی همراه است که خداوند به اراده خود به انسانها اعطا میکند.
همچنین یکی دیگر از اعتقادات پولس در مقابل حواریون، که ایمانِ تنها به مسیح را برای رستگاری و رسیدن به آرامش کافی نمیدانستند و بیش از حدّ بر اجرای شریعت تأکید داشتند، این بود که تنها ایمان است که آرامش را به دنبال دارد، نه ایمان به همراه عمل. به همین دلیل، بسیار تلاش نمود تا آنان را از این گمان که از راه اعمال شریعت نجات حاصل میشود، درآورد. در حقیقت، پولس بهصراحت اعمال شریعت را ناکارآمد توصیف میکند؛ زیرا معتقد است آدمی در مقام عمل نمیتواند بهطور کامل حق شریعت را ادا کند. آنچه موجب رسیدن به آرامش ابدی است، عمل کامل به شریعت است، نه ادعای شریعت و ازآنجاکه احکام شریعت نیز بهطور کامل اجرا نمیشود(غلاطیان۳: ۱۰ـ۱۳)، هیچکس نمیتواند آنها را بهطور کامل اجرا کند. ازاینرو، هیچکس از راه عمل به آرامش نخواهد رسید و تنها در پرتو ایمان است که آسایش و راحتی فراهم میگردد: «هرکه به مسیح ایمان داشته باشد، هرگز ناامید نخواهد شد»(رومیان۱۰: ۱۱). اندیشه نجات از راه شریعت از دیدگاه پولس، مذهب را به تجارت و داد و ستد تبدیل میکند؛ چون «برای کسی که عمل میکند، مزدش نه از راه فیض بلکه از راه طلب محسوب میشود»(رومیان ۳: ۴؛ هوردرن، ۱۳۶۸، ص ۱۰-۱۱).
اما مشوّق و محرک این امید پولس و آنچه موجب تحکیم آن در انسان میگردد، یادآوری محبت مسیح به انسانهاست:
محبت خود را در ما ثابت میکند از اینکه هنگامی که ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد. پس چقدر بیشتر الآن که به خون او عادل شمرده شدیم، بهوسیله او از غضب نجات خواهیم یافت؛ زیرا اگر در حالتی که دشمن بودیم، بهوساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم، پس چقدر بیشتر بعد از صلح یافتن بهوساطت حیات او نجات خواهیم یافت و نه همین فقط، بلکه در خدا هم فخر میکنیم بهوسیله خداوند ما عیسی مسیح که بهوساطت او الآن صلح یافتهایم) (رومه ۵: ۱۱-۸).
با ملاحظه محبت مسیح به انسانها، سایر آمال و آرزوهای دنیوی ارزش و اعتبار خود را از دست میدهند: «اما آنچه مرا سود میبود، آن را بهخاطر مسیح زیان دانستم، بلکه همه چیز را زیان کردم و فضله شمردم تا مسیح را دریابم»(فیلیپی ۳: ۷ـ۸) و آرامش مورد انتظار از همین اکنون در نهاد انسان شکل میگیرد(قرنتیان۳: ۱۸) و با امید دستیابی به زندگی جاوید، تمامی رنجها فراموش و یا قابل تحمل میشوند(قرنتیان۴: ۱۸). در کل چنان امید، نشاط و طراوتی در زندگی انسان ایجاد میگردد که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست؛ زیرا آدمی امیدوار است پاداشش را از مسیح دریافت کند. بنابراین، «ما با امید نجات یافتهایم و امید یعنی انتظار دریافت چیزی که هنوز نداریم. پس وقتی برای دریافت چیزی که هنوز رخ نداده، به خداوند امیدواریم، باید با صبر و حوصله منتظر آن بمانیم»(رومیان۸: ۲۵-۲۴).
پس طبق تعالیم پولس، متعلق اصلی امید، ملکوت و دستیابی به حیات جاودان است که بهواسطه ایمان به مسیح، انتظار، صبر و حوصله تحقق مییابد. مشوق و محرک این امید و آنچه سبب تحکیم آن در درون آدمی میگردد، یادآوری لطف الهی به انسانها و محبت مسیح به آنهاست.
