بـازتاب اخبار مسیحیان ذمی در منابع اسلامی(از آغاز اسلام تا پایان دوره اموی)
چکیده
کلمات کلیدی
بـازتاب اخبار مسیحیان ذمی در منابع اسلامی(از آغاز اسلام تا پایان دوره اموی)
مریم یداللهپور۱ / مـعصومه یـداللهپور۲ / عـلیمحمد ولوی۳
چکیده
کلیدواژهها:
- کارشناس ارشد تاریخ اسلام، دانشگاه الزهرا(.
- کارشناس ارشد ایرانشناسی گرایش تاریخ، دانشگاه شـهید بهشتی masoom8227@yahoo.com
- دانشیار دانشگاه الزهرا(.دریافت: ۱۴/۶/۱۳۹۰ – پذیرش: ۲۶/۱۰/۱۳۹۰
مقدمه
پیامبر اکرم( آیه ۲۹ سوره توبه را الگـوی سیره نظری و عملی خـود بـا اهل کتاب قرار داد و مناسبات خود را با اهل کتاب بر اساس این آیه مشخص کرد. بنابراین، مسیحیان که بخشی از اهل کتاب بودند، میتوانستند بر دین خود باقی مانده و با عقد پیمان بـا پیامبر و پرداخت مبلغی جزیه، از حمایت حکومت اسلامی بهرهمند شوند. این گروه به سبب عقد پیمان با پیامبراکرم( در امان و حمایت (ذمه) ایشان بودند و از همینرو به «اهل ذمه» معروف شدند.۵۷۴ عهدنامههای منعقد شـده بـا مسیحیان نجران و ایله، بیانگر آزادی دینی مسیحیان و عدم محدودیت اجتماعی آنان است. در این پژوهش تلاش شده تا با نقادی روایتهای منابع تاریخی، فقهی، ادبی و… در مورد مسیحیان ذمی، علت مطرح شدن دیـدگاههای مـتفاوت در مورد حیات اجتماعی ـ سیاسی و اقتصادی مسیحیان۵۷۵ در قلمرو اسلامی مطالعه شود. در این نوشتار، موضوع بحثبرانگیز در ارتباط با حیات دینی ـ اجتماعی و اقتصادی مسیحیان ذمی مربوط به زمان خلافت عمربن خطاب اسـت. اغـلب منابعی که سختگیری اجتماعی و دینی بر مسیحیان ذمی را گزارش کردهاند، برای اثبات ادعای خود، به عملکرد عمربن خطاب در برخورد با مسیحیان شام استفاده کردهاند. این دسته از منابع با مـطرح کـردن عـهدنامهای منسوب به عمر، به مـحدودیتهای اجـتماعی ـ دیـنی بر مسیحیان ذمی جنبه قانونی میدهند. همچنین مورخان مسلمانِ شامی و مصری نیز مطالب خود را درباره مسیحیان ذمی و حقوق آنان در جامعه اسـلامی بـا غـرضورزی و تعصب همراه کردهاند.
تاریخهای عمومی
یکی از شیوههای تـاریخنگاری در اسـلام، نگارش تاریخ عمومی است. تاریخ یعقوبی تألیف احمدبن ابییعقوب(م۲۸۴ق) از جمله تاریخهای عمومی مهم به شمار میآید. یعقوبی بهرغم آنـکه در تـاریخ خـود به خلاصهنویسی و مختصرگویی علاقه داشته، با نگاه همهجانبه و جامعی بـه حوادث تاریخی نگریسته است. وی در بخش شرح ادیان عرب عصر جاهلی، قبایل نصرانی عرب را معرفی میکند. همچنین او به سـیره نـظری و عـملی خلفا درخصوص مسیحیان ذمّی و نفوذ نصارا در نهادهای اداری مسلمانان اشاره دارد.
تاریخ الرسـل والمـلوک مشهور به تاریخ طبری اثر محمدبن جریر طبری(م۳۱۰ق) از دیگر تاریخهای عمومی مهم به شمار میآید. ذکـر روایـات مـختلف در مورد یک حادثه تاریخی و
عدم قضاوت در مورد صحت و سقم آن از مهمترین ویـژگیهای تـاریخ طـبری است. طبری در مورد چگونگی نفوذ مسیحیت در نجران، روایات مختلفی همراه با افسانه و قصص تـاریخی بـیان کـرده و حتی در جایی مرتکب خطایی بزرگ میشود و قبر مبلّغ مسیحی در حجاز را با قبر حضرت عـیسی اشـتباه گرفته است.۵۷۶ او در شرح فتوحات مسلمانان در مناطق مسیحینشین، اطلاعات اجمالی از وضعیت مسیحیان و عهدنامههای مـنعقد شـده بـا آنان ارائه داده و به حیات دینی مسیحیان اشارههای پراکندهای میکند.۵۷۷ طبری توجه اصلی خود را به حـوادث سـیاسی معطوف کرده و به مباحث اجتماعی مقاطع مختلف تاریخی توجه چندانی ندارد، از اینرو، اطـلاعات قـابل تـوجهی درباره وضعیت اجتماعی ذمّیان ارائه نکرده است.
مروجالذهب و معادن الجواهر اثر مسعودی(۳۴۶ق) از جمله تاریخهای عمومی مـهم بـه شمار میآید. مسعودی با اینکه مورخ جامعنگری است و به شرح مباحث ادیـان و مـذاهب و سـیره نظری و عملی خلفا علاقه خاصی در خلال حوادث تاریخی نشان داده، اشاره قابل توجهی به وضعیت مـسیحیان نـدارد. او در شـرححال خلفای اموی به سیره آنان نیز توجه داشته، ولی هیچ روایتی از چـگونگی رفـتار خلفا با ذمّیان ارائه نکرده است. اشاره مسعودی به حیات دینی مسیحیان در زمان ولیدبن عبدالملک تـنها گـزارش او از وضعیت مسیحیان عصر اموی است.۵۷۸
التنبیه و الاشراف اثر دیگر مسعودی است. اشـاره مـسعودی به نفوذ نصارا در نهادهای اداریِ اموی، عـلت اهـمیت ایـن کتاب درخصوص موضوع این نوشتار است.۵۷۹
سـِنِی المـلوک الارض و الانبیاء اثر حمزهبن حسین اصفهانی(م ۳۶۰ق) از جمله تاریخهای عمومی است که به اخـتصار، حـوادث تاریخی را شرح داده است. علت اهـمیت ایـن کتاب درخـصوص مـوضوع، اشـاره او به تاریخ ملوک غسّان و اعراب لَخـْمی(حـیره) و گرایش دینی آنان است.۵۸۰
تجارب الامم و تعاقب الهمم اثر ابنمُسکویه(۴۲۱ق) از تاریخهای عـمومی مـهم به شمار میآید. ابنمُسکویه مورخی تـحلیلگر و جامعنگر است. او به نـفوذ نـصارا در نهاد اداری دوره اموی و مشورت خـلیفه امـوی۵۸۱ با کاتب نصرانی در سیاستهای داخلی اشاره دارد.۵۸۲
از دیگر تاریخهای عمومی الکامل فی التاریخ اثـر ابـناثیر(م۶۳۰ق) است. وی نیز توجه اصلیاش را در تـاریخنگاری بـه شـرح حوادث سیاسی مـعطوف کـرده و به مباحث اجتماعی
تـوجه چـندانی نداشته است. البته در شرحی که از جریان فتح مناطق مسیحینشین ارائه داده، توجه دقیق و عمیق به وضـعیت مـسیحیان و چگونگی برخورد مسلمانان با آنان نـدارد. مـهمترین اهمیت ایـن کـتاب دربـاره موضوع نوشتار، اشاره ابـناثیر به دستور عمربن عبدالعزیز در مورد محدودیت استخدام ذمّیان در امور اداری مسلمانان است.۵۸۳
تاریخهای محلی
شیوه دیـگر تـاریخنگاری در اسلام، نگارش تاریخ محلی یا مـنطقه خـاص اسـت. اخـبار مـکه۵۸۴ از جمله تاریخهای مـحلی اسـت. ابوولید محمدبن عبدالله ازرقی(م۲۵۰ق) این کتاب را در مورد تاریخ مکه به نگارش درآورده است. توجه اصلی ابوولید در تـاریخ مـکه بـه جغرافیا و تاریخ سیاسی مکه است. او اطلاعات قـابلتوجهی از پراکـندگی ادیـان در مـکه عـصر جـاهلی ارائه نداده است. اشاره ابوولید به تمثال مریم و حضرت عیسی در خانه کعبه تنها روایت ابوولید از مسیحیت در مکه است. این روایت، بیانگر حضور مسیحیان در مکه است۵۸۵ و کمک قابل مـلاحظهای به تبیین پراکندگی جغرافیایی مسیحیت در جزیرهالعرب عصر جاهلی میکند.