د. تفکرات اندیشمندان مسیحی پیرامون امید
مفهوم «امید» بهواسطه تعالیم عیسی(ع) و نیز اعتقادات پولس، در فرقههای مسیحیت و اندیشههای علمای آنها بهگونههایی متفاوت بیان شده است. برخی محققان کاتولیک، آمرزیدگی و ایجاد امید دوباره در بشر را، بهمعنای عادل شدن و بیشتر محققان پروتستان آن را بهمعنای عادل شمردن میدانند؛ یعنی نوعی حالت بیرونی که به نوعی تبرئه اشاره دارد، نه نوعی ویژگی درونی که به مفهوم اخلاقی عدالت اشاره داشته باشد(تونی لین، ۱۳۸۶، ص ۲۶۰؛ مفتاح، ۱۳۸۵).
همانگونه که گذشت، امید در الهیات مسیحی بهعنوان یکی از سه فضیلت الهیاتی، دارای نقشی محوری است و یکی از سه عنصر اصلی شخصیت مسیحی و خداپسندانه را تشکیل میدهد: «سه چیز همیشه باقی خواهد ماند: ایمان، امید و محبت یا عشق»(قرنتیان۱۳: ۱۳). گرچه الهیات به تدریج از نظریه اخلاق تفکیک شده است، اما امید براى نخستین بار نقش مهمى را در نظریه اخلاق آگوستین ایفا کرد؛ یعنى جایى که بهعنوان یکى از سه فضیلت الهیاتى نمایان شد. به گفته آگوستین، فضیلت امید فقط فرع بر ایمان است و رابطهاى برابر با عشق دارد. یعنى هیچ عشقى بدون امید نیست و هیچ امیدى بدون عشق نیست و عشق و امید، هیچکدام بدون ایمان نمیتوانند باشند(استراترن، ۱۳۸۵، ص۱۸). همچنین یکی از موضوعات اساسی در تفکر آگوستین، که برگرفته از تفکرات انحرافی پولس میباشد، سقوط بشر است. انگاره سقوط، بیانگر این اندیشه است که بشر از جایگاه پاک اولیه خود سقوط کرده است و در ناامیدی و یأس بهسر میبرد و به مدد ابزارها و امکانات خود نیز، نمیتواند خود را نجات دهد. ازاینرو، خدا در حلّ این بنبست، دخالت میکند و از سر عشق به بشر، خود را در شخص عیسی مسیح قرار میدهد تا او را رهایی بخشد و بار دیگر خانه امید را در او پایهریزی کند. بنابراین، بازخرید موهبتی الهی است و خدا آغازگر فرایند رستگاری و بنیانگذار خانه امید در آدمی است(مک گراث، ۱۳۸۴، ص ۶۳-۶۴).
آکوئیناس از الهیدانان مسیحی در میان کاتولیکها، برای ایجاد امید در آدمی، بر نقش اراده در حرکت به سوی خدا بهوسیله ایمان و انتقال از حالت گناه و ناامیدی به حالت عدالت توجه دارد و لطف الهی را عامل اصلی ایجاد امید در آدمی میداند. وی همانند آگوستین، اراده انسان را برای ایجاد امید در خویش ضعیف نمیداند و منکر نیست که انسان بتواند از راه عمل به دستورات اخلاقی عهد عتیق، به ایجاد امید و از آنجا به عدالت دست پیدا کند، ولی در مقایسه با آمرزیدگی موهوبی، آن را اطمینانبخش نمیداند و بر لطف و آمرزیدگی موهوبی تأکید میورزد(تونی لین، ۱۳۸۶، ص ۲۱۰ـ۲۱۴؛ مفتاح، ۱۳۸۵).
اما در عصر روشنگرى، اخلاق از الهیات تفکیک شد. به همین دلیل، امید نیز از اهمیت کمترى در علم اخلاق برخوردار گشت. با این حال، سه استثنا بر این گرایش عام به چشم مىخورد: ایمانوئل کانت، ارنست بلوخ(Bloch) و گابریل مارسل(Gabrie Marcel). در مکتوبات هریک از ایشان به مانند آگوستین، میان امید و اخلاق از یکسو، و دین و ایمان از سوى دیگر، ربطى وثیق وجود دارد.
در نگاشتههاى سیاسى و اخلاقى ارنست بلوخ و گابریل مارسل، امید نقشى اساسى ایفا مىکند. بلوخ «امید» را با حسرت و اشتیاق به اتوپیا «آرمانشهر/ ناکجا آباد» مربوط مىداند. حال آنکه مارسل «امید» را همچون نوعى آمادگى براى استعلا جستن از موقعیتهایى مىداند که آدمى را به تسلیم شدن به ناامیدی وسوسه مىکنند. نزد هریک از این نویسندگان همانند آگوستین، ارتباط میان امید از یکسو، و ایمان و عشق از سوى دیگر، به قوت خود باقى است. با این حال، کانت و بلوخ، مقولات فوق را مخالف عقل نمىدانند، بلکه مىکوشند تا آن مقولات را ذیل عقل بگنجانند(استراترن، ۱۳۸۵، ص ۱۸).
کانت در نظریه اخلاقى خود، با طرح نظریه اصول موضوعه، براى امید جایگاهى ویژه قائل شد. او نیز بهمانند آگوستین بر این باور است که امید و عشق متضمن ایماناند. به عقیده کانت امید غایى، امید به وصال خداوند نیست، بلکه امید به تحصیل خیر اعلى است که مستلزم قانون اخلاقى است(استراترن، ۱۳۸۵، ص۱۸).
ارنست بلوخ، ملقب به فیلسوف امید، که تأثیر عمیقی نیز بر مکتب فرانکفورت داشت، امید دینى و آرمانشهرهاى دینى، خاصه آرمانشهر مسیحى ملکوت خداوند را، عالىترین ظهور ناخشنودى و عصیان علیه وضع موجود میداند. در حقیقت، بلوخ در اندیشه منجیای است که انتظار دارد در آیندهای دور، از ذات هستی برون جهد و وظیفه آدمی آن است که در جهت کمک به این منجی، نیروهایش را گرد آورد و خود را از چنگ واقعیت برهاند(همان).
مارسل معتقد است امید راهى براى رهایی از تنگناهاى زندگى (مرض، جدایى، غربت و بندگى و…) و نجات از سختیهای آن است؛ چراکه این تنگناها و رنجها، خود علت و انگیزه بالقوه ناامیدی هستند و آدمی در چنبره آنها، خود را مىبازد و به ورطه ناامیدی فرو میافتد. مارسل به امید همچون ترجمان منزلت انسانى نیز مینگرد؛ یعنى بهعنوان راهکاری براى استعلا جستن از تمنیات و امیال شخصى و در انتظار طرحى مشترک بودن. در اینجا امید از نفع شخصى استعلا مىجوید؛ چراکه ارتباط من با شخص (یا اشخاص) دیگر، که به ایشان امید بستهام، ارتباطى ابزارى نیست، بلکه ارتباطى اخلاقى و مشترک با جمع است. مارسل چنین امیدى را بیشتر در برابر زمینه ایمان به خدا قرار مىدهد(استراترن، ۱۳۸۵، ص۱۸).
از دیدگاه پلاگیوس، راه ایجاد امید، در درون بشر قرار دارد. هریک از افراد بشر استعداد این را دارد که امید را در خود ایجاد و پرورش داده و خود را رستگار سازد. چنین نیست که آنان در دام گناه و ناامیدی افتاده باشند، بلکه میتوانند هر چیزی را که برای رستگاری خود لازم است، انجام دهند و امید خویش را تقویت نمایند؛ چراکه انسان آزادی کامل دارد و سقوط آدم، تنها در خودش تأثیر داشت، نه در دیگران(هوردرن، ۱۳۶۸، ص ۲۱). در نگاه پلاگیوس، رستگاری و رسیدن به آرامش ابدی، بهواسطه اعمال نیک بهدست میآید. همین خواسته خداوند از بشر است و آدمی باید بهواسطه اعمال نیک، روح امید را در خویش تقویت نماید. اما این عقیده در شورای کارتاژ در سال ۴۱۸ محکوم شد(مکگراث، ۱۳۸۴، ص ۶۵ـ۶۶).