کتاب الولاه و کتاب القضاه اثر کندی(م۳۶۲ق) مورخ مصری است. کندی با دقت، والیان، صاحبان شرطه و عاملان خراج مصر را بعد از فتح شرح مـیدهد، ولی بـه چگونگی رفتار والیان با مسیحیان ذمّی مصر توجهی ندارد. او به رغم اینکه در شرح وضعیت مصر در زمان هر والی به بحث خراج توجه کرده، اما از بحث جزیه و روند اخذ آن در مـصر، روایـت قابل توجهی ذکر نکرده است. اشاره وی به محدودیت اجتماعی مسیحیان ذمّی در زمان عمربن عبدالعزیز تنها گزارش او از حیات اجتماعی مسیحیان مصر در عصر اموی اسـت.۵۸۶
تـاریخ دمشق الکبیر تألیف ابنعساکر(مـ۵۷۱ق) از تـاریخهای مهمی به شمار میآید که در زمینه شام نگاشته شده است. توجه ابنعساکر به جریان فتوحات در شام، موضعگیری قبایل عرب مسیحی در برابر مسلمانان و ذکر عـهدنامههای مـنعقد شده با آنان، اطـلاعات بـا ارزشی است که در تبیین وضعیت مسیحیان در عصر خلفای نخستین کمک شایانی میکند. ذکر روایتهای مختلف در مورد یک حادثه تاریخی و عدم قضاوت درباره آن از مهمترین
ویژگیهای تاریخ ابنعساکر است. با توجه بـه هـمین ویژگی است که عهدنامههای مختلفی در مورد شام در آن آمده است. ابنعساکر بعد از طَرطوشی، دومین مورخی است که به عهدنامه بحثبرانگیز عمر با مسیحیان شام اشاره دارد. وی با تکیه بر همین عهدنامه بـیاعتبار، بـه شروط صـلح با ذمّیان در صدر اسلام اشاره کرده و به محدودیتهای اجتماعی ـ دینی مسیحیان در زمان عمربن خطاب اشاره میکند. روایـت ابنعساکر در مورد وضعیت مسیحیان در عصر خلفای نخستین تا جایی که مـتکی بـر عـهدنامه یادشده است، قابل اعتماد نیست. نگرش ابنعساکر به تاریخ شام صرفاً نگارش تاریخ سیاسی محض نیست، گـزارشهای او دربـاره حیات اجتماعی و دینی مسیحیان در عصر خلفای نخستین و اموی ـ به استثناء عهدنامه مذکور ـ در خـور تـأمّل اسـت.۵۸۷
زبده الحلب من تاریخحلب، اثر ابنعدیم مورخ شامی(م۵۸۸ق) است. محور اصلی کتاب ابنعدیم، شرح مـوقعیت جغرافیایی و تاریخی حلب است. البته او به وضعیت اجتماعی حلب توجهی نداشته، از اینرو، نـمیتوان از اثر ابنعدیم در مورد حـیات اجـتماعی مسیحیان که قشری از اجتماع حلب را تشکیل میدادند، آگاهی و اطلاعاتی به دست آورد. مهمترین ویژگی این اثر درخصوص موضوع نوشتار، اشاره مختصر نویسنده به نفوذ مسیحیان در دیوانسالاری عصر اموی است.۵۸۸
اعلاق الخطیره فـی ذکر امراء الشام و الجزیره اثر عزیزالدین ابوعبداللهبن شداد(م۶۸۴ق) مورخ شامی است. ابنشداد مانند ابنعدیم، موقعیت جغرافیایی ـ تاریخی و تحولات سیاسی شهرهای شام را محور اصلی کتاب خود قرار داده است. عدم توجه به وضـعیت اجـتماعی شهرهای شام در اثر ابنشداد نیز آشکار است. اشاره پراکنده او به حیات دینی مسیحیان، دیرها، کلیساها و خوشگذرانی خلیفه اموی همراه ندیمان مسیحی در دیرها، مهمترین ویژگیهای اثر ابنشداد درباره موضوع مقاله اسـت.۵۸۹
المـختصر فی اخبار البشر معروف به تاریخ ابوالفداء، اثر ابوالفداء(م۷۳۲)، به علت توجه به تاریخ قبایل عرب عصر جاهلی و گرایش دینی آنان اهمیت دارد.۵۹۰ ابوالفداء در مقایسه با تاریخهای عمومی متقدمتر، اطـلاعات بـیشتری درباره تاریخ اعراب عصر جاهلی ارائه میدهد.
مهمترین تاریخ محلی درباره موضوع نوشتار، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، اثر مقریزی(م۸۴۴ق) است. این مورخ مصری بهرغم آنکه جنگهای صلیبی را درک کرده اسـت، نـگرش مـتعصبانهای به مسیحیان ندارد. او در فصلی کـه بـه مـسیحیان قبطی اختصاص داده، با دقت و آگاهی، حیات دینی مسیحیان را شرح داده است. وی اختلافات مذهبی یعقوبیان و مَلْکانیان در مصر و چگونگی تسلط یعقوبیان را بر کلیساهای مـصر از زمـان فـتح تا حیات خویش به خوبی شرح میدهد.۵۹۱ روایـاتی کـه مقریزی درباره حیات دینی مسیحیان نقل کرده، بسیار ارزشمند است و به تبیین حیات دینی مسیحیان کمک ارزندهای میکند. هـمچنین او اطـلاعات مـنسجمی از روند اخذ جزیه در مصر ارائه میدهد و چگونگی وصول جزیه تـوسط عاملان خلفای اموی را در مصر به تفصیل شرح میدهد. این اطلاعات به بررسی نوع برخورد والیان اموی با مـسیحیان مـصر هـنگام اخذ جزیه کمک میکند. مقریزی نخستین مورخی است که گزارشهای مـنسجمی از حـیات دینی ـ اقتصادی مسیحیان ارائه داده و همین امر، بیانگر اهمیت کتاب برای موضوع این پژوهش است.
ابنتَغْری بردی(م۸۷۴ق) کـتابی در تـاریخ مـصر به نام النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره نگاشته است. وی تاریخ مـصر را بـعد از فـتح با رعایت ترتیب زمانی سال به سال ذکر میکند. توجه بیش از حد به حـوادث سـیاسی، نـویسنده را از شرح وضعیت اجتماعی مصر بازداشته است. ابنتغری بردی درباره چگونگی رفتار والیان مصر بـا مـسیحیان، اطلاعات مختصری ارائه میدهد. اشاره او به محدودیت اجتماعی ـ سیاسی مسیحیان مصر در زمان عمربن عـبدالعزیز و حـیات دیـنی مسیحیان۵۹۲ علت اهمیت این کتاب برای موضوع این نوشتار است.
وزارت و دیوانسالاری و آدابالملوکها
کتابهایی کـه در زمـینه دیوانسالاری و آداب الملوک نوشته شده، اطلاعات ارزشمندی در مورد سیره نظری و عملی خلفا، فرهنگ و اخـلاق آنـان، وضـعیت اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی جامعه اسلامی در مقاطع مختلف تاریخی دارد. به همین علت مراجعه به این دسـته از کـتابها میتواند نگرش وسیعتری به محقق تاریخ در امر پژوهش ببخشد.
الوزراء و الکتّاب اثر ابـوعبدالله مـحمدبن عـبدوس جهشیاری(م۳۳۰ق) است. جهشیاری روند تحولات نهاد دیوانسالاری مسلمانان را از آغاز تا زمان حیات خویش نگاشته اسـت.
مـهمترین ویـژگی کتاب جهشیاری درخصوص موضوع موردنظر، شرح کاتبان نصرانی در دیوانسالاری دوره اموی۵۹۳ و عباسی اسـت. او مـهمترین و منسجمترین گزارش را در مورد نقش مسیحیان در دستگاه اداری مسلمانان نقل کرده است.
ادب الکتاّب، اثر ابوبکر محمدبن یحیی صـولی(م۳۳۵ق) از عـلما و ادبای عصر عباسی است. صولی در این اثر به مسائل اجتماعی و حوادث تـاریخی نـیز توجه کرده است. علت اهمیت این کـتاب درخـصوص ایـن موضوع، گزارشهای صولی از جزیه و فرعیات مربوط بـه آن در زمـان پیامبر(، خلفای نخستین و اشاره به محدودیتهای اجتماعی مسیحیان ذمّی در زمان خلافت عمربن خـطاب اسـت.۵۹۴
ابوبکر محمد طَرطوشی از علمای بـزرگ انـدلس(م۵۲۰ق) نویسنده کـتاب سـراج المـلوک است. او در بخشی از کتاب خود، احکام مـربوط بـه ذمّیان را شرح داده است. طرطوشی نگرش متعصبانهای به مسیحیان دارد. او محدودیتهای اجتماعی ـ دینی شـدیدی بـرای ذمّیان در کتاب خود با تکیه بـر عهدنامه منسوب به عـمر بـا مسیحیان شام ذکر میکند.۵۹۵ طـَرطوشی در زمـان حیات خود، شاهد شروع جنگهای صلیبی بود. این احتمال که جنگهای صلیبی بـر بـینش طرطوشی درخصوص مسیحیان تأثیر گـذاشته بـاشد، دور از ذهـن به نظر نـمیرسد. او نـخستین مورخی است که عـهدنامه بـحثبرانگیزی درباره مسیحیان شام ذکر میکند. راوی این عهدنامه، عبدالرحمنبن غَنْم میباشد و مدعی است که عـهدنامه مـذکور بین عمربن خطاب و مسیحیان شام مـنعقد شـد. محتوای عـهدنامه دربـردارنده مـحدودیت اجتماعی ـ دینی شدیدی بـرای مسیحیان ذمّی است. در هیچ یک از کتابهای فتوح و تاریخهایی که قبل از زمان طَرطوشی نگاشته شده، بـه ایـن عهدنامه اشاره نشده است. این عـهدنامه بـه شـکل نـامهای اسـت که مسیحیان شـام بـرای عمربن خطاب نوشته و در آن نامه، شرایط صلح را تعیین کردهاند.
عدم یادکرد این عهدنامه در منابع متقدمتر از طَرطوشی، مـغایرت مـحتوای آن بـا سایر عهدنامههای منعقد شده با مسیحیان شـام، غـیرمنطقی بـودن تـعیین شـرایط صـلح از سوی ملل مغلوب بعد از جریان فتح و قراردادن محدودیت شدید توسط قوم مغلوب (نصارا) بر خود در شرایط صلحنامه، مجموعه عواملی است که اعتبار عهدنامه را خدشهدار میسازد.
با تـوجه به بیاعتبار بودن این عهدنامه، لازم است درخصوص نقل روایتهای طرطوشی در مورد حیات مسیحیان ذمّی در زمان عمربن خطاب و پذیرش این روایتها احتیاط کرد. بعد از طرطوشی مورخانی، چون ابنعساکر، ابشیهی، ابناخوَه و قـلقشندی ایـن
عهدنامه را در کتابهایشان ذکر کرده و آن را سند اصلی در مورد محدودیت اجتماعی ـ دینی مسیحیان ذمّی در زمان عمربن خطاب میدانند.
محمدبن محمدبن احمدبن زید، ملقب به ابن اِخوَه(۶۴۸ـ۷۳۹ق) نویسنده کتاب معالم القربه فـی احـکام الحسبه است. ابناخوه خود محتسب شهر بود، از اینرو کتاب یادشده را در مورد آیین شهرداری و وظایف محتسب تألیف کرد. او در بخشی از کتاب خود، از احکام مربوط بـه ذمـّیان سخن گفته است.۵۹۶ به نـظر مـیرسد که ابن اخوه نیز از جنگهای صلیبی متأثر شده و دیدگاه متعصبانهای به مسیحیان داشته است. نگرش متعصبانه او درباره مسیحیان، در کتابش آشکار است. او از قدرتگیری مسیحیان ذمـّی در زمـان خود حسرت میخورد و مـیگوید: ای کـاش عمر زنده بود و اکنون میدید که نصارا چگونه بر مسلمانان مسلط شده، خانههای خود را بلندتر از خانههای مسلمانان ساخته، سوار بر چارپایان شده و مسلمانان پیاده به دنبال آنان حرکت میکنند. هـمچنین او سـختگیری بر ذمّیان را از وظایف محتسب میداند. ابن اخوه در شرح احکام اهل ذمّه به محدودیت سیاسی ـ اجتماعی و دینی ذمّیان در زمان عمربن خطاب اشاره دارد. سند اصلی او در این زمینه، عهدنامه منسوب به عمر بـا مـسیحیان شام اسـت که نخستین بار طرطوشی آن را نقل کرده است. این عهدنامه ـ همچنانکه ذکر شد ـ از نظر اعتبار و صحت، بـسیار مشکوک و مبالغههای زیادی در آن صورت گرفته است. به همین علت، لازم اسـت در اسـتناد بـه گزارشهای ابناخوه در مورد وضعیت مسیحیان در صدر اسلام، احتیاط کرد.
صبح الاعشی فی صناعه الانشاء۵۹۷ اثر قلقشندی (م ۸۲۱ق) مـورخ مـصری است. قلقشندی در شرح دین مسیح و انشعابهای مسیحیت، به دقت بحث کرده، حوزه فـعالیت فـرقههای مـسیحی، چون یعقوبیان و نستوریان را مشخص میکند. همچنین او به تسلط یعقوبیان بر کلیساهای مصر بعد از فتح تـا زمان حیات خویش اشاره کرده، اسامی بطارقه یعقوبیان را همزمان با حکومتهای اسلامی یـادآور میشود. روایتهای قلقشندی در مـورد حـیات دینی مسیحیان مانند روایات مقریزی، منسجم و ارزشمند است و به تبیین وضعیت دینی مسیحیان در قلمرو اسلام کمک قابل توجهی میکند. همچنین او به نفوذ مسیحیان در دیوانسالاری دوره اموی اشارههای قابل توجهی دارد.۵۹۸
قلقشندی نیز نـگرش متعصبانهای به مسیحیان دارد. او از محدودیت اجتماعی ـ دینی ذمّیان در زمان عمربن خطاب با تکیه بر عهدنامه مشکوکی که طرطوشی آن را آورده و منسوب به عمر کرده، سخن میگوید و در بیان احکام ذمّیان تحت عنوان «شروط عُمَریه»
مـحدودیت اجـتماعی شدیدی بر ذمّیان زمان خود قائل میشود. همچنین وی در فصلی که به والیان مصر اختصاص داده، به رفتار والیان با مسیحیان مصر اشارههای پراکندهای دارد.
در مقدمه ابنخلدون، تألیف ابنخلدون(م۸۰۸ق) نیز به نـقش نـصارا و یهود در امور دیوانسالاری مسلمانان به علت عدم علاقه اعراب به هنر خواندن و نوشتن اشاره شده است و همین روایت به تبیین نقش نصارا در دیوانسالاری مسلمانان کمک شایانی میکند.۵۹۹
منابع ادبـی و اجـتماعی
کتابهایی که درباره موضوعات ادبی و اجتماعی نگشته شده است، جنبه دائرهالمعارفی دارند و اطلاعات تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری را میتوان با تکیه بر این دسته از منابع به دست آورد. در واقع، مـنابع ادبـی و اجـتماعی هر دوره میتواند بازتاب حیات تـاریخی ـ فـرهنگی آن عـصر باشد.
الاغانی، معروفترین کتاب ادبی است که ابوالفرج اصفهانی(م۳۶۲ق) آن را نگاشته است. مهمترین حسن این اثر، توجه نویسنده به اوضاع اجـتماعی زمـان حـیات شاعران، هنگام شرح احوال آنان است. ابوالفرج در شـرح حـال شاعران به دین آنان نیز توجه دارد، از اینرو گزارشهای بسیاری درباره شاعران نصرانی در دوره اسلامی در الاغانی ثبت شده است.۶۰۰ از روایتهای ابـوالفرج در مـورد شـاعران نصرانی بعد از اسلام میتوان آگاهیهایی در مورد حیات اجتماعی ـ دینی مـسیحیان در دوره اموی و عباسی کسب کرد.
المُسْتَطْرَفُ من کل فن مُسْتَظْرفْ اثر شهابالدین محمدبن احمد ابشیهی(م۸۵۰ق) است. ابشیهی از علمای بـزرگ مـصر اسـت که همین کتاب موجب شهرت او شده است. او المستطرف را در مورد مسائل اجـتماعی، سـیاسی، ادبی، اخلاقی و دینی تدوین کرده و در بخشی از آن به احکام مربوط به ذمّیان توجه دارد.۶۰۱ ابشیهی نگرش بدبینانهای بـه نـصارا دارد و ایـن نگرش در آثار اغلب مورخانی که در خلال جنگهای صلیبی و بعد از آن، از وضعیت مسیحیان در قـلمرو اسـلام سـخن گفتهاند، آشکار است. او محدودیت شدیدی برای ذمّیان قائل میشود و مشروعیت این محدودیتها را به دوره عـمربن خـطاب نـسبت میدهد. سند اصلی ابشیهی در ذکر محدویتهای ذمّیان در زمان عمربن خطاب، عهدنامهای منسوب به عـمر بـا مسیحیان شام است که طَرطوشی نخستین بار آن را روایت کرده است. همانگونه
که اشـاره شـد، تـردیدهای فراوانی در محتوای این عهدنامه وجود دارد، از اینرو نمیتوان روایت ابشیهی را در مورد وضعیت مسیحیان در صدر اسـلام بـا توجه به عهدنامه مذکور پذیرفت.
عیون الاخبار، اثر ابومحمد عبدالله مسلم دینوری، مـعروف بـه ابـنقتیبه(م ۲۷۶ق) از نویسندگان عصر عباسی است. این کتاب جنبه دایرهالمعارفی دارد و به موضوعات مختلف پرداخته است. علت اهـمیت ایـن کتاب اشاره به محدودیت سیاسی نصارا در تسلط بر امور اداری مسلمانان در زمـان خـلافت عـمربن خطاب است.۶۰۲
المعارف اثر دیگر ابنقتیبه است که مانند عیون الاخبار جنبه دایرهالمعارفی دارد. ابنقتیبه در ایـن کـتاب، قـبایل عرب نصرانی را معرفی میکند.۶۰۳ همین روایت، اهمیت این کتاب را در خصوص موضوع حـاضر بـیان میکند.
الکامل فیاللغه و الادب، اثر ابنعباس محمدبن یزید، مشهور به مبرد(م۲۸۵ق) نیز دایرهالمعارفگونه است. علت اهمیت ایـن کـتاب، اشاره مبرد به قدرتگیری و تسلط مجوس و نصارا در عراق بر مسلمانان در زمان امـارت خـالدبن عبدالله قَسْری است.۶۰۴
شرح نهج البلاغه، اثـر ابـن ابـیالحدید(م۵۹۸ق) یکی دیگر از این منابع است که در خـلال شـرح خطبههای نهج البلاغه، به حوادث تاریخی و مباحث اجتماعی اشارههای فراوانی دارد. ابن ابیالحدید بـه سـیره نظری و عملی خلفا توجه داشـته و تـوصیههای فراوانی از عـمربن خـطاب۶۰۵ و امـام علی( ۶۰۶ به عاملان ولایات در مورد چـگونگی رفـتار با ذمّیان ذکر کرده است. این توصیهها کمک قابلتوجهی به بررسی سـیره خـلفا در ارتباط با مسیحیان ذمّی میکند. اشـاره ابن ابیالحدید به تـقرب شـاعر نصرانی نزد عثمان و تسلط فـردی نـصرانی بر امور اداری مسلمانان در زمان خلافت وی، اطلاعات با ارزشی درخصوص سیره عثمان با مـسیحیان ذمـّی به شمار میآید.
منابع جـغرافیایی
گـزارش جـغرافیانویسان از اوضاع و احوال شـهرها، ارتـباطات، زندگی اقتصادی، اعتقادت، مـذاهب و… مـناطق مختلف قلمرو اسلام، بیانگر علل اهمیت این دسته از منابع تحقیقات تاریخی است.