در نگاه مارتین لوتر، بنیانگذار مذهب پروتستان نیز رسیدن به آرامش ابدی از راه ایمان و امید است. مراد لوتر از آموزه ایمان، به تعریف او از ایمان مربوط میشود. ایمان یعنی اعتقاد به این نکته که مسیح زاده شد و بهواسطه عمل نجات، امید را در بشر ایجاد نمود و دیگر اینکه ایمان، یعنی اعتماد به وعدهها و امیدهای خداوند که معترفان را میبخشد(براون، ۱۳۷۵، ص ۳۶ـ۳۷؛ مکگراث، ۱۳۸۴، ص ۲۳۴ـ۲۳۸). این آموزه، اساس و محور نهضت اصلاح دینی او بود. او میگفت: همراه با پولس بیان میکنیم که بهوسیله ایمان عادل شمرده میشویم و به آرامش ابدی نائل میگردیم، نه بهوسیله شریعت یا محبت. البته نه بدین معنا که منکر اعمال نیک باشیم، بلکه به دلیل آنکه ما نمیتوانیم خود را از شیطان برحذر داریم(تونی لین، ۱۳۸۶، ص ۲۶۰). عادلشمردگی توسط ایمان، بهمعنای این است که بر اساس صلیب مسیح، میتوان امید داشت که به انجام کارهای نیکو توانا گردیم ولی کارهای نیکو، به منظور کسب تأیید الهی و پذیرفته شدن از سوی او نیست، بلکه واکنش داوطلبانه و محبتآمیز فرزندان خدا نسبت به او بهشمار میآید(تونی لین، ۱۳۸۶، ص ۲۶۶). اما بعدها شورای ترنت، که نوزدهمین شورای جهانی کلیسای کاتولیک تلقی میشود، در واکنش به نهضت اصلاح دینی، بهویژه اظهارات لوتر، بارها این مسئله را تکرار نمود که کسی نباید به امید تنها، دلخوش کند و گمان نماید که تنها با امید و ایمان محض به میراث خواهد رسید. گویی انجیل وعده محض و مطلق زندگی ابدی، بدون شرط رعایت احکام بوده است(همان، ص ۳۶۸-۳۷۲).
مارتین لینگر ایمان و امید و محبت را سه حالت متفاوت میل و دلبستگى انسان به عالم دیگر، جهان آخرت مىداند. در این میان، براى امید، نقش ویژهاى قائل است. در اندیشه او، فضیلت امید بدینمعناست که زندگى انسان را سفرى بدانیم که به حقیقت نامتناهى و رضایتمندى ابدى مىانجامد، بدین شرط که امکاناتى که در توانایى ماست تحقق یابد. بدین غایت نه فقط پس از مرگ، بلکه در همین زندگى مىتوان دست یافت گرچه در دوره کنونى زندگى بشر، تنها عده اندکى در همین جهان بدان وصول مىیابند(استراترن، ۱۳۸۵، ص ۱۸).
بنابراین، متعلق اصلی امید در اناجیل سهگانه و نیز تعالیم پولس، وعده فرارسیدن ملکوت است که مرتبط با هدفمندی حیات بشر و در راستای زندگانی اخروی اوست. البته معنای اصلی ملکوت در کلام پولس، همان مُلک و مملکت است که از آن خداوند و عیسی مسیح است و از دیگر معانی ملکوت، که در اناجیل سهگانه ذکر شده، سخنی به میان نمیآورد. همچنین در تعالیم پولس، تا انسان ها بهواسطه فیض خدا از نو متولد نشوند، نمی توانند ملکوت خدا را مشاهده کنند. بنابراین، تنها ایمان است که آرامش را به دنبال دارد، نه ایمان به همراه عمل صالح. درحالیکه از منظر اناجیل سهگانه امید، آدمی را بهسوی صبر(یعقوب۵: ۹-۷؛ متی۵: ۱۲)، ارتباط با خالق(دعا)(یعقوب۵: ۱۶) و نیز ارتباط با خلق (محبت) سوق میدهد.
در تعالیم یوحنا نیز امید به خداوند و انتظار بازگشت بهسوی او، یکی از مهمترین مفاهیم جهت القای روح امید در میان مردم است. مسیح، عامل ایجاد امید است و هرکس به خداوند امید دارد، باید به مسیح نیز امید داشته باشد. از آثار و کارکردهای چنین امیدی، تقویت روح محبت و احسان به سایرین است.