احسن التـقاسیم فـی المعرفه الاقالیم اثر مقدسی(م۳۹۰ق) است. او بـا اطـلاع از کتابهای گـذشتگان و مـشاهدههای شـخصی خود، اثر جامعی در مـورد سرزمینهای اسلامی نوشته است. مقدسی در کتاب خویش، نگاه دقیقی به وضعیت اجتماعی ـ دینی و اقتصادی مـناطق مـختلف قلمرو اسلامی دارد. اشاره او به مسیحیان در شـهرهای شـام، بـیانگر حـضور گـسترده آنان در شام در قـرنهای اولیـه اسلام است. مقدسی در شرح ولایات شام به حیات اجتماعی مسیحیان شام توجه کرده، مشاغل ذمّیان شـام را شـرح داده اسـت.۶۰۷ تقسیمبندی مقدسی از مشاغل ذمّیان در شام کمک قـابل تـوجهی بـه تـبیین حـیات اجـتماعی مسیحیان در شام میکند.
یاقوت حَمَوی(م۶۲۶ق) نویسنده اثر جغرافیایی با ارزش معجمالبلدان است. او در این کتاب فصلی به دیرها اختصاص داده و به تفصیل، پراکندگی دیرها، پیشینه تاریخی و بانیان دیرها را شرح مـیدهد.۶۰۸ اشاره یاقوت به پراکندگی دیرها در منطقه بلاد جزیره، حیره، شام و ذکر بنای دیرها در این مناطق توسط تعدادی از قبایل عرب، چون غسّانیان، به شناسایی قبایل مسیحی عرب کمک میکند.
مسالک الابـصار فـی ممالک الامصار نوشته احمدبن یحییبن محمد کرمانی عُمَری، معروف به ابنفضلالله کاتب دمشقی(م۷۴۹ق) است. روایتهای ابنفضلالله در مورد دیرهای نواحی شام، عراق، یمن، بانیان دیرها۶۰۹ و شرح خوشگذرانی خلفای اموی در دیـرها۶۱۰ عـلت اهمیت این اثر جغرافیایی است.
طبقات و تراجم و انساب
طبقات و تراجم از جمله منابعی هستند که حیات فرهنگی ـ اجتماعی مقاطع مختلف تاریخی را شرح دادهاند، از ایـنرو مـحقق تاریخ، بینیاز از این دسته از مـنابع نـخواهد بود.
ابنسعد(م۲۳۰ق) در الطبقات الکبری، روابط پیامبر با مسیحیان ذمّی را شرح داده، عهدنامههای منعقد شده با آنان را بیان میکند. این عهدنامهها به تبیین حیات مسیحیان در زمـان پیـامبر( کمک قابل توجهی مـیکند. هـمچنین او به اسلام آوردن بعضی از قبایل نصرانی، چون طَیّ و شِیْبان اشاره دارد. ابنسعد در گزارشی که از مسیحیان ذمّی در زمان پیامبراکرم( ارائه میدهد، دچار خطا میشود، چراکه او به پذیرش نظام ذمّه از سوی قبیله تَغْلَب در زمان پیـامبر اشـاره دارد،۶۱۱ حال آنکه این قبیله در دوره عمر با مسلمانان گفتوگو کرده و حاضر نشدند که با آنان مانند اهل ذمّه رفتار شود، از اینرو عمر به جای جزیه بر آنان زکات مضاعف مقرر کـرد.
انـسابالاشراف، اثر احـمدبن یحیی بلاذری(م۲۷۹ق) مورخ و نسبشناس بزرگ قرن سوم است. وی تاریخ خود را بر اساس انساب اشخاص تدوین کرده اسـت. بلاذری از حیات اجتماعی ـ دینی مسیحیان عراق در زمان امارت خالدبن عبدالله قـَسری در عـراق،۶۱۲ اطـلاعات باارزشی ارائه میدهد. همچنین او به نفوذ نصارا در دستگاه اداری دوره اموی و مشورت خلیفه اموی در امور داخلی خلافت با کاتب نـصرانی خـود اشاره دارد.
طبقات الامم، نگاشته قاضی صاعد اندلسی از علمای بزرگ اندلس(م۴۶۳ق) است. او در این اثـر، وضـعیت عـلمی مسلمانان و ملتهای دیگر را شرح میدهد.۶۱۳ معرفی قبایل نصرانی عرب، تنها اهمیت این کتاب برای مـوضوع مقاله است.
ابن ابیاصیبعه(م۶۶۸ق) از پزشکان معروف شام، نویسنده عیون الانباء فی طبقات الاطـباء است. او با تقسیم جـغرافیایی شـهرهای اسلامی، به شرح حال پزشکان هر منطقه میپردازد. در گزارشی که ابن ابیاصیبعه از پزشکان شام ارائه میدهد به حضور پزشکان نصرانی نزد خلفای اموی و به محبوبیت آنان نزد خلفا اشاره دارد. همچنین ابن ابـیاصیبعه به همکاری سیاسی پزشکان نصرانی با خلفای اموی در اجرای اهداف سیاسی آنان اشاره میکند.۶۱۴
مناقب عمربن خطاب، اثر ابنجوزی (م۵۹۸ق) است. ابنجوزی در این کتاب به محدودیت سیاسی نصارا در تسلط بر امور اداریـ مـسلمانان در زمان عمربن خطاب اشاره دارد.۶۱۵ اشاره ابنقتیبه در عیون الاخبار و ابوعبیده در الاموال درباره محدودیت سیاسی نصارا در زمان عمربن خطاب قبل از ابنجوزی، به روایت او قوت بیشتری میبخشد.
وفیات الاعیان و اَنْباءُ اَبْناء ِالزّمان اثـر ابـنخَلَکان(م۶۸۱ق) است. علت اهمیت این کتاب درخصوص موضوع، اشاره ابنخلکان به تسلط مجوس و نصارا بر امور مسلمانان در عراق در زمان ولایت خالدبن عبدالله قَسری است.۶۱۶
فتوح و خراج
گسترش فتوحات مسلمانان و مـطرح شـدن بحث جزیه و خراج، مورخان را بر آن داشته تا کتابهای مستقلی در زمینه فتوح و نظام مالی مسلمانان بنگارند. محمدبن عمر واقدی(م۲۰۷ق) قدیمترین مورخی است که به بحث فتوحات، علاقه نشان داده است. او در کـتاب فـتوح الشـام چگونگی فتح شام را شرح داده اسـت.۶۱۷
واقـدی بـهرغم دقت و جزئینگری که در نگارش مغازی ـ کتاب دیگرش ـ از خود نشان داده است، در نگارش فتوح شام دقت لازم را ندارد. او از وضعیت نصارا و عهدنامههای منعقد شده بـا آنـان بـعد از فتح شام اطلاعی در اختیار قرار نمیدهد.
ازدی(م۲۳۱ق) از دیگر مـورخانی اسـت که تاریخ فتح شهرهای شام را به تفصیل در کتابی به نام فتوح الشام نگاشته است. مهمترین ویژگی کتاب ازدی و امتیاز آن در مـقایسه بـا اثـر واقدی، گزارش او در مورد نامههای مکاتبهشده بین فرماندهان سپاه و خلفای نـخستین در جریان فتح شام است.۶۱۸ ازدی در خلال این نامهها به وضعیت اجتماعی ـ دینی آنان اشارههای مختصری دارد. او نیز مانند واقـدی بـه عـهدنامههای منعقدشده با مسیحیان و موضعگیری قبایل عرب مسیحی نواحی شام در برابر مـسلمانان تـوجه چندانی نکرده است.
فتوح مصر و اخبارها، اثر ابنعبدالحکم(م۲۵۷ق) مورخ مصری است. او گزارش کاملی از چگونگی فتح مـصر و مـوضعگیری مـسیحیان در برابر مسلمانان ارائه داده است.۶۱۹ ابنعبدالحکم به محدودیتهای اجتماعی ذمیان نصارا در زمان عمربن خـطاب اشـاره دارد کـه در بخشهایی با روایت ابویوسف مطابقت دارد. همچنین او به محدودیتهای اجتماعی مسیحیان ذمّی در زمان عمر اشـاره کـرده و۶۲۰ روایـتهایی درخصوص اخذ جزیه از آنها آورده است.
احمدبن یحیی بلاذری(م ۲۷۹ق) کتاب فتوحالبلدان را در مورد روند فتوحات مـسلمانان در سـرزمینهای مختلف به نگارش درآورده است. او فتوحنویس دقیق، همهجانبهنگر و تحلیلگر است. بلاذری در شرح فتح یـک مـنطقه، در صـورت لزوم، به حوادث سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی آن نیز توجه داشته است. جامعنگری بلاذری او را بر آن داشته تـا اطـلاعات باارزشی از حیات اجتماعی، دینی، سیاسی و اقتصادی مسیحیان ذمّی مناطق مفتوحه ارائه دهد. او با دقـت، عـهدنامههای مـنعقدشده با مسیحیان مناطق مفتوحه را ذکر میکند.۶۲۱ مفاد این عهدنامه به تبیین حیات مسیحیان در عصر خـلفای نـخستین کمک میکند. همچنین بلاذری گزارشهای باارزشی از روند اخذ جزیه از ذمّیان نواحی مـختلف ثـبت کـرده است. این گزارشها برای بررسی چگونگی اخذ جزیه و میزان آن در مقاطع مختلف تاریخی، کمک شایانی مـیکند. هـمچنین او بـه نقش نصارا در دیوانسالاری دوره اموی اشاره دارد.
کتاب الخراج اثر قاضی ابویوسف یعقوببن ابـراهیم(م۱۸۲ق) قـدیمترین کتاب موجود در زمینه خراج است. گزارشهای فقهی و تاریخی ابویوسف از جزیه و امور فرعی مربوط به آن،۶۲۲ مهمترین عـلت اهـمیت این کتاب درخصوص با موضوع است. همچنین ابویوسف اولین مورخی است کـه بـه محدودیتهای اجتماعی و دینی ذمّیان در زمان عمربن خـطاب اشـاره کـرده است.۶۲۳
الاموال، اثر ابوعبیده(م۲۲۴ق) است. ابوعبیده رونـد اخـذ جزیه را از زمان پیامبر( تا زمان حیاتش شرح میدهد. گزارشهای ابوعبیده در مورد جزیه و فـرعیات مـربوط به آن، دقیق و همهجانبه است. هـمچنین او بـه محدودیتهای اجـتماعی ذمـّیان در زمـان خلافت عمربن خطاب اشاره دارد.۶۲۴ ابوعبیده مـحور کـار خود را بر اساس احادیث قرار داده و گاهی بعد از نقل احادیث، به نـقد و رد آن پرداخـته و اجتهاد شخصی خود را در مورد آن حادثه بـیان میدارد.
منابع فقهی
المـوطّأ، اثـر مالکبن انس(م۱۹۳ق) است. مالک در ایـن کـتاب، بخشی را به بحث جزیه اختصاص داده و اطلاعاتی از روند اخذ جزیه و میزان آن در زمان پیامبر( و خـلفای نـخستین ارائه کرده است. مالک نگرش مـتعصبانه و خـشن شـافعی را در بیان احکام مـربوط بـه ذمّیان ندارد. او برخلاف شـافعی مـحدودیتهای اجتماعی ـ دینی را برای ذمّیان ذکر نمیکند. تعیین عُشر برای ذمیانی که به منظور تـجارت بـه شهرهایی چون مدینه میآمدند،۶۲۵ بیانگر عـدم مـحدودیت آنان در ورود بـه حـجاز اسـت.
اَلَأُم نگاشته شافعی(م۲۴۰ق) است. شـافعی در بخش جزیه به بحث اهل ذمّه اشاره دارد. او شرح مفصلی از جزیه و فرعیات مربوط به آن ارائه میدهد. شـافعی نـگرش متعصبانهای به ذمّیان داشته و محدودیت شـدیدی در زمـینه اجـتماعی بـرای ذمـّیان ذکر میکند. گـزارشهای او در مـورد روند اخذ جزیه در زمان پیامبر(، خلفای نخستین و اخراج اهل کتاب از جزیرهالعرب در زمان عمر قابل توجه اسـت.۶۲۶
مـاوردی فـقیه شافعیمذهب(م۴۵۰ق) نویسنده کتاب الاحکام السلطانیه است. او در ایـن کـتاب، گـزارشهایی از جـزیه و فـرعیات مـربوط به آن ارائه میدهد. ماوردی به حیات اجتماعی ذمّیان نیز توجه دارد و برخلاف شافعی، نوعی تسامح در بیان احکام مربوط به
محدودیت اجتماعی ذمّیان در پیش میگیرد. او اولین مورخی است که احـکام مستحب و مستحق را برای ذمّیان در کتاب خود مدون میکند.۶۲۷ ماوردی احکام مربوط به محدودیت اجتماعی ذمّیان را از وظایف مستحب ذمّیان میداند و عدم تقید به این وظایف را موجب فسخ عقد ذمّه نمیداند. مـاوردی درحـقیقت با نوعی سازش، محدودیتهایی برای ذمّیان قائل میشود و شدت و خشونت شافعی را در بیان محدودیتهای اجتماعی ذمّیان ندارد. همچنین او اولین کسی است که در نقل احکام ذمّیان حق دستیابی به وزارت تنفیذی را بـرای آنـان در نظر میگیرد.
احکام اهلالذمّه نوشته ابنقیم جوزیه(م۷۵۱ق) است. ابنقیم در این اثر فقهی، آرای پیشوایان مذاهب چهارگانه اهل سنت را درخصوص حیات اجتماعی ـ سیاسی و دینی ذمـیّان شـرح داده است.۶۲۸
سیره و مغازی
یـکی دیـگر از شیوههای تاریخنگاری در اسلام کتابهای سیره و مغازی است. السیره النبویه، اثر ابنهشام(م۲۱۸ق) از جمله قدیمترین کتابهایی است که زندگانی پیامبر گرامی اسلام را شرح میدهد. ابنهشام بـه چـگونگی نفوذ مسیحیت در نجران اشـاره دارد و ایـن روایات را همراه با قصص و افسانه بیان کرده است.۶۲۹ همچنین او به روابط پیامبر( با مسیحیان نجران بعد از بعثت، ماجرای مباهله و صلح با مسیحیان نجران اشاره دارد.۶۳۰ گزارشهای ابن هشام در مورد تشکیلات اداری مـسیحیان نـجران، برای آگاهی از وضعیت مسیحیت در نجران کمک قابلملاحظهای میکند.
المغازی اثر محمدبن عمر واقدی(م۲۰۷ق) است. دقت و جزئینگری از مهمترین ویژگی واقدی در المغازی به شمار میآید. او در شرح غزوههای پیامبر گرامیاکرم( به موضعگیری قـبایل نـصرانی عرب در بـرابر مسلمانان اشاره دارد. همچنین واقدی عهدنامههای منعقدشده با مسیحیان نجران و اَیْلَهْ را ذکر میکند. این عهدنامهها اطلاعات ارزندهای درخـصوص حیات دینی ـ اقتصادی مسیحیان زمان پیامبر( در اختیار ما مینهد.۶۳۱
تحقیقات و مـطالعات جـدید
تـریتون اولین مستشرقی است که به طور مستقل درباره موضوع اهل ذمّه تحقیق کرده و کتابی تحت عنوان خـلفا و رعـایای غیرمسلمانش تألیف کرده است. این کتاب را حسن
حبشی از انگلیسی به عربی برگردانده و نـام اهـلالذّمه بـر آن نهاده است. تریتون در این کتاب، حیات اجتماعی، سیاسی، دینی و اقتصادی ذمّیان را به اختصار شرح داده اسـت.۶۳۲ وی در قضاوتهای خود، شرط انصاف را رعایت کرده و ارزشیابی مغرضانهای در شرح چگونگی رفتار مسلمانان بـا ذمّیان ندارد. علت اهـمیت ایـن کتاب، دسترسی نویسنده به منابع مسیحی، چون تاریخ شیخ صالح ارمنی، تاریخ سعیدبن بطریق، سیر البطارکه اسکندریه، تاریخ تئوفانس و … است.
تاریخ الکنیسه السریانیه الشرقیه من مجئ الاسلام حتی نهایه العصر العـباسی، اثر أب ألبیر أبونا است. این کتاب تاریخچه کلیسای نستوری را شرح میدهد و به حیات دینی مسیحیان و چگونگی انتخاب جاثلیق نستوری از آغاز اسلام تا پایان دوره عباسی اشاره دارد.۶۳۳ در تاریخ کنیسه شرقی، روایـتهایی در مـورد سیره نظری و عملی خلفا درخصوص مسیحیان با تکیه بر منابع مسیحی، چون المُجْدَل، سیرالآ باء البطارکه اسکندریه، تاریخ کلده و آشور و… ثبت شده است.
ولهاوزن، مستشرق آلمانی، در تاریخ دوله العربیه با تـکیه بـر منابع مسیحی، چون تاریخ تئوفانس، روابط خلفای اموی را با مسیحیان شرح داده است.۶۳۴ به علت عدم دسترسی به تاریخ تئوفانس، به روایتهایی که ولهاوزن از این منبع مسیحی آورده، استناد میشود.
النـصرانیه و آدابـها بین عرب الجاهلیه، اثر شیخو لویس، محقق مسیحی است. شیخو روند مسیحیت در میان اعراب دوره جاهلیت را بررسی کرده است.۶۳۵ مهمترین ویژگی کتاب شیخو دسترسی او به منابع مسیحی، چون تاریخ سـوزمان، تـاریخ تـئوفانس و… است. شیخو با دسترسی بـه مـنابع سـریانی اطلاعات تازهای از وضعیت دینی قبایل عرب مسیحی نواحی شام، چون غسّانیان ارائه داده است. نگرش تعصبآمیز و مغرضانه شیخو به فرقههای یعقوبی و نستوری در کـتاب ویـ آشـکار است. انگیزه شیخو در نشان دادن انتشار گسترده مسیحیت در مـیان قـبایل عرب از مهمترین معایب کتاب او شمرده میشود، به گونهای که گاهی او را بر آن میدارد تا با سند و دلایل ضعیف از انتشار گـسترده مـسیحیت در مـیان قبایل عرب سخن گفته و قبایل عرب را مسیحی به شمار آورد.
نـولدکه در کتاب تاریخ ایرانیان و اعراب در زمان ساسانیان گزارشهای طبری را پایه و اساس کار خود قرار داده و بعد با دسترسی به مـنابع عـربی و سـریانی به نقد روایات طبری میپردازد. او در شرح چگونگی گسترش مسیحیت در یمن و مـاجرای اصـحاب اخدود۶۳۶ به علت دسترسی به منابع سریانی، چون شهادتنامه حارث، اطلاعات تازهای ارائه میدهد.