۳- امید در قرآن کریم
مسئله «امید» و امیدواری به آینده در قرآن کریم، بارها و به شیوههای گوناگون بیان گردیده و قرآن، این نسخه شفابخش الهی(یونس: ۵۷)، بارها انسان را به امید و امیدواری ترغیب و تشویق نموده است. تفکر در قصههای قرآن، ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که یکی از اهداف بیان این قصهها، تحکیم روح امید در دل اهل ایمان بوده است: «وکُلاًّ نَقُصُّ عَلَیکَ مِن أَنباءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَک» (هود: ۱۲۰) و خداوند از طریق بیان زندگی این انسانهای نمونه، که مظهر کامل و تام اسمای نیکوی الهی میباشند، به پرورش روحیه امید و تقویت آن در سایر افراد بشر میپردازد. البته امیدبخشی قرآن کریم، تنها در دایره دنیا محدود نمیشود، بلکه آخرت آدمی را نیز فرامیگیرد. بشارت به بهشت، امیدی است که قرآن کریم برای زندگی جاودان آخرت مطرح میسازد و با بیان جزییات آن، شوق مؤمنان را برای رسیدن به آن بیشتر میکند(توبه: ۲۱و۲۲). اگر از دوزخ هم سخن به میان آمده، برای این است که انسانها برای رسیدن به بهشت تلاش کنند و زاد و توشه لازم را برای سفر آخرت فراهم آورند. قرآن کریم برای آنکه تیرگی یأس و ناامیدی را از دل مؤمنان بزداید، از زبان پیامبر بزرگی چون یعقوب(ع) میفرماید: «ولَا تَاْیَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَاْیَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُون»(یوسف: ۸۷).
اما زیربنای امید در قرآن کریم، در ارتباط با الله است. از سوی دیگر، امید نیز در راستای تکامل انسان است که این تکامل از منظر قرآن، بهسوی خلیفه اللهی و جانشینی خدا در روی زمین است: «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَهِ إِنىّ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِیفَه»(بقره: ۳۰)، ازاینرو، امید واقعی نیز در راستای تجلی این صفت الهی نهادینه شده در وجود بشر میباشد و آدمی موظف است در راستای دستیابی به این امید راستین، به سایر امیدها و اهداف دنیوی خویش روی آورد. تنها در این صورت است که در این دنیای وحشتزا و هراسانگیز امروز و در کشاکش عوامل و موانع فراوان شیطانى و نفسانى، آرامش واقعی پدید میآید و حیات واقعی محقق و راه رسیدن به کمال سهل و آسان میگردد.
یکی از متعلقات امید در قرآن، امید به برخورداری از رحمت الهی است. پیامبران، اولیای خدا و مجاهدان در راه حق، همواره به رحمت الهی چشم امید دوختهاند: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَهاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّه»(بقره: ۲۱۸)؛ چراکه خداوند خیر محض و فیاض علیالاطلاق است و گستره رحمت او وسیلهای برای نجات و رستگاری انسان است. به همین دلیل، بارها سفارش کرده که از رحمت او ناامید نشوید: «لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَهالله»(زمر: ۳۹) و همواره در انتظار آن باشید؛ چراکه رحمت خداوند از تمامی آنچه که انسانها برای خود جمع میکنند، برتر و بالاتر است «لَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَهٌ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ»(آلعمران: ۱۵۷) و تنها گمراهان و کافران از رحمت او ناامیدند «وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ»(حجر: ۵۶)، بیتردید، چنین افرادی عذابی دردناک در انتظارشان است(عنکبوت: ۲۳). خداوند مؤمنان را با صفت امیدوارى به رحمت خدا مى ستاید و ناامیدى از رحمت خدا را به کافران نسبت مى دهد(یوسف: ۸۷).
یکی دیگر از متعلقات امید در قرآن، آرزوهای موهوم و خیالی است که در پرتو انداختن آدمی در گرداب لذات دنیوی، مانع رسیدن او به کمال میشوند. خداوند سبحان در سوره هود به بیانگوشهای از این آرزوها پرداخته و با بیان سرانجام ایشان، آدمی را از داشتن آن منع میکند: «قَالُواْ یَاصَالِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَئنَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِى شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیب» (هود: ۶۲؛ طباطبائی، ۱۴۱۷، ج ۱۰، ص ۳۱۳؛ مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج ۹، ص ۱۵۵).
بهطور کلی امید در قرآن کریم تنها در برخی موارد در دایره دنیا محدود میشود و در بیشتر مواقع، آخرت آدمی را فرامیگیرد. ازاینرو، بر اساس آفات آن، داراى مراتبى است که پایینترین آن، رجای نفسانی است و کسانی که نسبت معرفتی آنان به خداوند بسیار ضعیف است، در این مرحله و مرتبه قرار دارند. درخواستهای ایشان نیز زاهدانه و از خدا جز مناصب دنیوی یا شهوات نفسانی نمیخواهند. اگر درخواستی داشته باشند، از بهشتخواهی و رهایی از دوزخ تجاوز نمیکند، اما کسانی که خداوند سبحان را به عظمت شناختهاند، سوز آنان از فراق اوست. آنچه در آنان نمود دارد، شوق لقای خدا و رجای دیدار اوست.
بنابراین، با توجه به آنچه گذشت، میتوان به این نکته دست یافت که گرچه امید در قرآن کریم، ماهیتى مثبت و پسندیده دارد، اما ازآنجاکه عوامل پدیدآورنده آن (متعلقات) و موانع به هم زننده آن، ممکناست ماهیتى حقیقی و یا کاذب داشته باشند، مىتوان به تقسیم آن بهصورت زیر پرداخت:
۱٫ امید مطلوب، صادق و حقیقی
این نوع امید، مربوط به اموری است که در جهت رضای الهی و هماهنگ با واقعیت وجودی انسان است و به دو گونه در قرآن مطرح گردیده است: امید به آخرت و برخورداری از رحمت الهی(عموم مؤمنان، به آخرت و رحمت الهی امید دارند (بقره: ۲۱۸)) و امید به لقای خدا «مؤمنان خاص و انسانهای کامل، امیدشان به لقای الهی است» (کهف: ۱۱۰).
۲٫ امید نامطلوب، کاذب و مجازی
این نوع امید مربوط به اموری است که رضای الهی در آن لحاظ نمیگردد و حاصل وسوسههای نفس یا القائات شیطان است؛ اموری همچون آرزوها و تصورات موهوم دنیوی (هود: ۶۲؛ نور: ۶۰).
اما قرآن کریم جهت القا و تقویت امید آدمی، راهکارهایی را نیز ارائه نموده است. القای انرژی روانی لازم برای تعقیب هدف، یکی از این راهکارهاست. بهعبارت دیگر، اگر برای دستیابی به هدفی مشخص، انرژی روانی نیرومندی وجود داشته باشد، شرایط مناسبی بهوجود خواهد آمد تا انسان در تلاش برای بهدست آوردن راههای درستی برای وصول به هدف برآید. این انرژی روانی در قرآن، ایمان و اعتقاد کامل به خداوند است. قرآن درباره افرادی که به خداوند ایمان کامل داشتند و از دشمنان نهراسیدند، میفرماید: «إِنهَّمْ فِتْیَهٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى» (کهف: ۱۳) و افزودن هدایت به سبب داشتن روحیه معنوی ایشان است و خداوند در قرآن، بارها مؤمنان را به روح الهی تأیید کرده است(مجادله: ۲۲).
یکی دیگر از شیوههای تربیتی قرآن برای تقویت امید انسان، تأسی و اقتدا به اسوههای قرآنی است «لَقَدْ کاَنَ لَکمُ فِیهِمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِّمَن کاَنَ یَرْجُواْ الله» (ممتحنه: ۶)؛ چراکه آدمی برای دستیابی به مطلوب خود، باید به دنبال الگو و نمونهای باشد تا امید به آینده، امیدی واقعی و سرشار از حقیقت جلوه کند. از این میان، انبیا و اولیای الهی که انسانهای کامل به شمار میروند، مصداق بهترین الگو شمرده میشوند: «أُولئِکَ الَّذینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِه»(انعام: ۹۰). هریک از ویژگیهای شخصیتی این بزرگواران، مى تواند سبب تقویت امید آدمی گردد. پس از ایشان نیز آدمی به الگوگیری از امامان و ائمه معصوم(ع) سفارش شده است(جوادی آملی، ۱۳۸۸، ص۵۸).