نتیجهگیری
تاریخهای عـمومی مـهمترین تـکیهگاه محققان در بررسی حوادث تاریخی است، گرچه درخصوص موضوع مسیحیان ذمی، مطالب قـابل تـوجهی نـدارند، زیرا برخی مانند طبری و ابناثیر طبق سبک تاریخنگاری سنتی، بیشتر به شرح حوادث سـیاسی پرداخـته و بـه حیات اجتماعی توجهی نداشتهاند با این حال، اشاره طبری به عهدنامههای منعقدشده با مـسیحیان مـناطق مفتوحه و اشاره ابناثیر در الکامل به محدودیت سیاسی ذمیان در دستیابی به امور اداری در زمـان عـمربن عـبدالعزیز کمک قابل توجهی به تبیین حیات دینی ـ سیاسی مسیحیان ذمی در دورۀ خلفای نخستین و اموی کـرده اسـت. علاوه بر تاریخهای عمومی، تاریخهای محلی که در حیطۀ جغرافیایی مصر و شام نوشته شـده، در بـررسی مـناسبات مسیحیان ذمی با مسلمانان اهمیت ویژهای دارد. اشاره کندی و ابنتغری بردی در تاریخ محلیشان به محدودیت مـسیحیان ذمـی در دستیابی به امور اداری در زمان عمربن عبدالعزیز و گزارش ابنعدیم و ابنشداد به نـفوذ مـسیحیان و مـناسبات دوستانه آنها با خلفای اموی ـ به غیر از عمربن عبدالعزیز ـ در کتابهایشان، از یکسو، بیانگر محدودیت اجتماعی مـسیحیان در زمـان عـمربن عبدالعزیز و از سوی دیگر، بیانگر میزان اقبال مسیحیان ذمی در دستیابی به امور اداری مـسلمانان در دورۀ امـوی است. در بین مورخان تاریخهای محلی مصر و شام آثار ابنعساکر و مقریزی نیز بسیار با ارزش است. بایستی تـوجه داشـت که مورخان مسلمان شامی و مصری که در خلال جنگهای صلیبی یا بعد از جـنگ در مـورد مسیحیان ذمی و حقوق آنان در جامعه اسلامی مـطلب نـوشتهاند، مـطالب خود را با غرضورزی و تعصب همراه کردهاند.
مـنابعی کـه در زمینه فتوحات و خراج نوشته شده است اهمیت نیز بسزایی در بررسی وضعیت مسیحیان ذمـی در قـلمرو اسلامی دارد، زیرا شرح محتوای عـهدنامههای مـنعقدشده بین مـسلمانان و مـسیحیان مـناطق مفتوحه میتواند بیانگر شرایط اجتماعی ـ دیـنی مـسیحیان در قلمرو اسلامی باشد. ازدی مورخ شامی در کتاب فتوح الشام برخلاف واقدی به شـرح عـهدنامههای منعقد شده با مسیحیان و روند اخـذ جزیه از ذمیان و چگونگی نـفوذ مـسیحیان بر نهاد دیوانسالاری دورۀ اموی اشـاره دارد.
بـه نظر میرسد مورخان مسلمانی که به عهدنامه منسوب به عمربن خطاب استناد کـرده، مـحدودیت اجتماعی ـ دینی سختی برای مـسیحیان شـام قـائل شدهاند، حال آنـکه روایـتهای آنان در مورد حیات دیـنی ـ اجـتماعی مسیحیان در زمان عمربن خطاب با اتکا به این عهدنامه و به سبب مغایر بودن مـحتوای آن بـا سایر عهدنامههای مناطق مفتوحه و عدم ذکـر آن در مـنابع متقدم فـتوح، چـندان اعـتباری ندارد.
کتابهای خراج در کـنار کتابهای فتوح به سبب مطرح شدن بحث فقهی جزیه، میزان جزیه، سیره نظری و عملی خـلفای نـخستین و اموی در چگونگی اخذ جزیه و سرانجام شـرح احـکام مـربوط بـه ذمـیان، جایگاه مهمی درخـصوص مـوضوع این پژوهش دارند.
ابویوسف اولین کسی است که در کتاب الخراج بحث فقهی جزیه و محدودیتهای اجتماعی مـربوط بـه ذمـیان را مطرح میکند. بعد از ابویوسف محدودیت اجتماعی مـربوط بـه ذمـیان در سـایر مـنابع فـقهی و کتابهای خراج، مثل الاموال ابوعبیده تکرار شده است. به نظر میرسد ابویوسف در زمان هارون، خلیفه عباسی، درصدد برآمد تا با مدون کردن احکام مربوط به ذمیان و اعـمال محدودیت اجتماعی برای آنان و منسوب کردن ریشه این محدودیت اجتماعی به عمربن خطاب، قدرت و نفوذ مسیحیان را در دستگاه دیوانسالاری اسلامی کاهش دهد.
منابع فقهی، چون الموطأ و الام به علت مطرح کـردن مـباحث مربوط به ذمیان و جزیه، برای تبیین حیات دینی ـ اجتماعی ذمیان مفید میباشد. مالکبن انس که مقدم بر شافعی است، در کتاب الموطأ نگرش خشونتآمیزی به ذمیان نداشته و محدودیت اجتماعی بـرای آنـان در نظر نگرفته است. گزارش او درخصوص روند اخذ جزیه در زمان پیامبر( وخلفای نخستین، به شناخت حیات اقتصادی ذمیان و سیره نظری و عملی پیامبراکرم( و خلفای نـخستین درخـصوص ذمیان کمک قابلتوجهی میکند. جـالب اسـت که شافعی در کتاب الام نگرش متعصبانهای به ذمیان داشته و محدودیتهای اجتماعی شدیدی برای ذمیان قائل است. اشاره او به بحث جزیه در زمان پیامبر( و خلفای نـخستین و اخـراج اهل کتاب از جزیرهالعرب در زمـان عـمر از مباحث بحثبرانگیز درباره حیات اقتصادی ـ اجتماعی مسحیان ذمی است.
منابع ادبی و اجتماعی نیز به سبب تنوع مطالب مندرج در آن، به اوضاع اجتماعی ـ دینی مسیحیان در دوره خلفای نخستین و دورۀ اموی اشارههایی دارد. منابعی، چون الاغـانی، عـیون الاخبار و شرح نهج البلاغه به علت اشاره به نفوذ نصارا و مجوس بر دستگاههای اداری مسلمانان، آزادی دینی مسیحیان در زمان خلفای نخستین و امویان، اهمیت فراوانی برای بررسی حیات دینی ـ اجتماعی مسیحیان دارد. همچنین در بـررسی حـیات دینی ـ اقـتصادی مسیحیان در زمان پیامبر( نباید از دو کتاب مهم سیره ابنهشام و مغازی واقدی غافل شد، زیرا اشاره این دو کتاب بـه عهدنامۀ منعقدشده پیامبر با مسیحیان ایله و نجران، سیره نظری و عملی پیـامبر( را در چـگونگی بـرخورد با مسیحیان ذمی آشکار میکند. منابع رجالی و طبقات نیز به علت توجه به اخبار فرهنگی ـ اقتصادی، اهـمیت بـسزایی در بررسی مناسبات مسلمانان با مسیحیان ذمی دارد. اشاره ابنسعد به عهدنامه منعقدشده پیامبر بـا مـسیحیان و گـرایش تعدادی از قبایل نصرانی به اسلام در کتاب طبقات و نیز اشاره بلاذری به تسلط مسیحیان بر عـراق در زمان امارت خالدبن عبدالله قسری، حاکم اموی در کتاب انساب الاشراف، شواهدی هستند کـه اهمیت منابع رجالی را در بـررسی حـیات اجتماعی ـ دینی مسیحیان ذمی آشکار میسازد. آخرین دسته از منابعی که در این پژوهش نباید آن را نادیده گرفت، منابع جغرافیایی است. جغرافیانویسان با شرح اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی و دینی مناطق مختلف کمک قابلتوجهی به شـناخت حیات اقتصادی ـ اجتماعی دورههای تاریخی مینمایند. مقدسی هنگام بحث درباره مسیحیان ذمی شام به تقسیمبندی مشاغل ذمیان پرداخته و جایگاه اجتماعی مسیحیان را بین مسلمانان مشخص میکند.
مسئله تعامل مسلمانان با اهل ذمـه و بـه طور کلی اخبار اهل ذمه در قلمرو اسلامی از موضوعاتی است که مستشرقان به آن توجه کرده و آنان به جز شیخو لویس، کم و بیش سعی نموده با بیطرفی به بررسی و تحلیل اخبار اهـل ذمـه در قلمرو اسلامی بپردازند.
منابع
ابشهی، شهابالدین محمد، المُسْتَطْرَفُ من کل فنالمستظرف، بیجا، بینا، بیتا.
ابن ابیاصیبعه، موفقالدین ابیالعباس، عیونالانباء فی طبقاتالاطباء، شرحه نزار رضا، بیروت، دارالمکتبالحیاه، ۱۹۶۵٫
ابن ابیالحدید، عـبدالحمیدبنهبه الله، شـرح نهجالبلاغه، ترجمه مهدوی دامغانی، تهران، نی، ۱۳۶۸٫
ابن اثیر، عزالدین ابوالحسنبنعلی، الکامل فیالتاریخ، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۷٫
ابن جوزی، ابیالفرج عبدالرحمنبنعلی، مناقب عمربنخطاب، بیروت، دارالمکتب الهلال، ۱۹۸۹٫
ابنخلدون،عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، تـرجمه مـحمد پرویـن گنابادی، تهران، بنگاه نشر و تـرجمه کـتاب، ۱۳۵۲٫
ابـن شداد، ابوعبدالله عزیزالدین، اعلاقالخطیره فی ذکر امراءالشام و الجزیره، عنی بنشره سامی الدهان، دمشق، المطبعه کاثولیکیه، ۱۹۵۶٫
ابن عساکر، علیبنحسن، تهذیب تاریخ دمـشقالکبیر، هـذبه عـبدالقادر بدران، بیروت، دارالاحیاء التراثالعربی، ۱۹۸۷٫
ابن فضلاللهالعُمری، مسالکالأَبصار فـی مـمالکالامصار، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، دارالکتبالمصریه، ۱۹۲۴.
ابن قیم جوزیه، شیخ شمسالدین ابی عبدالله محمدبنابی بکر، احکام اهلالذمه، حققه صـبحی صـالح، دمـشق، مطبعه جامعه، ۱۳۸۱٫
ابن منظور، ابیالفضل جمال الدین محمدبنمکرم، لسان العـرب، قم، ادبالحوزه، ۱۳۶۳.
ـــــ، ابیالفضل جمال الدین محمدبنمکرم، لسان العرب، قم، نشر ادبالحوزه، ۱۳۶۳٫
ابناخوَه، محمد احمدالقرشی، معالمالقربه فی احکامالحسبه(آیـین شـهرداری)، تـرجمه جعفر شعار، تهران، ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰٫
ابنخَلَکان، احمدبن محمد، وفیاتالاعیان اَنـْباءُ اَبـْناءِالزّمان، حققه احسان عباس، بیروت، دارالاحیاءالتراثالعربی، ۱۹۶۸٫
ابنسعد، محمد، طبقاتالکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نو، ۱۳۶۵٫
ابنعدیم، عـمربناحمد، زبـدهالحلب مـن تاریخالحلب، عنی بنشره سامی الدهان، دمشق، مطبعه کاثولیکیه، ۱۹۵۱.
ابنقتیبه دینوری، ابومحمد عـبداللهبنمسلم، عـیونالاخبار، شـرحه یوسف علیالطویل، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۵٫
ـــــ ، المعارف، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۸۷٫
ابنمُسکویه رازی، ابوعلی، تجاربالامم و تعاقبالهمم، حققه و قـدم له الدکـتور ابـوالقاسم امامی، تهران، دارالسروش، ۱۳۶۳٫
ابنهشام، ابومحمد عبدالملک، سیرهالنبویه، حققها مصطفیالسفا و ابراهیمالابیاری، بیروت، دارالقلم، بیتا.
ابـوالفداء، عـمادالدین اسماعیل، المختصر فی اخبارالبشر معروف به تاریخ ابوالفداء، مصر، حسینیه مصر، بیتا.
ابـوعبیده، قـاسمبنسلام، الامـوال، تحقیق محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۹۸۱٫
أبونا، الابالبیر، تاریخالکنیسهالسریانیهالشرقیه من مجئ الاسلام حتی نهایهالعصرالعباسی، بـیروت، بـیروت، دارالمشرق، ۱۹۹۳٫
ابویوسف، کتابالخراج، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
ابیالقاسم عبدالرحمنبنعبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، لیدن، مـطبعه بـریل، ۱۹۲۰.
ازدی، ابـواسماعیل، فتوحالشام، تصحیح ناسویسالایرلاندی، کلکته، ۱۸۵۴٫
ازرقی، ابوولید محمد، اخبار مکه، ترجمه مهدوی دامغانی، تهران، بنیاد، ۱۳۶۸٫
اصـفهانی، ابـوالفرج، الاغانی، کتبالحواشیه عبد علی مهنا و سمیرجابر، دارالکتبالعلمیه، ۱۹۹۲.
اصفهانی، حمزه، سِنِی الملوکالارض و الانـبیاء، تـرجمه جـعفر شعار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۶٫
اندلسی، قاضی صاعد، طبقاتالامم، نشره اب لویس شیخوالیسوعی، بیروت، مطبعه کـاثولیکیه، ۱۹۱۲٫
بـلاذری، احـمدبنیحیی، فتوحالبلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نقره، ۱۳۶۷٫
بلاذری، احمدبنعلی، انسابالاشراف، حققه و قدم له اسـتادالدکتور سـهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۹۹۶.
تریتون، آرثر ستانلی، اهلالذّمه، ترجمه حسن حبشی، مصر، دارالفکر.
تَغری بـردی، جـمالالدینابنالمحاسن یوسف، النجومالزاهره فی ملوک مصر و القاهره، قاهره، وزارهالثقافه والارشادالقومی، ۱۹۶۳٫
جهشیاری، ابوعبدالله مـحمدبنعبدوس، الوزراء والکـتّاب، ترجمه ابوالفضل طباطبایی، تهران، تابان، ۱۳۴۸٫
حَمَوی، یـاقوت، مـعجمالبلدان، تـحقیق فرید عبدالعزیزالجُندی، بیروت، دارالکتبالعلمیه، ۱۹۹۰٫
شافعی، محمدبنادریس، اَلَأُم، بـیروت، دارالمـعرفه، بیتا.
شیخوالیسوعی، أب لوئیس، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، بیروت، دارالمشرق، ۱۹۸۹٫
صولی، محمدبنیحیی، ادبـالکتاب، نـسخه و عنی بتحقیقه بهجهالاثری، بغداد، مـکتبالعربیه، ۱۳۴۱٫
طـبری، محمدبنجریر، تـاریخالرسل والمـلوک، تـحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۹۶۷٫
طـََرطوشی، ابـوبکر محمد، سراجالملوک، بیجا، بینا، ۱۲۸۹٫
قلقشندی، ابی العباس احمدبنعلی، صبحالاعشی فی صناعهالانشاء، قـاهره، وزارهـالثقافه و الارشادالقومی، مؤسسهالمصریهالعامه، ۱۹۶۳٫
کندی، محمدبنعمر یوسف، کـتاب الولاه و کتابالقضاه، مهذباً فـنکست، دارالکـتابالاسلامی، بیتا.
مالکبنانس، المُؤَطَأَ، صححه مـحمد فـؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالاحیاءالتراثالعربی، بیتا.
ماوردی، ابیالحسن علیبنمحمد، احکامالسلطانیه فیالولایاتالدینیه، بیروت، دارالکتابالعربی، ۱۹۹۴٫
مبرد(ابـن عـباس محمدبنیزید)، الکامل فیاللغه و الادب،، بیروت، مـؤسسهالمعارف، بـیتا.
مـسعودی، ابوالحسن علیبنحسین، مـروجالذهبومعادن الجـواهر، وضعه فهارسها یوسف اسـعد داغـر، قم، مؤسسه دارالهجره، ۱۴۰۹٫
ـــــ ، التنبیهوالاشراف، عنی بتصحیحه عبدالله اسماعیلالصاوی، قاهره، بیتا، بینا.
مقدسی، محمدبناحمد،احـسنالتقاسیمفیالمعرفهالاقالیم، وضـع مقدمته محمد مخزوم، بیروت، دارالحیاءالتراثالعربی، ۱۹۸۷٫
مـقریزی، تـقیالدین محمدبنعلی، المـواعظوالاعتبار بـذکرالخطط و الآثـار، مصر، مطبعهالنیل، ۱۳۲۶٫
نولدکه، تـئودور، تاریخ ایرانیان و اعراب در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب خوئی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۸٫
واقدی، مـحمدبنعمر، المـغازی، ترجمه مهدوی دامغانی، تهران، دانشگاهی، ۱۳۶۶.
ـــــ ، فـتوحالشام، قـاهره، بـینا، ۱۳۱۵٫
ولهـاوزن، یـولیوس، تاریخ الدولهالعربیه، تـرجمه مـحمد عبدالهادی ابوربده و حسن یونس، قاهره، التألیف و الترجمه و النشر قاهره، ۱۹۵۸٫
یعقوبی، احمدبناسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارالصادر، بـیتا.
راهـنمای اشـتراک نشریات تخصصیمؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(
۱٫ اشـتراک بـه صـورت آبـونمان پذیـرفته مـیشود؛ ۲٫ در صورت تمایل به اشتراک وجه اشتراک را به حساب ۰۱۰۵۹۷۳۰۰۱۰۰۰ به نام مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینیقدسسره واریز و اصل فیش بانکی یا فتوکپی آن را به همراه فرم اشتراک و مـشخصات کامل خود به نشانی مجله ارسال نمایید؛ ۳٫ در صورت تغییر نشانی، اداره نشریات تخصصی را از نشانی جدید خود مطلع نمایید؛ ۴٫ کلیه مکاتبات خود را با شماره اشتراک مرقوم فرمایید؛ ۵٫ بهای اشتراک خارج از کشور بـا احـتساب هزینه پست سالانه ۲۰ دلار و یا معادل آن میباشد؛ ۶٫ لطفاً در ذیل نوع نشریه و مبلغ واریزی و نیز مدت اشتراک خود را مشخص فرمایید.