از سوی دیگر، از منظر قرآن کریم، پیروان ادیان الهى براساس دادههاى کتب آسمانى، معتقد به ظهور منجى انسانها بوده و جهان را به سوى صلح و صفا در حرکت مىبینند و به فرا رسیدن روزى امید دارند که متقیان و صالحان بر دنیا حکومت کنند: «وَلَقَدْ کتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»(انبیا: ۱۰۵). در این راستا، شیعه با الهام و الگوگیری از تعالیم نورانى معصومان(ع)، به فرا رسیدن روزى امیدوار است که جهان با ظهور حضرت قائم? از ظلم و بیداد رهایى یافته و از عدل و داد پر شود، زمین برکات خود را ظاهر کند و تهیدستى یافت نشود و این، همان تحقق معناى سخن خداوند است که «عاقبت از آن متقیان است»(قصص: ۸۳). چنانکه باطل از بینرفتنى و حق پایدار و ثابت است(رعد: ۱۷). بیگمان ترسیم چنان آیندهای روشن، تلاش مؤمنان را در وصول به آن افزون میکند و هیچگاه بارقه امید در دلهای شیعیان خاموش نخواهد گشت. در حقیقت، آنان که دل به این انتظار راستین سپرده و قلبی سرشار از امید به ظهور امام زمان دارند، میدانند که دیر یا زود، صالحان حاکمان زمین خواهند بود؛ حق به صاحبانش باز میگردد و با محو ستم و بیداد، امر جامعه اصلاح و سامان میپذیرد، برای رسیدن به چنین جامعهای، خویشتن را اصلاح نموده و در اصلاح جامعه خود نیز میکوشند تا زمینه ایجاد و تشکیل آن دولت کریمه را فراهم آورند. بر همین اساس، آنکه امیدوار حقیقی و منتظر راستین است، هم صالح است و هم مصلح. چنین کسی با اقتدا به دعای مولای خویش، از خدای سبحان چنین میخواهد: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَه کَرِیمَه تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاه إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَه فِی سَبِیلِک»(جوادیآملی، ۱۳۸۸، ص ۱۸۳).
بنابراین، میتوان بدین نکته راه یافت که قرآن کریم، علاوه بر ارائه راهکارهایی اعتقادی برای القا امید در آدمی، «امید به خالق یکتا و ایمان به او؛ (اصل توحید)»(نساء: ۱۰۴)، امید به برخورداری از رحمت الهی در جوار او و نیز لقای او بهواسطه عبور از جهان مادی (اصل معاد)(کهف: ۱۱۰) و الگوگیری از انبیا و اولیای الهی و امید به رسیدن منجی (اصل نبوت و امامت)(جاثیه: ۶))، به ارائه راهکارهایی رفتاری، چه در حوزه فرد و چه در حوزه اجتماع، برای تقویت و تحکیم روح امید در خود و جامعه نیز پرداخته است. اموری همچون تلاوت آیات قرآن، انس با آن و اقامه نماز(فاطر: ۲۹)، تهجد و شب زندهداری(زمر: ۹)، زکات(بقره: ۴۳)، انفاق(فاطر: ۲۹)، هجرت و جهاد در راه خدا(بقره: ۲۱۸) و بهطور کلی انجام کلیه اعمال صالح و خداپسند(کهف: ۱۱۰)، به این مهم اشاره دارند. همچنین قرآن کریم بهعنوان کاملترین کتاب الهی، شاخصههایی برای شناخت امید حقیقی از امید کاذب ارائه نموده که بهطور مختصر میتوان به موارد زیر اشاره نمود: انگیزه الهى و خدایى(کهف: ۱۱۰)، همراهی با عمل صالح(فاطر: ۲۹)، همراه بودن با خوف (اسراء: ۵۷؛ طباطبائی، ۱۴۱۷، ج۱۳، ص۴۰۵)، که در خلال مطالب فوق، به هرکدام از این موارد، اشاره شد. بنابراین، توجه به آیات قران کریم، میتواند امید حقیقی را در آدمی ایجاد و او را در مسیر تربیت حقیقی و واقعی خویش قرار دهد.