ردیف | عنوان نشریه | رتبه | یکساله(ریال) | تکشماره(ریال) | از شماره تا شـماره |
فـصلنامه «معرفت فلسفی» | علمی ـ پژوهشی | ۴۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
فصلنامه «روانشناسی و دین» | علمی ـ پژوهشی | ۴۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
دو فصلنامه «قرآن شناخت» | علمی ـ پژوهشی | ۲۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
ماهنامه «معرفت» | علمی ـ ترویجی | ۴۸٫۰۰۰ | ۴٫۰۰۰ | ||
فصلنامه «معرفت اخلاقی» | علمی ـ تـرویجی | ۴۰.۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
دو فـصلنامه «اسلام و پژوهشهای تربیتی» | علمی ـ تـرویجی | ۲۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
فـصلنامه «معارف عقلی» | علمی ـ تخصصی | ۲۴٫۰۰۰ | ۶٫۰۰۰ | ||
فصلنامه «تاریخ در آینه پژوهش» | علمی ـ تخصصی | ۴۰.۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
فصلنامه «معرفت ادیان» | علمی ـ تخصصی | ۴۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
دو فصلنامه «پژوهش» | علمی ـ تخصصی | ۲۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
دو فصلنامه «معرفت سیاسی» | علمیـ تـخصصی | ۲۰٫۰۰۰ | ۱۰.۰۰۰ | ||
فـصلنامه «معرفت کلامی» | علمیـ تـخصصی | ۴۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
دو فـصلنامه «معرفت اقتصادی» | علمی ـ تخصصی | ۲۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
فصلنامه «معرفت فرهنگیاجتماعی» | علمیـ تخصصی | ۴۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
فصلنامه «اسلام و پژوهشهای مدیریتی» | علمیـ تخصصی | ۴۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
فصلنامه «حکمت عرفانی» | علمیـ تخصصی | ۴۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
فصلنامه «معرفت حقوقی» | علمیـ تخصصی | ۴۰٫۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ||
دوماهنامه «طرح ولایت» | علمیـ تـخصصی | ۶۰.۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ |
نـام نشریه:……………………………………………..و………………………………………و……………………………………و……………………………………..
مدت اشتراک:……………………………………….و……………………………………….و…………………………………..و……………………………………..
مبلغ واریزی:…………………………………………و………………………………………..و………………………………….و………………………………………
فرم درخواست اشتراک
اینجانب:………………………………………………………………………… استان:……………………………………… شهرستان………………………….خیابان /. کوچه./ پلاک:………………………………………………………………………………………………………………………………….کد پستی:…………………………………صندوق پستی:………………………تلفن: (ثابت)………………………..(همراه)……………………..۰۹متقاضی دریافت مجله / مجلات فوق میباشم. لطفا از شمارههای ذکـر شـده مجلات بـه مدت……………………………………………………………………………به آدرس فوق ارسال فرمایید. در ضمن فیش بانکی به شماره: …………………………………………..مبلغ:……………………………………….ریال به پیوست ارسال میگردد. امـضا |
- ذمه در لغت به معنای عهد و پیمان است(ابنمنظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۲۲-۲۲۱).
- اخـتلاف و مـناقشات کـلامی رایج میان متکلمان مسیحی منجر به پیدایش انشعابات مختلفی در دین مسیح شد. فرقۀ نستوری و یعقوبی دو انشعاب مـهمی بـود که به دنبال مباحثات کلامی در دین مسیحیت ایجاد شد(برای شرح این مـوارد ر.ک: بـررسی حـیات سیاسی، اجتماعی و دینی مسیحیان ذمی در عصر خلفای نخستین و امام علی(، تاریخ در آینه پژوهش، ش ۲۸، ص۱۶۳).
- محمدبنجریر طـبری، تاریخالرسل والملوک، ج۱، ص۶۰۳٫
- محمدبنجریر طبری، همان، ج۳، ص۶۰۹٫
- ابوالحسن علیبنحسین مسعودی، مروجالذهبومعادن الجواهر، ج۳، ۴۱-۴۰٫
- ابوالحسن علیبنحسین مـسعودی، التنبیهوالاشراف، ص۲۴۸٫
- حمزه اصفهانی، سـِنِی المـلوکالارض و الانبیاء، ص۱۱۲٫
- ابوعلی ابن مُسکویه رازی، تجاربالامم و تعاقبالهمم، ج۲، ص۲۷٫
- همان، ص۶۴٫
- عزالدین ابوالحسنبنعلی ابن اثیر، الکامل فیالتاریخ، ج۴، ص۱۶۵٫
- ابوولید محمد ازرقی، اخبار مکه، ج۱٫
- همان، ص۱۳۵-۱۳۳٫
- محمدبنعمر یوسف کندی، کتاب الولاه و کتابالقضاه، ص۶۸٫
- علیبنحسن ابن عساکر، تهذیب تاریخ دمشقالکبیر، ج ۱، ص۱۵۱-۱۵۰، ۱۷۹ و ۱۸۱
- عـمربناحمد ابنعدیم،، زبدهالحلب من تاریخالحلب، ج۱، ص۴۲
- ابوعبدالله عزیزالدین ابنشداد، اعلاقالخطیره فی ذکر امراءالشام و الجزیره، ص۵۵؛۲۸۲، ۲۷۹٫
- عمادالدین اسماعیل ابوالفداء، المختصر فی اخبارالبشر معروف به تاریخ ابوالفداء، ج۱، ص۷۶٫
- تقیالدین محمدبنعلی مقریزی، المواعظوالاعتبار بذکرالخطط و الآثار، ج۴، ص۳۹۵-۳۹۴
- جمالالدینابنالمحاسن یوسف تـَغری بـردی، النجومالزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج ۱، ص۲۶۵٫
- ابوعبدالله محمدبنعبدوس جهشیاری، الوزراء والکتّاب، ص۵۹٫
- محمدبنیحیی صولی، ادبالکتاب، ص۲۱۵.
- ابوبکر طرطوشی، سراج الملوک، ص۲۳۰-۲۲۹٫
- ابناخوَه(محمد احمدالقرشی) معالمالقربه فی احکامالحسبه(آیین شهرداری)، ص۳۶٫
- ابیالعباس احمدبنعلی قلقشندی، صبحالاعشی فی صـناعهالانشاء، ج۱۳،۵،۱٫؟؟؟
- هـمان، ص۴۰
- عبدالرحمنبن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۴۶۷-۴۶۶٫
- ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۱۵۱٫
- ابشهی، شهابالدین محمد، المُسْتَطْرَفُ من کل فنالمستظرف، ج۱، ص۱۳۵٫
- ابنقتیبه دینوری، ابومحمد عبداللهبنمسلم، عیونالاخبار، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۲٫
- ابنقتیبه دینوری، ابومحمد عبداللهبنمسلم، المعارف، ص۳۵۵-۳۵۴.
- مبرد(ابن عباس مـحمدبنیزید)، الکـامل فیاللغه و الادب، ج۲، ص۳۹۰-۳۸۹٫
- عبدالحمیدبنهبه اللهبن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۵، ص۲۱۸٫
- همان، ج۳، ص۲۰۴٫
- محمدبناحمد مقدسی، احسنالتقاسیمفیالمعرفهالاقالیم، ص۱۵۷٫
- یاقوت حَمَوی، معجمالبلدان، ج۲، ص۶۰۰٫
- ابنفضلاللهالعُمری، مسالکالأَبصار فی ممالک الامصار، ج۱، ص۱۸۰ و ص۳۵۸-۳۳۱٫
- همان، ص۳۵۵-۳۴۹٫
- محمدبنسعد، طبقاتالکبری، ج ۱، ص۳۱۸٫
- احمدبنعلی بلاذری، انسابالاشراف، ج۹، ص۶۴-۶۰.
- قاضی صاعد اندلسی،، طبقاتالامم، ص۴۸٫
- مـوفقالدین ابـیالعباس ابـن ابیاصیبعه، عیونالانباء فی طبقاتالاطباء، ص۱۷۲-۱۷۱ و ۱۷۵٫
- ابـیالفرج عـبدالرحمنبنعلی ابـن جوزی، مناقب عمربنخطاب، ص۱۴۱٫
- احمد بن محمدبنخَلَکان، وفیاتالاعیان اَنْباءُ اَبْناءِالزّمان، ج ۲، ص۲۲۹-۲۲۶٫
- محمدبنعمر واقدی، فتوحالشام، ص۲٫
- ابواسماعیل ازدی، فتوحالشام، ص۹۱، ۱۲۸٫
- ابیالقاسم عبدالرحمنبنعبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۵۷-۵۶٫
- همان، ص۱۵۱.
- احـمدبنیحیی بـلاذری، فـتوحالبلدان، ص۹۶٫
- ابویوسف، کتابالخراج، ص۱۲۳-۱۲۲٫
- ابویوسف، کتابالخراج، ص۱۲۷
- ابوعبیده، قاسمبنسلام، الاموال، ص۵۵.
- مـالکبنانس، المـُؤَطَأَ، ج ۲، ص۲۸۰٫
- محمدبنادریس شافعی، اَلَأُم، ج۴، ص۱۷۵، ۱۸۱-۱۸۰، ۱۷۸٫
- ابیالحسن علیبنمحمد ماوردی، احکامالسلطانیه فیالولایاتالدینیه، ۲۵۹ـ۲۶۰٫
- شیخ شمسالدین ابیعبدالله محمدبنابی بکربن قیم جوزیه، احکام اهلالذمه، ج۱، ص۲۱۱٫
- ابنهشام، ابومحمد عـبدالملک، سـیرهالنبویه، ج۱، ص۳۵-۳۲٫
- ابـنهشام، ابومحمد عبدالملک، سیرهالنبویه، ج۱، ص۲۳۱-۲۲۱٫
- محمدبنعمر واقدی، المغازی، ج۴،۳،۲،۱، ص۷۸۴-۷۸۱ و ۷۸۶-۷۸۵.
- آرثر ستانلی تریتون، اهـلالذّمه، ص۲۱ و ۴۵٫
- الابالبیر أبونا، تاریخالکنیسهالسریانیهالشرقیه من مجئ الاسلام حتی نهایه العصرالعباسی، ج ۲، ص۵۳ به نقل از یوحنای برفنکابی.
- یولیوس ولهاوزن، تاریخ الدولهالعربیه، ص۲۸ بـه نـقل از تـاریخ تئوفانس.
- أب لوئیس شیخوالیسوعی، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، ص۳۸٫
- تئودور نولدکه، تـاریخ ایـرانیان و اعراب در زمان ساسانیان، ص۳۳۰-۳۲۸ به نقل از شهادت نامه حارث، ص۵ـ۴٫