نتیجهگیری
با توجه به یافتههای این پژوهش، میتوان گفت: امید حقیقی در ارتباط با خداوند است؛ یعنی در رسیدن انسان به خداوند و غرق شدن در عبودیت و پرستش اوست. در حقیقت، امید با ایمان به خداوند و عشق به او در آدمی ایجاد و بهواسطه رحمت الهی و تجلی صفات او در بشر تقویت میشود. همچنین در پرتو شناخت هدف اصلی زندگانی و آشنایی با افکار مانع و مخرب و مبارزه با آمال و آرزوهای واهی، میتوان به حفظ و ابقای آن امیدوار بود. البته هریک از ادیان اسلام و مسیحیت، راه و روش مخصوصی را برای القا و تحکیم امید آدمی ارائه دادهاند.
از منظر قرآن کریم، وحی و دین برای ایجاد امید در بشر آمده تا به تکامل روحی- جسمی و سعادت دنیوی و اخروی او کمک نماید. این امید توسط ایمان و عمل صالح و همچنین پرهیز از ارتکاب معاصی(توبه: ۷۱) محقق میشود؛ چراکه از منظر قرآن، امید حقیقی آن است که آدمی را بهسوی تلاش و حرکت سوق دهد. بدینوسیله آدمی، محل ظهور اسمای الهی میگردد و به امید حقیقی و راستین؛ یعنی منزل گزیدن در جوار قرب ربوبی، نائل میشود. سایر اهداف همچون اهداف دنیوی نیز باید در راستای نیل به این هدف اصیل باشند.
از دیدگاه اناجیل سهگانه، همانند قرآن، آدمی میتواند امیدوار باشد که بهواسطه ایمان به خداوند و پیروی از شریعت و اطاعت محض از نبی خدا، به حیات جاودان و آرامش ابدی نائل گردد. با این تفاوت که قرآن کریم، از حیات اخروی بسیار سخن گفته و مؤمنان را امیدوار مىسازد که در زندگانی اخروی هیچیک از اعمال نیک دنیوی ایشان از صفحه هستى پاک نمىشود(غافر: ۳۹). اما در اناجیل سهگانه، از حیات جاودان با نام ملکوت تعبیر شده که دارای معانی گوناگون و متعلقات بسیاری است. اما چون حقیقتی روحانی است که تنها بهواسطه ایمان، میتوان بدان رسید، تنها بخشی از آن، واقع در عالم غیب است.
در تفکرات یوحنا، مسیح سرچشمه امید است. ملکوت از آن مسیح است و امیدِ ایمانداران به او، بهواسطه واقعه رستاخیز اوست. در منظر پولس، امید بهدنبال انگاره سقوط بشر و مفهوم فدا و رستاخیز مسیح ایجاد شد. درنتیجه، این عمل مسیح، ایمانداران به او، میتوانند امید داشته باشند که در برکات زندگی جاوید شرکت نمایند. مشوق و محرک این امید نیز یادآوری محبت مسیح به انسانهاست. بنابراین، در نگاه پولس، امید بهمعنای صبر و انتظار است. این تفکر او، تفاسیر و دیدگاههای مختلفی را در مسیحیت بهدنبال داشت که از این میان، اگوستین هم با وی همرأی بود.
مارتین لوتر، در راستای اکتفا به ظاهر سخن پولس، فقط به ایمان نقش محوری داد. در کلیسای کاتولیک، کتاب مقدس و سنت در کنار یکدیگر معتبرند و عامل اصلی نجات آدمی و ایجاد روح امید در او، لطف الهی است و اعمال نیک و آیینهای فیضبخش بهعنوان ابزارهای مادی آمرزیدگی دارای جایگاهند.
به هرحال در مسیحیت، عیسی(ع) نقشی محوری در ایجاد و تحکیم امید ایشان دارد. این آموزه در کنار اعمال نیک، دیدگاههای متفاوتی را برمیتاباند. درحالیکه در قرآن، در کنار ایمان و عمل صالح و انجام دستورات شریعت، ایمان به تمام انبیا و تبعیت محض از پیامبرˆ راه القا، تقویت و نیز بقای امید آدمی است که در دیدگاه شیعه این ولایت و محبت، با حبّ و ولایت امامان شیعه ادامه مییابد.
http://marefateadyan.nashriyat.ir/node/129